▐یادمان شهید امر بمعروف ::: شهید علی خلیلی ▐
تبهای اولیه
به گزارش رجانیوز به نقل از فارس، ۲۵ تیر ماه سال ۱۳۹۰ حادثهای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد.
در این حادثه جوان ۱۹ سالهای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

خلیلی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از ۱۵ دقیقه در خون خود میغلتید.در این حادثه تعدادی از مراکز اورژانس بیمارستانی از پذیرش علی خلیلی امتناع کردند تا اینکه یکی از بیمارستانهای خصوصی در ازای واریز مبلغ ۶ میلیون تومان حاضر به پذیرش وی شد. سرانجام علی خلیلی که به دلیل شدت خونریزی به حالت اغما رفته بود بستری شد اما پزشکان امید زیادی به مداوای وی نداشتند.
علی خلیلی پس از مرخص شدن از بیمارستان در منزل بستری شد اما هر از گاهی به دلیل مشکلات ناشی از حادثه رخ داده به بیمارستان منتقل شده و بستری می شد.

وی بهمن ماه امسال نیز مجدداً در بیمارستان بستری شد و پس از یک ماه به خانه منتقل شد اما سرانجام امروز عصر و در بیمارستان بعثت دعوت حق را لبیک گفته و جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیدار اباعبدالله الحسین و یارانش شتافت.
تقریبا ده روز پیش نیز صدا و سیما در گزارشی به وضعیت وخیم او پرداخته بود.
دانلود کلیپ خبری صدا و سیما:
[video]http://mobarezclip.com/Mobarez/Clip/Tasviri/Ali-khalili-2030(MobarezClip.com).mp4[/video]
گفتنی است پیش از این اعلام شده بود که ضارب وی تنها به سه سال زندان محکوم شده است که این حکم در اردیبهشت ماه سال 91 مورد اعتراض وکیل مدافع علی خلیلی قرار گرفته بود.
خبرگزاری بسیج: پیکر شهید ناهی از منکر حجت الاسلام علی خلیلی سهشنبه ۵ فروردین تشییع میشود. به گزارش خبرگزاری بسیج، پیکر شهید ناهی از منکر حجت الاسلام علی خلیلی فردا سه شنبه 5 فروردین ساعت 11 از مقابل مسجد النبی(ص) نارمک پس از اقامه نماز توسط آیتالله صدیقی به سمت قطعه شهدای بهشت زهرا تشییع می شود. 25 تیر ماه سال 1390 حادثهای دردناک در یکی از محلات شرق تهران رقم خورد. در این حادثه جوان 19 سالهای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت در حالی که همراه چند نفر از شاگردان یک مدرسه بود به واسطه امر به معروف و نهی از منکر مورد ضرب و شتم قرار گرفت. خلیلی توسط یک نفر از افراد شرور منطقه از ناحیه گردن و قسمت شاهرگ دچار جراحت شد و بیش از 15 دقیقه در خون خود میغلتید.در این حادثه تعدادی از مراکز اورژانس بیمارستانی از پذیرش علی خلیلی امتناع کردند تا اینکه یکی از بیمارستانهای خصوصی در ازای واریز مبلغ 6 میلیون تومان حاضر به پذیرش وی شد.سرانجام علی خلیلی که به دلیل شدت خونریزی به حالت اغما رفته بود بستری شد اما پزشکان امید زیادی به مداوای وی نداشتند.علی خلیلی پس از مرخص شدن از بیمارستان در منزل بستری شد اما هر از گاهی به دلیل مشکلات ناشی از حادثه رخ داده به بیمارستان منتقل شده و بستری می شد.وی بهمن ماه امسال نیز مجدداً در بیمارستان بستری شد و پس از یک ماه به خانه منتقل شد اما سرانجام عصر دیروز(یکشنبه) در بیمارستان بعثت دعوت حق را لبیک گفته و جان به جان آفرین تسلیم کرد و به دیدار اباعبدالله الحسین و یارانش شتافت.
[="Times New Roman"][="Black"]سلام علیکم و رحمه الله
خداوند روح ایشان را قرین رحمتش نماید و با شهداء محشورش گرداند.
امر به معروف دعوت به نیکی است و نهی از منکر دعوت به دوری از پلیدی . کسانی که با این مساله مشکل دارند یا مفاهیم را نشنیده و درست درک نکرده اند و یا دل شان گره خورده بر مسائلی که خودشان بهتر میدانند.
حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر
یاحق[/]
شهید خلیلی:به عشق لبخند"حضرت آقا" جلو رفتم
مشرق- "هیچ کس پشت آدم نیست! من به عشق لبخند حضرت آقا رفتم و این کار را کردم." این را جوانی 21 ساله، با دردی سرشار از بی مهری برخی مسئولین و جامعه از عمق قلبش میگفت. جوانی که طعم گس آهن آب دیده قمه را تا شاهرگ گردن و تارهای صوتی اش احساس کرده بود. همان جوانی که میگفت من اسم این کارم را دفاع از ناموس میگذارم!
جهت نمایش تصویر با اندازه اصلی 723x406 پیکسل کلیک کنید

علی خلیلی طلبه جوانی که برای دفاع از چند زن به کمکشان رفته بود و مضروب شده بود. همانی که 19بیمارستان او را برای درمان قبول نکردند و بعد از سکته مغزی و در کما رفتن خداوند به او جانی دوباره داد تا 2 سال دیگر چشم در چشم مردم شهر راه برود تا شاید کسی خجالت بکشد! اما....
ضاربان یا الان دیگر باید گفت قاتلانش آزاد اند و او بعد از 2سال گرفتاری به فیض شهادت نایل شد.حدود یک سال پیش در مسجد جامع ازگل بعد از نماز ظهر و عصر؛ خبرنگار ما گپ و گفتی با علی خلیلی انجام داد که در ادامه سخنان این شهید بزرگوار را می خوانید؛بسم الله الرحمن الرحیم
علی خلیلی هستم طلبه پایه چهار حوزه علمیه امام خمینی مشغول تحصیل هستم.متولد سال هفتاد و یکنیمه شعبان دو سال پیش بود به نظرم ساعت دوازده شب بود که قرار بود دو سه تا از بچه ها را به خانه هایشان برسانیم .خانه آنها خاک سفید بود و هیئت ما هم در نارمک بود. با موتور یکی از دوستان راهی خاک سفید شدیم بعد فلکه اول نه چهار راه سید الشهدا بود به نظرم، من شرح ماوقع یادم نیست. چیزی که دوستان تعریف کردند را خدمتتان تعریف میکنم. دیدیم که پنج الی شش نفر دارند دو تا خانوم را اذیت میکنند.
شرح ماجرا یادم نیست بچه ها می گویند که داشتند به زور سوار ماشین شان می کردند, که ما رسیدیم. بچه هایی که همراه من بودند کوچک بودند و آن موقع سوم راهنمایی بودند. آنها ایستادند و من از موتور پیاده شدم و رفتم به آنها تذکر دادم ولی گلاویز شدیم و آن دو سه نفر که همراه من بودند آنها هم کتک خوردند و در این حین یه چاقو نمیدونم از پشت بود یا از جلو! نثار ما شد.
جهت نمایش تصویر با اندازه اصلی 723x502 پیکسل کلیک کنید
من همان جا افتادم. چاقو تو ناحیه گردن و نزدیک شاهرگم خورد. من همان جاافتادم.آنهایی که چاقو زده بودند همگی فرار کردند. یکی از این دانش آموزهایی که همراه من بود موتور سواری بلد بود و دنبال آنها رفت. شماره پلاک آنها را برداشت.
من حدود نیم ساعتی تو خیابان افتاده بودم. بعداز نیم ساعت دو نفر از بچه های شمال شهر داشتند رد میشدند از آنجا ما را دیدند و سوار کردند و به اورژانس فلکه سوم تهرانپارس بردند.من حدود ساعت دوازده و نیم به آنجا رسیدم. دکترها به دوستان ما گفتند، اگر تا نیم ساعت دیگه او را به یک بیمارستان مجهز نرسانید "جان به جان آفرین تسلیم میکند".
من را ساعت پنج عمل کردند. یعنی از ساعت دوازده و نیم تا پنج دنبال بیمارستان مجهز بودیم. بیست و شش تا بیمارستان پیگیری کردند. ولی هیچ کدام از بیمارستان ها ما را قبول نکردند به خاطر اینکه حالم وخیم بود. آخر ساعت پنج صبح بود که موفق شدیم در بیمارستان عرفان عمل کنیم. آنجا بود که زنده ماندیم. بعداز عمل هم تو کما بودم و بعد از یک هفته به هوش آمدم و به خاطر اینکه تمام خون بدنم خالی شده بود سکته مغزی کرده بودم. ضارب هم به خاطر اینکه شماره پلاک را برداشته بودند فردا ظهرش دستگیر شدند و به زندان رفتند.
خیلی وقت گذشت تا ما رفتیم دادگاه؛حدود چهار پنج ماهی شد فکر می کنم. بعد از آن هم سردار نقدی تشریف اوردند و یک وکیل گرفتند و خود ایشان بعضی از کارهای مارا پیگیری کردند. در ادامه به دادگاه رفتیم و حدود سه سالی برای ضارب بریدند. ولی برای بقیه دوستان ضارب شصت - هفتاد ضربه شلاق بریدند. الان همه آنها به قید وثیقه آزادند.
از مسئولین دکتر دستجردی تشریف اوردند و هزینه بیمارستان را حساب کردند. از جانبازی ما هم دو سال گذشته ولی هنوز خبری از جانبازی نیست.اگر بخواهید حقیقت را برای تان بگویم من این کار را "امر به معروف" نمیگذارم بلکه اسمش را دفاع از ناموس می گذارم. دفاع از ناموس مسلمان ها هم برای هر مسلمانی واجب است. من امر به معروف نکردم, دفاع از ناموس مسلمانها کردم. در این حوادث و اتفاقات هیچکس پشت شما نخواهد ایستاد. هیچکس پشت آدم نیست فقط خدا هست که پشت شما میایستد. من در آن لحظه هم که با آنها درگیر شدم به هیچکس امید نداشتم فقط به عشق لبخند حضرت آقا جلو رفتم.
[=arial]سلام
علی خلیلی رو سفید شد.. خوش به حالش که اگر یه مادر پهلو شکسته رو دید روش میشه سرشو بالا بیاره..نشون به اون نشونه که توی ایام شهادت مادر آسمونی شد..
اما ماچی??اگر همه متدین ها اهل نهی از منکر بودند آیا کسی جرات می کرد مزاحم ناموس کسی بشه ??علی خلیلی فدا شد,فدای بی تعصب بودن بعضی مسولین و ما...
سکوت ما و مسولین باعث شده امثال قاتلین علی خلیلی که کم هم نیستن فضا رو برای هرگونه منکر مساعد ببینن..اگر جلوش گرفته نشه , اگر سکوت ما ادامه پیدا کنه بدون شک این آتیش دامن همه ما رو خواهد گرفت...رفقا ویترین مغازه ها رو دیدید جدیدا??ساپورت طوری هم اومد...نذارید خون خلیلی ها پایمال بشه..
[=arial]چقدر خدا دوستت داشت داداش علی... از یه طرف از بین ۷میلیارد جمعیت جهان شدی جزو ۲۰۰۰ میلیون شیعه!بعد از بین این شیعه ها شدی طلبه شیعه.. و از بین طلبه ها شدی طلبه ی شهید.. اونم چه شهادتی!شهید شدی توی میدونی که کمتر کسی جرات داره واردش بشه.. میدان خالی واجب فراموش شده..میدان عمل..امر به معروف و نهی از منکر...
مارو هم شفاعت کن مرد!
کاش اسم عنوان رو میذاشتید بعد از دو سال عشق بازی با خدا... درد علی خلیلی که اسمش بیماری نبود..بیشتر از درد جسم درد دل داشت..
[="Tahoma"][="Teal"]به نام خدا
سلام
گفته بود اگه امر به معروف و نهي از منكر نكنيد اشرار مسلط ميشن،نفهميدند و نفهميديم.[/]
قصه جوان ریشو و عینکی خیلی ساده تمام شد
خبرگزاری تسنیم: جوان عینکی و ریشوی ما دفتری تاسیس نکرده است، از نهاد یا موسسهای فرهنگی هم بودجه نمیگیرد، اصلا در خیلی از این نهادها و موسسهها راهش هم نمیدهند،معلوم است. عادت دارد پیراهنش را روی شلوارش میاندازد، ریشهایش را هم بلد نیست آنکادر کند
1. اینها تصاویر آشنایی برای همه ماست.



جوان حزباللهیای که عدهای نوجوان را دور خودش جمع کرده است، اردوی مشهد میبردشان. کتابهای شهید مطهری دستشان میدهد، با هم به اعتکاف میروند، هیئت میروند و حلقه وصل آنها به انقلاب و مذهب شده است. عکسها چیز زیادتری به ما نمیگویند، جر اینکه احتمال در کارش هم وارد است. این را دستهای حلقه زده به دور گردن این آدم و آرایش موها و نوع لباسهای بچهها به ما میگوید. جوان عینکی و ریشوی قصه ما، مثل همه جوانهای عینکی و غیرعینکی و ریشو و بیریش همه این سالها بعد از انقلاب، کار فرهنگی خودجوش میکند. رشتهای که سر درازش به بچههای جنگ و سالهای جنگ برمیگردد... رنگ و بوی آرمانگرایی آن دوره در آدمهایی که برای این دوره نیستند.
جوان عینکی و ریشوی ما احتمالا مجوز خاصی ندارد، دفتری هم تاسیس نکرده است، از نهاد یا موسسهای هم بودجه نمیگیرد، اصلا از در خیلی از این نهادها و موسسهها راهش نمیدهند،معلوم است عادت دارد پیراهنش را روی شلوارش میاندازد، ریشهای را هم بلد نیست آنکادر کند. به راحتی قابلحدس است که کار میکند پول درمیآورد و خرج این بچهها میکند، شاید هم در مدرسهای معلم تربیتی است، اگر چیزی به نام دفتر تربیتی هنوز مانده باشد. فرقی هم نمیکند، این بچهها را دور خودش جمع کرده است و با هم مسیری را جلو میروند. آن شب هم شب نیمه شعبان بوده است. جوانک عینکی و ریشوی ما بچهها را هیئت برده بوده است، جشن میلاد امام زمان(عج). تا دیروقت بوده است و جوان قصه ما قصد میکند که دو تا از بچهها را به خانهشان برساند. چند سالی است که شب نیمه شعبان کمی در خیابانها تهران ناامن شده است. برای منتظرانش ناامنتر.چند نفر مست مزاحم دخترانی شدهاند، جوان و نوجوانانش با آنها درگیر میشوند و آنها هم با چاقو ضربهای به شاهرگ جوان میزنند و فرار میکنند.
2. چیز دیگری در جستجوهای اینترنتی در مورد جوانک قصه ما پیدا نمیشود . دو روز بعد از ماجرا 27 تیر 1390 امیرعلی مصفا، وبلاگنویس در وبلاگش اینچنین مینویسد، شاید باارزشترین نگاشته مساله، همین حرفها با زبان صریحتر:
"ارزش خبری نداری طلبه جان. خودت و رگ دستت و یک چشمت که اصلاً، کارهای اُمُلانهات که ابداً ! حالا اگر پرورش اندامی، پاورلیفتینگی چیزی کار میکردی شاید اما نهی از منکر میکنی؟!؟ مگر ما و گشت ارشادمان بوقیم که تو وارد معرکه میشوی ؟ حیف که ضعیفکش نیستیم واِلا …
حالا این به کنار، یک مشت بچه جمع کردهای دور خودت که چه ؟ مثلا میخواهی ما را مسخره کنی؟ ما با اینهمه دستگاه عریض و طویل فرهنگیمان کشک! توی یک لاقبا میخواهی کار فرهنگی کنی؟ ها؟ اساسنامهات کجاست؟ مجوزت کو؟
راستی بگو ببینم این موقع سال وسط شهر چه میکنی؟ تو الان باید در دهکورهها مشغول تبلیغ اسلام باشی، نه وسط شهر، بیخ گوش ما. اینجوری برای خودت هم بهتر است. از مُخاطرات شهرنشینی (!) هم در امانی.
مگر نمیگویی سرباز امام زمانی، خوب آفرین ! مثل همان امام زمان برو یک جایی تا جلوی چشمان ما نباشی و ما از اسمت، استفاده خودمان را ببریم. برو عزیزم، برو؛ اینجا نمون. شَر میشه …"
3. چهار روز قبل رهبر انقلاب مهمترین سخنرانی سالانهشان را ایراد میکنند، در حرم مطهر امام رضا(ع). همان جایی که دومین عکس از بالا، عکس یادگاری بچهها با جوانک قصه ماست. بخش مهمی از سخنرانی به این شرح است : "امّا آنچه نقطهی مهمتر عرض من است، خطاب به جوانهایی است که در سرتاسر کشور فعّالیّتهای فرهنگی را به صورت خودجوش شروع کردند که بحمدالله خیلی هم وسیع شده است. من میخواهم بگویم آن جوانهایی که در تهران، در شهرهای گوناگون، در استانهای مختلف، در خود مشهد، در بسیاری از شهرهای دیگر کار فرهنگی میکنند، با ارادهی خودشان، با انگیزهی خودشان ـ کارهای بسیار خوبی هم از آنها ناشی شده است که از بعضی از آنها ما بحمدالله اطّلاع پیدا کردیم ـ کار را هرچه میتوانند بهطور جدّی دنبال کنند و ادامه بدهند. بدانند که همین گسترش کار فرهنگی در بین جوانهای مؤمن و انقلابی، نقش بسیار زیادی را در پیشرفت این کشور و در ایستادگی ما در مقابل دشمنان این ملّت، ایفا کرده است."

4. جوان ریشو و عینکی ما حالا دیگر در فضای ایران تنفس نمیکند، درست چهار روز بعد از اینکه سخنرانی رهبرش، سند تاییدی بر درستی راهی که رفته است را میشنود شهید میشود. سخنرانیای که پیام تسلیت شهادت او هم همانست.
خبر شهادت علی خلیلی امروز در حالی در رسانههای معدود ایرانی میپیچد که سند به موقعی برای شرایط بوروکراتیک و آرمانزده اداری ایرانی است. شرایطی که دقیقا همین نیروهای خودجوش فرهنگی باید به دادش برسند تا از سقوط قریبالوقوع نجات پیدا کند.
فقط تکههای گذرایی از ماجرا در ادامه میآید تا متوجه شویم که وقتی از مدیریت میانی و بدنه اداری در ایران، از شبیه شدن به یک سازمان بزرگ بیآرمان، تبدیل شدن به ماشینهایی که فرهنگ مرجع آنها، تنآسایی و بطالت است حرف میزنیم از چه حرف میزنیم. جوان قصه ما، نوجوانهایش را جمع کرده بود، با آنها بود تا جلوی همین اتفاقاتی را بگیرد که گریبانگیر خودش شد.
فارس مینویسد: در پی این حادثه همراهان وی برای پذیرش این بیمار اورژانسی از طریق بیمارستان تهرانپارس یا به صورت مستقیم با 14 بیمارستان شامل بیمارستانهای رسول اکرم(ص)، امام حسین(ع)، شهدای تجریش، امام سجاد(ع) ناجا، بقیهالله، تهران کلینیک، سینا، میلاد، الغدیر، طالقانی، لاله، امام خمینی(ره)، جماران و پارسیان تماس گرفتند که همه این بیمارستانها از پذیرش این طلبه جوان خودداری کردند و به گفته همراهان وی علت این کار را حال وخیم وی عنوان کردند که در نهایت همراهان خلیلی، او را به بیمارستان خصوصی عرفان بردند که مسئولان این بیمارستان نیز پذیرش وی را منوط به واریز مبلغ 6 میلیون تومان وجه نقد کرده و سرانجام با واریز 5 میلیون تومان او را پذیرش کردند.
نسیم مینویسد: رسولی( یکی از نوجوانان همراه شهید خلیلی در حادثه) با انتقاد از رفتار نیروی انتظامی در مواجه حضوری وی و دوستانش با ضاربان، گفت: در اداره پلیس امنیت ما را با این 6 نفر مواجهه حضوری کرده و آنها نیز ما را تهدید کردند که چرا شهادت دادهایم. که البته دوستانم نیز ترسیده اند و حتی جرأت خروج از منزل را ندارند.
فردا مینویسد: همراهان شهید خلیلی شکایتنامهای طرح کردهاند و در آن نحوه عمل اورژانس تهران را اینگونه شرح دادهاند: با شماره ثابت پذیرش اورژانس تهران تماس گرفته شد که برای ما پذیرش بگیرند، اما متاسفانه انجام نگرفت. دوستان این طلبه بسیجی امور پذیرش را انجام داده، ماشینهای اورژانس پس از مراجعه خدمت رسانی نمیکردند.
گروه اعزامی اول اورژانس سلامت بدلیل نبود امکانات کافی برگشت.
گروه اعزامی دوم اورژانس امور ایثار خصوصی بوده و بدلیل اجازه نداشتن خدمهاش از مسئولشان در اینگونه امور که بیمار وضعیت وخیم دارد قبول نکردند و برگشت.
گروه اعزامی سوم اورژانس تهران اعلام کرد بنده مأموریت ندارم و نمیبرم.
گروه اعزامی چهارم اورژانس سلامت پس از 45 دقیقه تأخیر با دکتر آمدند مجروح را به بیمارستان عرفان انتقال دادند.
دکتر مرضیه وحید دستجردی وزیر وقت بهداشت در پاسخ به سوال خبرنگار ایسنا، مبنی بر اینکه آیا بیمارستانی میتواند از پذیرش بیمار به هر دلیلی خودداری کند، خاطرنشان کرد: ستاد هدایت در بیمارستانها به همین دلیل تشکیل شده است تا اگر بیمارستان مربوطه جا برای پذیرش نداشت فورا در بیمارستان دیگری پذیرش برای بیمار گرفته شود هیچ بیمارستانی نمیتواند به هیچوجه از پذیرش بیمار خودداری کند. در مورد موضوع مربوط به طلبه جوان نیز ستاد هدایت این قضیه را جدی نگرفته که تخلف است و باید بررسی شود.
فارس مینویسد:آخرین جلسه رسیدگی به این پرونده در تاریخ 17 اسفند سال گذشته در شعبه 1033 مجتمع قضایی شهید قدوسی برگزار شد و قاضی دادگاه «الف.ق» متهم ردیف اول پرونده را به 3 سال حبس و همچنین پرداخت 35 میلیون تومان دیه محکوم کرده است.
5. "پیکر شهید ناهی از منکر حجت الاسلام علی خلیلی فردا سه شنبه5 فروردین ساعت 11 از مقابل مسجد النبی نارمک پس از اقامه نماز توسط آیتالله صدیقی به سمت قطعه شهدای بهشت زهراتشییع می شود.علی خلیلی پس از مرخص شدن از بیمارستان در منزل بستری شد اما هر از گاهی به دلیل مشکلات ناشی از حادثه رخ داده به بیمارستان منتقل شده و بستری می شد.وی بهمن ماه امسال نیز مجدداً در بیمارستان بستری شد و پس از یک ماه به خانه منتقل شد اما سرانجام دیروز عصر و در بیمارستان بعثت به شهادت رسید. "
این احتمالا آخرین خبری است که از جوانک ریشو و عینکی قصه میشنویم. قصهاش خیلی ساده به سر رسید. سادهتر از همه تصورات ما. اما ماجرا هنوز ادامه دارد، تازه شروع شده است.
دوستان عزیز این قاتلش چی شد چرا کسی در مورد قاتلش ننوشته همه نوشتند که فقط سه سال براش بریده بودن اونم با وثیقه بیرون بوده ؟؟
*************************
روحش شاد
سلام.
خوشابحالش البته تواین دنیاسختی زیادی روتحمل کردکه من نه تحملش ونه جرعتشونداشتم.
رفت وبه شهداپیوست .ماکجاییم؟؟؟
:Gol::Gol::Gol::Gol:
بنده هم تبریک عرض می کنم شهادت طلبه بسیجی علی اقای خلیلی رو خدمت همه بچه شیعه هایی که با خون خود حافظ مولفه هایی دینی هستند
و باز در قرن 21 نشان دادند که شیعه خون خود را فدای معرفت های دینی می کند
و هر جا ببیند مولفه دینی در خطر است با تکیه بر عاشورا از خون خود می گذرند
:Gol::Gol::Gol::Gol:
مبارک باد بر بچه شیعه ها نشان دیگری از راه شهادت
و بر ما فریضه است محافظت از مسیر شهادت
که نه ما و نه دیگران این راه کم نکنند
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:
یا علی

نامه تکان دهنده شهید علی خلیلی
سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید، خوبم؛
دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند، شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکتر ها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…
من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من می ترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل می کند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.
اما اینجا بعضی ها می گویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند می گفتند به تو چه ربطی داشت؟!! مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!
ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج می رفت و نیروی انتظامی خیلی دیر می رسید. شاید هم اصلا نمی رسید…
یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت: پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بنندازی!
من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقا جان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز واجب است.
آقا جان!
بخدا دردهایی که می کشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمی کند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و نهی از منکر تشریح نفرمودید؟
مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟
یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شما را نمی فهمند؟؟؟ یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟؟
رهبرم!
جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم می شود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ می نشینید.
آقا جان!
من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد باز هم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی
خوش بحالشون امیدوارم همهمون از این داستان عبرت بگیریم.
هیچوقت برای شهادت دیر نیست.
هیچوقت برای عشق به خدا و بندگی او دیر نیست.
این :Gol:+:Hedye:(چند صلوات) با کمال عشق تقدیم به شما و خانواده عزیزتون آقای خلیلی .
سلام
علی جان مبارکت باشه
حرفی با مسئولین
اقای مسئول واقعا اگه یه بسیجی یه اشرار رو میزد اینطور با رفعت اسلامی برخورد میکردید؟ واقعا اگر این طلبه شهید با اون اراذل درگیر نمیشد و شاید اون زنها ناموس خودتون بودن چی؟ بابا به والله پش شهدا باید جوابگو باشیم چرا اینطور برخورد میکنید
اراذل اونقدر پر رو شدن که مامور نیروی انتظامی رو هم میزنن !!!!!
بدونید که باید جوابگوی شهدا و امام شهدا و از همه مهم تر صاحب الزمان باشید .
[="Arial Black"][="Blue"]بسم رب الشهداء والصدیقین
سلام بر شهید عزیز علی خلیلی
شما به ما یاد دادید هنوز هم وقت برای عاشقی هست. فقط اراده میخواد که... شما کمکمون کنید :Gol:[/]
[=arial]خواسته امت حزب الله اعدام قاتلین می باشد!
بحث کینه نیست,بلکه باید عبرتی برای سایرین باشد وگرنه باید اعلام کنیم نهی از منکر مساوی است با مرگ!
از دوستان میخوام پیگیر باشند واز این مهم کوتاه نیایند
هنوز تابوت شهید خلیلی روی دست مردم بود که دو تا دختر بد حجاب !بسیار بد حجاب از اونجا رد میشدند, بنده تذکر دادم و خانم ها با لحن بسیار بد پاسخ دادند!جالبه بدونید شاید بگم۰ ۵تا ماشین نیروی انتظامی و صدها پلیس اونجا بود...اینها جرات پیدا کردند !اینبار از اعدام کوتاه بیایم ا فردا باید علی خلیلی های دیگری را هم قربانی کنیم ...
[=arial]
یه جای صحبتای شهید خلیلی آتیش به جونم میزنه‘هیچ جوره دلم آروم نمیشه...اونجایی که گفت من نهی از منکر نکردم و از ناموس دفاع کردم...
علی جان با تموم وجودم درک کردم این حرفتو..اما جیگرمو آتیش زدی..
رفقا امام حسین علیه السلام تو کربلا اول دعوت به دینداری کرد ,بعد که دیدن فایده نداره فرمودن لامذهبا لااقل آزاد مرد باشید....
علی خلیلی خیلی سرزنش شد بخاطر نهی منکرش ,خیلی ها بهش گفتن به تو چه ربطی داشت,علی هم مثل اربابش گفت اصلا دین نه,نهی از منکر نه!لامذهبایی که میگید چرا کردی چرا کردی !ناموس هم نه?غیرت هم نه?
من این طلبه رو نمیشناختم , اما دونه دونه کلماتش رو با تموم سلولام درک کردم.. فقط همین قدر بگم دلش خون بوده.. امروز توی تشییع جنازه اش میگفتن چهله زیارت عاشورا گرفته بوده.. احساسم اینه که علی با توجه به مصاحبه نکردن اخیرش ,و مصاحبه آخرش.. متوسل به مادر شده.. اخه مادر خوب میدونه وقتی کسی تحمل موندن نداشته باشه.. یا زهرا سلام الله علیها
محله نارمک تهران امروز شاهد سوز و گداز بسیاری از اقشار مختلف مردم بود که برای بدرقه شهید غیور خود گرد هم آمده بودند. امروز مردم شهیدپرور تهران روز خاطرهسازی را در اذهان رقم زدند و به بهانه پرواز ملکوتی یک پرستوی مهاجر طلبه بسیجی شهید علی خلیلی اشک ماتم ریختند؛ جوانی که تا چندی پیش همانند دیگر جوانان همصنف خود مشغول تحصیل و طلبگی بود اما تیغ نااهلان و دشنه نابخردان و پردهدران گلوی این جوان غیرتمند را هدف قرار داد.
پا به چهار راه تلفنخانه واقع در خیابان آیت محله نارمک میگذاریم خیل عظیم جمعیت از اوایل صبح منتظر آمدن پیکر شهید علی خلیلی هستند. زنان و مردان منتظر اعم از بسیجیان، مسجدیان محله نارمک، مردم منطقه، نیروهای انتظامی، خانواده شهید خلیلی و جمعی از مسؤلان کشوری از جمله برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی با چشمانی اشکبار منتظر آمدن پیکر شهید خلیلی هستند.
25 تیر ماه 1390 را همه علاقهمندان به شهید خلیلی به یاد میآورند، شبی که این طلبه جوان پس از برگشت از مراسم عزاداری اباعبدالله به دلیل نهی از منکر مورد ضرب و شتم و از ناحیه شاهرگ گردن دچار جراحت شد و شب سردی در چهار راه تهرانپارس گذراند، یکی از دوستان نزدیک شهید خلیلی میگوید که بیش از ۲۰ بیمارستان آن شب این غیورمرد را قبول نکردند و تقاضای پول داشتند! به همین دلیل خون زیادی از او رفت و ساعاتی طول کشید تا مبلغ مورد نظر بیمارستان برای بستری شدن مهیا شود.
شهید خلیلی به فرمایش رهبرش مبنی بر تذکر لسانی لبیک گفت، نه دعوایی کرد، نه ناسزایی گفت و نه کسی را تحریک کرد بلکه با زبان تذکر وارد شد و به فرمایشی که به او گفته بودند واجب است، عمل کرد، جنس او جنس خشونت نبود.
به خیابان آیت باز میگردیم، عده زیادی از مردم تابلوهایی با شعارهای «قوه قضائیه بالاخره علی شهید شد، اقدام کنید!»، «راه شهیدان همچنان باز است»، «امر به معروف راه شهیدان ماست»، «ضاربین شهید خلیلی باید اعدام شوند» حمل میکردند و پس از قرائت زیارت عاشورا شعارهایی «چون علی جان شهادتت مبارک» را خوانده، سربند یا زهرا زده و گریه میکردند.
یکی از بانوان حاضر در این مراسم تشیع با گریه میگوید که شهید خلیلی زنده است، قاتلان او هستند که مُردهاند، همه باید دست به دست هم دهیم، مسؤلان باید کاری بکنند و سپس بلند فریاد میزند که «عزا ، عزاست امروز، برادرم خلیلی پیش خداست امروز» و «برادر شهیدم راهت ادامه دارد» سایر بانوان را به همراهی با خود طلب میکند.
حجتالاسلام سیدمیثم مؤمنی پشت بلندگوی یکی از وانتهای پخش مداحی مراسم تشیع جنازه پیش از آمدن پیکر شهید خلیلی ایستاده با صدای فریاد گونه میگوید که صدها طلبه از حوزه علمیه باقرالعلوم(ع)، بسیجیان پایگاه فاطمه الزهرا(س)، مسجدالنبی(ص) و اهالی منطقه شهادت میدهند که تمام وجود علی محبت بود. عدهای نیایند بگویند که اینها دنبال حادثهسازی بودند او دلش برای مردی که ناغافل پا در گناه گذاشته بود، سوخت.
چهل روز آخری که منجر به شهادت علی خلیلی شد، وی چله شهادت گرفته بود. دوستانش به او گفته بودند دوست داری شهید شوی یا خیر؟ درحالی که تارهای صوتیاش آن قدر آسیب دیده بود که صدایش به خس خس افتاده بود، پاسخ داد: شهادت را دوست دارم ولی دلم میخواهد یک بار دیگر بلند شوم بروم در این شهر انتقام سیلی مادرم فاطمه را با جهاد بگیرم تا حضرت آقا فکر نکنند که در جنگ نرم افسر ندارند.
حجت الاسلام مؤمنی میگوید که زندگی شهید خلیلی صرف نوجوانان در حوزه بسیج، حوزه علمیه و کارهای فرهنگی در اردوها شد، وی ثابت کرد که اگر ولی چیزی میگوید ولو به قیمت از دست رفتن شاهرگ وسط خیابانهای شهر حرف آقا نباید زمین بماند. یک حرف با قوه قضائیه هم بزنم که حکومت اسلامی است، بالای سر آن امام زمان (عج) است اما به نمایندگی صدها نفر میگویم که حرف مردم را بشنوند! آیا از زمانی علی خلیلی که شاهرگش بریده شد جزای قاتلان او به جا آمد؟ اگر این تعرض به جان یکی از فرزندان مسؤلان میشد، مجازاتش این بود؟ حق طبیعی قاتل او قصاص است این مردم ساکت نمینشینند.
طی مراسم تشیع شهید خلیلی پس از رسیدن پیکرش به مسجد فاطمه الزهرا تا تشیع در میدان نارمک و نزدیکی مسجد النبی به این فکر بودیم که وظیفه انقلابی ما مطالبهگری در چارچوب قانون است، از همه باید بخواهیم امروز علی را از خاطر دور نسازند و احقاق حق او ساکت ننشینند.
در پایان مراسم در خیابان آیت مردم یک صدا فریاد می زدند که تا علیها و حزب الله، حوزه علمیه و روحانیت زنده است نمیگذاریم امر به معروف و نهی از منکر بر زمین بماند.
تشیع پیکر شهید علی خلیلی تا بهشت زهرا و آرمیدنش در قطعه 24 با حضور خیل داغداران ادامه یافت.
منبع: فارس
[="Times New Roman"][="Black"]دوستان عزیز این قاتلش چی شد چرا کسی در مورد قاتلش ننوشته همه نوشتند که فقط سه سال براش بریده بودن اونم با وثیقه بیرون بوده ؟؟
1- حکم ضارب :
http://www.jamnews.ir/detail/News/332286
2- نظر مشاور رئیس قوه قضائیه :
به گزارش سرویس گیشه جام نیوز، حجت الاسلام و المسلمین محمدکاظم صدیقی
با اشاره به مطالبه عمومی مردم برای تعقیب قضایی ضارب شهید علی خلیلی گفت: آنطور که به من گزارش دادهاند دستور تعقیب مجدد ضارب علی خلیلی صادر شده است.
وی افزود: با تقاضای تجدیدنظر خانواده وی امکان محاکمه مجدد ضارب و تعیین حکم جدید وجود دارد .[/]
بنده خدا چقدر هم فعال بوده و شاید خودش به اندازه یک سازمان دولتی کار فرهنگی میکرده. خدا رحمتش کنه. من نمیدونم مشکل کار کجاست ولی توی محله ما نیروی انتظامی خیلی ضعیف عمل میکنه. همینقدر بگم که مردم محله ما توی شهر مشهد، پایتخت معنوی ایران، از شرّ ارازل و اوباش نه جرات دارن به پلیس چیزی بگن و نه خودشون میتونن کاری بکنن. آخه این چه وضعشه؟ معنی حکومت اسلامی همینه؟
در قیافه اش مظلومیت و صداقت موج میزند خوش به سعادتش بالاخره آدم باید بره خوش به حالش که اینجوری رفت وقتی مطلبو میخوندم به خودم میگفتم کاش من جایش بودم ولی همه میدانیم از حرف تا عمل خیلی راهه خدا بیامرزدش گرچه اون آمرزیده است خداوند مارا بیامرزد آمین
منم خیلی دلم میخواد مثل علی خلیلی شهید بشم . علی خلیلی با این کارش به اون اراذل و اوباش فهموند که مملکت بی صاحب نیست که هر غلطی دلشون میخواد بکنند و باید حواسشون رو جمع بکنند که مثل علی خلیلی ها بازم هستند و به اونها اجازه خلافکاری نمیدهند
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا او رو با صدیقین محشور گرداند و بهترینها را به او عطا کند
خوبه مخالفین امربه معروف و نهی ازمنکر بی حجابان کمی توجه کنند
چه کسی اون اراذل و اوباش رو روانه خیابانها کرده؟
حجاب با حجابها
یا بی حجابی بی حجابان؟
من نمیدونم مشکل کار کجاست
امر به معروف و نهی از منکر، صرفاً یک امر حکومتی نیست
وظیفه همگانی است
توی محله ما نیروی انتظامی خیلی ضعیف عمل میکنه. همینقدر بگم که مردم محله ما توی شهر مشهد، پایتخت معنوی ایران، از شرّ ارازل و اوباش نه جرات دارن به پلیس چیزی بگن و نه خودشون میتونن کاری بکنن. آخه این چه وضعشه؟ معنی حکومت اسلامی همینه؟
حکومت کسی غیر از من و شما و پسر عمومی من و پسردایی شما و .... نیستند
مشکلات هر یک از ما روی هم میشه مشکلات حکومتی
چرا با توجه به اینکه امـر به معروف و نهی از منکر از اوجب واجبات است
هیچ حکم قانونی برای، مانع این واجب، وجود ندارد؟
چرا با توجه به اینکه امـر به معروف و نهی از منکر از اوجب واجبات استهیچ حکم قانونی برای، مانع این واجب، وجود ندارد؟
داداش بحثی رو که برا من شروع کردی ادامه بدی ممنون می شم.
لطف کنی به این سوالم جواب بدی: http://www.askdin.com/thread37680-3.html#post493443
داداش بحثی رو که برا من شروع کردی ادامه بدی ممنون می شم.
لطف کنی به این سوالم جواب بدی: سه سوال از انسان در سرای باقی
برادر عزیز اول اینکه بحث را خودتان باز کردید،
حقیر هم موضوعی به ذهنم رسید، نوشتم شاید کمکت بکنه
دوم اینکه این چنین پستهایی رو پیام شخصی بزنید بهتر است
سوم اینکه: این چه جای نوشتن چنین مطلبی است؟
به نظرمن این مدتم که زجرکشیدتاشهیدبشه باعث بخشش کاملش شده و حسابش پاکه پاکه واقعا خوش به سعادتش اصلا اگربخواهیم غیرمذهبی هم به مسله نگاه کنیم کسی که برروی عقیده اش وغیرتی که داشته جونشومیده لایق همه جور تکریم و احترام است .
قرار بود آیتالله کاظم صدیقی امامجمعه موقت تهران که اشکهای معنویاش معروف است آن شب میهمان منزل این طلبه ناهی از منکر باشد. از دوستانش پرسیدم غیر از آیتالله حائری و حجتالاسلام مقدسی رئیس ستاد احیای امر به معروف و نهی از منکر که در روزهای گذشته آمده بودند دیگر چه کسانی برای ملاقات علی آمدهاند؟ سری تکان دادند و چند اسمی آوردند که نگویم بهتر است. مدیر دفتر فلان آقا و دوست آن یکی آقا.
بگذریم! شاید اگر علی خلیلی هم آقازاده بود الان دوربینها و رجال مختلف از چپ و راست و مرضیلله برای ملاقاتش صف بسته بودند. آماده آغاز گفتوگو بودیم که متوجه حضور آیتالله صدیقی شدیم و قرار صحبت را برای بعد از دیدار ایشان با علی گذاشتیم. آیتالله صدیقی با همان بیآلایشی همیشگی وارد منزل شدند و طوری که انگار همه را میشناسند با افراد حاضر احوالپرسی کردند. آیتالله صدیقی به محض رویت علی چنان او را خطاب کردند که غم از چهره این طلبه جوان رخت بربست. امام جمعه موقت تهران مدام به علی میگفت: خودت میدانی چقدر مقامت بالاست؟ اشک در چشمان علی حلقه زده بود. حاج آقا به علی تعارف کرد تا چیزی بخورد و شیرینی خود را نصف کرد تا نصف دیگرش را به علی بدهد. صحنه خاصی اتفاق افتاد. لحظاتی آیتالله صدیقی مکث کرد و شیرینی را زمین گذاشت. علی به لولههای متصل به بدنش اشاره کرد و گفت: حاج آقا من از اینجا غذا میخورم. فضا خیلی سنگین شده بود. «آیتالله» رو کرد به علی خلیلی و پرسید: چند سال داری؟ علی گفت: 22 سال. حاج آقای صدیقی گفت: حضرت زهرا(س) 20 سال هم نداشتند. این جمله بود که فضا را ملتهب کرد. اشکهای علی تمامی نداشت که آیتالله صدیقی روضه حضرت زهرا(س) را شروع کرد...
نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب ۱۵ روز قبل از شهادت
سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید،خوبم؛دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند،شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند.
آخر شنیده ام که پیامبر(ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم.اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟!!مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد!ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت : پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی!
من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است.آقاجان!بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟؟یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟؟
رهبرم!جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید.آقا جان!من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی
[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006455561d1396119889-rdviewck9.mp4[/FLV]
[=microsoft sans serif]مثل یک مرد پَر کشیدی تا...
آسمان را به بَر کشیدی تا...
تا که باران به شهر برگردد
باز هم چشم تر کشیدی تا...
روزها رنگ شب به خود دارند
روز را تا سحر کشیدی تا...
سینهات داغدار فردا بود
«آه» را بیشتر کشیدی تا...
در همان کوچههای بیغیرت
سینهات را سپر کشیدی تا...
حرف امروز نیست جان دادن
روی دیوار در کشیدی تا...
ارث مادر رسیده است به تو
مثل یک مرد پَر کشیدی تا...
[="#336666"] ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر شهرستان اصفهان با صدور اطلاعیه ای از تجمع خودجوش و مردمی «دفاع از آمرین به معروف و ناهیان از منکر» حمایت و دعوت به عمل آورده است.
به گزارش رویش نیوز به نقل از مهر، ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر شهرستان اصفهان با صدور اطلاعیه ای از تجمع خودجوش و مردمی « دفاع از آمرین به معروف و ناهیان از منکر » حمایت و دعوت به عمل آورده است.
گفتنی است، این تجمع در روز یکشنبه 10/1/93 ساعت 17:30 در میدان انقلاب اسلامی شهر شهیدپرور اصفهان برگزار خواهد شد و از عموم همشهریان عزیز جهت حضور در این اجتماع پرشور دعوت بعمل آمده است.
در این اطلاعیه آمده است:
بسم ربّ الشهداء و الصدیقین
مقام معظم رهبری« مدظله العالی» :
همه ى دستگاه های حكومت ما بايد از آمر به معروف و ناهى از منكر دفاع كند. اين، وظيفه است.
به اطلاع عموم مردم شهید پرور اصفهان میرساند با توجه به موج گسترده مطالبات مردمی در پی شهادت مظلومانه طلبه بسیجی آمر به معروف و ناهی از منکر، شهید علی خلیلی که طی حادثه ای دردناک در یکی از محلات تهران مورد ضرب و شتم متجاوزان به نوامیس مردم قرار گرفته و در اولین روزهای آغازین سال جدید در اثر مجروحیت وارده به شهادت رسید، بدین وسیله ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر شهرستان اصفهان ضمن اعلام حمایت از برگزاری تجمع خودجوش مردمی در روز یکشنبه مورخ 10فروردین ماه ساعت 17:30 در میدان انقلاب اسلامی، از مردم متدین و حق طلب شهر شهیدان دعوت می نماید با حضور خود در این اجتماع عظیم و محکومیت عمل ضاربین این شهید مظلوم ، پشتیبانی و حمایت قلبی و زبانی خود را از کلیه فعالین این عرصه و احیاگران فریضتین مقدس امر به معروف و نهی از منکر اعلام نمایند.[/]
[h=1] پیام یکی از مراجع درباره شهادت علی خلیلی [/h]
یکی از مراجع عظام تقلید در پیامی شهادت حجتالاسلام علی خلیلی را تسلیت گفت و اعلام کرد: همه انتظار دارند قوه قضائیه در اسرع وقت قاتل یا قاتلان را به سزای خود برسانند و هیچگونه تسامح و تساهل روا ندارند.
به گزارش بیباک، در پیام آیتالله ناصر مکارمشیرازی آمده است: شهادت روحانی مجاهد حجتالاسلام آقای علی خلیلی را به همه پویندگان راه حق تسلیت میگویم و این روحانی مجاهد در راه دو فریضه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر به دست اراذل و اوباش شربت شهادت نوشید و قرآن مجید در آیهای قتل اینگونه مجاهدان را همردیف کفر و کشتن پیامبران الهی دانسته و قاتلان را تهدید به عذاب الیم الهی میکند. در ادامه این پیام تصریح شده است: پویندگان راه امام حسین (علیهالسلام) و شهیدان راه کربلا هرگز از اینگونه شهادتها نمیهراسند و از میدان امر به معروف و نهی از منکر دور نمیشوند و آن را مایه افتخار خود و طایفه خود میدانند. در این پیام آمده است: اینجانب شهادت این مجاهد بزرگوار را به حضرت ولیعصر (عج) و به خانواده او و تمام مجاهدان راه حق تبریک و تسلیت میگویم و همه انتظار دارند قوه قضائیه در اسرع وقت قاتل یا قاتلان را به سزای خود برسانند و هیچگونه تسامح و تساهل روا ندارند.
[=Times New Roman]شب هفت شهید امر به معروف و نهی از منکر شهید علی خلیلی هم گذشت و
در روایات آمده که هر کسی سر بر بالین خود بگذارد در حالیکه همسایه یا برادر مسلمانش گرسنه باشد مسلمان نیست
و هم چنین آمده که علی علیه السلام در ماجرای غارت اموال یک زن یهودی در سرزمین اسلامی فرمود جای تعجب نیست که اگر مسلمانی از غیرت بمیرد.
نان شب همسایه و خلخال پای زن یهودی یکی را از مسلمانی می اندازد و یکی دیگر را از غیرت میکشد
ولی مطمئنا به بادمجان بم آفت نمی زند
قصه تمام نشد . تازه شروع شده .
به قول شهید آوینی او ماند و زمان ما رابا خود برد .
ان شاء الله
توسط واحد موسیقی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
«شهر مجروح» به یاد شهید خلیلی + صوت
قطعه «شهر مجروح» با آهنگسازی و صدای سینا دستخوش در سوگ بسیجی شهید علی خلیلی همزمان با ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها منتشر شد. به گزارش رجانیوز، همزمان با ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و در سوگ بسیجی شهید علی خلیلی قطعه «شهر مجروح» با آهنگسازی و صدای سینا دستخوش منتشر شد. این قطعه با شعری از میلاد عرفانپور و تنظیم بابک مافی و به اهتمام بشیر بیآزار در روزهای اخیر ضبط و توسط واحد موسیقی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در روز شهادت حضرت زهرا منتشر شده است. پیش از این از سینا دستخوش قطعات «نبرد خاموش»، «گرم ترین روز زمستان» و «عطر نجیب» را شنیده بودیم.
متن شعر:
ویژه نامه " همه مسئولیم"
دانلود با لینک مستقیم
مبارز کلیپ
[=Times New Roman] [=Times New Roman]با تمام وجود از درگاه پروردگار جهانیان خواستارم که ریشه تمام انسان های پست که خون تمام شهدا از ازل تا ابد را به هر طریقی پامال میکنند بخشکاند....
[=Times New Roman]
خواهرم ! چند علی خلیلی دیگر در راه دفاع ازتو شهید شوند تا تو حجابت را حفظ کنی
خواهر خوب سرزمینم سلام!!!
هیچ به این به فکر کرده ای که تا امروز چند هزار جوان پاک میهنمان در خون خود غلطیده اند تا شرف وعزت وناموس مملکت حفظ شود؟
آیا وقت آن نرسیده است که ما زنان ودختران این سرزمین مقدس دینمان را به شهدا ادا کنیم؟
چند شهید دیگر در وصیت نامه هایشان بنویسند :
خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است ، تا من وتو چادر به سر کنیم و حجابمان را در مقابل نامحرمان حفظ کنیم؟
آیا اگر زنان ودختران حیا وعفاف وحجابشان را در کوچه وخیابان حفظ کنند اشرار ونامحرمان جرات جسارت پیدا می کنند تا امثال شهید علی خلیلی جوانمردی کنند واز آنها با نثار خونشان دفاع کنند؟
خواهر خوبم !!
همه ما بارها شنیده ایم که
پس تو را به حضرت زهرا(س)قسم می دهم امسال که سال را با یاد وذکر او آغاز کرده ایم
نیت کن حجابت را کامل رعایت کنی،مطمئن باش درهای رحمت الهی بیش از پیش به رویت باز خواهد شد وروح هزاران شهید مملکت اسلامی به خصوص شهید علی خلیلی را شاد خواهی کرد
به خدا توکل کن واز امروز شروع کن
به امید فاطمی شدن همه زنان ودختران مسلمان

به نقل از وبلاگ " من حجابم را دوست دارم "
[h=1][/h]
[/HR]
[/HR]

چشمش به پنج نفر نامرد خورد که داشتند به زور خانمی را سوار ماشین میکردند.
نیاستاد تا فقط نظاره گر باشد، جلو رفت تا خود جزیی از رشادت های تاریخ شود.
بخاطرِ ناموسِ وطن چاقو خورد، زدند و فرار کردند.
پس از مراجعه به بیست و شش بیمارستان که بخاطر بدحالیش پذیرشش نمیکردند، بالاخره ساعت 5 صبح، بیست و هفتمین بیمارستانی که وجدان داشت پذیرشش کرد.
یکی از ضاربین تنها به 3 سال زندان محکوم و بقیه هم شصت الی هفتاد ضربه شلاق و بعد هم به قید وثیقه آزاد شدند. شهید علی خلیلی رفعت مولایش را پیش گرفت و از ضاربین خود گذشت.
شهید آوینی در نوشته های خود آورده است: «در جمهوری اسلامی همه آزادند جز بچه حزب اللهی ها»
حال اگر مخالف نظام با چنین وضعی کشته شده بود فریاد «وامظلوما» از همه جا بلند می شد و...
اما علی خلیلی چون طلبه ی بسیجی بود، ظاهرا خونش حلال است.
چه سکوتِ عمیقی! …
سکوتی که شکست

25 تیرماه سال 90 در حادثهای دردناک در شرق تهران جوان 19 سالهای به نام علی خلیلی در حین بازگشت از هیئت عزاداری، به علت امر به معروف و نهی از منکر با چاقو مورد ضرب و جرح فرد شروری قرار گرفت که پس از 2 سال در اثر جراحات وارده به شهادت رسید.
شب چهارشنبه 12 فروردین ماه بود که طبق معمول برای عرض سلام و ادب خدمت مولا امام زمان رفته بودم که با پلاکاردی روبه رو شدم.
پلاکارد خبراز شکستن سکوت ساله ای می داد که همزمان با شهادت خانم فاطمه زهرا (س) رخ داد.
پاسداشت شهید امر به معروف در مسجد جمکران
آن شب مراسم گرامی داشت حجت الاسلام علی خلیلی، شهید امر به معروف و نهی از منکر همزمان با شب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) ، با حضور باشکوه مردم نمازگزار در مسجد مقدس جمکران برگزار شد.
این محفل با حضور با شکوه مسافران نوروزی، خادمان مسجد مقدس جمکران و طلاب و روحانیان برگزار شد. در این محفل سوگواری حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان، تولیت مسجد مقدس جمکران به سخنرانی پرداخت و از مردم خواست به صورت جدی برای ترویج امر به معروف و نهی از منکر اقدام کنند.
وی با اشاره به این که اگر همه جامعه امر به معروف را ترک کنند، همه در برابر پیامدهای آن مسۆولیت مستقیم دارند، گفت: همه مدیران نظام اسلامی در برابر این فریضه الهی مسۆولیت دارند.
طلبه بسیجی شهید علی خلیلی جانباز ناهی از منکر، سوم فروردین ماه جاری بر اثر بیماری طولانی پس از جراحات وارده، دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نایل شد. وی از مربیان موسسه بهشت تهران بود.
شهید علی خلیلی، شهید امر به معروف و نهی از منکر که در جریان درگیری با اشرار دچار سانحه شده بود روز سوم فروردین 1393 بعد از تحمل ماهها درد و بیماری به شهادت رسید.
نامهای از شهید خلیلی خطاب به رهبر معظم انقلاب منتشر شده است و او در این نامه نسبت به برخی اظهارات در قبال عملی که انجام داده سخن گفته است. او در نامه خود به رهبر معظم انقلاب نوشته است که: «آقاجان! بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین (ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟ مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابیگری دارند حرف شما را نمی فهمند؟»
شهید علی خلیلی بعد از اتفاق آن شب نیمه شعبان که بر اثر پاره شدن شاهرگ گردنش به دلیل اصابت چاقو و ساعتها طول کشیدن بستری شدنش در یک بیمارستان به بستر بیماری افتاد؛ در طول این چند سال با هزینههای عجیب درمان مواجه شد به گونهای که خانواده او بخش قابل توجهی از سرمایه، خانه و وسایل زندگی خود را برای درمان او هزینه کردند.
متن کامل نامه شهید
سلام آقا جان!
امیدوارم حالتان خوب باشد. آنقدرخوب که دشمنانتان از حسودی بمیرند و از ترس خواب بر چشمانشان حرام باشد. اگر از احوالات این سرباز کوچکتان خواستار باشید، خوبم؛ دوستانم خیلی شلوغش میکنند. یعنی در برابر جانبازی هایی که مدافعان این آب و خاک کرده اند، شاهرگ و حنجره و روده و معده من عددی نیست که بخواهد ناز کند… هر چند که دکترها بگویند جراحی لازم دارد و خطرناک است و ممکن است چیزی از من نماند…من نگران مسائل خطرناک تر هستم… من میترسم از ایمان چیزی نماند. آخر شنیده ام که پیامبر (ص) فرمودند: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، خداوند دعاها را نمی شنود و بلا نازل میکند. من خواستم جلوی بلا را بگیرم. اما اینجا بعضی ها میگویند کار بدی کرده ام. بعضی ها برای اینکه زورشان می آمد برای خرج بیمارستان کمک کنند میگفتند به تو چه ربطی داشت؟ مملکت قانون و نیروی انتظامی دارد! ولی آن شب اگر من جلو نمی رفتم، ناموس شیعه به تاراج میرفت ونیروی انتظامی خیلی دیر میرسید. شاید هم اصلا نمی رسید…یک آقای ریشوی تسبیح بدست وقتی فهمید من چکار کرده ام گفت: پسرم تو چرا دخالت کردی؟ قطعا رهبر مملکت هم راضی نبود خودت را به خطر بیندازی! من از دوستانم خواهش کردم که از او برای خرج بیمارستان کمک نگیرند، ولی این سوال در ذهنم بوجود آمد که آقاجان واقعا شما راضی نیستید؟ آخر خودتان فرمودید امر به معروف و نهی از منکر مثل نماز شب واجب است. آقاجان! بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین (ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟ مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابی گری دارند حرف شمارا نمی فهمند؟ یعنی شما اینقدر بین ما غریب هستید؟ رهبرم! جان من و هزاران چون من فدای غربتت. بخدا که دردهای خودم در برابر درد های شما فراموشم میشود که چگونه مرگ غیرت و جوانمردی را به سوگ مینشینید. آقا جان! من و هزاران من در برابر درد های شما ساکت نمی نشینیم و اگر بارها شاهرگمان را بزنند و هیچ ارگانی خرج مداوایمان را ندهد بازهم نمی گذاریم رگ غیرت و ایمان در کوچه های شهرمان بخشکد.
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت/ سر خمَ می سلامت شکند اگر سبویی
[="Times New Roman"][="Black"]طرح امر به معروف و نهي از منكر مصوب 2/3/1389
[=Times New Roman][=Times New Roman][=Times New Roman]ماده 8- هر شخصي كه... نسبت به آمر يا ناهي توهين يا تعرضي را مرتكب شود، حسب مورد به مجازات مربوط در مقررات و قوانين محكوم خواهد شد.
[=Times New Roman][=Times New Roman]ماده 9- كليه افراد و گروهها و تشكلها صرفاً در چهارچوب مفاد اين قانون ميتوانند امر به معروف و نهي از منكر كنند.
[=Times New Roman]ماده 10- هيچ شخصي حق ندارد مانع اجراي فريضه امر به معروف و نهي از منكر گردد و چنانچه موانع انجام اين حق شود بنا به مورد به پرداخت جريمه از يك ميليون تا پنج ميليون ريال محكوم خواهد شد.
این ها رو رها کن بقول شهید خلیلی اونجا فقط خدا هست و بس . و كما ورد من كان لله كان الله له
حسبنا الله و نعم الوکیل
کلیپ رو ببینید ( منبع : آپارات )
به گزارش حزب الله سایبر : سید حمید رضا برقعی شاعر خوش قریحه اهل بیت (ع) سروده ای را تقدیم شهید علی خلیلی کرد. این سروده که به محضر رهبر معظم انقلاب نیز تقدیم شد، چندی پیش در شام میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) در دانشگاه امام صادق (ع) توسط میثم مطیعی خوانده شد.
گفتنی است سید حمیدرضا برقعی در گفت و گو با تسنیم دلخوری و گلایهای هم از برخی مداحان به دلیل دست بردن در شعر شاعران داشت.
متن کامل این سروده به شرح زیر است:
به هوش باش که از پشت میزند خنجر
به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند
عجوزههای هوس، مطربان خُنیاگرچنان مکن که کَسان را خیال بردارد
که بازهم شده این خانه بی در و پیکربدا به ما که بیاید از آن سر دنیا
به قصد مصلحت دین مصطفی کافربه این خیال که مرصاد تیر آخر بود
مباد این که بنشینیم گوشه سنگرکه از جهاد فقط چند واژه فهمیدیم
چفیه، قمقمه، پوتین، پلاک، انگشتربدا به من که اگر ذوالفقار برگردد
در آن رکاب نباشم سیاهی لشکربدا به حال من و خوش به حال آن که شدست
شهید امر به معروف و نهی از منکرچنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادرقصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد
که بیوضو نتوان خواند سوره کوثرزبان وحی، تو را پاره تن خود خواند
زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟چه شاعرانه خداوند آفریده تو را
تو را به کوری چشمان آن هو الابترخدا به خواجه لولاک داده بود ای کاش
هزار مرتبه دختر، اگر تویی دخترچه عاشقانه، چه زیبا، چه دلنشین وقتی
تو را به دست خدا میسپرد پیغمبرعلیست دست خدا و علیست نفس نبی
علی قیام و قیامت علی، علی محشرنفسنفس کلماتم دوباره مست شدند
همین که قافیه این قصیده شد حیدرعروسی پدرِ خاک بود و مادرِ آب
نشستهاند دو دریا کنار یکدیگرشکوهِ عاطفهات پیرهن به سائل داد
چنان که همسر تو در رکوع انگشترهمیشه فقر برای تو فخر بوده و هست
چنان که وصله چادر برای تو زیوریهودیانِ مسلمان ندیدهاند آری
از این سیاهیِ چادر دلیل روشنترحجاب روی زمین طفل بی پناهی بود
تو مادرانه گرفتیش تا ابد در برمیان کوچه که افتاد دشمنت از پا
در آن جهاد نیفتاد چادرت از سرمیان آتشی از کینه، پایمردی تو
نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایه آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیت حسن ختام
امید فاطمه از راه میرسد آخر
[="Times New Roman"][="Black"]شهید امر به معروف و نهی از منکرچنین شود که کسی را به آسمان ببرند
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
سلام علیکم و رحمه الله
واقعه ای که در محرم الحرام سال 61 هجری شکل گرفت آنهم با حضور همه اعضاء اهل بیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بنا بر فرمایش امام حسین علیه السلام امر به معروف و نهی از منکر بود و دفاع از دین پیامبر
حال امثال
این فیلم فارسی های قبل از انقلاب و قوم باقیه آنها در بعد انقلاب تا الی الاخ شان سعی کنند که تیشه به ریشه اش بزنند تا خانه سست عنکبوت را برپا کنند.
کلیپ قبلی صحبت های شهید خلیلی توش نبود بنده جابه جا آپلود کردم ولی مضمون این شعر و ابیات بالا می طلبد اینجا اصلاح کنم .
در این کلیپ صحبت های شهید هست و ... دانلود کنید ( منبع : مبارز کلیپ )
یاحق[/]
- «لبخند در رگهای غیرت» کاری از گروه طرح و برنامه شبکه یک سیماست که به تهیه کنندگی زهرا آبشاری ساخته شده
و 14 اردیبهشت 93 ساعت 18:30 از شبکه یک سیما پخش شد
[FLV]http://www.askdin.com/attachments/3006467192d1399271964-e7a1900e6349f54dfed1ba775b58a30f1170657.mp4[/FLV]