تاثیرات جهانی انقلاب اسلامی

تب‌های اولیه

32 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تاثیرات جهانی انقلاب اسلامی

با سلام

سالگرد ایام الله دهه فجر مبارک باد

[دستاوردهاي جهاني انقلاب اسلامي]
يكي از خصوصيات نظام بين الملل، قابليت ها و تأثيرپذيري آن از تحولات عمده سياسي و اجتماعي است. هر قدر حوزه نفوذ اين دگرگوني‌ها وسيع‌تر باشد ميزان اثرگذاري آن عميق‌تر مي‌شود.

انقلابها كه بزرگترين و ژرف‌ترين تحول در حوزه سياسي و اجتماعي به شمار مي‌آيند، عامل عمده در تحولات روابط بين الملل قلمداد مي‌شود. [SPOILER]به تبع همين عمق اثرگذاري رويدادهاي سياسي اجتماعي از نوع انقلابي است كه پژوهشگران تاريخ و روابط بين المللي، انقلابها را به دو بخش انقلابهاي مادر و انقلابهاي محدود يا داخلي تقسيم كرده‌اند. در مقابل انقلابات مادر همچون انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 كه منشأ دموكراسي و ليبراليسم غرب شد و اومانيسم و انسان مداري را براي بشر به ارمغان آورد و انقلاب اكتبر 1917 روسيه كه سوسياليسم و نظامهاي سياسي بلشويكي و جامعه مداري را به جوامع بشري عرضه داشت. انقلاب ايران در سال 1979 ميلادي اسلامي و نظام سياسي عدالت خواهي، خدامداري و معنويت را به انسان معاصر ارزاني داشت و خلاف انقلابهاي فرانسه و روسيه كه با ايدئولوژي دست ساز به بشر نويد خوشبختي را دادند، انقلاب اسلامي، دين و ايدئولوژي الهي را به عنوان يك الگوي آرماني و عملي متناسب با فطرت بشري ارائه كرد كه موجد تحولات بسياري در ابعاد نظري و عملي در تحولات بين المللي در سطوح منطقه‌اي و جهاني گرديد. انقلاب اسلامي ضمن آن كه ساختار يك نظام 2500 ساله را به هم ريخت، تغييرات ملموسي نيز در روابط بين الملل ايجاد كرد و با تحول موضوعات بين المللي، ايده‌هاي جديدي را وارد عرصه جهاني ساخت و به موازات اين تحولات، حيات تازه‌اي به مسلمانان، مستضعفين و آزادي خواهان جهان بخشيد و الگوي فكري، مديريتي و مبارزات نوين و كارآمدي را آنها شناساند. به اين مقاله تأثيرات و دستاوردهاي انقلاب اسلامي ايران در عرصه روابط بين الملل را در دو حوزه تئوريك و عمل را مورد بررسي قرار خواهيم داد.

1. انقلاب اسلامي و دستاوردهاي نظري آن

1/1. ارائه تئوري در مباني انديشه سياسي

انقلاب اسلامي در شرايطي رخ داد كه هويت اسلامي به شدت تضعيف شده بود و ايده‌هاي ليبراليستي سوسياليستي بر جهان حاكميت داشت و ذهن انسانها بالتبع حوزه نفوذ اين دو قطب قدرت تعريف مي‌شد و آداب، سنتها و ارزشهاي اجتماعي جوامع مولود مكاتب و ايدئولوژي‌هاي دست ساز بشري بود. انقلاب اسلامي در حالي روي داد كه بشر آن روز در عرصه مديريت و زندگي اجتماعي تصوير ايده‌آلي را در ذهن نداشت، حتي آن را غيرممكن مي‌دانست. امّا انقلاب ايران به رهبري امام خميني (ره) با ماهيت ايدئولوژي الهي رخ نمود و آغازگر چالش در دنياي آن روز گرديد.

به اعتقاد آقاي «بدي» سياست شناس ايراني الاصل فرانسوي، انقلاب ايران، انقلابي متحير كننده بود، خود را بر انديشه سياسي حاكم تحميل كرد و آن را به مبارزه طلبيد[1]. يا به تعبير يك محقق فرانسوي در امور ايران، انقلاب اسلامي بر هم زننده و مختل كننده بود. اين انقلاب بر هم زننده تعادل بلوكهاي قدرت جهاني و روابط سلطه اقتصادي و سياسي در يكي از طمع برانگيزترين مناطق جهان است، كه مشروعيت بين المللي را زير سؤال برد و به نظر يك متخصص آمريكايي در امور مسايل سياسي، انقلاب ايران اساساً در بعدي عميق‌تر، علوم اجتماعي را دچار بحران نموده است چون آنچه در ايران قابل انتظار بود. تسريع روند سكولاريزه شدن و رشد لائيسم بود نه توليد يك حكومت ديني آن هم با تكيه بر انقلابي فراگير و مردمي. انقلاب اسلامي چنان تأثيري در تحولات بين المللي به جاي گذاشته است كه كارشناسان مسايل بين المللي از آن به عنوان رنسانس در جهان معاصر ياد مي‌كنند. با انقلاب اسلامي فلسفه حكومت در ايران تغيير كرد و اين تغيير، تحول در فلسفه حاكميت در انديشه‌ها را نيز به دنبال داشت و معادلات سياسي موجود در دنيا را مورد چالش قرار داد.[2]

2/ 1. مسئله ولايت فقيه به عنوان نظام سياسي

تبديل نظريه سياسي ولايت فقيه به نظام سياسي، به عنوان طرح نوين در مجموعه نظام‌هاي بين المللي در واقع كشيدن خط بطلان بر تئوري پوچ جدايي دين از سياست و نظريه سكولاريسم بود. به بياني ديگر طرح نظام ديني بر پايه ولايت فقيه، رنسانسي بر ايده‌هاي سياسي زاييده، مكاتب بشري بود. روژه گارودي، انديشمند فرانسوي در اين زمينه مي‌گويد: «انقلاب اسلامي داراي معناي جديدي بود كه نه تنها حكومت سياسي، اجتماعي و استعماري را سرنگون كرد، بلكه مهمتر از اين تمدن و جهان بيني خاصي را كه در مقابل دين علم شده بود، واژگون ساخت.»[3]

تأثيرات تئوريك انقلاب اسلامي را مي‌توان در انديشه‌هاي سياسي مادي اعم از ماركسيسم و ليبراليسم، تئوريهاي دولت، استراتژي‌هاي مبارزاتي، تئوريهاي امنيتي، جامعه شناسي ديني تئوريهاي حاكم بر جهان مثل تئوريهاي دولت، استراتژي‌هاي مبارزاتي، تئوريهاي امنيتي، جامعه شناسي ديني، تئوريهاي حاكم بر جهان نوين مثل تئوري برخورد تمدنهاي هانتينگتن و تئوري پايان تاريخ فوكوياما... به عينه مشاهده كرد.

نمونه عيني آثار انديشه‌هاي سياسي انقلاب اسلامي در مباني فكري حاكم بر روابط بين الملل را مي‌توان در پيام تاريخي ده ماه 67 امام خميني (ره) به گورباچف، رهبر و دبير كل حزب كمونيست شوروي سابق مشاهده كرد كه در آن به محدوديت‌هاي ماركسيسم در پاسخگويي به نيازهاي بشري و توان و قدرت دين جهان شمول اسلام در پر كردن خلأ اعتقادي نظام اتحاد جماهير شوروي اشاره نموده، رهبران آن زمان شوروي را از پناه بردن به الگوي سرمايه‌داري غرب به عنوان ناجي باز مي‌دارند. در اين پيام ماركسيسم به عنوان يك دين ساخته بشر به حيات پاياني خود رسيده و به تعبير الوين تافلر در كتاب «جابجايي قدرت» غرب با تمام محتوياتش ناديده گرفته شده و كارآمدي خود را براي اداره جهان و هدايت بشري از دست داده است.[4] نظام اسلامي در دهه سوم با ارائه راهبرد گفت و گوي تمدنها و استقبال جهان انديشه و سياست از آن، راهبرد 50 ساله غرب مبني بر جنگ تمدنها و منازعات فرهنگي را به چالش واداشته و آن را در افكار عمومي از اعتبار انداخت.

3/ 1. ارائه الگوي سياست نه شرقي نه غربي (استقلال‌گرايي)

آرمان استقلال طلبي مردم ايران در قالب اصل نفي شرق و غرب به عنوان قطبهاي حاكم در آن زمان، الگوي جديدي در روابط بين الملل بود كه بعدها مباني رفتاري برخي از كشورها و بيشتر ملل آزادي خواه را تشكيل داد. طرح سياست خارجي نوين از سوي انقلاب اسلامي كه بر نفي هر گونه سلطه‎جويي و سلطه پذيري استوار بود، خود شوك ديگري بود بر نظريه‌هاي استعماري و كليشه‌اي در عصر انقلاب، در واقع اين اصل قالبهاي موجود ابرقدرتهاي آن زمان را شكست و راه تنفسي براي كشورهاي اقماري بود. اين اصل با نفي وابستگي به شرق و غرب توانست، توجه كشورهاي حوزه نفوذ ايران را به همبستگي دروني،‌ توزيع عادلانه قدرت و آزادي‌خواهي معطوف دارد.

خلاصه اين كه سياست نه شرقي و نه غربي عملاً اشاره به يك حقيقت ارزنده داشت و آن، اين بود كه ملتهاي اسلامي براي نيل به هر هدف مشروع سياسي، به اراده جمعي نيازمندند و اراده جمعي نيز نتيجه همبستگي اسلامي است. در مجموع مي‌توان نتايج استراتژي فوق را در سه محور زير خلاصه كرد:

1. نفي نظام سلطه در سيستم بين المللي از نظر محتوايي، تئوريك و عمل.
2. تأكيد بر توزيع عادلانه قدرت در سيستم بين المللي اعم از امكانات و ابزارهاي مادي و معنوي.
3. ايجاد همبستگي دروني و اراده جمعي با همگرايي در كشورهاي اسلامي و به ويژه در ميان ملتهاي مسلمان و تشكيل بلوك بنديهاي جديد بر اساس استقلال، حاكميت ملي با تكيه بر اصل برابري و عدم مداخله.

مديران ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران پس از گذشت قريب سه دهه از پيروزي انقلاب هم چنان بر روح اين اصول پايدار مانده و سياست خارجي را با تكيه به اصول سه گانه عزت حكمت و مصلحت كه بر اساس اصول ثابت مندرج در قانون اساسي مي‌باشد، هم چنان بالنده و سرافراز مديريت مي‌كنند و مبارزه ديپلماسي خود را عليه سلطه طلبان ادامه مي‌دهد و الهام بخش جهان مي‎باشد.

2. دستاوردهاي انقلاب اسلامي در بعد عملي

انقلاب اسلامي علاوه بر احياي هويت و منزلت ايران و بازسازي هويت ديني و ملي ايرانيان، ايران را در جغرافياي جهان سرافراز ساخت. براي جهان اسلام در درجه اول و براي جهان مسيحيت در جغرافياي جهان پيام و الهامات نظري و عملي در بعد زندگي سياسي و اجتماعي به ارمغان آورد. از اين رو كاركرد عملي انقلاب در سه حوزه داخلي، منطقه‌اي و جهاني به اختصار مورد اشاره قرار مي‌گيرد.

1/2. دستاوردهاي نظام اسلامي براي سياست خارجي ايران
انقلاب اسلامي در دوراني از تاريخ سياسي كشورمان به وقوع پيوست كه اصل سكولاريزه شدن سياسي و فرهنگي حكومتها در دنيا جريان داشت و حكومت پهلوي به دليل وابستگي شديد سياسي، اقتصادي و نظامي به آمريكا، كشور را تبديل به مستعمره ي سياسي واشنگتن كرده بود و يكي از حلقه‌هاي مؤثر استراتژيهاي سياسي و امنيتي بلوك غرب در مقابله با بلوك كمونيسم به حساب مي‌آمد. محمد رضا پهلوي كه براي جلب بيشتر آمريكا در چارچوب به اصطلاح مدرنيزه كردن كشور اقدام به اجرايي كردن سياست‌هاي لائيسم و جا به جا كردن ارزشها و هنجارهاي ملي و مذهبي كرده بود و در روابط خارجي نيز با اطاعت محض از سياستهاي كاخ سفيد ستون فقرات استراتژيها، پيمانهاي سياسي وامنيتي واشنگتن در آن زمان به شمار مي‌آمد.

در آن زمان ايران به سبب داشتن سياست خارجي وابسته به بلوك غرب علاوه بر اين كه رابطه خود را با ملت و اعتقادات آنها در داخل قطع كرده بود، رابطه و تعامل با جهان اسلام نيز در قاموس خارجي وي جايي نداشت. دگرديسي ناشي از انقلاب اسلامي، فصل جديدي از روابط حاكميت با مردم در داخل و در روابط با جهان اسلامي و جهان آزاد را به وجود آورد و به عبارتي انقلاب، ايران را از حالت مستعمره سياسي بيرون آورد و به كشور كاملاً مستقل در تصميم‌گيري و سياست سازي مبدل كرد و معادلات سياسي امنيتي منطقه را دچار فروپاشي و بهم ريختگي جدي كرد.

در سايه رهبري حضرت امام (ره) عصر استراتژي دو ستوني نيكسون ـ كيسينجر كه ايران ستون نظامي آن را تشكيل مي‌داد و به عنوان ژاندارم منافع آمريكا و رژيم صهيونيستي عمل مي‌كرد، به پايان رسيد و به طور خودكار ايران از حالت اقماري بيرون آمد. در همين زمان بود كه در چارچوب مصوبات شوراي انقلاب، كشورمان از پيمان آمريكايي سنتو (ايران، تركيه، افغانستان) خارج شد و اين پيمان با خروج ايران از آن عملاً متلاشي شد.

از ديگر اقدامات انقلابي، اشغال لانه جاسوسي در 13 آبان 58 و ناتواني كاخ سفيد در تصميم گيري مؤثر درباره چگونگي برخورد با اين واقعه بود كه هيبت و اقتدار مصنوعي غرب را در افكار عمومي داخل و منطقه شكست. اين تحول كه امام از آن به عنوان انقلاب دوم ياد كردند از نوادر اقدامات در تاريخ سياسي كشورهاي محكوم جهان دو قطبي، در آن زمان محسوب مي‌شد كه فضاي رعب و وحشت حاكم بر جهان اسلام را شكست و شهامت و انگيزه برخورد آن را به وجود آورد.

از ديگر نتايج انقلاب اسلامي جابجايي تهديدات و معيارهاي دوستي و دشمني ميان ايران با جهان اسلام بود كه قطع رابطه با آمريكا و رژيم صهيونيستي و رژيم آفريقاي جنوبي در همين راستا بود. اين در حالي بود كه رژيم پهلوي عملاً به پايگاه صهيونيسم بين الملل در منطقه تبديل شده بود و در زمينه‌هاي سياسي و اقتصادي از مهره‌هاي اصلي وابستگي به تشكيلات صهيونيسم جهاني بود و تنها متحد رژيم صهيونيستي در منطقه محسوب مي‌شد و در مقابل دين و دولت جهان اسلام قرار داشت.

انقلاب اسلامي نه تنها با آمريكا و رژيم اسرائيل قطع رابطه كرد. بلكه طرح جدي و عملي و عيني مبارزه با آنها را ارائه كرد كه بعدها به عنوان الگوي استراتژي مبارزاتي ملتها و نهضت‌هاي آزادي خواه در منطقه و جهان قرار گرفت. در فرايند ديپلماسي ايران شاهد رخدادهاي بزرگ با اشكال و بعضاً ماهيت متفاوت هستيم كه نظام با اقتدار و حفظ استقلال به مبارزه با آن رفته و از مديريت خارجي خود براي ديگران الگوسازي كرده است، از جمله در سناريو دادگاه ميكونوس كه با اعتماد و اقتدار تمام عمل كرد و سازندگان آن را كه از حمايت پانزده كشور اروپايي، آمريكا و رژيم صهيونيستي برخوردار بود؛ ناكام گذاشت و يا در بحرانهاي زنجيره‌اي پس از 11 سپتامبر در حالي كه در قضيه افغانستان سكوت مرگباري بر جهان حاكم بود و ديپلماسي جهان چشم به كاخ سفيد داشت و جهان يكپارچه سياست دنباله روي را پيشه كرده بود. مقام معظم رهبري در يك موضع حكيمانه مستقل و با لحاظ اصل عزت و مصلحت نظام، فضا را شكستند و جهان را به حيرت واداشتند و راهبرد انحصاري بوش مبني بر كشورها يا با ما هستند يا عليه ما را با اعلام اين راهبرد كه ما نه با شما هستيم نه با تروريستها به چالش كشيدند.

در بحران اخير عراق نيز شاهد ديپلماسي فعالانه و متناسب با منافع و مصالح هستيم. پس از شكستن فضاي سنگين ناشي از يازده سپتامبر بود كه جهان حتي كشورهاي اروپايي با تأسي از مديريت بحران ايران، انتقاد از سياست خارجي آمريكا را در دستور كار خود قرار دادند كه ما در اشغال عراق و مسأله سلاح‌هاي هسته‌اي ايران شاهد آن هستيم.

شكست سياست‌هاي سلطه طلبانه آمريكا و ايستادگي و پايداري در مقابل فشارهاي غرب به ويژه آمريكا يكي ديگر از دستاوردهاي بزرگ انقلاب اسلامي است. ناكامي در سياست تحريم آمريكا عليه ايران، چالش و ناكامي در استراتژي نظم نوين آمريكا در جهان پس از فروپاشي بلوك شرق، مانع سازي جدي در جهاني شدن آمريكا، شكست طرحهاي آمريكا در خاورميانه، شكست طرحهاي آمريكا در حوزه درياي خزر و آسياي مركزي و قفقاز، عدم دستيابي به اهداف اساسي در حمله به افغانستان و عراق و... از جمله تقابل موفقيت آميز جمهوري اسلامي در برابر سلطه جهان آمريكا بود.

2/ 2. دستاوردها براي كشورهاي منطقه

الف. تجديد حيات اسلام در افكار مسلمانان؛ در زماني كه دين و معنويت در انزوا بود و لائيك و ليبراليسم حاكميت داشت و اسلام محدود به امور فردي بود و در مساجد زنداني شده بود بار ديگر نداي امتزاج دين و سياست در ميان انديشمندان، مراكز علمي و تحقيقات و افكار و رفتار ملتها نمايان شد. به نوشته هفته نامه آلماني اشپيگل، انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني (ره) حيات تازه‌اي به مسلمانان در سراسر جهان بخشيد و اسلام مبارزترين مذهب دنيا با انرژي انقلاب خود 2/1 ميليارد مسلمان را برانگيخت و آنان را براي تشكيل حكومت الله در زمين به حركت درآورد.[٥]

دكتر ميشل جانسون در مقاله‌اي در نشريه «ژئوپوليتيكان استراتژيك» مي‌نويسد: جامعه مسلمين (پس از انقلاب ايران) از حالت ضعف و ناتواني خود خارج شد و به يك قدرت تبديل شد.[٦] بيداري سياسي جهان اسلام را مي‌توان در صحنه مبارزات انتخاباتي، گرايش‌ انتخاباتي، گرايش به ايجاد تحزب، تشكل‌هاي سياسي، هسته‌ها و جنبش‌هاي مقاومت در ابعاد مبارزات سياسي و مسلحانه عليه آمريكا و صهيونيسم كه در چند سال اخير روند تصاعدي در بيشتر جهان به خود گرفته است، مشاهده كرد كه الهام پذيري آنها از الگوهاي سياسي و مبارزاتي انقلاب اسلامي را مي‌توان در گفتار و نوشتارهاي آنها به عينه ديد.

ب. ظهور جنبش‌ها و نهضتهاي اصول گراي در منطقه؛ پس از انقلاب اسلامي اصول گرايي در قالب احزاب و جنبش‌هاي متعدد ظهور يافت و شتاب فزاينده‌اي گرفت، انتفاضه فلسطين، سازمان‌هاي حماس، جهاد اسلامي، احياي مجدد انديشه نابودي اسرائيل، حزب الله لبنان، جبهة اسلامي سودان، جبهه نجات اسلامي الجزاير، رشد اسلام گرايي در تركيه، احزاب و جنبش‌هاي مبارزه جهادي در افغانستان در دوران اشغال به اعتراف مقامات غرب عمق استراتژي نفوذ ايران محسوب مي‌شوند؛ از نمودهاي عيني آنهاست. «رولو» اسلام شناس فرانسوي، در نشريه مطالعاتي فلسطين در خصوص تأثير انقلاب بر جهان اسلام مي‌گويد:

«پس از فوت عبدالناصر، خلأيي در خاورميانه عربي پديد آمد كه رهبران ناسيوناليست و ملي‌گراي عرب يا احزاب چپ گرا و ماركسيست نتوانستند آن را پر كنند و در پايان، اسلام در عرصه مبارزات سياسي ظاهر شد و آن خلأ را پر كرد.»[٧]

«اسحاق رابين» وزير دفاع وقت اسرائيل، اسلام را يك تهديد معرفي مي‌كند و مي‌گويد: «دشمني ايران پس از انقلاب اسلامي به صورت يك دشمني ايدئولوژيك و دشمن واقعي در آمده و خطر افكار تند مذهبي در ايران از هر خطري براي اسرائيل بيشتر است.» و در همين راستا «ابا آبان» نظريه پرداز صهيونيستي و وزير خارجه وقت اسرائيل مي‌گويد: «انقلاب اسلامي، كوته انديشي نيست بلكه فصل جديدي در تاريخ ايده است. من احساس مي‌كنم اين ايده در منطقه خاورميانه شيوع يافته و پيروزي انقلاب اسلامي بيانگر اين پديده‌هاست.»[٨]

«صالح عوض» نويسنده عرب در كتاب انتفاضه آورده است: «جهان عرب از 1967 تا سال 1982 (شكل گيري انتفاضه) راههاي گوناگون فلسطيني و دولتهاي عربي را آزموده و شكست طرحهاي سياسي را به چشم ديده بودند و دريافته بودند كه اين شعارها زينت خود را از دست داده‌اند و ديگر اميدي به نابودي اسرائيل و يا كمرنگ شدن حاكميت آن نبود ولي پس از انقلاب اسلامي متوجه شدند خداوند سرنوشت هيچ كسي را تغيير نمي‌دهد بلكه خود آنها بايد اقدام كنند... جنبش جديد مردم فلسطين يا انتفاضه صرف‎نظر از عوامل متعدد شكل‎گيري آن بدون هيچ وابستگي يا سازماندهي قبل از جريانهاي سياسي وابسته به دولت‌هاي عربي با الهام از انقلاب اسلامي و توسط مسلمانان فلسطين شكل گرفت.[٩]

در حال حاضر كشورهاي غربي به ويژه آمريكا به واسطه نفوذ اسلام سياسي ناشي از انقلاب اسلامي در جوامع اسلامي هراس دارند از اين كه انتخابات آزادي در كشورهاي اسلامي صورت گيرد، زيرا در اين صورت نتيجه اين انتخابات، پيروزي اسلام گراياني است كه تأثير جدي از انقلاب اسلامي و افكار امام خميني (ره) گرفته‌اند.

ج. احياي حج حقيقي و ابراهيمي؛ تا قبل از انقلاب اسلامي حج يك حركت صرفاً عبادي بود و بعد سياسي آن مغفول مانده بود. امام (ره) حج را ميعادگاه وحدت مسلمانان در برابر زورمندان جهان و مركز برائت از مشركان معرفي كرد و ابعاد سياسي حج را زنده كرد. حضور قريب 5/2 ميليون مسلمان از سراسر جهان در حج به تجديد حيات اجتماعي و سياسي اسلام و صدور و بازتاب انقلاب سرعت بخشيده است.
احياي ارزش‌ها، سنت‌ها، آداب و رسوم اسلامي در ميان ملل مسلمان و بازگشت مسلمانان به هويت اسلامي و اصيل خود و احساس عزت و غرور از ديگر آثار انقلاب بر جهان اسلام بود كه منطقه را بار ديگر به عنوان نقطه استراتژي از نظر ژئو استراتژيك و ژئو پليتيك در اذهان زنده كرد و امروز شاهد شكل‌گيري و مبارزه گسترده هسته‌هاي مقاومت متأثر از انقلاب اسلامي عليه اسرائيل و آمريكا در سراسر جهان هستيم و اين از بركات انقلاب اسلامي است و اين تأثير را مي‌توان در گفتار دشمنان نيز كراراً مشاهده كرد.

«مارك گريكت» از اعضاي برجسته سيا در نشريه «انستيتو اينترپرايز» از ايران به عنوان خاستگاه الگوي مبارزاتي ياد مي‌كند و مي‌نويسد: اگر تاريخ تكرار شود و ايران از بين برود جهان اسلام از بين خواهد رفت.» [١٠]

3/ 3. انقلاب اسلامي و ديگر جهانيان

انقلاب اسلامي از يكسو سبب رويكرد به دين، رشد گرايش‌هاي معنوي و تضعيف انديشه مادي‌گرايان شد و از سوي ديگر، الگوي مبارزاتي مردم تحت ستم در نقاط مختلف جهان گرديد و به ملت‌هاي دربند جهان آموخت كه چگونه خود را از زير سلطه و نفوذ بيگانگان نجات دهند و در واقع بزرگ‌ترين دستاورد انقلاب، درس آزادي و آزادانديشي براي مردم تحت سلطه در سراسر جهان بوده است.[١١]
پروفسور جيمز بل، محقق آمريكاي در فصلنامه مسايل خارجي وزارت خارجه آمريكا در اين خصوص مي‌گويد: «موجي از هيجان توده‌اي، اسلام را فراگرفته است، از يوگسلاوي و مراكش تا اندونزي و مالزي و فيليپين در شرق، اين اسلام نوظهور كه به لحاظ ايدئولوژيك منسجم است. در انقلاب 1979 ايران، در اشغال مسجد الحرام در مكه، ترور انور سادات در نوامبر 1981، در مقاومت لبنان و... انعكاس يافت. اين نيروي توده‌اي كه غالباً به عنوان اسلام بنيادگرا توصيف مي‌شود از مرزهاي جغرافيايي گذشته، ايدئولوژي سياسي و رژيم‌هاي ملي را نيز فراگرفته است.»[١٢]

هربر روزنامه نگار سوييسي درباره تأثير انقلاب اسلامي و شعار حمايت از مستضعفين مي‌نويسد:

«به دنبال انقلاب اسلامي، آمريكاي لاتين شاهد دهها كشيش بود كه با انتقاد از پاپ خواستار تجديد نظر در آيين كليساي واتيكان بودند.» اوج چنين روندي در احياي مسيحيت سياسي در نيكاراگوئه خود را نشان داد. چند سال پس از انقلاب نيز صدها كتاب در مورد نقش مذهبي در صحنه سياست و اجتماعي به بازارهاي جهان آمد و بسياري از دانشگاهها به تحقيق درباره مذهب پرداختند.[١٣]
به دنبال انقلاب اسلامي الهيات رهايي بخش به معناي پناه بردن به كليسا براي رهايي از مشكلات اجتماعي و سياسي؛ در آمريكاي لاتين رشد كرد و انجمنهاي مسيحي سياسي، افزايش چشمگيري يافت براي شناخت بيشتر در خصوص تأثيرات انقلاب در آمريكاي لاتين مي‌توانيد به كتاب «فيدل كاسترو و مذهب» نوشته رهبر كوبا و كتاب «كليساي شورشي» تأليف كاميلو ترجمه جواد يوسفيان مراجعه كرد.

رهبري، مذهب، مردمي بودن نظام و سياستهاي مستقل و مقتدرانه نظام از خصلتهاي بارز و ماندگار انقلاب اسلامي است و آثار بنيادين در حوزه علوم نظري و رفتاري جهان به جاي گذاشت و تأثير حكم قتل سلمان رشدي نويسنده آيات شيطاني كه جهان غرب و شرق را در بهت فرو برد، نمودي از سياست مستقلانه نظام بود كه برغم بسيج تمام غرب هيچ گاه لغو نشد و علاوه بر اين كه زمينه هتك مقدسات مسلمانان در جهان را تضعيف كرد، الگوي استقامت و پايداري و مبارزاتي را به مسلمانان داد و بيداري آنان را تقويت كرد.

بيداري اسلامي و گرايش به دين اسلامي و انقلاب اسلامي در جهان چنان بود كه نيكسون در ترسيم خطوط استراتژي آمريكا براي جهان آينده اذعان كرد؛ تغيير در جهان سوم آغاز شده و باورهاي آن به مرحله طوفان رسيده است، ما قادر نيستيم آن را متوقف كنيم، در جهان اسلام بنيادگرايي اسلامي جاي كمونيسم را به عنوان وسيله اصلي دگرگون سازي قهرآميز گرفته است.

گريكت عضو برجسته سيا نيز در اظهاراتي مشابه مي‌افزايد: «اگر تاريخ تكرار شود و ايران از بين برود جهان اسلام از بين خواهد رفت.»[١٤]

انقلاب اسلامي، كشورهاي افريقايي را نيز تحت تأثير قرار داد. نلسون ماندلا رهبر كنگره ملي آفريقا و اولين رئيس جمهوري آفريقاي جنوبي پس از رهايي از آپارتايد، در جريان سفر به ايران اظهار داشت: انقلاب اسلامي ايران تحت رهبري امام خميني اميدهاي فراواني را براي قيام مردم آفريقاي جنوبي در مبارزه با بي‌عدالتي به همراه داشته است و بدون ترديد تاريخ هرگز نقش ايران اسلامي را فراموش نخواهد كرد.»[١٥]

در پايان به ارواح پاك شهداء انقلاب اسلامي درود مي‌فرستيم و اميدواريم از رهپويان راه سرخ شهادت باشيم.

[1] . پيام انقلاب، ويژه نامه، شماره 361، بهمن ماه 77، ص 10.
[2] . همان، ص 10.
[3] . نشريه شما، 10/10/77.
[4] . روزنامه جام جم، 31/3/82.
[٥] . روزنامه جام جمهوري، 4/1/71.
[٦] . همان.
[٧] . همشهري، 19/11/72، ص 7.
[٨] . همان.
[٩] . دكتر ملكوتيان، انقلاب اسلامي، چرايي و چگونگي رخداد آن، جمعي از نويسندگان، 1370، ص 313.
[١٠] . رسالت، 11/12/82.
[١2] . انقلاب اسلامي چرايي و چگونگي رخداد آن، ص 213.
[١٣] . همان.
[١4] . روزنامه جام جم، خرداد 1360.
[١5] . رسالت، 11/12/ 81.
[١6] . روزنامه جمهوري اسلامي، چهارده مرداد 1371.[/SPOILER]

]

برچسب: 


[]تاثیر انقلاب اسلامی در شکل گیری و مبارزات حزب الله لبنان

حمید ابوالقاسم زاده

*مقدمه

پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن سال 1357 نقطۀ عطفی در خیزش های اسلامی صدۀ اخیر و بخصوص جهان تشیع است. انقلاب ایران به لحاظ داشتن ماهیت اسلامی و اهداف دینی در همان دوران اولیۀ تولد خود، دل های آحاد مسلمانان از مذاهب اسلامی را به خود جلب کرد و بارقه ای از امید آفرید و این همه بخاطر آن بود که انقلاب ایران پرچمدار اسلام یعنی آرمان و آرزوی بیش از یک میلیارد مسلمان شده بود. قبل از انقلاب اسلامی مسلمانان در هر نقطه ای از جهان نسبت به مسلمانی خود احساس خجلت و شرم می کردند و اسلام دینی مرده و بی تحرک بود که تاثیری در زندگی مسلمانان نداشت. بسیاری از مفاهیم و آموزه های دینی در کنج کتابخانه ها خاک می خوردند و بسیاری از ارزش های اسلامی منسوخ یا تحریف می شدند و از اسلام جز پوسته ای ظاهری که بیشتر به کار فردی و شخصی می آمد، چیزی باقی نمانده بود. پیروزی انقلاب اسلامی در واقع احیای دوبارۀ اسلام و جان گرفتن دگربارۀ قهرمان تاریخ بود و به همین دلیل توانست دل و جان مسلمانان جهان را به خود گره بزند و امت اسلامی را به تحرک و تکاپو وادارد.
[SPOILER]
در واقع صرف وجود انقلاب اسلامی با توجه به ذات، ماهیت و اهداف عالیۀ آن جاذبه ای بسیار قوی برای مسلمانان جهان داشت و همین زمینۀ مناسب با پشتوانۀ اندیشه و مبانی اسلامی و اعتقادی که مرزی برای خود نمی شناخت سنگ بنای صدور انقلاب شد. صدور انقلاب برخلاف آنچه برخی دشمنان دانا و دوستان نادان در صدد تعریف آن به عنصر دخالت نظامی در کشورهای دیگر بودند در بیان بنیانگذار انقلاب اسلامی به معنای صدور ارزش ها و آموزه های اصیل معنوی و فرهنگی انقلاب تجلی یافت و توانست ملت های مسلمان و آزاده را برای دست یازیدن به اهداف مشترک در یک اردوگاه سیاسی جمع نماید. نمونه عالی تاثیرگذاری انقلاب در خارج از کشور را می توان در جنبش حزب الله لبنان مشاهده کرد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بر مبنای اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) به وجود آمد و توانست در برابر غدۀ سرطانی خاورمیانه ایستادگی نماید و اسرائیل را که بیش از نیم قرن یکه تاز میدانی بی رقیب بود به عقب نشینی وادارد. در این تحقیق به موضوع تاثیر انقلاب اسلامی در جنبش حزب الله لبنان می پردازیم. امید است که مورد توجه قرار گیرد.

*مفهوم و ضرورت صدور انقلاب

مفهوم صدور انقلاب مترادف با بسط و گسترش انقلاب است که ازهمان ابتدای پیروزی انقلاب مورد توجه حضرت امام بود. تلاش و برنامه کشورهای غربی تا پیش از پیروزی انقلاب ایران مصروف این می شد که ریشه های اسلام در جوامع مختلف خشکانده و مفاهیم و آموزه‌های آن تقلیل یابد. به همین دلیل مهمترین تاثیر انقلاب اسلامی براحیای ارزش‌ها و القای تفکر اسلام سیاسی بود . نهیبی که مسلمانان جهان را از خواب مرگ آور بیدار کرد و آنان را به فکر اجرای اسلام سیاسی انداخت . سلسله تحولاتی که در انقلاب ایران رخ ‌داد، علاوه بر تغییرات بنیادین در نظام سیاسی و جامعه ایران، فراسوی مرزهای ایران را در نوردید و بیشترین تاثیرات را در جهان اسلام و عرب بر جای گذاشت.

پیروزی انقلاب جوامع اسلامی را از حالت انفعال و خودباختگی خارج کرد و آنها را وادار به تکاپو برای بازگشت به هویت اسلامی خود کرد. با اینکه مسلمانان در برخی بلاد اسلامی سابقه مقابله با غرب را داشتند (مانند تحریم نفتی سال 1973) اما غالبا تجربه تلخ شکست در مقابل غرب حاکم بود با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی در جایی که مدتهای طولانی تحت سلطه قدرتهای بزرگ خارجی بود احساس غرور و امید به مسلمانان دست داد. از سوی دیگر امام خمینی(ره) خواستار اتحاد سیاسی امت اسلامی از نحله های مختلف مذهبی در مقابل بلوک شرق و غرب شد و بدین وسیله موج نخبگان و فرهیختگان جوامع اسلامی به جنب و جوش در آورد. اندیشۀ صدور انقلاب به عنوان انتقال مبانی نظام جدید سیاسی مبتنی بر اسلام در رئوس کارهای مسئولان قرار گرفت و به عنوان یک هدف پیگیری شد که بخش هایی از آن عبارتند از :

1- اعلام روز جهانی قدس از طرف امام‌خمینی (ره)
2- کنفرانس بزرگداشت روز قدس که بمدت سه روز در سال 1359 با حضور 19 هیات نمایندگی از مبارزان کشورهای مختلف برگزار شد.
3- استفاده از ظرفیت عظیم حج برای انتقال پیام های انقلاب بخصوص اعلام برائت از مشرکین
4- برپایی مراسم هفته وحدت
5- برگزاری مراسم سالگرد پیروزی انقلاب در خارج از کشور و دعوت از میهمانان خارجی به ايران.
6- برپایی کنفرانس اندیشه اسلامی1
7- تشکیل شورای‌انقلاب‌اسلامی بعنوان سازمانی فراگیر که گروههایی همچون مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق ، جبهه اسلامی آزادیبخش بحرین و گروههای آزادیبخش برای سوریه و لبنان را در بر می گرفت.2

*دیدگاه امام‌خميني(ره) در خصوص صدور انقلاب

امام‌خمینی(ره) بعنوان رهبر انقلاب و سمبل عینی ارزشهای آن موضع مشخص و روشنی در زمینه صدور انقلاب اتخاذ کرده و صراحتا اعلام داشت : «ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لااله‌الاالله و محمد رسول الله برتمام جهان طنین بیفکند ، مبارزه هست و تا مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم.»3

البته منظور امام‌خمینی(ره) از صدور انقلاب هیچگاه عملیات نظامی و رویکرد سخت افزارانه را در بر نمی گرفت. ایشان مرزهای ملی در جهان را بعنوان واقعیتی که مورد پذیرش جامعه جهانی است می‌پذیرفتند و با نفی کشورگشایی تاکید می کردند که ما چشم طمع به سایر سرزمین‌ها نداریم . منظور امام(ره) از صدور انقلاب بیداری مسلمانان و بازگشت آنها به خویشتن اسلامی خود بود، ضمن اینکه خواهان کوتاه کردن دست کشورهای خارجی از منابع کشورهای اسلامی و در نتیجه مقابه با استثمارگران بودند. در این تفکر که مبتنی بر اصالت دادن به ملت هاست، بیداری و خودآگاهی ملت ها مورد اهتمام قرار گرفته و آنها را به قیام فرا می خواند تا خود به این آگاهی برسند که نباید به سکون و سکوت رضایت داد، باید اقدام کرد و در تغییر سرنوشت خود دخیل بود. صدور انقلاب از دیدگاه امام(ره) تاکید بر تحقق ارزشها در داخل و ارائه یک نمونه و الگو برای مسلمانان و ملت ها آزاده در خارج بود که با اشاعه ارزشها و آرمانهای انقلاب تحقق می یافت. از این رو امام در درجه اول صدور انقلاب را بعنوان خصلت اجتناب ناپذیر و ذاتی انقلاب اسلامی معرفی می‌کرد و با توجه به اسلامی بودن انقلاب و وجود میلیونها مسلمان در تمام جهان اشاعه پیام انقلاب برای آگاهی و اطلاع مسلمین را واجب و ضروری مي‌دانست .

*صدور انقلاب در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

قانون اساسی جمهوری‌ اسلامي‌ ایران که براساس آموزه‌هاي اسلام تدوین شده صرفا به داخل کشور اختصاص ندارد، بلکه این قانون مدون به مسائل جهانی نیز توجه داشته و اهداف و برنامه‌های فراملی دارد. از همین روی برقراري عدالت اجتماعی و رستگاری نوع بشر در سرلوحه برنامه این قانون قرار گرفته است. در مقدمه قانون اساسی آمده است : «قانون اساسی با توجه به عنوان انقلاب اسلامی ایران که حرکتی برای پیروزی تمامی مستضعفین برمستکبرین بوده زمینه تداوم این انقلاب را در داخل و خارج فراهم می‌کند . بویژه در گسترش روابط بین المللی با دیگر جنبش‌های اسلامی و مردمی می‌کوشد تا راه تشکیل امت واحد جهانی را هموار کند و استمرار مبارزه در نجات ملل محروم و تحت ستم در تمامی جهان فراهم آید .»4

همچنین در بند 16 اصل سوم قانون اساسی تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلام و تعهد نسبت به همه مسلمانان و حمایت بي‌دریغ از مستضعفان جهان را بعنوان وظیفه‌ای از وظایف دولت جمهوری اسلامی تعریف کرده است . در فصل دهم قانون اساسی و در دو اصل 152 و 154 موضوع سیاست خارجی طرح شده و اهداف محدودۀ آن مشخص شده است. ضمن اینکه در اصل 154 به موضوع صدور انقلاب و حمایت از سایر مستضعفین صریحا اشاره شده است .

*لبنان
*جغرافیای سیاسی لبنان

لبنان کشور کوچکی در خاورمیانه ، در غرب آسیا و ساحل شرقی دریای مدیترانه است که از شمال و شرق به سوریه و از جنوب به فلسطین اشغالی محدود شده است.5 لبنان از پتانسیل مناسبی برای ارتباطات اقتصادی ، تجاری و فرهنگی بین سه قاره آسیا ، اروپا و آفریقا دارا می باشد. وجود پناهندگان فلسطیني، هم مرز با فلسطین اشغالی و تلاش برای تحقق رویای سرزمین موعود - که نیل تا فرات را شامل می شد - موجب تهاجمات گسترده و مستمر رژیم جعلی اسرائیل به لبنان شده است . طوایف گوناگون لبنان که به دو جریان عمده مسیحی و مسلمان تقسیم می باشند، مشکلات طبیعی زیادی را به وجود آورده اند. پس از جنگ جهانی اول که باعث نابودی امپراطوری عثمانی شد لبنان که بخشی از این امپراطوری به شمار می رفت تحت قیومیت و نفوذ فرانسه قرار گرفت این امر که از سال 1916 شروع شده بود پس از حوادث گوناگون و قیام های متعدد مردم برای رهایی از زیر سلطه فرانسه سرانجام در سال 1943 منجر به استقلال لبنان شد. طایفه گرایی نشانگر ساختار جامعه لبنان است. در نظام حکومتی لبنان پست‌های دولتی در حکومت ، خدمات عمومی ، ارتش و قوه قضائیه براساس وابستگی‌های طایفه‌ای و مذهبی تقسیم می شود و در مجموع در لبنان یازده فرقه مسیحی ، پنج فرقه اسلامی و یک فرقه یهودی کم اهمیت وجود دارد.6 طبق قانون اساسی لبنان رئیس جمهور از میان مارونی‌ها(مسیحی) ، نخست وزیر از میان سنی‌ها و رئیس مجلس از میان شیعیان و تعدادی از وزرای کابینه از میان سایر فرقه‌های مهم برگزیده می‌شوند .

*روابط شيعيان ايران و لبنان پس از انقلاب اسلامی

روابط بین ایران و لبنان پس از انقلاب اسلامی گسترش زیادی پیدا کرد و رهبران جمهوری اسلامی ارتباط تنگاتنگی با سران جنبش شیعه لبنان ایجاد کردند، البته این رابطه دارای پیشینه ای طولانی تر و عمیق تر بود. رهبر و منجی شیعیان لبنان امام موسی صدر ایرانی بود و با حمایت روحانیت شیعه ایران عازم لبنان شده بود از طرف دیگر بسیاری از رهبران انقلاب در گذشته در لبنان به سر برده و در بین گروههاي مبارز شیعه لبنان آموزش نظامي دیده بودند. این مساله به همراه مذهب مشترک و رابطه عاطفی تاثیر پذیری دو جانبه بین ایران انقلابی و شیعیان لبنان را افزون کرده بود . افرادی همچون شهید چمران ، شهید محمد منتظری ، مرحوم حاج احمد خمینی و ... در لبنان آموزش دیده بودند و سران جنبش های شیعی لبنان نیز دست پرورده امام موسی صدر ایرانی محسوب می شدند و رابطه عاطفی با ایران داشتند با عنایت به این موارد بی‌تردید انقلاب اسلامی ایران تاثیر عمیق و موثری بر شیعیان لبنان گذاشته و باعث امیداور شدن آنان به آینده شد .

جمهوری اسلامی ایران بلافاصله پس از تشکیل ، تجاوزات رژیم اسرائیل به جنوب لبنان را محکوم کرد و خواستار حفظ تمامیت ارضی لبنان شد. طی دهه 80 که لبنان درگیر جنگ داخلی و تجاوزات صهیونیست‌ها بود ایران همواره خواستار تشکیل نظامی بود که حقوق اکثریت مردم را تامین کند . بر همین اساس کمک‌های فراوانی به لبنان کرد : ایجاد مراکز بهداشتی و درمانی ، مراکز فرهنگی و آموزشي ، فروشگاههای تعاونی ، شبکه آبرسانی و تحت پوشش قرار دادن خانواده‌های شهدا و فقرا از این جمله می باشد. از طرفی ایران روابط خود با دولت لبنان را گسترش و تحکیم بخشید که سفر مقامات سیاسی لبنان به ایران و دیدار وزیر خارجه وقت ایران از لبنان ، برقراری خط هوایی مستقیم بین تهران و بیروت و تشکیل کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی را می‌توان از این موارد دانست.7 گرایش شیعیان لبنان به ایران علیرغم فقدان امام موسی صدر که برخی‌ تصور می کردند باعث توقف حرکت شیعیان خواهد شد سبب شد تا ارتباط گسترده دو کشور گسترش و تحکیم گروههای شیعی مستحکمتر شود. همانطوریکه قبلا نیز اشاره شد در حال حاضر ، حضور شیعیان در جریانات لبنان بسیار مهم و حیاتی است و نمی‌توان به هیچ وجه آن را نادیده گرفت .

*جنبشهای شیعی

بی‌شک انقلاب اسلامی حرکتی بسیار مهم در جامعه جهانی به شمار می‌آید . به گزارش رادیو لندن امام‌خمینی(ره) انقلابی را رهبری کرد که جهان را لرزاند.8 ولی این اثر گذاری بر مسلمانان که پیرو اهل بیت بودند – شيعیان جهان – تاثیر فوق العاده و شگفتی گذاشت که درمیان آنها بیشترین تاثیر در بین گروههای شیعی لبنان به چشم می‌خورد.

*حزب الله
*علل ظهور جنبش حزب الله

بارزترين دليل ظهور جنبش حزب الله را مي‌توان بروز بحران اجتماعي در جامعه لبنان دانست. اين بحران بيشتر ناشي از ضعف نظامي و بحران هويت و مشروعيت است كه به دليل اشغال لبنان بدست اسرائيل بروز كرد. موجوديت جامعه لبنان ، وحدت و انسجام در درون مرزهاي ملي لبنان در معرض تهديد و خطر قرار داشت. دارالسلام در مقابل دارالكفر قرار گرفت ، شكستهاي پي در پي اعراب از اسرائيل ، احساس حقارت و ترس از اسرائيل در ميان مردم لبنان ، عدم موفقيت گروههاي فعال در عرصه مبارزاتي- سياسي لبنان در مقابله با متجاوز و شكست ارتش ملي باعث تقويت احساس نفرت از دشمن شد و آرزوي روزهاي سرافرازي اسلام را در دل مسلمانان لبنان بيدار كرد و از اين رو در شيعيان ميل به مقاومت در برابر دشمن با توجه به آموزه‌هاي اسلامي و شيعي جهاد ، ايثار ، مقاومت و شهادت زنده شد. وقتي در سال 1982م (16/3/1361) اسرائيل با هدف اخراج مبارزان فلسطيني و روي كار آوردن دولتي وابسته و دست نشانده به لبنان حمله كرد و لبناني‌ها در مقابله با متجاوز ناكام ماندند؛ الياس سركيس رئيس جمهور وقت هياتي 5 نفره را تحت عنوان كميته نجات ملي تشكيل داد تا براي حل مشكل به مذاكره با فليپ حبيب (نماينده ريگان در امور لبنان ) بپردازند.

نبيه بري رهبر جنبش شيعي امل كه پس از ربوده شدن امام صدر رهبر اين جنبش شده بود نيز عضو اين كميته بود كه اين امر موجب اعتراض برخي رهبران امل شد. نتيجه اين كميته موافقت با طرح حبيب بود كه مقرر شد آتش بس بين اسرائيل و لبنان برقرار و رزمندگان فلسطيني از لبنان اخراج شوند. مشاركت نبيه بري در اين هيات و توافقات بعمل آمده موجب نارضايتي برخي شيعيان و كادر رهبري امل گرديد و در نهايت امر باعث انشعاب در امل شد. جدا شدگان از امل و ساير گروههاي متفرق اسلام گرا در بعلبك گرد هم آمدند ، اين مجموعه عليرغم اين واقعيت كه هر يك درك خاصي از نحوه برخورد با جامعه و رويدادهاي لبنان داشتند اما به علت شرايط خاص زماني چاره‌اي جز ادغام و وحدت نداشتند زيرا هيچيك به تنهايي قادر به رهبري يك قيام مردمي و مقابله با اشغالگري نبودند. اين مجموعه‌هاي كوچك متفرق در چند موضوع اتفاق نظر داشتند که عبارتند از :

1- اعتقاد به ولايت فقيه و پيروي از حضرت امام خميني (ره)
2- مقابله با اسرائيل
3- احزاب و گروههاي فعال نمي‌توانند اهداف مورد نظر خود را تحقق بخشند
4- لزوم اتحاد و تشكيل گروهي قوي و فراگير براي مقابله با دشمنان

اين اهداف كلي باعث ظهور گروهي شد كه بعدها در لبنان و جهان به «حزب الله» مشهور شد و بعد از فراز و نشيبهاي بسيار و فعاليتهاي مخفي در برهه‌اي از زمان در سايه مجاهدتهاي خود و حمايتهاي ايران توانست به دستاوردهاي بسياري در عرصه‌هاي مختلف خصوصا سياسي و مبارزاتي دست يافته و براي خود شهرتي جهاني بدست آورد. البته اين جنبش در ابتدا مخالف دولت و ساير گروهها بود ولي بعدها به همكاري ، ائتلاف و تعامل با ساير گروهها پرداخت و دست از مخالفت با نظام حاكمه برداشت.

*تاريخچه حزب الله

جنبش حزب‌الله لبنان در اوایل دهه 80 در لبنان ظهور کرد ، هسته اولیه حزب‌الله و ساختار تشکیلاتی آن از اسلام گرایان ، اعضا و نیروهای حزب‌الدعوه ، اتحادیه دانشجویان مسلمان (شاخه دانشجویی حزب الدعوه) ، برخی مسئولان جنبش امل ، اعضای جنبش فتح و دیگر احزاب و از جمله حزب کمونیست لبنان تشکیل شد . به بیان دیگر تمام جریانهایی که تحت تاثیر انقلاب اسلامی ایران و رهبر آن امام‌خمینی(ره) قرار گرفته بودند در آن شرکت داشتند . تمامی این افراد نظر مساعدی به پیروی از رهبر انقلاب اسلامی داشتند و در مقابله بااسرائیل متفق القول بودند‌. این موارد در بیانیه های حزب‌الله کاملا آشکار بود .

در نظر این افراد گروههای موجود در لبنان نمی‌توانستند کاری انجام دهند این عامل و تجربه موفق ایران (پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل حكومت اسلامي) باعث ایجاد این تشکیلات جدید شد . این نیروها تحت نظارت ایران در یک تشکیلات یک صدا و جدید ادغام شدند . دولت ایران از طریق حجت الاسلام علی محتشمي پور سفیر خود در دمشق و پاسداران مسقر در بعلبک زمینه را برای مذاکره و گردهمایی اين نیروها فراهم کردند. پس از دور اول مذاکرات یک کمیته نه نفره ماموریت یافتند تا برای جریانهای اسلامی متفرق یک تشکیلات سیاسی جدید بر اساس پای بندی به ولایت فقیه و نبرد با اسرائیل پی‌ریزی کنند . مجموعه این گروهها که به عنوان «شورای لبنان» شناخته می‌شد ، در مه 1984 به نام «حزب‌الله انقلاب‌اسلامی لبنان» تغییر نام داد.9 ولي تا سال 1985 مخفيانه به فعاليت خود ادامه مي‌داد. وظايف اين شورا نه نفره در ابتداي تشكيل عبارت بود از:

1- سازماندهي تشكيلات نظامي – امنيتي
2-سازماندهي تشكيلات سياسي
3-گسترش عمليات عليه اسرائيل
4-مقابله با تمام دشمنان: اسرائيل، غرب ، تجمع اعراب و نظام سياسي لبنان
5- جلوگيري از صلح با اسرائيل
6- گسترش اندیشه اسلامی از طریق فعالیت فرهنگی10

حزب الله در نامه معروف خود «مانیفست حزب‌الله» در سال 1985 که به طور رسمی منتشر شد اذعان داشت : «.... تعهد خود را نسبت به رهبری یگانه ، حکیمانه و عادلانه ولی فقیه جامع الشرایط که در حال حاضر در شخص امام آیه‌الله‌العظمی روح‌الله‌الموسوی‌الخمینی(دام ظله) تجسم یافته است ، اعلام می‌داریم او برانگیزاننده انقلاب اسلامی و نهضت با عظمت آنان می‌باشد .»11 شیخ صبحی طفیلی دبیر کل پیشین حزب الله با اشاره به اقدامات اولیه برای شکل گیری این حزب از اوضاع نابسامان و به هم ریخته و به هم آميخته شدن تجارت و سیاست و دین سخن مي‌گويد و اين اوضاع را باعث پايه ريزي گروهي(حزب‌الله) بر پايه اصول خدشه ناپذير اسلام كه بتواند اوضاع را تحت تاثير قرار دهد عنوان مي‌كند. برخورداری از شعارهای باز و گسترده که باعث می‌شد برداشتي بسته و انحصاري از شیوه رفتار سران و موسسان حزب بدست نیاید باعث جذب اقشار مختلف معتقدان به اهداف حزب شد .

الگوی رهبری جمعی برای حزب انتخاب شد و کادر رهبری «شورا» نام گرفت . تعداد اعضای شورا که انتخاب آنها پس از مشورت با فعالان اصلی حزب صورت می‌گیرد در دوره‌های مختلف متفاوت بود . با پیشرفت فعالیت‌ها نیاز به اصلاح ساختار تشکیلاتی شورا و روش انتخاب اعضای آن احساس شد ، از این رو براي اولين بار تعداد اعضای شورا نه نفر و برای یکسال از طرف کادرهای اصلی انتخاب شدند . شورا نیز دبیر کل را از میان اعضای خود انتخاب می‌كرد و سایر وظایف در بین بقیه اعضا براساس آیین نامه داخلی تقسیم می‌شد . شیخ صبحی طفیلی در پنجم نوامبر 1989 بعنوان دبیر کل انتخاب شد. پس از آن اجرای پاره‌ای اصلاحات در تشکیلات حزب تصویب شد . تعداد اعضای شورا به هفت نفر تقلیل یافت ، سمت جانشین دبیرکل ایجاد شد و مدت ماموریت شورا به دوسال افزایش یافت .

در ماه مه 1991 شهید سید عباس موسوی دبیر کل شد که در فوریه 1992 به شهادت رسید . پس از او سید حسن نصرالله به سمت دبیرکلي انتخاب شد که هم اکنون نیز این سمت را عهده‌دار است. در این مدت دو اصلاح نیز صورت گرفته است ماموریت شورا به سه سال افزایش یافته و انحصار انتخاب دبیر کل به دو دوره متوالی برداشته شده و دبیر کل می تواند برای دوره های متوالی نامزد شده انتخاب شود . حمله اسرائیل به لبنان در سال 1982 در واقع آغاز مقاومت حزب‌الله بود . حزب‌الله مقاومت اسلامی بر ضد اسرائیل را با امکانات اندکی که در اختیار داشت و نیروهای انسانی کم آغاز کرد . تجربیات نظامی نیروهای مقاومت تحت حمایت و زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران سریع رشد کرد و کوششهای مستمر برای جبران کاستی‌ها صورت ‌گرفت . از سال 1982 ایران برای پیشبرد اهداف گوناگون خود در میان شیعیان كمكهاي فراواني به لبنان ارسال کرد . این کمک ها برای تسلیح و تجهیز مالی حزب‌الله در مقابل اسرائیل و انجام خدمات اجتماعی و بهداشتی استفاده می‌شد .

پاسداران حاضر در منطقه در امر آموزش نیروهای لبنانی مشغول فعالیت بودند.12 البته در سالهاي اخير به دلايل مختلف از جمله مسائل داخلي ايران و خودكفايي نسبي حزب الله ميزان اين كمكها نسبت به سالهاي اوليه كاهش پيدا كرده است. مخفی کاری در عملیات‌ها و استفاده از شیوه‌های غافلگیرانه بیشترین اهداف را با کمترین خسارت برای مبارزان لبنانی در برداشت . همچنین حزب‌الله برای در امان ماندن از بمباران هوایی از تسلیحات قابل حمل و سبک‌تر استفاده می‌کرد که این باعث سهولت در تحرک و تغییر سریع و راحت‌‌تر مواضع می‌شد . این روشها باعث ترس سربازان دشمن و آماده باش دایم آنها بود که به فرسایش توان نظامی آنها می‌انجامید این تحرکات که در پرتو آموزشهای نیروهای نظامی ایرانی انجام می‌شد در نهایت اسرائیل را مجبور به عقب نشینی از بخش عمده لبنان کرد. همچنین در آخرين نبرد عمده مشهور به جنگ 33 روزه که اسرائیل می‌خواست کار حزب‌الله را یکسره کند موجبات شکست او را فراهم کرد .

*مبارزات حزب الله

در بعد مبارزاتي طرفهاي مبارزه حزب قبل از پيمان طائف كاملا مشخص بودند و نظر اين جنبش مبارزه با آنها بود (اسرائيل ، غرب ، نظام سياسي لبنان و.....) كه پس از پيمان طائف نظر حزب الله اصطلاحا به واقع گرايي نزديك شد و سياست ائتلاف با ديگر گروهها و نزديكي به دولت در برنامه‌هاي حزب الله ديده شد. در بعد سیاسی حزب‌الله لبنان از ابتداي تاسیس خود نظام سیاسی لبنان را نظامی غیرمشروع و غیراسلامی می‌دانست و در برهه‌هايي از زمان با ارتش لبنان درگير شده و خواستار تغییر نظام بود در تابستان 1371 با توجه به جو نظام بین‌الملل و تحولات مهم آن که با تحولات داخلی لبنان در ارتباط بود حزب الله تصمیم گرفت در نظام سیاسی لبنان مشارکت کند و این کار را از طریق شرکت در انتخابات پارلمان عملی ساخت. از جمله اين تحولات می‌توان به پایان جنگ ایران و عراق ، احیای مذاکرات اعراب و اسرائیل در کنفرانس مادرید 1370 ومهمترين آن امضای پیمان طائف (منشور آشتی ملی لبنان ) 1368 اشاره كرد.13

جنبش حزب الله به عنوان يكي از مهمترين گروههاي شبه نظامي لبنان تحت تاثير اين تحولات قرار گرفت.بدين ترتيب در عملكردها و مواضع اين حزب در دهه نود ميلادي تغييرات گسترده‌اي حادث شد. به گونه‌اي كه حزب الله در پايان دهه نود ميلادي و شروع هزاره جديد چهره‌اي متفاوت از دهه هشتاد از خود نشان داد. حزب‌الله که تا پیش از پیمان طائف روابط چنداني با سایر گروههای لبنان نداشت در جریان مبارزات انتخاباتی سال1992با برخی گروهها ائتلاف کرد. به طوري كه نامزدهاي انتخاباتي حزب الله با نامزدهاي جنبش امل ، حزب كمونيست ، حزب قومي سوري و حزب بعث در يك فهرست در كنار هم قرار گرفتند. از این ائتلاف 12 نفر به مجلس راه یافتند. حزب‌الله با این کار صحنه مبارزه خود را از نظامی به صحنه‌های سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی گسترش داد .

در این راستا حزب‌الله از لحاظ اقتصادی و اجتماعی با اعطای کمک‌های تحصیلی به مستضعفان ، توزیع داروی رایگان بین بیماران ، تقسیم آب بین نیازمندان و ارائه خدمات درمانی به محرومان فعالیت می کرد . همچنین با شرکت در انتخابات شوراهاي شهر و روستا در سال 1998 و پیروزی در آن با توجه به اینکه دولت برای این شوراها بودجه در نظر می گیرد حزب‌الله با این کار در قوه مجریه نیز مشارکت کرد. از سويي ديگر نظر حزب در امور غير نظامي ارائه خدمات به عامه مردم خصوصا شيعيان بود. كار ارائه خدمات اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي به مردم از طريق فعاليت جهاد سازندگي حزب الله ، دفتر بنياد شهيد و كميته امداد در لبنان انجام می گرفت.

*دستاوردهاي حزب الله

در ابعاد مختلف حزب الله از زمان تاسيس دستاوردهاي بسياري داشته است تثبیت خود در‌فضاي سياسي مبارزاتي لبنان ، به شكست كشاندن اسرائيل در مقاطع مختلف و شهرت یافتن در سطح جهاني به مبارزه با اسرائيل (به طوريكه هرجا سخن از مبارزه با اسرائيل است نام حزب الله در اذهان متبلور مي‌شود) ، موفقيت در مبارزه با ساير گروهها ، ارائه خدماتي متنوع به اقشار مردم خصوصا شيعيان و ايفاي نقش در مجلس قانونگذاري و شوراهاي شهر و روستا جزو اهم دستاوردهاي حزب الله است. در بعد مبارزاتي انجام بسياري از انفجارها عليه اسرائيل و وارد كردن تلفات انساني به آنها همچنين بيرون راندن اسرائيل از بيشتر خاك لبنان، مقاومت و عقيم گذاشتن بسياري از حملات و عمليات هاي نظامي دشمن و پيروزي در جنگ 33 روزه وآزادي اسراي لبناني از مهمترين موارد است.

در بعد غير نظامي حزب الله از سال 1984(1363) شروع به ساخت مدرسه ، درمانگاه و بيمارستان كرد و تعاوني‌هاي مصرف زيادي را در مناطق مختلف لبنان و به طور عمده در مناطق شيعه نشين تاسيس كرد. همچنين با كمك ايران اقدام به تاسيس موسساتي مانند بنياد شهيد(1983) ، جهاد سازندگي(1984) ، سازمان بهداشت اسلامي(1985) ، كميته امداد(1987) ، بنياد جانبازان(1990) و ..... نمود. اين موسسات در ارتباط مستقيم با موسسات مشابه خود در ايران بودند اما توسط لبناني‌‌ها اداره مي‌شدند.13 همه اين موارد را مي‌توان دستاورد براي حزب الله بشمار آورد چون موفقيت در شروع و تداوم ارائه خدمات اين موسسات در كنار دولت لبنان باعث استحكام حزب الله در لبنان شده است اين موسسات به غير شيعيان نيز خدمات ارائه مي‌دهد حتي در بين كاركنان آنها غير مسلمان نيز وجود دارد. این فعالیت‌ها با تایید ولی فقیه زمان (امام‌خمینی(ره) و مقام معظم رهبری) از طرف حزب‌الله با هماهنگی و کمک ایران صورت ‌گرفت.

*مولفه های تاثیر پذیری حزب‌الله از انقلاب ایران

1- ولایت فقیه و رهبری امام‌خمینی(ره)

اصلی ترین ویژگی حزب‌الله در مقایسه با سایر گروههای اسلام گرای جهان عرب پذیرش نظریه ولایت فقیه و رهبری امام‌خمینی(ره) است .این ویژگی بر کلیه ارکان تشکیلاتی و همچنین دیدگاه حزب‌الله سیطره داشته و در واقع یکی از دلایل اصلی ادغام مجموعه‌های کوچک اسلام گرا در لبنان در سال 1982 و تشکیل حزب‌الله است. نخستین اعضای شورای رهبری حزب‌الله که در سال 1361 تشکیل شد به ایران آمده و با امام‌خمینی(ره) دیدار کردند بدین ترتیب ارتباط رسمی و تشکیلاتی مبتنی بر پیروی از ولایت فقیه میان حزب‌الله و ایران برقرار شد.

2- محوریت روحانیت در ارکان حزب‌الله

نقشی که روحانیون در ارکان مختلف حزب‌الله دارند در هیچ یک از احزاب و سازمانهای لبنانی سابقه ندارد از تاسیس حزب‌الله تا کنون همواره اکثریت اعضای شورای حزب‌الله را روحانیون تشکیل داده‌اند سخنگو و معاون دبیر کل همیشه روحانی بوده‌اند . اکثر روحانیون حزب در نجف تحصیل کرده‌اند و تحت تاثیر روحانیون و علمای ایرانی بوده‌اند .

3– نماد‌های شیعی

استفاده حزب‌الله از نمادها و سمبل‌های مذهب شیعه برای انتقال پیام‌های خود و تحریک و تشویق اعضا و پیروان به شیوه عمل خود بسیار موثر بوده است . علیرغم تفاوت در فرهنگ و جامعه ایران و لبنان این جلوه دیگری از اثر پذیری حزب‌الله از انقلاب اسلامی ایران است نمادهایی مانند عاشورا ، شهادت امام حسین(ع) سیره و جنگ های پیامبر(ص) و امام علی(ع) و ... حزب‌الله را در انتقال پیام‌هایی مانند جهاد ، شهادت ، استقامت و تحمل پذیری توانمندتر ‌ساخت. استفاده از این سبملها و تشویق به اتحاد و برادری در اندیشه شیعه باعث شد افراد با پيوستن به این گروه از لبناني بودن یا عضو یک طایفه محروم بودن در کشوری که از طریق جنگ طوایف مختلف و متعدد پاره پاره شده بود دست بردارند .

نهایتا تشکیل حزب‌الله هر چند تنها به ابتکار ایران نبوده است و گروههای مختلف شیعی خود به این نتیجه رسیده بودند ولی شاید نقش ایران تولد این حزب را جلو انداخته باشد . از سوی دیگر جهت دهی ایران در تولد و تشكيلات این حزب بخوبی نمایان است و همچنان این گروه چه از لحاظ مادی یا سیاسی و یا سایر جوانب بیشترین کمک ایران را به خود اختصاص داده است سفرهای پیاپی سران حزب‌الله ، دیدارهای دبیرکل حزب‌الله با رهبر معظم انقلاب و کمکهای مالی ، نظامی و اطلاعاتی ایران به این حزب همه خبر از ادامه رابطه صمیمی و برادرانه حزب‌الله با ایران دارد . البته ایران با دیگر گروههای شیعی و همچنین برخی گروههای دیگر نیز ارتباط دارد و از آنان نیز حمایت می‌کند.

*نتیجه گیری

در این تحقیق سعی شده است تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر گروههای مسلمان لبنان بررسی شود با نگاهی به اوضاع سیاسی لبنان دیدیم که تا قبل از رفتن امام موسی صدر از ایران طوایف شیعی در معادلات لبنان جایگاهی نداشتند و امام موسی صدر بعنوان منجی شیعیان لبنان آنها را در تشکیلات سیاسی ، نظامی و اجتماعی سامان داد . تشکیل مجلس اعلای شیعیان لبنان ، حرکه المحرومین و جنبش امل محصول حضور امام موسی صدر در لبنان بود که متاسفانه ایشان یک سال قبل از انقلاب اسلامی در لیبی ناپدید شد. پس از ناپدید شدن امام موسی صدر جنبش امل که در ورطه ای از ناامیدی بود با پیروزی انقلاب اسلامی و حمایتهای نظام جدید در ایران جان تازه گرفت .

هر چند تاثیر انقلاب ایران در لبنان باعث ظهور دولتی اسلامی در لبنان مانند ایران نشد ولی ظهور حزب الله لبنان که تحت تاثیر مستقیم ایران انقلابی پا به عرصه لبنان گذاشت نشانه بارز تاثير انقلاب ایران در لبنان است . هر چند شیعیان لبنان بخاطر روابط دیرینه با ایران علاقمند به ایران با حکومت اسلامی بودند ولی غیر از اشتراک مذهبی فقر ، ضعف و ستم روا شده بر شیعیان نیز در این تاثیر پذیری قابل توجه است . در لبنان که کشوری طایفه ای است شیعیان جایگاهی نداشتند نشان دادیم که در اثر تلاش های امام موسی صدر و انقلاب ایران هم اکنون در لبنان گروههای شیعی نقش بسزا و تعیین کننده ای دارند .

حزب الله که در اوایل دهه 80 تاسیس شد در مبارزه با اسرائیل به پیروزی های مهمی دست یافت که نمونه آخر آن در جنگ 33 روزه و آزادی برخی اسرا را می‌توان نام برد به شدت متاثر از ایران است. این حزب پس از ایفای نقشی مهم در مبارزه با اسرائیل در ابعاد قانونگذاری با شرکت در انتخابات پارلمان و انتخابات شوراهای شهر و روستا به ایفای نقش در وجوه سیاسی و اجتماعی پرداخت. حزب الله انواع خدمات را به مردم لبنان ارائه داده و به تبلیغ مبارزه با اسرائیل (دشمن شماره یک جهان اسلام) می پردازد. بطور کلی تاثیر انقلاب ایران را مشخصا می توان در امور زیر بین مسلمانان لبنان بویژه شعیان مشاهده کرد :

الف : تقویت حرکتهای اسلامی بطور مشخص امل و تقویت جایگاه ضعیف شیعیان در بین طوایف لبنان (همانطور که ذکر شد قدرت در لبنان طایفه ای است )
ب : ایجاد گروه جدید رادیکال حزب الله در عرصه سیاسی مبارزاتی لبنان ( چون امل در نظر ایران محافظه کار و بدنبال اصلاحات بود نه مبارزه با وضع موجود . )
ج : سعی در تشکیل حکومتی در لبنان که بدنبال منافع اکثریت باشد با ایجاد روابط با دولت لبنان و سفرهای مقامات دو کشور و استفاده از بازوی حزب الله و دیگر گروههای تاثیر پذیر در این راستا .

امروزه تاثیر انقلاب اسلامی در لبنان حتی در سطوح ظاهری نیز نمایان است ، تعداد زیادی از تصاویر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در نقاط مختلف لبنان به چشم می خورد و برروی دیوارها عکس شهدایی که در راه مبارزه با اسرائیل جان خود را از دست داده اند به چشم می خورد . فرجام سخن اینکه انقلاب اسلامی ایران در لبنان بویژه بین گروههای مسلمان شیعه تاثیر شگرف و تعیین کننده ای بجا گذاشته و حزب الله را در صدر اخبار خاورمیانه نشانده است. در اخبار خاورمیانه همیشه نام حزب الله لبنان به چشم می خورد گروهی که هم از لحاظ ایدئولوژیکی ، تشکیلاتی و هم عملکردی وابسته و متاثر از ایران است .

*پی نوشت:
1 - محمدباقر حشمت زاده، تاثیر انقلاب اسلامی بر کشورهای اسلامی (تهران : سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1385)، ص 69
2 - جان . ال . اسپوزیتو ، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن ، ترجمه محسن مدیر شانه چی ، (تهران : باز ، 1382 ) ، ص 60
3 - صحیفه نور ، ج 11 ، ص 266 ، تاریخ 22/11/1358
4 - قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، (قم : نشر حقوق اسلامی ، 1378 ) ، ص 17 .
5 - محمد طلوعی ، فرهنگ جامع سیاسی ، (تهران : نشر قلم ، 1372 ) ، ص 748 .
6 - هـ . علیزاده ، فرهنگ سیاسی لبنان ، ترجمه محمد رضا گلسرخی و محمد رضا معمایی ، (تهران : سفیر ، 1368 ) ، ص 13 .
7 - منوچهر محمدی ، بازتاب جهانی انقلاب اسلامی ، (تهران : انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1385 ) ، ص 235 .
8 - محمد رضا اکبر ، سیمای امام خمینی (ره) ، (ب . م : پیام عترت ، 1378 ) ، ص 84 .
9 - مسعود اسداللهی ، از مقاومت تا پیروزی تاریخچه حزب الله لبنان ، (تهران : موسسه مطالعات و تحقیقات اندیشه سازان نور ، 1379 ) ، ص ص 68 – 67 .
10- همان ، ص 69 .
11- همان ، ص 193 – 192 .
12- جان . ال . اسپوزیتو ، انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن ، ترجمه محسن مدیر شانه چی ، (تهران : باز ، 1382 ) ، ص 141.
13- سایت پگاه حوزه (سایت حوزه علمیه قم)
14- مسعود اسدالهی، پیشین، ص 151 .[/SPOILER]

نقش انقلاب اسلامي در بيداري مردم مستضعف جهان
محمد مظاهری

انقلاب اسلامي حركتي بسيار مهم در جامعه جهاني به شمار مي‌آيد. به گزارش راديو لندن امام خميني انقلابي را رهبري كرد كه جهان را لرزاند.[1] در عصري كه جاهليت مدرن همه جا را فرا گرفته بود و چشم اميد بشريت كعبه آمال خود را در بلوك شرق و غرب جستجو مي‌كرد، ناگهان انقلاب اسلامي مانند خورشيد تابان، مردم جهان را با نور اسلام بيداري بخشيد و اين رستاخيز اسلامي است كه جان‌هاي مرده را بيدار كرده و زمينه‌ را براي روزي آماده مي‌سازد كه در پاسخ به سؤال: «لِّمَنِ الْمُلْكُ» (حج/5)

در گسترۀ زمين و از چهار گوشۀ عالم گفته شود؛ «للّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّار»[2] (غافر/16)

جاهليت مدرن

آنچه در قرن حاضر «قرن بيستم» قبل از انقلاب اسلامي، شاهد آن بوده‌ايم مشابه همان جاهليت كهن است. عصري كه هويت انساني دچار بحران شد و كرامت انساني تعابيري متفاوت پيدا كرد،
وجود رفاه مادي رد پايي از آرامش ديده نمي‌شد و چشم اميد بشريت هم تنها دو بلوك شرق و غرب را مي‌شناخت. شرق و غربي كه تلاش كرده‌‌اند به بشريت بفهماند؛ يك راه بيشتر وجود ندارد، و آن هم دنياپرستي است؛ كه اردوگاه‌هايي همچون سوسياليسم و كمونيسم و سرمايه داري در درون آن بنا شده‌اند. دشتگاه‌هايي كه جزء عنانيت و استكبار و فساد حاصلي ندارند و با فطرت انسان سازگار نمي‌باشد.[3] و هدف آنان كشاندن آحاد مردم به غفت و رها كردن زمام شهوات و هواهاي نفساني است[4] تا بدين طريق انسان را از آسمان به زمين كشانده و رخت ذلت را به او بپوشانند، نتيجۀ اسنان از هويت دور مانده و در ظلمت رنسانس، كوس أنا الحق سر دهد.[SPOILER]

در اين عصر ظلماني كه شعله اميد بشريت، چهره خاموشي به خود مي‌گرفت، ناگهان جهانيان شاهد انفجار نوري در ادامه حركت انبياء (عليهم‌السّلام) شدند و آن هم انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني «ره» بود كه پيام آن عدالت، توسعه و رفاه بر مبناي معنويت گرديد. ميشل فوكو فيلسوف اجتماعي فرانسه مي‌گويد: «مردمي كه روي اين خاك «ايران» زندگي مي‌كنند در جستجوي چيزي مستند كه ما غربي‌ها امكان آن را پس از رنسانس و بحران بزرگ معيت[5] از دست داده‌ايم و آن معنويت سياسي است».

بنابراين عالم درگير حادثه عظيم متحول كننده‌اي شد كه همه چيز را دگرگون خواهد كرد و اين تحول، خلاف اين دو قرن گذشته، نه از درون تكنولوژي، بلكه محصول تعاليم دين اسلام مي‌باشد و اين امري است كه محدود به مرزها نمي‌ماند و اگر رنسانس توجه بشر را از عرش به فرش معطوف نمود، اين تحول بار ديگر بشر را متوجه آسمان نمود و اين راهي است كه انسان را به آرامش خواهد رساند و چه بخواهد و چه نخواهد لاييسم و اومانيسم در همه صورت‌هاي آن محكوم به شكست هستند.[6] و انقلاب اسلامي بخشي از پازل ناتمام چينش نيروها در عصر حاضر خواهد بود كه توانست يكبار ديگر ردايي ايدئولوژي را به دين اسلام بپوشاند و توجه همگان را برانگيزد. شكست شرق و غرب در رويارويي با انقلاب اسلامي بعد از فروپاشي شوروي سابق نظريات فوكوياما و هانتينگتون به عنوان دو نظريه اصلي در غرب مطرح شد:

1- فوكوياما كه معتقد به پايان تاريخ بود و اينكه رقيب ليبرال دموكراسي شكست خورد و ملت‌ها در عرصه جهاني ليبرال دموكراسي را انتخاب كرده‌اند؛ لذا به پايان تاريخ مطلوب رسيده‌ايم و هيچ معارضي نداريم. فوكوياما در شرح نظريه خود چنين مي‌افزايد: دموكراسي شكل نهايي حكومت در جوامع است و تاريخ بشريت نيز مجموعه‌اي منسجم و جهت‌دار است؛ كه بخش عظيمي از جامعه بشري را به سمت نظام دموكراسي ليبرال سوق مي‌دهد.[7]

2- اما نظريه هانتينگتون «برخورد تمدن‌ها» كاملاً مقابل آن است كه ايشان درك جدي دارند كه فوكوياما از آن غافل بوده است و آن اينكه متوجه شد نيروي جديدي وارد عرصه بين‌المللي شده كه اسلام است و مدعي حكومت و عدالت اجتماعي در سطح جهاني است و در واقع پس از مرگ كمونيسم، اسلام شخصيت اصلي سناريوي مورد نظريه غرب است. با اين ميان روشن مي‌شود كه هر تمدني كه بتواند در برابر تمدن بحران زده كنوني غرب، پيام آور اخلاق و معنويت باشد مي‌تواند بر سر راه نظريه فوكوياما چالش ايجاد كند و انقلاب اسلامي ايران، از آنجا كه اين پيام معنويت را توانسته است در سراسر جهان معاصر منتشر كند، چالش‌ عملي را بر سر راه تحقق نظريه فوكومايا ايجاد كرده است. بنابراين اين انقلاب اسلامي در طي اين بيست و اندي سال كه از عمر آن مي‌گذرد توانسته است:

1- از مرزهاي خود عبور كند.
2- منشأ شكل گيري و احياي هويت تمدني الهي قرار بگيرد و جهان را با پيام حيات بخش خود تحت تأثير قرار دهد.

جان. ال. سپوزتيو مي‌گويد: «دوست و دشمن متفقند كه از انقلاب ايران تأثير بسزايي بر جهان اسلام و غرب داشته است».[8]

و اين تأثير از آنجا ناشي مي‌شود كه تا قبل از انقلاب اسلامي، مقوله دين جزء معضلات حل شده شبي به حساب مي‌آمد و در بين بشريت رو به فراموشي مي‌رفت چنانكه كساني مانند «ماركس» «دوركهايم» و «وير» معتقد بودند كه دين سنتي، بيش از پيش در دنياي مدرن به صورت امري حاشيه‌اي در مي‌آيد و دنيوي شدن فرايندي اجتناب ناپذير است. امّا انقلاب شكوهمند اسلامي ايران افق جديدي را به سوي بشريت گشود و با به چالش كشيدن تئوري‌هاي پوچ و خيالي كساني مانند ماركس و .... جان‌هاي بشريت را به نور اسلام زنده كرد و حياتي دوباره بخشيد.

دانيل پايپس در كنفرانس در استامبول تركيه گفت: «بايد اعتراف كنيم كه پس از انقلاب اسلامي‌، ما براي افكار ديني و مذهبي هيچ جايي باز نكرده بوديم؛[9] وي از اين پس براي ما آمريكايي‌ها ضروري است كه زمينه‌اي جهت مطالعه و تحقق پيرامون مذهب فراهم آوريم».

پيتر شولاتور نويسنده و مفسر سياسي مشهور كشور آلمان مي‌گويد: «اكنون نهضت بازگشت به دين و مدينه فاضله آغاز شده است» بنابراين جهانيان به بركت انقلاب اسلامي يافته‌اند كه تنها راه سعادت، اسلام است».[10]

طي يك نظرسنجي از جوانان سوئد قبل از يازده سپتامبر مشخص شده بود، كه انتخاب اولشان اسلام است. در حالي كه مولد از توسعه يافته‌ترين كشور و در حين حال از لائيك قرين كشورهاي غرب است؛ كه بيش از پنجاه درصدد آن هيچ مذهبي ندارند.[11] اين است عظمت انقلاب اسلامي.

پروفسور حميد مولانا مي‌گويد: «به عقيده من هيچ صدايي در قرن بيستم مثل صداي امام «ره» جهان را لرزه در نياورد ... و طلسم سكوت را در مقابل طاغوت و ظلم شكست، كه اگر اين طلسم نشكسته بود امروز شوروي زنده بود».[12]

و تمام سخن در اينجا است كه تمدن مادي دستگاهي است كه تزيين و انحواء از ويژگي‌هاي اوست و چون با اغفال بشريت به دنبال استثمار نوين آنان مي‌باشد؛ انقلاب اسلامي كه چشم بشريت را به سوي ؟؟؟ گشوده است بزرگترين خطر براي ان مي‌باشد و تمدن مادي را در سراشيب سقوط قرار داده است. ايالات متحده آمريكا بر اساس شهادت واقعيت‌هاي موجود و اعتراف شخصيت‌هاي سياسي و فرهنگي و غيره آن، به شدت گرفتار مشكلات پيچيده‌اي است؛ كه آينده اين كشور را تيره و تار نموده است.

اكتاويوپاز، نويسنده معروف غربي و برنده جايزه ادبي نوبل، طي مقاله‌اي با عنوان «امپراطوري دموكراسي (آمريكا) در سراشيب سقوط» مي‌نويسند: «چشم انداز آمريكا به هيچ وجه روي نويد و آرامش را نشان نمي‌دهد».[13]

لذا مشاهده مي‌كنيم كه انقلاب اسلامي تمدن مادي غرب را در حال غروب و افول قرار داده است و همه سر و صداهايي كه به گوش مي‌رسد، سر و صداي تمدن در حال عقب نشيني از ميدان جامعه جهاني است. بابي سعيد مي‌گويد: «از مجموع كابوس‌هاي بسياري كه هر چند وقت يك بار در تمدن غربي پيدا شده، شايد هيچ يك به اندازه اسلام در عصر حاضر گيج كننده تر، عجيب‌تر و غير قابل جبران‌تر نبوده است».[14]

دانيل پايپس رئيس انستيتو پژوهش‌هاي سياست‌هاي خارجي آمريكا در سمينار پاييز 1368 در استانبول تركيه گفت: «امروز ايران به مشابه يك آزمايشگاه است. اگر اين تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان كشورهاي ديگر هم بيشتر خواهد شد. ما تا ده سال پيش حساسيت خاصي نسبت به اسلام نداشتيم، اما امروز اينطور نيست و همه ما نسبت به اين پديده جديد در ايران بايد با حساسيت بيشتري برخورد كنيم. امروز مسلمين جهان به ايران نظر دارند و از آن الگوبرداري مي‌كنند».

چنانكه «شروين ماروين» استاد دانشگاهي در آمريكا گفت: «چگونه مي‌توان باور داشت كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران يكباره شعار «مرگ بر آمريكا» در جهان طنين افكند؟ همين اسلام بود كه آرامش را از كشورهاي عربي و طرفداران آن‌ها در منطقه خليج فارس گرفت»[15]

بنابراين ملاحظه مي‌كنيم كه انقلاب اسلامي با ظاهر ساختن باطن خبيث شرق و غرب و شكست آنان بار ديگر هوشياري و عزت را به امت اسلام بازگرداند. گرايش هر چه بيشتر مردم به اسلام در عصر حاضر نشان مي‌دهد كه ظلمت جهالت از بشريت دور گشته است. امروز دورنماي صدور انقلاب اسلامي را در جهان مستضعفان و مظلومان پيش از پيش مي‌بينيم و جنبشي كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده در حال گسترش است،‌ اميد بخش آتيه روشن است و وعده خداوند تعالي را نزديك و نزديكتر مي‌كند گويي جهان مهيا مي‌شود براي طلوع آفتاب ولايت از افق مكه معظمه و كعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان.[16]

خانم پروفسور الميرا عضو هيئت تحقيقات زنان آذربايجان مي‌گويد: «هر جا تمايلي به حق در آنجا باشد نام امام «ره» در آنجا هست»[17]

منابع:

[1]- اكبري، محمدرضا؛ سيماي امام خميني «ره»، انتشارات پيام عترت، سال 1378، چ ششم، ص 84
[2]- موسسه فرهنگي قدر ولايت؛ ويژگي‌هاي انقلاب اسلامي در آتيه مقام معظم رهبري، بي‌جا، مؤسسه فرهنگي قدر ولايت، سال 1380، چاپ اول، ص 21.
[3]- ميرباقري، سيد محمدمهدي؛ در شناخت غرب، قم، مؤسسه فرهنگي فجر ولايت، 1385، چاپ اول، ص 47-45.
[4]- مؤسسه فرهنگي قدر ولايت؛ ويژگي‌هاي انقلاب اسلامي در آينه مقام معظم رهبري، ص 90.
[5]- قوكو، ميشل؛ ايراني‌ها چه رويايي در سر دارند؟، حسين معصومي همداني، تهران 1357، انتشارات هرمس،‌1377، چاپ اول، ص 42.
[6]- آويني، سيد مرتضي؛ آغازي بر يك پايان، تهران، كانون فرهنگي علمي ايثارگران، 1372، چاپ اوّل، ص 34.
[7]- فوكوياما، فرانسيس؛ آمريكا بر سر تقاطع، مجتبي اميري وحيد، نشر ني، سال 1386، ص 12.
[8]- اسپوزيتو، جان.ال؛ انقلاب اسلامي و بازتاب جاني آن، دكتر محسن مدير شانه چي، تهران، انتشارات بارز، سال 1382، چاپ اول، ص 325.
[9]- حاجتي، مير احمدرضا؛ عصر امام خميني (ره)، قم، مؤسسه بوستان كتاب، سال 1381، چاپ چهارم، ص 53.
[10]- حاجتي، مير احمدرضا؛ عصر امام خميني (ره)، ص 69.
[11]- ميرباقري، سيد محمد مهدي؛ در شناخت غرب، مؤسسه فرهنگي فجر ولايت، قم، سال 1385، چاپ اول، ص 67.
[12]- حاجتي، مير احمدرضا؛ عصر امام خميني، ص 60.
[13]- حاجتي، مير احمدرضا؛ عصر امام خميني، ص 244.
[14]- بابي سعيد؛ هراس بنيادين، غلامرضا جمشیدیان، موسي مبرقع، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، سال 1379، چاپ اول، ص 1.
[15]- رجبي، فاطمه؛ آمريكا شيطان بزرگ، انتشارات كتاب صبح، تهران، سال 1376، چاپ اول، ص 186-181.
[16]- آئين انقلاب اسلامي، گزيده‌اي از انديشه امام «ره»، مؤسسه تنظيم و نشر امام ره، بي‌جا، سال 1373، چاپ اول، ص 424.
[17]- اكبري، محمدرضا؛ سيماي امام خميني «ره»، ص 83

* منبع : www.pajoohe.com ، یکشنبه ٢١ بهمن [/][/SPOILER]

[="Tahoma"][="Blue"]انتفاضه فلسطين، مولود تفكر امام خميني و تولد انقلاب اسلامي
حسين كهرودی

امپراتوري عثماني آخرين خلافت اسلامي محسوب مي‏شد كه بر مناطق تركيه امروزي، بخش وسيعي از بالكان در اروپا، بخش عربي خاورميانه و شمال آفريقا از جمله سرزمين فلسطين استيلا داشت.خلافت عثماني‏ها در دنياي اسلام (اهل سنت) حدود پنج قرن به طول انجاميد (از سال 1299 - 1918 م يا 508-1297هـ.ش).ظهور عثماني‏ها سبب انتقال خلافت از اعراب به تركان عثماني شد.وجود رقابت‏هاي استعماري بين دولت‏هاي روس، انگليس و فرانسه و نقش استراتژيك عثماني سبب شد تا سرزمين‏هاي اين امپراتوري مورد طمع قدرت‏هاي اروپايي قرار گيرد.ورود انديشه‏هاي ناسيوناليستي به امپراتوري عثماني و تحريك اعراب به دست قدرت‏هاي اروپايي و از سويي پوسيدگي دروني عثماني و ظهور تركان جوان، بستر مناسبي براي فرو پاشي خلافت اسلامي فراهم ساخت و با تلنگر جنگ اول جهاني، "بيمار اروپا " از پا در آمد.
[SPOILER]
قبل از پايان جنگ جهاني اول، فرانسه و انگليس طي قرارداد "سايكس - پيكو " سرزمين‏هاي امپراتوري عثماني را بين خود تقسيم كردند. بر اين اساس، عراق، اردن، حجاز و فلسطين تحت قيموميت انگليس، و لبنان و سوريه تحت اداره فرانسه قرار گرفت.بنابراين با رفع سايه استبداد عثماني از اعراب، ابرهاي تاريك استعمار غربي بر سر اعراب سايه افكند و چندين دهه آنان را تابع خود ساخت و در اين مدت به تحكيم استيلاي خود بر اين منطقه پرداخت در اين ميان، فلسطين ويژگي خاصي داشت و آن تصميم قبلي صهيونيسم بين الملل (در 1897 در شهر بال سوئيس) و همياري انگلستان براي استيلاي يهود بر اين سرزمين بود.در اين راستا يهوديان از سراسر جهان به فلسطين فرا خوانده شدند تا تركيب جمعيتي اين سرزمين به نفع يهوديان تغيير يابد و زمينه سيطره آنان بر فلسطين فراهم شود.اين اقدامات در دهه‏هاي 20 تا 40 ميلادي به شدت ادامه يافت و سرانجام در 1948 (1327 ش) دولت اسرائيل اعلام موجوديت كرد كه تاكنون به عنوان يك غده سرطاني در بدنه جهان اسلام عمل كرده است.

* مبارزات مردم فلسطين قبل از انتفاضه
مبارزات مردم فلسطين قبل از تشكيل رژيم صهيونيستي در سال 1948 (1327 ش) صبغه اسلامي داشت و تحت رهبري علماي مذهبي مانند "حاج محمد امين الحسيني" مفتي اعظم بيت المقدس و رئيس "شوراي مسلمين‏ " فلسطين كه بر محاكم شرع و اوقاف نيز نظارت داشت و "شيخ عزالدين قسام" و "عبدالقادر حسيني" قرار داشت.پس از استقرار تشكيلات رژيم صهيونيستي در فلسطين و آواره شدن مردم اين كشور، سران كشورهاي عربي تحت تاثير افكار عمومي مسلمانان، حملاتي را عليه صهيونيست‏ها سازماندهي كردند.فلسطيني ابتدا سازمان يافته نبودند و چشم به كشورهاي عربي دوخته بودند كه فلسطين را به آنها باز گردانند. از اوايل دهه 60 آنها به تاسيس تعداد زيادي نهادهاي سياسي، نظامي و اجتماعي پرداختند.مهم‏ترين اين نهادها، سازمان آزادي بخش است كه در سال 1964 (1343 ش) تاسيس شد و هشت‏سازمان چريكي و تعداد زيادي سازمان‏هاي غيرنظامي مربوط به امور آموزشي، اجتماعي، پزشكي، فرهنگي و مالي را زير چتر خود گرفت. در فاصله بين سال‏هاي 1967 م (1346ش شكست‏حمله اعراب) تا 1982 م 1361 ش (حمله اسرائيل به لبنان) سازمان‏ها و گروه‏هاي مبارز فلسطيني زيادي تاسيس، متلاشي، ادغام و يا انشعاب شدند.اين سازمان‏ها عمدتا تحت تاثير ناسيوناليسم عربي، سوسياليسم و ماركسيسم قرار داشتند و هر كدام از جانب يكي از دولت‏هاي عربي پشتيباني مي‏شدند و به سياست‏هاي منطقه‏اي آن دولت وابسته بودند.در نتيجه اين مبارزات، تحت تاثير سياست‏هاي آن دولت‏ها در عرصه بين الملل و منطقه، از مسير اصلي خود خارج گرديد و ملت فلسطين از نگاه به بيرون و اعتماد به گروه‏هاي پر طمطراق و دولت‏هاي عربي و سياست‏هاي جهاني و سازمانهاي بين المللي دچار سرخوردگي و نااميدي شد.

*سازمان‏هاي فلسطيني قبل از انتفاضه
در كنار جنگ‏هاي كشورهاي عربي با رژيم اشغالگر قدس، تحولي تحت عنوان شكل‏گيري سازمان‏هاي مقاومت فلسطيني روي داد. تعداد اين تشكل‏ها به ده‏ها حزب و سازمان و گروه رسيد كه مي‏رسد. مهم‏ترين اين سازمان‏ها و گروه‏ها عبارت بودند از:
1 - سازمان الفتح: رهبران اصلي آن، ياسر عرفات، صلاح خلف و خليل ابراهيم الوزير، معروف به ابوجهاد، هستند.اين سازمان را اكثركشورهاي عربي ميانه رو مانند عربستان و تندرو مانند ليبي و سوريه حمايت مي‏كنند.
2 - الصاعقه: اين گروه را سوري‏ها ايجاد كردند و از رهبران آن مي‏توان به زهير محسن و عصام القاضي اشاره كرد.
3 - جبهه دمكراتيك آزادي بخش فلسطين: اين سازمان با ايدئولوژي ماركسيستي شروع به فعاليت كرد.رهبران اصلي آن عبارتند از: نايف حواتمه، عمر اديب، مشهور به ابو ياسر.
4 - جبهه خلقي آزادي بخش فلسطين: اين گروه كه از سوي ليبي حمايت مي‏شد، طرفدار عقايد ماركسيستي بود. از رهبران اصلي آن مي‏توان به جرج حبش و محمد تيسير قبا اشاره كرد.اين سازمان با سوريه روابط خوبي ندارد.
5 - جبهه خلقي آزادي بخش فلسطين - (فرماندهي كل): اين گروه را احمد جبرئيل از گروه قبلي (جرج حبش) منشعب ساخت و طرفدار سوريه است.
6 - جبهه آزادي بخش فلسطين: اين گروه از گروه احمد جبرئيل منشعب شد.رهبران آن، طلعت توفيق و محمد العباس، معروف به ابوالعباس، هستند.
علاوه بر گروه‏هاي فوق، سازمان‏هاي ديگري هم در فلسطين وجود دارد كه فعاليت قابل توجهي ندارند، از جمله آنها مي‏توان به "جبهه آزادي بخش عربي‏ " اشاره كرد كه طرفدار عراق است.
ارزيابي مبارزات فلسطيني‏ها قبل از انتفاضه با نگاهي به تاريخ مبارزات مردم و گروه‏هاي فلسطيني از زمان تاسيس رژيم صهيونيستي تا قبل از انتفاضه، به خوبي روشن مي‏گردد كه اين گروه‏ها نتوانسته‏اند به نتايج اميدوار كننده‏اي برسند.آنها نه تنها در تشكيل يك حكومت مستقل فلسطيني موفق نبوده‏اند، بلكه سرانجام موجوديت رژيم اشغالگر را به رسميت‏شناختند و "تصميم بر نابودي آن‏" را از اساسنامه سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف) حذف كردند و مبارزات مسلحانه را مردود شمردند.
در اين جا به برخي از دلايل عمده ناكامي سازمان‏هاي فلسطيني اشاره مي‏كنيم:
الف - اختلافات ايدئولوژيكي: اين گروه‏ها و سازمان‏ها داراي انديشه‏ها و ايدئولوژي‏هاي ماركسيستي، مائوئيستي، سوسياليستي، ناسيوناليستي بودند كه همه مبتني بر سكولاريسم و طرد دين از صحنه مبارزات بودند; از اين رو نگرش آنها در خصوص فلسطين و خط مشي و عملكرد آنها در مبارزه با يكديگر تفاوت فاحشي داشت.
ب - اختلاف در خط مشي مبارزه: اختلاف در انديشه و ايدئولوژي اين سازمان‏ها موجب اختلاف در روش و خط مشي شده است؛ برخي از اين گروه‏ها به عمليات در داخل سرزمين‏هاي اشغالي معتقد بودند، گروهي در سطح كشورهاي مختلف عليه صهيونيسم مبارزه مي‏كردند، بعضي به بمب گذاري و هواپيماربايي روي آوردند و گروهي دم از انقلاب كارگري مي‏زدند.نكته مهم اين كه به علت عدم هماهنگي در نحوه مبارزه، در موارد بسياري به جاي مبارزه با صهيونيسم، به درگيري بين خود مي‏پرداختند.
ج - نداشتن رهبري واحد.
د - وابستگي گروه‏هاي مبارز به كشورهاي عربي: فلسطيني‏ها ابتدا براي مقابله با فشار انگليسي‏ها و گروه‏ها مسلح يهودي به شاهان و شاهزادگان عرب متوسل شدند، در حالي كه آنها خود دست نشاندگان انگليس بودند.پس از آوارگي ملت فلسطين، گروه‏هاي مدعي مبارزه در بين مهاجران در هر كشوري، تحت تاثير سياست‏هاي همان كشور و به عنوان حامي ديدگاه‏هاي آن كشور در خصوص فلسطين بودند.اين كشورها كه اين ديدگاه‏ها در مواردي متناقض بودند به جبهه‏گيري ميان مبارزان مي‏انجاميد و گاهي اين كشورها با مبارزان بر خورد خشني داشتند، مانند جمعه سياه در اردن.
هـ - مقطعي بودن مبارزات: مبارزه اين گروها معمولا مقطعي و در اقدامات هر از گاهي خلاصه مي‏شد كه نتيجه جدي نداشت.با توجه به اين مشكلات و نابساماني‏ها و محدود كردن مساله فلسطين در حد يك مساله ملي تا قبل از انتفاضه، مبارزات مردم فلسطين نتوانست در جهت تشكيل كشوري واحد و مستقل و يكپارچه رهنمون شود; از سويي، تحكيم بنيان‏هاي رژيم اسرائيل و نيز سازش دولت‏هاي عربي با اسرائيل، مردم فلسطين را به تدريج از اين نحوه مبارزه نااميد كرد; از طرف ديگر، با وقوع انقلاب اسلامي ايران و احياي انديشه ديني و درك توانايي پاسخ گويي دين به مسائل اجتماعي و سياسي، مبارزات مردم فلسطين به مسير اصلي و صحيح خود يعني عجين شدن با باورهاي اسلامي هدايت‏شد و مردم فلسطين به درستي پي بردند كه اسلام تنها راه رهايي و آزادي سرزمين فلسطين است. به منظور شناخت‏بهتر چگونگي تغيير ماهيت مبارزات فلسطينيان، به بررسي عوامل پيدايش "انتفاضه" به عنوان مولود "اصول‌گرايي اسلامي" در فلسطين مي‏پردازيم.

*عوامل و زمينه‌‏هاي پيدايش انتفاضه
1- پيروزي انقلاب اسلامي ايران
شكست اعراب از اسرائيل در جنگ 1967 (1346 ش) در واقع شكست ناسيوناليسم عربي بود، و براي مردم فلسطين كه سال‏ها دل به اين انديشه‏هاي سكولار بسته بودند، نااميدي از اين انديشه‏ها را به دنبال داشت.اين زمينه دروني و از سوي ديگر، پيروزي انقلاب اسلامي، نويد بخش تلاش و مبارزهاي نو بود.
ظهور اسلام به عنوان ايدئولوژي فعال در صحنه سياسي، اجتماعي و بين المللي كه در قالب جمهوري اسلامي ايران تجلي يافته بود و نيز دفاع همه جانبه اين نظام از آرمان فلسطين، جرقه‏اي بود بر اين همه ياس و آغازي بر پايان نااميدي: بلافاصله پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، نخستين مركز جهاد اسلامي فلسطين در نوار غزه فعال شد. ظهور امام خميني(ره) بر روي روشنفكران فلسطيني مؤثر واقع شد و سبب شد كه آنها در جست و جوي راه هايي براي اعمال تعليمات امام خميني و نمونه او در فلسطين بر آيند.به اين ترتيب، پس از دهه‏هاي پنجاه و شصت و هفتاد كه اسلام از صحنه فلسطين خارج بود، مجددا مساله فلسطين به مركزيت نهضت اسلامي معاصر منتقل شد و با اين پشتوانه جديد به مقابله با پديده اسرائيل رفت. از اين به بعد اصول جهاد، شهادت و فداكاري در راه هدف كه سمبل‏هاي شيعيان و شعارهاي انقلاب بود، به عنوان اصول اساسي فلسطين مطرح شد. سخن‏گوي جهاد اسلامي فلسطين طي سخناني در ملاقات با حضرت امام خميني (ره) در آذر ماه 1367 اظهار داشت: "ملت ما اكنون با نام و ياد اسلام در يك مبارزه وارد شده است...انتفاضه اسلامي و مباركي كه در حال حاضر ميهن اسلامي فلسطين شاهد و ناظر آن است، بارقه‏اي از نور و بازتابي از پيروزي‏هاي بزرگ انقلاب شماست؛ انقلابي كه بزرگ‏ترين تحول را در عصر ما به وجود آورد."
ايشان در ادامه به مفاهيم اساسي انقلاب اسلامي و شعارهاي آن اشاره كرده و مي‏گويد: با ظهور انقلاب شما، ملت مسلمان و بزرگ ما فهميد كه راهش، راه جهاد و مبارزه است.همان گونه كه پيامبر اسلام‏صلي‌الله عليه وآله و مؤمنين بزرگ صدر اسلام اين راه را پيمودند. ملت ما دريافت كه راه مبارزه مسلحانه راهي سخت و طولاني است. ملت ما امروز همان شعارها را سر مي‏دهد.كه شما منادي آن بوديد. آنها با صداي بلند فرياد مي‏زنند: "لااله الاالله‏"، "الله اكبر"، "پيروزي از آن اسلام است‏".
"شيخ اسعد تميمي" يكي از رهبران فلسطيني در خصوص تاثير معنوي انقلاب اسلامي در جهان اسلام خصوصا فلسطين مي‏گويد: "تا زمان انقلاب ايران، اسلام از عرصه نبرد غايب بود، حتي در عرصه واژگان، مثلا به جاي "جهاد"، از كلماتي همچون "نضال" و "كفاح" استفاده مي‏شد... انقلاب ايران، واقعيت قديمي "اسلام راه حل و جهاد و وسيله اصلي است" را به سرزمين فلسطين وارد كرد".
"شيخ عبدالعزيز عوده"، روحاني برجسته فلسطيني كه گفته مي‏شود هدايت فكري و رهبري روحاني "جهاد اسلامي" را بر عهده دارد، معتقد است: "انقلاب خميني، مهم‏ترين و جدي‏ترين تلاش در بيدار سازي اسلامي براي اتحاد ملت‏هاي مسلمان بود...ايران تنها كشوري بود كه واقعا بر روي مساله فلسطين متمركز شد".
2ـ جنبش جهاني احياي دين و بيداري جهان اسلام (اصول گرايي اسلامي)
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در 1357 بار ديگر دين در عرصه‏هاي اجتماعي سياسي فعالانه مطرح شد.به ويژه در جهان اسلام، مسلمانان با هويتي ديني به مبارزه برخاستند و به تدريج‏بسياري از تحولات سياسي و اجتماعي منطقه را تحت پوشش خود قرار داد كه از آن به "اصول گرايي اسلامي" تعبير مي‏شود.اين جريان بر بسياري از متفكران و انديشمندان مسلمان تاثير گذاشت و جهت مبارزات به ويژه فلسطيني‏ها را تغيير داد.مظاهر اسلامي مانند حجاب، حضور در مساجد رواج يافت و مساجد كانون فعاليت‏ها و مبارزات قرار گرفت.در دانشگاه‏هاي فلسطين نيز تشكل‏هاي اسلامي دوباره مطرح شدند و در فعاليت‏هاي اجتماعي از ساير تفكرات و انديشه‏ها جلو افتادند.حركت اسلامي در دانشگاه‏هاي النجاح، بيرزيت، غزه، بيت المقدس و الخليل به نحوه چشمگير اوج گرفت.
3 - بن بست مبارزات سازمان‏ها و گروه‏هاي فلسطيني
پنجاه سال از اشغال فلسطين به دست صهيونيست‏ها مي‏گذشت.در اين رهگذر گروه‏هاي متعدد فلسطيني با شعار مبارزه با اسرائيل و صهيونيزم و آزاد سازي فلسطين اعلام موجوديت كردند.علي رغم تبليغات گسترده آنها و جوسازي‏ها و بزرگ نمايي‏هايي كه هم خودشان و هم دشمنانشان از آنها مي‏كردند، نتوانستند عملكرد مطلوبي از دفاع در حقوق مردم مظلوم فلسطين از خود به يادگاري بگذارند.هيچ يك گروه‏ها و احزاب فلسطيني نتوانستند يكي مبارزه فراگير و گسترده را عليه صهيونيزم به راه انداخته، سازماندهي و تداوم بخشند.مبارزات اين گروه‏ها بيشتر در حد تبليغات و موضع‏گيري‏هاي سياسي در خارج از مرزهاي فلسطين بود و فعاليت‏هاي آنها در داخل به عمليات‏هاي ايذايي محدود مي‏شد كه تاثير چنداني در سرنوشت فلسطين نداشت. مردم مظلوم سرزمين‏هاي اشغالي فلسطين از يك سو، شاهد عدم موفقيت و تاثير گذاري مبارزات سازمان‏هاي پر طمطراق فلسطيني مستقر در خارج فلسطين در آزاد سازي سرزمين‏هاي اشغالي بودند و از سوي ديگر، شاهد تثبيت موقعيت صهيونيست‏ها و گسترش آبادي‏هاي يهودي نشين و استحكام موضع رژيم اشغالگر اسرائيل ; اين نااميدي از خارج و فشار صهيونيست‏ها در داخل، نقطه شروع حركت انتفاضه و اتكاي بر فكر و انديشه خودي (اسلام) و امكانات موجود (سنگ) در سرزمين‏‌هاي اشغالي بود.
4 - قطع اميد از اقدامات ساير كشورها و مجامع بين المللي
راه حل‏هاي ارائه شده از سوي مجامع بين المللي و صدور قطعنامه‏ها و بيانيه‏هاي متعدد، نه تنها نتوانستند جلو اشغال سرزمين‏هاي فلسطيني را بگيرند، بلكه به موجوديت اين رژيم رسميت‏بخشيدند.كشورهاي عربي هم كه داعيه‌دار دفاع از ملت عرب و سرزمين‏هاي عربي بودند، موفقيتي در احقاق حقوق ملت فلسطين به دست نياوردند.بعد از قرارداد كمپ ديويد و به رسميت‏شناختن اسرائيل و برقراري روابط ميان اعراب با مصر كه در پي قرار داد مذكور قطع شده بود، فلسطينيان به اين نتيجه رسيدند كه نبايد چشم اميد به اقدامات كشورهاي عربي داشته باشند.سازمان‏ها و مجامع بين المللي هم از آن جا كه تحت نفوذ قدرت‏هاي بزرگ و به خصوص آمريكا به عنوان حامي و پشتيبان اسرائيل قرار دارند، راه حل‏هاي آنها تامين‌كننده آرمان‏ها و خواسته‏هاي فلسطينيان نيست و اميدواري به آنها تكرار اشتباهات گذشته خواهد بود.
5 - موفقيت مقاومت لبنان
حمله همه جانبه اسرائيل به لبنان در 1982 (1361 ش)، شكل‏گيري مقاومت اسلامي مردم لبنان خصوصا "حزب‌الله لبنان‏" را به دنبال داشت. ايستادگي و مبارزه مقاومت اسلامي در يك نبرد مردمي با اسرائيلي‏ها ابتدا حاميان اسرائيل (نيروهاي آمريكايي و فرانسوي) را به عقب‏نشيني و فرار از لبنان واداشت; سپس در جنگي نابرابر طي كمتر از دو دهه توانستند صهيونيست‏ها را وادار به فرار از جنوب لبنان كنند و طلسم شكست ناپذيري اسرائيلي را در هم شكنند.پيروزي حزب‌الله لبنان و شكست صهيونيست‏ها، مردم مسلمان فلسطين را به اين باور رساند كه براي پيروزي بر اشغالگران بايد اولا، مبارزه را اسلامي كرد و شعارهاي اسلامي را بر افراشت و جهاد مقدس عليه اشغالگران اعلم كرد; ثانيا، بايد بدون اتكا به كشورهاي ديگر، مبارزه را اداره كرد و به انجام رساند.

*سازمان‏‌هاي فلسطيني بعد از انتفاضه
انتفاضه محصول شرايط جديد رواني - فكري و سياسي - اجتماعي فلسطينيان در عرصه داخلي و بين‏المللي به ويژه جهان اسلام است; از اين رو انديشه‏هاي تشكيلاتي و آرمان‏هاي مبارزان و شيوه‏هاي مبارزاتي در دوران انتفاضه به صورت متفاوتي با گذشته مطرح گرديد. هسته‏هاي اصلي مبارزه از درون مساجد و با فكر و انديشه اسلامي شروع و گسترش يافت و مبارزات به شكل مردمي و همه جانبه در آمد.در اين سال‏ها شاهد شكل‏گيري و پيدايش سازمان‏ها و گروه‏هاي متعددي هستيم كه همگي تحت نام "اسلام" و شعارهاي اسلامي به فعاليت مي‏پردازند.
حجت‌الاسلام والمسلمين سيدهادي خسروشاهي اين گروه‏ها را اين گونه معرفي مي‏كند:
"مانند "جماعة التبليغ و الدعوة"، كه پايگاه آن در رامله قرار دارد و مبناي آن انجام فعاليت‏هاي تبليغي و فرهنگي است; اما گروه‏هاي ديگر وجود دارند كه از محدوده تبليغ فراتر رفته و دست‏به فعاليت‏هاي سياسي مي‏زنند; از جمله "حزب‌الله" كه در حمايت از انقلاب اسلامي به وجود آمدند.گروه "جماعة المسلمين‏" كه حضوري محدودي در نوار غزه داشت و در پي‏احكام صادره از سوي دادگاه نظامي رامله عليه برخي اعضاي آن در دهه سپتامبر 1984 علني شد.در كنار اين گروه‏ها، پاره‏اي از گروه‏ها و سازمان‏هاي اسلامي ديگر نيز به نحوي با اخوان المسلمين [نماينده جريان سنتي اسلامي] پيوند داشته و يا از آن تاثير پذيرفته‏اند; براي نمونه سازمان الايدي المسلمة (بازوان مسلمانان)، همچنين گروه شباب المعركه الاسلاميه (جوانان نبرد اسلامي) در نوار غزه، حركة الاصلاح الاسلامي (جنبش اسلامي اصلاح) و سازمان الشباب المسلم را مي‏توان نام برد.

*ويژگي‏هاي انتفاضه
از ويژگي‏هاي انتفاضه مي‏توان به موارد زير اشاره كرد:
1- اسلامي شدن مبارزات: اواخر دهه 1360 ش دوران تحول فكري و مبارزاتي ملت فلسطين است، زيرا از يك طرف، قيام سراسري سرزمين‏هاي اشغالي را فرا گرفت و مبارزات مسلحانه به داخل سرزمين‏هاي اشغالي كشانده شد و از طرف ديگر، سازمان آزادي بخش فلسطين، گروه‏ها و سازمان‏هاي متشكل در آن كه براي مبارزه با اشغالگران شكل گرفته بودند مسير مبارزات خود را از مبارزه مسلحانه به مذاكرات سياسي به منظور تشكيل دولت فلسطيني در سرزمين‏هاي اشغالي تغيير دادند. مبارزات نسل جديد فلسطين در سرزمين‏هاي اشغالي كه حاصل آزمون انديشه‏هاي مختلف ماركسيسم، سوسياليسم ناسيوناليسم و... در چهل سال گذشته بود، پيروزي را جز در تمسك به اسلام نمي‏ديد، از اين رو، در اين راه از شعارهاي اسلامي استفاده مي‏كرد.سخن گوي جهاد اسلامي در سال 1367 شمسي در ملاقات با امام خميني(ره) چنين مي‏گويد: ملت ما پس از ساليان دراز شعارهاي قومي گرايي و الحاد را به يك سو انداخت، شعاري كه استعمار آن را رواج داده بود، و شعار اسلام را بر افراشت.ملت ما فهميد كه راهش راه جهاد و مبارزه است، همان گونه كه پيامبر اسلام صلي‌الله عليه وآله و مؤمنين بزرگ صدر اسلام اين راه را پيمودند. طي دهه‏هاي آخر قرن بيستم ميلادي توجه مردم فلسطين خصوصا جوانان به شعائر اسلامي و مساجد و نمازهاي جمعه و جماعت‏ بيشتر شده است. تعداد مجلات و نشريات اسلامي از قبيل الثورة الاسلاميه، الحقيقة، طليعة الاسلامية، صوت الجماعة الاسلامية افزايش يافته‏اند. گرايش بانوان به رعايت‏حجاب اسلامي افزايش يافته و مشروب فروشي‏ها و مراكز فساد و فحشا مورد حمله قرار مي‏گيرند. نوع شعارهايي كه داده مي‏شود بر خاسته از متن اسلام است.سخن گوي جهاد اسلامي شعارهاي انتفاضه را اين گونه بيان مي‏كند:
آنها با صداي بلند فرياد مي‏زنند: "لا اله الا‌الله"، "الله اكبر"، "پيروزي از آن اسلام است‏".
2 - نقش مساجد در مبارزات: يكي از ويژگي‏هاي مهم قيام ملت فلسطين در پايان قرن بيستم (انتفاضه)، سامان يافتن مبارزات در مساجد و شروع حركت از اين مكان مقدس است.اقشار مختلف مردم در مساجد تجمع مي‏كنند و در مورد موضوعات مختلف سياسي، اجتماعي و اقتصادي و...آگاه مي‏شوند.آنها در قبال سرنوشت‏خود و انجام وظايف و مسؤوليت‏هاي ديني حساسيت نشان مي‏دهند و انديشه و فكر اسلامي آنها را به حركت و مبارزه وا مي‏دارد. با افزايش روحيه اسلام گرايي مردم و حركت‏هاي اسلامي، تعداد مساجد هم در فلسطين اشغالي به فزوني مي‏گذارد و به طور متوسط طي 35 سال اخير هر سال حدود بيست مسجد به مساجد كرانه باختري رود اردن افزوده شده و از چهارصد مسجد به 750 مسجد افزايش پيدا كرده است; همچنين در نوار غزه تعداد مساجد طي دو سال اخير به سه برابر افزايش يافته است. مساجد محل بحث و گفت و گوي مسائل سياسي روز شده، تظاهرات عليه اشغالگران از مساجد شروع مي‏شود. يك سري فعاليت‏هاي اجتماعي از قبيل كمك به خانواده‏هاي بي‏بضاعت، تاسيس مهد كودك، سازماندهي اردوگاه‏هاي كار و... در مساجد صورت مي‏گيرد. به اعتراف تمامي منابع سياسي جهان، انتفاضه "از مساجد شروع شد و هر خانه را به يك مسجد تبديل كرده است، به طوري كه مسجد الاقصي به كانون مبارزات و مقاومت جوانان فلسطيني مبدل شده و صوت دلنشين و دشمن شكن "الله اكبر" از مناره‏‌ها و گلدسته‏ها پخش و اشغالگران را به وحشت انداخته است‏". دومين مرحله انتفاضه در ماه‏هاي پاياني سال 2000 كه هنوز هم ادامه دارد و به "انتفاضه الاقصي‏" مشهور است، از مسجد الاقصي و در نتيجه بي‏حرمتي اريل شارون آغاز شد. در خصوص نقش مساجد در قيام مردم فلسطين (انتفاضه) شيخ "محمد حسين‏" امام جماعت مسجد الاقصي در مصاحبه‏اي مي‏گويد: در حال حاضر مسجد به صورت انجمني براي گروه‏هاي مسلمانان و نيز منبع الهام و ثبات و پيوستگي آنان جهت مقابله با دشمن اشغالگر در آمده است.مسجد در ايفاي اين نقش موفقيت زيادي كسب كرده و به مسلمانان توشه‏هاي فراواني براي مواجهه با دشواري‏ها داده و ثابت كرده است كه انسان بيش از هر چيز ديگر با عقيده زنده است.بزرگ‏ترين پشتيبان اين ملت عقيده اسلامي آن است كه چنانچه نبود، در برابر همه رويدادها بزرگ هويت‏خود را از دست مي‏داد...دين و عقيده است و در اين مجال، هيچ گونه سازش و اغماض امكانپذير نيست.
3- مردمي و فراگير شدن مبارزه: اگر چه صهيونيست‏ها و يك سري عوامل ديگر موفق شده بودند به شكلي عمل كنند كه مبارزه فلسطيني‏ها در مبارزه گروه‏ها و سازمان‏هاي سياسي خلاصه شود تا بتوانند با آنها به معامله و مذاكره و سازش بپردازند، ولي انتفاضه انحصار را شكست و مبارزه با صهيونيست‏ها را در سطح جامعه گسترش داد.كليه اقشار و اصناف و طبقات، مبارزه با اشغالگران را فريضه‏اي واجب مي‏دانند. هر كس بتواند شعاري بدهد و سنگي پرتاب كند، كودك ده ساله تا پيرمرد هفتاد ساله، اعم از زن و مرد در حركت اسلامي انتفاضه شريك هستند.جز اسلام و اسلامي شدن مبارزات هيچ عاملي نمي‏توانست توده‏هاي عظيم مردم را به چنين حركتي وا دارد.
4- استمرار و تداوم مبارزات: مبارزات گروه‏هاي فلسطيني به شكل مقطعي و عمليات‏هاي نظامي و ضربه زدن به اسرائيل بود، ولي انتفاضه حركتي مستمر و مداوم است و توانسته ضربات سياسي، اقتصادي و نظامي مهمي به رژيم اشغالگر قدس وارد سازد و با بسيج نيروها و كسب حمايت‏بين‏المللي از تداوم زماني مناسبي برخوردار باشد.
5 - اتكاي به منابع داخلي به جاي وابستگي به كشورهاي خارجي:همان‌طور كه در بخش مربوط به سازمان‏هاي فلسطيني قبل از انتفاضه ملاحظه شد، اكثر قريب به اتفاق گروه‏هاي مبارز فلسطيني وابسته به كشورهاي عربي منطقه بودند و تحت تاثير انديشه‏ها و تفكرات شرقي و غربي و سياست‏هاي كشورهايي كه مقيم آنها بودند عمل مي‏كردند، در حالي كه انتفاضه متكي به نيروهاي داخلي است كه جز از طرف توده‏هاي مردم شهر و روستا حمايت نمي‏شوند و تصميمات آنها فقط متكي بر نيازها و روش هايي است كه خود تشخيص مي‏دهند.

*پايگاه اجتماعي انتفاضه
اصول گرايي اسلامي با الهام از دستورها و احكام اسلام به يك قشر يا طبقه خاصي محدود نمي‏شود، بلكه حركتي فراگير و گسترده است و شامل كليه اقشار و طبقات جامعه مي‏شود.در انتفاضه فلسطين تمامي اقشار جامعه از زن و مرد، پير و جوان، شهري و روستايي، دانشجو و كارگر و حتي افراد خردسال شركت دارند ; البته هسته‏هاي اصلي مبارزه و نيروهاي پر حرارت و فعال آن را روحانيان و روشنفكران و جوانان و دانشگاهيان و دانش‏آموزان تشكيل مي‏دهند.
الف - روحانيان: مساجد و روحانيان پايگاه اصلي مبارزه و فعاليت‏هاي سياسي، اجتماعي را تشكيل مي‏دهند.آنها با الهام از احكام و مقررات اسلامي در ايجاد انگيزه رواني براي مبارزه با ظلم و ستم، پيوستگي و وحدت بين نيروها و افزايش فعاليت‏هاي سياسي و اجتماعي و نيز انتفاضه، نقش اصلي و اساسي را ايفا مي‏كنند. از ميان آنها مي‏توان به شيخ احمد ياسين، رهبر حماس، و شيخ عبدالعزيز عوده، رهبر معنوي جهاد اسلامي، و شيخ عبدالله درويش از افراد مؤثر در تشكيل آن نام برد.
ب - دانشجويان: نخستين نشانه‏هاي بارز ظهور اصول گرايي اسلامي در صحنه مبارزات ملت فلسطين را مي‏توان در دانشگاه‏ها و به دست گرفتن كنترل اتحاديه‏هاي دانشجويي به وسيله دانشجويان مسلمان مشاهده كرد.با دقت در فعاليت‏هاي اسلامي دانشگاه‏هاي النجاح، بيرزيت، غزه، بيت المقدس و الخليل، افزايش فعاليت نيروهاي اسلامي مشخص مي‏شود.از اواخر دهه هفتاد و تحت تاثير جريانات بيداري اسلامي در سطح جهان اسلام، حركت اسلامي در دانشگاه‏ها شروع به رشد كرد و توانست‏برتري قابل ملاحظه‏اي نسبت‏به ساير تشكل‏ها در اتحاديه‏هاي دانشجويان كسب كند.
ج - جوانان و نوجوانان: علاوه بر دانشجويان كه خود از جوانان جامعه به شمار مي‏روند، ساير جوانان و نوجوانان نيز از فعالان اصلي و پر انگيزه نهضت اسلامي فلسطين هستند.جوانان موفق شده‏اند صحنه مبارزات را در سراسر فلسطين گسترش دهند و به كارهاي تشكيلاتي و سازماندهي مشخص روي بياورند.تشكيل گروه هايي مانند "الشباب المسلم" و "شباب المعركة الاسلاميه" نتيجه حضور گسترده جوانان در صحنه مبارزات جديد ملت فلسطين است.

* منبع: فصلنامه علوم سياسي

* منبع: روزنامه جمهوری اسلامی، شنبه 6 خرداد [/SPOILER][/]

[="Tahoma"][="Blue"]انقلاب اسلامی، قلب تپنده جنبش ضد استکباری جهان
خبرگزاری فارس: پاسداری انقلاب اسلامی، مستلزم ایجاد ساختار های نوین انقلابی و پاک‌سازی و بازسازی نهادهای گذشته و بازنگری مناسبات پیشین است تا جامعه انقلابی به پیشتازی ادامه دهد .

انقلاب نوعی دگرگونی زیربنایی و ریشه ای است که به صورت تحول فردی و اجتماعی تبلور می‌یابد و باعث تغییر بنیادی در عرصه های گوناگون همچون سیاست، اقتصاد و فرهنگ می‌گردد. هر انقلابی برای پیروزی به تناسب شرایط تاریخی، اجتماعی و اقتصادی که در متن آن قرار دارد، مستلزم برخورداری از سه عنصر اصلی، مکتب، رهبری و مردم است، که اگر هر یک از آن عوامل فراهم نباشد و فروپاشی نظام کهن و پیروزی انقلاب شکل نمی‌گیرد.

به عبارت دیگر، اگر هر کدام از این سه عنصر یاد شده در کار نباشد، نظام پیشین و یا ضد انقلاب می‌تواند انقلاب را به شکست و تسلیم وادار کند. انقلاب‌ها برای دگرگونی بنیادی ساختار نامطلوب موجود و ساختن نظامی نوین، ظهور و بروز پیدا می‌کنند. هر انقلاب کامل و تمام عیار مکتبی زمانی ماندگار می‌شود، که دگردیسی عمیق و فراگیر در همه عرصه های حیات فردی و اجتماعی، نهادها و ساختارها رخ دهد و پس از تغییر قدرت و ساختار سیاسی، ارزش‌های انقلاب نهادینه کند.

پاسداری انقلاب پیروزمند، مستلزم ایجاد ساختار های نوین انقلابی و پاک‌سازی و بازسازی نهادهای گذشته و بازنگری مناسبات پیشین است[SPOILER] تا جامعه انقلابی به پیشتازی ادامه دهد و از بازگشت به ارزش‌های پوسیده پیشین جلوگیری گردد و در عوض نهادهای نوینی برای گسترش ارزش‌های والای انقلاب جایگزین گردد. پس هر انقلاب به محض پیروزی باید متناسب با وضع موجود، مکتب و آرمان‌های انقلاب، نهادهایی را به وجود آورد، تا هم پاسداری و نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن را بر عهده داشته باشند و هم بستر بالندگی و گسترش انقلاب را در ساحت‌های گوناگون و ابعاد مختلف فراهم آورند و با صدور انقلاب، زمینه های بهره‌مندی بیشتر جوامع دیگر و همچنین پایداری انقلاب را فراهم آورند.

*انقلاب اسلامی:
انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357، به رهبری امام خمینی (ره) با خروش و پایداری مردم و بر پایه مکتب اسلام، به پیروزی رسید. اما شرایط زمانی و تاریخی شکل گیری، مبانی مکتبی و اولویت بندی رهبری انقلاب اسلامی، آن را بسیار متمایز و متفاوت‌تر از دیگر انقلاب‌های جهان می‌کرد.

*شرایط زمانی:
انقلاب اسلامی در زمانی در عرصه جهان ظهور پیدا کرد که مادی‌گری و فساد اخلاقی جهان را فراگرفته بود و ساختار دو قطبی سیاسی و نظامی ویژه ای بر نظام بین‌الملل جهان حاکم بود و صهیونیسم بین‌الملل هر دو قطب را رهبری می‌کرد. موجودیت کشورها در سایه بلوک شرق به سرکردگی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک غرب به سرکردگی ایالات متحده آمریکا تعریف می‌شد. پیروزی جنبش‌های رهایی بخش هم، مستلزم حمایت یکی از این دو ابرقدرت و در اصل صهیونیسم جهانی بود، که در نهایت حمایتشان را ابزاری برای وابسته‌تر شدن جنبش‌ها به خود و پیشبرد منافع استعماری‌شان تبدیل می‌کردند. در این فضا، انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی نه غربی، و هم چنین استقلال، آزادی و حکومت اسلامی به پیروزی رسید و به عنوان بزرگ‌ترین چالش این ابرقدرت‌ها و صهیونیسم تلقی گردید. این در حالی است که انقلاب‌های دیگر دنیا هنگامی رخ داده بودند که نظام چند قطبی حاکم بود و هنوز صهیونیسم جهانی به طور کامل، چنگال خون آشام خود را در بدن ملت‌ها فرو نکرده بود و پیروزی در آن عرصه به نسبت فضای دو قطبی سلطه صهیونیسم که انقلاب اسلامی در آن پیروز شد، آسان‌تر رخ می‌داد.

*مبانی مکتبی:
زیربنای فکری و مبنای مکتبی انقلاب‌های پیش از انقلاب اسلامی در دنیا، بر کمونیسم و لیبرالیسم و مادی‌گری استوار بود و منافع آن‌ها در ترویج اومانیسم، سکولاریسم و لائیسم و جلوگیری از گسترش و تعمیق ارزش‌های الهی قرار داشت. در حالی که انقلاب اسلامی پرچم احیای دین داری و ارزش‌های معنوی و بازگشت به سوی خداوند را برافراشته داشت.

انقلاب‌های اومانیستی در رأس آن‌ها انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه، اگر چه بینشان تفاوت وجود داشت، یکی با شعار برابری، برادری و اصول لیبرالی و دیگری با شعار عدالت، برابری و اصول کمونیسم آمده بودند، اما انقلاب فرانسه دین‌گریز و انقلاب روسیه دین‌ستیز بودند و به اصل نفی و طرد دین و ارزش‌های الهی از زندگی اجتماعی و مدیریت و حکومت اعتقاد داشتند. درحالی‌که انقلاب اسلامی رفاه، آزادی، عدالت، برابری و تعالی اخلاقی و در یک کلام سعادت انسان و حیات طیبه را در ایمان به خداوند، استکبار ستیزی، نفی استعمارگری و دفاع از مستضعفان جهان، تشکیل امت واحده اسلامی و حاکمیت بخشیدن به قوانین الهی و آموزه‌های پیامبران می‌داند. بنابراین انقلاب اسلامی به لحاظ بنیادهای خود متفاوت و کاملاً متضاد با انقلاب‌های اومانیستی و کمونیستی و لیبرالی پیشین خود می‌باشد و بر دو آرمان متفاوت استوار است که پیروزی هر یک به معنای نفی دیگری است.

*رهبری :
شناخت انقلاب اسلامی، پیش از هر چیز مرهون شناخت منظومه فکری رهبری توانمند آن یعنی حضرت امام خمینی (ره) و خلف صالح ایشان مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه‌ای است، زیرا امام (ره) با اجتهادی ناب از اسلام محمدی، از جایگاه مرجعیت دینی فریاد رهایی از یوغ استعمارگران غرب و شرق و صهیونیسم جهانی را سر داد و اسلام سیاسی را متکی بر اصل ولایت فقیه و تحت عنوان مردم سالاری دینی به دنیا معرفی نمود. او با گشودن این راه، الگویی زنده در برابر امت اسلامی نهاد و جریان تازه ای در دنیای اسلام پدید آورد که احیای دوباره هویت اسلامی در میان مسلمانان اولین دستاورد آن بود. خمینی کبیر نشان داد که برترین سکوی پرش انسان و مستضعفان جهان به سوی رهایی، آزادی و عدالت‌خواهی، نفی سلطه مستکبران و بیگانگان جز با تمسک به ارزش‌های دینی و الهی امکان پذیر نیست و در صورت تمسک هیچ قدرتی یارای مقاومت با آن را ندارد.

با این اوصاف می‌توان گفت انقلاب اسلامی تحت این شرایط زمانی، مبانی مکتبی و رهبری ویژه آن با همه انقلاب‌های دنیا متفاوت و متضاد است. به عبارتی، با پیروزی انقلاب اسلامی تقسیم بندی در انقلاب‌ها به وجود آمد، زیرا تا پیش از انقلاب اسلامی، انقلاب‌ها یا سوسیالیستی بودند یا لیبرالیستی. اما با ظهور انقلاب اسلامی، انقلاب‌ها به انقلاب‌های الهی و انقلاب‌های مادی و اومانیستی تقسیم شدند و مسیر تازه ای، در برابر چشم مستضعفان جهان گشوده شد و روحی تازه بر کالبد آن دمیده گشت.

بنابراین جامعه مورد نظر انقلاب اسلامی به عنوان یک انقلاب الهی با انقلاب‌های مادی و اومانیستی پیشین متفاوت است و در نتیجه مسئولیت و رسالت آن نیز متفاوت می‌باشد. از سوی دیگر این انقلاب الهی، حساسیت زا بوده و بدون دشمن نمی‌توانست باشد، زیرا «پایانی» بر حکومت دست نشانده و فاسد پهلوی و بزرگ‌ترین «چالش» فرهنگی و نیز مهم‌ترین «تهدید» سیاسی برای ابرقدرت‌های شرق و غرب بود و در یک کلام قلب تپنده جنبش ضد استکباری و ضد سلطه بیگانگان جهان است و همچنین «امید» و «الگو» ای برای ملت‌های مسلمان و مستضعفان جهان بود.

بر همین اساس انقلاب اسلامی در ایران با توجه به خصلت دینی و مکتبی خود همانسان که در بعد نظری خود را در محدوده جغرافیایی خاص محصور ننموده و اهداف و آرمان‌های سیاسی و اجتماعی فرامرزی را طرح نموده است، در حوزه اجرا نیز راهبرد و سیاست عملی و عینی خویش را به گونه‌ای سامان داده است که اهداف جهانی و انسانی انقلاب را که برخاسته از عقاید دینی است، مورد توجه قرار داده است. پس انقلاب اسلامی با این بینش به عرصه جهانی گام نهاد که بگوید اسلام دارای یک سیستم جامع حکومتی و حاوی همه مطلوب‌های زندگی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی برای آحاد بشر است.

منبع: خبرگزاری فارس، یکشنبه 22 بهمن [/SPOILER][/]

حجت الاسلام سید عمار الحکیم رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق

دامنه تاثیر انقلاب اسلامی ایران فراتر از مرزهاست
هیچ انقلابی در عصر جدید با چالش هایی همچون چالش های پیش روی انقلاب ایران مواجه نشده، اما با این حال انقلاب اسلامی توانست ایستادگی کند و به پیش برود و پیروزی خود را حفظ کند.

رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق گفت: انقلاب اسلامی ایران از انقلاب های بزرگ است ومهم ترین ویژگی این انقلاب، ارزشی بودن آن است.

به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام سید عمار الحکیم دیروز در سخنان خود در نشست فرهنگی هفتگی که در بغداد برگزار شد گفت: دامنه تاثیر این انقلاب از جغرافیای محدود آن فراتر رفته و توانسته آغازی برای مرحله ای جدید از تعامل میان ملت ها و طاغوتهای زمان و اردوگاه های سیاسی شرق و غرب تشکیل دهد.
[spoiler]
وی گفت: مهم ترین ویژگی انقلاب اسلامی ایران ارزشی بودن آن میباشد. این انقلاب، پیروزی ارزش ها بود، زیرا در اصل انقلاب ارزش ها بود و ما اکنون در صدد تحلیل و فهم چگونگی شکل گیری این انقلاب هستیم و به راحتی میتوان دریافت که خاستگاه بزرگ این انقلاب همان ارزش های اجتماعی و ملی و سپس تغییر نظام سابق در ایران بوده است.

* راز پیروزی و رمز ایستادگی انقلاب اسلامی ایران

رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق افزود: راز پیروزی و رمز ایستادگی انقلاب اسلامی ایران نیز همان ارزشی بودن آن است. انقلاب ایران انقلابی بود که از مردم کوچه و خیابان شروع شد و به سطوح بالاتر نیز راه یافت و حتی نظام حاکم را نیز در بر گرفت. هنگامی که مردم ارزش های خود را تغییر میدهند، به این معنی است که وارد جنگ با ارزش های دیگر موجود در جامعه شده اند. این ارزش های مقابل همان ارزش های نظام شاهنشاهی پهلوی بود و از اینجا میتوان فهمید که فرهنگ نظام غرب زده پهلوی از مهم ترین اسباب شکل گیری انقلاب اسلامی ایران بود.

* شعار "نه شرقی نه غربی"، تصادفی نبود

وی تاکید کرد: با تغییر ارزش های مردمی قواعد و ساختار فرهنگ اجتماعی نیز از قواعد غربی به قواعد اسلامی و فرهنگ اسلامی مستقل تغییر یافت و از همین رو بود که یکی از بزرگ ترین شعارهای انقلاب اسلامی ایران شعار نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی بود. این شعار تصادفی به وجود نیامد بلکه شعاری بود برگرفته و برخاسته از عمق مفاهیم اصلی انقلاب که مهم ترین آنها تغییر ارزش های اجتماعی بود.

سیدعمار حکیم ادامه داد: بر این اساس امام خمینی رهبر انقلاب اسلامی ایران این تغییر ارزش های مردم را به خوبی فهمید و برای بنای پایه های حکومت جدید و انتخاب نظام جمهوری اسلامی، اقدام به همه پرسی نمود و قانون اساسی را نیز به همه پرسی گذاشت و اگر در این اقدام امام خمینی تامل کنیم، میبینیم که ایشان از نتایج این همه پرسی ها مطمئن بود، زیرا ایشان عمق تغییران ایجاد شده در جامعه و ارزش های آن را به خوبی میدانست و در غیر این صورت منطقی نبود که 98 درصد مردم به قانون اساسی و انقلابی که در آغاز راه خود قرار دارد رای مثبت بدهند آن هم در شرایطی که امکانات تبلیغاتی و تاثیرگذاری زیادی در اختیار نظام نبود.

* انقلاب اسلامی، انقلابی ریشه ای بود نه یک تغییر جزیی

وی افزود: با وجود این، امام خمینی در تمام مسایل مهم و نقاط عطف مهم میفرمود بروید و از مردم بپرسید و در عین حال از رای و خواسته مردم نیز مطمئن بود، زیرا از ارزش های جدید مردم اطمینان داشت. همین فهم از انقلاب اسلامی ایران ما را در فهم راز ایستادگی و استمرار و تحکیم اهداف آن کمک میکند؛ چرا که انقلاب اسلامی انقلابی ارزشی بود نه انقلابی مرحله ای و گذرا. انقلاب ایران انقلابی ریشه ای بود نه یک تغییر جزئی، انقلاب تمام جامعه بود نه انقلاب یک طبقه خاص، انقلابی بود که تمام جامعه مسلمان ایران در آن شرکت داشتند و مخصوص یک طبقه خاص نبود و از این رو توانست تمام طبقات جامعه را در بر گیرد و از آن نیز فراتر برود و ارزش های جدید مورد نظر مردم را جایگزین ارزش های کهنه و پوسیده گذشته سازد.

سید عمار الحکیم گفت: این تحولات و چنین انقلاب هایی مصداق سخن خداوند متعال است که فرمود: « إن الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم ». این آیه حقیقتی بزرگ و قانون حقیقی حاکم بر جوامع است که تغییرات بزرگ از داخل شکل میگیرد و سپس به خارج و نقاط دیگر جهان امتداد می یابد. اولین پیروزی مردم ایران، پیروزی آنها بر خودشان بود، پیروزی بر ترسی که مانع حرکت آنها میشد، پیروزی بر حس وابستگی به بیگانگان، پیروزی بر ارزش های پوسیده گذشته. مردم ایران با انقلاب خود در درجه اول بر خودشان پیروز شدند و سپس انقلاب آنها علیه طاغوت شکل گرفت و از این رو امام خمینی میفرمود: این خداوند بود که ملت را متحول کرد و تغییر را به دست مردم محقق ساخت. خداوند متعال برای مردم ایران رهبری قرار داد که توانست مشعل انقلاب را به دست بگیرد و آن را به سمت پیروزی هدایت کند و پایه های آن را محکم سازد.

* هیچ انقلابی با چالش های انقلاب ایران مواجه نبوده اما...

رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق خاطر نشان کرد: هیچ انقلابی در عصر جدید با چالش هایی همچون چالش های پیش روی انقلاب ایران مواجه نشده، اما با این حال انقلاب اسلامی توانست ایستادگی کند و به پیش برود و پیروزی خود را حفظ کند و مردان انقلابی ایران نیز در این راه بسیار جانفشانی و فداکاری کردند و رنج های بسیاری را متحمل شدند و مردم نیز در این راه همواره حامی و پشتیبان انقلاب بوده اند.

وی تاکید کرد: ما امروز در عرصه سیاسی عراق باید از انقلاب ایران و چگونگی رویارویی آن با چالش های پیش روی خود درس بگیریم و ببینیم رهبر انقلاب و مسؤولان آن چگونه با حملات علیه انقلاب مواجه شده اند تا بدانیم که چه هنگام باید ایستادگی کنیم و چه وقت باید از خود نرمش و انعطاف نشان دهیم. ببینیم آنها چگونه با پرونده های پیش روی خود تعامل کرده اند و چگونه توانسته اند همزمان در چند جبهه بجنگند؛ چرا که انقلاب ایران هم با جنگ تحمیلی صدام و هم با ترورهای داخلی و هم با تحریم های اقتصادی کشورهای بزرگ و هم گروهک های داخلی روبرو بوده اند.

* مسئولان انقلاب بیشترین توانایی در مواجهه با چالشها را داشته اند

وی افزود: با وجود تمام این پیچیدگی ها و شرایط دشوار، رهبر انقلاب ایران توانست به خوبی با آنها روبرو شود و مسؤولان انقلاب نیز همواره بیشترین توانایی را در خویشتن داری و گام برداشتن با احتیاط داشته اند و این اعتماد به نفس و توانایی رهبر ایران بر مردم نیز تاثیر گذار بوده و بدین ترتیب انقلاب اسلامی ایران توانست از چالش های پیش روی خود به سلامت بگذرد و به ساحل امنیت و آرامش برسد و امروز جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهای منطقه است که در عرصه بین الملل تاثیر گذار است و کشوری ارزشی است که یک ایدئولوژی روشن دارد و کشوری است که در زمینه قانون اساسی و اقتصادی و علمی و خدمات رسانی پیشرفته میباشد.

سید عمار الحکیم در پایان تاکید کرد که کشورها با خیال و آرزو آباد نمیشود، بلکه با اراده و عزم رهبران و ملت ها آباد میشود. بهره مندی از چنین رهبری بر جمهوری اسلامی گوارا باد و ما سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران را به ملت و رهبر ایران تبریک میگوییم و برای آنها آرزوی پیشرفت های بیشتر داریم.[/spoiler]

ستاد محمود حیدر، اندیشمند لبنانی

انقلاب ایران، شیعه تمدن ساز را به دنیا معرفی کرد
انقلاب اسلامی ایران نخبگان اهل سنت را هم تحت تاثیر قرار داد و هنگامی که سخن از بازگشت اسلام بود، از اندیشه ها و طرح امام خمینی بهره می گرفتند و بعضا به آن تصریح می کردند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، استاد محمود حیدر، محقق مطالعات سیاسی در عرصه ژئوپولتیک شیعه، امروز در نشست تحولات منطقه و آینده مناسبات شیعه و سنی گفت: تشیع بر خلاف گذشته تاریخی اش که به دنبال حفظ مصالح و هویت خود بود، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در شرایطی قرار گرفته است که می تواند تاریخ ساز ،تاثیرگذار و تمدن ساز باشد.

وی با بیان این که پیروزی انقلاب ایران، آثار مثبتی بر عقل اسلامی و عربی گذاشت ابراز نمود: این مساله تا جایی پیش رفت که به یک جغرافیای استراتژیک برای شیعه دست یافتیم و این نگاهِ مثبت بقدری بود که نخبگان اهل سنت را هم تحت تاثیر قرار داد و هنگامی که سخن از بازگشت اسلام بود، از اندیشه ها و طرح امام خمینی بهره می گرفتند و بعضا به این موضوع تصریح می کردند.

این اندیشمند لبنانی بیان داشت: در شرایطی که شاهد شکست مارکسیسم و افول لیبرالیسم بود، اندیشه سیاسی شیعه، بخشی از این خلا را در جهان اسلام پر کرد تا این که آمریکا به عراق حمله نمود و شیعیان در این کشور دولت را در دست گرفتند؛ موضوعی که بر روی اهل سنت تاثیر منفی گذاشت و حتی لیبرال های عرب نیز به دعواهای شیعه سنی روی آوردند.

وی با اشاره به وجود پنج گروه اهل سنت گفت: القاعده، اخوانی ها، غربگرایان، سکولارها و صوفی ها این پنج گروه هستند که موضع شیعه نسبت به اینها باید روشن باشد و من تاسف می خورم که چرا شیعه به ظرفیت بالایی که در صوفی وجود دارد، توجه نکرده است زیرا اینها علاقه زیادی به اهل بیت علیهم السلام دارند. حتی ملی گرایان و برخی گروه های دیگر نیز این آمادگی را دارند که در برخی پروژه ها با شیعه و جمهوری اسلامی ایران همکاری کنند و بسیاری از حساسیت ها را ندارند.

محمود حیدر گفت: شیعه تا پیش از این بر فقه حفاظ عمل کرده، اما در شرایط کنونی باید به فقه امتداد عمل نماید تا حضور فعالانه ای در صحنه های اجتماعی در جهان داشته باشد.

[="Tahoma"][="Blue"]گراهام دیوید هاگز جهانگرد و فیلمساز 34 ساله بریتانیایی

ایران جزء یکی از دوست داشتنی ترین کشورهای دنیاست
"گراهام دیوید هاگز" جهانگرد و فیلمساز 34 ساله بریتانیایی که از سال 2009 رکورد سفر بدون هواپیما به 201 کشور جهان را دارد، ایران را جزء یکی از 10 کشور برگزیده خود و دوست داشتنی ترین کشوری خواند که تا کنون از آن دیدار کرده است.

به گزارش عصر ایران این مرد بریتانیایی اهل لیور پول نخستین سفر خود را در سال 2009 با سفر به اروگوئه آغاز کرد و سپس پس از 4 سال به تمامی کشورهای جهان بدون هواپیما سفر کرده است.

نخستین مُهر گذرنامه گراهام در اول ژانویه 2009 در کشور اروگوئه ثبت شده و آخرین آن به عنوان پایان سفرش به همه کشورهای دنیا در جزیره "سیشلز" در اقیانوس هند ثبت شده است.

پاسپورت هاگز به دلیل پر شدن مهرهای ورود و خروج به کشورها در 4 سال گذشته ، 4 بار تعویض شده است. نام او در کتاب رکوردهای گینس به عنوان فردی که به تمامی کشورهای جهان بدون استفاده از هواپیما سفر کرده ، ثبت شده است.

وی اخیرا ویدئویی 201 ثانیه ای از 201 کشوری که به آن سفر کرده است روی شبکه یوتیوب قرار داده است.

گراهام اخیرا در مصاحبه با شبکه " Esquire" درباره سفر به ایران خاطره ای جالب تعریف کرده است.

هاگز در تهران

این مرد بریتانیایی در این باره در پاسخ به سوالی که چه درسی از سفرهایش به کشورهای جهان گرفته است، گفت :" درس اصلی که گرفتم این بود که هیچگاه ملتی را بخاطر دولت آن قضاوت نکنم. دوستانه ترین کشوری که دیدم ایران بود و اصلا انتظارش را نداشتم.

وی به خاطره خود از سفر به ایران اشاره می کند و می افزاید:" سوار در یک اتوبوس بین شهری بودم و پیر زنی کوچک جثه در مقابلم نشسته بود و با موبایلش صحبت میکرد. ناگهان رو به من کرد و با ایما و اشاره گوشی خود را به من داد. من که نمی دانستم چه می خواهد، گوشی را گرفتم و گفتم "Hello"! صدای مردی جوان را شنیدم که خیلی روان انگلیسی صحبت می کرد. وی گفت که مادربزرگش نگران من است که نکند جایی را نداشته باشم که چیزی بخورم. او می خواست تا مرا به خانه اش ببرد تا برایم صبحانه درست کند. این بود که دوباره به انسانیت ایمان آوردم و دانستم که مردم چه خوبند. روحیه بزرگمنشی همه جا هست و شاید هم من خوش شانس ترین آدم زمینم!"

وی ایران را جزء ده کشور سرآمدی دانست که تجربه سفر به آن را یافته است و از آرش جوان ایرانی که در سفارت هند به او پیشنهاد سفر به ایران را داد و خانواده او در ایران که به او در جریان سفر کمک فراوانی کرده اند،تشکر کرد.

[/]

[="Tahoma"][="Blue"]پروفسور اودو اشتاین باخ تحلیلگر برجسته آلمانی

استقلال ایران، بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی است
برلین - ایرنا - تحلیلگر آلمانی آشنا به امور خاورمیانه و رییس مرکز مطالعات خاورمیانه و شمال آفریقای دانشگاه ˈهومبولت ویادریناˈ در برلین اعلام کرد: استقلال سیاسی و اعطای خودباوری به مردم ایران بزرگترین دستاور انقلاب اسلامی است.

پروفسور ˈاودو اشتاین باخˈ کارشناس سیاسی باسابقه آلمان که بیش از 30 سال ریاست موسسه شرق شناسی آلمان در هامبورگ به عنوان یکی از معتبر ترین موسسات علمی - تحقیقاتی را برعهده داشته ،درگفت و گو با خبرنگار ایرنا تاکیدکرد: از نظر من مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی که 35 سال از عمر آن می گذرد، رسیدن ایران به استقلال و اعطای خودباوری به مردم این کشور بوده است.

این تحلیلگر سیاسی خاطرنشان کرد:با نگاه به تاریخ گذشته ایران در قرن های 19 و 20 می بینیم که این کشور همواره محور مداخلات خارجی از سوی کشورهای مختلفی همچون روس ها، انگلیسی ها و همچنین آمریکایی ها بوده است که به بهانه های مختلف در این کشور مداخله می کردند.

وی اضافه کرد: از نظر من دستاورد واقعی و بزرگ انقلاب اسلامی ایران به ارمغان آوردن استقلال برای این کشور بوده،هرچند که این استقلال هزینه هایی نیز در صحنه سیاست خارجی به همراه داشته است.

به گفته وی،اینکه امروز ایران بعد از پشت سر گذاشتن موانع متعدد در زمینه های مختلف استقلال خود را حفظ کرده و پیشرفت های قابل توجهی هم داشته است،همه اینها را می توان دستاورد انقلاب اسلامی دانست.

اشتاین باخ تصریح کرد: جمهوری اسلامی در این 35 سال به دنبال اجرای سیاستی بوده است که هم تامین کننده منافع این کشور باشد و هم با ماهیت فرهنگی و دینی انقلاب اسلامی مطابقت داشته باشد.

این کارشناس سیاسی آلمانی افزود: ایران امروز به برکت انقلاب اسلامی ،دیگر کشوری نیست که بتوان آن را تحت تاثیر قرار داده و به این سو و آن سو هدایت کرد و این پیام مهمی است که می تواند از انقلاب این کشور به دیگر کشورها نیز منتقل شود تا برای موفقیت خود از آن درس بگیرند.

وی همچنین تصریح کرد: نکته ای که از نظر من بسیار مثبت و قابل توجه است اینکه ایران با انقلاب اسلامی خود گام بسیار بزرگی به سوی استقلال برداشته است و با نگاه به نظام سیاسی حاکم بر آن،این کشور را باید به معنای واقعی ˈجزیره ثباتˈ در منطقه پرتنش خاورمیانه دانست که نمونه روشنی از این ثبات و استحکام نیز در انتخابات اخیر ریاست جمهوری متبلور شده است.[/]


تأثیرات انقلاب ایران بر جهان عرب

مقایسه‌ی تحولات جهان عرب با انقلاب اسلامی ایران، غیرقابل‌قبول است؛ چرا که انقلاب اسلامی ایران در واقع یک انقلاب پاک در اهداف و منشأهای آن و مصدرگرفته از ملت است؛در حالی که هر آنچه در جهان عرب اتفاق می‌افتد هزاران هزار علامت سؤال دارد.

انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 شروع موجی در جهان اسلام بود که بعد از گذشت سه دهه این موج خروشان‌تر شده است. در جهان اسلام، جنبش‌ها و گروه‌های زیادی با الهام از این انقلاب، برضد رژیم‌های دیکتاتوری قیام کرده‌اند. برای بررسی تأثیرات انقلاب ایران در جهان عرب، با «عصام یخلف»، کارشناس مسائل جهان اسلام، به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌آید.

عصام بشیر حسن یخلف در سال 1971 در شهر اربد در اردن به دنیا آمد. وی در سال ١٩٩٢ از دانشگاه دمشق در رشته‌ی علوم سیاسی فارغ‌التحصیل شد. عصام یخلف از سال ١٩٩٤ تا ١٩٩٨ به عنوان کارشناس و محقق در امور پناهندگان و از 1999 تا 2010 به عنوان دبیر اجرایی امور پناهندگان در سفارت فلسطین در عمان فعالیت داشته است.

وی از سال 1994 به فعالیت‌های پژوهشی و آکادمیک مشغول است و بیشترین تمرکز خود را بر مطالعات آوارگان فلسطینی گذاشته است. وی همچنین عضو جمعیت دفاع از مقاومت و سوریه نیز هست. عصام در حال حاضر، به عنوان نویسنده و تحلیل‌گر در بسیاری از نشریات جهان عرب فعالیت دارد.

نظر شما درباره‌ی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 به رهبری امام خمینی (ره) چیست؟ تأثیرات این انقلاب بر احیای ارزش‌‌ها و اصول اسلامی چه بوده است؟

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در سال 1357، یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین حوادث در جهان به‌ شمار می‌رود که همه‌ی مقیاس‌ها و قوانین را در هم شکست. این انقلاب از لحاظ استراتژیک بسیار حائز اهمیت است و قدرت خود را از اندیشه‌ی فردی به نام امام خمینی (ره) برگرفته است.

انقلاب اسلامی ایران آگاهی عمیقی به جنبش‌های آزادی‌‌بخش و آزادی‌‌طلب و همه‌ی مظلومین جهان بخشید و زمینه را برای تغییرات سیاسی اساسی توسط جنبش‌های آزادی‌‌بخش در جهان به طور کلی و به‌ ویژه در منطقه و شرق هموار ساخت.

بازگشت امام خمینی (ره) از فرانسه به ایران در اول فوریه‌ 1979 (12 بهمن 1357)، آن هم پس از سال‌‌ها محرومیت و استقبال میلیونی مردم از ایشان از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا، سبب شد تا ایران شاهد بزرگ‌ترین تجمع بشری تاریخ خود باشد و این امر بزرگ‌ترین و صادق‌‌ترین دلیل و برهان بر عشق و دل‌بستگی ایران به امام بود؛ چراکه او یار و یاور مظلومین و مستضعفین و تنها امید آنان بود.

لطفاً برخی ویژگی‌ها، قابلیت‌ها و شاخص‌های انقلاب اسلامی را برای خوانندگان برهان برشمارید.

در اینجا می‌توانم به این ویژگی‌ها و قابلیت‌ها اشاره کنم:[SPOILER]

1. انقلاب اسلامی ایران جایگاه مهمی را در پدیده‌های سیاسی و انقلاب‌های بزرگ جهان به خود اختصاص داد؛ به ‌طوری که توانست توجه انظار را از انقلاب‌های دیگر، مانند انقلاب روسیه، انقلاب فرانسه و انقلاب آمریکا ربوده و همه‌ی اذهان را متوجه خود سازد.

2. ابعاد فکری، رهبری و مردمی انقلاب اسلامی ایران ویژگی‌‌هایی به آن بخشیده که توانسته آن را از دیگر انقلاب‌‌ها متمایز سازد.

3. رهبری انقلاب با همان اراده و قدرتی که توانست بدنام‌‌ترین نظام دیکتاتوری منطقه را، که مستقیماً از سوی آمریکا و غرب حمایت می‌‌شد، براندازد، فتنه‌ها و منازعات داخلی را که سعی در خدشه‌دار کردن چهره‌ی انقلاب و شکست آن داشتند، نقش بر آب و دوست و دشمن خود را با این کار شگفت‌‌زده کرد.

4. جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم توطئه‌های داخلی و خارجی و بحران‌های حادی که در آن مرحله متوجه انقلاب بود، نهادهای قانونی خود را تشکیل داد؛ اما امام بر این امر مصر بودند که این نهادها بر این پایه و اساس تشکیل شوند که مردم صاحبان حق در این انقلاب هستند و نباید این حق مقدس به خطر بیفتد.

امام می‌خواست نظر مردم را درباره نام و نوع نظام سیاسی بداند. به همین دلیل، انتخابانی عمومی در ایران برگزار شد. این در حالی است که امام خود می‌‌توانست نام آن را تعیین کند. ملت ایران نیز به «جمهوری اسلامی» رأی دادند. سپس انتخاباتی برای تعیین مجلس خبرگان انجام شد تا وظیفه‌ی تدوین و تنظیم قانون اساسی کشور را به عهده بگیرد و بعد از آن، انتخاباتی برای تأیید قانون اساسی انجام شد. پس از مدت بسیار کوتاهی، انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز برگزار گردید و بعد از آن، رئیس‌جمهور ایران توسط مردم این کشور انتخاب شد.

همه‌ی این امور دست‌به‌دست هم دادند تا انقلاب اسلامی ایران تأثیر مثبتی بر احیای ارزش‌های اسلامی، مانند حق، صداقت، عدالت و اخلاق بگذارد؛ چرا که به اعتقاد من، اسلام فقط مجموعه‌ای از عبادات و آیین نیست، بلکه بخشی جدایی‌‌ناپذیر از مکارم اخلاقی به ‌شمار می‌‌رود و متمم آن بوده و همچنین تجسم عملی و حقیقی شورا، مشورت و دموکراسی است و اینکه مردم و ملت سرچشمه و مصدر قدرت‌ها هستند.

به نظر شما، انقلاب اسلامی ایران تأثیری هم بر بیداری مردم در جهان اسلام داشته است؟

بله، تأثیرات انقلاب اسلامی به دو بخش ایجابی و سلبی تقسیم می‌شود. تأثیر مثبت آن به گونه‌‌ای بود که بخش اعظم مسلمانان، انقلاب اسلامی ایران را پیروزی حق و شکست ظلم، بی‌عدالتی، استکبار و حامیان آن دیدند. این در حالی است که بخش دیگری از مسلمانان (مسلمان‌نماها) انقلاب اسلامی را عاملی برای از بین بردن و بی‌ثباتی قدرت‌‌های فاسد دیدند. به همین دلیل، انقلاب را خطری برای خود و منافع آنان با غرب و استکبار آمریکایی قلمداد کردند.

دسته‌ی دوم سعی کردند با طراحی توطئه‌ها و دسیسه‌‌هایی آتش فتنه‌‌های مذهبی و فرقه‌‌گرایی و حتی با به‌کارگیری ابزار عملی و دست‌‌نشانده‌های آمریکایی صهیونیستی غربی، آتش جنگ ناعادلانه علیه ایران را برانگیزند. برده‌ های دیروز (عصر حکومت شاه) شیر شدند و اذهان ملت عرب از غرب تا شرق را از طریق نظام صدام حسین منحرف کردند و دشمنی ساختگی را، که جز در اذهان آنان وجود ندارد، خلق کنند.

تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر تحولات امروز جهان عرب، مثلاً بر انقلاب تونس، بحرین و مصر را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

ملت‌ها انقلاب‌‌های خود را از تجربه‌‌های ملت‌‌های دیگر الهام می‌گیرند. هر انقلابی ویژگی‌های خاص خود را دارد. اگر آنچه در تونس مصر و بحرین اتفاق می‌‌افتد را انقلاب بنامیم، خواهیم دید که مشکل در انقلاب یا اصطلاح آن نبوده و مشکل در خلوص و پاکی این انقلاب‌هاست.

اگر اجازه بدهید، سؤال خود را به شکل دیگری مطرح می‌کنم. مردم تونس، بحرین و مصر تا چه میزان توانستند به ارزش‌های انقلاب اسلامی ایران نزدیک شوند؟

آنچه امروز در جهان عرب اتفاق می‌افتد بازی با امید و آرزوهای ملت‌‌های عرب برای رسیدن به آینده‌‌ای بهتر است که منجر به ایجاد شبه‌انقلاب بزرگ عربی شد. پاکی و خلوص این جنبش‌‌ها بین کشورهای مختلف نسبی است.

رسیدن به نقشه‌ای جدید از خاورمیانه‌‌ای جدید (آلوده) چیزی بود که کاندولیزا رایس، وزیر خارجه‌ی سابق آمریکا، از آن سخن می‌گفت. این خاورمیانه قرار بود متشکل از کشورهای کوچک اسلامی، فرقه‌ای (و با اختلافات مذهبی و طایفه‌ای) باشد تا با یکدیگر بجنگند و بدین ترتیب، رژیم صهیونیستی تبدیل به ابرقدرت منطقه شود و به این شکل بتوانند امکانات و منابع منطقه را تحت کنترل خود درآورند.

قدرت‌‌های استکبار و صهیونیستی جهان در خاورمیانه، برای دو پروژه برنامه‌‌ریزی کرده‌اند: اول پروژه‌ی اخوان‌المسلمین است که به شکل هلالی ممتد از مغرب عربی تونس، لیبی، مصر، اردن و سوریه گذشته و به ترکیه می‌‌رسد و دوم پروژه‌ی وهابیت است که از سرزمین نجد و حجاز، کشورهای شیخ‌نشین خلیج فارس و عراق به سوریه رسیده است. این دو طرح و پروژه برای مقابله با دشمن فرضی، که نام آن را «هلال شیعی» نهاده‌اند، طراحی شده‌اند که من نام دشمن آنان را «هلال مقاومت» می‌‌خوانم که از ایران به عراق، سوریه و لبنان و برجسته‌‌ترین نام آن، یعنی حزب‌الله امتداد دارد.

وجه تشابه و هم‌پوشانی انقلاب ایران و انقلاب‌های دیگر در جهان عرب چیست؟

انقلاب اصطلاحی است که بر جنبش ملت‌‌ها برای مقابله با اشغالگری اطلاق می‌شود؛ زیرا هر جنبش آزادی‌‌بخش ملی انقلاب به شمار می‌رفت، تا اینکه اصطلاح انقلاب از ماهیت و معنای لغوی و اصطلاح علمی خود خارج شد و معنای جامعه‌شناختی و سیاسی به خود گرفت که هر فرد یا حزبی که خواستار رسیدن به قدرت است یا می‌‌تواند مردم را تحریک کند، آن را به کار می‌برد و معنای انقلاب با معانی کودتای نظامی، جنگ داخلی، هرج‌ومرج، تظاهرات، شورش و غیره درآمیخته است.

جهان عرب بعد از استقلال (به استثنای فلسطین) جنبش گسترده‌ی مردمی که بتوان آن را انقلاب نامید به خود ندیده است؛ تا اینکه حوادث تونس و مصر در ژانویه‌ 2011 اتفاق افتاد. یک ماه پس از به خیابان آمدن توده‌های مردم تونس و تظاهرات علیه نظام فاسد و دیکتاتوری این کشور، زین‌العابدین بن‌علی، رئیس‌جمهور تونس، از کشور گریخت و دولت وی سقوط کرد. بنابراین تونس وارد دوره‌ی جدیدی از اصلاحات شد.

در مصر نیز که از سال‌ها پیش منادی انقلاب و شورش علیه نظام حاکم بود و این امر پس از انتخابات آخر مجلس دوره‌ی مبارک بالا گرفت (انتخاباتی که مخالفان آن را پایان نظام حاکم مصر دانستند)، توده‌های مردم در همه‌ی استان‌‌های این کشور، با برگزاری تظاهرات، خواستار خروج حسنی مبارک شدند؛ به طوری که این اتفاق در یازدهم فوریه اتفاق افتاد و حسنی مبارک از قدرت کناره‌گیری کرد و ارتش وظیفه‌ی اداره‌ی کشور را به عهده گرفت.

مسئله‌ای که زمینه را برای قضاوت، تفسیر و به چالش کشیدن امر گشود، این بود که آیا آنچه در تونس و مصر رخ داد، انقلابی بود که اهدافی را به ارمغان آورد؟ آیا آنچه اتفاق افتاد نشان‌دهنده‌ی بحران دولت بود یا بحران نظام سیاسی یا بحران دموکراسی؟ آیا شرایط انقلاب در جهان عرب فراهم شده است؟ آیا تنها با به خیابان آمدن مردم و فرار رئیس‌‌جمهور یا کناره‌‌گیری وی از قدرت می‌توان گفت که انقلاب توانسته اهداف خود را محق سازد؟ و آیا وضعیت تونس و مصر در زمینه‌ی دلایل و پیامدها شباهت دارند؟

آنچه در تونس و مصر روی داد و آنچه از اتفاقات و تحولات در لیبی، بحرین، یمن و سوریه در حال روی دادن است، نیاز به یک بازبینی موضوعی و منطقی به دور از احساسات و هیجانات دارد؛ چرا که پیامدهای آتی این رویدادها مهم‌تر و سخت‌تر خواهد بود و با این پیامدها، این تابلو واضح‌تر و کامل‌تر می‌شود؛ به گونه‌ای که می‌توان درباره‌ی این انقلاب‌های مردمی قضاوت کرد.

آنچه امروزه اتفاق می‌افتد به استقرا و توضیح و تفسیر نیاز دارد. از فقه انقلاب باید شروع کرد که چگونه در طول تاریخ تدوین شد و از تجارب ملت‌های دیگر استفاده کرد. لذا باید تحولات کنونی و آنچه در طول سه‌ دهه‌ی اخیر در جهان عرب اتفاق افتاده را با هم مقایسه کرد؛ به ویژه اقدامات رژیم‌های متقلب که با گونه‌های مختلف دموکراسی پدرسالاری و فریفته کردن ملت‌ها، مشروعیت خود را از دست داده‌اند.

اهمیت دو انقلاب مصر و تونس حاصل اهمیت تاریخی و ژئواستراتژیک حساس آن‌هاست که از یک طرف این دو انقلاب بُعد بین‌المللی گرفته و از مرزهای دو ملت عبور کرده است و از طرف دیگر، زمینه‌ی خوبی را برای بحث و بررسی منشأ، اهداف، شرایط و راه‌های هر یک از این دو انقلاب مهیا می‌کند.

برای درک و فهم پیامدهای آتی این دو انقلاب، که باعث تأسیس مرحله‌ی جدیدی در این دو کشور می‌شود، نیاز است تا با دقت نتایج به‌دست‌آمده‌ی امروزی این دو انقلاب را، در زمینه‌ی مواضع یا تحرکات تأثیرگذار جامعه‌‌ی بین‌المللی در سیاست‌های منطقه‌ای و عربی، رصد و پیگیری کرد.

در اینجا نمی‌توان رابطه‌ی میان دو پروژه‌ای را که برای دو محور اخوانی و وهابی در بالا ذکر کردیم، نادیده گرفت. بنابراین طبق این تحلیل، می‌توان گفت که این دو انقلاب در حال حاضر، در مرحله‌ی کامل شدن قرار دارند.

اگر اصطلاح «انقلاب» برای رویدادهای مصر و تونس صحیح باشد، پس چگونه این اصطلاح بر انقلاب مسالمت‌آمیز بحرین مصداقیت ندارد و حکومت این کشور با حمایت سپر جزیره بر ملت مظلوم خود تسلط پیدا کرد؟ یا چگونه این اصطلاح در لیبی بر پایه‌ی دخالت ناتو به وجود آمد؟!

در نتیجه، بسیار زود است که اصطلاح «انقلاب» را برای این رویدادها به کار برد و مقایسه‌ی این رویدادها یا توصیف آن‌ها با انقلاب اسلامی ایران غیر‌قابل‌قبول است؛ چراکه انقلاب اسلامی ایران در واقع یک انقلاب پاک در اهداف و منشأهای آن و مصدرگرفته از ملت است و هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای در آن وجود ندارد؛ در حالی که هر آنچه در جهان عرب اتفاق می‌افتد هزاران هزار علامت سؤال دارد.

* منبع: خبرگزاری فارس، یکشنبه 20 بهمن 1392[/SPOILER]

[="Tahoma"][="Blue"]

نگاه خارجی به انقلاب اسلامی ایران


تداوم یک سنت و تکامل آن که از عصر صفویه در میان علمای شیعه آغاز شد، عامل اصلی در انقلاب اسلامی ایران ‌و تبلور و تجسم تمامی این سنت آیت‌الله خمینی بود... اگر امام خمینی تبدیل به یک رهبر سیاسی نمی‌شد، باز احاطه و قدرت ایشان در علوم فلسفه و عرفان و فقه و... بی‌تردید ایشان را در زمره‌‌ شخصیت‌های بزرگ و برجسته‌‌ تاریخ روحانی ایران قرار می‌داد.
کد خبر: ۳۷۷۳۴۰
تاریخ انتشار:
۲۰ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۸:۵۴
-
09 February 2014

حامد الگار، استاد کرسی مطالعات خاورمیانه و ایران در دانشگاه برکلی کالیفرنیا، از جمله محققینی است که توجه بسیار به انقلاب اسلامی ایران داشته و مسائل آن را ‌مطالعه کرده است. وی به واسطه پرداختن به تحلیل تاریخی انقلاب اسلامی؛ انقلاب مشروطیت‌ و مناسبات دین و دولت در عهد قاجار مورد توجه و اشتهار در محافل علمی و دانشگاهی معاصر است.

به گزارش «تابناک»، الگار در یک خانواده مسیحی انگلیسی به دنیا آمده و پس از سفرهای متعدد به کشورهای اسلامی خصوصا ایران، مسلمان شده است. وی در بخشی از وقایع انقلاب شخصاً حضور داشته و آن‌ها را درک کرده است و از آن پس، آثار زیادی در مورد انقلاب ایران منتشر کرده است و اینگونه آثار وی در میان منابع مطرح در موضوع مذکور است. وی مسلمان و سنی است ولی علاقه‌اش به آموزه‌های تشیع و همچنین علاقه‌اش به نزدیکی و وحدت شیعه و سنی و یکی شدن برای هدف بزرگ‌تر، یعنی بیداری اسلامی و نهضت علیه استعمارگران و مستکبرین کاملاً مشهود و معلوم است.

الگار کتابی با عنوان «انقلاب اسلامی در ایران» دارد که در حقیقت، متن پیاده شده چهار سنخرانی وی است. وی در یکی از این سخنرانی‌ها به بیان نقش ویژه حضرت امام خمینی در انقلاب اسلامی ایران پرداخته و ایشان را «تجسم یک سنت» خوانده است. خلاصه این سخنرانی از قرار زیر است:

تداوم یک سنت و تکامل آنکه از عصر صفویه در میان علمای شیعه آغاز شد، عامل اصلی در انقلاب اسلامی ایران بود و تبلور و تجسم تمامی این سنت آیت‌الله خمینی بود. توجه به وضع علمای شیعه ایران تنها منحصر در سیاست نیست و از قرن شانزدهم تا به حال علما سلسلهٔ وسیعی از قواعد و نظامات از قبیل تعالیم دینی و کلامی یعنی قرآن، تفسیر، حدیث، فقه و... و از طرفی فلسفه و عرفان را در برگرفته است. امام خمینی را علاوه بر نفوذ فوق‌العاده جامع، وسیع و ژرف در امور سیاسی و اجتماعی در بعد علمی و رشته‌های مذکور نیز موحد اعلی و اوج سنت علمای شیعه می‌یابیم و باید گفت در این جهت شخصیتی یگانه‌اند.

آیت‌الله خمینی در ۱۹۰۲ میلادی در خمین به دنیا آمد. پدر ایشان در روزهای آخر سلطنت قاجار به خاطر اعتراض به احجاف و مالیات‌های نابحق حاکم خمین به دست حاکم مزبور کشته می‌شود. زندگی علمی ایشان از سال ۱۹۲۹ شروع می‌شود و در این زمان ایشان ۱۷ ساله است. پس از مدت کوتاهی ایشان جای خود را باز کرده و به صورت برجسته‌ترین و ممتاز‌ترین شاگرد آقای حائری در می‌آیند و زیر نظر ایشان فقه و اصول فقه و همراه استاد شاه آبادی فلسفه عرفان می‌آموزند.

باید گفت که فلسفه و عرفان نقش مهمی در زندگی علمی و سیاسی ایشان دارند و البته این موضوع کمتر مورد توجه دیگران قرار گرفته است. البته فلسفه در زمان ایشان متروک و مورد انتقاد است و وجهه پررنگ ساده زیستی و تهجد ایشان نیز عرفان را از مرحله نظر و علمی به عمل و اجرا می‌رساند. نخستین طلیعه‌های شهرت وی در حوزه علمیه نیز مشخصا از بابت توانایی ایشان در زمینه شرع و ارائه این دو موضوع بوده است.
اگر امام خمینی تبدیل به یک رهبر سیاسی نمی‌شد باز احاطه و قدرت ایشان در علوم فلسفه و عرفان و فقه و... بی‌تردید ایشان را در زمرهٔ شخصیت‌های بزرگ و برجستهٔ تاریخ روحانی ایران قرار می‌داد. امام خمینی با ارائه نظرات سیاسی و ورود به این فضا سنت‌های اساسی و ریشه‌ای در حوزه علمیه را شکستند.

امام خمینی سلطنت رضاخان را با نوشتن کتابی به نام کشف‌الاسرار به شدت زیر سوال می‌برند ایشان به وضوح دریافته بودند که خصومت رژیم پهلوی نسبت به اسلام صرفاً مربوط به هوا‌ها و تمایلات شخصی یک دیکتاتور نبوده؛ بلکه در واقع بخشی از استراتژی کلیتر و جامع‌تری به حساب می‌آمده که هدفش حذف اسلام به عنوان یک نیروی اجتماعی و سیاسی، سراسر جهان اسلام بوده و مرکز اصلی آن امپریالیسم بود و عمال محلی آنان این کار را انجام می‌دهند.

در سال ۱۹۶۳ شاه برنامه‌ای موسوم به انقلاب سفید آغاز می‌کند که در آن اصلاح و نوسازی جامعه ایران درباره دهقانان و کارگران صنعتی و زنان و... مورد ادعا قرار می‌گیرد و از این میان اصلاحات ارضی و حقوق زنان بحث‌برانگیز می‌شود.

اصلاحات ارضی به جای آنکه به سود محرومین و طبقه متوسط باشد به نفع شاه و بستگانش بود، تقسیم عادلانه زمین‌ها، تصرف پول دریافت شده از سوی پهلوی، عدم استفاده و اختصاص درست زمین‌های کشاورزی و... از علل این مساله بوده که در ‌‌نهایت باعث خالی شدن روستا‌ها و کوچ گسترده دهقانان جویای کار به شهر‌ها گردید. در مورد زنان هم برخلاف آنچه ‌شاه می‌پنداشت که با اقدامات او در مورد زنان، انان احساس آزادی می‌کنند معلوم شد که زنان آزادیشان را در مبارزه با شاه می‌بینند.

آیت‌الله خمینی طی اعلامیه‌هایی مخالفت می‌کند و تاکید اصلی ایشان بر نقض قانون اساسی ایران توسط شاه و زیر پاگذاشتن سوگندی که هنگام حصول سلطنت خورده و همچنین تبعیت شاه از قدرتهای خارجی یعنی امریکا و اسرائیل بود.

البته بعد از یک سخنرانیِ امام خمینی در فروردین ۱۳۴۲ در مدرسه فیضیه قم، این مدرسه مورد هجوم رژیم قرار گرفت و امام بازداشت شد و البته پس از مدت کوتاهی آزاد شد اما مبارزات شدید‌تر شد و طی دوماه به اوج خود رسید.

کاپیتولاسیون آمریکایی عامل بسیار مهمی در تشدید مبارزات بود. روز پانزده خرداد یک قیام بسیار گسترده صورت گرفت و رژیم وحشیانه آن را سرکوب کرد به طوری که در آن قیام و درگیری‌های متعاقب آن، حداقل ۱۵ هزار نفر جان خود را از دست دادند.

آیت‌الله خمینی مجدداً بازداشت شد و به شهر بورسا در ترکیه تبعید شد. در اکتبر ۱۹۶۵ ایشان به نجف رفتند و در آنجا مبارزه را با صدور اعلامیه و ارسال پیام به مردم ایران ادامه دادند و از طرف دیگر چون خلأ یک شخصیت جایگزین در ایران وجود داشت کسی راه رهبری را در ایران ادامه نداد و نهضت پیروزی‌اش به تاخیر افتاد. در تمام مدت پانزده سال زندگی امام در نجف مبارزه ایشان ادامه داشت و در مورد مسائل ایران موضع گیری می‌کردند.

در ژانویه ۱۹۷۸ (۱۳۵۶) مطبوعات دولت مقاله‌ای را چاپ کردند که با عباراتی موهن و رکیک به آیت الله خمینی توهین کرده بود و باعث قیام مردم شد. نخستین قیام با کشتاری شدید سرکوب شد و پس از آن یک سلسله تظاهرات و اعتراضاتی شتابنده و روزافزون در سراسر ایران آغاز شد تا اینکه در دسامبر ۱۹۷۸ بزرگ‌ترین تظاهرات تاریخ معاصر جهان در تهران انجام شد و شاه وادار به ترک ایران شد و راه را برای پیروزی نهایی هموار ساخت.
آیت الله خمینی بر شدت مبارزه افزود و با توافق شاه و رژیم بعث در اکتبر ۱۹۷۸ (آبان ۱۳۵۷) ایشان از عراق اخراج شد. هیچ کشور مسلمان اقامت وی را نپذیرفت ولی حیله رژیم در این جهت به خودش برگشت چرا که امام به پاریس رفت و در آنجا در مرکز و کانون خبری دنیا قرار گرفت و و بسیار، کار بهتر از آنچه که در نجف می‌گذشت پیش رفت و سرعت گرفت.

در آخر باید گفت که امام خمینی بدون داشتن یک حزب سیاسی یا توسل به جنگ چریکی و بدون حمایت حتی یک قدرت خارجی چگونه چنین انقلابی برپا می‌کند؟

همچنین باید به معنی متفاوت انقلاب ایران و سایر جاهای دیگر اشاره کرد. در ایران این مفهوم به معنی جریانی است که در آن ایشان به عنوان رهبر انقلاب، نه تنها از نظر فکری و احساسی در قبال هر آرمان معینی ملتزم و متعهد بلکه تماماً با آن یگانه‌اند. ایشان کلاً با هرگونه سازش مخالفند. سیاستمدار به آن معنی که می‌شناسیم اصلاً نبوده‌اند که تمام همشان حصول امتیازات سیاسی شخصی باشد. بلکه برعکس، در پی آن بوده‌اند که دستورات خداوند و پیغمبرش را به طریقی که خود شایسته و بایسته می‌دانند رعایت کنند.

بازهم باید اشاره کرد به اینکه آیت الله خمینی در ایفای نقش عظیم و بی‌نظیری که داشته‌اند از خصوصیات روحانی و معنویشان مدد گرفته‌اند. خصوصیاتی که حتی کسانی که از نظر ایدئولوژیک هیچ گونه التزام و تعهدی به اسلام نداشته‌اند در آن تردید نمی‌کنند. بسیاری از کسانی که به اسلام به شکل ایدئولوژیکش التزام خاصی نداشته‌اند به لحاظ جذبهٔ فضیلت‌های روحانی و اخلاقی آشکار و انکارناپذیر ایشان اسلام را بازیافته و خود را به اسلام به عنوان نیرویی انقلابی ملزم ساختند.

برای ایشان کاملاً آشکار بود که آیت الله خمینی به هیچ رو در بند کسب مزایای شخصی یا گروهی نبود. و تنها بیان کنندهٔ عمیق‌ترین آرزو‌ها و خواست‌های ملت ایران‌اند.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

نگاه جهانی به انقلاب اسلامی ایران


تقارن و انباشت چهار عامل و پدیده، یعنی توسعه وابسته، دولت بسته و سرکوبگر، گشایش در نظام جهانی و افول اقتصادی، باعث ظهور بحران انقلاب گشته و وجود فرهنگ های سیاسی مخالف و مقاومت در درون جامعه ایران، بازیگران مختلف را به درون یک ائتلاف ضد دولتی هدایت می کند و این گونه است که در نهایت، انقلاب در ایران راه پیروزی را در پیش گرفته و بدان نائل می آید.
کد خبر: ۳۷۶۷۴۷
تاریخ انتشار:
۱۷ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۴
-
06 February 2014

در هنگام بحث از تأثیرات و بازتاب های فراملی انقلاب اسلامی ایران، یکی از مسائلی که صاحب نظران داخلی و خارجی به آن اشاره می کنند، تأثیر همزمان این واقعه بر دو عرصه عملی و همچنین نظری است. در عرصه نظری، وقوع انقلاب در ایران نه تنها شماری از مهمترین اندیشمندان و متفکران حوزه نظریات انقلاب را به تجدیدنظر در دیدگاه های خود واداشت، بلکه همچنین زمینه شکل گیری نسل جدیدی از نظریات را نیز فراهم نمود.

به گزارش «تابناک»، جان فوران از جمله اندیشمندانی بود که در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران، با ناکارآمد دانستن نظریات موجود در تبیین انقلاب ها، در پی تدوین چارچوب نظری جدیدی برای تحلیل وقایع رخ داده در ایران برآمد. مهمترین نکته مورد توجه وی این بود که نظریه های موجود در آن زمان (موسوم به نظریات نسل سوم)، بیشتر تحت تأثیر دیدگاه ساختارگرایانه «تدا اسکاچپل» بوده و از تحلیل روند واقعی اوضاع در ایران عاجز است.

به منظور رفع ضعف های نظریات موجود، فوران با ارائه یک تقسیم بندی جدید از انقلاب های قرن بیستم، به تعداد قابل توجهی از آن ها نام «انقلاب های جهان سوم» می نهد. انقلاب هایی که به ادعای فوران از انقلاب های دهقانی جوامع دارای سنت پادشاهی متفاوت است.

البته سایر صاحب نظران نسل سوم نظریات انقلاب نیز تغییرات و اصلاحاتی در نظریه محوری اسکاچپل داده اند، ولی با این وجود، یکی از نقاط عمده مشترک بین آن ها این است که همه آن ها نظریه خود را بر پایه انقلاب های دهقانی با محوریت روستاها و دهقانان قرار داده اند. البته به این مهم، نکته دیگری نیز می توان افزود و آن، توجه به نقش عوامل بین المللی یا بیرونی در انقلاب هاست. با توجه به فقدان این دو رکن اصلی نظریه های نسل سوم در انقلاب اسلامی ایران، درانداختن طرحی نو برای تبیین این انقلاب ضرورت خود را نشان می داد.

البته در اواخر مباحث مربوط به انقلاب توسط نسل سوم، به تدریج دو محور جدید به هم پیوسته به طور جدی مورد توجه قرار می گیرد: نقش عوامل و عناصر انسانی انقلاب ساز یا افراد مشارکت کننده در انقلاب ها و ائتلاف بین آن ها از یک طرف و نقش ایدئولوژی و فرهنگ در انقلاب ها از جانب دیگر.

با عنایت به این دو جهت گیری جدید، خصوصاً با توجه و تأکید بر نقش فرهنگ و ایدئولوژی در انقلاب هاست که فوران در یک تقسیم بندی جدید از انقلاب ها به تأسیس و پیدایی نسل چهارم نظریه های انقلاب همت می گمارد. او نظریه خود را مدلی توانا و شایسته برای تبیین هرچه بهتر انقلاب هایی می داند که از دید نظریه های قبلی پوشیده مانده اند؛ یعنی انقلاب های جهان سوم.

فوران در نظریه خود درصدد است انقلاب های قرن بیستم را همان گونه که بوده اند ببیند تا بتواند با تکیه بر نظریات منتقدان نسل سوم و الگوی انقلاب اسلامی ایران به عنوان یکی از بارزترین و متأخرترین این انقلاب ها، مدلی بسازد که از جامعیت بیشتری برخوردار باشد. به نظر او، انقلاب یک پدیده چندعلیتی است. به همین جهت، فوران در تئوری خود همزمان به عوامل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی توجه کرده و انقلاب را ماحصل و برآیند این عوامل چندگانه می داند.

فوران در مقاله «انقلاب ایران: چالشی برای نظریه های اجتماعی»، با تأکید بر ساختار اجتماعی در ایران، آن را بر اساس تعامل میان شیوه های تولید ماقبل سرمایه داری و نیروهای سیاسی، نظامی و اقتصادی خارجی – قدرت های مرکز در نظام جهانی – مفهوم بندی و دسته بندی می کند. به نظر او، نتیجه چنین تعاملی در ایران دوران پهلوی، ساختار اجتماعی پیچیده ای مرکب از طبقات جدید و طبقات ماقبل سرمایه داری بود. فرایند انباشت خاص «توسعه وابسته» در ایران، مستلزم وجود یک «دولت سرکوبگر» بود. دولتی «شخصی، اقتدارطلب و بسته» که بتواند کنترل اجتماعی را برقرار کند.

فوران با مطرح کردن اهمیت نقش عوامل کنشگر یا کارگزار در انقلاب، توجه به عامل فرهنگ را با عنوان «فرهنگ های سیاسی مخالف و مقاومت» لازم و ضروری می بیند. فرهنگ هایی که به صورت ایدئولوژی به شکل های مختلف مذهب، ناسیونالیسم، سوسیالیسم و پوپولیسم ظهور کرد و در سطح احساسات مشترک به صورت خشم و نارضایتی عمومی بروز کرده و تجلی یافت. به علاوه، تقارن دو عامل افول اقتصادی در داخل و «گشایش در نظام جهانی» در خارج است که در رفتن ایران به سوی انقلاب دارای تأثیر جدی و تعیین کننده است.

به این ترتیب، تقارن و انباشت چهار عامل و پدیده، یعنی توسعه وابسته، دولت بسته و سرکوبگر، گشایش در نظام جهانی و افول اقتصادی، باعث ظهور بحران انقلاب گشته و وجود فرهنگ های سیاسی مخالف و مقاومت در درون جامعه ایران، بازیگران مختلف را به درون یک ائتلاف ضد دولتی هدایت می کند و این گونه است که در نهایت، انقلاب در ایران راه پیروزی را در پیش گرفته و بدان نائل می آید.

فوران در مقالات بعدی خود، به بسط بیشتر نظریه خود در باب انقلاب های جهان سوم پرداخت. به عقیده وی، اگر در یک جامعه جهان سوری سه عامل نابرابری ها و مشکلات توسعه وابسته، دولت سرکوبگر و فرهنگ های سیاسی مخالفت و مقاومت شکل گرفته باشد، چنین جامعه ای ممکن است دچار بحران شود که در این صورت، پیدایش وضعیت انقلاب نیز قابل انتظار است.

این بحران زمانی می تواند تبدیل به یک روند انقلابی شود که این جامعه شاهد زوال اقتصادی داخلی و فشار از خارج یا «گشایش در نظام جهانی» باشد. زوال اقتصادی، شرایط اقتصادی و سطح زندگی را برای توده های مردم غیر قابل تحمل تر می سازد و شکایت های طبقات و گروه های اجتماعی را فزونی می بخشد و گشایش در نظام جهانی، کنترل های بیرونی را کاهش می دهد که در این حالت، حمایت های آشکار قدرت های بزرگ مرکزی از دولت های سرکوبگر حاشیه ای کم می شود و این فرصتی هرچند کوتاه را در اختیار ناراضیان جهان سومی برای شورش و قیام قرار می دهد.

به نظر فوران، اگر همه این شرایط در یک جا جمع شوند، حرکت انقلابی در جوامع جهان سوم روی خواهد داد. حرکتی که در آن، ائتلافی چندطبقه ای از نیروهای اجتماعی محروم و ستمدیده، اجرای طرح انقلابی را به دوش می کشند. این ائتلاف، بهترین فرصت را برای به دست گرفتن قدرت در اختیار خواهد داشت و با بهره گرفتن از این فرصت، انقلاب را به پیروزی خواهد رساند.

فوران از انقلاب ایران به عنوان نخستین نمونه در جهان سوم یاد می کند که مصداق عینی مدل اوست و در آن، مجموعه ای نامتجانس از نیروهای اجتماعی، انقلاب سال 1979 را به پا کردند. در این ائتلاف، کارگران صنایع و بخش خدمات، روشنفکران و متخصصان، کارمندان کشوری، علما، طلاب، حاشیه نشینان شهری، تجار و صنعت گران بازار، زنان پا به پای مردان، جملگی نقش مهمی در حوادث انقلاب ایفا کردند.

آرایش این چنین نیروهای اجتماعی در مقابل دولت ایران، نتیجه روند توسعه وابسته و اقدامات سرکوبگرانه دولت ایران بود که به نوبه خود، به ظهور فرهنگ های متداخل مقاومت با جذابیت گسترده انجامیده بود. به نظر فوران، در مجموع، تنوع اجزای ائتلاف مخالفان، که عملاً همه طبقات اجتماعی مخالف شاه را در بر می گرفت، کوچکی گروه نخبگان وابسته به شاه و حضور آمریکایی هایی که بر حسب تصادف در حمایت از او متزلزل شدند، پیروزی سریع و بدون خشونت انقلاب را ممکن ساخت.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]


وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۳۵۷‌ از دید بیشتر ناظران بیرونی در حکم تحولی مهم و بنیادین در نظر گرفته شد که ‌بالقوه، توانایی ایجاد تغییرات اساسی در سطح نظام بین‌الملل را داراست؛ بنابراین، متفکران و اندیشمندان سر‌شناس بسیاری، از‌‌ همان آغاز درصدد بررسی و تحلیل این انقلاب و ابعاد ‌آن برآمدند. «تابناک» می‌خواهد به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب، نگاهی سلسله‌وار به نظریات برخی از مهم‌ترین این متفکران داشته باشد.
کد خبر: ۳۷۶۰۳۵
تاریخ انتشار:
۱۴ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۷
-
03 February 2014

وقوع انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۳۵۷‌ از دید بیشتر ناظران بیرونی در حکم تحولی مهم و بنیادین در نظر گرفته شد که ‌بالقوه، توانایی ایجاد تغییرات اساسی در سطح نظام بین‌الملل را داراست؛ بنابراین، متفکران و اندیشمندان سر‌شناس بسیاری، از‌‌ همان آغاز درصدد بررسی و تحلیل این انقلاب و ابعاد ‌آن برآمدند. «تابناک» می‌خواهد به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب، نگاهی سلسله‌وار به نظریات برخی از مهم‌ترین این متفکران داشته باشد.

به گزارش «تابناک»، پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه ۱۳۵۷ (فوریه ۱۹۷۹) به عنوان انقلابی با ویژگی‌های خاص و منحصر به فرد ‌و به ویژه انقلابی مستقل در فضای وابستگی‌های دوقطبی دوران جنگ سرد‌ در سرتاسر جهان مورد توجه اندیشمندان و متفکران حوزه جامعه‌شناسی سیاسی و مسائل انقلاب‌ها قرار گرفت.

بنابراین، هر یک از این نظریه‌پردازان درصدد برآمدند ضمن تحلیل زمینه‌ها و عوامل کارآمد بر وقوع انقلاب اسلامی، به بررسی این موضوع بپردازد که این انقلاب، تا چه حد با نظریات و دیدگاه‌های موجود در نظریه‌های مرسوم انقلاب مطابقت داشته و تا چه میزان دارای جنبه‌های منحصر به فرد و متمایز است.

«تدا اسکاچپل»، از نام‌های شناخته ‌در حوزه نظریات انقلاب، از جمله کسانی بود که از‌‌ همان آغاز درصدد طرح دیدگاه‌هایی درباره عوامل زمینه‌ساز انقلاب در ایران برآمد. اما نکته مهم درباره وی که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد، این بود که جنبه‌های منحصر به فرد انقلاب ایران سبب شد، وی اساساً در نظریه کلی خود در باب انقلاب ـ که در آن زمان بسیار مورد توجه و پذیرش بود ـ تجدیدنظر کند.

ﻧﻈﺮﯾﻪ اﺳﮑﺎﭼﭙﻞ، ‌‌‌مشهورﺗﺮﯾﻦ ﺗﺌﻮری «ﺳﺎﺧﺖ‌ﮔﺮا» در ﺗﺒﯿﯿﻦ پدیده انقلاب شناخته می‌شود. از دﯾﺪﮔﺎه اﺳﮑﺎﭼﭙﻞ هر اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺳﻪ ﻓﺎﮐﺘﻮر ﻗﺎﺑﻞ ﺗﺤﻠﯿﻞ اﺳﺖ:

۱- ﺳﺎﺧﺖ ﻧﻈﺎم ﺑﯿﻦ‌اﻟﻤﻠﻞ،
۲- ﺳﺎﺧﺖ اﻗﺘﺪار،
‌۳- و ﺳﺎﺧﺖ دهقانی.

در اﯾﻦ ﺗﺌﻮری ﺑﻪ ﻣﺆﻟﻔﻪ‌هایی همچون رهبری، اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژی، ﮐﺎرﮔﺰاران ﺗﺎرﯾﺨﯽ و ﮐﻨﺸﮕﺮان و اﺣﺰاب ﺳﯿﺎﺳﯽ ﭼﻨﺪان اهمیتی داده ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮد. اسکاچپل همچنین ﻋﻮاﻣﻞ دﯾﮑﺘﺎﺗﻮری، ﺳﺎزﻣﺎن‌های ﻧﻈﺎﻣﯽ، ﭘﻠﯿﺴﯽ و اﻣﻨﯿﺘﯽ را ﻧﯿﺰ ﻋﺎﻣﻞ مهمی در ﮐﻨﺪ ﮐﺮدن ﺣﺮﮐﺖ اﻧﻘﻼب‌ها ﻧﻤﯽ‌داﻧﺪ.

در اﯾﻦ دﯾﺪﮔﺎه، اﻧﻘﻼب ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺟﻨﺒﻪ «ﺟﺒﺮی» دارد. ﺗﺪا اﺳﮑﺎﭼﭙﻞ در ﮐﺘﺎب ﺧﻮد ﺑﺎ ﻧﺎم «دولت‌ها و انقلاب‌های اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ»، ارادی ﺑﻮدن اﻧﻘﻼب‌ها را رد کرده و ﺗﻔﺴﯿﺮ انقلاب‌ها را ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎری و از ﭘﯿﺶ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﺪه ﻣﯽ‌داﻧﺪ، ﺑﻪ گونه‌ای ﮐﻪ وی ﻧﻘﺶ اﻧﻘﻼﺑﯿﻮن را در ﮔﺴﺘﺮش اﯾﺪﺋﻮﻟﻮژی ﺧﻮد و ﻣﻮﻓﻘﯿﺖﺷﺎن در اﯾﻦ زﻣﯿﻨﻪ اﻧﮑﺎر ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. همچنین وی ﺑﺮ اﯾﻦ باور ﺑﻮد ﮐﻪ انقلاب‌ها «ﺳﺎﺧﺘﻪ» ﻧﻤﯽ‌ﺷﻮﻧﺪ، بلکه «می‌آیند».

در این کتاب که در سال ۱۹۷۹ و همزمان با وقوع انقلاب اسلامی در ایران منتشر شد، اسکاچپل با جدا کردن ‌«انقلاب سیاسی» و «انقلاب اجتماعی» بیان می‌دارد که یک انقلاب سیاسی با تغییر حکومت، بدون تغییر در ساختارهای اجتماعی همراه است. همچنین، منازعات طبقاتی و دهقانی نقشی در آن ندارد. انقلاب‌های سیاسی ساختار حکومت را تغییر می‌دهند، ولی ساختار اجتماعی را تغییر نمی‌دهند‌ و ضرورتاً‌ ناشی از تعارضات طبقاتی نیستند.

اما یک انقلاب اجتماعی عبارت است از انتقال سریع و اساسی دولت و ساختارهای طبقاتی یک جامعه که با اغتشاشات طبقاتی از پایین جامعه مثل دهقانان همراهی می‌شود. علاوه بر این، باعث دگرگونی‌های ریشه‌دار در ساختار طبقاتی و اجتماعی می‌شوند. بنا بر این تعاریف، انقلاب اسلامی ایران را باید در زمره انقلاب‌های اجتماعی به نظر اسکاچپل دانست.

از نظر وی، شرایطی که خبر از وقوع انقلاب می‌دهند، عبارتند از بحران سیاسی دولت، شورش از پایین (به ویژه شورش‌های دهقانی)‌ و مشارکت نخبگان سیاسی حاشیه‌ای.

به هر حال، وی انقلاب‌ها را محصول اراده و فکر انسان‌ها نمی‌داند، بلکه به صورتی جبرگرایانه آن‌ها را معلول ساختارهای عمدتاً بیرون از قدرت انسان می‌داند. اسکاچپل می‌گوید: «به نظر من انقلاب‌های اجتماعی توسط نهضت‌های انقلابی حقیقی که در آن‌ها یک رهبری ایدئولوژی حمایت توده‌ای را برای خلع ید از یک نظام موجود تحت عنوان یک جانشین جدید جلب کند، به نتیجه نرسیده‌اند. به خوبی روشن است که رهبران انقلابی معمولاً تا هنگام فروپاشی یا اصلاً حضور نداشته‌اند و یا شخصیت سیاسی حاشیه‌ای بوده‌اند و گروه‌های مردمی به ویژه دهقانان، از طریق شورش در دگرگونی‌های انقلابی برای رسیدن به آرمان‌های خاص و اهداف خود که مورد حمایت رهبران انقلابی قرار گرفته، مشارکت کرده‌اند».

اما با با تطبیق نظریه اسکاچپل بر انقلاب اسلامی ایران، مشخص شد که برخی از اصول نظریه وی با واقعیات انقلاب ایران در تعارض آشکار است:

نخست اینکه جامعه ایران، قبل و هنگام وقوع انقلاب، یک جامعه کشاورزی نبوده، زیرا کشاورزی اهمیت خود را از دست داده بود و شیوه تولید از اواسط قرن بیستم بیشتر بر مبنای اصول سرمایه‌داری بود.

دوم آنکه دولت ایران از جانب دولت‌های قوی‌تر و سرمایه‌داری جهانی، آن قدر تحت فشار نبود که مجبور به آغاز سریع فرایند نوسازی و مدرنیزاسیون باشد، ارتش ایران در هیچ فعالیت نظامی درگیر نبود و ‌از شکست نظامی تجربه‌ای نداشت. در عین حال، ارتش در هیچ گونه فعالیت نظامی که بتواند قدرت آن را به عنوان دستگاه سرکوب کاهش دهد درگیر نبود.

سوم، وضعیت روستا‌ها و نقش دهقانان با آنچه اسکاچپل توضیح داده کاملاً متفاوت بود، زیرا اصلاحات ارضی ساخت و بافت روستایی جامعه ایران و اقتدار زمینداران را کاملاً تحت تاثیر قرار داده بود.

به هر حال، اﻧﻘﻼب اﺳﻼﻣﯽ و ﻣﺆﻟﻔﻪهای ﻣﻮﺟﻮد در آن ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﺗﺎ اﺳﮑﺎﭼﭙﻞ ﺑﻪ ﺑﺎزﺑﯿﻨﯽ ﻧﻈﺮﯾﻪ ﺧﻮد و ﺑﺮرﺳﯽ اﯾﻦ ﻣﺆﻟﻔﻪ‌ها ﮐﻪ هر ﮐﺪام ﺑﻪ ﻧﻮﺑﻪ ﺧﻮد ﯾﮏ ناهنجاری ﺑﺮای ﻧﻈﺮﯾﻪ او ﺑﻪ شمار ﻣﯽ‌آﻣﺪﻧﺪ، ﺑﭙﺮدازد.

بر این اساس، اسکاچپل در سال ۱۹۸۲ با نوشتن مقاله‌ای با نام «دولت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران» می‌نویسد: «اگر در واقع بتوان گفت که یک انقلاب در دنیا بوده که عمداً و آگاهانه توسط یک نهضت اجتماعی توده‌ای ساخته شده ‌تا نظام پیشین را سرنگون سازد، ‌‌قطعا آن انقلاب، انقلاب ایران علیه شاه است. انقلاب آن‌ها صرفاً نیامد، بلکه ‌آگاهانه و منطقی ساخته شد».

وی می‌افزاید: «این انقلاب قابل توجه، همچنین مرا وادار می‌سازد تا به درک خود در قبال نقش بالقوه و محتمل سیستم‌های عقاید و ادراک‌ فرهنگی در شکل بخشیدن به کنش‌های سیاسی، عمق و وسعت بیشتری ببخشم. این انقلاب مطمئناً شرایط یک «انقلاب اجتماعی» را داراست. با ‌وجود این، وقوع آن به ویژه در راستای وقایعی که منجر به سقوط شاه شدند، انتظارات مربوط به علل انقلاب‌ها را که من قبلاً در تحقیق تطبیقی ـ تاریخی‌ام در مورد انقلاب‌های فرانسه، روسیه و چین تکامل و توسعه بخشیده‌ام زیر سؤال برد».

در مجموع، باید گفت انقلاب اسلامی ایران از جهات متعددی نظریه اسکاچپل درباره انقلاب‌های اجتماعی را زیر سؤال برد. اسکاچپل خود به این مطلب به گونه‌ای تناقض‌آمیز اعتراف می‌کند، اما به رغم این، نمی‌خواهد بر این اعتراف خود ‌بماند. وی برای گریز از پذیرش شکست نظریه خود، به جای آنکه به اصلاح نظریه‌اش بپردازد، به پاک کردن مسأله از اساس روی می‌آورد و انقلاب ایران را یک «استثنا» معرفی می‌کند؛ اما صرف همین قضیه می‌تواند تأییدی بر تأثیرگذاری قابل توجه انقلاب اسلامی ایران در عرصه نظریه‌پردازی بین‌‌المللی باشد.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]فاطمه آناستازیا یژووا خبرنگار مسلمان روس

انقلاب اسلامی حس ظلم ستیزی را در ملت ها زنده کرد
مسکو- ایرنا- فاطمه آناستازیا یژووا عضو هیات دبیری تارنمای روسی مسلمانکا با تشریح رسالت انقلاب اسلامی ایران گفت: انقلاب اسلامی در راستای تلاش های انبیا برای از بین بردن ظلم و ستم حرکت و حس ظلم ستیزی را در ملت ها زنده کرد. یژووا روز دوشنبه در گفتگو با خبرنگار ایرنا گفت: انقلاب اسلامی از روز پیدایش خود مبارزه با ستمگران و استعمارگران را آغاز کرد. یژووا که مطالعات گسترده ای در باره تاریخ معاصر ایران و به ویژه دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشته و مقالات فراوان در رسانه های روسی نگاشته است، جایگاه امام خمینی (ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی در شکل گیری حرکت بزرگ انقلاب اسلامی را بسیار مهم توصیف کرد. وی افزود: ˈامام راحل (ره) با تکیه بر اراده و کمک الهی به هدایت مردم ایران و شاگردان خود برای برپایی انقلاب پرداخت که پس از یک و نیم دهه مبارزه پیگیر به ثمر نشست.ˈ خبرنگار روس ادامه داد: ایران در دوره پیش از انقلاب اسلامی یکی از اقمار آمریکا به شمار می رفت و حتی در سرکوبی حرکت های آزادیخواهانه علیه آمریکا هم در منطقه بطور پنهانی کمک می کرد. یژووا گفت: در واقع شاه شریک ظلم های آمریکا در منطقه بود و ملت ایران تحت شدیدترین فشارهای رژیم استبدادی و ارباب آمریکایی آن قرار داشت و بسیاری از مبارزان در سالهای خفقان رژیم پهلوی در زندان ها جان باخته یا تحت شدیدترین شکنجه ها مجبور به سکوت شدند. وی با بیان این که ظالمان همواره این گونه رفتار کرده اند، اظهار داشت: در طول تاریخ فرعون های زیادی به قدرت رسیده اند و بسیاری از آنها توسط مردم معدوم شده اند که انور سادات فرعون مصر یا معمر قذافی حاکم ظالم و معدوم لیبی از آن جمله است. وی اضافه کرد: اگر به دقت حرکاتی را که در نتیجه آنها این ظالمان خونخوار معدوم شدند، بررسی کنیم متوجه این واقعیت مهم خواهیم شد که این حرکت های انقلابی برگرفته و الهام یافته از انقلاب اسلامی ایران بوده است. عضو هیات دبیری تارنمای روسی مسلمانکا گفت: انقلاب اسلامی پرچم مبارزه با ظلم را برافراشت و علت خصومت آمریکا و چند کشور متحد آن هم با ایران نیز همین امر است. وی افزود: امروز حکومت جمهوری اسلامی به رهبری آیت الله خامنه ای راه امام خمینی (ره) را با نیروی تمام ادامه می دهد و از اصول و مبانی انقلاب اسلامی عدول نمی کند. یژووا گفت: تمام تلاش های آمریکا برای به سازش کشاندن ایران بی نتیجه بوده است و فشارها به بهانه نگرانی از برنامه هسته ای این کشور نیز هیچ نتیجه ای برای بانیان آن نداشته است. وی اضافه کرد: ایران در شرایط مشکلات قدرتمندتر می شود و بر توانمندی خود در عرصه های مختلف همچون فناوری های پیشرفته، اقتصادی و صنعتی و پتروشیمی می افزاید. خبرنگار مسلمان روس گفت: پیشرفت های ایران به مظلومان جهان امید جدیدی برای رهایی از زیر یوغ ستمگران دمیده است و بسیاری به این واقعیت رسیده اند که بدون به گردن گرفتن یوغ مستکبران هم می توان پیشرفت کرد. یژووا گفت: در این میان، سران کشورهای اسلامی وظیفه سنگینی بر دوش دارند و باید در جهت استقلال و رهایی از وابستگی خارجی کشور خود و پیروی از احکام اسلامی در ساختار حکومتی خود حرکت کنند. وی با اشاره به سرنگونی رژیم هایی همچون لیبی و تونس گفت: سران کشورهایی که موجودیت خود را در اطاعت و پیروی از سیاست های آمریکا می بینند و منافع ملت های خود را نادیده می گیرند باید از سرنوشت دیکتاتورهای سرنگون شده درس عبرت بگیرند. وی اضافه کرد: موج بیداری اسلامی که از سه سال پیش آغاز و منطقه خاورمیانه را درنوردیده ممکن است کشورهای دارای رژیم های ظالم را هم در برگیرد و سران این کشورها باید قبل از این که در خشم ملت های خود بسوزند، راه جدیدی را در پیش گیرند و نوکری بیگانگان را کنار بگذارند.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]سید طاهر حسین مشهدی نماینده مجلس سنای پاکستان

نقلاب اسلامی ایران؛ درس استقلال و آزادی را به جهانیان آموخت
اسلام آباد - ایرنا - نماینده مجلس سنای پاکستان، پیشرفت قابل توجه ایران در بخشهای مختلف را نتیجه تعهد ایرانیان به اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی دانست و تاکید کرد: انقلاب اسلامی ایران درس زندگی با افتخار، استقلال و آزادی را به جامعه جهانی آموخت. سید ˈطاهر حسین مشهدیˈ روز دوشنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا در اسلام آباد گفت: انقلاب اسلامی متعلق به ایران نیست بلکه تمام جهان اسلام از آن بهره می برند و سپری شدن 35 سال پس از پیروزی، شکوفایی و پیشرفت این انقلاب مساوی با موفقیت مسلمانان است. وی افزود: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران بسرعت پیشرفت و توسعه در بخشهای مختلف بویژه صنایع ˈدفاعی، نظامی، فناوری علوم و پزشکیˈ را پشت سرگذاشت و این روند تا به امروز به نحو احسن ادامه دارد. وی گفت: دولت و مردم غیور جمهوری اسلامی ایران حتی در وضعیتهای دشوار در زمان تحریمهای غیرموجه غربی، از اصول خود دست برنداشتند و به همین دلیل در میان ملتهای جهان جایگاه بلندی دارند. عضو ارشد ˈجنبش متحده قومیˈ (دومین حزب عمده ایالت سند در جنوب پاکستان) افزود: آمریکا و متحدان غربی این کشور توطئه جنگ هشت ساله را در برابر ایران طراحی کردند اما جمهوری اسلامی با موفقیت تمام در این جنگ پیروز شده و توطئه دشمنان را با شکست مواجه کرد. وی خاطر نشان کرد: ایران هرگز در برابر فشار قدرتهای جهانی تسلیم نشده بلکه رویکرد قاطع دولت جمهوری اسلامی در اتخاذ سیاستهای مستقل خارجی، باعث اختلال در نظریات جهان غرب علیه ایران و طرحهای ضد ایرانی آنان شده است. این سیاستمدار ارشد پاکستانی ادامه داد: جهان غرب، به اقتدار ایران در پشت سر گذاشتن فشارها اذعان کرد و البته نگرش متکبرانه غرب نسبت به ایران باعث شد تا این کشور با استفاده از منابع بومی و ظرفیتهای داخلی در بسیاری از بخشها پیشرفت قابل توجهی داشته باشد. وی تاکید کرد: حضرت امام خمینی (ره) بزرگترین رهبر قرن بیستم جهان شناخته شده و کشورهای جهان احترام ویژه ای نسبت به ایشان قائل هستند؛ امام راحل راه پیروزی و استقلال را به ایرانیان نشان دادند. نماینده مجلس سنای پاکستان با اشاره به عملکرد دولت فعلی ایران به ریاست حسن روحانی خاطر نشان کرد: رییس جمهوری ایران یک رویکرد واقع بینانه در خصوص بهبود روابط با جهان غرب با حفظ منافع ملی مردم ایران اتخاذ کرده است. وی بر این باور است: روحانی در تلاش است تا ایران در سیاستهای جهانی فعالتر باشد زیرا ایران همواره حامی صلح بوده و خواهان ارتباط قدرتمند با سایر کشورهای جهان است. سید طاهر حسین مشهدی با اشاره به سیاستهای هسته ای کشورمان تاکید کرد: توافق هسته ای ژنو میان تهران و گروه 1+5 یک موفقیت بزرگی است که در این حین آمریکا نیز باید حرکت مشابهی برای پیشبرد این تحول انجام داده و تحریمهای غیرموجه در قبال ایران را لغو کند. وی گفت: یقین داریم که ایران برای حفظ منافع ملی و خواسته های مردم این کشور برنامه های صلح آمیز هسته ای خود را نه تنها متوقف نمی کند بلکه بیش از گذشته توسعه خواهد داد . [/]

[="Tahoma"][="Blue"]نجیب الله لفرایی استاد دانشگاه اوتاگو نیوزیلند
ایران تنها کشور اسلامی مستقل از قدرت های جهانی است
کوالالامپور – ایرنا – استاد دانشگاه ˈاوتاگوˈ نیوزیلند معتقد است ایران نخستین کشور اسلامی است که نمی گذارد سرنوشتش را قدرت های جهانی رقم بزنند و بر شعار ˈنه شرقی، نه غربیˈ خود ثابت قدم مانده و بر آن تاکید دارد. ˈنجیب الله لفراییˈ که حدود چهار سال وزیر امور خارجه افغانستان بوده است روز دوشنبه در گفتگو با خبرنگار ایرنا، تاکیدکرد: انقلاب اسلامی بر کشورهای منطقه تاثیر بسیار زیاد و عمده ای گذاشته است و هیچ کس نمی تواند آن را انکار کند. وی افزود: برخی از کشورها در گذشته برای رهایی از یک ابرقدرت به دامان ابرقدرت دیگری افتادند و وابسته شدند اما ایران با وقوع انقلاب راه استقلال خود را از سایر قدرت های جهانی با عزم و جدیت تا امروز ادامه داده است. استاد دانشگاه اوتاگو تصریح کرد: شیطان بزرگ خواندن آمریکا و عدم حمایت ایران از حمله شوروی به افغانستان در گذشته نشانه های کافی هستند تا بتوان استقلال ایران از سایر قدرت ها را اثبات کرد. وی گفت: با وقوع انقلاب اسلامی در ایران مسلمانان ازاین انقلاب استقبال کرده و رضایت خاصی از آن داشتند که این شرایط با توجه به تبلیغات رسانه ها به طور نسبی در حال حاضر نیز وجود دارد، هر چند انتقاداتی هم در مورد برخی سیاست ها وجود دارد. وزیر امور خارجه اسبق افغانستان تاکید کرد: نسیم انقلاب اسلامی ایران در کشورهای منطقه نیز وزیدن گرفته است و خیزش های مردمی سال های اخیر در خاورمیانه تا اندازه ای متاثر از انقلاب ایران است. لفرایی همچنین با اشاره به پیشرفت های علمی ایران که رسانه های غربی آن را بر نمی تابند، به ذکر خاطره ای پرداخت و گفت: سال های پیش کاریکاتوری در روزنامه های آمریکایی چاپ شد که جهان را با یک جت به سوی قرن 21 در حال پرتاب نشان می داد و حرکت ایران را به صورت کند به سمت قرن هفتم تصویر کرده بود. اما ایران اثبات کرده است از نظر علمی جزو رده های نخستین در بین کشورهای اسلامی است. وی افزود: من از نزدیک دستاوردهای علمی ایران را در بخش های مختلف مشاهده کرده ام و این پیشرفت ها نشان می دهد که دشمنان ایران کورند، زیرا چنین دستاوردهایی هرگز قابل انکار نیست. استاد علوم سیاسی دانشگاه اوتاگو نیوزیلند در مورد تحریم های یک جانبه علیه ایران و توافقات اخیر ژنو نیز تصریح کرد: ناکامی تحریم های غرب تا اندازه ای می تواند ناشی از موقعیت خاص ایران در منطقه باشد که کشورهای غربی نیازمند همکاری با این کشور هستند. وی با اشاره با انتخاب حسن روحانی از طرف مردم ایران به عنوان رییس جمهوری، گفت: این انتخاب نشان دهنده خواست مردم ایران از شرایط تحریم است. لفرایی اظهار امیدواری کرد که دولت روحانی بتواند در پیشبرد اهداف خود موفق شود و نگرانی های غرب را از برنامه هسته ای ایران رفع کند. وی تاکیدکرد با توجه به موقعیت رژیم صهیونیستی در آمریکا و سایر کشورهای غربی، ایران باید محتاط باشد، زیرا این رژیم تلاش خواهد کرد در راه رابطه ایران با جهان مانع ایجاد کند. استاد علوم سیاسی دانشگاه اوتاگو در ادامه ضمن اظهار خوش بینی از شرایط موجود، گفت امیدار است که دولت روحانی تلاش خود را برای پایان دادن به جنگ سوریه به کار گیرد. لفرایی افزود: سفر اخیر نخست وزیر ترکیه به تهران امیدواری به حل بحران سوریه را بیشتر می کند و ایران باید برای پایان جنگ در سوریه هرچه می تواند تلاش کند. این امر به نفع جهان اسلام است. وی در پایان گفت: ادامه جنگ در سوریه خواست دشمنان اسلام را برای تفرقه بین مسلمانان جهان محقق می کند. ˈنجیب الله لفراییˈ که مدرک دکترای خود را از دانشگاه هاوایی دریافت کرده است، پس از اتمام تحصیلات به جنبش آزادیبخش افغانستان پیوست و مبارزات خود را علیه تجاوز اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان در دهه 1980 آغاز کرد. وی در سال 1989 به عنوان وزیر اطلاع رسانی دولت موقت افغانستان برگزیده شد و در سال 1992 سمت وزیر امور خارجه کشور اسلامی افغانستان را برعهده گرفت و تا سال 1996 وزیر خارجه بود.
[/]

[="Tahoma"][="Blue"]ورگن گراسمان مسلمان متفكر آلماني
ملت انقلابي ايران يك تنه در مقابل ابرقدرت‌ها ايستاده است
رئيس جمعيت دفاع از قدس در برلين با بيان اينكه هدف امام خميني (ره) متحد كردن جهان اسلام در برابر دشمنان بود تاكيد كرد: ملت ايران با پيروي از رهنمودهاي ايشان توانسته است يك تنه در مقابل تهديدهاي ابرقدرت‌ها بايستد.

"يورگن گراسمان" رئيس جمعيت دفاع از قدس در گفتگو با خبرگزاري مهر به تشريح اهداف انقلاب اسلامي ايران و تاثير آن بر رويكرد امت اسلامي جهت مقابله با دشمنان اسلام پرداخته است. متن اين مصاحبه بدين قرار است.
* به نظر شما انقلاب اسلامي ايران چه ويژگي‌هايي داشت كه آن را از ديگر انقلاب‌هاي قرن بيستم متمايز مي‌كند؟
- انقلاب اسلامي ايران شعار اتحاد امت اسلامي را مطرح كرد. اين موضوع مورد تاكيد امام خميني (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامي بود. اگر در مورد اين رويداد تنها بر روي يك جنبه و يا يك مذهب تاكيد كنيم، در واقع اسلام را خوب نشناخته ايم.
برخي با مرزبندي كردن مفاهيم و سخن گفتن از شيعه و سني، انقلاب اسلامي را در چارچوب يك انقلاب شيعي محدود مي‌كنند. اما كساني مانند من كه در آلمان و ديگر كشورهاي غربي زندگي مي‌كنند، بر اشتباه بودن اين نوع نگاه اذعان دارند. براي ما كه همواره بايد اسلام را به عنوان يك پديده كلي براي ديگران تببين كنيم، اسلام يك چهره دارد و آن اسلام واقعي است. مسلمانان واقعي برخلاف سلفي‌ها و وهابي‌ها، از اسلام به عنوان يك وسيله براي پيشبرد اهداف خود استفاده نمي‌كنند.
اين فرقه‌ها مي‌كوشند امت اسلامي را دچار اختلاف كنند. چهره‌اي كه آنها از اسلام به نمايش مي‌گذارند، براي امت اسلامي سم است. با اين حال متاسفانه به خاطر تبليغات وسيعي كه انجام مي‌شود، اين رويكرد در آلمان و ديگر كشورهاي غربي مخاطبان خود را مي‌يابد.
كاري كه انقلاب اسلامي ايران انجام داد، تاكيد بر مشتركات مذاهب اسلامي و سخن گفتن از يك امت واحده بود. ما چيزي به اسم "جمهوري شيعه ايران" نداريم، بلكه "جمهوري اسلامي ايران" داريم. امام خميني (ره) دقيقا مي‌دانست چه مي‌خواهد. براي او اتحاد مسلمانان هدف اصلي بود.
امروز ما مي‌بينيم در حالي كه تمام جهان از ايران به عنوان يك كشور اسلامي ياد مي‌كند، عربستان سعودي به ايران تنها به چشم يك كشور شيعي مي‌نگرد. اين نشان مي‌دهد كه آنها شناختي از اسلام ندارند. براي مسلماناني كه اسلام واقعي را درك كرده‌اند صرفنظر از اينكه شيعه باشند يا سني، پيامبر اسلام (ص) و خاندان گرامي‌اش قابل احترام هستند.
با اين حال گروه‌هاي تروريستي سلفي با اقدامات جنايتكارانه و افراطي گري هايشان به چهره اسلام در جهان خدشه وارد مي‌كنند. آنچه كه امروز در سوريه رخ مي‌دهد، مثال بارزي از اين اقدامات است.
حاميان سلفي گري و وهابي گري با بزرگنمايي تفاوت‌ها ميان برادران سني و شيعه در تلاش هستند به ايجاد اختلافات عقيدتي بين مسلمانان مبادرت كرده و از اين طريق اهداف خود را عملي كنند.
* پيام انقلاب ايران براي ملت‌هاي مسلمان جهان چه بود؟
- انقلاب اسلامي ايران نمونه خوبي است كه برادري بين مذاهب اسلامي را به نمايش گذاشت. در جريان انقلاب و سال‌هاي دفاع مقدس شمار زيادي از شهروندان سني مذهب ايران در قيام و دفاع مردمي شركت كردند و در اين راه به شهادت رسيدند. خانواده‌هاي سني مذهبي بر اين باورند كه فرزندانشان را در راه اسلام فدا كرده‌اند. اين يعني آنها معتقدند راه انقلاب همان راه اسلام است و در اين ميان تفاوتي بين برادران سني و شيعه وجود ندارد. اين همان كاري بود كه امام خميني (ره) انجام داد.
از اين رو امروز مسلمانان جهان بايد از ايران الگو بگيرند. آنها بايد بدانند درگيري‌هاي امروز بين مسلمانان ناشي از تلاش‌هاي دشمنان اسلام در اختلاف افكني است كه متاسفانه برخي كشورهاي منطقه از جمله عربستان نيز در اين راستا نقش آفريني مي‌كنند.
شاهدان جنگ داخلي سوريه به خوبي تفاوت بين سلفي‌هاي جنايتكار را با مسلمانان واقعي درك مي‌كنند. اين آتشي است كه توسط سلفي‌ها و وهابي‌ها در سوريه روشن شده و دامنگر جهان اسلام شده است.
اگر امام علي(ع) نيز امروز در بين امت اسلامي بود، بر لزوم حفظ وحدت مسلمين تاكيد مي‌كرد. مسلما روي سخن وي تنها با شيعيان نبوده، بلكه تمام مسلمانان را خطاب قرار مي‌داد. جهانيان بايد بدانند كه تنها يك چهره از اسلام وجود دارد. پس ما نيز بايد اتحاد خود را حفظ كنيم. به جاي اينكه از اختلافات سخن بگوييم، بايد بر موارد اشتراك تاكيد كرده و اتحاد جهان اسلام را سرلوحه اقدامات خود كنيم. امروز خطر چند دستگي امت اسلامي را تهديد مي‌كند. اگر هر يك از مذاهب بر مواضع خود تاكيد كند و خود را برتر بداند، اسلام را به خطر انداخته است.
طي چند سال اخير درگيري‌هاي سوريه و منطقه به سلفي‌ها و وهابي‌ها اين فرصت را داد كه با حمايت دشمنان اسلام به مقابله با برادران و خواهران مسلمان ما برخاسته و دست به كشتار آنها در سوريه، عراق و ديگر كشورهاي منطقه بزنند. امروز آنها در عمليات تروريستي خود عليه شيعيان نهايت دشمني خود با اسلام را به نمايش مي‌گذارند. گروه‌هاي تروريستي در سوريه به اين علت كه تنها به اهداف خود مي‌انديشند و شيعه و سني بودن بهانه‌اي بيش نيست، در بين خود نيز با اختلاف مواجه هستند و حتي به يكديگر هم رحم نمي‌كنند.
* راهي كه انقلاب اسلامي ايران نشان داد، چگونه مي‌تواند ملت‌هاي مسلمان را در مقابله با دشمنان ياري كند؟
- امام خميني (ره) مي‌گويد اگر تمام جهان بخواهد با اعتقادات ما بجنگد، ما در مقابل تمام جهانيان مي‌ايستيم. وي به مسلمانان آموخت اگر آنها با اعتقاد راسخ در مقابل دشمنان بايستند، پيروز خواهند شد. مسلمانان واقعي كساني هستند كه از امام خميني پيروي مي‌كنند، به همين جهت ايران صاحب موضعي راستين و يگانه در جهان است.
ملت ايران با همين ديدگاه طي دهه‌هاي اخير با وجود انواع مشكلات داخلي و خارجي و تحريم‌هاي شديد به پيشرفت‌هاي قابل توجهي دست يافته‌اند و راه خود را ادامه مي‌دهند. هر چند امروز در غرب اتهامات و دروغ پردازي‌هايي عليه ايران مطرح مي‌شود، اما جهانيان نمي‌توانند يك چيز را كتمان كنند و آن راهي است كه امام خميني(ره) به ايرانيان نشان داد.
در روزگاري كه ارزش‌هاي انساني بي‌معني شده بود، وقوع انقلاب اسلامي به عنوان نقطه عطفي تاريخي، انسان‌ها را از خواب غفلت بيدار كرد. امروز جهان خواسته يا ناخواسته از اين انقلاب متاثر شده است. انقلاب اسلامي ايران توجه جهانيان را به خود جلب كرد، به مسلمانان روحيه داد و خودباوري را در آنها تقويت كرد. يكي از آثار انقلاب انگيزه بخشي به مسلمانان منطقه و تشكيل جبهه مقاومت در برابر رژيم صهيونيستي در فلسطين و لبنان بود كه تا به امروز ادامه دارد.
* مسلمانان جهان بايد از ايران الگو بگيرند. آنها بايد بدانند درگيري‌هاي امروز بين مسلمانان ناشي از تلاش‌هاي دشمنان اسلام در اختلاف افكني است كه متاسفانه برخي كشورهاي منطقه از جمله عربستان نيز در اين راستا نقش آفريني مي‌كنند
* در روزگاري كه ارزش‌هاي انساني بي‌معني شده بود، وقوع انقلاب اسلامي به عنوان نقطه عطفي تاريخي، انسان‌ها را از خواب غفلت بيدار كرد. امروز جهان خواسته يا ناخواسته از اين انقلاب متاثر شده است. انقلاب اسلامي ايران توجه جهانيان را به خود جلب كرد، به مسلمانان روحيه داد و خودباوري را در آنها تقويت كرد.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]نفوذ بالای ایران در کشورهای منطقه، عربستان را ناکام گذاشت
امین قموریه روزنامه نگار برجسته لبنانی طی سمیناری در بیروت تاکید کرد عربستان در یمن، عراق، سوریه و بحرین شکست خورد در حالی که ایران در این کشورها موفق عمل کرد.

به گزارش فارس به نقل از روزنامه لبنانی الاخبار، امین قموریه روزنامه نگار برجسته و نزدیک به جریان 14 مارس لبنان در سمیناری با عنوان «نقش عربستان و نظام منطقه‌ای جدید» که در مرکز امور لبنان عصام فارس برگزار شده بود از ضعف شدید قدرت عربستان در امور منطقه‌ای سخن گفت.

قموریه در آغاز سخنان خود به تمجید از رژیم سعودی و سیاست منطقه‌ای و بین‌المللی آن پرداخت اما بیشتر کلام خود را به ارتباط بین گرایش‌های سیاسی عربستان و نفوذ روز افزون ایران در منطقه اختصاص داد و گفت: عربستان به جای اینکه با همسایه خود وارد گفت‌وگو و همکاری شود تا ثبات منطقه تثبیت شود با ایران بر سر رهبری منطقه در رقابت است.

این روزنامه نگار لبنانی شکست‌های عربستان در یمن، عراق، سوریه و بحرین را برشمرد و گفت: این در حالی است که ایران در این کشورها موفق عمل کرده و توانست بر سر پرونده هسته‌ای نیز با غربی‌ها به توافق برسد.

فموریه تاکید کرد: عربستان سعودی در برهه کنونی در بدترین شرایط خود قرار گرفته زیرا بزرگترین ائتلافی را که طی دهه‌های گذشته تشکیل داده بود و برای آن صدها میلیارد دلار هزینه کرده بود از هم پاشیده می‌بیند.[/]

[="Tahoma"][="Blue"]عباس کادی اوغلو سخنگوی مجمع قدس ترکیه

جمهوری اسلامی ایران منبع الهام مستضعفان جهان شد

فعال سیاسی ترک بر این باور است که با حضور امام در صحنه جهان اسلام بشریت وارد دورانی نو شد و جمهوری اسلامی ایران هم میلاد بیداری و بازگشت مظلومین و مستضفین جهان بود.

عباس کادی اوغلو سخنگوی «مجمع قدس» ترکیه در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار فارس درباره انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای این انقلاب عظیم به تشریح دیدگاه خود در این زمینه پرداخت.

کادی اوغلو با تاکید بر اینکه خداوند در هر دوره‌ای از تاریخ برای نجات انسان‌ها از بدی‌ها و فساد نجات دهندگانی منجمله پیامبران را فرستاده، در خصوص انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی اظهار داشت: دین اسلام در دورانی که جوامع را فساد در بر گرفته بود نازل شد. جمهوری اسلامی ایران هم بعد از آنکه تشکیل شد، میلاد بیداری و بازگشت مظلومین و مستضعفین جهان به منابع الهی شد. امام خمینی (ره) هم در دهم فوریه 1979 همانند لطف الهی بر بشریت نازل شد.

به گفته وی با حضور امام در صحنه جهان اسلام با بیداری اسلامی قیام را آغاز کرد و بشریت وارد دورانی نو شد.

جهان اسلام و مدل حکومت ولایت فقیه

وی افزود: با این انقلاب همه تئوری‌های سیاسی و اجتماعی زیر و رو و به بایگانی تاریخ سپرده شد. اینک ملت‌های مسلمان که تا به آن روز در مقابل شرق و غرب به زانو درآمده بودند، شروع به قیام کردند. پایه‌های جمهوری اسلامی که در ایران بنا نهاده شد، مایه امید این ملت ها شد و دنیا با تفسیر جدیدی از اسلام روبرو گشت.

وی افزود: مدل‌های سیاسی حاکم در جهان اسلام تا آن روز به تفکر خلافت متکی بود، اما اینک جهان اسلام با مدل حکومت ولایت فقیه که تاکنون نشنیده بود، روبرو شد.

امام خمینی (ره) نماد رهبری اسلامی جامعه

کادی اوغلو تصریح کرد: علت اصلی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، وابستگی رهبر این انقلاب به احکام قرآن با محوریت پیامبر عظیم الشأن آن بود. رهبر این انقلاب از سوی هیچ قدرتی تعیین نشد و این رهبر از دل همین مردم بیرون آمد و نماد رهبری اسلامی جامعه شخص امام خمینی (ره) است.

وی افزود: شعار این انقلاب نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی بود و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران 35 سال است که مسئله وحدت مسلمانان را به فراموشی نسپرده و برای وحدت امت اسلام به تلاش خود ادامه داده است.

کادی اوغلو همچنین به مخالفت مستکبرین جهان با جمهوری اسلامی اشاره کرد و رژیم صهیونیستی را جبهه مسلح این نبرد دانست.

وی همچنین انقلاب اسلامی ایران را مایه عزت و غرور جهان اسلام توصیف کرد.[/]



عقل‌های متحجر در شوروی و آمریکا در کار آیت‌الله خمینی درماندند

«عقل‌های متحجر چه در غرب و چه در شوروی از انقلاب گسترده مردم ایران تحت مدیریت آیت‌الله خمینی که رژيم مستبد و غرب‌گرای شاه را از پا انداخت، بهت زده ‌بودند و می‌گفتند مگر با اسلام می‌شود انقلاب یا پیشرفت کرد».

گنادی لیتوینیتسف تحلیل‌گر روس این تحلیل را در سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در تارنمای «ایران رو» منتشر کرد و نوشت: انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و تلفیق مجدد دولت و دین، بازگرداندن ملت به سرچشمه‌های معنویت، پیوند زدن زندگی معاصر بدون ترک دستاوردهای فکری و فنی آن به فرهنگ سنتی با مبانی «قدیمی» و جاویدان آن نظیر عدالت اجتماعی، اخلاق در سیاست را هدف خود اعلام کرد.
وی می‌افزاید:‌ سی و پنج سال است انقلاب اسلامی که به همت مردم پیروز شد، همه کلیشه‌ها و پیش‌بینی‌های فلسفه سیاسی غرب را نقش برآب کرده است؛ آنها با کاربرد ادبیات رایج خود به بحث درباره ارتجاع، تاریک‌اندیشی دینی و بازگشت به قرون وسطی پرداختند.
محقق روسی خاطرنشان می‌کند: امام خمینی می‌گفت اول اسلام و بعد هر چیز دیگر. به همین علت، اسلام در ایران به نیروی متحدکننده‌ای تبدیل شد که دشمنان داخلی و خارجی از پس آن برنمی‌آیند. مخالفان لیبرال و چپگرا بی‌کفایتی از خود نشان دادند. شعارهای ملی‌گرایان هم از حمایت توده‌های مردم برخوردار نشدند.
وی همین کشورهای غربی و قبل از همه، آمریکا که اکنون از «میدان اوکراین» پشتیبانی می‌کنند، در سال 1979 از شاه که به سرکوب وحشیانه مردم پرداخت، درخواست نمی‌کردند که «به زور متوسل نشود»؛ گارد و پلیس را از پایتخت بیرون بکشد و با رهبران قیام دور میز مذاکرات بنشیند. بر عکس، آنها به هر وسیله ممکن و از جمله از راه نظامی به غرق کردن قیام مردم در خون کمک می‌نمودند.
در ادامه این تحلیل آمده‌است: مخالفان «نظام آیت‌الله‌ها» در طول همه سال‌های بعد از پیروزی انقلاب چشم به راه تکان‌های شدید جدید در ایران بودند اما انتظار آنها بی‌نتیجه ماند. اگر حوادث و چرخش‌های دراماتیک فرانسه بعد از سال 1789 و روسیه بعد از سال 1917 و یورش‌ها به «همراهان»، ترور گسترده و سیلاب خون در این کشورها را به خاطر آوریم، باید اعتراف کنیم که رژیم اسلامی که تنها در دو سه سال اول می‌جوشید، درجه بالای «خود انضباطی»، تسامح و پایداری را از خود نشان داد. انقلاب به جنگ داخلی منجر نشد و مخالفان کمونیست و لیبرال نتوانستند در برابر نفوذ تعیین کننده سازمان‌های دینی هیچ کار مهمی بکنند. جان کلام، انقلاب اسلامی به یکی از کم‌هزینه‌ترین انقلاب‌های تاریخ به لحاظ خونریزی تبدیل شد.
لیتوینیتسف در ادامه می‌نویسد: ملتی که حیثیت ملی خود را باز یافت، به لحاظ معنوی به خود آمد و به ریشه‌های دین خود روی آورد، قادر به بازسازی خود از نو و بازگشت به صحنه تاریخی به صورت نوسازی شده و شاد و با طراوت و مملو از توانمندی‌‌‌های خلاقانه جدید شد. اما سیاستمداران و نظریه‌پردازان غرب هنوز ایران را به فقدان دمکراسی و «نقض حقوق» متهم می‌کنند. ما در این زمینه شاهد گزینه کلاسیک افسانه‌سازی لیبرال هستیم. در این افسانه‌ها هر چیزی که با منافع غرب مطابقت نداشته باشد، به عنوان «نیروهای شر» وصف می‌شود در حالی که همه آنهایی که وفادار به منافع غرب هستند، از هاله آزادی و قداست برخوردار می‌شوند. گاهی رژیم‌های سرکوب‌گر کهنه، خودکامه و ارتجاعی توسط عروسک‌بازان واشنگتن و بروکسل به اردوگاه «دمکراسی» نسبت داده می‌شوند. مهم این است که آنها اراده غرب را اجرا کرده و ملت‌های خود را خوب مهار بزنند.
وی در ادامه خاطرنشان می‌کند: هرگونه اعتراض به خودخواهی اقتصادی غرب، فلسفه بی‌اصول «جامعه مصرفی» و فرهنگ عمومی فاسدکننده و اغفال‌کننده، در «جهان آزاد» به عنوان شورشی تلقی می‌شود که باید فوراً مجازات گردد. تصادفی نیست که امام خمینی کشورهای غرب و قبل از همه آمریکا را «استکبار جهانی» نامگذاری کرد؛ نظریه‌پردازان و عوامل تبلیغات آنها نمی‌توانند حتی این اندیشه را به ذهن خود راه دهند که شاید کسی جرات کند به گونه خاص خود مفاهیم آزادی و دمکراسی را تعریف کند.

[h=1]
[/h]پیروزی انقلاب اسلامی ایران نشان داد كه اسلام با گذشت زمان،توسعه و مدرنیزاسیون در جوامع، اثرات و بازتاب های پایداری در سطوح منطقه ای ـ جهانی و بین المللی داشته است. قرآن و آیات آن در دنیای پس از انقلاب اسلامی، معنا و مفهوم جدیدی یافت. پیروزی انقلاب اسلامی موجب احیای افكار و اندیشه های اسلامی در سراسر جهان وافزایش روحیه و تقویت بنیادهای فكری گردید. به گونه ای كه از حالت تدافعی در آمده و حالت تهاجمی به خود گرفته است. لبنان یكی از مهم ترین و جدی ترین كشورها برای بررسی است كه نزدیك ترین رابطه را با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی داشته است. جنبه ها و ابعاد تأثیر انقلاب اسلامی در لبنان چه بوده و چه روندی را پیموده است ؟ در واقع بیشترین و مؤثرترین تأثیر و بازتاب انقلاب اسلامی در لبنان بوده است و در سه بخش سیاست، اهداف و وسایل بیشترین همخوانی و نزدیكی را با انقلاب اسلامی در لبنان شاهدیم ؛ به گونه ای كه تغییرات در هر یك از این سه بخش در ایران تأثیرات قابل ملاحظه ای در صحنه سیاسی لبنان داشته است.
[h=4]کشور لبنان[/h] لبنان كشوری كوچك، با مساحتی حدود 10/230 كیلومتر مربع است. از طوایف و فرقه های بسیار متنوعی تشكیل شده كه در نتیجه سیاست آن را نیز تابع خود ساخته است و تأثیری اساسی بر مناسبات سیاسی گذاشته است. بر اساس سر شماری سال 1975 تركیب جمعیتی این كشور را 40 درصد مسیحی، 27 درصد شیعه، 26 درصد اهل تسنن و7 درصد دروز تشكیل می دهد. لبنان 17 فرقه رسمی دارد كه شامل 11فرقه مسیحی، پنج فرقه اسلامی، و یهودیان است. قانون اساسی در سال 1926 تدوین شده و تا كنون شش بار اصلاح شده است. بر اساس توافق قانون اساسی، ریاست جمهوری در دست مسیحیان مارونی،نخست وزیر سنی و رئیس مجلس شیعه است.
[h=4]روابط ایران و لبنان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی[/h] در زمان حكومت صفویه و در حالی كه شیعیان لبنان تحت حكومت سنی مذهب و متعصب عثمانی قرار داشتند، عده ای از علمای جبل عامل به ایران آمدند. ایشان با استقبال صفویان مواجه شده و به همكاری متقابل با حكومت صفوی پرداختند. در دوران معاصر، باعزیمت امام موسی صدر (كه اصالتٹ لبنانی بود)، از حوزه علمیه قم به لبنان، رابطه تنگاتنگی میان شیعیان ایران و لبنان برقرار شد. در آن زمان شیعه ضعیف ترین قشر جامعه لبنان بود؛ به گونه ای كه بسیاری جوانان شیعه برای رهایی از این وضعیت، جذب احزاب چپ شده بودند.امام موسی صدر، با ایجاد مجلس اعلای شیعیان و اتحاد نسبی میان آنان، بر قدرت شیعیان در صحنه داخلی لبنان افزود. وی در سال 1972تشكیلاتی سیاسی به نام حركه للمحرومین را به وجود آورد و در سال 1975 شاخه نظامی آن را با عنوان افواج المقاومه اللبنانیه، با نام اختصاری امل تأسیس كرد. این نخستین بار در تاریخ لبنان است كه شیعه در چارچوب یك تشكیلات نظامی مستقل و غیر وابسته به دیگران، حضور خود را به اثبات می رساند.

در واقع بیشترین و مؤثرترین تأثیر و بازتاب انقلاب اسلامی در لبنان بوده است

[h=4]انقلاب اسلامی و صحنه سیاسی لبنان[/h] محمل تأثیر انقلاب اسلامی در لبنان به طور طبیعی شیعیان این كشورند. در زمان وقوع پیروزی انقلاب، سازمان امل، مهم ترین حزب شیعیان در عرصه سیاسی لبنان بود. انقلاب اسلامی در جریان امل نقشی دوگانه ایفا كرد. طبیعتا پیروزی انقلاب اسلامی ایران برای جنبش امل برانگیزاننده بود. چنان كه ریچارد نورتون می نویسد كه سقوط شاه ثابت كرد كه حكومتی نا مشروع را نباید تحمل كرد.
جنبش امل به مثابه جنبش شیعی موفق، از جریان پر شور فراهم شده از طریق انقلاب سود برد. به هر حال این جنبش كه جنبشی میانه رو و محافظه كار به حساب می آمد، نمی توانست حامل اندیشه های ایدئولوژیك و پرشور انقلاب اسلامی باشد، از این رو به سرعت دچار انشقاق و ریزش نیرو گردید. هنگامی كه (نبیه بری) رهبر جنبش امل،همزمان با اشغال لبنان توسط اسرائیل (1982)، در گردهمایی كمیته نجات ملی كه به دعوت الیاس سركیس، رئیس جمهور وقت لبنان شركت كرد، سید ابراهیم امین مسئول دفتر جنبش امل در تهران، بابرگزاری كنفرانسی مطبوعاتی به كمیته نجات ملی و شركت كنندگان درآن حمله كرد و آن را كمیته ای امریكایی نامید. سید حسین موسوی،جانشین رهبر جنبش امل نیز در این زمان به سوی منطقه بقاع به حركت در آمد و تأسیس جنبش امل اسلامی را در آنجا اعلام كرد كه بعدها به حزب الله پیوست.

در این میان مهم ترین جنبش (جنبش حزب الله) كه تبلور عینی انقلاب اسلامی در لبنان به شمار می آید. در حالی كه رهبران جنبش امل، علاقه چندانی به گفتمان و ایدئولوژی اسلام گرایی با قرائت انقلاب اسلامی لبنان نشان نمی دادند، جنبش حزب الله كه متشكل از اسلام گرایان مبارز بود، به پرشورترین و مطمئن ترین حامی اسلامگرایی تبدیل شد. حزب الله هنگام تأسیس، دربیانیه ای با عنوان (ما كه هستیم و هویت ما چیست ؟) به بروز این شاخصه پرداخته و می نویسد: ما فرزندان حزب الله هستیم كه خداوندطلیعه آن را در ایران به پیروزی رساند تا دوباره هسته اولیه دولت اسلامی را در جهان بر پا كند... ما در لبنان یك حزب تشكیلاتی بسته باچارچوب سیاسی گنگ نیستیم، بلكه امتی هستیم كه از طریق كمربنداعتقادی و سیاسی نیرومندی به نام اسلام، به مسلمانان سراسر جهان وابسته ایم).

محمل تأثیر انقلاب اسلامی در لبنان به طور طبیعی شیعیان این كشورند

خصیصه مشترك دوم انقلاب اسلامی و حزب الله، احیاگری است كه سید ابراهیم الامین، سخنگوی حزب الله در دهه هشتاد میلادی، آن راچنین معنا می كند: (صدور انقلاب، به معنای تسلط نظام ایران برملت های منطقه خاورمیانه نیست، بلكه به معنای تجدید حیات اسلامی منطقه است تا آنچه بر این ملت ها مسلط می شود، اسلام باشد).
ویژگی مشترك سوم عدم تأكید بر گرایشات فرقه ای است. با توجه به تأكید حزب الله بر بنیادها و عناصر شیعی، هیچ گونه تمایلات فرقه گرایانه در اهداف آن به چشم نمی آید، بلكه بیشتر بر امت جهانی اسلام تأكید دارد. ویژگی مشترك دیگر اجرای شریعت اسلامی است.حزب الله در بیانیه تأسیس خود می گوید: (فرهنگ ما بر منابع قرآن،سنت و سیره معصومان و احكام و فتاوای صادره از سوی فقیه مرجع تقلید ما استوار است).
پای فشاری بر عدم جدایی دین از سیاست، خصیصه مشترك دیگراست. سید حسن نصر الله در این باره و الگوگیری از ایران چنین می گوید: (اسلام برای ما دین مسجد و مدرسه و خیابان و دولت ونهادهای آن است. دین قادر به برپایی انقلاب و اقامه دولت است...همان گونه كه در ایران ثابت شد كه اسلام قادر است، در مشكل ترین شرایط و بدترین تهدیدها، انقلاب بر پا و دولت اقامه كند).

دیگر باور مشترك اعتقاد به ولایت فقیه است. حزب الله همواره برپایبندی نظری و عملی به ولایت فقیه و رهبری مجتهد آگاه پای فشرده است كه ممیزه اصلی این جنبش، از دیگر جنبش های اسلامی منطقه ای نیز محسوب می گردد. دیدگاه حزب الله در این باره چنین است كه (در خصوص ولایت امر، ما خود را به ولایت مرجعیت رشیدی پایبند می دانیم. ولایت در فقیه جامع الشرایطی كه عدالت، اعلمیت،كفایت، آگاهی به مسائل روز، مدیریت، تقوی و سایر صفات لازم در اوتجلی یافته است).
حزب الله بر الگوگیری و پیوستگی با امام خمینی (ره) تأكید فراوان دارد. سید حسن نصر الله می گوید: (از نظر ما امام خمینی مرجع دینی،امام و رهبر به تمام معنای كلمه است. ایشان نماد و سمبل انقلاب علیه طاغوت ها، مستكبران و نظام های استبدادی است). سید ابراهیم الامین نیز می گوید: (ما در روند تصمیم گیری سیاسی تنها بر فقیه تكیه داریم. ما از فرامین امام پیروی كرده، به جغرافیا اعتقادی نداریم).
علی آقاجانی، انجمن مطالعات سیاسی (با تلخیص)

[h=1][/h]


[/HR] وقوع انقلاب اسلامی را می‎توان نقطه عطفی در حرکت جنبش‎های اسلامی معاصر محسوب کرد زیرا انقلاب اسلامی با تکیه بر اصول و ارزش‌های اسلامی، با رهبری امام خمینی(ره) توانست به شکل نهضت اسلامی و انقلابی در میان سایر دول اسلامی مطرح و به این شکل الگویی الهام‎بخش برای مسلمانان در سطح جهان شود.
[/HR]
انقلاب اسلامی در آن برهه زمانی متأثر از تفکرات و اندیشه‎های رهبر آن به‌وجود آمد و توانست رژیمی را که عهده‎دار نمایندگی و ژاندارمی آمریکا در منطقه بود با همت و حرکت در مسیر اندیشه‎های ناب اسلامی سرنگون کند. به این ترتیب باید گفت که آمریکا در شوک به‌وجود آمدن پیروزی انقلاب اسلامی مبهوت ماند و به نوعی به این واقعیت دست یافت که در مقابل اراده مردمی دارای ضعف است و درصورت اراده مردم برای تغییر رژیم دست‌نشانده ابرقدرت‎ها توان انجام کاری را ندارد. امام خمینی(ره) به همراه مردم توانست پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقابل ابرقدرت‎های جهان مواضع محکمی اتخاذ کند و همین ایستادگی سبب شد جنبش‎های اسلامی که در کشورهای مختلف تحت فشار و کنترل دولت‎ها توان انجام هیچ کاری را نداشتند جانی دوباره در کالبد خود احساس کنند و با افزایش فعالیت‎های خود فصل نویی را پیش روی خود بگشایند.
[h=2]
تأثیر انقلاب اسلامی در عربستان[/h] تفکر وهابیت در عربستان حساسیت‎های زیادی نسبت به شیعیان دارد. مسئله محل سکونت شیعیان و کارهایی که این اقلیت در صنعت نفت عربستان به‌عهده دارند، به نقش آنها اهمیت بیشتری داده شده است. مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 شاهد فتح مکه توسط گروه اخوان‎المسلمین عربستان بودیم که هنگام فتح مکه، در شعارهایشان اعلام می‌کردند تنها راه مبارزه، راه امام حسین(ع) است و نیز اعتقاد به مهدویت میان آنها (که هر دوی این عناصر، عناصر اصلی تشکیل‌دهنده انقلاب اسلامی بودند) باعث شد علما و حکومت‎گران سعودی آنها را متهم به اثرپذیری از انقلاب اسلامی ایران و اندیشه‎های امام خمینی(ره) کنند و دقیقا در همان برهه نیز شاهد قیام400 هزار نفری شیعیان عربستان بودیم که توسط دولت سعودی در روز عاشورا در شهر حصا به خاک و خون کشیده شد که این خود نشان از تحرک یافتن جنبش‎ها و گروه‌های مسلمان با تأثیر از انقلاب اسلامی دارد.

[h=2]تاثیر انقلاب اسلامی در شوروی سابق[/h] سوسیالیست و آموزه‌های آن تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از محورهای اصلی برخی گروه‌های مبارز فلسطینی در مسیر حرکت برای رویارویی با امپریالیسم بود اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی باید گفت که اثرات آن موجب تسریع در روند بیداری اسلامی شد چرا که بررسی‎ها نشان می‎دهد سرخوردگی مسلمانان از حکومت‎های خود چه در جهان عرب و چه آسیای میانه در تأمین نیازهای مادی و معنوی آنها و بالاخص مسئله فلسطین در جهان عرب موجب بیداری اسلامی شده بود. اما انقلاب اسلامی با پیروزی خود توانست این روند را تسریع کند، به‌طوری که از پیروزی انقلاب اسلامی تا فروپاشی شوروی سابق تعداد مساجد در این 10سال به 2 برابر کل تاریخ شوروی رسید. برخی تحلیل‎گران معتقدند انقلاب اسلامی ایران باعث رشد بیداری اسلامی در اتحاد جماهیر شوروی سابق شد و فروپاشی این ابرقدرت را 10سال به جلو انداخت.
[h=2]
تأثیر انقلاب اسلامی در بحرین[/h] تا قبل از انقلاب اسلامی، شیعیان خلیج‌فارس فاقد سابقه مقاومت ستیزجویانه در برابر حکومت‎های زورگو بودند. مسلمانان بحرین با تأثیرپذیری از انقلاب اسلامی حرکات چندی علیه حکام خود انجام دادند. طی سال‌های 1979 و 1980 رژیم‎هایی که مواجه با اعتراضات شدید بودند، توجه بی‎سابقه‎ای به تدوین فرمول سیاسی در قبال سکنه شیعه خود مبذول داشتند که این امر هم بر تشویق مبتنی بود و هم بر تنبیه. در عین حال شیوه‎های توسل به زور نیز از نظر مقامات برای سرکوب کردن شیعیان دور نگه داشته نشد. رهبران جبهه آزادیبخش اسلامی بحرین به این نتیجه رسیدند که تظاهرات مردمی هرگز به سرنگونی منجر نمی‎شود، بنابراین به روش‎های ستیزه‎جویانه متوسل شدند. بنا به گفته رهبر این جبهه، تظاهرات آوریل و می 1980 که به شهادت برخی از شرکت‎کنندگان شیعه منجر شد، جبهه آزادیبخش را بر آن داشت که تکوین یک جنبش مردمی کافی نیست و واکنش مناسب‎تر، توسل به اقدامات مستقیم ضدحکومتی است.
[h=2]
تاثیر انقلاب اسلامی در سودان[/h] صادق المهدی در زمینه تاثیر انقلاب‌اسلامی ایران در سودان می‌گوید: انقلاب اسلامی ایران بر مردم سودان تاثیر عمیقی داشته است .مردم سودان بسیاری از پدیده‌های تاریخی خود را در انقلاب ایران ‌یافتند زیرا آنان صد سال پیش دست به انقلاب زدند و دولت‌های انگلستان، بلژیک و ایتالیا را شکست دادند. همچنین مردم سودان علیه حکام غیرقانونی عثمانی دست به انقلاب زدند و توانستند شریعت اسلام را در این کشور پیاده کنند. مردم سودان در انقلاب اسلامی ایران یک بعثت جدید‌یافتند. در سودان عده‌ای بودند که اسلام را به‌عنوان یک راه حل برای مشکلات نمی‌پذیرفتند. آنها معتقد بودند که راه‌حل‌ها از طریق ناسیونالیسم با پیروی از افکار غربی به دست می‌آید ولی انقلاب‌اسلامی ایران این افکار را به کلی دگرگون و ثابت کرد که اسلام زنده و متحرک است و می‌تواند در مقابل امواج ایدئولوژیک ایستادگی کند.
[h=2]
تأثیر انقلاب اسلامی در مصر[/h] اولین واکنش‎ گروه‌های مصری نسبت به انقلاب اسلامی ایران به‌وسیله جماعت اخوان المسلمین صورت گرفت. این جماعت طی اعلامیه‎ای در سال 1979 انقلاب اسلامی ایران را مورد ستایش و آن را بدین گونه مورد تأیید قرار داد؛ روحی که پشت انقلاب اسلامی ایران بود، شبیه همان روحی بود که مسلمانان اولیه را به اسلام هدایت کرد. همچنین اعلام کرد که هیچ جدایی‌ای بین دین و سیاست در اسلام وجود ندارد و اسلام دین جامعی است که برای این جهان و جهان دیگر قانون دارد و همه امور زندگی را سامان می‎بخشد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهدیم که دولت مصر جمهوری اسلامی ایران را به صدور انقلاب خود به جهان عرب متهم و از مخالفان عرب ایران حمایت کرد. اما عقد قرارداد کمپ دیوید موجب انزوای مصر شد، برای همین حاکمان مصر تلاش زیادی کردند تا با طرح چنین ادعاهایی خود را از انزوا خارج کند.
[h=2]

تأثیر انقلاب اسلامی در عراق[/h] مسئله «حکومت اسلامی» یکی از مسائل مهم شیعه پس از غیبت امام دوازدهم(ع) است که به‌گونه‎ای نظام‎مند با مسئله اعتراض و حق قیام پیوند دارد و در عراق که شیعه با فعالیت‎های ایدئولوژیکی و سیاسی شهید محمدباقر صدر تجهیز شده بود، با انقلاب ایران به خروش آمد و خواستار تکرار انقلاب ایران بود که البته به‌شدت سرکوب شد.
در هرصورت جنبش شیعیان عراق و گروه‎های معارض عراق پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران، به دلایل گوناگون مهم‎ترین کانون پذیرش و ترویج آمال و اهداف انقلاب در جهان اسلام بود. قیام مردم عراق در عاشورای 1979 و سرکوب و کشتار خونین مردم عراق و اعدام آیت‎الله‌محمدباقر صدر چند ماه پس از انقلاب اسلامی نشان از تأثیرات عمیق انقلاب در روند بیداری اسلامی و فعال شدن جنبش‎های اسلامی داشت که تا شروع جنگ تحمیلی با ایران ادامه یافت که درواقع، بازتاب انقلاب اسلامی بر شیعیان عراق به شمار می‎آمد.
[h=2]
تأثیر انقلاب اسلامی در لبنان[/h] وقوع انقلاب اسلامی زمینه‎ساز نهضت شیعی در کشور لبنان و الهام‎بخش رهایی مردم شیعه مناطق جنوب این کشور شد. این امر، به‌خصوص با توجه به سال‎های اقامت امام موسی صدر در کشور لبنان و نیز اشغال جنوب این کشور در ژوئن 1980 میلادی توسط رژیم‌صهیونیستی، این کشور را به‌صورت مناسب‎ترین محل رشد و پرورش افکار انقلابی شیعه درآورد. آمیختگی تشیع و سیاست در لبنان، با وقوع انقلاب اسلامی شدت یافت. از سال 1981میلادی طرفداران اندیشه اسلامی درون گروه «امل» فعالیت‎های خود را گسترش دادند. این گروه آشکارا از اندیشه‎های پان اسلامیسم حمایت می‎کرد و از اندیشه‎های انقلابی ایران متأثر بود. اما با این اوصاف باید گفت که متأثرترین گروه شیعی در لبنان که از انقلاب اسلامی ایران متاثر شد، حزب‌الله لبنان است، این گروه به‌عنوان یک جنبش مخالف سیاسی و اجتماعی، به‌دنبال شکست لبنان از رژیم صهیونیستی و تحت‌تأثیر آرمان‎های انقلاب اسلامی میان شیعیان پدید آمد.
[h=2]
تاثیر بر گروه‌های فلسطینی[/h] دولت‎های منطقه پیروزی انقلاب اسلامی را برای خود تهدیدی تلقی کردند ولی با این حال حمایت از مردم فلسطین در برابر رژیم‌صهیونیستی و شعار نه شرقی و نه غربی موجب طرد کمونیسم و عاملی برای استقبال بیشتر از انقلاب اسلامی شد زیرا تا قبل از این حمایت کشورهای عرب از فلسطین به بهانه نژادی و ناسیونالیسم عربی صورت می‎گرفت اما حمایت انقلاب اسلامی ایران از فلسطین موجب رویکرد اسلامی به‌ آن شد و مسئله فلسطین به مسئله اصلی جهان اسلام تبدیل شد و از این جهت انقلاب ایران الگویی برای اعراب شده و انقلاب اسلامی پس از آن به نوعی رهبری جریان حمایت از فلسطین را به دوش گرفت. بنابراین ما شاهد تغییر رویکرد عظیم مبارزاتی مردم و مسلمانان فلسطین متأثر از انقلاب اسلامی، از جنبش ساف که رویکردی سوسیالیستی داشت به سمت مبارزات مسلحانه اسلامی به سبک جهاد اسلامی و حماس هستیم.
[h=2]
تاثیر انقلاب اسلامی در تونس[/h] اثرگذاری انقلاب اسلامی در کشور تونس به‌خصوص در سال‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی محسوس و محرز است. در رأس امواج اولیه جنبش اسلامی تونس شیخ راشد الغنوشی قرارداشت که در نهایت وی بازداشت و محاکمه شد. باید گفت که یکی از مهم‌ترین بازتاب‌های انقلاب اسلامی، تاثیر افکار و مواضع امام(ره) و انقلاب در دیدگاه نخبگان جهان اسلام است. این تاثیرات در دراز مدت نمودهای عینی پیدا کرد و منجر به پیروزی نهضت تونس و سرنگونی بن علی دیکتاتور تونس پس از سال‌ها شد. نکته بسیار مهم اینکه اثرگذاری آرای امام‌خمینی(ره)، به‌رغم تفاوت مذهب شیعه و سنی است. گفتار الغنوشی در مراسم دومین سالگرد رحلت امام(ره)، حاوی بسیاری از واژگان و ارزش‌هاست که امام خمینی از آغاز نهضت اسلامی ایران از سال 1340 در گفتارها و نوشتارهایشان تبلیغ و ترویج کرده‌اند و این بیانگر بخشی از تاثیرات برون مرزی انقلاب اسلامی است.
[h=2]
تاثیر انقلاب اسلامی در الجزایر[/h] بازتاب‌های انقلاب اسلامی در دهه اول در متن جامعه الجزایر با زمینه‌ها و استعدادهایی که در آنجا موجود بوده، نقش مؤثری در توسعه و تحکیم جنبش‌های الجزایر در دهه دوم داشته است. در واقع اثراتی که انقلاب اسلامی در دهه اول به طرق مختلف در الجزایر بر‌جای گذاشت، در دهه دوم به‌صورت جبهه نجات اسلامی و جنبش‌های الجزایر بروز و ظهور کرد. دولت الجزایر در مقابل رشد و فشار جنبش‌های اسلامی عکس‌العمل‌های متفاوتی نشان می‌دهد. نقش و تاثیر انقلاب اسلامی در جنبش اسلامی الجزایر در حد خود قابل اثبات و اندازه‌گیری است. اما آنچه برای آینده قابل توجه است، فرصت‌ها و تهدیدهایی است که توسعه و تداوم جنبش اسلامی الجزایر برای ایران و انقلاب اسلامی در پی خواهد داشت. یکی از فرصت‌های جنبش اسلامی الجزایر، ارائه الگوی اسلامی و سیاسی جبهه نجات اسلامی است.

[h=1]تاثیرانقلاب‌اسلامی بر كشورهای دیگر(در طول‌سی‌سال )[/h]


[/HR] وقوع انقلاب اسلامی ایران در اواخر قرن بیستم یكی از مهمترین رویدادهای قرن به شمار می رود. بی شك وقوع انقلاب برای هر ملتی، یك اتفاق مهم به شمار می رود. اما انقلاب اسلامی ایران به لحاظ شرایط زمانی و مكانی از اولویت بالایی برخوردار است.
[/HR]
انقلاب اسلامی ایران كه در ”ھ 22ب‌همن ”ھ 1357به پیروزی رسید در درون مرزهای ملی خود محصور نماند و در ورای مرزها نیز تاثیرات و بازتاب‌های مهمی داشت كه اكنون تاثیر انقلاب بر برخی از كشورها را از نظر می گذرانیم.
[h=2]انقلاب اسلامی و مبارزه مردم فلسطین[/h] تاثیر انقلاب اسلامی در فلسطین قوی تر از هر مکان دیگری بود؛ زیرا مسلمانان فلسطین در حالی که تحت اشغال وحشیانه صهیونیستی به سر می‌بردند، ناامیدتر و فروپاشیده تر از تمامی ملل مسلمان بودند. در چنین شرایطی، سرزمین‌های اشغالی شاهد حرکت بزرگ و عظیم بیداری اسلامی به عنوان بخشی از نهضت اسلامی گسترش یافته در منطقه بودند که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران آغاز شد.
مردم فلسطین که سال‌ها طعم تلخ مشکلات و ناگواری‌های اشغال را تحمل کرده و ناامید از تلاش‌های ناسیونالیسم سکولار عربی شده بودند، با وقوع انقلاب اسلامی ایران جان تازه ای گرفتند.
تاثیر شخصیت امام خمینی برروی روشنفکران فلسطینی سبب شد که آنها در جستجوی راه هایی برای اعمال تعلیمات امام خمینی در فلسطین برآیند، به این ترتیب بعد از دهه‌های 50، 60 و 70 میلادی که اسلام از صحنه فلسطین خارج شده بود مجددا فلسطین به مرکزیت نهضت بیداری اسلامی معاصر تبدیل شد و با این پشتوانه جدید به مقابله با اسرائیل رفت و از این به بعد اصول جهاد، شهادت و فداکاری در راه هدف که سمبل‌های شیعیان و شعارهای انقلاب بود، به عنوان اصول راهبرد فلسطینی‌ها مطرح شد.
یکی از پدیده هایی که تاثیر انقلاب اسلامی را بهتر از هر چیزی در فلسطین نشان می‌دهد، قیام مردم فلسطین در قالب جنبش «انتفاضه» است. این جنبش در میان سخت ترین شرایط بین المللی و منطقه ای و محلی، همچنان در مسیر خود تا رسیدن به احقاق حقوق مردم فلسطین، اصرار دارد.
تأثیر انقلاب اسلامی در سوریه ویژگی کاملاً مجزایی دارد و محسوس ترین نمود آن، تبدیل دو دولت به متحدان تقریباً استراتژیک بوده است

شهید دکتر فتحی شقاقی، رهبر پیشین سازمان جهاد اسلامی فلسطین، در خصوص تاثیر انقلاب اسلامی بر مبارزات مردم فلسطین گفته بود: «این انقلاب به ما فهماند که پیروزی ما در گرو پیروی از راه امام خمینی (قدس سره) است؛ از همین رو، ناگهان در و دیوار مساجد سرزمین‌های اشغالی به ویژه مسجدالاقصی با تصاویر حضرت امام تزئین شد. امروز نیز شاهد آن هستیم که آیت الله خامنه ای همان مشی امام (قدس سره) را ادامه می‌دهند و مساله فلسطین را در شمار مسائل اصلی مسلمانان قرار داده اند.»
وی در جای دیگری انتفاضه را از برکات مهم انقلاب اسلامی ایران می‌داند و می‌افزاید: «انتفاضه یکی از ثمرات بیداری اسلامی است که امام خمینی (قدس سره) در منطقه و بویژه در فلسطین به وجود آورد.»
[h=2]
حضور اسلامگرایان در ترکیه[/h] یکی از مهم ترین دلایل رشد اسلامگرایی ترکیه در کنار عوامل داخلی موجود در این کشور وقوع انقلاب اسلامی است. به نظر می‌رسد پس از فروپاشی رژیم پهلوی در ایران، حداقل اندیشه تشکیل نوعی از حکومت اسلامی در ترکیه که خود سال‌ها مرکز حکومت اسلامی عثمانی بود را دوباره زنده کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران تاثیر قابل ملاحظه ای برافکار مسلمانان مبارز ترکیه داشت. در گزارشی که به وسیله سیا برای وزارت امورخارجه آمریکا تنظیم شده چنین آمده بود: «فلسفه امام خمینی روز به روز در ترکیه توسعه می‌یابد.»
به باور بسیاری از تحلیلگران، به قدرت رسیدن اسلامگرایان در ترکیه و شکسته شدن تابوهایی از قبیل منع انتخاب یک اسلامگرا به مسند ریاست جمهوری ترکیه، ممنوعیت حجاب اسلامی و امثال آنها که در طول سال‌های پس از انقلاب اسلامی در این کشور لائیک بوقوع پیوسته، چیزی جز تاثیر معنوی انقلاب اسلامی ایران بر این کشور همسایه نمی تواند باشد.
در حال حاضر پرواضح است که اسلامگرایان در ترکیه با الهام از همسایه شرقی خود که برای اولین بار اسلام را در حکومت وارد کرد، آراء مسلمانان ترکیه را کسب و به بالاترین مسند حکومت در این کشور دست پیدا کرده اند.
[h=2]
تاثیر انقلاب اسلامی بر سوریه[/h] تأثیر انقلاب اسلامی در سوریه ویژگی کاملاً مجزایی دارد و محسوس ترین نمود آن، تبدیل دو دولت به متحدان تقریباً استراتژیک بوده است. پدیده ی صدور انقلاب به عنوان اولین و طبیعی ترین مولود انقلاب اسلامی، به طور متعارف پیامی برای اتحاد و جذب امت اسلامی و نفی دولت های مستبد و وابسته در جهان اسلام و دنیای عرب بود. هم گرایی و تقارب انقلاب اسلامی و دولت جمهوری اسلامی با دولتی که رسماً پایبند ایدئولوژی ناسیونالیستی - سوسیالیستی بعث بود، بعید و بر خلاف عرف می نمود.
از تأثیرات انقلاب اسلامی ایران در سوریه به عنوان بهترین نمونه می توان از تحرک دوباره جنبش اخوان المسلمین در سالهای 1980 و 1982 یاد کرد که تقریباً پس از یک دهه رکود، تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران، مبارزات و فعالیت های خود را گسترش داد و نبرد مسلحانه وسیعی علیه رژیم بعث سوریه آغاز کرد.
جنبش اسلامی سوریه درصدد برآمد تا به روش انقلاب ایران، یک انقلاب اسلامی نیز در سوریه ایجاد کند. البته لازم به ذکر است که اختلافات بین دولت سوریه و جنبش اخوان المسلمین در این کشور از زمان روی کار آمدن حزب بعث در این کشور آغاز شده بود، لیکن تحت تأثیر انقلاب اسلامی ایران، این رویارویی و اختلافات وارد مرحله جدیدتر و شدیدتری شد و به سمت مبارزات مسلحانه علیه دولت سوریه سوق پیدا کرد که هدف آن براندازی دولت و ایجاد یک حکومت اسلامی در این کشور بود. در مقابل دولت سوریه نیز عکس العمل شدیدی در برابر مخالفان از خود نشان داد و به مقابله و سرکوب شدید مخالفان و جنبش اخوان المسلمین پرداخت.
از طرفی مبارزان سوریه که مبارزات خود را بر حق و آن را در راستای تحقق یک انقلاب اسلامی در سوریه می دانستند، متوقع کمک، همکاری و همدردی از طرف رهبران انقلاب اسلامی ایران بودند وانتظار داشتند که انقلاب اسلامی دولت سوریه را در مورد سرکوب مبارزان محکوم نموده و از جنبش های اسلامی سوریه حمایت نماید. در تماس هایی که از طرف رهبران و اعضای گروه اخوان المسلمین سوریه با مقامات ایرانی و رهبران انقلاب صورت گرفت، مرتباً از موضع ایران در قبال رژیم سوریه سؤال می کردند.
[h=2]تاثیر انقلاب اسلامی بر افغانستان[/h] افغانستان به دلیل هم جواری جغرافیایی و نیز اشتراکات قومی، مذهبی، زبانی و تاریخی، بیشترین تأثیر را از انقلاب اسلامی ایران گرفته است. افغانستان هم چنین سر پل مهمی برای بازتاب انقلاب اسلامی در آسیای مرکزی بود. در دهه نخست پس از انقلاب ایران، این کشور مشغول مبارزه با شوروی سابق بود که احزاب جهادی افغانستان آن را رهبری و سازماندهی می کردند. در این زمان، سربازانی که از کشورهای آسیایی شوروی در افغانستان به سر می بردند، به نوعی با مجاهدان افغان در تماس بودند.
دهه دوم انقلاب ایران، با فروپاشی اتحاد شوروی، پیروزی مجاهدان افغان و استقلال کشورهای آسیایی شوروی سابق همزمان بود که به دلیل همسایگی و مشترکات مذهبی و فرهنگی با افغانستان، تأثیرات بسیاری از احزاب و مجاهدان افغان می گرفتند. این روند تا زمان ظهور طالبان همچنان ادامه داشت، که با ظهور این گروه تقریباً این پل ارتباطی قطع شد.
[h=2]
به هر حال بازتاب انقلاب اسلامی در جامعه افغانستان را می توان به صورت خلاصه چنین بیان کرد[/h] 1-بیداری اسلامی؛ اگر چه بیداری و احیاگری اسلامی در میان علمای اهل سنت افغانستان، به پیش از پیروزی انقلاب اسلامی باز می گردد و رهبران اصلی جهاد افغانستان از اخوان المسلمین و علمای الازهر مصر تأثیر می پذیرفتند، اما گسترش و عمومیت یافتن این احیاگری را باید معلول پیروزی انقلاب اسلامی در ایران دانست.
2-تقویت روحیه بیگانه ستیزی ؛ بیگانه ستیزی از ویژگی های بارز افغان ها است این مردم از نظر بیگانه ستیزی در همه دنیا مشهوراند و در عمل نیز ثابت کرده اند که هیچ بیگانه ای در برابر مقاومت این مردم سخت کوش و شجاع تاب ایستادگی ندارد و سرانجام خاک این کشور را ترک می کند.
جنگ های خونین افغان و انگلیس که منجر به شکست ذلت بار انگلیسی ها شد، نشان داد که افغان ها به هیچ وجه روحیه تسلیم پذیری در برابر استعمار و استثمار بیگانگان را بر نمی تابند و از کیان، شرف و عزت دینی و ملی خود عاشقانه پاسداری می کنند؛ چنان که هجوم شوروی (سابق) به افغانستان نیز این واقعیت را آشکارا به نمایش گذاشت. بالاخره روس ها پس از سال ها جهاد و مقاومت افغان ها، مفتضحانه خاک این کشور را ترک كردند.
مقاومت و تقابل موفقیت آمیز انقلاب اسلامی در برابر قدرت های امپریالیستی، به ویژه استکبار جهانی نیز روحیه بیگانه ستیزی افغان ها را تقویت کرد و آن ها را در مبارزه علیه زورگویان، بیش از پیش ترغیب کرد و بر شجاعتشان افزود.
3-رفتار مذهبی؛ گرچه افغانستان از کشورهایی است که در مورد مسایل مذهبی به شدت حساسیت داشته و دارد، اما شکی نیست که انقلاب اسلامی این حساسیت را دو چندان کرد. انقلاب اسلامی بر آگاهی مذهبی تاجیک ها، به ویژه شیعیان تاجیک این کشور تأثیری شگرف نهاد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان به حفظ حجاب گرایش بیشتری نشان دادند. استقبال عمومی برای انجام واجبات دینی، چون برگزاری نمازهای جمعه و جماعت افزایش یافت و آموزش های دینی و قرآنی با استقبال بی نظیر مردم به ویژه شیعیان مواجه شد.
هم چنین گرایش مردم به استفاده از نام ها و عنوان های اسلامی برای اشخاص و حمایت از مقدسات دینی، از دیگر آثار انقلاب اسلامی بر کشور افغانستان است.

افغانستان به دلیل هم جواری جغرافیایی و نیز اشتراکات قومی، مذهبی، زبانی و تاریخی، بیشترین تأثیر را از انقلاب اسلامی ایران گرفته است

نکته آخر آنکه در کنار اثرات عمیق مذهبی و معنوی بر روند جهادی مردم افغانستان، تاکتیک های مبارزاتی مردمی که در جریان مبارزات گسترده مردم مسلمان ایران علیه رژیم شاه به کار گرفته شده بود، بر شیوه قیام افغان ها علیه رژیم کمونیستی و اشغالگران روسی نیز تأثیر غیر قابل انکاری داشته است؛ چنان که قیام های مردمی در شهرهای هرات (17 مارس 1979) و کابل (ژوئن 1979)، نمونه های بارز این تأثیرگذاری تاکتیکی بوده است.
4-نام ها و عناوین اسلامی؛ گرایش تاجیک های افغانستان با استفاده از نام ها و عناوین اسلامی و انقلابی و پرهیز از به کار بردن عناوین و القاب غربی، از آثار انقلاب اسلامی است. بر همین اساسی حزب سیاسی تاجیک های افغانستان، «جمعیت اسلامی» نام گرفت. و پس از پیروزی مجاهدان و به دست گرفتن قدرت توسط فرمانده شهیر تاجیک «احمد شاه مسعود»، دولت افغانستان «دولتی اسلامی» معرفی گردید. استفاده از عناوین اسلامی در میان گروه قومی تاجیک، هم برای اشخاص و هم برای مؤسسات فرهنگی، نظامی متداول است.
5-بازگشت به هویت دینی؛ در گذشته بسیاری از مسلمانان به دلیل انحطاط جهان اسلام و عقب ماندگی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و نظامی، دچار نوعی سرخوردگی و خودکم بینی بودند. بر این اساس، تلاش روشنفکران، بر نادیده گرفتن ارزش های دینی و پیشینه اسلامی و تقلید کورکورانه از روش ها و شیوه های حیات غربی متمرکز شده بود. به طور طبیعی روشنفکران و قشر تحصیل کرده تاجیک های افغانستان نیز از این وضعیت متأثر بودند. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی، احساس غرور در میان این قشر رو به فزونی نهاد و شعار بازگشت به ارزش های اسلامی، در میان تاجیک ها به دلیل همزبانی با مردم ایران بسط و توسعه یافت. به این ترتیب، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تاجیک های افغانستان، به ویژه جوانان این گروه قومی، به حضور در مساجد و مجامع دینی اشتیاق بیشتری نشان دادند و تمام حرکات و سکنات خود، حتی پوشش و ظاهر خود را نیز به شکل اسلامی در آوردند؛ به گونه ای که جوانان تاجیک به نوعی از فرهنگ بسیج و سپاه پاسداران الگو برداری نمودند. این مهم را می توان حتی در نحوه آرایش موهای مجاهدین تحت امر احمد شاه مسعود به خوبی مشاهده کرد.





[/HR] منابع : 1- روزنامه رسالت / 2- روزنامه جام جم / 3- حوزه / 4- محمدی، منوچهر: بازتاب جهانی انقلاب اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چ اول، تهران،


[TD="align: center"]
[/TD]

[TR]
[TD="bgcolor: #FFFFFF"]ارتشبد سرگئی شویگو، وزیر دفاع روسیه

ایران کشوری کلیدی در تامین امنیت منطقه است

ارتشبد سرگئی شویگو با بیان اینکه ایران کشوری کلیدی در تامین امنیت منطقه است گفت: اگر کسی این حقیقت را درک نکند گمراه خواهد شد.

به گزارش خبرنگار دفاعی خبرگزاری فارس، ارتشبد سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه صبح امروز در دیدار با حسین دهقان، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران با ابراز خرسندی از سفر به جمهوری اسلامی ایران بر گسترش روابط همه‌جانبه و بلند مدت میان دو کشور تأکید کرد.

وی با قدردانی و استقبال از رویکرد ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران در توسعه روابط با روسیه گسترش و تعمیق روابط دفاعی و فنی با ایران را فاکتور بسیار مهمی در تأمین امنیت و ثبات منطقه‌ای و جهانی دانست.

وزیر دفاع روسیه با بیان اینکه ما دارای چالش و تهدیدهای مشترکی هستیم تصریح کرد: ایران و روسیه می‌توانند با همکاری و مساعدت دو طرف با این چالش‌ها و تهدید‌ها مقابله کنند.

ارتشبد سرگئی شویگو در ادامه افزودک ما ارزش زیادی برای اقدامات جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر قائل هستیم و خواستار همکاری مشترک در این زمینه باشیم.

وزیر دفاع روسیه با اشاره به اهمیت موافقتنامه‌ای که در این سفر به امضاء می‌رسد، اظهارامیدواری کرد: با امضای این توافقنامه همکاری‌های دفاعی، نظامی ایران و روسیه بیش از پیش ارتقاء و گسترش یابد.

وی با تجلیل از نقش امنیتی جمهوری اسلامی ایران، گفت: ایران یک کشور کلیدی در تأمین امنیت منطقه است و اگر کسی این حقیقت را درک نکند گمراه خواهد شد.

ارتشبد سرگئی شویگو با اشاره به رویکرد سازنده جمهوری اسلامی ایران در اثبات صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای خود گفت: روسیه از این رویکرد سازنده حمایت کرده و می‌کند.

طرفین در این دیدار با توجه به اراده دو کشور در ارتقای روابط دفاعی برای حل و فصل مشکل S300 توافق کردند.


[/TD]
[/TR]

روزنامه «الریاض» چاپ عربستان

ایران در خاورمیانه از عصای سحرآمیز استفاده می‌کند
خبرگزاری تسنیم: یک روزنامه سعودی تصریح کرد: ایران توانسته با عصای سحرآمیز خود برای حل مشکلات منطقه و جهان عرب وارد صحنه بین‌المللی شود.

به گزارش گروه سایر رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، یک روزنامه سعودی تصریح کرد: ایران توانسته با عصای سحرآمیز خود برای حل مشکلات منطقه و جهان عرب وارد صحنه بین‌المللی شود.

روزنامه «الریاض» چاپ عربستان نوشت: ضعف کشورهای عربی همانا نداشتن عصای سحرآمیزی است که تهران به وسیله آن مشکلات متعدد خود را در منطقه حل می‌کند.

این روزنامه به نقل از دکتر «مطلق بن سعود المطیری» افزود: مشکل اعراب مشکل اقتصادی یا فرهنگی نیست بلکه مشکلی سیاسی است که کشورهای عربی در 60 سال گذشته بعد از برپایی انقلاب‌های نظامی، هنوز از تنگناهای سیاسی رنج می‌برند تا جایی که سیاست اعراب به سیاست اختلاف و شک و دسیسه تبدیل شده است.

این کارشناس عرب می‌افزاید: تفکر سیاسی عربستان بر رویارویی با خطر ایران و اتحاد کشورهای خلیج فارس بنا شده اما این طرح با نوعی مناقشه و محافظه‌کاری و تردید روبرو شد و همین عوامل، فرصت استفاده از موقعیت‌های مهم را در منطقه برای کسب موفقیت برای ایران فراهم کرد.

روزنامه مذکور افزود: ایران می‌داند چگونه از فرصت‌ها به نفع خود استفاده کند و به موفقیت برسد و در این شرایط نه ارتباط و نه قطع ارتباط با ایران، هیچکدام به نفع منطقه نیست چرا که نزدیک شدن به ایران یعنی به رسمیت شناختن نقشه‌های این کشور و قبول سیطره آن بر مواضع حیاتی منطقه و قطع ارتباط نیز یعنی شعله‌ور کردن آتش درگیری‌های طایفه‌ای بین اعراب و گشودن درهای جدید برای آغاز درگیری‌های عربی- عربی به شمار می‌آید.

المطیری در این تحلیل اضافه کرد: حضور ایران در کشورهای عراق و سوریه و لبنان و اخیراً هم در یمن امری نیست که بتوان آن را نادیده گرفت بلکه در واقعیت وجود دارد و قبول آن مساوی است با پذیرش سیطره فارس‌ها بر جهان عرب.

یادآور می‌شود چند سال پیش سعودالفیصل وزیر خارجه عربستان در اظهاراتی آمیخته با عصبانیت گفت آمریکایی‌ها عراق را در سینی طلا گذاشته و آن را تقدیم ایران کردند.

*آتلانتیک: ایران خلاف آمریکا اما استراتژیک رفتار می‌کند

یک نشریه آمریکایی نوشت: اگر یاری ایران نبود حکومت سوریه در اثر جنگ سال‌ها قبل سرنگون شده بود.

جفری کوکدبرک در نشریه آتلانتیک با اشاره به اظهارات اوباما مبنی بر اینکه «ایران استراتژیک رفتار می‌کند و بدون تفکر قبلی دست به هیچ‌کاری نمی‌زند»، افزود: به گفته اوباما، «ایرانی‌ها معتقد به یک جهان‌بینی هستند و منافعشان را در نظر می‌گیرند و در این راه همه منافع و مضرات کار را هم محاسبه کرده‌اند و در مقابل آن پاسخگو هستند اما این استدلال هرگز منافی این حقیقت نیست که رژیم جمهوری اسلامی یک حکومت دینی است که انواع آرمان‌گرایی‌هایی را که من از آنها منزجرم را در برگرفته است. ایران یک کشور بزرگ و قدرتمند است. آنها خود را بازیگری مهم در صحنه جهانی می‌یابند و به نظر من قصد خودکشی هم ندارند».

نویسنده آتلانتیک خاطر نشان می‌کند: برخلاف تلقی اوباما هیچ نشانی دیده نمی‌شود که ثابت کند حاکمان ایران تصمیم داشته باشند به دستور کاری جهانی ملحق شوند که آمریکا و متحدانش آن را معین می‌کنند. واقعیات میدانی، دقیقا خلاف این مدعا را ثابت می‌کند. ایران امروز بیش از هر زمان دیگر مایل است به یک قدرت مسلط منطقه تبدیل شود، صد البته طبق معیارها و اصول خود.[SPOILER]

آتلانتیک می‌افزاید: رهبر عالی ایران و وفادارترین یارانش گواه این مدعا هستند و به دفعات نشان داده‌اند که روی خوشی به آمریکا نشان نمی‌دهند. در سراسر خاک خاورمیانه بزرگ، تحرکات صریح و بی‌پرده ایران برای بسط دادن دامنه نفوذ خود در سطح منطقه، به وضوح نمایان است.

این نشریه آمریکایی افزود: حمایت ایران از قیام شیعیان در یمن و بحرین، تحرکات در لبنان به واسطه نیروی نیابتی‌اش در بیروت یعنی «حزب‌الله»، نقش ایران در «غزه» همه و همه تصدیق می‌کند که آیت‌الله «علی خامنه‌ای» رهبر عالی ایران دیدگاهی دارد که کاملا مغایر با چیزی است که مد نظر اوباماست. سند گویای این امر، حمایت از سوریه است. اگر یاری ایران نبود، دولت سوریه سالها قبل فرو پاشیده بود.

کوکدبرک تصریح کرد: ریشه عمیق این حمایت، اتحاد دو کشور است که هر دو از آن بهره‌مند و منتفع شده‌اند.

همزمان با این تحلیل خاویر سولانا مسئول اسبق سیاست خارجی اتحادیه ضمن تحلیلی که از سوی ال پائیس منتشر شد، تصریح کرد برای حل منازعه سوریه باید حکومت بشاراسد را به رسمیت شناخت. باید پس از مدت‌ها مبارزه با اسد، حضور او را برای حل و فصل منازعه پذیرفت. برای رسیدن به آتش‌بس باید از ایران و روسیه به دو عنوان دو متحد قدرتمند سوریه کمک گرفت.

*سینکایا: مردم ایران گفتار و رفتار باراک اوباما را متناقض ارزیابی می‌کنند

دکتر بایرام سینکایا مشاور مرکز تحقیقات استراتژیک خاورمیانه در ترکیه ضمن انتشار این تحلیل در «اورسام» نوشت: آخرین دور مذاکرات هسته‌ای بین ایران و 5+1 (پنج عضو دائم شورای امنیت به همراه آلمان)، 17-24 نوامبر در وین برگزار شد. آخرین روز برای رسیدن به توافق نهایی 24 نوامبر بود. چند روز قبل از این تاریخ وزرای خارجه کشورهای درگیر در مسئله به منظور یافتن راهی برای گره‌گشایی از روند مذاکرات، راهی وین شدند، اما هیچ دورنمای مثبتی از این مذاکرات انتظار نمی‌رفت و طرفین در راستای گسترش برنامه اقدام مشترک به ادامه روند مذاکرات رضایت دادند.

به گزارش دیپلماسی ایرانی، وی در پاسخ به این سؤال که چرا مذاکرات به نتیجه نرسید؟ می‌نویسد: عوامل مختلفی در عدم دست یافتن به نتیجه دخیل هستند. ابتدا اینکه بحران ناشی از عدم اعتماد بسیار عمیق است چنانکه نامه‌های ارسالی از سوی اوباما به رهبر ایران آیت‌الله علی خامنه‌ای برای غلبه بر بحران بی‌اعتمادی کافی نبود، ملت ایران نیز به نوبه خود این تصمیم را به عنوان تناقض در گفتار و اعمال اوباما قلمداد می‌کنند. به عنوان شاهد مثال، جلسات دوجانبه و سه‌جانبه‌ای که بین وزیران امور خارجه دو کشور ایران و آمریکا به منظور رسیدن به پیشرفت در حل موضوعات گره خورده در روند مذاکرات برگزار می‌شود، بازخورد مثبتی را از خود نشان نمی‌دهد.

در ادامه این تحلیل آمده است: رهبر جمهوری اسلامی ایران، آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای گفتمان دوجانبه‌ای را در طول مذاکرات پیش گرفت. اگر چه ایشان از دولت روحانی و تیم مذاکره‌کننده‌اش حمایت می‌کند اما اغلب غیرقابل اعتماد بودن آمریکا و غرب را نیز مورد تاکید قرار می‌داد.

سینکایا ادامه می‌دهد: دو نکته اساسی مورد اختلاف بین ایران و گروه 5+1 در روند مذاکرات هسته‌ای وجود دارد. اولین موضوع تاثیرگذار، اختلاف در میزان غنی‌سازی اورانیوم است که ایران اجازه خواهد داشت تا به آن اندازه فعالیت کند. زمانی که آمریکا و متحدانش در تلاش برای عنوان کردن این گزاره‌اند که درصدد جلوگیری از دستیابی احتمالی ایران به سلاح هسته‌ای هستند، ایران نیز هرگونه محدودیت در غنی‌سازی و استفاده نظامی از برنامه هسته‌ای را رد می‌کند. موضوع مورد اختلاف بعدی، مسئله تحریم‌ها و کاستن از موانع پیش روی برنامه هسته‌ای ایران هست. ایران خواهان لغو فوری تحریم‌ها و کاستن از موانع پیش‌روی برنامه هسته‌ای‌اش در کوتاه‌مدت است.


١٠:٣٩ - پنج شنبه ١٨ دی ١٣٩٣ /
[/SPOILER]

[TD="bgcolor: #FFFFFF"]روزنامه الحیات

آمریکا بخواهد یا نخواهد؛ ایران قدرت منطقه ای است

روزنامه الحیات: ایران برای تبدیل شدن به قدرت منطقه ای و تامین منافعش در انتظار موافقت یا عدم موافقت امریکا نبوده است .

به گزارش واحد مرکزی خبر، این روزنامه نوشت: ایران بجای اتکا به آمریکا، از زمان وقوع انقلاب به رهبری (امام) خمینی این تلاش را آغاز کرده و همواره به دنبال تامین منافع خود در منطقه بوده است و در این میان طرف زیان دیده همواره عربها بودند.

این روزنامه نوشت: ایران در انتظار اظهارات باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا یا روسای جمهور قبلی این کشور نبوده است که بخواهد قدرتی منطقه ای شود بلکه تلاش کرده است تا در این مسیر از روابط دینی و مذهبی و جایگاه ژئوپلتیک کشورشان و ایستادگی در کنار فلسطینی ها استفاده کند .

به نوشته الحیات، تحریم اعمال شده علیه ایران از زمان وقوع انقلاب تاکنون و همچنین جنگ تحمیل شده غرب بدست صدام به نفع آنها بوده است چرا که آنها توانسته اند خود را با واقعیت جدید وفق دهند .

روزنامه الحیات در این مطلب خود با اشاره به سخنان رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اینکه درصورت دستیابی به توافق هسته ای دراز مدت با غرب، به ایران اجازه دهد قدرت منطقه ای موفقی باشد، گفت: آنچه رئیس جمهور آمریکا نگفت اینست که" ایران هم اکنون قدرت منطقه ای است و این قدرت را از آمریکا نگرفته است و این جایگاه ایران موجب تثبیت نفوذش در عراق و اطراف آن و ایفای نقش اساسی در راه حلی سیاسی برای سوریه است".

روزنامه الحیات نوشت: فروپاشی برخی از رژیم های عربی به ایران امکان داده است تا الگوی جدید خود را به منطقه معرفی کند .

به نوشته الحیات، چه واشنگتن بخواهد و چه نخواهد تهران با تلاش متحدان خود این نظام جدید را ایجاد خواهد کرد .


[/TD]


٠٩:٣٤ - دوشنبه ١٥ دی ١٣٩٣ /

نعیم آقبیق، پژوهشگر حقوق بین‌المللی سوریه

هیچ کشور اسلامی در حسن‌ نیت به پای ایران نمی‌رسد

پژوهشگر حقوق بین‌الملل سوریه سفر رئیس کمیسیون اقتصادی ایران و سوریه به دمشق را بسیار مثبت ارزیابی کرد و گفت: ایران با دیگر کشورهای اسلامی به خاطر حسن‌ نیت، حمایت از حق و عدالت و مستقل بودن در تصمیم‌گیری، متفاوت است.

«نعیم آقبیق» پژوهشگر حقوق بین‌المللی سوریه در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در دمشق روابط دوستانه و محکم ایران و سوریه را موجب شکست همه نقشه‌های واشنگتن برای منطقه از ایجاد ناآرامی تا طرح‌های تجزیه‌طلبانه دانست.

وی همکاری گسترده کشورش با تهران را طبیعی دانست و گفت: ایران با دیگر کشورهای اسلامی به خاطر حمایت‌هایش از حق و عدالت و استقلال در تصمیم‌گیری، متفاوت است.

این کارشناس سوری تصریح کرد: همکاری اقتصادی بین تهران و دمشق بر اساس حقوق بین‌المللی است که منافع ملت‌ها را مد نظر می‌گیرد و منعکس کننده سطح عالی نیک عهدی، حسن نیت و دوستی ایران با شرکای خود است، مواضع ایران در قبال دمشق کاملا روشن است و تهران همواره خواهان داشتن رابطه‌ای پویاتر با سوریه است.

آقبیق درباره سفر «رستم قاسمی» رئیس کمیته توسعه روابط اقتصادی ایران و سوریه به دمشق و ملاقات وی با بشار اسد گفت: ایران تنها کشور اسلامی است که نظام موسساتی واقعی و کاملی دارد بنابراین سفرهای مقامات ایران و مسئولین نهادهای این کشور به دمشق طبیعی است و این نشان می‌دهد که ایران در تعامل با شرکای خود کمک به توسعه نهادهای آنها هم برایش حائز اهمیت است نه اینکه تنها بر اساس اصول سیاسی با شرکای خود تعامل کند و بلکه بر اساس اصول فنی نیز رابطه قوی دارد.

پژوهشگر حقوق بین‌الملل سوریه افزود: طبعا سوریه وقتی با تحریم‌های اقتصادی از سوی قدرت‌های بزرگ روبروست باید به سراغ کشوری دوست و شریک خود همچون ایران برود که در جبهه‌ای مشترک با سوریه برای مبارزه با تروریسم و توطئه غربی‌ها واقع است.

اقبیق تاکید کرد: به اعتقاد من تنها برادران ایرانی ما برای ورود به بازار سرمایه‌گذاری در سوریه شایسته اعتماد هستند.

وی در پایان گفت‌وگوی خود با خبرنگار فارس اظهار داشت: ایران در مقام قدرتی بزرگ در منطقه و دارا بودن قدرت توسعه همه بخش‌ها و نهادهای خود از جمله بهره‌مندی از انرژی صلح آمیز هسته‌ای می‌تواند همسایگان خود را نیز بهره‌مند سازد و در عین حال خود نیز از این امر سود خواهد برد.

[="Blue"]


[/]

[="Blue"]
هفته‌نامه نیوزویک

ایران با نفوذترین کشور در عراق است
هفته‌نامه نیوزویک در گزارشی اعلام کرد ایران با نفوذترین کشور در عراق است.

نیوزویک نوشت: ایران به خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کمک به نیروهای عراقی در نبرد با داعش به‌ویژه در منطقه «دیاله» نقش عمده‌ای دارد. ایران اکنون با نفوذترین بازیگر خارجی در عراق است.
نیوزویک افزود: «قاسم سلیمانی» نه تنها به ارتش و شبه‌نظامیان عراق مشاوره می‌دهد بلکه از خطوط مقدم نیز بازدید می‌کند و اجازه می‌دهند که از آنها در نزدیکی مناطق جنگی عکس گرفته شود. ایران نمی‌خواهد داعش یا گروه‌های افراطی برعراق مسلط شوند.
نیوزویک می‌نویسد: تمامیت ارضی عراق و امنیت اماکن مقدس شیعه در شهرهای نجف،‌ کربلا و سامرا برای ایران بسیار مهم است «اندکی بعد از تصرف بخش‌های مهمی از شمال عراق از سوی داعش، «حسن روحانی» رئیس‌جمهوری ایران، به «حیدر العبادی» نخست‌وزیر عراق، اطمینان داد که ایران، امنیت و ثبات عراق را امنیت و ثبات خود می‌داند.» قدرت گرفتن داعش به ایران فرصت داده است تا به عراقی‌ها، جهان عرب و آمریکا نشان دهد که قدرت مهم خاورمیانه است و باید با این جایگاه به رسمیت شناخته شود و متناسب آن با تهران رفتار شود.
تحلیلگر نیوزویک درباره تفاوت نقش کنونی ایران در عراق با سال 1382 شمسی (2003 میلادی) که آمریکا به این کشور حمله کرد، نوشت: «بعد از سال 2003، ایران نقش عمده‌ای در عراق ایفا کرد اما اکثرا پشت پرده حضور داشت و به آموزش گروه‌های متعددی از شبه‌نظامیان شیعه و برخی گروه‌های سنی مشغول بود.[/]

[="Blue"]
«باربارا ماترا»، نماینده پارلمان اروپا و نماینده ایتالیا

ایران یک بازیگر منطقه‌ای مهم و شریک انرژی و تجاری اروپاست
خبرگزاری تسنیم: شنبه، بالاخره سناتورها و نمایندگان مجلس ایتالیا برای انتخاب رئیس جمهور جدید و جانشین جورجیو ناپولیتانو به توافق رسیدند و یک قاضی را به ریاست جمهوری ایتالیا برگزیدند.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، نخست وزیر متئو رنتزی با دست گذاشتن روی یک قاضی (سرجیو ماتارلا، قاضی دادگاه قانون اساسی این کشور) از او برای رسیدن به پست ریاست جمهوری، حمایت کرد و دست آخر نیز، گزینه او رئیس جمهور «چکمه» شد.

پیش از این، بسیاری از کارشناسان و سیاستمداران ایتالیایی شانس رومانو پرودی، نخست وزیر اسبق این کشور را بیش از دیگر نامزدها می دانستند. با استعفای جورجیو ناپولیتانو از مقام ریاست جمهوری ایتالیا، دردسر تازه‌ای به مجموعه مشکلات سومین اقتصاد بزرگ حوزه یورو اضافه شد. مرد کارکشته، اعلام بازنشستگی کرد و به سبک بازیکنانی چون روبرتو باجو در کالچو (لیگ فوتبال ایتالیا)، چکمه‌های خود را آویخت. حالا پارلمان ایتالیا باید هر چه سریعتر جانشین ناپولیتانو را معرفی کند.

ناپولیتانو که 89 سال دارد، دلیل این اقدام را افزایش سن و خستگی عنوان کرد. جورجیو ناپولیتانو که 89 سال سن دارد، زندگی سیاسی خود را از سال 1953 و بعنوان نمایندۀ حزب کمونیست ایتالیا در پارلمان این کشور آغاز کرد.

وی همچنین سابقۀ وزارت کشور و نمایندگی در پارلمان اروپا را دارد. جورجیو ناپولیتانو بمدت 8 سال، نمایندۀ حزب کمونیست ایتالیا در پارلمان اروپا بود. از دیگر سمت های او پیش از ریاست جمهوری ایتالیا می توان به ریاست کمیسیون امور نهادها در اتحادیۀ اروپا اشاره کرد.

جورجیو ناپولیتانو که توسط رئیس جمهوری پیش از خود به عنوان سناتور مادام العمر ملقب شده بود، برای نخستین بار در تاریخ دهم می 2006 ریاست جمهوری این کشور را بعهده گرفت. وی همچنین نخستین فرد از حزب کمونیست ایتالیا است که به این سمت منصوب شد. او یازدهمین رئیس جمهوری ایتالیا بود که به مدت 9 سال این سمت را در اختیار داشت. ناپولیتانو اولین بار در سال 2006 میلادی و برای دومین بار نیز در 20 آوریل 2013 و در شرایطی که ایتالیا دچار بحران سیاسی بود، انتخاب شد. با استعفای رئیس جمهوری، پیترو گرسو، رئیس سنا و سرپرست سابق گروه مقابله با مافیا در ایتالیا به طور موقت این سمت را برعهده گرفته بود.

خبرنگار بین الملل تسنیم برای بررسی آخرین تحولات سیاسی و اقتصادی در «چکمه» با «باربارا ماترا»، نماینده پارلمان اروپا و نماینده ایتالیا در این پارلمان گفتگو کرده که در ادامه پرسش و پاسخ های آن از نظر شما مخاطبان می گذرد.[SPOILER]

به نظر شما چه کسی بهترین جایگزین برای جورجیو ناپولیتانو بود؟

من نمی توانم نام هیچ کاندیدای خاصی را ببرم ، اما من می گویم که مایل بودم رئیس جمهور آینده یک زن باشد. مردان عموما 79.27 درصد همه ی پست های سازمانی را در ایتالیا اشغال کرده اند از فرمانداری گرفته تا مناصب بالاتر در وزارتخانه ها و پارلمان ها ، ایالات، مناطق و همینطور بقیه مناصب. من سالهای زیادی است که برای تساوی جنسیتی مبارزه می کنم بنابراین امیدوار بودم که یک زن به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود.

به نظر شما سیلویو برلوسکونی جایگزین خوبی برای ناپولیتانو بود؟

البته برلوسکونی می تواسنت یک رئیس جمهور عالی باشد اما من همانگونه که گفتم اکنون زمانی بود که ایتالیا باید یک رئیس جمهورِ زن، برگزیده می شد.

نظر شما درباره رومانو پرودی چیست، آیا او می توانست یک رئیس جمهور موفق باشد؟

به نظر من آقای پرودی یک نامزد ایده آل نبود. او در انتخابات 2013 شکست خورد و پارلمان ایتالیا در مقابل ریاست جمهوری احتمالی او ایستاد.

نظر شما درباره عملکرد اقتصادی ماتئو رنتزی در سال 2014 چیست؟

اگر به 6 ماه پیش و ریاست ایتالیا در اتحادیه اروپا برگردیم من انتظار نتایج بیشتری را داشتم. من معتقدم حداقل 4 شانس عمده ی ما از دست رفت. نخست آنکه آلمان توافق روی قانون "made in" را بایکوت کرد که اجازه می داد محصولات تولیدی در بیشتر بخش های اتحادیه اروپا برچسب "European" بخورند. دوما، رفتن از عملیات "Maro Nostream" به "Triton" که مبارزه علیه مهاجرت غیر قانونی را تقویت نکرد. سوما شورا به توافقی درباره فعالیت های "Woman on board" که یک پیش نویس اجرایی در خصوص تساوی جنسیتی با هدف تشویق حضور زنان در شرکت ها می شد دست نیافت و آخری اینکه، مسئله ی دونفر نیروی دریایی ایتالیا که دستگیر شدند و توسط نیروهای هندی بازداشت شدند، هنوز حل نشده است.

پیشنهاد شما برای حل بحران اقتصادی ایتالیا چیست؟

ایتالیا ابتدا باید فضایی برای استفاده ی بهتر از سرمایه گذاری منطقه ای در اتحادیه اروپا ایجاد کند. پایان سال 2015 آخرین زمان برای تخصیص و هزینه کردن منابع بودجه ی ساختاری اروپا در دوره 2007-2013 است . ایتالیا در بین کشورهای اروپایی، کمترین سهم از منابع موجود را برد. مطابق اصول کمیسیون اروپا، در بین لیست اعضایی که بهترین استفاده را از این بودجه کردند، ایتالیا در بین آخری ها بود که فقط 62.4% از منابع موجود را جذب کرده بود. تنها جمهوری چک، اسلواکی، رومانی و کرواسی بدتر از ایتالیا عمل کرده بودند. در مورد تامین ملی(co-financig)، ایتالیا 140 میلیارد یورو را تا 31 دسامبر 2015 هزینه خواهد کرد. علاوه بر این در دوره 2014 – 2020 ایتالیا 32.2 بیلیون یورو را تحت سیاست همبستگی اروپا مدیریت خواهد کرد.

اولویت های اصلی برنامه سرمایه گذاری ایتالیا برای حل بحران اقتصادی باید شامل موارد زیر باشد:
*توسعه یک محیط تجاری با نوآوری دوستانه
*تعبیه زیرساخت هایی با بهره وری بالا ، مدیریت و کارایی منابع ملی
*افزایش مشارکت بازار نیروی کار، ارتقای ظرفیت اجتماعی و بهبود کیفیت نیروی انسانی
*حمایت از کیفیت، اثربخشی و کارایی مدیریت دولتی

پیش بینی شما در مورد اقتصاد ایتالیا در سال 2015 چیست؟

باید بگویم که فضا در سطح جهانی در حال بهبود است. ارزش یورو دربرابر کاهش بهای دلار آمریکا حفظ می شود، قیمت نفت در یک سطح خیلی پایین ثابت می ماند که این اثر چشمگیری بر بهبود کشورهای واردکننده ای چون ایتالیا دارد و از این نظر تاثیر خوبی بر ما دارد. همچنین ایتالیا باید اعتماد خانوارها، تجار و افراد جوان را بازسازی کند.

در 15 ژانویه، در چارچوب read-show برای ارتقای برنامه سرمایه گذاری، «جرکی کتِنن» (jyrki katainen)، مسئول شغل، رشد، سرمایه گذاری و رقابت پذیری اعلام کرد ایتالیا کشوری است که قادر است فضاهای جدیدی برای انعطاف پذیری سرمایه گذاری در اتحادیه ی اروپا داشته باشد. کمیسیون اروپا پیشنهادهای مشخصی برای بودجه اروپایی و سرمایه گذاری استراتژیک برای تجهیز حداقل 315 میلیارد یورو در بخش خصوصی و دولتی خواهد داشت. پیام واضح است؛ این فرصت بزرگی برای ایجاد شغل و رشد مورد نیاز است تا پروژه های توسعه محور و ریسک های سرمایه ای برای شرکت های کوچک و متوسط آغاز شود.

اما برای موفق شدن ایتالیا باید اصلاحات لازم برای بهبود فضای سرمایه گذاری انجام شود. این اصلاحات برای موفقیت فعالیت های جدید لازم است تا سرمایه گذاری انجام شود و رشد از سر گرفته شود. این نشانه ها گام نخست برای انعطاف پذیری و پایان ریاضت است و حالا زمانی است که باید کار را انجام دهیم.

روابط اقتصادی بین ایران و اتحادیه اروپا را در سال 2015 چگونه می‌بینید؟

به طور تاریخی، اتحادیه اروپا همیشه ایران را به عنوان یک بازیگر منطقه ای مهم و یک شریک بالقوه در زمینه ی تجاری، انرژی، پژوهش، فرهنگ و زمینه های دیگر در نظر داشته است.
گرچه همکاری بین همکاری و اتحادیه اروپا الان نیز وجود دارد اما باید این رابطه را تقویت کنیم و آن را به سطوح عمیق تر ببریم. محدودیت های موجود برای همکاری ما از نگرانی اتجادیه اروپا و جوامع بین المللی درباره ی برنامه هسته ای ایران است، که باید گفت اکنون زمانی است که باید ایران و کشورهای 1+5 مذاکرات را ادامه دهند تا به سمت پیشرفت های بعدی و راه حل های جامع بلندمدت این مسئله قدم بردارند.

گفتگو از مهدی دل روشن[/SPOILER][/]

[="Blue"]
ایران و دورنمای روشن روابط منطقه ای
تهران- ایرنا- مواضع رهبران و مقام های بلندپایه کشورهای گوناگون جهان درباره موضوع های همپیوند با جمهوری اسلامی ایران، از اهمیت ویژه ای برخوردار است و بخشی از سیاست اعلامی آن کشورها را نمایان می کند.

بررسی محورهای مورد تاکید شخصیت های برجسته جهان، نقشه راهی برای تصمیم سازی های کلیدی در عرصه سیاست بین المللی، منطقه ای و حتی داخلی است.

در همین پیوند، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) به طور روزانه مهمترین موضع گیری های سیاستمداران و رهبران کشورهای جهان درباره جمهوری اسلامی ایران را از رسانه های گوناگون محوریابی و ارایه می کند.

مجموعه پیش رو، به بازتاب سخنان «فواد معصوم» رییس جمهوری عراق، «سلیم الجبوری» رییس مجلس عراق، «حیدر العبادی» نخست وزیر عراق، «عمار حکیم» رییس مجلس اعلای اسلامی عراق، «مسعود بارزانی» رییس اقلیم کردستان عراق، «رفعت هوسوویچ» معاون نخست وزیر مونته نگرو، «ولادیمیر رادولوویچ» قایم مقام امور سیاسی وزارت امور خارجه مونته نگرو، «هوا چون اینگ» سخنگوی وزارت امور خارجه چین، «آلاء طالبانی» نماینده فراکسیون کرد در مجلس عراق، «عباس بیاتی» عضو «ائتلاف ملی عراق» و رییس انجمن پارلمانی 2 کشور در مجلس عراق، «بیگرد طالبانی» رییس فراکسیون اتحادیه میهنی کردستان در مجلس اقلیم کردستان عراق، «امید خوشناو» رییس فراکسیون حزب دموکرات کردستان عراق در مجلس اقلیم کردستان عراق، «مارون لحام» سراسقف لاتین در اردن، «عمرو موسی» دبیرکل پیشین اتحادیه عرب، «برهم احمد صالح» معاون پیشین نخست وزیر عراق و معاون رهبر «اتحادیه میهنی کردستان عراق» و «محمود الشهدانی» رییس پیشین مجلس عراق و عضو «نیروهای اتحاد وطنی» عراق، طی روزهای سوم تا پنجم دی ماه 1393 اختصاص دارد.

محور سخنان آنان موضوع هسته ای، مناسبات جاری و مسائل منطقه بوده است.

** گفت و گوهای هسته ای

- «عمرو موسی» دبیرکل پیشین اتحادیه عرب، سوم دی، خبرگزاری فارس:

عمرو موسی با تاکید بر پشتیبانی همیشگی مصر از حق ایران در استفاده از انرژی صلح آمیز هسته ای، بر دیدگاه مشترک ایران و مصر برای عاری سازی خاورمیانه از سلاح کشتار جمعی تاکید کرد.
[SPOILER]
- «ولادیمیر رادولوویچ» قایم مقام امور سیاسی وزارت امور خارجه مونته نگرو، چهارم دی، ایرنا:

به گزارش سفارت ایران در بلگراد، ولادیمیر رادولوویچ در دیدار سفیر غیرمقیم جمهوری اسلامی ایران در پودگوریتسا، گفت: مونته نگرو با وجود اینکه بر روند گفت و گوهای هسته ای تاثیر مستقیم ندارد، اما با دقت این امر را پیگیری و از دستیابی 2 طرف به یک توافق همه جانبه و مناسب در گفت و گوها پشتیبانی می کند.

وی پیشرفت گفت و گوهای هسته ای با گروه 1+5 را راضی کننده توصیف کرد و گفت: پایان موفقیت آمیز این گفت و گوها آثار مثبتی بر امنیت جهانی خواهد داشت.

وی افزود: این توافق همه جانبه باید در خاورمیانه بهره گیری از انرژی هسته ای صلح آمیز را تضمین کند.

رادولوویچ با اشاره به اینکه محتوای توافق های حاصل شده مهمتر از سرعت گفت و گوها است، ابراز امیدواری کرد روند کنونی گفت وگوها به نتیجه موفقیت آمیز منجر شود.

- «رفعت هوسوویچ» معاون نخست وزیر مونته نگرو، پنجم دی، ایرنا:

معاون نخست وزیر مونته نگرو در دیدار سفیر غیرمقیم جمهوری اسلامی ایران در پودگوریتسا، با تاکید بر نقش مهم جمهوری اسلامی ایران در ثبات منطقه خاورمیانه، سیاست خارجی کشورمان را قابل تحسین دانست و با اشاره به تحریم هایی که در این مدت بر ایران تحمیل شده است، گفت: اگر این تحریم ها به کشور دیگری تحمیل می شد نمی توانست سختی های ناشی از تحریم ها را تحمل کند.

- «هوا چون اینگ» سخنگوی وزارت امور خارجه چین، پنجم دی، ایرنا:

سخنگوی وزارت امور خارجه چین گفت: پکن امیدوار است در نشست آینده ایران و گروه 1+5 که در سال تازه میلادی برگزار می شود، 2 طرف به توافقی جامع و کامل دست یابند.

وی گفت: امیدواریم طرف های مرتبط با موضوع هسته ای ایران اختلاف نظرها را کنار بگذارند تا هر چه زودتر نتایج مطلوب و دلخواه به دست آید.

رادیو بین المللی چین نیز در گزارشی به نقل از وی اعلام کرد «چین بر این باور است که طرف ها باید ارزش شرایط مطلوب کنونی را که در گفت و گوهای گذشته به دست آمده است، بدانند و همه تلاش ها را بر از میان بردن اختلاف ها متمرکز کنند.

وی تصریح کرد: دستیابی به نتیجه مطلوب و تصمیم های شایسته خواست همه کشورها از جمله چین بوده و پکن امیدوار است این مهم در نشست سال میلادی جدید اتخاذ شود.

** روابط جاری

- «حیدر العبادی» نخست وزیر عراق، سوم دی، ایرنا:

حیدر العبادی نخست وزیر عراق در دیدار رییس مجلس شورای اسلامی ایران با قدردانی از کمک های ایران در جنگ علیه تروریسم، تاکید کرد ایران در جریان بحران جاری و سقوط موصل خالصانه با همه امکانات به کمک عراق آمد.

حیدر العبادی گفت: جمهوری اسلامی ایران در همه مراحل و سختی ها کنار ملت عراق قرار داشته است. از همین رو، از ایرانی ها تشکر می کنیم و هیچگاه آن را فراموش نمی کنیم.

نخست وزیر عراق تاکید کرد «2 ملت و 2 کشور در مسائل سیاسی، تجاری و رشد و توسعه باید در کنار هم باشند، چرا که هر 2 ملت به هم وابسته هستند».

وی افزود: می توانیم با کمک و پشتیبانی یکدیگر آینده ای روشن را برای 2 کشور و منطقه رقم بزنیم.

- «فواد معصوم» رییس جمهوری عراق، سوم دی، ایرنا:

رییس جمهوری عراق در دیدار رییس مجلس شورای اسلامی گفت: ایران نخستین کشوری بود که از عراق در برابر یورش تروریست ها پشتیبانی کرد؛ زمانی که ما به امکانات رویارویی با تروریست ها نیاز داشتیم.

فواد معصوم گفت: درباره رفت و آمدهای شهروندان 2 کشور به یک سازماندهی نیاز داریم تا مشکلات مردم در مناسبت ها به ویژه اربعین کاهش یابد.

رییس جمهوری عراق، ایران را کشور دوم خود خواند و به دعوت رییس جمهوری اسلامی ایران برای سفر به ایران که رییس مجلس شورای اسلامی به وی ابلاغ کرد، پاسخ مثبت داد.

- «سلیم الجبوری» رییس مجلس عراق، سوم دی، ایرنا:

سلیم الجبوری در دیدار با رییس مجلس شورای اسلامی گفت: روابط ایران و عراق در شرایط حساس کنونی در چارچوب صداقت ادامه دارد.

وی با بیان اینکه این رویه، 2 کشور را در زمینه های گوناگون به هم پیوند می دهد، افزود: این روابط باید توسعه و تعمیق بیشتر یابد تا امنیت و ثبات 2 کشور را تقویت کند.

رییس مجلس عراق تاکید کرد «کشورهای گوناگون باید برای دفع تروریسم تلاش کنند».

- «عباس بیاتی» عضو «ائتلاف ملی عراق» و رییس انجمن پارلمانی 2 کشور در مجلس عراق، سوم دی، ایرنا:

فقط ایران بود که به کمک ملت عراق آمد تا توانستیم بغداد و اربیل را در برابر یورش تروریست های داعش حفظ کنیم.

روابط ایران و عراق نمونه خوبی از یک رابطه 2 کشور اسلامی در جهان است.

- خانم «آلاء طالبانی» نماینده فراکسیون کرد در مجلس عراق، سوم دی، ایرنا:

خانم آلاء طالبانی در دیدار با رییس مجلس شورای اسلامی تاکید کرد «ایران در زمان دیکتاتوری «صدام حسین» به کردها پناه داد و به ما کمک کرد».

در جریان بحران کنونی و حمله گروه تروریستی داعش به خاک عراق نیز ایران نخستین کشوری بود که به درخواست ملت ما برای رویارویی با تروریست ها پاسخ مثبت داد.

بدون کمک ایران، ملت عراق نمی توانست از پیشروی تروریست های داعش در خاک خود جلوگیری کند یا مناطق از دست رفته را پس بگیرد.

- «محمود الشهدانی» رییس پیشین مجلس عراق و عضو «نیروهای اتحاد وطنی» عراق، سوم دی، ایرنا:

محمود الشهدانی گفت: امروز داعش عامل همبستگی همه نیروهای سیاسی در عراق شده است.

وی از ایران، عربستان و ترکیه خواست برای حل مسائل منطقه با هم گفت و گو کنند.

- «عمار حکیم» رییس مجلس اعلای اسلامی عراق، چهارم دی، ایرنا:

عمار حکیم در دیدار رییس مجلس شورای اسلامی به روابط و علایق راهبردی 2 ملت و 2 کشور ایران و عراق اشاره کرد و گفت این موضوع فقط روابط ایران با شیعیان را در برنمی گیرد، بلکه این وابستگی ها میان ایران و سایر اجزای تشکیل دهنده عراق اعم از کرد، سنی و ترکمن، مسیحی و... برقرار است.

وی در بیان اهمیت کمک های ایران در جنگ علیه تروریسم به دولت و ملت عراق گفت: حقیقت این است که در روزهای اوجگیری بحران، اگر آمریکایی ها می خواستند برای کمک به عراق وارد عمل شوند، دستکم چهار یا پنج ماه طول می کشید، اما ایران طی دو تا سه روز نخست وارد عمل شد و به طور جدی کمک های خود را آغاز کرد.

- «ولادیمیر رادولوویچ» قایم مقام امور سیاسی وزارت امور خارجه مونته نگرو، چهارم دی، ایرنا:

قایم مقام وزیر امور خارجه مونته نگرو در دیدار سفیر غیرمقیم جمهوری اسلامی ایران در پودگوریتسا، با تاکید بر اینکه برای پیشبرد همکاری در تمامی عرصه ها به ویژه همکاری های اقتصادی و فرهنگی میان پودگوریتسا و تهران فضای مناسبی وجود دارد، گفت جزییات این همکاری ها برای رسیدن به توافق در دیدارهای دوجانبه احتمالی از راه های دیپلماتیک بررسی خواهد شد.

- «برهم احمد صالح» معاون پیشین نخست وزیر عراق و معاون رهبر «اتحادیه میهنی کردستان عراق»، پنجم دی، ایرنا:

برهم احمد صالح در دیدار رییس مجلس شورای اسلامی، ایران را موثرترین کشور خاورمیانه دانست که می تواند در حل مسائل و بحران های تروریستی موثر باشد.

وی از روابط نزدیک منطقه اقلیم کردستان عراق با جمهوری اسلامی ایران یاد کرد و هماهنگی های مورد نیاز میان 2 طرف در مبارزه با گروه های تروریستی را مطلوب خواند.

وی با قدردانی از ایران به سبب کمک به بغداد و اربیل در جنگ علیه تروریسم، به اوضاع جاری در عراق به ویژه شمال این کشور اشاره کرد و گفت همه طوایف و پیروان مذاهب ساکن عراق از وجود گروه های تروریستی در رنج و عذاب هستند و برای رویارویی با آن به گسترش همکاری ها در سطوح داخلی و منطقه ای نیاز داریم.

- «بیگرد طالبانی» رییس فراکسیون اتحادیه میهنی کردستان در مجلس اقلیم کردستان عراق، پنجم دی، ایرنا:

رییس فراکسیون اتحادیه میهنی کردستان در مجلس اقلیم کردستان عراق در دیدار با رییس مجلس شورای اسلامی به نقش مهم ایران در مبارزه با تروریسم اشاره کرد و گفت: ما از جمهوری اسلامی ایران می خواهیم برای نقش آفرینی در مبارزه با تروریسم، کمک را به اقلیم کردستان عراق ادامه دهد.

وی افزود: ایران دوست و همراه حکومت اقلیم کردستان عراق است و این دیدار برای ما کردها به منظور ادامه روند سیاسی در عراق و مبارزه با تروریسم اهمیت ویژه ای دارد.

- «امید خوشناو» رییس فراکسیون حزب دموکرات کردستان عراق در مجلس اقلیم کردستان عراق، پنجم دی، ایرنا:

رییس فراکسیون حزب دموکرات کردستان عراق در مجلس اقلیم کردستان عراق با مثبت ارزیابی کردن سفر رییس مجلس شورای اسلامی به این منطقه گفت: ایران امروز یکی از کشورهای مهم و صاحب نفوذ منطقه است و حضور نخستین رییس مجلس یکی از کشورهای منطقه در مجلس اقلیم کردستان عراق برای ما از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است.

- «مسعود بارزانی» رییس اقلیم کردستان عراق، پنجم دی، ایرنا:

رییس اقلیم کردستان عراق در دیدار رییس مجلس شورای اسلامی گفت: جمهوری اسلامی ایران پشتیبان و یاور همیشگی ملت عراق است.

مسعود بارزانی با یادآوری کمک های جمهوری اسلامی ایران در ناامنی های تازه عراق گفت: ایران در روزهای سختی که داعش اربیل و بغداد را تهدید می کرد، کنار دولت و ملت عراق ایستاد و این اقدام شایسته قدردانی و سپاس است.

وی با اشاره به مشترکات فراوان اقلیم کردستان عراق با مردم ایران گفت: ما همواره کمک ها و پشتیبانی های ایران از منطقه کردستان عراق را خواستاریم و تاکنون روابط خوبی با هم داشته ایم.

وی تاکید کرد «اقلیم کردستان عراق در روابط دوجانبه با ایران و گسترش آن، تلاش خواهد کرد».

- «رفعت هوسوویچ» معاون نخست وزیر مونته نگرو، پنجم دی، ایرنا:

رفعت هوسوویچ در دیدار سفیر غیرمقیم جمهوری اسلامی ایران در پودگوریتسا، با اشاره به امکانات گسترده ایران در عرصه های گوناگون بر لزوم تقویت روابط و همکاری های دوجانبه در چارچوب منافع 2 کشور تاکید کرد.

به گزارش ایرنا به نقل از سفارت ایران در بلگراد، هوسوویچ یادآور شد به عنوان معاون نخست وزیر مونته نگرو برای گسترش روابط 2 کشور در عرصه های گوناگون به ویژه اقتصادی، تجاری و فرهنگی از هیچ تلاشی دریغ نمی کند.

** مسائل منطقه ای

- «عمرو موسی» دبیرکل پیشین اتحادیه عرب، سوم دی، خبرگزاری فارس:

دبیرکل پیشین اتحادیه عرب در دیدار رییس دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران در قاهره، با اشاره به خاطرات خوب خود از تعامل و گفت وگو با مقام های بلندپایه ایرانی در گذشته، بر جایگاه و نقش مهم ایران در عرصه منطقه ای و بین المللی تاکید کرد و افزود: بدون حضور و نقش ایران مشکلات منطقه حل نخواهد شد.

وی با اشاره به چالش های فراوان فراروی کشورهای منطقه از جمله تحرکات تروریستی گروه داعش و گسترش پدیده شوم تروریسم، لزوم همکاری و مشورت کشورهای بزرگ اسلامی به ویژه ایران و مصر را برای کمک به حل و فصل مشکلات و بحران های منطقه از جمله تنش های سوریه یادآور شد.

وی تاکید کرد «مسائل منطقه در چارچوب همکاری و توافق منطقه ای قابل حل و فصل است».

- «مارون لحام» سراسقف لاتین در اردن، پنجم دی، ایرنا:

سراسقف مارون لحام در دیدار سفیر جمهوری اسلامی ایران در اردن، مواضع جمهوری اسلامی ایران را در دفاع از مظلومان به ویژه فلسطینیان و ملت های عراق و سوریه از جمله مسیحیان این کشورها ستودنی خواند.

سراسقف لاتین در اردن گفت: پیشرفت های ایران در شرایط محاصره کامل به ویژه در عرصه های علوم، فناوری و پرونده صلح آمیز هسته ای خیره کننده و مایه سرافرازی ملت های منطقه است.

وی همچنین دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در مدیریت بحران های منطقه ای و بین المللی را هوشمندانه دانست و آن را به ظرافت هنرمندان ایرانی در گره زدن تار و پود قالی و نقش های آن پیوند زد.

مارون لحام برای دیدار رسمی از جمهوری اسلامی ایران ابراز تمایل کرد.


١١:١٤ - يکشنبه ٧ دی ١٣٩٣
[/SPOILER][/]

[h=1][/h]


[/HR] پیروزی انقلاب اسلامی و تولد حکومت اسلامی در قلب خاورمیانه، غلیان احساسات و خواسته‌های فروخفته ملت‌ها را پس از چند قرن استبداد و استعمار در پی داشت.
[/HR]
تحولات امروزر منطقه خاورمیانه از سویی اگر در جهت خواست‌ها و نیازهای مردم منطقه و نتیجه خواسته‌های فروخفته آنان است، اما از سویی دیگر نشان‌دهنده تبلور عظمت 22 بهمن و انقلاب اسلامی است.
پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1979 میلادی زمینه تحول آفرینی گسترده‌ای را در جهان اسلام فراهم کرد. مقابله‌های صورت گرفته با آن در طی 33 سال گذشته، همگی نشان‌دهنده عمق نفوذ شعارهای و اهداف انقلاب در جای جای منطقه و نیز جهان است. در این راستا امام خمینی (ره) از نخستین سال های آغاز مبارزه علیه رژیم پهلوی بر اتحاد همه مسلمانان جهان و مبارزه با حاكمان ستمكار در كشورهای اسلامی تاكید داشتند. در همان سال‌های آغازین مبارزه بر نفی و نابودی رژیم صهیونیسیتی به عنوان رژیمی غیر مشروع و غاصب تاكید داشتند كه امروز عمق این كلام را می توان در وجود حماس و حزب‌الله لبنان مشاهده كرد. بی‌شك پیروزی‌های مبارزان در جنگ‌های 33 روزه و 22 روزه گواه این مدعاست كه كلام امام در همه جای عالم اسلام نفوذ كرده است.
مبارزات اخیر ملت‌های منطقه نیز گامی در این راستاست كه توانسته با الهام از آموزه‌های امام (ره) و انقلاب اسلامی ره‌ به سوی تلاش برای بهبود امور بردارد. امام راحل در دکترین سیاسی خود فضای کنونی جهان را به خوبی ترسیم کرده كرده و گفته‌اند: "واقعیت این است که دول استکباری شرق و غرب وخصوصا آمریکا و شوروی عملا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطینه سیاسی تقسیم کرده اند.
مبارزات اخیر ملت‌های منطقه نیز گامی در این راستاست كه توانسته با الهام از آموزه‌های امام (ره) و انقلاب اسلامی ره‌ به سوی تلاش برای بهبود امور بردارد

دربخش آزاد جهان این ابرقدرت‌ها هستند که هیچ مرز و حد و قانونی نمی‌شناسند و تجاوز به منافع دیگران و استعمار و استثمار و بردگی ملت‌ها را امری ضروری و کاملا توجیح شده ومنطقی و منطبق با همه اصول و موازین خودساخته و بین المللی می‌دانند.اما در بخش قرنطینه سیاسی که متاسفانه اکثر ملل ضعیف عالم و خصوصا مسلمانان در آن محصور و زندانی شده اند، هیچ حق حیات واظهارنظری وجوندارد. همه قوانین و مقررات و فرمول‌ها، همان قوانین دیکته شده و دلخواه نظام‌های دست نشاندگان و دربرگیرنده‌ی منافع مستکبران خواهدبود." این پیش‌بینی امام و یا به عبارتی واقعیت انگاری امام را می توان به خوبی در اوضاع فعلی مشاهده كرد كه مقام معظم رهبری نیز بارها بر آن تاكید كرده‌اند و راه برون رفت از این مساله را مبارزه و ایستادگی عنوان كرده‌اند.

به اعتقاد امام این مبارزه باید تا زمانی که مسلمانان به عظمت و اقتدار خود نائل نشده اند ادامه یابد. ایشان می فرمایند: "مسلمانان باید بدانند، تازمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود همیشه منافع بیگانگان برمنافع آنان مقدم می شود و هر روز شیطان بزرگ یا شوروی به بهانه‌ی حفظ منافع خود حادثه‌ای را به وجودمی آورند. راستی اگرمسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهان خواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانندآسوده خواهندبود؟هم اکنون اگرآمریکا یک کشور اسلامی را به بهانه‌ی حفظ منافع خویش باخاک یکسان کند،چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است وباید چنگ و دندان ابرقدرت ها و خصوصا آمریکا را شکست و الزاما یکی از دو راه را انتخاب نمود؛ یاشهادت، یا پیروزی که در کتب ما هر دوی آنها پیروزی است."
امام خمینی(ره) در قرن بیستم، که گفتمان غالب، اندیشه مدرنیته بود و دین جایگاهی در آن نداشت، با تکیه بر اسلام ناب کوشید تا با تصرف در جوهره مدرنیته، آن را به نفع دین و ارزش‌های اسلامی مصادره و تأویل نماید. بدین ترتیب، رهبر کبیر انقلاب اسلامی با احیای دین و معنویت، امید تازه‌ای در دل ملت‌ها و نهضت‌های اسلامی دمید که بیداری اسلامی را در پی داشت و بر پایه این بیداری، انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید و نقطه آغازی شد بر مقابله جدی‌تر ملت‌های مستضعف در مقابل قدرت‌های استکباری.

امام خمینی(ره) در قرن بیستم، که گفتمان غالب، اندیشه مدرنیته بود و دین جایگاهی در آن نداشت، با تکیه بر اسلام ناب کوشید تا با تصرف در جوهره مدرنیته، آن را به نفع دین و ارزش‌های اسلامی مصادره و تأویل نماید

این افكار روشنگرانه همگی سبب شده است كه امروز ملت‌ها در جای جای دنیا و به ویژه جهان اسلام به این واقعیت نایل آیند و در این مسیر گام بردارند. مبارزات اخیر در منطقه علیه حكام جور كه در واقع دست‌نشانده قدرت‌های استكباری بوده‌اند بر این مساله صحه می گذارد و امید را برای تداوم آن صد چندان می كند. مؤلفه های کلیدی گفتمان اسلام امام خمینی (ره)، شعائراسلامی و اصول مشترک مسلمانان است که در قالب کلمه وحدت اسلامی جمع شده و در قالب بیداری اسلامی خود را متجلی کرده است.

امروز مردم کشورهای منطقه عملا قواعد شطرنج آمریکایی را برهم زده و مهره های سیاه سوخته آمریکایی را یکی پس از دیگری از صفحه بازی بیرون می اندازند. ناگفته پیداست كه تجلی بیداری اسلامی در برگزاری نمازهای جماعت در میادین، و شعارهای اسلامی مردم به خوبی مشهود است. در واقع مردم مسلمان دنیای اسلام، با برهم زدن بازی شطرنج و تبدیل آن به بازی دومینو، حکومت‌های جعلی را پشت سر هم به پرتگاه سقوط می کشانند و زمینه را برای ایجاد خاورمیانه اسلامی مهیا می کنند. همچنی گام‌ برداشتن در جهت نابودی رژیم صهیونیسیتی از دیگر مولفه‌های گفتمان امام (ره) در بحث بیداری اسلامی است كه امروزه با آگاهی تمام مسلمانان این مساله نیز در شرف وقوع می باشد.
بی شک تحقق بیداری اسلامی در منطقه یکی از نتایج و ثمرات انقلاب اسلامی است که بنیانگذار کبیر انقلاب آن را پایه‌گذاری کرد. تاثیرات انقلاب اسلامی اگرچه با تاخیری به ظاهر سه دهه‌ای در منطقه آغاز شد، اما تحولات مربوط به لبنان و فلسطین و آرمان‌خواهی ملت‌های مظلوم منطقه از همان ابتدا هویدا شد و امروز این نتایج به بار نشسته است. گسترش گرایش به اسلام و گروه‌های اسلام گرا که از کشور لائیکی چون ترکیه شروع شد، و پیروزی های حزب الله لبنان و حماس در مناطق اشغالی همگی گواه این مدعاست که پیام و کلام امام (ره) و انقلاب اسلامی به گوش جان ملت ها رسیده و راهی برای آزادی در برابر آنها گشوده است.