جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال


گاهی عجـیب
دلــتنگ میـشوم....
آقـا جان! کـاش دل مـن هم فـرش حــرمت بـود....


هَـــر جــآ سوال شُـــد

کهـ « دِلَتــــ دَر کُجـــآ خوش استــــ ؟ »

بی اختیــــآر

بَـــر دَهَـــنَم مَشهَــــد الرِضـــآستــــ . . .

السلام علیک یا انیس النفوس

دلـــــم...
دلـــم را کـــــجا.....؟؟؟؟
پــــی کـــدام نخــــود ســـیاه بفرســـتم....

ای خـــدا....
کــه فقـــط بهانـــه

حــــرم امـن رضــا (ع)

را گرفتــه است ...!!

آقا برای تو نه برای خودم بد است...
هر هفته در گناه تماشا کنی مرا...
من گمشدم تو آیینه ای گم نمیشوی...
وقتش شده بیایی و پیدا کنی مرا...
و باز هم همان جمله قدیمی...
به راه آییم تا از راه بیاید!



[="Tahoma"][="Navy"]


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

زندگی ما مانند یخ فروشی است که به او گفتند فروختی......؟؟؟

گفت : « نه.....................!

ولی تمام شد........................!

»

[/]

[="Tahoma"][="Navy"]


[/]

:Sham: حضرت صادق (ع) مدتي در واغدي عقيق نزديكي هاي مدينه به خلوت رفته بود كسي عرض كرد: به سوي تنهايي شتافته اي؟ فرمود: اگر حلاوت تنهايي را مي­چشيدي از خودت هم مي­گريختي ... كمترين فايده اي كه بنده از تنهايي مي­ يابد آسوده شدن از مدارا با مردم است... :Sham:

[="Tahoma"][="Navy"]


[/]

تو کلاس درس خدا،


اونی که ناله میکنه رد میشه،
اونی که صبر میکنه قبول میشه،
اما اونی که شکر میکنه شاگرد ممتاز میشه،
بیا این هفته شاگرد ممتاز باشیم.....



[="Tahoma"][="Navy"]


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

به یاد داشته باش !

خدا در دستیست که به یاری می گیری ،
در قلبیست که شاد می کنی
در لبخندیست که به لب مینشانی
خدا در عطر خوش نانیست ، که به دیگری می دهی ،
در جشن و سروریست که برای دیگران بپا می کنی ،
و آنجاست که عهد می بندی و عمل می کنی !


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

[=times new roman, times, serif]وقتی چترت خداست؛بگذار بر سرنوشتت هرچه میخواهد ببارد

[/]

[=times new roman]امام رئوف :


[=times new roman]

دلم، نه هوای ِ گنبد ِ طلایی تان را،نه هوای صحن و رواق های تان را،

[=times new roman]

نه هوای مسجد ِ گوهر شادتان را،نه هوای ِ نقاره تان را،که هوای ِ

[=times new roman] خود ِخودتان را کرده است...

[=times new roman]

آنجا، که بگویم:
"السلام علیک یا علی ابن موسی، ایها الرضا"

و


شما،بشنوید و جوابم را بدهید!


((انت تسمعُ کلامی، و ترّدُ سلامی...اُطلبنی ))







خدایا

یا نوری بیافکن

یا توری

ماهی کوچکت از تاریکی این اقیانوس می ترسد

یا زهرا(س)

غلام زهرا;500969 نوشت:
[=Arial Black]دعا یا التماس مهم اینه کسی هست که به صدات گوش میده خدایا دوستت ارم

مذهب به همان اندازه که با لودگی و شوخی های جلف دشمنی دارد به همان اندازه نیز با غرولند کردن ها و ناله و شکایت و التماس سر سازش

ندارد ،

ممکن است در پاره ای سختی و مشقت برای تزکیه نفس لازم باشد که اگر هدف درد را بشناسیم راه امیدی به سوی رستگاری خواهیم یافت ،

نه اینکه همیشه به دنبال عجز و ناله و التماس باشیم که این خود سدی در برابر مسیر انسانیت است ، چون احساس توخالی بر منطق غلبه میکند

و خداوند نیز ما را به وسیله درک و فهم و قوای تفکر خواهد شناخت و نه صرفا خواهش...

[="DarkOrchid"]

قبولى اعمال به شرط تقوا

آيت نمونه، محبّ دلشده، كربلايى احمد تهرانى مى‏فرمود: ((مرحوم شيخ رجبعلى خياط شاگردى داشت كه خيلى امام حسينى بود و در بازار تهران تشكيلاتى به هم زده بود و خودش براى امام‏حسين مجلس مى‏گرفت. اين شخص (در باطن) به حرام و حلال اموالش اعتنايى نداشت. حتى پول هم نزول مى‏داد. زمانى كه فوت كرد، تشييع جنازه عجيبى براى او برگزار شد، به گونه‏اى كه بيشتر بازارى‏ها مغازه‏ها را به احترام او تعطيل كردند. ما هم در تشييع جنازه او شركت داشتيم. در ميان راه شيخ به من گفت: ((داش احمد، در اين فكر بودم كه مردى كه اين چنين اهل گريه و روضه است، حتماً بايد مورد توجه امام ‏حسين‏عليه السلام قرار بگيرد. به محض آن‏كه اين فكر از ذهنم گذشت، يك دفعه پرده‏ها كنار رفت و امام‏حسين‏عليه السلام را ديدم (به مكاشفه) فرمود: تو چه خيال مى‏كنى؟ مگر من رئيس دزدها هستم؟ سپس فرمود: ما اهل‏بيت اعمال را تنها از انسان‏هاى متّقى قبول مى‏كنيم)).
:Gol::Gol:
[/]

پرسیدم : راز داشته هایت چیست؟!


گفت: در لابه لای تمام " ندارم ها" ، گاه به "دارم هایت" هم بنگر..

گاه باید عمیق تر به اطرافمان بنگریم


[=georgia]
تا بیابیم تک تک لحظاتی را که خدا جوابمان را میداد...


[=georgia]
همان لحظات کوتاه


[=georgia]
در بین " شانس" آوردیم ها


به خاطر داشته باش

دست نیافتن به آنچه می‎جویی گاه اقبالی بزرگ است


هوا کبود شد، این ابتدای باران است


دلا دوباره شب دلگشای باران است


نگاه تا خلاء وهم می‌کشاندمان


مرا به کوچه ببر، این صدای باران است


اگرچه سینه من شوره زار تنهایی است


ولی نگاه ترم آشنای باران است


دلم گرفته از این سقفهای بی روزن


که عشق رهگذر کوچه‌های باران است


بیا دوباره نگیریم چتر فاصله را


که روی شانه‌ی گل، جای پای باران است


نزول آب حضور دوباره برگ است


دوام باغچه در های‌های باران است...




از مرگ نمی ترسم

من فقط نگرانم

که در شلوغی آن دنیا

مادرم را پیدا




نکنم ...



به قنوت که رسیدی

[INDENT]" دستانت را"
[/INDENT]بالا ببر
چشمان منتظر به دعای تو کم نیست...

[="Arial Black"][="Navy"]

شاهرخ;504263 نوشت:
مذهب به همان اندازه که با لودگی و شوخی های جلف دشمنی دارد به همان اندازه نیز با غرولند کردن ها و ناله و شکایت و التماس سر سازش

ندارد ،

ممکن است در پاره ای سختی و مشقت برای تزکیه نفس لازم باشد که اگر هدف درد را بشناسیم راه امیدی به سوی رستگاری خواهیم یافت ،

نه اینکه همیشه به دنبال عجز و ناله و التماس باشیم که این خود سدی در برابر مسیر انسانیت است ، چون احساس توخالی بر منطق غلبه میکند

و خداوند نیز ما را به وسیله درک و فهم و قوای تفکر خواهد شناخت و نه صرفا خواهش...

حرف شما متین و منطقی است وکاملا درست.اماجمله من مربوط به زمانی میشه که تو یکی از بدترین لحظه های عمر هستی .وفقط مطمین هستی که کسی کنارت هست که تو هر حال باشی خریدارت هست[/]

[=times new roman]وقتی به جای کلاغ در آن بازی کودکانه، گفتم: مامان پـر
[=times new roman]خندیدی و گفتی: «من که پر ندارم»
[=times new roman]
بزرگتر که شدم فهمیدم، تو هم پر داشتی ...

به یاد مادر های عزیز ی که پیشمون نیستن..... ( صلوات)

در كتاب چار فصل زندگي


صفحه ها پشت سرِ هم مي روند


هر يك از اين صفحه ها، يك لحظه اند


لحظه ها با شادي و غم مي روند...


گريه
، دل را آبياري مي كند


خنده
، يعني اين كه دل ها زنده است...


زندگي، تركيب شادي با غم است


دوست مي دارم من اين پيوند را


گر چه مي گويند: شادي بهتر است


دوست دارم گريه با لبخند را

[="Tahoma"][="Navy"]

ميدوني وقتي خدا داشت بدرقت ميکرد چي گفت؟
گفت:
اين جايي که دارم ميفرستمت مردمي داره که ميشکننت نکنه غصه بخوري من باهاتم تنهات نميذارم ...
تو کوله بارت عشق ميذارم تا بگذري...قلب ميذارم تا جا بدي...اشک ميذارم تا همراهيت کنه...

و مرگ ميذارم تا بدوني که برميگردي پيشم.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

می شود با خدا حرف زد

کمی خودمانی
خودمانی تر از خود آدم
می شود خدا را دید
در قاب خورشید
می شود از باغ خدا
ستاره ها را چید
می شود ماه را گهواره کرد و آرام خوابید
می شود سخاوت خدا را دید
زمین، دریا، آسمان
و می شودهایی که
شاید یادم نباشد
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]مردم اغلب بی انصاف ، بی منطق و خود محور اند... ولی آنان را ببخش
اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند.... ولی مهربان باش
اگر شریف و درستکار باشی فریبت می دهند.... ولی شریف و درستکار باش
نیکی های امروزت را فراموش می کنند.... ولی نیکوکار باش
بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچگاه کافی نباشد
و در نهایت میبینی هر آنچه هست همواره میان تو و خداوند است نه میان تو مردم !
(کوروش کبیر)

[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

[=arial,helvetica,sans-serif]آتشی نمى سوزاند “ابراهیم” را

و دریایى غرق نمی کند “موسى” را

مادری،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نیل” می سپارد

تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش

دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند

سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

مکر زلیخا زندانیش می کند ، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند

از این “قِصَص” قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!

که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

و خدا نخواهد ، نمی توانند

او که یگانه تکیه گاه من و توست

پس ؛

به “تدبیرش” اعتماد کن ،

به “حکمتش” دل بسپار ،

به او “توکل” کن ؛

و به سمت او “قدمی بردار” ،

تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی

[/]

مهربانی ساده است، ساده تر از آنچه فکرش را بکنی ؛
کافی است به خودت ایمان داشته باشی و به معجزه مهر ...


کافی است به دستهایت فرمان دهی تا به جای تنبیه
،

آرام بر سر کودک سرکش کشیده شوند و موهایش را قلقلک دهند ...

کافی است به چشم هایت بیاموزی که چشم آیینه روح است ،
و عشق و مهربانی را می توان با نگاه در تمام عالم پراکند ...

کافی است به دلت یادآوری کنی همیشه دل هایی هستند
که درد امانشان را بریده و احتیاج به همدلی دارند ...

کافی است به گوشهایت یاد دهی که می توانند سنگ صبور باشند ،
حتی اگر صبوری سنگین شان کند ...

کافی است یاد بگیری انسان بودن فقط زنده بودن نیست ؛
باید زندگی کرد ،

و زندگی چیزی جز مهربانی و عشق ورزیدن به آفریده های خداوند نیست ...


بر هر طرفی روی نماییم خدا هست


او در همه جا بوده و بی چون و چرا هست


چون در همه جا هست مجویید مکانش


گمگشته شمایید،خدا در همه جا هست...

(خدا هست ...همیشه هست...این ما هستیم که گاهی حتی با چشمای باز و بیدار و تو روشنایی گمش میکنیم!):Ghamgin:

من باید فرود آیم ،

نباید بنشینم ،


سال هاست ، از آن لحظه که پر بر اندامم رویید


و از آشیان ، از بام خانه پرواز کردم


همچنان می پرم. هرگز ننشسته ام ،


و دیگر سری نیز به سوی زمین و به شواد پلید شهرها


و بام های کوتاه خانه ها بر نگرداندم ،


چشم به زمین ندوختم ،


پروازی رو به آسمان ،


در راه افلاک


و هر لحظه دورتر و بالاتر از زمین


و هر لحظه نزدیک تر به خدا !


[=arial, helvetica, sans-serif]دکتر شریعتی

سعی نکن متفاوت باشی!

فقط “خوب باش”

خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است…

شرم می کنم با ترازوی کودک گرسنه ای که در پیاده رو نشسته است

وزن سیری ام را بکشم!
[h=3][/h]

وقتی پا در جهان گذاشتم
مادرم درد کشید پدرم خندید
اما من گریه میکردم چون از خدا جدا شدم
خدا گفتم بگذار پیشت بمانم چرا نشد؟
دنیا را دوست ندارم …

[="Arial"][="Black"]

دقت كرديد؟
قصه ها براي "بيدار كردن" آدمها نوشته شده
اما
ما براي "خوابيدن" از اونها استفاده ميكنيم
[/]

[=MRT_Shafigh]دست همیشه برای زدن[=MRT_Shafigh] نیست

[=MRT_Shafigh]کار دست همیشه مشت شدن نیست

[=MRT_Shafigh]دست که فقط برای این کار ها نیست

[=MRT_Shafigh]گاهی دست میبخشد

[=MRT_Shafigh]نوازش میکند ، احساس را منتقل میکند

[=MRT_Shafigh]گاهی چشمها به سوی دست توست

[=MRT_Shafigh]دستت را دست کم نگیر

بخشش کنید، اما نگذارید از شما سوء استفاده شود.

عشق بورزید، اما نگذارید با قلبتان بد رفتاری شود.
اعتماد کنید، اما ساده و زودباور نباشید.
حرف دیگران را بشنوید، اما صدای خودتان را از دست ندهید . . .

وقتی وجود خدا "باورت" بشه

خدا یه نقطه میزاره زیر "باورت" و "یاورت" میشه...



[="Tahoma"][="Navy"]

وقتی زندگی برایت خیلی سخت شد
یادت باشد
که دریای آرام ناخدای قهرمان نمی سازد....!
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

یکی قشنگی منظره را می بیند
یکی کثیفی پنجره را
این تویی که تصمیم می گیری چه چیزی را ببینی؟!!
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

هیچ وقت مغرور نشو

برگ ها وقتی میریزند که فکر می کنند طلا شده اند.
[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

آسمان،فرصت پرواز بلند است
اما قصه این است که
تا چه اندازه کبوتر باشی.....!


[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

برای کسب موفقیت آسانسور وجود ندارد

باید از پله ها بالا رفت....
[/]

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آقاجان سلام !

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باز هم جمعه رنگ خون شد و من، هنوز چشم انتظار بر لب جاده دل نشسته‌ام...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]می‌بینی مرا؟...

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]همان که تنهای تنهاست...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مثل همیشه...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کفش‌ها را به گوشه‌ای انداخته و محو تماشای پایین رفتن قرص غمناک و سرخ رنگی است که تمام التهاب یک روز را با خودش می‌برد.
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
همان که خودش را با سنگ ریزه‌های کنار جاده مشغول کرده است...

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
آه...

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از ندبه پر امید صبح تا نوحه دلتنگی غروب فاصله‌ای است به اندازه یک قلب بی‌قرار...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هنوز امیدوارم...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]نه به اندازه صبح...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]به اندازه یک مژه بر هم زدن...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]به اندازه آن مقدار از خورشید که هنوز رخ در نقاب کوه نکشیده...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شاید بیایی از پس آن درخت...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آن بید مجنون که دید مرا به انتهای جاده کور کرده...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بیایی با آن لبخندی که تصویرش همیشه با من است...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]لبخندت چقدر زیباست...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]مردم از کنارم می‌گذرند و به اشک‌هایم می‌خندند...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]شاید دیوانه‌ام می‌پندارند...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]باکی نیست!...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بر این شب زده خراب دوره‌گرد حرجی نباشد آن هنگام که چون تویی دلدارش باشی...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]آخ... غروب شد آقا... دیگر خورشید در افق نیست.
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]جمعه به شب رسید...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بید مجنون می‌رقصد زیر نسیمی که صورت خیسم را به بازی گرفته...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]سردم می‌شود...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]ای کاش بودی و با عبایت شانه‌های لرزانم را گرما می‌بخشیدی...
از خدا بخواه زنده‌ام نگاه دارد...

[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]وعده من و شما جمعه دیگر...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]همین‌جا...
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
[=verdana,tahoma,arial,helvetica,sans-serif]کنار خرابه دل... :dokhtar::dokhtar::geryeh:



خوﺷﺒﺨﺘﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯾﺴﺖ ﮐﻪ
ﺍﺣﺴﺎﺱ می ﮐﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻧﺸﺴﺘﻪ
ﻭ ﺗﻮ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﺶ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ...

یک ترانه میتواند لحظه ایدرخشان را بیافریند .
یک گل میتواند رویائی را بیدار کند .
یک پرنده میتواند بهار را بیاورد .
یک ستاره میتواند یک کشتی را در دریا هدایت کند .
یک شعله شمع می تواند دل تاریکی را یشکافد .
و یک لبخند می تواند آغاز یک دوستی باشد .a