نیت کنید روزی یه کار برای خدا انجام بدید،
بگید همه ی کارهام برای خودم این یه کار برای خدا انجام میدم.
دنبال بگردید بگید خدایا این مال تو، نذر کنید روزی یه کارم برای خدا.
پیامبر رسید به یه نفر گفت چرا احسان نمی کنی؟
گفت پول ندارم
پیامبر در جواب گفت لبخند بزن.
آقا یه لبخند یه خسته نباشید به یه نفر برای خدا این کار رو انجام بده، خرجم نداره!
خوبی این کار اینه که خیرو در جامعه گسترش میده.
و این یه انرژی و نخی هست که هیچ وقت خدا رو توش گم نمی کنی!
هیچ دعای بنده ای بی پاسخ نمی ماند .همین که دعا می کنیم ،نشان می دهد خدا ما را پذیرفته است.
مولوی میگوید:
آن یکی الله میگفتی شبی :Gol: تا که شیرین میشد از ذکرش لبی
گفت شیطان: آخر ای بسیار گو :Gol: این همه "الله" را "لبیک" کو؟
می نیاید یک جواب از پیش تخت :Gol: چند "الله" می زنی با روی سخت
او شکسته دل شد و بنهاد سر :Gol: دید در خواب او خضر اندر خضر
گفت: "هین" از ذکر چون واماندهای :Gol: چون پشیمانی از آن کش خواندهای
گفت: لبیکم نمیآید جواب :Gol: زآن همی ترسم که باشم رد باب
گفت: آن "الله" تو "لبیک" ماست :Gol: و آن نیاز و سوز و دردت پیک ماست
ترس و عشق تو کمند لطف ماست :Gol: زیر هر یا رب تو لبیکهاست
رفتم تایپیک جملات زیبا و بیاد ماندنی گفتم بالاخره جناب صادق یه جمله گفتن که دیگه نه شعر باشه نه حدیث . بدو بدو رفتم دیدم نخیر ایشون زیره جملشون باز چن بیت شعر سورودن
[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"][=Microsoft Sans Serif]
خستــه آمدم از در . مادرم صدایــم کرد
با سـلام و با صدقــه جــان خود فدایـــم کرد
[=Microsoft Sans Serif]
حال من بپرسید و بعد از آن سخن آغاز
به!چه بحث شیرینی.قصه دختری عزیز و ناز
مـــــادرم گـــفــت:چشـــم او آبی است
هنــــرش بــهــــر زنـــدگـــی کــافـــی اسـت
قــــد او یــــکـــــصد و نــــــــــود بــــاشــد
هیــــــکلـــــش هــــم هــــزار و صـــد بــاشد
پـــــدرش صــــاحــــب زمـــیـــن بــاشــد
تـــــاجـــــــر ســــــرزمــــیــــن چـــیـــن باشد
او بـــــــرایـــت گـــذاشــــتــــه شــرطــی
کــه شـــوی چــــون خـــودش فشـن . قرتی
ســــــکـــه مـــی خــواهد او هزار و فلان
کیـــــف و کــفــــش و لــبـــاس هــای گــــران
گــفتــــمــش: مـــادرم . گـــلم . عـــمرم
صبـــــر کـــــن لـــحـــظـه ای عـــزیـــــز دلــــم
مـــــن نــــخــواهـــم زن و پـــدر زن خوب
بیــــش از اینــــها به مـــن نــــزن تــو چـــوب
چشـــــم آبــــی دگـــر نــمـــی خــواهـم
زن بــــاربـــــی دگـــــر نـــمــــی خـــــواهــــم
نـــــه فـــشــــن مــــی شــوم و نه قرتی
نـــپـــــــذیـــــرم ز ســــــوی او شـــــرطـــــی
تفسیر در لغت کشف وآشکار کردن معنای لفظ است (1) نیز به معنای برگرفتن نقاب از چهره و پرده برداری و اظهار کردن و بیان کردن معنای لفظ نیز می باشد.
گر چه قرآن نور و هدایت و عربی آشکار و هدایتگر است و کتاب معما نیست که از فهم آن عاجز باشیم و بیان آن به عهده معما شناسان واگذار شده باشد،با این وجود به چند دلیل عموم مردم از فهم همه معانی قرآن ناتوانند و برای فهم مفاهیم آن به تفسیر کنندگان محتاجند.
مفاهیم قران از عمق و ژرفای بی نهایت برخوردار است ،همچنان که اوج بی نهایت نیز دارد . عموم مردم گرچه به هنگام مراجعه به قرآن از سفره گسترده آن طعام هایی ارزشمند بر می گیرند ولی درک و فهمشان از رسیدن به اوج و ژرفای قرآن عاجز است . باید غواصان ماهر و عقابان تیز پرواز را به مدد بطلبند و به کمک آنان مروارید ها شکار کنند.
قرآن به زبان قوم و مردم نازل شده و برای بیان مفاهیم متعالی، راهی جز به کار گیری همین الفاظی که برای مفاهیم محسوس وضع شده اند، نداشته ،پس به ناچار برای بیان بسیاری از مفاهیم چاره نبوده ،جز این که همین الفاظ را با کنایه و قرینه در آن معانی برتر از حس به کار گیرد . ما انسان های مانوس با معانی حسی وقتی آن آیات را تلاوت می کنیم، معانی محسوس
به ذهنمان می آید . معلمان قران که از جانب خدا تعلیم یافته اند ،باید این آیات را برای ما بیان کنند. به این دلایل و دلایل دیگرکه در کتاب های مفصل آمده ، باید به پیامبر ، امامان و عالمان دیندار مراجعه کنیم و بیان و تفسیر و توضیح آیات قرآن را از آنان بخواهیم.
میدانیم و اطمینان داریم احکام دین اسلام بر اساس مصالح واقعی است که خداوند عالَم به تمام اسرار آنها آگاهی داشته و بر بندگان مقرر و معین کرده تا به مصالح واقعی احکام دست یافته و به سعادت و کمال برسند.
همچنین به عنوان یک حکمت عام در احکام دین اسلام میدانیم که مقررات الهی سنجشی برای میزان تعبد و تسلیم انسان در مقابل پروردگار است که چقدر اهمیت و ارزش به رضای الهی مینهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضای الهی باشد، چگونه عمل خواهد کرد و میزان تعبد و تسلیم او در مقابل آفریدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستی چگونه خواهد بود.
با این توضیحات در مورد حجاب در نماز می گوییم : حکمت پوشش بدن و رعایت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان کردن و مستور نمودن خود از خدا نیست؛ زیرا چیزى از علم خدا پنهان نیست و خداوند بر همه چیز در همه حالات آگاه است، بلکه یکى از حکمتهاى این حکم رعایت ادب است، یعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعی بى احترامى به حساب میآید. این مسئله در تمام ادیان در هنگام عبادت وجود داشته و برای زنان این اهمیت ویژه بوده است.
در دین اسلام برای نماز و ایستادن در مقابل پروردگار و راز و نیاز با او، آداب و احکامی قرار داده شده تا انسان آمادگی لازم برای حضور در مقابل پروردگار را پیدا کند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ایستادن و ... که برخی از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاکیزه پوشیدن، استفاده از عطر و به طور کامل پوشیده بودن. مورد اخیر در مورد زنان واجب است که می تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله این که به زنان میفهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل دیگران آن قدر اهمیت دارد که خداوند آن را حتی در نماز و راز و نیاز با خود نیز خواسته است. .هم چنین حجاب در نماز نوعی تمرین مستمر و روزانه برای حفظ حجاب و تاکید بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقیقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب می دهد، تا الگوی رفتاری و کرداری زن مسلمان را معرفی کند. در عین حال پوشش کامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرین و تلقین عملی بسیار خوب و مناسبی بر پوشش و حجاب اسلامی زن مسلمان است.
بنابر این میتواند حجاب ازجمله عواملی باشد که در پاسداشت دائمی پوشش اسلامی زن و جلوگیری از آسیب پذیری او نقش مهمی ایفا کند. اگر بپذیریم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونیت آنها است و به عفّت و پاکدامنی سفارش میکند، متوجه می شویم پوشش کامل همسو با این ایده است.
از طرف دیگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماکن عمومی و مساجد و مجامع، حجاب کامل میطلبد، به ویژه برای زنان تا از نگاه دیگران مصون بمانند، مخصوصاً که در نماز رکوع و سجده و نشست و برخاست است، در این صورت حجاب کامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه دیگران و باعث حفظ آرامش روحی نمازگزار، نیز پاسداری از عفّت عمومی میشود و چون تفاوتی بین نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرایط متفاوت نیست، در مواردی نیز که زن در خانه خود ودر جای خلوت است، این حکم در آنجا نیز هست و استثنا نشده است، در عین حال که این احتمال وجود دارد که در هر لحظه نامحرمی داخل خانه و حتی در جای خلوت شده و زن را در حالی که حجاب ندارد، ببیند. در هر حال این مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثیر بسیار دارد.
[=century gothic]مادامى که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است،
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند،
باد طراوتش ميدهد،
آب رشدش ميدهد،
و آفتاب به آن پختگى و کمال ميبخشد،
اما به محض منقطع شدن از درخت و جدايى از اصل،
آب آن را مي گنداند،
باد پلاسيده اش ميکند،
و آفتاب آن را پوسانده و طراوتش را ميگيرد؛
براى ما آدمها تا وقتى در مسير بندگى قدم بر ميداريم
و دست و دلمان به ريسمان خدا گره خورده است ،
هر اتفاقى در زندگى رشدمان خواهد داد
و حتى زمين خوردن ها و افتادنها، مقدمه صعود و تعالى بزرگ روح مان خواهد شد
و بر عکس وقتى از خدا دور بيفتيم ، هر داشتنى فقر و هر فرازى، فرودى عميق است...
پس دستتان در دستان پر مهر خدا...
بر اساس آیات قرآن خداوند انسان را آفرید تا خلیفه و نمایانگر جمال و جلال او باشد. روشن است که انسان اعم از زن و مرد است: « إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً ؛ (1) می خواهم در زمین جانشینی بیافرینم. » خلیفه نه فقط مردها بلکه اعم از زن و مرد است. به همین جهت گرچه حضرت آدم (ع) به عنوان واسطه و پیامبر، وحی را دریافت می داشت، ولی مخاطب وحی آدم و حوا و نسل آن دو بودند. هر دو در بهشت ساکن شدند و از خوردن شجره منع شدند. شیطان دشمن هر دو معرفی شد . شیطان هر دو را فریب داد. هر دو از آن درخت خوردند و هر دو از بهشت اخراج گردیدند و به سکونت در دنیا محکوم شدند :
«يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمين ... (2) اى آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن و از (نعمتهاى) آن، از هر جا مىخواهيد، گوارا بخوريد (اما) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد * پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد».
« پس گفتيم: «اى آدم! اين (ابليس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به زحمت و رنج خواهى افتاد».(3)
« فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطان ... (4) پس شیطان آن دو را وسوسه کرد... ».
چنان که مشاهده می کنید در تمام این آیات مخاطب خداوند زن و مرد هستند، بدون هیچ تفاوتی؛ بعد هم شیطان دشمن بنی آدم، اعم از زن و مرد معرفی گردید. حکم اخراج برای همه صادر شد و اعلام گردید همه کسانی که تابع پیامبران شوند، دوباره به بهشت و لقای خدا و مقامات بالای انسانی از جمله مقام خلافت نایل می شوند. این امر هیچ اختصاصی به مردها ندارد.
در قرآن همان گونه که مردانی را به عنوان الگوی انسانی معرفی کرده، زنانی نیز به عنوان الگوی انسانی (زن و مرد هر دو) معرفی شده اند:« ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ ... وَ مَرْيمََ ابْنَتَ عِمْرَانَ (5)؛ خداوند برای مومنان به همسر فرعون مثل زده است . . . . و همچنین به مریم دختر عمران ».
در مواردی قرآن اصرار دارد به نوعی عمدا نام زنان را در کنار مردان بیاورد تا شائبه هرگونه تردید در نابرابری زنان با مردان در رسیدن به درجات کمال و تعالی معنوی را برطرف نماید، مانند این آیات :
«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّة؛(6) هر کس عمل صالح انجام دهد، از مرد و زن و مؤمن باشد، داخل بهشت مىشود. »
« مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَة ؛(7) هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم ».
اما در این میان از همه رساتر آیه 35سوره احزاب است:
« مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است».
با توجه به این آیات به خوبی روشن می شود که از دیدگاه قرآن که محور و معیار اصلی در معارف اسلامی است، نگاه ، انسانی است نه جنسیتی و زن و مرد هر دو در انسانیت و ظرفیت کمال و هدف غایی آفرینش یکسان بوده، به هیچ وجه مرد محور نیست و زن از لحاظ مقام انسانی هیچ نقصانی نسبت به مرد نداشته در کمالات انسانی تفاوتی بین آن ها مطرح نشده است .
اما در عین حال این واقعیت هم قابل انکار نیست که زن و مرد از لحاظ ساختار جسمی و روحی و توانمندی های فردی ، شرایطی متفاوت داشته ،دارای امتیازات و نقصان هایی در برابر هم هستند ؛ دین اسلام بر اساس تفاوت ها و اختلافات طبیعی جسمی و روحی وظایف و مسئولیت های متفاوتی را برای زنان و مردان در نظر گرفته است .
نتیجه تفاوت مسئولیت ها به تفاوت هایی در نیازمندی ها هم منتهی شده است که در جمع بندی همه این موارد می توان به روشنی راز تفاوت های موجود در برخی حقوق و منافع و مسئولیت ها را که برای زنان و مردان ترسیم شده دریافت
قرآن مجید انسان را نماینده خدا در زمین معرفی کرده است.[1] مقصود از خلافت از جانب خدا این است که انسان با وجود خود، وجود خدا و با صفات و کمالات خود،صفات و کمالات خدا و با فعل و کار خود، افعال خدا را ترسیم کند و مظهر اسما و صفات حق در زمین است و آینة ایزدی می باشد.[2] هر چند آیة مذکور در بارة حضرت آدم (ع) است ولی آیاتی دیگر خلافت را به همة فرزندان آدم گسترش می دهد مانند: " جعلناکم خلائف فی الارض".[3] بنابراین می توان گفت: خلافت خدا منحصر به حضرت آدم نیست و میان نوع انسان افرادی پیدا می شوند که به آن مقام می رسند،به شرط علم به اسما.(4)
در این صورت تنها موجودی که از نظر استعداد، آگاهی و عمل محدودیت ندارد و در مسیر تکامل تا بی نهایت پیش می رود انسان است و به همین دلیل خلیفه خداوند معرفی شده است تا تعالیم او را بر پا دارد.او باید چنان موجود برتر و والا باشد که بتواند جانشین و نماینده خدا در روی زمین باشد ، خدایی که تمام کمالات است.
برخی گفته اند منظور آن است که پیش از آدم روی زمین موجوداتی بوده اند یا انسان هایی بوده اند که نابود شده اند و خدا می فرماید: به جای آن ها آدم را آوردیم، پس خلافت یعنی جانشینی آدم به جای مخلوقات قبلی، ولی این گفته صحیح نیست زیرا همین که خدا به فرشتگان می فرماید: من خلیفه قرار خواهم داد، این جمله ظهور دارد که خلافت از سوی خدا می باشد. اگر فقط جانشینی از کسی بود نه جانشینی خدا، دیگر چه نیازی بود بر این که فرشتگان بر لیاقت خود تأکید کنند؟ پس آنان برای رسیدن به مقام ارجمندی طمع داشتند و این چیزی جز خلافت الهی نمی تواند باشد.[4]
البته مقام خلافتی که فرشتگان لایق دستیابی بر آن نبودند نمی توان گفت همة انسان ها آن را دارا می باشند. مصداق بارز جانشینی خدا انبیا و ائمةمعصومین(ع) هستند، چنان که در زیارت جامعه می خوانیم: " رضیکم خلفاء فی أرضه" که خطاب به امیرالمؤمنین و ائمة معصومین(ع) است.
حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه «مفضل» میفرمایند: «... وهکذا الانسان لو خلا من الشغل لخرج من الاشر والعبث والبطر الی ما یعظم ضرره علیه و علی من قرب منه...؛ (1)
انسان اگر بیکار و فارغ باشد، به بیهودگی و سرمستی دچار میشود و بر اثر آن به مسایلی مبتلا میشود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینی خواهد کرد...»
1.بحارالانوار، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج 3، ص 87؛مستدرک الوسائل، ج 2، ص 531؛وسائلالشیعه،
سرپیچی از فرمان خدا نتیجة عدم شناخت خدا است: امام صادق(ع) میفرماید:
ما عَرَفَ مَنْ عصاه؛(1) هر کس که معصیت و نافرمانی خدا کند، او را نشناخته است»؛ زیرا چه کسی است که خدا را شناخته باشد و شیرینی محبّتهای او را چشیده باشد و به سوی غیر خدا برود؟(2)
«ومَن الذی أنِسَ بِقُربکَ فابْتَغی عنکَ حِوَلا؛(3) چه کسی به تو نزدیک شد و به مقام قرب تو انس گرفت و لحظهای از تو روی برگردانید؟!»
پس برای دوری از گناه باید سطح «معرفت» و ارتباط و «الفت» خود را با خدا را افزایش دهیم.
شناخت رحمت و لطف پروردگار و آگاهی و دقت در نعمتهای مادی و معنوی، نیز چشم پوشیها و بخشش خدا، در انسان جذبه و عشق نزدیکی به خدا و دوری از گناه را فراهم میسازد، چنان که خداوند به حضرت داود(ع) فرمود: نعمتها و خوبیهای مرا برای مردم توصیف کن، آنان مرا دوست خواهند داشت.(4)
2. چنان که شناخت نفس و ارزیابی عملکردها و صفات نفسانی، و پی بردن به جایگاه دون مایة آن، انسان را از گناه دور میسازد، زیرا کسی که در چگونگی آفرینش خود و مراحل مختلف آن تأمل کند و توجه نماید که زمانی خاک بوده، بعد به صورت گیاه و عصاره مواد غذایی درآمد، سپس به شکل نطفة نجس و قطرة آبی بیارزش نمایان شد و
مراحلی را طی کرد تا به صورت انسان ظاهر گشت، متواضع و تسلیم دستور خدا میشود.
وقتی آگاهی یافت که خمیرمایة آفرینش او از مادهای پست و نجس بوده، سرانجام به مرداری گندیده و بدبو بدل میشود، از غرور و خودپسندی (که ریشة بسیاری از صفتهای نکوهیده و گناهان است) دور میگردد.
حضرت علی(ع) میفرماید: «نفس خود را (بشناس و آن را در پیشگاه خدا) خوار و ذلیل کن تا تو را به معصیت نکشاند».(5)
3. گناهان و عیبهای خود را بزرگ بدان و طاعت و عبادتهای خویش را ناچیز ببین، زیرا از کجا میدانی که طاعت و عبادت و کارهای خوب تو مورد قبول خداوند قرار گرفته و یا تقصیرات و گناهانت مورد عفو و بخشش واقع شده است؟!
انسانی که خدا را شناخته و به بهشت و جهنم باور دارد، چنین آگاهی و بیداری در او و خوف و ترس از انجام گناه را ایجاد میکند و از آن دور میشود.
4. امام علی(ع) میفرماید: «قرین المعاصی، رهین السئات؛(6) کسی که به معصیتها نزدیک است، درگرد گناهان و
بدیها اسیر میگردد».
از قرار گرفتن در هر مکان و موقعیتی که ذهن و فکر شما را به وسوسه و گناه سوق میدهد، پرهیز کنید. وقتی میدانی که حضور شما در جایی که در آن مکان غیبت و تهمت و دروغ و یا گناه دیگری انجام میگیرد و شما مجبور به انجام آن میشوی، و خود را از آن دور کن.
5. پیش از ارتکاب گناه به یاد زودگذر بودن لذتهای آن و طولانی بودن عذاب و کیفر آن باشد.(7) اگر چه با دروغی، شرمندگی و ناراحتی یا ضرری را از خود دور میکنی امّا موقتی است دروغ و هر گناهی رسوایی و شرمندگی نیز همه مردم را در پیش دارد.
جهت آگاهی در این مورد، خواندن کتاب «آثار گناه» از آقای محسن قرائتی و کتاب «کیفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن» از آقای سید هاشم محلاتی، توصیه میشود.
آگاهی از آثار دور شدن از گناهان و قرار گرفتن در خط بندگی و طاعت خدا، باعث پیدایش عشق و اشتیاق درون انسان میشود، و او را با هدف و انگیزة رسیدن به «کمال و مقام عالی» که نتیجهاش دوری از گناهان است ـ سوق میدهد.
6. تلاوت قرآن به ویژه در سحر با رعایت آداب آن، و شرکت در جلسات قرائت و انس با قرآن.
7. خواندن دعاهای ائمه علیهم السلام به خصوص دعای کمیل، مناجات خمس عشر، مناجات شعبانیه، دعای سحر ابوحمزه ثمالی، با حضور قلب و دقت در معانی آن.
8. خواندن نماز شب.
9. توسل به ائمه(ع) و خواندن زیارت آنان از راه دور و نزدیک.
10. داشتن برنامه خودسازی و تهذیب نفس و به اصطلاح مراقبت و مواظبت و مراتب بعدی آن.
پینوشتها:
1. بحار الانوار، ج 75، ص 174.
2. مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشره، مناجات المحبین.
3. همان.
4. میزان الحکمه، ج 1، ص 511.
5. غرر الحکم، ج 1، ص 113.
6. همان، ج 2، ص 536.
7 همان، ج 1، ص 132.
اگه تونستی خودتو نگهداری و روی متن پنهان کلیک نکنی واقعا خیلی مردی فضول نیستی و اگه کلیک کردی نوش جونت حالشو بردی دنیا که همش ضد حال نیست یه وقت هایی توش باید حالشو برد:khandeh!:
اگه تونستی خودتو نگهداری و روی متن پنهان کلیک نکنی واقعا خیلی مردی فضول نیستی و اگه کلیک کردی نوش جونت حالشو بردی دنیا که همش ضد حال نیست یه وقت هایی توش باید حالشو برد:khandeh!:
[SPOILER] [/SPOILER]
با سلام:
"الانسان حریص علی ما مُنع"
کلیک نکردم که خویشتنداری کرده باشم و پاداش این ریاضت بسیار سخت این بود که هنگامه نقل قول متن پنهان آشکار شد:)
واقعا که وعده های الهی صدق است.
برای سایر خویشتنداران گرامی عرض کنم که تصویر شیرینی های خانگی است.
"رازی که بر غیر نگفتیم و نگوئیم/با دوست بگوئیم که او محرم راز است"
اللّهُمَّ أعطِنی بَصیرَهً فی دینِکَ وَ فَهماً فی حُکمِکَ وَ فِقهاً فی علمِکَ؛
خدایا مرا بصیرتی در دین خود و فراستی در حکم خود و فهم و هوشی در علم کتاب خود عطا فرما.
(ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم
______________________________
(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم
______________________________
(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم
______________________________
(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم
______________________________
(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم
______________________________
(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم
______________________________
(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم
______________________________
(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم
______________________________
(خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه ها کردم
______________________________
(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم
______________________________
(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم
______________________________
(ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم
______________________________
(ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم
______________________________
(س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم
______________________________
(ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم
______________________________
(ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم
______________________________
(ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم
______________________________
(ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کردم
______________________________
(ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم
______________________________
(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم
______________________________
(غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم
______________________________
(ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم
______________________________
(ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم
______________________________
(ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم
______________________________
(گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم
______________________________
(ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم
______________________________
(م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم
______________________________
(ن) نرانی از درمیخانه ات یا رب که ساقی راصدا کردم
______________________________
(و) ولی را من علی دانم علی را مقتدا کردم
______________________________
(ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم
______________________________
(ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم.
در قرآن و روایات به موضوع حقوق پدر و مادر بر فرزندان توجه فراوانی شده است؛ در طی فصل های زیر به این موضوع پرداخته خواهد شد:
اهمیت حقوق پدر و مادر از نظر قرآن کریم قرآن به حقوق پدر و مادر آن چنان اهمیت می دهد که در چند مورد بعد از نهی از شرک به خداوند، احسان و نیکی به پدر و مادر را سفارش می کند. به عنوان مثال در بیان عهدی که از بنی اسرائیل گرفته است می فرماید: "و [به یاد آورید] زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز الله را عبادت نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید". [1] مشخص است که پیمان گرفتن بر نیکی به والدین، بر اهمیت این امر اشاره میکند. در جای دیگر با عبارت "و قضی ربک" به معنای این که "پروردگارت حکم قطعی کرد" و باز بعد از نهی از شرک، به احسان پدر و مادر امر می کند. [2] چنین مطالبی به کرات در آیات 36 سوره نساء، 151 سوره انعام، 8 سوره عنکبوت و 15 سورههای لقمان و احقاف نیز آمده است. علاوه بر این تاکید ها، قرآن با ذکر نیکویی اولیا و انبیای الاهی به والدین خود به نحو دیگری به اهمیت این مطلب تأکید نموده است؛ مثلا در سوره مریم، ضمن بیان فضایلی که در وجود حضرت یحیی (ع) به ودیعه نهاده، او را نیکوکار به والدینش خوانده است. [3] اهمیت حقوق والدین در روایات در روایتی حضرت امام صادق (ع) در جواب این سؤال که کدام اعمال برترند؟ می فرمایند: "نماز اول وقت، نیکی به والدین و جهاد". آوردن نیکی به پدر و مادر بعد از نماز اول وقت و قبل از جهاد نشان از اهمیت آن نزد ائمه دارد. در روایتی دیگر از امام صادق (ع) نقل شده که نیکی به پدر و مادر را چه صالح باشند و چه بد کار، از جمله مواردی شمرده اند که هیچ کس نمی تواند بهانه ای در آنها بیاورد. [4] مصادیق حقوق والدین در قرآن و روایات در قرآن و روایات مصادیق و مواردی از حقوق پدر و مادر بر فرزندان را به صورت جزئی بیان کرده است که به بعضی از آنها اشاره می کنیم: الف. خوش سخنی در آیه ای می فرماید: "... چون یکی یا هر دو [پدر و مادر] به پیری رسند حتی به آنان "اُف" مگو و آنها را از خود مران بلکه بزرگوارانه با ایشان سخن بگوی". [5] در روایتی نیز امام صادق (ع) می فرمایند اگر کمتر از "اف" عبارتی وجود داشت خداوند از آن نهی می فرمودند. [6] ب. تواضع در مقابل آنها در ادامه آیه بالا می فرماید: "و بال های تواضع خویش را از روی رحمت و مهربانی در برابر پدر و مادر فرود آر". [7] تعبیر استعاری "فرود آوردن بال رحمت" در این آیه بر حد اعلای تواضع در برابر والدین دلالت میکند. ج. اطاعت از آنها در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: "فرزند سه وظیفه در قبال پدر و مادر دارد؛ شکر گذاری آنها در همه حال، اطاعت آنها در آنچه امر و نهی می کنند در غیر معصیت الاهی و خیر خواهی آنها در آشکار و خفا". [8] د. دعا برای آنها در همان آیات به دعا کردن برای پدر و مادر امر می فرماید: "... و بگو پروردگارا بر آنها [پدر و مادر] رحم کن همان طور که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند". [9] علاوه بر اینها به موارد جزئی تری نیز اشاره شده است؛ مثل روایتی از امام موسی بن جعفر (ع) که فرمودند از پیامبر (ص) در باره حق والد بر فرزند سؤال کردند ایشان جواب داد که فرزند نباید والدین خود را به نام صدا بزند و در راه رفتن و نشستن بر آنها سبقت گیرد و موجب توهین دیگران به ایشان شود". [10] و در آیه ای نیز انفاق به والدین را مقدم بر هر انفاقی می کند و می فرماید: "از تو میپرسند که چه انفاق کنند. بگو هر مالی که میبخشید پس به والدین و نزدیکان و ... ببخشید". [11] حد رعایت حقوق والدین از مطالب گذشته ممکن است به نظر آید که لازمه احترام به والدین اطاعت مطلق از ایشان در تمامی امور است، اما باید گفت که از دیدگاه قرآن چنین روشی در برخورد با ایشان صحیح نیست. بنابر آیات قرآن احترام به پدر و مادر و اطاعت از ایشان تنها در جایی سفارش شده است که به مخالفت فرزندان با دستورات واجب الاهی و خروج از عدالت و حق منتهی نشود. چنان که در آیه ای افراد را به برپایی قسط (عدل و داد) و شهادت دادن به حقیقت و راستی امر میکند، حتی اگر بر ضد خود و یا والدین و نزدیکانشان تمام شود. [12] افزون بر این، در جایی به صراحت انسان را از این که در برابر تلاش والدینش در شرک ورزیدن او به خداوند عقبنشینی کند و به خدا مشرک شود نهی کرده است و می فرماید: "به انسان سفارش کردیم که به والدینش نیکی کند و اگر آن دو سعی کردند که چیزی را که به آن علم نداری شریک من قرار دهی از آنها اطاعت نکن...". [13] و در نهایت قرآن در سوره لقمان به این نکته اشاره میکند که عدم اطاعت فرزند از والدین در شرک به خدا مجوز بدرفتاری او با ایشان نیست و می فرماید: "با آنها در دنیا به خوبی مصاحبت و رفتار کن". [14] در قرآن و روایات علاوه بر توصیه به رعایت حقوق والدین، دلیل این توصیهها را نیز متذکر شده است که همانا زحماتی است که والدین به ویژه مادران در امر تربیت و نگه داری فرزندان متحمل میشوند. [
[/HR] [1] بقره، 83. [2] "و قضی ربک ٲلّاتعبدوا الّا ایّاه و بالوالدین احسانا ..." و پروردگارت حکم کرد که جز او را عبادت نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید. اسراء، 23. [3] "و بَرّا بوالدیه و لم یکن جبارا عصیا" مریم، 14. [4] شیخ طوسی، التهذیب، ج 6، ص 350، درا الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش. [5] اسراء، 23. [6] کلینی، کافی، ج 2، ص 349. [7] اسراء، 24. [8] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 75، ص 236، موسسة الوفاء، بیروت، لبنان، 1404 ق. [9] اسراء، 24. [10] کلینی، کافی، ج 2، ص158، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش. [11] بقره، 215. [12] "... کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ..." نساء، 135. [13] عنکبوت، 8. [14] لقمان، 15. [15] لقمان، 14؛ احقاف، 15؛ اسراء، 24.
[="Arial"][="Navy"]بسم اللّه الرحمن الرحیم
نیت کنید روزی یه کار برای خدا انجام بدید،
بگید همه ی کارهام برای خودم این یه کار برای خدا انجام میدم.
دنبال بگردید بگید خدایا این مال تو، نذر کنید روزی یه کارم برای خدا.
پیامبر رسید به یه نفر گفت چرا احسان نمی کنی؟
گفت پول ندارم
پیامبر در جواب گفت لبخند بزن.
آقا یه لبخند یه خسته نباشید به یه نفر برای خدا این کار رو انجام بده، خرجم نداره!
خوبی این کار اینه که خیرو در جامعه گسترش میده.
و این یه انرژی و نخی هست که هیچ وقت خدا رو توش گم نمی کنی!
استاد رائفی پور
[="Times New Roman"][="Black"]یه خانوم کوچولوی محجبه دیدم توی بازار ، چقدر با چادر خوشگل شده بود.
یه عروسکی داشت گرفته بود بغلش ، سر عروسکشو گذاشته بود روی شونه هاش مثلا خوابیده بود.
بعد هی آروم میزد توی کمر عروسکش میگفت پیش پیش پیش یعنی آروم باش بخواب.
خدااااااااااااااااااااااااا کاااااااااااااااااش ما هم همچین قلبی داشتییییم. :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh: :geryeh:[/]
با سلام خواهر بسیار خوبم
کلامتان گرچه نقل قول استاد رائفی بود،اما بسیار خوب،بجا و زیبا بود
متشکرم.
[="Arial"]
رفتم تایپیک جملات زیبا و بیاد ماندنی گفتم بالاخره جناب صادق یه جمله گفتن که دیگه نه شعر باشه نه حدیث . بدو بدو رفتم دیدم نخیر ایشون زیره جملشون باز چن بیت شعر سورودن
ولی واقعا زیبا بود گفتم شما هم بخونین :Gol:
[="Times New Roman"][="Black"]تکیه کلام کاربران اسکدین وقتی بحث جدی میشه.
[/]
[SPOILER]
بزرگوار. :ghash: :shad: :ghash: :shad: :shad: :shad:
[/SPOILER]
[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"][=Microsoft Sans Serif]خستــه آمدم از در . مادرم صدایــم کرد
[=Microsoft Sans Serif]حال من بپرسید و بعد از آن سخن آغاز
با سـلام و با صدقــه جــان خود فدایـــم کرد
به!چه بحث شیرینی.قصه دختری عزیز و ناز
مـــــادرم گـــفــت:چشـــم او آبی است
هنــــرش بــهــــر زنـــدگـــی کــافـــی اسـت
قــــد او یــــکـــــصد و نــــــــــود بــــاشــد
هیــــــکلـــــش هــــم هــــزار و صـــد بــاشد
پـــــدرش صــــاحــــب زمـــیـــن بــاشــد
تـــــاجـــــــر ســــــرزمــــیــــن چـــیـــن باشد
او بـــــــرایـــت گـــذاشــــتــــه شــرطــی
کــه شـــوی چــــون خـــودش فشـن . قرتی
ســــــکـــه مـــی خــواهد او هزار و فلان
کیـــــف و کــفــــش و لــبـــاس هــای گــــران
گــفتــــمــش: مـــادرم . گـــلم . عـــمرم
صبـــــر کـــــن لـــحـــظـه ای عـــزیـــــز دلــــم
مـــــن نــــخــواهـــم زن و پـــدر زن خوب
بیــــش از اینــــها به مـــن نــــزن تــو چـــوب
چشـــــم آبــــی دگـــر نــمـــی خــواهـم
زن بــــاربـــــی دگـــــر نـــمــــی خـــــواهــــم
نـــــه فـــشــــن مــــی شــوم و نه قرتی
نـــپـــــــذیـــــرم ز ســــــوی او شـــــرطـــــی
تفسیر قرآن به چه معناست ؟
تفسیر در لغت کشف وآشکار کردن معنای لفظ است (1) نیز به معنای برگرفتن نقاب از چهره و پرده برداری و اظهار کردن و بیان کردن معنای لفظ نیز می باشد.
گر چه قرآن نور و هدایت و عربی آشکار و هدایتگر است و کتاب معما نیست که از فهم آن عاجز باشیم و بیان آن به عهده معما شناسان واگذار شده باشد،با این وجود به چند دلیل عموم مردم از فهم همه معانی قرآن ناتوانند و برای فهم مفاهیم آن به تفسیر کنندگان محتاجند.
مفاهیم قران از عمق و ژرفای بی نهایت برخوردار است ،همچنان که اوج بی نهایت نیز دارد . عموم مردم گرچه به هنگام مراجعه به قرآن از سفره گسترده آن طعام هایی ارزشمند بر می گیرند ولی درک و فهمشان از رسیدن به اوج و ژرفای قرآن عاجز است . باید غواصان ماهر و عقابان تیز پرواز را به مدد بطلبند و به کمک آنان مروارید ها شکار کنند.
قرآن به زبان قوم و مردم نازل شده و برای بیان مفاهیم متعالی، راهی جز به کار گیری همین الفاظی که برای مفاهیم محسوس وضع شده اند، نداشته ،پس به ناچار برای بیان بسیاری از مفاهیم چاره نبوده ،جز این که همین الفاظ را با کنایه و قرینه در آن معانی برتر از حس به کار گیرد . ما انسان های مانوس با معانی حسی وقتی آن آیات را تلاوت می کنیم، معانی محسوس
به ذهنمان می آید . معلمان قران که از جانب خدا تعلیم یافته اند ،باید این آیات را برای ما بیان کنند. به این دلایل و دلایل دیگرکه در کتاب های مفصل آمده ، باید به پیامبر ، امامان و عالمان دیندار مراجعه کنیم و بیان و تفسیر و توضیح آیات قرآن را از آنان بخواهیم.
پی نوشت:
1-مجمع البحرین ،ج1 ،ص 401.
پوشش زن در نماز؟
میدانیم و اطمینان داریم احکام دین اسلام بر اساس مصالح واقعی است که خداوند عالَم به تمام اسرار آنها آگاهی داشته و بر بندگان مقرر و معین کرده تا به مصالح واقعی احکام دست یافته و به سعادت و کمال برسند.
همچنین به عنوان یک حکمت عام در احکام دین اسلام میدانیم که مقررات الهی سنجشی برای میزان تعبد و تسلیم انسان در مقابل پروردگار است که چقدر اهمیت و ارزش به رضای الهی مینهد. اگر خواستة دل بر خلاف رضای الهی باشد، چگونه عمل خواهد کرد و میزان تعبد و تسلیم او در مقابل آفریدگار جهان و عالِم به تمام اسرار هستی چگونه خواهد بود.
با این توضیحات در مورد حجاب در نماز می گوییم : حکمت پوشش بدن و رعایت حجاب اسلامى بر زن در حال نماز پنهان کردن و مستور نمودن خود از خدا نیست؛ زیرا چیزى از علم خدا پنهان نیست و خداوند بر همه چیز در همه حالات آگاه است، بلکه یکى از حکمتهاى این حکم رعایت ادب است، یعنى بدون ستر و پوشش لازم، هنگام نماز خواندن، نوعی بى احترامى به حساب میآید. این مسئله در تمام ادیان در هنگام عبادت وجود داشته و برای زنان این اهمیت ویژه بوده است.
در دین اسلام برای نماز و ایستادن در مقابل پروردگار و راز و نیاز با او، آداب و احکامی قرار داده شده تا انسان آمادگی لازم برای حضور در مقابل پروردگار را پیدا کند. از جمله طهارت قبل از نماز و وضو و رو به قبله ایستادن و ... که برخی از آن موارد آداب مستحب است، مانند لباس پاکیزه پوشیدن، استفاده از عطر و به طور کامل پوشیده بودن. مورد اخیر در مورد زنان واجب است که می تواند به دلائل مختلف باشد، از جمله این که به زنان میفهماند حجاب و پوشاندن بدن در مقابل دیگران آن قدر اهمیت دارد که خداوند آن را حتی در نماز و راز و نیاز با خود نیز خواسته است. .هم چنین حجاب در نماز نوعی تمرین مستمر و روزانه برای حفظ حجاب و تاکید بر آن در درون جامعه و اجتماع است. در حقیقت همراه نماز، درس عفّت و پوشش مناسب می دهد، تا الگوی رفتاری و کرداری زن مسلمان را معرفی کند. در عین حال پوشش کامل در پنج نوبت در شبانه روز تمرین و تلقین عملی بسیار خوب و مناسبی بر پوشش و حجاب اسلامی زن مسلمان است.
بنابر این میتواند حجاب ازجمله عواملی باشد که در پاسداشت دائمی پوشش اسلامی زن و جلوگیری از آسیب پذیری او نقش مهمی ایفا کند. اگر بپذیریم اسلام همواره درصدد حفظ حجاب بانوان و مصونیت آنها است و به عفّت و پاکدامنی سفارش میکند، متوجه می شویم پوشش کامل همسو با این ایده است.
از طرف دیگر نماز خواندن در منظر مردم و در اماکن عمومی و مساجد و مجامع، حجاب کامل میطلبد، به ویژه برای زنان تا از نگاه دیگران مصون بمانند، مخصوصاً که در نماز رکوع و سجده و نشست و برخاست است، در این صورت حجاب کامل موجب مصون ماندن زنان از نگاه دیگران و باعث حفظ آرامش روحی نمازگزار، نیز پاسداری از عفّت عمومی میشود و چون تفاوتی بین نوع پوشش نماز گزار در موارد و شرایط متفاوت نیست، در مواردی نیز که زن در خانه خود ودر جای خلوت است، این حکم در آنجا نیز هست و استثنا نشده است، در عین حال که این احتمال وجود دارد که در هر لحظه نامحرمی داخل خانه و حتی در جای خلوت شده و زن را در حالی که حجاب ندارد، ببیند. در هر حال این مسئله در احساس آرامش زن و احساس حضور در مقابل پروردگار تاثیر بسیار دارد.
[="Tahoma"][=comic sans ms]خدايا
صداي افکار
بعضي از آدمهايت را خاموش کن
تاصداي،تو را هم بشنوند
آن قدر
غرق در قضاوت هستند
که
فراموش کرده اند
قاضي تويي...
[="Tahoma"][=century gothic]مادامى که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است،
همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند،
باد طراوتش ميدهد،
آب رشدش ميدهد،
و آفتاب به آن پختگى و کمال ميبخشد،
اما به محض منقطع شدن از درخت و جدايى از اصل،
آب آن را مي گنداند،
باد پلاسيده اش ميکند،
و آفتاب آن را پوسانده و طراوتش را ميگيرد؛
براى ما آدمها تا وقتى در مسير بندگى قدم بر ميداريم
و دست و دلمان به ريسمان خدا گره خورده است ،
هر اتفاقى در زندگى رشدمان خواهد داد
و حتى زمين خوردن ها و افتادنها، مقدمه صعود و تعالى بزرگ روح مان خواهد شد
و بر عکس وقتى از خدا دور بيفتيم ، هر داشتنى فقر و هر فرازى، فرودى عميق است...
پس دستتان در دستان پر مهر خدا...
بر اساس آیات قرآن خداوند انسان را آفرید تا خلیفه و نمایانگر جمال و جلال او باشد. روشن است که انسان اعم از زن و مرد است: « إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً ؛ (1) می خواهم در زمین جانشینی بیافرینم. » خلیفه نه فقط مردها بلکه اعم از زن و مرد است. به همین جهت گرچه حضرت آدم (ع) به عنوان واسطه و پیامبر، وحی را دریافت می داشت، ولی مخاطب وحی آدم و حوا و نسل آن دو بودند. هر دو در بهشت ساکن شدند و از خوردن شجره منع شدند. شیطان دشمن هر دو معرفی شد . شیطان هر دو را فریب داد. هر دو از آن درخت خوردند و هر دو از بهشت اخراج گردیدند و به سکونت در دنیا محکوم شدند :
«يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَ كُلا مِنْها رَغَداً حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمين ... (2) اى آدم! تو با همسرت در بهشت سكونت كن و از (نعمتهاى) آن، از هر جا مىخواهيد، گوارا بخوريد (اما) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمگران خواهيد شد * پس شيطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بيرون كرد».
« پس گفتيم: «اى آدم! اين (ابليس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به زحمت و رنج خواهى افتاد».(3)
« فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطان ... (4) پس شیطان آن دو را وسوسه کرد... ».
چنان که مشاهده می کنید در تمام این آیات مخاطب خداوند زن و مرد هستند، بدون هیچ تفاوتی؛ بعد هم شیطان دشمن بنی آدم، اعم از زن و مرد معرفی گردید. حکم اخراج برای همه صادر شد و اعلام گردید همه کسانی که تابع پیامبران شوند، دوباره به بهشت و لقای خدا و مقامات بالای انسانی از جمله مقام خلافت نایل می شوند. این امر هیچ اختصاصی به مردها ندارد.
در قرآن همان گونه که مردانی را به عنوان الگوی انسانی معرفی کرده، زنانی نیز به عنوان الگوی انسانی (زن و مرد هر دو) معرفی شده اند:« ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ ... وَ مَرْيمََ ابْنَتَ عِمْرَانَ (5)؛ خداوند برای مومنان به همسر فرعون مثل زده است . . . . و همچنین به مریم دختر عمران ».
در مواردی قرآن اصرار دارد به نوعی عمدا نام زنان را در کنار مردان بیاورد تا شائبه هرگونه تردید در نابرابری زنان با مردان در رسیدن به درجات کمال و تعالی معنوی را برطرف نماید، مانند این آیات :
«وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّة؛(6) هر کس عمل صالح انجام دهد، از مرد و زن و مؤمن باشد، داخل بهشت مىشود. »
« مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَة ؛(7) هر كس كار شايستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد يا زن، در حالى كه مؤمن است، او را به حياتى پاك زنده مىداريم ».
اما در این میان از همه رساتر آیه 35سوره احزاب است:
« مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان با ایمان و زنان با ایمان، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع فرمان خدا، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان انفاق کننده و زنان انفاق کننده، مردان روزه دار و زنان روزه دار، مردان پاکدامن و زنان پاکدامن و مردانى که بسیار به یاد خدا هستند و زنانى که بسیار یاد خدا مىکنند، خداوند براى همه آنان مغفرت و پاداش عظیمى فراهم ساخته است».
با توجه به این آیات به خوبی روشن می شود که از دیدگاه قرآن که محور و معیار اصلی در معارف اسلامی است، نگاه ، انسانی است نه جنسیتی و زن و مرد هر دو در انسانیت و ظرفیت کمال و هدف غایی آفرینش یکسان بوده، به هیچ وجه مرد محور نیست و زن از لحاظ مقام انسانی هیچ نقصانی نسبت به مرد نداشته در کمالات انسانی تفاوتی بین آن ها مطرح نشده است .
اما در عین حال این واقعیت هم قابل انکار نیست که زن و مرد از لحاظ ساختار جسمی و روحی و توانمندی های فردی ، شرایطی متفاوت داشته ،دارای امتیازات و نقصان هایی در برابر هم هستند ؛ دین اسلام بر اساس تفاوت ها و اختلافات طبیعی جسمی و روحی وظایف و مسئولیت های متفاوتی را برای زنان و مردان در نظر گرفته است .
نتیجه تفاوت مسئولیت ها به تفاوت هایی در نیازمندی ها هم منتهی شده است که در جمع بندی همه این موارد می توان به روشنی راز تفاوت های موجود در برخی حقوق و منافع و مسئولیت ها را که برای زنان و مردان ترسیم شده دریافت
پی نوشت ها:
1. بقره(2)آیه 30.
2. همان، آیه 35-36.
3. طه(20)آیه 117.
4. اعراف(7)آیه 19-25.
5. تحریم(66)آیه 11 - 12.
6. نساء (4) آیه 124.
7. نحل (16) آیه 97.
[="Arial"][="Navy"]
[/]
دستم به روی سینه برای ارادت است ...
این بارگاه قــدس امـــام کــرامت است ...
فرقی نمیکند ز کجا میدهی سـلام ...
او میدهد جواب تو را، اصل نیت است ...
قرآن مجید انسان را نماینده خدا در زمین معرفی کرده است.[1] مقصود از خلافت از جانب خدا این است که انسان با وجود خود، وجود خدا و با صفات و کمالات خود،صفات و کمالات خدا و با فعل و کار خود، افعال خدا را ترسیم کند و مظهر اسما و صفات حق در زمین است و آینة ایزدی می باشد.[2] هر چند آیة مذکور در بارة حضرت آدم (ع) است ولی آیاتی دیگر خلافت را به همة فرزندان آدم گسترش می دهد مانند: " جعلناکم خلائف فی الارض".[3] بنابراین می توان گفت: خلافت خدا منحصر به حضرت آدم نیست و میان نوع انسان افرادی پیدا می شوند که به آن مقام می رسند،به شرط علم به اسما.(4)
در این صورت تنها موجودی که از نظر استعداد، آگاهی و عمل محدودیت ندارد و در مسیر تکامل تا بی نهایت پیش می رود انسان است و به همین دلیل خلیفه خداوند معرفی شده است تا تعالیم او را بر پا دارد.او باید چنان موجود برتر و والا باشد که بتواند جانشین و نماینده خدا در روی زمین باشد ، خدایی که تمام کمالات است.
برخی گفته اند منظور آن است که پیش از آدم روی زمین موجوداتی بوده اند یا انسان هایی بوده اند که نابود شده اند و خدا می فرماید: به جای آن ها آدم را آوردیم، پس خلافت یعنی جانشینی آدم به جای مخلوقات قبلی، ولی این گفته صحیح نیست زیرا همین که خدا به فرشتگان می فرماید: من خلیفه قرار خواهم داد، این جمله ظهور دارد که خلافت از سوی خدا می باشد. اگر فقط جانشینی از کسی بود نه جانشینی خدا، دیگر چه نیازی بود بر این که فرشتگان بر لیاقت خود تأکید کنند؟ پس آنان برای رسیدن به مقام ارجمندی طمع داشتند و این چیزی جز خلافت الهی نمی تواند باشد.[4]
البته مقام خلافتی که فرشتگان لایق دستیابی بر آن نبودند نمی توان گفت همة انسان ها آن را دارا می باشند. مصداق بارز جانشینی خدا انبیا و ائمةمعصومین(ع) هستند، چنان که در زیارت جامعه می خوانیم: " رضیکم خلفاء فی أرضه" که خطاب به امیرالمؤمنین و ائمة معصومین(ع) است.
پی نوشت ها:
1-بقره (2) آیه 30
2-جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج4 ،ص245
3- فاطر(35) آیه 39
4-محمد تقی مصباح ؛ معارف قرآن،ص366
5-همان ،ص 364
حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه «مفضل» میفرمایند: «... وهکذا الانسان لو خلا من الشغل لخرج من الاشر والعبث والبطر الی ما یعظم ضرره علیه و علی من قرب منه...؛ (1)
انسان اگر بیکار و فارغ باشد، به بیهودگی و سرمستی دچار میشود و بر اثر آن به مسایلی مبتلا میشود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینی خواهد کرد...»
1.بحارالانوار، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج 3، ص 87؛مستدرک الوسائل، ج 2، ص 531؛وسائلالشیعه،
بیا تا رنگ زهرایی بگیریم
ز بحر علم او ماهی بگیریم
ببوسیم استان حضرت دوست
به یادش اشک وهم آهی بگیریم
به نام خدا
سهراب می گوید:"حیات غفلت رنگین یک دقیقه ی "حوا" ست.
و من می گویم:"رمز همه ی حیات در همین یک دقیقه ها پیداست"
سهراب می گوید:"و غبار عادت پیوسته در مسیر تماشاست"
و من می گویم:"عادت پیوسته عشق ورزیدن چه زیباست"
سهراب می گوید:"و همیشه با نفس تازه راه باید رفت"
و من می گویم:"و همیشه با جذبه ی عشق سیر باید کرد"
سهراب می گوید:"به یاد گار نوشتم خطی ز دلتنگی"
و من می گویم:"دلتنگیم یاد گاری است به خط محبوب"
سهراب می گوید:"و غم اشاره ی محوی به ردّ وحدت اشیاست"
و من می گویم:"و غم اشاره ی روشنی به وحدت، با التماس و تمناست"
سهراب می گوید:"نه! وصل ممکن نیست،همیشه فاصله ای هست"
و من می گویم:"تا هستی ای هست، فاصله ای هست"
سهراب می گوید:"دچار باید بود،و گرنه زمزمه ی حیرت میان دو حرف حرام خواهد شد"
و من می گویم:"رها باید بود، که زمزمه ی حیرت میان حروف تمام خواهد شد"
چگونه میتوان گناه از جمله دروغ را ترک کرد؟
سرپیچی از فرمان خدا نتیجة عدم شناخت خدا است: امام صادق(ع) میفرماید:
ما عَرَفَ مَنْ عصاه؛(1) هر کس که معصیت و نافرمانی خدا کند، او را نشناخته است»؛ زیرا چه کسی است که خدا را شناخته باشد و شیرینی محبّتهای او را چشیده باشد و به سوی غیر خدا برود؟(2)
«ومَن الذی أنِسَ بِقُربکَ فابْتَغی عنکَ حِوَلا؛(3) چه کسی به تو نزدیک شد و به مقام قرب تو انس گرفت و لحظهای از تو روی برگردانید؟!»
پس برای دوری از گناه باید سطح «معرفت» و ارتباط و «الفت» خود را با خدا را افزایش دهیم.
شناخت رحمت و لطف پروردگار و آگاهی و دقت در نعمتهای مادی و معنوی، نیز چشم پوشیها و بخشش خدا، در انسان جذبه و عشق نزدیکی به خدا و دوری از گناه را فراهم میسازد، چنان که خداوند به حضرت داود(ع) فرمود: نعمتها و خوبیهای مرا برای مردم توصیف کن، آنان مرا دوست خواهند داشت.(4)
2. چنان که شناخت نفس و ارزیابی عملکردها و صفات نفسانی، و پی بردن به جایگاه دون مایة آن، انسان را از گناه دور میسازد، زیرا کسی که در چگونگی آفرینش خود و مراحل مختلف آن تأمل کند و توجه نماید که زمانی خاک بوده، بعد به صورت گیاه و عصاره مواد غذایی درآمد، سپس به شکل نطفة نجس و قطرة آبی بیارزش نمایان شد و
مراحلی را طی کرد تا به صورت انسان ظاهر گشت، متواضع و تسلیم دستور خدا میشود.
وقتی آگاهی یافت که خمیرمایة آفرینش او از مادهای پست و نجس بوده، سرانجام به مرداری گندیده و بدبو بدل میشود، از غرور و خودپسندی (که ریشة بسیاری از صفتهای نکوهیده و گناهان است) دور میگردد.
حضرت علی(ع) میفرماید: «نفس خود را (بشناس و آن را در پیشگاه خدا) خوار و ذلیل کن تا تو را به معصیت نکشاند».(5)
3. گناهان و عیبهای خود را بزرگ بدان و طاعت و عبادتهای خویش را ناچیز ببین، زیرا از کجا میدانی که طاعت و عبادت و کارهای خوب تو مورد قبول خداوند قرار گرفته و یا تقصیرات و گناهانت مورد عفو و بخشش واقع شده است؟!
انسانی که خدا را شناخته و به بهشت و جهنم باور دارد، چنین آگاهی و بیداری در او و خوف و ترس از انجام گناه را ایجاد میکند و از آن دور میشود.
4. امام علی(ع) میفرماید: «قرین المعاصی، رهین السئات؛(6) کسی که به معصیتها نزدیک است، درگرد گناهان و
بدیها اسیر میگردد».
از قرار گرفتن در هر مکان و موقعیتی که ذهن و فکر شما را به وسوسه و گناه سوق میدهد، پرهیز کنید. وقتی میدانی که حضور شما در جایی که در آن مکان غیبت و تهمت و دروغ و یا گناه دیگری انجام میگیرد و شما مجبور به انجام آن میشوی، و خود را از آن دور کن.
5. پیش از ارتکاب گناه به یاد زودگذر بودن لذتهای آن و طولانی بودن عذاب و کیفر آن باشد.(7) اگر چه با دروغی، شرمندگی و ناراحتی یا ضرری را از خود دور میکنی امّا موقتی است دروغ و هر گناهی رسوایی و شرمندگی نیز همه مردم را در پیش دارد.
جهت آگاهی در این مورد، خواندن کتاب «آثار گناه» از آقای محسن قرائتی و کتاب «کیفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن» از آقای سید هاشم محلاتی، توصیه میشود.
آگاهی از آثار دور شدن از گناهان و قرار گرفتن در خط بندگی و طاعت خدا، باعث پیدایش عشق و اشتیاق درون انسان میشود، و او را با هدف و انگیزة رسیدن به «کمال و مقام عالی» که نتیجهاش دوری از گناهان است ـ سوق میدهد.
6. تلاوت قرآن به ویژه در سحر با رعایت آداب آن، و شرکت در جلسات قرائت و انس با قرآن.
7. خواندن دعاهای ائمه علیهم السلام به خصوص دعای کمیل، مناجات خمس عشر، مناجات شعبانیه، دعای سحر ابوحمزه ثمالی، با حضور قلب و دقت در معانی آن.
8. خواندن نماز شب.
9. توسل به ائمه(ع) و خواندن زیارت آنان از راه دور و نزدیک.
10. داشتن برنامه خودسازی و تهذیب نفس و به اصطلاح مراقبت و مواظبت و مراتب بعدی آن.
پینوشتها:
1. بحار الانوار، ج 75، ص 174.
2. مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشره، مناجات المحبین.
3. همان.
4. میزان الحکمه، ج 1، ص 511.
5. غرر الحکم، ج 1، ص 113.
6. همان، ج 2، ص 536.
7 همان، ج 1، ص 132.
[=arial]مستی ابروی یار از گیسو كمتر است
[=arial]اصل زیبایی ست این كه پلك در بالای چشم
[=arial]شك كند در صحن از امثال جارو كمتر است
[=arial]یا به وقت بی خودی زائر به دور مرقدت
[=arial]حس كند كه از خودش هشتاد كیلو كمتر است
[=arial]بارها در تنگ آغوش ضریحت دیده ام
[=arial]فاصله بین من و روح من از مو كمتر است
[=arial]با حساب دنیوی در این حرم سر خم نكن
[=arial]چون بهای چار زانو از دو زانو كمتر است
[=arial]بس كه با نیت نخوردی زود باور می كنی
[=arial]آب سقاخانه از یك مشت دارو كمتر است
[=arial]از خودت بگذر به ترفندی كه در این بارگاه
[=arial]عارف بالله هم گاهی از آهو كمتر است...
[=arial]
یکی بود یکی نبود
غیر از خدا هیــچکس نبود.
این کل داستان آفرینشه
این داستان رو جدی بگیرید. غیر از خدا هیچکس نیست...
[="Arial"]یاده کوتاهترین داستان افتادم نمیدونم از کیه ولی داستان این بود البته ترسناکترین داستان کوتاه:
آخرین انسان زمین تنها در اتاقش نشسته بود که ناگهان در زدند.
من چن وقته نیستم کلا بی خبر موندنم از همه جا
همه خوبن؟ همه هستن؟ دعوا و قشقرق جدید راه نیوفتاده تو سایت؟؟:khandeh!: تاپیک جنجالی بزن بهادری؟؟
مدیرا رو هم که رنگ آمیزی جدید کردید
خبرای مهم سایتو یکی واسه من خصوصی بفرسته بی زحمت:khandeh!:
جدی میگم واقعن
دلم واسه همه ( دوستا و دشمنا و مدیرا و کارشناسا و کلا همه ) به شدت تنگیده
مواظبت خودتون باشید همگی :Gol:
[="Arial"]
توی متن پنهان یه عکس
اگه تونستی خودتو نگهداری و روی متن پنهان کلیک نکنی واقعا خیلی مردی فضول نیستی و اگه کلیک کردی نوش جونت حالشو بردی دنیا که همش ضد حال نیست یه وقت هایی توش باید حالشو برد:khandeh!:
[SPOILER] [/SPOILER]
با سلام:
"الانسان حریص علی ما مُنع"
کلیک نکردم که خویشتنداری کرده باشم و پاداش این ریاضت بسیار سخت این بود که هنگامه نقل قول متن پنهان آشکار شد:)
واقعا که وعده های الهی صدق است.
برای سایر خویشتنداران گرامی عرض کنم که تصویر شیرینی های خانگی است.
"رازی که بر غیر نگفتیم و نگوئیم/با دوست بگوئیم که او محرم راز است"
[="Microsoft Sans Serif"][="Indigo"] حبیبه;718522 نوشت:
می خوام خویشتن داری کاربران سایت رو آزمایش کنم...
برای همین با جسارت تمام عکس سلفی خودمو تو نمایش متن پایین گذاشتم....
الان می ترسم مدیر سایت از سر خویشتن داری عکسمو ندیده پاک کنه..:Moteajeb!:
[SPOILER][/SPOILER]
[SPOILER]..:tajob:... :lol:...[/SPOILER][/]
کمک به همنوع
:Kaf::ok::khandeh!:
سلام
شادی خانم من دویست تومان می ریزم جای ده نفر
به شرط اینکه بزارید یک دور باهاش بزنم:)
به نام خدا
روزگاری بر مردم آید که بزرگان را احترام نکنند و بر پیران درشتی نمایند و به کودکان رحم ننمایند!
در آن روزگار صحبت خلق محنت آورد و محبت بی ارزش گردد و ادب سیاست و وقاحت کیاست تلقی گردد!
اگر آن روزگار را درک کردید،بقیه را شما ادامه دهید............
بدانید فرج نزدیک است و این همان فسادی است که عالم را فرا گرفته است و موعد تحقق وعده خداوند بر ظهور
منجی است.
پ.ن
یکی دیگر از مصائب این روزگار که فراموش کرده بودم عرض کنم آن است که:
که هیچکس سعی نمی کند هیچ چیز ناقصی را کامل کند!
یه دور بعلاوه یه عکس سلفی به شرطی که منم سوار کنید :sun::dosti::sun:
خواهش می کنم،متعلق به خودتونه:):Rose:
امام سجاد ع
اللّهُمَّ أعطِنی بَصیرَهً فی دینِکَ وَ فَهماً فی حُکمِکَ وَ فِقهاً فی علمِکَ؛
خدایا مرا بصیرتی در دین خود و فراستی در حکم خود و فهم و هوشی در علم کتاب خود عطا فرما.
دعای ابوحمزه الثمالی
سلام
نکته خیلی جالبی بود. تامل برانگیز بود
فکر کنید اگه هر ایرانی سر سال یک پنجم از پولی رو که بهش نیاز نداره رو ،بده ،ایران چه بهشتی میشه!!!
سلام
چه استفاده ی خوبی کردید احسنت.:Gol:
سلام منم خویشتنداری کردم و عکس رو ندیدم اما چرا یه چسشمتون موقع تولد باز هست یکیش بسه ؟:Moteajeb!:
[="Arial"][="Navy"](ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم
______________________________
(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم
______________________________
(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم
______________________________
(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم
______________________________
(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم
______________________________
(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم
______________________________
(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم
______________________________
(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم
______________________________
(خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه ها کردم
______________________________
(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم
______________________________
(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم
______________________________
(ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم
______________________________
(ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم
______________________________
(س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم
______________________________
(ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم
______________________________
(ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم
______________________________
(ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم
______________________________
(ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کردم
______________________________
(ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم
______________________________
(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم
______________________________
(غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم
______________________________
(ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم
______________________________
(ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم
______________________________
(ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم
______________________________
(گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم
______________________________
(ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم
______________________________
(م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم
______________________________
(ن) نرانی از درمیخانه ات یا رب که ساقی راصدا کردم
______________________________
(و) ولی را من علی دانم علی را مقتدا کردم
______________________________
(ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم
______________________________
(ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم.
ولی منش مریم گونه ات اجازه نمی دهد
که از آن سوء استفاده کنی...
و نمی گذارد که زیبائیت را دستمایه آزار دیگران کنی...
کاش کمی از منش تو را مردانی داشتند،
که یادشان رفته باید وارث نجابت یوسف باشند...
فاطمه را جلوه نمودی ز نو ......... در دو جهان ، ثانی زینب شدی
ای که به معصومه ملقّب شدی
نزد خداوند ، مؤدّب شدی
نور خدایی تو بروی زمین
چون که در این بزم ، مقرّب شدی
نی که ز اَنساب ، حَسَب یافتی
پاک شدی ، خوب مهذّب شدی
آب حیاتی تو در این خاکِ مرگ
مُحیی هر جانِ مشرّب شدی
تیره که شد قلبِ گنه مردگان
صبحِ دعاگوی دلِ شب شدی
هر که بیاید تو جوابش دهی
نیک در این کار ، مجرّب شدی
بس که صفا داری و قلب زلال
جُرم که کردم ، تو معذّب شدی!
فاطمه را جلوه نمودی ز نو
در دو جهان ، ثانی زینب شدی
گر که ز "سجاد" شفاعت کنی
ناجی این عبد معذّب شدی
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر مبارک باد :Gol:
بذار پول کمتر باشه تو مملکت بهتره .
بـــه نام حــق . . .
و تو ای بوفاضل هیچ دانی زنـــدگی چیست ؟
.
زندگی زنگ حساب را ماند . . .
بهر تو امتحان عشق گرفته اند __ حل معادله ی عشق را . . .
چو بیست شدن و بهتر زیستن حل باید کرد این معما را . .
حکیم بوفاضل بزرگ
در قرآن و روایات به موضوع حقوق پدر و مادر بر فرزندان توجه فراوانی شده است؛ در طی فصل های زیر به این موضوع پرداخته خواهد شد:
اهمیت حقوق پدر و مادر از نظر قرآن کریم
قرآن به حقوق پدر و مادر آن چنان اهمیت می دهد که در چند مورد بعد از نهی از شرک به خداوند، احسان و نیکی به پدر و مادر را سفارش می کند. به عنوان مثال در بیان عهدی که از بنی اسرائیل گرفته است می فرماید: "و [به یاد آورید] زمانی را که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز الله را عبادت نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید". [1] مشخص است که پیمان گرفتن بر نیکی به والدین، بر اهمیت این امر اشاره میکند. در جای دیگر با عبارت "و قضی ربک" به معنای این که "پروردگارت حکم قطعی کرد" و باز بعد از نهی از شرک، به احسان پدر و مادر امر می کند. [2] چنین مطالبی به کرات در آیات 36 سوره نساء، 151 سوره انعام، 8 سوره عنکبوت و 15 سورههای لقمان و احقاف نیز آمده است.
علاوه بر این تاکید ها، قرآن با ذکر نیکویی اولیا و انبیای الاهی به والدین خود به نحو دیگری به اهمیت این مطلب تأکید نموده است؛ مثلا در سوره مریم، ضمن بیان فضایلی که در وجود حضرت یحیی (ع) به ودیعه نهاده، او را نیکوکار به والدینش خوانده است. [3]
اهمیت حقوق والدین در روایات
در روایتی حضرت امام صادق (ع) در جواب این سؤال که کدام اعمال برترند؟ می فرمایند: "نماز اول وقت، نیکی به والدین و جهاد". آوردن نیکی به پدر و مادر بعد از نماز اول وقت و قبل از جهاد نشان از اهمیت آن نزد ائمه دارد. در روایتی دیگر از امام صادق (ع) نقل شده که نیکی به پدر و مادر را چه صالح باشند و چه بد کار، از جمله مواردی شمرده اند که هیچ کس نمی تواند بهانه ای در آنها بیاورد. [4]
مصادیق حقوق والدین در قرآن و روایات
در قرآن و روایات مصادیق و مواردی از حقوق پدر و مادر بر فرزندان را به صورت جزئی بیان کرده است که به بعضی از آنها اشاره می کنیم:
الف. خوش سخنی
در آیه ای می فرماید: "... چون یکی یا هر دو [پدر و مادر] به پیری رسند حتی به آنان "اُف" مگو و آنها را از خود مران بلکه بزرگوارانه با ایشان سخن بگوی". [5] در روایتی نیز امام صادق (ع) می فرمایند اگر کمتر از "اف" عبارتی وجود داشت خداوند از آن نهی می فرمودند. [6]
ب. تواضع در مقابل آنها
در ادامه آیه بالا می فرماید: "و بال های تواضع خویش را از روی رحمت و مهربانی در برابر پدر و مادر فرود آر". [7] تعبیر استعاری "فرود آوردن بال رحمت" در این آیه بر حد اعلای تواضع در برابر والدین دلالت میکند.
ج. اطاعت از آنها
در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: "فرزند سه وظیفه در قبال پدر و مادر دارد؛ شکر گذاری آنها در همه حال، اطاعت آنها در آنچه امر و نهی می کنند در غیر معصیت الاهی و خیر خواهی آنها در آشکار و خفا". [8]
د. دعا برای آنها
در همان آیات به دعا کردن برای پدر و مادر امر می فرماید: "... و بگو پروردگارا بر آنها [پدر و مادر] رحم کن همان طور که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند". [9]
علاوه بر اینها به موارد جزئی تری نیز اشاره شده است؛ مثل روایتی از امام موسی بن جعفر (ع) که فرمودند از پیامبر (ص) در باره حق والد بر فرزند سؤال کردند ایشان جواب داد که فرزند نباید والدین خود را به نام صدا بزند و در راه رفتن و نشستن بر آنها سبقت گیرد و موجب توهین دیگران به ایشان شود". [10] و در آیه ای نیز انفاق به والدین را مقدم بر هر انفاقی می کند و می فرماید: "از تو میپرسند که چه انفاق کنند. بگو هر مالی که میبخشید پس به والدین و نزدیکان و ... ببخشید". [11]
حد رعایت حقوق والدین
از مطالب گذشته ممکن است به نظر آید که لازمه احترام به والدین اطاعت مطلق از ایشان در تمامی امور است، اما باید گفت که از دیدگاه قرآن چنین روشی در برخورد با ایشان صحیح نیست. بنابر آیات قرآن احترام به پدر و مادر و اطاعت از ایشان تنها در جایی سفارش شده است که به مخالفت فرزندان با دستورات واجب الاهی و خروج از عدالت و حق منتهی نشود. چنان که در آیه ای افراد را به برپایی قسط (عدل و داد) و شهادت دادن به حقیقت و راستی امر میکند، حتی اگر بر ضد خود و یا والدین و نزدیکانشان تمام شود. [12]
افزون بر این، در جایی به صراحت انسان را از این که در برابر تلاش والدینش در شرک ورزیدن او به خداوند عقبنشینی کند و به خدا مشرک شود نهی کرده است و می فرماید: "به انسان سفارش کردیم که به والدینش نیکی کند و اگر آن دو سعی کردند که چیزی را که به آن علم نداری شریک من قرار دهی از آنها اطاعت نکن...". [13] و در نهایت قرآن در سوره لقمان به این نکته اشاره میکند که عدم اطاعت فرزند از والدین در شرک به خدا مجوز بدرفتاری او با ایشان نیست و می فرماید: "با آنها در دنیا به خوبی مصاحبت و رفتار کن". [14]
در قرآن و روایات علاوه بر توصیه به رعایت حقوق والدین، دلیل این توصیهها را نیز متذکر شده است که همانا زحماتی است که والدین به ویژه مادران در امر تربیت و نگه داری فرزندان متحمل میشوند. [
[/HR] [1] بقره، 83.
[2] "و قضی ربک ٲلّاتعبدوا الّا ایّاه و بالوالدین احسانا ..." و پروردگارت حکم کرد که جز او را عبادت نکنید و به پدر و مادر نیکی کنید. اسراء، 23.
[3] "و بَرّا بوالدیه و لم یکن جبارا عصیا" مریم، 14.
[4] شیخ طوسی، التهذیب، ج 6، ص 350، درا الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.
[5] اسراء، 23.
[6] کلینی، کافی، ج 2، ص 349.
[7] اسراء، 24.
[8] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 75، ص 236، موسسة الوفاء، بیروت، لبنان، 1404 ق.
[9] اسراء، 24.
[10] کلینی، کافی، ج 2، ص158، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.
[11] بقره، 215.
[12] "... کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو علی انفسکم او الوالدین و الاقربین ..." نساء، 135.
[13] عنکبوت، 8.
[14] لقمان، 15.
[15] لقمان، 14؛ احقاف، 15؛ اسراء، 24.