بررسی صحت نقل یا علی گفتن خدا و پیغمبر در شب معراج و سخن گفتن خدا با پیغمبر با صدای حضرت علی (ع)

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی صحت نقل یا علی گفتن خدا و پیغمبر در شب معراج و سخن گفتن خدا با پیغمبر با صدای حضرت علی (ع)

با سلام و عرض ادب و احترام

میخواستم بپرسم نقل یا علی گفتن خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج در هنگام خداحافظی صحیح است ؟

و دوم نقل اینکه آیا خداوند در شب معراج با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با صدای امیرالمومنین علیه السلام سخن گفت ؟

با تشکر ...

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد پیام

از پيامبر اكرم(ص)سؤال شد، در شب معراج، خداوند با چه زبانى با شما سخن گفت؟ حضرت فرمود: با زبان [صداى]حضرت على(ع)و مى افزايند: به خداوند عرض كردم خدايا تو با من صحبت كردى يا حضرت على(ع) ؟ خداوند فرمود: من موجودى هستم نه مانند اشيا و موجودات ديگر، با مردم مقايسه نمى شوم. با صفات و ويژگى هاى اشيا توصيف نمى گردم. تو را از نورم و على(ع)را از نور تو آفريدم. از درون قلبت مطلع شدم. محبوب تر از على(ع)را نزدت نيافتم; پس با زبان حضرت على(ع)با تو صحبت كردم، تا قلبت مطمئن شود.
محسن فيض كاشانى، تفسير صافى، ج 3، ص 177.

اما یاعلی گفتن خدا مقصود شاعران آن است که چون نام علی یکی از نامهای الهی است(یاعلی ویا عظیم)واین نامها در متون دینی واسم اعظم آمده از این تشبیه استفاده شده است که خدا هم در میان سخنان خود از این نام استفاده کرده است وبصورت شعر گفته شده وسخنی استعاری وشعر گونه است مانند:
یقین پروردگار آفرینش
به موجودات عالم یا علی گفت
دلا بایست هر دم یا علی گفت
نه هر دم بل دمادم یا علی گفت
به هر روز به هر شب یا علی گفت
به هر پیچ به هر خم یا علی گفت
دمی كه روح در آدم دمیدند
زجا بر خاست آدم یا علی گفت
علی در كعبه بر دوش پیمبر
قدم بنهاد و آن دم یا علی گفت

باز نمونه ای دیگر برای مطلب قبل:

خدا با اسم اعظم يا علی گفت
ملک در اولين دم يا علی گفت
عجب سری است در خلقت که از خاک
چو برمی خاست آدم يا علی گفت
عصا در دست موسی اژدها شد
کليم آنجا مسلم يا علی گفت
مسيحا دم از آن گرديد عيسی
که در دامان مريم يا علی گفت
محمد در شب معراج برخاست
به قصد قرب اعظم يا علی گفت
ز ليلايی شنيدم يا علی گفت
به مجنونی رسيدم يا علی گفت
مگر اين وادی دارالجنون است
که هر ديوانه ديدم يا علی گفت
چمن با ريزش باران رحمت
دعايی کرد و او هم يا علی گفت
نسيمی غنچه ای را باز می کرد
به گوش غنچه کم کم يا علی گفت
مگر خيبر ز جايش کنده می شد
يقين آنجا علی هم يا علی گفت

حدیث معراج در واقع پيام‌هاي خداوند و سوغات رسول او(ص) از اين سفر براي مسلمانان و پيروان ايشان در همه اعصار و دوران‌ها بوده .

يكي از معجزات علمي و عملي پيامبر اعظم(ص) كه به تصريح قرآن كريم در سايه عبوديت آن حضرت رخ داده، «معراج» است كه در اولين آيه سورة اسرا و آيات هشتم تا هجدهم سورة نجم مي‌توان اشاراتي را دربارة آن مشاهده كرد. آغاز ماجرا در سورة اسرا چنين آمده است:
پاك و منزه است خدايي كه بنده‌اش را در يك شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصي برد كه گرداگردش را پربركت ساختيم، تا نشانه‌هاي خود را به او نشان دهيم. او شنوا و بيناست.
البته آن‌گونه كه از روايات برمي‌آيد معراج ضمن دو مرحله انجام شده است در مرحله اول همان‌گونه كه در آيه فوق مشاهده كرديم ايشان را شبانه از مسجدالحرام تا مسجدالاقصي سير مي‌دهند و پس از آن تا آسمان هفتم و تا جايي صعود مي‌كنند كه احدي جز خداوند متعال حضور نداشته است و تمام اين ماجرا در بيداري بوده و بنابر نظر اكثر علماي شيعه با همين بدن جسماني اتفاق افتاده و نه در خواب يا با روح زيرا معراج صرفاً روحاني فضيلت چنداني را براي ايشان اثبات نمي‌كند و چنان عظمتي را كه مورد تأكيد و روايات است بر نمي‌تابد.
مرحله دوم معراج در سورة نجم چنين توصيف شده است:
سپس [پيامبر(ص) در شب معراج] نزديك و نزديك‌تر شد، تا آنكه فاصله او [با مقام قرب خاص خدا] به اندازه طول دو كمان يا كمتر بود. در اينجا، خداوند آنچه را وحي كردني بود، به بنده‌اش وحي كرد. آنچه را ديد، انكار نكرد. آيا با او دربارة آنچه ديد، مجادله و ستيز مي‌كنيد؟ و بار ديگر نيز او را نزديك سدرةالمنتهي كه بهشت جاويدان در آنجاست، ديده است. در آن هنگام كه چيزي (شكوه و نور خيره‌كننده‌اي) سدرةالمنتهي را پوشانده بود. چشم او هرگز منحرف نشدو طغيان نكرد. (آنچه را ديد، واقعيت بود) او در شب معراج، برخي نشانه‌هاي بزرگ پروردگارش را ديد.
هر چند روايات دربارة معراج آنقدر متعدد است كه به حد تواتر رسيده و مورد قبول همگان مي‌باشد ليكن راجع به زمان، مكان و تعداد دفعات وقوع آن ميان محدثان، مورخان و مفسران اختلاف نظر وجود دارد:
ـ زمان اولين معراج را بهتر است نه ماه يا دوسال پيش از ولادت حضرت زهرا(س) بدانيم زيرا حضرت محمد(ص) روزي در جواب يكي از همسران خود كه از شدت محبت به فرزندشان گله كرده بود، تشكيل نطفه ايشان را در آسمان و شب معراج خوانده‌اند.3
ـ مكان آن نيز خانه حضرت خديجه(س) خانة ام‌هاني خواهر حضرت علي(ع)، شعب ابي‌طالب، و مسجدالحرام در كنار كعبه گفته شده است.
ـ آن‌گونه كه از ظاهر روايات برمي‌آيد، احتمالاً معراج بيش از دو مرتبه و طي دفعات متعدد اتفاق افتاده كه يكي از آنها بسيار شاخص و معروف شده كه گفته شده اين معراج در شب هفدهم ماه رمضان سال دهم بعثت اتفاق افتاده است.4

معراج در يك نگاه
روشنايي روز از صحنه گيتي رخت بر بسته و تاريكي شب، همه جا را فرا گرفته بود. مردم از كار و تلاش روزانه، دست كشيده و در خانه خود آرميده بودند. پيامبر اسلام نيز مي‌خواست پس از اداي فريضه، براي رفع خستگي در بستر آرام بگيرد. ناگهان صداي آشناي جبرئيل امين را شنيد: «اي محمد! برخيز! با ما همسفر شو؛ زيرا سفري دور و دراز در پيش داريم».

جبرئيل امين، مركب فضاپيمايي به نام «براق» را پيش آورد. محمد(ص) اين سفر با شكوه و بي‌سابقه را از خانه‌ ام‌هاني يا مسجدالحرام آغاز كرد، ولي با همان مركب به سوي بيت‌المقدس روانه شد و در مدت بسيار كوتاهي در آن محل فرود آمد. در مسجدالاقصي (بيت‌المقدس) با حضور ارواح پيامبران بزرگ مانند ابراهيم(ع)، موسي(ع) و عيسي(ع) نماز گزارد. امام جماعت نيز پيامبر اكرم(ص) بود. سپس از مسجدالاقصي، «بيت‌اللحم» ـ زادگاه حضرت مسيح(ع) ـ و خانه‌هاي پيامبران ديدن كرد. پيامبر در برخي جايگاه‌ها به شكرانه چنين سفري و تحيت محل‌هاي متبركه، دو ركعت نماز شكر به جاي آورد.
آن‌گاه مرحله دوم سفر خود را كه حركت به سوي آسمان‌هاي هفت‌گانه بود، آغاز كرد. پيامبر همه آسمان‌ها را يكي پس از ديگري پيمود و ساختار جهان بالا و ستارگان را ديد. ولي در هر آسمان به صحنه‌هاي تازه‌اي برمي‌خورد و با ارواح پيامبران و فرشتگان سخن مي‌گفت. او در بعضي‌ آسمان‌ها با دوزخ و دوزخيان و در بعضي آسمان‌هاي ديگر با بهشت و بهشتيان برخورد كرد و از مراكز رحمت و عذاب پروردگار بازديد به عمل آورد. ايشان، درجه‌هاي بهشتيان و اشباح دوزخيان را از نزديك مشاهده كرد.
سرانجام به «سدرة المنتهي» در آسمان هفتم و «جنةالمأوي» (بهشت برين) رسيد و در آنجا، آثار شكوه پروردگار هستي را ديد. وي چنان اوج گرفت و به جايي رسيد كه جز خدا، هيچ موجودي به آنجا راه نداشت. حتي جبرئيل از حركت باز ايستاد و گفت: «به يقين، اگر به اندازه سرانگشتي بالاتر آيم، خواهم سوخت».5
آنگاه حضرت محمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنايي، به اوج شهود باطني و قرب الي الله و مقام «قاب قوسين أو أدني» رسيد. خداوند در اين سفر، دستورها و سفارش‌هاي بسيار مهمي به پيامبر فرمود. بدين صورت، معراج كه از بيت‌الحرام ـ و به گفته بعضي، از خانه ام‌هاني، دختر عموي آن حضرت و خواهر اميرالمؤمنين علي(ع) ـ آغاز گشته بود، در سدرةالمنتهي پايان پذيرفت. سپس به پيامبر دستور داده شد از همان راهي كه عروج كرده است، باز گردد.
پيامبر هنگام بازگشت، در بيت‌المقدس فرود آمد و از آنجا راه مكه را در پيش گرفت. ايشان در ميانه راه به كاروان بازرگاني قريش برخورد كرد، در حالي كه آنان شتري را گم كرده بودند و در پي آن مي‌گشتند. پيامبر از آبي كه در ميان ظرف آنان بود، قدري نوشيد و باقي مانده آن را به زمين ريخت و بنابر روايتي، روي آن، سرپوش گذارد. حضرت محمد(ص) پيش از طلوع فجر در خانه «ام هاني» از مركب فضاپيماي خود فرود آمد.6

مشاهدات زميني رسول خدا(ص)
با توجه به آنكه معراج در نوبت‌هاي متعددي انجام شده و در هر كدام از اين سفرها پيامبر(ص) مشاهدات متفاوتي داشته‌اند، لذا در هر فرصتي كه پيش مي‌آمده به فراخور شرايط صحنه‌اي از آن ماجراها را براي اصحاب و اطرافيان خويش ترسيم و تصوير مي‌كرده‌اند.

حضرت محمد(ص) در خانه ام هاني، براي نخستين بار، راز سفر خود را با دختر عمويش، ام‌هاني در ميان گذاشت. سپس هنگامي كه روز آغاز گشت، قريش و مردم مكه را از اين جريان باخبر ساخت. داستان معراج و فضانوردي شگفت‌انگيز پيامبر در آن مدت كوتاه كه به نظر قريش، امري ناممكن بود، همه جا پخش شد. سران قريش بيش از پيش بر محمد(ص) خشم گرفتند و بنابر عادت هميشگي خود، به تكذيب او برخاستند. از ايشان خواستند كه وضع ظاهري ساختمان بيت‌المقدس را بيان كند. آنان گفتند: كساني در مكه هستند كه بيت‌المقدس را ديده‌اند. اگر راست مي‌گويي، آنجا را تشريح كن تا ما تو را در اين خبر شگفت‌انگيز، تصديق كنيم.
پيامبر بزرگوار اسلام، وضع ظاهري ساختمان بيت‌المقدس را براي آنان بازگو كرد. افزون بر آن، حوادثي را كه در ميانه راه مكه و بيت‌المقدس و هنگام بازگشت از معراج رخ داده بود، بيان كرد. ايشان گفت: «در ميان راه، به كاروان فلان قبيله برخوردم كه شتري از آنها گم شده بود. در ميان اثاثيه آنان، ظرف آبي بود كه من از آن نوشيدم. سپس آن را پوشاندم. در جاي ديگر به گروهي برخوردم كه شتري از آنها رميده و دست آن شكسته بود.» قريش گفتند: از كاروان قريش خبر ده. پيامبر فرمود: «آنان را در «تنعيم» (در ابتداي حرم) ديدم كه شتري خاكستري رنگ در پيشاپيش آنان حركت مي‌كرد. آنان كجاوه‌اي روي شتر گذارده بودند و اكنون به شهر مكه وارد مي‌شوند».
قريش از اين خبرهاي قطعي، سخت ناراحت شدند و گفتند: اكنون صدق و كذب گفتار او براي ما آشكار مي‌شود. همه انتظار مي‌كشيدند كه كاروان چه زماني وارد شهر مي‌شود. ناگهان پيشگامان كاروان وارد شهر شدند. اهل كاروان، شرح قضيه را همانگونه كه رسول اكرم(ص) بازگفته بود، تصديق كردند.7

معراج از زبان پيامبر اعظم(ص)
پيامبر(ص) فرمود:
من در مكه بودم كه جبرييل نزد من آمد و گفت: «اي محمد! برخيز». برخاستم و كنار در رفتم. ناگاه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل را در آنجا ديدم. جبرئيل، مركبي به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو». بر براق سوار شدم و از مكه بيرون رفتم. به بيت‌المقدس رسيدم. هنگامي كه به بيت‌المقدس رسيدم، فرشتگان از آسمان نزد من به زمين فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پيشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بيت‌المقدس نماز خواندم.8

در روايت ديگر آمده است كه پيامبر اعظم(ص) فرمود:
ابراهيم خليل(ع) به همراه گروهي از پيامبران پيش من آمدند و مرا بشارت دادند. سپس موسي و عيسي(ع) آمدند. پس از آن، جبرييل دستم را گرفت و مرا بالاي صخره (سنگي در بيت‌المقدس) برد و بر روي آن نشاند. ناگاه ماجراي معراج را پيش خود ديدم كه مانند آن را در شكوه و جلال، هرگز نديده بودم. از آنجا به آسمان دنيا (آسمان اول) صعود كردم. آنان به من سلام مي‌كردند.
سپس جبرئيل مرا به آسمان ششم برد. در آنجا، انبوه آفريدگان و كروبيان (مجردات و فرشتگان و ارواح) را ديدم. سپس همراه جبرئيل به آسمان هفتم صعود كردم. در آنجا با آفريدگان خدا و فرشتگان بسيار ديدار كردم.9

حديث معراج
از جمله روايات مشهوري كه به ماجراي معراج مي‌پردازد روايت اخلاقي مفصلي است كه سخنان خداوند متعال را خطاب به حبيب خود محمد مصطفي(ص) در بر مي‌گيرد. در واقع پيام‌هاي خداوند و سوغات رسول او(ص) از اين سفر براي مسلمانان و پيروان ايشان در همه اعصار و دوران‌ها بوده و با توجه به اهميتي كه داشته شرح‌هاي متعددي بر آن نوشته شده است.10
در اين روايت مفصل از برترين كردار، شايستگان محبت خداوند، پارساترين مردمان، ويژگي دنيازدگان، ويژگي اهل آخرت، پاداش زاهدان،‌ پرهيزكاري زينت مؤمن، ارزش سكوت، اهميت رزق حلال،‌ جايگاه و اثر روزه و ويژگي عابدان و مسائلي از اين دست سخن به ميان آمده است.

مشاهدات پيامبر اعظم(ص) در آسمان
ضمن روايت فوق و ديگر رواياتي كه به نقل ماجراي معراج مي‌پردازند، گزارش‌هايي از مشاهدات حضرت محمد(ص) از آسمان‌ها، اهل بهشت و اهل جهنم و ملائكه آمده كه به نحوي هر كدام سعي در تكميل روايات بالا با ارائه شواهد و نمونه‌هايي از آثار اعمال دارند.11

همراهان رسول اكرم(ص) در معراج
در بعضي از احاديثي كه از ائمه معصومين(ع) دربارة معراج آمده، از رسول خدا(ص) نقل كرده‌اند كه فرمود:
من وقتي همة مراحل را طي كرده و از آسمان‌ها گذشتم و به بيت‌المعمور و نزديك سدرةالمنتهي رسيدم، بعضي از اصحابم مرا همراهي مي‌كردند. آنها كه لباس نو در بر داشتند وارد شدند و آنها كه نداشتند ماندند. عده‌اي را به همراه خود بردم و عده‌اي به همراهم آمدند.12
كه ظاهراً اشاره به معصومين(ع) و آن دسته از مؤمناني است كه به دنبال ايشان آن مقام را طي كردند و در آينده در ضمن نماز كه ره آورد اين معراج است، خواهند كرد.11

موعود(ع) در معراج
اصلي‌ترين مشاهده پيامبر اعظم(ص) در شب معراج را بايد شهود انوار مقدسه ائمه(ع) بدانيم كه اصحاب متعددي روايت ذيل يا مشابه آن را از آن حضرت نقل كرده‌اند و همان‌طور كه خواهيم ديد در ميان دوازده امام(ع)، حضرت مهدي(ع) جايگاهي ويژه و ممتاز دارند. ضمن اين روايات نقل شده است كه رسول خدا(ص) فرمود:
همانا خداي عزوجل در آن شب كه به گردشي شبانه برده شدم (معراج) به من وحي فرمود: اي محمد چه كسي را در زمين ميان امتت به جاي خود گذاشتي؟ ـ در حالي كه خدا خود بدان آگاه‌تر بود ـ عرض كردم: پروردگارا، برادرم را فرمود: اي محمد، علي ابن ابي‌طالب را؟ عرض كردم: بلي اي خداي من، فرمود: اي محمد من ابتدا از مقام ربوبيت نظري بر زمين افكندم و تو را از آن اختيار كردم. هيچ گاه يادي از من نمي‌شود مگر اينكه تو نيز با من ياد كرده شوي. من خود محمودم و تو محمد؛ سپس نظري ديگر بر زمين افكندم و از آن علي بن ابي‌طالب را برگزيدم و او را وصي تو قرار دادم، پس تو سرور پيامبران و علي از نام‌هاي من است و «علي» (مشتق آن) نام اوست. اي محمد، من، علي و فاطمه و حسن و حسين و امامان را از يك نور آفريدم؛ سپس ولايت ايشان را بر فرشتگان عرضه داشتم، هر كه آن را پذيرفت از مقربين گرديد و هر كه آن را رد نمود به كافران پيوست. اي محمد، اگر بنده‌اي از بندگانم مرا چندان پرستش كند تا رشته حياتش از هم بگسلد و پس از آن در حالي كه منكر ولايت آنان است با من روبه‌رو شود، او را در آتش دوزخ خواهم افكند سپس فرمود: اي محمد، آيا مايلي آنان را ببيني؟ عرض كردم: بلي. فرمود: قدمي پيش گذار.‌ من قدمي جلو نهادم. ناگاه ديدم علي بن ابي‌طالب و حسن و حسين و علي‌بن الحسين و محمد بن علي و جعفربن محمد و موسي بن جعفر و علي بن موسي و محمد بن علي و علي بن محمد و حسن بن علي آنجا بودند و حجت قائم همانند ستاره‌اي درخشان در ميان آنان بود، پس عرض كردم: پروردگار من اينان چه كساني‌اند؟ فرمود: اينان امامان هستند و اين يك نيز قائم است كه حلال‌كننده حلال من و حرام‌دارنده حرام من است، و از دشمنان من انتقام خواهد گرفت. اي محمد، او را دوست بدار كه من او را دوست مي‌دارم و هر كس را كه او را دوست بدارد نيز دوست مي‌دارم.14


[/HR] پى‏نوشتها:
1. سورة اسرا (17)، آية 1.
2. سورة نجم (53)، آيات 18ـ8.
3. براي مطالعه تفصيل اين روايت و ارقام مختلفي كه براي سال بعثت برشمرده‌اند ر.ك: مرتضي عاملي، سيد جعفر، سيرت جاودانه، ترجمة دكتر محمد سپهري، ج1، صص291ـ293.
4. ر.ك: سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، ج1، ص384.
5. مجلسي، بحارالانوار، ج18، ص382، به نقل از: سيماي معراج پيامبر، ص22.
6. آيت‌الله‌زاده ناييني، مهدي،‌ معراج به روايت فيض كاشاني، صص 10 و 50
7.سبحاني، همان، ج1، صص379ـ381.
8. طباطبايي، سيد محمدحسين، الميزان، ج13،‌ص5 و 19.
9. طبرسي، مجمع‌البيان، ج6، ص395؛ به نقل از: سيماي معراج پيامبر، صص32 و 33.
10. از جمله اين آثار مي‌توان به كتاب‌هايي نظير: راهيان كوي دوست نوشته آيت‌الله مصباح يزدي و حديث معراج، نوشته آقاي سيد محمدرضا غياثي كرماني اشاره كرد.
11. برخي از اين گزارش‌ها را در كتاب محمد(ص) ميهمان قدسيان نوشته آقاي حسنعلي محمودي مي‌توانيد مطالعه كنيد كه عناوين آنها از اين قرار است: بهشت برين و عرش، شكايت شخصي از جد چهلم خود، حرام‌خواري، فرشته دعاكنننده براي مؤمنان، دو فرشته ديگر، غيبت‌كنندگان، خورندگان مال يتيم و رباخواران و زنان گناه‌كار.
12. مجلسي، همان، ج18، ص327.
13. توضيح اين مطلب ديگر ابعاد عرفاني مربوط به معراج را مي‌توانيد در جلد نهم تفسير موضوعي قرآن كريم با عنوان سيره رسول اكرم(ص) در قرآن مرور نماييد.
14. براي نمونه ر.ك: نعماني، الغيبة، ص133.

در کتب های مختلفی چون « بحارالانوار ، ج 107 ، ص 30 و کشف الغمه ، ج 1 ، ص 106 و صراط المستقیم ، ج 1 ، ص 207 » نقل شده که پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
«خداوند متعال در شب معراج با لهجه و صدای زیبای علی (ع) با من صحبت می کرد. پس گفتم:
پروردگارا، آیا تو با من صحبت می کنی یا علی (ع) است که با من حرف می زند ؟
خداوند متعال فرمود : ای محمد ! تو را از نورخود خلق کرده ام و علی را از نور تو. من از درون تو آگاهم و می دانم که علی (ع) محبوب قلب تو است. پس من هم با صدای محبوبت با تو صحبت کردم تا اینکه قلبت اطمینان و آرامش پیدا کند».

الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الأئمة المعصومین صلوات الله علیهم اجمعین.

ضمن عرض تبریک و تهنیت بمناسبت فرا رسیدن عید سعید غدیر خم ، روز اتمام نعمت الهی و اکمال دین نبوی و آغاز امامت و ولایت علوی .

با تشکر و سپاس فراوان از پاسخ های مفصل و کاملتان... :Gol:

در مورد شب معراج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، یک نقل دیگر هست که در شب معراج هنگام بازگشت حضرت رسول ، از یک سیب بهشتی نیمی را به حضرت دادند و هنگامی که رسول خدا به مدینه بازگشت نیم دیگر سیب را در دست امیرمومنان علی علیه السلام مشاهده نمود. آیا این نقل صحت دارد ؟

یعنی در شب معراج حضرت امام علی علیه السلام هم بهمراه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به معراج مشرف شدند ؟؟

:Gol::Gol::Gol:

سلمان نقل می کند که:
روزی وارد منزل
فاطمه سلام الله علیها شدم و دیدم حسن و حسین مشغول بازی هستند.
اندکی بعد پیامبر خدا وارد شد. عرض کردم:«یا رسول الله از فضیلت آنها خبر بده تا محبتم به آنان بیشتر شود.»
پیامبر به سلمان فرمود:« در
شب معراج جبرئیل را در آسمان و بهشت مشاهده کردم. وقتی در قصرها و باغ‌های بهشت گردش می کردم بوی خوشی به مشامم خورد که مرا به تعجب وا داشت.»
گفتم:«ای جبرئیل، این بو که بر همه بوهای بهشت غلبه کرده است چیست؟»
گفت:«این سیبی است که خداوند سیصد هزار سال قبل به دست خویش خلق فرموده است.»
در همان هنگام ملائکه ای را دیدم که سیب را برایم آوردند. جبرئیل گفت:« ای محمد، پروردگار به تو سلام می رساند و این سیب را به تو هدیه می دهد.»
من آن سیب را گرفتم، هنگامی که به زمین فرود آمدم آن سیب را تناول کردم و نطفه‌ی فاطمه از همان سیب بسته شد.
آن‌گاه خداوند به من وحی کرد که:«نور را با نور تزویج کن. (یعنی فاطمه را به ازدواج علی درآور) که من عقد آنها را در آسمان بسته و مهر فاطمه را زیبایی زمین قرار داده ام. از آن دو، نسل پاکیزه ای به دنیا می‌آید که چراغ‌های بهشت هستند_ حسن و حسین_ و از نسل حسین امامانی به دنیا می آید که به آنان توهین می شود و سپس کشته می‌شوند. پس وای بر
قاتلان آنان و اهانت کنندگان به آنان.»

[h=1]منابع: [/h]

  • بحار الانوار، ج 36، ص 361، حدیث 232- کنز جامع الفوائد.

عن الصادق(ع): کان رسول الله(ص) یکثر تقبیل فاطمة(س) فأنکرت ذلک عائشة، فقال رسول الله(ص): یا عائشة؛ إنی لما أسری بی إلی السماء دخلت الجنة فأدنانی جبرئیل من شجرة طوبی و ناولنی من ثمارها فأکلت فحوّل الله ذلک ماءً فی ظهری. فلما هبطت إلی الأرض واقعت خدیجة فحملت بفاطمة فما قبلتها قط إلا وجدت رائحة شجرة طوبی منها......

امام صادق(ع) در روایتی فرمودند که: رسول خدا(ص) بسیار فاطمه را می بوسید، این کار برای عایشه خوشایند نبود، رسول خدا(ص) رو کرد به عایشه و فرمود: عایشه! وقتی مرا به آسمانها بردند، داخل بهشت شدم جبرئیل مرا نزدیک درخت طوبی برد و از میوه هایش به من داد و من خوردم، خداوند همان میوه را به صورت نطفه ای در پشتم درآورد.

وقتی به زمین هبوط نمودم با خدیجه همبستر شدم و او به فاطمه حامله شد، و اینکه هیچ وقت او را نمی بوسم مگر آنکه بوی درخت طوبی را از او استشمام می کنم.
محمد بن سعد، الطبقات الکبری،.

سند روایت:
این روایت در اکثر کتب متقدمین و با سند و متنی عالی نقل شده است و از احادیثی است که کسی در نقل آن شک نمی کند، لذا روایت مورد اتفاق و مورد قبول است.

جناب استاد پیام یک سوال:

ایا روایتی دیده اید و دارید مبنی بر اینکه پیغمبر در شب معراج شخصی را شبیه به مولا علی ع دید و سوال کرد علی جان اینجا چه می کنی ان شخص گفت من فرشته هستم و ملائکه چون علاق به مولا علی ع داشتند از خدا درخواست کردند تا ملائکه ای شبیه مولا خلق کند تا او را ببینند ایا این روایت را دارید؟

جمع بندی:

سوال:
سلام و عرض ادب و احترام
میخواستم بپرسم نقل یا علی گفتن خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج در هنگام خداحافظی صحیح است ؟
و دوم نقل اینکه آیا خداوند در شب معراج با رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با صدای امیرالمومنین علیه السلام سخن گفت ؟

پاسخ:سلام علیکم"
آنچه که اعتبار داشته ودر منابع روایی ما آمده این است که از پيامبر اكرم(ص)سؤال شد، در شب معراج، خداوند با چه زبانى با شما سخن گفت؟ حضرت فرمود: با زبان [صداى]حضرت على(ع)و مى افزايند: به خداوند عرض كردم خدايا تو با من صحبت كردى يا حضرت على(ع) ؟ خداوند فرمود: من موجودى هستم نه مانند اشيا و موجودات ديگر، با مردم مقايسه نمى شوم. با صفات و ويژگى هاى اشيا توصيف نمى گردم. تو را از نورم و على(ع)را از نور تو آفريدم. از درون قلبت مطلع شدم. محبوب تر از على(ع)را نزدت نيافتم; پس با زبان حضرت على(ع)با تو صحبت كردم، تا قلبت مطمئن شود.
محسن فيض كاشانى، تفسير صافى، ج 3، ص 177.

موضوع قفل شده است