آیا غیرت در زنان پسندیده است؟!!!
تبهای اولیه
سلام
با توجه به روایات متعدد معصومین علیهم السلام و با توجه به اینکه اسلام دین فطرت است و احکام اسلام "فطری" است و خداوند حکم چهار همسری را از روی حکمت قرار داده است و همچنین این حکم مطابق فطرت زن و مرد هم می باشد آیا اینکه زنانی از روی غیرت با این امر که چند همسری مخالفت داشته باشند، این غیرت امر فطری است یا اینکه از روی حسد و یا جو فرهنگی غلط و خود خواهی و ... است؟!!!
در ثانی در هر صورت (چه فطری باشد و چه نباشد) آیا غیرت در زنان صفت پسندیده ای است؟! آیا زنان وظیفه به مبارزه با این غیرت که می تواند ناشی از حسد باشد را دارند یا خیر؟!!
با تشکر
با سلام و عرض ادب خدمت برادر بزرگوار جناب صدرا
به نظر شهید مطهری و بسیاری از بزرگان دین اصل در دین مقدس اسلام تک همسری است؛ تک همسری یعنی اختصاص خانوادگی،یعنی اینکه جسم و روح هر یک از زوجین از آن یکدیگر باشد.بدیهی است که روح زندگی زناشویی که وحدت و یگانگی است در زوجیت اختصاصی بهتر و کاملتر پیدا می شود. چند همسری در موارد بسیار محدود اتفاق می افتد که جای طرح این موضوع اینجا نیست.
شهید مطهری می فرماید:
«تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است نه طبیعت ذاتی مرد» (نظام حقوق زن در اسلام نویسنده : شهید استاد مرتضی مطهری جلد : 1 صفحه : 426) لذا اینکه برخی می گویند مرد تنوع طلب هست و چند همسری فطری مردان است مبنای عقلی و نقلی ندارد و به نظر شهید مطهری و بسیاری از بزرگان مردود است.
در مواقع عادی، هم مرد و هم زن تمام سعی و تلاششان باید بر این باشد که جسم و روح خود را از آنِ یکدیگر دانسته و به کس دیگری جز همسر خود فکر نکنند ، اما گاهی شرایط زمانی و مکانی ایجاب می کند که عده معدودی از مردان علاوه بر همسر اول همسر دومی را برگزیند.
اگر بانوان محترمه به این موضوع توجه داشته باشند و بدانند که شوهر در انتخاب همسر جدید مجوز دارد، خواه این مجوز نازا بودن زن یا نازا شدن طبیعی او و احتیاج مرد به فرزند باشد یا نیازمندی قبیله یا کشور به زیادی جمعیت باشد یا نامساوی شدن زن و مرد از لحاظ ارضا جنسی یا از لحاظ تولید فرزند ... و از او سیر نشده است و رو آوردن به چند همسری به معنای پشت کردن به او نیست و او نیز ژست و استبداد و خودسری و هوسرانی را از خود دور کند و به احترامات و عواطف خود نسبت به زن اول بیفزاید، مسلماَ نه تنها زنان غیرتی نشده و حسد نخواهند ورزید بلکه در برخی مواقع خود برای خاستگاری شوهرش پا پیش می گذارد. نمونه های فراوانی وجود دارد که برای همسر خویش خواستگاری کرده اند.
البته همچنانکه گفتم اصل تک همسری است، دستور اولی اسلام بر این است که هر مردی با یک زن ازدواج کند امّا به لحاظ اینکه همیشه و در همه جا تک همسری ممکن پذیر نبوده و ممکن است ضرر قابل توجهی به جامعه وارد کند استثنائا چند همسری جایز شده است تا جلوی این ضرر گرفته شود.
کشور به جمعیت بیشتر و ... باشد حکم شرع در این گونه موارد مقدم است و زن موظف است مطیع احکام شرعی باشد.
با سلام
جناب هادی این دیگه جزء حکمت های تعدد زوجات نبود در این شرایط برابری تعداد زنان و مردان.
تعدد زوجات برای مردان اختیاریه، پذیرش آن نیز برای زنان اختیاریه، اینگونه نیست که زن موظف به پذیرش آن باشد.
اختیاری بودن پذیرش تعدد زوجات مردان را فقها نیز با قید بی مانع بودن شرط عدم اختیار زوجه دیگری به وسیله مرد، توسط زن در هنگام عقد بیان کرده اند
از کی تا حالا اگر کشور به جمعیت بیشتر نیاز داشته باشه مردان مجازند چند همسر بگیرند؟
کشور نگران کاهش جمعیته، شرایط رو مساعد کنه جوانان ازدواج کنند نیازی نیست هر مرد متاهل چند همسر بگیره، خیلی از جوانان بخاطر مسائل مالی از ازدواج روگردانند.
با رفع مشکل مالی جوانان بی بضاعت تعداد مجردها آنقدر کم میشه که نیازی به تعدد نداریم
لطفا این حدیث رو بررسی سندی کنید
حديث كرد ما را على بن احمد، گفت: حديث كرد ما را ابو العباس احمد بن محمّد بن يحيى از عمرو بن مقدام و زياد بن عبد اللَّه، گفتند: مردى خدمت امام صادق عليه السّلام آمد و به او گفت: خدا رحمت كند، آيا مىشود جنازه را در نور آتش تشييع كرد و يا با آتش و قنديل و يا چيز ديگرى كه روشنايى مىدهد، همراه جنازه رفت؟ گفت: رنگ امام صادق عليه السّلام از اين سخن دگرگون شد و مرتّب نشست، و سپس گفت: شقيّى از اشقيا به نزد فاطمه دختر پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و به او گفت: آيا مىدانى كه على عليه السّلام از دختر ابو جهل خواستگارى كرده است؟ فاطمه گفت:حقيقت را مىگويى؟ آن مرد سه بار گفت: آنچه مىگويم حقيقت است. پس غيرت فاطمه تحريك شد به طورى كه نتوانست مالك احساسات خود شود و اين بدان جهت بود كه خداوند براى زنان غيرت و براى مردان جهاد را نوشته است و براى زنانى كه خويشتن دارى و صبر كنند پاداش كسى را كه نگهبان مرزها و مهاجر در راه خدا باشد نوشته است. گفت: اندوه فاطمه از اين جريان بيشتر شد و او در انديشه بود، تا اينكه شب شد و او شبانه حسن را در شانه راست و حسين را در شانه چپ خود قرار داد و دست چپ ام كلثوم را به دست خود گرفت و به خانه پدرش رفت، و پس على عليه السّلام آمد و وارد خانه شد و فاطمه عليها السّلام را نديد و از اين جهت به شدّت اندوهگين شد و بر او گران آمد، در حالى كه نمىدانست كه قضيّه از چه قرار است. او از اينكه فاطمه را از خانه پدرش صدا بزند، خجالت مىكشيد، پس به مسجد در آمد و به تعدادى كه خدا مىخواست نماز خواند و پس از آن مقدارى از ريگهاى مسجد را جمع كرد و بر آن تكيه داد. چون پيامبر اندوه فاطمه را ديد قدرى آب به او داد، سپس لباسش را پوشيد و وارد مسجد شد، او همچنان نماز مىخواند و در حال ركوع و سجود بود و هر گاه كه دو ركعت نماز مىخواند، از خدا مىخواست كه اندوه فاطمه را برطرف كند، چون وقتى از پيش او بيرون آمد او بسيار ناراحت بود.زيرا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فاطمه را ديد كه خواب به چشمش نمىرود و آرام و قرار ندارد، به او گفت: دخترم برخيز و او برخاست و پيامبر حسن را برداشت و فاطمه حسين را برداشت و دست ام كلثوم را گرفت تا اينكه نزد على عليه السّلام رسيدند، پيامبر پاى خود را روى پاى على گذاشت و او را بيدار كرده و گفت: برخيز اى ابو تراب كه دل آرامى را بىقرار ساختهاى. ابو بكر را از خانهاش و عمر را از مجلسش و نيز طلحه را صدا بزن، على (ع) بيرون رفت و آنها را از منزلهايشان صدا زد و همگى نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله گرد آمدند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله گفت: اى على! آيا نمىدانى كه فاطمه پاره تن من است و من از او هستم؟ هر كس او را اذيّت كند مرا اذيّت كرده و هر كس مرا اذيّت كند خدا را اذيّت كرده و هر كس او را پس از مرگ من اذيّت كند مانند اين است كه در حال حيات من اذيّت كرده است و هر كس او را در حال حيات من اذيّت كند مانند اين است كه او را پس از مرگ من اذيّت كرده است.مىگويد: على عليه السّلام گفت: آرى، اى پيامبر خدا. پيامبر گفت: پس چه چيزى باعث شد كه آن كار را كردى؟ على گفت: سوگند به كسى كه تو را به حقّ به پيامبرى برگزيد آنچه به او رسيده، هرگز از من واقع نشده است و حتى فكر آن را هم به خود راه ندادهام. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: راست گفتى، راست گفتى. پس فاطمه عليها السّلام خوشحال شد و تبسّمى كرد، به طورى كه دندانهايش ديده شد. پس يكى از آن دو نفر به رفيقش گفت: جاى تعجّب است، ما را در اين وقت براى چه خواسته بود؟سپس پيامبر دست على را گرفت و انگشتانش را به انگشتان او چسبانيد و پيامبر حسن را برداشت و على حسين را و فاطمه
ام كلثوم را و پيامبر آنها را به خانه خود آورد و قطيفهاى انداخت و آنها را به خدا سپرد و بيرون آمد و بقيه شب را به نماز ايستاد.
علل الشرایع، شیخ صدوق، ج 1، ص 185، ح 2، باب 149
[="Tahoma"][="Teal"]دکتر صبحی صالح گفته است : غیرت زن باعث کفر او می شود, چون مردها که غیرت دارند, به این معنا است که راضی نمی شوند کسي با زن آنان باشد یا زنشان شوهر دیگری داشته باشد و این علامت ایمان مرد است . اگر زن مانند مرد باشد و مانع شود از این که شوهرش همسر دیگری بگیرد, مخالفت با دستور خدا است و باعث کفر می شود.
در ترجمه و شرح آیة اللّه ناصر مکارم شیرازی آمده است : حسادت زن در برابر شوهر و مانع شدن از تعدد زوجات ـ اگر ضرورتی پیش آید ـ با این که خدا در قرآن صریحاً آن را حلال فرمود,منجرّ به مخالفت با احکام خدا می شود که اطلاق کلمهء کفر بر آن می گردد.
اما غیرت مرد و مانع شدن از این که بیگانه ای , در همسرش شریک او باشد, ایمان است , چرا که خداوند بزرگ , زن را تنها برای یک مرد حلال کرد و فرمود: زنان باید از نامحرمان مستور باشند.
حدیث
امام باقر عليهالسلام :
غيرت زنان (از) حـسـادت است و حسادت ريشه كفر است . زنان هرگاه غيرت و رشك ورزند ، خشم گيرند و چون خشم گيرند به كفر گرايند ، [="#FF0000"]مگر زنان مسلمان [/].
از کی تا حالا اگر کشور به جمعیت بیشتر نیاز داشته باشه مردان مجازند چند همسر بگیرند؟
کشور نگران کاهش جمعیته، شرایط رو مساعد کنه جوانان ازدواج کنند نیازی نیست هر مرد متاهل چند همسر بگیره، خیلی از جوانان بخاطر مسائل مالی از ازدواج روگردانند.
با رفع مشکل مالی جوانان بی بضاعت تعداد مجردها آنقدر کم میشه که نیازی به تعدد نداریم
به نظر ميرسه منظور جناب هادي كلي است نه فقط كشور ايران.
فرض بگيريد كشوري چون سوريه را كه در يك روز تمام مردان يك روستا قتل عام ميشوند.[/]
به نظر شهید مطهری و بسیاری از بزرگان دین اصل در دین مقدس اسلام تک همسری است؛ تک همسری یعنی اختصاص خانوادگی،یعنی اینکه جسم و روح هر یک از زوجین از آن یکدیگر باشد.بدیهی است که روح زندگی زناشویی که وحدت و یگانگی است در زوجیت اختصاصی بهتر و کاملتر پیدا می شود. چند همسری در موارد بسیار محدود اتفاق می افتد که جای طرح این موضوع اینجا نیست.
شهید مطهری می فرماید:
«تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است نه طبیعت ذاتی مرد» (نظام حقوق زن در اسلام نویسنده : شهید استاد مرتضی مطهری جلد : 1 صفحه : 426) لذا اینکه برخی می گویند مرد تنوع طلب هست و چند همسری فطری مردان است مبنای عقلی و نقلی ندارد و به نظر شهید مطهری و بسیاری از بزرگان مردود است.
در مواقع عادی، هم مرد و هم زن تمام سعی و تلاششان باید بر این باشد که جسم و روح خود را از آنِ یکدیگر دانسته و به کس دیگری جز همسر خود فکر نکنند ، اما گاهی شرایط زمانی و مکانی ایجاب می کند که عده معدودی از مردان علاوه بر همسر اول همسر دومی را برگزیند.
سلام
در این مورد به پست سایر کارشناسان رجوع بفرمایید و چند همسری استحباب دارد چنانچه روایت معتبر با سند صحیحی بدین مضمون وجود دارد:
امام رضا فرمود: «ثَلَاثٌ مِنْ سُنَنِ الْمُرْسَلِينَ الْعِطْرُ وَ أَخْذُ الشَّعْرِ وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ» یعنی «یعنی سه چیز از سنتهای رسولان است: عطر و برطرف کردن موهای زاید بدن و کثرت زنان».(کافی/ج5/ص320) قابل ذکر است واژه «طروقه» با فتح طاء به معنای نساء (زنان) است. (بحارالانوار/ج62/ص5)
همچنین از امام صادق روایتی به همین مضمون آمده است: «أَرْبَعٌ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ ع التَّطَيُّبُ وَ التَّنْظِيفُ... وَ كَثْرَةُ الطَّرُوقَةِ».(من لایحضره الفقیه/ج1/ص131)
همچنین در کتاب وسائل الشیعه بابی وجود دارد با این عنوان: «بَابُ اسْتِحْبَابِ كَثْرَةِ الزَّوْجَاتِ وَ الْمَنْكُوحَاتِ...» یعنی «بابی درباره استحباب کثرت همسر و نکاح».(وسائل الشیعه/ج20/ص241)
از مجموع آنچه بیان شد استفاده میشود که تعدد همسر از مستحبات است امروزه هم عناوین ثانویه ای مثل احیا سنت متروکه استحباب این سنت متروکه رسول الله را بیشتر خواهد کرد.
اصل در اسلام بر چند همسری است و ادله متعدد روایی بر این امر وجود دارد و سنت تمام نبیاء برای اثبات این امر کفایت می کند و نظر شخصی واحد در این امور معتبر نمی باشد.
نتیجه اینکه: اگر مرد از روی هوی و هوس، یا به جهات غیر معقول همسر دیگری برگزیند؛ غیرت، صفتی پسندیده خواهد بود امّا اگر چند همسری عوامل معقول مانند؛ نیازمندی قبیله یا کشور به جمعیت بیشتر و ... باشد حکم شرع در این گونه موارد مقدم است و زن موظف است مطیع احکام شرعی باشد.
یک روایت ولو با سند ضعیف بر این اینکه غیرت در زنان صفت پسندیده ای است ارایه کنید:
روى محمد بن الفضيل عن شريس الوابشى عن جابر عن أبي جعفر عليه السلام قال قال لي ان الله تبارك وتعالى لم يجعل الغيرة للنساء وانما جعل الغيرة للرجال لأن الله عز و جل قد أحل للرجل أربع حرائر وما ملكت يمينه، ولم يجعل للمرأة إلا زوجها وحده فان بغت مع زوجها غيره كانت عند الله تعالى زانية وانما تغار المنكرات منهن فأما المؤمنات فلا.
جابر گويد: «امام باقر عليه السلام به من فرمود: خداوند تبارك و تعالى غيرت را براى زنان قرار نداده است و تنها غيرت را براى مردان قرار داده چون خداوند عز و جل براى مردان چهار زن آزاد و هر كنيزى را كه مالك شود حلال ساخته است ولى براى زن تنها شوهرش را قرار داده است در نتيجه اگر علاوه بر شوهرش ديگرى را طلب كند نزد خدا زناكار محسوب مىشود و تنها زنان زشت كردار غيرت نشان مىدهند ولى زنان مؤمن غيرتشان تحريك نمىشود.»
من لا يحضره الفقيه، ج3، ص: 444//هداية الأمة إلى أحكام الأئمة عليهم السلام، ج-7، ص: 82//مكارم الأخلاق، ص: 239//وسائل الشيعة، ج20، ص: 154
عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد عن عثمان بن عيسى عن بعض أصحابه عن أبي عبد الله عليه السلام قال ليس الغيرة إلاللرجال وأما النساء فإنما ذلك منهن حسد والغيرة للرجال ولذلك حرم الله على النساء إلازوجها وأحلللرجال أربعا وان الله أكرم أن يبتليهن بالغيرة ويحل للرجال معها ثلاثا.
امام صادق عليه السلام فرمود: «غيرت تنها براى مردان خوب است و اما زنان، غيرت آنان حسد محسوب مىشود و غيرت براى مردان است و روى همين جهت خداوند بر زنان، جز شوهرشان را حرام نموده است ولى براى مردان چهار زن را حلال كرده است و خداوند بزرگوارتر از آن است كه آنان را به غيرت مبتلا كند و براى مردان حلال سازد كه سه تاى ديگر علاوه بر همسر خويش داشته باشد.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 505//جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج25، ص: 1046//تفسير الصافي، ج1، ص: 421//روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج8، ص: 384
شرح این حدیث از علامه طباطبایی:
أقول: و يوضح ذلك أن الغيرة هي إحدى الأخلاق الحميدة و الملكات الفاضلة و هي تغير الإنسان عن حاله المعتاد، و نزوعه إلى الدفاع و الانتقام عند تعدي الغير إلى بعض ما يحترمه لنفسه من دين أو عرض أو جاه و يعتقد كرامته عليه، و هذه الصفة الغريزية لا يخلو عنها في الجملة إنسان أي إنسان فرض فهي من فطريات الإنسان، و الإسلام دين مبني على الفطرة تؤخذ فيه الأمور التي تقضي بها فطرة الإنسان فتعدل بقصرها فيما هو صلاح الإنسان في حياته، و يحذف عنها ما لا حاجة إليه فيها من وجوه الخلل و الفساد كما في اقتناء المال و المأكل و المشرب و الملبس و المنكح و غير ذلك.فإذا فرض أن الله سبحانه أحل للرجل مع المرأة الواحدة ثلاثا أخر- و الدين مبني على رعاية حكم الفطرة- كان لازم ذلك أن يكون ما يتراءى من حال النساء و تغيرهن على الرجال في أمر الضرائر حسدا منهن لا غيرة و سيتضح مزيد اتضاح في البحث الآتي عن تعدد الزوجات أن هذا الحال حال عرضي طار عليهن لا غريزي فطري.
مؤلف قدس سره: از روايت مذكور روشن مىشود كه غيرت يكى از اخلاق حميده و ملكات فاضله است و آن عبارت است از دگرگونى حالت انسان از حالت عادى و اعتدال، بطورى كه انسان را براى دفاع و انتقام از كسى كه به يكى از مقدساتش اعم از دين، ناموس و يا جاه و امثال آن تجاوز كرده، از جاى خود مىكند، و اين صفت غريزى، صفتى است كه هيچ انسانى به طور كلى از آن بىبهره نيست، هر انسانى را كه فرض كنيم- هر قدر هم كه از غيرت بى بهره باشد- باز در بعضى از موارد غيرت را از خود بروز مىدهد، پس غيرت يكى از فطريات آدمى است، و اسلام هم دينى است كه بر اساس فطرت تشريع شده و در آن امور فطرى را گرفته و تعديل مىكند، آن مقدارش را كه در حيات بشر لازم و ضرورى است معتبر و واجب مىسازد، و آنچه نقص و خلل كه در آن هست و بشر در زندگيش نيازى بدان ندارد حذف نموده، و از اعتبار مىاندازد، و هم چنان كه مىبينيم همين روش را در فطرياتى چون علاقه به جمع مال و به دست آوردن خوراك و شراب و لباس و همسران و غيره معمول داشته است.اگر ما مىبينيم كه خداى عز و جل براى مردان، با داشتن يك زن، سه زن ديگر را حلال كرده،- با در نظر گرفتن اينكه اسلام رعايت حكم فطرت را نموده است- لازمهاش اين مىشود كه نفرت و انزجارى كه از زنان نسبت به هو و مشاهده مىكنيم حسد باشد، نه غيرت، و به زودى در بحث آينده كه راجع به تعدد زوجات است توضيح بيشترى مىدهيم، و اثبات مىكنيم اين حالت در زنان امرى است عرضى، و حالتى است غير فطرى، كه به آنان دست مىدهد (و زنان موظفند با آن مبارزه كنند، آن چنان كه با هر هوايى نفسانى ديگر بايد مبارزه كنند" مترجم").
الميزان في تفسير القرآن، ج4، ص: 175،حول الآیة وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاح...
عن علي عليه السلام أ نه قال غيرة الرجل إيمان، غيرة المرأة عدوان، غيرة الرجل على قدر أنفته.
عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص: 347//غرر الحكم و درر الكلم، ص: 471//مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 292
عن علي عليه السلام أ نه لا غيرة في الحلال.
اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: «در حلال غيرت نيست.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 537//دعائم الإسلام، ج2، ص: 217//مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 293
(عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد معلق) عن محمد بن علي عن محمد بن الفضيل عن سعد الجلاب عن أبي عبد الله عليه السلام قال إن الله عز و جل لم يجعل الغيرة للنساء، وانما تغار المنكرات منهن فأما المؤمنات فلا، انما جعل الله الغيرة للرجال لأ نه أحل للرجل أربعا وما ملكت يمينه، ولم يجعل للمرأة إلازوجها فإذا أرادت معه غيره كانت عند الله زانية. قال ورواه القاسم بن يحيى عن جده الحسن بن راشد عن أبي بكر الحضرمى عن أبي عبد الله عليه السلام إلاأ نه قال فان بغت معه غيره. العلل 505: حدثنا محمد بن الحسن رحمه الله قال حدثنا محمد بن الحسن الصفار عن أحمد بن محمد بن عيسى عن علي بن الحكم عن محمد بن الفضل عن سعد الجلاب عن أبي عبد الله عليه السلام (نحوه).
امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند عز و جل غيرت را براى زنان قرار نداده و تنها زنان بد، غيرت به خرج مىدهند ولى زنان با ايمان، اینگونه نیست ؛ تنها خداوند غيرت را براى مردان قرار داده چون براى مرد چهار زن و هر كنيزى را كه مالك شود حلال ساخته است ولى براى زن تنها شوهرش را قرار داده به گونهاى كه اگر با وجود اين شوهر ديگرى را طلب كند نزد خدا زناكار محسوب مىشود.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 505//وسائل الشيعة، ج20، ص: 525//تفسير نور الثقلين، ج1، ص: 439
عليّ بن إبراهيم عن أبيه ومحمّد بن إسماعيل عن الفضل بن شاذان جميعاً عن ابن أبي عمير عن عبد الرحمن بن الحجّاج رفعه قال بينا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله قاعد إذ جاءت امرأة عريانة حتّى قامت بين يديه فقالت يا رسول اللّه انّى فجرت فطهرّنى قال وجاء رجل يعدو في أثرها وألقى عليها ثوباً فقال ما هي منك فقال صاحبتى يا رسول اللّه خلوت بجاريتى فصنعت ما ترى فقال ضمّها إليك ثمّ قال إن الغيراء لا تبصر أعلى الوادى من أسفله.
راوى گويد: «در حالى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نشسته بودند زنى عريان آمد تا در برابر رسول خدا ايستاد و گفت: اى رسول خدا! زنا دادهام مرا پاك سازيد. راوى گويد: مردى در پى او مىدويد او آمد و پارچهاى بر زن افكند حضرت فرمود: اين زن چه نسبتى با تو دارد؟ آن مرد گفت: اين همسر من است. من با كنيزم خلوت كردم او چنين كرد حضرت فرمود: او را همراه خويش كن. سپس فرمود: زنى كه به غيرت آمده بالاى دره را از پايين آن تشخيص نمىدهد.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 505//بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج22، ص: 145//وسائل الشيعة، ج20، ص: 156
بإسناده عن علي عليه السلام قال بينا رسول الله صلى الله عليه و آله جالس ونحن حوله إذ أقبلت امرأة كاشفة عن شعرها وعن نحرها وعن ساقيها وعن قدميها في درع ليس عليها غطاء وزوجها جالس مع النبي صلى الله عليه و آله فقام الرجل فألقى عليها ثوبه وهى تقول يا رسول الله زنيت فأقم على الحد فقال زوجها بأبي وأمى إنها غيراء فقال رسول الله صلى الله عليه و آله ما تدرى الغيراء ما بأعلى الجبل من أسفله.
در كتاب جعفريات به نقل از حضرت على عليه السلام آمده است كه: «در حالى كه رسول خدا نشسته بود و ما اطراف او بوديم زنى آمد كه موها و گردن و ساق پا و روى پايش پيدا بود و پوشش مناسبى نداشت. همسر آن مرد نيز كنار پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بود. در حالى كه آن زن مىگفت: اى رسول خدا! زنا كردهام حدّ بر من جارى كن، همسرش لباس خود را بر روى او انداخت و خطاب به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت:
پدرم و مادرم فداى تو باد! او زنى با غيرت است. پيامبراكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «زنى كه به غيرت آمده باشد بالاى دره را از پايين آن تشخيص نمىدهد.»
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 236//الجعفريات (الأشعثيات)، ص: 96//جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج25، ص: 582
عدة من أصحابنا عن أحمد ابن أبي عبد الله عن محمد ابن الحسن عن يوسف بن حماد عمن ذكره عن جابر قال قال أبو جعفر عليه السلام غيرة النساء الحسد والحسد هو أصل الكفر ان النساء إذا غرن غضبن وإذا غضبن كفرن إلاالمسلمات منهن.
امام باقر عليه السلام فرمود: «غيرت زنان حسادت است و حسادت ريشه كفر است زنان اگر به غيرت بيايند خشم مىكنند و چون خشم كنند كافر مىشوند مگر زنان مسلمان.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 505//مكارم الأخلاق، ص: 239//وسائل الشيعة، ج20، ص: 156//روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج8، ص: 385
أبو علي الأشعري عن محمد بن عبد الجبار عن صفوان عن إسحاق بن عمار قال قلت لأبى عبدالله عليه السلام المرأة تغار على الرجل تؤذيه قال ذلك من الحب.
اسحاق بن عمّار گويد: «به امام صادق عليه السلام گفتم: زن نسبت به مرد به غيرت مىآيد و او را آزار مىدهد حضرت فرمود: اين از محبّت وى به مرد است.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 506//وسائل الشيعة، ج20، ص: 157//جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج25، ص: 584
قال علي عليه السلام غيرة المرأة كفر و غيرة الرجل إيمان.
اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: «غيرت زن كفر و غيرت مرد ايمان است.»
نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 491//بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج100، ص: 252//خصائص الأئمة عليهم السلام (خصائص أمير المؤمنين عليه السلام)، ص: 100
عدة من أصحابنا عن أحمد ابن أبي عبد الله عن أبيه عن محمد بن سنان عن خالد القلانسى قال ذكر رجل لأبى عبدالله عليه السلام امرأته فأحسن عليها الثناء فقال له أبو عبد الله عليه السلام أغرتها، قال لا قال فأغرها، فأغارها فثبتت فقال لأبى عبدالله عليه السلام انى قد أغرتها فثبتت فقال هي كما تقول.
مردى از همسرش نزد امام صادق عليه السلام ياد كرد و بسيار او را ستود. امام صادق عليه السلام به او فرمود: «آيا كارى كردهاى كه او را به غيرت وادارى؟ مرد گفت: نه. حضرت فرمود: پس او را به غيرت وادار آن مرد چنين كرد ولى زن همچنان ثابت ماند. پس از آن مرد به امام صادق عليه السلام گفت: او را به غيرت كشاندم ولى او همچنان استوار ماند حضرت فرمود: اين زن همان گونه كه مىگويى (قابل ستايش) هست.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 505//وسائل الشيعة، ج20، ص: 156//جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج25، ص: 584
بإسناده عن علي عليه السلام قال قال رسول الله صلى الله عليه و آله المضل باهت والبرىء منه فرقة وما تدرى الغيراء ما بأعلى الوادى من أسفله قالوا يا رسول الله كيف ذاك قال أما المضل إذا ضل منه الشيء رمى به البرىء وأما الغيراء فلا تدرى، الماء يصعد من أسفل الوادى أو من أعلاه.
اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود: «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: كسى كه چيزى را گم كرده بهتان مىزند (به دروغ مىگويد فلان كس برداشته است) و آن كه پاك است از چنين كسى بيمناك است و زن به غيرت آمده آنچه را كه در بالاى دره است از پايين درّه تشخيص نمىدهد.
الجعفريات (الأشعثيات)، ص: 96//مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج14، ص: 236//جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج25، ص: 584
[="Navy"]توضیح علامه طباطبایی در المیزان:
اسلام زير بناى زندگى بشر و بنيان جامعه انسانى را بر زندگى عقلى و فكرى بنا نهاده است، نه زندگى احساسى و عاطفى، در نتيجه هدفى كه بايد در اسلام دنبال شود رسيدن به صلاح عقلى در سنن اجتماعى است، نه به صلاح و شايستگى آنچه كه احساسات دوست مىدارد و مىخواهد. و عواطف به سويش كشيده مىشود.
و اين معنا به هيچ وجه مستلزم كشته شدن عواطف و احساسات رقيق زنان و ابطال حكم موهبتهاى الهى و غرايز طبيعى نيست، زيرا در مباحث علم النفس مسلم شده است كه صفات روحى و عواطف و احساسات باطنى از نظر كميت و كيفيت با اختلاف تربيتها و عادات، مختلف مىشود هم چنان كه به چشم خود مىبينيم كه بسيارى از آداب در نظر شرقىها پسنديده و ممدوح، و در نظر غربيها ناپسند و مذموم است. و به عكس آن بسيارى از رسوم و عادات وجود دارد كه در نظر غربيها پسنديده و در نظر شرقىها ناپسند است و هيچگاه يافت نمىشود كه دو امت در همه آداب و رسوم نظر واحدى داشته باشند، بالأخره در بعضى از آنها اختلاف دارند.
و تربيت دينى در اسلام زن را بگونهاى بار مىآورد كه هرگز از اعمالى نظير تعدد زوجات ناراحت نگشته و عواطفش جريحهدار نمىشود، (او همين كه مىبيند خداى عز و جل به شوهرش اجازه تعدد زوجات را داده تسليم اراده پروردگارش مىشود، و وقتى مىشنود كه تحمل در برابر آتش غيرت، مقامات والايى را نزد خداى تعالى در پى دارد به اشتياق رسيدن به آن درجات، تحمل آن برايش گوارا مىگردد).
بله يك زن غربى كه از قرون متمادى تا كنون عادت كرده به اينكه تنها همسر شوهرش باشد و قرنها اين معنا را در خود تلقين نموده، يك عاطفه كاذب در روحش جايگير شده و آن عاطفه با تعدد زوجات ضديت مىكند. دليل بر اين معنا اين است كه زن غربى به خوبى اطلاع دارد كه شوهرش با زنان همسايگان زنا مىكند و هيچ ناراحت نمىشود، پس اين عاطفهاى كه امروز در ميان زنان متمدن پيدا شده، عاطفهاى است تلقينى و دروغين.
و اين، نه تنها مرد غربى است كه هر زنى را دوست داشته باشد (چه بكر و چه بيوه، چه بىشوهر و چه شوهردار) زنا مىكند، بلكه زن غربى نيز با هر مردى كه دوست بدارد تماس غير مشروع برقرار مىكند، و از اين بالاتر اينكه زن و مرد غربى با محرم خود جمع مىشوند و مىتوان ادعا كرد كه حتى يك انسان غربى از ميان هزاران انسان را نخواهى يافت كه از ننگ زنا بر حذر مانده باشد (چه مردش و چه زنش) انسان غربى به اين هم قانع نيست، بلكه عمل زشت لواط را هم مرتكب مىشود و شايد مردى يافت نشود و يا كمتر يافت شود كه از اين ننگ سالم مانده باشد، و اين رسوايى را بدانجا رساندند كه در چندین سال قبل از پارلمان انگليس خواستند تا عمل لواط را برايشان قانونى كند و این عمل برایشان قانونی شده، چون آن قدر شايع شده بود كه ديگر جلوگيريش ممكن نبود، و اما زنان و مخصوصا دختران بكر و بىشوهر كه فحشاء در بينشان به مراتب زنندهتر و فجيعتر بود.
و جاى بسيار شگفت است كه چگونه زنان غربى از اين همه بىناموسى كه شوهرانشان مىبينند متاسف نگشته، دلها و عواطفشان جريحهدار نمىشود، و چگونه است كه احساسات و عواطف مردان از اينكه در شب زفاف همسرشان را بيوه مىيابند ناراحت نشده و عواطفشان جريحهدار نمىگردد؟ و نه تنها ناراحت نمىشود بلكه هر قدر همسرش بيشتر زنا داده باشد و مردان بيشترى از او كام گرفته باشند، او بيشتر مباهات و افتخار مىكند، و منطقش اين است كه من همسرى دارم كه عاشقهاى زيادى دارد و شيفتگانش بر سر همخوابى با او با يكديگر جنگ و ستيز دارند، همسر من كسى است كه دهها و بلكه صدها دوست و آشنا دارد.
ولى اگر آن نكته كه خاطرنشان كرديم در نظر گرفته شود، اين شگفتىها از بين مىرود، گفتيم عواطف و احساسات با اختلاف تربيتها مختلف مىشود، اين اعمال نامبرده از آنجا كه در سرزمين غرب تكرار شده و مردم در ارتكاب آن آزادى كامل دارند، دلهايشان نسبت به آن خو گرفته است، تا جايى كه عادتى معمولى و مالوف شده و در دلها ريشه دوانده، به همين جهت عواطف و احساسات به آن متمايل، و از مخالفت با آن جريحه دار مىشود.
علاوه بر اينكه زنانى كه بر سر زنان اول، شوهر مىكنند، در جامعه اسلامى و ساير جامعههايى كه اين عمل را جايز مىدانند با رضا و رغبت خود زن دوم يا سوم يا چهارم شوهر مىشوند، و اين زنان، زنان همين جامعهها هستند و مردان آنها را از جامعههاى ديگر و به عنوان برده نمىآورند و يا از دنيايى غير اين دنيا به فريب نياوردهاند و اگر مىبينيم كه اين زنان به چنين ازدواجى تمايل پيدا مىكنند به خاطر عللى است كه در اجتماع حكم فرما است و همين دليل روشن است بر اينكه طبيعت جنس زن امتناعى از تعدد زوجات ندارد و قلبشان از اين عمل آزرده نمىشود، بلكه اگر آزردگىاى هست از لوازم و عوارضى است كه همسر اول پيش مىآورد، زيرا همسر اول وقتى تنها همسر شوهرش باشد، دوست نمىدارد كه غير او زنى ديگر به خانهاش وارد شود، زيرا كه مىترسد قلب شوهرش متمايل به او شود و يا او بر وى تفوق و رياست پيدا كند و يا فرزندى كه از او پديد مىآيد با فرزندان وى ناسازگارى كند و امثال اينگونه ترسها است كه موجب عدم رضايت و تالم روحى زن اول مىشود نه يك غريزه طبيعى.
[/]
حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ وَ زِيَادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالا أَتَى رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ يَرْحَمُكَ اللَّهُ هَلْ تُشَيَّعُ الْجَنَازَةُ بِنَارٍ وَ يُمْشَى مَعَهَا بِمِجْمَرَةٍ أَوْ قِنْدِيلٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ مِمَّا يُضَاءُ بِهِ قَالَ فَتَغَيَّرَ لَوْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ ذَلِكَ وَ اسْتَوَى جَالِساً ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ حديث كرد ما را على بن احمد، گفت: حديث كرد ما را ابو العباس احمد بن محمّد بن يحيى از عمرو بن مقدام و زياد بن عبد اللَّه، گفتند: مردى خدمت امام صادق عليه السّلام آمد و به او گفت: خدا رحمت كند، آيا مىشود جنازه را در نور آتش تشييع كرد و يا با آتش و قنديل و يا چيز ديگرى كه روشنايى مىدهد، همراه جنازه رفت؟ گفت: رنگ امام صادق عليه السّلام از اين سخن دگرگون شد و مرتّب نشست، و سپس گفت: شقيّى از اشقيا به نزد فاطمه دختر پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله آمد و به او گفت: آيا مىدانى كه على عليه السّلام از دختر ابو جهل خواستگارى كرده است؟ فاطمه گفت:حقيقت را مىگويى؟ آن مرد سه بار گفت: آنچه مىگويم حقيقت است. پس غيرت فاطمه تحريك شد به طورى كه نتوانست مالك احساسات خود شود و اين بدان جهت بود كه خداوند براى زنان غيرت و براى مردان جهاد را نوشته است و براى زنانى كه خويشتن دارى و صبر كنند پاداش كسى را كه نگهبان مرزها و مهاجر در راه خدا باشد نوشته است. گفت: اندوه فاطمه از اين جريان بيشتر شد و او در انديشه بود، تا اينكه شب شد و او شبانه حسن را در شانه راست و حسين را در شانه چپ خود قرار داد و دست چپ ام كلثوم را به دست خود گرفت و به خانه پدرش رفت، و پس على عليه السّلام آمد و وارد خانه شد و فاطمه عليها السّلام را نديد و از اين جهت به شدّت اندوهگين شد و بر او گران آمد، در حالى كه نمىدانست كه قضيّه از چه قرار است. او از اينكه فاطمه را از خانه پدرش صدا بزند، خجالت مىكشيد، پس به مسجد در آمد و به تعدادى كه خدا مىخواست نماز خواند و پس از آن مقدارى از ريگهاى مسجد را جمع كرد و بر آن تكيه داد. چون پيامبر اندوه فاطمه را ديد قدرى آب به او داد، سپس لباسش را پوشيد و وارد مسجد شد، او همچنان نماز مىخواند و در حال ركوع و سجود بود و هر گاه كه دو ركعت نماز مىخواند، از خدا مىخواست كه اندوه فاطمه را برطرف كند، چون وقتى از پيش او بيرون آمد او بسيار ناراحت بود.زيرا پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فاطمه را ديد كه خواب به چشمش نمىرود و آرام و قرار ندارد، به او گفت: دخترم برخيز و او برخاست و پيامبر حسن را برداشت و فاطمه حسين را برداشت و دست ام كلثوم را گرفت تا اينكه نزد على عليه السّلام رسيدند، پيامبر پاى خود را روى پاى على گذاشت و او را بيدار كرده و گفت: برخيز اى ابو تراب كه دل آرامى را بىقرار ساختهاى. ابو بكر را از خانهاش و عمر را از مجلسش و نيز طلحه را صدا بزن، على (ع) بيرون رفت و آنها را از منزلهايشان صدا زد و همگى نزد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله گرد آمدند. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله گفت: اى على! آيا نمىدانى كه فاطمه پاره تن من است و من از او هستم؟ هر كس او را اذيّت كند مرا اذيّت كرده و هر كس مرا اذيّت كند خدا را اذيّت كرده و هر كس او را پس از مرگ من اذيّت كند مانند اين است كه در حال حيات من اذيّت كرده است و هر كس او را در حال حيات من اذيّت كند مانند اين است كه او را پس از مرگ من اذيّت كرده است.مىگويد: على عليه السّلام گفت: آرى، اى پيامبر خدا. پيامبر گفت: پس چه چيزى باعث شد كه آن كار را كردى؟ على گفت: سوگند به كسى كه تو را به حقّ به پيامبرى برگزيد آنچه به او رسيده، هرگز از من واقع نشده است و حتى فكر آن را هم به خود راه ندادهام. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: راست گفتى، راست گفتى. پس فاطمه عليها السّلام خوشحال شد و تبسّمى كرد، به طورى كه دندانهايش ديده شد. پس يكى از آن دو نفر به رفيقش گفت: جاى تعجّب است، ما را در اين وقت براى چه خواسته بود؟سپس پيامبر دست على را گرفت و انگشتانش را به انگشتان او چسبانيد و پيامبر حسن را برداشت و على حسين را و فاطمه ام كلثوم را و پيامبر آنها را به خانه خود آورد و قطيفهاى انداخت و آنها را به خدا سپرد و بيرون آمد و بقيه شب را به نماز ايستاد. علل الشرایع، شیخ صدوق، ج 1، ص 185، ح 2، باب 149لطفا این حدیث رو بررسی سندی کنید
جَاءَ شَقِيٌّ مِنَ الْأَشْقِيَاءِ إِلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهَا أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ عَلِيّاً قَدْ خَطَبَ بِنْتَ أَبِي جَهْلٍ فَقَالَتْ حَقّاً مَا تَقُولُ فَقَالَ حَقّاً مَا أَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَدَخَلَهَا مِنَ الْغَيْرَةِ مَا لَا تَمْلِكُ نَفْسَهَا وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَتَبَ عَلَى النِّسَاءِ غَيْرَةً وَ كَتَبَ عَلَى الرِّجَالِ جِهَاداً وَ جَعَلَ لِلْمُحْتَسِبَةِ الصَّابِرَةِ مِنْهُنَّ مِنَ الْأَجْرِ مَا جَعَلَ لِلْمُرَابِطِ الْمُهَاجِرِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ فَاشْتَدَّ غَمُّ فَاطِمَةَ مِنْ ذَلِكَ وَ بَقِيَتْ مُتَفَكِّرَةً هِيَ حَتَّى أَمْسَتْ وَ جَاءَ اللَّيْلُ حَمَلَتِ الْحَسَنَ عَلَى عَاتِقِهَا الْأَيْمَنِ وَ الْحُسَيْنَ عَلَى عَاتِقِهَا الْأَيْسَرِ وَ أَخَذَتْ بِيَدِ أُمِّ كُلْثُومٍ الْيُسْرَى بِيَدِهَا الْيُمْنَى ثُمَّ تَحَوَّلَتْ إِلَى حُجْرَةِ أَبِيهَا فَجَاءَ عَلِيٌّ فَدَخَلَ حُجْرَتَهُ فَلَمْ يَرَ فَاطِمَةَ فَاشْتَدَّ لِذَلِكَ غَمُّهُ وَ عَظُمَ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَعْلَمِ الْقِصَّةَ مَا هِيَ فَاسْتَحَى أَنْ يَدْعُوَهَا مِنْ مَنْزِلِ أَبِيهَا فَخَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ يُصَلِّي فِيهِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَمَعَ شَيْئاً مِنْ كَثِيبِ الْمَسْجِدِ وَ اتَّكَأَ عَلَيْهِ فَلَمَّا رَأَى النَّبِيُّ ص مَا بِفَاطِمَةَ مِنَ الْحُزْنِ أَفَاضَ عَلَيْهَا مِنَ الْمَاءِ ثُمَّ لَبِسَ ثَوْبَهُ وَ دَخَلَ الْمَسْجِدَ فَلَمْ يَزَلْ يُصَلِّي بَيْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ كُلَّمَا صَلَّى رَكْعَتَيْنِ دَعَا اللَّهَ أَنْ يُذْهِبَ مَا بِفَاطِمَةَ مِنَ الْحُزْنِ وَ الْغَمِّ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهَا وَ هِيَ تَتَقَلَّبُ وَ تَتَنَفَّسُ الصُّعَدَاءَ فَلَمَّا رَآهَا النَّبِيُّ ص أَنَّهَا لَا يُهَنِّيهَا النَّوْمُ وَ لَيْسَ لَهَا قَرَارٌ قَالَ لَهَا قُومِي يَا بُنَيَّةِ فَقَامَتْ فَحَمَلَ النَّبِيُّ ص الْحَسَنَ وَ حَمَلَتْ فَاطِمَةُ الْحُسَيْنَ وَ أَخَذَتْ بِيَدِ أُمِّ كُلْثُومٍ فَانْتَهَى إِلَى عَلِيٍّ ع وَ هُوَ نَائِمٌ فَوَضَعَ النَّبِيُّ ص رِجْلَهُ عَلَى رِجْلِ عَلِيٍّ فَغَمَزَهُ وَ قَالَ قُمْ يَا أَبَا تُرَابٍ فَكَمْ سَاكِنٍ أَزْعَجْتَهُ ادْعُ لِي أَبَا بَكْرٍ مِنْ دَارِهِ وَ عُمَرَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ طَلْحَةَ فَخَرَجَ عَلِيٌّ فَاسْتَخْرَجَهُمَا مِنْ مَنْزِلِهِمَا وَ اجْتَمَعُوا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهَا فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَ مَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي وَ مَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي قَالَ فَقَالَ عَلِيٌّ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَا دَعَاكَ إِلَى مَا صَنَعْتَ فَقَالَ عَلِيٌّ وَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً مَا كَانَ مِنِّي مِمَّا بَلَغَهَا شَيْءٌ وَ لَا حَدَّثَتْ بِهَا نَفْسِي فَقَالَ النَّبِيُّ صَدَقْتَ وَ صَدَقَتْ فَفَرِحَتْ فَاطِمَةُ ع بِذَلِكَ وَ تَبَسَّمَتْ حَتَّى رُئِيَ ثَغْرُهَا فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ إِنَّهُ لَعَجَبٌ لِحِينِهِ مَا دَعَاهُ إِلَى مَا دَعَانَا هَذِهِ السَّاعَةَ قَالَ ثُمَّ أَخَذَ النَّبِيُّ ص بِيَدِ عَلِيٍّ فَشَبَّكَ أَصَابِعَهُ بِأَصَابِعِهِ فَحَمَلَ النَّبِيُّ ص الْحَسَنَ وَ حَمَلَ الْحُسَيْنَ عَلِيٌّ وَ حَمَلَتْ فَاطِمَةُ أُمَّ كُلْثُومٍ وَ أَدْخَلَهُمُ النَّبِيُّ بَيْتَهُمْ وَ وَضَعَ عَلَيْهِمْ قَطِيفَةً وَ اسْتَوْدَعَهُمُ اللَّهَ ثُمَّ خَرَجَ وَ صَلَّى بَقِيَّةَ اللَّيْلِ"
این حدیث ضعیف است چه از لحظا سند و چه از لحاظ متن از آنجا که به افسانه خواستگاری حضرت علی از دختر ابوجهل اشاره می کند مردود می باشد و همچنین مخالف ادله معتبره دیگر مبنی بر عصمت حضرت فاطمه زهرا است می باشد اما احادیث صحیح دیگری وجود دارد که متن آنها قرار داده شد و غیرت در زنان را نا پسند می داند.
و السلام علی من اتبع الهدی
[="Navy"]با سلام
جناب هادی این دیگه جزء حکمت های تعدد زوجات نبود در این شرایط برابری تعداد زنان و مردان.
تعدد زوجات برای مردان اختیاریه، پذیرش آن نیز برای زنان اختیاریه، اینگونه نیست که زن موظف به پذیرش آن باشد.
اختیاری بودن پذیرش تعدد زوجات مردان را فقها نیز با قید بی مانع بودن شرط عدم اختیار زوجه دیگری به وسیله مرد، توسط زن در هنگام عقد بیان کرده اند
از کی تا حالا اگر کشور به جمعیت بیشتر نیاز داشته باشه مردان مجازند چند همسر بگیرند؟
کشور نگران کاهش جمعیته، شرایط رو مساعد کنه جوانان ازدواج کنند نیازی نیست هر مرد متاهل چند همسر بگیره، خیلی از جوانان بخاطر مسائل مالی از ازدواج روگردانند.
با رفع مشکل مالی جوانان بی بضاعت تعداد مجردها آنقدر کم میشه که نیازی به تعدد نداریم
با سلام
از شما خواهشمندم که این تاپیک را به مسائل انحرافی دیگر که در تاپیک های متعدد دیگر بحث شده است سوق ندهید از جمله اختیاری بودن یا نبودن و یا لزوم ازدواج مجدد برای افزایش نسل و ...
در این تاپیک در مورد اصل تعدد زوجات بحث نمی شود چون این بحث به انحراف کشیده خواهد شد بلکه بحث پیرامون غیرت زنان است.
با تشکر از شما که در چهارچوب عنوان تاپیک سوالات خود را مطرح می نمایید.[/]
[="Navy"]سلام
از مجموع جمیع روایات چنین برداشت می شود که غیرت در زنان مذموم است زیرا باعث مخالفت با امری می شود که خداوند آن را حلال کرده است.[/]
آیا خداوند در وجود زنان هم همچو مردان غیرت آفریده است؟!در این خصوص روایات مهمی در منابع معتبر روایی وجود دارد :
و اما غیرت زنان در حقیقت حسادت است
دیگر برای مرد سه زن دیگر را علاوه بر آن زن حلال كند!
الكافی ج 5 ص 505 ح1
_ روشن است كه منظور از غیرت در این روایت همان غیرت جنسیست که مرد غیور نسبت به همسر خود دارد و نه چیزهایی مثل خوی دفاع از حق و...كه ما غیرتش می نامیم و در زن و مرد پسندیده است_
2. امام صادق _ كه درود خداوند بر او باد _ فرمود:
خدای بلند مرتبه غیرت را در وجود زنان قرار نداد
و تنها زنان نا شایست غیرت می ورزند ولی زنان مومنه[حقیقی] نه!
همانا خداوند غیرت را تنها در مردان قرار داد از اینرو برای مرد چهار زن را
حلال فرمود ولی برای زن جز شوهرش را حلال نكرد پس زنی كه علاوه
بر شوهرش مرد دیگری را اراده كند نزد خداوند زناكار است.
3. امام باقر علیه السلام فرمود:
غیرت زنان حسد است و حسد ریشه كفر است.زنان وقتی غیرت می
ورزندخشمگین می شوند و وقتی خشمگین شدند كفران می ورزند
مگر زنان مسلمه!
(غَیْرَةُ النِّسَاءِ الْحَسَدُ وَ الْحَسَدُ هُوَ أَصْلُ الْكُفْرِ إِنَّ النِّسَاءَ إِذَا غِرْنَ غَضِبْنَ وَ إِذَا غَضِبْنَ كَفَرْنَ إِلَّا الْمُسْلِمَاتُ مِنْهُنَّ)
الکافی ج5 ص505ح4
4. مردی نزد امام صادق علیه السلام از زن خود بسیار تعریف و تمجید كرد
حضرت فرمود:تا به حال غیرت او را آزموده ای؟
خبر را به امام داد و حضرت فرمود: زن تو حقیقتا همانگونه استكه
5. روزی حضرت رسول صلوات الله علیه و آله نشسته بودند که زنی
حضرت فرمود:او را به خانه بازگردان!
سپس فرمود : زنی که غیرت می ورزد بالای بیابان را از پایین آن تشخیص نمی دهد.
الكافی ج 5 ص505 ح3
[کنایه از اینکه آنقدر حسادتش چشم عقل او را کور می کند که حتی بدیهی ترین چیزها را نیز تشخیص نمی دهد.]
سابعا و از همه مهمتر اینکه دلیل عقلی قطعی بر صحت این روایات وجود دارد. همان دلیلی که درخود متن روایت اول آمده بود به این بیان که :
اولا مسلم است که طبق صریح آیه قرآن وروایات صحیح که فتوای تمامی عالمان نیز چنین است خداوند چهار زن دائم _ به شرط رعایت عدالت _ و نیز زنان موقت را برای مرد حلال فرموده است.
ثالثا خداوند کریم و رحیم است.
ممکن است چنین توهم شود که این روایت با روایات نهی زنان از غیرت(حسادت) منافات دارد در حالیکه چنین نیست بلکه اساسا حسادت در جایی پیدا می شود که محبت نسبت به چیزی وجود دارد و شخص نمی خواهد آن چیز را دیگری داشته باشد و یا با او در آن شریک شود! پس حب نه تنها منافاتی با حسادت ندارد بلکه زمینه آن است! یعنی عدم رضایت به داشتن دیگران آنچه را که ما دوست داریم, می شود حسادت. روایت مورد اشاره گویا می خواهد از زاویه دیگری به قضیه تعدد زوجات بنگرد و این حقیقت را به مردان چند همسر متذکر شود که گمان نکنید آزارهای همسران شما که گاه بر اثر حسادت با یکدیگر نسبت به شما روا می دارند ناشی از تنفر از شماست بلکه برعکس ناشی از حس محبت به شماست! و توجه به این نکته ظریف می تواند دلداری خوبی باشد برای مردان چند همسر و کمکی باشد برای دوری از کینه ها و دعوت ایشان به صبر که نهایتا باعث تحکیم نهاد خانواده خواهد شد.
(کافی ج5ص506)
خلاصه، روی سخن این روایت با مردان است برای بیان نکته ای روانشناختی و نه با زنان برای تأیید حسد ورزی!
البته باید توجه داشت مطابق روایات، حس حسادت تا زمانی که در عمل ظاهر نشود ـ یعنی انسان با گفتار یا کردارش موجب اذیت آنکه به وی حسادت می ورزد را فراهم نیاورد ـ گناه محسوب نمی شود (کافی ج2 ص463) اما انسان عاقل باید برای پیشگیری از وقوع چنین اعمالی با نور قرآن و اهل بیت و با استعانت از خدای متعال این حس غیر اصیل را در خود درمان و ریشه کن کند.
[="Navy"]در ابتداء بايد دانست؛ در فرهنگ اسلامى، «كفر» به دو گونه است:
1. كفرِ اعتقادى؛ به معناى انكار توحيد، نبوت و معاد و آنچه به عنوان اصل دين و ضرورى دين مى باشد.
2. كفرِ عملى؛ به معناى ترك دستورات خدا و عدم التزام به احكام الهى است مانند ترك نماز و يا ترك حج، در حالى كه اعتقاد دارد اين دستورات از سوى خداوند مى باشد اما از نظر عملى پاى بند نيست از آنجا كه زن به جهت «غيرت» خاص خودش نسبت به تعدّد زوجات شوهرش حساسيت دارد و يكى از دستورات دينى را ناديده مى گيرد؛ در حقيقت به نوعى انكار حكم الهى در مقام عمل از سوى زن اتفاق مى افتد. البته درباره ريشه غيرت ورزى زن، از امام صادق عليه السلام سؤال شد: زن بر شوهرش غيرت مى ورزد، آيا اين كار او را آزار مى دهد؟ امام عليه السلام فرمودند: «اين غيرت ناشى از عشق و علاقه است». «عن إسحاق بن عمار قال: قلت لابى عبدالله عليه السلام: المرأة تغار على الرجل تؤذيه، قال: ذلك من الحب»؛ كافى، ج 5، ص 506..
به عبارت ديگر «معناى اين سخن (غيرة المرأة كفر)، آن نيست كه اين كار كفر واقعى باشد، بلكه اين كار به بعضى از حالات و زمينه هاى كفر كشيده مى شود و آن تحريم حلال خدا است؛ زيرا گاهى زن به سبب ازدواج شوهرش با زنى ديگر، احساسات منفى اش به افراط مى كشد! آن گاه طورى برخورد مى كند كه گويى اين كار حرام بوده، يا شوهرش مرتكب زنا شده است. اين مسئله چنان براى او بزرگ مى شود كه او را در معرض اعتراض، به قوانين الهى قرار مى دهد؛ زيرا برخى از زنان بدون توجه به مجوز شرعى اى كه ازدواج مجدّد مرد دارد، آن را ستمى در حق خود مى پندارند» سيد محمدحسين فضل الله، اسلام، زن و جستارى تازه، ص 164..
خلاصه كلام اينكه در اسلام تعدّد زوجات براى مردان جايز دانسته شده و حتى در بعضى موارد لازم و ضرورى تلقّى گشته است و غيرت زن و مخالفت او با اين حكم، طبق بيان امام على عليه السلام كفر است. البته كفر عملى كه به معناى مخالفت با انجام يك كار مشروع و يا جلوگيرى از انجام آن است. از سوى ديگر «غيرت» مرد به معناى حساسيت نسبت به حفظ حريم همسرش است كه نشانه ايمان است و شايسته ثواب و اجر نيز خواهد بود.[/]
جواب : سوال : اگر مردی عدالت را رعایت نکند آیا زن میتواند غیرت به خرج دهد؟ جواب: سوال : چرا برای مرد اسمش غیرت است ولی برای زن اسمش حسادت با اینکه غیرت مثبت و حسادت منفی است؟ جواب : توجه داشته باشیم سوء استفاده از قوانین و حتی هنجارهای حاکم بر یک جامعه اعم از الهی و غیر الهی قدمتی به درازای تاریخ دارد. اینکه عده ای از افراد آموزه های دینی و از جمله بحث ازدواج مجدد را دست مایه ای برای رسیدن به اهداف نادرست خود میدانند، نباید به حساب دین گذاشته شود. [1]- نهج البلاغه / کلمات قصار/ شماره 119. [2] - طریحی فخرالدین / مجمع البحرین / ج3 / ص 432/ نشر 1375/ تهران. [3] - کلینی ، محمد بن یعقوب / اصول کافی / ج5 / باب غیرت زنان. [4] - همان حدیث شماره یک. [5] - سوره نساء(4) آیه3.
[=Calibri]1. مفهوم این سخن حضرت علی (ع) چیست؟
غیرت مردان از ایمان و غیرت زن ناشی از کفر است[1].
[=Calibri]2. ایا نوع پوشش را هم شامل میشود؟
[=Calibri]3. آیا زن نسبت به ازدواج دوم مرد میتواند غیرت به خرج بدهد؟
برای رسیدن به جواب باید دو مرحله را طی کرد :
الف : توضیح فرمایش حضرت علی (ع).
ب : مشخص کردن مصادیق این فرمایش.
و اما مرحله اول : ابتدا باید کلمات بکار رفته در این عبارت را معنی کنیم :
[=Calibri]1. زن و مرد که معنایش واضح است.
[=Calibri]2. کفر و ایمان؛ که خود در دو بخش مورد توجه قرار میگیرد، یکی ایمان و کفر عقیدتی و دیگری ایمان و کفر عملی. به نظر می اید در این تعبییر کفر و ایمان عملی مورد توجه است هر چند ممکن است در برخی موارد به کفر عقیدتی برگردد. و معیارش اطاعت و یا مخالفت با رهنمودهای خداوند متعال است.
[=Calibri]3. غیرت : معنای دقیقش این است : اجازه ندادن به شریک شدن دیگری در انچه که اختصاص به شخص دارد[2]. مثلا خداوند غیور است یعنی اجازه شراکت در انچه که مخصوص به اوست نمیدهد.
با این توضیح مشخص میشود که در مورد حجاب و نوع پوشش نیز چنانچه رفتار ما و یا اعمال نظر ما مطابق خواست الهی باشد روشمان درست و الا نادرست است. و اینکه میگویند مرد با غیرت اجازه بد حجابی یا بی حجابی به زنش نمیدهد به این جهت است که نبود یا بد بودن حجاب زمینه را برای شراکت دیگران در انچه مخصوص این مرد است فراهم میکند.
دو نکته :
1. در بسیاری از روایات غیرت امری پسندیده شمرده شده و آن را یکی از ویژگیهای مومن معرفی کرده اند، بر همین اساس در برخی روایات اشاره شده است که این واکنش زنان در اصل غیرت نیست بلکه ریشه درحسادت دارد[3].
باید دقت داشته باشیم : در اینجا رعایت عدالت وظیفه مرد است و مخالفت نکردن با دستور خداوند متعال وظیفه زن. بنابراین عمل نکردن مرد به وظیفه اش دلیل مناسبی برای مخالفت زن با رهنمود خداوند متعال نیست.
با توجه به تعریفی که از غیرت و حسادت ارائه شد معلوم میشود چون در اینجا مخالفت زن در واقع مخالفت با رهنمود الهی است پس خود به خود منفی است.
دین همانطور که ازدواج مجدد را در موارد خاص تجویز کرده است در مقابل شرایطی را برای ان لحاظ کرده است که هر مومن حقیقی باید رعایت کند و الا عملش مورد خواست و رضایت خداوند متعال نخواهد بود.
چه حرفهایی تا الان نمیدونستم تو زندگی باید سیب زمینی بود بدون احساس
سلام
اساس اسلام بر اساس زندگی عقلانی است و نه احساساسی! (البته احساسی که مخالف عقل و شرع باشد و نه الزاما هر احساسی)
چه بسا احساساتی که از آنجا که مخالف شرع و عقل است خسارات جبران ناپذیری به انسان بزند.
اسلام زير بناى زندگى بشر و بنيان جامعه انسانى را بر زندگى عقلى و فكرى بنا نهاده است، نه زندگى احساسى و عاطفى، در نتيجه هدفى كه بايد در اسلام دنبال شود رسيدن به صلاح عقلى در سنن اجتماعى است، نه به صلاح و شايستگى آنچه كه احساسات دوست مىدارد و مىخواهد. و عواطف به سويش كشيده مىشود.
و اين معنا به هيچ وجه مستلزم كشته شدن عواطف و احساسات رقيق زنان و ابطال حكم موهبتهاى الهى و غرايز طبيعى نيست، زيرا در مباحث علم النفس مسلم شده است كه صفات روحى و عواطف و احساسات باطنى از نظر كميت و كيفيت با اختلاف تربيتها و عادات، مختلف مىشود هم چنان كه به چشم خود مىبينيم كه بسيارى از آداب در نظر شرقىها پسنديده و ممدوح، و در نظر غربيها ناپسند و مذموم است. و به عكس آن بسيارى از رسوم و عادات وجود دارد كه در نظر غربيها پسنديده و در نظر شرقىها ناپسند است و هيچگاه يافت نمىشود كه دو امت در همه آداب و رسوم نظر واحدى داشته باشند، بالأخره در بعضى از آنها اختلاف دارند.
و تربيت دينى در اسلام زن را بگونهاى بار مىآورد كه هرگز از اعمالى نظير تعدد زوجات ناراحت نگشته و عواطفش جريحهدار نمىشود، (او همين كه مىبيند خداى عز و جل به شوهرش اجازه تعدد زوجات را داده تسليم اراده پروردگارش مىشود، و وقتى مىشنود كه تحمل در برابر آتش غيرت، مقامات والايى را نزد خداى تعالى در پى دارد به اشتياق رسيدن به آن درجات، تحمل آن برايش گوارا مىگردد).
بله يك زن غربى كه از قرون متمادى تا كنون عادت كرده به اينكه تنها همسر شوهرش باشد و قرنها اين معنا را در خود تلقين نموده، يك عاطفه كاذب در روحش جايگير شده و آن عاطفه با تعدد زوجات ضديت مىكند. دليل بر اين معنا اين است كه زن غربى به خوبى اطلاع دارد كه شوهرش با زنان همسايگان زنا مىكند و هيچ ناراحت نمىشود، پس اين عاطفهاى كه امروز در ميان زنان متمدن پيدا شده، عاطفهاى است تلقينى و دروغين.
و اين، نه تنها مرد غربى است كه هر زنى را دوست داشته باشد (چه بكر و چه بيوه، چه بىشوهر و چه شوهردار) زنا مىكند، بلكه زن غربى نيز با هر مردى كه دوست بدارد تماس غير مشروع برقرار مىكند، و از اين بالاتر اينكه زن و مرد غربى با محرم خود جمع مىشوند و مىتوان ادعا كرد كه حتى يك انسان غربى از ميان هزاران انسان را نخواهى يافت كه از ننگ زنا بر حذر مانده باشد (چه مردش و چه زنش) انسان غربى به اين هم قانع نيست، بلكه عمل زشت لواط را هم مرتكب مىشود و شايد مردى يافت نشود و يا كمتر يافت شود كه از اين ننگ سالم مانده باشد، و اين رسوايى را بدانجا رساندند كه در چندین سال قبل از پارلمان انگليس خواستند تا عمل لواط را برايشان قانونى كند و این عمل برایشان قانونی شده، چون آن قدر شايع شده بود كه ديگر جلوگيريش ممكن نبود، و اما زنان و مخصوصا دختران بكر و بىشوهر كه فحشاء در بينشان به مراتب زنندهتر و فجيعتر بود.
و جاى بسيار شگفت است كه چگونه زنان غربى از اين همه بىناموسى كه شوهرانشان مىبينند متاسف نگشته، دلها و عواطفشان جريحهدار نمىشود، و چگونه است كه احساسات و عواطف مردان از اينكه در شب زفاف همسرشان را بيوه مىيابند ناراحت نشده و عواطفشان جريحهدار نمىگردد؟ و نه تنها ناراحت نمىشود بلكه هر قدر همسرش بيشتر زنا داده باشد و مردان بيشترى از او كام گرفته باشند، او بيشتر مباهات و افتخار مىكند، و منطقش اين است كه من همسرى دارم كه عاشقهاى زيادى دارد و شيفتگانش بر سر همخوابى با او با يكديگر جنگ و ستيز دارند، همسر من كسى است كه دهها و بلكه صدها دوست و آشنا دارد.
ولى اگر آن نكته كه خاطرنشان كرديم در نظر گرفته شود، اين شگفتىها از بين مىرود، گفتيم عواطف و احساسات با اختلاف تربيتها مختلف مىشود، اين اعمال نامبرده از آنجا كه در سرزمين غرب تكرار شده و مردم در ارتكاب آن آزادى كامل دارند، دلهايشان نسبت به آن خو گرفته است، تا جايى كه عادتى معمولى و مالوف شده و در دلها ريشه دوانده، به همين جهت عواطف و احساسات به آن متمايل، و از مخالفت با آن جريحه دار مىشود.
علاوه بر اينكه زنانى كه بر سر زنان اول، شوهر مىكنند، در جامعه اسلامى و ساير جامعههايى كه اين عمل را جايز مىدانند با رضا و رغبت خود زن دوم يا سوم يا چهارم شوهر مىشوند، و اين زنان، زنان همين جامعهها هستند و مردان آنها را از جامعههاى ديگر و به عنوان برده نمىآورند و يا از دنيايى غير اين دنيا به فريب نياوردهاند و اگر مىبينيم كه اين زنان به چنين ازدواجى تمايل پيدا مىكنند به خاطر عللى است كه در اجتماع حكم فرما است و همين دليل روشن است بر اينكه طبيعت جنس زن امتناعى از تعدد زوجات ندارد و قلبشان از اين عمل آزرده نمىشود، بلكه اگر آزردگىاى هست از لوازم و عوارضى است كه همسر اول پيش مىآورد، زيرا همسر اول وقتى تنها همسر شوهرش باشد، دوست نمىدارد كه غير او زنى ديگر به خانهاش وارد شود، زيرا كه مىترسد قلب شوهرش متمايل به او شود و يا او بر وى تفوق و رياست پيدا كند و يا فرزندى كه از او پديد مىآيد با فرزندان وى ناسازگارى كند و امثال اينگونه ترسها است كه موجب عدم رضايت و تالم روحى زن اول مىشود نه يك غريزه طبيعى.
اون حدیث تنها حدیثیه که میشه باور کرد حضرت زهرا و حضرت علی نیز مثل ما انسانها عاطفه و احساس داشتند انسان بودند و به چنین مقامی رسیدند لازمه عصمت بی احساس بودن که نیست
هیچ سندی بر رد اون حدیث هم وجود نداره، بقیه ادعاها هم توجیهاتی بر رد بی اساس اون حدیث است.
به تاپیک های در مورد افسانه خواستگاری حضرت علی از دختر ابوجهل رجوع کنید.
در سند روایت هم شخصی وجود دارد که مهمل است
أحمد بن محمد بن يحيى العطار القمي لم [جخ] مهمل.
الرجال (لابن داود)، ص: 44
و در کل سندا و متنا روایت مورد استناد شما فاقد اعتبار می باشد.
[="Arial"][="Black"]با سلام
الان آقایون پسر یدونه زن نمی تونن واسه خودشون بگیرن
از پس مخارج یدونه بر نماین شما چة اجباری دارید واسه اینکه چهار تا بگیرن ?
شما اگه می تونین عدالت رو بینشون رعایت کنید چهارتا زن بگیرین
بی نهایت هم صیغه کنید
اما فقط به شرطی می تونید این کار رو کنید که بتونید عدالت رو رعایت کنید [/][/FON
بحث غیرت را جلو کشیدید از انجا برای مردان خیر و ی صفت درست معنی کردید و در نقطه مقابل غیرت را برای زنان بد دونستید!!
الان بحث غیرت هست یا چند همسری؟؟؟
ی مرد نسبت به مادر و خواهر ودخترش هم غیرت داره الان که چی؟؟ از هرکدام فقط باید یکی داشته باشه؟؟؟پس غیرت روی دختر های که میشناسه و کسی بخواد تعرضی کنه مفهومی نداره!!!!غیرت روی خاک کشور و...
ی خانم غیرت هم میتونه انواع غیرت مثل اقایون داشته باشه و الزاما غیرت فقط صرف زن و شوهر نیست که بحث چند همسری منکر و در صدد بد بودن صفت غیرت برای خانمها باشه!!!!!!!!!!ا
نمیدونم چرا سریع بحث تاپیک سمت چند همسری رفت !! :Narahat az:
قدیمها اینقد چندهمسری رواج داشت مردها مشتاق نبودند که اینقد الان مشتاق شدند.!!! کاش این یکی حداقل وسیله ای برای تنوع طلبی نخواد بشه:Gig:
سلام علیکم،
جناب ملاصدرا تاپیک خوبی است، از این نظر که این واقعاً یک مسألهی مهمه که آیا دین خدا دین فطری هست یا خیر:
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [الروم، ۳۰]
اگر هست که طبق قرآن هست پس دستورات آن باید حکم فطرت باشند. از طرف دیگر حکم شریعت خدا باید حکم عقل هم باشد:
کلما امر به اعقل امر به الشرع و کلما امر به الشرع امر به العقل
اما موضوع اینجاست که از خود قرآن میتوان به راحتی استخراج کرد که نه فطرت و نه عقل سلیم هیچیک برای مای انسان معمولی که از اوتاد نیستیم دم دستمان نیست و بدل پیدا کردهاند، فطرت جایش را به اعتقادات جدید اکتسابی داده و عقل جایش را به توجیه. تنها در شرایط هوشیاری (یقظه) است که انسان این دو را در کنار خود میبیند و به آنها توجه میکند و در باقی حالت به قول خداوند در قرآن در مستی خود سرگردان است. هوشیاری هم به روشهای متفاوتی ایجاد میشود که یکی از آنها ترس شدید و ... است، مثل کسانی که در طوفان که ماندند و هیچ امیدی به زنده ماندن نداشتند ناگهان یاد خداوند میافتند و او را خالصانه میخوانند ...
بنابراین خوب است که وقتی مسلم است که غیرت جنسی در زن نه شرعی است و نه فطری و نه عقلی سعی کنیم علت بروز همهگیرش را بفهمیم، شناخت انحراف بخشی از راه حل برای اصلاح آن است:
به نظر حقیر اصل غیرت جنسی در زن باید تکبر و خودبرتربینی همراه میشود خیر را انحصار برای خود میبیند و دوست ندارد کسی با او در آن خیر شریک باشد، اگرچه به خودی خود هم آن چیز را خیلی خیر دندانگیری نداند ...
اگر مردی که دو همسر دارد به هر دو محبت و توجه کند و در غیاب یکی به دیگری اجازهی بدگویی از او را ندهد و در مقابل یکی از دیگری تعریف نکند یا نظرات او را در زندگی این یکی وارد نکند تا زن بداند که در زندگی با شوهرش سایهی کسی دیگر بر سرش نیفتاده و همچنان شوهرش را دارد آیا باز حسادت بروز پیدا میکند؟ دراینجا بحث غبطه مطرح میشود، مسألهی خود را مظلوم دیدن و لزوم دفاع از حقوق خود در مقابل یک رغیب مطرح میشود و ...
خانمی را میشناسم که موافق چندهمسری شوهرشان هست، نه اینکه تشویقش کند ولی منعش هم نمیکند، اما ...
به شوهرش میگوید اگر با کسی ازدواج کنی که در شأن تو نیست، مثلاً با یک دختر خیابانی با سر و وضع نامناسب، غیرتی میشوم و راضی نیستم همانطور که راضی نیستم از میان مردان دوست لاابالی داشته باشی، از او تأثیر بد میگیری و روی زندگی من و بچهها هم تأثیر میگذاری ...
به شوهرش میگوید از اینکه ازدواج دوم کنی ناراحت نمیشوم اما از اینکه دیگه همیشه کنارم نباشی ناراحت میشوم ...
به شوهرش میگوید اگر محبتت بهم کم نشود ناراحت نمیشوم ...
و ...
اینها را که شنیدم دیدم هیچ کدامشان با اصول اسلامی مغایرتی ندارد و همه بجا هستند ...
شاید انحراف این افکار به آن مسألهی غیرت ختم شود ...؟
در پناه خداوند باشید
یا علی
بحث غیرت را جلو کشیدید از انجا برای مردان خیر و ی صفت درست معنی کردید و در نقطه مقابل غیرت را برای زنان بد دونستید!!
الان بحث غیرت هست یا چند همسری؟؟؟
ی مرد نسبت به مادر و خواهر ودخترش هم غیرت داره الان که چی؟؟ از هرکدام فقط باید یکی داشته باشه؟؟؟پس غیرت روی دختر های که میشناسه و کسی بخواد تعرضی کنه مفهومی نداره!!!!غیرت روی خاک کشور و...
ی خانم غیرت هم میتونه انواع غیرت مثل اقایون داشته باشه و الزاما غیرت فقط صرف زن و شوهر نیست که بحث چند همسری منکر و در صدد بد بودن صفت غیرت برای خانمها باشه!!!!!!!!!!ا
نمیدونم چرا سریع بحث تاپیک سمت چند همسری رفت !! :Narahat az:
قدیمها اینقد چندهمسری رواج داشت مردها مشتاق نبودند که اینقد الان مشتاق شدند.!!! کاش این یکی حداقل وسیله ای برای تنوع طلبی نخواد بشه:Gig:
سلام علیکم،
فکر کنم یکی بحث غیرت باشه و یکی بحث حمیت!؟ البته مطمئن نیستم اگر کسی بداند ممنون میشوم متذکر شود که آیا غیرت به خانواده به ملیت به دین به ارزشها اینها هم اسمشان همان غیرت است یا حمیت؟
یا علی
سلام علیکم،
جناب ملاصدرا تاپیک خوبی است، از این نظر که این واقعاً یک مسألهی مهمه که آیا دین خدا دین فطری هست یا خیر:فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ [الروم، ۳۰]
اگر هست که طبق قرآن هست پس دستورات آن باید حکم فطرت باشند. از طرف دیگر حکم شریعت خدا باید حکم عقل هم باشد:
کلما امر به اعقل امر به الشرع و کلما امر به الشرع امر به العقل
اما موضوع اینجاست که از خود قرآن میتوان به راحتی استخراج کرد که نه فطرت و نه عقل سلیم هیچیک برای مای انسان معمولی که از اوتاد نیستیم دم دستمان نیست و بدل پیدا کردهاند، فطرت جایش را به اعتقادات جدید اکتسابی داده و عقل جایش را به توجیه. تنها در شرایط هوشیاری (یقظه) است که انسان این دو را در کنار خود میبیند و به آنها توجه میکند و در باقی حالت به قول خداوند در قرآن در مستی خود سرگردان است. هوشیاری هم به روشهای متفاوتی ایجاد میشود که یکی از آنها ترس شدید و ... است، مثل کسانی که در طوفان که ماندند و هیچ امیدی به زنده ماندن نداشتند ناگهان یاد خداوند میافتند و او را خالصانه میخوانند ...
بنابراین خوب است که وقتی مسلم است که غیرت جنسی در زن نه شرعی است و نه فطری و نه عقلی سعی کنیم علت بروز همهگیرش را بفهمیم، شناخت انحراف بخشی از راه حل برای اصلاح آن است:
به نظر حقیر اصل غیرت جنسی در زن باید تکبر و خودبرتربینی همراه میشود خیر را انحصار برای خود میبیند و دوست ندارد کسی با او در آن خیر شریک باشد، اگرچه به خودی خود هم آن چیز را خیلی خیر دندانگیری نداند ...
اگر مردی که دو همسر دارد به هر دو محبت و توجه کند و در غیاب یکی به دیگری اجازهی بدگویی از او را ندهد و در مقابل یکی از دیگری تعریف نکند یا نظرات او را در زندگی این یکی وارد نکند تا زن بداند که در زندگی با شوهرش سایهی کسی دیگر بر سرش نیفتاده و همچنان شوهرش را دارد آیا باز حسادت بروز پیدا میکند؟ دراینجا بحث غبطه مطرح میشود، مسألهی خود را مظلوم دیدن و لزوم دفاع از حقوق خود در مقابل یک رغیب مطرح میشود و ...
خانمی را میشناسم که موافق چندهمسری شوهرشان هست، نه اینکه تشویقش کند ولی منعش هم نمیکند، اما ...
به شوهرش میگوید اگر با کسی ازدواج کنی که در شأن تو نیست، مثلاً با یک دختر خیابانی با سر و وضع نامناسب، غیرتی میشوم و راضی نیستم همانطور که راضی نیستم از میان مردان دوست لاابالی داشته باشی، از او تأثیر بد میگیری و روی زندگی من و بچهها هم تأثیر میگذاری ...
به شوهرش میگوید از اینکه ازدواج دوم کنی ناراحت نمیشوم اما از اینکه دیگه همیشه کنارم نباشی ناراحت میشوم ...
به شوهرش میگوید اگر محبتت بهم کم نشود ناراحت نمیشوم ...
و ...
اینها را که شنیدم دیدم هیچ کدامشان با اصول اسلامی مغایرتی ندارد و همه بجا هستند ...
شاید انحراف این افکار به آن مسألهی غیرت ختم شود ...؟در پناه خداوند باشید
یا علی
سلام
الان بحث چندهمسری و روانشناسی چند همسری هست؟؟
زن در همه مواردی که گفتید حسد دارد و این موارد رعایت کردن ها برای برانگیخته نشدن حسد زن هست.
ی سوال؟
در دین اسلام بین ادمها ملاک قضاوت چی هست؟؟بین زن و مرد این ملاک متفاوته؟؟
شما حق زناشویی را از زن میگیرید و تا دلتون بخواد برای مرد می پرورانید.علت این همه 4 زن که می گویید از دیدگاه شما چی هست؟ ی فرد تنوع طلب و بی بندوبار از نظر شما چی هست؟؟؟
پیامبر تا وقتی حضرت خدیجه زنده بود چند همسر داشتند؟؟؟ چرا ایشان در سن جوانی با توجه به بالا بودن سن حضرت خدیجه و اینکه بچه دار هم به راحتی نشدند , چرا به این آیه عمل نکردند؟؟؟
الان بحث چندهمسری و روانشناسی چند همسری هست؟؟
زن در همه مواردی که گفتید حسد دارد و این موارد رعایت کردن ها برای برانگیخته نشدن حسد زن هست.
ی سوال؟
در دین اسلام بین ادمها ملاک قضاوت چی هست؟؟بین زن و مرد این ملاک متفاوته؟؟
شما حق زناشویی را از زن میگیرید و تا دلتون بخواد برای مرد می پرورانید.علت این همه 4 زن که می گویید از دیدگاه شما چی هست؟ ی فرد تنوع طلب و بی بندوبار از نظر شما چی هست؟؟؟
پیامبر تا وقتی خدیجه زنده بود چند همسر داشتند؟؟؟ چرا ایشان در سن جوانی با توجه به بالا بودن سن حضرت خدیجه و اینکه بچه دار هم به راحتی نشدند , چرا به این آیه عمل نکردند؟؟؟
خواهر عزیزم دیگه از سن ما گذشته که بتوانیم پا به پای شما در این بحثهای فرسایشی شرکت کنیم،
اگر شما همین یک مطلب را توانستید از ما بپذیرید که ما به دنبال وضع قانون نیستیم و به دنبال کشف قوانین خدا و فهم آنها و تسلیم شدن مقابل آنها هستیم برای ما کافی است ... نمیدانم چرا خانمهای این سایت همه فکر میکنند این قانون چهارهمسری را حقیر یا امثال حقیر گذاشتهایم، خوب در قرآن هست در حدیث هست چرا یقهی ما را میگیرید؟ ما قرآن را قبول داریم و این مطالبش را هم قبول داریم:
... آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ... [آل عمران، ۷]
حالا شما بفرمایید اینکه در قرآن این مطلب آمده را نمیدانید؟ گمان میکنید این ایه ناسخی دارد که از چشم ما پنهان مانده و شما آن را میشناسید؟ حق زناشویی مجدد در صورت داشتن شوهر را خداوند از خانمها گرفته است، همان خدایی که بدون استحقاق هر نعمتی به بندگانش حیات داد و نعمات بسیار داد و أحدی حقی بر گردن او ندارد (لم یلد و لم یولد) و او بر گردن همه حق دارد و باز برای بندگانش بر گردن خود حق قرار داده است. شما اگر رویتان میشود به چنین خدایی چنان اعتراضی بکنید بکنید مگرنه حقیر این وسط نه سر پیاز هستم و نه پیاز ... طرف دعوای شما خداست نه بنده
در نظر بنده اینها که شما میفرمایید بیبندوباری نیست، کسی که قیود ازدواج را بپذیرد بیبندوبار نیست، شما میفرمایید هست لکم دینکم و لی دین، ما قید و بندمان را از خدا میگیریم شما از که میگیرید؟
پیامبر خدا هم برایشان واجب نبوده که ازدواج مچددی بکنند، ایشان فنای در خواست خدا هستند و چیزی را نمیخواستند مگر اینکه خواست خدا باشد، شاید دلیلش همین باشد که شما قران را رها کنید و همین کار رسول خدا را حجت خود بدانید با اینکه خود رسول خدا هم بعد از حضرت حدیجه سلاماللهعلیها (متأسفم که ایشان را مانند دخترخالهاتان خطاب کردید) چندهمسری داشتند و حتی در مورد ایشان هیچ قیدی هم در تعداد همسر قرار داده نشد و تا ۱۰۰ همسر دائم هم اگر میخواستند بگیرند خداوند برایشان آزاد کرده بود ...
بندهی حقیر دیگر ترجیح میدهم بحث ان شاء الله علمیمان را با جناب ملاصدرا و دوستان دیگری که برای این کار اینجا هستند انجام دهم و نمیخواهم تجربهی تلخم در تاپیکهای دیگر تکرار شود ...
خدا خیرتان بدهد ما را نادیده بگیرید :Gol:
یا علی
كاملا مشهوى است كه شما و دوستان همفکرتان در چندین تاپیک مطالب تکراری فمنیستی را تکرار کرده و تا تاپیک جمع بندی نشده تاپیک بعدی زده شده است:khaneh:
و کاملا مشهود است که شما برای انحراف بحث ها این مطالب را تکرار می کنید و گر نه دلیلی ندارد از مطرح شدن موضوعی اینقدر به ترس و وحشت بیفتید و به تمام دوستانتان پیام بدهید که در این تاپیک شرکت کنید.
به هر حال بنده وقت اضافه ندارم که پیرامون این مسائل بحث کنم و این آخرین جواب به شما خواهد بود و این جواب های بیربط شما هم به زودی توسط مدیران سایت حذف خواهد شد.
سلام و عرض ادب
با تشکر از همه کاربران عزیز
همان طور که پاسخیار ارجمند خواهر خوبم سرکار خانم استاد اشاره کردند واقعا این بحث های تکراری و کل کل کردن های دو طرفه تا کنون جز بطالت وقت چه سودی برای ما داشته است .
حقوق زن و مرد در قرآن کریم و روایات اسلامی و بیانات بزرگان دینی به روشنی آمده است بنا بر این چه لزومی داره که برخی از ما بیاد تلاش کند که مرد را موجودی مطلق و بی نقص و مسلط فرض کنیم و بخواهیم این موضوع را اثبات کنیم و یا برخی دیگر بیایند بدون توجه به آیات و روایات و بدون هیچ دلیل و استدلالی صرفا از روی احساسات و کل کل کردن و رو کم کنی و ژست دفاع از حقوق زنان را به خود گرفتن مطالب را بگویند که در قوطی هیچ عطاری پیدا نشود .
دوستان عزیز والله بالله مباحث مهم تری هم در حوزه دین هست
شما بجای این همه انرژی و توان می توانید خدمات دیگری را به دین و اسلام کنید
لطفا به این مباحث تکراری ادامه ندهید در غیر این صورت ناچاریم برای دوستانی که رعایت نمیکنند محدودیت ایجاد کنیم
به نام خدا
سلام
به خاطر خدا شرایط ازدواج با یک زن!!!!! را برای فرزندانم وفرزندان مادران دیگر را بیان کنید وبه بحث بگذارید این همه جوان مجرد !!! آن وقت شما فقط به فکر 4 زن گرفتن هستید ؟؟/ به خدا قسم که گناه میکنید وآتش دل این جوانان را بر می انگیزید
بنده قصد نداشتم وارد این بحث بشوم ، اما بخاطر تندروی شما و حمایت مدیریت کل سایت از متن شما بر خودم واجب دانستم وارد بحث شوم.
نخست موضوع تاپیک پیرامون غیرت زن است نه چند همسری مردان و تا آنجایی که بنده تاپیک را مطالعه کرده ام خواهران بزرگواری بحث 4 همسری را پیش کشیده اند نه جناب ملاصدرا اما موضوعی که بنده بخاطرش وارد بحث شدم چیز دیگری است.
اینکه شخصی بیاید در سایت دینی بگوید مرد می تواند طبق قوانین الهی 4 زن بگیرد هیچ اشکالی ندارد و اینکه شما حق ندارید بگویید کسی که این حکم را بیان کند گناه کرده است.شما حق این را ندارید بجای خداوند تصمیم بگیرید چه کسی گناه کار است و چه کسی گناه کار نیست.
حتی اگر کسی برود 4 همسر بگیرد بازهم شما حق ندارید حکمی صادر کنید.
مشکل مملکت ما اینه که همه ی افراد به خودشون اجازه میدهند بجای خداوند حکم صادر کنند.و اینکه مدیر سایت بیاید متن شما را تایید کند هم اشتباه است.و این وظیفه شما به عنوان یک مادر است تا حد امکان شرایطی را برای ازدواج فرزندانتان فراهم سازید.
خوب و برازنده نیست مسئولین یک سایت دینی دیگران را گناه کار و ... خطاب کنند فقط بخاطر بیان احکام الهی.
این وظیفه مسئولین کشور است که بیایند شرایط را فراهم کنند برای ازدواج جوانان ، برای زندگی سالم ، برای ایجاد تفریحات سالم تا کسی برای ارضای روح خویش نرود و زن دوم بگیرد.
یازهرا:Gol:
خوب و برازنده نیست مسئولین یک سایت دینی دیگران را گناه کار و ... خطاب کنند فقط بخاطر بیان احکام الهی.
کاربر گرامی
سلام
مدیر سایت از حرف کسی حمایت نکرده است بلکه بنده مساله جند همسری را جزء اولویت های اول پاسخگویی در سایت نمی دانم و افزون بر این موضوع غیرت زن و موضوع چند همسری بارها در همین سایت مورد بحث قرار گرفته و کارشناسان سایت در باره آن به اندازه کافی بحث کرده اند و نیازی به تکرار آن نیست .
مدیریت سایت سعی دارد که از کل کل کردن های بیهوده و بدون نتیجه بین کاربران جلو گیری نماید و به دنبال پاسخگویی به سئوالات حقیقی کاربران می باشد
به همان مشکلی که اشاره کرده اید خود شما هم دچار آن شده اید و ما را متهم به گنه کار دانستن دیگران کرده اید
موفق و موید باشید
بنده قصد نداشتم وارد این بحث بشوم ، اما بخاطر تندروی شما و حمایت مدیریت کل سایت از متن شما بر خودم واجب دانستم وارد بحث شوم
[quote سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش بزرگوار منتظرتان بودم :Gol: هرگز تند روی نکردم فکر نمیکنید خود شما با بستن چشمهایتان بر روی حقیقت تند روی میکنید ؟ =خادم ولایت;527369]نخست موضوع تاپیک پیرامون غیرت زن است نه چند همسری مردان و تا آنجایی که بنده تاپیک را مطالعه کرده ام خواهران بزرگواری بحث 4 همسری را پیش کشیده اند نه جناب ملاصدرا اما موضوعی که بنده بخاطرش وارد بحث شدم چیز دیگری است.
[quot بزرگوار غیرت زن فقط در مورد چند همسری مذموم است نه در موارد دیگر مثلا" اگر زنی نسبت به حجاب دخترش غیرت داشته باشد هرگز مذموم نیست پس لطفا" دیگران را خام فرض نکنید [=113 [/SIZE] خادم ولایت;527369]خوب و برازنده نیست مسئولین یک سایت دینی دیگران را گناه کار و ... خطاب کنند فقط بخاطر بیان احکام الهی. اولا" این مباحث سر دراز دارند وبارها برسر ااان بحث شده .حکم معلوم است و بنده هم توضیح دادمکه هگاه همهی جوانان صاحب همسر بودند بقیه یبانوان بدون سرپرست هم باید از این طریق مشمول حکم خداوند باشند . ثانیا" عرض کردم خدمتتان احکام الهی فراوانی در قران برای بحث وجود لطفا"حکام دیگر راهم در نظر داشته باشید
به نام خدا
سلام
کاربر گرامی
سلاممدیر سایت از حرف کسی حمایت نکرده است بلکه بنده مساله جند همسری را جزء اولویت های اول پاسخگویی در سایت نمی دانم و افزون بر این موضوع غیرت زن و موضوع چند همسری بارها در همین سایت مورد بحث قرار گرفته و کارشناسان سایت در باره آن به اندازه کافی بحث کرده اند و نیازی به تکرار آن نیست .
مدیریت سایت سعی دارد که از کل کل کردن های بیهوده و بدون نتیجه بین کاربران جلو گیری نماید و به دنبال پاسخگویی به سئوالات حقیقی کاربران می باشد
به همان مشکلی که اشاره کرده اید خود شما هم دچار آن شده اید و ما را متهم به گنه کار دانستن دیگران کرده اید
موفق و موید باشید
جناب مدیر محترم بنده غلط بکنم که بخواهم بگویم کسی گناه کار است یا نه. بنده به هیچ وجه نگفته ام شما یا دیگران گناه کارید.
بنده گفتم این سخن سرکار استاد که جناب ملاصدرا را گناه کار دانستن اشتباه است.
باز هم اگر احساس میکنید بنده توهینی نسبت به شما روا داشته ام معذرت میخواهم.
سرکار استاد فرمودند فرزندانشان بخاطر رفتار بعضی از دوستان از سایت زده شدند.
برادر بنده نیز یکی از کاربران فعال سایت بود که بخاطر برخورد درست یا غلط مدیران سایت و بن شدنشان دیگر حس و حال بحث دینی را ندارند حتی در بسیاری از سخنرانی ها و مناظرهایشان شرکت نمیکنند.و با اصرار فراوان از این حقیر خواستند تا زمانی که حالشان رو به راه شود بنده در این سایت حضور داشته باشم.
مدیر گرامی چه کاربران و چه مدیران ضعفهای دارند و اینکه هر کدام از دو طرف بیاند طرف مقابل را متهم کنند اشتباه است.
به امید برخوردهای درست و مسالمت آمیز.
شماهم موفق و موید باشید.
یازهرا:Gol:
با تشکر از همه کاربران عزیز همان طور که پاسخیار ارجمند خواهر خوبم سرکار خانم استاد اشاره کردند واقعا این بحث های تکراری و کل کل کردن های دو طرفه تا کنون جز بطالت وقت چه سودی برای ما داشته است . حقوق زن و مرد در قرآن کریم و روایات اسلامی و بیانات بزرگان دینی به روشنی آمده است بنا بر این چه لزومی داره که برخی از ما بیاد تلاش کند که مرد را موجودی مطلق و بی نقص و مسلط فرض کنیم و بخواهیم این موضوع را اثبات کنیم و یا برخی دیگر بیایند بدون توجه به آیات و روایات و بدون هیچ دلیل و استدلالی صرفا از روی احساسات و کل کل کردن و رو کم کنی و ژست دفاع از حقوق زنان را به خود گرفتن مطالب را بگویند که در قوطی هیچ عطاری پیدا نشود . دوستان عزیز والله بالله مباحث مهم تری هم در حوزه دین هست لطفا به این مباحث تکراری ادامه ندهید در غیر این صورت ناچاریم برای دوستانی که رعایت نمیکنند محدودیت ایجاد کنیم سلام و عرض ادب
شما بجای این همه انرژی و توان می توانید خدمات دیگری را به دین و اسلام کنید
سلام علیکم جناب مدیر،
البته متوجه دغدغهی شما هستم و واقعاً هم حق دارید که اسلام تمامش سر همین یک حکم خلاصه نمیشود که این همه انرژی رویش بگذاریم، فکر میکنم مسألهی اصلی سر اصل دین است، این حکم هم یک پیراهن عثمان است که مخالفین دین خدا مدام برای معتقدین به دین خدا بلند میکنند و میگویند اسلامی نیست. اتفاقاً حدیثی که جناب ملاصدرا از امام علیهالسلام نقل کردند هم همین مضمون را میرساند. شخصی از همسرش تعریف میکرد، امام فرمودند که غیرتش را بیازمای، وقتی تأیید شد امام هم باقی تعاریفی که مرد از همسرش میکرد را پذیرفتند، یعنی این مسأله یک سنگ محک است، خودش مهم نسیت، سنگ محک بودنش برای ایمان ما مهم است ...
دفاع از این حکم، دفاع از سنگسار، دفاع از مسائل دیگری که دشمن رویش دست گذاشته اینها دفاع از دین است نه فقط دفاع از خود این احکام. برخی عامدانه و برخی کورکورانه سنگ حقوق بشر را به سینه میزنند که شیاطین بر سر منبر برای ما وعظ کردهاند، ما را به تعطیل کردن عقلانیت و خود را منطبق بر عقلانیت میدانند، ببخشید عقلانیت را منطبق بر خودشان میدانند. مبارزه با اینها مبارزه با انحراف است مگرنه صرف بحث روی چندهمسری نیست.
اما اینکه شما میفرمایید این بحثها فرسایشی است و ... مطلب درستی است، فقط ایجاد کینه میکند، خواهران که به پاسخها گوش نمیدهند و هنوز کلام منعقد نشده میگویند شما یا توهین کردهاید یا عقلتان را تعطیل کردهاید یا ...، ما هم که دلایل قرآن و عقلی و ... داریم و با حرفهای ایشان قانع نمیشویم. خوبه که مثل هر سایت دینی دیگر که بحثمحور نیست سایت یک بحث کارشناسی جانانه انجام بدهد و سؤالات موجود را از میان پستها استخراج کند و با حضور چند کارشناس (چون هنوز برخی کارشناسان صحبتهایی میکنند که خوب علمای بزرگ ما قبولش ندارند، لااقل اگر مسأله اختلافی هست هم نظر یک طرف را نباید فقط بگویند) پاسخها را بدهند و آن را به عنوان موضعگیری مرکز ملی پاسخگویی در یک تاپیک بگذارند و هر بحثی در آینده را به ان تاپیک ارجاع دهند، تاپیک را هم نبندند تا کسی در این مورد تاپیک جدیدی باز نکند.
در مورد سایر بحثهای فرسایشی حقوق بشری و ... دیگر هم همینطور، اینها چالشساز هست، اهمیتش قابل انکار نیست، مسلمین هم در موردشان دچار شبهات زیادی میشوند و نباید از رویشان سرسری گذشت که به کل قرآن شک کنند. چند روز پیش بندهی خدایی میگفت بخاطر وجود آیه در مورد زدن زن به کل قرآن مشکوک است، خوب با این شخص بحث نکنید دینش را از دست میدهد در لوای همان حقوق بشر، این بحث برای دفاع از زدن زنان نیست، برای دفاع از دین بندگان خداست، آنها با همین موارد به قرآن مشکوک میشوند، به حدیث مشکوک میشوند، به علمایی که این فتواها را دادهاند مشکوک میشوند ...
حالا ما هم هدفمان قانع کردن ایشان نیست، ما فقط سعیمان را کنیم که حکمتهای خداوند را موشکافی کنیم شاید ظرف چند سال آینده یک نفر این مشکلش با آن حرفها برطرف شد، به هر حال دین خدا تبیین شود بهتر است از اینکه تبیین نشود و برخی بیخودوبیجهت از دین خدا زده شوند.
باز شما صاحباختیار هستید، اعتراض دوستان هم وارده در جایگاه امر به معروف ولی نهایتا سایت شماست، راضی نباشید جای دیگر این بحثها را میکنیم، مگر اینکه حکم حکومتی بدهند که کلا این بحثها باعث وهن دین میشود و کوتاه بیایید و تقیه کنید، اگر دادند چشم، ولی نمیدهند چون با همین شبهات دشمن دارد بندگان خدا را بیدین میکند و ما هم تقیه کنیم دیگر خدا میداند چند نفر بتوانند خودشان این مسائل را شخصا و بدون مشورت برای خودشان حل کنند.
یا علی
به نام خدا
سلام
[quote سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش بزرگوار منتظرتان بودم :Gol: هرگز تند روی نکردم فکر نمیکنید خود شما با بستن چشمهایتان بر روی حقیقت تند روی میکنید ؟ =خادم ولایت;527369]نخست موضوع تاپیک پیرامون غیرت زن است نه چند همسری مردان و تا آنجایی که بنده تاپیک را مطالعه کرده ام خواهران بزرگواری بحث 4 همسری را پیش کشیده اند نه جناب ملاصدرا اما موضوعی که بنده بخاطرش وارد بحث شدم چیز دیگری است.
بنده دوست ندارم پیرامون موضوعات حاشیه ای بحث کنم.
وقتی معصوم میگوید غیرت زن کفر است. شامل مسائله چند همسری هم میشود. معصوم به طور کلی فرمود غیرت زن کفر است.
وقتی اسلام می اید جواز میدهد که مرد 4 همسر داشته باشد ، یعنی غیرت زن در این زمینه هم کفر است.
پیرامون اینکه در کدام شرایط مرد می تواند 4 زن بگیرد یا نگیرد بحث نمیکنم.
اما یک نکته وجود دارد و ان این است. اگر امروز برخی پسران مجرد نمی توانند زن بگیرند آیا مشکل بخاطر قانون 4 همسری است؟
خیر ، به هیچ وجه اینگونه نیست ، اگر امروز پسری نمی تواند زن بگیرد بخاطر مسائل بسار زیاد دیگر است و اصلا قانون 4 همسری هیچ نقشی ندارد.
در همین همسایگی ما زیاد هستند پیر دخترانی که ازدواج نکرده اند ، دوست داشتند ازدواج کنند اما نتوانستند.به نظر شما اگر کسی همسر داشته باشد و با ایشان ازدواج کند خوب است یا اینکه آن پیر دختر مجرد از دنیا برود؟
اگر این سخن که میگویید ازدواج با 4 زن اشکال دارد ، آیا مجرد از دنیا رفتن اینگونه دختران اشکال ندارد؟
الباقی بماند...
یازهرا:Gol:
این وظیفه مسئولین کشور است که بیایند شرایط را فراهم کنند برای ازدواج جوانان ، برای زندگی سالم ، برای ایجاد تفریحات سالم تا کسی برای ارضای روح خویش نرود و زن دوم بگیرد.
به نام خدا
سلام
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش بزرگوار حرف بنده این است که مباحثی را مطرح کنیم از آیات خداوند واحکام اسلام که به جای ترویج چند همسری فعلا" ترویج ازدواج جوانان باشد نه این که با مطرح نمودن مکرر این مطالب فقط به دنبال یک حکم خداوند باشیم که دل دیگران را به درد آورد مثل مطرح کردن ثواب پرداحت زکاة وایجاد صندوقی برای کمک افراد متمول برای ازدواج وحمایت بعد ازدواج جوانان مجرد .نه این که یک نفر مرد مسن چهار زن را حق داشته باشد بگیرد اما حکم الهی برای ازدواج مجردان شهید شود !!!!!!و در باره اش کمتر بحث شود. در مورد وظایف مسئولین نیز میتوان با وارد شدن مباحثی از جمله (چرا جوانان مجرد تمایلی به ازدواج ندارند ویا بیایید باهم فکری برای تجرد جوانان بماییم مسایل را بررسی واعلام کنیم شاید فرجی باشد ) اما این که یک بحث فرعی اجتماعی را اینقدر تکرار کنیم جای سؤال میماند
اما به نظر بنده این سخن و بیان احکام این چنینی باعث ناراحتی نمیشود. بلکه ناراحتی در جایی دیگر است و بیان بهانه ای میشود برای بروز ناراحتی اصلی که منشاء آن جایی دیگر است.
منشاء این ناراحتی ها جایی است که آقازاده هایی که در ایم مملکت دزدی میکنند توبیخ نمیشوند. دزدی همین سرمایه ها باعث میشود کسی نتواند زندگی درستی داشته باشد.
ناراحتی جایی است که یک مسئول دولتی بیاید برای استخر منزلش 9 میلیارد از پول ملت را خرج کند.
ناراحتی جایی است که همسر یکی از مسئولین بیاید به بهانه ولادت حضرت زهرا 27 میلیارد پول را از بین ببرد. از بیت امال مسلمین ببرد.
و.....
اگر اینگونه دزدی ها نشود و آن را برای ایجاد منشاغل بکار ببرند ، برای ایجاد شغل بکار ببرند ، برای اضافه کردن وام های ازدواج بکار ببرند ، آنوقت شرایط ازدواج فراهم میشود و کسی از اینکه نمی تواند ازدواج کند بهانه نمی اورد اگر قانون چند همسری نبود من ازدواج میکردم.
اگر امروز فرزندان شما صاحب کار و درآمدی مناسب باشند ازدواج میکنند.پس مشکل از مدیریت ضعیف بعضی از مسئولین است.
90 درصد مشکالات و موانع ازدواج بخاطر ضعف مدیریتی مسئولین است.اگر این 90 درصد حل شود 10 درصد دیگر حل میشود.
هرچند صرفا پرداختن به این موضوع درست نیست.اما محکی میشود برای ایمان زنان که تا چه اندازه تسلیم حکم الهی هستند.
یک سوال: مردان طبق قانون می توانند 4 همسر داشته باشند ، به نظر شما چند مرد در ایران هستند که بیش از 2 زن داشته باشند.
کسانی که دو زن دارند کم هستند چه برسد بیش از دو زن.واژه می تواند با واژه دارد بسیار زیاد تفاوت دارد.
یازهرا:Gol:
اما یک نکته وجود دارد و ان این است. اگر امروز برخی پسران مجرد نمی توانند زن بگیرند آیا مشکل بخاطر قانون 4 همسری است؟
خیر ، به هیچ وجه اینگونه نیست ، اگر امروز پسری نمی تواند زن بگیرد بخاطر مسائل بسار زیاد دیگر است و اصلا قانون 4 همسری هیچ نقشی ندارد.
در همین همسایگی ما زیاد هستند پیر دخترانی که ازدواج نکرده اند ، دوست داشتند ازدواج کنند اما نتوانستند.به نظر شما اگر کسی همسر داشته باشد و با ایشان ازدواج کند خوب است یا اینکه آن پیر دختر مجرد از دنیا برود؟
اگر این سخن که میگویید ازدواج با 4 زن اشکال دارد ، آیا مجرد از دنیا رفتن اینگونه دختران اشکال ندارد؟
[="Navy"]اما این که یک بحث فرعی اجتماعی را اینقدر تکرار کنیم جای سؤال میماند
مطالب اصلی در مورد این تاپیک توسط ما بیان شده و نیازی به توضیح بیشتر ندارد فقط آن دوستانی که جو را متشنج می کنند برای اهدافی که دارند جای تعجب دارد که چرا در تاپیک های مختلف این حس الهی!! به آنها دست نمی دهد.
بنده نمی دانم چرا این افرادی که مدام در تاپیک های بخصوص احساس مسئولیت می کنند(!!!!!!!!) در تاپیک های دیگر این احساس بدان ها دست نمی دهد و آن مطالب را تکراری نمی دانند! مثلا شما ببینید همین الان چند تاپیک توسط به اصطلاح مدافعین حقوق زنان در مورد اصل چهار همسری وجود دارد و شبهات تکراری را مطرح می کنند و ما هم پاسخ می دهیم اما دوباره تاپیک به اتمام نرسیده تاپیک دیگری می زنند. این دوستان که اینقدر نگران دین مردم هستند(!!!!)چرا آنجا پست نمی زنند و از احکام اسلام دفاع نمی کنند؟!!! اما اگر مطلبی را بیان کردیم از آیات و روایات متقن که پذیرش آن برای برخی سخت بود سریعاً انواع نسبت ها را به دیگران می دهند که چرا فلان است و ... ما نگران دین مردم هستیم!!!!!!
بعد هم به ما می گویند که اینهمه موضوع خوب؟!!! چرا سراغ آنها نمی روید!!!! در حالی که به کسانی که همین مطالب را اما از دید مخالف بیان می کنند نه تنها چنین مطالبی را نمی گویند بلکه به نشانه تایید زیر پست آنها صلوات هم می زنند چه بگویم جز اینکه انه من کیدکن ان کیدکن عظیم؟! اما در این حال چهره حق به جانب گرفته و خطاب به مسئولین سایت می گویند! ما جزاء من اراد باهلک سوء الا ان یسجن او ...و طرف مقابل را مقصر جلوه داده و خود را از هر عیبی مبری می دانند.
هر چند که نمی خواهم دیگر این مطلب را ادامه دهم و این هم آخرین پست ما در این تاپیک بود صرفا برای آنهایی که نگران دین مردم هستند!!!!!!! و نه احساست و نظرات شخصی خودشان.
دیگر به پاسخ های احتمالی دلسوزان جامعه!!!! آنهم در جایی که نظرات اسلام بیان می شود دلشان می سوزد و نه جایی که با اسلام مخالفت می شود جواب داده نمی شود!!
و السلام علی من اتبع الهدی[/]
سلام بر بقیةالله الاعظم ومنتظرانش آنچه را شرط عقل و عدالت در اجرای احکام الهی بود را عرض کردم واصلا" قصد کل کل وادامه یبحث را ندارم هدف شما مشخص و قابل تامل است .قران احکام برجسته تری هم دارد شما هر قصدی دارید بدانید که رضایت خداوند حتی در چهار همسری بستگی به رضایت خلق دارد اگر آه دل عده ای جوان را نادیده بگیرید و دختران را با عدم حمایت از حکم الهی (اتو بالزکاة)به پیر دختر تبدیل کنید و زمینه ی اسلام را فقط در مورد حکم ازدواج به چهار همسری تبلیغ کنید باید پاسخگوی خدا در مورد احکام دیگر ازدواج (جوانان) هم باشید به عنوان یک مادر از همه ی خواهران ودختران گرامی سایت تقاضا دارم در این مباحث تکراری شرکت نکنند وآب به آسیاب تک حکمیهای بزرگوار نریزند تا تکرار مکررات نباشد وبازار این مباحث جای رونق خود را به مباحث کاربردی ازدواج جوانان بدهد دراین موارد غیرت زن و حکم چهار همسری بحث زیاد شده واکنون وقت بحث درمورد ازدواج جوانان است ومن الله التوفیقهم:Gol:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
این بحث از این جهت ضرورت دارد که اخیراً تعدادی از بانوان سایت روایت مربوط به خواستگاری حضرت علی علیه السلام از دختر ابوجهل را منتشر می کنند و می گویند که طبق این روایت غیرت زن کفر نیست.این تاپیک در پاسخ به همین مسئله است.حال اگر پیش از این چنین چیزی در سایت بررسی شده،باید به این بانوان گفت که چرا وقتی جواب شما داده شده مطلب اشتباه را دوباره تکرار می کنید؟باید به آن ها خرده گرفت نه به کسی که قصد دارد پاسخ حرف غلط آن ها را بدهد (برادر عزیزمان جناب ملاصدرا).
بنده از دوستان تقاضا می کنم بیایید انصاف داشته باشیم.وقتی افرادی تقریباً تک تک احکام زن را دارند نقد می کنند و گاهی اوقات معتقدند که حرف ما حرف دین است (بدون تخصص داشتن در مسائل دینی)،قبول کنید که کاربران مذهبی با این تفکرات مقابله خواهند کرد.حساسیت نشان خواهند داد.نباید انتظار داشته باشیم کاربران مذهبی ساکت بمانند.واقعاً بیایید بپرسید از خودتان این خواهران در کجا کوتاه آمده اند؟دیه؟متعه؟ارث؟چندهمسری؟اذن شوهر؟کدام را قبول دارند؟
صادقانه به ما بگویید کدام یک از احکام اسلام درباره زنان را قبول دارید؟این همه از احکام رد شده اند.دیگر چه ماند از احکام؟
ما از این که تاپیک ها بعد از رسیدن به نتیجه تکرار نشوند کاملاً استقبال می کنیم.از این که درباره حقوق زن شبهه نسازند استقبال می کنیم.از این که شاهد رد کردن احکام به این صورت گسترده نباشیم،کاملاً استقبال می کنیم.ولی مادامی که قرار است شبهه مطرح شود و احکام رد شوند،مطمئن باشید ما حساسیت نشان خواهیم داد.
بنده نه چند همسر دارم،نه این که ازدواج موقت کرده ام،در شرایط فعلی هم درخصوص خودم نیازی به چندهمسری نمی بینم و تمایلی هم به آن ندارم.ولی به هیچ وجه نمی توانم تحمل کنم کسی بیاید و احکام الهی را به خاطر منافع خودش تغییر بدهد.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام
برخي مي گويند تاپيك هاي تكراري ايجاد نكنيد،پس به دوستانتان هم بفرماييد لطفا تاپيك ها خود ارضايي،جبر و اختيار،حقوق زنان،تحدي قرآن و............را مكرر ايجاد ننمايند
اما اگر موضوع ازدواج جوانان است بايد گفت:
اولا جمعيت زنان بيشتر از مردان است
دوما مرگ و مير مردان بيشتر از زنان است
سوما تعداد زنان مطلقه يا بي شوهر بيشتر از مردان بي همسر يا مطلقه است ودليل آن همين بدبيني برخي افراد است.
چهارما ازدواج يك مسئله كلان است و راه حلي كلان مي طلبد نه اينكه از امروز شروع كنيم به فرهنگ سازي براي زكات تا بيست سال ديگر جا بيفتد و همه دختران و پسران پير شده باشند
پنجماراه حل مناسب،پرداختن به فساد اقتصادي از شخص رئيس جمهور تا كارمندان عادي است و مطالبه از دولت و قوه قضاييه جهت برخورد اسلامي نه باندي اما آيا مديران شبكه هاي اجتماعي و حتي ديني اجازه مطالبه گري مي دهند كه شما افراد عادي را متهم شرايط سخت ازدواج مي دانيد؟
چگونه است كه وقتي شخصي در رد چند همسري سخن مي گويد بلافاصله در سايت منعكس مي شود اما وقتي جواب او را مي خواهند بدهند عده اي نمي گذارند؟
متاسفيم كه با افراط كار را به جايي رسانده ايد كه هركس مي خواهد در سايت ديني صحبت ديني بكند پيشاپيش بايد عذر خواهي كند و سوگند بخورد كه من چنين و چنان نيستم.[/]
[="Tahoma"]حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ وَ زِيَادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالا أَتَى رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ يَرْحَمُكَ اللَّهُ هَلْ تُشَيَّعُ الْجَنَازَةُ بِنَارٍ وَ يُمْشَى مَعَهَا بِمِجْمَرَةٍ أَوْ قِنْدِيلٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ مِمَّا يُضَاءُ بِهِ قَالَ فَتَغَيَّرَ لَوْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ ذَلِكَ وَ اسْتَوَى جَالِساً ثُمَّ قَالَ إِنَّهُ
جَاءَ شَقِيٌّ مِنَ الْأَشْقِيَاءِ إِلَى فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهَا أَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ عَلِيّاً قَدْ خَطَبَ بِنْتَ أَبِي جَهْلٍ فَقَالَتْ حَقّاً مَا تَقُولُ فَقَالَ حَقّاً مَا أَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَدَخَلَهَا مِنَ الْغَيْرَةِ مَا لَا تَمْلِكُ نَفْسَهَا وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى كَتَبَ عَلَى النِّسَاءِ غَيْرَةً وَ كَتَبَ عَلَى الرِّجَالِ جِهَاداً وَ جَعَلَ لِلْمُحْتَسِبَةِ الصَّابِرَةِ مِنْهُنَّ مِنَ الْأَجْرِ مَا جَعَلَ لِلْمُرَابِطِ الْمُهَاجِرِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ فَاشْتَدَّ غَمُّ فَاطِمَةَ مِنْ ذَلِكَ وَ بَقِيَتْ مُتَفَكِّرَةً هِيَ حَتَّى أَمْسَتْ وَ جَاءَ اللَّيْلُ حَمَلَتِ الْحَسَنَ عَلَى عَاتِقِهَا الْأَيْمَنِ وَ الْحُسَيْنَ عَلَى عَاتِقِهَا الْأَيْسَرِ وَ أَخَذَتْ بِيَدِ أُمِّ كُلْثُومٍ الْيُسْرَى بِيَدِهَا الْيُمْنَى ثُمَّ تَحَوَّلَتْ إِلَى حُجْرَةِ أَبِيهَا فَجَاءَ عَلِيٌّ فَدَخَلَ حُجْرَتَهُ فَلَمْ يَرَ فَاطِمَةَ فَاشْتَدَّ لِذَلِكَ غَمُّهُ وَ عَظُمَ عَلَيْهِ وَ لَمْ يَعْلَمِ الْقِصَّةَ مَا هِيَ فَاسْتَحَى أَنْ يَدْعُوَهَا مِنْ مَنْزِلِ أَبِيهَا فَخَرَجَ إِلَى الْمَسْجِدِ يُصَلِّي فِيهِ مَا شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ جَمَعَ شَيْئاً مِنْ كَثِيبِ الْمَسْجِدِ وَ اتَّكَأَ عَلَيْهِ فَلَمَّا رَأَى النَّبِيُّ ص مَا بِفَاطِمَةَ مِنَ الْحُزْنِ أَفَاضَ عَلَيْهَا مِنَ الْمَاءِ ثُمَّ لَبِسَ ثَوْبَهُ وَ دَخَلَ الْمَسْجِدَ فَلَمْ يَزَلْ يُصَلِّي بَيْنَ رَاكِعٍ وَ سَاجِدٍ وَ كُلَّمَا صَلَّى رَكْعَتَيْنِ دَعَا اللَّهَ أَنْ يُذْهِبَ مَا بِفَاطِمَةَ مِنَ الْحُزْنِ وَ الْغَمِّ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهَا وَ هِيَ تَتَقَلَّبُ وَ تَتَنَفَّسُ الصُّعَدَاءَ فَلَمَّا رَآهَا النَّبِيُّ ص أَنَّهَا لَا يُهَنِّيهَا النَّوْمُ وَ لَيْسَ لَهَا قَرَارٌ قَالَ لَهَا قُومِي يَا بُنَيَّةِ فَقَامَتْ فَحَمَلَ النَّبِيُّ ص الْحَسَنَ وَ حَمَلَتْ فَاطِمَةُ الْحُسَيْنَ وَ أَخَذَتْ بِيَدِ أُمِّ كُلْثُومٍ فَانْتَهَى إِلَى عَلِيٍّ ع وَ هُوَ نَائِمٌ فَوَضَعَ النَّبِيُّ ص رِجْلَهُ عَلَى رِجْلِ عَلِيٍّ فَغَمَزَهُ وَ قَالَ قُمْ يَا أَبَا تُرَابٍ فَكَمْ سَاكِنٍ أَزْعَجْتَهُ ادْعُ لِي أَبَا بَكْرٍ مِنْ دَارِهِ وَ عُمَرَ مِنْ مَجْلِسِهِ وَ طَلْحَةَ فَخَرَجَ عَلِيٌّ فَاسْتَخْرَجَهُمَا مِنْ مَنْزِلِهِمَا وَ اجْتَمَعُوا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا عَلِيُّ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ أَنَا مِنْهَا فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ وَ مَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي وَ مَنْ آذَاهَا فِي حَيَاتِي كَانَ كَمَنْ آذَاهَا بَعْدَ مَوْتِي قَالَ فَقَالَ عَلِيٌّ بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ فَمَا دَعَاكَ إِلَى مَا صَنَعْتَ فَقَالَ عَلِيٌّ وَ الَّذِي بَعَثَكَ بِالْحَقِّ نَبِيّاً مَا كَانَ مِنِّي مِمَّا بَلَغَهَا شَيْءٌ وَ لَا حَدَّثَتْ بِهَا نَفْسِي فَقَالَ النَّبِيُّ صَدَقْتَ وَ صَدَقَتْ فَفَرِحَتْ فَاطِمَةُ ع بِذَلِكَ وَ تَبَسَّمَتْ حَتَّى رُئِيَ ثَغْرُهَا فَقَالَ أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ إِنَّهُ لَعَجَبٌ لِحِينِهِ مَا دَعَاهُ إِلَى مَا دَعَانَا هَذِهِ السَّاعَةَ قَالَ ثُمَّ أَخَذَ النَّبِيُّ ص بِيَدِ عَلِيٍّ فَشَبَّكَ أَصَابِعَهُ بِأَصَابِعِهِ فَحَمَلَ النَّبِيُّ ص الْحَسَنَ وَ حَمَلَ الْحُسَيْنَ عَلِيٌّ وَ حَمَلَتْ فَاطِمَةُ أُمَّ كُلْثُومٍ وَ أَدْخَلَهُمُ النَّبِيُّ بَيْتَهُمْ وَ وَضَعَ عَلَيْهِمْ قَطِيفَةً وَ اسْتَوْدَعَهُمُ اللَّهَ ثُمَّ خَرَجَ وَ صَلَّى بَقِيَّةَ اللَّيْلِ"
مطلبی را در یکی از سایت های عربی در تضعیف این حدیث دیدم گفتم که آن را اینجا قرار بدهم:
[=Traditional Arabic]الرواية غير معتبرة أصلا ... فيها ... عمروا بن أبي المقدام و هو مضطرب فيه وقد اختلفوا في أمره ...
[=Traditional Arabic]أما أبو العباس أحمد بن محمد بن يحيى فهو بالواقع مردد بين أبو العباس أحمد بن يحيى ابن زكريا القطان
[=Traditional Arabic]وهو المرجح لأنه أستاذ علي بن أحمد بن موسى الدقاق, فهو مجهول الحال أو أبو علي أحمد بن محمد بن يحيى فهو مسكوت عنهُ
[=Traditional Arabic]وعلى كل حال لا يمكن التعويل عليهم للأسباب المذكورة, وبالتالي لا يعول على أصل الرواية.
[=Traditional Arabic]و أضيف نقض الرواية سندا كما كتبه الأستاذ الفاضل صوت الاستقامة أيده الرحمن ...
[=Traditional Arabic](1) على بن أحمد هو: علي بن أحمد بن محمد بن عمران الدقاق. روى عنه الصدوق في كتبه. ولكنه لم يرد في حقه توثيق.
[=Traditional Arabic](2) أبو العباس هو: أحمد بن محمد بن يحيى بن زكريا القطان. يروي عنه الصدوق رحمه الله في عدة موارد بوساطة الدقاق. وهو كسابقه، لم يرد في حقه توثيق.
[=Traditional Arabic](3) عمرو بن أبي المقدام هو: عمرو بن ثابت، وكنية ثابت: أبو المقدام. وهو ثقة عند السيد الخوئي، ويظهر لي عدالته من خلال تتبع العديد من رواياته في كتبنا. ويروي عن الإمام الصادق بواسطة وبدون واسطة، وعن الباقر عليه السلام بواسطة..
[=Traditional Arabic]وبين القطان وابن أبي المقدام انقطاع واضح؛ وينبغي أن يُوصَل بينهما بأربعة وسائط، أو ثلاثة، وهو ما يتَّضح من خلال متابعة روايات كل منهما، حيث تتحدَّد بذلك طبقة كل منهما، ويتضح البون الشاسع.
[=Traditional Arabic]وبناء عليه: الرواية إسنادُها منقطع، شديد الضعف لكون الساقط من الإسناد ثلاثة أو أربعة وسائط، إضافة إلى أن بعض رجال السند يفتقرون إلى التوثيق.
[=Traditional Arabic]ثم إننا نحتمل أن المحذوف قد يكون وسائط سنية، ويتَّجه الاحتمال حين نراجع ترجمة عمرو بن أبي مقدام في تَهذيب الكمال للحافظ المزي (السني)، فإننا نجد بين من روى عنه بعضَ حفاظ أهل السنة وثقاتَهم.
[=Traditional Arabic]وبناء عليه: مضافاً إلى ضعف الرواية بالإهمال والانقطاع، نحتمل أن يكون مصدرها سنياً.
حقیر نیز علت این بحث های تکراری را هنوز متوجه نشدم!!!
یعنی اینقدر در مقابل جنس مونث احساس ضعف میکنید که مدام در تاپیک های مختلف با پیش کشیدن چنین موضوعاتی میخواهید برتری خود را اثبات کنید یا ضعف خود را پنهان؟؟
با دستاویز قرار دادن برخی احکام و احادیث بین کاربران سایت کل کل و دلخوری ایجاد میکنید بعد ادعای طرفداری از دین خدا را دارید در حالی که زنان را از اسلام خارج می کنید آیا چنین کاری مورد پسند خداست که با ایجاد تحقیر در زنان آنها را از اسلام و اهل بیت بیزار کنید؟
در خصوص پیغام های بازیدکنندگان اطلاع رسانی که مشکلی ندارد.
مطالبی هم که میگم به ارتباط به سوالتون نیست چون میگید زنان غیرت نداشته باشند و شوهرشون رو با غیر دیدند باید هیچ کاری نکنند وگرنه کفر محسوب میشه!!!
ضمنا واقعا با این حرف ها که سند و مدرکشم معلوم نیست معتبر باشند میخواید چه چیزی رو نشون بدید در صورتی که این همه احادیث و روایات و حتی ایه قرآن هست که ازدواج دوم برای شرایط خاصیه و ظمنا عدالت هم حتما باید رعایت شه که اگه نشه باید همان یک همسر رو گرفت.
ما هیچ آیه ای نداریم که غیرت و منحصر دونستن شوهرش برای خودش کفر بدونه.کفر و مصادیقش بارز تو قران اومدن و این اصلا جزوشون نیست. پس خانم ها رو به دین بدبین نکنید.که اگه اینجوری کافر میشن پس کلا دین رو کنار میزارند و وقتی که به خاطر حس طبیعی و فطریشون که اسمش حسادت و... نیست بلکه حس مالکیت هست که هر انسانی داره کافر و بی دین شناخته بشند خوب معلومه از دین زده میشند.
واقعا همین حرفا باعث میشه دید خانم ها و جامعه به مذهبیون بد بشه.
خیلی ها با فرد مذهبی که قبلا ها خیلی مورد قبول بود دیگه ازدواج نمیکنند چرا؟چون میگند این ها همه صیغه میکنند و هرزه/گری رو حلال جلوه میدن.
اساس خانواده ارامش روحی و محبته با حضور نفر سوم این رابطه به هم میریزه.
و تنها چیزی که مایه خوشحالیه زنان امروز زیر بار همچین ظلم و ستمی نمیرند
و حتی اقایون هم با ازدواج دوم مخالف هستن
همینطور که در تایپیک دیگه ای هم گفتم یک شخصی که همسر دوم گرفت با اینکه زن بیوه و 2 بچه هم داشت حتی اقایون هم از برخورد و حتی سلام کردن باهاش روی گردان شدندو اکثریت میگفتن که برای حمایت میتونست کمک مالی بکنه نه این کار.
ما ایرانی هستیم و از دیرباز تک همسری بین ما رواج داشته الان ازدواج مجدد اقایون رو بهش میگن خیانت.
من از یه اقا شنیدم که با فردی که همسر دوم گرفته با اینکه رابطه خیلی نزدیک فامیلی داشتن(برادرش بوده)قطع رابطه کرده دلیلشم اینه که این ادم خیانت کار و کسی که با وجود زن چشمش دنبال این و اون بوده نگاه ناپاک داره و لیاقت راه دادن به حریم خونوادشو نداره.
این دید مردم این جامعه است.
لطفا بازم سر بحث حلال خدا رو حروم کردید نرید ما حروم نکردیم اما خانم ها میتونه موقع ازدواج اجازه همسر دوم رو نده و هیچ اجباری به پذیرش این موضوع نیست.هیچ اجباری اگه صبر کنه کاری به پاداش و... ندارم اما اگه خواستار جدایی بشه گناهی مرتکب نشده.چون در دادگاه های خانواده ایران(با قوانین اسلامی نه کشورهای اروپایی)میبینیم که در صورت ازدواج مجدد خیلی راحت تر حکم طلاق میدن و حق رو به زن میدند.
اون دادگاها بر اساس حکم اسلامی قضاوت میکنند غیر از اینه؟
اینکه مرد به خاطر شهوت سراغ این کار بره بنیان خانواده رو بهم میریزه و چرا زن فقط وفادار باشه؟مرد در ازای این همه خوبی زن نمیتونه مقابل شهوتش بایسته؟
حالا اگه زن های جایی مثل عربستان این حکم رو پذیرفتن به خاطر اینه از زنده به گور شدن به این رسیدن با وضع زندگی که دارن هوو چیزی نیست.
این دال بر این نمیشه این حکم رو به زنان کشوری مثل ایران که مستقل و اگاه به حقوقشون هستند و الان هم در جامعه حضور پر رنگ دارن نسبت بدیم و بپذیرن
خانمی که امروزه جایگاهشو شناخته زیر بار این حکم نمیره.
ضمنا در ایران تعداد زنان و مردان انچنان تفاوت چشمگیری نداره و اینکه میگید زنان مجرد هستند قسمت اعظم به خاطر جنگ 8 ساله و شهادت همسرانشون در جهبه ها یا بمباران ها بوده که همین خانم ها با میل خود تجرد رو انتخاب کردند.
اینطور هم که فکر میکنید هیچ کدام از خانم هایی که مخالفت میکنند فمینیسم و بی دین نیستند که اگه بودیم چه نیازی به حضور در سایت دینی
فیسبوک و تویتر و اینستگرام و صدها شبکه دیگرو که ازمون نگرفتن. اگه فمینیسم بودیم اونجا پست و سخنرانی میکردیم و نه تنها همچین توهین هایی به ما نمیشد بلکه مورد تشویق و ... قرار میگرفتیم.
همه ماها اعتقاد داریم فقط اینکه بعضی اقایون از کل دین فقط قسمت هایی که به نفعشونه برداشتن ناراحت کننده است.
دین رو که خیلی ادعا دارید روش اگه قبول کردید همه ش رو قبول کنید
یک خانم ازاده میتونه دز خانه شوهر هیچ کاری نکنه جز تمکین و مرد باید براش خدمتکار بگیره شما این کار رو واسه یک خانم عملی کنید بعد برید میتونید دوتا زن بگیرید چه برسه به 4تا.
یکی از خود شماها که روحانی هم بودن گفتن والا خانواده های غیر روحانی خیلی کم یا اصلا تمایل ندارند با ما در ارتباط و رفت و امد میباشند چون تا اسم ما میاد چیزی که تو ذهنشون میاد صیغه!!! است.
خب این دید رو بعضی ها به وجود اوردند که این برخورد ها میشه.
لطفا تو بیان افکارتون تجدید نظر کنید.چون سایت های مذهبی فقط شماها نمیایید و خب اگه یه خانم که برفرض تازه میخواد کم کم مسلمان واقعی بشه بیاد اینجا و همچین چیزایی رو بخونه که کلا میره و پشت سرش هم نگاه نمیکنه.
لطفا هم نگید هر کی اسلام اورد باید در مقابل حکم ها تسلیم بشه
دین من میگه سوال کن جست و جو کن و با علم ویقین به درستی من برس
خب پس نمیشه واسه هرچیز حکم خدا رو دلیل کرد.
میگید تحقیق فقط در اصول دین.در صورتی که غلم امروزه کوچکترین چیز هایی هم که تو دین اومده داره کم کم اثبات میکنه.
و دینی که فطری باشه باید به ویژگی های فطری هم توجه کنه.احساس و افکار و اعواطف و همه چیز به روح برمیگرده اینه فرق انسان با حیوان. و روح جنسیت براش معنا نداره مگر نه اینکه خدا از روح خودش در ما دمیده؟پس هر ویژگی که در مرد هست در زن هم هست و بالعکس.
تنها تفاوت در شدت احساسات هست.
زن محبت و عشق داره مرد هم داره ولی زن این ویژگی روحی رو به واسطه جنسیت بیشتر بروز میده که البته مرد ها هم بروز میدن مگر نه اینکه به خواهر مادر همسر و دختر شون عشق میروزند و اشکارا محبت میکنند حالا اینکه مردها نسبت به هم محبتشون رو اونجور بروز نمیدن دیگه به خاطر ویژگی های تربیت و اداب و رسوم هست.
زنان و مردان هر دو غیرت دارند.حالا در این مورد خاص مردان خشونت نشون میدن و زنان هم قهر وغضب میکنند .مرد انتقام میگیره و زن جدا میشه(که این همه به واسطه اینه زن خشونت طلب و انتقام جو نیست.)
پس دلیلی نداره یک ویژگی فطری رو در زنان رد کنیم.
شما با حدیث و... جواب منو ندید دین من دین سوال و منطقه پس با منطق جواب بدید نه احادیثی که معلوم هست معتبر هستند یا نه چون هنگام شک در موردی باید به قران روجوع شه که تنها منبع بی تغییر و تحریفه و قران در این مورد هیچ گونه مطلبی نیاورده
به نام خدا
سلام
همانگونه که دوستان بزرگواری احادیثی را بیان داشته اند طبق نظر معصومین(ع) غیرت برای زن کفر است.
غیرت زن مانع نمیشود که مرد نرود زنا کند. بلکه برعکس باعث میشود مرد برود و زنا کند.
مردی میخواهد زن دوم بگیرد در صرت گرفتن زن دوم عدالت برقرار است. وقتی زن اول بخاطر غیرت نگذارد مرد برود زن دوم بگیرد و مرد نتواند زن دوم بگیرد امکان دارد از راه نامشروع وارد شود تا همسرش چیزی نفهمد یا پنهانی برود زن بگیرد تا همسرش نفهمد و مشکلاتی به مراتب وحشتناک تر!!
اینکه خواهرانی میگویند بهموضوعاتی دیگر بپردازید نیز جای شبهه است. مثلا اگر در تاپیکی به این موضوع رسیدگی شود آیا در تاپیکی دیگر نمیتوان به موضوعی دیگر رسید؟ این بهانه بهانه خوب و جالبی نیست.همزمان می توان به این موضوع پرداخت و در تاپیکی دیگر به موضوع حساستر دیگر پرداخت.
دوستانی هم که فکر میکنند پرداختن به این بحث تلف کردن وقت است میتوانند وارد این تاپیک نشوند و به موضوع که از دیدشان مهم است بپردازند. مگر کسی شما را به زور اسلحه به این تاپیک آورد؟
دوستانی که دغدغه ای فراتر دارند و میگویند باید به فلان موضوع پرداخت چرا نمیروند تاپیکی در آن زمینه ایجاد کنند و بحث کنند؟چرا فقط حرف میزنند که باید به آن موضوع پرداخت؟ اگر راست میگویید بروید تاپیکی در موضوع مهمتر ایجاد بفرمایید تا پیرامون آن موضوع هم بحث شود. همزمان هم میتوان به این موضوع رسیدگی کرد و هم موضوعی مهم تر.
جالب نیست که بزرگوارانی بگویند کدام حکم فقهی مهم است و کدام حکم فقهی مهم نیست.تمام احکامی که خداوند بیان کرده اند همه به یک اندازه مهم هستند. اگر مهم نبودند خداوند آن احکام را بیان نمیکردند. اگر خداوند حکمی بی ارزش را بیان کند خودش را در معرض اتهام قرار میدهد و از چند دهه پیش غرب هدفی را در دستور کارش داشت که احکام الهی را بی ارزش جلوه دهد و با این روش خداوند را مورد اتهام قرار دهند.
همین مسئله چند همسری یکی از مواردی است که غرب از سال 1989 در مخالفت با حکم خدا قوانین را تصویب کرد.
خداوند گفت چند همسری مجاز است ، غرب گفت قانون تک همسری است.
خداوند گفت رابطه نامشروع غلط است و مرد برای اینکه به این گناه نیافتد میتواند زنی را صیغه کند. غرب آمد قانون معشوقه(دوست پسر و دوشت دختر) را آزاد گذاشت در مخالفت با حکم خدا.
به نظر این حقیر هر حکمی که خداوند بیان داشته و غرب درصدد مخالفت با آن برآمد یکی از مهمترین مسائل روز دنیاست.
ببینید دشمن کجا مانور میدهد و کدام نقطه را مورد هدف قرار داده ، شما روی همان نقطه متمرکز شوید و به آن قوت ببخشید.
یازهرا:Gol:
با سلام
حدیثی ذکر شده در کتب شیعی که شما متاسفانه خود را به آب و آتش زدید تا انکارش کنید، تنها منبع امیدوار کننده برای ما بود که باور کنیم خداوند و پیامبرش به این رنج و عذاب ذاتی زن بی اعتنا نبوده است. همین یک ذره امید را هم از ما گرفتید .خسته نباشید.
حق با سرکار استاد عزیز است نباید در این بحثها شرکت کرد .. این بحثها کمکی به جذب اسلام نمیکند وبا وجود چنین مدافعانی نیازی به دشمن خارجی نداریم. مشکل دافعه اسلام خود ما هستیم و از هر سایت ضد شیعی و ضداسلامی بهتر عمل میکنیم.
[="Tahoma"]که به خاطر حس طبیعی و فطریشون که اسمش حسادت و... نیست بلکه حس مالکیت هست که هر انسانی داره کافر و بی دین شناخته بشند خوب معلومه از دین زده میشند.
و دینی که فطری باشه باید به ویژگی های فطری هم توجه کنه.احساس و افکار و اعواطف و همه چیز به روح برمیگرده اینه فرق انسان با حیوان. و روح جنسیت براش معنا نداره مگر نه اینکه خدا از روح خودش در ما دمیده؟پس هر ویژگی که در مرد هست در زن هم هست و بالعکس.
پس دلیلی نداره یک ویژگی فطری رو در زنان رد کنیم.
اینقدر که به فطری بودن غیرت تاکید می کنید سخن علامه طباطبایی را نگاه کنید:
عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن خالد عن عثمان بن عيسى عن بعض أصحابه عن أبي عبد الله عليه السلام قال ليس الغيرة إلاللرجال وأما النساء فإنما ذلك منهن حسد والغيرة للرجال ولذلك حرم الله على النساء إلازوجها وأحلللرجال أربعا وان الله أكرم أن يبتليهن بالغيرة ويحل للرجال معها ثلاثا.
امام صادق عليه السلام فرمود: «غيرت تنها براى مردان خوب است و اما زنان، غيرت آنان حسد محسوب مىشود و غيرت براى مردان است و روى همين جهت خداوند بر زنان، جز شوهرشان را حرام نموده است ولى براى مردان چهار زن را حلال كرده است و خداوند بزرگوارتر از آن است كه آنان را به غيرت مبتلا كند و براى مردان حلال سازد كه سه تاى ديگر علاوه بر همسر خويش داشته باشد.»
الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 505//جامع أحاديث الشيعة (للبروجردي)، ج25، ص: 1046//تفسير الصافي، ج1، ص: 421//روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، ج8، ص: 384
شرح این حدیث از علامه طباطبایی:
أقول: و يوضح ذلك أن الغيرة هي إحدى الأخلاق الحميدة و الملكات الفاضلة و هي تغير الإنسان عن حاله المعتاد، و نزوعه إلى الدفاع و الانتقام عند تعدي الغير إلى بعض ما يحترمه لنفسه من دين أو عرض أو جاه و يعتقد كرامته عليه، و هذه الصفة الغريزية لا يخلو عنها في الجملة إنسان أي إنسان فرض فهي من فطريات الإنسان، و الإسلام دين مبني على الفطرة تؤخذ فيه الأمور التي تقضي بها فطرة الإنسان فتعدل بقصرها فيما هو صلاح الإنسان في حياته، و يحذف عنها ما لا حاجة إليه فيها من وجوه الخلل و الفساد كما في اقتناء المال و المأكل و المشرب و الملبس و المنكح و غير ذلك.فإذا فرض أن الله سبحانه أحل للرجل مع المرأة الواحدة ثلاثا أخر- و الدين مبني على رعاية حكم الفطرة- كان لازم ذلك أن يكون ما يتراءى من حال النساء و تغيرهن على الرجال في أمر الضرائر حسدا منهن لا غيرة و سيتضح مزيد اتضاح في البحث الآتي عن تعدد الزوجات أن هذا الحال حال عرضي طار عليهن لا غريزي فطري.
مؤلف قدس سره: از روايت مذكور روشن مىشود كه غيرت يكى از اخلاق حميده و ملكات فاضله است و آن عبارت است از دگرگونى حالت انسان از حالت عادى و اعتدال، بطورى كه انسان را براى دفاع و انتقام از كسى كه به يكى از مقدساتش اعم از دين، ناموس و يا جاه و امثال آن تجاوز كرده، از جاى خود مىكند، و اين صفت غريزى، صفتى است كه هيچ انسانى به طور كلى از آن بىبهره نيست، هر انسانى را كه فرض كنيم- هر قدر هم كه از غيرت بى بهره باشد- باز در بعضى از موارد غيرت را از خود بروز مىدهد، پس غيرت يكى از فطريات آدمى است، و اسلام هم دينى است كه بر اساس فطرت تشريع شده و در آن امور فطرى را گرفته و تعديل مىكند، آن مقدارش را كه در حيات بشر لازم و ضرورى است معتبر و واجب مىسازد، و آنچه نقص و خلل كه در آن هست و بشر در زندگيش نيازى بدان ندارد حذف نموده، و از اعتبار مىاندازد، و هم چنان كه مىبينيم همين روش را در فطرياتى چون علاقه به جمع مال و به دست آوردن خوراك و شراب و لباس و همسران و غيره معمول داشته است.اگر ما مىبينيم كه خداى عز و جل براى مردان، با داشتن يك زن، سه زن ديگر را حلال كرده،- با در نظر گرفتن اينكه اسلام رعايت حكم فطرت را نموده است- لازمهاش اين مىشود كه نفرت و انزجارى كه از زنان نسبت به هو و مشاهده مىكنيم حسد باشد، نه غيرت، و به زودى در بحث آينده كه راجع به تعدد زوجات است توضيح بيشترى مىدهيم، و اثبات مىكنيم اين حالت در زنان امرى است عرضى، و حالتى است غير فطرى، كه به آنان دست مىدهد (و زنان موظفند با آن مبارزه كنند، آن چنان كه با هر هوايى نفسانى ديگر بايد مبارزه كنند" مترجم").
الميزان في تفسير القرآن، ج4، ص: 175،حول الآیة وَ ابْتَلُوا الْيَتامى حَتَّى إِذا بَلَغُوا النِّكاح...
با سلام
حدیثی ذکر شده در کتب شیعی که شما متاسفانه خود را به آب و آتش زدید تا انکارش کنید، تنها منبع امیدوار کننده برای ما بود که باور کنیم خداوند و پیامبرش به این رنج و عذاب ذاتی زن بی اعتنا نبوده است. همین یک ذره امید را هم از ما گرفتید .خسته نباشید.
حق با سرکار استاد عزیز است نباید در این بحثها شرکت کرد .. این بحثها کمکی به جذب اسلام نمیکند وبا وجود چنین مدافعانی نیازی به دشمن خارجی نداریم. مشکل دافعه اسلام خود ما هستیم و از هر سایت ضد شیعی و ضداسلامی بهتر عمل میکنیم
سلام
کسانی که این حدیث را باطل می دانند
توجه ندارند که این حدیث از امام صادق روایت شده
و طرف انها امام صادق است
به نام خدا
کسانی که این حدیث را باطل می دانند
توجه ندارند که این حدیث از امام صادق روایت شدهو طرف انها امام صادق است
رد کردن یک حدیث بخاطر سند ضعیف آن است. و سند ضعیف میگوید انگونه که اعدا میشود فلان حدیث از امام معصوم(ع) نیست. بلکه به اشتباه به او نسبت داده اند.
وقتی امامان معصوم(علیه سلام) میگویند غیرت زن باعث کفر او میشود. نمی آیند جایی دیگر بگویند غیرت زن خوب است.
غیر زن باعث میشود مرد به فساد برود ، یا باعث پنهانکاری مرد میشو و ...
یازهرا:Gol:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
کسانی که این حدیث را باطل می دانند
توجه ندارند که این حدیث از امام صادق روایت شدهو طرف انها امام صادق است
من هم توصیه ای دارم.کسانی که خطبه 80 نهج البلاغه (و روایات بسیاری را) باطل می دانند و می گویند این خطبه از شیاطین است (سبحان الله،استغفرالله) طرف آن ها تمامی معصومان (ع) است.
حال آیا ما گفتیم این روایتی که آورده شده از شیاطین است؟فقط آن را بررسی کردیم.منتهی افرادی بودند که در همین سایت گفتند خطبه 80 نهج البلاغه از شیاطین است!(استغفرالله).
ایها الناس!این که یک خطبه را که به نفعمان نیست از شیاطین بدانیم و هر چه می توانیم روایات را رد کنیم (و ندانیم طرفمان معصومین هستند!) خوب است؟!آن وقت یک روایت را که این همه حرف پشت سرش است به علت منافعمان درست بپنداریم!
واقعاً چقدر مواضع متناقض است.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
حقیر نیز علت این بحث های تکراری را هنوز متوجه نشدم!!!
علت این بحث های تکراری را از بانوان باید بپرسید که با وجود آن که پاسخ حرف هایشان را گرفته اند،حرف هایشان را دوباره تکرار می کنند و ما هم سعی می کنیم با این حرف ها مقابله کنیم.
یعنی اینقدر در مقابل جنس مونث احساس ضعف میکنید که مدام در تاپیک های مختلف با پیش کشیدن چنین موضوعاتی میخواهید برتری خود را اثبات کنید یا ضعف خود را پنهان؟؟
بر عکس،عده ای از کاربران جنس مونث هستند که گمان می کنند اسلام معتقد به ضعف آنان است و مدام این موضوعات را تکرار می کنند تا برتری خود را ثابت کنند.ما هم این اقدامات را در پاسخ به آن ها انجام می دهیم.
با دستاویز قرار دادن برخی احکام و احادیث بین کاربران سایت کل کل و دلخوری ایجاد میکنید
کسی که ریگی به کفش ندارد نباید از احکام و احادیثی که شکی در آن ها نداریم بترسد و یا دلخور شود.
بعد ادعای طرفداری از دین خدا را دارید
نه آن کس ادعای طرفداری از دین خدا را دارد که حتی در وجود خدا هم شک دارد.که حتی دیه را قبول ندارد.متعه را قبول ندارد.دارد به جسمانیت خدا می رسد.هر روایتی که خواست رد می کند.چنین کسی ادعای طرفداری دارد.ما ادعایی نداریم.
در حالی که زنان را از اسلام خارج می کنید
ما احکام اسلام را به طور کامل بر همه عرضه می کنیم.این که کسی خارج می شود از دین،علتش ما نیستیم،علتش خودش است که تاب درک احکام الهی را ندارد.کسی که ریگی به کفش ندارد،چرا باید از احکام خدا بترسد؟چرا باید از بیان شدن آن ها بترسد؟
آیا چنین کاری مورد پسند خداست
دفاع از احکام مورد پسند خدا نیست؟
کار آن افرادی که صبح تا شب دارند شبهه می سازند درباره احکام مورد پسند خداست؟آن وقت افرادی که می خواهند شبهات آن ها را پاسخ بدهند دشمن دین خدا هستند؟
با ایجاد تحقیر در زنان آنها را از اسلام و اهل بیت بیزار کنید؟
احکام دین موجب تحقیر زنان می شوند؟
خیلی خب،پس اگر می شوند بروید به خداوند گله کنید نه به ما.برید به بگویید چرا این ها را بیان کردید که زنان فکر می کنند موجب تحقیرشان است.
لبیک یا مهدی
و من الله التوفیق
[="Tahoma"]کسانی که این حدیث را باطل می دانند
توجه ندارند که این حدیث از امام صادق روایت شده
دودمان بنی امیه ملعون برای طعن به حضرت علی این حدیث را جعل کرده اند و استدلالشان هم اینچنین است که وقتی این خبر به حضرت فاطمه رسید و حضرت فاطمه به غیرت آمد و طبق روایات صحیح خداوند با غضب حضرت فاطمه غضبناک می شود پس خداوند از حضرت علی غضبناک شده است.به این داستان کذب افسانه خواستگاری حضرت علی از دختر ابوجهل می گویند که وهابیون ناصبی علیه شیعه بدان احتجاج می کند که ما هم جواب می دهیم روایت ضعیف است و در سند انقطاع وجود دارد(چنانچه در یک پست توضیح دادم) و خلاف أيه قران است که می گوید انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا
در ثانی اصلا این روایات خلاف وقایع تاریخی است زیرا دختر ابوجهل پس از اسلام با مرد دیگری ازدواج کرده حال چگونه چنین مطلبی را به حضرت زهرا بگویند که مثلا نعوذ بالله حضرت علی به خواستگاری زنی رفته که شوهر داشته و ایشان غیرتی شوند و علم نداشته باشند که این زن ازدواج کرده است؟!!!! مگر ایشان معصوم نیستند و علم ندارند؟؟
هرچند قصد بحث ندارم ولی برای روشن شدن یک مساله باید گفت
از کی تا حالا سند ضعیف شد رد حدیث ؟؟!!!!
اقایان تا به حال می گفتند سند ضعیف دلیل بر رد حدیث نیست :Moteajeb!:
حالا یکباره ورق بر گشت :Moteajeb!:
به نام خدا
هرچند قصد بحث ندارم ولی برای روشن شدن یک مساله باید گفتاز کی تا حالا سند ضعیف شد رد حدیث ؟؟!!!!
اقایان تا به حال می گفتند سند ضعیف دلیل بر رد حدیث نیست :Moteajeb!:
حالا یکباره ورق بر گشت :Moteajeb!:
جالب است در بعضی از تاپیکها دیدم شما میگویید دیگر وارد بحث نمیشوم ، اما بازهم وارد میشوید. اگر احساس میکیند این تاپیک ضرورتی ندارد ، ضرورتی هم ندارد که وارد بحث شوید.
اگر یک حدیث ضعیف باشد. در مقابلش احادیثی با اسناد بسیار قوی و معتبر خلاف حدیثی که سندیت ضعیف دارد باشد آنگاه دلیل بر رد حدیث بدون سند میکند.
اصلا ورقی نبود که بخواهد برگردد یا برنگردد. حکم غیرت زن مشخص است و با هیچ چیز نمیتوان خلافش را ثابت کرد.
غیرت زن باعث افزایش فساد میشود و باعث میشود که زن در مقابل حکم خدا بایستد.یعنی کفر.
یازهرا:Gol:
چرا حضرت علی استحباب چند همسری رو تا زمان زندگی حضرت فاطمه انجام ندارد ؟ و همچنین حضرت محمد نیز
ایا حضرت محمد مستحب خدا را ترک کرده ؟!!!!!!!!!!!! ایا حضرت علی همچنین مستحب خدا را ترک کرده ؟!!!!!!!!!!:Moteajeb!: