جمع بندی ازدواج مجدد آقایان و فطرت خانمها

تب‌های اولیه

137 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

عاشق امام خامنه ای;680824 نوشت:
سلام
ببخشید این شکلک برای تمسخره نه خنده.یعنی خنده تمسخر آمیزه
حرفهای من جدی بود مسخره هم نکردم کاملا جدی بود منتها هر جوری فکر میکنم نمیفهمم کجاش توهین بوده
خود شما دارید از ازدواج موقت دفاع میکنید بعد میگم کسانی که میخوان ازدواج موقت داشته باشن و تعدد زوجات برن یکی رو بگیرن که این چیزا رو قبول داشته باشه میگید توهین کردی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
متوجه نشدم میترسم سو تفاهم بشه منظورتون این بود ازدواج با خانمی که قبلا ازدواج موقت داشته توهینه؟؟؟
میگم یکی رو بگیرید که هم اعتقاد خودتون باشه.یکی دیگه رو که هم فرهنگ و هم عقیده شما نیست با این مساله مواجه نکنید که زندگی و آینده خودش رو تموم شده بدونه
روی صحبتم هم با همه است نه شخص خاص شما همه کسانی که میخوان ازدواج موقت و تعدد زوجات داشته باشن
من حکم الهی رو مسخره نکردم و این حکم رو در شرایط خاص قبول دارم در نظرات قبلیمم گفتم اگر خانمی مخالف این امر باشه باید حواسش باشه در شرایط عقد حق طلاق رو بگیره.فکر نمیکنم طلاق هم حرام باشه و مخالفت با حکم الهی
فکر نمیکردم گفتن اینکه برید هم عقیده خودتون رو بگیرید اینقدر ناراحتتون کنه.من که توهینی ندیدم در هر صورت اگه واقعا توهین تلقی میشه از شما معذرت خواهی میکنم.
یا علی

برید خانمی رو بگیرید که تو کار ازدواج موقت باشه یعنی چه ؟
این الان هم عقیده بودنه ؟
این دیگه ربطی به عرف هم نداره
از یه روحانی هم بپرسی میفهمه یعنی چه

مشکور;680812 نوشت:

سلام و ادب:Gol:

چنانکه جناب سید محمد جواد اشاره کردند "این حس کاملاً انسانی، عقلانی و از روی محبت است" البته این گزاره نیاز به توضیح دارد:

اینکه انسانی است یعنی از جنبه طبیعت انسانی نه از جنبه روح و فطرت پاک انسانی زیرا طبیعت انسان هر چیزی را که به حسب ظاهر ملایم طبعش باشد خیر و خوبی می پندارد و هرچه مخالف طبعش باشد شر و بدی می داند! در حالیکه خداوند در قرآن می فرماید: "وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است، و خدا می داند و شما نمی دانید." (بقره/216) بر این اساس، روح و فطرت پاک الهی هر آنچه شارع مقدس و دین برایش مقرر کرده و بعبارتی خداپسندانه است را پسندیده و خیر می شمارد.

اینکه این حس عقلانی است، به این معنا که هماهنگ با عقل حسابگر مادون انسانی (منفعت جو و دفع کننده ضرر) است. نه هماهنگ با عقل سلیم، تکامل یافته و تسلیم اوامر و نواهی و حلال و حرام خدای متعال است. (مقصود همان عقل حسابگر تعالی یافته است) زیرا عقل سلیم و تسلیم اوامر و نواهی خدا بهترین و متکامل ترین منافع و اساسی ترین دفع ضررها را در عمل به احکام و دستورات شارع مقدس و ترک نواهی می داند.

و اینکه این حس از روی محبت است، یعنی محبت و دوست داشتن خود و داشته های خود، محبت به خواسته های نفسانی و طبیعی خود نه محبت و دوست داشتن خواست و مشیت الهی، زیرا که محبت واقعی تکویناً و تشریعاً در تمسک و توجه به تن دادن به اوامر و نواهی و عمل به احکام و دستورات دین نهفته است.

موفق باشید ...:Gol:

سلام و درود
دوست عزیز یک بار دیگر هم این بحث درگرفت و اخر هم توجیح و الزام دینی داشت و اصلا با عقل سلیم بسته نشد!
من راحت عرض کنم
رفقا ملت چه انتظاری از خانومها دارید؟مردی که نتونه خودشو کنترل کنه بدرد لا جرز دیوار میخوره
یعنی چی دلش میخواد بره جای یکی دیگه پس میتونه ...
هر چی میشه اخویهای عزیز یه مستحب رو میکنن پیراهن عثمان اینقدر تکانش میدهند که واجب تاکیدی به نظر بیاد!
هوسرانی چه با صیغه چه بی صیغه هوسرانی است!مورد اول هوسرانی شرعی است مورد دوم گناه دارد
تعهد یک مرد به زن اهمیت زیادی برای زن دارد...زن علاقه خود را با محبت و در اختیار گذاشتن خود نشان میدهد
یکی زن بیمار هم داشته باشه چطور میتونه همچین کاری بکنه؟
چرا موارد خاص داریم.خانوم اختلال روانی داره اینو به چشم دیدم...خانوم تمکین نمیکنه یه ارثی بهش رسید جو گیر شد انداخت رفت واسه خودش اینم به چشم دیدم...
ولی این درست نیست شما دارید هر شخصی رو تشویق میکنید به این امر
طرف چون پولدار هست هر کاری دلش بخواد میتونه بکنه؟؟؟ببخشید عذر خواهم فکر نمیکنید یکم شبیه رفتارهای سرمایه داری هست؟چون پول دارم خمس و...هم میدم نفقه زنمم میدم مهریش هم میدم برم هر هفته دنبال یه صیغه ای!!
بابا طرف بانو هست جنس مونث هست ظریف است حساس است مردش تکیه گاه اوست ستون زندگیش است یک عمر در باره او خیال پردازی کرده است ..شما اینهارو درک میکنید یا نه؟
ول کنید این مستحب را....
مردی که زن خوب داره مشکلی نداره در خانه بیجا میکنه صیغه کنه...این عین هوسرانی و خروس بودن مرد است.خیانت است
هر زنی هم این کار شوهرش رو به عنوان اطلاعت از خدا قبول کنه بهتره یه روانپزشک بره جدی میگم چون فشار روانی شدیدی داره توهم میزنه اینم دیدم به چشم!!

[="Tahoma"]

mohamad313;678073 نوشت:
این در حالیه که تقریبا بیشتر خانوما چه مسلمان و چه غیر مسلمان و همینطور عده ی زیادی از مردان باهاش مخالفند. یعنی فطرتا نمی توانند قبولش کنند. همه ما میدونیم که غالب زنهای شوهر دار این کار رو خیانت می دونند. چه مذهبی چه غیر مذهبی...

سلام
این غیرتی که شما از آن حرف می زنید را چرا زنان غربی ندارند؟ یعنی نه زنان غربی دارند و نه مردان غربی و آزادی جنسی وجود دارد اما هیچکدام خلاف فطرتشان نیست!!!!
البته فطرت این چیزی نیست که تعریف می کنند
بر اساس مبادي ليبراليستي غرب جزء فرهنگ غرب شده هرچند در هر فرهنگي استثنائاتي يافت مي‌شود اما آنچه كه امروز در غرب رواج دارد اين است كه غيرت ناموسي از بين رفته دختران در سنين كمتر از 13 سال روابط جنسي خود را آغاز مي‌كنند زنان و مردان با غير شوهران و همسران خود رابطه دارند و سقط جنين و يا تولدهاي فاقد پدر مشخص زياد شده است و نشانه هايي از اين دست كه نشان مي‌دهد فرهنگ غيرت ناموسي براساس مبادي ليبراليستي و آزادي افراطي از بين رفته است.
حيا نيز به همين ترتيب چون مبنا در فرهنگ غرب لذت گرايي و آزادي بي قيد و شرط است رفته رفته فرهنگ سنتي غربيان كه بر اساس تعاليم اخلاقي و ديني حيا در بين مردم رايج بود نيز به فراموشي سپرده شد البته هنوز مردمي هستند كه به سنتهاي اصيل خانوادگي و غير مبتني بر ليبراليسم باقي مانده اند اما عمده جامعه غربي و آنچه كه ظاهر جامعه از نوع لباس، برخوردها، ارتباطات مردم، فيلمها و مجلات و كلا رسانه ها و ... ظاهر است اين است كه ارزشهاي غرب در صده هاي اخير كلا تغيير كرده و بي عفتي و بي حيايي خود را در قالب آزادي و اصالت لذت بر همه جوانب زنگي حاكم كرده است. (جهت اطلاعات بيشتر درباره نشانه‌ها و روند تغيير ارزشهاي غرب رجوع كنيد به مجله معرفت شماره 116 ويژه جامعه شناسي ص67)

حالا بر اساس همان دلایلی که چیزی برای غرب عادی شده همون برای یک ملت دیگه ای غیر عادی شده و چه ربطی به فطرت داره؟

[="Tahoma"]استدلال برخی از خانمها در این تاپیک:
وای خوب نیست خیلی بده!!!!!
من که نمی تونم تحمل کنم!!!!!
این خیانت در حق زنه!!!!
زن اولش رو طلاق بده و ظلم نکنه!!!!
چقدر مرد سالاری وجود داره!!!!

یعنی اول تا آخر همش جمله احساسیه!

این تاپیک رو نگاه کنید:
http://www.askdin.com/thread45457.html#post612339

متاسفانه در بحث ها احساسات رو با منطق قاطی می کنند!

عاشق امام خامنه ای;680824 نوشت:
سلام
ببخشید این شکلک برای تمسخره نه خنده.یعنی خنده تمسخر آمیزه
حرفهای من جدی بود مسخره هم نکردم کاملا جدی بود منتها هر جوری فکر میکنم نمیفهمم کجاش توهین بوده
خود شما دارید از ازدواج موقت دفاع میکنید بعد میگم کسانی که میخوان ازدواج موقت داشته باشن و تعدد زوجات برن یکی رو بگیرن که این چیزا رو قبول داشته باشه میگید توهین کردی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
متوجه نشدم میترسم سو تفاهم بشه منظورتون این بود ازدواج با خانمی که قبلا ازدواج موقت داشته توهینه؟؟؟
میگم یکی رو بگیرید که هم اعتقاد خودتون باشه.یکی دیگه رو که هم فرهنگ و هم عقیده شما نیست با این مساله مواجه نکنید که زندگی و آینده خودش رو تموم شده بدونه
روی صحبتم هم با همه است نه شخص خاص شما همه کسانی که میخوان ازدواج موقت و تعدد زوجات داشته باشن
من حکم الهی رو مسخره نکردم و این حکم رو در شرایط خاص قبول دارم در نظرات قبلیمم گفتم اگر خانمی مخالف این امر باشه باید حواسش باشه در شرایط عقد حق طلاق رو بگیره.فکر نمیکنم طلاق هم حرام باشه و مخالفت با حکم الهی
فکر نمیکردم گفتن اینکه برید هم عقیده خودتون رو بگیرید اینقدر ناراحتتون کنه.من که توهینی ندیدم در هر صورت اگه واقعا توهین تلقی میشه از شما معذرت خواهی میکنم.
یا علی

عاشق جان دوست خوبم

این تاپیکا رو اصلا از این به بعد باز نکن

چه برسه به بحث

همین چند وقت پیشا بود که از در و دیوار اسک دین تاپیک صیغه میبارید Fool

چقد همه بحث کردیم چقد اعصاب همه خرد شد

آخرش هیچی عوض نشد

ما دخترا فقط باید توی عقدنامه حواسمون باشه شرط بزاریم در صورت خیانت ... صیغه یا ازدواج دائم همسر طلاق غیابی میگیریم

همین

دیگه سعی کن فراموش کنی همه ی این بحثا رو

دیگه ام تاپیکای اینجوری شرکت نکن روح و روانتو بهم میریزه

علــی;680890 نوشت:
استدلال برخی از خانمها در این تاپیک:
وای خوب نیست خیلی بده!!!!!
من که نمی تونم تحمل کنم!!!!!
این خیانت در حق زنه!!!!
زن اولش رو طلاق بده و ظلم نکنه!!!!
چقدر مرد سالاری وجود داره!!!!

یعنی اول تا آخر همش جمله احساسیه!

این تاپیک رو نگاه کنید:
http://www.askdin.com/thread45457.html#post612339

متاسفانه در بحث ها احساسات رو با منطق قاطی می کنند!

نه برادر من شما داری نژاد پرستی جنسی انجام میده
اتفاقا بحث با خانومها خیلی خوب هم هست
شما فکر کنم تعامل پژوهشی با بانوان نداشتی احتمالا
خیانت هست و ظلم
جسارت نباشه خواهر داری دوست عزیز ؟فکر کنم فهمیدی چی میخوام بگم ...اون موقع که رگ غیرت داره از گردنت میپره بیرون برو جلو اینه همینهارو به خودت بگو ببینم توجیح میشی

[="Tahoma"]http://www.askdin.com/thread49046-2.html#post680906

تاثیر احساسات بر دین زنان

سید محمد جواد;680907 نوشت:
نه برادر من شما داری نژاد پرستی جنسی انجام میده
اتفاقا بحث با خانومها خیلی خوب هم هست
شما فکر کنم تعامل پژوهشی با بانوان نداشتی احتمالا
خیانت هست و ظلم
جسارت نباشه خواهر داری دوست عزیز ؟فکر کنم فهمیدی چی میخوام بگم ...اون موقع که رگ غیرت داره از گردنت میپره بیرون برو جلو اینه همینهارو به خودت بگو ببینم توجیح میشی

این تاپیکی که معرفی کردم رو مطالعه کنید در مورد تاثیر جنسیت در دین باوری که در برخی از پست ها نظرات روانشناسی وجود دارد که زنان از این جهت که قرار است مادر شوند جنبه احساسی و عاطفی آنها بیشتر است و در بحث هایی که جنبه احساسی و شخصی پیدا کند عموما احساسات آنها بر منطق غلبه پیدا می کند.
در مورد اینکه خواهر داری و نداری اینها را اول همون کسی که ابتدا از متعه نهی کرد یعنی عمر استدلال آورد
این عین حرف عمر است:
«و أما متعة النساء فمن ذا الذی یطیب نفسه أن یزوج أخته و ابنته و خالته و عمته رجلاً لا یدری من هو و لا نسبته ثلاثة أیام ثم یأخذ الرجل الطریق فیذهب فیلد بعد ذلک فلا یدری إلى من ینسبه؛
و اما متعه‌ی زنان، پس چه کسی خوش‌ش می‌آید که مردی ناشناس، خواهر یا دختر یا خاله یا عمه‌اش را سه‌روز تزویج کرده سپس به راه خود برود و بعدها بچه‌ای به دنیا آید که معلوم نباشد مال چه کسی است» (دعوات‌الراوندی ص111)

در واقع شما دینتان را از چه کسی خوشش میاد و نمیاد و عمر و امثال عمر می گیرید که این هم یکی از مصادیق احساسی بحث کردنه

[="Tahoma"]

علــی;680914 نوشت:
«و أما متعة النساء فمن ذا الذی یطیب نفسه أن یزوج أخته و ابنته و خالته و عمته رجلاً لا یدری من هو و لا نسبته ثلاثة أیام ثم یأخذ الرجل الطریق فیذهب فیلد بعد ذلک فلا یدری إلى من ینسبه؛
و اما متعه‌ی زنان، پس چه کسی خوش‌ش می‌آید که مردی ناشناس، خواهر یا دختر یا خاله یا عمه‌اش را سه‌روز تزویج کرده سپس به راه خود برود و بعدها بچه‌ای به دنیا آید که معلوم نباشد مال چه کسی است» (دعوات‌الراوندی ص111)

سخن آشنایی است و امروز نیز خریدارانی دارد لکن کلاً می‌توان گفت اینکه کسی در مقام تعیین حکم خدا، به‌جای تفقه در کتاب خدا، به «چه کسی خوش‌ش می‌آید» و مانند آن، مشغول شود، استحسان است و در اصول فقه اهل‌بیت‌علیهم‌السلام مردود می‌باشد. آیا در کتاب خدا نخوانده‌اند: «فعسی أن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً؛ بسا چیزی را خوش ندارید درحالی‌که خدا در آن، خیر فراوان نهاده است» (سورةالنساء آیة19)؟

علــی;680914 نوشت:

این تاپیکی که معرفی کردم رو مطالعه کنید در مورد تاثیر جنسیت در دین باوری که در برخی از پست ها نظرات روانشناسی وجود دارد که زنان از این جهت که قرار است مادر شوند جنبه احساسی و عاطفی آنها بیشتر است و در بحث هایی که جنبه احساسی و شخصی پیدا کند عموما احساسات آنها بر منطق غلبه پیدا می کند.
در مورد اینکه خواهر داری و نداری اینها را اول همون کسی که ابتدا از متعه نهی کرد یعنی عمر استدلال آورد
این عین حرف عمر است:
«و أما متعة النساء فمن ذا الذی یطیب نفسه أن یزوج أخته و ابنته و خالته و عمته رجلاً لا یدری من هو و لا نسبته ثلاثة أیام ثم یأخذ الرجل الطریق فیذهب فیلد بعد ذلک فلا یدری إلى من ینسبه؛
و اما متعه‌ی زنان، پس چه کسی خوش‌ش می‌آید که مردی ناشناس، خواهر یا دختر یا خاله یا عمه‌اش را سه‌روز تزویج کرده سپس به راه خود برود و بعدها بچه‌ای به دنیا آید که معلوم نباشد مال چه کسی است» (دعوات‌الراوندی ص111)

در واقع شما دینتان را از چه کسی خوشش میاد و نمیاد و عمر و امثال عمر می گیرید که این هم یکی از مصادیق احساسی بحث کردنه


اقا فارسی صحبت کن یه سوال ساده کردم چی میگی اخوی
اولا منظورم این بود ... شوهر خواهر شما بره دنبال اینکار خواهر شما ناراحت بشه خواهرت رو چطور دلداری میدی ؟؟
نظریات روانشناسی بسته به زمان و مکان متغیر هست اینو از هر روانشناسی بپرسی توضیحش رو بهت میده
مثلا مردها اخر منطق هستند ؟ این استدلالهای مردها بهتر و جنسیت پرستی رو از کجا میارید ؟ بعد میگن چر خانومه ناراحت میشن
مردها هم اصلا جزعیات رو نمیبینند و موجوداتی بی حس و بی عار هستند !! الان این درسته ؟؟ بحث رو به جاده خاکی نبرید

و نکات مهم
1:: از نظر من عمر شخصیت بزرگی است و مثل خیلیها نفریت و فوهشی بهش نمیدم
2:: اینکه شخصی به عمر اعتقاد داشته باشه به خودش مربوطه و دلیلی برای اشتباه بودن نظراتش نیست
3:: بنده شیعه هستم مطمئنن برام مهم نیست ایشان چی گفتن
4:: بزرگترین اشتباه شما که پیامبر ص بارها اونو نهی کرده رو انجام دادی... درباره دین من نظر دادی ... اخوی علی حق نداری این حرف رو بگی متوجه شدی برادر من دینم رو از هرجا اوردم به خودم مربوطه مجدد اینگونه بحث کنید جوابی درخور جمله خودتان دریافت میکنید ...

علــی;680917 نوشت:

سخن آشنایی است و امروز نیز خریدارانی دارد لکن کلاً می‌توان گفت اینکه کسی در مقام تعیین حکم خدا، به‌جای تفقه در کتاب خدا، به «چه کسی خوش‌ش می‌آید» و مانند آن، مشغول شود، استحسان است و در اصول فقه اهل‌بیت‌علیهم‌السلام مردود می‌باشد. آیا در کتاب خدا نخوانده‌اند: «فعسی أن تکرهوا شیئاً و یجعل الله فیه خیراً کثیراً؛ بسا چیزی را خوش ندارید درحالی‌که خدا در آن، خیر فراوان نهاده است» (سورةالنساء آیة19)؟

چرا لقمه رو دور سرت میگردونی
مگر کسی خواست واجب دینی رو نقد کنه ؟
اصلا نقدی در کار نیست
صیغه مستحب است و ما معتقدیم شرایط خاصه خود را دارد
زن دوست ندارد شوهرش این عمل را انجام دهد
شما اگر میتونی دستور دینی مستند بیاور که زن خارج از دین شده !!!!

[="Tahoma"][SPOILER]

سید محمد جواد;680919 نوشت:
اقا فارسی صحبت کن یه سوال ساده کردم چی میگی اخوی

فارسیه دقت کن! خیلی هم شک داری تو گوگل ترنسلیت بزن شاید چینی بود برات ترجمه کرد:khaneh:
سید محمد جواد;680919 نوشت:
1:: از نظر من عمر شخصیت بزرگی است

به به! :khaneh: (حیف که حفظ وحدت اسلامی باعث میشه چیزی نگم)
سید محمد جواد;680919 نوشت:
مجدد اینگونه بحث کنید جوابی درخور جمله خودتان دریافت میکنید ...

ما شاء الله! تهدید هم می کنید:khaneh:
خوب اینها جواب مطالب غیر مرتبط شما بود اما بریم سر اصل مطلب[/SPOILER]
سید محمد جواد;680920 نوشت:
زن دوست ندارد شوهرش این عمل را انجام دهد
شما اگر میتونی دستور دینی مستند بیاور که زن خارج از دین شده !!!!

الان این مطالب شما چه ربطی داره؟ موضوع این تاپیک اینه که آیا مخالفت زنان فطری هست یا نیست که جواب اینه که نیست چون دین فطریه پس صیغه و تعدد زوجات هم فطریه،اما اینکه مخالفت زن با ازدواج همسرش خوبه یا نه ده بیستا روایت در مورد غیرت زن هست که می تونی در تاپیک دیگه ای پیگیری کنی.
سید محمد جواد;680919 نوشت:
نظریات روانشناسی بسته به زمان و مکان متغیر هست اینو از هر روانشناسی بپرسی توضیحش رو بهت میده

این نظر روانشناسیه که معتقدند زنان چون قرار است مادرباشند احساسی هستند و تفاوت فیزیولوژی بین زن و مرد در احساسات وجود دارد مگر زنی که واقعا استثنا باشد و گرنه عموم زنان احساسی و عاطفی تر از مرد ها هستند و اگر مسئله ی منطقی جنبه احساسی پیدا کند ممکن است نتوانند جنبه احساسی و منطقی موضوع را به خوبی از هم تشخیص دهند البته برخی از مرد ها هم ممکن است اینطور باشند:Cheshmak:
یک روان شناس مشهور آمریکائی می گوید: "دنیای مرد با دنیای زن به کلی فرق می کند ... علاوه بر این احساس این دو موجود هیچ وقت مثل هم نخواهد بود".

«کلیو دالسون» می گوید: به عنوان یک زن روان شناس بزرگ ترین علاقه ام مطالعه روحیه مردهاست... به این نتیجه رسیده ام خانم ها [بیشتر] تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شد، که خانم ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند، بلکه گاهی در این زمینه از آنها برتر هستند. کارهائی که به تفکر مداوم احتیاج دارد زن را کسل و خسته می کند.

«اتو کلاین برگ»: زن ها عموماً احساسی تر از مردان هستند.

«محمد قطب»: اگر زنان بخواهند مادر باشند باید احساساتی باشند.

[="Tahoma"]

سید محمد جواد;680920 نوشت:
صیغه مستحب است و ما معتقدیم شرایط خاصه خود را دارد

احسنتم
ما هم معتقدیم که صیغه مستحب است و شرایط خاص خود را که دین معرفی کرده دارد.

سید محمد جواد;680907 نوشت:
جسارت نباشه خواهر داری دوست عزیز ؟فکر کنم فهمیدی چی میخوام بگم ...اون موقع که رگ غیرت داره از گردنت میپره بیرون برو جلو اینه همینهارو به خودت بگو ببینم توجیح میشی

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم برادر عزیزم
یک مثال خیلی مع‌الفارق ... در زمان جاهلیت اول عربی رسید به عرب دیگر که می‌خواست دخترش را زنده‌به‌گور کند ... گفت این چه کاری است که می‌کنی، آیا این دختر کوچک انسان نیست که می‌خواهی زنده او را در زیر خاک مدفون کنی؟ او پاسخی داد که اگر خودت بودی آیا این کار را نمی‌کردی؟ و آن عرب سری تکان داد که چرا ... و بعد دختر دفن شد و هر دو پذیرفتند که کار درستی است ...
برادر ... به فرض که ما اگر بحث خواهرمان شد غیرتی شویم ... نه در مورد زنا و دوست پسر که در مورد متعه غیرتی شدیم ... این یعنی چی؟ یعنی حکم خدا حکم نادرستی است؟
الآن به قرائنی احتمالاً آخرالزمان است ... یا نزدیک به آخرالزمان است ... و آخرالزمان بیان شده است که جاهلیتی بروز یافته است که از جاهلیت اول در صدر اسلام شدیدتر است و امام زمان علیه‌السلام خون دل بیشتری می‌خورند تا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله تا این افراد جاهل به جاهلیت دوم را به راه بیاورند ... خوب به نظر شما جاهلیت دوم در معتقد بودن به دین خداست که مبتنی بر کلام خدا و تبیین خلفای خدا از کلام خداست و یا در معتقد بودن به سبک زندگی سکولار و اخلاق سکولار و حقوق بشر غربی و غیره؟
اصلاً شما که می‌گویید فلان کار خلاف اخلاق است و خیانت است بر چه مبنایی می‌گویید خیانت است؟
ممکن است یک نفر بلند شود و بگوید جناب سید شما با دفاع کردن از خانم‌ها در مقابل مردها متهم به خیانت به مردها شده‌اید! (این اتهام را دیده‌ام که گاهی خانم‌ها نسبت به خانم‌هایی که از متعه به عنوان یک حکم الهی دفاع می‌کنند متوجه نمایند، از نظر ما چنین اتهامی بی‌معناست ولی شاید از نظر برخی افراد بامعناست) شما قاعدتاً چنین اتهامی برایتان مهم نخواهد بود چون اساس این اتهام‌زنی را یک سری باور غلط می‌دانید ... حالا چرا فکر می‌کنید در این اتهام خیانت و ظلم که به مردانی می‌دهید که تابع شارع مقدسند و جرمی ندارند (لااقل در این یک زمینه) جز اینکه می‌گویند مولای ما خداست و هر چه بگوید ما تابع او هستیم آن مردان باید اهمیتی به این اتهام بدهند؟ آن مردها هم می‌گویند این اتهام‌زنی ناشی از یک سری باور غلط است که در عصر جدید به صورت پیش‌فرض از طریق فرهنگ جامعه و آموزه‌های خانوادگی و برنامه‌های فیمینیستی تلویزیون خودمان و بالاتر از آن ماهواره و غیره و غیره به همه خورانده شده است ... می‌گویند این اتهام‌ها ناشی از نداشتن درک موضع اسلام نسبت به زن و مرد در مقوله‌ی ازدواج و نسبت به اصل خود ازدواج است ... یعنی طبیعی است که اتهام شما برای چنین افرادی فاقد ارزش باشد ...
ولی شما مسلمان هستید ... اگر گفته شود که حکم خدا هر چه بود همان حجت است این می‌شود قضاوت را به نزد خدا بردن در اختلافی که بین ما ایجاد شده است ... این کاری است که به آن دستور داده شده‌ایم که مرجع حل اختلافات ما خدا و دین خدا باشد ... محکمه‌ای باشد که حکم از روی کتاب خدا می‌دهد ... آیا شما برای این اتهام خیانت و ظلمی دفاعی دارید که بر مبنای متون دینی از خود بکنید یا تنها بر مبنای اعتقادات شخصی خود که از این طرف و آن طرف وام گرفته‌اید ما را متهم خواهید کرد؟ آیا در این دادگاه خدا این اتهام‌ها پذیرفته خواهد شد؟ اگر بله بر چه مبنایی به این نتیجه رسیدید؟
سید محمد جواد;680879 نوشت:
هر چی میشه اخویهای عزیز یه مستحب رو میکنن پیراهن عثمان اینقدر تکانش میدهند که واجب تاکیدی به نظر بیاد!

البته بر بسیاری از افراد در این دوره و زمانه متعه واجب است چون نیاز شدید دارند و خوف افتادن ایشان در گناه می‌رود و امکان ازدواج دائم یا چندهمسری هم برایشان وجود ندارد
سید محمد جواد;680879 نوشت:
هوسرانی چه با صیغه چه بی صیغه هوسرانی است!مورد اول هوسرانی شرعی است مورد دوم گناه دارد

یعنی از نظر شما خداوند نعوذ بالله به مرد اجازه‌ داده است که شرعاً فساد کند و زندگی‌اش را به جای عقل به افسار شهوت بسپرد و به زن ظلم کند؟ آیا قران را قبول ندارید که در آن خداوند فرموده «... قُلْ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَأْمُرُ‌ بِالْفَحْشَاءِ ۖ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ؟» یا «إِنَّ اللَّـهَ يَأْمُرُ‌ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْ‌بَىٰ وَيَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ‌ وَالْبَغْيِ ۚ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُ‌ونَ»
آیا باز به خود اجازه خواهید داد که بگویید چه با صیغه و چه بی‌صیغه هوس‌رانی است؟ آیا خدا راضی باشد و آن بنده‌ی خدا هم راضی باشد شما می‌خواهید ناراضی باشید؟ آیا رضایت شما در اخلاقی بودن یک فعل شرط است؟
سید محمد جواد;680879 نوشت:
تعهد یک مرد به زن اهمیت زیادی برای زن دارد...زن علاقه خود را با محبت و در اختیار گذاشتن خود نشان میدهد
یکی زن بیمار هم داشته باشه چطور میتونه همچین کاری بکنه؟

شما به این نکات توجه کردید ولی از نظر خداوند دور مانده‌اند؟ خداوندی که شما و تمام آن زنان و غرایز و فطرتشان را خلق کرده است؟ «إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرً‌ا بَصِيرً‌ا»
راهش این است که اگر نمی‌دانیم بپرسیم تا بدانیم نه اینکه بر اساس دانسته‌های خودمان حکمت و عدالت و علم خدا را به زیر سؤال ببریم بعد از آنکه حکمت و عدالت و علم خداوند برایمان مبرز شد ...
سید محمد جواد;680879 نوشت:
چرا موارد خاص داریم.خانوم اختلال روانی داره اینو به چشم دیدم...خانوم تمکین نمیکنه یه ارثی بهش رسید جو گیر شد انداخت رفت واسه خودش اینم به چشم دیدم...
ولی این درست نیست شما دارید هر شخصی رو تشویق میکنید به این امر

این موارد را شما به چشم دیدید و چه بسیار مواردی که به ذهنتان هم خطور نمی‌کند ... چه در ظاهر و چه در دل بندگان خدا از زن و مرد
سید محمد جواد;680879 نوشت:
طرف چون پولدار هست هر کاری دلش بخواد میتونه بکنه؟؟؟ببخشید عذر خواهم فکر نمیکنید یکم شبیه رفتارهای سرمایه داری هست؟چون پول دارم خمس و...هم میدم نفقه زنمم میدم مهریش هم میدم برم هر هفته دنبال یه صیغه ای!!

هر کاری نه ولی کاری که خدا اجازه‌اش داده باشد را بله می‌تواند ... فرق ما با سرمایه‌داری این است که خدای آنها سرمایه‌اشان و لذاتشان هست و خدای ما خدایی است که خالق ماست، از سرمایه و لذات و غیره آن مقدار که او داده باشد را حق تصرف داریم و نه بیشتر ... دیگر اگر کسی شرایطش را داشت و هر هفته خواست صیغه کند و در این کار مرتکب گناهی نمی‌شد نوش جانش و نوش جان آن همسر متعه‌اش ... آیابجز قیامت خدا یک قیامت آقا سیدمحمدجواد هم داریم که در آنجا هم باید پاسخگو باشیم؟ کتاب دارید؟ پیامبر فرستاده‌اید؟ پیامبرتان معجزه دارد که خودتان را هم‌ردیف خداوند در تعیین حکم قرار داده‌اید با آنکه خداوند فرموده است «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ۖ يَقُصُّ الْحَقَّ ۖ وَهُوَ خَيْرُ‌ الْفَاصِلِينَ» ...
اگر می‌خواهید بحث دینی کنیم باید با ادله‌ی شرعی بحث کنید نه اینکه از نظر من این کار خوب است یا بد است یا عدالت است یا ظلم است ... نظر یک مسلمان هرچقدر هم که بزرگوار باشد وقتی برای سایر مسلمین خریدار دارد که از باب تفقّه در دین باشد نه از روی هوا
سید محمد جواد;680879 نوشت:
بابا طرف بانو هست جنس مونث هست ظریف است حساس است مردش تکیه گاه اوست ستون زندگیش است یک عمر در باره او خیال پردازی کرده است ..شما اینهارو درک میکنید یا نه؟

و ظاهراً بیشتر مشکلات از همان خیال‌پردازی‌ها ناشی شده است که از کودکی در مغزش کرده‌اند که خانواده یعنی یک زن و برای یک مرد و یک مرد برای یک زن، زن و مرد برای هم به دنیا می‌ایند و هر کجا که به دنیا آمده باشند دست سرنوشت ایشان را به هم می‌رسند و ایشان عاشق هم می‌شوند و یکدیگر را می‌ربایند و دیگر happily ever after زندگی می‌کنند ... مثل سیندرلا و زیبای خفته و سایر قهرمانان والت‌دیسنی ... این خیال‌پردازی‌ها ظاهراً جای حقیقت را در دل ایشان گرفته است و البته در دل بسیاری از آقایان ... نگاه نکنید ما چند نفر اینجا از این سنت رو به فراموشی دفاع می‌کنیم، در جامعه احتمالاً کسانی که مانند شما و این خانم‌های مؤمنه فکر می‌کنند زیاد است و اگر بیشتر از کسانی مانند ما نباشد کمتر هم نیست ...
سنت اسلامی رو به فراموشی است و در مقابل آن فساد در جامعه دارد به نحو زیادی بالا می‌گیرد ... حالا ما و شما بنده‌ی خدا هستیم یا بنده‌ی مرحوم یا ملعون والت‌دیسنی؟ یا افسانه‌نویسان باستانی که در وصف لیلی و مجنون و فرهاد و شیرین قصه‌ها گفته‌اند و در بسیاری از مواقع سعی داشته‌اند تا از توصیف یک عشق زمینی در توصیف یک عشق آسمانی کمک بگیرند؟
سید محمد جواد;680879 نوشت:
ول کنید این مستحب را....

این یک حکم فقهی ثانویه است که به عنوان یک مرجع تقلید به مقلدان خود دادید؟ به عنوان ولی فقیه این حکم را دادید؟ بر اساس کدام جواز دینی می‌گویید این مستحب باید رها شود؟ ...
خدا به همه‌ی ما رحم کند ... و به حقیر بیشتر از سایرین ...
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

سید محمد جواد;680879 نوشت:
سلام و درود
دوست عزیز یک بار دیگر هم این بحث درگرفت و اخر هم توجیح و الزام دینی داشت و اصلا با عقل سلیم بسته نشد!
من راحت عرض کنم
رفقا ملت چه انتظاری از خانومها دارید؟مردی که نتونه خودشو کنترل کنه بدرد لا جرز دیوار میخوره
یعنی چی دلش میخواد بره جای یکی دیگه پس میتونه ...
هر چی میشه اخویهای عزیز یه مستحب رو میکنن پیراهن عثمان اینقدر تکانش میدهند که واجب تاکیدی به نظر بیاد!
هوسرانی چه با صیغه چه بی صیغه هوسرانی است!مورد اول هوسرانی شرعی است مورد دوم گناه دارد
تعهد یک مرد به زن اهمیت زیادی برای زن دارد...زن علاقه خود را با محبت و در اختیار گذاشتن خود نشان میدهد
یکی زن بیمار هم داشته باشه چطور میتونه همچین کاری بکنه؟
چرا موارد خاص داریم.خانوم اختلال روانی داره اینو به چشم دیدم...خانوم تمکین نمیکنه یه ارثی بهش رسید جو گیر شد انداخت رفت واسه خودش اینم به چشم دیدم...
ولی این درست نیست شما دارید هر شخصی رو تشویق میکنید به این امر
طرف چون پولدار هست هر کاری دلش بخواد میتونه بکنه؟؟؟ببخشید عذر خواهم فکر نمیکنید یکم شبیه رفتارهای سرمایه داری هست؟چون پول دارم خمس و...هم میدم نفقه زنمم میدم مهریش هم میدم برم هر هفته دنبال یه صیغه ای!!
بابا طرف بانو هست جنس مونث هست ظریف است حساس است مردش تکیه گاه اوست ستون زندگیش است یک عمر در باره او خیال پردازی کرده است ..شما اینهارو درک میکنید یا نه؟
ول کنید این مستحب را....
مردی که زن خوب داره مشکلی نداره در خانه بیجا میکنه صیغه کنه...این عین هوسرانی و خروس بودن مرد است.خیانت است
هر زنی هم این کار شوهرش رو به عنوان اطلاعت از خدا قبول کنه بهتره یه روانپزشک بره جدی میگم چون فشار روانی شدیدی داره توهم میزنه اینم دیدم به چشم!!

سلام و تشکر:Gol:

جناب سید محمد جواد عزیز، بحث اینکه ازدواج مجدد اعم از ازدواج دائم یا موقت - که بنا به مصالحی شارع مقدس تجویز و تشریع کرده - جایز است و باید لوازم آن را در جامعه فرهنگ سازی کنیم تا در مواقع خاص و ضروری و بر اساس آنچه که شارع حکیم (مبتنی بر شناخت شرایط انسان - مردان و جامعه-) در نظر داشته از این ساز و کار مشروع استفاده شود و از گناه و تباهی فرد و جامعه پیشگیری شود یک مسأله و یک چیز است و بحث تشویق دیگران به این امر مسأله و چیز دیگری!(دقت کنید)

تلاش ما در این تایپیک بر مدار 4 زاویه می چرخد: 1. بررسی جواز و تشریع این مسأله از طرف شارع مقدس. 2. بررسی این مطلب که همه احکام الهی بر مبنای مصالح و حکمتهایی از طرف شارع حکیم تشریع شده است. 3. بررسی عوامل مخالفت برخی افراد اعم از زنان و مردان با این حکم و سنت الهی. و 4. عدم مخالفت احکام و سنن الهی از جمله مسأله مورد بحث با فطرت انسانی.

فلذا بفرمایید در یادداشت های بنده کجا مردان را بدون توجه به شرایط مسأله به ازدواج موقت و متعه تشویق کرده، بلکه توصیه ما ضرورت ایجاد زمینه های لازم و فرهنگ سازی این سنت الهی و نبوی است تا در این وانفسای آخرالزمان که از در و دیوار گناه و فساد می بارد و روابط نامشروع با نامحران بیداد می کند (که این مسأله تا حدودی نشان از ضرورت و خاص بودن موقعیت کنونی است) با روی آوردن جامعه (جوانان و مردان) ما به این سنت الهی تا حدود زیادی از فساد و تباهی بیمه شود.

با عرض پوزش شما هم تلویحاً دارید با توصیه به رها کردن این سنت الهی و نبوی (بعنوان مستحب) بر بدعت خلیفه دوم تأکید می کنید در حالیکه سخن حضرت امیر (ع) را بارها در همین تایپیک گوشزد کردیم.

موفق باشید ...:Gol:

علــی;680929 نوشت:
احسنتم
ما هم معتقدیم که صیغه مستحب است و شرایط خاص خود را که دین معرفی کرده دارد.

سلام

همین مستحب، در شرایطی که امکان ازدواج دائم نبوده و خوف و خطر افتادن در گناه وجود دارد می شود واجب.:Gol:

باء;680760 نوشت:
توضیح استاد در باره‌ی حجاب‌هایی که بر روی فطرت می‌افتد را بخوانید ... این نکته را اگر درک کنید می‌بینید که دور بودن از حقیقت خنده‌دار نیست و ناراحت‌کننده است ... افتخار کردن هم ندارد ...

سلام علیکم

به نظر من شما در اشتباه هستید و دور از حقیقت
شما درباره فطرت هم اشتباه می کنید
فطرت ان چیزیست که انسانها بدون اموزش و یادگیری به ان تمایل داشته باشند فطرت اکتسابی نیست
اگر فطرت مرد بر چند همسری بود خداوند برای حضرت ادم به جای یک همسر یعنی حوا چندین همسر خلق می کرد
هم فطرت مرد و هم زن بر تک همسریست
و اگر قران دستوراتی به چند همسری داده بنا بر ضرورت بوده وگرنه قران هم تاکیدش بر تک همسریت
ایا قران خلاف فطرت تاکید می کند ؟؟؟!!!!

سید محمد جواد;680919 نوشت:
اولا منظورم این بود ... شوهر خواهر شما بره دنبال اینکار خواهر شما ناراحت بشه خواهرت رو چطور دلداری میدی ؟؟

سلام:Gol:

اگر به آنچه در دفاع از این سنت الهی می گوییم واقعاً معتقد بوده و انسان متشرعی باشیم باید در مواجهه خود ما با این مسأله بدور از احساسات، قضاوت منطقی و شرعی داشته باشیم نه آنکه چون مسأله برای خود ما و یا ناموس ما پیشامد کرده، به مخالفت با این حکم و سنت الهی بپردازیم.

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;680939 نوشت:
4. عدم مخالفت احکام و سنن الهی از جمله مسأله مورد بحث با فطرت انسانی.

سلام بزرگوار

اگر چند همسری بر خلاف فطرت مرد و زن نبود شاره مقدس به ان تشویق می کرد
در حالیکه می دانیم تاکید اسلام بر تک همسریست و چند همسری را با شرایط خاصی مجاز دانسته است
همچنین می دانیم حضرت محمد
تا وقتی همسر اولشان زنده بود تک همسر بودند و بعد از ان بزرگواران بنا به ضرورت با زنان دیگر ازدواج کرده اند
همه اینها نشان از این دارد که فطرت انسان بر تک همسریت
و خلاف ان بخاطر زیاده طلبی و طغیان شهوت بر عقل و خرد است

**گلشن**;680943 نوشت:
سلام علیکم

به نظر من شما در اشتباه هستید و دور از حقیقت
شما درباره فطرت هم اشتباه می کنید
فطرت ان چیزیست که انسانها بدون اموزش و یادگیری به ان تمایل داشته باشند فطرت اکتسابی نیست
اگر فطرت مرد بر چند همسری بود خداوند برای حضرت ادم به جای یک همسر یعنی حوا چندین همسر خلق می کرد
هم فطرت مرد و هم زن بر تک همسریست
و اگر قران دستوراتی به چند همسری داده بنا بر ضرورت بوده وگرنه قران هم تاکیدش بر تک همسریت
ایا قران خلاف فطرت تاکید می کند ؟؟؟!!!!
اول تاکید


سلام علیکم:Gol:

بنظر شما آیا ازدواج موقت را جزو احکام الهی می دانید یا خیر؟ آیا احکام شریعت را مطابق با فطرت می دانید یا در تعارض و تضاد با فطرت؟

پاسخ به همین دو سؤال، پاسخ ابهام شما در مسأله است.

موفق باشید ...:Gol:

[="Tahoma"]

**گلشن**;680948 نوشت:
اگر چند همسری بر خلاف فطرت مرد و زن نبود شاره مقدس به ان تشویق می کرد

اولا چند همسری مستحب است و این یعنی تشویق البته برای کسانی که شرایط آن را دارند.
ثانیا روانشاسان غربی معتقدند که طبع مرد چند همسری است:
حتما تعجب خواهید کرد اگر بشنوید عقیده رایج روانشناسان و فیلسوفان اجتماعی غرب بر این است که مرد چند همسری آفریده شده،تک همسری بر خلاف طبیعت اوست.
ویل دورانت در لذات فلسفه صفحه 91 پس از آن که شرحی درباره آشفتگیهای اخلاقی امروز از نظر امور جنسی می دهد،می گوید:
«بی شک بسیاری از آن،نتیجه علاقه «اصلاح ناپذیری »است که به تنوع داریم و طبیعت به یک زن بسنده نمی کند.
هم او می گوید:
«مرد ذاتا طبیعت چند همسری دارد و فقط نیرومندترین قیود اخلاقی،میزان مناسبی از فقر و کار سخت و نظارت دائمی زوجه می تواند تک همسری را به او تحمیل کند.
در شماره 112 مجله زن روز تحت عنوان «آیا مرد طبیعتا خیانتکار است؟»نوشته است:
«پروفسور اشمید آلمانی گفته است:... ر طول تاریخ،مرد همیشه خیانتکار بوده و زن دنباله رو خیانت. تی در قرون وسطی نیز برابر شواهد موجود 90 درصد از جوانان به دفعات رفیقه عوض می کردند و 50 درصد از مردان زندار به همسرانشان خیانت می ورزیدند. ابرت کینزی،محقق معروف امریکایی در گزارشش-که به کینزی راپورت مشهور شده-نوشته است:مردان و زنان امریکایی در بی وفایی و خیانت دست سایر ملل دنیا را از پشت بسته اند... ینزی در قسمت دیگر گزارشش آورده است:«زن بر خلاف مرد از تنوع جویی در عشق و لذت بیزار است. ه همین دلیل بعضی اوقات از رفتار مرد سر در نمی آورد. لی مرد تنوع جویی را نوعی ماجراجویی تلقی می کند،آسان از راه بدر می رود و به نظر او آنچه مهم است لذت جسمی است نه لذت عاطفی و روحی. ظاهر به تماس عاطفی و روحی در مرد فقط تا وقتی است که فرصتی برای درک لذت جسمی پیش نیامده است. وزی پزشک مشهوری به من گفت:«پولیگام »بودن مرد(تنوع دوستی و تعدد خواهی) و«منو گام »بودن زن(انحصار خواهی و یکه شناسی)یک امر بدیهی است،زیرا در مرد میلیونها سلول «اسپرم »تولید می شود در حالی که زن در دوران آمادگی جز یک تخم از تخمدان تولید نمی کند. رف نظر از فرضیه کینزی،بد نیست از خودمان بپرسیم:آیا وفادار بودن برای مرد مشکل است؟
هانری دومنترلان فرانسوی در پاسخ این سؤال نوشته است:وفادار بودن برای مرد مشکل نیست بلکه غیر ممکن است. ک زن برای یک مرد آفریده شده است و یک مرد برای زندگی و همه زنها. رد اگر به تاریکی می پرد و به زنش خیانت می کند تقصیر خودش نیست،تقصیر خلقت و طبیعت است که همه عوامل خیانت را در او به وجود آورده است.
در شماره 120 همین مجله تحت عنوان «عشق و ازدواج به سبک فرانسوی » چنین می نویسد:«زن و شوهر فرانسوی مساله بی وفایی را بین خودشان حل کرده و برای آن قاعده و قانون و حد و حدودی قائل شده اند. گر مرد از مرز این قاعده و قانون تجاوز نکند پرش به تاریکی اش بی اهمیت است. یا اصولا یک مرد بعد از دو سال زندگی زناشویی می تواند وفادار بماند؟به طور یقین نه،زیرا این خلاف طبیعتش است. ما در مورد زنان تا اندازه ای تفاوت می کند و خوشبختانه آنها به این تفاوت واقفند. ر فرانسه اگر شوهری مرتکب خیانت شود زنش احساس نارضایی نمی کند یا عصبانی نمی شود،زیرا به خودش دلداری می دهد:او فقط جسمش را با خودش نزد دیگری برده نه روح و احساساتش را،روح و احساساتش مال من است.
در چند سال پیش نظریه یک پروفسور زیست شناس به نام دکتر راسل لی در همین زمینه در روزنامه کیهان منتشر شد و مدتی مورد بحث و گفتگوی نویسندگان ایرانی بود. ه عقیده دکتر راسل لی قناعت مرد به یک زن خیانت به نسل است،نه از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت;زیرا بسنده کردن مرد به یک زن نسل او را ضعیف می کند. سل در چند همسری قوی و نیرومند می گردد.

علــی;680927 نوشت:
[SPOILER]
فارسیه دقت کن! خیلی هم شک داری تو گوگل ترنسلیت بزن شاید چینی بود برات ترجمه کرد:khaneh:

به به! :khaneh: (حیف که حفظ وحدت اسلامی باعث میشه چیزی نگم)

ما شاء الله! تهدید هم می کنید:khaneh:
خوب اینها جواب مطالب غیر مرتبط شما بود اما بریم سر اصل مطلب[/SPOILER]

الان این مطالب شما چه ربطی داره؟ موضوع این تاپیک اینه که آیا مخالفت زنان فطری هست یا نیست که جواب اینه که نیست چون دین فطریه پس صیغه و تعدد زوجات هم فطریه،اما اینکه مخالفت زن با ازدواج همسرش خوبه یا نه ده بیستا روایت در مورد غیرت زن هست که می تونی در تاپیک دیگه ای پیگیری کنی.

این نظر روانشناسیه که معتقدند زنان چون قرار است مادرباشند احساسی هستند و تفاوت فیزیولوژی بین زن و مرد در احساسات وجود دارد مگر زنی که واقعا استثنا باشد و گرنه عموم زنان احساسی و عاطفی تر از مرد ها هستند و اگر مسئله ی منطقی جنبه احساسی پیدا کند ممکن است نتوانند جنبه احساسی و منطقی موضوع را به خوبی از هم تشخیص دهند البته برخی از مرد ها هم ممکن است اینطور باشند:Cheshmak:
یک روان شناس مشهور آمریکائی می گوید: "دنیای مرد با دنیای زن به کلی فرق می کند ... علاوه بر این احساس این دو موجود هیچ وقت مثل هم نخواهد بود".

«کلیو دالسون» می گوید: به عنوان یک زن روان شناس بزرگ ترین علاقه ام مطالعه روحیه مردهاست... به این نتیجه رسیده ام خانم ها [بیشتر] تابع احساسات و آقایان تابع عقل هستند. بسیار دیده شد، که خانم ها از لحاظ هوش نه فقط با مردان برابری می کنند، بلکه گاهی در این زمینه از آنها برتر هستند. کارهائی که به تفکر مداوم احتیاج دارد زن را کسل و خسته می کند.

«اتو کلاین برگ»: زن ها عموماً احساسی تر از مردان هستند.

«محمد قطب»: اگر زنان بخواهند مادر باشند باید احساساتی باشند.

اگر نقل گفته بزرگان و غیره هست :

تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است
زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست
مردان آفریننده کارهای مهمند و زنان به وجود آورنده مردان

خداوند مردان را نیرومندتر آفریده است'اما نه لزوما باهوشتر.
او به زنان فراست و زنانگی داده است و اگر این دو با هم خوب بکار روند میتواند مغز هر مردی را که تا بحال دیده ام مختل کند
زنان از مردان عاقلترند.چون که کمتر میدانند و بیشتر میفهمند
افکار مردان اوج میگیرد و بالا میرود'همسطح زنانی که با آنها معاشرت میکنند.
چرا مردان زنان باهوش را دوست دارند؟
بخاطر اینکه دو قطب غیر همنام همدیگر را می ربایند

و اخرین جمله زیبا::

عاقلترین مردان دچار اشتباه شده اند و زنان آنها را فریفته اند ولی همچنان ادعا میکنند که زن عاقل نیست.

حالا شما با ادم احساستی بحث میکنید که از نظر خیلیها عقلش از شما بیشتر است و هوش بالاتری دارد

:ok:

اینا همه نتیجه نگرش جنسیتی است

[="Tahoma"]

**گلشن**;680948 نوشت:
همه اینها نشان از این دارد که فطرت انسان بر تک همسریت

**گلشن**;680943 نوشت:
هم فطرت مرد و هم زن بر تک همسریست

براى روشن شدن پاسخ، ابتدا بايد معناى فطرت معلوم شود.
فطرت، عبارت است از نوعى هدايت تكوينى انسان در دو قلمرو «شناخت و احساس».
فطريات مربوط به ادراك و شناخت، اصول تفكر بشر به شمار مى‏روند و فطريات مربوط به تمايل و احساس، پايه‏هاى تعالى اخلاقى انسان قلمداد مى‏شوند. اين هدايت‏هاى فطرى در قلمرو شناخت و احساس، در اين جهت كه تكوينى بوده، اكتسابى و آموزشى نيستند، با هدايت‏هاى حسى و طبيعى كه در موجودات بى‏جان يافت مى‏شوند و با هدايت‏هاى غريزى كه در جانداران - و به ويژه انواع حيوانى - وجود دارند، يكسانند؛ ولى در عين حال، داراى ويژگى‏هايى هستند كه آنها را از هدايت طبيعى و غريزى ممتاز مى‏سازد. در نتيجه، فطرت از خواص روح انسان است و زيرمجموعه و سرشت اوست و اين روح است كه ظرف فطرت است و آن را در بر مى‏گيرد. بنابراين، فطرت، همان سرشت نهانى انسان است كه ابزار آن، عقل، قلب و وجدان است.
استاد جوادى آملى نيز درباره ويژگى‏هاى فطرت چنين گفته است: عبداللَّه جوادى آملى، تفسير موضوعى قرآن (فطرت در قرآن)، قم: اسرا، 1378، ج 12، ص 24. فطرت كه سرشتى ويژه و آفرينشى خاص است، غير از طبيعت است كه در همه موجودهاى جامد و بى‏روح يافت مى‏شود و غير از غريزه است كه در حيوانات و در انسان در بعد حيوانى‏اش موجود است. اين ويژگى فطرت از آن جهت است كه با بينش شهودى نسبت به هستى محض و كمال نامحدود، همراه است و با كشش و گرايش حضورى نسبت به مدبرى كه جهل و عجز و بخل را به حريم كبريايى او راه نيست، آميخته و هماهنگ مى‏باشد. فطرت انسانى، مطلق‏بينى و مطلق‏خواهى است.
ممكن است گفته شود كه منحصر كردن فطرت انسانى در شهود و گرايش حضورى انسان نسبت به هستى مطلق (خدا)، شامل ساير فطريات انسان نمى‏شود؛ ولى در پاسخ اين اشكال مى‏توان گفت: ساير فطريات انسانى در حقيقت، تجليات و تعينات همان فطرت خداخواهى انسان هستند؛ زيرا همه آنها از سنخ كمالند و سرچشمه كمالات، همانا ذات اقدس خداوندى است و بايد توجه داشت كه شكوفايى استعدادهاى فطرى، مشروط به برطرف كردن موانع آنها از قبيل تربيت سوء، آداب و رسوم جاهلانه و غيرمنطقى و قرار گرفتن در جهت اصلى كمال است. انسانى كه به دنيا مى‏آيد، حيوانى است كه درونش استعداد انسان شدن را دارد، بنابراين، گرايش‏هاى فطرى، قابل تربيت و پرورشند و شكوفايى اين گرايش‏ها، نياز به تلاش و جهاد دارد.
با توضيحاتى كه داده شد، امور زير روشن مى‏شوند:
اولاً، فطرى بودن دين به اين معنا نيست كه هيچ كس با احكام آن يا اصل آن مخالفت نكند. اصل وجود خداوند، فطرى است و در عين حال بر اثر جهل و تعصب‏هاى گوناگون و هواى نفس و خودخواهى‏ها، گروهى (كمونيست‏ها) منكر وجود او مى‏شوند.
ثانياً، اين كه ادعا مى‏شود همه زنان حتى از اديان و ملت‏هاى مختلف با حكم تعدد زوجات مخالفند، حرف دقيق و صحيحى نيست؛ زيرا موارد بسيارى ديده شده كه زنان (به ويژه در طوايف عرب و لر) نسبت به چنين موضوعى به راحتى برخورد مى‏كنند؛ به عنوان نمونه، هيچ حسادت و نارضايتى نسبت به اين مسئله از برخى همسران پيامبر، مانند ام‏سلمه در تاريخ نقل نشده است.
ثالثاً، اگر ادعا شود كه همه زنان با اين مسئله مخالفند، گفته مى‏شود: پس چرا زنانى كه خود زن دوم مى‏شوند، با اين مسئله موافق هستند؟
لابد گفته مى‏شود كه شرايط و مصالح خود را در اين امر مى‏بينند؛ يعنى عقل آنها كه ابزار روح و فطرت و سرشت انسان است، اين گونه حكم مى‏كند كه چنين ازدواجى به نفع اوست و اين، همان تعريف فطرت بود (نه مخالف فطرت).
رابعاً، معلوم شد كه مخالفت برخى زنان به جهت غريزى است و نه به دليل فطرت و غريزه از ابعاد حيوانى انسان است و تفاوت اصلى فطرت و غريزه، در تعلق فطرت به روح و تعلق غريزه به نفس و طبيعت آدمى است. از اين رو، توجه به اين نكته مهم است كه چطور شده كه در غرب با انواع گناه‏ها و بى‏بند و بارى‏ها و روابط نامشروع موافقند، ولى بعضى از زنان مسلمان حتى با حلال خداوند نيز مخالف مى‏باشند؟
خامساً، آن چه در شعاع درك عقلانى قرار مى‏گيرد، فطرى ناميده نمى‏شود؛ بلكه فطرى بودن آن، مشروط به اين است كه عقل آن را بپسندد؛ يعنى با مرتبه عقلانى وجود انسان، سازگارى داشته باشد؛ مانند عدالت، راست‏گويى، وفاى به عهد و مانند آن؛ ولى آن چه از ويژگى درك عقلانى برخوردار است و انسان، تمايل و كشش عقلانى نسبت به آن ندارد، بلكه در شعاع تمايلات حيوانى و غريزى او قراردارد، فطرى نخواهد بود و در نتيجه، قدسى و ارزشى نيست و تعدد همسر، اگر در جاى خود قرار گيرد، طبق حكم عقل، داراى فوايد قابل توجهى است كه نبود آن، نتيجه‏اى جز براندازى پرده‏هاى عفت، نخواهد داشت و نظام قانون‏گذارى ايده‏آل، سامانه‏اى است كه سختى‏ها را براى جلب منافع برتر و دفع مفاسد، ترجيح دهد.

[="Tahoma"]

**گلشن**;680948 نوشت:
همچنین می دانیم حضرت محمد
تا وقتی همسر اولشان زنده بود تک همسر بودند و بعد از ان بزرگواران بنا به ضرورت با زنان دیگر ازدواج کرده اند

اولاً، ممكن است آنان در آن زمان با وجود خديجه و فاطمه‏عليها السلام نيازى به اين مسئله نداشته‏اند؛ زيرا اگر زن داراى تمام كمالات و محاسن باشد، نياز به چندهمسرى به وجود نخواهد آمد.
ثانياً، شايد امكانات و شرايط چندهمسرى در آن زمان براى آنها وجود نداشته است؛ زيرا همان‏گونه كه گفته شد، چندهمسرى داراى شرايطى است و يكى‏از آن شرايط، ايجادعدالت بين آنهاست و اگر نتوان بين چند همسر عدالت برقرار نمود، بايد به يك زن اكتفا كرد؛ «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً» نساء (4)، آيه 3.. در نتيجه، ممكن است ايجاد عدالت بين شخصى مثل خديجه و حضرت زهراعليها السلام با ساير زنان مشكل بوده باشد و حتى در نظام خانواده، ايجاد خلل نمايد؛ زيرا اگر بين آنها به تساوى برخورد شود، ظلم است (تساوى با عدالت فرق دارد.
عدالت آن است كه با هر كس طبق شأن خود رفتار شود) و اگر به عدالت واقعى و طبق مقامات و شئونات آنان عمل شود، چه بسا زنان ديگر، تحمل نداشته، شدت حسادت زنانگى و بشرى آنها، نظام خانواده پيامبرصلى الله عليه وآله و على‏عليه السلام را مختل مى‏كرد.
ثالثاً، هر حكم عامى، مى‏تواند داراى تخصيص باشد؛ يعنى با وجودى كه چندهمسرى به خودى خود و فى نفسه مباح است، ولى گاهى برخى موارد، خصوصيت خاص دارد؛ به عنوان مثال، خديجه كسى بود كه پيامبر در شأن او فرمود: «خديجه و اَينَ مثل خديجه، صَدَّقَتْنى حينَ كَذَّبنى الناس و ازرتنى على دين‏اللَّه و اَعانَتْنى بمالها قمى، سفينةالبحار، ج 1، ص 380، باب خ.؛ خديجه و كجا مانند خديجه پيدا مى‏شود؟ او در زمانى كه همه مرا تكذيب مى‏كردند، تصديقم نمود و بر دين خدا يارى‏ام كرد و با همه مال خود كمكم نمود».
همچنين در روايت ديگرى رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: «انّ جبرئيل‏عليه السلام قال لىِ ليلةً اُسْرِىَ بى‏حين رَجَعتُ و قلت يا جبرئيل هل لك مِن حاجةٍ؟ قال حاجتى اَنْ تقرأ على خديجه من اللَّه و مِنّى السلام...» بحارالانوار، ج 18، ص 385.؛ هنگامى كه از معراج برمى‏گشتم، به جبرئيل گفتم: آيا درخواستى دارى؟ جبرئيل گفت: درخواست من از تو اين است كه از طرف من و خداوند به خديجه سلام برسانى». در تاريخ نيز ثبت شده كه پيامبر در روز دوشنبه به رسالت مبعوث گشت و نماز خواند و خديجه در آخر همان روز به نماز ايستاد. استيعاب، ج 2، ص 419.

و در مورد حضرت فاطمه؛ قلم از توصيف فضايل و خصوصيات حضرت زهراعليها السلام عاجز است. او كسى است كه پيامبر او را «ام ابيها» خواند و در شأنش فرمود: او سيده نساء عالمين است و سوره انسان، در شأن او و شوهر و فرزندانش نازل شد. در نتيجه، نمى‏توان زن ديگرى را پيدا كرد كه شرايط شراكت در زندگى با آن دو بزرگوار را داشته باشند.

مشکور;680951 نوشت:
سلام علیکم

بنظر شما آیا ازدواج موقت را جزو احکام الهی می دانید یا خیر؟ آیا احکام شریعت را مطابق با فطرت می دانید یا در تعارض و تضاد با فطرت؟

پاسخ به همین دو سؤال، پاسخ ابهام شما در مسأله است.

موفق باشید ...

سلام بر شما

بزرگوار دقت نفرمودید و اشتباه شما همینجاست که حکمی که برای ضرورت امده را فطری می دانید
حکم عام و اولیه که برای همه انسانها امده فطریست
نه حکمی که خاص بعضی انسانها و برای مواقع ضروری قید شده
و تاکید اسلام و قران هم بر همان حکم تک همسریت پس تک همسری فطریست
مثال دیگری که می توان زد در مورد حضرت ادم است
اگر چند همسری مرد فطری بود خداوند برای ادم ع چندین همسر خلق می کرد
و راضی نمی شد حضرت ادم بر خلاف فطرتش زندگی کند

[="Times New Roman"][="Black"]

علــی;680958 نوشت:

تساوى با عدالت فرق دارد.

:Kaf::Kaf::Kaf::ok::Gol:

[/]

سلام مجدد:Gol:

از همه دوستان عزیز تقاضا دارم منطبق با اسلوب یک بحث علمی، با سعه ی صدر و تحمل بالا، بصورت منطقی و مستدل مباحث را دنبال کرده ضمن احترام متقابل از ادبیات توهین آمیز و هجو یکدیگر بپرهیزند. بعلاوه از قضاوت در باره یکدیگر نیز شدیداً پرهیز کرده و این امر را بر عهده ی مخاطبان بگذارند.

سپاس فراوان:Gol:

**گلشن**;680948 نوشت:
همچنین می دانیم حضرت محمد تا وقتی همسر اولشان زنده بود تک همسر بودند

http://www.askdin.com/thread47822.html
یادم رفت بگم که قبلا این سوال مطرح کردم و تمام امامان ما در هنگامی که همسر اولشان زنده بوده تعدد زوجات داشته اند به جز امام علی و حضرت محمد که نتیجه می دهد همسران این دو استثنا بوده اند یا شرایط مهیا نبوده یا ...

askdin.com/thread47822.html

**گلشن**;680959 نوشت:
مثال دیگری که می توان زد در مورد حضرت ادم است

تمام انبیا الهی به جز حضرت آدم که زنی برای ازدواج با او نبوده همسران متعددی داشتند و اصلا یکی از خصلت های انبیا کثرت همسران است
در روايتی از امام رضا (ع) آمده:«ثلاث من سنن المرسلين العطر و اخذ الشعر و کثره الطروقه؛ محمر بن خلاد مي گويد شنيدم حضرت رضا(ع) مي فرمود: سه چيز از سنت پيامبران است: عطر زدن، زدودن موهاي زائد بدن و کثرت طروقه (یعنی تعدد زوجات)». طروقه در اين روايت که طاء آن مفتوح است به معني همسران خواهد بود بنابراين مراد از آن کثرت همسران و ازدواج خواهد بود(بحار، ج 62، ص 5).

مشکور;680945 نوشت:

سلام:Gol:

اگر به آنچه در دفاع از این سنت الهی می گوییم واقعاً معتقد بوده و انسان متشرعی باشیم باید در مواجهه خود ما با این مسأله بدور از احساسات، قضاوت منطقی و شرعی داشته باشیم نه آنکه چون مسأله برای خود ما و یا ناموس ما پیشامد کرده، به مخالفت با این حکم و سنت الهی بپردازیم.

موفق باشید ...:Gol:


سلام دوست عزیز
من اصلا مخلفی با این حکم ندارم در تاپیکهای دیگه هم گفتم
میگویم کسی که مشکل خاصی در زندگی ندارد زن خوب زندگی معمول و.... نباید در حق زن خود جفا کند همین
و الا در خیلی جها این سنت پیامبر لازم است و واجب است اجرا شود
دلیل واجب نبودن این سنت هم همین است
که در هر شرایطی متفاوت هست
و در جاهای مختلف تاکید شده شرایط را بسنجیم نه اینکه اینرا برای همه یک نوع بدانیم

**گلشن**;680943 نوشت:
سلام علیکم
به نظر من شما در اشتباه هستید و دور از حقیقت
شما درباره فطرت هم اشتباه می کنید
فطرت ان چیزیست که انسانها بدون اموزش و یادگیری به ان تمایل داشته باشند فطرت اکتسابی نیست

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
بر مبنای تعریف شما از فطرت کدام یک از دو گزینه‌ی زیر جواب صحیح‌تری است:الف) تک‌همسری مطابق با فطرت مرد و زن است ولی پرستش خدای واحد موافق فطرت هیچ کدام نیست
ب) تک‌همسری موافق فطرت زن نیست ولی پرستش خدای واحد موافق فطرت هم زن و هم مرد است

گزینه‌های بیشتری هم می‌شود ساخت ولی بحث ما سر دو گزینه‌ی بالاست ...
مطابق تعریف شما گزینه‌ی الف درست است و در نتیجه خداپرستی یا پرستش خدای واحد چیزی است که ادیان دارند سعی می‌کنند به مردم یاد بدهند مگرنه خودشان فطرتاً بت‌پرست هستند و چیزهایی غیر از خدا را می‌پرستند ... در زمان حاضر هم مردم فطرتاً بی‌خدا هستند و اگر ولشان کنید خودشان را خواهند پرستید و خودپرستی و تکبر که در اومانیست مطرح است چیزی است که همه به آن تمایل دارند ... کیست که حب نفس نداشته باشد و بهترین همه چیز را برای خودش نخواهد؟
از حقیر بپرسید شما به کل نمی‌دانید فطرت چیست ... فطرت را با غرایز و طبیعت انسان اشتباه گرفته‌اید ...
**گلشن**;680943 نوشت:
اگر فطرت مرد بر چند همسری بود خداوند برای حضرت ادم به جای یک همسر یعنی حوا چندین همسر خلق می کرد
هم فطرت مرد و هم زن بر تک همسریست

استقراء بر اساس یک مشاهده! از شما که ریاضی‌دان هستید بعید است ... شروع هر گونه‌ی جدیدی از یک زوج بوده است ... اگر بخواهید می‌شود روی هزار و یک دلیل و حکمت آن فکر کرد و بحث کرد تا چیزهای جدیدی یاد بگیریم ولی اینکه بگوییم آسمان آبی است پس خدا هم نعوذ بالله استقلالی است از آن حرفهاست، نیست؟
آنچه که شما درست می‌فرمایید این است که تک‌همسری بر خلاف فطرت نه زن است و نه مرد! کاملاً حق با شماست ... در اسلام هم تک‌همسری حرام نیست و گاهی واجب هم می‌شود ... بر زن که همیشه واجب است بر مرد هم موافق قرآن هر وقت مرد نتواند عدالت را رعایت کند واجب است که به یک همسر اکتفا نماید ... پس تک‌همسری خلاف فطرت نیست :Gol:
**گلشن**;680943 نوشت:
و اگر قران دستوراتی به چند همسری داده بنا بر ضرورت بوده وگرنه قران هم تاکیدش بر تک همسریت
ایا قران خلاف فطرت تاکید می کند ؟؟؟!!!!
اول تاکید

دقیقاً در قرآن گفته شده است که دو یا سه یا چهار اگر نتوانستید یک ... حالا شما از این بیان تأکید بر تک‌همسری را نتیجه می‌گیرید الأمر إلیکم ... گرچه اینجا بحث بر سر متعه است نه چند همسری ... اما خوب هر دو شباهت‌هایی دارند، لااقل در این مسأله یکسان هستند که خانم‌های زیادی از آنها اکراه دارند و بعضاً متنفر هستند ... اما اینها دلیل بر اشتباه بودن این احکام نیست ... مطابق قران نظر اکثریت افراد لزومی ندارد که درست باشد ... شاید تمامی این اکثریت خانم‌ها در اشتباه باشند ... باید معیار داشت که چه چیزی درست است و چه چیزی نیست ... وقتی اسلام با معیارهای عقلانی و فطری پذیرفته شد دیگر اسلام می‌شود معیار برای سایر مسائل ... مطابق اسلام اکثریت خانم‌ها اگر به این حکم اعتراض دارند جز در مواردی محدود اعتراضشان وارد نیست و ناشی از غرایز است و نه فطرت ...

[/HR]در فطرت انسان چیزی در مورد این مسائل وارد نشده است ... در فطرت انسان بندگی خدا و پذیرش ولایت خلفای خدا آمده است ... اینکه یک همسر داشته باشیم یا دو همسر اینها ربطی به فطرت ندارد ... همانطور که سرکار ملورین هم چند وقت پیش اشاره کردند ... غرایز یک سری تمایلات برای انسان ایجاد می‌کنند که انسان بر اساس قوای واهمه که در آن با حیوانات شریک است به دنبال آن تمایلات است ... بعد در حیوانات همان غرایز یک چهارچوب تعیین می‌کنند که قوای واهمه از آن خارج نشود ولی در انسان گاهی این چهارچوب توسط همان غرایز کنترل می‌شود و ابزاری ناخودآگاه مانند آن و گاهی هم توسط عقل ... در حیطه‌ی عقل آنگاه خداوند شریعت را برای انسان فرستاد و اولین انسان روی زمین خودش پیامبر بود ... فطرت می‌گوید بنده‌ی خدا باش و بنده‌ی شیطان و هوی و هوس خودت نباشد ... در نتیجه فطرت می‌گوید هر چه خدا گفت قبول کن ... فطرت الهی یعنی تمایل به بندگی خدا ... این فطرت هم ممکن است با پرده‌های ظلمانی ناشی از گناه یا آموزش‌های غلط والدین پوشانده شود تا انسان نبیند ... در نتیجه همیشه خداوند پیامبرانی را می‌فرستاد که فطرت الهی انسان بیدار شود ... آنها مذکّر هستند یعنی به یادآورنده و نه آموزش‌دهنده، به یاد آورنده هستند برای بیدار کردن فطرت الهی و بندگی خدا را بر بندگی شیطان برگزیدن و به یاد آوردن عهد الست، «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ»، تعلیم دهنده هستند برای آنها که راه درست را انتخاب کرده‌اند و حالا باید در این راه به پیش بروند و نیاز به راهنما دارند ...
بله به طور ابتدایی و مطلق چیزی در مورد تک‌همسری یا چند همسری در فطرت انسان نیست، نه در مورد زن و نه در مورد مرد، اگر ریز احکام در فطرت انسان بود آن وقت اگر اسلام در آخرین نسخه‌ی آن فطری بود در این صورت اسلام در صورت نسخه‌های پیشین آن در جهاتی مغایر با فطرت بود و یا امروز کسی که فطرتش پاک بود نمی‌توانست تابع فقط یک فقیه باشد چه آنکه فقها با یکدیگر اختلاف دارند، آنچه که فطری است مطلق تبعیت کردن از دین خداست همانطور که به ما رسیده است:

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَ‌تَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ‌ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ‌ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [الروم، ۳۰]

گرچه احتمالاً بزرگان با این نظر حقیر موافق نباشند، احتمالاً از این نظر حقیر در اشتباه هستم که ان شاء الله اشتباه بودنم را برایم توضیح دهند
اگر این نظر درست باشد ریز احکام به خودی خود فطری نیستند و بخاطر انتسابشان به خداست که فطری می‌شوند ... در عوض با تعقل می‌توان درستی هر آنچه دین و در نتیجه فطرت به آن امر می‌کند را بررسی کرد و درستی آنها را متوجه شد، کلما امر به العقل امر به الشرع و برعکس ... و الله العالم

جناب مشکور سلام علیکم، اگر ممکن است اشتباهم در بیان بالا در باره‌ی فطرت را برایم توضیح دهید :Gol: فکر کنم بی‌ارتباط به بحث نباشد ... اینکه آیا این حکم با فطرت خانم‌ها ناسازگار است یا خیر دقیقاً می‌تواند به پاسخ این سؤال حقیر مرتبط باشد ... اگر فطرت فقط دلالت به بندگی خدا کند در این صورت واضح می‌شود که مستقل از اینکه مصداق حکم خدا چه باشد فطرت حکم به پذیرش حکم خدا می‌کند، بدون اینکه از قبل جزئیات احکام دین خدا را بداند ... درست است؟
یا علی علیه‌السلام

**گلشن**;680959 نوشت:
سلام بر شما

بزرگوار دقت نفرمودید و اشتباه شما همینجاست که حکمی که برای ضرورت امده را فطری می دانید
حکم عام و اولیه که برای همه انسانها امده فطریست
نه حکمی که خاص بعضی انسانها و برای مواقع ضروری قید شده
و تاکید اسلام و قران هم بر همان حکم تک همسریت پس تک همسری فطریست
مثال دیگری که می توان زد در مورد حضرت ادم است
اگر چند همسری مرد فطری بود خداوند برای ادم ع چندین همسر خلق می کرد
و راضی نمی شد حضرت ادم بر خلاف فطرتش زندگی کند


سلام بزرگوار:Gol:

یعنی مقصودتان اینست که حکمی که برای ضرورت تشریع شده مخالف فطرت انسانی است؟ یعنی العیاذ بالله خدای حکیم در دفتر احکام شریعت، بخشی را (احکام اولیه) را مطابق فطرت انسان تشریع کرده و بخشی را مخالف فطرت؟

مثال شما در باره تک همسری آدم و قرار دادن آن بعنوان دلیلی بر مخالفت چند همسری و مسأله ازدواج موقت با فطرت نارساست، بدون شک می دانید که شرایع الهی(دین) از آدم تا خاتم یک سیر تکاملی داشته اند در مثل بمثابه سطوح مختلف آموزشی از ابتدایی تا مدارج عالیه بوده و یا دوره ها و نسخه های درمانی یک پزشک از زمان تشخیص بیماری تا درمان کامل ... فلذا خداوند بسیاری از احکام شریعت را به اقتضاء ظرفیت و استعداد بشری و دیگر شرایط و اقتضاءات و نیز مقام انبیاء الهی به مرور زمان و وابسته با این امور تشریع نموده، فلذا تشریع حکم و سنت تعدد زوجات (4 همسری و ازدواج موقت) بر اساس همین قاعده بوده، از این رو مؤانست و مطابقت همه احکام الهی تشریع شده از طرف حکیم چه اولیه و چه ثانویه قطع مسلم کاملاً منطبق با فطرتهای بشری است. در غیر اینصورت خلاف فرض حکیمانه بودن طرح خلقت و هدف کمال انسانی است.(دقت کنید)

موفق باشید ...:Gol:

مشکور;680939 نوشت:
جایز است و باید لوازم آن را در جامعه فرهنگ سازی کنیم تا در مواقع خاص و ضروری

حرف من هم همینه دوست عزیز

مشکور;680939 نوشت:
1. بررسی جواز و تشریع این مسأله از طرف شارع مقدس. 2. بررسی این مطلب که همه احکام الهی بر مبنای مصالح و حکمتهایی از طرف شارع حکیم تشریع شده است. 3. بررسی عوامل مخالفت برخی افراد اعم از زنان و مردان با این حکم و سنت الهی. و 4. عدم مخالفت احکام و سنن الهی از جمله مسأله مورد بحث با فطرت انسانی

تمامی اینها در شعاع جمله بالای شما است البته در زمینه این مورد صیغه

مشکور;680939 نوشت:
فلذا بفرمایید در یادداشت های بنده کجا مردان را بدون توجه به شرایط مسأله به ازدواج موقت و متعه تشویق کرده

حرف شما حق است ... بله باید شرایط را سنجید ولی معیار ان چیست ؟ چرا چهارچوب دقیق برای ان تایین نشده تا سوءاستفاده نشود ؟

مشکور;680939 نوشت:
با عرض پوزش شما هم تلویحاً دارید با توصیه به رها کردن این سنت الهی و نبوی (بعنوان مستحب) بر بدعت خلیفه دوم تأکید می کنید در حالیکه سخن حضرت امیر (ع) را بارها در همین تایپیک گوشزد کردیم

بنده نمیگم رها کنیدکلا بحث من برای افرادی است میگویند این جریان دربرگیرنده همه است و زن حق ناراحتی ندارد !!!!

سید محمد جواد;680973 نوشت:
و در جاهای مختلف تاکید شده شرایط را بسنجیم نه اینکه اینرا برای همه یک نوع بدانیم

سلام
دوست عزیز تمام کسانی که در صدد دفاع از احکام الهی در این تاپیک سخن می گویند معتقدند که احکام الهی از جمله تعدد زوجات و ازدواج موقت تابع شرایط خاص خود بوده که شارع آن را بیان کرده و این احکام مخالفتی با فطرت زن و مرد ندارد.

باء;680974 نوشت:
بله به طور ابتدایی و مطلق چیزی در مورد تک‌همسری یا چند همسری در فطرت انسان نیست، نه در مورد زن و نه در مورد مرد، اگر ریز احکام در فطرت انسان بود آن وقت اگر اسلام در آخرین نسخه‌ی آن فطری بود در این صورت اسلام در صورت نسخه‌های پیشین آن در جهاتی مغایر با فطرت بود و یا امروز کسی که فطرتش پاک بود نمی‌توانست تابع فقط یک فقیه باشد چه آنکه فقها با یکدیگر اختلاف دارند، آنچه که فطری است مطلق تبعیت کردن از دین خداست همانطور که به ما رسیده است:

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَ‌تَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ‌ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ‌ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [الروم، ۳۰]

گرچه احتمالاً بزرگان با این نظر حقیر موافق نباشند، احتمالاً از این نظر حقیر در اشتباه هستم که ان شاء الله اشتباه بودنم را برایم توضیح دهند
اگر این نظر درست باشد ریز احکام به خودی خود فطری نیستند و بخاطر انتسابشان به خداست که فطری می‌شوند ... در عوض با تعقل می‌توان درستی هر آنچه دین و در نتیجه فطرت به آن امر می‌کند را بررسی کرد و درستی آنها را متوجه شد، کلما امر به العقل امر به الشرع و برعکس ... و الله العالم


سلام و تشکر:Gol:

خدای حکیم هیچ حکمی را خلاف فطرت عمومی بشر تشریع نمی کند فلذا همه احکام الهی -اعم از کلیات و جزئیات- دقیقاً منطبق با فطرت بشری است و هیچ وجه معاضدت و مخالفتی مابین آنها وجود ندارد. زیرا همه احکام الهی یک وجه نفس الامری دارند که ریشه در علم و حکمت حکیم علی الاطلاق دارد فلذا بر اساس همان وجه نفس الامری احکام شریعت، به خودی خود فطری هستند از این زاویه که بگذریم، بی شک، هر حکمی بدلیل انتسابش به خدای حکیم قطع و یقین صبغه ی فطری دارد و نمی توانیم از حکیم علی الاطلاق صدور حکمی مخالف فطرت انسانی را تصور کنیم.

موفق باشید ...:Gol:

باء;680974 نوشت:
بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله
بر مبنای تعریف شما از فطرت کدام یک از دو گزینه‌ی زیر جواب صحیح‌تری است:
الف) تک‌همسری مطابق با فطرت مرد و زن است ولی پرستش خدای واحد موافق فطرت هیچ کدام نیست
ب) تک‌همسری موافق فطرت زن نیست ولی پرستش خدای واحد موافق فطرت هم زن و هم مرد است
گزینه‌های بیشتری هم می‌شود ساخت ولی بحث ما سر دو گزینه‌ی بالاست ...
مطابق تعریف شما گزینه‌ی الف درست است و در نتیجه خداپرستی یا پرستش خدای واحد چیزی است که ادیان دارند سعی می‌کنند به مردم یاد بدهند مگرنه خودشان فطرتاً بت‌پرست هستند و چیزهایی غیر از خدا را می‌پرستند ... در زمان حاضر هم مردم فطرتاً بی‌خدا هستند و اگر ولشان کنید خودشان را خواهند پرستید و خودپرستی و تکبر که در اومانیست مطرح است چیزی است که همه به آن تمایل دارند ... کیست که حب نفس نداشته باشد و بهترین همه چیز را برای خودش نخواهد؟
از حقیر بپرسید شما به کل نمی‌دانید فطرت چیست ... فطرت را با غرایز و طبیعت انسان اشتباه گرفته‌اید ...

سلام بر شما

بزرگوار شما بهتر است یک جستجویی در اینترنت بکنید و اول معنی فطرت را بخوانید
شما تعریفتان از فطرت اشتباه است
پرستش خدای واحد فطری نیست بلکه پرستش خدا فطریست
فطرت احتیاج به یاد گرفتن و یاد دادن ندارد
همه انسانها فطرتا خداپرست هستند این فطریست
ولی پرستش خدای واحد یاد گرفتنیست زیرا اکثرا به اشتباه می روند و پیامبران هم برای اموزش همین امده اند

باء;680974 نوشت:
آنچه که شما درست می‌فرمایید این است که تک‌همسری بر خلاف فطرت نه زن است و نه مرد! کاملاً حق با شماست ... در اسلام هم تک‌همسری حرام نیست و گاهی واجب هم می‌شود ... بر زن که همیشه واجب است بر مرد هم موافق قرآن هر وقت مرد نتواند عدالت را رعایت کند واجب است که به یک همسر اکتفا نماید ... پس تک‌همسری خلاف فطرت نیست

خوب وقتی تک همسری خلاف فطرت نیست می شود فطری .ایا جز این است ؟
پس بنا به حرف شما هم تک همسری فطریست هم چند همسری !!!!!
ایا این می شود ؟؟؟!!!

باء;680974 نوشت:
دقیقاً در قرآن گفته شده است که دو یا سه یا چهار اگر نتوانستید یک ... حالا شما از این بیان تأکید بر تک‌همسری را نتیجه می‌گیرید الأمر إلیکم .

اینکه قران چرا از دو شروع کرده یک بار دلیش و گفتم وگرنه اکثر علما نظرشان بر این است که در اسلام اصل بر تک همسریست
زیرا رعایت عدالت شرایطش خیلی سخت است و از دست انسان معمولی بر نمی اید

مشکور;680977 نوشت:
یعنی مقصودتان اینست که حکمی که برای ضرورت تشریع شده مخالف فطرت انسانی است؟ یعنی العیاذ بالله خدای حکیم در دفتر احکام شریعت، بخشی را (احکام اولیه) را مطابق فطرت انسان تشریع کرده و بخشی را مخالف فطرت؟

سلام بر شما

شما بفرمایید حکمی که تاکید اسلام بر ان است یعنی تک همسری ایا می شود مخالف فطرت باشد ؟

اگر بگویید نمی شود پس باید گفت هم تک همسری و هم چند همسری فطریست

ایا می شود این هر دو درست باشد ؟

مشکور;680977 نوشت:
مثال شما در باره تک همسری آدم و قرار دادن آن بعنوان دلیلی بر مخالفت چند همسری و مسأله ازدواج موقت با فطرت نارساست، بدون شک می دانید که شرایع الهی(دین) از آدم تا خاتم یک سیر تکاملی داشته اند در مثل بمثابه سطوح مختلف آموزشی از ابتدایی تا مدارج عالیه بوده و یا دوره ها و نسخه های درمانی یک پزشک از زمان تشخیص بیماری تا درمان کامل ... فلذا خداوند بسیاری از احکام شریعت را به اقتضاء ظرفیت و استعداد بشری و دیگر شرایط و اقتضاءات و نیز مقام انبیاء الهی به مرور زمان و وابسته با این امور تشریع نموده، فلذا تشریع حکم و سنت تعدد زوجات (4 همسری و ازدواج موقت) بر اساس همین قاعده بوده، از این رو مؤانست و مطابقت همه احکام الهی تشریع شده از طرف حکیم چه اولیه و چه ثانویه قطع مسلم کاملاً منطبق با فطرتهای بشری است. در غیر اینصورت خلاف فرض حکیمانه بودن طرح خلقت و هدف کمال انسانی است

خداوند نمی توانسته ادم را مجبور به زندگی بر خلاف فطرتش بکند
ایا می توانسته ؟
ایا می شود گفت اولیا ادم روی زمین بر خلاف فطرتش زندگی کرده ؟ربطی به دین و تکامل ان هم ندارد

باء;680932 نوشت:
در زمان جاهلیت اول عربی رسید به عرب دیگر که می‌خواست دخترش را زنده‌به‌گور کند ... گفت این چه کاری است که می‌کنی، آیا این دختر کوچک انسان نیست که می‌خواهی زنده او را در زیر خاک مدفون کنی؟ او پاسخی داد که اگر خودت بودی آیا این کار را نمی‌کردی؟ و آن عرب سری تکان داد که چرا ... و بعد دختر دفن شد و هر دو پذیرفتند که کار درستی است ...

من مثالی میزنم
مردی همسرش باردار است شرایط رفاه شوهر را ندارد ... مرد هم میگوید تو شرایط لازم را نداری من میروم تا شرایط را برای خودم مهیا کنم !! زن هم در خانه ناراحت میشود... همیشه در ذهنش میمند... بچه نیز از افسردگی مادر صدمه میبیند ..مادر تا اخر بد بین است بخاطر حکم دین چیزی نمیگوید...بچه از مادر همراه شیر درد و ناراحتی میخورد ... هر دو با مشکلت روانی دست و پنجه نرم میکنند که چه ؟ که یک مرد در این شرایط نیاز جنسی خودرا به نوازش و ایستادگی در کنار همسر باردار خود ترجیح داده است ! ز نظر من این مرد مردانگپی ندارد خصلت خروس دارد

باء;680932 نوشت:
برادر ... به فرض که ما اگر بحث خواهرمان شد غیرتی شویم ... نه در مورد زنا و دوست پسر که در مورد متعه غیرتی شدیم ... این یعنی چی؟ یعنی حکم خدا حکم نادرستی است؟

بلفرض بشود شخصا میگم تشریف ببرن جای مستحبشون...
زنا ؟ دوست پسر ؟ اقا اینها اصلا جای بحث نداره مخصوصا مورد اول حرام است اندر حرام بدون چون و چرا صلا قیاس نکنید
نه حکم خدا همیشه درست است اجرا کننده نادرست است

باء;680932 نوشت:
اصلاً شما که می‌گویید فلان کار خلاف اخلاق است و خیانت است بر چه مبنایی می‌گویید خیانت است؟

خیانت امری است بر پایه دیدگاه شخص ...و رفتاری و اخلاقی است ...من در این همه متنهایی که زدم شما دید بگویم ""گناه است ""؟؟ پس بنده واقف هستم این امر گناه نیست یعنی شرعا اصلا و ابدا ایرادی ندارد و پاک و حلال به اندازه شیر مادر است
اما خیانت.. بله خیانت است به کیان خانواده و زنی که در خانه نشسته و شوهرش شب نیامده و او خودش را میخورد .... خود را پریشان میکند...به نماز مینشیدن و اشک میریزد که ای خدا چه در زندگی کم گذاشته ام که شوهرم مرا نمیبیند ... مرا نمیخواد ....خود را میخورد که بنده تو چه کرده که این شده ....و ایا شما میدانید این چه تاثیری بر فرد میگذارد ؟؟
باء;680932 نوشت:
ن مردها هم می‌گویند این اتهام‌زنی ناشی از یک سری باور غلط است که در عصر جدید به صورت پیش‌فرض از طریق فرهنگ جامعه و آموزه‌های خانوادگی و برنامه‌های فیمینیستی تلویزیون خودمان و بالاتر از آن ماهواره و غیره و غیره به همه خورانده شده است

برادر این مال الان نیست ... درقدیم از زمان حضرت پیامبر این جریان بوده و میبینیم در تاریخ فقط اان دوران و دوران چند صده قبلب زنها جرات بیان نداشته اند و حالا دارند
مگر ندیده یا نشنیده اید این زنها چه جفاهایی در حق هم میکنند و هیچ گاه چشم دیدن هم ندارند ؟
باء;680932 نوشت:
آیا شما برای این اتهام خیانت و ظلمی دفاعی دارید که بر مبنای متون دینی از خود بکنید یا تنها بر مبنای اعتقادات شخصی خود که از این طرف و آن طرف وام گرفته‌اید ما را متهم خواهید کرد؟ آیا در این دادگاه خدا این اتهام‌ها پذیرفته خواهد شد؟ اگر بله بر چه مبنایی به این نتیجه رسیدید؟

ایا خداوند راضی به زجر کشیدن بنده مومنه خود است ؟ ایا مردی که در خانه همه چیز دارد میتوانید با این عمل زندگی زن را خراب کند ؟ ایا مرد شعور ندارد که بفهمد حال که همه چیز دارد این کار باعث صدمه روحی روانی به زنش میشود ؟ ایا مرد محبت و دوست داشتن را متوجه میشود ؟ ایا مرد خروس است که درکی از محبت و عشق نداشته باشد ؟
صدبار گفته ام الان هم میگوید ...فردی که زن خوبی ندارد ..مشکلات زیادی دارد...زنش تمکین نمیکند ...زنش خواسته اورا برآورده نمیکند و ... ظلم است صبر کند برادر ظلم در حق خود میکند

باء;680932 نوشت:
البته بر بسیاری از افراد در این دوره و زمانه متعه واجب است چون نیاز شدید دارند و خوف افتادن ایشان در گناه می‌رود و امکان ازدواج دائم یا چندهمسری هم برایشان وجود ندارد

واجدین شرایط را میشه بفرمایید ؟ اصلا و ابدا به افراد مجرد کاری ندارم
از دیدگاه شخص شما یه متاهل چه شرایطی برای صیغه باید داشته باشد ؟

باء;680932 نوشت:
یعنی از نظر شما خداوند نعوذ بالله به مرد اجازه‌ داده است که شرعاً فساد کند و زندگی‌اش را به جای عقل به افسار شهوت بسپرد

نه نشد
فساد نیست برادر کی گفت فساد ؟ شما به فردی که مدام دنبال این زن و ان زن برای صیغه است چه میگویید ؟میگویید مثل نماز شب که مستحب است دارد کار مستحب انجام میدهد ؟ میگویید دنبال خیر است و کارش با نماز مستحب و روزه مستحب یکی است ؟
اسمش چیست ؟حکم خداوند کاملا درست است اجرا کننده برای خودش پرچمی ساخته و هرجا بخواهد بر زمین میکوبد
میدانید حکایت چیست ؟ حکایت کسی که هر سال حج عمره میرود و همسایه اش گرسنه و بیچاره شب را صبح میکند
حکیت نذریهای بالاشهر که پلو گوشت میدهند و پایین شهر زیر پل فداییان اسلام مردمانی صبر میکنند نانوایی تعطیل شود نان خشک انرا بخورند
حکایت موسسه ای در مشهد برای اقای استاد ... که بحال بزرگان 8میلیارد تومن برای ساخت ان خرج کرده اند اما 1بچه سید بیچاره را خرج درمان نمیدهند
بله تمام این کارها مستحب است ولی این کجا و نیت شاه مردان علی کجا
باء;680932 نوشت:
این موارد را شما به چشم دیدید و چه بسیار مواردی که به ذهنتان هم خطور نمی‌کند ... چه در ظاهر و چه در دل بندگان خدا از زن و مرد

موارد دیگر هم دیده ام در شعبه 250 حل اختلاف مشهد متاسفانه شخص نیست که اجازه عنوان بگیرم تا شما ببینی چه بر سر زن میاید در این مستحبی که نادرست انجام شود

باء;680932 نوشت:
و ظاهراً بیشتر مشکلات از همان خیال‌پردازی‌ها ناشی شده است که از کودکی در مغزش کرده‌اند که خانواده یعنی یک زن و برای یک مرد و یک مرد برای یک زن، زن و مرد برای هم به دنیا می‌ایند و هر کجا که به دنیا آمده باشند دست سرنوشت ایشان را به هم می‌رسند و ایشان عاشق هم می‌شوند و یکدیگر را می‌ربایند و دیگر happily ever after زندگی می‌کنند ... مثل سیندرلا و زیبای خفته و سایر قهرمانان والت‌دیسنی ... این خیال‌پردازی‌ها ظاهراً جای حقیقت را در دل ایشان گرفته است و البته در دل بسیاری از آقایان ... نگاه نکنید ما چند نفر اینجا از این سنت رو به فراموشی دفاع می‌کنیم، در جامعه احتمالاً کسانی که مانند شما و این خانم‌های مؤمنه فکر می‌کنند زیاد است و اگر بیشتر از کسانی مانند ما نباشد کمتر هم نیست ...

اقا شما هم کم مانده مارو به کابالیستها بچسبانی برادر
یه کلمه ما گفتیم این شد در اخرش هم جواب نگرفتیم این زن چه کند ؟ برود بگوید من چون مسلمان هستم اینرا هم قبول دارم ؟ اقا شما دقت کن نگرنی او از زندگیش دست خودش نیتس برادر که فراموشش کند

باء;680932 نوشت:
حالا ما و شما بنده‌ی خدا هستیم یا بنده‌ی مرحوم یا ملعون والت‌دیسنی؟

جان ؟ وادیسنی کیه اقا من نمیزارم بچه خودم اینهارو نگاه کنه .... اصلا از کجا اوردی شما اینهارو ؟:Ghamgin:
باء;680932 نوشت:
این یک حکم فقهی ثانویه است که به عنوان یک مرجع تقلید به مقلدان خود دادید؟ به عنوان ولی فقیه این حکم را دادید؟ بر اساس کدام جواز دینی می‌گویید این مستحب باید رها شود؟ ...
خدا به همه‌ی ما رحم کند ... و به حقیر بیشتر از سایرین ...
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

نه من فقیه نیستم
فقط راحت بگم کف کردم مردها چقدر مومن شدن :Nishkhand:همه مستحبهارو ردیف کردیم همین یکی مونده انجام ندیم بهشت نمیریم ! تو این سایت بلانسبت شما رفقا بیشتر از هر چیزی دنبال این مستحب هستند
منظور من از ولش کنیم این نبود اقا بده فلانه و.... منظورم اینه بابا چیزهای دیگه ای هست اینقدر برای این مستحب دلسوزی نکنید ادم فکرش میره جای دیگه :Gol:

علــی;680982 نوشت:
در این تاپیک سخن می گویند معتقدند که احکام الهی از جمله تعدد زوجات و ازدواج موقت تابع شرایط خاص خود بوده

اینو من قبول دارم حق هست شکی درش نیست
خب شرایطش رو کی میتونه بگه ؟

سلام به همه.
دوستان توجه داشته باشید این تاپیک ایجاد نشده که به زور متعه و چند همسری به خانومها توضیح داده بشه.
سوال بنده چیز دیگه ای بود. برخی در مورد حواس جمعی و حق طلاق و ... توضیح داده اند!!!:Moteajeb!:

برای درک بهتر یه سوال بهتر مطرح میکنم که دوست دارم کارشناس محترم و همه دوستان نظر بدهند.
آیا در حکومت آینده امام زمان(عج)(که ان شا الله اسلام ناب محمدی در سرتاسر جوامع اسلامی تحت حکومت ایشان جاری خواهد شد) مردها در صورت نیاز به همسر دوم این کار را به صورت آشکار انجام میدهند و خانومها با آن مشکلی ندارند یا نه مثل زمان حال اختیار همسر دوم تضییع حق زن محسوب می شود و خانومها اینکار را حق مرد نمی دانند؟
آن حکومت رو به این خاطر مثال زدم چون به نظرم اون زمان عرف و فطرتها و دیدگا هها ایده آل می شود.

به نظر من چند همسری اقایان یکی از بهترین روش هاست. اما مسئله تردید اور پایداری توجه مرد به همسر اول در صورت ازدواج مجدد است. ببینید دوستان بیایید واقع بین باشیم. مرد به طور کلی از داشتن رابطه جنسی و عاطفی با زن جدید مخصوصا اگر جوان باشد بدش نمیاد. این فطرت مرده. البته ممکنه بعضی از مرد ها اصلا هلاقه ای به ازدواج مجدد نداشته باشند ولی حقیقتا بعضی از مردها هم دارند. ببینید دین چه یهود باشه چه اسلام باشه چه دین مسیح باشه مرد این طوریه. البته من خودم هیچ از چندهمسری خوشم نمیاد. اما فکر می کنم چند همسری باید در جامعه باشه. می دونید چرا این رو میگم. شما الان کل دنیا رو ببینید. انصافا کشوری که به مردها اجازه داشتن چند همسر رو نمیده باز با این حال می بینید روابط های متعدد وجود داره. خب این واقعیت یک مرده. ربطی به اینکه مال کدوم کشور و فانون و دین باشه نداره. پس چه بهتر چند همسری و جتی صیغه باشه. هر چند من خودم مثل خیلی ها از صیغه و از این جور حرف ها خوشم نمیاد. ولی در عین حال فکر می کنم چند همسری امر سازنده ای هستش به شرطی که جلوی سوء استفاده و تبعیض گرفته بشه.

اپدیت:
حتی تو قران هم اومده که اگه رعایت رو می توانید رعایت کنید بروید بگیرید. به نظر این جمله صریح و واضح چند همسری رو تایید می کنه. هر چند به مزاج من و خیلی ها خوش نیاد.

اپدیت:
حتی اگر روایاتی که از ائمه در مورد متعه و ازدواج مجدد اومده رو نگاه کنیم مردم رو به متعه تشویق کردند. البته نمی خوام کارشناسی کنم. ولی حتی تو یک روایت دیدم که امام زمان هم یکی از مردم رو به متعه تشویق می کنه. خب پس اصل ازدواج مجدد و متعه چیز بدی نیست. ولی خب سوء استفاده هم از این قضیه میشه که باید این رو هم در نظر گرفت. خود قران هم صریحا اعلام کرده اگه می توانید عدالت رو رعایت رو کنید برید بگیرید. حالا هی ما نشستیم کلی تفسیر می کنیم که نه این ایه منظورش این نبود و یا نه این ایه غیر مسقیم منظور دیگه ای داشته. و کلی تفسیر!!!!!
قران گفته چند همسری به شرطه ها و شروطه ها حلال. صریح. این نظر منه. حالا دیگه هزار تا تفسیر از اون در میاد نمی دونم برای چیه. ضمن اینکه تو روایات اومده دشمنان امام زمان کسانی هستند که قران را برای امام تفسیر می کنند و دشمنی می کنند. از کجا معلوم ما همون افراد نباشیم.

**گلشن**;680990 نوشت:
سلام بر شما

شما بفرمایید حکمی که تاکید اسلام بر ان است یعنی تک همسری ایا می شود مخالف فطرت باشد ؟

اگر بگویید نمی شود پس باید گفت هم تک همسری و هم چند همسری فطریست

ایا می شود این هر دو درست باشد ؟


سلام بزرگوار:Gol:

حکم و دستور خداوند حکیم تأکید بر ازدواج است که این حکم به دو صورت ازدواج دائمی و موقت تشریع شده نه اینکه تأکید بر ازدواج دائم باشد. البته از حیث درجه و رتبه اولویت با ازدواج دائم است.

فلذا ازدواج به معنا هو ازدواج فطری است و در این مسأله تفاوتی بین حکم ازدواج دائم و موقت نیست. شاید تنها تفاوتی که بتوان یافت تفاوت مرتبتی و منزلتی بین آندو باشد.

بر این مبنا بله هر دو گونه ازدواج صحیح و مطابق فطرت است.

**گلشن**;680990 نوشت:
خداوند نمی توانسته ادم را مجبور به زندگی بر خلاف فطرتش بکند
ایا می توانسته ؟
ایا می شود گفت اولیا ادم روی زمین بر خلاف فطرتش زندگی کرده ؟ربطی به دین و تکامل ان هم ندارد

اینکه بگوییم خدا نمی توانسته بر خلاف اعتقاد به گستره ی نامحدود قدرت الهی است بهتر است گفته شد بر اساس اصل حسن و قبح عقلی و حکمت مطلقه الهی خداوند کار قبیح و ناپسند نمی کند از اینرو خلاف حکمت الهی است که خداوند آدمی را به کاری که مخالف فطرتش باشد امر کند.

بسته به شرایط و اقتضاءات زمانهای مختلف، احکامی که تشریع شده موافق با فطرت بشری بوده و عدم تشریع احکام متکامل تر که مستلزم رشد و تکامل استعداد بشر آن دورانهاست به معنای مخالف بودن احکام تشریع نشده با فطرت عمومی بشری نیست. بعنوان مثال آیا احکامی که به همان دلایل قبلی در شریعت نوح تشریع نشده بود و در شریعت ابراهیم تشریع شده و یا تا دوران ابراهیم تشریع نشده و در شریعت موسی تشریع شده و ... با فطرت انسانی مخالفت دارد؟ اگر بگویید بله مخالفت دارد، به خلاف بودن فرض حکیمانه طرح و هدف خداوند برای ارسال رسل و انزال و کتب و شرایع حکم کرده اید؟!

اتفاقاً اگر بیشتر در گزاره ها دقت کنید به ارتباط عمیق و وثیق این مسأله با سیر تکاملی شرایع پی خواهید برد.

موفق باشید ...:Gol:

سلام و ادب:Gol:

چند نکته تکمیلی در حاشیه مطالب قبلی:

1. اصل حکم و تأکید اصلی به ازدواج در چارچوب شرع مقدس بوده است و اسلام دو راه برای این امر قرار داده، ازدواج دائم و موقت.

2. از لحاظ رتبه و درجه اولویت و تصریح و تأکید با ازدواج دائم است و در شرایطی که این امر ممکن نبوده و یا ضرورتهای دیگری پیش آید مانند سفرهای طولانی، عدم تمکین همسر بدلایل مختلف و یا خوف و خطر به گناه افتادن و یا برخی ضرورتهای اجتماعی نظیر مشکلات حاد جمعیتی، افزونی تعداد زنان و دختران نسبت به مردان، شرایط خاصی که تأثیر مستقیم بر کاهش جمعیت مردان دارد، قوی بودن قدرت جنسی در برخی افراد و نظائر آن ... ازدواج مجدد با رعایت عدالت بین همسران و ازدواج موقت با رعایت اعتدال و پرهیز از افراط گری در این مسأله بلااشکال است. (البته این مطلب بدین معنا نیست که در صورت کثرت تمایل، تنوع طلبی و زیاده خواهی جنسی در برخی افراد، حلیت و جواز ازدواج موقت و صیغه منتفی می شود بلکه بنا به روایت "حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرام محمد حرام الی یوم القیامه" حتی اگر فردی فراتر از شرایطی که برای ازدواج موقت بیان شد، به این کار اقدام نمود هیچ حرجی بر او نیست.

3. با این وجود، از آنجاییکه فلسفه خلقت انسان، کمال جویی و تقرب به خداست و پرداختن به امور مادی و توجه و تمکین بیش از اندازه شهوات و خواهشهای نفسانی انسان را از مدار بندگی و قرب الهی دور می سازد فلذا باید عمده ی اهتمام انسان بر توجه به خویشتن خویش و اکتساب فضائل و ارتقاء معنویات باشد و با کف نفس و تقوا و خویشتن داری خود را از افتادن در دامهای نفس و شیطان که ما را به افراط و تفریط فرا می خوانند به خدای مهربان پناه ببریم. چنانکه در دعاهای مأثوره از اهل بیت (ع) از خدا می خواهیم: اللهم لا تجعل الدنیا اکبر همنا و لا مبلغ علمنا ...

بنابر این، مسأله ازدواج های متعدد و توجه بیش از اندازه به ازدواج موقت گرچه راهی مشروع و حلال است اما بدلیل آنکه ملایم طبع و نفس مادی انسانی است پرداختن بیش از اندازه و افراطی به آن، موجب غفلت و دوری انسان از حقیقت خویش و درک فلسفه آفرینش و وظایف بندگی و سیر و سلوک معنوی او می شود. پس در هر شرایطی شایسته انسان سلیم العقل و سلیم النفس این تمثیل است که: "اندازه نگهدار که اندازه نکوست".

4. ضمن آنکه این وادی، گرچه وادی مشروعی است و بنا به مصالح حکیمانه خدای حکیم تشریع شده و البته باید در جای خودش باشد و برای ایمنی جامعه از گناه و فساد در بطن و متن جامعه نهادینه و فرهنگ سازی شود اما راهی است پر پیچ و خم و ناهموار با گردنه های صعب العبور که هر کسی را توان راه پیمودن در این وادی نیست و بر اساس گزارشات و مشاهدات عینی بسیاری که پیرامون خود مشاهده می کنیم، عموماً کسانیکه وارد این وادی شده اند دچار افراط گری و بوالهوسی شده و از لغزش و سقوط و بی عدالتی در حق اطرافیان خود ایمن نمانده اند. پس ورود در این وادی لوازم و اقتضاءاتی دارد که از آن جمله است مجهز بودن به علم و آگاهی، سلامت عقل و نفس و تقوا و پرهیزکاری. نه اینکه انسان بر اساس بوالهوسی و به تبع فرمان و دستور نفس اماره راهی این وادی شود؟ (فاعتبروا یا اولوالابصار).

موفق باشید ...:Gol:

[="Tahoma"]

سید محمد جواد;680995 نوشت:
اینو من قبول دارم حق هست شکی درش نیست
خب شرایطش رو کی میتونه بگه ؟

سلام
سوالات دینی در زمان حضور معصوم را می توان به طور مستقیم از آنها پرسید و در زمان غیبت برای بدست آوردن احکام باید به فقیه جامع الشرایط رجوع نمود که می توانید شرایط ازدواج دائم و موقت را از مرجع تقلیدتان استفتا بنمایید و مطابق آن عمل کنید.

مشکور;681027 نوشت:
سلام بزرگوار

حکم و دستور خداوند حکیم تأکید بر ازدواج است که این حکم به دو صورت ازدواج دائمی و موقت تشریع شده نه اینکه تأکید بر ازدواج دائم باشد. البته از حیث درجه و رتبه اولویت با ازدواج دائم است.

فلذا ازدواج به معنا هو ازدواج فطری است و در این مسأله تفاوتی بین حکم ازدواج دائم و موقت نیست. شاید تنها تفاوتی که بتوان یافت تفاوت مرتبتی و منزلتی بین آندو باشد.

بر این مبنا بله هر دو گونه ازدواج صحیح و مطابق فطرت است.

سلام بر شما

وقتی هیچ زنی راضی نیست و بدش میاد از اینکه شوهرش با زنان دیگر باشد من این امر را فطری نمی دانم
دلائل شما هم به نظر من قانع کننده نیست
مثل اینست که من می بینم ماست سفید است شما دلیل بیاوردید سیاه است
به نظر من اسلام هم تاکید بر تک همسری دارد
چون شرط عدالت را که شرط بسیار سختی است و از مردان بر نمی اید برای ان گذاشته است
اصلا همین شرط گذاشتن نشان دهنده تاکید اسلام بر چند همسریست

مشکور;681027 نوشت:
اینکه بگوییم خدا نمی توانسته بر خلاف اعتقاد به گستره ی نامحدود قدرت الهی است بهتر است گفته شد بر اساس اصل حسن و قبح عقلی و حکمت مطلقه الهی خداوند کار قبیح و ناپسند نمی کند از اینرو خلاف حکمت الهی است که خداوند آدمی را به کاری که مخالف فطرتش باشد امر کند.

بسته به شرایط و اقتضاءات زمانهای مختلف، احکامی که تشریع شده موافق با فطرت بشری بوده و عدم تشریع احکام متکامل تر که مستلزم رشد و تکامل استعداد بشر آن دورانهاست به معنای مخالف بودن احکام تشریع نشده با فطرت عمومی بشری نیست. بعنوان مثال آیا احکامی که به همان دلایل قبلی در شریعت نوح تشریع نشده بود و در شریعت ابراهیم تشریع شده و یا تا دوران ابراهیم تشریع نشده و در شریعت موسی تشریع شده و ... با فطرت انسانی مخالفت دارد؟ اگر بگویید بله مخالفت دارد، به خلاف بودن فرض حکیمانه طرح و هدف خداوند برای ارسال رسل و انزال و کتب و شرایع حکم کرده اید؟!

اتفاقاً اگر بیشتر در گزاره ها دقت کنید به ارتباط عمیق و وثیق این مسأله با سیر تکاملی شرایع پی خواهید برد.

اگر خدا می خواست و دوست داشت بشر چند همسری زندگی کند از همان اول که ادم را خلق کرد برای او چندین همسر خلق می کرد
انگاه به نظر همه مردم دنیا این امر عادی می شدو فطری بود

موفق باشید

[="Tahoma"]

**گلشن**;681099 نوشت:
چون شرط عدالت را که شرط بسیار سختی است و از مردان بر نمی اید برای ان گذاشته است

شما بدون اینکه به سخنان ما توجه کنید مدام مطالبی را که ده ها بار به شما جواب دادیم تکرار می کنید اینکه خداوند حکمی را برای عموم قرار دهد و تنها برای عده کمی اجرای آن ممکن باشد محال است! مگر می شود خدای متعال امری نشدنی را به صورت کلی مطرح کند که تنها در بعض جامعه قابلیت اجرا داشته باشد و مشکلات بزرگ جامعه توسط همین عده کم مرتفع بشود ؟
[HL]اگر خدای متعال امر نشدنی و محال را تشریع نماید که در فقه می گویند تکلیف ما لایطاق است و این از جانب خدای متعال لغو است و از خدا لغو صادر نمی شود.[/HL]
منظور از عدالت كه جزو شرائط تعدد همسر ذكر شده است چیست؟
آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل هم‏خوابگى و وسایل زندگى و رفاه و آسایش است یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟
شك نیست كه" عدالت" در محبت‏هاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه كسى میتواند محبت خود را كه عواملش در بیرون وجود اوست از هر نظر تحت كنترل درآورد؟ بهمین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه 129 همین سوره نساء میفرماید" وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ": شما هر قدر كوشش كنید نمیتوانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید.(چرا که هرکس خصوصیات و توان خاصی برای جذب و برقراری ارتباط دارد)
بنابراین محبت‏هاى درونى مادامى كه موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه‏هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظف به آن است رعایت عدالت در جنبه‏هاى عملى و خارجى است.
یعنی اگر یکی از همسران دوست‌داشتنی‌تر و دارای جذابیت بیشتری هست، نباید در منظر همسر دیگر ابراز محبت زیادتری را به او داشت.
ظاهراّ كسانى خواسته‏اند از ضمیمه كردن آیه فوق (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً) به آیه 129 (وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ) چنین نتیجه بگیرند كه تعدد زوجات در اسلام مطلقا ممنوع است، زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت كرده، و در آیه دوم عدالت را براى مردان در این مورد امرى محال دانسته است، سخت در اشتباهند.
زیرا همانطور كه اشاره شد عدالتى كه مراعات آن از قدرت انسان بیرون است عدالت در تمایلات قلبى است، و این از شرائط تعدد زوجات نیست و آنچه از شرائط است عدالت در جنبه‏هاى عملى است که نیاز به آموختن مهارت و استفاده از تجارب الگوهای موفق است.
گواه بر این موضوع ذیل آیه 129 همین سوره میباشد آنجا كه میگوید:
" فَلا تَمِیلُوا كُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ" یعنى:" اكنون كه نمیتوانید مساوات كامل در محبت میان همسران خود رعایت كنید لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یك نفر از آنان نسازید كه دیگرى را به صورت بلا تكلیف در آورید"
بنابراین کسانی هم که از جمع این دو آیه، تعدد زوجات را ممنوع دانسته‌اند، قسمتى از این آیه را گرفته و قسمت دیگر را فراموش كرده‏اند و گرفتار چنان اشتباهى در مسئله تعدد زوجات شده‏اند كه براى هر محققى جاى تعجب است. و از این گذشته از نظر فقه اسلامى و منابع مختلف آن در میان شیعه و اهل تسنن مسئله تعدد زوجات با شرائط آن جاى گفتگو و چانه زدن نیست و از ضروریات فقه اسلام محسوب مى‏شود.
برنامه‌ها و احکام الهی، منطبق با فطرت و احتیاجات و نیازهای واقعی بشر جعل شده است که اگر انسان خردمند با دقت نظر در آن اندیشه کند قطعاً به بسیاری از آنها پی می‌برد. از جمله این احکام که مورد اتفاق شیعه و سنی می‌باشد؛ تجویز تعدّد زوجات و چند همسری است که به طور یقین خداوند حکیم، با در نظر گرفتن تفاوت ساختمان بدن و نیازهاى جسمی و روانى مردان و زنان و ارگانیسم بدنی و روانی دو طرف، آن را تشریع نموده و در قرآن کریم فرموده است: «‏وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فىِ الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنىَ‏ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَالِکَ أَدْنىَ أَلَّا تَعُولُوا»؛[1] و اگر می‌ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‌پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید. این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى می‌کند.
کلمه «مَثنى» بر وزن «مفعل» است و کلمه «ثُلاث» و «رُباع»، بر وزن «فعال» است، و این دو وزن (مفعل و فعال) در باب اعداد، دلالت بر تکرار ماده می‌کند. در نتیجه، معناى «مثنى»، دو تا دو تا و معناى «ثلاث»، سه تا سه تا و معناى «رباع» چهار تا چهار تا است و چون خطاب در آیه به تمامى مردم است، نه به یک نفر، لذا هر یک از این سه کلمه را با حرف «واو»، از دیگرى جدا کرد تا تخییر را برساند و این معنا را افاده کند که هر یک از مؤمنان اختیار دارند در این‌که دو یا سه و یا چهار نفر همسر براى خود انتخاب کنند، از آن‌جا که تمام مردم در این‌جا مخاطب مى‏باشند، عددهاى «دو»، «سه» و «چهار» باید در قالب کلماتى ادا شوند که بیانگر تکرار است که آن کلمات عبارتند از: «مثنى»، «ثلاث» و «رباع».[2]
البته قرآن کریم، گرفتن چند همسر را مشروط به رعایت عدالت، بین همسران قرار داده است و با جمله «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً»، آن را تعدیل نموده و در محور اعتدال، و میانه‌روى در زندگى قرار داده است، چنان‌چه بیم آن رود که نتوانند به این شرط عمل نمایند، تنها باید به یک همسر اکتفا کنند.[3]
بدون تردید «عدالت» در محبت‌هاى قلبى خارج از قدرت انسان است، چه کسى می‌تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود او است از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل، رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه دیگر می‌فرماید: «شما هر قدر کوشش کنید نمی‌توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید».[4] زیرا محرّک و انگیزه‌های تمایل قلبی؛ مانند زیبایی، کمالات دینی و شخصیتی یک زن همگی بیرونی و خارج از اختیار مرد است و چیزی که خارج از اختیار انسان باشد مورد تکلیف واقع نمی‌شود.
بنا بر این، محبت‌هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه‌هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظّف به آن است رعایت عدالت در جنبه‌هاى عملى و خارجى است.[5]
از این بیان روشن می‌شود: کسانى که خواسته‌اند از ضمیمه کردن آیه «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً» به آیه «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» چنین نتیجه بگیرند که تعدّد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است؛ زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را براى مردان در این مورد امرى محال دانسته است، سخت در اشتباهند؛ زیرا همان‌طور که اشاره شد عدالتى که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است، عدالت در تمایلات قلبى است، و این از شرایط تعدّد زوجات نیست و آنچه از شرایط است عدالت در جنبه‌هاى عملى است.[6] گواه بر این موضوع ادامه آیه است: «تمام تمایل قلبى خود را متوجه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلا تکلیف در آورید»؛[7] یعنى اکنون که نمی‌توانید مساوات کامل در محبت میان همسران خود رعایت کنید لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلا تکلیف در آورید.[8]
با توجه به مطالبی که ذکر شد؛ مقصود از این عدالت -که شرط گرفتن چهار زن می‌باشد- این است: دادن نفقه به هر یک از همسران در حدّ شأن آنها، رعایت مساوات در مسائل زناشویی و هم‌خوابگی[9] و رفتار نیکو و گشاده‌رویی[10] به همه همسران بدون فرق گذاشتن بین آنها، نه این‌که نسبت به برخی ابراز احساسات و محبّت نماید و نسبت به برخی دیگر کاملاً بی‌اعتنا یا کم توجّه باشد.

[1]. نساء، 3.
[2]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 4، ص 167 - 168، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، محقق: بهبودی، محمد باقر، ج 3، ص 332، کتابفروشى لطفى، تهران، چاپ اول، 1404ق.
[4]. «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ»؛ نساء، 129.
[5]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 255، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[6]. همان، ص 255 – 256؛ و ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج 1، ص 212 – 213، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، 1418ق.
[7]. «فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ»؛ نساء، 129.
[8]. تفسیر نمونه، ج 3، ص 256.
[9]. ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، صراط النجاة (المحشّٰی)، گردآورنده: عاصی عاملی، موسی مفید الدین، ‌ج 3، ص 253، مکتب نشر المنتخب، قم، چاپ اول، 1416ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، استفتاءات جدید، محقق و مصحح: علیان‌نژادی‌، ابوالقاسم، ج 1، ص 246، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ دوم، 1427ق.
[10]. محدث بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، محقق و مصحح: ایروانی، محمد تقی، مقرم‌، سید عبد الرزاق، ج 24، ص 609، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1405ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 31، ص 182، ‌دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، 1404ق.

علــی;681126 نوشت:
شما بدون اینکه به سخنان ما توجه کنید مدام مطالبی را که ده ها بار به شما جواب دادیم تکرار می کنید اینکه خداوند حکمی را برای عموم قرار دهد و تنها برای عده کمی اجرای آن ممکن باشد محال است! مگر می شود خدای متعال امری نشدنی را به صورت کلی مطرح کند که تنها در بعض جامعه قابلیت اجرا داشته باشد و مشکلات بزرگ جامعه توسط همین عده کم مرتفع بشود ؟
اگر خدای متعال امر نشدنی و محال را تشریع نماید که در فقه می گویند تکلیف ما لایطاق است و این از جانب خدای متعال لغو است و از خدا لغو صادر نمی شود.
منظور از عدالت كه جزو شرائط تعدد همسر ذكر شده است چیست؟
آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل هم‏خوابگى و وسایل زندگى و رفاه و آسایش است یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟
شك نیست كه" عدالت" در محبت‏هاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه كسى میتواند محبت خود را كه عواملش در بیرون وجود اوست از هر نظر تحت كنترل درآورد؟ بهمین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه 129 همین سوره نساء میفرماید" وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ": شما هر قدر كوشش كنید نمیتوانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید.(چرا که هرکس خصوصیات و توان خاصی برای جذب و برقراری ارتباط دارد)
بنابراین محبت‏هاى درونى مادامى كه موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه‏هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظف به آن است رعایت عدالت در جنبه‏هاى عملى و خارجى است.
یعنی اگر یکی از همسران دوست‌داشتنی‌تر و دارای جذابیت بیشتری هست، نباید در منظر همسر دیگر ابراز محبت زیادتری را به او داشت.
ظاهراّ كسانى خواسته‏اند از ضمیمه كردن آیه فوق (فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً) به آیه 129 (وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ) چنین نتیجه بگیرند كه تعدد زوجات در اسلام مطلقا ممنوع است، زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت كرده، و در آیه دوم عدالت را براى مردان در این مورد امرى محال دانسته است، سخت در اشتباهند.
زیرا همانطور كه اشاره شد عدالتى كه مراعات آن از قدرت انسان بیرون است عدالت در تمایلات قلبى است، و این از شرائط تعدد زوجات نیست و آنچه از شرائط است عدالت در جنبه‏هاى عملى است که نیاز به آموختن مهارت و استفاده از تجارب الگوهای موفق است.
گواه بر این موضوع ذیل آیه 129 همین سوره میباشد آنجا كه میگوید:
" فَلا تَمِیلُوا كُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها كَالْمُعَلَّقَةِ" یعنى:" اكنون كه نمیتوانید مساوات كامل در محبت میان همسران خود رعایت كنید لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یك نفر از آنان نسازید كه دیگرى را به صورت بلا تكلیف در آورید"
بنابراین کسانی هم که از جمع این دو آیه، تعدد زوجات را ممنوع دانسته‌اند، قسمتى از این آیه را گرفته و قسمت دیگر را فراموش كرده‏اند و گرفتار چنان اشتباهى در مسئله تعدد زوجات شده‏اند كه براى هر محققى جاى تعجب است. و از این گذشته از نظر فقه اسلامى و منابع مختلف آن در میان شیعه و اهل تسنن مسئله تعدد زوجات با شرائط آن جاى گفتگو و چانه زدن نیست و از ضروریات فقه اسلام محسوب مى‏شود.
برنامه‌ها و احکام الهی، منطبق با فطرت و احتیاجات و نیازهای واقعی بشر جعل شده است که اگر انسان خردمند با دقت نظر در آن اندیشه کند قطعاً به بسیاری از آنها پی می‌برد. از جمله این احکام که مورد اتفاق شیعه و سنی می‌باشد؛ تجویز تعدّد زوجات و چند همسری است که به طور یقین خداوند حکیم، با در نظر گرفتن تفاوت ساختمان بدن و نیازهاى جسمی و روانى مردان و زنان و ارگانیسم بدنی و روانی دو طرف، آن را تشریع نموده و در قرآن کریم فرموده است: «‏وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُواْ فىِ الْیَتَامَى فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنىَ‏ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَالِکَ أَدْنىَ أَلَّا تَعُولُوا»؛[1] و اگر می‌ترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشم‌پوشى کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر می‌ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید. این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى می‌کند.
کلمه «مَثنى» بر وزن «مفعل» است و کلمه «ثُلاث» و «رُباع»، بر وزن «فعال» است، و این دو وزن (مفعل و فعال) در باب اعداد، دلالت بر تکرار ماده می‌کند. در نتیجه، معناى «مثنى»، دو تا دو تا و معناى «ثلاث»، سه تا سه تا و معناى «رباع» چهار تا چهار تا است و چون خطاب در آیه به تمامى مردم است، نه به یک نفر، لذا هر یک از این سه کلمه را با حرف «واو»، از دیگرى جدا کرد تا تخییر را برساند و این معنا را افاده کند که هر یک از مؤمنان اختیار دارند در این‌که دو یا سه و یا چهار نفر همسر براى خود انتخاب کنند، از آن‌جا که تمام مردم در این‌جا مخاطب مى‏باشند، عددهاى «دو»، «سه» و «چهار» باید در قالب کلماتى ادا شوند که بیانگر تکرار است که آن کلمات عبارتند از: «مثنى»، «ثلاث» و «رباع».[2]
البته قرآن کریم، گرفتن چند همسر را مشروط به رعایت عدالت، بین همسران قرار داده است و با جمله «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً»، آن را تعدیل نموده و در محور اعتدال، و میانه‌روى در زندگى قرار داده است، چنان‌چه بیم آن رود که نتوانند به این شرط عمل نمایند، تنها باید به یک همسر اکتفا کنند.[3]
بدون تردید «عدالت» در محبت‌هاى قلبى خارج از قدرت انسان است، چه کسى می‌تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود او است از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل، رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه دیگر می‌فرماید: «شما هر قدر کوشش کنید نمی‌توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبى) عدالت و مساوات برقرار سازید».[4] زیرا محرّک و انگیزه‌های تمایل قلبی؛ مانند زیبایی، کمالات دینی و شخصیتی یک زن همگی بیرونی و خارج از اختیار مرد است و چیزی که خارج از اختیار انسان باشد مورد تکلیف واقع نمی‌شود.
بنا بر این، محبت‌هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه‌هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظّف به آن است رعایت عدالت در جنبه‌هاى عملى و خارجى است.[5]
از این بیان روشن می‌شود: کسانى که خواسته‌اند از ضمیمه کردن آیه «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَواحِدَةً» به آیه «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» چنین نتیجه بگیرند که تعدّد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است؛ زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را براى مردان در این مورد امرى محال دانسته است، سخت در اشتباهند؛ زیرا همان‌طور که اشاره شد عدالتى که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است، عدالت در تمایلات قلبى است، و این از شرایط تعدّد زوجات نیست و آنچه از شرایط است عدالت در جنبه‌هاى عملى است.[6] گواه بر این موضوع ادامه آیه است: «تمام تمایل قلبى خود را متوجه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلا تکلیف در آورید»؛[7] یعنى اکنون که نمی‌توانید مساوات کامل در محبت میان همسران خود رعایت کنید لا اقل تمام تمایل قلبى خود را متوجه یک نفر از آنان نسازید که دیگرى را به صورت بلا تکلیف در آورید.[8]
با توجه به مطالبی که ذکر شد؛ مقصود از این عدالت -که شرط گرفتن چهار زن می‌باشد- این است: دادن نفقه به هر یک از همسران در حدّ شأن آنها، رعایت مساوات در مسائل زناشویی و هم‌خوابگی[9] و رفتار نیکو و گشاده‌رویی[10] به همه همسران بدون فرق گذاشتن بین آنها، نه این‌که نسبت به برخی ابراز احساسات و محبّت نماید و نسبت به برخی دیگر کاملاً بی‌اعتنا یا کم توجّه باشد.

[1]. نساء، 3.
[2]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 4، ص 167 - 168، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. حسینى همدانى، سید محمد حسین، انوار درخشان، محقق: بهبودی، محمد باقر، ج 3، ص 332، کتابفروشى لطفى، تهران، چاپ اول، 1404ق.
[4]. «وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ»؛ نساء، 129.
[5]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 255، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش.
[6]. همان، ص 255 – 256؛ و ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج 1، ص 212 – 213، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، 1418ق.
[7]. «فَلا تَمِیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ»؛ نساء، 129.
[8]. تفسیر نمونه، ج 3، ص 256.
[9]. ر.ک: موسوی خویی، سید ابو القاسم، صراط النجاة (المحشّٰی)، گردآورنده: عاصی عاملی، موسی مفید الدین، ‌ج 3، ص 253، مکتب نشر المنتخب، قم، چاپ اول، 1416ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، استفتاءات جدید، محقق و مصحح: علیان‌نژادی‌، ابوالقاسم، ج 1، ص 246، انتشارات مدرسه امام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ دوم، 1427ق.
[10]. محدث بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، محقق و مصحح: ایروانی، محمد تقی، مقرم‌، سید عبد الرزاق، ج 24، ص 609، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1405ق؛ نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محقق و مصحح: قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 31، ص 182، ‌دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ هفتم، 1404ق.

یعنی شما اینها رو در عرض همین مدت کم نوشتی !!!!!!!
بگو از کجا کپی می کنی تا بریم همونجا بخونیم
در ضمن شما حرف حق رو قبول نمی کنی برای همین بحث کردن باهت بیفایدس
یادته اون تاپیک رو که قبول نکردی حور جمع احور است

نقل قول:
اگر خدا می خواست و دوست داشت بشر چند همسری زندگی کند از همان اول که ادم را خلق کرد برای او چندین همسر خلق می کرد
انگاه به نظر همه مردم دنیا این امر عادی می شدو فطری بود

به نظر شما ایا جمعیت جهان از نظر تعداد مردها و زن ها واقعا برابر است؟؟ مسلما نه. ایا جمعیت جهان به این صورت است که برای هر مرد دقیقا و فقط یک زن جور شده باشد؟ مسلما نه. اگر بخواهیم این طوری حساب کنیم افراد مجردی که انسانی نیست تا با او ازدواج کند زیاد می شود و این مجرد ماندن تا اخر عمر مشکل ساز میشه. ایا شما عقیده دارید که خدا برای بقیه به دلیل نبود انسان مجرد خودش بار دیگر از گل و اب انسان درست کنه و اون ها رو تزویج کنه با افراد مجرد باقی مانده؟

**گلشن**;680987 نوشت:
سلام بر شما
...
بزرگوار شما بهتر است یک جستجویی در اینترنت بکنید و اول معنی فطرت را بخوانید
شما تعریفتان از فطرت اشتباه است
پرستش خدای واحد فطری نیست بلکه پرستش خدا فطریست
فطرت احتیاج به یاد گرفتن و یاد دادن ندارد
همه انسانها فطرتا خداپرست هستند این فطریست
ولی پرستش خدای واحد یاد گرفتنیست زیرا اکثرا به اشتباه می روند و پیامبران هم برای اموزش همین امده اند

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله،
در بی‌سوادی حقیر که اصلاً شک نکنید، ولی این مطالب که گفتم زائیده‌ی تفکرات خودم نبود و از کسانی یاد گرفتم که جانشینان خدا بر زمین بوده و هستند:[INDENT=2] المحاسن، ج‏1، ص: 241
عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها قَالَ فُطِرُوا عَلَى التَّوْحِيدِ.

عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ حُنَفاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ مَا الْحَنِيفِيَّةُ قَالَ هِيَ الْفِطْرَةُ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا فَطَرَ اللَّهُ الْخَلْقَ عَلَى مَعْرِفَتِهِ «3».

عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها قَالَ فَطَرَهُمْ عَلَى مَعْرِفَةِ أَنَّهُ رَبُّهُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يَعْلَمُوا إِذَا سَأَلُوا مِنْ رَبِّهِمْ وَ لَا مِنْ رَازِقِهِمْ «4».

عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ- وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‏ قَالَ ثَبَتَتِ الْمَعْرِفَةُ فِي قُلُوبِهِمْ وَ نَسُوا الْمَوْقِفَ سَيَذْكُرُونَهُ يَوْماً مَا وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَمْ يَدْرِ أَحَدٌ مَنْ خَالِقُهُ وَ لَا مَنْ رَازِقُهُ.
[/INDENT]

دقت در همین چند حدیث باید برای درک فطرت و ماهیت آن کفایت کند ... اعطای فطرت همزمان با خلقت انسان نبوده است، بلکه وقتی خدا می‌خواست از انسان عهد بگیرد به روز الست معرفت خودش و اولیائش را در قلوب ایشان ثبت کرد، معرفت خودش را و نه اینکه کلاً خدایی وجود داشته باشد، بعد از ایشان عهد گرفت، انسان‌ها فراموش کردند (اسم انسان از نسیان گرفته شده است) ولی در دنیا آن را جایی و زمانی به یاد خواهند آورد و حجت بر ایشان تمام می‌شود،‌ حق را می‌بینند و می‌شناسند، یا ایمان می‌آورند و یا پشت می‌کنند و کافر می‌شوند ... اگر فطرت نبود هرگز خداوند خالق و رازق را نمی‌شد شناخت ... اما در این فطرت دستورات دین جزء به جزء ذکر نشده‌اند ... حقیر جایی ندیدم که چنین چیزی مطرح شده باشد ... بلکه انسان در همان زمان عهد الست هم صفاتی داشته است، مثل «ظَلُومًا جَهُولًا» در آیه‌ی شریفه‌ی «إِنَّا عَرَ‌ضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» و یا مثل «وَكَانَ الْإِنسَانُ عَجُولًا» و یا برخی صفات دیگر ... اینها جزء طبیعت انسان است ... غرایز انسان است ... عقل موظف است که بر مبنای معرفتی که خداوند در دل انسان به صورت قطعی قرار داده است که به طور کامل قابل اعتماد است انسان را در زندگی‌اش هدایت نماید و افسار غرایز باید به دست عقل باشد و راده‌ی انسان باید مطیع عقل باشد ... اما ... اما مطابق روایت مبارکه همه‌ی انسان‌ها بر فطرت پاک الهی متولد می‌شوند ولی والدین ایشان آنها را مسلمان و یهودی و مجوس و ... تربیت می‌کنند ... این یعنی فطرت ایشان و عهد الست ایشان فراموش می‌شود ... و این در حالی است که بر عقل انسان هم تا سن تکلیف پرده‌ای قرار دارد و شخص مانند مجانین است تا اینکه کم‌کم رشد کند و بالغ شود ... از وقتی عقل بالغ شد کم‌کم انسان مکلف می‌شود چون عقل در درون و بیرون به دنبال حقیقت می‌گردد تا مگر مانند پیچکی که به دنبال تکیه‌گاه می‌گردد دستش به جایی بند شود ... اگر راه به باطن خود برد و فطرت را یافت و درب گنج معرفت خدا را توانست بگشاید در آنجا گوهر حقیقت را یافته و بر اساس عقل آن را در وجودش تجلی می‌دهد و خود نیز رشد می‌کند ... اما اگر نیافت معطل می‌ماند و قوای واهمه‌ای که تا قبل از بلوغ عقل هم امورات او را در دست گرفته بود هدایتش می‌کند ...

بله فطرت به خودی خود جزيئات دستورات دین خدا را با خود ندارد ... بلکه انسان را به سمت تسلیم در مقابل خدای یگانه و حجت‌های او فرا می‌خواند ... دیگر این عقل است که انسان را در جزئیات یاری می‌دهد ... عقل و روحیه‌ی تسلیم در مقابل خداوند که حقیقت شریعت اسلام است و این دو یکی هستند چرا که معدن‌الوحی همان رسول خداست صلی‌الله‌علیه‌وآله که او هم همان عقل کلی عالم است که در جایگاه اتحاد عقل و عاقل و معقول محیط است بر کتاب آفرینش که همان کتاب مبین باشد که همان حضرت علی علیه‌السلام هستند ... و الله العالم

ان شاء الله این بار درست گفته باشم ...
اگر درست گفته باشم دیگر مشخص است که بحث غیرت در خانم‌ها و آقایان نسبت به همسر به خودی خود بحث فطری نیست ... همانطور که به همسری گرفتن دو خواهر یک بحث فطری نیست، در زمان حاضر اگر کسی جواز آنرا بدهد از زبان ابلیس حرف زده است ولی زمانی بود که اگر کسی جواز آن را می‌داد چه بسا پیامبر خدا هم می‌توانست باشد ... اینجا بحث طبیعت است و اینکه عقل باید آنرا هدایت کند و شریعت وقتی تأیید دل در قیاس با فطرت ثبت شده بر آن را گرفت دیگر می‌شود کمک‌حال عقل یا حجت باطنی ...
با این حساب بحث متعه و چند همسری یک بحث فطری نیست بلکه غیرت در زنان مطابق غرایز ایشان است که باید افسارش به دست عقل باشد و اگر امروز زنان نسبت به آن غیرت می‌ورزند این یعنی افسار عقلشان در این یک زمینه به غرایزشان سپرده شده است ... یعنی بر خلاف تصور ایشان اگر مرد به دنبال چندهمسری باشد خلاف عقل عمل نکرده است و شهواتش می‌تواند تحت کنترل عقلش باشد، اما اگر زنی با آن مخالفت کند این شهوات اوست که کنترل عقلش را به دستش گرفته است و اینکه برخی احساسات در زن قوی‌تر هستند سبب شده است تا این حس اینقدر در برخی از ایشان قوی‌ باشد ...

**گلشن**;680987 نوشت:
خوب وقتی تک همسری خلاف فطرت نیست می شود فطری .ایا جز این است ؟
پس بنا به حرف شما هم تک همسری فطریست هم چند همسری !!!!!
ایا این می شود ؟؟؟!!!

تک‌همری به معنای اینکه یک همسر هم مجاز است و نه به معنای اینکه چند همسری دیگر مجاز نباشد ... اصل بر چندهمسری است و تک‌همسری حالت خاصی از آن است، مانند دو همسری و سه‌همسری و چهارهمسری که همگی در کنار یک‌همسری مجاز هستند
**گلشن**;680987 نوشت:
اینکه قران چرا از دو شروع کرده یک بار دلیش و گفتم وگرنه اکثر علما نظرشان بر این است که در اسلام اصل بر تک همسریست
زیرا رعایت عدالت شرایطش خیلی سخت است و از دست انسان معمولی بر نمی اید

این دیگر توجیه است بزرگوار ...
ولی بگذریم ...
یا علی علیه‌السلام

**گلشن**;681132 نوشت:
یعنی شما اینها رو در عرض همین مدت کم نوشتی !!!!!!!
بگو از کجا کپی می کنی تا بریم همونجا بخونیم
در ضمن شما حرف حق رو قبول نمی کنی برای همین بحث کردن باهت بیفایدس
یادته اون تاپیک رو که قبول نکردی حور جمع احور است

سلام.
خانوم گلشن ازتون ممنونم که در بحث شرکت می کنید.
متاسفانه دارید با نظرهای احساسی و بدون پشتوانه به استدلال های دیگران جواب میدین و باعث بروز بحثها و نقل قول زدن های کل کل گونه میشین.
لطفا در مسیر هدف بحث حرکت کنید. پست 91 که بنده نوشتم رو بخونید.
موضوع قفل شده است