جمع بندی ازدواج مجدد آقایان و فطرت خانمها

تب‌های اولیه

137 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ازدواج مجدد آقایان و فطرت خانمها

سلام. من برام یه سوال برام پیش اومده گفتم همینجا بگم و تاپیک نزنم.
همه ما می دونیم که با وجود احادیث کراهت متعه در برخی مواقع، در کل اسلام متعه رو حلال کرده و اون رو حذف نکرده.
این در حالیه که تقریبا بیشتر خانوما چه مسلمان و چه غیر مسلمان و همینطور عده ی زیادی از مردان باهاش مخالفند. یعنی فطرتا نمی توانند قبولش کنند. همه ما میدونیم که غالب زنهای شوهر دار این کار رو خیانت می دونند. چه مذهبی چه غیر مذهبی...
حالا من برام سوال شده چرا یک حلال با فطرت انسان تقریبا جور نیست؟
اینایی که نوشتم صرفا برداشت شخص منه. شاید صحیح نباشه.

mohamad313;678073 نوشت:
سلام. من برام یه سوال برام پیش اومده گفتم همینجا بگم و تاپیک نزنم.
همه ما می دونیم که با وجود احادیث کراهت متعه در برخی مواقع، در کل اسلام متعه رو حلال کرده و اون رو حذف نکرده.
این در حالیه که تقریبا بیشتر خانوما چه مسلمان و چه غیر مسلمان و همینطور عده ی زیادی از مردان باهاش مخالفند. یعنی فطرتا نمی توانند قبولش کنند. همه ما میدونیم که غالب زنهای شوهر دار این کار رو خیانت می دونند. چه مذهبی چه غیر مذهبی...
حالا من برام سوال شده چرا یک حلال با فطرت انسان تقریبا جور نیست؟
اینایی که نوشتم صرفا برداشت شخص منه. شاید صحیح نباشه.

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم
اکثر مردم چه مذهبی و چه غیرمذهبی به دنبال مال دنیا هستند، به نظر شما به دنبال مال دنیا بودن فطری است؟
قریب به اتفاق مردم در مرتبه‌ای از شرک هستند ولی آیا فطرت ایشان الهی نیست؟ چرا بر خلاف فطرتشان برای خدا شریک قائل می‌شوند؟
هر چه که خدا به انسان داده است حتماً درش خیری هست ... ولی اگر سر جای خودش استفاده شود ... و مایه‌ی زحمت و خسران است اگر در غیر سر جای خودش به کار گرفته شود
...
فطرت آموزشی است که خداوند در روی عهد الست به انسان داد و بعد از ایشان برای خدایی خودش و ولایت اولیائش عهد گرفت، اما در همان عهد انسان را ظلوماً جهولاً معرفی می‌کند که زیر بار امانتی رفت که آسمان‌ها زیر بارش نرفتند ... آیا ظلوماً جهولاً بودن جزء فطرت انسان هستند یا جزء غریزه‌ی انسان؟ آیا افسار غریزه نباید به دست عقل باشد تا کنترل شود؟ ظاهراً این غیرت زنانه از مواردی است که افسار غریزه به دست هوی و هوس افتاده و چون شخص در بیرون یا درون خود ضدّی در مقابل آن نیافته است در این مسأله‌ی خلاف عقل (کلما امر به الشرع امر به العقل) پیش رفته و به آن دامن زده است تا آنجا که حتی به عرف هم تبدیل شده است ... مطابق قرآن گناه (گرچه به صورت ارادی نبوده و تنها اثرات تکوینی داشته باشد) سبب می‌شود که قلب انسان بیمار شود (فی قلوبهم مرض) تا به بدی تمایل داشته باشد و از خوبی کراهت داشته باشد ... راه درمان آن هم توبه و بازگشت است و استغفار (دائکم الذنوب و دوائکم الإستغفار)، مطابق روایت تبعیت از شرع درمان دل بیمار است ... دل که سالم شود دیده می‌شود که حکم عقل و شروع یکی است ... اینکه امروز کاری حلال یا مستحب و گاهی واجب از نگاه عرف جامعه از گناه کبیره‌ای مانند زنا زشت‌تر و منفورتر و غیراخلاقی‌تر است نشان می‌دهد از خدا و دین خدا دور شده‌ایم و حبّ دنیا بر حبّ آخرت غلبه کرده است و دلهایمان گاهی از دیدن حقایق کور شده است.

این نظر شخصی حقیر است که شاید هم اشتباه باشد
یا علی علیه‌السلام

[="Black"]

mohamad313;678073 نوشت:
این در حالیه که تقریبا بیشتر خانوما چه مسلمان و چه غیر مسلمان و همینطور عده ی زیادی از مردان باهاش مخالفند. یعنی فطرتا نمی توانند قبولش کنند. همه ما میدونیم که غالب زنهای شوهر دار این کار رو خیانت می دونند. چه مذهبی چه غیر مذهبی...
حالا من برام سوال شده چرا یک حلال با فطرت انسان تقریبا جور نیست؟

سلام.
برای پاسخ به سوال شما باید عوامل بى‏ توجّهى به معرفت فطرى را جستجو کرد و با توجه به این عوامل می توان فهمید که چرا بسیاری بر خلاف فطرت حرکت می کنند به عنوان مثال ريه با دود مخالف است. ميل انسان به دود نيست. اولين بارى كه آدم سيگار مى‏كشد، خيلى سرفه مى‏كند، ناراحت است. بعد كم كم مى‏ كشد تا اصلا زمانى كيف مى‏ كند و لذت مى‏ برد. دود تلخى را كه دستگاه فطرت سالمش پس مى‏ زد، در اثر تمرين و تلقين از آن لذت مى‏ برد. گاهى فطرت انسان در اثر تكرار عوض مى‏ شود.بنده در همین سایت افرادی را دیده ام که می گفتند ما ابتدا که با این حکم مخالفت می کردیم ناراحت می شدیم اما الان حتی همان ذره هم ناراحت نمی شویم از اين رو لازم است بعضي از اين غبارهايي كه روي فطرت را مي پوشاند را بيان كنيم:
1) غرور علمي:

غرور علمى گاهى باعث مى‏شود انسان حقيقت را نبيند. كسى يك چراغ روشن مى‏كند و شب كنارش مى‏گذارد. اگر چراغ نباشد، همه ستاره ‏ها را مى‏بيند اما همين كه چراغ روشن كرد. درست است كه چراغ يك منطقه را روشن كرده است، اما همين چراغ كوچك باعث مى‏شود كه آدم ديگر ستاره‏ ها را نبیند. در طول تاريخ بشر، افرادى به خاطر آگاهى‏هايى كه از اقوام و نياكان درباره عقائد خود دارند خود را از وحى و انبيا بى نياز مى‏ پندارند. آرى انسان‏هاى كم ظرفيّت همين كه چند كلمه ‏اى فرا گرفتند يا مدرك و مقامى به دست آوردند مغرور مى‏شوند. در قرآن سه مرتبه جمله‏ ى «نَصِيباً مِنَ الْكِتابِ» آل ‏عمران : 23- نساء : 44- نساء : 51 آمده كه به معناى علم داشتن به گوشه‏ اى‏ از كتاب است و در هر سه مورد افرادى گرفتار انحراف شده‏ اند. در سوره آل عمران آيه 23 مى‏فرمايد:أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلىَ‏ كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلىَ‏ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَ هُم مُّعْرِضُون‏ آيا به كسانى كه بهره‏اى از كتاب (آسمانى تورات و انجيل) به آنها داده شده ننگريستى كه به سوى كتاب خدا (قرآن يا تورات) دعوت مى‏شوند، تا در ميان آنها (درباره نبوت محمد صلّى اللَّه عليه و آله يا حكم رجم) داورى كند، سپس گروهى از آنها در حالى كه عادتشان بر اعراض (از حق) است روى مى‏گردانند؟! به هر حال علم كم، انسان را در معرض غرور و خود باختگى و دين فروشى قرار مى‏دهد. و در آيه‏83 سوره غافر مى‏فرمايد: فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ پس چون فرستادگانشان دلايل روشنى براى آنها آوردند آنها به آنچه از دانش در نزدشان بود (علوم مربوط به عقايد فاسده و امور دنيايشان) دل خوش كردند (و معارف انبيا را ترك نمودند) و (سرانجام) آنچه بدان استهزا مى‏كردند بر آنها وارد شد و آنان را فرا گرفت. و عبارت «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ» اين را ميرساند كه علم اندك مانع حقّ پذيرى است.

2) گناهان:

براى رسيدن به عقل سليم و فطرت‏ خالص بايد گناه‏ و غفلت را از خود دور کرد و در برابر وسوسه‏ هاى شيطان، هدايت عقل و فطرت‏ و دعوت انبيا نيز هست كه مى‏ تواند بهترين كمك براى حركت در راه مستقيم و دورى از گناه‏ و وسوسه ‏ها باشد. البته وسوسه شيطان پس از آمادگى و زمينه ‏سازى خود ماست و چنين نيست كه او ما را بى‏ اختيار به دنبال خود بكشد، بلكه اين ما هستيم كه او را به خود جلب و بر خود مسلّط مى‏كنيم. از امام صادق علیه السلام سؤال شد گناه‏ عوام يهود چيست كه منحرف مي‏شوند؟ امام علیه السلام فرمود: گر چه عوام سواد خواندن و نوشتن نداشتند، امّا فطرت‏ داشتند، با چشم خود دروغ و فسق و رشوه علما را مي‏ديدند و سكوت مي‏كردند. فطرت‏ انسان سالم است، آنچه آن را مى‏پوشاند، گناه‏ است. و خداوند متعال در سوره مطففین آیه 14 میفرماید: كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُون‏ چنين نيست (كه آيات ما افسانه باشد) بلكه بر دل‏هاى آنان آنچه كسب مى‏كرده ‏اند (از گناهان) زنگار بسته است. اعمال آنها زنگار بر قلبشان ريخته، و نور و صفاى نخستين را كه به حكم فطرت خداداد در آن بوده گرفته، به همين دليل چهره حقيقت كه همچون آفتاب عالم تاب مى‏درخشد هرگز در آن بازتابى ندارد، و پرتو انوار وحى در آن منعكس نمى‏گردد." ران" از ماده" رين" (بر وزن عين) به طورى كه" راغب" در" مفردات" مى‏ گويد: همان زنگارى است كه روى اشياء قيمتى مى‏نشيند، و به گفته بعضى ديگر از ارباب لغت قشر قرمز رنگى است كه بر اثر رطوبت هوا روى آهن، و مانند آن ظاهر مى‏شود كه در فارسى ما آن را" زنگ" يا" زنگار" مى‏ناميم، و معمولا نشانه پوسيدن و ضايع شدن آن فلز، و طبعا از بين رفتن شفافيت و درخشندگى آن است. از اين آيه آشكار مى‏شود كه كفر و تكذيب محصول استمرار در گناه است و بر فطرت انسانى عارض مى‏شود اگر غبار گناه و انحرافات از روی فطرت پاک شود به روشنی وجود خداوند را از قلب خود اعتراف خواهد کرد و خداوند در سوره عنکبوت آیه 63 می فرماید : وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِها لَيَقُولُنَّ اللَّه‏ و اگر از آنان (مشركان) بپرسى: چه كسى از آسمان، آبى فرستاد كه به وسيله‏ى آن زمين را بعد از مرگش زنده كرد؟ حتماً خواهند گفت: خدا. در اين ميان افرادى كه تنها در اثر غفلت و تربيت غلط جامعه از فطرت خود دور شده ‏اند، با هدايت قرآن به فطرت خود باز مى‏گردند بنابراین گناه‏ با فطرت‏ و عقل سالم، هماهنگ و مانوس نيست، و عقل و فطرت سالم، آن را زشت و بيگانه مى‏شمرد.

3) رفيق شيطان:

در قرآن میخوانیم: اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ‏ ُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ ِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطان‏ شيطان بر آنها مستولى شده پس ياد خدا را از خاطرشان برده است آنان حزب شيطانند گاهى انسان مريد شيطان مى‏شود و شيطان بر او تسلّط كامل مى‏يابد. هر چه از ياد خدا غافل شويم، به مدار حزب شيطان نزديك مى‏شويم. و نباید خود را در اختيار هر حزب و گروهى قرار دهيم كه بعضى گروه ‏ها، حزب شيطان‏اند. و با ورود به این گروها ممکن است راه و منش انسانها تغییر کند به طوری که فطرت انسان در زندگی روزانه نسبت به خدا خاموش شود .
روش شيطان اين گونه است كه:
1.گام به گام انسان را به سوى خود مى‏كشاند. يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ وَ مَنْ يَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّيْطانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَروَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد، پيروى از گام‏هاى شيطان نكنيد و هر كس از گام‏هاى شيطان پيروى كند مسلّما او دستور كار زشت و ناپسند مى‏ دهد. و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود هيچ يك از شما هرگز (از فساد عقايد و اخلاق و عمل) پاك نمى‏شد. سياست شيطان نفوذ تدريجى و گام به گام است هرگز يك انسان پاكدامن و با ايمان را نمى‏شود يك مرتبه در آغوش فساد پرتاب كرد، بلكه گام به گام اين راه را مى‏سپرد:
گام اول معاشرت و دوستى با آلودگان است.
گام دوم شركت در مجلس آنها.
گام سوم فكر گناه.
گام چهارم ارتكاب مصاديق مشكوك و شبهات.
گام پنجم انجام گناهان صغيره.و بالآخره در گامهاى بعد گرفتار بدترين كبائر مى‏شود، تا سقوط كند و نابود گردد، آرى اين است" خطوات شيطان" گاهى در دل نفوذ مى‏كند . «يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ»

2.گاهى در دل نفوذ مى‏كند و همانجا مى‏ماند. وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرين‏ و هر كس از ياد خداى رحمان (در اثر اشتغال به شهوات) چشم بپوشد (و كوردل شود) براى او شيطانى مى‏گماريم، كه همواره (براى وسوسه و گمراهى) يار و قرين باشد.(32)
3.گاهى انسان برادر شيطان مى‏شود. « إِنَّ الْمُبَذِّرينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطين » (33)حقّا آنان كه اموالشان را (در راه حرام و باطل) ريخت و پاش مى‏كنند برادران (رفيقان و همسويان) شياطينند. همانطور که دشمن سر سخت خداوند و بدترین رفیق شیطان است خداوند در سوره فرقان آیه 29 از همنشینی با رفیق بد را مذمت نموده است می فرماید لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي مفهوم این آیه این است که بيدارى و آگاهى به سراغ من آمده بود (و سعادت در خانه مرا كوبيد) ولى اين دوست بى ايمان مرا گمراه ساخت"
و شاعر همنشينى با دوستان بد را به مار خوش خط و خالى تشبيه شده است كه زهرى كشنده در درون دارد؛
تا توانى مى‏گريز از يار بد
يار بد بدتر بود از مار بد
مار بد تنها تو را بر جان زند
يار بد بر جان و بر ايمان زند
يا دوست بد به ابر تيره‏اى تشبيه شده است كه خورشيد با آن عظمت را مى‏پوشاند؛
با بدان منشين كه صحبت بد
گرچه پاكى تو را پليد كند
آفتاب بدين بزرگى را
پاره‏اى ابر ناپديد كند

4) محيط و جامعه فاسد:

محیط میتواند در سرنوشت انسان موثر به سزایی داشته باشد و ارتباط با خدا هر چند اندك و داشتن محیطی سالم، مى‏تواند راه نجات باشد و یکی از دغدغه های مذهبیان ایجاد جامعه سالم است به این دلیل که یکی از عامل های پوششی فطرت محیط فاسد است. و حتی افرادی که به خاطر نبودن محیط سالم باعث بی توجهی و غفلت از خداوند شده است و زبانی افسوس و پیشیمانی را به خود داده است. خداوند می فرماید: يا وَيْلَتي لَيْتَني لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَليلا اى واى بر من، كاش فلانى را (كه سبب انحراف من شد) دوست نمى‏گرفتم. روشن است كه منظور از" فلان" همان شخصى است كه او را به گمراهى كشانده، شيطان يا دوست بد يا خويشاوند گمراه .

5) تهديد :

فشار و تهدید ترس را ایجاد میکند و يك دوم ترس جهل است. و این انسان را از فطرت دور می کند گاهى به خاطر اين كه مى‏ترسد اطاعت مى‏كند و از روى ترس مى‏گويد: بله قربان! در سوره شعراء آیه 29 میخوانیم «قالَ‏ لَئِنِ‏ اتَّخَذْتَ‏ إِلهَاً غَيْرى‏ لَأَجْعَلَنَّكَ‏ مِنَ‏ الْمَسْجُونينَ‏» فرعون مى‏گفت: اگر خواسته باشيد مرا پرستش نكنيد، همه شما را زندان مى‏كنم. همه از ترس گفتند بله قربان!. در واقع فرعون با اين سخن تند و تهديد ظالمانه مى‏خواست موسى علیه السلام را خاموش كند چرا كه اگر این کار را نمی کرد سبب بيدارى مردم مى‏شد، و براى جباران چيزى خطرناكتر از بيدارى و هشيارى مردم نيست!.

[HL]6) تبليغات باطل و تهاجم فرهنگی:[/HL]

با تبليغات‏ سوء و مسموم ممكن است كارهاى پسنديده، ناپسند و امور ناپسند، پسنديده جلوه داده شود. مثلاً وهّابى‏ها، تبليغات‏ سوئى را بر عليه شيعه به راه انداخته و برخى اعمال شيعيان را شرك دانسته و آنها را مشرك معرّفى مى‏كنند. با صرف ميليون‏ها دلار و ريال، صدها كتاب بر عليه شيعه و معتقدات آنها تأليف و در حدّ وسيعى چاپ و در ميان مسلمانان، خصوصاً در ايّام حج توزيع كرده ‏اند. پس با این تبليغات كاذب‏ انسان را از شناختن اسلام بازمي‏دارد. و همچنین فرعون با تبلیغاتش مانع ایمان آوردن افراد میشد. وَ نادى‏ فِرْعَوْنُ في‏ قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لي‏ مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْري مِنْ تَحْتي‏ أَ فَلا تُبْصِرُون‏ و فرعون در ميان قوم خود ندا درداده، گفت: اى قوم من، آيا فرمانروايى مصر از آن من نيست و اين نهرها از زير (قصرهاى) من (و در تحت اراده من) روان نيستند؟ آيا نمى‏بينيد؟!

[HL]7) هواي نفس و دخالت منافع شخصی در حکم خدا:

[/HL]
خداجويى در فطرت هر انسانى وجود دارد، لكن او در مصداق و يافتن حقّ گرفتار اشتباه مى‏شود. و يكى از چيزهايى كه انسان را در غفلت فرو مي برد هواپرستى است خداوند هوا پرستى را عامل غفلت و انكار معاد و بدترين انحراف و بعلاوه چند مورد ديگر مي داند كه آنها را بيان ميكنيم :
1- قرآن كريم در سوره كهف آيه 28 هواپرستى را، سرچشمه غفلت ميداند چون كيفر دنياگرايى، غفلت از ياد خداوند است‏. «تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ » آرايش زندگى دنيا را طالب باشى و از كسى كه قلب او را (به خاطر سابقه طغيانش) از ياد خود غافل كرده‏ايم و از هوا و هوس پيروى مى‏كند اطاعت مكن. در حديثى از حضرت على عليه السلام است كه دو خصلت را بر شيعيان ترسان است مي فرمايد: أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ خَصْلَتَيْنِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ يُنْسِي الْآخِرَة همانا از دو خصلت بيش از همه چيز بر شما هراسانم يكى پيروى از هواى نفس و ديگرى درازى آرزو كه پيروى هواى نفس از درك حقيقت جلوگير است و درازى آرزو آخرت را از ياد شخص مى‏برد.
2- سرچشمه انكار معاد، پيروى از هواى نفس است. و هوا پرستى، سرچشمه‏ى كفر است. ايمان به معاد، بهترين عامل براى كنترل هوى پرستى است فَلا يَصُدَّنَّكَ عَنْها مَنْ لا يُؤْمِنُ بِها وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَتَرْدى پس مبادا كسى كه به قيامت ايمان ندارد و پيرو هواى نفس خويش است، تو را از توجّه به قيامت باز دارد كه سقوط مى‏كنى.
3- هوا پرستى، بدترين انحراف است. آیه 50 سوره قصص می فرماید: «فَإِنْ لَمْ يَسْتَجيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُدىً مِنَ اللَّه‏ » پس اگر (دعوت) تو را اجابت نكردند بدان كه آنها از هواهاى (نفسانى) خود پيروى مى‏كنند، و چه كسى گمراه‏تر است از آن كه بدون هدايت خداوند از هواى (نفس) خود پيروى كند؟!
براى انسان سه دشمن معنوى شمرده‏اند:
الف- جلوه‏هاى دنيوى‏
ب- تمايلات نفسانى
ج- وسوسه‏هاى شيطانى‏
در اين ميان، دنيا و جلوه‏هاى آن همچون كليدى است كه با حركت به يك سوى، در را باز مى‏كند و با حركت به سوى ديگر مى‏بندد، يعنى هم مى‏توان از آن بهره‏ى خوب گرفت و هم مى‏توان آن را در راه بد بكار برد. وسوسه‏هاى شيطانى نيز اگر چه نقش‏آفرين هستند ولى انسان را به گناه مجبور نمى‏كنند، مضافاً بر اينكه، شيطان در دل اولياى خدا راه نفوذ و تسلّطى ندارد. امّا دشمن دوّم كه از همه كارسازتر است، هواها و تمايلات نفسانى است كه خطرناك‏ترين دشمن انسان بشمار مى‏رود.
4- هواپرستى، مانع قضاوت عادلانه است. و قرآن خطر قضاوت و دورى از حقّ را توجّه به هواهاى نفسانى مي داند. «فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى‏»(43)پس ميان مردم به حق داورى كن، و از هواى نفس پيروى مكن‏
[HL]
Dirol تقليد کورکورانه از غرب[/HL]

تقليد كوركورانه زمينه ‏ساز بسيارى از مفاسد و جنايات مى‏شود. تقليد كوركورانه يعنى عدم استقلال، وابستگى ذلّت ‏بار به ديگران و به دنبال آن مد پرستى و هرزه گرايى و زندگى پوچ و طفيلى. در قرآن مى‏خوانيم: هنگامى كه رسولان خدا مردم را به توحيد و ترك بت‏پرستى دعوت مى‏كردند بت‏پرستان در پاسخ مى‏گفتند: «ان انتم الّا بشر مثلنا تريدون ان تصدّونا عمّا كان يعبد آباؤنا» « شما انسان‏هايى مانند ما هستيد و مى‏خواهيد ما را از آنچه پدرانمان مى‏پرستيدند باز داريد.» تقليد كوركورانه از نياكان يك منطق سستى است كه مشركان در برابر پيامبران اقامه مى‏كردند و همين منطق بى ‏اساس نمى‏گذاشت كه از گناهان و انحرافات عقيدتى و اخلاقى خود دست بكشند؛ قرآن مى‏فرمايد: «و اذا قيل لهم اتَّبِعوا ما انزل اللّه قالوا بل نَتّبِع ما الفَينا عليه آباؤنا» «و هنگامى كه به مشركان گفته مى‏شد از آنچه خدا نازل كرده است‏ پيروى كنيد، در پاسخ مى‏گويند: بلكه ما از آنچه پدران خود را بر آن يافتيم پيروى مى‏نماييم.» تقلید از نیاکان آنها باعث حجاب بر فطرت آنها شد چه بسا اکر تقلید را کنار می گذاشتند خواه نا خواه به ضمیر باطنشان توجه می کردند و راه صحیح را با میل درونیشان فطرتاً پیدا میکردند . مواردهای دیگر از قبیل خود باختگی، خویشان بد ،حفظ روابط، اطاعت از رؤسا، پیروی از اکثریت، نبود رهبر و مسخره کردن مومنین و .... سبب زنگار و حجاب بر روی فطرت می باشد که اینها درد بسیار بزرگی برای هر فرد دینداری است و مانع از یاد خداوند می باشد. برای رفع این درد بزرگ نیاز به یک پاکسازی برای این غبارها دارد .[/]

با نام و یاد دوست




کارشناس بحث: استاد مشکور

mohamad313;678073 نوشت:
سلام. من برام یه سوال برام پیش اومده گفتم همینجا بگم و تاپیک نزنم.
همه ما می دونیم که با وجود احادیث کراهت متعه در برخی مواقع، در کل اسلام متعه رو حلال کرده و اون رو حذف نکرده.

سلام و ادب:Gol:

بدون شک، ازدواج در اسلام دو نوع می باشد: 1- ازدواج دائم. 2- ازدواج موقت(متعه). ازدواج موقت در اسلام یک ازدواج شرعی است و مثل ازدواج دائم، دارای خطبه عقد، مهریه و عده طلاق است.

احادیثی که ازدواج موقت را در برخی مواقع مکروه دانسته و یا برای برخی افراد نهی کرده اند بسته به شرایط خاص آن افراد و یا شرایط زمانی و بدلایل خاصی بوده که قابل بررسی است(که مجال دیگری می طلبد، برای این منظور به تایپیک احادیث کراهت متعه مراجعه شود) لکن بطور کلی ازدواج موقت (متعه) نوع دوم ازدواج است که شارع حکیم بعنوان راه حلی اصولی برای جلوگیری از فساد و تباهی فرد و جامعه آن را تشریع نموده است چنانکه این کلام امام علی (ع) است که در گوش ها طنین انداخته و از سوء عاقبتی که با اهمال به این راه حل پدید می آید بشریت را بر حذر می دارد و می فرماید: "اگر نهی عمر از متعه نبود جز افراد شقی کسی زنا نمی کرد."( مستدرک‏الوسائل، ج 14، ص 478. " فَلَوْلَاهُ مَا زَنَى إِلَّا شَقِیٌّ أَوْ شَقِیَّة").

mohamad313;678073 نوشت:
این در حالیه که تقریبا بیشتر خانوما چه مسلمان و چه غیر مسلمان و همینطور عده ی زیادی از مردان باهاش مخالفند. یعنی فطرتا نمی توانند قبولش کنند. همه ما میدونیم که غالب زنهای شوهر دار این کار رو خیانت می دونند. چه مذهبی چه غیر مذهبی...
حالا من برام سوال شده چرا یک حلال با فطرت انسان تقریبا جور نیست؟

برخی دلایل مخالفت عموم افراد اعم از زن و مرد با این سنت الهی و نبوی می توان در موارد زیر جستجو کرد:

اول. عدم توجه عمیق به حکمتهای نهفته در احکام و دستورات شرع مقدس از جمله این حکم و سنت الهی.

دوم. عدم آشنائی با فواید و برکات بیشمار این سنت الهی و نبوی در پیشگیری از فساد و تباهی فرد و جامعه.

سوم. عدم تبیین دقیق مسأله توسط کارگزاران و متولیان فرهنگ دینی و عمومی و فقدان یک فرهنگ ریشه دار پیرامون آن که موجب شده نگاه ها به آن عمدتاً منفی باشد.

چهارم. طرح عامیانه، غیراصولی و کوچه بازاری آن توسط افراد غیرکارشناس در محاورات و گفتگوهای فی مابین که موجب شده عموماً بویژه خانومها چهره ی آن را زشت و ناشی از بوالهوسی مردان بدانند.

پنجم. فقدان آشنائی و درک درست نسبت به آموزه های دینی و نیز عدم وجدان تربیت صحیح دینی و نگاه کمال جویانه به دستورات دین، موجب شده بجای آنکه با پذیرش این دستورات و احکام، زمینه تعالی و کمال خود و جامعه را فراهم آوریم خواست و منویات خود را بر این احکام ترجیح داده، بعبارتی بجای آنکه خودمان را با احکام و دستورات الهی منطبق سازیم، برعکس احکام و دستورات را با خواست و تمنیات خود هماهنگ می کنیم.

ششم. فقدان تبیین یک روش و ساز و کار اصولی برای روشمند کردن و منطقی کردن این مسأله و عدم وجدان تبلیغ و ترویج عالمانه ی جوانب مختلف این مسأله اعم از فواید و احیاناً تبعات سوء افراط گرایی در آن توسط عالمان و متولیان امر فرهنگ جامعه، موجب شده برخی گفتمان ها و رفتارهای افراط گرایانه در این وادی، جلوه زشت و کریهی از این سنت الهی در نگاه عموم به نمایش بگذارد.

هفتم. بدلیل عدم تعهد برخی مردان و افراط و زیاده روی توأم با بوالهوسی ایشان در این مسأله و نیز گزارشات و تبعات سوء ورود و افراط مردان در این وادی که در سطح جامعه دهان به دهان می چرخد، نوعی خوف و ترس نسبتاً منطقی را بویژه در جامعه زنان ایجاد کرده فلذا عموماً نگاه زنان به این مطلب خوشاینده نبوده بلکه در حالت شدید آن، بناحق این عمل را رفتاری ضد انسانی و تضییع کننده ی حقوق زن می دانند.

هشتم. وجود نسبی روحیه ی خودبینی در عموم مردم به تشکیک مراتب نیز در بروز این مخالفتها مؤثر است زیرا زنان در این مسأله بدون توجه به منافع و آثار اجتماعی این حکم و سنت الهی تنها به منافع خویش توجه دارند و مردان نیز اگر متعهد نباشند و یا احیاناً افراط کنند تنها خواست و منافع خودشان را در این حکم و سنت الهی جستجو می کنند و بدلیل عدم آشنایی با حدود حکم و نداشتن تعهد لازم در رعایت حقوق دیگران، ممکن است برای رسیدن به خواسته خود، حتی حقوق دیگران را زیر پا بگذارند.

نهم. و دیگر موارد ...

از این رو اگر در جهت تأمین عوامل و یا رفع موانع موارد فوق دقیقاً اقدامی علمی و عملی صورت گیرد. بدون شک، با تغییر نگاهها قطعاً رویکرد عموم نیز به مسأله ی مورد بحث تغییر خواهد کرد و نه تنها کسی با این سنت و حکم الهی و نبوی مخالفت نخواهد کرد بلکه عموماً بسته به شرایط و اقتضاءات خاص و ضرورتهای جامعه و نیز برای پیشگیری جامعه از فساد و تباهی که ملایم طبع همگان بویژه مؤمنان است استقبال خواهند نمود.

نکته پایانی اینکه هیچیک از احکام دینی و الهی با فطرت انسانی در تعارض و تضاد نیست بلکه دقیقاً منطبق و سازگار با آن است چون هر دوی آنها یکی به نحو تکوین (فطرت) و دیگری بنحو تشریع (احکام) از یک منبع، یعنی شارع حکیم صادر شده است. اما دلیل عمده ی مخالفت اکثر مردم با این سنت و حکم الهی، ریشه در موارد ذکر شده فوق و دیگر مواردی است که از شماره افتاد که از آنها می توان بعنوان حُجُب و موانع فطرت یاد کرد نه اینکه تصور کنیم اصل فطرت با این احکام و دستورات در تعارض و تضاد است.

موفق باشید ...:Gol:

mohamad313;678073 نوشت:
سلام. من برام یه سوال برام پیش اومده گفتم همینجا بگم و تاپیک نزنم.
همه ما می دونیم که با وجود احادیث کراهت متعه در برخی مواقع، در کل اسلام متعه رو حلال کرده و اون رو حذف نکرده.
این در حالیه که تقریبا بیشتر خانوما چه مسلمان و چه غیر مسلمان و همینطور عده ی زیادی از مردان باهاش مخالفند. یعنی فطرتا نمی توانند قبولش کنند. همه ما میدونیم که غالب زنهای شوهر دار این کار رو خیانت می دونند. چه مذهبی چه غیر مذهبی...
حالا من برام سوال شده چرا یک حلال با فطرت انسان تقریبا جور نیست؟
اینایی که نوشتم صرفا برداشت شخص منه. شاید صحیح نباشه.


سلام و عرض ادب من فقط نظرم رو مینویسم

شاید عده ای زیادی از زنان باهاش مخالف باشند اما تا حالا نشنیدم آقایی با این کار مخالف باشه یا هم باشه عده ای محدود هستند

نه فکر نکنم چیز ذاتی باشه و یعنی این چیزی نیست که فطری و جز ذات یک زن باشه

در واقع عده ای زنان مخالفن خب چون دوست دارند مرد زندگیشون فقط مال خودشون باشه و دوست ندارند با کسی تقسیمش کنند همون طور که یک

مرد غیرت داره و نمیذاره زنش با کسی دیگه ای باشه

نه خیانت که نیست این خیانت وقتی هست که مرد از زنش پنهان کنه و به زنش نگه و خودش با پنهان کاریش راهشو انتخاب کنه و ادامه بده و اگه احیانا

ان زن فهمید معلوم نیست در مقابل

این خیانت چه عکس العملی نشون بده

ولی عده ای از زنان هم هستند که مخالفتی با این کار ندارند و با هم کنار میان و میتونند دوست هم باشند ولی عده ای دیگر حسادت میکنند و ممکنه حتی

زن دوم را هم بخاطر هم حسادت و

خیانت شوهرشون بکشنند

ولی عده ای از زنان هم هستند وقتی میبنند خودشون بچه دار نمیشن و خلایی در زندگیشون حس میکنن برای مردشون زن میگرن

پس بببنید اینطور نیست که جز فطرت یک زن باشه

بسیار ممنونم

دوستای من میگن کاش چندین زن داشتیم ومدام از زیبایی و.......خانم های تو بازار میگن وشرایط باشه رابطه هم برقرار میکنن، ما پسریم الان کسی نگه نه اینطور نیست وفلان چون واقعا هممون این احساس ومیل رو داریم، حالا این بد هستش که دزدکی بری با یه زن رابطه برقرار کنی یا اینکه بری یه زن دیگه بگیری، کدوم از لحاظ قانون و عرف بدتر جلوه میکنه

[="Times New Roman"][="Black"]من فکر می کنم دلیل مخالفت خانم ها این باشه که آقا می خواد بره برای رضای خدا یه دختر 20 ساله بگیره..
.
مرد اگر هدفش رضای خدا و کمک به خلق خدا هست کلی زن بالای 50 سال نیازمند هست..برید از اونها حمایت کنید..ان کنتم صادقین
.
مگه هدف رضای الهی نیست؟ فقط خدا ما مردها رو میشناسه
[/]

باسلام
آیا جامعه به این شرایط رسیده?????!!!!!!

شهوت‌گرایی و لذّت‌جویی
عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می‌گردد و روح ایشان به لجنزاری بدبو از بی‌عفّتی و هواپرستی تبدیل می‌گردد:
«همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می‌شود، دیگر اهمیت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟! زنان در آن زمان، بی ‌حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد. آنان در فتنه‌ها داخل، به شهوت‌ها علاقه‌مند و با سرعت به سوی لذّت‌ها روی می‌آورند
زن‌پرستی
یکی از آفات و ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، زن‌سالاری تا سر حدّ زن‌پرستی و قبله قرار دادن زنان است:
«(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبله‌اش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود. مرد از همسرش اطاعت می‌کند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی می‌کند.در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می‌کند، آنچه را که او نمی‌خواهد، انجام می‌دهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج می‌کند.»
و یک موضوع دیگه که واقعا خندم گرفت. و در این حال خیلی نگران کننده.
که متاسفانه متن رو پیدا نکردم در مورد درخواست ازدواج از طرف خانوم‌ها و بهم خوردن تعادل نسبت زن به مردان.
واقعا الان در این شرایط هستیم?

اللیل والنهار;680449 نوشت:
باسلام
آیا جامعه به این شرایط رسیده?????!!!!!!

شهوت‌گرایی و لذّت‌جویی
عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می‌گردد و روح ایشان به لجنزاری بدبو از بی‌عفّتی و هواپرستی تبدیل می‌گردد:
«همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می‌شود، دیگر اهمیت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟! زنان در آن زمان، بی ‌حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد. آنان در فتنه‌ها داخل، به شهوت‌ها علاقه‌مند و با سرعت به سوی لذّت‌ها روی می‌آورند
زن‌پرستی
یکی از آفات و ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، زن‌سالاری تا سر حدّ زن‌پرستی و قبله قرار دادن زنان است:
«(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبله‌اش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود. مرد از همسرش اطاعت می‌کند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی می‌کند.در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می‌کند، آنچه را که او نمی‌خواهد، انجام می‌دهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج می‌کند.»
و یک موضوع دیگه که واقعا خندم گرفت. و در این حال خیلی نگران کننده.
که متاسفانه متن رو پیدا نکردم در مورد درخواست ازدواج از طرف خانوم‌ها و بهم خوردن تعادل نسبت زن به مردان.
واقعا الان در این شرایط هستیم?


در این شرایط نیستیم ؟

mohamad313;678073 نوشت:
سلام. من برام یه سوال برام پیش اومده گفتم همینجا بگم و تاپیک نزنم.
همه ما می دونیم که با وجود احادیث کراهت متعه در برخی مواقع، در کل اسلام متعه رو حلال کرده و اون رو حذف نکرده.
این در حالیه که تقریبا بیشتر خانوما چه مسلمان و چه غیر مسلمان و همینطور عده ی زیادی از مردان باهاش مخالفند. یعنی فطرتا نمی توانند قبولش کنند. همه ما میدونیم که غالب زنهای شوهر دار این کار رو خیانت می دونند. چه مذهبی چه غیر مذهبی...
حالا من برام سوال شده چرا یک حلال با فطرت انسان تقریبا جور نیست؟
اینایی که نوشتم صرفا برداشت شخص منه. شاید صحیح نباشه.

[=book antiqua]بسم الله الرحمن الرحیم
اولین پست آدم چقدر شیرینه...!:khandeh!:
منم قاعدتاً نظر خودم رو می‌گم.
ببین دوست من، ازدواج موقت(همونطور که جناب باء عزیز فرمودن) قسم دوم ازدواج توی اسلام هست و بنظر میاد این ازدواج برای افرادی هست که به هر دلیل توانایی ازدواج دائم رو نداره و نیاز به ازدواج داره(حالا چه از نظر جنسی(نمود بیشتر توی مردا)، چه از نظر عاطفی(نمود بیشتر توی زن‌ها))و... .
حالا سوالی که کردی، این بود که چرا ازدواج موقّت که حلال هست با فطرت الهی انسان جور نیست؟
جواب کوتاه و مختصر من به سوالت، اینه:
اول اینکه کـی گفته با فطرت الهی جور نیست!؟
لازمه یه بحث کلی تر رو مطرح کنیم.
هر انسانی، وقتی بدنیا میاد، توی یه جامعه با عقاید و رسم‌های مشخص و مختلف هست.
توی تربیت شخصیّت و تفکرات یه آدم، خانواده اون آدم، جامعه‌ای که زندگی می‌کنه، دوستای اون فرد و مسائل مختلف دخیل هستند.
چرا ازدواج موقت؟ تو بگو نماز! که ستون دین اسلام و به بیان دیگه، مهم ترین فرع بهترین دین خداست! چرا توی بعضی جوامع، کسی نماز بخونه، بهش میخندن؟ به این دلیله که نماز با فطرت انسان مغایره!؟ یا چرا حجاب رو که بازم یکی از فروع مهم دین خداست، اکثر مردم جهان رعایت نمی‌کنن، دلیلش اینه که حجاب با فطرت انسان ها مغایره!؟ یا سوال های اینچنینی که کم هم نیستن! دیدی؟ بنظرم سوالت درباره ازدواج موقت نیست، باید ریشه این سوال بررسی بشه...
ببین، فقط فطرت نیست که روی تفکرات و احساسات و گرایشات یه آدم، تاثیر داره! اتفاقاً به نظر من، قدرت تاثیر گذاری خانواده‌ی فرد، جامعه‌ی فرد، عـــقـــل فرد و جـــهـــل فرد از فطرت قوی تره!
فطرت یه پیش زمینه برای گرایش به مسائل بدیهی دنیاست... گرایش فطری انسان به خدا... مبدا جـهان آفرینش. ولی میبینی چندصد ملیون نفر(هرچند نسبت به جمعیت جهان، درصد کمی رو داره)، به خدا باور ندارن! این به خاطر اینه که خداپرستی با فطرت انسان مغایره!؟:Gig:
خب نه.
ازدواج موقّت به معنای هرزگی نیست. ازدواج موقّت توی عرف مردم، بد جا افتاده و نیاز به فرهنگ سازی و توجیه سازی داره!
ازدواج موقّت یه رابطه تعریف شده بین زن و مرد هست توی چهارچوبی به نام ازدواج که مدت و شرایط مشخصی داره.
توی ازدواج موقّت میشه مشخص کرد که مثلاً رابطه جنسی اصلاً نباشه یا مثلاً باشه ولی سلب بکارت و دخول توش نباشه و خیلی از اینجور شرطا.:ok:
که انصافاً اگه اینجور ازدواج ها، بین نوجوان و جوان‌هایی که به شدت نیاز جنسی و عاطفی اذیتشون میکنه، جا بیوفته، خیلی از فساد های موجود توی کشورمون حل میشه. اینطور خیلی بهتره تا اینکه زنا کنن... خیلی بهتره تا دختربازی و پسربازی! خیلی بهتره تا (باعرض معذرت) باردار کردن دوست دختر!(یه سری به انجمن همدردی بزن)
اینکه مردم کشورمون، نسبت به این نوع ازدواج، کراهت خاطر دارن و اصلاً خیلیا بهش فکر نمیکنن چه برسه به اینکه از این نوع ازدواجا کنن، بنظرم ریشه توی مسائل فرهنگی داره و اصلااااا به فطرت هیچ ربطی نداره!!!
چطور فطرت بعضی از همونایی که به قولت با ازدواج موقّت مشکل دارن، با فیلم‌های پورنوگرافی که خیلی خیلی مشخصه خلاف فطرت انسان و طبیعت هست و در عین واحد مثلاً یه زن با 10 تا مرد رابطه جنسی برقرار میکنه و...(انسان عقل و حیا داره.) اینقدر شایع هست و شرکت های اینچنینی، ملیارد ملیارد درآمد دارن و احدی بهشون گیر نمیده، هــیــچ مشکلی ندارن!؟ با اسمتناء و استشها که به عبارت دیگه رابطه جنسی با خود آدم هست، مشکلی ندارن!؟:Narahat::Narahat:
یا همین فیلم های هالیوودی که تو بعضیاشون دختره میره با 4 تا پسر روابط عاشقانه برقرار میکنه و بعد خیلی ریلکس همشونو ول میکنه! اونوقت مردم ملیارد ها دلار خرج این فیلم میکنن! یعنی فطرت انسان اینجور چیزا رو دوست داره؟
خب کاملاً مشخصه قبح ازدواج موقّت به مسائل فرهنگی و عرف جامعه برمیگرده و هیچ ربطی به فطرت نداره.
:Gol:

فقط خواهشها نگید محض رضای خدا که خندم میگیره محض رضای خدا خیلی چیزا میشه کرد. منظورم هم خانم هست هم آقا
مثلا به جای چندتا چندتا زن گرفتن و بعد به امان خدا ول کردن بیا شرایط ازدواج چند جوون مجرد رو فراهم کن بره سر زندگی دائم.
خانم برای رضای خدا این همه شرایط کم شکن نزار (مهریه فلان تعداد ،....)
مگر اینکه اون مورد آخر در پست قبلی پیش اومده باشه یعنی چی تعادل نسبت زن به مرد بهم خورده باشه که متاسفانه متن رو پیدا نکردم. که اونجا اشاره کرده بود. تعداد خانم بیشتر از آقایون میشه که در این صورت تو جامعه ما که خانومها مخالف این هستند که همسرشون زن دوم داشته باشند به مشکل بر میخوره
واگر به گفته جناب کنجکاو به این شرایط نرسیدیم پس خواهشا با گفتن رضای خدا آدم رو یاد ضربالمثل
هیچ گرگی محض رضای خدا گوسفند شکار نمیکنه ندازید. :-):-):-):-)
و راحترین روش رو برای رسیدن به ازدواج انتخاب نکنید که دوباره یاد آدمهای بی مسولیت می افتم

فطرت !
خب اگر هر چیزی که دین میگه فطرت قبول میکنه پس به تناقضات زیادی میرسیم
فطرت خارجیا که اینطوره
خود ارضایی اولین مثال بارزش !
توی خارج که یک امر کاملا عادیه و یک امر خوب برای ارضای جنسی چه متاهل چه مجرد چه پیر چه جوون .... در حالی که دین کاملا نهی کرده ( چه مسیحیت چه اسلام )
دومین مثال : بی حجابی !
اگر شما به اون خانم خارجی بگی که غیر از عورتین و سینه !!! کل بدنت رو بپوش تا سالم بمونی قبول نمیکنه
خب ایا بی حجابی با فطرت سازگره ؟
مثال خیلی زیاده
پس دو حالت بیشتر نداره
1. دین با فطرت سازگار نیست
2. فطرت کاملا با دین سازگاره و این ماییم که زدیم فطرتمونو داغون کردیم

من که به عنوان زن هیچ وقت قبول نمی کنم زن دوم چه پنهان چه آشکار
شاید مجبور بشم تحمل کنم اما داغون کننده هست.

کنجکاو بی گناه;680476 نوشت:
فطرت !
خب اگر هر چیزی که دین میگه فطرت قبول میکنه پس به تناقضات زیادی میرسیم
فطرت خارجیا که اینطوره
خود ارضایی اولین مثال بارزش !
توی خارج که یک امر کاملا عادیه و یک امر خوب برای ارضای جنسی چه متاهل چه مجرد چه پیر چه جوون .... در حالی که دین کاملا نهی کرده ( چه مسیحیت چه اسلام )
دومین مثال : بی حجابی !
اگر شما به اون خانم خارجی بگی که غیر از عورتین و سینه !!! کل بدنت رو بپوش تا سالم بمونی قبول نمیکنه
خب ایا بی حجابی با فطرت سازگره ؟
مثال خیلی زیاده
پس دو حالت بیشتر نداره
1. دین با فطرت سازگار نیست
2. فطرت کاملا با دین سازگاره و این ماییم که زدیم فطرتمونو داغون کردیم

[=me_quran]فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ
پس حق گرایانه، به سوی این آیین روی آور،[با همان] فطرتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. تغییری در آفرینش خدا نیست. آیین پایدار همین است ولیکن بیشتر مردم نمی دانند.
_______________________________________

[=me_quran]همونطور که توی پست قبلیم(اولین پست صفحه دو همین تاپیک) گفتم:

Daneshforum;680464 نوشت:
ببین، فقط فطرت نیست که روی تفکرات و احساسات و گرایشات یه آدم، تاثیر داره! اتفاقاً به نظر من، قدرت تاثیر گذاری خانواده‌ی فرد، جامعه‌ی فرد، عـــقـــل فرد و جـــهـــل فرد از فطرت قوی تره!
فطرت یه پیش زمینه برای گرایش به مسائل بدیهی دنیاست... گرایش فطری انسان به خدا... مبدا جـهان آفرینش. ولی میبینی چندصد ملیون نفر(هرچند نسبت به جمعیت جهان، درصد کمی رو داره)، به خدا باور ندارن! این به خاطر اینه که خداپرستی با فطرت انسان مغایره!؟

[=me_quran]تاثیر فطرت روی تفکرات و احساسات و "گرایشات" انسان ها، (به نظر بنده) در مراتب پایین تری از تاثیر خانواده و جامعه هست!
نشون به این نشون که یکی از دلایل اومدن پیامبران متعدد، "بیدار کردن فطرت انسان‌ها" بود!
توی جوامع غربی و الکی مثلاً پیشرفته، علم رو اصالت میدونن. یعنی هرچی که از نظر تجربه‌ی علمی و آکادمیک خوب باشه انجام میدن، بد باشه انجام نمیدن.(تقریبا)
توی مسائل علوم انسانی(غیر از علوم نظری) که اصطلاحاً بهش میگیم فرهنگ غربی، اونا خیلی عقب هستن و فرهنگ خیلی ناقصی دارن.
(تفکر حضرت آقا و شهید مطهری اینه که ما توی علوم نظری، پیشرفت ها و علوم غرب رو بگیریم، ولی فرهنگ و علوم انسانی شون رو پس بزنیم...)
مسئله حجاب و... مربوط به فرهنگ هستن و از اونجایی که اکثر کشور های جهان، اسلامی نیستند، خب طبیعتاً فرهنگشون هم اسلامی نیست و مردم طبق دین و آیین خودشون، رفتار میکنن.
موضوعی مثل خودارضایی هم توی غرب، با توجه به اینکه بعضی از پزشک‌های غربی قائل به ضرر های متعدد اون هستن، بعضیا به خاطر این، انجام نمیدن.
بعضی از پزشک هاشون هم، میگن هیچ ضرر خاصی نداره و مردم اونجا هم انجام میدن.
در کل این موضوع، هم جنبه علوم نظری داره، هم علوم انسانی و بستگی به جو حاضر بر اون جامعه داره که به چه علومی بیشتر اهمیت میدن.
دین مجموعه دستورالعمل ها و روش و سبک زندگی انسان بر مبنای وجودی هست که اون رو خلق کرده...
از اونجایی که فطرت انسان طبق آیه اول پست، فطرت خداجویانست و دین اسلام هم بنا به اعتقاد ما مسلمون ها، بهترین و تحریف ناشده‌ترین دین هست، پـس قاعدتاً باید کاملاً مطابق با فطرت باشه.:Gol:

بله دختر تقاضای ازدواج کرده خداشاهده این رو جدی میگم دختر گفته بیا ازدواج کنیم،این هم نشانه دیگر از اخرالزمان

روزنه;680497 نوشت:
من که به عنوان زن هیچ وقت قبول نمی کنم زن دوم چه پنهان چه آشکار
شاید مجبور بشم تحمل کنم اما داغون کننده هست.

من تحمل هم نمیتونم بکنم حتی بالاجبار
به نظرم دخترا باید تو شرایط عقد دقت کنن اگه خدای نکرده زبونم لال یکی بدون هیچ شرطی عروسی کنه بعد یه همچین فاجعه ای واسش پیش بیاد به نظرم بهتره فرار کنه:khandeh!:بذاره بره یه جا دیگه اونوقت مرده بره دنبال هوسرانیش

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته

اللیل والنهار;680471 نوشت:
هیچ گرگی محض رضای خدا گوسفند شکار نمیکنه ندازید. :-):-):-):-)

البته این ضرب‌المثل است و کاربرد خودش را دارد و در آن بحث بر روی اعمال و نیات گرگها در حین شکار گوسفند مطرح نیست ولی از آنجا که فکر کنم به همان دلیلی که این ضرب المثل درست نیست در این یک مورد خاص کاربردش هم درست نباشد!
از میان تمامی حیوانات چند حیوان شمرده شده‌اند که به بهشت وارد خواهند شد، یکی هم یک گرگ است، یا آن گرگ به او نسبت دروغ زده شد که ولیّ خدا (حضرت یوسف علیه‌السلام) را خورده است و یا آن گرگی که پسر داروغه‌ی شهر را درید که پدرش می‌خواست جماعتی از مؤمنین را آزار دهد ... اینکه حیوانات طور خاصی زندگی می‌کنند و مثلاً حیوانات دیگری را شاید بخورند و یا حتی مانند گرگ شاید تعداد زیادی گوسفند را بکشند که یکی را بخورند اینها دلیل نمی‌شود که این کارشان در جهت رضای خدا نباشد، آنها مطابق غرایزشان و آنطور که خداوند برایش مقدر فرموده زندگی می‌کنند و زندگی مطابق روشی که خداوند برای کسی مقدر کرده باشد مانند عبادت است وقتی همراه باشد با تسبیح و تذکر خدا، اینکه مقامشان با این عبادات بالا نمی‌رود هم مشابه این است که فرشتگان با سجود و رکوع‌هایش مقامشان بالا نمی‌رود و دلیل ندارد بگوییم هیچ گرگی برای رضای خدا گوسفند شکار نمی‌کند، یا هیچ مردی تا می‌تواند ازدواج دائم کند اگر برود و ازدواج موقت کند حتماً برای رضایت خدا نیست، استفاده از حلال خدا که رضایت خالق و مخلوق را با هم داشته باشد خودش به تنهایی مطلوب است و وقتی شکری که بر او به واسطه‌ی این نعمت واجب شده است را به جای بیاورد عبادت هم کرده است
اللیل والنهار;680471 نوشت:
و راحترین روش رو برای رسیدن به ازدواج انتخاب نکنید که دوباره یاد آدمهای بی مسولیت می افتم

جسارتاً کسی که حوصله ندارد تمام زندگی‌اش را صرف پول در آوردن بکند اگر آنقدر کار کند که حوائج واجب زندگی‌اش را در بیاورد و یا قوت روزانه‌اش را در بیاورد آیا شما چنین کسی را بی‌مسؤولیت می‌دانید؟ می‌توان او را از سر خیرخواهی نصیحت کرد که برای رفاه بیشتر خانواده‌اش تلاش بیشتری کند، شاید بشود گفت کم‌مسؤولیت است، ولی بی‌مسؤولیت نیست ... اگر بی‌مسؤولیت بود می‌رفت دزدی می‌کرد ... کار نمی‌کرد ... کسی که بی‌مسؤولیت باشد می‌رود زنا می‌کند ... اگر مطابق جوازی که خداوند در دینش داده است رفت و ازدواج موقت کرد آیا درست است که او را بی‌مسؤولیت بخوانیم؟ آیا به راستی او در زمان حساب و کتاب قیامت وقتی مورد سؤال واقع می‌شود هیچ پاسخی نخواهد داشت و محکوم خواهد شد؟ کسی که نیاز به ازدواج دائم در خودش نمی‌بیند را می‌شود از سر خیرخواهی نصیحت کرد ولی اجبارش که نمی‌شود کرد، به هزار و یک دلیل شاید نتواند یا نخواهد ازدواج دائم کند، راهش این نیست که بگوییم یا ازدواج دائم کن یا از نظر ما بی‌مسؤولیت هستی، راهش این است که بگوییم زنا نکن که این بی‌مسؤولیتی و از نظر خداوند گناه است، ولی متعه کن و چه بهتر که به این هزار و یک دلیل دیگر به جای متعه ازدواج دائم کنی ...
عاشق امام خامنه ای;680507 نوشت:
به نظرم بهتره فرار کنه :khandeh!: بذاره بره یه جا دیگه اونوقت مرده بره دنبال هوسرانیش

هوسرانی به معنای مذموم آن این است که کسی افسار زندگی‌اش را به هوی و هوسش بسپرد به جای آنکه به عقلش بسپرد، اما کسی که در بین این همه راه ممکن اطاعت از دین خدا را پذیرفته است هر کاری که در این مسیر اطاعت از خدا انجام بدهد اسمش هر چه باشد مطمئناً دیگر آن هوسرانی مذموم نیست ... در تعریف انسان هوس‌ران ترجیح بندگی شیطان بر بندگی خداوند مطرح است حال آنکه کسی که با رعایت شرایط آن به متعه یا چندهمسری روی بیاورد بندگی خدا را به بندگی شیطان ترجیح داده است و چنین کسی انسانی عقل‌محور است ... البته اگر شرایطش را هم رعایت کند ... اشکالی ندارد کسی بگوید که هنوز به جایی نرسیدم که بتوانم تحمل کنم، این اعتراف است به ضعف خود، اما اینکه حلال خدا را زشت بدانیم و کسی که در ولایت خدا باشد را هوسران بدانیم وجه شرعی و عقلایی ندارد ... در این دوره و زمانه که متعه و چند همسری زشت شمرده می‌شود و داشتن دوست دختر و دوست پسر امری عادی است و شرایط فساد هم ظاهراً راحت است کسی که به دنبال متعه و چندهمسری باشد باید خیلی در اطاعت از خداوند ثابت‌قدم باشد که بتواند در این راه توهین‌ها و تحقیرها و تمسخرها را هم تحمل کند، اگر کسی دید شوهرش اینطور است به زعم حقیر باید به خودش ببالد که وقتی نیاز داشته است راه اطاعت خدا را در پیش گرفته است تا به گناه نیفتد ... ترک گناه کم عبادت و حسنه‌ای نیست ... اگر تمام مردم هم دور یکدیگر بنشینند و بخواهند یک حکم خدا را به پشتگرمی یکدیگر تقبیح کنند ضرری به خدا و دین خدا نمی‌زنند و آن حکم ارزش انسانی و اخلاقی خود را از دست نمی‌دهد ... ولی ممکن است ذهن برخی دیگر از افراد که نسبت به این حکم خیلی بد نیست را خراب کنند و این کمی نگران‌کننده است ... اینجاست که یاد کلام معصوم علیه‌السلام می‌افتیم که اگر درست خاطرم باشد فرموده بودند رأس هر اختلافی سخن گفتن نابجاست ... کسی می‌خواهد حال خودش را توصیف کند ولی نادانسته دارد مانع از دینداری درست دیگران می‌شود ...
با احترام :Gol:
یا علی علیه‌السلام

باء;680533 نوشت:
در این دوره و زمانه که متعه و چند همسری زشت شمرده می‌شود و داشتن دوست دختر و دوست پسر امری عادی است و شرایط فساد هم ظاهراً راحت است کسی که به دنبال متعه و چندهمسری باشد باید خیلی در اطاعت از خداوند ثابت‌قدم باشد

سلام علیکم
کسی که بخواد بره دنبال متعه و چند همسری میره حرف من جلوش رو نمیگیره
این دوست دختر پسرا رو که هیچی اینا بدتر از اینایی که میرن دنبال صیغه
حرف من اینه کسی که میخواد بره دنبال صیغه و تعدد زوجات زن اولش رو طلاق بده بره دنبال اونیکیا با هم خوش باشن.باید یه حقی به زن داده میشد که اگه بخواد مرد طلاقش بده منظورم از نظر دینه نه قوانین(اینجا تنها جاییه که من حس میکنم دستورات بر اساس مردسالاری هست)
نکته بعدی اینه چرا اونایی که تو این خط هستن موقع خواستگاری میترسن حرفی بزنن؟چرا دخترای مردم رو بدبخت میکنن؟اونایی که تو فرهنگی بزرگ شدن که مردن بهتر از این چیزاست واسشون
من اصلا اونایی که دوست هستن با هم رو حساب نکردم اصلا در مورد اونا حرفی نزدم و برام غیرقابل تحمل هستن اونا تکلیفشون با خودشون مشخصه حرفم اینایی هستن که دم از دینداری میزنن
اگه واقعا مردن مومنن روز خواستگاری برن بگن من میخوام در آینده وقتی حالم ازت بهم خورد برم چند تا زن دیگه بگیرم.این عین کلاه گذاشتن سر بقیه است

ربطي به فطرت زن نداره خود شما كه اقا هستي ميتوني يه دقه هم تصور كني زنت هم زمان با تو بغل چند تا مرد ديگه هم ميره ؟ چرا ميندازيد گردن فطرت !؟ عقل هر آدم سالمي اين مساله رو نميپذيره

.

.خواهشها خانوم‌ها غیرتی نشید. اصلا نمیشه چند همسری مرد رو با زن مقایسه کرد چیزی که خدا به آقایون که شرایطشو داره اجازه داده حالا کاری به این موضوع ندارم.
از استارتر معذرت میخوام جای این توضیحات تایپک شما نیست باز همکاران جای مناسبش رو پیداکردند انتقال بدن.
چرا فکر میکنیم ازدواج موقت مثل استامینوفن می‌مونه سرما خوردیم سردرد داریم نخوابیدیم از بی خوابی سردرد داریم و ..... دیگه نیاز به تجویز دکتر نداره به راحتی از داروخانه بگیر استفاده کن.
حالا میگیم جامعه به جایی خودشو کشونده که زن جذب کار شده پسر جامعه بخاطر سربازی از تحصیل عقب مونده پس باز تو جذب نیرو خانم که دو سال جلوتر بوده بخاطر نداشتن سربازی و باز جوان جامعه بیکار مونده حال زن جامعه مشغول به کار شده توقعاتشان بالا رفته و به قول جناب با کم مسولیت شده دوست نداره بچه داری بکنه از طرفی آقایون به خاطر بیکاری و ... توان گردوندن یه زندگی رو ندارند پس برای ماستمالی بیایم بگیم بفرمائید ازدواج موقت خدا مجوز داده.
کلا با ازدواج موقت مخالف نیستم. تو شرایطی راه دیگه نداره یه فرد
ولی این راهی نیست که برای همه تجویز کرد
تو یکی از تایپکها گفتم الان تو کوچه خیابون چقدر دختر پسر میبینید باهم دوستند?
وقتی بیای به پدر مادر خانواده بگی بابا چند ساله دارید خرجی این دونفر رو هر خانواده میدند. درست ،خب حالا امکان ازدواج نداره شما زیر پروبال بگیرید برند سر خونه زندگی که اگه ازدواج هم نکنند شما خرجی اینا رو میدید. پس تا خودشون بتوانند زندگی رو بچرخانند کمکشون کنید. اینطوری حتی از سنین پایین هم میتونند ازدواج کنند ولی نزار این نفس به این عادت کنه که هر روز با یک نفر باشه. بدونه مسولیت باید قبول کنه تعهد داشته باشه همینجوری یله نباشه برای خودش قبول نمیکنه
حالا ازدواج دائم
دیگه موقت باشه چی میشه !!!!

[="Tahoma"][="Black"]به نام خدا
سلام

اينكه تصور كنيم هركس سراغ تجديد فراش يا ازدواج موقت رفت گرگ است و طبعا زن دوم هم موجودي معصوم كه قرباني گرگي به اسم مرد شده،نه با دين خدا نه با فطرت انسان و نه با عقل سازگار نيست.پس لطفا به گونه اي داد سخن سر ندهيم كه ديگران برداشت مخالفت با دين و فطرت و عقل كنند.
هرچند گرگ كم نيست ولي خوب،گرگ ماده هم گرسنه مي شود گاهي،گرسنه محبت عاطفه و...[/]

mohamad313;678073 نوشت:
سلام. من برام یه سوال برام پیش اومده گفتم همینجا بگم و تاپیک نزنم.
همه ما می دونیم که با وجود احادیث کراهت متعه در برخی مواقع، در کل اسلام متعه رو حلال کرده و اون رو حذف نکرده.
این در حالیه که تقریبا بیشتر خانوما چه مسلمان و چه غیر مسلمان و همینطور عده ی زیادی از مردان باهاش مخالفند. یعنی فطرتا نمی توانند قبولش کنند. همه ما میدونیم که غالب زنهای شوهر دار این کار رو خیانت می دونند. چه مذهبی چه غیر مذهبی...
حالا من برام سوال شده چرا یک حلال با فطرت انسان تقریبا جور نیست؟
اینایی که نوشتم صرفا برداشت شخص منه. شاید صحیح نباشه.

متعه برای شرایط بسیار خاص است که اگر واقعا در شرایط خودش انجام شود همه این بشر را تحسین هم میکنند...

باز هم سلام. از همه دوستان و کارشناسانی که همکاری کردند کمال تشکر رو دارم.
به نظر من عرف و فرهنگ بیشترین تاثیر رو روی نحوه نگاه مردم به این امر داشته.
فکر می کنم در زمانهای قدیم اگه یه خانوم به همسر دیگه ی شوهرش حسودی میکرد و چشم دیدنش رو نداشت حداقل ابراز این حس و تلاش برای حذف اون شخص رو حق خودش نمی دونست و با وجود سختی هاش به حقوق شوهرش احترام می گذاشت. ولی امروزه با تغییر فرهنگ ، کاملا قضیه بر عکس شده و تلاش برای رد چند همسری علنی شده . اینکه شوهر هر زن در تمام عمر فقط با او سر کنه تبدیل به حق بی چون و چرای خانومها شده. باید ببینیم این تغییر عرف از نظر اسلام پسندیده هست یا نه؟:khandan:

اللیل والنهار;680568 نوشت:

چرا فکر میکنیم ازدواج موقت مثل استامینوفن می‌مونه سرما خوردیم سردرد داریم نخوابیدیم از بی خوابی سردرد داریم و ..... دیگه نیاز به تجویز دکتر نداره به راحتی از داروخانه بگیر استفاده کن.
حالا میگیم جامعه به جایی خودشو کشونده که ... و ... و ... پس برای ماستمالی بیایم بگیم بفرمائید ازدواج موقت خدا مجوز داده.
کلا با ازدواج موقت مخالف نیستم. تو شرایطی راه دیگه نداره یه فرد
ولی این راهی نیست که برای همه تجویز کرد
تو یکی از تایپکها گفتم الان تو کوچه خیابون چقدر دختر پسر میبینید باهم دوستند?
وقتی بیای به پدر مادر خانواده بگی بابا چند ساله دارید خرجی این دونفر رو هر خانواده میدند. درست ،خب حالا امکان ازدواج نداره شما زیر پروبال بگیرید برند سر خونه زندگی که اگه ازدواج هم نکنند شما خرجی اینا رو میدید. پس تا خودشون بتوانند زندگی رو بچرخانند کمکشون کنید. اینطوری حتی از سنین پایین هم میتونند ازدواج کنند ولی نزار این نفس به این عادت کنه که هر روز با یک نفر باشه. بدونه مسولیت باید قبول کنه تعهد داشته باشه همینجوری یله نباشه برای خودش قبول نمیکنه
حالا ازدواج دائم
دیگه موقت باشه چی میشه !!!!

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،

این نظر که به خانواده‌ها بگوییم که زیر بال و پر فرزندانشان را بگیرند نظر خوبی است ولی به نظر شما کی عملیاتی می‌شود؟ شما از امروز شروع کنید به کار فرهنگی نتیجه‌اش را کی خواهید دید؟ والدینی که گاهی درکی از شرایط سخت فرزندانشان ندارند و یا برای آنها به دنبال بهترین‌ها هستند و به هر کسی و با هر وضعیتی راضی به ازدواج نمی‌شوند و یا هزار و یک دلیل یا بهانه‌ی دیگر ایده‌آل‌گرایانه به نظر شما کی می‌توانند به ازدواج ساده‌ی فرزندانشان راضی شوند؟ الآن نیاز به درمان عاجل و فوری است که مسلمین نسل بعد جسم و روانشان لااقل تا حدّی سالم باقی بماند ... به زعم حقیر اینکه می‌خواهید همه چیز را به صورت ایده‌ال به پاسخ برسانید خوب است ولی اگر ضرر این ایده‌آل‌گرایی زیاد باشد دیگر راه حل واقع‌گرایانه‌ای نیست ... از این نظر ازدواج موقت در این زمانه کمتر از استامینوفن نیست و به زعم حقیر در این دوره و زمانه برای خیلی‌ها باید تجویزش کرد که تا سن بلوغ را سپری می‌کنند گوهر وجودشان را بر باد نداده باشند

حالا به نظر شما کدام یک مهم‌تر است؟ اینکه مسلمین نفسشان را به گناه عادت ندهند یا به اینکه هر روز با یک نفر دیگری نباشند؟ آیا در دومی آیه یا روایتی داریم که گفته باشد بد است؟ از کجا می‌فهمیم که خیلی اشتباه است و باید مانعش شد؟ اگر نداریم یا زیاد نداریم ولی در عوض در مورد اولی داریم که چقدر گناه آن عظیم است ... اما اگر برای اینکه نفسشان به هر روز با یک نفر بودن عادت نکند آمدند و خودشان را سرکوب کردند و سلامت روانشان را از دست دادند تا به گناه نیفتند این قهرمانان عفاف و پاکدامنی با این روان آشفته چگونه خانواده‌ای را تشکیل خواهند داد؟ اگر اینکه انسان بتواند افتخار کند که تا قبل از ازدواج دائم دست‌نخورده باقی مانده است خیلی مهم است باید توجهی به آمار طلاق هم داشت ... این همه طلاق یعنی باز هم وجود کلی آدم دست‌خورده که باز نیازمند ازدواج هستند ... در این وسط هم جوانان ما دیر ازدواج می‌کنند (که در بسیاری از موارد یا نیاز خود را سرکوب کرده‌اند و یا گناه کرده‌اند) و هم ازدواج مناسب نمی‌کنند و هم مکروه بزرگی مانند طلاق را انجام می‌دهند و هم دست آخر در سنی بالاتر هنوز منتظر ازدواجی مناسب هستند با اینکه دیگر دست‌نخورده هم نیستند ... شاید اینها تبعات این باشد که ما گاهی در اخلاق‌مدار بودن می‌خواهیم از خدا و رسولش پیشی بگیریم، شاید ... مسلمین بزرگواری مانند شما هم که حدّ خود را نگاه می‌دارند از نگاه ایده‌آل‌گرایانه به موضوع نزدیک می‌شوند ... ولی نتیجه‌اش برای کسی که نیاز دارد و پاسخی برای آن نمی‌یابد یکی است، در هر دو حالت ایشان فقط روزبروز ناامیدتر و شکننده‌تر می‌شوند و سالهای جوانی‌اشان را که بهترین سالهای عمرشان و سازنده‌ترین آنهاست در زیر فشار غریزه‌ای می‌گذرد که می‌توانست به راحتی پاسخ داده شود ...

اگر می‌خواهیم کار فرهنگی کنیم به نظر شما روی خانواده‌ها زودتر می‌شود به نتیجه رسید و یا روی کسانی که خودشان درد خود را می‌دانند و عاجزانه به دنبال راه حلی برای بیرون رفتن از این مشکل و نجات روح و جسم خود هستند؟ خانواده‌های ایرانی فعلی را از حقیر بپرسید می‌گویم ظرف چندین سال آینده هم توپ تکانشان نمی‌دهد که بخواهند از نظرات خود عقب بکشند و به فرزندانشان رحمی کنند و شرایط ازدواج دائمی ساده در سنین پایین را برای فرزندانشان فراهم کنند، مگر اینکه کار فرهنگی خیلی قوی شود که فعلاً اثری از آن دیده نمی‌شود، اما روی جوانان می‌توان کار کرد که یاد بگیرند این نیاز خدادادی را چطور باید کنترل کنند که هم خدا راضی باشد و هم خودشان نجات یابند و از این بابت ممنون خدایی باشند که نیاز ایشان را درک کرده و برایشان راه حل قرار داده است ... جالب است که گاهی با برخی از کسانی که اعتقاد خاصی به اسلام نداشتند ولی تمام فکر و ذکرشان رسیدن به یک همسر مناسب بود تا از سختی فشارهای مجردی نجات پیدا کنند صحبت می‌کردم می‌دیدم هر چیز اسلام را که قبول نداشتند ولی این مسأله‌ی ساده گرفتن رسیدن دو جنس مخالف به هم را خیلی قبول داشتند و زبان به تحسین دینی می‌گشودند که این نیاز ایشان را درک می‌کند ... اما باز جوانان متدین ما اسیر و در واقع قربانی نگاه منفی عرف حتی خود مسلمین به این سنت اسلامی هستند ...

عجیب است که خدا به فکر بنده‌هایش باشد و برای آنها راهی قرار دهد و ما از طرف خدا و به اسم اخلاق و زشتی هوس‌بازی نیاز بندگان خدا را سرکوب نماییم ...
اصلاً شما یا دوستان دیگر کلاً آیه یا روایتی بیاورید که از زیادی شهوات حلال منع کرده باشند، چه برای آقا و چه برای خانم ... حقیر می‌توانم چندین حدیث بیاورم که اتفاقا توصیه هم کرده باشند ... ما اخلاقیات را باید از چه کسانی یاد بگیریم؟ از خالق انسان و از اسوه‌های حسنه یا از فرهنگ و سنت‌های مردمی که در میان آنها به دنیا آمدیم؟
شاید هم حقیر کلاً معنای اخلاق و ارزش‌های انسانی در اسلام را متوجه نشده‌ام ... چنین چیزی با توجه به اینکه سواد درست و حسابی ندارم کاملاً محتمل است :Gol:
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام

mohamad313;680596 نوشت:
اینکه شوهر هر زن در تمام عمر فقط با او سر کنه تبدیل به حق بی چون و چرای خانومها شده. باید ببینیم این تغییر عرف از نظر اسلام پسندیده هست یا نه؟

بله حق مسلم خانم هاست
کم مونده آقایون بیان ازدواج با یک نفر رو حرام اعلام کنن
نمیدونستیم ازدواج یک مرد با یک خانم از نظر اسلام مشکل داره که به لطف ....... :khandeh!:(همان اسک دین)بر اطلاعاتمان افزوده شد
در حالت های خاص ازدواج موقت و تعدد زوجات میتونه خوب هم باشه اما نه واسه همه عالم و آدم
اون حالت خاص هم وقتیه که زن اول رضایت داشته باشه یا اینکه حق طلاق داشته باشه جونش آزاد بشه

ما در خیلی از رفتارها و سخن و .... حجت را بر رفتار حضرت رسول و حضرت امیر میزاریم
وضو گرفتن ...اذان گفتن و....
احکامی که در قران نیامده ولی رفتار پیامبر و امیر المومنین برای ما نشانه و حجت است
چرا در این زمینه از انها پیروی نکنیم ؟
حضرت محمد در زمان زندگیش با حضرت خدیجه مگر زن و یا حتی صیغه ای داشتند ؟
حضرت علی چطور ؟
در ان زمان هم زن بیوه بوده و هم جنگها بوده که زنان مسلمان بی شوهر بودن هم یتیمانی بوده اند و....
اگر اینقدر صیغه نزدیک به واجب و تاکیدی و سفارسی و.... هست چرا این بزرگان دین ما شارعین دین قرآن ناطق و عظمت اسلام این کار را انجام نداده اند ؟
و چرا ما نمیتوانیم این را عادتی برای جامعه اسلامی شیعه خود بدانیم ؟
یعنی هر مردی بعد از زن اول خود صیغه کند یا نکند !

باء;680600 نوشت:

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،

این نظر که به خانواده‌ها بگوییم که زیر بال و پر فرزندانشان را بگیرند نظر خوبی است ولی به نظر شما کی عملیاتی می‌شود؟ شما از امروز شروع کنید به کار فرهنگی نتیجه‌اش را کی خواهید دید؟ والدینی که گاهی درکی از شرایط سخت فرزندانشان ندارند و یا برای آنها به دنبال بهترین‌ها هستند و به هر کسی و با هر وضعیتی راضی به ازدواج نمی‌شوند و یا هزار و یک دلیل یا بهانه‌ی دیگر ایده‌آل‌گرایانه به نظر شما کی می‌توانند به ازدواج ساده‌ی فرزندانشان راضی شوند؟ الآن نیاز به درمان عاجل و فوری است که مسلمین نسل بعد جسم و روانشان لااقل تا حدّی سالم باقی بماند ... به زعم حقیر اینکه می‌خواهید همه چیز را به صورت ایده‌ال به پاسخ برسانید خوب است ولی اگر ضرر این ایده‌آل‌گرایی زیاد باشد دیگر راه حل واقع‌گرایانه‌ای نیست ... از این نظر ازدواج موقت در این زمانه کمتر از استامینوفن نیست و به زعم حقیر در این دوره و زمانه برای خیلی‌ها باید تجویزش کرد که تا سن بلوغ را سپری می‌کنند گوهر وجودشان را بر باد نداده باشند

حالا به نظر شما کدام یک مهم‌تر است؟ اینکه مسلمین نفسشان را به گناه عادت ندهند یا به اینکه هر روز با یک نفر دیگری نباشند؟ آیا در دومی آیه یا روایتی داریم که گفته باشد بد است؟ از کجا می‌فهمیم که خیلی اشتباه است و باید مانعش شد؟ اگر نداریم یا زیاد نداریم ولی در عوض در مورد اولی داریم که چقدر گناه آن عظیم است ... اما اگر برای اینکه نفسشان به هر روز با یک نفر بودن عادت نکند آمدند و خودشان را سرکوب کردند و سلامت روانشان را از دست دادند تا به گناه نیفتند این قهرمانان عفاف و پاکدامنی با این روان آشفته چگونه خانواده‌ای را تشکیل خواهند داد؟ اگر اینکه انسان بتواند افتخار کند که تا قبل از ازدواج دائم دست‌نخورده باقی مانده است خیلی مهم است باید توجهی به آمار طلاق هم داشت ... این همه طلاق یعنی باز هم وجود کلی آدم دست‌خورده که باز نیازمند ازدواج هستند ... در این وسط هم جوانان ما دیر ازدواج می‌کنند (که در بسیاری از موارد یا نیاز خود را سرکوب کرده‌اند و یا گناه کرده‌اند) و هم ازدواج مناسب نمی‌کنند و هم مکروه بزرگی مانند طلاق را انجام می‌دهند و هم دست آخر در سنی بالاتر هنوز منتظر ازدواجی مناسب هستند با اینکه دیگر دست‌نخورده هم نیستند ... شاید اینها تبعات این باشد که ما گاهی در اخلاق‌مدار بودن می‌خواهیم از خدا و رسولش پیشی بگیریم، شاید ... مسلمین بزرگواری مانند شما هم که حدّ خود را نگاه می‌دارند از نگاه ایده‌آل‌گرایانه به موضوع نزدیک می‌شوند ... ولی نتیجه‌اش برای کسی که نیاز دارد و پاسخی برای آن نمی‌یابد یکی است، در هر دو حالت ایشان فقط روزبروز ناامیدتر و شکننده‌تر می‌شوند و سالهای جوانی‌اشان را که بهترین سالهای عمرشان و سازنده‌ترین آنهاست در زیر فشار غریزه‌ای می‌گذرد که می‌توانست به راحتی پاسخ داده شود ...

اگر می‌خواهیم کار فرهنگی کنیم به نظر شما روی خانواده‌ها زودتر می‌شود به نتیجه رسید و یا روی کسانی که خودشان درد خود را می‌دانند و عاجزانه به دنبال راه حلی برای بیرون رفتن از این مشکل و نجات روح و جسم خود هستند؟ خانواده‌های ایرانی فعلی را از حقیر بپرسید می‌گویم ظرف چندین سال آینده هم توپ تکانشان نمی‌دهد که بخواهند از نظرات خود عقب بکشند و به فرزندانشان رحمی کنند و شرایط ازدواج دائمی ساده در سنین پایین را برای فرزندانشان فراهم کنند، مگر اینکه کار فرهنگی خیلی قوی شود که فعلاً اثری از آن دیده نمی‌شود، اما روی جوانان می‌توان کار کرد که یاد بگیرند این نیاز خدادادی را چطور باید کنترل کنند که هم خدا راضی باشد و هم خودشان نجات یابند و از این بابت ممنون خدایی باشند که نیاز ایشان را درک کرده و برایشان راه حل قرار داده است ... جالب است که گاهی با برخی از کسانی که اعتقاد خاصی به اسلام نداشتند ولی تمام فکر و ذکرشان رسیدن به یک همسر مناسب بود تا از سختی فشارهای مجردی نجات پیدا کنند صحبت می‌کردم می‌دیدم هر چیز اسلام را که قبول نداشتند ولی این مسأله‌ی ساده گرفتن رسیدن دو جنس مخالف به هم را خیلی قبول داشتند و زبان به تحسین دینی می‌گشودند که این نیاز ایشان را درک می‌کند ... اما باز جوانان متدین ما اسیر و در واقع قربانی نگاه منفی عرف حتی خود مسلمین به این سنت اسلامی هستند ...

عجیب است که خدا به فکر بنده‌هایش باشد و برای آنها راهی قرار دهد و ما از طرف خدا و به اسم اخلاق و زشتی هوس‌بازی نیاز بندگان خدا را سرکوب نماییم ...
اصلاً شما یا دوستان دیگر کلاً آیه یا روایتی بیاورید که از زیادی شهوات حلال منع کرده باشند، چه برای آقا و چه برای خانم ... حقیر می‌توانم چندین حدیث بیاورم که اتفاقا توصیه هم کرده باشند ... ما اخلاقیات را باید از چه کسانی یاد بگیریم؟ از خالق انسان و از اسوه‌های حسنه یا از فرهنگ و سنت‌های مردمی که در میان آنها به دنیا آمدیم؟
شاید هم حقیر کلاً معنای اخلاق و ارزش‌های انسانی در اسلام را متوجه نشده‌ام ... چنین چیزی با توجه به اینکه سواد درست و حسابی ندارم کاملاً محتمل است :Gol:
در پناه خدا باشید
یا علی علیه‌السلام


باسلام
همین میزان که عرف ازدواج موقت رو طول می‌کشه قبول کنه
خیلی راحت به این موضوع نگاه نکنیم
برای همین موضوع حلال
روزی هم میرسه که مثل موضوع کار خانوم‌ها و بی کاری آقایون و.. که الان دغدغه شده تاسف خواهیم خورد.
چرا زنان چند همسر آقایون چند همسر و خدا نکنه که این میان فرزندی هم به دنیا بیاد که دیگه واویلا یه بچه با پدر مادر چند همسره
اگر فرزندی در کار نیستن پس ادامه نسل چی میشه.
خودمون رو گول نزنیم. اونی که خودش رو تو معرض هزاران موضوع قرار داده که دیگه نمی تونه مقابل این نیاز بایسته نمی تونه مشکل رو تو دین در آیات در احادیث بگرده مگه خدا گفته شما هیچ کنترلی بر خواسته نفست نداشته باش
انشاءالله پیدا کردم ارسال میکنم از حضرت محمد (ص)اگر اشتباه نکنم هست که فرمودند حتی در مورد نیاز این چنینی هم باید حد تعادل رو حفظ کرد.
این کار فقط فقط با خود جوانان شدنی هست اگر یک جوان دنبال آرزو های دستنیافتنی نباشند. چرا که نشه اگر واقعا یه دختر وپسری هر دو تصمیم بگیرند در کمترین شرایط برن سر خونه زندگی شدنی هست چیزی که دیدم و پدر مادر مخالفت نمیکنه
فقط باز میگم جوانان ما بی مسئولیت شدند نمیتوانند قبول کنند که یه عمر یه نفر سر کنندو تعهدات این زندگی رو قبول کنند.
تنوع طلبی و....
جذابیت ازدواج موقت رو بالا برده.
همه مواردی که گفتم در مورد هر دو مطرح میکنم چه خانم چه آقا
بازم میگم این موردی نیست که برای همه تجویز کرد. تا جایی که امکانش هست ازدواج دائم در اولویت بک جامعه باشه اگر هدف حفظ کیان خانواده هست.

عاشق امام خامنه ای;680601 نوشت:
بله حق مسلم خانم هاست

چرا؟ چیزی که دنبال فهمش هستم همینه که بدونم با توجه به حساسیت زیاد خانوما باید حق مرد رو به زنش داد؟

اللیل والنهار;680613 نوشت:
باسلام
همین میزان که عرف ازدواج موقت رو طول می‌کشه قبول کنه
خیلی راحت به این موضوع نگاه نکنیم
برای همین موضوع حلال
روزی هم میرسه که مثل موضوع کار خانوم‌ها و بی کاری آقایون و.. که الان دغدغه شده تاسف خواهیم خورد.
چرا زنان چند همسر آقایون چند همسر و خدا نکنه که این میان فرزندی هم به دنیا بیاد که دیگه واویلا یه بچه با پدر مادر چند همسره
اگر فرزندی در کار نیستن پس ادامه نسل چی میشه.
خودمون رو گول نزنیم. اونی که خودش رو تو معرض هزاران موضوع قرار داده که دیگه نمی تونه مقابل این نیاز بایسته نمی تونه مشکل رو تو دین در آیات در احادیث بگرده مگه خدا گفته شما هیچ کنترلی بر خواسته نفست نداشته باش
انشاءالله پیدا کردم ارسال میکنم از حضرت محمد (ص)اگر اشتباه نکنم هست که فرمودند حتی در مورد نیاز این چنینی هم باید حد تعادل رو حفظ کرد.
این کار فقط فقط با خود جوانان شدنی هست اگر یک جوان دنبال آرزو های دستنیافتنی نباشند. چرا که نشه اگر واقعا یه دختر وپسری هر دو تصمیم بگیرند در کمترین شرایط برن سر خونه زندگی شدنی هست چیزی که دیدم و پدر مادر مخالفت نمیکنه
فقط باز میگم جوانان ما بی مسئولیت شدند نمیتوانند قبول کنند که یه عمر یه نفر سر کنندو تعهدات این زندگی رو قبول کنند.
تنوع طلبی و....
جذابیت ازدواج موقت رو بالا برده.
همه مواردی که گفتم در مورد هر دو مطرح میکنم چه خانم چه آقا
بازم میگم این موردی نیست که برای همه تجویز کرد. تا جایی که امکانش هست ازدواج دائم در اولویت بک جامعه باشه اگر هدف حفظ کیان خانواده هست.

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله،
با شما در برخی مسائل موافقم و در برخی مسائل موافق نیستم ... اما در آخر فقط همین را می‌گویم که برای رواج یافتن ازدواج دائمی ساده در سنین پایین کل جامعه در چند نسل باید تغییر یابند و برای رواج یافتن متعه برای نجات نسل‌های جوان فعلی و آینده فقط همانهایی که درگیر این مشکلات هستند باید ذهنیتشان تغییر کند که به زعم حقیر بدیهی است خیلی راحت‌تر می‌توانند با این موضوع کنار بیایند، چون ایشان در وسط میدان مبارزه با نفس هستند و سختی آن را درک می‌کنند و مدام دعایشان این است که «رَ‌بِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ‌ فَقِيرٌ‌» و اگر خداوند راهی مانند متعه را در مقابل ایشان قرار دهد بعید است خیلی مقاومت کنند ... کسی که فریاد استغاثه‌ی مسلمین را بشنود و از کنار آن رد شود حکمش چیست؟ کدام استغاثه سنگین‌تر است؟ استغاثه برای نجات زندگی دنیا یا استغاثه برای نجات روح؟ کسی التماس کند که کمکم کنید به گناه نیفتم و ما بگوییم صبر کن با آنکه راهش وجود دارد ولی ما نمی‌خواهیم بپذیریم این کار خطرناک است و احتمالاً کسی که کوتاهی کند مسؤول خواهد بود.
یا علی علیه‌السلام

خاتون عشق;680403 نوشت:
نه خیانت که نیست این خیانت وقتی هست که مرد از زنش پنهان کنه و به زنش نگه و خودش با پنهان کاریش راهشو انتخاب کنه و ادامه بده

سلام علیکم:Gol:

اقدام مرد به ازدواج مجدد اعم از دائم و موقت که توسط شارع مقدس بنا به حکمت بالغه و بنا به مصالحی تشریع گشته در هیچ صورتی خیانت به زن اول نیست. حتی تلاش مرد برای مخفی نگه داشتن این امر از زن اول مادامیکه به ادای وظایف مادی، معنوی و عاطفی اش در قبال همسر اول پایبند است نیز از دایره خیانت خارج است. بعبارتی خیانت از زمانی آغاز می شود که مرد جانب عدالت را رعایت نکرده و حقوق همسر اول را نادیده بگیرد.

خاتون عشق;680403 نوشت:
و اگه احیانا ان زن فهمید معلوم نیست در مقابل این خیانت چه عکس العملی نشون بده

بله در این صورت اگر پس از فهمیدن همسر اول از ازدواج مجدد (دائم یا موقت) همسرش، مرد به عواطف همسرش بی توجه باشد و بجای آرام کردن و روشن کردن منطقی همسرش نسبت به ضرورتهایی که موجب این امر شده به داد و بیداد، خشونت، بی حرمتی و تضییع حقوق همسرش روی آورد سرآغاز خیانت به حقوق همسر اول است.

البته ناگفته نماند در این قبیل مسائل، زنان نیز از دایره منطق و توجه به رعایت حد و حدود شرع خارج شده و با بداخلاقی و رفتارهایی تند و زننده آستانه تحمل مردانشان را به نقطه ی صفر رسانده و به تبعات بداخلاقی ها و بدرفتاری های همسرانشان دامن می زنند. در حالیکه در بسیاری موارد اگر به علت و ریشه این تمایل و گرایش همسرانشان در اختیار ازدواج مجدد توجه کنند پی خواهند برد که معمولاً قصور و کوتاهی ایشان در انجام وظایفشان در قبال همسر و عدم توجه به نیازهای جنسی، عاطفی و معنوی همسر، چنین رویکردی را دامن زده است. فلذا در موارد بسیاری زنان می توانند با رجوع به دستورات و توصیه های دین در قبال رعایت حقوق همسر، از پیشامد کردن چنین اتفاقاتی پیشگیری کنند.

مضافاً اینکه بی توجهی به آثار و برکات اجتماعی احکام و دستورات دین (نظیر آثار و برکات مسأله و حکم سنت ازدواج موقت) و عدم تربیت صحیح دینی موجب می شود در مواجهه با چنین مسائلی که داخل و با اجازه شرع مقدس است معمولاً ناشکیبا و نابردبار بوده و روحیه ای شکننده داشته باشند. و این در حالی است که متأسفانه در موارد بسیاری خانواده ها اعم از والدین و همسران، علیرغم اینکه از ارتباطات نامشروع فرزندان و یا همسرانشان با زنان و دختران نامحرم آگاهی دارند یا بطور کلی بی تفاوت بوده و یا تنها به تذکر زبانی و اظهار ناراحتی صرف بسنده می کنند و هیچ اقدام و رفتاری عملی برای اصلاح و خلاصی فرزندان و همسرانشان از پدیده شوم و نامبارک ارتباطات حرام و زنا را بکار نمی گیرند. در حالیکه همین والدین و همسران به هیچ وجه من الوجوه، روی آوردن فرزندان و همسرانشان را به سنت الهی و نبوی ازدواج (دائم یا موقت) را بر نمی تابند بعبارتی آستانه تحمل ایشان تا زمانی است که صحبت از ازدواج مجدد و یا ازدواج موقت نباشد.

موفق باشید ...:Gol:

اللیل والنهار;680449 نوشت:
باسلام
آیا جامعه به این شرایط رسیده?????!!!!!!

شهوت‌گرایی و لذّت‌جویی
عفّت و نجابت زنان و مردان آخرالزّمانی در تاخت و تاز اسب وحشی شهوت تاراج می‌گردد و روح ایشان به لجنزاری بدبو از بی‌عفّتی و هواپرستی تبدیل می‌گردد:
«همّ و غم مردم (در آخرالزّمان) به سیر کردن شکم و رسیدگی به شهوتشان خلاصه می‌شود، دیگر اهمیت نمی‌دهند که آنچه می‌خورند حلال است یا حرام؟ و اینکه آیا راه اطفای غرایزشان مشروع است یا نامشروع؟! زنان در آن زمان، بی ‌حجاب و برهنه و خودنما خواهند شد. آنان در فتنه‌ها داخل، به شهوت‌ها علاقه‌مند و با سرعت به سوی لذّت‌ها روی می‌آورند
زن‌پرستی
یکی از آفات و ناهنجاری‌های خانوادگی در آخرالزّمان، زن‌سالاری تا سر حدّ زن‌پرستی و قبله قرار دادن زنان است:
«(در آخرالزّمان) تمام همّت مرد، شکم او و قبله‌اش، همسر او و دینش، درهم و دینار او خواهد بود. مرد از همسرش اطاعت می‌کند، ولی پدر و مادرش را نافرمانی می‌کند.در آخرالزّمان زن را ببینی که با خشونت با همسرش رفتار می‌کند، آنچه را که او نمی‌خواهد، انجام می‌دهد، اموال شوهرش را به ضرر وی خرج می‌کند.»
و یک موضوع دیگه که واقعا خندم گرفت. و در این حال خیلی نگران کننده.
که متاسفانه متن رو پیدا نکردم در مورد درخواست ازدواج از طرف خانوم‌ها و بهم خوردن تعادل نسبت زن به مردان.
واقعا الان در این شرایط هستیم?


سلام و تشکر:Gol:

و همه این مشکلات از عدم خودشناسی و خداشناسی و تفقه در دین و عدم تلاش برای خودسازی خویشتن خویش ناشی می شود و فرد و جامعه به راهی گام می گذارد که جز تبعیت شیطان و هوای نفس دستاویزی ندارد. راه برون رفت از این وضعیت آشفته و نگران کننده، بازگشت به خویشتن و شناخت ارزش و حقیقت خود و ارزش خوبیها و فضیلت هاست و این سلوک جز دل سپردن به آموزه های وحیانی قرآن و اهل بیت (ع) میسر نیست. رزقنا الله و ایاکم ان شاء الله

موفق باشید ...:Gol:

باء;680621 نوشت:

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله،
با شما در برخی مسائل موافقم و در برخی مسائل موافق نیستم ... اما در آخر فقط همین را می‌گویم که برای رواج یافتن ازدواج دائمی ساده در سنین پایین کل جامعه در چند نسل باید تغییر یابند و برای رواج یافتن متعه برای نجات نسل‌های جوان فعلی و آینده فقط همانهایی که درگیر این مشکلات هستند باید ذهنیتشان تغییر کند که به زعم حقیر بدیهی است خیلی راحت‌تر می‌توانند با این موضوع کنار بیایند، چون ایشان در وسط میدان مبارزه با نفس هستند و سختی آن را درک می‌کنند و مدام دعایشان این است که «رَ‌بِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ‌ فَقِيرٌ‌» و اگر خداوند راهی مانند متعه را در مقابل ایشان قرار دهد بعید است خیلی مقاومت کنند ... کسی که فریاد استغاثه‌ی مسلمین را بشنود و از کنار آن رد شود حکمش چیست؟ کدام استغاثه سنگین‌تر است؟ استغاثه برای نجات زندگی دنیا یا استغاثه برای نجات روح؟ کسی التماس کند که کمکم کنید به گناه نیفتم و ما بگوییم صبر کن با آنکه راهش وجود دارد ولی ما نمی‌خواهیم بپذیریم این کار خطرناک است و احتمالاً کسی که کوتاهی کند مسؤول خواهد بود.
یا علی علیه‌السلام

باسلام
پس مجوز رو از گروه سنی دبستان قرار بدند چون با شرایط کنونی همین کودکان عزیز هم در این میدان مبارزه حضور دارند.
و اگر چند نسل ازدواج موقت رو تو خواهر برادر پدر مادر خودش دید دیگه بهش نمیشه گفت ازدواج دائم
میگه اگه شدنی بود شما چرا این راه رو انتخاب کردید.

اللیل والنهار;680449 نوشت:
واقعا الان در این شرایط هستیم?

سلام مجدد:Gol:

متأسفانه جامعه بدلیل غفلتها و دور شدن از آموزه های دین به این سمت و سو کشیده شده اما هنوز غلبه نیافته اگر معارف الهی و آموزه های نورانی درست تبیین و ترویج شوند بی شک جای خودش را در قلوب طالبان خواهد یافت. ان شاء الله:Gol:

mohamad313;678073 نوشت:
حالا من برام سوال شده چرا یک حلال با فطرت انسان تقریبا جور نیست؟

سلام علیکم
باتشکر از شما کاربر گرامی و محترم

قطعا با فطرت انسان سازگار است!زیرا این از عدالت خداوند به دور است که کاری را بر بنده اش تحمیل نماید که در توان بنده نباشد! خداوندی که میفرماید اگر انسان نتوانست نماز را ایستاده بخواند نشسته بخواند،اگر نتوانست نشسته بخواند خوابیده بخواند،خداوندی که حتی به کافرانی که اورا کفر میکنند هم دارد روزی میرساند ، خداوندی که راه توبه برای گناهان را باز گذاشته و حتی میگوید اگر کسی توبه کرد نه تنها اورا میبخشم بلکه حسنات را جایگزین گناهانش میکنم و هزاران مورد دیگر آیا میشود چنین خدایی حکمی را صادر کند که در توان زنان نباشد یا مخالف فطرت زنان باش؟! هرگز ! و این محال است

پس اصل حکم کاملا با فطرت زنان سازگار است ،نه تنها سازگار است بلکه حتی برای زنان منفعت هایی نیز دارد! اما اینکه بعضا این حکم توسط زنان رد میشود عوامل مختلفی دارد که استاد محترم و دیگر بزرگوران به آن به خوبی اشاره نمودند و دیگر بیان کردن آن توسط بنده حقیر تکرار مکررات میشود
اما قطعا خداوندی که این حکم را صادر نموده شرایطش را نیز در نظر گرفته است ،حال اگر آقایانی بدون در نظر گرفتن این شرایط رفتند متعه کردند و از حقوق واجب همسر دائم خود کوتاهی کردند و اینجا خانمی دیدش بد شد اینجا دیگر مشکل از حکم الهی و فطرت انسانها نیست!! اینجا مشکل از بد عمل کردن انسانهاست! هم آن آقایی که بد عمل نموده مقصر است و هم آن خانمی که به خاطر بد عمل نمودن مردان به حکم خدا بی اعتماد شده است!!

زمانی داشتم یکی یکی به احکامهای الهی فکر میکردم و با عقل ناقص خودم حکمتهایش را برای خودم تحلیل میکردم ،(هرچند ما حکتهای اصلی الهی را نمیدانیم و آنچه میدانیم نیز محتمل است!و در آخرت وقتی به حکمتهای الهی پی بردیم پشیمان میشویم که چرا به خدای خودمان اعتماد نداشته ایم!! ) تا رسیدم به متعه و ازدواج مجدد! و در موردش فکر کردم و دیدم حقیقتا اگر این حکم درست انجام میشد آثار برکات زیادی را داشت!!
بنده در این مورد با افراد زیادی (خصوصا خانمها) وارد مباحثه شده ام و علتهای مخالفتشان را جویا شده ام، یکی از علتهایشان این بود که چون عاشق شوهرانشان هستن نمیتوانند ببینند که با زن دیگری باشد!! بنده خیلی روی این موضوع فکر کردم اما هنوز نتوانستم معنای عشق را از مخالفت با متعه همسر بفهمم!! فرض کنید خانمی شوهر دارد و شوهرش هم به متعه نیاز دارد، خب میرود نزد زن دیگری! اینجا وقتی زن به این فکر میکند که شوهرش با زن دیگری است و دارد نیازهای روحی و جسمی اش تامین میشود و الان هم خداوند راضی است و هم شوهرش ،اینجا قانونا زن باید خوشحال باشد نه ناراحت!! باید خدارا شکر کند که شوهرش دارد مطابق دین و در چهار چوب دین عمل میکند و در این لحظه گناه نمیکند!! پس برای چه زنها ناراحت میشوند؟ اینجا ناراحت شدن ربطی به فطرت ندارد چون فطرتا انسان باید ازخوشحالی بندگان که در طول خوشحالی خداوند است خوشحال شوند و از غمشهایشان ناراحت!

وقتی زنی نمیتواند نیازهای همسرش را بر آورده سازد و زن دیگری دارد بار این تکلیف را بر دوش میکشد اینجا بنا بر فطرت آیا این خانم باید از همسر دوم شوهرش متشکر باشد یا متنفر!!

وقتی خانم بیوه ای به همسر نیاز دارد و شوهر زن میرود و نیاز آن خانم را برآورده منیکند اینجا باید از شوهر ناراحت بود یا از اینکه به همنوعمان کمک میکند خوشحال بود!!
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هرعیب که هست از مسلمانی ماست...

خداوند عاقبت همه مارا ختم به خیر بگرداند
یازهرا(س)

کنجکاو بی گناه;680476 نوشت:
پس دو حالت بیشتر نداره
1. دین با فطرت سازگار نیست
2. فطرت کاملا با دین سازگاره و این ماییم که زدیم فطرتمونو داغون کردیم

سلام و تشکر:Gol:

توضیح این مطلب داده شد، گزینه دوم صحیح است. احکام الهی دین با فطرتها کاملاً منطبق و سازگار است این انسان است که بر فطرتش با آلودگی های بسیار و غفلت و گناه پرده و حجاب انداخته و بنظر متعارض با احکام دین بنظر می رسد.

موفق باشید ...:Gol:

ملورين;680537 نوشت:
ربطي به فطرت زن نداره خود شما كه اقا هستي ميتوني يه دقه هم تصور كني زنت هم زمان با تو بغل چند تا مرد ديگه هم ميره ؟ چرا ميندازيد گردن فطرت !؟ عقل هر آدم سالمي اين مساله رو نميپذيره

سلام علیکم:Gol:

بحث ما در چارچوبه همخوانی و انطباق سنت الهی ازدواج مجدد (دائم و موقت) مردان و دستورات دین با فطرت انسانی است، نه هر رفتار حرام و غیرمشروعی که خارج از دایره ی احکام الهی است مانند نمونه ای که در باره تصور رابطه نامشروع زنان با نامحرمان اشارت کردید؟ از این رو، سخن باید مبنای منطقی و شرعی داشته باشد نه اینکه بی پایه و اساس (هباءً منثوراً) باشد.

موفق باشید ...:Gol:

سلام

من یک زنم

اما به هیچ عنوان غیرتم اجازه نمیده که شوهرم رو با زنی دیگر ببینم

شاید خداوند من و اشتباهی خلق کرده و یا مریضم و یا ...:khaneh:

**گلشن**;680680 نوشت:
سلام

من یک زنم

اما به هیچ عنوان غیرتم اجازه نمیده که شوهرم رو با زنی دیگر ببینم

شاید خداوند من و اشتباهی خلق کرده و یا مریضم و یا ...:khaneh:


حس شما کاملا انسانی عقلانی و از روی محبت هست
غیر این باشه ادم باید شک کنه...

**گلشن**;680680 نوشت:
سلام

من یک زنم

اما به هیچ عنوان غیرتم اجازه نمیده که شوهرم رو با زنی دیگر ببینم

شاید خداوند من و اشتباهی خلق کرده و یا مریضم و یا ...:khaneh:

حس شما کاملا غیر انسانی ، احساسی و از روی حسادت است :khaneh:

کنجکاو بی گناه;680701 نوشت:
حس شما کاملا غیر انسانی ، احساسی و از روی حسادت است

خواهشا اگه کلا تو کار ازدواج موقت هستین که هیچی
اگر میخواید ازدواج دائم داشته باشید و موارد بالا و همچین فکر تعدد زوجات در سر دارید حتما موقع خواستگاری قید بفرماید که
انسان هستید
منطقی و عاقل هستید
و همسری مثل خودتون میخواید که حسادت نداشته باشه و مشکلی با تعدد زوجات و ازدواج موقت شما نداشته باشه
خواااااااااااااااااااااهش میکنم از همگی همسرانی بگیرید که مثل خودتون حسود نباشن و انسان باشن دور غیر انسان ها و حسودها و احساسی ها رو خط بکشید اونا رو به خاک سیاه نشونید.آخرت رو که با حسادت نداریم بذارید حداقل دنیا رو داشته باشیم.
برید خانومایی رو بگیرید که تو کار ازدواج موقت هستن واسه اونام حلاله دیگه خلاف شرع که مرتکب نشدن

عاشق امام خامنه ای;680507 نوشت:
من تحمل هم نمیتونم بکنم حتی بالاجبار
به نظرم دخترا باید تو شرایط عقد دقت کنن اگه خدای نکرده زبونم لال یکی بدون هیچ شرطی عروسی کنه بعد یه همچین فاجعه ای واسش پیش بیاد به نظرم بهتره فرار کنه:khandeh!:بذاره بره یه جا دیگه اونوقت مرده بره دنبال هوسرانیش

اگر دوستش داشته باشه چی؟
آیا راهی هست که وابسته نشیم؟

روزنه;680710 نوشت:
اگر دوستش داشته باشه چی؟
آیا راهی هست که وابسته نشیم؟

دوستش داشته باشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من که مطمئنم یکی رو که از نظر خودم(خیانت کنه) فقط به خاطر خدا و دینم نمیکشمش و میذارم زنده بمونه دوست داشتن که جای خود دارد:Nishkhand:
من نمیدونم فکر میکنم غیرممکن باشه آدم وابسته نشه اصلا به نظرم زن باید به همسرش وابسته باشه غیر از این زندگی نمیشه

سید محمد جواد;680683 نوشت:
حس شما کاملا انسانی عقلانی و از روی محبت هست
غیر این باشه ادم باید شک کنه...

چه عجب ! یک اقا مارو درک کرد

کنجکاو بی گناه;680701 نوشت:
حس شما کاملا غیر انسانی ، احساسی و از روی حسادت است

شما ادمی هستید که عشق و محبت را نمی تونید درک کنید و براتون مهم نیست

**گلشن**;680680 نوشت:
سلام
من یک زنم
اما به هیچ عنوان غیرتم اجازه نمیده که شوهرم رو با زنی دیگر ببینم
شاید خداوند من و اشتباهی خلق کرده و یا مریضم و یا ... :khaneh:

بسم الله ... الرحمن الرحیم
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
خدا که به شما غیرت نداده اینکه این غیرت را از کجا به دست آورده‌اید نمی‌دانم، ولی به خدا نمی‌شود نسبت خلقت اشتباه داد ... توضیح استاد در باره‌ی حجاب‌هایی که بر روی فطرت می‌افتد را بخوانید ... این نکته را اگر درک کنید می‌بینید که دور بودن از حقیقت خنده‌دار نیست و ناراحت‌کننده است ... افتخار کردن هم ندارد ... :Ghamgin:
**گلشن**;680729 نوشت:
شما ادمی هستید که عشق و محبت را نمی تونید درک کنید و براتون مهم نیست

عشق و محبت با تعریف غربی حدودش در دنیا تعریف می‌شود و جعل شده است و حقیقتی ندارد ... در اسلام عشق و محبت در راستای محبت خداست ...
یا علی علیه‌السلام

بدعت گرایان احکامی را وضع کرده اند که باعث دور شدن مخصوصا جوانان از دین مبین اسلام شده است. یکی از این بدعتها متعه و دیگری ازدواج یک مرد با چهار زن بدون لحاظ کردن شرط یتیمداری می باشد.

موحد;680780 نوشت:
بدعت گرایان احکامی را وضع کرده اند که باعث دور شدن مخصوصا جوانان از دین مبین اسلام شده است. یکی از این بدعتها متعه و دیگری ازدواج یک مرد با چهار زن بدون لحاظ کردن شرط یتیمداری می باشد.

لطفا بیشتر توضیح بدین.

عاشق امام خامنه ای;680704 نوشت:
و
برید خانومایی رو بگیرید که تو کار ازدواج موقت هستن واسه اونام حلاله دیگه خلاف شرع که مرتکب نشدن

جمله رو با خنده گفتم مثل اینکه ندیدید شکلک خنده رو
جملات شما رو به شوخی میگیرم چون چند جمله اخر سراسر توهین بود
شما نگران بنده و همسر اینده من نباشید
فکر خودتون باشید که کارتون شده استهزا احکام الهی
باشه قبول حکم خدا رو قبول ندارید دیگه علیه اش موضع نگیرید

**گلشن**;680680 نوشت:
سلام

من یک زنم

اما به هیچ عنوان غیرتم اجازه نمیده که شوهرم رو با زنی دیگر ببینم

شاید خداوند من و اشتباهی خلق کرده و یا مریضم و یا ...

سید محمد جواد;680680 نوشت:
حس شما کاملا انسانی عقلانی و از روی محبت هست
غیر این باشه ادم باید شک کنه...

سلام و ادب:Gol:

چنانکه جناب سید محمد جواد اشاره کردند "این حس کاملاً انسانی، عقلانی و از روی محبت است" البته این گزاره نیاز به توضیح دارد:

اینکه انسانی است یعنی از جنبه طبیعت انسانی نه از جنبه روح و فطرت پاک انسانی زیرا طبیعت انسان هر چیزی را که به حسب ظاهر ملایم طبعش باشد خیر و خوبی می پندارد و هرچه مخالف طبعش باشد شر و بدی می داند! در حالیکه خداوند در قرآن می فرماید: "وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است، و خدا می داند و شما نمی دانید." (بقره/216) بر این اساس، روح و فطرت پاک الهی هر آنچه شارع مقدس و دین برایش مقرر کرده و بعبارتی خداپسندانه است را پسندیده و خیر می شمارد.

اینکه این حس عقلانی است، به این معنا که هماهنگ با عقل حسابگر مادون انسانی (منفعت جو و دفع کننده ضرر) است. نه هماهنگ با عقل سلیم، تکامل یافته و تسلیم اوامر و نواهی و حلال و حرام خدای متعال است. (مقصود همان عقل حسابگر تعالی یافته است) زیرا عقل سلیم و تسلیم اوامر و نواهی خدا بهترین و متکامل ترین منافع و اساسی ترین دفع ضررها را در عمل به احکام و دستورات شارع مقدس و ترک نواهی می داند.

و اینکه این حس از روی محبت است، یعنی محبت و دوست داشتن خود و داشته های خود، محبت به خواسته های نفسانی و طبیعی خود نه محبت و دوست داشتن خواست و مشیت الهی، زیرا که محبت واقعی تکویناً و تشریعاً در تمسک و توجه به تن دادن به اوامر و نواهی و عمل به احکام و دستورات دین نهفته است.

موفق باشید ...:Gol:

موحد;680780 نوشت:
بدعت گرایان احکامی را وضع کرده اند که باعث دور شدن مخصوصا جوانان از دین مبین اسلام شده است. یکی از این بدعتها متعه و دیگری ازدواج یک مرد با چهار زن بدون لحاظ کردن شرط یتیمداری می باشد.

سلام:Gol:

اتفاقاً برخلاف نظر شما با رجوع به تاریخ مشاهده می کنیم بدعت در نهی از سنت الهی و نبوی متعه و ازدواج موقت توسط خلیفه دوم ایجاد شد در حالیکه بحث ازدواج موقت علاوه بر نص صریح قرآنی در روایات نبوی و اهل بیت (ع) سفارش شده است. در خصوص ازدواج با چهار زن هم نصوص دینی بیانگر جواز آن هستند که هر کدام شرایط خاص خودشان را دارند که در فقه الشریعه به آن پرداخته شده است و اصولاً در این باب اختلاف کمتری بین شیعه و سنی وجود دارد.

در توضیح مطلب فوق گفتنی است: متعه یا ازدواج موقت از احکامی ‌است که در زمان خلیفه دوم منع شد. از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است: ما زمان پیامبر(ص) متعه می‌کردیم، در زمان ابوبکر نیز این کار مجاز بود تا این‌که عمر از این کار نهی کرد.(1)

اگرچه نقل‌هایی وجود دارد که متعه در همان زمان پیامبر(ص) ممنوع شده بود،(2) اما نظر تمام شیعیان و بسیاری از اهل سنت آن است که این ممنوعیت در زمان عمر اتفاق افتاده است.

درباره چرایی مخالفت خلیفه دوم با این حکم؛ مطالبی بیان شده است که در ذیل، به بررسی آنها می‌پردازیم:

1. «عمران بن سواده» همین مطلب را از عمر جویا می‌شود: «با عمر نماز صبح خواندم، آن‌گاه بعد از نماز بیرون رفت و من با او رفتم. گفت: حاجتى دارى؟!....گفتم: پندى دارم!... مسلمانان چهار چیز را بر تو عیب مى‏ گیرند. عمر در حالی‌که سر تازیانه را به چانه نهاده و ته آن‌را به دامن خویش گذاشت! گفت: بگو! گفتم: مى‏ گویند:.... متعه‌ی زنان را حرام کرده‏ اى، در صورتى که خدا روا داشته است؟! گفت: پیامبر خدا(ص) آن‌را هنگام ضرورت حلال کرد، اما بعدها گشایشی در کار مسلمانان به وجود آمد و بیاد ندارم کسى از مسلمانان پس از این گشایش، بدان عمل کرده باشد. اکنون هر کس بخواهد می‌تواند زنى به نکاح گیرد و پس از سه روز او را طلاق دهد».(3)

با توجه به ظاهر متن بالا؛ گویا عمر معتقد بوده که نکاح متعه فقط برای زمان سختی و کم بضاعتی مسلمانان وضع شده است، و هنگامی که مسلمانان در گشایش‌ باشند باید به دنبال نکاح دائم باشند. در این‌باره باید گفت، اولاً: می‌دانیم برفرض دست‌رسی به برخی از حکمت‌های احکام و قوانین اسلام، نمی‌توان وجود یا عدم آن حکم را منوط به حکمت آن دانست، به عبارت دیگر، بر فرض این‌که، یکی از حکمت‌های تشریع متعه، زندگی سخت مسلمانان باشد، نمی‌توان گفت که در شرایط گشایش، دیگر این حکم جاری نیست؛ چرا که ما به علت تامه تشریع حکم دست پیدا نکردیم، و چه بسا علت‌های فراوان دیگری باشد که بدان پی نبرده‌ایم. ثانیاً: اگر مسلمانان در مرکز حکومت اسلامی ‌به گشایش رسیدند، آیا باید متعه را برای همه مسلمانان، در هر منطقه‌ای، آن هم برای همیشه، تحریم کرد؟! ثالثاً: در ذیل این داستان، خلیفه دوم به جای متعه، نکاح دائم کوتاه مدت را پیشنهاد می‌کند، که در واقع معلوم نیست چنین نکاحی چه فرقی با متعه - جز در اسم - دارد؟

2. جریانی برای شخصی به نام «سلمة بن امیه» ذکر شده است که در زمان عمر، با زنی به نکاح متعه همبستر شد و آن زن؛ فرزندی به دنیا آورد، که سلمه او را به فرزندی نپذیرفت! خلیفه دوم بعد از اطلاع از این ماجرا به طور کلی از متعه نهی کرد.(4)

این نقل‌ها نشانگر آن است که یک مشکل اجتماعی در آن زمان احساس می‌شد که به جای آسیب‌شناسی و رفع مشکل، بدترین راه انتخاب، و صورت مسئله پاک شد! موضوعی که باعث درگیر شدن اجتماع با معضلات بزرگ‌تری شد؛ لذا امیر المؤمنین(ع) در جایی فرمودند: اگر عمر متعه را تحریم نمی‌کرد، جز انسان شقی و تیره بخت، کسی زنا نمی‌کرد.(5)

بنابراین با نگاه به تاریخ، بدعت گزاران حقیقی در دین و سنتهای الهی و نبوی برای اهل نظر و حقیقت طلبان مشخص می گردند. آنها که با رفتارشان در جریان قلم و دوات، ادعای اجتهاد در برابر اجتهاد پیامبر، فریاد حسبنا کتاب الله، ترک میدان جهاد، سرپیچی از فرمان پیامبر مبنی بر حضور در سپاه اسامه، تشکیل سقیفه(فتنه) بنی ساعده، خلیفه تراشی، اخذ فدک از آل البیت، بدرفتاری با اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بر خلاف سفارش قرآن و پیامبر(ص)، به شهادت رساندن حضرت زهرا (س) و ده ها بدعت دیگر زمینه های تفرق و جدایی امت رسول الله(ص) و ضلالت و گمراهی اکثریت را فراهم آوردند.

والسلام علی من التبع الهدی

پاورقی___________________________________________________________
1. الحمیدی، محمد بن فتوح، الجمع بین الصحیحین البخاری ومسلم، تحقیق، د. علی حسین البواب، ج 2، ص 295، بیروت، دار النشر، دار ابن حزم، 1423 ق.
2. ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، ج 4، ص 194، دار الفکر، 1407ق.
3. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق: ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 4، ص 225، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
4. عسقلانی، ابن حجر، الإصابة، تحقیق، عادل احمد، عبد الموجود، على محمد، معوض‏، ج3، ص 121، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415 ق.
5. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 448، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

کنجکاو بی گناه;680792 نوشت:
جمله رو با خنده گفتم مثل اینکه ندیدید شکلک خنده رو
جملات شما رو به شوخی میگیرم چون چند جمله اخر سراسر توهین بود
شما نگران بنده و همسر اینده من نباشید
فکر خودتون باشید که کارتون شده استهزا احکام الهی
باشه قبول حکم خدا رو قبول ندارید دیگه علیه اش موضع نگیرید

سلام
ببخشید این شکلک برای تمسخره نه خنده.یعنی خنده تمسخر آمیزه
حرفهای من جدی بود مسخره هم نکردم کاملا جدی بود منتها هر جوری فکر میکنم نمیفهمم کجاش توهین بوده
خود شما دارید از ازدواج موقت دفاع میکنید بعد میگم کسانی که میخوان ازدواج موقت داشته باشن و تعدد زوجات برن یکی رو بگیرن که این چیزا رو قبول داشته باشه میگید توهین کردی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
متوجه نشدم میترسم سو تفاهم بشه منظورتون این بود ازدواج با خانمی که قبلا ازدواج موقت داشته توهینه؟؟؟
میگم یکی رو بگیرید که هم اعتقاد خودتون باشه.یکی دیگه رو که هم فرهنگ و هم عقیده شما نیست با این مساله مواجه نکنید که زندگی و آینده خودش رو تموم شده بدونه
روی صحبتم هم با همه است نه شخص خاص شما همه کسانی که میخوان ازدواج موقت و تعدد زوجات داشته باشن
من حکم الهی رو مسخره نکردم و این حکم رو در شرایط خاص قبول دارم در نظرات قبلیمم گفتم اگر خانمی مخالف این امر باشه باید حواسش باشه در شرایط عقد حق طلاق رو بگیره.فکر نمیکنم طلاق هم حرام باشه و مخالفت با حکم الهی
فکر نمیکردم گفتن اینکه برید هم عقیده خودتون رو بگیرید اینقدر ناراحتتون کنه.من که توهینی ندیدم در هر صورت اگه واقعا توهین تلقی میشه از شما معذرت خواهی میکنم.
یا علی
موضوع قفل شده است