╰✿╮ کلبه فیروزه اﮮ ஜ محفلی پر از عطر حضور اسک دینی ها

تب‌های اولیه

18145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

روز ها روز است و روزه روز تر
عید فطراست از همه نو روز تر
اسکدینان انتظار رو اوست
تا کند امسال را بهروز تر
....

(ادامه اش با شما )

[="Arial"]

تسنیـم;708379 نوشت:
موافق
:Kaf: :Kaf:

زن های مذهبیِ ظاهر نما که فکر میکنند یک چادر به تن کردند دیگه دارن رو بال ملائک راه میرن و خودشونو از همه برتر میدونند

.


سیاسیش نکن دیگه دههههههههههه

[="Arial"]

صادق;708386 نوشت:
روز ها روز است و روزه روز تر
عید فطراست از همه نو روز تر
اسکدینان انتظار رو اوست
تا کند امسال را بهروز تر
....

(ادامه اش با شما )

جناب صادق شما هم میتونید تو بحث ما شرکت کنید اگه دوست دارید

صادق;708386 نوشت:
روز ها روز است و روزه روز تر
عید فطراست از همه نو روز تر
اسکدینان انتظار رو اوست
تا کند امسال را بهروز تر
....

(ادامه اش با شما )

روزه ام چون نیست آغاز وصال

سینه گردیده ز غم پر سوزتر

عید با روحانیان دارد نوید

وانکه در میدان حق پیروزتر

عید فطر هم آید و هم بگذرد

آتش نفس عنود افروزتر

بسته ام دل را به جودش چون گدا

در تمنا از گدا دریوزتر

ای خدای فطر،عیدی وصل ده

ورنه عیدم می شود جانسوز تر

ای اویس خوش خصال خوش جمال !
کی تو ظاهر می شوی مثل هلال ؟
انتظار است مردمان اسکدین
تا ببنند جلوه ی آن نازنین
گر جمالت را کنی فردا عیان
عید خواهند کرد جمله مردمان
گر تو شنبه بر افق ظاهر شوی
مثل چشمه در کویر دایر شوی
....

ادامه اش با شما )

صادق;708439 نوشت:
ای اویس خوش خصال خوش جمال !
کی تو ظاهر می شوی مثل هلال ؟
انتظار است مردمان اسکدین
تا ببنند جلوه ی آن نازنین
گر جمالت را کنی فردا عیان
عید خواهند کرد جمله مردمان
گر تو شنبه بر افق ظاهر شوی
مثل چشمه در کویر دایر شوی
....

ادامه اش با شما )

این همه گفتی ولی استاد ما

بی تکلف بی ریا گفتند لا

مدح، ما را خوش نیاید از شما

این تکلف می کند ابرام ما

حرف ایشان حجت کردار ماست

زین سپس فرمایشش زنهار ماست

هر چه خواهی پس شما مدحش بگو

اوستادی،مهتری در گفتگو

پ.ن

از خطابات مفرد عذر خواهم

صادق;708439 نوشت:
ای اویس خوش خصال خوش جمال !
کی تو ظاهر می شوی مثل هلال ؟
انتظار است مردمان اسکدین
تا ببنند جلوه ی آن نازنین
گر جمالت را کنی فردا عیان
عید خواهند کرد جمله مردمان
گر تو شنبه بر افق ظاهر شوی
مثل چشمه در کویر دایر شوی
....
ادامه اش با شما )

سلام و عرض ادب

از حمایت هایتان ما را همین
با شما گردد مزین اسک دین
.
.

خطاب یه خود شما استاد صادق:Gol:
مرحبا استاد بر استادیت
افرین طبع قشنگ و عالیت

میکنی با جمله ها طنازی و
میبریم لذت ازین گفتار نو

صدهزاران عید تقدیم شما
برهمه استاد در اسک دین ما

elina822;708483 نوشت:

سلام و عرض ادب

از حمایت هایتان ما را همین
با شما گردد مزین اسک دین
.
.

خطاب یه خود شما استاد صادق

:Gol:
مرحبا استاد بر استادیت
افرین طبع قشنگ و عالیت

میکنی با جمله ها طنازی و
میبریم لذت ازین گفتار نو

صدهزاران عید تقدیم شما
برهمه استاد در اسک دین ما

هزاران آفرین بر جان پاکت

منم آن روسیاه سینه چاکت

شما شاعر بُدی یا گشته ای آن؟

شوم من شعر و آدابت به قربان

الینا واقعا جانم فدایت

چه گویم در مکارم من ثنایت؟

ز خوبان گوی سبقت را ربودی

در این میدان برنده خود تو بودی:Gol:

حبیبه;708535 نوشت:
هزاران آفرین بر جان پاکت

منم آن روسیاه سینه چاکت

شما شاعر بُدی یا گشته ای آن؟

شوم من شعر و آدابت به قربان

الینا واقعا جانم فدایت

چه گویم در مکارم من ثنایت؟

ز خوبان گوی سبقت را ربودی

در این میدان برنده خود تو بودی

سلام و عرض ادب

سلامی بر تو ای نور دو دیده
شوم شرمنده من از این شنیده

کجا شاعر شوم در محضر عشق
بود شاعر فقط چون تو رهیده

تمام این همه احساس شور است
شود شوقم فراتر از قصیده

تو دانی حس من از چی چنون گشت؟
بلی از شاعران کلبه، اشعار سپیده

تمام واژه های من در این باب
بودعرض ادب از این پدیده

نگو جانم به قربان کلامت
بود از این سخن پشتم خمیده

کنار چون شما اظهار شرم است
به شوق همرهیتان دل رسیده

کرامت ها کجا و من کجایم
کجا راهی که چشمان تو دیده

یکی استاد و یک یار و یکی دوست
جبیبه و جبیبه و جبیبه:Gol::Gol::Gol:

صادق;708439 نوشت:
ای اویس خوش خصال خوش جمال !
کی تو ظاهر می شوی مثل هلال ؟
انتظار است مردمان اسکدین
تا ببنند جلوه ی آن نازنین
گر جمالت را کنی فردا عیان
عید خواهند کرد جمله مردمان
گر تو شنبه بر افق ظاهر شوی
مثل چشمه در کویر دایر شوی
....

ادامه اش با شما )


خب اویس اسک دین ای قهرمان
خوش بگو ما را تو؛نیک اندر بیان
از چه فرمودند این عید است ،هین
این کجا عید است،این روز حزین
در هیاهوی چنین ماه عظیم
من ندیدم بهره ای،این بهر بیم
حالیا اندر شلوغی ها گذشت
خوردم و خسبیدم و رفتم که رفت
از برای مرحمت،اینک لقا!
دری از گفتار نیکت برنما

[SPOILER]خطاب هایی که در شان استادی عالی قدر شما نیست را، نادیده میگیرید لطفا؟[/SPOILER]

elina822;708564 نوشت:

سلام و عرض ادب

سلامی بر تو ای نور دو دیده
شوم شرمنده من از این شنیده

کجا شاعر شوم در محضر عشق
بود شاعر فقط چون تو رهیده

تمام این همه احساس شور است
شود شوقم فراتر از قصیده

تو دانی حس من از چی چنون گشت؟
بلی از شاعران کلبه، اشعار سپیده

تمام واژه های من در این باب
بودعرض ادب از این پدیده

نگو جانم به قربان کلامت
بود از این سخن پشتم خمیده

کنار چون شما اظهار شرم است
به شوق همرهیتان دل رسیده

کرامت ها کجا و من کجایم
کجا راهی که چشمان تو دیده

یکی استاد و یک یار و یکی دوست
جبیبه و جبیبه و جبیبه

:Gol::Gol::Gol:


علیکم السلام بر شما خواهر عزیزم

باید اعتراف کنم این کلبه پر از استعدادهای نهفته ی در حال شکفتن است.

گذشته از اینکه با لطفتون مرا خیلی شرمنده کردید اما واقعا شعرتون زیباست

موفق باشید.:Gol:

حبیبه;708584 نوشت:
علیکم السلام بر شما خواهر عزیزم

باید اعتراف کنم این کلبه پر از استعدادهای نهفته ی در حال شکفتن است.

گذشته از اینکه با لطفتون مرا خیلی شرمنده کردید اما واقعا شعرتون زیباست

موفق باشید.

سلام و عرض ادب خدمت خواهر عزیزم

اگر شما اسم من رو هم در این افراد با استعداد میدونید باید بگم فقط بازتاب کوچیکی از اشعار زیبا شما ، اساتید محترم و دیگر دوستان هست.

حسی که بعد خوندن این اشعار زیبا به ادم دست میده خودش منشا شعر دیگه ای هست. طوری که خیلی وقت ها نمیشه با غیر شعر پاسخ این همه زیبایی رو داد

متشکرم:Gol::Gol:...

[="Microsoft Sans Serif"][="Black"]صل الله علیک یا صاحب الزمانم ...

سلام برتو ای صاحبِ عصر و زمانم ...

آقایم :
کلبه ای آرام و فیروزه ای یافته ام مولا ...

آبـــــــــی به رنگ آسمان .. به رنگ تمام بـــــــودن های تو آقــــا ...

آقای من :
دیدم اینجا هرکسی برای دیگری شعری میسراید

یا که وصفی دارد در شعر هایش ...

محبوبِ من :
تو میدانی که این عاشقت شاعری نمیداند

شعری برای سرودن ندارد ...

واژه ای هم نمیابم در وصفت ...

تو خوب میدانی عزیزم که بی تو هیچ ندارم...

تنها قلمی دارم که از تو هدیه گرفته ام ...

واژه هایم تنها به اذن تو در کنار هم چیده میشوند

اگر اجازه ندهی کنارت باشم ؛ حتی پایِ تمام زندگی ام لندگ میزند

خواستم کمی وصفت کنم و تو را به رخ تمام عاااااااالم بکشم ...

خواستم بگویم آقای من نظریش در عااااااااالم نیست ...

خواستم بگویم ذره ای از این عالم به کارم نمی آید تا وقتی که تو را دارم ...

خواستم بگویم فقط خدا میتواند وصفت کند ...

و برایت ماه و ستاره ها را به یک اشاره ...

بر مدار نگاهت بچرخاند ...

خواستم کمی واژ ها را به عشقِ خاص ترین مخاطب خاصم به بازی بگیرم

و دانه دانه به آسمان بفرستم و صدایت بزنم

که یا صاحب الزمان

تویی تمام آنچه که در دل می پرورانم

.
.
.

خواستم خیلی حرف ها بگویم ...

ولی

شاید

هنوز

اجازه

نداده ای آقا

التماس دعا ...

:Sham::Sham:[/]

♥♡زینبِ مـَ♡ـهدی♡♥;708652 نوشت:
صل الله علیک یا صاحب الزمانم ...

سلام برتو ای صاحبِ عصر و زمانم ...

السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه

[SPOILER]زینب جان...تمام کلماتت سرشار از عشق به مولاست . نه فقط ظاهر کلمات ، همه ی انچه در درون احساست شوق وصال را فریاد میزند .

شاعری کجا و این کلمات . چه والا ارزشی دارد واژه هایی که نثار قدوم مبارک اقا گردد ....خوش به سعادت چنین قلمی ....خوش به سعادت این نفس...خوش به سعادتت:Gol::Gol:...

[/SPOILER]
ای بر عشق ولی دل داده ای
شوق وصل یار را سر داده ای

زینبی و زینبیت میکنی
از فراقش هی روایت میکنی

خوش به این راه و همین همراهیت
خوش به این احساس پاک و عالیت

شعر و شاعر در مقام شاهی اش
در بر ان حضرت نورانیش

کی کند جبران همی کوتاهیم
کی شود رویم ازین کمکاریم

کاش همچون تو هوایی میشدم
دل بریده اسمانی میشدم

در قرار عاشقی و ان دعا
گاه یادی کن ازین رویش سیا


سجاد;707278 نوشت:

کلبه! به به! آسمانی گشته ای

پر ز نور و مهربانی گشته ای

از فروغ نور آن ماه مهین
آسمان تابان نمودی از زمین

چو سخن از آن اویس نیک هست
یا که از صادق چو شعر شیک هست

از حبیب و از حبیبه شوق عشق!
اوفتاده در تلألو تا دمشق !

کلبه ما هم صفایی یافته است
شاعرانه بال و پر افراشته است

گر که جام شعر پر گردد مدام
خوش بود این روزگار و مستدام!



[SPOILER] عذر حقیر را بپذیرید که وزن شعرم ناپخته تر از آنست که خطاب های مناسب را دریابد[/SPOILER]
سلام استاد مشفق آی سجاد
کنون بنگر تو در من حجم فریاد
تو ای افقه بیا و سروری کن
تو با ما بهتر از این مهتری کن
و اکنون بشنو از من این حکایت
که دارم با امیران ولایت
که گر میزد مرا با تیر موعود
از آن بهتر که میپیچد مرا زود
....
بگو بر والیان ما را نرانند
کمی آهسته تر یاری رسانند
بگو گر باید اکنون راه بندند
کمی هم مختصر اذکار بندند
که تا ناگه برفتن سخت باشد
بدون توصیه طاقت نباشد
هنوزم از سر قهرش نشانه است
که با ما تا ابد این جاودانه است
بگو با والیانت گر بخواهند
که ما را از سر قهری برانند
ز پیشش لااقل هشدار گویند
کمی تا قسمتی واضح بگویند:
چرا گفتی فلان،این در رهت نیست
فلان جای کلامت مصلحت نیست
که من در این سرا دنبال پندم
همی خواهم که باری بر ببندم
نصیحت گر مرا راهی گشاید
همی خواهم که بر جانم ببارد
و حالا از خطابم بیمناکم
مبادا بشکنی،من سینه چاکم
یکی دیگه اگر تو دادخواهی
دگر خاموش باشد از تو آهی

[=Georgia]

صادق;708439 نوشت:
ای اویس خوش خصال خوش جمال !
کی تو ظاهر می شوی مثل هلال ؟
انتظار است مردمان اسکدین
تا ببنند جلوه ی آن نازنین
گر جمالت را کنی فردا عیان
عید خواهند کرد جمله مردمان
گر تو شنبه بر افق ظاهر شوی
مثل چشمه در کویر دایر شوی

سلام ای صادق نیکو سرشتم
سلام ای همرهان در بهشتم

مرا یارای وصف دلبران نیست
که درگیر هوا و خوی زشتم

از آن صادق چه گویم مرد اخلاق
که لطفش را فزون از این نوشتم

به سجاد آن مدیر خوش خصال است
مناعت طبعی و روی فرشتم

حبیبه را نصیب از علم حق دان
یکی دیگه محقق در نوشتم

اویس از خود ندارد هیچ خیری
به لطف خالق است و ماه هَشتَم


اویس;708861 نوشت:
حبیبه را نصیب از علم حق دان

سلام ای اویس ای نکو در سرشت

سزایست جاهل چو دانا نوشت؟

پ.ن

سلام و عرض ادب و عذر تقصیر بابت خطاب ای اویس.

با سلام

برای عوض شدن جو

برخی گفتگوهای دوطرفه رو هم ان شالله ببریم پروفایل که اینجا زیاد شلوغ نباشد
به قوانین صفحه اول دقت کنید

تشکر

اویس;708861 نوشت:
[=Georgia]

سلام ای صادق نیکو سرشتم
سلام ای همراهان در بهشتم

مرا یاری وصف دلبران نیست
که درگیر هوا و خوی زشتم

از آن صادق چه گویم مرد اخلاق
که لطفش را فزون از این نوشتم

به سجاد آن مدیر خوش خصال است
مناعت طبعی و روی فرشتم

حبیبه را نصیب از علم حق دان
یکی دیگه محقق در نوشتم

اویس از خود ندارد هیچ خیری
به لطف خالق است و ماه هَشتَم



ای سلام استادِ جان،روحی فداک
مصرع چارم ندیدم،بحر پاک!

[SPOILER]جان:روح و نفس[/SPOILER]

ابوالفضل;708869 نوشت:
با سلام

برای عوض شدن جو

برخی گفتگوهای دوطرفه رو هم ان شالله ببریم پروفایل که اینجا زیاد شلوغ نباشد
به قوانین صفحه اول دقت کنید

تشکر



ای ابو فاضل چنین ساعت مزن
در میان شاعران پاکت مزن
این شلوغی نیست شعر کلبه است
کلبه را از شعر بی طاقت مزن

اویس;708861 نوشت:
[=Georgia]

سلام ای صادق نیکو سرشتم
سلام ای همرهان در بهشتم

مرا یارای وصف دلبران نیست
که درگیر هوا و خوی زشتم

از آن صادق چه گویم مرد اخلاق
که لطفش را فزون از این نوشتم

به سجاد آن مدیر خوش خصال است
مناعت طبعی و روی فرشتم

حبیبه را نصیب از علم حق دان
یکی دیگه محقق در نوشتم

اویس از خود ندارد هیچ خیری
به لطف خالق است و ماه هَشتَم


ای سلام استادِ جان[1] ،روحی فداک
مصرع چارم ندیدم،بحر پاک!
گر تو جامی از کلامت پر کنی
دیده ی آلوده را چون خم کنی
بیش از این ما را مزن تیر ای اویس
خوش فرود آ در میان حیث و بیث
در کلامت نیک دقت میکنم
جانِ[1] از تن رفته:یک،صد میکنم
گر تو آموزی مرا اسرار حق
نیک میبینم سرشت ام در طبق
باشد آن روزی که ما را مرهمی
از دوای ذکر حق بر جان [1]زنی

-------------------------------------
[1]
جان:نفس

ابوالفضل;708869 نوشت:
با سلام

برای عوض شدن جو

برخی گفتگوهای دوطرفه رو هم ان شالله ببریم پروفایل که اینجا زیاد شلوغ نباشد
به قوانین صفحه اول دقت کنید

تشکر



ــــــــــஜ۩۞۩ஜــــــــــ
سَلامٌ عَلی آلِ یاسین
ــــــــــஜ۩۞۩ஜــــــــــ

چند وقت است که با ساعت ها قهرم
خیلی تند تند دُور می زنند
انگار میخواهند زودتر ما را پیر کنند
‌البته...
امیدوارم قصدشان نزدیک شدن‌مان به روز آمدنت باشد

‌●سلام ای «صآحِب‌َالزَّمآن!»●
ساعت‌وار دورِ سَرَت می گردم...
و چَشم به رآه..
«اَلّلهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»


آخرین شبهاست کم کم رفع زحمت میکنیم
جیبمان خالیست احساس خجالت میکنیم
هرچه روزی میدهی خرج معاصی میشود
ما فقط سواستفاده از رفاقت میکنیم
بیشتر دارد اجل سربه جوانان میزند
پس چرا ما اینقدر داریم غفلت میکنیم؟
کار دنیارا ببین که متهم شاکی شده
جای تو ما دائما از تو شکایت میکنیم
تو اگر مارا در این یک ماه دعوت میکنی
ما تو را ماه غم ارباب دعوت میکنیم
عمر ما موقوفه عشق حسین و کربلاست
هرچه را داریم یکجا خرج هیئت میکنیم
خاک خاک کربلا باشد غذاهم میشود
روزه را افطار با یک ذره تربت میکنیم
از حرم تا قتلگه زینب تماما پیرشد
گریه بر خم بودن آن قد و قامت میکنیم


برای عوض شدن کلبه :

1. کولر رو روشن میکنیم و روی دور تند قرار میدیم
2.پنکه سقفی و زمینی رو هم با هم روشن می کینم

اینم ببعی هست که هیجانی شده . . . :Gig:

صادق;708872 نوشت:

ای ابو فاضل چنین ساعت مزن
در میان شاعران پاکت مزن
این شلوغی نیست شعر کلبه است
کلبه را از شعر بی طاقت مزن

درود و سلامی 100 عدد نثار استاد کلام

عرض ادب ، محبت و ارادت باشد ان سلام

چشم ، ما که باشیم که ساعت زنیم ؟

کلبه را محفل شعر کردیم و الســـلام

:Cheshmak:

اما پاکت مزن : اصطلاح غلیظی بود متوجه نشدم :Gig:

ابوالفضل;709483 نوشت:
اما پاکت مزن : اصطلاح غلیظی بود متوجه نشدم

با سلام

فکر می کنم منظور ایشان پاتک نزن بوده و در تایپ اشتباهی شده(شاید)

فطر آمده خوردنی فراوان بخورید
پیتزا و کباب و مرغ بریان بخوریـد
دزدانه اگر در رمضان می خوردید
شوال رسیده پس نمایان بخورید

*************عیدفطر مبارک*************

به نام خدا

بامدادی که تفاوت نکند حال دلم

چه کنم گر نکنم توبه از احوال دلم

[="Tahoma"]در کنار این معلم ها و درس ها!

در کنار نمره های صفر و نمره های بیست!

یک معلم بزرگ نیز

در تمام لحظه ها، تمام عمر!

در کلاس هست و در کلاس نیست!

نام اوست مرگ!

و آنچه را که درس می دهد؛

"زندگی" است...

فریدون مشیری

بسم الله الرحمن الرحیم

برا من پُز میدی ؟

حس میکنی که خیلی مثلا بالا هستی ؟

کی هستی شما اصلا ؟
.

حس میکنی که خیلی مثلا بارت سنگینه و مغزت نم کشیده . . .

خب اگر حس میکنی خیلی بارته برات گاری بگیرم

..

درگیری فامیل دور با فامیل نزدیک

چرند نامه حکیم بوفاضل
نیمه دوم تیرماه

در مورد فطرس که یکی از فرشتگان الهی است، روایات متعددی داریم که مضمون و محتوای آن‏ها یک‏سان است. در روایتی می‏خوانیم: فطرس فرشته‏ای بود که گردا گرد عرش الهی در گردش بود و درباره دستوری از اوامر خداوند کوتاهی و سستی ورزید. بالش به کیفر این نافرمانی چیده شد و به یکی از جزیره‏ ها تبعید گردید. هنگامی که امام حسین(ع) متولد شد، جبریل برای عرض تبریک به پیامبر به سوی زمین فرود آمد و در راه با فطرس دیدار کرد. جبریل به وی پیشنهاد کرد، برای عرض تبریک و تهنیت، با او نزد پیامبر برود. هنگامی که جبریل او را به حضور پیامبر برد، به امر پیامبر، بالش را به بدن پاک امام حسین مالید و سلامتش را باز یافت.(1)
عده ‏ای از بزرگان معتقدند، داستان فطرس با آیات صریح قرآن که ویژگی‏های فرشتگان را برشمرده، آن‏ها را بندگان مطیع و کریم و شایسته خداوند معرفی می‏کند و از هر نوع سرپیچی و نافرمانی پیراسته می‏داند، سازگاری ندارد؛ پس باید این گونه روایات را نادرست شماریم؛ به فرض درستی‏شان، بدان سبب که نکته ‏ای فراتر از ادراک ما دارند، باید علمش را به اهلش یعنی اولیای برگزیده الهی واگذاریم و خود را در فهم آن ناتوان بدانیم.
در مقابل عده‏ای بر این باورند که فرشتگان اصناف و درجه‏های گوناگون دارند. گروهی مقرّبند و گروهی در درجه پایین‏تر جای گرفته‏اند. آیاتی که هر گونه نافرمانی و سرپیچی را از فرشتگان نفی می‏کنند، به فرشتگان مقرب مربوط است. فطرس از فرشتگان مقرب نبود تا از هر نوع سرکشی پیراسته باشد؛ به ویژه آن که تخلّف و سرپیچی فطرس در برخی روایات کندی و سستی ورزیدن خوانده شده که نوعی ترک اولی است، نه گناه. چنان که پیامبران(ع) نیز درجات مختلف دارند: « تلک الرسل فضّلنا بعضهم علی بعض؛بعضی پیامبران را بر بعضی برتری بخشیدیم.» (2)
عده‏ای از انبیا ترک اولی داشتند؛ ولی جمعی مانند پیامبر(ص) و خاندان پاکش جز اراده الاهی اراده‏ای نداشتند و حتی از ترک اولی نیز پیراسته بودند.
براساس برخی روایات جرم فرشته ای که مورد شفاعت امام حسین ( ع)قرار گرفت، یک نوع غرور و خود بزرگ بینی بود.

پی‏نوشت ها:

1. سفینه البحار، شیخ عباس قمی(ره)، ج‏3، ص‏930؛ بحارالانوار، ج‏26، ص‏340، روایت 10 و ج‏43، ص‏243، روایت 8 و ج‏4، ص‏182، روایت 7.
2. بقره(2)آیه 253؛ بحارالانوار ،ج 56، ص184

[="Tahoma"][="Black"]ماه رمضان رفت ولی من نگرانم
از آتش عشقی که بیفتاد به جانم

من گر نتوانم که در این بزم بمانم
یا جام بلایی ببرد امن و امانم

یا سرد شود ذائقه عشق چشانم
یا زرد شود رویش سبزی که در آنم

من گر نتوانم به سر انجام رسانم
آتش بزند آتش هِجرت دو جهانم

یا باز کند از سر کوی تو نشانم
یا شهره آفاق کند سوز نهانم

یا تیره کند باز همه روح و روانم
یا داغ زند بر دل بیچاره گمانم

پس من نگرانم نگرانم نگرانم
از آتش عشقی که بیفتاد به جانم

[/]

این مبحث رو زدم مخصوص کنکوری های رشته یارانه شناسی

گرایش ____ حذفیت

احتمال اینکه بیاد 91/4 درصد هست

[SPOILER][/SPOILER]

سوال کنکور درس یارانه شناسی _________________ 94

1) فردی 3 متر زیر خط آوار فقر قرار دارد ( حدود 2 تن بدبختی ریخته سرش)
اگر یارانه اش رو بالا بکشیم چه بر سرش می اید ؟
سرعت نفوذ بدبختی 3تن/kg

.
1. از صفحه روزگار اوت میشود ( sign out )
2. به صفحه بعدی پرتاب میشود (next page )
3.نقطه سر خط میشود (next line )
4.نیاز به ازمایش غلظت بدبختی هست ( MISERY TEST )
5. هیچ کدام
6. با ذکر دلیل خودتان بگویید
7. کلا فاتحه اش خونده میشود (shut down )
8. به صفحه قبل بر میگردد ( Previous Page)
9. سکه میندازد باز شروع به بازی میکند ( game over)

کتاب یارانه شناسی
بحث تخصصی حذفیت
.

dr . charling

حکایت داش غیرتی . ..


.

روز روشن کدوم بنده خدایی دلش بیمارستان خواسته ؟ سرش خاریده ؟

و جرات کرده این خواهر ما چپ نیگا کنه ؟

.

با دست خودت میری بیمارستان یا با امبولانس بفرستمت ؟


:looti:

انقلاب امام حسين(ع) تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود و رهبرى و پرچم‏دارى بر عهده خود امام ع قرار داشت. پس از آن، بخش دوم آن به پرچم‏دارى حضرت زينب(س) آغاز گرديد. او با سخنان آتشين خود، پيام انقلاب ، فداکاری ، و حقانیت حضرت سيدالشهدا و يارانش را به آگاهى افكار عمومى رساندند و طبل رسوايى حكومت اموى را به صدا درآوردند.

سلام

بچه ها به تایپیک شهدا سر بزنین

http://www.askdin.com/thread15633.html

شهیدان آفتاب روز گار اند
فروغی و جلوه ی ازکردی گار اند .

یه پست نیمه سیاسی هم پرتاب کنیم ببینیم چی میشه :

ارتش ایران رو نابود میکنیم

بعدش با عمو جومونگ و مستر موفالمو میریم گوسان نمک بیاریم . . .

[="Navy"]

روزی که شود "اذا السماء انفطرت"
وانگه که شود "اذا النجوم انکدرت"
من دامن تو بگیرم اندر "سئلت"
گویم صمدا "بای ذنب قتلت"
عشق تو مرا "الست منکم ببعید"
هجر تو مرا "ان عذابی لشدید"
بر کنج لبت نوشته "یحیی و یمیت"
من مات من العشق فقد مات شهید

.

این شعر به روایتی از شیخ بهایی می باشد.
برخی هم میگن از رهبره

[/]

شروین;711835 نوشت:
این شعر به روایتی از شیخ بهایی می باشد.
برخی هم میگن از رهبره

با سلام

اگر ممکن است منبع انتساب شعر به شیخ بهایی را نقل بفرمائید.

[="Navy"]

حبیبه;711857 نوشت:
با سلام

اگر ممکن است منبع انتساب شعر به شیخ بهایی را نقل بفرمائید.


سلام
جایی که ازش متن رو ورداشتم نوشته بود شیخ بهایی
اتفاقا خیلی گشتم ببینم منبعش کجاست ولی هیچ جایی پیدا نکردم
و چون جایی هم خونده بودم که شاعر این شعر رهبر هستند زیر نوشتم برخی هم میگن رهبر شاعر هست

ولی برای هیچکدوم سندی پیدا نکردم و حتی ممکنه شاعرش یک فرد گمنام باشه چون اگه شاعر شخصیتی مثل رهبر و یا شیخ بهایی بود حتما باید جایی اشاره میکرد[/]


[="Tahoma"]

[=arial][=arial]

کسی که کتابهای خوبی نمی خواند؛

[=arial] هیچ برتری نسبت به کسی که کتاب نمی خواند ندارد.
[=arial]

مارک تواین



[="Tahoma"]

[=times new roman] روزی دوست قدیمی بایزید بسطامی عارف بزرگ را در نماز عید فطر دید ...
[=times new roman]پس از احوالپرسی و خوش و بش از بایزید پرسید :
[=times new roman]شیخ ؟! ما همکلاس و هم مکتب بودیم ؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم ...
[=times new roman]استادمان نیز یکی بود ، حال تو چگونه به این مقام رسیدی ؟
[=times new roman]و من چرا مثل تو نشدم ؟؟ ...
[=times new roman]بایزید گفت : تو هر چه شنیدی ؛ اندوختی و من هر چه خواندم ؛ عمل کردم ...

[=times new roman]" به عمل کار بر آید ، به سخندانی نیست " ...

[=Mj_Faraz]يک عمر به کودکی به استاد شديم

[=Mj_Faraz]يک عمر زاستادی خود شاد شديم

[=Mj_Faraz]افسوس ندانيم که ما را چه رسيد

[=Mj_Faraz]از خاک بر آمدیم و بر باد شديم

[=Mj_Faraz]** خيام **

[=Mj_Faraz]خداگو با خداجو فرق دارد
[=Mj_Faraz]حقيقت با هياهو فرق دارد
[=Mj_Faraz]بسا مشرک که خود قرآن بدست است
[=Mj_Faraz]نداند در حقيقت بت پرست است

[=Mj_Faraz]** مهدي سهيلي *

موضوع قفل شده است