جمع بندی آیا گناه همیشه گناه است؟

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا گناه همیشه گناه است؟

با سلام و احترام

چگونه گناه همیشه گناهه...؟ در حالی که این امکان وجود دارد شخص بین گناه بزرگتر و گناه کوچکتر گیر کرده باشد
بعنوان مثال شخص میدونه و مطمئنه که اگه خودارضایی نکنه گناه بزرگتری در انتظارشه

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد صادق

ملاali;733269 نوشت:
با سلام و احترام

چگونه گناه همیشه گناهه...؟ در حالی که این امکان وجود دارد شخص بین گناه بزرگتر و گناه کوچکتر گیر کرده باشد
بعنوان مثال شخص میدونه و مطمئنه که اگه خودارضایی نکنه گناه بزرگتری در انتظارشه

باسلام وتشکر .
در اسلام هر کاری که بر خلاف فرمان خدا باشد، گناه است، مخالفت امر خدا، هر اندازه کوچک باشد، چون در پیشگاه عظمت الهی واقع می‌شود، بزرگ است. اما این که برخی گناهان کوچک و صغیره شمرده شده، نسبت به گناهان دیگری است که کبیره دانسته شده اند. اما از این منظر که گناه نافرمانی حق تعالی است، نمی توان هیچ گناهی را کوچک شمرد، چه این که کوچک شمردن گناه، خود از گناهان کبیره است .
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که : «به کوچکی گناه منگرید، بلکه به بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی کرده‌اید ! » . (1)
اما در جواب عقوبت گناهان صغیر و کبیره باید بگوییم : انسان باید مواظبت کند که هیچ گناهی (اعم از کوچک و بزرگ) انجام ندهد، ولی آن چه موجب جهنمی شدن فرد می‏شود و عذاب را در پی دارد، انجام گناهان بزرگ یا اصرار بر گناهان کوچک است . البته گناه صغیره هم جزای متناسب با خود را دارد به دلیل آیه قرآن: « و من یعمل مثقال ذرة شرا یره ؛ (2) هرکسی به اندازه ذره ای گناه کند ، جزایش را می بینید » .
قرآن مجید مى فرماید : «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم ؛ (3) اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى شوید، پرهیز کنید ، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم » . آیه مزبور مى گوید : گناهان کوچک شما را مى پوشانیم، یعنى پرهیز از گناهان بزرگ مخصوصا با فراهم بودن زمینه هاى آن ها یک نوع حالت تقواى روحانى در انسان ایجاد مى کند که مى تواند بر گـنـاهـان کـوچـک او هم تاثیرگذار باشد . بخشش گناهان صغیره یک نوع پاداش معنوى براى تارکان گناهان کبیره است . این خود اثر تشویق کننده اى براى ترک کبائر دارد .
البته گناهان صغیره در شرایط خاص به گناهان کبیره تبدیل می شوند. یکی از این شرایط عبارت است از: اصرار بر گناه. حضرت امام صادق (ع) می فرماید: "لاصغیرة مع الاصرار؛ (4) هیچ گناهی با تکرار، صغیره نیست." حضرت امام علی (ع) می فرماید: "شدیدترین گناهان آن است که مرتکبش آن را سبک بشمارد" . (5)
هر نوع گناهی عذابی متناسب با آن گناه دارد ؛مثلا در قرآن در باره عذاب قومی که به نام اصحاب اخدود از آن ها یاد کرده که مومنین را در گودالی از آتش انداختند و آن ها را زنده زنده سوزاندند و سوختن ان ها را به تماشا نشستند می فرماید: آن ها را به عذاب آتش گرفتن دچار می کنیم: «فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَريقِ ؛ (6) برای آن ها عذاب جهنم و عذاب آتش گرفتن می باشد » .
گناهانی مانند غیبت و تهمت و آزار دیگران، گناه کبیره اند و گناهانی مثل نگاه به نامحرم و ترک برخی از وظایف عبادی (مانند ترک غسل واجب برای نماز بدون عذر تا وقت تنگ شود و مجبور به تیمم گردد ) گناه صغیره اند.
از آیاتی استفاده می شود که: همه گناهان صغیره و کبیره با توبه بخشیده می شود، مثلاً می فرماید: «بگو ای بندگان من که بر خود اسراف ستم و ستم کرده اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است » . (7)
آیه با کلمه: «جمیعاً» تصریح دارد بر این که توبه عمومیت دارد و همهه گناهان را شامل می شود.
در آیة دیگر آمده است: «هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح نماید، مشمول رحمت خدا می شود که خدا آمرزنده و مهربان است » . (8)
در این آیه هر گونه عمل سوء که تمام گناهان را فرا می گیرد، قابل توبه و بازگشت ذکر شده است. پس صغیره یا کبیره بودن گناه تأثیری در قبولی یا عدم پذیرش توبه ندارد. ملاک، احراز شرایط توبه یعنی پشیمانی از گناه و عزم بر ترک آن و تدارک و جبران حق الله و حق الناس می باشد.

پی نوشت ها :
1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ناشر مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام ،قم ، چاپ 1409 هجرى قمری، ج 15 ، ص 313 .
2. سوره زلزال ، آیه 8 .
3. سـوره نـسـاء، آیه31 .
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، ناشردار الكتب الإسلامية ، تهران، چاپ 1365 هجرى شمسی، ج 2 ،ص 28 .
5. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ناشر مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام ،قم ، چاپ 1409 هجرى قمری ، ج 15 ،ص 313 .
6. سوره بروج، آیه 10 .
7. سوره زمر، آیه 59 .
8. سوره أنعام، آیه 54 .

صادق;735009 نوشت:
باسلام وتشکر .
در اسلام هر کاری که بر خلاف فرمان خدا باشد، گناه است، مخالفت امر خدا، هر اندازه کوچک باشد، چون در پیشگاه عظمت الهی واقع می‌شود، بزرگ است. اما این که برخی گناهان کوچک و صغیره شمرده شده، نسبت به گناهان دیگری است که کبیره دانسته شده اند. اما از این منظر که گناه نافرمانی حق تعالی است، نمی توان هیچ گناهی را کوچک شمرد، چه این که کوچک شمردن گناه، خود از گناهان کبیره است .
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که : «به کوچکی گناه منگرید، بلکه به بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی کرده‌اید ! » . (1)
اما در جواب عقوبت گناهان صغیر و کبیره باید بگوییم : انسان باید مواظبت کند که هیچ گناهی (اعم از کوچک و بزرگ) انجام ندهد، ولی آن چه موجب جهنمی شدن فرد می‏شود و عذاب را در پی دارد، انجام گناهان بزرگ یا اصرار بر گناهان کوچک است . البته گناه صغیره هم جزای متناسب با خود را دارد به دلیل آیه قرآن: « و من یعمل مثقال ذرة شرا یره ؛ (2) هرکسی به اندازه ذره ای گناه کند ، جزایش را می بینید » .
قرآن مجید مى فرماید : «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم ؛ (3) اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى شوید، پرهیز کنید ، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم » . آیه مزبور مى گوید : گناهان کوچک شما را مى پوشانیم، یعنى پرهیز از گناهان بزرگ مخصوصا با فراهم بودن زمینه هاى آن ها یک نوع حالت تقواى روحانى در انسان ایجاد مى کند که مى تواند بر گـنـاهـان کـوچـک او هم تاثیرگذار باشد . بخشش گناهان صغیره یک نوع پاداش معنوى براى تارکان گناهان کبیره است . این خود اثر تشویق کننده اى براى ترک کبائر دارد .
البته گناهان صغیره در شرایط خاص به گناهان کبیره تبدیل می شوند. یکی از این شرایط عبارت است از: اصرار بر گناه. حضرت امام صادق (ع) می فرماید: "لاصغیرة مع الاصرار؛ (4) هیچ گناهی با تکرار، صغیره نیست." حضرت امام علی (ع) می فرماید: "شدیدترین گناهان آن است که مرتکبش آن را سبک بشمارد" . (5)
هر نوع گناهی عذابی متناسب با آن گناه دارد ؛مثلا در قرآن در باره عذاب قومی که به نام اصحاب اخدود از آن ها یاد کرده که مومنین را در گودالی از آتش انداختند و آن ها را زنده زنده سوزاندند و سوختن ان ها را به تماشا نشستند می فرماید: آن ها را به عذاب آتش گرفتن دچار می کنیم: «فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَريقِ ؛ (6) برای آن ها عذاب جهنم و عذاب آتش گرفتن می باشد » .
گناهانی مانند غیبت و تهمت و آزار دیگران، گناه کبیره اند و گناهانی مثل نگاه به نامحرم و ترک برخی از وظایف عبادی (مانند ترک غسل واجب برای نماز بدون عذر تا وقت تنگ شود و مجبور به تیمم گردد ) گناه صغیره اند.
از آیاتی استفاده می شود که: همه گناهان صغیره و کبیره با توبه بخشیده می شود، مثلاً می فرماید: «بگو ای بندگان من که بر خود اسراف ستم و ستم کرده اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است » . (7)
آیه با کلمه: «جمیعاً» تصریح دارد بر این که توبه عمومیت دارد و همهه گناهان را شامل می شود.
در آیة دیگر آمده است: «هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح نماید، مشمول رحمت خدا می شود که خدا آمرزنده و مهربان است » . (8)
در این آیه هر گونه عمل سوء که تمام گناهان را فرا می گیرد، قابل توبه و بازگشت ذکر شده است. پس صغیره یا کبیره بودن گناه تأثیری در قبولی یا عدم پذیرش توبه ندارد. ملاک، احراز شرایط توبه یعنی پشیمانی از گناه و عزم بر ترک آن و تدارک و جبران حق الله و حق الناس می باشد.

پی نوشت ها :
1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ناشر مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام ،قم ، چاپ 1409 هجرى قمری، ج 15 ، ص 313 .
2. سوره زلزال ، آیه 8 .
3. سـوره نـسـاء، آیه31 .
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، ناشردار الكتب الإسلامية ، تهران، چاپ 1365 هجرى شمسی، ج 2 ،ص 28 .
5. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ناشر مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام ،قم ، چاپ 1409 هجرى قمری ، ج 15 ،ص 313 .
6. سوره بروج، آیه 10 .
7. سوره زمر، آیه 59 .
8. سوره أنعام، آیه 54 .

سلام و تشکر

اما بنده پاسخ خود را نگرفته ام
چگونه بعنوان مثال خوردن گوشت حیوانات حرام گوشت در بعضی مواقع که ضرر بیشتری در میان است جایز میشود؟خب در مورد گناهان دیگر هم این میتواند صادق باشد

شخصی توی همین سایت به بنده پیام داده بود که درصدد خودکشی است چون نمیخواهد خودارضایی کند
آیا این اشتباه نیست که گناه خودارضایی را بزرگتر ار خودکشی میداند؟ آیا اینکه بخواهیم به هر قیمتی گناه نکنیم درست است؟

واقعا همچین مواقعی تکلیف چیست؟

ملاali;735653 نوشت:
سلام و تشکر

اما بنده پاسخ خود را نگرفته ام
چگونه بعنوان مثال خوردن گوشت حیوانات حرام گوشت در بعضی مواقع که ضرر بیشتری در میان است جایز میشود؟خب در مورد گناهان دیگر هم این میتواند صادق باشد

شخصی توی همین سایت به بنده پیام داده بود که درصدد خودکشی است چون نمیخواهد خودارضایی کند
آیا این اشتباه نیست که گناه خودارضایی را بزرگتر ار خودکشی میداند؟ آیا اینکه بخواهیم به هر قیمتی گناه نکنیم درست است؟

واقعا همچین مواقعی تکلیف چیست؟

باسلام .
پاسخ را مجددا با دقت مطالعه نماید همین نکته ذکر شده است .

صادق;735717 نوشت:
چگونه بعنوان مثال خوردن گوشت حیوانات حرام گوشت در بعضی مواقع که ضرر بیشتری در میان است جایز میشود؟خب در مورد گناهان دیگر هم این میتواند صادق باشد

شخصی توی همین سایت به بنده پیام داده بود که درصدد خودکشی است چون نمیخواهد خودارضایی کند
آیا این اشتباه نیست که گناه خودارضایی را بزرگتر ار خودکشی میداند؟ آیا اینکه بخواهیم به هر قیمتی گناه نکنیم درست است؟

واقعا همچین مواقعی تکلیف چیست؟
باسلام .
پاسخ را مجددا با دقت مطالعه نماید همین نکته ذکر شده است .

سلام
عرض کردم که پاسخ را نگرفته ام یعنی اشاره ایی که مطلب برای من روشن شود ندیدم
باتشکر

صادق;735717 نوشت:
پاسخ را مجددا با دقت مطالعه نماید همین نکته ذکر شده است .

سلام

ما چندین بار مطالب شما را خواندیم اما جوابی نیافتیم
پاسخی که میتوان دریافت کرد این است که گناه در هیج شرایطی جایز نیست
اما با مثال خوردن گوشت حرام در مواقع اضطرار که از خود قرآن است قطعیت مطلب شما نقض میشود
پس میتواند در مورد گناهان دیگر هم اظطرار و جایز بودن طرح شود

منتظر پاسخ شما هستم

ملاali;735653 نوشت:
چگونه بعنوان مثال خوردن گوشت حیوانات حرام گوشت در بعضی مواقع که ضرر بیشتری در میان است جایز میشود؟خب در مورد گناهان دیگر هم این میتواند صادق باشد

حتی ایه ای دیگر هست که خداوند فرموده اگر در گناهان اصرار نکنید خداوند می بخشد...تقریبا هم چین چیزی بود دقیق یادم نیست..اما بخشیدن خداوند جواز انجام این کار نیست..جالب تر اینجاست طبق اماری که خودم گرفتم...شوخی کردم اماری که گرفته شده... اکثریت مردم جهان به غیر مردان و زنان بسیار بسیار با ایمان و پاک نمی توانند جلوی ارضا نشدن شهوت خود را بگیرند...بقدری این حقیقت واضح است که هر انسانی می داند....کنترل شهوت برای افرادی که راه حلال ندارند مثل حمله تک نفری به جنگ جهانی پنجم هست....:Moteajeb!: مخصوصا در این اخر الزمان...بی شک مثالی که شما از قران در مورد گوشت خوک زدید نمی تواند درست باشد در مورد سایر گناهانی که ناچار شویم... حتما خدا می دونه که این گناه شاملش نیست و اگر هر یک بار انجام شود ترکش بسیار سخت است و تنها گرسنگی است که سیر نمیشوی و گرسنه تر و ضعیف تر می شوی اگر از راهش نری...دقیقا مثل خوردن اب شوره....دریا خیلی بزرگه هر قدر بخوای می تونی بخوری ازادی...اما همون یه قطره هم که یکبار بخوری بد تر تشنه می شی ...دوباره می خوری دوباره تشنه می شی اما گوشت خوک خدا گفته بقدر نیاز می خوری در حال مرگ بودی....سیر میشی معدت ساکت میشه....اما شهوت اگر غیر جنس مخالف باشه از خود ارضایی باشه فقط موجب تشنگی بیشتر و حکم خوردن اب دریا را دارد...

نقل قول:
اما با مثال خوردن گوشت حرام در مواقع اضطرار که از خود قرآن است قطعیت مطلب شما نقض میشود
پس میتواند در مورد گناهان دیگر هم اظطرار و جایز بودن طرح شود

با سلام

آخه انتخاب بین دو گناه ، اون هم پرسیدنش از کس دیگه ای که بهش ثابت شده که هر دو گناه ، بزرگ هستن ، منطقی نیست !

در مورد گوشت خوک ... خب اگر جان انسان در خطر باشه و ممکن باشه که از گشنگی بمیره و یا دلایل دیگه ، جایز میشه ... کسیکه بالفرض نیاز جنسی داره آخه قرار نیست که بمیره از این حس!!

اولویت هایی وجود داره ... نمیشه نادیده گرفتشون.

برای کم کردن شهوت راههای زیادی وجود داره ، چرا خودکشی؟؟؟

nothing;736624 نوشت:
.اما شهوت اگر غیر جنس مخالف باشه از خود ارضایی باشه فقط موجب تشنگی بیشتر و حکم خوردن اب دریا را دارد...

در علم روانشناسی خلاف این سخن ثابت شده

ملاali;736808 نوشت:
در علم روانشناسی خلاف این سخن ثابت شده

ثابت شده...کجا ثبت شده...علم تجربی که بهتر از روان شناسیه...تجربه تمام انسان ها بیان گر همینیه که گفتم...درسته بظاهر تشنگی را بر طرف می کند اما بسرعت تشنه تر می کند و خوردن این اب شور ضعیف و ضعیف ترمیشیم..درسته شرایط حلال رو نداشته باشی هم ارضا نشی بسیار درد ناک و سخته اما بر خلاف خود ارضایی حداقل کم کم فرو کش می کنه و اویلش سخته هر چیه هر روز تشنه تر نمیشه دیگه....و ضعیف تر نمیشی...هر انسانی در ذاتش می دونه واقعا نیازش جنس مخالفه....حتی افرادی که خودارضایی می کنن از سر ناچاری و نداشتن همسر این کار رو انجام می دهند و خود می دانند دارن به سراب چنگ می زنند...دیدن فیلم های جنسی مثل دیدن لیوان اب است...چه فایده مدام دیوانه تر بشی با دیدنش که چی...وقتی دستت به اب نمی رسه ببینی که چی...تشنه تر بشی...کلا قبول دارم چه ترک کنی چه نکی درد داره رنج داره....اما مشخصه تنها راه حل ازدواج پاکه و بس که متاسفانه اونم نا یاب شده...حالا خود دانید من علومم رو تبادل کردم

ملاali;733269 نوشت:
با سلام و احترام

چگونه گناه همیشه گناهه...؟ در حالی که این امکان وجود دارد شخص بین گناه بزرگتر و گناه کوچکتر گیر کرده باشد
بعنوان مثال شخص میدونه و مطمئنه که اگه خودارضایی نکنه گناه بزرگتری در انتظارشه

سلام علیکم

درمورد خودارضایی یک مطلب وجود دارد که معمولا در نظر گرفته نمیشه . همه فکر میکنن در هرصورت انسان اگر بدون رابطه با حلالش جنب بشه گناه است مگر احتلام که در خواب صورت بگیرد.

درصورتیکه خودارضایی زمانی گناه است که انسان اختیارا" عوامل تحریک شدن خود را مهیا کند. اگر بدون نگاه به عوامل محرک و بدون خیالپردازی و این قبیل موارد فرد تحریک شود و توان مقابله نداشته باشد اگر چه در بیداری باشد، جلوگیری نکردن از جنابت نباید گناه محسوب شود به این علت که خداوند کسی را تکلیف مالایطاق نکرده و در قرآن هم خود خداوند به مومنین چنین یاد میدهد که از او بخواهند: ربنا ولا تحملنا مالاطاقه لنا. پروردگارا، آنچه تاب آن نداريم بر ما تحميل مكن

ملاali;736622 نوشت:
سلام

ما چندین بار مطالب شما را خواندیم اما جوابی نیافتیم
پاسخی که میتوان دریافت کرد این است که گناه در هیج شرایطی جایز نیست
اما با مثال خوردن گوشت حرام در مواقع اضطرار که از خود قرآن است قطعیت مطلب شما نقض میشود
پس میتواند در مورد گناهان دیگر هم اظطرار و جایز بودن طرح شود

منتظر پاسخ شما هستم


باسلام وتشکر .
عرض بنده روشن است ولی آنچه در ذهن شریف شما است ودر این نوشتار نمایان شد در واقع نوعی قیاس است که لازم است در این باب کمی توصیح داده شود .
در ابتدا باید گفت : قیاس در لغت به معنای اندازه گرفتن یا دو چیز را با هم سنجیدن است . در اصطلاح علم منطق، گفتاری است مرکب از دو یا چند قضیه که از پذیرش و قبول آن‏ها قول یا قضیه دیگر که به آن نتیجه می‏گویند، به وجود می‏آید.
قیاس در اصطلاح فقه،تشبیه کردن یک جزء به جزئی دیگر و اجرای حکم یکی در دیگری است . در قیاس یکی اصلی و دیگری فرعی است .قیاس اجرای اصل است در فرع، از آن جهت که جامعی بین آن دو است . جامع ، علت ثبوت حکم در اصل است . مانند اینکه بگوییم: چون شراب مست کننده است ،حرام است ، پس آبجو نیز مانند آن ، حرام است. این قیاس بر دو نوع است:
1- مستنبط العلة ، که علت حکم در حکم بیان نشده ، مجتهد آن را از جانب خود استنباط می کند.
2- منصوص العلة که علت حکم نیز در حکمی که از طرف معصوم بیان می شود ، ذکر شده است.
در مورد قیاس مستنبط العلة مجتهدین شیعه و برخی از فقهای اهل سنت عمل به آن را حرام می‏دانند، ولی اکثر علمای اهل سنت بدان عمل می‏کنند.
در مورد قیاس منصوص العلة اکثر فقهای شیعه آن را حجت می‏دانند و می گویند: هرگاه علت حکم به نحوی مذکور باشد ،می‏تواند از آن مورد به موارد دیگر عبور کرد. مثلاً اگر در روایتی آمد که "الخمر حرام لانه مسکر" چون علت حرمت خمر (شراب) مسکریت (مست کنندگی) است، می‏توانیم بگوییم هر چیز دیگری هم که مسکر باشد ،حرام است.
آن چه که بیش تر باید به آن توجه شود، بحث در قیاس مستنبط العلة است که در متن دلیل، علت حکم بیان نشده است . انسان حدس می‏زند و استنباط می‏کند مثلاً انسان فکر می‏کند وجوب زکات یا خمس برای جلوگیری از تمرکز ثروت است. بنابراین جلو هر عملی که به تمرکز ثروت بیانجامد ، باید گرفته شود ، در حالی که اگر این حکم را به موارد دیگر سرایت بدهد، یعنی قیاس کند ،موارد فرعی را بر اصل( به ملاکی که خودش حدس می‏زند) این قیاس را مستنبط العلة گویند.
البته تمام علمای شیعه آن را قبول ندارند و می‏فرمایند نمی‏توان احکام شرعی را با قیاس مستنبط العلة به دست آورد .پیامبر(ص) فرمود:
« در دین قیاس نکنید ،زیرا دین را نتوان با قیاس به دست آورد . نخستین کسی که قیاس کرد ،ابلیس بود.... هر کس به رأی خویش در دین، قیاس کند ،به من افترا و دروغ بسته است..... در آینده امت من به هفتاد و سه فرقه پراکنده می شوند؛ گمراه کننده‏ترین و فریبنده‏ترین آنان فرقه‏ای است که دین را به رأی خویش قیاس کند، حرام را حلال و حلال را حرام می‏نماید».(1)
در نتیجه آن چه به نام (قیاس در دین) جایز نیست و حرام است، قیاس مستنبط العلة است، در حقیقت دین تراشی و احکام دینی را حدس زدن است.
ابوحنیفه نعمان بن ثابت، یکی از امام‏های چهارگانه اهل سنت، می‏گوید:
در منا، نزد سلمانی رفتم که سرم را بتراشد (حَلْق و سرتراشی یکی از اعمال حجّاج در منا است)، چون نشستم، به من گفت: سمت راستت را پیش آر و رویت را به قبله کن و بسم الله بگو. در آن جا سه ادب از آداب سر تراشیدن را از او آموختم که تا آن زمان، نمی‏دانستم. به وی گفتم: برده‏ای یا آزاد؟ گفت: برده‏ام. گفتم: برده چه کسی؟گفت: برده جعفر بن محمد علوی، گفتم: او اکنون در منا است؟ گفت: آری. به قصد ملاقات به خیمه جعفر(ع) رفتم. اذن ورود خواستم، مرا اذن ندادند، منتظر ماندم تا جمعی از اهالی کوفه آمدند و آنان اجازه یافتند . من نیز همراه آنان وارد خانه شدم و کنار حضرت نشستم، گفتم: خوب بود کسی به کوفه می‏فرستادی و به مردم کوفه سفارش می‏نمودی که از سب و لعن یاران پیغمبر دست بردارند، زیرا خبر دارم که بیش از ده هزار تن از مردم آن جا اصحاب را ناسزا می‏گویند.
فرمود: آنان از من شنوایی ندارند. گفتم: کیست که سخن تو را نپذیرد با وجود این که فرزند پیغمبری؟ فرمود: همین تو از جمله کسانی هستی که تسلیم امر من نیستی، زیرا اکنون بی اجازه من به خیمه ام وارد شدی و بی رخصت من در این جا نشسته‏ای و بر خلاف رأی من سخن می‏گویی ! شنیده‏ام به قیاس عمل می‏کنی؟ گفتم: آری، این نظر من است. فرمود: وای بر تو ای نعمان! اولین کسی که قیاس کرد، ابلیس بود.
آن گاه امام چند سؤال از ابوحنیفه پرسید: فرمود: ای نعمان کشتن مهم تر است یا زنا؟ گفتم: قتل. فرمود: پس چرا در مورد قتل به دو شاهد و گواه اکتفا می‏شود، ولی در زنا چهار شاهد لازم دارد؟ آیا این با قیاس و سنجش عقل بشر تطابق دارد؟ گفتم: خیر.
فرمود: آیا بول نجس‏تر است یا منی؟ گفتم: بول. فرمود: پس چرا خداوند به کسی که بول می‏کند ،دستور وضو می‏دهد، اما در منی، غسل واجب نموده؟ آیا این با قیاس سازگار است؟ گفتم: خیر.
فرمود: نماز مهم تر است یا روزه؟ گفتم: نماز. فرمود: پس چرا بر زن حائض قضای روزه واجب است، ولی قضای نماز واجب نیست؟ این را می‏توان به قیاس سنجید؟ گفتم: خیر.
فرمود: کدام یک ضعیف ترند: مرد یا زن؟ گفتم: زن. فرمود: پس چرا خداوند ارث زن را نصف ارث مرد قرار داده؟ این را می‏توان قیاس کرد؟ گفتم: خیر.
فرمود: چگونه است که خداوند در مورد کسی که دو درهم بدزدد، فرموده دستش را ببرند و چون دست کسی بریده شود ،دیه آن را پنج هزار درهم مقرر فرموده، آیا این را می‏توان به قیاس آورد؟ گفتم: نه!(2)

پی نوشت‏ها:
1. کنز العمال، ج 1، ص 109.
2. بحارالانوار، ج 10، ص 220.

صادق;737441 نوشت:
عرض بنده روشن است ولی آنچه در ذهن شریف شما است ودر این نوشتار نمایان شد در واقع نوعی قیاس است که لازم است در این باب کمی توصیح داده شود .
در ابتدا باید گفت : قیاس در لغت به معنای اندازه گرفتن یا دو چیز را با هم سنجیدن است . در اصطلاح علم منطق، گفتاری است مرکب از دو یا چند قضیه که از پذیرش و قبول آن‏ها قول یا قضیه دیگر که به آن نتیجه می‏گویند، به وجود می‏آید.
قیاس در اصطلاح فقه،تشبیه کردن یک جزء به جزئی دیگر و اجرای حکم یکی در دیگری است . در قیاس یکی اصلی و دیگری فرعی است .قیاس اجرای اصل است در فرع، از آن جهت که جامعی بین آن دو است . جامع ، علت ثبوت حکم در اصل است . مانند اینکه بگوییم: چون شراب مست کننده است ،حرام است ، پس آبجو نیز مانند آن ، حرام است. این قیاس بر دو نوع است:

سلام
با این حساب اجتهاد در دین و بدست آوردن احکام جدید چگونه ممکن است؟
به هرحال سوال ما غیر مرتبط با احکام نیست و در احکام هم قیاس و اهم و مهم راه دارد...

مشک;736629 نوشت:
آخه انتخاب بین دو گناه ، اون هم پرسیدنش از کس دیگه ای که بهش ثابت شده که هر دو گناه ، بزرگ هستن ، منطقی نیست !

سلام
به هرحال یکیش میتونه بزگتر باشه و هست

مشک;736629 نوشت:
کسیکه بالفرض نیاز جنسی داره آخه قرار نیست که بمیره از این حس!!

بله
اما میتونه در معرض آبروریزی و انجام گناهان خیلی بزرگتری باشه
به هرحال انسان در معرض انتخابه
و گناه چیزی است که دارد اتقاق میوفته و با انسان زاده شده

دقت نمیکنید اصلا

شخصی نمیتونه گناه نکنه و ازدواج براش واجبه؟؟!!(انجام نشدن واجب به خودی خود گناهه)
آیا این شخص میتونه برای اینکه گناه نکنه خودشو بکشه؟؟!!!

ملاali;737572 نوشت:
سلام
با این حساب اجتهاد در دین و بدست آوردن احکام جدید چگونه ممکن است؟
به هرحال سوال ما غیر مرتبط با احکام نیست و در احکام هم قیاس و اهم و مهم راه دارد...

باسلام .
در نگاه شیعی احکام الهی در زمان غیبت امام معصوم از طریق اجتهاد بدست می ونه قیاس بدین بیان :
در روایت آمده :
علینا القاء الاصول و علیکم التفرع .
این روایت تأییدی بر جواز تلاش علما و فقها در رسیدن به وظایف و تکالیف دینی است و اشاره به وجود اصول و مبانی و قواعد مشخص و معین در باب احکام و تکالیف دین دارد . برای ما شیعیان می‌تواند توجیه و مجوز شرعی و در عین حال تأیید عقلی بر بروز برخی اختلافات احتمالی در استنباط یا همان تفریع(برگردان فرع به اصل) باشد لکن سایر فرقه های اسلامی که از دسترس به گنجینة علوم اهل بیت(ع) محروم بودند، اصول و مبانی را به طور کامل و صحیح دریافت نکرده‌اند تا بتوانند به تفریع پرداخته و اختلافات احتمالی خود را توجیه کنند.
به عبارت دیگر باید معتقد به امام معصومی باشیم تا اصول ومبانی را از طریق او به دست آورده ،به دنبال تفریع واستنباط برویم .
شیعه بر اساس دریافت احکام الهی از معصوم معتقد است که کار مجتهد تنها کشف احکام واقعی الهی است که توسط معصومان بیان شده است ، و به همین خاطر معتقد به تخطئه مجتهد است ، یعنی گاهی مجتهد در رسیدن به حکم واقعی الهی دچار خطا می شود ، اما اهل سنت چون به منبع فقهی شیعه اعتقادی ندارند ، اعتقاد به تصویب دارند ، به همین خاطر آنها در احکام فقهی مصوبه هستند ؛ به این معنا که خداوند حکم واقعی جز آنچه مجتهد به آن می رسد ندارد. و حکم واقعی خدا همان است که مجتهد رسیده است و چیزی به نام خطا نداریم.
آنها حکم الهی را دائر مدار نظر مجتهد می دانند و هر طرف که اجتهاد برود حکم واقعی خدا همان است . اگر اجتهاد های متعدد داشته باشیم به تعداد آنها احکام واقعی خدا داریم اما این نظر به عقیده شیعه درست نیست ؛ زیرا احکام الهی را دارای مصلحت واقعی می دانند و مصلحت واقعی نمی تواند متعدد و حتی متضاد باشد. ضمن آنکه آنها اجتهاد را حتی تا حد مقابله با قول معصوم (پیامبر و مخالفت با نص) نیز سرایت می دهند ،

صادق;737583 نوشت:
در نگاه شیعی احکام الهی در زمان غیبت امام معصوم از طریق اجتهاد بدست می ونه قیاس بدین بیان :

سلام

اینکه حفظ جان مهمتره یا ترک خودارضایی به هیچ وجه نمیتواند خارج از قیاس باشد

http://www.askdin.com/thread51666.html
سوال :
آیا گناه همیشه گناه است؟

پاسخ :
در اسلام هر کاری که بر خلاف فرمان خدا باشد، گناه است، مخالفت امر خدا، هر اندازه کوچک باشد، چون در پیشگاه عظمت الهی واقع می‌شود، بزرگ است. اما این که برخی گناهان کوچک و صغیره شمرده شده، نسبت به گناهان دیگری است که کبیره دانسته شده اند. اما از این منظر که گناه نافرمانی حق تعالی است، نمی توان هیچ گناهی را کوچک شمرد، چه این که کوچک شمردن گناه، خود از گناهان کبیره است .
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده که : «به کوچکی گناه منگرید، بلکه به بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی کرده‌اید ! » . (1)
اما در جواب عقوبت گناهان صغیر و کبیره باید بگوییم : انسان باید مواظبت کند که هیچ گناهی (اعم از کوچک و بزرگ) انجام ندهد، ولی آن چه موجب جهنمی شدن فرد می‏شود و عذاب را در پی دارد، انجام گناهان بزرگ یا اصرار بر گناهان کوچک است . البته گناه صغیره هم جزای متناسب با خود را دارد به دلیل آیه قرآن: « و من یعمل مثقال ذرة شرا یره ؛ (2) هرکسی به اندازه ذره ای گناه کند ، جزایش را می بینید » .
قرآن مجید مى فرماید : «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم ؛ (3) اگر از گناهان بزرگى که از آن نهى مى شوید، پرهیز کنید ، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم » . آیه مزبور مى گوید : گناهان کوچک شما را مى پوشانیم، یعنى پرهیز از گناهان بزرگ مخصوصا با فراهم بودن زمینه هاى آن ها یک نوع حالت تقواى روحانى در انسان ایجاد مى کند که مى تواند بر گـنـاهـان کـوچـک او هم تاثیرگذار باشد . بخشش گناهان صغیره یک نوع پاداش معنوى براى تارکان گناهان کبیره است . این خود اثر تشویق کننده اى براى ترک کبائر دارد .
البته گناهان صغیره در شرایط خاص به گناهان کبیره تبدیل می شوند. یکی از این شرایط عبارت است از: اصرار بر گناه. حضرت امام صادق (ع) می فرماید: "لاصغیرة مع الاصرار؛ (4) هیچ گناهی با تکرار، صغیره نیست." حضرت امام علی (ع) می فرماید: "شدیدترین گناهان آن است که مرتکبش آن را سبک بشمارد" . (5)
هر نوع گناهی عذابی متناسب با آن گناه دارد ؛مثلا در قرآن در باره عذاب قومی که به نام اصحاب اخدود از آن ها یاد کرده که مومنین را در گودالی از آتش انداختند و آن ها را زنده زنده سوزاندند و سوختن ان ها را به تماشا نشستند می فرماید: آن ها را به عذاب آتش گرفتن دچار می کنیم: «فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَريقِ ؛ (6) برای آن ها عذاب جهنم و عذاب آتش گرفتن می باشد » .
گناهانی مانند غیبت و تهمت و آزار دیگران، گناه کبیره اند و گناهانی مثل نگاه به نامحرم و ترک برخی از وظایف عبادی (مانند ترک غسل واجب برای نماز بدون عذر تا وقت تنگ شود و مجبور به تیمم گردد ) گناه صغیره اند.
از آیاتی استفاده می شود که: همه گناهان صغیره و کبیره با توبه بخشیده می شود، مثلاً می فرماید: «بگو ای بندگان من که بر خود اسراف ستم و ستم کرده اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است » . (7)
آیه با کلمه: «جمیعاً» تصریح دارد بر این که توبه عمومیت دارد و همهه گناهان را شامل می شود.
در آیة دیگر آمده است: «هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح نماید، مشمول رحمت خدا می شود که خدا آمرزنده و مهربان است » . (8)
در این آیه هر گونه عمل سوء که تمام گناهان را فرا می گیرد، قابل توبه و بازگشت ذکر شده است. پس صغیره یا کبیره بودن گناه تأثیری در قبولی یا عدم پذیرش توبه ندارد. ملاک، احراز شرایط توبه یعنی پشیمانی از گناه و عزم بر ترک آن و تدارک و جبران حق الله و حق الناس می باشد.

پی نوشت ها :
1. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ناشر مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام ،قم ، چاپ 1409 هجرى قمری، ج 15 ، ص 313 .
2. سوره زلزال ، آیه 8 .
3. سـوره نـسـاء، آیه31 .
4. ثقة الاسلام كلينى، الكافي، ناشردار الكتب الإسلامية ، تهران، چاپ 1365 هجرى شمسی، ج 2 ،ص 28 .
5. شيخ حر عاملى، وسائل الشيعة، ناشر مؤسسه آل البيت عليهم‏السلام ،قم ، چاپ 1409 هجرى قمری ، ج 15 ،ص 313 .
6. سوره بروج، آیه 10 .
7. سوره زمر، آیه 59 .
8. سوره أنعام، آیه 54 .

موضوع قفل شده است