من حرف ها رو قبلا گفتم، شما اگر نمی خواهید ببینید و بشنوید به من ارتباطی ندارد.
ما چه چیزی را نمی خواهیم بشنویم؟ کلام خدا را که می گوید فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضه در جواز ازدواج موقت را نمی شنویم یا قال الصادق و قال الباقر در استحباب ازدواج موقت را نمی شنویم یا فتوای اکثر قریب به اتفاق فقها مبنی بر استحباب ازدواج موقت را نمی شنویم؟؟ یا اینکه شما انتظار دارید بنده در برابر این موارد عرف باطله که به تعبیر قرآن اکثریت از ظن و باطل پیروی می کنند را بشنوم و ببینم و خدا و رسول را برای رضایت عرف ترک کنم؟!
رنگین;689593 نوشت:
اصلا تعارض ندارند،
حکم خداوند حکیم که بر بمنای حکمت بالغه بوده و ازدواج موقت از آن جمله است هیچگونه تعارضی با سایر احکام ندارد
رنگین;689596 نوشت:
پاکدامنی پاکدامنی پاکدامنی
یوسف پیامبر نفس سرکش نداشت.
اولا ازدواج موقت عین پاکدامنی است و سرکوب نیاز جنسی مرحله بعد از این است که شخص ازدواج دائم نمی تواند انجام دهد و ازدواج موقت و صیغه هم نمی تواند بکند آنگاه خدا می فرماید فلیستعفف الذین لایجدون نکاحا ... بعدا توضیح این نکته را خواهم داد.
ثانیا یوسف در برابر زنا پاکدامنی پیشه کرد در حالی که ازدواج موقت حلال خداست و خداوند می فرماید لاتحرموا الطیبات حلال ها را بر خود حرام نکنید.
خدا می فرماید فلیستعفف الذین لایجدون نکاحا ... بعدا توضیح این نکته را خواهم داد.
پرسش
قرآن مجید خطاب به کسانی که امکان ازدواج ندارند، می فرماید: وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ..."(نور/33) یعنی: "کسانى که [وسیله] زناشویى نمىیابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بىنیاز گرداند." اگر عقد موقت در دین اسلام جایگاهی داشت حتماً در این آیه به عنوان راه حل از آن بحث میشد اما میبینیم که خداوند علیم کسانی را که امکان ازدواج ندارند به عفت و پاکدامنی دعوت میکند تا آنکه آنان را از فضل خویش غنی سازد.
از طرفی هنگامی که به روایات موجود در مورد این آیه مراجعه می کنیم، می بینیم که عدم استطاعت را در مورد مهریه و نفقه بیان کرده اند که در ازدواج موقت، چنین عدم استطاعتی وجود ندارد. پس نمی توان گفت که منظور از نکاح در این آیه، هم نکاح موقت بوده و هم دائم. فقط نکاح دائم از این آیه برداشت می شود.
پاسخ اجمالی
آیات قرآن را باید با هم و در کنار هم معنا و تفسیر کرد؛ چرا که بعضی از آیات بعضی دیگر را تفسیر می کنند. در این آیه پیشنهاد عفت و پاک دامنی به کسانی است که امکان هیچ گونه ازدواجی (اعم از دائم یا موقت) نداشته باشند و این دلیل بر عدم جواز ازدواج موقت نیست؛ زیرا آیه 24 نساء درباره جواز متعه است که می فرماید:"...و اگر زنی را متعه کردید اجرتشان را بپردازید و بعد از معیّن شدن این مقدار اگر به کمتر یا زیادتر توافق کنید گناهی بر شما نیست که خدا دانایی فرزانه است." حتی کسانی که امروز با متعه کردن مخالف اند هرگز نمی گویند چنین قانونی در اسلام نبوده است، بلکه می گویند ازدواج موقت در اسلام در زمان پیامبر اکرم (ص) و در زمان خلیفه اول رایج بوده اما خلیفه دوّم از آن نهی کرده است و عده ای نیز قائلند که در همان زمان پیامبر (ص) نسخ شده است. همچنین روایات فراوانی در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت در اصل جواز آن وجود دارد.
اما شما عدم استطاعت مالی (نفقه و مهر) را دلیل آن گرفته اید که آیه تنها شامل ازدواج دایم می شود در این باره باید گفت: این طور نیست که ازدواج موقت همیشه و برای همه افراد ممکن باشد زیرا روشن است که اگر چه نکاح متعه نفقه ندارد، ولی ازدواجی نیست که بدون هیچ سرمایه و خرجی شکل بگیرد، زیرا در این ازدواج، حتما باید مرد مهریه را تعیین و به زن پرداخت کند پس آیه در مورد کسانی است که نه می توانند ازدواج دائم انجام دهند و نه ازدواج موقّت، و این از آن روست که در مورد اوّل نفقه و مهریه و در مورد دوّم مهریه است که شخص با عدم توانایی در پرداخت آن، شامل آیه می شود.
پاسخ تفصیلی
1. منبع احکام نورانی دین مبین اسلام منحصر به یک آیه از قرآن نیست، بلکه برای یافتن حکم یک مسأله باید تمام آیاتی را که در مورد آن موضوع است با هم ملاحظه کنیم. همچنین باید توجه داشته باشیم که بسیاری از جزئیات اعمال عبادی ما در قرآن بیان نشده است بلکه توسط پیامبر(ص) و در روایات بیان شده است؛ مانند: تعداد رکعات نماز صبح و دیگر نمازها، مناسک حج، چگونگی پرداخت زکات و ... .
پس در اسلام، غیر از آیات قرآن، منبع با ارزش روایات پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) وجود دارد تا احکام و دستوراتی را که در قرآن نیامده و عقل انسان هم به آنها راهی ندارد، از آنها استخراج شود.
در نتیجه اگر حکم یا قانونی در قرآن نباشد و یا جزئیات آن ذکر نشده باشد، دلیل بر این نیست که آن قانون در اسلام وجود ندارد و یا در همان محدوده ای است که در یک یا چند آیه بیان کرده است، بلکه باید همه آیات و روایات را در این زمینه ملاحظه کرد.
2. آیه 33 سوره نور به کسانی که استطاعت مالی در پرداخت مهریه و نفقه ندارند [1] می فرماید: "و کسانى که امکانى براى ازدواج نمىیابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز گرداند." [2] اگر خوب دقت کنیم این آیه شریفه به طور کلی و عام فرموده است: اگر امکان ازدواج نیست ،پاکدامنى پیشه کنند و نفرموده است که اگر امکان ازدواج دائم نیست، پاکدامنى پیشه کنند و از نظر روایات، ازدواج اعم از ازدواج دائم و موقت است و این طور نیست که ازدواج موقت همیشه و برای همه افراد ممکن باشد زیرا روشن است که اگر چه نکاح متعه نفقه ندارد، ولی ازدواجی نیست که بدون هیچ سرمایه و خرجی شکل بگیرد، زیرا در این ازدواج، حتما باید مرد مهریه را تعیین و به زن پرداخت کند. [3]
پس آیه در مورد کسانی است که نه می توانند ازدواج دائم انجام دهند و نه ازدواج موقّت، زیرا در مورد اوّل نفقه و مهریه و در مورد دوّم مهریه است که شخص با عدم توانایی در پرداخت آن، شامل آیه می شود. آیه مبارکه به این دسته می فرماید:"عفّت داشته باشید ( و به دنبال زنا نروید)".
3. حتی کسانی که امروز با متعه کردن مخالف اند هرگز نمی گویند چنین قانونی در اسلام نبوده است، بلکه می گویند ازدواج موقت در اسلام در زمان پیامبر اکرم (ص) و در زمان خلیفه اول رایج بوده اما خلیفه دوّم از آن نهی کرد و عده ای نیز قائلند که در همان زمان پیامبر (ص) نسخ شده است . [4]
بعد از ذکر این امور سه گانه، جواز متعه را از قرآن و سنّت ذکر می کنیم.
آیه 24 سوره نساء می فرماید:"..... و اگر زنی را متعه کردید اجرتشان را بپردازید و بعد از معیّن شدن این مقدار اگر به کمتر یا زیادتر توافق کنید گناهی بر شما نیست که خدا دانایی فرزانه است."
امام باقر (ع) درباره این آیه می فرماید:"این آیه درباره متعه نازل شده است". [5]
امام صادق(ع) نیز می فرماید: این آیه دلیل بر متعه است. [6]
در بعضی تفاسیر اهل سنّت نیز این آیه به نکاح متعه تفسیر شده است. در تفسیر طبری از «ابی نضره» با دو طریق روایت می کند که گفت از ابن عباس درباره متعه زنان پرسیدم، گفت: مگر سوره نساء را نخوانده ای، گفتم چرا گفت: آیه « فما استمتعتم به ... .». [7]
قرطبی می گوید: «جمهور علماء می گویند: مراد از این آیه نکاح متعه است که در صدر اسلام بوده است». [8]
بنا بر این از این آیه به خوبی استفاده می شود که اصل ازدواج موقت (متعه) از نظر اسلام جایز است و در این حکم مهر آن بیان شده است.
همچنین روایات متعددی داریم که متعه را جایز شمرده اند در روایات شیعه در موارد زیادی این ازدواج تأیید شده است که تنها به یک مورد اشاره می کنیم:
امام صادق(ع) می فرمایند: «حکم متعه در قرآن نازل شده است و سنّت رسول خدا است». [9]
در کتب اهل سنّت نیز روایات متعددی درباره متعه وجود داردکه به یک مورد اشاره می کنیم:
در باب«نکاح متعه» در کتاب صحیح مسلم، صحیح بخاری، مصنف عبد الرّزاق و مصنف ابن ابی شیبه و مسند احمد و سنن بیهقی از عبد ا... بن مسعود روایت می کنند که گفت: « ما در کنار رسول خدا (ص) می جنگیدیم و همسر نداشتیم، گفتیم: بهتر است خود را اخته کنیم، پیامبر (ص) ما را از این کار بازداشت، سپس به ما اجازه داد تا با پرداخت مهریه، زنان را به عقد موقّت خود درآوریم». [10]
همه این موارد نشان از وجود این حکم در اسلام دارد. برای اطلاع بیشتر به :
[/HR] [1] طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان،ج 15 ص 157 ، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. [2] نور، 33 "و لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یجَِدُونَ نِکاَحًا حَتىَ یُغْنِیهَُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ". [3] نساء،24. [4] برای آکاهی از تمام نظرات به ترجمه تفسیر المیزان ج 15، ص493 - 460 رجوع کنید. [5] بروجردی، محمد حسین، جامع احادیث الشیعه ج 26، ص 35. [6] همان، ص 36. [7] عسکری، سید مرتضی ، ازدواج موقّت در اسلام، ص 16؛ تفسیر طبری، ج 15، ص 9. [8] همان، ص 19. [9] جامع احادیث الشیعه، ج 26، ص 40. [10] ازدواج موقّت در اسلام، ص 22، برای اطلاع بیشتر از تمام موارد در کتاب اهل سنّت به این کتاب مراجعه شود.
سلام. دوستان من توی رفتارهای اجتماعی مردم که دقیق میشم گاهی چیزای جالبی میبینم.
یکی از رفتارهایی که در بیشتر خانومای امروزی هست ولی بهش توجه نمیشه توانایی عجیبشون در تغییر ظاهر هر چیزیه که براشون خوشایند نیست.
به نظر من زنها استاد تغییر ظاهرند . همین ارایشی که میکنن خودش یه تغییر ظاهره. دیدین چه حرفه ای عمل میکنن اصلا آدم می مونه!
نمونه دیگش تغییر ظاهر حقیقت های مختلفه. مثلا در مورد حجاب یا روابط خارج از چهارچوب یه جوری استدلال میکنن و نتیجه گیری میکنن که کار بد رو میکنن کار خوب! مثلا دوست جنس مخالف داشتن که قبلنا فاجعه بود الان شده با کلاسی.
و بر عکسش ظاهر یه کار مثبت رو با روشهایی تبدیلش میکنن به گناه کبیره! نمونش همین ازدواج موقت که دوسش ندارن رو دقت کنید چطوری در موردش استدلال میکنن. دیگه زمینشو اماده کردن که به عنوان گناه و فحشا معرفیش کنن.
به این چیزها بیشتر دقت کنیم و عقلمونو دست هرکی ندیم. گول ظاهرو نخوریم.:Gol:
من حرف ها رو قبلا گفتم، شما اگر نمی خواهید ببینید و بشنوید به من ارتباطی ندارد.
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
آیا حقیر را مخیر میکنید بین اینکه نظر شما را بپذیرم یا نظر خدا را؟ خودتان را در حدّ خداوند میدانید که نظر شما با نظر خدا مقایسه شود؟ نظر دین خدا را در رسالهها نخواندهاید که از خودتان نظر میدهید؟ مرحوم آیتالله بهجت که اسوهی اخلاقیات در زمان معاصر بودند در رسالهی خود فرمودهاند متعه اگر برای ارضای شهوت نباشد هم مجاز است، یعنی اصل آن برای ارضای شهوت است، حالا شما میخواهید بگویید این کار خلاف اخلاق است؟ از پاپ کاتولیکتر مصداق رهبانیت در مسیحیت است که خداوند در قرآن فرموده ما اینطور به ایشان دستور نداده بودیم و آنها در آن بدعت کردند و بسیاری از ایشان فاسقند و نافرمان:
... وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّـهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا ۖ فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ [الحدید، ۲۷] ... و گوشه گیریی که از خویش درآوردند (بدعت کردند) ننوشتیمش بر ایشان جز از پی خوشنودی خدا، پس رعایتش نکردند حقّ رعایتش را، پس دادیم بدانان که ایمان آوردند از ایشان مزدشان را، و بسیاری از ایشانند نافرمانان
حالا مسلمانان امر به مبارزه با شهوتی میدهند که خدای مسلمانان ارضای شرعی آن را توصیه کرده است ... و مسلمانانی که این راه ارضای شرعی را زشت و غیراخلاقی میدانند به خدایی که میپرستند اتهام بیاخلاقی میزنند ... خدایی که نعوذبالله جواز خیانت و ظلم و زشتکاری داده است ... تسلیم چنین خدایی بودن چه وجه عقلایی دارد؟ ... بلکه خدا و اوامر خدا اشکال ندارد و شیطان ما را باد کرده است که ما فکر میکنیم حتی از خدا هم بهتر میفهمیم و در اخلاقمداری از پیامبر خدا و اهل بیت علیهمالسلام و اولیاء و اصحاب خاص ایشان هم جلو زدهایم ...
[/HR]کل بحث ما نسبت به کسانی که دلشان نسبت به متعه و چندهمسری و احکامی این چنینی از احکام خدا صاف نیست این هشدار است که:
الفلک الجاریة فی اللجج الغامرة ... یأمن من رکبها و یغرق من ترکها ... المتقدم لهم مارق و المتأخر عنهم زاهق ... و اللازم لهم لاحق
پس مراقب باشیم از خدا و خلفای خدا جلو نزنیم ... چون هیچ یک از ما نزد خداوند عهدی نداریم که هرگز گمراه نشده و هرگز عذاب نشویم ... برای ماست آنچه که کسب کنیم و بر علیه ماست آنچه که به دست آوریم
نداشتند؟ پیامبران خدا فرشته بودند که نفس سرکش نداشته باشند؟ همهی انسانها نفس سرکش دارند ... رسول خدا صلیاللهعلیهواله که از هر رجسی پاک بودند هم نفس سرکش داشتند ولیکن این نفس سرکش را در مشت خود مهار کرده بودند ...
در مورد حضرت یوسف علیهالسلام و اینکه شهوت زنان چقدر خطرناک است و اینکه انتظاری که شما و بزرگواران دیگر از جوانان دارید چه مقدار سنگین است این آیات باید عبرتاموز باشد:
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ [یوسف، ۳۳] گفت پروردگارا زندان مرا خوشتر است از آنچه خوانندم بسوی آن و اگر بازنگردانی از من نیرنگ ایشان را آهنگشان کنم و بشوم از نادانان
ولی برخی والدین که گاهی قربان دست و پای بلورین فرزندانشان هم میروند گمانشان این است که فرزندانشان همگی فرشتگانی هستند که هرگز احتمال لغزش پایشان هم نمیرود، فکری که پیامبران خدا در بارهی خودشان نمیکردند و این مقدار ساحت خود را از لغزش دور نمیدانستند ... هیچ کس نمیتواند به خودش مطمئن باشد چون مهار این غریزه کار سادهای نیست. شیخ مقدس اردبیلی که از بزرگان علمای شیعه است که زیاد خدمت امام زمان علیهالسلام میرسید وقتی چندین بار از ایشان پرسیدند که اگر موقعیت فلان گناه برایتان پیش بیاید چه میکنید فرمودند که مقدس از این گناه برکنار است، ولی وقتی از ایشان پرسیدند که اگر با یک خانم در اتاق تنها باشید چه میکنید جواب دادند که به خدا پناه میبرم. ما کجا و مقدس اردبیلی کجا ... نتیجهی کاربردی این مطالب این است که اگر کسی نیاز دارد سعی کند ازدواج کند ... اگر نتوانست آن وقت تقوا پیشه کند ... و البته شاید تعجب کنید که این نتیجه به همین صورت در قرآن هم آمده است:
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ ... [النور، ۳۳] و آنان كه [وسيله] زناشويى نيابند بايد خويشتندارى و پاكدامنى پيش گيرند تا خداوند از بخشش خود بىنيازشان گرداند ...
آیا تهمت به خدا نیست که بگوییم هر کسی نتوانست ازدواج دائم کند با آنکه میتواند متعه کند (متعه از انواع نکاح است) تا بینیاز شود خداوند بی هیچ مقدمه به او توصیه کرده است که صبر پیشه کند تا خدا از فضل خود بینیازش نماید ...؟
بسم الله الرحمن الرحیم
... [=arial]ازدواج موقت مثل عمل جراحی و یا شیمی درمانی آخرین مرحله هست و عوارض دارد همچنانکه ذکر کرده ام. [=arial]
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت خدا بر شما[=arial]
عوارضش را باید با تعقل به کمترین حدّ ممکن رساند و برای کسی که ([=arial]مطابق انتظار خداوند از انسان[=arial]) مطیع خدا و عقلش باشد ([=arial]به عقل مجازات میکنم و به عقل پاداش میدهم[=arial]) این عمل آخرین راه حل نیست و نعمتی است که اگر اولین انتخابش هم باشد اشکال ندارد ... حلال خدا هر چه لذتش بالاتر باشد ثوابش بیشتر است ... چه مقامی بالاتر از مقام رضا که خدا راضی باشد و انسان هم راضی باشد به رضای خدا؟ هر چه این رضایت بیشتر باشد حقیقت آن عمل رضایتآور زیباتر است و نمود آخرتی آن مطلوبتر خواهد بود ... تلاش کنند تا عوارضش را برطرف کنند ... تنها زمانی توصیه به متعه نمیشود که آن عوارض بر مزایای این ازدواج سایه انداخته و این حکم را مکروه و یا در مواقعی حرام گرداند ... در سایر موارد که مکروه نباشد دیگر آخرین راه حل نیز نیست ...
همره;689599 نوشت:
[=arial]:ok4::ok!::ok5::ok3:[=arial]لذا بهترین راه صبر هست صبر... [=arial]
[=arial] همهی علما این نظر را ندارند، گرچه برخی از علما در شرایط فعلی جامعهی ما که عرفش از عرف اسلامی منحرف شده است همین نظر را میدهند[=arial]
همره;689599 نوشت:
[=arial]ضمنا بنده با نظر کارشناس پاسخگو [=arial]هدی[=arial] درباره مستحب بودن و غیر مستحب بودن امر ازدواج موقت موافقم آنهم بدلیل مضرات این امر.[=arial]
اگر آن مضرات بخاطر اشتباه رفتار کردن و اشتباه پیاده کردن این نکاح شرعی باشد آیا این بد عمل کردن مکلف حکم شرعی خود نکاح را از خود متأثر میگرداند؟
از مرحوم آیتالله بهجت پرسیدند که آیا متعه ممکن نیست که مفسده داشته باشد؟ ایشان فرمودند که چرا امکان دارد ... اما با این حال این امکان ضرری به نظر ایشان در باب متعه زد؟
اصلاً کدام کار است که اگر بدون موقعیتسنجی و بدون تعقل انجام گیرد مصون از مضرات احتمالی باشد؟
این کار اگر دعوت یک کافر به خدا هم باشد اما موقعیت سنجی درش نباشد میتواند مضرات جبرانناپذیری داشته باشد ... این ربطی به اصل دعوت کافر به خدا ندارد، بلکه به چگونگی انجام آن کار ربط دارد ...
سلام. دوستان من توی رفتارهای اجتماعی مردم که دقیق میشم گاهی چیزای جالبی میبینم.
یکی از رفتارهایی که در بیشتر خانومای امروزی هست ولی بهش توجه نمیشه توانایی عجیبشون در تغییر ظاهر هر چیزیه که براشون خوشایند نیست.
به نظر من زنها استاد تغییر ظاهرند . همین ارایشی که میکنن خودش یه تغییر ظاهره. دیدین چه حرفه ای عمل میکنن اصلا آدم می مونه!
نمونه دیگش تغییر ظاهر حقیقت های مختلفه. مثلا در مورد حجاب یا روابط خارج از چهارچوب یه جوری استدلال میکنن و نتیجه گیری میکنن که کار بد رو میکنن کار خوب! مثلا دوست جنس مخالف داشتن که قبلنا فاجعه بود الان شده با کلاسی.
و بر عکسش ظاهر یه کار مثبت رو با روشهایی تبدیلش میکنن به گناه کبیره! نمونش همین ازدواج موقت که دوسش ندارن رو دقت کنید چطوری در موردش استدلال میکنن. دیگه زمینشو اماده کردن که به عنوان گناه و فحشا معرفیش کنن.
به این چیزها بیشتر دقت کنیم و عقلمونو دست هرکی ندیم. گول ظاهرو نخوریم.:Gol:
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر و رحمت خدا بر شما،
البته این کار صرفاً ویژگی خانمها نیست و در آقایان هم هست ... این ویژگی شیطان اغواگر است و ویژگی نفس توجیهگر است که زشتی گناه را زیبا جلوه میدهند و زیبایی را زشت نشان میدهند ... در این مورد خاص شاید بیشتر خانمها مقصر باشند ولی احتمالاً شروع همین جریان فیمینیست هم توسط مردان بوده است ... مردانی که خواستند زنها را از خود راضی کنند و در روایت آمده که چنین تلاشی (در خارج از چهارچوب شرع مقدس) میتواند چه فسادهای بزرگی پدید بیاورد ... و البته امروز هم نتیجهی این فساد غرب و شرق عالم را در بر گرفته است ... این فساد آنچنان بالا گرفته و انسانها را در خود غوطهور کرده که گاهی انسانها به یکدیگر نگاه میکنند و میگویند منظورشان کدام فساد است!؟ مثلشان به ماهی میماند که در دریا هستند و میگویند آب کجاست؟
یا علی علیهالسلام
[=Times New Roman]
الان مد شده..
.
دخترها همه می دونند که دوستاشون از رفاقت با پسرا لطمه خوردن..
.
ولی بازم با یکی دوست میشن..
.
پست های یکی دو هفته اول : " من و عشقم" . " همه ی زندگیم فلان گلابی" . "نفسم فلان میمون" . "ما خوشبختیم"
.
بعد از یک ماه: "قلبم اسیر غصه هاست" . "متاسفم برای کسانی که می خواهند تنت را تسخیر کنند نه قلبت را" . "عشق بهانه بود . هوس باز بود" .
.
خو مرض داری؟ درد داری؟ چه مرگته با خودت اینکارو میکنی..بخدا حقته..:Gig:
.
می دونید اینا کی ان؟ اینا همونایین که میگن ترجیح می دهم با یک دنیا عشق محرم بشوم تا با خواندن دو جمله عربی. :khaneh::khaneh:
جناب باءٰ بنده قصدم از جواب دادن صرف قانع کردن شما و مخاطب نیستٰ لا تکلف الله نفسا الا وسعهاٰ آنچه بایست گفته میشد گفته شد.
نظر هر کس محترم هست؛ ما آنچه رو میگیم که خیر مردم درش هست و کسی که بخاد بپذیره میپذیره. و دلیلی هم نمیبینم برای
هر عقیده ای بنده پست بزنمٰ
باء;689611 نوشت:
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت خدا بر شما
عوارضش را باید با تعقل به کمترین حدّ ممکن رساند و برای کسی که (مطابق انتظار خداوند از انسان) مطیع خدا و عقلش باشد (به عقل مجازات میکنم و به عقل پاداش میدهم) این عمل آخرین راه حل نیست و نعمتی است که اگر اولین انتخابش هم باشد اشکال ندارد ... حلال خدا هر چه لذتش بالاتر باشد ثوابش بیشتر است ... چه مقامی بالاتر از مقام رضا که خدا راضی باشد و انسان هم راضی باشد به رضای خدا؟ هر چه این رضایت بیشتر باشد حقیقت آن عمل رضایتآور زیباتر است و نمود آخرتی آن مطلوبتر خواهد بود ... تلاش کنند تا عوارضش را برطرف کنند ... تنها زمانی توصیه به متعه نمیشود که آن عوارض بر مزایای این ازدواج سایه انداخته و این حکم را مکروه و یا در مواقعی حرام گرداند ... در سایر موارد که مکروه نباشد دیگر آخرین راه حل نیز نیست ...
[=arial]بزرگوار شما این حرف ها را براساس تعقل میزنید؟ یا بر اساس حرف بزرگان؟ یا بر اساس تجربه؟ یا بر اساس احادیث؟ و یا....؟
جناب باء بنده آنچه عرض کردم نتیجه چند سال مشاوره در فضای مجازی و حقیقی هست.
"بطوری که با ویِِِژگی های ریز و درشت زن و مرد و مشکلات بانوان مطلقهٰ بیوه ٰ بی سر پرست و .....آشنا هستم .
مطالعه موارد دینیٰ پرسش پاسخ های مکرر دینی ٰ تعقل بسیار بسیار ٰ هست و انچه اینجا گفتم یک حرف ساده نبود.
باء;689611 نوشت:
همهی علما این نظر را ندارند، گرچه برخی از علما در شرایط فعلی جامعهی ما که عرفش از عرف اسلامی منحرف شده است همین نظر را میدهند
:1:[=arial]یک مبحث روانشناسی گویای این هستٰ غالبا اشخاص دنبال شواهد تایید کننده افکارشان هستند....
بزرگوار عرف منحرف شدهٰ دین اسلام که منحرف نشدهٰ آن علما هم که حرف بنده رو میزنند رفتارشون عین رفتار امامان علیهم السلام هست.
شما این موضوع رو در نظر نمیگیرید؟ که در زمان بعضی امامان بعضی کارها خوب بود و در زمان بعضی خیر؟
باء;689611 نوشت:
از مرحوم آیتالله بهجت پرسیدند که آیا متعه ممکن نیست که مفسده داشته باشد؟ ایشان فرمودند که چرا امکان دارد ... اما با این حال این امکان ضرری به نظر ایشان در باب متعه زد؟
:2:[=arial]چ زیبا گفت و خدا بیامرزشون بنده هم این حرف رو شنیدم؛ ازشون پرسیده شده بهتره کسی ازدواج موقت بکنه یا به گناه بیفته ایشون میگن بی شک بهتره که ازدواج موقت کنه.
باء;689611 نوشت:
اصلاً کدام کار است که اگر بدون موقعیتسنجی و بدون تعقل انجام گیرد مصون از مضرات احتمالی باشد؟
این کار اگر دعوت یک کافر به خدا هم باشد اما موقعیت سنجی درش نباشد میتواند مضرات جبرانناپذیری داشته باشد ... این ربطی به اصل دعوت کافر به خدا ندارد، بلکه به چگونگی انجام آن کار ربط دارد ...
:3:[=arial]جناب باءٰ آنچه بایست گفته میشد گفته شد...
شما نظر خودتون رو که با تعقل و.. بهش رسیدید میتونید بپذیرید یا انچه براساس کار چندین سال مشاوره و مطالعه و تعقل هست؛ وقتی منه مشاور میگم ضرر داره و اخرین مرحله هست برای صرف اینکه جواب شما رو بدم نیست قبلا منابعم رو گفتم.
شما نظر خودتون رو که با تعقل و.. بهش رسیدید میتونید بپذیرید یا انچه براساس کار چندین سال مشاوره و مطالعه و تعقل هست؛ وقتی منه مشاور میگم ضرر داره و اخرین مرحله هست برای صرف اینکه جواب شما رو بدم نیست قبلا منابعم رو گفتم.
باز هم میگم کسی که بخاد بپذیره میپذیره.
خدانگهدار.
همه شما خانم های محترم بلا استثناء با ازدواج موقت مشکل دارید.
الان هم البته حرف شما درجریان هست، جناب باء که فرمودن عرف جامعه ی امروزی با عرف اسلامی تفاوت دارد
پس دیگه غصه نخورید عملا همون حرف شما شده
الان با این فرهنگ غنییییییی این جامعه ی متعالییییییی کی میتونه بره ازدواج موقت کنه اصلا توسط داداشه کشته میشه (تو خبرها دیدم)
گويا اين آيه قران رو اصلا نشنيديد. [=Traditional Arabic] وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ(نور-33) اگر قرار باشه هر جوون 18 ساله اي بره ازدواج موقت كنه پس نقش صبر اين وسط چيه؟
اگه دقت کرده باشیدهمه اقایون هم موافق ازدواج موقت نیستن وعده ای ازاقایون مخالف هستن.خانم ها هم همینطور.گفته میشه اول همه راه حلهارورفت بعداگربه نتیجه نرسیدازدواج موقت کنن.چون خودازدواج موقت هم مشکلات خودشوداره وگرنه یک ثانیه هم کسی صبرنمیکردومیرفت سراغ ازدواج موقت.ازکجامعلوم یک مشکلوخودادم بزرگش نکنه؟؟؟؟؟؟؟پس بایدهمه چی بررسی بشه.
اگر دختر خانمی بفهمد خواستگارش برای به گناه نیفتادن حاضر شده سختی های ازدواج موقت را به جان بخرد و به حلال خداوند روی آورده ارزشش با کسی که خویشتنداری نموده یکی است!
چه مساواتي!
واقعا چقدر فداكاري كرده ايشون و چه سختيهايي رو به جان خريده!
گويا اين آيه قران رو اصلا نشنيديد.
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ(نور-33)
اگر قرار باشه هر جوون 18 ساله اي بره ازدواج موقت كنه پس نقش صبر اين وسط چيه؟
شما گویا آیه ی قبلش رو نشنیده اید
[=arial]وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ ﴿ نور- ۳۲﴾
مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خداوند گشایشدهنده و آگاه است!
بعدش بزرگوار تا کی صبر؟ آدمی که داره جوانی و عمرش تمام میشه
صبر کنه به امید پیری؟ !!!
عجب فرمایشی میفرماییدا صبر کاسه داره یعنی اندازه داره و روزی لبریزززز میشه
اگه دقت کرده باشیدهمه اقایون هم موافق ازدواج موقت نیستن وعده ای ازاقایون مخالف هستن.خانم ها هم همینطور.گفته میشه اول همه راه حلهارورفت بعداگربه نتیجه نرسیدازدواج موقت کنن.چون خودازدواج موقت هم مشکلات خودشوداره
بله اینو قبول دارم که ازدواج دائم افضله بهتره و کسی که همسر داره نباید دنبال ازدواج موقت باشه.
بنده یک سوالی از محضر استاد گرامی و کاربران محترم دارم!
خداوند عزیز وحکیم در دستوراتش چگونه مارا راهنمایی کرده است؟!
آیا فرموده است1- افراد اول بروند ازدواج دائم داشته باشند2-اگر ازدواج دائم تحت هیچ شرایطی امکان پذیر نبود بروند ازدواج موقت داشته باشند،3-اگر ازدواج موقت هم تحت هیچ شرایطی برایشان امکان پذیر نبود بروند خویشتنداری کنند؟!
یا اینکه خداوند فرموده است1- اول بروند ازدواج دائم داشته باشند،2-اگر تحت هیچ شرایطی برایشان امکان پذیر نبود بروند خویشتند داری کنند و3-اگر به هیچ وجه نتوانستند خویشتنداری کنند بروند عقد موقت کنند؟!
لطفا مستند به آیات و روایات بفرمایید ،یعنی بفرمایید طبق این آیه یا این حدیث کدام ترتیب درست است و خداوند چگونه بندگان را امر نموده است!
شاید اینگونه پاسخ سوال کننده محترم تاپیک نیز مشخص شود
یا اینکه خداوند فرموده است1- اول بروند ازدواج دائم داشته باشند،2-اگر تحت هیچ شرایطی برایشان امکان پذیر نبود بروند خویشتند داری کنند و3- اگر به هیچ وجه نتوانستند خویشتنداری کنند بروند عقد موقت کنند؟!
یا اینکه خداوند فرموده است1- اول بروند ازدواج دائم داشته باشند،2-اگر تحت هیچ شرایطی برایشان امکان پذیر نبود بروند خویشتند داری کنند و3- اگر به هیچ وجه نتوانستند خویشتنداری کنند بروند عقد موقت کنند؟!
از پاسخ شما بسیار سپاسگزارم ،اما اگر امکان دارد مستند به آیات و روایات بفرمایید ،یعنی بفرمایید طبق این آیه یا این حدیث این ترتیب درست است و خداوند اینگونه بندگانش امر نموده است!
از بحثها و پستهایی که همه گذاشتند میشه این دو برداشتو کرد:
1.دو نوع ازدواج داریم که هر کدامشان در جای خود و با شرایطی قابل اجراست.
2.دین اسلام دین تعادل است و خارج شدن از آن خلاف دین است.عدم افراط و تفریط در همه زمینه ها تاکید شده است.(همه هم کلامند).
منتها بعضی افراد احکام الهی را در بسته بندی شیک و درست عرضه می کنند ولی بعضی دیگر نگاهی به چگونگی مطرح کردن احکام الهی نمی کنند آن را در پوشش و بسته بندی نا مناسب بطوریکه به محتوای بسته آسیب وارد می کنند !!
کسی حق مخالفت با قانون و احکام الهی را ندارد ولی کسی هم حق ندارد از این احکام تفسیر به رای داشته باشد و هرجور میلش می کشد آنرا مطرح کند باید حدو و حدود الهی را رعایت کرد.
شیعه ازدواج موقت را حرام نمیداند (چه زن چه مرد) پس راجع به این قضیه حرفی نداریم...!!
ولی مسلمان از حدود دین نباید خارج شود ! مگر ازدواج دائم بخودی خود واجب است که ازدواج موقت را بعضی عزیزان واجب اعلام میکنند.!!؟
ضمنا دوستان و کاربران گرامی به سئوال اصلی بپردازید و از گفتگوی دونفره خودداری نمایید
با تشکر:Gol:
[="Tahoma"][="Navy"]سؤال 40. دوستی دارم که پسر خیلی خوب و معتقدی است، امّا نیاز به ازدواج موقت دارد و چون کسی را برای این کار سراغ ندارد، از من درخواست کمک کرده است. به نظر جنابعالي چه کمکي ميتوانم به او کنم؟ اصولاً ازدواج موقت بهخاطر اين که احتمال به گناه افتادنش زياد است، صحيح است؟
من با اينگونه كارها موافق نيستم و آن را خصوصاً برای جوانان مجّرد، راهحلّ ازدواج نمیدانم، زیرا معمولاً مشکلاتی به مشکلات آنان اضافه میکند. قرآن كريم بهترين راه را براي حل اينگونه مشكلات ارائه فرموده و آن راه، «استعفاف» است؛ يعني «انصراف فكر».
اگر جوان بهطور جدي از فكر آلوده، نگاه آلوده، سخن آلوده و نيز دوستی با جنس مخالف پرهيز نمايد و اگر وقتي كه افكار آلوده براي او پيش ميآيد، خود را منصرف به فكر ديگری نمايد
و همچنين از نماز اوّل وقت و انس با قرآن كريم كمك بگيرد، يقين داشته باشد كه سختيها آسان ميشود، تا انشاءالله در موقع امكان به طور رسمي ازدواج كند.
همچنین همه به خصوص جوانان باید تا جایی که میتوانند، رابطه با خداوند متعال و رابطه با مردم در رفع حوائج آنها داشته باشند؛ در باز شدن گرههای زندگی، تأثیر به سزا دارد.
[/]
[="Tahoma"][="Navy"]سؤال 39. جوانی هستم که خيلي مايلم ازدواج کنم، ولي فقر و نداشتن استطاعت مالي و مشکلات ديگري که در اين زمينه وجود دارد، مانع ازدواج بنده است؛ حتّي در بلند مدّت هم بعيد ميدانم موفّق به ازدواج شوم؛ بنابراين با توجّه به فشاري که غريزۀ جنسي به من ميآورد، خيلي تمايل دارم ازدواج موقّت کنم، ميدانم که اگر اين کار را نکنم حتماً به گناه ميافتم. حال سؤال بنده اين است که من چه بايد بکنم؟ باور کنيد ديگر نميتوانم صبر کنم.
اميدوارم هرچه زودتر زمینۀ ازدواج دائمي شما فراهم شود. مأيوس نباشيد چه بسيار که در نااميديها اميدهاي درخشاني بوده است.
بنابراین به فکر ازدواج موقت نباشید و بدانید که ازدواج موقت مشکل شما را بهطور کلّی حل نمیکند. مراقب فریب شیطان برای دوستی با جنس مخالف هم باشید، زيرا جز تشويش فکر و طغيان شهوت چيز ديگري را براي شما نميآورد. من به غير دعا براي شما کمکي ندارم و اميدوارم هرچه زودتر موفّق به ازدواج دائمي شويد و خودتان هم برای ازدواج دائم سختگیر نباشید تا زودتر حل شود.
از رابطه با خداوند تعالی و رابطه با بینوایان هم به اندازۀ وسع خود کمک بگیرید.
[/]
[SPOILER]بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن
که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی
[/SPOILER]
حافظ داره می گه که نتیجه گله و شکایت، افسردگی می باشد، و در ادامه ایشان اذعان داشته اند که از تقدیر نمی شود فرار کرد،
ضمن توکل بر خدا تلاشتان را بکنید و از نتیجه کار دلسرد نباشید
برای کم شدن اضطراب و پریشانی خود نیز شربت گلاب میل کنید
دست و پای پدر و مادر خود را ببوسید، قطعا انجام چنین کاری ملزوماتی هم دارد که بهتر می دانید، ان شا الله گره از کارتان باز می شود(این خطش را حافظ مستقیما نگفته بودند و بر اساس بیانات اساتید اخلاق تصرف کردم)
من هرگز نگفتم ازدواج موقت کلا کنار گذاشته بشه.، ولی برای جوانی که می تونه با تلاش بیشتر زمینه ازدواج دائم رو برای خودش فراهم کنه، بی فایده است.
برای دختری که پاکی دختر بودنش رو از دست میده و تنها چیزی که به دست میاره حس رها شدگی و کالا بودنه، ضرره
زمانی که ازدواج موقت باعث در تعویق افتادن ازدواج دائم بشه، برای فرد و جامعه مضره.
زمانی که ازدواج موقت آشکار نشه، چه تفاوتی با زنا داره؟ ازدواج چه دائم چه موقت باید آشکار باشه، کسی که پنهانی این کار رو می کنه، به خودش، به اطرافیانش و به جامعه ظلم می کنه.
زمانی که ازدواج موقت باعث شه مرد تنها لذت زندگی اش، جستجوی تجربه ی جدید باشه مضره.
من اصل مطلبم درباره تشویق پسران و دختران جوان به ازدواج موقته، شما ها یک آیه و چند تا حدیث به دست گرفتید ولی هیچ تفکری دربارش نمی کنید و مطلقا چون حکم خداست نمیشه حتی براش شرایط گذاشت.
هر عملی که باعث زیان بشه، حرامه. روزه اگر ضرر برای بدن باشه حرامه، ازدواج موقت هم که حکم خداست، از این شرط مستثنی نیست.
شما ها اگر در زمان جنگ بودید حتما مثل داعش زن به جبهه صادر می کردید که رزمندگان اسلام در تنگنا نباشن،
تفکرات شما هیچ ارتباطی با اسلام نداره، هر چند که شما من رو به دروغ بستن به خدا متهم می کنی.
لطفا چند بار قرآن بخونید بعد از چند همسری و ازدواج موقت دفاع کنید.
سلام علیکم خواهر خوبم
برای چه دختر خانم ازدواج نمیکند! به نظر بنده اگر دختر خانمی بفهمد خواستگارش برای به گناه نیفتادن حاضر شده سختی های ازدواج موقت را به جان بخرد و به حلال خداوند روی آورده ارزشش با کسی که خویشتنداری نموده یکی است! و ارزش این دو قطعا خیلی بیشتر و اصلا قابل قیاس با فردی که حاضر به گناه شده است، نیست!
پس دختر خانم باید به چنین فردی به عنوان همسر آینده افتخار کند نه اینکه او را رد کند! چونکه وقتی کسی به حلال و حرام الهی پایبند بوده در زندگی آینده اش نیز پایبند خواهد بود
سلام بر شما
در این صورت این دختر خانم باید این رابداند که باز هم در اینده ممکن است شوهرش احساس نیاز کرده و دوباره به ازدواج موقت روی اورد
قبول کنید که پذیرفتن این موارد برای دختران سخت است
ولی اگر بداند شوهرش در گذشته خویشتن داری کرده به خویشتن داری اینده او می تواند امید وار باشد
[="Arial"][="Blue"]سلام
قبول ازدواج موقت هست که ما شیعیان رو از اهل تسنن متمایز می کنه(شنیدم که اهل تسنن ازدواج موقت یاهمون متعه رو قبول ندارند)
ولی به قول یکی از کارشناسان سمت خدا ازدواج موقت مثل این است که انسان قبل از خوردن غذای اصلی ریزه خواری کند در این صورت میل به وعده غذایی در او کم می شود وباعث ناراحتی جسمی برای او خواهد بود [/]
سلام علیکم
بنده یک سوالی از محضر استاد گرامی و کاربران محترم دارم!
خداوند عزیز وحکیم در دستوراتش چگونه مارا راهنمایی کرده است؟!
آیا فرموده است1- افراد اول بروند ازدواج دائم داشته باشند2-اگر ازدواج دائم تحت هیچ شرایطی امکان پذیر نبود بروند ازدواج موقت داشته باشند،3-اگر ازدواج موقت هم تحت هیچ شرایطی برایشان امکان پذیر نبود بروند خویشتنداری کنند؟!
یا اینکه خداوند فرموده است1- اول بروند ازدواج دائم داشته باشند،2-اگر تحت هیچ شرایطی برایشان امکان پذیر نبود بروند خویشتند داری کنند و3- اگر به هیچ وجه نتوانستند خویشتنداری کنند بروند عقد موقت کنند؟!
لطفا مستند به آیات و روایات بفرمایید ،یعنی بفرمایید طبق این آیه یا این حدیث کدام ترتیب درست است و خداوند چگونه بندگان را امر نموده است!
شاید اینگونه پاسخ سوال کننده محترم تاپیک نیز مشخص شود
علیکم السلام
در موارد متعدد از فرمایشات قرآن کریم که درباره زوجین بحث می کند مساله ارث و فرزند و مانند آن مطرح می شود که اینها همه مربوط به ازدواج دائم است. در ازدواج موقت، زن و شوهر از هم ارث نمی برند. در روایت نبوی هم از فرزند دار شدن از طریق ازدواج موقت نهی شده که البته نهی کراهتی است (این نکته با اصل تشریع ازدواج موقت هم سازگاری دارد). اصلا درباره ازدواج موقت ظاهرا تنها یک آیه داریم؛ آیه 24 سوره نساء:
... فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً ...
... و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت] مى كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد...
روایات هم دو گونه است:
الف) برخی روایات ازدواج موقت را تشویق کرده اند که علتش هم مبارزه با بدعتی بوده که خلیفه دوم بدون دلیل ایجاد کرد. توضیح اینکه: مسلمانان اتفاق و اجماع دارند كه در صدر اسلام ازدواج موقت مجاز بوده است و رسول اكرم در برخى از سفرها كه مسلمانان از همسران خود دور مى افتادند و در ناراحتى به سر مى بردند، به آنها اجازه ازدواج موقت مى داده است و همچنين مورد اتفاق مسلمانان است كه خليفه دوم در زمان خلافت خود نكاح منقطع را تحريم كرد و گفت: «دو چيز در زمان پيغمبر روا بود، من امروز آنها را ممنوع اعلام مى كنم و مرتكب آنها را مجازات مى نمايم: متعه زنها و متعه حج». بعد از مرگ خلیفه دوم و سوم، این بدعت خلیفه به واسطه مجازات حکومتی در میان مردم جا افتاد و کم کم در ذهن ها اینطور تلقی شد که این دستور عمر دستوری شرعی است! برای همین اهل سنت صریح آیه 24 سوره نساء که درباره حلال بودن ازدواج موقت است را توجیه کردند و سنتی که در زمان رسول خدا جاری بوده را هم فراموش کردند! (حالا بفرمایید اهل سنت واقعی کی هست؟!)
از سخنان بسيار پرارزش اميرالمؤمنين اين است كه: «اگر عمر سبقت نمى جست و متعه را تحريم نمى كرد، احدى جز افرادى كه سرشتشان منحرف است زنا نمى كرد»؛ يعنى اگر متعه تحريم نشده بود، هيچ كس از نظر غريزه اجبار به زنا پيدا نمى كرد؛ تنها كسانى مرتكب اين عمل مى شدند كه همواره عمل خلاف قانون را بر عمل قانونى ترجيح مى دهند.
امامان ما _که حافظ سنت رسول خدا بوده و هستند_ برای مبارزه با این بدعت خلیفه دوم، مردم را به ازدواج موقت تشویق کردند و امام جعفر صادق (عليه السلام) مى فرمود: «يكى از موضوعاتى كه من هرگز در بيان آن تقيه نخواهم كرد موضوع متعه است». تشویق های امامان در واقع مبارزه با بدعت خلیفه دوم و احیای این سنت متروک اسلامی بود.
ب) اما روایاتی هم داریم که امامان ما اصحابشان را _که همسر دایمی دارند_ از ازدواج موقت نهی می کنند. به عنوان نمونه: امام كاظم (عليه السلام) به على بن يقطين که از ازدواج موقت پرسیده بود فرمود: «تو را با نكاح متعه چه كار و حال آنكه خداوند تو را از آن بى نياز كرده است.» ، و به ديگرى فرمود: «اين كار براى كسى رواست كه خداوند او را با داشتن همسرى از اين كار بى نياز نكرده است و اما كسى كه داراى همسر است، فقط هنگامى مى تواند دست به اين كار بزند كه دسترسى به همسر خود نداشته باشد.».
سیره رسول خدا و سیره امامان معصوم (علیهم السلام) هم به خوبی این مساله را روشن می کند که اصل ازدواج دائم است و ازدواج موقت راه حل موقت برای درمان معضلات جامعه است.
پس روایات تشویقی برای احیای این سنت متروک اسلامی و مبارزه با بدعت خلیفه دوم بوده و روایات نهی هم برای شناساندن مواضع اجرای این راهکار دینی و آسیب شناسی اجرای آن بوده است تا هر کسی از این حکم سوء استفاده نکند.
توجه به منطق و حکمت تشریع ازدواج موقت هم، اصل بودن ازدواج دائم و فرع بودن ازدواج موقت را به خوبی ثابت می کند و به نظرم مطلب روشن است و چندان نیاز به توضیح ندارد.
این در مورد شما هم هست شما که دخترای بیچاره و پسرای بیچاره رو به ازدواج موقت تشویق می کنید
هرسختی و بلایی که انها از ازدواج موقت سرشون بیاد شما مقصر هستید و باید پاسخگو باشید
با سلام
من که تو این نوشته ها تشویقی ندیدم!!
چیزی که گفته شد ناظر به گناه نکردن بود.
یعنی اگر احساس میکنید به گناه می افتید بهتره صیغه کنید تا به روابط نامشروع و حرام آلوده بشید!
واقعا چرا بعضیا ترجیح میدن با عناوین "دوست دختر" و "دوست پسر" با هم باشن ولی صیغه عقد موقت رو نخونن؟
مگه آخرش و در عمل همون نمیشه؟
اگه کاری که انجام میدین حلال باشه دیگه نمیچسبه؟!؟!؟!؟[/]
اسلام چطور خراب میشود؟ با حلال کردن حلال خدا یا با مکروه نشان دادن مباح یا حلال یا واجب خدا؟[/quo
هزار تا لایک:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
دلم نیومد با یک صلوات سر و ته قضیه رو هم بیارم.
واقعا اگر اسلام واقعی به مردم نشان داده بشه هیچکس ازش رو برنمیگردونه.
مشکل ما اینجاست که مسائل رو با دید و سلیقه خودمون میسنجیم![/]
سلام
شهوت انسان مثل غول چراغ جادو هست که زور میزنه از چراغ جادو بزنه بیرون!! و همینه که انسان مجرد را تحت فشار جنسی قرار میده
اما مطمئناً این غول سرکش اگر با جنس مخالف، برخورد کنه میاد بیرون و دیگه هم نمیشه حبسش کرد! و دیگه قابل مهار نیست...
بنابراین ازدواج موقت برای افراد مجرد، تنها باعث تشدید فشارجنسیشون میشه و اون فایده ای که انتظار داره براشون نخواهد داشت....
بنابراین تحمل فشار اگرچه سخته ولی از تحمل عوارض ازدواج موقت(برای مجردهایی که هیچ تجربه ای ندارن)، راحت تره!
توجه به منطق و حکمت تشریع ازدواج موقت هم، اصل بودن ازدواج دائم و فرع بودن ازدواج موقت را به خوبی ثابت می کند و به نظرم مطلب روشن است و چندان نیاز به توضیح ندارد.
سلام علیکم استاد
از توضیحات جامع و خوب شما سپاسگزارم،اجرکم عندالله
اما به نظرم منظور سوال بنده حقیر را اشتباه متوجه شدید استاد!
اینکه اصل بر ازدواج دائم است هیچ شکی در آن نیست،زیرا هدف از ازدواج تشکیل خانواده و دوام آن و ازدیاد نسل است! قطعا اگر افراد بین ازدواج دائم و موقت مخیر باشند بعید میدانم فردی ازدواج موقت را انتخاب نماید! ازدواج موقت همانگونه که از نامش مشخص است موقت است ،یعنی برای یک برهه از زمان خاص که به آن نیاز شده است!
سوال بنده در مورد خویشتنداری و عقد موقت بود،سوالم هم حقیقی است نه استفهامی،یعنی واقعا میخواهم پاسخش را بدانم
سوالم این است اگر کسی به هیچوجه امکان ازدواج دائم نداشته باشد ،حال اگر بخواهد به دستوات دین و آیات و روایات مراجعه نماید و بخواهد بین خویشتنداری و عقد موقت یکی را انتخاب نماید ،در دین بعد از ازدواج دائم به کدام یک توصیه شده است؟یعنی خداوند افرادی که توان ازدواج دائم ندارد گفته خویشتنداری کند و نهایت اگر نتوانستید عقد موقت کنید؟ یا اینکه گفته اگر نمیتوانید ازدواج دائم نمایید بروید عقد موقت کنید و اگر عقد موقت هم امکان پذیر نبود خویشتنداری نمایید؟ احادیث در این خصوص چگونه است؟یعنی فرض اگر جوانی میرفته نزد معصومین(ع) و میگفته هیچ راهی برای ازدواج دائم ندارم و دارم به گناه می افتم او را اول امر به عقد موقت میکردند و بعد فرض اگر طرف میگفتن عقد موقت هم نمیتوانم امر به خویشتنداری میکردند یا اینکه نه اگر جوانی میرفت نزدشان میگفت اصلا شرایط ازدواج دائم را ندارم و دارم به گناه می افتم اول اورا امر به خویشتنداری میکردند و بعد اگر طرف میگفت به هیچوجه نمیتوانم خویشتندار باشم میگفتند حالا برو عقد موقت کن؟!
یا اینکه هردوی روش بالا از سوی خداوند و معصومین (ع) سفارزش شده است؟!
و فرض اگر فردی مانند پرسشگر این تاپیک چند سال پیش می آمدن نزد شما و میگفتند اکنون شرایط ازدواج دائم را ندارم و از شما راهکاری مطابق دین میخواستند که هرگز پشیمان نشوند کدام راهکار را به ایشان ارائه میفرمودید؟ اول خویشتنداری و نهایت اگر نشد عقد موقت؟،یا اینکه عقد موقت و اگر شرایطش نبود نهایت خویشتنداری؟
در این صورت این دختر خانم باید این رابداند که باز هم در اینده ممکن است شوهرش احساس نیاز کرده و دوباره به ازدواج موقت روی اورد
قبول کنید که پذیرفتن این موارد برای دختران سخت است
ولی اگر بداند شوهرش در گذشته خویشتن داری کرده به خویشتن داری اینده او می تواند امید وار باشد
سلام. ببخشید وسط حرفهاتون چیزی میگم.
خانوم باور کنید برای پسر در این شرایط به قول شما خویشتن داری کردن برای 10-15سال یک کار تقریبا غیر ممکنه.
هیچ توجیه منطقی برای ریاضت کشیدن تا این حد وجود نداره.
کمی هم به جای حرف دلتون به حرف عقلتون گوش بدین.
ما سراپا گوشيم تا شما بفرماييد چرا مورد اول صحيح است؟
بنده تا کنون اینگونه فکر میکردم که خداوند انسانها را به ازدواج دائم تشویق نموده تا هم نیازهایشان برآورده شود و هم خانواده شکل بگیرد و هم ازدیاد نسل شود تا بتواند مسیر کمال را بهتر طی نماید،حال اگر فردی شرایط ازدواج دائم را نداشت خداوند برایش راه ازدواج موقت را باز گذاشته تا به گناه نیفتد و روح و جسمش سالم بماند تا زمینه ازدواج دائم برایش فراهم باشد و اگر کسی حتی ازدواج موقت هم اصلا برایش امکان پذیر نبود اینجا چاره ای جز خویشتنداری ندارد و خداوند خودش از فضل خودش بی نیازش مینماید !
اما چند روز پیش این مطالب را مطالعه کردم واقعا متعجب شدم!
ریحانه النبی;689726 نوشت:
سؤال 40. دوستی دارم که پسر خیلی خوب و معتقدی است، امّا نیاز به ازدواج موقت دارد و چون کسی را برای این کار سراغ ندارد، از من درخواست کمک کرده است. به نظر جنابعالي چه کمکي ميتوانم به او کنم؟ اصولاً ازدواج موقت بهخاطر اين که احتمال به گناه افتادنش زياد است، صحيح است؟
پاسخ آیت الله مظاهری
من با اينگونه كارها موافق نيستم و آن را خصوصاً برای جوانان مجّرد، راهحلّ ازدواج نمیدانم، زیرا معمولاً مشکلاتی به مشکلات آنان اضافه میکند. قرآن كريم بهترين راه را براي حل اينگونه مشكلات ارائه فرموده و آن راه، «استعفاف» است؛ يعني «انصراف فكر».
اگر جوان بهطور جدي از فكر آلوده، نگاه آلوده، سخن آلوده و نيز دوستی با جنس مخالف پرهيز نمايد و اگر وقتي كه افكار آلوده براي او پيش ميآيد، خود را منصرف به فكر ديگری نمايد
ریحانه النبی;689729 نوشت:
سؤال 39. جوانی هستم که خيلي مايلم ازدواج کنم، ولي فقر و نداشتن استطاعت مالي و مشکلات ديگري که در اين زمينه وجود دارد، مانع ازدواج بنده است؛ حتّي در بلند مدّت هم بعيد ميدانم موفّق به ازدواج شوم؛ بنابراين با توجّه به فشاري که غريزۀ جنسي به من ميآورد، خيلي تمايل دارم ازدواج موقّت کنم، ميدانم که اگر اين کار را نکنم حتماً به گناه ميافتم. حال سؤال بنده اين است که من چه بايد بکنم؟ باور کنيد ديگر نميتوانم صبر کنم.
پاسخ آیت الله مظاهری
اميدوارم هرچه زودتر زمینۀ ازدواج دائمي شما فراهم شود. مأيوس نباشيد چه بسيار که در نااميديها اميدهاي درخشاني بوده است.
بنابراین به فکر ازدواج موقت نباشید و بدانید که ازدواج موقت مشکل شما را بهطور کلّی حل نمیکند. مراقب فریب شیطان برای دوستی با جنس مخالف هم باشید، زيرا جز تشويش فکر و طغيان شهوت چيز ديگري را براي شما نميآورد. من به غير دعا براي شما کمکي ندارم و اميدوارم هرچه زودتر موفّق به ازدواج دائمي شويد و خودتان هم برای ازدواج دائم سختگیر نباشید تا زودتر حل شود.
اکنون برایم سوال شده است پس راه درست کدام است؟!! و یک جوان اگر بخواهد بهترین راه را انتخاب کند باید کدام مسیر را انتخاب نماید؟!
سوال بنده در مورد خویشتنداری و عقد موقت بود،سوالم هم حقیقی است نه استفهامی،یعنی واقعا میخواهم پاسخش را بدانم
سوالم این است اگر کسی به هیچوجه امکان ازدواج دائم نداشته باشد ،حال اگر بخواهد به دستوات دین و آیات و روایات مراجعه نماید و بخواهد بین خویشتنداری و عقد موقت یکی را انتخاب نماید ،در دین بعد از ازدواج دائم به کدام یک توصیه شده است؟یعنی خداوند افرادی که توان ازدواج دائم ندارد گفته خویشتنداری کند و نهایت اگر نتوانستید عقد موقت کنید؟ یا اینکه گفته اگر نمیتوانید ازدواج دائم نمایید بروید عقد موقت کنید و اگر عقد موقت هم امکان پذیر نبود خویشتنداری نمایید؟ احادیث در این خصوص چگونه است؟یعنی فرض اگر جوانی میرفته نزد معصومین(ع) و میگفته هیچ راهی برای ازدواج دائم ندارم و دارم به گناه می افتم او را اول امر به عقد موقت میکردند و بعد فرض اگر طرف میگفتن عقد موقت هم نمیتوانم امر به خویشتنداری میکردند یا اینکه نه اگر جوانی میرفت نزدشان میگفت اصلا شرایط ازدواج دائم را ندارم و دارم به گناه می افتم اول اورا امر به خویشتنداری میکردند و بعد اگر طرف میگفت به هیچوجه نمیتوانم خویشتندار باشم میگفتند حالا برو عقد موقت کن؟!
یا اینکه هردوی روش بالا از سوی خداوند و معصومین (ع) سفارزش شده است؟!
و فرض اگر فردی مانند پرسشگر این تاپیک چند سال پیش می آمدن نزد شما و میگفتند اکنون شرایط ازدواج دائم را ندارم و از شما راهکاری مطابق دین میخواستند که هرگز پشیمان نشوند کدام راهکار را به ایشان ارائه میفرمودید؟ اول خویشتنداری و نهایت اگر نشد عقد موقت؟،یا اینکه عقد موقت و اگر شرایطش نبود نهایت خویشتنداری؟
جوانی که استمنا می کرد را نزد حضرت امیر (علیه السلام) آوردند. حضرت قدری تنبیهش کرد تا ادب شود و دیگر سراغ این عمل پلید نرود. سپس از بیت المال کمکش کرد و برایش همسری برگزید. گاهی در محضر رسول خدا خانمی می آمد و می گفت همسر ندارم (قربان پیغمبر بروم که اینقدر مردم، با ایشان راحت حرف دلشان را می زدند). حضرت رسول رو به اصحاب می کردند و می گفتند چه کسی حاضر است با این خانم ازدواج کند؟ کسی از میان آنها می گفت: من حاضرم. حضرت می گفت: چقدر برای مهریه اش تعیین می کنی. می گفت: فلان، و بعد حضرت خطبه عقدشان را می خواند و می رفتند سر زندگی شان؛ به همین راحتی. به همین خوشمزگی!
الان جوان ما می خواهد ازدواج کند، باید از هفت خان رستم رد شود. گاهی آن قدر این مقدمه چینی های بی خود ما زیاد شده که جوان بینوا، دیدار عروس رعنا را به لقایش می بخشد و ترجیح می دهد حالا حالاها در توهمات مجردیاش بماند! سیره اهل بیت بر ازدواج آسان و دائم بوده و در حد امکان، شرایطش را هم فراهم می ساختند.
اما اینکه دقیقا مصداقی پیدا کنیم که فرد به هر دلیل توان یا امکان ازدواج دایم را نداشته، و بعد از پیامبر یا امام پرسش کرده باشد و ما ببینیم ایشان بین ازدواج موقت و خویشتن داری کدام را به او سفارش کرده، این را نمی دانم و باید بررسی کنم. به نظر می رسد منطق جریان چنین است که اگر معضلی در میان نبوده، بایستی فرد مورد نظر را به ازدواج موقت سوق دهند و اگر آن هم برایش میسر نشد، به خویشتن داری دعوت کنند؛ چون معنا ندارد به غریزه گُر گرفته و طوفانی بگویند، فعلا خاموش تشریف داشته باشید تا بعدا تکلیفت مشخص شود! خیر، به او راه حل (که در اینجا ازدواج موقت است) ارائه می کنند و اگر آن هم نشد، با نیشتر امر و نهی زاهدانه، او را به خویشتنداری دعوت می کنند. اصلا حکمت تشریع ازدواج موقت همین بوده که غریزه شعله ور شده ای که توان و امکان ازدواج دائم را ندارد، کنترل کنند و راهی جز ازدواج موقت ندارد. اگر قرار باشد که خویشتنداری را توصیه کنند، پس ازدواج موقت به چه دردی می خورد؟! درد موجود، راه درمان موجود، آن وقت پزشک بگوید: بی خیالِ درمان! یه جوری درد رو تحمل کن! (این منطقی به نظر نمی رسد مگر اینکه مخاطب خاصی باشد یا شرایط خاصی داشته باشد)
روایتی که در پست پیشین اشاره کردم خودش شاهد خوبی است که در برخی سفرها اصحاب _که همسرشان نزدشان نبود_ مطلب را با حضرت رسول در میان می گذاشتند، حضرت هم نمی گفتند: حالا چند روز دندان روی جگر بگذارید و خویشتندار باشید! خیر، اجازه می دادند ازدواج موقت کنند و برخی صحابه صراحتا از این جریان خبر داده اند.
اگر روایتی یافتم که مشخصا در این موضوع صراحت داشته باشد، نقل خواهم کرد.
[=arial]بنام خدا
سلام و ممنونم و رحمت خدا هم بر شما
جناب باءٰ بنده قصدم از جواب دادن صرف قانع کردن شما و مخاطب نیستٰ لا تکلف الله نفسا الا وسعهاٰ آنچه بایست گفته میشد گفته شد.
نظر هر کس محترم هست؛ ما آنچه رو میگیم که خیر مردم درش هست و کسی که بخاد بپذیره میپذیره. و دلیلی هم نمیبینم برای
هر عقیده ای بنده پست بزنمٰ
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم سرکار همره و رحمت خدا بر شما و برکاتش،
ظاهراً دلگیری از حقیر یا از رویکرد حقیر در این موارد دارید و شاید گمان میکنید به عنوان کسی که سواد درستی نه در دین و نه در روانشناسی و نه در جامعهشناسی ندارم دارم در کار مشاوران و کارشناسان دخالت بیجا میکنم ... ولی شما مشاور هستید و صبرتان زیاد است و گاهی باید با افرادی به غایت چغرتر از حقیر برخورد کنید و البته آنجا دیگر تأثیر گذاشتن بر روی ایشان جزء اهداف شما و به گفتن آنچه شرط بلاغ است راضی نمیشوید، اگر حقیر را بتوانید با روشهای روانشناسی دینی به حقیقت نزدیک گردانید خیلیها اینجا دست دعا برای شما بلند خواهند کرد و حقیر هم از اینکه حکم خدا بر روی زمین بیافتد و ساکت باشم نگران نخواهم بود ...
ان شاء الله نظرتان عوض شود و در این بحث شرکت نمایید و سعی کنید حقیر را از راهی که میدانید به راهی که خیر مردم درش هست مجاب کنید ... اینجا شما مشاور و حقیر مراجع به شما ... بسم الله
همره;689665 نوشت:
[=arial]بزرگوار شما این حرف ها را براساس تعقل میزنید؟ یا بر اساس حرف بزرگان؟ یا بر اساس تجربه؟ یا بر اساس احادیث؟ و یا....؟
[=arial]
بر اساس همهی آنها، به زعم خودم ... اگر اشتباه بودن هر کدام از آنها را برایم اثبات کنید به آرامش شاید کل سایت کمک بزرگی کرده باشید ...
همره;689665 نوشت:
[=arial] جناب باء بنده آنچه عرض کردم نتیجه چند سال مشاوره در فضای مجازی و حقیقی هست.
"بطوری که با ویِِِژگی های ریز و درشت زن و مرد و مشکلات بانوان مطلقهٰ بیوه ٰ بی سر پرست و .....آشنا هستم .
مطالعه موارد دینیٰ پرسش پاسخ های مکرر دینی ٰ تعقل بسیار بسیار ٰ هست و انچه اینجا گفتم یک حرف ساده نبود.
علوم روانشناسی امروزی علومی تجربی است، یعنی به انسانها به صورت black box نگاه میکنند و بعد با فرستادن سیگنالها و محرکهایی عکسالعمل ایشان را میشناسند و بعد با ارتباط دادن محرکها به عکسالعملها سعی در توصیف شیء داخل آن black box میکنند و دیگر اهمیت چندانی هم ندارد که داخل آن black box انسان است یا چیز دیگر، بلکه تنها پیچیدگی عکسالعملهاست که پیچیدگی مسأله را مشخص میکند مگرنه انسان به خودی خود تعریف دقیقی ندارد، چون درست شناخته نشده است، شناخت ما در روانشناسی از انسان به اندازهی مشاهداتی است که تا کنون از رفتارها و عکسالعملهای او داشتهایم ... و البته با درصدی خطا بخاطر روشهایمان و یا سناریوهایی که بر مشاهداتمان سوار کردهایم که شاید در برخی کاربردها کافی باشند و گاهی نباشند ...
اگر تا اینجای حرفهای این مراجعه کننده به خودتان را قبول دارید آن وقت حقیر اضافه میکنم که علم امروزی مانند سایر علوم از مشاهدات چند قرن و بخصوص چند دههی اخیر شکوفا شده است و در نتیجه مشاهدات آن منحصر میشود به فرهنگهای متفاوت ولی در این برههی زمانی ... مثلاً شما میبینید که مرد نسبت به چندهمسری خانمش اگر واکنش حسادت دارد زن هم همین حس را نسبت به چندهمسری شوهرش دارد که آن هم حسادت است و دیگر دلیلی نداریم که اسمش را بگذاریم غیرت ... حالا یا هر دو مذموم هستند و یا هر دو ممدوح هستند .. تا وجه افتراقی بین این دو حس پیدا نشود احکام یکسانی را بر آنها بار میکنیم ... با توجه به اینکه مشاهدات تجربی دهههای اخیر نشان میدهد که فیمینسم مساوی است با عدالتخواهی زنان و اینکه عدالت چیز خوبی است از نظر روانشناسی فیمینیست (تا به زعم خودشان به حدّ افراط نرسد که عدالت به سمت دیگر منحرف شود) چیز خوبی است ... ولی مشکل اینجاست که از نظر اسلام اینطور نیست ... از نظر اسلام بین آن دو حس در زن و مرد فرق وجود دارد ... مشاهدات امروز گاهی خیلی قادر به توضیح آن نیستند و میگویند این نظر اسلام علمی نیست، فردا که وجه افتراق کشف شود (گرچه از نظر امثال حقیر امروز هم این وجه افتراق شناخته شده است) میگویند علمی بوده است و علم هر روز در حال پیشرفت است ...
از طرف دیگر black box مورد مطالعه در روانشناسی که انسان باشد موجود پیچیدهای است که اگر مورد آزمایش واقع شود گاهی به محرکها و پرسشهای روانشناسانهی ما پاسخ غلط میدهد چون خودش هم خودشناسی بالایی ندارد و البته گاهی هم به عمد به پرسشها پاسخ دروغ میدهد یا داستان را آنطور که بوده تعریف نمیکند ... این مسأله که انسان گاهی (البته تقریباً همیشه) در توهم شناخت از خود به سر میبرد و مسأله را هم آنطور که دوست دارد باور کرده و برای دیگران نقل میکند و گاهی هم به صنایع ادبی اغراق و کوچک یا بزرگنمایی و شاخ و برگ دادن و غیره و غیره روی میآورد، اهمیت بالایی دارد ... در واقع بر روی بسیاری از موارد مصداقی علامتسؤالهایی وجود دارند ... گاهی دانستن یک اطلاعات بیشتر نتیجهی قضاوت یک مشاور در مورد مشکل مراجعهکنندهاش را تغییر میدهد ... و چه بسا نسخهای که برای او پیچیده است را هم تغییر میدهد ... این بستگی به تبحر مشاور دارد که بداند چه مقدار باید از مراجعه کنندهی خودش اطلاعات بگیرد که بعد بر اساس آنها مشکل را تشخیص داده و راه حل پیشنهاد دهد ... و البته شما حتماً مشاور کارکشتهای هستید و جسارتی به ساحت علمی و تجربی شما نمیکنم ...
تمام این مسائل که گفتم را بگذارید کنار هم و بفرمایید اگر جایی نظر اسلام با توجه به قرآن و روایات با نظر علمی جامعهی علمی امروز متفاوت بود راه حل شما چیست؟ مشاهداتتان را چه میکنید؟ آیا ما امروزه در این جامعهی شیعه چیزی به اسم علم روانشناسی اسلامی که بر اساس قران و روایات و فقه شیعه و فلسفهی اسلامی و حکمت متعالیه که به تفاوتهای زن و مرد و همچنین مراتب وجودی انسان حتی در سنین متفاوت میپردازند داریم که بر اساس آنها به مراجعین برای مشاوره نظریات اسلام را تجویز نماییم؟ البته به صورت پراکنده پژوهشهایی شده است ولی هنوز به صورت علم در نیامده درست است؟
به طور خاص یک سؤال دارم ... اگر زنی بیاید و بگوید همسر من نیاز جنسی داشت و به من خیانت کرد و با کس دیگری ازدواج کرد آیا شما به او میگویید که این کار او از نظر خداوند خیانت نیست و بعد راه حلتان را برای درمان حسادت آن زن میدهید یا حق را به او میدهید و سعی میکنید در همان راستای فکر او کمکش نمایید؟ از نظر علم روز روانشناسی این کار خیانت است احتمالاً ...
یک سؤال دیگر ... با فرض اینکه آن مرد سؤال قبلی بعد از ازدواج مجددش عدالت پیشه نکرد و رویکرد او هم موافق شرع مقدس نبود و بر خلاف اخلاق بود و در حق همسرش ظلم کرده بود و از این نظر شایستهی اطلاق صفت خائن بود، با این فرض و اگر چنین مواردی را به دفعات بسیار ببینید و مثلاً ظرف مدت ۱۰ سال هر روز ۱۰ عدد از این مراجعات داشته باشید، آیا نتیجهی شما این میشود که این کار حتماً خیانت است چون مردان نمیتوانند چندهمسر داشته باشند و ظلم نکنند یا نتیجه میگیرید که باید فرهنگسازی کرد و این کار مردها اگر اشکال داشته باشد بخاطر شکل اجرای آن است و نه بخاطر اصل این حرکت؟
همره;689665 نوشت:
[=arial]یک مبحث روانشناسی گویای این هستٰ غالبا اشخاص دنبال شواهد تایید کننده افکارشان هستند....
[=arial]
اجازه میدهید که جسارت کنم و بگویم این برای هر دو طرف بحث صادق است؟ ادعایی این چنینی (که البته درست هم هست) وقتی در مورد هر دو طرف صادق باشد دیگر نتیجهای از آن نمیتوان گرفت .. در واقع باید هر دو طرف بحث را به عمقی بیشتر ببرند ... مثلاً هر دو طرف شواهدشان را بیان نمایند تا بررسی شود که با مبنای مشترکی که بین ایشان وجود دارد (در مورد ما اسلام+مشاهدات+...) نظر کدام یک درستتر است ... یعنی بستگی نظر به غرضهای شخص را باید برای یک بحث علمی کنار زد ... موافق هستید؟
همره;689665 نوشت:
[=arial]بزرگوار عرف منحرف شدهٰ دین اسلام که منحرف نشدهٰ آن علما هم که حرف بنده رو میزنند رفتارشون عین رفتار امامان علیهم السلام هست.
[=arial]
ببخشید متوجه نشدم قسمت اول فرمایشتان را ...
اما در مورد قسمت دوم آن آیا آن علمای دیگری که موافق شما فکر نمیکنند رفتارشان بر خلاف سیرهی امامان علیهمالسلام است؟ ببینیم قضیه چطور است ... امامان علیهمالسلام دیدند که متعه که یک سنت الهی است دارد متروک میشود ایشان آن را مستحب اعلام کردند و شروع به ترویج آن کردند و گفتند از ضروریان شیعه بودن اعتقاد به ان است و عمل به ان اینطور است و آنطور ... الآن هم همان زمانه است و الآن متعه حتی در بین شیعیان از دوستی پنهانی و زنا هم زشتتر شمرده میشود ... سیرهی امامان به نظر شما الآن ترویج این سنت است یا کنار گذاردن آن و آن را در حدّ راه آخر پایین آوردن؟
جناب صدیقین روایتی از امام صادق علیهالسلام آوردند که ایشان فرمودند در مورد متعه من هرگز تقیه نخواهم کرد ... به نظر شما سیرهی امامان اگر امروز بخواهد پیاده شود چگونه خواهد بود؟ برای جذب حداکثری خانمها به دین بیاییم و تقیه کنیم؟
اصلاً میفرمایید به عنوان راه آخر باید پیشنهاد داده شود ... آیا امروز وضع جامعهی ما بحرانی نیست؟ آیا امروز نیاز به جراحی ندارد که از نظر اخلاقی سقوط نکند؟ این راه حل آخر که قرار نیست نوشداروی بعد از مرگ سهراب باشد، قرار است که تا آن حدّ راه حل آخر باشد؟
همره;689665 نوشت:
[=arial] شما این موضوع رو در نظر نمیگیرید؟ که در زمان بعضی امامان بعضی کارها خوب بود و در زمان بعضی خیر؟
چرا ... شاید گاهی حرفی زدهام که عکس آن به ذهن شما تبادر کرده و این را به حساب علم پایین حقیر بگذارید
همره;689665 نوشت:
[=arial]چ زیبا گفت و خدا بیامرزشون بنده هم این حرف رو شنیدم؛ ازشون پرسیده شده بهتره کسی ازدواج موقت بکنه یا به گناه بیفته ایشون میگن بی شک بهتره که ازدواج موقت کنه.
با این حساب بر بسیاری از جوانان ما امروزه متعه واجب است چون بخواهیم یا نخواهیم شرایط ازدواج دائم را ندارند ... با تلقین کردن هم که کسی قدیس نمیشود بگوییم همه باید عفاف پیشه کنند ... همانطور که با تلقین کردن کسی نمیتواند از تشنگی سیراب شود یا مانند بزرگوارانی که در زندانهای اسرائیل اعتصابهای طولانی میکنند و چندین هفته آب نمیخورند بگوییم عفاف پیشه کن آن هم برای چندین سال (آن هم تحمل شهوتی که گاهی تحمل چند روزش هم برای برخی قابل تحمل نیست) ... آن هم در اوج جوانی که این حس در او قوی است ... اصلاً به زعم حقیر کسی که تا ۳۰ سالگی توانست خودش را حفظ کند دیگر در باقی زندگیاش هم نیاز چندانی به ازدواج نخواهد داشت، آن نیمی از دین که قرار بود توسط همسرش تکمیل شود تا ۵۰ درصدش را به تنهایی کسب کرده است و با این همتی که دارد الباقی را هم میتواند به تنهایی کسب نماید، بهتر است همتش را به جای صرف یک نفر دیگر کردن صرف کارهای عامالمنفعه کند و بعد در ۴۰ سالگی که از نظر اسلام هم به بلوغ کامل رسید برود و ازدواج کند تا دم پیری تنهایی اذیتش نکند ... حالا شما به حقیر اثبات کنید که اشتباه میگویم ...
بله ترک یک سنت نبوی به ترک سنتهای دیگری هم میتواند منجر شود ... سنتهای اسلام را نباید سبک شمرد، هیچ کدامشان را
همره;689665 نوشت:
[=arial]جناب باءٰ آنچه بایست گفته میشد گفته شد...
[=arial]
شما اگر اعتقاد دارید که راهتان درست است با توجه به علمی که دارید خوب حقیر را قانع کنید، ان شاء الله سعی میکنم منصف باشم، فقط بیسوادی حقیر را ان شاء الله با بزرگواری خودتان تحمل کنید ...
همره;689665 نوشت:
[=arial] شما نظر خودتون رو که با تعقل و.. بهش رسیدید میتونید بپذیرید یا انچه براساس کار چندین سال مشاوره و مطالعه و تعقل هست؛ وقتی منه مشاور میگم ضرر داره و اخرین مرحله هست برای صرف اینکه جواب شما رو بدم نیست قبلا منابعم رو گفتم.
[=arial]
میدانم شما منابعی دارید و برای صرف جواب دادن نمینویسید ... ولی خوب این مقدار مطالب برای حقیری که با توجه به منابع دیگری در این کلام شما ابهام دارم کافی نیست و اگر وقت بیشتری برای این مراجعهکنندهی خود بگذارید ممنون میشوم و اگر نگذارید هم حرجی نیست ... ولی این دعوا و جدالها چه بسا ادامه بیابد
همره;689665 نوشت:
[=arial] باز هم میگم کسی که بخاد بپذیره میپذیره.
[=arial]
برخی هستند که نیازی به دلیل برای پذیرفتن کراهت متعه ندارند، در واقع آنها قبلاً موضع خودشان را مشخص کردهاند، دلایل موافق هر چه که باشد را بدون توجه به جزئيات آن هم میتوانند بپذیرند، کلاً هم در این بحثها اگر شرکت کنند برای اینکه بدانند شرکت نمیکنند و برای اثبات نظر خودشان شرکت میکنند ...
احتمالاً از نظر شما حقیر و برخی دیگر از دوستان هم همین وضع را داریم ... امکانش هست ... فقط خواستم بگویم که اینکه مطلبی گفته شود و کسی که بخواهد بپذیرد آن را بپذیرد خیلی درست نیست، بهتر است طوری بگویید که حقیر که فعلاً طور دیگری فکر میکنم هم بتوانم بپذیرم ... و البته بحمدالله حقیر لااقل در اعتقادات و بحث نظری تابع خدا هستم و اگر امروز حقیر را قانع کنید که نظر خدا در زمان حاضر چیزی است که شما میگویید ان شاء الله فردا حقیر را در جبههی خودتان مییابید
قبول ازدواج موقت هست که ما شیعیان رو از اهل تسنن متمایز می کنه(شنیدم که اهل تسنن ازدواج موقت یاهمون متعه رو قبول ندارند)
ولی به قول یکی از کارشناسان سمت خدا ازدواج موقت مثل این است که انسان قبل از خوردن غذای اصلی ریزه خواری کند در این صورت میل به وعده غذایی در او کم می شود وباعث ناراحتی جسمی برای او خواهد بود
سلام علیکم و رحمه الله
برای کسی که به هر دلیل نمیتواند تا رسیدن غذای اصلی صبر کند, بین ریزه خواری قبل از غذا و آشغال خوردن از کوچه و خیابان و جوی لجن به دلیل پرهیز از ریزه خواری کدام بهتر است؟!
گويا اين آيه قران رو اصلا نشنيديد. [=Traditional Arabic] وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ(نور-33) اگر قرار باشه هر جوون 18 ساله اي بره ازدواج موقت كنه پس نقش صبر اين وسط چيه؟
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت خدا بر شما،
مطابق همین آیه کسی که نتوانست نکاح کند باید صبر کند، ولی مگر متعه از انواع نکاح نیست؟
یا علی علیهالسلام
اکنون برایم سوال شده است پس راه درست کدام است؟!! و یک جوان اگر بخواهد بهترین راه را انتخاب کند باید کدام مسیر را انتخاب نماید؟!
از نظر بنده راه درست تلاش برای ازدواج دائم است و در عمده افراد این تلاش مثمر الثمر است.
حالا اگر کسی خودش را در قید و بند این کرده که باید شغل دولتی داشته باشم، ماشین فلان داشته باشم، سربازی رفته باشم، فوق لیسانسم را گرفته باشم، خانه با سند شش دانگ داشته باشم و بعد با خیال راحت ازدواج کنم، از آن طرف هم خانم فکر کند که باید فوق لیسانسش را گرفته باشد و همسرش صاحب خانه و ماشین و کار دولتی باشد و بتواند هزینه یک عروسی تجملی _که چشم رفقایش را درآورد_ داشته باشد، چنین توهمی موجب می شود سن ازدواج سال به سال بالاتر برود و به بالای 30 سال برسد؛ چیزی که اکنون جامعه ما گرفتار این معضل شده، آن هم به صورت اساسی! دختر و پسری که به سن 30 سالگی رسیده اند و در حال گذران دوران اوج غریزه هستند، حالا به فکر زندگی مشترک افتاده اند!
آن توهمات این نتایج را هم به دنبال دارد! مگر قرآن کریم نفرمود پیامبر آمده تا این زنجیرها و این خرافات را از جلوی دست و پای شما جمع کند:
...وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ... (اعراف/157)
...و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى دارد...
وقتی ما ازدواج را همچون سیره پیامبر آسان نمی گیریم و سال به سال سختترش می کنیم و مراحل عجیب و غریب عروسی و جهیزیه و مهریه و خانه و ماشین و چه و چه را اینقدر سخت می گیریم، پس جوان بدبخت، با چه امید و انگیزه ای بیاید و به ازدواج دائم دل ببندد؟! مگر همین نسل قبل، نسل پدران و مادران ما، با کمترین وسایل ممکن شروع نمی کردند و الان هم ماشاء الله 30 40 سال با هم خوش و خرم اند اما نسل فعلی _نسل چیپس و پفک نمکی_ به کمترین آخ و اوخی می روند پشت درب دادگاه و اجرای مهریه چند هزار سکه ای و زندانی شدن داماد نگون بخت و دعوا و کتک کاری و سرانجام هم جدایی! چه شده که نسل قبلی با زاییدن بچه و مهر و عطوفت به فرزند و نوه و نتیجه، زندگی سالمی داشتند اما نسل فعلی به جای بچه، به سگ بازی و گربه بازی رو آورده! اینستاگرام افراد مشهور این مملکت، پر شده از سگ باز و گربه باز! اینها چه توجیهی دارد! زندگی هایشان هم خیلی بادوام باشد، چند سال انگشت شمار است! بعد هم با کمال وقاحت و پُررویی، جشن طلاق می گیرند! واقعا داریم به کجا می رویم؟!
قطعا راه حل اساسی در تشویق و دعوت به ازدواج دائم است اما با رجوع به سیره پیامبر! با آسان گیری و کمک به زوج های جوان.
حالا افرادی هم در جامعه پیدا می شوند که توان و امکان ازدواج دائم _به صورت واقعی، و نه بهانه ای_ برایشان میسر نیست، اینها مختاراند! اگر می توانند ازدواج موقت کنند. اگر هم نمی توانند یا نمی خواهند، عفاف پیشه کنند!
بنده یک سوالی از محضر استاد گرامی و کاربران محترم دارم!
خداوند عزیز وحکیم در دستوراتش چگونه مارا راهنمایی کرده است؟!
آیا فرموده است1- افراد اول بروند ازدواج دائم داشته باشند2-اگر ازدواج دائم تحت هیچ شرایطی امکان پذیر نبود بروند ازدواج موقت داشته باشند،3-اگر ازدواج موقت هم تحت هیچ شرایطی برایشان امکان پذیر نبود بروند خویشتنداری کنند؟!
یا اینکه خداوند فرموده است1- اول بروند ازدواج دائم داشته باشند،2-اگر تحت هیچ شرایطی برایشان امکان پذیر نبود بروند خویشتند داری کنند و3-اگر به هیچ وجه نتوانستند خویشتنداری کنند بروند عقد موقت کنند؟!
لطفا مستند به آیات و روایات بفرمایید ،یعنی بفرمایید طبق این آیه یا این حدیث کدام ترتیب درست است و خداوند چگونه بندگان را امر نموده است!
شاید اینگونه پاسخ سوال کننده محترم تاپیک نیز مشخص شود
یازهرا(س)
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
حقیر با توجه به یک مسألهی فقهی که اجماع فقهای شیعه در آن باشد پاسخ میدهم که به خودی خود گزینهی نخست! اما در برخی شرایط گزینهی دوم!
از نظر برخی از علما متعه به خودی خود مباح است، از نظر برخی دیگر به خودی خود مستحب است ... بنابراین اجماع ایشان بر این است که به خودی خود حلال است و کراهتی درش نیست ... با این حساب واضح است که وقتی راه حلی وجود دارد که کراهتی هم درش نیست استفاده کردن از آن راه حل حکم عقل است وقتی نیازی به آن راه حل وجود دارد! این مطلب در حدّ بدیهی است ... نیازی هست و راه حلی هم هست که یا مستحب است یا مباح، پس راه حل دین استفاده از آن راه حل است و نه دعوت به صبری که به طور کلی (جز در مواقع ضرورت) تحت عنوان عزب بودن به خودی خود مکروه است! ... دقت کنید ... ازدواج کردن به خودی خود مستحب است ولی ازدواج نکردن به خودی خود مباح نیست بلکه کراهت دارد ... لااقل از نظر کسی مانند علامهی حلّی که اینطور بود و ایشان در همان شب که بالغ شدند ازدواج کردند ... ترک حلال و پناه بردن به صبری که جز در مواقع ضرورت کراهت دارد به وضوح خلاف عقل است
اما گاهی هم گزینهی دوم جواب است ... زمانی که در انها متعه مکروه باشد و اگر در شرایطی هم متعه حرام باشد گزینهی سوم درست خواهد بود که دیگر اصلاً متعه را ندارد، یعنی یا ازدواج دائم کنید و یا اگر نشد صبر پیشه کنید که در حالت دوم صبر بر نیافتن همسر به خودی مطلوبیت دارد ولی در حالت سوم واجب است، چون متعه حرام است
حالا میتوان شرایطی را بررسی کرد که در آنها متعه مکروه یا حرام است و بر اساس آن شرایط میتوان گفت که آیا در وضعیت فعلی جامعهی ما به طور کلی و در وضعیت فعلی برای هر یک از جوانان به صورت مصداقی متعه راه حل ارجح هست و یا نیست و بهتر است یا واجب است که صبر پیشه شود ... با توجه به اینکه معصومین علیهمالسلام در شرایطی که این سنت الهی داشت پایمال میشد حکم به استحباب آن دادند و کمر به ترویج آن بستند به زعم حقیر امروز ما در شرایطی قرار داریم که به طور کلی گزینهی نخست راه چاره است ولی باز به طور مصداقی برای برخی افراد گزینهی دوم یا سوم است که باید انتخاب شوند ... بستگی به شرایط ایشان دارد ... مثلاً متعه بر ایشان مباح است ولی پدرشان میگویند نباید متعه کنی و به همین سادگی متعه بر ایشان حرام میشود تا بر اثر شدت نیاز دوباره واجب نشود ...
این همه احساسی وعشقی که الان در وجود داریم ولی حیف که نمیشه با کسی تقسیمش کرد،چون شرایط ازدواج نیست باید این احساس و عاطفه رو تو خودمون خفه کنیم ،الان کار نیست وقتی هم کار بیاد احساس از بین رفته ،هیچ وقت هیچ چیزی رو در موقع مناسبش بدست نیاوردم
اما مطمئناً این غول سرکش اگر با جنس مخالف، برخورد کنه میاد بیرون و دیگه هم نمیشه حبسش کرد! و دیگه قابل مهار نیست...
بنابراین ازدواج موقت برای افراد مجرد، تنها باعث تشدید فشارجنسیشون میشه و اون فایده ای که انتظار داره براشون نخواهد داشت....
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر و رحمت خدا بر شما،
یعنی نظر شما به این است که کلاً سفارش به متعه بیشتر برای مردان متأهل است؟
حقیر با شما موافق نیستم ... متعه حلالی است که به راحتی میتواند جای دوستیهای خیابانی را پر کند، آن هم به صورتی که حلال باشد و مورد رضایت خدا ... و البته به دنبال رضایت خدا رفتن و جایگزین کردن رضایت شیطان و نفس اوامره با رضایت خدا حتماً برکاتی را به دنبال خواهد داشت که آن تبعات مورد نظر شما را کاهش خواهد داد ... مثلاً چه بسا وضعیت حجابها و پارتیهای شبانه و غیره نیز درست شود و غول نفس هم فروکش نماید و هم زیاد تحریک نگردد ... و خیلی برکات دیگر ...
یا علی علیهالسلام
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر و رحمت خدا بر شما،
یعنی نظر شما به این است که کلاً سفارش به متعه بیشتر برای مردان متأهل است؟
حقیر با شما موافق نیستم ... متعه حلالی است که به راحتی میتواند جای دوستیهای خیابانی را پر کند، آن هم به صورتی که حلال باشد و مورد رضایت خدا ... و البته به دنبال رضایت خدا رفتن و جایگزین کردن رضایت شیطان و نفس اوامره با رضایت خدا حتماً برکاتی را به دنبال خواهد داشت که آن تبعات مورد نظر شما را کاهش خواهد داد ... مثلاً چه بسا وضعیت حجابها و پارتیهای شبانه و غیره نیز درست شود و غول نفس هم فروکش نماید و هم زیاد تحریک نگردد ... و خیلی برکات دیگر ...
یا علی علیهالسلام
منظورم را مبهم، بیان کردم...
متعه راه حل مشکلات جنسی امروز جوانان نیست...
و معمولاً باعث تاخیر بیشتر در ازدواج دائم آنان می گردد...
خیلی مسائل موجب سخت شدن ازدواج های دائم شده....اما به هرحال باید بسیاری از این سختی هارا تحمل کرد.....اگر طرف بره ازدواج موقت کنه دیگه انگیزه ای برای پشت سرگذاشتن این سختی ها نخواهد داشت
یعنی اگر کسی زیرفشار جنسیه بهتر است تمام تلاش خود را درجهت تسهیل ازدواج دائم خود کند و تا حدامکان به گزینه ی دیگری نیندیشد...
منظورم هم از فرد مجرد، شخصی است که تا حالا هیچ تجربه ی ارتباط جنسی نداشته...
و شامل افراد مطلقه و بیوه و ... نمیشه
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت خدا بر شما،
مطابق همین آیه کسی که نتوانست نکاح کند باید صبر کند، ولی مگر متعه از انواع نکاح نیست؟
یا علی علیهالسلام
برادر گرامي سلام
از آنجا كه فضاي ذهني حقير با جنابعالي كلا متفاوته ترجيح مي دم چنين بحثي رو شروع نكنم چون لازمه اش زمانه و بنده زمان كافي ندارم
سپاس
از نظر بنده راه درست تلاش برای ازدواج دائم است و در عمده افراد این تلاش مثمر الثمر است.
حالا اگر کسی خودش را در قید و بند این کرده که باید شغل دولتی داشته باشم، ماشین فلان داشته باشم، سربازی رفته باشم، فوق لیسانسم را گرفته باشم، خانه با سند شش دانگ داشته باشم و بعد با خیال راحت ازدواج کنم، از آن طرف هم خانم فکر کند که باید فوق لیسانسش را گرفته باشد و همسرش صاحب خانه و ماشین و کار دولتی باشد و بتواند هزینه یک عروسی تجملی _که چشم رفقایش را درآورد_ داشته باشد، چنین توهمی موجب می شود سن ازدواج سال به سال بالاتر برود و به بالای 30 سال برسد؛ چیزی که اکنون جامعه ما گرفتار این معضل شده، آن هم به صورت اساسی! دختر و پسری که به سن 30 سالگی رسیده اند و در حال گذران دوران اوج غریزه هستند، حالا به فکر زندگی مشترک افتاده اند!
آن توهمات این نتایج را هم به دنبال دارد! مگر قرآن کریم نفرمود پیامبر آمده تا این زنجیرها و این خرافات را از جلوی دست و پای شما جمع کند:
...وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ... (اعراف/157)
...و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى دارد...
وقتی ما ازدواج را همچون سیره پیامبر آسان نمی گیریم و سال به سال سختترش می کنیم و مراحل عجیب و غریب عروسی و جهیزیه و مهریه و خانه و ماشین و چه و چه را اینقدر سخت می گیریم، پس جوان بدبخت، با چه امید و انگیزه ای بیاید و به ازدواج دائم دل ببندد؟! مگر همین نسل قبل، نسل پدران و مادران ما، با کمترین وسایل ممکن شروع نمی کردند و الان هم ماشاء الله 30 40 سال با هم خوش و خرم اند اما نسل فعلی _نسل چیپس و پفک نمکی_ به کمترین آخ و اوخی می روند پشت درب دادگاه و اجرای مهریه چند هزار سکه ای و زندانی شدن داماد نگون بخت و دعوا و کتک کاری و سرانجام هم جدایی! چه شده که نسل قبلی با زاییدن بچه و مهر و عطوفت به فرزند و نوه و نتیجه، زندگی سالمی داشتند اما نسل فعلی به جای بچه، به سگ بازی و گربه بازی رو آورده! اینستاگرام افراد مشهور این مملکت، پر شده از سگ باز و گربه باز! اینها چه توجیهی دارد! زندگی هایشان هم خیلی بادوام باشد، چند سال انگشت شمار است! بعد هم با کمال وقاحت و پُررویی، جشن طلاق می گیرند! واقعا داریم به کجا می رویم؟!
قطعا راه حل اساسی در تشویق و دعوت به ازدواج دائم است اما با رجوع به سیره پیامبر! با آسان گیری و کمک به زوج های جوان.
حالا افرادی هم در جامعه پیدا می شوند که توان و امکان ازدواج دائم _به صورت واقعی، و نه بهانه ای_ برایشان میسر نیست، اینها مختاراند! اگر می توانند ازدواج موقت کنند. اگر هم نمی توانند یا نمی خواهند، عفاف پیشه کنند!
راه حل دیگری نداریم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم استاد و رحمت خدا بر شما
حرفهای شما درست، ولی این دو مسأله هم هست:
۱. نوجوانان ما به روشی تربیت شدهاند که سنین teenager ای ایشان فرض شده است که باید سنین باشند که حق دارند در آن خوش بگذرانند، در مدرسه و دانشگاه وقت زیادی را تلف میکنند ولی پیشفرض این است که این زمانها باید صرف تفریح و گردش و اردوها و سینما و غیره بشود ... با این روالی که کودکان ما تربیت میشوند ایشان در سن بلوغ نیاز جنسی دارند ولی عملاً امکان ازدواج دائمی را ندارند چون بچه هستند ... راه حل غرب برای آن دوستی است و همان راه حل هم به ایران راه یافته است چون متأسفانه مدرکگرایی سبب شد تا همه فکر کنند سواد در غرب است و بعد برای کسب سواد(!) بروند آنجا و علمشان زیاد شده و فکرشان و اعتقاداتشان منحرف گردد و برگردند و بعد بخواهند اینجا را مانند آنجا درست کنند ... برنامهریزیهایشان کپی غرب است و از خودشان هیچ هویتی ندارند و اسلام شدن طعمدهندهی به فعالیتهای علمی و فرهنگیاشان ... چیزی در حدّ زردچوبه که بودن و نبودنش تأثیر خاصی هم بر روی محصول نهایی نمیگذارد و تازه از نظر خیلیها اضافه است چون سلیقهها هم در این بین عوض شده است ... با این حساب ما چه داریم؟ نسلی که از نظر خدا با توجه به بلوغ جسمی و عقلی باید وارد عرصههای کار و تلاش شوند و خانواده تشکیل دهنده و غیره و غیره ولی از نظر جامعه هنوز بچه هستند و باید در همین آبنمکی که هستند نگاهداری شوند تا بوی شیر از دهانشان افتاده و به فکر ازدواج بیفتند ... در این بین هم دیگر این ناسازگاری این بدن لاکردار است که امان از دستشان بریده است ... خلاصه دوستی خارجیها اینجا هم احیاء شده است ... چون از ابتدا اینطور برایشان جا افتاده است که جمبهی «ما میتوانیم» را باید در مثل غربیها شدن صرف نمود ... بر این اساس نوجوانان امروز ما با تربیتی که شدهاند عموماً ازدواج دائم نکنند بهتر است چون نتیجهی معقول آن طلاق است ... یعنی اگر قرار باشد در سن پایین ازدواج کنند که نیازشان با ازدواج دائم برطرف شود اینطور است ... بماند که در سن بالا هم بلد نیستند ازدواج کنند ... تغییر فرهنگ چند نسل مورد هجوم فرهنگ غربی هم که کار امثال حقیر نیست ... حال گرسنه را هم که آدم سیر درک نمیکند ... والدین از فرزندانشان انتظار دارند که فقط ۱۰ یا ۱۵ سال ناقابل صبر کنند ... حرف هیچ کسی هم که به خرجشان نمیرود ... فرزندانشان هم به همین دلیل ابتدا مخفیانه و بعد به کمک جریان تخریب غیرت در مردان و حیاء در زنان توسط ماهوارهها آشکارا اقدام کردند به دوستیابی و زنا ... الآن هم سیستم دارد به یک تعادل نسبی میرسد که در آن فقط مؤمنین در تنگنا هستند و بیدینی ایشان را ارضا مینماید ... مشکل فقط اینجاست که این وضعیت تعادل نقطهی مقابل حرف خداست ... از نظر برخی دلسوزان این مسأله خیلی مهم است و از نظر برخی آنقدرها هم مهم نیست و فعلاً کارهای مهمتری هست ... مثل اینکه باید از زیر بار تحریمها در بیاییم و خیلی مشتاق هستیم که آمریکا و اروپا ما را تحویل بگیرند ... کلاً خدا را گذاشتهایم کنار و راهحلهایمان را در جیب آمریکا و اروپا میجوییم ... با این وضع ما به فکر مؤمنینی که در سختی هستند نباشیم چه کسی میخواهد باشد؟ ... مؤمنینی که خودشان هم دیگر حلال خدا را خلاف اخلاق و خیانت میشمرند را چه کنیم؟ سرمان را به کدام دیوار محکم بکوبیم؟ ... مؤمنین که میخواهند ولی جرأت ندارند را چه کنیم؟ ... ما هم همصدا با دیگران بگوییم که آقا جان خواهر عزیزم صبر کنید که مطابق قرآن اگر تقوا پیشه کنید خداوند برایتان مخرجی از مشکلات قرار میدهد که نگو و نپرس؟ یا خدا به شما حوری میدهد؟ آقا این جوان دارد نابود میشود ما باید بیتفاوت باشیم؟ دین خدا ملعبه شده است و از آن جز ظاهری باقی نمیماند ما باز بیتفاوت باشیم؟ نقش خدایی خدا هم که به طاغوت زمانه سپرده شده و برای هر کاری که بخواهیم بکنیم باید از آنها تأیید بخواهیم و تا کسی طرحی اسلامی پیشنهاد میدهد میگویند هیچ کجای دنیا چنین کاری نکرده است ما چرا بکنیم ...
القصه ... جوانان ما در سنین پایین نیاز دارند ولی امکان ازدواج دائمی موفق را زیاد ندارند ... در نتیجه متعه برای ایشان واجب یا مستحب مؤکد است همانطور که اگر میتوانستند ازدواج دائم مستحب مؤکد بود ... مؤکد بودن متعه در چنین شرایطی هم در روایات آمده است و این بیان بدعت نیست ...
۲. یک نفر ممکن است در ۱۵ سالگی هم بزرگ باشد و بتواند ازدواج دائم کند ولی باز مطابق این فرهنگ متعالی امروز مردم از نظر روانی خود را مجبور ببیند که تا حداقل ۱۹ یا ۲۰ سالگی ازدواج نکند، دختری که ازدواج کند که اصلاً باید برود شبانه هم درس بخواند که نکند دیگرانی که نیاز دارند از او چیزی نشنوند ... با این همه امکانات که برای پایین آوردن سن ازدواج داریم یک شخص ممکن است نخواهد بهانه بیاورد که نمیتواند ازدواج دائم کند ولی حقیقتاً از نظر روانی خود را مجبور به ترک ازدواج دائم تا سنی بالاتر بداند ... چنین کسانی که شاید کم هم نباشند آیا راه حلشان صبر کردن است یا متعه؟
[h=1]کمک کنید به زندگی برگردم (نقص عضو و ازدواج موقت با مرد متاهل)[/h]
ما چه چیزی را نمی خواهیم بشنویم؟ کلام خدا را که می گوید فما استمتعتم به منهن فاتوهن اجورهن فریضه در جواز ازدواج موقت را نمی شنویم یا قال الصادق و قال الباقر در استحباب ازدواج موقت را نمی شنویم یا فتوای اکثر قریب به اتفاق فقها مبنی بر استحباب ازدواج موقت را نمی شنویم؟؟ یا اینکه شما انتظار دارید بنده در برابر این موارد عرف باطله که به تعبیر قرآن اکثریت از ظن و باطل پیروی می کنند را بشنوم و ببینم و خدا و رسول را برای رضایت عرف ترک کنم؟!
حکم خداوند حکیم که بر بمنای حکمت بالغه بوده و ازدواج موقت از آن جمله است هیچگونه تعارضی با سایر احکام ندارد
اولا ازدواج موقت عین پاکدامنی است و سرکوب نیاز جنسی مرحله بعد از این است که شخص ازدواج دائم نمی تواند انجام دهد و ازدواج موقت و صیغه هم نمی تواند بکند آنگاه خدا می فرماید فلیستعفف الذین لایجدون نکاحا ... بعدا توضیح این نکته را خواهم داد.
ثانیا یوسف در برابر زنا پاکدامنی پیشه کرد در حالی که ازدواج موقت حلال خداست و خداوند می فرماید لاتحرموا الطیبات حلال ها را بر خود حرام نکنید.
[="Tahoma"] علــی;689602 نوشت:
پرسش
قرآن مجید خطاب به کسانی که امکان ازدواج ندارند، می فرماید: وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ..."(نور/33) یعنی: "کسانى که [وسیله] زناشویى نمىیابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بىنیاز گرداند." اگر عقد موقت در دین اسلام جایگاهی داشت حتماً در این آیه به عنوان راه حل از آن بحث میشد اما میبینیم که خداوند علیم کسانی را که امکان ازدواج ندارند به عفت و پاکدامنی دعوت میکند تا آنکه آنان را از فضل خویش غنی سازد.
از طرفی هنگامی که به روایات موجود در مورد این آیه مراجعه می کنیم، می بینیم که عدم استطاعت را در مورد مهریه و نفقه بیان کرده اند که در ازدواج موقت، چنین عدم استطاعتی وجود ندارد. پس نمی توان گفت که منظور از نکاح در این آیه، هم نکاح موقت بوده و هم دائم. فقط نکاح دائم از این آیه برداشت می شود.
پاسخ اجمالی
آیات قرآن را باید با هم و در کنار هم معنا و تفسیر کرد؛ چرا که بعضی از آیات بعضی دیگر را تفسیر می کنند. در این آیه پیشنهاد عفت و پاک دامنی به کسانی است که امکان هیچ گونه ازدواجی (اعم از دائم یا موقت) نداشته باشند و این دلیل بر عدم جواز ازدواج موقت نیست؛ زیرا آیه 24 نساء درباره جواز متعه است که می فرماید:"...و اگر زنی را متعه کردید اجرتشان را بپردازید و بعد از معیّن شدن این مقدار اگر به کمتر یا زیادتر توافق کنید گناهی بر شما نیست که خدا دانایی فرزانه است." حتی کسانی که امروز با متعه کردن مخالف اند هرگز نمی گویند چنین قانونی در اسلام نبوده است، بلکه می گویند ازدواج موقت در اسلام در زمان پیامبر اکرم (ص) و در زمان خلیفه اول رایج بوده اما خلیفه دوّم از آن نهی کرده است و عده ای نیز قائلند که در همان زمان پیامبر (ص) نسخ شده است. همچنین روایات فراوانی در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت در اصل جواز آن وجود دارد.
اما شما عدم استطاعت مالی (نفقه و مهر) را دلیل آن گرفته اید که آیه تنها شامل ازدواج دایم می شود در این باره باید گفت: این طور نیست که ازدواج موقت همیشه و برای همه افراد ممکن باشد زیرا روشن است که اگر چه نکاح متعه نفقه ندارد، ولی ازدواجی نیست که بدون هیچ سرمایه و خرجی شکل بگیرد، زیرا در این ازدواج، حتما باید مرد مهریه را تعیین و به زن پرداخت کند پس آیه در مورد کسانی است که نه می توانند ازدواج دائم انجام دهند و نه ازدواج موقّت، و این از آن روست که در مورد اوّل نفقه و مهریه و در مورد دوّم مهریه است که شخص با عدم توانایی در پرداخت آن، شامل آیه می شود.
پاسخ تفصیلی
1. منبع احکام نورانی دین مبین اسلام منحصر به یک آیه از قرآن نیست، بلکه برای یافتن حکم یک مسأله باید تمام آیاتی را که در مورد آن موضوع است با هم ملاحظه کنیم. همچنین باید توجه داشته باشیم که بسیاری از جزئیات اعمال عبادی ما در قرآن بیان نشده است بلکه توسط پیامبر(ص) و در روایات بیان شده است؛ مانند: تعداد رکعات نماز صبح و دیگر نمازها، مناسک حج، چگونگی پرداخت زکات و ... .
پس در اسلام، غیر از آیات قرآن، منبع با ارزش روایات پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) وجود دارد تا احکام و دستوراتی را که در قرآن نیامده و عقل انسان هم به آنها راهی ندارد، از آنها استخراج شود.
در نتیجه اگر حکم یا قانونی در قرآن نباشد و یا جزئیات آن ذکر نشده باشد، دلیل بر این نیست که آن قانون در اسلام وجود ندارد و یا در همان محدوده ای است که در یک یا چند آیه بیان کرده است، بلکه باید همه آیات و روایات را در این زمینه ملاحظه کرد.
2. آیه 33 سوره نور به کسانی که استطاعت مالی در پرداخت مهریه و نفقه ندارند [1] می فرماید: "و کسانى که امکانى براى ازدواج نمىیابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بىنیاز گرداند." [2] اگر خوب دقت کنیم این آیه شریفه به طور کلی و عام فرموده است: اگر امکان ازدواج نیست ،پاکدامنى پیشه کنند و نفرموده است که اگر امکان ازدواج دائم نیست، پاکدامنى پیشه کنند و از نظر روایات، ازدواج اعم از ازدواج دائم و موقت است و این طور نیست که ازدواج موقت همیشه و برای همه افراد ممکن باشد زیرا روشن است که اگر چه نکاح متعه نفقه ندارد، ولی ازدواجی نیست که بدون هیچ سرمایه و خرجی شکل بگیرد، زیرا در این ازدواج، حتما باید مرد مهریه را تعیین و به زن پرداخت کند. [3]
پس آیه در مورد کسانی است که نه می توانند ازدواج دائم انجام دهند و نه ازدواج موقّت، زیرا در مورد اوّل نفقه و مهریه و در مورد دوّم مهریه است که شخص با عدم توانایی در پرداخت آن، شامل آیه می شود. آیه مبارکه به این دسته می فرماید:"عفّت داشته باشید ( و به دنبال زنا نروید)".
3. حتی کسانی که امروز با متعه کردن مخالف اند هرگز نمی گویند چنین قانونی در اسلام نبوده است، بلکه می گویند ازدواج موقت در اسلام در زمان پیامبر اکرم (ص) و در زمان خلیفه اول رایج بوده اما خلیفه دوّم از آن نهی کرد و عده ای نیز قائلند که در همان زمان پیامبر (ص) نسخ شده است . [4]
بعد از ذکر این امور سه گانه، جواز متعه را از قرآن و سنّت ذکر می کنیم.
آیه 24 سوره نساء می فرماید:"..... و اگر زنی را متعه کردید اجرتشان را بپردازید و بعد از معیّن شدن این مقدار اگر به کمتر یا زیادتر توافق کنید گناهی بر شما نیست که خدا دانایی فرزانه است."
امام باقر (ع) درباره این آیه می فرماید:"این آیه درباره متعه نازل شده است". [5]
امام صادق(ع) نیز می فرماید: این آیه دلیل بر متعه است. [6]
در بعضی تفاسیر اهل سنّت نیز این آیه به نکاح متعه تفسیر شده است. در تفسیر طبری از «ابی نضره» با دو طریق روایت می کند که گفت از ابن عباس درباره متعه زنان پرسیدم، گفت: مگر سوره نساء را نخوانده ای، گفتم چرا گفت: آیه « فما استمتعتم به ... .». [7]
قرطبی می گوید: «جمهور علماء می گویند: مراد از این آیه نکاح متعه است که در صدر اسلام بوده است». [8]
بنا بر این از این آیه به خوبی استفاده می شود که اصل ازدواج موقت (متعه) از نظر اسلام جایز است و در این حکم مهر آن بیان شده است.
همچنین روایات متعددی داریم که متعه را جایز شمرده اند در روایات شیعه در موارد زیادی این ازدواج تأیید شده است که تنها به یک مورد اشاره می کنیم:
امام صادق(ع) می فرمایند: «حکم متعه در قرآن نازل شده است و سنّت رسول خدا است». [9]
در کتب اهل سنّت نیز روایات متعددی درباره متعه وجود داردکه به یک مورد اشاره می کنیم:
در باب«نکاح متعه» در کتاب صحیح مسلم، صحیح بخاری، مصنف عبد الرّزاق و مصنف ابن ابی شیبه و مسند احمد و سنن بیهقی از عبد ا... بن مسعود روایت می کنند که گفت: « ما در کنار رسول خدا (ص) می جنگیدیم و همسر نداشتیم، گفتیم: بهتر است خود را اخته کنیم، پیامبر (ص) ما را از این کار بازداشت، سپس به ما اجازه داد تا با پرداخت مهریه، زنان را به عقد موقّت خود درآوریم». [10]
همه این موارد نشان از وجود این حکم در اسلام دارد. برای اطلاع بیشتر به :
1. نمایه: ازدواج موقت در قرآن و سیره معصومین (ع)، سؤال 2965 (سایت: 3467) .
2. نمایه: نسخ حکم ازدواج موقت، سؤال 3352 (سایت: 3658) .
[/HR] [1] طباطبایی، محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان،ج 15 ص 157 ، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
[2] نور، 33 "و لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یجَِدُونَ نِکاَحًا حَتىَ یُغْنِیهَُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ".
[3] نساء،24.
[4] برای آکاهی از تمام نظرات به ترجمه تفسیر المیزان ج 15، ص493 - 460 رجوع کنید.
[5] بروجردی، محمد حسین، جامع احادیث الشیعه ج 26، ص 35.
[6] همان، ص 36.
[7] عسکری، سید مرتضی ، ازدواج موقّت در اسلام، ص 16؛ تفسیر طبری، ج 15، ص 9.
[8] همان، ص 19.
[9] جامع احادیث الشیعه، ج 26، ص 40.
[10] ازدواج موقّت در اسلام، ص 22، برای اطلاع بیشتر از تمام موارد در کتاب اهل سنّت به این کتاب مراجعه شود.
سلام. دوستان من توی رفتارهای اجتماعی مردم که دقیق میشم گاهی چیزای جالبی میبینم.
یکی از رفتارهایی که در بیشتر خانومای امروزی هست ولی بهش توجه نمیشه توانایی عجیبشون در تغییر ظاهر هر چیزیه که براشون خوشایند نیست.
به نظر من زنها استاد تغییر ظاهرند . همین ارایشی که میکنن خودش یه تغییر ظاهره. دیدین چه حرفه ای عمل میکنن اصلا آدم می مونه!
نمونه دیگش تغییر ظاهر حقیقت های مختلفه. مثلا در مورد حجاب یا روابط خارج از چهارچوب یه جوری استدلال میکنن و نتیجه گیری میکنن که کار بد رو میکنن کار خوب! مثلا دوست جنس مخالف داشتن که قبلنا فاجعه بود الان شده با کلاسی.
و بر عکسش ظاهر یه کار مثبت رو با روشهایی تبدیلش میکنن به گناه کبیره! نمونش همین ازدواج موقت که دوسش ندارن رو دقت کنید چطوری در موردش استدلال میکنن. دیگه زمینشو اماده کردن که به عنوان گناه و فحشا معرفیش کنن.
به این چیزها بیشتر دقت کنیم و عقلمونو دست هرکی ندیم. گول ظاهرو نخوریم.:Gol:
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
آیا حقیر را مخیر میکنید بین اینکه نظر شما را بپذیرم یا نظر خدا را؟ خودتان را در حدّ خداوند میدانید که نظر شما با نظر خدا مقایسه شود؟ نظر دین خدا را در رسالهها نخواندهاید که از خودتان نظر میدهید؟ مرحوم آیتالله بهجت که اسوهی اخلاقیات در زمان معاصر بودند در رسالهی خود فرمودهاند متعه اگر برای ارضای شهوت نباشد هم مجاز است، یعنی اصل آن برای ارضای شهوت است، حالا شما میخواهید بگویید این کار خلاف اخلاق است؟ از پاپ کاتولیکتر مصداق رهبانیت در مسیحیت است که خداوند در قرآن فرموده ما اینطور به ایشان دستور نداده بودیم و آنها در آن بدعت کردند و بسیاری از ایشان فاسقند و نافرمان:
... وَ رَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّـهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا ۖ فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ [الحدید، ۲۷]
... و گوشه گیریی که از خویش درآوردند (بدعت کردند) ننوشتیمش بر ایشان جز از پی خوشنودی خدا، پس رعایتش نکردند حقّ رعایتش را، پس دادیم بدانان که ایمان آوردند از ایشان مزدشان را، و بسیاری از ایشانند نافرمانان
حالا مسلمانان امر به مبارزه با شهوتی میدهند که خدای مسلمانان ارضای شرعی آن را توصیه کرده است ... و مسلمانانی که این راه ارضای شرعی را زشت و غیراخلاقی میدانند به خدایی که میپرستند اتهام بیاخلاقی میزنند ... خدایی که نعوذبالله جواز خیانت و ظلم و زشتکاری داده است ... تسلیم چنین خدایی بودن چه وجه عقلایی دارد؟ ... بلکه خدا و اوامر خدا اشکال ندارد و شیطان ما را باد کرده است که ما فکر میکنیم حتی از خدا هم بهتر میفهمیم و در اخلاقمداری از پیامبر خدا و اهل بیت علیهمالسلام و اولیاء و اصحاب خاص ایشان هم جلو زدهایم ...
[/HR]کل بحث ما نسبت به کسانی که دلشان نسبت به متعه و چندهمسری و احکامی این چنینی از احکام خدا صاف نیست این هشدار است که:
الفلک الجاریة فی اللجج الغامرة ... یأمن من رکبها و یغرق من ترکها ... المتقدم لهم مارق و المتأخر عنهم زاهق ... و اللازم لهم لاحق
پس مراقب باشیم از خدا و خلفای خدا جلو نزنیم ... چون هیچ یک از ما نزد خداوند عهدی نداریم که هرگز گمراه نشده و هرگز عذاب نشویم ... برای ماست آنچه که کسب کنیم و بر علیه ماست آنچه که به دست آوریم
... قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللَّـهِ عَهْدًا فَلَن يُخْلِفَ اللَّـهُ عَهْدَهُ؟ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ؟ * بَلَىٰ مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ * وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ [البقرة، ۸۰-۸۲]
نداشتند؟ پیامبران خدا فرشته بودند که نفس سرکش نداشته باشند؟ همهی انسانها نفس سرکش دارند ... رسول خدا صلیاللهعلیهواله که از هر رجسی پاک بودند هم نفس سرکش داشتند ولیکن این نفس سرکش را در مشت خود مهار کرده بودند ...
در مورد حضرت یوسف علیهالسلام و اینکه شهوت زنان چقدر خطرناک است و اینکه انتظاری که شما و بزرگواران دیگر از جوانان دارید چه مقدار سنگین است این آیات باید عبرتاموز باشد:
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ ۖ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ [یوسف، ۳۳]
گفت پروردگارا زندان مرا خوشتر است از آنچه خوانندم بسوی آن و اگر بازنگردانی از من نیرنگ ایشان را آهنگشان کنم و بشوم از نادانان
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ [یوسف، ۵۳]
ولی برخی والدین که گاهی قربان دست و پای بلورین فرزندانشان هم میروند گمانشان این است که فرزندانشان همگی فرشتگانی هستند که هرگز احتمال لغزش پایشان هم نمیرود، فکری که پیامبران خدا در بارهی خودشان نمیکردند و این مقدار ساحت خود را از لغزش دور نمیدانستند ... هیچ کس نمیتواند به خودش مطمئن باشد چون مهار این غریزه کار سادهای نیست. شیخ مقدس اردبیلی که از بزرگان علمای شیعه است که زیاد خدمت امام زمان علیهالسلام میرسید وقتی چندین بار از ایشان پرسیدند که اگر موقعیت فلان گناه برایتان پیش بیاید چه میکنید فرمودند که مقدس از این گناه برکنار است، ولی وقتی از ایشان پرسیدند که اگر با یک خانم در اتاق تنها باشید چه میکنید جواب دادند که به خدا پناه میبرم. ما کجا و مقدس اردبیلی کجا ... نتیجهی کاربردی این مطالب این است که اگر کسی نیاز دارد سعی کند ازدواج کند ... اگر نتوانست آن وقت تقوا پیشه کند ... و البته شاید تعجب کنید که این نتیجه به همین صورت در قرآن هم آمده است:
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ يُغْنِيَهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ ... [النور، ۳۳]
و آنان كه [وسيله] زناشويى نيابند بايد خويشتندارى و پاكدامنى پيش گيرند تا خداوند از بخشش خود بىنيازشان گرداند ...
آیا تهمت به خدا نیست که بگوییم هر کسی نتوانست ازدواج دائم کند با آنکه میتواند متعه کند (متعه از انواع نکاح است) تا بینیاز شود خداوند بی هیچ مقدمه به او توصیه کرده است که صبر پیشه کند تا خدا از فضل خود بینیازش نماید ...؟
در پناه خدا باشید
یا علی علیهالسلام
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت خدا بر شما[=arial]
عوارضش را باید با تعقل به کمترین حدّ ممکن رساند و برای کسی که ([=arial]مطابق انتظار خداوند از انسان[=arial]) مطیع خدا و عقلش باشد ([=arial]به عقل مجازات میکنم و به عقل پاداش میدهم[=arial]) این عمل آخرین راه حل نیست و نعمتی است که اگر اولین انتخابش هم باشد اشکال ندارد ... حلال خدا هر چه لذتش بالاتر باشد ثوابش بیشتر است ... چه مقامی بالاتر از مقام رضا که خدا راضی باشد و انسان هم راضی باشد به رضای خدا؟ هر چه این رضایت بیشتر باشد حقیقت آن عمل رضایتآور زیباتر است و نمود آخرتی آن مطلوبتر خواهد بود ... تلاش کنند تا عوارضش را برطرف کنند ... تنها زمانی توصیه به متعه نمیشود که آن عوارض بر مزایای این ازدواج سایه انداخته و این حکم را مکروه و یا در مواقعی حرام گرداند ... در سایر موارد که مکروه نباشد دیگر آخرین راه حل نیز نیست ...
[=arial] همهی علما این نظر را ندارند، گرچه برخی از علما در شرایط فعلی جامعهی ما که عرفش از عرف اسلامی منحرف شده است همین نظر را میدهند[=arial]
اگر آن مضرات بخاطر اشتباه رفتار کردن و اشتباه پیاده کردن این نکاح شرعی باشد آیا این بد عمل کردن مکلف حکم شرعی خود نکاح را از خود متأثر میگرداند؟
از مرحوم آیتالله بهجت پرسیدند که آیا متعه ممکن نیست که مفسده داشته باشد؟ ایشان فرمودند که چرا امکان دارد ... اما با این حال این امکان ضرری به نظر ایشان در باب متعه زد؟
اصلاً کدام کار است که اگر بدون موقعیتسنجی و بدون تعقل انجام گیرد مصون از مضرات احتمالی باشد؟
این کار اگر دعوت یک کافر به خدا هم باشد اما موقعیت سنجی درش نباشد میتواند مضرات جبرانناپذیری داشته باشد ... این ربطی به اصل دعوت کافر به خدا ندارد، بلکه به چگونگی انجام آن کار ربط دارد ...
یا علی علیهالسلام
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر و رحمت خدا بر شما،
البته این کار صرفاً ویژگی خانمها نیست و در آقایان هم هست ... این ویژگی شیطان اغواگر است و ویژگی نفس توجیهگر است که زشتی گناه را زیبا جلوه میدهند و زیبایی را زشت نشان میدهند ... در این مورد خاص شاید بیشتر خانمها مقصر باشند ولی احتمالاً شروع همین جریان فیمینیست هم توسط مردان بوده است ... مردانی که خواستند زنها را از خود راضی کنند و در روایت آمده که چنین تلاشی (در خارج از چهارچوب شرع مقدس) میتواند چه فسادهای بزرگی پدید بیاورد ... و البته امروز هم نتیجهی این فساد غرب و شرق عالم را در بر گرفته است ... این فساد آنچنان بالا گرفته و انسانها را در خود غوطهور کرده که گاهی انسانها به یکدیگر نگاه میکنند و میگویند منظورشان کدام فساد است!؟ مثلشان به ماهی میماند که در دریا هستند و میگویند آب کجاست؟
یا علی علیهالسلام
سلام و عرض ادب
مطابق این استاندارد
بله
کاملاً موافقم
حقیقت بود واقعا
[=arial]بنام خدا
سلام و ممنونم و رحمت خدا هم بر شما
جناب باءٰ بنده قصدم از جواب دادن صرف قانع کردن شما و مخاطب نیستٰ لا تکلف الله نفسا الا وسعهاٰ آنچه بایست گفته میشد گفته شد.
نظر هر کس محترم هست؛ ما آنچه رو میگیم که خیر مردم درش هست و کسی که بخاد بپذیره میپذیره. و دلیلی هم نمیبینم برای
هر عقیده ای بنده پست بزنمٰ
[=arial]بزرگوار شما این حرف ها را براساس تعقل میزنید؟ یا بر اساس حرف بزرگان؟ یا بر اساس تجربه؟ یا بر اساس احادیث؟ و یا....؟
جناب باء بنده آنچه عرض کردم نتیجه چند سال مشاوره در فضای مجازی و حقیقی هست.
"بطوری که با ویِِِژگی های ریز و درشت زن و مرد و مشکلات بانوان مطلقهٰ بیوه ٰ بی سر پرست و .....آشنا هستم .
مطالعه موارد دینیٰ پرسش پاسخ های مکرر دینی ٰ تعقل بسیار بسیار ٰ هست و انچه اینجا گفتم یک حرف ساده نبود.
:1:[=arial]یک مبحث روانشناسی گویای این هستٰ غالبا اشخاص دنبال شواهد تایید کننده افکارشان هستند....
بزرگوار عرف منحرف شدهٰ دین اسلام که منحرف نشدهٰ آن علما هم که حرف بنده رو میزنند رفتارشون عین رفتار امامان علیهم السلام هست.
شما این موضوع رو در نظر نمیگیرید؟ که در زمان بعضی امامان بعضی کارها خوب بود و در زمان بعضی خیر؟
:2:[=arial]چ زیبا گفت و خدا بیامرزشون بنده هم این حرف رو شنیدم؛ ازشون پرسیده شده بهتره کسی ازدواج موقت بکنه یا به گناه بیفته ایشون میگن بی شک بهتره که ازدواج موقت کنه.
:3:[=arial]جناب باءٰ آنچه بایست گفته میشد گفته شد...
شما نظر خودتون رو که با تعقل و.. بهش رسیدید میتونید بپذیرید یا انچه براساس کار چندین سال مشاوره و مطالعه و تعقل هست؛ وقتی منه مشاور میگم ضرر داره و اخرین مرحله هست برای صرف اینکه جواب شما رو بدم نیست قبلا منابعم رو گفتم.
باز هم میگم کسی که بخاد بپذیره میپذیره.
خدانگهدار.
منم بانظرشماموافقم.اول بایدهمه راه های کنترل شهوت وتوکل خدا وورزش وروزه وازدواج دائم و...........روتااخرش انجام دادوصبرکردبعداگرواقعانشدازدواج موقت.شایدطرف فکرکنه نمیتونه ازدواج دائم کنه.امااگه باخانوادش درمیون بذاره راحت خانوادش کمکش کنن.متاسفانه فکرمیکنن بخاطرگرونی و.......نمیتونن ازدواج دائم کنن.توقعات بیارن پایین میشه.مگه همه که ازدواج دائم کردن وضع مالیشون عالی بوده.تامیبینن مشکلات سر راهه که نبایدرفت سراغ ازدواج موقت.بایدمعلوم بشه واقعاواقعانمیشه کنترل وصبرکرد.بعدبه فکرازدواج موقت شدچون خودازدواج موقت هم مشکلات خودشوداره.
همه شما خانم های محترم بلا استثناء با ازدواج موقت مشکل دارید.
الان هم البته حرف شما درجریان هست، جناب باء که فرمودن عرف جامعه ی امروزی با عرف اسلامی تفاوت دارد
پس دیگه غصه نخورید عملا همون حرف شما شده
الان با این فرهنگ غنییییییی این جامعه ی متعالییییییی کی میتونه بره ازدواج موقت کنه اصلا توسط داداشه کشته میشه (تو خبرها دیدم)
گويا اين آيه قران رو اصلا نشنيديد. [=Traditional Arabic]
وَلْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّى يُغْنِيَهُمْ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ(نور-33)
اگر قرار باشه هر جوون 18 ساله اي بره ازدواج موقت كنه پس نقش صبر اين وسط چيه؟
اگه دقت کرده باشیدهمه اقایون هم موافق ازدواج موقت نیستن وعده ای ازاقایون مخالف هستن.خانم ها هم همینطور.گفته میشه اول همه راه حلهارورفت بعداگربه نتیجه نرسیدازدواج موقت کنن.چون خودازدواج موقت هم مشکلات خودشوداره وگرنه یک ثانیه هم کسی صبرنمیکردومیرفت سراغ ازدواج موقت.ازکجامعلوم یک مشکلوخودادم بزرگش نکنه؟؟؟؟؟؟؟پس بایدهمه چی بررسی بشه.
چه مساواتي!
واقعا چقدر فداكاري كرده ايشون و چه سختيهايي رو به جان خريده!
شما گویا آیه ی قبلش رو نشنیده اید
[=arial]وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ ﴿ نور- ۳۲﴾
مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خداوند گشایشدهنده و آگاه است!
بعدش بزرگوار تا کی صبر؟ آدمی که داره جوانی و عمرش تمام میشه
صبر کنه به امید پیری؟ !!!
عجب فرمایشی میفرماییدا صبر کاسه داره یعنی اندازه داره و روزی لبریزززز میشه
بله اینو قبول دارم که ازدواج دائم افضله بهتره و کسی که همسر داره نباید دنبال ازدواج موقت باشه.
سلام علیکم
بنده یک سوالی از محضر استاد گرامی و کاربران محترم دارم!
خداوند عزیز وحکیم در دستوراتش چگونه مارا راهنمایی کرده است؟!
آیا فرموده است1- افراد اول بروند ازدواج دائم داشته باشند2-اگر ازدواج دائم تحت هیچ شرایطی امکان پذیر نبود بروند ازدواج موقت داشته باشند،3-اگر ازدواج موقت هم تحت هیچ شرایطی برایشان امکان پذیر نبود بروند خویشتنداری کنند؟!
یا اینکه خداوند فرموده است1- اول بروند ازدواج دائم داشته باشند،2-اگر تحت هیچ شرایطی برایشان امکان پذیر نبود بروند خویشتند داری کنند و3- اگر به هیچ وجه نتوانستند خویشتنداری کنند بروند عقد موقت کنند؟!
لطفا مستند به آیات و روایات بفرمایید ،یعنی بفرمایید طبق این آیه یا این حدیث کدام ترتیب درست است و خداوند چگونه بندگان را امر نموده است!
شاید اینگونه پاسخ سوال کننده محترم تاپیک نیز مشخص شود
یازهرا(س)
سلام.اره دیگه.اول باتحقیق و....ازدواج دائم.اگه واقعا (بازم میگم واقعا)شرایط ازدواج دائم جورنشدصبرکنن وخویشتنداری وتوکل بخداوتلاش و....اگر(واقعا)خویشتنداری هم نتونستن کنن برن سراغ عقدموقت.
سلام سركار خانم يارب
به نظر بنده هم اين درسته.
سلام علیکم خواهر خوب و بزرگوارم
از پاسخ شما بسیار سپاسگزارم ،اما اگر امکان دارد مستند به آیات و روایات بفرمایید ،یعنی بفرمایید طبق این آیه یا این حدیث این ترتیب درست است و خداوند اینگونه بندگانش امر نموده است!
یازهرا(س)
ما سراپا گوشيم تا شما بفرماييد چرا مورد اول صحيح است؟
از بحثها و پستهایی که همه گذاشتند میشه این دو برداشتو کرد:
1.دو نوع ازدواج داریم که هر کدامشان در جای خود و با شرایطی قابل اجراست.
2.دین اسلام دین تعادل است و خارج شدن از آن خلاف دین است.عدم افراط و تفریط در همه زمینه ها تاکید شده است.(همه هم کلامند).
منتها بعضی افراد احکام الهی را در بسته بندی شیک و درست عرضه می کنند ولی بعضی دیگر نگاهی به چگونگی مطرح کردن احکام الهی نمی کنند آن را در پوشش و بسته بندی نا مناسب بطوریکه به محتوای بسته آسیب وارد می کنند !!
کسی حق مخالفت با قانون و احکام الهی را ندارد ولی کسی هم حق ندارد از این احکام تفسیر به رای داشته باشد و هرجور میلش می کشد آنرا مطرح کند باید حدو و حدود الهی را رعایت کرد.
شیعه ازدواج موقت را حرام نمیداند (چه زن چه مرد) پس راجع به این قضیه حرفی نداریم...!!
ولی مسلمان از حدود دین نباید خارج شود ! مگر ازدواج دائم بخودی خود واجب است که ازدواج موقت را بعضی عزیزان واجب اعلام میکنند.!!؟
ضمنا دوستان و کاربران گرامی به سئوال اصلی بپردازید و از گفتگوی دونفره خودداری نمایید
با تشکر:Gol:
[="Tahoma"][="Navy"]سؤال 40. دوستی دارم که پسر خیلی خوب و معتقدی است، امّا نیاز به ازدواج موقت دارد و چون کسی را برای این کار سراغ ندارد، از من درخواست کمک کرده است. به نظر جنابعالي چه کمکي ميتوانم به او کنم؟ اصولاً ازدواج موقت بهخاطر اين که احتمال به گناه افتادنش زياد است، صحيح است؟
پاسخ آیت الله مظاهری
من با اينگونه كارها موافق نيستم و آن را خصوصاً برای جوانان مجّرد، راهحلّ ازدواج نمیدانم، زیرا معمولاً مشکلاتی به مشکلات آنان اضافه میکند. قرآن كريم بهترين راه را براي حل اينگونه مشكلات ارائه فرموده و آن راه، «استعفاف» است؛ يعني «انصراف فكر».
اگر جوان بهطور جدي از فكر آلوده، نگاه آلوده، سخن آلوده و نيز دوستی با جنس مخالف پرهيز نمايد و اگر وقتي كه افكار آلوده براي او پيش ميآيد، خود را منصرف به فكر ديگری نمايد
و همچنين از نماز اوّل وقت و انس با قرآن كريم كمك بگيرد، يقين داشته باشد كه سختيها آسان ميشود، تا انشاءالله در موقع امكان به طور رسمي ازدواج كند.
همچنین همه به خصوص جوانان باید تا جایی که میتوانند، رابطه با خداوند متعال و رابطه با مردم در رفع حوائج آنها داشته باشند؛ در باز شدن گرههای زندگی، تأثیر به سزا دارد.
[/]
[="Tahoma"][="Navy"]سؤال 39. جوانی هستم که خيلي مايلم ازدواج کنم، ولي فقر و نداشتن استطاعت مالي و مشکلات ديگري که در اين زمينه وجود دارد، مانع ازدواج بنده است؛ حتّي در بلند مدّت هم بعيد ميدانم موفّق به ازدواج شوم؛ بنابراين با توجّه به فشاري که غريزۀ جنسي به من ميآورد، خيلي تمايل دارم ازدواج موقّت کنم، ميدانم که اگر اين کار را نکنم حتماً به گناه ميافتم. حال سؤال بنده اين است که من چه بايد بکنم؟ باور کنيد ديگر نميتوانم صبر کنم.
پاسخ آیت الله مظاهری
اميدوارم هرچه زودتر زمینۀ ازدواج دائمي شما فراهم شود. مأيوس نباشيد چه بسيار که در نااميديها اميدهاي درخشاني بوده است.
بنابراین به فکر ازدواج موقت نباشید و بدانید که ازدواج موقت مشکل شما را بهطور کلّی حل نمیکند. مراقب فریب شیطان برای دوستی با جنس مخالف هم باشید، زيرا جز تشويش فکر و طغيان شهوت چيز ديگري را براي شما نميآورد. من به غير دعا براي شما کمکي ندارم و اميدوارم هرچه زودتر موفّق به ازدواج دائمي شويد و خودتان هم برای ازدواج دائم سختگیر نباشید تا زودتر حل شود.
از رابطه با خداوند تعالی و رابطه با بینوایان هم به اندازۀ وسع خود کمک بگیرید.
[/]
:vamonde::vamonde::vamonde::vamonde::vamonde::vamonde::vamonde::vamonde:
[SPOILER]بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن
که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی
[/SPOILER]
حافظ داره می گه که نتیجه گله و شکایت، افسردگی می باشد، و در ادامه ایشان اذعان داشته اند که از تقدیر نمی شود فرار کرد،
ضمن توکل بر خدا تلاشتان را بکنید و از نتیجه کار دلسرد نباشید
برای کم شدن اضطراب و پریشانی خود نیز شربت گلاب میل کنید
دست و پای پدر و مادر خود را ببوسید، قطعا انجام چنین کاری ملزوماتی هم دارد که بهتر می دانید، ان شا الله گره از کارتان باز می شود(این خطش را حافظ مستقیما نگفته بودند و بر اساس بیانات اساتید اخلاق تصرف کردم)
برای بنده نیز دعا کنید
همین ها :
من هرگز نگفتم ازدواج موقت کلا کنار گذاشته بشه.، ولی برای جوانی که می تونه با تلاش بیشتر زمینه ازدواج دائم رو برای خودش فراهم کنه، بی فایده است.
برای دختری که پاکی دختر بودنش رو از دست میده و تنها چیزی که به دست میاره حس رها شدگی و کالا بودنه، ضرره
زمانی که ازدواج موقت باعث در تعویق افتادن ازدواج دائم بشه، برای فرد و جامعه مضره.
زمانی که ازدواج موقت آشکار نشه، چه تفاوتی با زنا داره؟ ازدواج چه دائم چه موقت باید آشکار باشه، کسی که پنهانی این کار رو می کنه، به خودش، به اطرافیانش و به جامعه ظلم می کنه.
زمانی که ازدواج موقت باعث شه مرد تنها لذت زندگی اش، جستجوی تجربه ی جدید باشه مضره.
من اصل مطلبم درباره تشویق پسران و دختران جوان به ازدواج موقته، شما ها یک آیه و چند تا حدیث به دست گرفتید ولی هیچ تفکری دربارش نمی کنید و مطلقا چون حکم خداست نمیشه حتی براش شرایط گذاشت.
هر عملی که باعث زیان بشه، حرامه. روزه اگر ضرر برای بدن باشه حرامه، ازدواج موقت هم که حکم خداست، از این شرط مستثنی نیست.
شما ها اگر در زمان جنگ بودید حتما مثل داعش زن به جبهه صادر می کردید که رزمندگان اسلام در تنگنا نباشن،
تفکرات شما هیچ ارتباطی با اسلام نداره، هر چند که شما من رو به دروغ بستن به خدا متهم می کنی.
لطفا چند بار قرآن بخونید بعد از چند همسری و ازدواج موقت دفاع کنید.
سلام بر شما
در این صورت این دختر خانم باید این رابداند که باز هم در اینده ممکن است شوهرش احساس نیاز کرده و دوباره به ازدواج موقت روی اورد
قبول کنید که پذیرفتن این موارد برای دختران سخت است
ولی اگر بداند شوهرش در گذشته خویشتن داری کرده به خویشتن داری اینده او می تواند امید وار باشد
یوسف پیامبر دو تا زن داشت.
شما احتمالا برای بعد از ازدواج به جای یوسف نوح پیامبر را قبول دارید
[="Arial"][="Blue"]سلام
قبول ازدواج موقت هست که ما شیعیان رو از اهل تسنن متمایز می کنه(شنیدم که اهل تسنن ازدواج موقت یاهمون متعه رو قبول ندارند)
ولی به قول یکی از کارشناسان سمت خدا ازدواج موقت مثل این است که انسان قبل از خوردن غذای اصلی ریزه خواری کند در این صورت میل به وعده غذایی در او کم می شود وباعث ناراحتی جسمی برای او خواهد بود
[/]
علیکم السلام
در موارد متعدد از فرمایشات قرآن کریم که درباره زوجین بحث می کند مساله ارث و فرزند و مانند آن مطرح می شود که اینها همه مربوط به ازدواج دائم است. در ازدواج موقت، زن و شوهر از هم ارث نمی برند. در روایت نبوی هم از فرزند دار شدن از طریق ازدواج موقت نهی شده که البته نهی کراهتی است (این نکته با اصل تشریع ازدواج موقت هم سازگاری دارد). اصلا درباره ازدواج موقت ظاهرا تنها یک آیه داریم؛ آیه 24 سوره نساء:
... فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً ...
... و زنانى را كه متعه [ازدواج موقت] مى كنيد، واجب است مهر آنها را بپردازيد...
روایات هم دو گونه است:
الف) برخی روایات ازدواج موقت را تشویق کرده اند که علتش هم مبارزه با بدعتی بوده که خلیفه دوم بدون دلیل ایجاد کرد. توضیح اینکه: مسلمانان اتفاق و اجماع دارند كه در صدر اسلام ازدواج موقت مجاز بوده است و رسول اكرم در برخى از سفرها كه مسلمانان از همسران خود دور مى افتادند و در ناراحتى به سر مى بردند، به آنها اجازه ازدواج موقت مى داده است و همچنين مورد اتفاق مسلمانان است كه خليفه دوم در زمان خلافت خود نكاح منقطع را تحريم كرد و گفت: «دو چيز در زمان پيغمبر روا بود، من امروز آنها را ممنوع اعلام مى كنم و مرتكب آنها را مجازات مى نمايم: متعه زنها و متعه حج». بعد از مرگ خلیفه دوم و سوم، این بدعت خلیفه به واسطه مجازات حکومتی در میان مردم جا افتاد و کم کم در ذهن ها اینطور تلقی شد که این دستور عمر دستوری شرعی است! برای همین اهل سنت صریح آیه 24 سوره نساء که درباره حلال بودن ازدواج موقت است را توجیه کردند و سنتی که در زمان رسول خدا جاری بوده را هم فراموش کردند! (حالا بفرمایید اهل سنت واقعی کی هست؟!)
از سخنان بسيار پرارزش اميرالمؤمنين اين است كه: «اگر عمر سبقت نمى جست و متعه را تحريم نمى كرد، احدى جز افرادى كه سرشتشان منحرف است زنا نمى كرد»؛ يعنى اگر متعه تحريم نشده بود، هيچ كس از نظر غريزه اجبار به زنا پيدا نمى كرد؛ تنها كسانى مرتكب اين عمل مى شدند كه همواره عمل خلاف قانون را بر عمل قانونى ترجيح مى دهند.
امامان ما _که حافظ سنت رسول خدا بوده و هستند_ برای مبارزه با این بدعت خلیفه دوم، مردم را به ازدواج موقت تشویق کردند و امام جعفر صادق (عليه السلام) مى فرمود: «يكى از موضوعاتى كه من هرگز در بيان آن تقيه نخواهم كرد موضوع متعه است». تشویق های امامان در واقع مبارزه با بدعت خلیفه دوم و احیای این سنت متروک اسلامی بود.
ب) اما روایاتی هم داریم که امامان ما اصحابشان را _که همسر دایمی دارند_ از ازدواج موقت نهی می کنند. به عنوان نمونه: امام كاظم (عليه السلام) به على بن يقطين که از ازدواج موقت پرسیده بود فرمود: «تو را با نكاح متعه چه كار و حال آنكه خداوند تو را از آن بى نياز كرده است.» ، و به ديگرى فرمود: «اين كار براى كسى رواست كه خداوند او را با داشتن همسرى از اين كار بى نياز نكرده است و اما كسى كه داراى همسر است، فقط هنگامى مى تواند دست به اين كار بزند كه دسترسى به همسر خود نداشته باشد.».
سیره رسول خدا و سیره امامان معصوم (علیهم السلام) هم به خوبی این مساله را روشن می کند که اصل ازدواج دائم است و ازدواج موقت راه حل موقت برای درمان معضلات جامعه است.
پس روایات تشویقی برای احیای این سنت متروک اسلامی و مبارزه با بدعت خلیفه دوم بوده و روایات نهی هم برای شناساندن مواضع اجرای این راهکار دینی و آسیب شناسی اجرای آن بوده است تا هر کسی از این حکم سوء استفاده نکند.
توجه به منطق و حکمت تشریع ازدواج موقت هم، اصل بودن ازدواج دائم و فرع بودن ازدواج موقت را به خوبی ثابت می کند و به نظرم مطلب روشن است و چندان نیاز به توضیح ندارد.
----------------------------
برای توضیحات بیشتر و بهتر مطالعه فرمایید: پرسش هایی درباره ازدواج موقت و پاسخ های استاد مطهری
[="Tahoma"][="DarkRed"] **گلشن**;689337 نوشت:
با سلام
من که تو این نوشته ها تشویقی ندیدم!!
چیزی که گفته شد ناظر به گناه نکردن بود.
یعنی اگر احساس میکنید به گناه می افتید بهتره صیغه کنید تا به روابط نامشروع و حرام آلوده بشید!
واقعا چرا بعضیا ترجیح میدن با عناوین "دوست دختر" و "دوست پسر" با هم باشن ولی صیغه عقد موقت رو نخونن؟
مگه آخرش و در عمل همون نمیشه؟
اگه کاری که انجام میدین حلال باشه دیگه نمیچسبه؟!؟!؟!؟[/]
[="Tahoma"][="DarkRed"] باء;689576 نوشت:
سلام
شهوت انسان مثل غول چراغ جادو هست که زور میزنه از چراغ جادو بزنه بیرون!! و همینه که انسان مجرد را تحت فشار جنسی قرار میده
اما مطمئناً این غول سرکش اگر با جنس مخالف، برخورد کنه میاد بیرون و دیگه هم نمیشه حبسش کرد! و دیگه قابل مهار نیست...
بنابراین ازدواج موقت برای افراد مجرد، تنها باعث تشدید فشارجنسیشون میشه و اون فایده ای که انتظار داره براشون نخواهد داشت....
بنابراین تحمل فشار اگرچه سخته ولی از تحمل عوارض ازدواج موقت(برای مجردهایی که هیچ تجربه ای ندارن)، راحت تره!
سلام علیکم استاد
از توضیحات جامع و خوب شما سپاسگزارم،اجرکم عندالله
اما به نظرم منظور سوال بنده حقیر را اشتباه متوجه شدید استاد!
اینکه اصل بر ازدواج دائم است هیچ شکی در آن نیست،زیرا هدف از ازدواج تشکیل خانواده و دوام آن و ازدیاد نسل است! قطعا اگر افراد بین ازدواج دائم و موقت مخیر باشند بعید میدانم فردی ازدواج موقت را انتخاب نماید! ازدواج موقت همانگونه که از نامش مشخص است موقت است ،یعنی برای یک برهه از زمان خاص که به آن نیاز شده است!
سوال بنده در مورد خویشتنداری و عقد موقت بود،سوالم هم حقیقی است نه استفهامی،یعنی واقعا میخواهم پاسخش را بدانم
سوالم این است اگر کسی به هیچوجه امکان ازدواج دائم نداشته باشد ،حال اگر بخواهد به دستوات دین و آیات و روایات مراجعه نماید و بخواهد بین خویشتنداری و عقد موقت یکی را انتخاب نماید ،در دین بعد از ازدواج دائم به کدام یک توصیه شده است؟یعنی خداوند افرادی که توان ازدواج دائم ندارد گفته خویشتنداری کند و نهایت اگر نتوانستید عقد موقت کنید؟ یا اینکه گفته اگر نمیتوانید ازدواج دائم نمایید بروید عقد موقت کنید و اگر عقد موقت هم امکان پذیر نبود خویشتنداری نمایید؟ احادیث در این خصوص چگونه است؟یعنی فرض اگر جوانی میرفته نزد معصومین(ع) و میگفته هیچ راهی برای ازدواج دائم ندارم و دارم به گناه می افتم او را اول امر به عقد موقت میکردند و بعد فرض اگر طرف میگفتن عقد موقت هم نمیتوانم امر به خویشتنداری میکردند یا اینکه نه اگر جوانی میرفت نزدشان میگفت اصلا شرایط ازدواج دائم را ندارم و دارم به گناه می افتم اول اورا امر به خویشتنداری میکردند و بعد اگر طرف میگفت به هیچوجه نمیتوانم خویشتندار باشم میگفتند حالا برو عقد موقت کن؟!
یا اینکه هردوی روش بالا از سوی خداوند و معصومین (ع) سفارزش شده است؟!
و فرض اگر فردی مانند پرسشگر این تاپیک چند سال پیش می آمدن نزد شما و میگفتند اکنون شرایط ازدواج دائم را ندارم و از شما راهکاری مطابق دین میخواستند که هرگز پشیمان نشوند کدام راهکار را به ایشان ارائه میفرمودید؟ اول خویشتنداری و نهایت اگر نشد عقد موقت؟،یا اینکه عقد موقت و اگر شرایطش نبود نهایت خویشتنداری؟
یازهرا(س)
[="Tahoma"][="DarkRed"] Im_Masoud.Freeman;689595 نوشت:
:khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh::khaneh:
:Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf::Kaf:[/]
سلام. ببخشید وسط حرفهاتون چیزی میگم.
خانوم باور کنید برای پسر در این شرایط به قول شما خویشتن داری کردن برای 10-15سال یک کار تقریبا غیر ممکنه.
هیچ توجیه منطقی برای ریاضت کشیدن تا این حد وجود نداره.
کمی هم به جای حرف دلتون به حرف عقلتون گوش بدین.
بنده تا کنون اینگونه فکر میکردم که خداوند انسانها را به ازدواج دائم تشویق نموده تا هم نیازهایشان برآورده شود و هم خانواده شکل بگیرد و هم ازدیاد نسل شود تا بتواند مسیر کمال را بهتر طی نماید،حال اگر فردی شرایط ازدواج دائم را نداشت خداوند برایش راه ازدواج موقت را باز گذاشته تا به گناه نیفتد و روح و جسمش سالم بماند تا زمینه ازدواج دائم برایش فراهم باشد و اگر کسی حتی ازدواج موقت هم اصلا برایش امکان پذیر نبود اینجا چاره ای جز خویشتنداری ندارد و خداوند خودش از فضل خودش بی نیازش مینماید !
اما چند روز پیش این مطالب را مطالعه کردم واقعا متعجب شدم!
اکنون برایم سوال شده است پس راه درست کدام است؟!! و یک جوان اگر بخواهد بهترین راه را انتخاب کند باید کدام مسیر را انتخاب نماید؟!
یازهرا(س)
جوانی که استمنا می کرد را نزد حضرت امیر (علیه السلام) آوردند. حضرت قدری تنبیهش کرد تا ادب شود و دیگر سراغ این عمل پلید نرود. سپس از بیت المال کمکش کرد و برایش همسری برگزید. گاهی در محضر رسول خدا خانمی می آمد و می گفت همسر ندارم (قربان پیغمبر بروم که اینقدر مردم، با ایشان راحت حرف دلشان را می زدند). حضرت رسول رو به اصحاب می کردند و می گفتند چه کسی حاضر است با این خانم ازدواج کند؟ کسی از میان آنها می گفت: من حاضرم. حضرت می گفت: چقدر برای مهریه اش تعیین می کنی. می گفت: فلان، و بعد حضرت خطبه عقدشان را می خواند و می رفتند سر زندگی شان؛ به همین راحتی. به همین خوشمزگی!
الان جوان ما می خواهد ازدواج کند، باید از هفت خان رستم رد شود. گاهی آن قدر این مقدمه چینی های بی خود ما زیاد شده که جوان بینوا، دیدار عروس رعنا را به لقایش می بخشد و ترجیح می دهد حالا حالاها در توهمات مجردیاش بماند! سیره اهل بیت بر ازدواج آسان و دائم بوده و در حد امکان، شرایطش را هم فراهم می ساختند.
اما اینکه دقیقا مصداقی پیدا کنیم که فرد به هر دلیل توان یا امکان ازدواج دایم را نداشته، و بعد از پیامبر یا امام پرسش کرده باشد و ما ببینیم ایشان بین ازدواج موقت و خویشتن داری کدام را به او سفارش کرده، این را نمی دانم و باید بررسی کنم. به نظر می رسد منطق جریان چنین است که اگر معضلی در میان نبوده، بایستی فرد مورد نظر را به ازدواج موقت سوق دهند و اگر آن هم برایش میسر نشد، به خویشتن داری دعوت کنند؛ چون معنا ندارد به غریزه گُر گرفته و طوفانی بگویند، فعلا خاموش تشریف داشته باشید تا بعدا تکلیفت مشخص شود! خیر، به او راه حل (که در اینجا ازدواج موقت است) ارائه می کنند و اگر آن هم نشد، با نیشتر امر و نهی زاهدانه، او را به خویشتنداری دعوت می کنند. اصلا حکمت تشریع ازدواج موقت همین بوده که غریزه شعله ور شده ای که توان و امکان ازدواج دائم را ندارد، کنترل کنند و راهی جز ازدواج موقت ندارد. اگر قرار باشد که خویشتنداری را توصیه کنند، پس ازدواج موقت به چه دردی می خورد؟! درد موجود، راه درمان موجود، آن وقت پزشک بگوید: بی خیالِ درمان! یه جوری درد رو تحمل کن! (این منطقی به نظر نمی رسد مگر اینکه مخاطب خاصی باشد یا شرایط خاصی داشته باشد)
روایتی که در پست پیشین اشاره کردم خودش شاهد خوبی است که در برخی سفرها اصحاب _که همسرشان نزدشان نبود_ مطلب را با حضرت رسول در میان می گذاشتند، حضرت هم نمی گفتند: حالا چند روز دندان روی جگر بگذارید و خویشتندار باشید! خیر، اجازه می دادند ازدواج موقت کنند و برخی صحابه صراحتا از این جریان خبر داده اند.
اگر روایتی یافتم که مشخصا در این موضوع صراحت داشته باشد، نقل خواهم کرد.
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم سرکار همره و رحمت خدا بر شما و برکاتش،
ظاهراً دلگیری از حقیر یا از رویکرد حقیر در این موارد دارید و شاید گمان میکنید به عنوان کسی که سواد درستی نه در دین و نه در روانشناسی و نه در جامعهشناسی ندارم دارم در کار مشاوران و کارشناسان دخالت بیجا میکنم ... ولی شما مشاور هستید و صبرتان زیاد است و گاهی باید با افرادی به غایت چغرتر از حقیر برخورد کنید و البته آنجا دیگر تأثیر گذاشتن بر روی ایشان جزء اهداف شما و به گفتن آنچه شرط بلاغ است راضی نمیشوید، اگر حقیر را بتوانید با روشهای روانشناسی دینی به حقیقت نزدیک گردانید خیلیها اینجا دست دعا برای شما بلند خواهند کرد و حقیر هم از اینکه حکم خدا بر روی زمین بیافتد و ساکت باشم نگران نخواهم بود ...
ان شاء الله نظرتان عوض شود و در این بحث شرکت نمایید و سعی کنید حقیر را از راهی که میدانید به راهی که خیر مردم درش هست مجاب کنید ... اینجا شما مشاور و حقیر مراجع به شما ... بسم الله
بر اساس همهی آنها، به زعم خودم ... اگر اشتباه بودن هر کدام از آنها را برایم اثبات کنید به آرامش شاید کل سایت کمک بزرگی کرده باشید ...
علوم روانشناسی امروزی علومی تجربی است، یعنی به انسانها به صورت black box نگاه میکنند و بعد با فرستادن سیگنالها و محرکهایی عکسالعمل ایشان را میشناسند و بعد با ارتباط دادن محرکها به عکسالعملها سعی در توصیف شیء داخل آن black box میکنند و دیگر اهمیت چندانی هم ندارد که داخل آن black box انسان است یا چیز دیگر، بلکه تنها پیچیدگی عکسالعملهاست که پیچیدگی مسأله را مشخص میکند مگرنه انسان به خودی خود تعریف دقیقی ندارد، چون درست شناخته نشده است، شناخت ما در روانشناسی از انسان به اندازهی مشاهداتی است که تا کنون از رفتارها و عکسالعملهای او داشتهایم ... و البته با درصدی خطا بخاطر روشهایمان و یا سناریوهایی که بر مشاهداتمان سوار کردهایم که شاید در برخی کاربردها کافی باشند و گاهی نباشند ...
اگر تا اینجای حرفهای این مراجعه کننده به خودتان را قبول دارید آن وقت حقیر اضافه میکنم که علم امروزی مانند سایر علوم از مشاهدات چند قرن و بخصوص چند دههی اخیر شکوفا شده است و در نتیجه مشاهدات آن منحصر میشود به فرهنگهای متفاوت ولی در این برههی زمانی ... مثلاً شما میبینید که مرد نسبت به چندهمسری خانمش اگر واکنش حسادت دارد زن هم همین حس را نسبت به چندهمسری شوهرش دارد که آن هم حسادت است و دیگر دلیلی نداریم که اسمش را بگذاریم غیرت ... حالا یا هر دو مذموم هستند و یا هر دو ممدوح هستند .. تا وجه افتراقی بین این دو حس پیدا نشود احکام یکسانی را بر آنها بار میکنیم ... با توجه به اینکه مشاهدات تجربی دهههای اخیر نشان میدهد که فیمینسم مساوی است با عدالتخواهی زنان و اینکه عدالت چیز خوبی است از نظر روانشناسی فیمینیست (تا به زعم خودشان به حدّ افراط نرسد که عدالت به سمت دیگر منحرف شود) چیز خوبی است ... ولی مشکل اینجاست که از نظر اسلام اینطور نیست ... از نظر اسلام بین آن دو حس در زن و مرد فرق وجود دارد ... مشاهدات امروز گاهی خیلی قادر به توضیح آن نیستند و میگویند این نظر اسلام علمی نیست، فردا که وجه افتراق کشف شود (گرچه از نظر امثال حقیر امروز هم این وجه افتراق شناخته شده است) میگویند علمی بوده است و علم هر روز در حال پیشرفت است ...
از طرف دیگر black box مورد مطالعه در روانشناسی که انسان باشد موجود پیچیدهای است که اگر مورد آزمایش واقع شود گاهی به محرکها و پرسشهای روانشناسانهی ما پاسخ غلط میدهد چون خودش هم خودشناسی بالایی ندارد و البته گاهی هم به عمد به پرسشها پاسخ دروغ میدهد یا داستان را آنطور که بوده تعریف نمیکند ... این مسأله که انسان گاهی (البته تقریباً همیشه) در توهم شناخت از خود به سر میبرد و مسأله را هم آنطور که دوست دارد باور کرده و برای دیگران نقل میکند و گاهی هم به صنایع ادبی اغراق و کوچک یا بزرگنمایی و شاخ و برگ دادن و غیره و غیره روی میآورد، اهمیت بالایی دارد ... در واقع بر روی بسیاری از موارد مصداقی علامتسؤالهایی وجود دارند ... گاهی دانستن یک اطلاعات بیشتر نتیجهی قضاوت یک مشاور در مورد مشکل مراجعهکنندهاش را تغییر میدهد ... و چه بسا نسخهای که برای او پیچیده است را هم تغییر میدهد ... این بستگی به تبحر مشاور دارد که بداند چه مقدار باید از مراجعه کنندهی خودش اطلاعات بگیرد که بعد بر اساس آنها مشکل را تشخیص داده و راه حل پیشنهاد دهد ... و البته شما حتماً مشاور کارکشتهای هستید و جسارتی به ساحت علمی و تجربی شما نمیکنم ...
تمام این مسائل که گفتم را بگذارید کنار هم و بفرمایید اگر جایی نظر اسلام با توجه به قرآن و روایات با نظر علمی جامعهی علمی امروز متفاوت بود راه حل شما چیست؟ مشاهداتتان را چه میکنید؟ آیا ما امروزه در این جامعهی شیعه چیزی به اسم علم روانشناسی اسلامی که بر اساس قران و روایات و فقه شیعه و فلسفهی اسلامی و حکمت متعالیه که به تفاوتهای زن و مرد و همچنین مراتب وجودی انسان حتی در سنین متفاوت میپردازند داریم که بر اساس آنها به مراجعین برای مشاوره نظریات اسلام را تجویز نماییم؟ البته به صورت پراکنده پژوهشهایی شده است ولی هنوز به صورت علم در نیامده درست است؟
به طور خاص یک سؤال دارم ... اگر زنی بیاید و بگوید همسر من نیاز جنسی داشت و به من خیانت کرد و با کس دیگری ازدواج کرد آیا شما به او میگویید که این کار او از نظر خداوند خیانت نیست و بعد راه حلتان را برای درمان حسادت آن زن میدهید یا حق را به او میدهید و سعی میکنید در همان راستای فکر او کمکش نمایید؟ از نظر علم روز روانشناسی این کار خیانت است احتمالاً ...
یک سؤال دیگر ... با فرض اینکه آن مرد سؤال قبلی بعد از ازدواج مجددش عدالت پیشه نکرد و رویکرد او هم موافق شرع مقدس نبود و بر خلاف اخلاق بود و در حق همسرش ظلم کرده بود و از این نظر شایستهی اطلاق صفت خائن بود، با این فرض و اگر چنین مواردی را به دفعات بسیار ببینید و مثلاً ظرف مدت ۱۰ سال هر روز ۱۰ عدد از این مراجعات داشته باشید، آیا نتیجهی شما این میشود که این کار حتماً خیانت است چون مردان نمیتوانند چندهمسر داشته باشند و ظلم نکنند یا نتیجه میگیرید که باید فرهنگسازی کرد و این کار مردها اگر اشکال داشته باشد بخاطر شکل اجرای آن است و نه بخاطر اصل این حرکت؟
اجازه میدهید که جسارت کنم و بگویم این برای هر دو طرف بحث صادق است؟ ادعایی این چنینی (که البته درست هم هست) وقتی در مورد هر دو طرف صادق باشد دیگر نتیجهای از آن نمیتوان گرفت .. در واقع باید هر دو طرف بحث را به عمقی بیشتر ببرند ... مثلاً هر دو طرف شواهدشان را بیان نمایند تا بررسی شود که با مبنای مشترکی که بین ایشان وجود دارد (در مورد ما اسلام+مشاهدات+...) نظر کدام یک درستتر است ... یعنی بستگی نظر به غرضهای شخص را باید برای یک بحث علمی کنار زد ... موافق هستید؟
ببخشید متوجه نشدم قسمت اول فرمایشتان را ...
اما در مورد قسمت دوم آن آیا آن علمای دیگری که موافق شما فکر نمیکنند رفتارشان بر خلاف سیرهی امامان علیهمالسلام است؟ ببینیم قضیه چطور است ... امامان علیهمالسلام دیدند که متعه که یک سنت الهی است دارد متروک میشود ایشان آن را مستحب اعلام کردند و شروع به ترویج آن کردند و گفتند از ضروریان شیعه بودن اعتقاد به ان است و عمل به ان اینطور است و آنطور ... الآن هم همان زمانه است و الآن متعه حتی در بین شیعیان از دوستی پنهانی و زنا هم زشتتر شمرده میشود ... سیرهی امامان به نظر شما الآن ترویج این سنت است یا کنار گذاردن آن و آن را در حدّ راه آخر پایین آوردن؟
جناب صدیقین روایتی از امام صادق علیهالسلام آوردند که ایشان فرمودند در مورد متعه من هرگز تقیه نخواهم کرد ... به نظر شما سیرهی امامان اگر امروز بخواهد پیاده شود چگونه خواهد بود؟ برای جذب حداکثری خانمها به دین بیاییم و تقیه کنیم؟
اصلاً میفرمایید به عنوان راه آخر باید پیشنهاد داده شود ... آیا امروز وضع جامعهی ما بحرانی نیست؟ آیا امروز نیاز به جراحی ندارد که از نظر اخلاقی سقوط نکند؟ این راه حل آخر که قرار نیست نوشداروی بعد از مرگ سهراب باشد، قرار است که تا آن حدّ راه حل آخر باشد؟
چرا ... شاید گاهی حرفی زدهام که عکس آن به ذهن شما تبادر کرده و این را به حساب علم پایین حقیر بگذارید
با این حساب بر بسیاری از جوانان ما امروزه متعه واجب است چون بخواهیم یا نخواهیم شرایط ازدواج دائم را ندارند ... با تلقین کردن هم که کسی قدیس نمیشود بگوییم همه باید عفاف پیشه کنند ... همانطور که با تلقین کردن کسی نمیتواند از تشنگی سیراب شود یا مانند بزرگوارانی که در زندانهای اسرائیل اعتصابهای طولانی میکنند و چندین هفته آب نمیخورند بگوییم عفاف پیشه کن آن هم برای چندین سال (آن هم تحمل شهوتی که گاهی تحمل چند روزش هم برای برخی قابل تحمل نیست) ... آن هم در اوج جوانی که این حس در او قوی است ... اصلاً به زعم حقیر کسی که تا ۳۰ سالگی توانست خودش را حفظ کند دیگر در باقی زندگیاش هم نیاز چندانی به ازدواج نخواهد داشت، آن نیمی از دین که قرار بود توسط همسرش تکمیل شود تا ۵۰ درصدش را به تنهایی کسب کرده است و با این همتی که دارد الباقی را هم میتواند به تنهایی کسب نماید، بهتر است همتش را به جای صرف یک نفر دیگر کردن صرف کارهای عامالمنفعه کند و بعد در ۴۰ سالگی که از نظر اسلام هم به بلوغ کامل رسید برود و ازدواج کند تا دم پیری تنهایی اذیتش نکند ... حالا شما به حقیر اثبات کنید که اشتباه میگویم ...
بله ترک یک سنت نبوی به ترک سنتهای دیگری هم میتواند منجر شود ... سنتهای اسلام را نباید سبک شمرد، هیچ کدامشان را
شما اگر اعتقاد دارید که راهتان درست است با توجه به علمی که دارید خوب حقیر را قانع کنید، ان شاء الله سعی میکنم منصف باشم، فقط بیسوادی حقیر را ان شاء الله با بزرگواری خودتان تحمل کنید ...
میدانم شما منابعی دارید و برای صرف جواب دادن نمینویسید ... ولی خوب این مقدار مطالب برای حقیری که با توجه به منابع دیگری در این کلام شما ابهام دارم کافی نیست و اگر وقت بیشتری برای این مراجعهکنندهی خود بگذارید ممنون میشوم و اگر نگذارید هم حرجی نیست ... ولی این دعوا و جدالها چه بسا ادامه بیابد
برخی هستند که نیازی به دلیل برای پذیرفتن کراهت متعه ندارند، در واقع آنها قبلاً موضع خودشان را مشخص کردهاند، دلایل موافق هر چه که باشد را بدون توجه به جزئيات آن هم میتوانند بپذیرند، کلاً هم در این بحثها اگر شرکت کنند برای اینکه بدانند شرکت نمیکنند و برای اثبات نظر خودشان شرکت میکنند ...
احتمالاً از نظر شما حقیر و برخی دیگر از دوستان هم همین وضع را داریم ... امکانش هست ... فقط خواستم بگویم که اینکه مطلبی گفته شود و کسی که بخواهد بپذیرد آن را بپذیرد خیلی درست نیست، بهتر است طوری بگویید که حقیر که فعلاً طور دیگری فکر میکنم هم بتوانم بپذیرم ... و البته بحمدالله حقیر لااقل در اعتقادات و بحث نظری تابع خدا هستم و اگر امروز حقیر را قانع کنید که نظر خدا در زمان حاضر چیزی است که شما میگویید ان شاء الله فردا حقیر را در جبههی خودتان مییابید
در پناه خدا باشید
یا علی علیهالسلام
سلام علیکم و رحمه الله
برای کسی که به هر دلیل نمیتواند تا رسیدن غذای اصلی صبر کند, بین ریزه خواری قبل از غذا و آشغال خوردن از کوچه و خیابان و جوی لجن به دلیل پرهیز از ریزه خواری کدام بهتر است؟!
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمت خدا بر شما،
مطابق همین آیه کسی که نتوانست نکاح کند باید صبر کند، ولی مگر متعه از انواع نکاح نیست؟
یا علی علیهالسلام
حالا اگر کسی خودش را در قید و بند این کرده که باید شغل دولتی داشته باشم، ماشین فلان داشته باشم، سربازی رفته باشم، فوق لیسانسم را گرفته باشم، خانه با سند شش دانگ داشته باشم و بعد با خیال راحت ازدواج کنم، از آن طرف هم خانم فکر کند که باید فوق لیسانسش را گرفته باشد و همسرش صاحب خانه و ماشین و کار دولتی باشد و بتواند هزینه یک عروسی تجملی _که چشم رفقایش را درآورد_ داشته باشد، چنین توهمی موجب می شود سن ازدواج سال به سال بالاتر برود و به بالای 30 سال برسد؛ چیزی که اکنون جامعه ما گرفتار این معضل شده، آن هم به صورت اساسی! دختر و پسری که به سن 30 سالگی رسیده اند و در حال گذران دوران اوج غریزه هستند، حالا به فکر زندگی مشترک افتاده اند!
آن توهمات این نتایج را هم به دنبال دارد! مگر قرآن کریم نفرمود پیامبر آمده تا این زنجیرها و این خرافات را از جلوی دست و پای شما جمع کند:
...وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِمْ... (اعراف/157)
...و بارهاى سنگين، و زنجيرهايى را كه بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر مى دارد...
وقتی ما ازدواج را همچون سیره پیامبر آسان نمی گیریم و سال به سال سختترش می کنیم و مراحل عجیب و غریب عروسی و جهیزیه و مهریه و خانه و ماشین و چه و چه را اینقدر سخت می گیریم، پس جوان بدبخت، با چه امید و انگیزه ای بیاید و به ازدواج دائم دل ببندد؟! مگر همین نسل قبل، نسل پدران و مادران ما، با کمترین وسایل ممکن شروع نمی کردند و الان هم ماشاء الله 30 40 سال با هم خوش و خرم اند اما نسل فعلی _نسل چیپس و پفک نمکی_ به کمترین آخ و اوخی می روند پشت درب دادگاه و اجرای مهریه چند هزار سکه ای و زندانی شدن داماد نگون بخت و دعوا و کتک کاری و سرانجام هم جدایی! چه شده که نسل قبلی با زاییدن بچه و مهر و عطوفت به فرزند و نوه و نتیجه، زندگی سالمی داشتند اما نسل فعلی به جای بچه، به سگ بازی و گربه بازی رو آورده! اینستاگرام افراد مشهور این مملکت، پر شده از سگ باز و گربه باز! اینها چه توجیهی دارد! زندگی هایشان هم خیلی بادوام باشد، چند سال انگشت شمار است! بعد هم با کمال وقاحت و پُررویی، جشن طلاق می گیرند! واقعا داریم به کجا می رویم؟!
قطعا راه حل اساسی در تشویق و دعوت به ازدواج دائم است اما با رجوع به سیره پیامبر! با آسان گیری و کمک به زوج های جوان.
حالا افرادی هم در جامعه پیدا می شوند که توان و امکان ازدواج دائم _به صورت واقعی، و نه بهانه ای_ برایشان میسر نیست، اینها مختاراند! اگر می توانند ازدواج موقت کنند. اگر هم نمی توانند یا نمی خواهند، عفاف پیشه کنند!
راه حل دیگری نداریم.
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
حقیر با توجه به یک مسألهی فقهی که اجماع فقهای شیعه در آن باشد پاسخ میدهم که به خودی خود گزینهی نخست! اما در برخی شرایط گزینهی دوم!
از نظر برخی از علما متعه به خودی خود مباح است، از نظر برخی دیگر به خودی خود مستحب است ... بنابراین اجماع ایشان بر این است که به خودی خود حلال است و کراهتی درش نیست ... با این حساب واضح است که وقتی راه حلی وجود دارد که کراهتی هم درش نیست استفاده کردن از آن راه حل حکم عقل است وقتی نیازی به آن راه حل وجود دارد! این مطلب در حدّ بدیهی است ... نیازی هست و راه حلی هم هست که یا مستحب است یا مباح، پس راه حل دین استفاده از آن راه حل است و نه دعوت به صبری که به طور کلی (جز در مواقع ضرورت) تحت عنوان عزب بودن به خودی خود مکروه است! ... دقت کنید ... ازدواج کردن به خودی خود مستحب است ولی ازدواج نکردن به خودی خود مباح نیست بلکه کراهت دارد ... لااقل از نظر کسی مانند علامهی حلّی که اینطور بود و ایشان در همان شب که بالغ شدند ازدواج کردند ... ترک حلال و پناه بردن به صبری که جز در مواقع ضرورت کراهت دارد به وضوح خلاف عقل است
اما گاهی هم گزینهی دوم جواب است ... زمانی که در انها متعه مکروه باشد و اگر در شرایطی هم متعه حرام باشد گزینهی سوم درست خواهد بود که دیگر اصلاً متعه را ندارد، یعنی یا ازدواج دائم کنید و یا اگر نشد صبر پیشه کنید که در حالت دوم صبر بر نیافتن همسر به خودی مطلوبیت دارد ولی در حالت سوم واجب است، چون متعه حرام است
حالا میتوان شرایطی را بررسی کرد که در آنها متعه مکروه یا حرام است و بر اساس آن شرایط میتوان گفت که آیا در وضعیت فعلی جامعهی ما به طور کلی و در وضعیت فعلی برای هر یک از جوانان به صورت مصداقی متعه راه حل ارجح هست و یا نیست و بهتر است یا واجب است که صبر پیشه شود ... با توجه به اینکه معصومین علیهمالسلام در شرایطی که این سنت الهی داشت پایمال میشد حکم به استحباب آن دادند و کمر به ترویج آن بستند به زعم حقیر امروز ما در شرایطی قرار داریم که به طور کلی گزینهی نخست راه چاره است ولی باز به طور مصداقی برای برخی افراد گزینهی دوم یا سوم است که باید انتخاب شوند ... بستگی به شرایط ایشان دارد ... مثلاً متعه بر ایشان مباح است ولی پدرشان میگویند نباید متعه کنی و به همین سادگی متعه بر ایشان حرام میشود تا بر اثر شدت نیاز دوباره واجب نشود ...
در پناه خدا باشید
یا علی علیهالسلام
این همه احساسی وعشقی که الان در وجود داریم ولی حیف که نمیشه با کسی تقسیمش کرد،چون شرایط ازدواج نیست باید این احساس و عاطفه رو تو خودمون خفه کنیم ،الان کار نیست وقتی هم کار بیاد احساس از بین رفته ،هیچ وقت هیچ چیزی رو در موقع مناسبش بدست نیاوردم
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر و رحمت خدا بر شما،
یعنی نظر شما به این است که کلاً سفارش به متعه بیشتر برای مردان متأهل است؟
حقیر با شما موافق نیستم ... متعه حلالی است که به راحتی میتواند جای دوستیهای خیابانی را پر کند، آن هم به صورتی که حلال باشد و مورد رضایت خدا ... و البته به دنبال رضایت خدا رفتن و جایگزین کردن رضایت شیطان و نفس اوامره با رضایت خدا حتماً برکاتی را به دنبال خواهد داشت که آن تبعات مورد نظر شما را کاهش خواهد داد ... مثلاً چه بسا وضعیت حجابها و پارتیهای شبانه و غیره نیز درست شود و غول نفس هم فروکش نماید و هم زیاد تحریک نگردد ... و خیلی برکات دیگر ...
یا علی علیهالسلام
ازدواج دائمش خوبه نه موقت ،صدتا دوست دختر و دوست پسر هم کنارت باشن ولی تا ازدواج نکنی اون لذت قابل درک نیست این یک واقعیت انکار ناپذیر هستش
منظورم را مبهم، بیان کردم...
متعه راه حل مشکلات جنسی امروز جوانان نیست...
و معمولاً باعث تاخیر بیشتر در ازدواج دائم آنان می گردد...
خیلی مسائل موجب سخت شدن ازدواج های دائم شده....اما به هرحال باید بسیاری از این سختی هارا تحمل کرد.....اگر طرف بره ازدواج موقت کنه دیگه انگیزه ای برای پشت سرگذاشتن این سختی ها نخواهد داشت
یعنی اگر کسی زیرفشار جنسیه بهتر است تمام تلاش خود را درجهت تسهیل ازدواج دائم خود کند و تا حدامکان به گزینه ی دیگری نیندیشد...
منظورم هم از فرد مجرد، شخصی است که تا حالا هیچ تجربه ی ارتباط جنسی نداشته...
و شامل افراد مطلقه و بیوه و ... نمیشه
برادر گرامي سلام
از آنجا كه فضاي ذهني حقير با جنابعالي كلا متفاوته ترجيح مي دم چنين بحثي رو شروع نكنم چون لازمه اش زمانه و بنده زمان كافي ندارم
سپاس
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم استاد و رحمت خدا بر شما
حرفهای شما درست، ولی این دو مسأله هم هست:
۱. نوجوانان ما به روشی تربیت شدهاند که سنین teenager ای ایشان فرض شده است که باید سنین باشند که حق دارند در آن خوش بگذرانند، در مدرسه و دانشگاه وقت زیادی را تلف میکنند ولی پیشفرض این است که این زمانها باید صرف تفریح و گردش و اردوها و سینما و غیره بشود ... با این روالی که کودکان ما تربیت میشوند ایشان در سن بلوغ نیاز جنسی دارند ولی عملاً امکان ازدواج دائمی را ندارند چون بچه هستند ... راه حل غرب برای آن دوستی است و همان راه حل هم به ایران راه یافته است چون متأسفانه مدرکگرایی سبب شد تا همه فکر کنند سواد در غرب است و بعد برای کسب سواد(!) بروند آنجا و علمشان زیاد شده و فکرشان و اعتقاداتشان منحرف گردد و برگردند و بعد بخواهند اینجا را مانند آنجا درست کنند ... برنامهریزیهایشان کپی غرب است و از خودشان هیچ هویتی ندارند و اسلام شدن طعمدهندهی به فعالیتهای علمی و فرهنگیاشان ... چیزی در حدّ زردچوبه که بودن و نبودنش تأثیر خاصی هم بر روی محصول نهایی نمیگذارد و تازه از نظر خیلیها اضافه است چون سلیقهها هم در این بین عوض شده است ... با این حساب ما چه داریم؟ نسلی که از نظر خدا با توجه به بلوغ جسمی و عقلی باید وارد عرصههای کار و تلاش شوند و خانواده تشکیل دهنده و غیره و غیره ولی از نظر جامعه هنوز بچه هستند و باید در همین آبنمکی که هستند نگاهداری شوند تا بوی شیر از دهانشان افتاده و به فکر ازدواج بیفتند ... در این بین هم دیگر این ناسازگاری این بدن لاکردار است که امان از دستشان بریده است ... خلاصه دوستی خارجیها اینجا هم احیاء شده است ... چون از ابتدا اینطور برایشان جا افتاده است که جمبهی «ما میتوانیم» را باید در مثل غربیها شدن صرف نمود ... بر این اساس نوجوانان امروز ما با تربیتی که شدهاند عموماً ازدواج دائم نکنند بهتر است چون نتیجهی معقول آن طلاق است ... یعنی اگر قرار باشد در سن پایین ازدواج کنند که نیازشان با ازدواج دائم برطرف شود اینطور است ... بماند که در سن بالا هم بلد نیستند ازدواج کنند ... تغییر فرهنگ چند نسل مورد هجوم فرهنگ غربی هم که کار امثال حقیر نیست ... حال گرسنه را هم که آدم سیر درک نمیکند ... والدین از فرزندانشان انتظار دارند که فقط ۱۰ یا ۱۵ سال ناقابل صبر کنند ... حرف هیچ کسی هم که به خرجشان نمیرود ... فرزندانشان هم به همین دلیل ابتدا مخفیانه و بعد به کمک جریان تخریب غیرت در مردان و حیاء در زنان توسط ماهوارهها آشکارا اقدام کردند به دوستیابی و زنا ... الآن هم سیستم دارد به یک تعادل نسبی میرسد که در آن فقط مؤمنین در تنگنا هستند و بیدینی ایشان را ارضا مینماید ... مشکل فقط اینجاست که این وضعیت تعادل نقطهی مقابل حرف خداست ... از نظر برخی دلسوزان این مسأله خیلی مهم است و از نظر برخی آنقدرها هم مهم نیست و فعلاً کارهای مهمتری هست ... مثل اینکه باید از زیر بار تحریمها در بیاییم و خیلی مشتاق هستیم که آمریکا و اروپا ما را تحویل بگیرند ... کلاً خدا را گذاشتهایم کنار و راهحلهایمان را در جیب آمریکا و اروپا میجوییم ... با این وضع ما به فکر مؤمنینی که در سختی هستند نباشیم چه کسی میخواهد باشد؟ ... مؤمنینی که خودشان هم دیگر حلال خدا را خلاف اخلاق و خیانت میشمرند را چه کنیم؟ سرمان را به کدام دیوار محکم بکوبیم؟ ... مؤمنین که میخواهند ولی جرأت ندارند را چه کنیم؟ ... ما هم همصدا با دیگران بگوییم که آقا جان خواهر عزیزم صبر کنید که مطابق قرآن اگر تقوا پیشه کنید خداوند برایتان مخرجی از مشکلات قرار میدهد که نگو و نپرس؟ یا خدا به شما حوری میدهد؟ آقا این جوان دارد نابود میشود ما باید بیتفاوت باشیم؟ دین خدا ملعبه شده است و از آن جز ظاهری باقی نمیماند ما باز بیتفاوت باشیم؟ نقش خدایی خدا هم که به طاغوت زمانه سپرده شده و برای هر کاری که بخواهیم بکنیم باید از آنها تأیید بخواهیم و تا کسی طرحی اسلامی پیشنهاد میدهد میگویند هیچ کجای دنیا چنین کاری نکرده است ما چرا بکنیم ...
القصه ... جوانان ما در سنین پایین نیاز دارند ولی امکان ازدواج دائمی موفق را زیاد ندارند ... در نتیجه متعه برای ایشان واجب یا مستحب مؤکد است همانطور که اگر میتوانستند ازدواج دائم مستحب مؤکد بود ... مؤکد بودن متعه در چنین شرایطی هم در روایات آمده است و این بیان بدعت نیست ...
۲. یک نفر ممکن است در ۱۵ سالگی هم بزرگ باشد و بتواند ازدواج دائم کند ولی باز مطابق این فرهنگ متعالی امروز مردم از نظر روانی خود را مجبور ببیند که تا حداقل ۱۹ یا ۲۰ سالگی ازدواج نکند، دختری که ازدواج کند که اصلاً باید برود شبانه هم درس بخواند که نکند دیگرانی که نیاز دارند از او چیزی نشنوند ... با این همه امکانات که برای پایین آوردن سن ازدواج داریم یک شخص ممکن است نخواهد بهانه بیاورد که نمیتواند ازدواج دائم کند ولی حقیقتاً از نظر روانی خود را مجبور به ترک ازدواج دائم تا سنی بالاتر بداند ... چنین کسانی که شاید کم هم نباشند آیا راه حلشان صبر کردن است یا متعه؟
با تشکر
یا علی علیهالسلام