سلام و عرض ادب.
خدمتتان عرض کردم برای اثبات روح استدلال ارائه دهید تا پاسخ دهیم. یعنی نقد کنیم.
حال این سه موردی که بیان کردید، استدلال برای وجود روح هستند؟؟ :Moteajeb!:
لطفا برای اثبات روح دلیل بیاورید. از دلیلی که میآورید باید فقط بتوانید وجود روح را نتیجه بگیرید.
آنگاه ما هم بررسی میکنیم ببینیم استنتاجتان صحیح است یا نه.
پرسش حقیر این بود: «شما که این را میدانید، چرا برای کشف منبع تولید امواج مغزی تلاش نمیکنید؟»
ابتدا برای کشف منبع تولید امواج مغزی تلاش کنید، تحقیق کنید، بعد به این نتایج شگرف برسید!!
جنابعالی قبل از آگاهی از منبع و چگونگی تولید امواج مغزی ، چگونه آن «نتوانستنها» را نتیجه گرفتید؟!:Moteajeb!:
دقیقاً سه تا استدلال وجود دارد.
بنظرم یکی یکی بحث کنیم.
استدلال اول:
موجودی که جان دارد یا انرژی ای که از هر منبعی خارج میشود در واقع زندگی و طول عمرش بستگی به منبع انرژی اش دارد.وقتی منبع انرژی خارج شود در واقع عمر ان موجود هم به پایان میرسد و دیگر فایده ای نخواهد داشت مگر آنکه دوباره آن منبع به جای خود برگردد.
مثلاً برق منبع انرژی کامپیوتر است.کامپیوتر بدون وجود انرژی ای مثل برق بی فایده خواهد بود.برق باعث میشود که کامپیوتر روشن شود به محض قطع شدن برق تمامی وسایل برقی از کار میوفتند.
یا باطری ماشین حساب.
یا زنده بودن زمین وابسته به خورشید هست.
هر چیزی که دارای جنبش باشه منبع انرژی ای داره که اونو به حرکت در اورده.
حال سوال برای رسیدن به جواب:
منبع انرژی جان ادمی یا یک سلول چیست؟این انرژی از کجا می اید باعث میشود یک موجود زنده زندگی کند و تولید مثل کند؟
استدلال اول:
موجودی که جان دارد یا انرژی ای که از هر منبعی خارج میشود در واقع زندگی و طول عمرش بستگی به منبع انرژی اش دارد.وقتی منبع انرژی خارج شود در واقع عمر ان موجود هم به پایان میرسد و دیگر فایده ای نخواهد داشت مگر آنکه دوباره آن منبع به جای خود برگردد.
حال سوال برای رسیدن به جواب:
منبع انرژی جان ادمی یا یک سلول چیست؟این انرژی از کجا می اید باعث میشود یک موجود زنده زندگی کند و تولید مثل کند؟
جواب:
انرژیهای مورد نیاز سلولهای بدن: انرژی شیمیائی و الکتریکی.
منبع تولید این انرژیها: مواد غذائی
سلام
هرچند سخن ظاهرا اخلاقی و محتاطانه و بجایی به نظر میرسه
اما مفهومش نفی تحقق علم به اموره و همون سخن سوفسطایی هاست
البته گوینده بدنبال القای این معنا نبوده اما قطعا یکی از معنای قابل برداشت از سخن ایشان همین است
وظیفه ما جستجو و تلاش علمی است و هرجا بر اساس مبانی درست نتیجه ای گرفتیم آن علم است وگرنه تلاش ما عبث است
یا علی
سلام عليكم
اصطلاحات كمك چنداني به ما نميكنند .
توضيح مختصري من باب اين درخواست در پست بعدي ارسال كرده بودم :
تاييد يا تاكيدي بر دانسته هاي شما و دوستان بود كه مبادا ديگري بالاتر از منبر پله اي ببينه و به خيال بنشينه و به واقع سقوط كنه و زمين گير شه . كه موجب خشنودي دشمن انسان ميشه ...
اونم به اين خاطر كه در گذشته ديدم ساليان سال اكثر مردم بر اين باور بودن
كه هر موجودي به نام جن شيطان است و ترسناك و شيطان فقط همون ابليس و ابليس جني بوده كه فرشته شده و
يا هر موجودي بالداري در رويا فرشته اس و خوب و ....
نبايد مانع بحث خوب شما مي شدم . اما اينم يه جور انجام وظيفه اس ...
با عرض معذرت .
سلام و عرض ادب.
جواب:
انرژیهای مورد نیاز سلولهای بدن: انرژی شیمیائی و الکتریکی.
منبع تولید این انرژیها: مواد غذائی
آیا یک سلول میتواند تا ابد با غذا زنده بماند؟خیر.حتی اگر تمامی انرژی هایش به طور کامل به آن ارسال شود.
پس غذا و انرژی الکتریکی وشیمیایی نمیتواند عامل اصلی زنده ماندن سلول باشد.اینها فقط تامین نیاز های مادی سلول است.
اگر همه را هم برای سلول فراهم کنید باز هم بعد از مدتی سلول میمیرد.علتش چیست؟
سوال بعدی اینکه آیا بعد از اینکه سلول مرد با غذا و انرژی الکتریکی و .... میتوان آن را زنده کرد؟
اگر همه را هم برای سلول فراهم کنید باز هم بعد از مدتی سلول میمیرد.علتش چیست؟
علتهای بسیار زیادی برای مرگ سلول و جود دارد همانطور که دلایل و هماهنگی های بسیاری برای زنده ماندن و بوجود آمدن سلول و جود دارد
به طور خلاصه
تغییرات حرارت
تغییرات در pH محیط یا درون سلول
نا متعادل بودن میزان اکسیژن و گازکربنیک
نامناسب بودن موادغذایی و معدنی لازم
عدم اتضال با سایر سلولها به خصوص برای سلولهای تخصصی ارگانهای مختلف
عدم تحریک های بیرونی اعم از عصبی یا هورمونی بازهم به خصوص برای سلولهای تخصصی
یورش ویروسها یا میکروبها و تکثیر آنها در سلول
از کار افتادن ارگانهای مختلف درون سلولی به علت استهلاک پیوندهای شیمیایی
بروز جهش و یا اشتباه در بازخوانی کدهای ژنتیکی درون هسته سلول
و هزاران از این جزئیات دیگر... که اگر یادتان باشد در خرداد سال قیل در پست 363 صفحه 37 تاپیک نظریه تکامل کتاب دو جلدی« زیست شناسی» خدمت شما و دیگر دوستان معرفی کردم که علاوه بر جزییاتی از تکامل بحث عمده ای هم در مورد نشو و نمای سلول ارائه میکند http://www.askdin.com/thread943-37.html#post230344
سوال بعدی اینکه آیا بعد از اینکه سلول مرد با غذا و انرژی الکتریکی و .... میتوان آن را زنده کرد؟
در بیشتر موارد پاسخ شما خیر است که بسته به شدت ساخت و ساز سلولی و نوع سلول دارد
سلولهای قلبی کمترین فرصت برای برگشت به حیات را دارن حدو 4 تا 6 دقیقه بعد سلئلهای عصبی ئ در انتها سلولهای استخوانی و غضروفی قرار دارند
در کل بسته به ایت دارد که در وقفه حیات چه مقدار آسیبهای درون سلولی غیرقابل برگشت روی داده و یا ارتباطهای با سایر سلولهای مجاور یا کلیت عصبی هورمونی و عروقی با کل بدن چقدر آسیب دیده است
آیا یک سلول میتواند تا ابد با غذا زنده بماند؟خیر.حتی اگر تمامی انرژی هایش به طور کامل به آن ارسال شود.
پس غذا و انرژی الکتریکی وشیمیایی نمیتواند عامل اصلی زنده ماندن سلول باشد.اینها فقط تامین نیاز های مادی سلول است.
اگر همه را هم برای سلول فراهم کنید باز هم بعد از مدتی سلول میمیرد.علتش چیست؟
سوال بعدی اینکه آیا بعد از اینکه سلول مرد با غذا و انرژی الکتریکی و .... میتوان آن را زنده کرد؟
درون هر سلول، در انتهای کروموزومهای درون هسته (که بیشتر dna سلول درون آنها سازماندهی شده است) بخشهای به نام تلومر وجود دارد.
وجود تلومر برای محافظت از ژنوم اهمیت حیاتی دارد و کاهش زیاد طول تلومر منجر به از بین رفتن اطلاعات ژنتیکی شده و در نهایت مرگ سلول را به همراه دارد.
پس از اینکه کاهش طول تلومر به حد بحرانی برسد، فرکانس بالائی از نوترکیبیهای کروموزمی مشاهده میشود و همین امر عامل سالخوردگی و نهایتا نابودی سلول است.
کاهش طول تلومر یک امر برگشت ناپذیر است. همانطور که بعضی واکنشهای شیمیائی مانند احتراق یک امر برگشت ناپذیر هستند.
بنابراین وقتی تلومر یک سلول کوتاه شد و وقتی یک قطعه چوب سوخت و خاکستر شد، بدلیل اینکه این امور یکطرفه و بازگشت ناپذیر هستند، نمیتوان فرآیند معکوسی برایشان متصور شد.
لذا خروجی این استدلال شما، نمیتواند فقط وجود روح باشد.
بنده خواب را به حسب شناخت عرفی تعریف می کنم که عموما با آن آشنایی داریم خواب عبارتست از مشاهده یکسری وقایع و اتفاقات در فضاهای شناخته یا ناشناخته در هنگامی که فرد از هوشیاری و آگاهی معمولی برخوردار نیست یا خواب عبارتست از نوعی حیات در فضایی ناشناخته در حالیکه حیات عادی آگاهانه فرد به حالت تعلیق درمیاید
نظر دوستان چیه ؟
به نظر حقیر، تعریف آبی رنگ واقعیتر و ملموستره.
تعریف قرمز رنگ به علت استفاده از کلمه حیات، ممکنه متهم به مصادره به مطلوب بشه.
درون هر سلول، در انتهای کروموزومهای درون هسته (که بیشتر dna سلول درون آنها سازماندهی شده است) بخشهای به نام تلومر وجود دارد.
وجود تلومر برای محافظت از ژنوم اهمیت حیاتی دارد و کاهش زیاد طول تلومر منجر به از بین رفتن اطلاعات ژنتیکی شده و در نهایت مرگ سلول را به همراه دارد.
پس از اینکه کاهش طول تلومر به حد بحرانی برسد، فرکانس بالائی از نوترکیبیهای کروموزمی مشاهده میشود و همین امر عامل سالخوردگی و نهایتا نابودی سلول است.
کاهش طول تلومر یک امر برگشت ناپذیر است. همانطور که بعضی واکنشهای شیمیائی مانند احتراق یک امر برگشت ناپذیر هستند.
بنابراین وقتی تلومر یک سلول کوتاه شد و وقتی یک قطعه چوب سوخت و خاکستر شد، بدلیل اینکه این امور یکطرفه و بازگشت ناپذیر هستند، نمیتوان فرآیند معکوسی برایشان متصور شد.
لذا خروجی این استدلال شما، نمیتواند فقط وجود روح باشد.
دوست عزیز.
باز هم که متوسل به نظریه شده اید.
حتی تا dna نظریه می باشد بعد از آن هم تازه نظریه های زیادی در مورد dna وجود داشته اند و بهترینش را انتخاب کرده اند.
اینها توجیهات علمی هستند.
ببینید ما در ماده اصلاً چیزی به عنوان ماده شیمیایی نداریم.وقتی دو اتم با هم ترکیب میشوند در نتیجه باید بتوان آنها را از هم جدا کرد.این خاصیت ماده است.
پاسخ سوال من داده نشد.چیزی که باعث زنده ماندن سلول میشود چیست؟اینهایی که شما گفتید نیاز های سلول است.چه چیز در اتم ها و مولکول ها باعث میشود که سلول زنده بماند؟
آهن و سنگ هم اتم و مولکول دارند.سلول هم اتم و مولکول دارد.
اما فرق این دو در این است که سلول مایحتاجش را تامین میکند وگرنه میشود سنگ.
حال پاسخ بدهید که چه چیزی باعث میشود که فرق باشد بین سنگ و سلول؟
فرض کنین که یه سطل آب داریم ... یه شیلنگ و میخواهیم محتویات درون سطل آب رو تخلیه کنیم ...
کاری که میکنیم این هست که شلنگ رو میزاریم توی سطل آب و میک میزنیم ...
این عمل باعث میشه سیستم راه اندازی بشه ...
و موجود زنده بشه ...
عین این عمل رو در ماشین های قدیمی داشتیم که از اون به عنوان هندل زنی یاد میشه ...
حتی خیلی موقع ها تو ccu قلب شخص از کار میوفته و دکترها قلب بیمار رو هندل میزنن ... چون اگر سیستم وای سه .... دیگه وایساده ...
نمیتونیم از اینکه یه موجود زنده هست نتیجه بگیریم حتما چیزی به نام روح وجود داره که اون رو زنده نگه داشته ...
ممکن هست اتم های اکسیژن و کربن و هیدروژن در ترکیبی خاص با همدیگه قرار گرفته باشن ...
و توسط خالق یک بار هندل زنی شده باشن ...
فرض کنین که یه سطل آب داریم ... یه شیلنگ و میخواهیم محتویات درون سطل آب رو تخلیه کنیم ...
کاری که میکنیم این هست که شلنگ رو میزاریم توی سطل آب و میک میزنیم ...
این عمل باعث میشه سیستم راه اندازی بشه ...
و موجود زنده بشه ...
عین این عمل رو در ماشین های قدیمی داشتیم که از اون به عنوان هندل زنی یاد میشه ...
حتی خیلی موقع ها تو ccu قلب شخص از کار میوفته و دکترها قلب بیمار رو هندل میزنن ... چون اگر سیستم وای سه .... دیگه وایساده ...
نمیتونیم از اینکه یه موجود زنده هست نتیجه بگیریم حتما چیزی به نام روح وجود داره که اون رو زنده نگه داشته ...
ممکن هست اتم های اکسیژن و کربن و هیدروژن در ترکیبی خاص با همدیگه قرار گرفته باشن ...
و توسط خالق یک بار هندل زنی شده باشن ...
برای تخلیه اون سطل شما کمک کردید.
آیا سلول از چیزی کمک میگیرد؟
سلول از بدر تولد وظیفه اش را خوب میداند.
همه سلول ها از ساختاری به نام کروموزوم و دی ان ای تا جایی که ما اطلاع داریم اتم و مولکول و....
سنگ هم از این اتم و مولکول تشکیل شده است.
اما سنگ کاری انجام نمیدهد.اما سلول وظیفه خود را میداند.
از کجا میداند؟
آیا اگر ما تمامی اتم ها و کروموزوم ها را به صورت بزرگ شبیه سازی کنیم میتوانیم یک سلول بزرگ بسازیم که وظیفه خود را بداند؟
در نتیجه اگر بعد از مرگ هندلش از کار میوفتد باید بتوان دوباره هندلش را بکار انداخت.
برای تخلیه اون سطل شما کمک کردید.
آیا سلول از چیزی کمک میگیرد؟
سلول از بدر تولد وظیفه اش را خوب میداند.
همه سلول ها از ساختاری به نام کروموزوم و دی ان ای تا جایی که ما اطلاع داریم اتم و مولکول و....
سنگ هم از این اتم و مولکول تشکیل شده است.
اما سنگ کاری انجام نمیدهد.اما سلول وظیفه خود را میداند.
از کجا میداند؟
آیا اگر ما تمامی اتم ها و کروموزوم ها را به صورت بزرگ شبیه سازی کنیم میتوانیم یک سلول بزرگ بسازیم که وظیفه خود را بداند؟
در نتیجه اگر بعد از مرگ هندلش از کار میوفتد باید بتوان دوباره هندلش را بکار انداخت.
کسی که کربن و اکسیژن و هیدروژن رو کنار هم گذاشته و سخت افزار سلول رو بوجود آورده ...
برنامه ای کامپیوتری نوشته که چجوری اون سلول رشد کنه ... چجوری تکثیر بشه و ...
که اون برنامه در درون dna ذخیره شده ...
در حقیقت وجه تمایز موجودات زنده با یکدیگر ... Dna اونها هست ...
اونجور که یادمه ... Dna انسان و گاو تا 90 در صد شبیه همدیگه و تا 96.5 درصد با گوریل همریختی داره ...
به هر حال ... این الگویه رشد و تکثیر که فرمولش در درون dna ذخیره شده چیزی ثابت شده هست ...
اما هنوزه که هنوزه دانشمند ها نتونستن سلول زنده رو با کنار هم قرار دادن کربن و اکسیژن و هیدروژن بوجود بیارن ...
در ضمن فرض کنین شما دارین ماشینی رو طراحی میکنین ...
با طریقه طراحی کردن هر یک از عناصر ... و ساختمان و جنسی که برای هر یک قائل میشین ....
وظایف هر عنصر رو در درون ماشین تعیین میکنین ...
پس میتونه سلول روح نداشته باشه ...
بلکه خالق طوری سخت افزار سلول رو درست کرده باشه ...
که هر قسمت سره جایه خودش بوده باشه ...
کسی که کربن و اکسیژن و هیدروژن رو کنار هم گذاشته و سخت افزار سلول رو بوجود آورده ...
برنامه ای کامپیوتری نوشته که چجوری اون سلول رشد کنه ... چجوری تکثیر بشه و ...
که اون برنامه در درون dna ذخیره شده ...
در حقیقت وجه تمایز موجودات زنده با یکدیگر ... Dna اونها هست ...
اونجور که یادمه ... Dna انسان و گاو تا 90 در صد شبیه همدیگه و تا 96.5 درصد با گوریل همریختی داره ...
به هر حال ... این الگویه رشد و تکثیر که فرمولش در درون dna ذخیره شده چیزی ثابت شده هست ...
اما هنوزه که هنوزه دانشمند ها نتونستن سلول زنده رو با کنار هم قرار دادن کربن و اکسیژن و هیدروژن بوجود بیارن ...
در ضمن فرض کنین شما دارین ماشینی رو طراحی میکنین ...
با طریقه طراحی کردن هر یک از عناصر ... و ساختمان و جنسی که برای هر یک قائل میشین ....
وظایف هر عنصر رو در درون ماشین تعیین میکنین ...
پس میتونه سلول روح نداشته باشه ...
بلکه خالق طوری سخت افزار سلول رو درست کرده باشه ...
که هر قسمت سره جایه خودش بوده باشه ...
و یک بار توسط خالق هندل زنی شده باشه .
بزرگوار.
ما داریم برای اثبات روح برای مادیگرایان حرف میزنیم وگرنه کسی که به خدا اعتقاد دارد به روح هم اعتقاد دارد زیرا خود خداوند میفرماید که از روح خود در انسان دمیدم.
شما برای رد حرف های من میگویید که خداوند هندلش را زده.خوب بزرگوار اینکه برای آنها دلیل نمیشود.
یا باید خدا را قبول داشته باشد یا نه.
اگر دارد که هیچ.اگر ندارد نمیتوانیم بگوییم که این انرژی را خدا بوجود اورده چون نمیپذیرند.
آنها باید دلیلی برای اینکه یک سلول چگونه کار میکند داشته باشند.
در نتیجه آنچه که باعث زنده ماندن یک سلول میشود مواد غذایی و تامین نیاز های مادی اش نیست.
بلکه انرژی ای است که باعث جنبش مولکول ها میشود و این جنبش ها دقیق و با نظم می باشد.
حال باید دلیل بیاورند که این جنبش ها چگونه بوجود می آید و اگر خودبخود بوجود می آید باید بتوان به صورت دستی هم یک موجود مرده را زنده نگه داشت.
موفق باشید.
بزرگوار.
ما داریم برای اثبات روح برای مادیگرایان حرف میزنیم وگرنه کسی که به خدا اعتقاد دارد به روح هم اعتقاد دارد زیرا خود خداوند میفرماید که از روح خود در انسان دمیدم.
شما برای رد حرف های من میگویید که خداوند هندلش را زده.خوب بزرگوار اینکه برای آنها دلیل نمیشود.
یا باید خدا را قبول داشته باشد یا نه.
اگر دارد که هیچ.اگر ندارد نمیتوانیم بگوییم که این انرژی را خدا بوجود اورده چون نمیپذیرند.
آنها باید دلیلی برای اینکه یک سلول چگونه کار میکند داشته باشند.
در نتیجه آنچه که باعث زنده ماندن یک سلول میشود مواد غذایی و تامین نیاز های مادی اش نیست.
بلکه انرژی ای است که باعث جنبش مولکول ها میشود و این جنبش ها دقیق و با نظم می باشد.
حال باید دلیل بیاورند که این جنبش ها چگونه بوجود می آید و اگر خودبخود بوجود می آید باید بتوان به صورت دستی هم یک موجود مرده را زنده نگه داشت.
موفق باشید.
سلام ...
ببخشید ...
من فکر کردم که خالق رو قبول داریم و میخواهیم ببینیم که روح چی هست ... و آیا روح هست که باعثه زنده موندن انسان میشه یا نه ....
مثله برخی تاپیک ها که سوال کننده به خدا اعتقاد داره ... ولی فلسفه حکمی رو نمیدونه ...
سلام و عرض ادب
پاسخ ما به تمام سؤالهای شما
اول اینکه از شما تمنا میکنم در افزایش سطح و عمق مطالعات خود تلاش کنید
سنگ هم از این اتم و مولکول تشکیل شده است.
اما سنگ کاری انجام نمیدهد.اما سلول وظیفه خود را میداند.
از کجا میداند؟
دوم اینکه پیچیدگی
پیچیدگی ساختار یک سنگ با یک شئ بیجان با حتی یک ویروس بسیار متفاوت است
پیچیدگی ساختمان یک ویروس آنقدر زیاد است که کمتر ساخته ها و یا اشیاء موجود در اطرافتان بتواند با آن برابری کند
سوم همان قوانین طبیعی ساده و جهانگیر فیزیک
همانظور که حکم به سقوط یک سنگ در اثر جاذبه میکند گردش خون یا فعالیت مغزی را هم پدید می آورد
چهارم شرایط حیات
یعنی فراهم بودن تمام ارگانهای پیچیده درون سلولی و جاری بودن فوانین فیزیک و شیمی که منجر به تعامل اجزاء سلول و پدید آمدن حیات میشود
من سؤالهای شما را در جهت خلاف مطرح میکنم
اول اشکال شما :
آیا اگر ما تمامی اتم ها و کروموزوم ها را به صورت بزرگ شبیه سازی کنیم میتوانیم یک سلول بزرگ بسازیم که وظیفه خود را بداند؟
به طور خلاصه منظور شما این است تا اراده ای حیات بخش و یا یک انرژی منسجم کننده نباشد حیاتی در سلول به فرض اجتماع شرابط درون سلولی بوجود نمیآید
اول که تا بحال شرایط تکنولوژی بشر تا بدین حد نرسیده که بتواند تمامی ارگانلهای درون سلولی را بسازد
ولی تلاشهایی را مشابه مهندسی معکوس در دستکاری ژنتیکی و تولید ویروسها یا میکروبهایی با ژنوم دلخواه انجام داده است و از آنها در درمان و یا پژوهشهای پزشکی یا کشاورزی استفاده کرده است
بعد اگر اراده حیات بخش و یا انرژی منسجم کننده ای وجود دارد چرا شاهد مستقیمی از تنوع حیات بر پایه ای غیر از کربن و آب نیستیم
چرا که وفور شرایط غیر مساعد حیات بر پایه آب و کربن بسیار فراوانتر از شرایط خاص و استثنایی زمین فعلی ما هست
سلام و عرض ادب
پاسخ ما به تمام سؤالهای شما
اول اینکه از شما تمنا میکنم در افزایش سطح و عمق مطالعات خود تلاش کنید
دوم اینکه پیچیدگی
پیچیدگی ساختار یک سنگ با یک شئ بیجان با حتی یک ویروس بسیار متفاوت است
پیچیدگی ساختمان یک ویروس آنقدر زیاد است که کمتر ساخته ها و یا اشیاء موجود در اطرافتان بتواند با آن برابری کند
سوم شرایط حیات
من سؤالهای شما را در جهت خلاف مطرح میکنم
اول اشکال شما :
به طور خلاصه منظور شما این است تا اراده ای حیات بخش و یا یک انرژی منسجم کننده نباشد حیاتی در سلول به فرض اجتماع شرابط درون سلولی بوجود نمیآید
اول که تا بحال شرایط تکنولوژی بشر تا بدین حد نرسیده که بتواند تمامی ارگانلهای درون سلولی را بسازد
ولی تلاشهایی را مشابه مهندسی معکوس در دستکاری ژنتیکی و تولید ویروسها یا میکروبهایی با ژنوم دلخواه انجام داده است و از آنها در درمان و یا پژوهشهای پزشکی یا کشاورزی استفاده کرده است
بعد اگر اراده حیات بخش و یا انرژی منسجم کننده ای وجود دارد چرا شاهد مستقیمی از تنوع حیات بر پایه ای غیر از کربن و آب نیستیم
چرا که وفور شرایط غیر مساعد حیات بر پایه آب و کربن بسیار فراوانتر از شرایط خاص و استثنایی زمین فعلی ما هست
پیروز و موفق باشید
من نمیدونم چرا تا طرف مقابلم توی پاسخ دادن مشکل براش ایجاد میشه میگه برو مطالعه کن بعد بیا.
من دارم سوال میکنم و مطالعاتی که داشته ام برای من قابل قبول نبوده اند.چرا که آنها فقط از نظریات خود پیروی میکنند یه یک علم اثبات شده.
اگر بشر پیشرفت نکرده و به این حد نرسیده پس نمیتواند در مورد این علم نظر بدهد.هر وقت پیشرفت کرد و برایش اثبات شد که چنین است آنوقت برای اینکه مردم را با نظریات خود گمراه نکند میتواند در این باره صاحب نظر باشد.
شما به کربن و آب خالی یک موجود زنده اطلاق میکنید؟خیر.در حالی که خودتان گواه هستید که اکثر چیزها از این دو تشکیل میشوند.
پس چه چیز باید جاندار شدن و جنبش بین مولکولی اینها میشود؟من جواب این سوال را میخواهم.این جنبش مولکولی از کجا می آید؟
دقیقاً بعد از مرگ سلول چرا این جنبش از بین میرود؟خوب سلول چه ربطی به جنبش های مولکولی خود دارد؟چرا باید این مولکول ها بعد از مرگ سلول از حالت جنبش خود باز ایستند؟چه چیز باعث میشود این جنبش تا زمانی ادامه یابد و بعد از یک ناهنجاری بایستد؟این مولکول ها هوشمند هستند؟
من نمیدونم چرا تا طرف مقابلم توی پاسخ دادن مشکل براش ایجاد میشه میگه برو مطالعه کن بعد بیا.
دو احتمال هست
1 سؤال شما نامفهوم است
2 برداشت متفاوتی از طرح سؤال شما میشود
من دارم سوال میکنم و مطالعاتی که داشته ام برای من قابل قبول نبوده اند.چرا که آنها فقط از نظریات خود پیروی میکنند یه یک علم اثبات شده.
تا زمانی که به طور علمی نمیتوانیم بر نظریات خرده بگیریم یا اینکه مستندات و مشاهدات و آزمایشها و یا شیوه تحقیق آنها را بدون پشتوانه اعلام کنیم متأسفانه چاره ای برای دیگران نمیماند که نظر مقابل یا مخالف شما را نپذیرند
در بحث تکامل به شما گفتم شما میتوانید هر عقیده یا باوری را پذیرا باشید ولی اینکه بخواهید به دیگران بقبولانید چاره ای جز روش علمی ندارید
اگر بشر پیشرفت نکرده و به این حد نرسیده پس نمیتواند در مورد این علم نظر بدهد.هر وقت پیشرفت کرد و برایش اثبات شد که چنین است آنوقت برای اینکه مردم را با نظریات خود گمراه نکند میتواند در این باره صاحب نظر باشد.
مسلم بشریت پیشرفت کرده و با پیشرفت دانش نادانی های ما بیشتر آشکار میشود و باورهای قدیم ما را بیشتر به چالش میکشد
ولی دلیل بر باقی ماندن بر باورهای قدیم نیست
شما به کربن و آب خالی یک موجود زنده اطلاق میکنید؟خیر.در حالی که خودتان گواه هستید که اکثر چیزها از این دو تشکیل میشوند.
پس چه چیز باید جاندار شدن و جنبش بین مولکولی اینها میشود؟من جواب این سوال را میخواهم.این جنبش مولکولی از کجا می آید؟
قوانین جهان شمول فیزیک
دقیقاً بعد از مرگ سلول چرا این جنبش از بین میرود؟خوب سلول چه ربطی به جنبش های مولکولی خود دارد؟چرا باید این مولکول ها بعد از مرگ سلول از حالت جنبش خود باز ایستند؟چه چیز باعث میشود این جنبش تا زمانی ادامه یابد و بعد از یک ناهنجاری بایستد؟این مولکول ها هوشمند هستند؟
قبلاً هم گفتیم ناتوانی و یا مرگ سلولی در اثر استهلاک پیوندهای شیمیایی درون سلولی ناتوانی در صحت بازخوانی از ژنوم های هسته و هزار علت دیگر است
پستهای 157 اینجانب و 158 استوار گرامی را مطالعه کنید
در سلول مرده شما اگر نظم سلولی را باز گردانید و تعامل سلول را باز گردانید شما بار دیگر حیات را به سلول بازمیگردانید
مثل باز پیوند شدن اعضایی که از بدن قظع میشوند و یا پیوند اعضای افراد مرده (قرنیه و یا استخوان و غضروف) و یا اعضاء حیاتی قلب و ریه و کبد و کلیه افراد مرگ مغزی
باز هم که متوسل به نظریه شده اید.
حتی تا dna نظریه می باشد بعد از آن هم تازه نظریه های زیادی در مورد dna وجود داشته اند و بهترینش را انتخاب کرده اند.
اینها توجیهات علمی هستند.
شما تصور نمودهاید چون روند تعیین ساختار این مولکول کند بوده، پس وجود آن فقط یک نظریه هست!!
کشف مولکول DNA ، نظریه نیست. امیدوارم حداقل تفاوت کشفیات و نظریات را بدانید.
بر خلاف اون چیزی که در تصور عموم هست، حافظه تنها اطلاعات مربوط به رخدادها را ذخیره نمیکنه.
بلکه آرزوها و آمال و خواستهها و اهداف و نیات و ... نیز در حافظه قرار میگیرند. چون یک پروسه تخیل-تحلیل-تفکر-اراده، یک پروسه پردازشی هست و خروجی هر پردازش میتواند اطلاعات قابل ذخیره باشد.
چیزی که از آن به خواندن ذهن دیگران تعبیر میشود، (و در واقع به بیان صحیحتر باید خواندن حافظه نام برده شود) میتواند هم در بیداری و هم در خواب اتفاق بیفتد.
در مثالی که بیان کردید آنها میدانستند فرزندشان دختر است و نامش را نیز به احتمال قوی انتخاب کرده یا حداقل در آرزوی چنین نامگذاری بودهاند.
چیزی که اتفاق افتاده، تنها یک اتصال تصادفی بین امواج مغزی شما و حافظه مثلا مادر آن نوزاد بوده.
اتصالات اینچنینی برای تبادل اطلاعات فقط در حالت هم فرکانس رخ میده.
مطالب فوق را جدی نگیرید. تخیل حقیر بود
سلام
ببخشید که وسط بحث بشدت علمی مسائل غیر علمی داره مطرح میشه
بزاریدش به حساب زنگ تفریح و اگهی بازرگانی :khandeh!:
بزرگوار تا جایی که من اطلاع داشتم انها از جنسیت فرزندشان خبر نداشتند و چون قبلا چها تا دختر داشتند
طبیعتا باید در ارزوی فرزند پسر باشند و نام پسرانه هم انتخاب کنند
و یک سوال
کسانی که ادعای خواندن ذهن دیگران را دارند پس باید ذهن کسانی را فقط بتوانند بخوانند که هم فرکانس باشند
از کجا از قبلمی توانند تشخیص دهند که با چه کسی هم فرکانس هستند ؟ تا یک وقتی جلوی مردم در انجام تردستی
ابرویشان نرود ؟
خواب عبارتست از مشاهده یکسری وقایع و اتفاقات در فضاهای شناخته یا ناشناخته در هنگامی که فرد از هوشیاری و آگاهی معمولی برخوردار نیست
یا خواب عبارتست از نوعی حیات در فضایی ناشناخته در حالیکه حیات عادی آگاهانه فرد به حالت تعلیق درمیاید
نظر دوستان چیه ؟
یا علیم
سلام
اگر بخواهم تعریف شما رو اصلاح کنم بهتره به جای کلمه مشاهده بگویید مشاهده و انجام یکسری وقایع و اتفاقات که ...
با وجود تفاوت در فعالیتهای بدن در دو حالت خواب و بیداری چرا میزان آگاهی انسان تفاوتی ندارد و بلکه گاهی اوقات این آگاهی در حیات نوع دوم قویتر هم هست ؟
سلام
فکر می کنم اگاهی انسان در حیات نوع دوم از نظر شما و تعریف شما بسیار ضعیف تر از حیات نوع اول است
و حتی این اگاهی به اختیار انسان نیست
و چه بسا این اگاهی ها دروغی و خرافی و یا شیطانی باشد
تا جایی که من اطلاع داشتم انها از جنسیت فرزندشان خبر نداشتند و چون قبلا چها تا دختر داشتند
طبیعتا باید در ارزوی فرزند پسر باشند و نام پسرانه هم انتخاب کنند
چیزی که بیان کردم صرفا یک توجیه بود.
چیزی هم که الان بیان میکنید یک احتمال است. الله اعلم
کسانی که ادعای خواندن ذهن دیگران را دارند پس باید ذهن کسانی را فقط بتوانند بخوانند که هم فرکانس باشند
از کجا از قبلمی توانند تشخیص دهند که با چه کسی هم فرکانس هستند ؟ تا یک وقتی جلوی مردم در انجام تردستی
ابرویشان نرود ؟
یکی از عوامل تغییر فرکانس امواج مغز، خواست و اراده هست. خواستن توانستن است.
شما تصور نمودهاید چون روند تعیین ساختار این مولکول کند بوده، پس وجود آن فقط یک نظریه هست!!
کشف مولکول DNA ، نظریه نیست. امیدوارم حداقل تفاوت کشفیات و نظریات را بدانید.
تصویری که از دی ان ای منتشر کردند باعث نمیشه نظریه اونا در مورد دی ان ای اثبات بشه چرا که اصلاً توی تصویر چیزی مشخص نیست.و اون تصویری که توی سایت مورد نظر شما خیلی واضح نشون داده در اصل همون نظریه اونا هست که دو استوانه سیلیکونی رو به هم متصل کرده یعنی تصویر ساختگی هست.
تصویر اصلی اون تصویر برفکی هست که مشاهده میکنید.اگر تونستید ساختارش رو ببینید مارو هم خبر کنید.
دی ان ای قبلاً به وسیله اشعه ایکس تصاویری از اون گرفته میشده اونم به شکل چیز عجیب و قریب!!!!شما میتونید توی ویکی پدیا نظریه که چه عرض کنم حدس اونا رو در مورد ساختار دی ان ای رو مطالعه کنید.
ما هم میدونستیم که دی ان ای یک ساختار مارپیچی و از توی عکس تا حدودی مشخصه که چیه و اینکه قبلاً کشف شده من حتی فیلمش رو هم دیدم که وقتی یک سلول تقسیم میشه کروموزوم ها مشخص میشن.
نتیجه اینکه این پاسخ شما جواب سوال بنده نیست.به هر حال من با چگونگی جنبش اتم کار دارم.همون چیزی که یک موجود زنده رو متمایز از یک موجود مرده میکنه.این جنبش و جهش از کجا میاد؟
انشاالله همت کنید و در مورد عناصر شیمیائی مطالعه نمائید.
پاسخ دیگه ای ندارید؟شماکه دم به ثانیه دارید میگید برید مطالعه کنید.
اگر پاسخ دارید بسم الله.
اتم ها به وسیله یک پیوند که اسمشو گذاشتن پیوند شیمیایی که نمیدونن چی چی هست و فقط بلدن نظر بدن به هم متصل میشن.
تا اینجا که هیچ.
یه سری پیوند ها اسمشو کوالانسی و یونی و .... که نمیدونن چی چی هست و فقط در موردش نظر دادن که بله اینطوریه.
تا اینجا هم که هیچ.
خلاصه اینکه ای هیچ زبهر هیچ بر هیچ مپیچ.
اینا تا مارپیچ کروموزوم رو بزور تونستن ببینن تازه نتونستن ببین توش چیه.حالا بحث مولکولی و اتمی پیش اومد که همش نظریه هست که اگر بخوام بحث رو از این به بعد پیش بگیرم احساس میکنم باید با تخیلات یه سری دانشمند روبرو بشم.
----------------------------------
عناصر شیمیائی سازنده آنها.
درجه حرارت مناسب، مواد غذائی، حفظ ژنوم سلولی، ...
مهم نیست که تونستن اتم و مولکول رو ببینن.چون دیده باشن هم باز پاسخ سوال بنده پا بر جاست که اینا چطوری تونستن زنده بمونن.
سنگ هم از اتم و مولکول تشکیل شده و سلول هم همینطور.
در نتیجه سلول جان داره و مایتاجش رو تامین میکنه ولی سنگ نه.
اگر یک آب رو بجوش بیاری تا زمانی که جوش هست مولکول ها در حال جنبش هستند.
ولی یک سلول از وقتی تقسیم میشه جنبش داره تا زمانی که بمیره.
چی باعث میشه این جنبش ها باعث بشن که بتونه مایحتاجش رو تامین کنه؟اینهمه مولکول مثل مولکول های سنگ که تکان نمیخورن.خوب اینا هم تکان نخورن.
من نمیخوام با این قضیه خدا رو اثبات کنم ها.
ولی یه چیزی باعث شده که این مولکول ها هوشمند عمل کنند.حتی اگر بخوان کروموزوم رو تشکیل بدن باز هم دارن خیلی هوشمند عمل میکنن.
درجه حرارت مناسب، مواد غذائی، حفظ ژنوم سلولی و ...
خوب این مولکول ها و اتم ها از کجا فهمیدن که به این چیزا نیاز مند هستند و باید اونا رو تامین کنند و از کجا میدونن که اگر تامین نکنن میمیرن؟
آیا شما در سایت اسکدین کاربر دیگری بجز خودتان سراغ دارید که مکرر به وی توصیه شده باشد برای افزایش سطح اطلاعات علمیش؟
نه.مگر کسی بغیر از بنده در حال بحث با شما هست؟
شما در مورد همان عناصر شیمیائی مطالعه کنید. آنگاه متوجه اشتباه علمیتان در بیان این جمله شگرف میشوید:
دوست عزیز.یک عنصر شیمیایی از نظر بنده تا جایی که در دبیرستان به ما یاد داده اند یعنی ترکیبی که قدرت بازگشت آن به عنصر قبلش ممکن نیست.
مثلاً وقتی کاغذ اتش بگیرد دیگر به حالت اولیه بر نمیگردد.
اما در مولکول و اتم اینطور نیست.یعنی وقتی سلول مرد چیزی مثل آتش سوزی نیست.بلکه ایستادن جنبش مولکولی است حالا به هر دلیل.
همان سلول ها مواد غذایی مورد نیازشان را که شیمیایی است گرفته و اتم های آنها را جدا ساخته و آنها را با هم ترکیب میکنند و به همین طریق تکثیر پیدا میکنند.یعنی از اتم های مواد غذایی گرفته و آنرا آنطور که میخواهند تشکیل میدهند.البته این نظر بنده است.
اما چه چیز باعث جنبش مولکولی این ها میشود سوالیست که به این آسانی نمیتوان پاسخ ان را داد.
اتم ها شیمیایی نیستند بلکه فقط پیوند هایی که انها را به هم متصل میکنند به عنوان پیوند شیمیایی شناخته میشوند.البته این هم مشخص نیست چون کسی آن را ندیده.
این پاسخ اگر نیک در آن بنگرید، واضح است.
منتها برای اینکه وضوحش را متوجه شوید، نیاز است که در رابطه با عناصر شیمیائی مطالعه نمائید.
اصلاً چرا از سنگ مثال بزنم؟از یک سلول مرده مثال میزنم.
ببینید من میدانم که در سلول مولکول و اتم و .... وجود دارند.
اما چه چیز باعث میشود که این اتم ها به حرکت در ایند و سلول از مواد غذایی که میگیرد استفاده کند؟مگر عقل دارد؟از کجا میفهمد که باید با اتم ها و موادی که در دسترس دارد اینگونه استفاده کند؟
جنبش اتمها، از جنبش ذرات بنیادین تشکیل دهنده آنها ناشی میشود.
همه اتمها جنبش دارند. اتمهای یک سنگ، اتمهای فلزات، اتمهای تشکیل دهنده سلولها و ...
در بین جنبش ها جنبش ماده ای که ما به آن موجود زنده اطلاق میکنیم با بقیه متفاوت است.
اگر همه جنبش دارند پس در نتیجه یک سلول مرده هم باید این جنبش را داشته باشد.چه میشود که این جنبش خود را از دست میدهد؟و دیگر هیچ فایده ای نخواهد داشت؟
ببینید من کاری با ماده شیمیایی ندارم.
یا ارتباط به پیوند های شیمیایی است یا ارتباط با خود اتم است.
چه میشود که انها جنبش میکنند؟
شما هم با نظر جناب متحیر موافقید که اگر یک سلول را با اتم های تشکیل دهنده سالم کنار هم بچینیم زنده میشود؟
صلاً چرا از سنگ مثال بزنم؟از یک سلول مرده مثال میزنم.
ببینید من میدانم که در سلول مولکول و اتم و .... وجود دارند.
اما چه چیز باعث میشود که این اتم ها به حرکت در ایند و سلول از مواد غذایی که میگیرد استفاده کند؟مگر عقل دارد؟از کجا میفهمد که باید با اتم ها و موادی که در دسترس دارد اینگونه استفاده کند؟
وقتی شما با یک پتک به سنگ ضربه میزنید اگر ضربه شما بیش از تحمل ساختار سنگ باشد میشکند
حالا یک سؤال مگر سنگ شعور دارد که میزان ضربه پتک را تعیین میکند بعد تصمیم میگیرد که خرد شود یا نه؟
اگر سنگی را از بلندی رها کنید سقوط میکند مگر سنگ شعور دارد که زیر پایش را خالی تشخیص میدهد بعد سقوط میکند؟
در سلول همان قوانین فیزیک جاری است
ولی تعداد ارگانها و ساختارهای آنها بسیار زیاد تر است پس تنوع فعالیت و تعامل آنها پیچیده تر است
در ضمن جنبش مولکولی برای همه اشیاء چه جاندار یا بی جان وجود دارد چه سنگ چه یک موش یا سلول مرده یا یک بز
احتمالاً منظور شما از جنبش مولکولی درون سلول فغالیت حیات است
خصوصیت یک موجود زنده در همان کتاب که معرفی کردم با نکاتی چالشی برای تمایز اسپور یک باکتری، هاگ یک قارچ و یا شکل یک ویروس زمانی که خارج از سلول هست شرح داده شده
ولی برای یک توضیح سردستی تعریفی از حیات را خدمت شما از وبسایت رشد خدمت شما نقل میکنم:
منطق مولکولی حیات" مینامند. این اصول الزاما شامل قوانین فیزیکی و یا نیروهای ناشناسی نبوده ، بلکه همان قواعد کلی هستند که بر ماهیت ، اعمال و پیوندهای مولکولهای خاصی که در موجودات زنده یافت میشوند، حکمفرمایی کرده و به آنها این امکان را میدهند که به خود سازمان داده و همانند سازی کنند. بیومولکولها
بیشتر ترکیبات سازنده جانداران از مواد آلی کربنداری تشکیل شدهاند که در آنها کربن نسبتا احیا شده است و بیشتر بیومولکولها دارای ازت هستند. پروتئینها و اسیدهای نوکلئیک مولکولهای بسیار پیچیدهای هستند که تنها ساختمان تعدادی از آنها شناخته شده است. در انسان حدود پنج میلیون نوع پروتئین مختلف وجود دارد که اگر با سه هزار نوع پروتئین موجود در یک باکتری مقایسه کنیم، گر چه عمل بعضی از آنها شبیه یکدیگر است ولی از نظر ساختمانی با یکدیگر تفاوت دارند.
بیست اسید آمینه مختلف که پروتئینها را میسازند و 4 نوکلئوتید مختلف که اسیدهای نوکلئیک را میسازند در تمام جاندارن ساختمان یکسانی دارند. مولکولهای سادهای که مصالح ساختمانی مولکولهای بزرگ هستند، هر یک وظایف مختلف دیگری را نیز در جاندار بر عهده دارند. مثلا اسیدهای آمینه برای ساختن هورمونها ، آلکالوئیدها و پورفیرین و... استفاده میشوند. مونوکلئوتیدها علاوه بر شرکت در ساختار اسیدهای نوکلئیک در حمل انرژی شرکت کرده و نقش کوآنزیمی نیز دارا هستند. در سیر تکامل جانداران مصالح ساختمانی طوری انتخاب شدهاند که قادر باشند وظایف مختلفی را در یک جاندار بر عهده بگیرند. تولید و مصرف انرژی در متابولیسم
سلولها و موجودات زنده وابسته به منبع دائمی انرژی هستند تا با تمایل شدید موجود در ماهیت یک سیستم برای تخریب شدن و رسیدن به کمترین سطح انرژی ، مقابله نماید. ذخیره و بیان اطلاعات نیاز به مصرف انرژی دارد و بدون آنها ، حتما ساختمانهای دارای اطلاعات ، نامنظم و بیمعنی میشوند. واکنشهای سنتیک که در داخل سلول رخ میدهند، نیاز به دادن انرژی دارد. سلولها مکانیسمهای بسیار کارآمدی را برای جفت نمودن انرژی حاصل از نور خورشید یا سوختها با بسیاری از فرآیندهای مصرف انرژی در داخل خود ایجاد نمودهاند. آنزیمها توالیهای واکنشهای شیمیایی را تسریع میکنند
یک واکنش انرژیزا الزاما به سرعت پیشرفت نمینماید. مسیر تبدیل واکنشگرها به محصولها ، تقریبا همیشه مواجه با یک سد انرژی به نام سد انرژی فعال سازی میباشد که میبایست برای انجام هر واکنشی بر آن فائق آمد. شکستن پیوندهای موجود و ایجاد پیوندهای جدید ، عموما نیاز به تغییر شکل پیوندهای موجود و ایجاد یک حالت انتقالی با انرژی آزاد بیش از واکنشگر یا محصول دارد. در واقع هر واکنش شیمیایی سلول تنها به دلیل وجود آنزیمها با سرعت قابل اندازه گیری به انجام میرسند. آنزیمها بیوکاتالیستهایی هستند که همانند تمامی کاتالیستهای دیگر ، بدون مصرف شدن منجر به افزایش شدید سرعت واکنشهای شیمیایی اختصاصی میگردند. آنزیمها سد انرژی موجود در بین واکنشگر و محصول را کاهش میدهند. انتقال اطلاعات بیولوژیک
برای ادامه حیات گونههای بیولوژیک ، لازم است که اطلاعات ژنتیکی مربوط به آنها به شکل پایداری حفظ شده و همچنین این اطلاعات بتوانند در همان زمان با کمترین اشتباه بیان گردند. ذخیره کارآمد و بیان صحیح پیام ژنتیکی ، گونههای خاص را مشخص نموده، آنها را از یکدیگر متمایز نموده و تداوم آنها را در طی نسلهای متوالی تضمین مینماید. ماهیت و ساختمان سه بعدی ماده ژنتیکی ، DNA، از جمله کشفیات اصلی و سرنوشت ساز بیولوژی قرن 20 میباشد. توالی داکسی ریبونوکلئوتیدها در این پلیمر خطی ، دستورات لازم برای ایجاد سایر اجزا سلولی را کد نموده و در هنگام تقسیم سلولی ، قالبی را برای تولید مولکولهای DNA مشابه جهت انتقال به سلولهای دختر ، فراهم میآورد. توالی خطی DNA پروتئینهایی را با ساختمان سه بعدی کد مینماید.
اطلاعات موجود در DNA به صورت یک توالی خطی (یک بعدی) از زیر واحدهای نوکلئوتیدی کد میشوند. ولی بیان این اطلاعات منجر به ایجاد یک سلول سه بعدی میگردد. این تغییر از یک بعد به سه بعد در دو فاز رخ میدهد. یک توالی خطی داکسی ریبونوکلئوتید در DNA از طریق ساختن RNA ، تولید پروتئنی با توالی اسیدآمینهای خطی مرتبط مینماید. این پروتئین به شکل سه بعدی خاصی تا میگردد که توسط توالی اسیدآمینهای آن تعیین شده و اساسا توسط واکنشهای متقابل غیر کووالان تثبیت میگردد. نیروهای غیر کووالان
نیروهایی که سبب پایداری و ایجاد ویژگی در ساختمانهای سه بعدی ماکرومولکولها و کمپلکسهای سوپرامولکولی میگردند، اکثرا واکنشهای متقابل غیر کووالان میباشند. این واکنشها که به تنهایی ضعیف بوده ولی در جمع قوی میباشند، شامل پیوندهای هیدروژنی ، واکنشهای متقابل یونی گروههای باردار ، واکنشهای متقابل واندروالسی و واکنشهای متقابل آب گریز بین گروههای غیر قطبی هستند. ماهیت زودگذر واکنشهای متقابل غیر کووالان ، سبب انعطاف پذیری ماکرومولکولها میگردد که برای عملکرد آنها ضروری است. چشم انداز
درطول بیش از بیلیونها سال تکامل ، واکنشهای شیمیایی و فرایندهای تنظیمی سلولها شدیدا بهبود یافتهاند. با این وجود بدون توجه به میزان پیچیدگی آن ، ماشین آلی سلولهای زنده با همان قوانین فیزیکی کار میکند که عملکرد ماشینهای فیزیکی متکی بر آنهاست. این سری قواعد در مطالعات انجام شده بر روی موجودات تک سلولی نظیر باکتری اشرشیاکلی که استثنائا تابع بررسی بیوشیمیایی و ژنتیکی میباشند کاملا مورد تصدیق قرار گرفتهاند. موجودات پرسلولی میبایست مسائلی را که در موجودات تک سلولی وجود ندارند، نظیر تمایز تخم بارور شده به انواع سلولهای تخصص یافته را حل نمایند. در اینجا نیز همان قواعد مورد استفاده قرار میگیرند.
آیا این بیانات ساده و مکانیکی میتوانند در مورد انسان ، با ظرفیت فوقالعاده تفکر ، زبان و خلاقیت نیز بکار روند؟ گامهای پیشرفت اخیر بیوشیمیایی به سمت شناخت فرایندهایی نظیر تنظیم بیان ژن ، تمایز سلولی ، ارتباطات بین سلولی و فعالیت عصبی فوقالعاده سریع بوده و در حال سریعتر شدن میباشند. موقعیت روشهای بیوشیمیایی در حل و تعریف مجدد این مسائل این امید را ایجاد مینماید که پیچیدهترین اعمال تکامل یافتهترین موجودات را بتوان نهایتا در سطح مولکولی شرح داد. شاید پیشرفت در بیولوژی قرن 21 ، درک این موضوع باشد که برای تمامی تنوع موجود در دنیای بیولوژی ، یک یگانگی و سادگی اساسی در حیات وجود دارد.
و باز هم دقت کنید:
چه میشود که انها جنبش میکنند؟
جنبش نه فعالیت حیاتی
باز هم تکرار میکنم تعامل اجزاء ریز درون آن که ثمره میلیاردها سال تکاپو و اندوخته شدن این تجربه ها در ژنوم موجودات است
یک عنصر شیمیاییاز نظر بنده تا جایی که در دبیرستان به ما یاد داده اندیعنی ترکیبی که قدرت بازگشت آن به عنصر قبلش ممکن نیست.
نمیدانم شما در کدام دبیرستان درس خواندهاید که تفاوت عنصر و ترکیب را به شما نگفتهاند. :Moteajeb!:
وقتی سلول مرد چیزی مثل آتش سوزی نیست.بلکه ایستادن جنبش مولکولی است حالا به هر دلیل.
در نتیجه یک سلول مرده هم باید این جنبش را داشته باشد.چه میشود که این جنبش خود را از دست میدهد؟و دیگر هیچ فایده ای نخواهد داشت؟
هنگامی که یک سلول میمیرد، حجم آن کم میشود و تعدادی وزیکول (=ریز کیسه: کیسه غشاء مانندی که مواد را به صورت مایع در خود ذخیره میکند) در آن تشکیل میشود. پس از آن کروماتین سلول متراکم شده و تکه تکه میشود.
بعد از آن نیز غشاء هسته از بین رفته و نهایتا سلول به وزیکولهای کوچک تقسیم میشود.
بر خلاف گمان نادرست شما، اتمهای تشکیل دهنده این وزیکولها مانند همه اتمهای دیگری مثل سنگ و فلز و... جنبش دارند. چون اتمی وجود ندارد که الکترونش ساکن باشد.
اتم هیچگاه جنبش خود را از دست نمیدهد. حتی اگر اتمِ یک سلول مرده باشد.
شما هم با نظر جناب متحیر موافقید که اگر یک سلول را با اتم های تشکیل دهنده سالم کنار هم بچینیم زنده میشود؟
در مورد این پرسش، به آخرین یافتهها در مورد زنده کردن سلولهای مرده قلب، اشاره میکنم:
در آخرین شماره نشریه طب سلولی و مولکولی (Journal of Cellular and Molecular Medicine) از تحقیقات دکتر پیرنان کوپوسامی و همکارانش در دانشگاه دارتموث در هانوفر نقل شده:
می توان با وارد کردن میزان بالا و ناگهانی اکسیژن به درون سلولهای مرده قلب، این سلولها را مجددا زنده نموده و فعال نگاه داشت.
محققان با استفاده از نمونه حیوانات آزمایشگاهی موفق شدند با وارد کردن مقادیر زیاد اکسیژن ، سلولهای قلبی آنها را پس از سکته قلبی احیا کنند.
بزرگوار تا جایی که من اطلاع داشتم انها از جنسیت فرزندشان خبر نداشتند و چون قبلا چها تا دختر داشتند
طبیعتا باید در ارزوی فرزند پسر باشند و نام پسرانه هم انتخاب کنند
در این مورد لطفاً تعاملات خود را با خانواده ایشان و گفتگوهای مختلفی که در این باره بین شما و وایشان و یا سایر اقوام قبل از اینکه فرزند ایشان بدنیا بیاید و قبل از اینکه شما آن رؤیای صادقه را ببینید به یاد آورید
و همینطور گفتگوهای احتمالب ایشان با اشخاص مشترکی که ممکن است در تصمیم گیری ایشان مؤثر بوده را در نظرآورید
و بعد روند خواب و فعایتهای مغز و ذهن که در هنگام خواب پیش میآید را مرور کنید به احتمال زیاد مشکوک بودن افرادی مانند من را به وقوع رؤیای صادقه میرسید
و همچنان پیشنهاد من میتواند کار ساز باشد
به یادآوری دقیق خواب و رؤیا با تمام جزئیات آن و سپس مقایسه موضوع پیش آمده با تمام جزییات و کلیات آن
وقتی شما با یک پتک به سنگ ضربه میزنید اگر ضربه شما بیش از تحمل ساختار سنگ باشد میشکند
حالا یک سؤال مگر سنگ شعور دارد که میزان ضربه پتک را تعیین میکند بعد تصمیم میگیرد که خرد شود یا نه؟
اگر سنگی را از بلندی رها کنید سقوط میکند مگر سنگ شعور دارد که زیر پایش را خالی تشخیص میدهد بعد سقوط میکند؟
در سلول همان قوانین فیزیک جاری است
ولی تعداد ارگانها و ساختارهای آنها بسیار زیاد تر است پس تنوع فعالیت و تعامل آنها پیچیده تر است
در ضمن جنبش مولکولی برای همه اشیاء چه جاندار یا بی جان وجود دارد چه سنگ چه یک موش یا سلول مرده یا یک بز
احتمالاً منظور شما از جنبش مولکولی درون سلول فغالیت حیات است
خصوصیت یک موجود زنده در همان کتاب که معرفی کردم با نکاتی چالشی برای تمایز اسپور یک باکتری، هاگ یک قارچ و یا شکل یک ویروس زمانی که خارج از سلول هست شرح داده شده
ولی برای یک توضیح سردستی تعریفی از حیات را خدمت شما از وبسایت رشد خدمت شما نقل میکنم:
فرق سنگ با سلول در مثال شما در این است که این شما بودید که به سنگ انرژی محکمی وارد کردید.اما به سلول چه کسی انرژی وارد میکند؟
آیا سنگ بدون اینکه انرژی خارجی ای وجود داشته باشد خودبخود میشکند؟
پس انرژی سلول از کجا نشات میگیرد.
اگر سلول میتواند غذا و انرژی را به خود بگیرد و تکثیر پیدا کند پس سنگ هم باید بتواند.اما سنگ این شعور را ندارد که اینکار را انجام دهد.پس سلول شعور خود را از کجا گرفته است؟
موجودات زنده از مولکولهای بیجان ساخته شدهاند، هنگامی که این مولکولها بطور جداگانه و تک تک مورد مطالعه قرار گیرند، از همه قوانین فیزیکی و شیمیایی شناخته شده ، پیروی میکنند. در حالی که موجودات زنده صفاتی دارند که تجمع ساده مواد مختلف با یکدیگر فاقد آن است.
دوست عزیز هر چند موجب کدورت خاطر شما میشویم ولی ترغیب به مطالعه را از جانب ما بپذیرید
احسنت دقیقاً منم میخواستم که به اینجا برسید.پس فرق بین سلول با سنگ در این است که هر دو از موجودات غیر زنده تشکیل شده اند.اما سلول شعور تکثیر دارد ولی سنگ ندارد.
باز هم تکرار میکنم تعامل اجزاء ریز درون آن که ثمره میلیاردها سال تکاپو و اندوخته شدن این تجربه ها در ژنوم موجودات است
پس سنگ چرا نتوانست پس از میلیارد ها سال این شعور را بدست اورد؟
نمیدانم شما در کدام دبیرستان درس خواندهاید که تفاوت عنصر و ترکیب را به شما نگفتهاند.
مهم اینست که من بتوانم منظورم را بشما برسانم.شما مثل اینکه میخوای علم خودت را برخ بکشی تا اینکه به دنبال جواب برای سوالات بنده باشی.اگر شما با سخنان ابتدایی من متوجه نمی شوی لازم نیست همش تعجب کنی!!!
بر خلاف گمان نادرست شما، اتمهای تشکیل دهنده این وزیکولها مانند همه اتمهای دیگری مثل سنگ و فلز و... جنبش دارند. چون اتمی وجود ندارد که الکترونش ساکن باشد.
اتم هیچگاه جنبش خود را از دست نمیدهد. حتی اگر اتم یک سلول مرده باشد.
خوشحالم که اینو میشنوم.خوب چه چیز باعث هوشنمد شدن مولکول ها میشود که غذا بگیرند و خود را تکثیر کنند؟
در آخرین شماره نشریه طب سلولی و مولکولی (Journal of Cellular and Molecular Medicine) از تحقیقات دکتر پیرنان کوپوسامی و همکارانش در دانشگاه دارتموث در هانوفر نقل شده:
می توان با وارد کردن میزان بالا و ناگهانی اکسیژن به درون سلولهای مرده قلب، این سلولها را مجددا زنده نموده و فعال نگاه داشت.
محققان با استفاده از نمونه حیوانات آزمایشگاهی موفق شدند با وارد کردن مقادیر زیاد اکسیژن ، سلولهای قلبی آنها را پس از سکته قلبی احیا کنند.
خوب پس در نتیجه جواب شما هم اینست که در آینده ای نه چندان دور دیگر کسی نمیمیرد!!!
منظور این فرد از مردن چیست؟مثل سکته قلبی است که پس از شوک دوباره فرد زنده میشود یا بعد از مرگ کامل است؟
بله مهم است و ما هم از اول همین را گفتیم:
در یک بحث علمی برای رساندن منظورتان، ناگزیر از افزایش میزان معلوماتتان هستید.
شما مثل اینکه میخوای علم خودت را برخ بکشی تا اینکه به دنبال جواب برای سوالات بنده باشی.
خیر. برداشتتان نادرست هست.
شما فرمودید که در دبیرستان به شما گفتهاند که عنصر شیمیائی، یک ترکیب است. حقیر در واقع به کیفیت پائین سیستم آموزشی دبیرستان شما ایراد گرفتم.
ضمنا اگر منصف باشید، ملاحظه میکنید که به مطلب شما پاسخ دادم و گفتم عنصر و ترکیب با هم فرق میکنند.
اگر شما با سخنان ابتدایی من متوجه نمی شوی لازم نیست همش تعجب کنی!!!
تعجب گاهی یک واکنش نیمه ارادی، و گاهی غیر ارادی هست. بستگی به میزان عجیب بودن مطلب دارد.
با توجه به درجه بالای عجیب بودن مطلبتان، تعجب حقیر غیر ارادی بود.
خوشحالم که اینو میشنوم.خوب چه چیز باعث هوشنمد شدن مولکول ها میشود که غذا بگیرند و خود را تکثیر کنند؟
چیزی که باعث خوشحالی شما شده این نقل قول حقیر بوده:
بر خلاف گمان نادرست شما، اتمهای تشکیل دهنده این وزیکولها مانند همه اتمهای دیگری مثل سنگ و فلز و... جنبش دارند. چون اتمی وجود ندارد که الکترونش ساکن باشد.
اتم هیچگاه جنبش خود را از دست نمیدهد. حتی اگر اتمِ یک سلول مرده باشد.
ولی پرسش قرمز رنگتان هیچ ارتباطی با چیزی که خوشحالتان کرده ندارد. :Gig:
اما به هر حال پاسختان این است:
همه این اتفاقات بر اساس قوانین حاکم بر طبیعت اتفاق میافتد.
به عنوان مثال، مواردی مانند فشار خون، ابعاد مولکولهای مواد غذائی، ساختار غشاء سلولی و ... باعث میشود که در یک پروسه کاملا مشخص، مواد غذائی مورد نیاز از غشاء عبور کرده و وارد سلول شوند.
همچنین در تکثیر سلولی، بطور مثال با تراکم تدریجی کروموزومها، پوشش هسته از بین میرود.
این مکانیزمها، مانند تجهیزات کنترل وابزار دقیق عمل میکنند.
مثلا یک شیر خودکار قطع جریان گاز، با افت فشار گاز، کار میکند. افت فشار در یک سو، باعث اعمال نیرو شده و شیر مسیر عبور گاز را میبندد.
لذا نیروهای موجود در طبیعت، انرژی الکتروشیمیائی ناشی از سوخت و ساز، ساختار و ماهیت اتمها و مولکولهای مواد و ... همه باعث میشوند که فرآیندها بصورت خودکار رخ بدهد.
خوب پس در نتیجه جواب شما هم اینست که در آینده ای نه چندان دور دیگر کسی نمیمیرد!!!
جواب حقیر این بود:
در مورد این پرسش، به آخرین یافتهها در مورد زنده کردن سلولهای مرده قلب، اشاره میکنم:
در آخرین شماره نشریه طب سلولی و مولکولی (Journal of Cellular and Molecular Medicine) از تحقیقات دکتر پیرنان کوپوسامی و همکارانش در دانشگاه دارتموث در هانوفر نقل شده:
می توان با وارد کردن میزان بالا و ناگهانی اکسیژن به درون سلولهای مرده قلب، این سلولها را مجددا زنده نموده و فعال نگاه داشت.
محققان با استفاده از نمونه حیوانات آزمایشگاهی موفق شدند با وارد کردن مقادیر زیاد اکسیژن ، سلولهای قلبی آنها را پس از سکته قلبی احیا کنند.
جواب فوق کاملا واضح و مشخص است. اما نتیجه گیری آبی رنگ شما، کاملا اشتباه و هیچ ارتباطی با پاسخ حقیر ندارد.
منظور این فرد از مردن چیست؟مثل سکته قلبی است که پس از شوک دوباره فرد زنده میشود یا بعد از مرگ کامل است؟
نام دکتر و نام دانشگاه و نیز نام نشریه بیان شد. برای اینکه بتوانید پاسخ پرسش فوق را بگیرید، میتوانید از طریق پست الکترونیک با ایشان مکاتبه نمائید و از خودشان بپرسید.
سلام
در این بحث باید یک روانشناس یک فیلسوف یک فیزیکدان و یک متخصص مغز و اعصاب حضور داشته باشند تا بحث بتواند به سرانجامی برسد
اگر دوستان چنین تخصصهایی دارند اعلام کنند یا اگر کسی را می شناسند به بحث دعوت کنند
یا علیم
با عرض سلام وادب خدمت همه دوستان
احساس می شود بحث از مسیر وموضوع اصلی خود خارج شده است، لذا اگر دوستان نسبت به موضوع اصلی بحث سخنی ویا نظری دارند ابراز کنند تا انشاء الله تاپیک قبل از بسته شدن به نتیجه برسد. البته سخنان علمی ومطالبی که بیان می شود قابل استفاده بوده وجای تشکر دارد.
ولی پرسش قرمز رنگتان هیچ ارتباطی با چیزی که خوشحالتان کرده ندارد.
اما به هر حال پاسختان این است:
همه این اتفاقات بر اساس قوانین حاکم بر طبیعت اتفاق میافتد.
به عنوان مثال، مواردی مانند فشار خون، ابعاد مولکولهای مواد غذائی، ساختار غشاء سلولی و ... باعث میشود که در یک پروسه کاملا مشخص، مواد غذائی مورد نیاز از غشاء عبور کرده و وارد سلول شوند.
همچنین در تکثیر سلولی، بطور مثال با تراکم تدریجی کروموزومها، پوشش هسته از بین میرود.
این مکانیزمها، مانند تجهیزات کنترل وابزار دقیق عمل میکنند.
مثلا یک شیر خودکار قطع جریان گاز، با افت فشار گاز، کار میکند. افت فشار در یک سو، باعث اعمال نیرو شده و شیر مسیر عبور گاز را میبندد.
لذا نیروهای موجود در طبیعت، انرژی الکتروشیمیائی ناشی از سوخت و ساز، ساختار و ماهیت اتمها و مولکولهای مواد و ... همه باعث میشوند که فرآیندها بصورت خودکار رخ بدهد.
جوابتان قانع کننده نبود.یه جورایی فرار از جواب بود.
دوست عزیز من دارم الان در مورد مولکول و اتم بحث میکنم نه سلول.شما گفتید هیچ اتمی الکترون ساکن ندارد.در نتیجه باید ثابت کنید که چرا اتم های سلول قدرت درک این را دارند که مواد غذایی را گرفته و خودشان را تکثیر کنند ولی اتم های یک سنگ یا خاک پس از اینهمه سال همچین قابلیتی ندارند.
در نتیجه این اتم ها باید به یک چیزی نیازمند باشند.چونکه فقط در این کره خاکی حیاط وجود دارد و البته اتم ها با پیوند های شیمیایی ای که دارند در بعضی مواقع هوشمند عمل میکنند و در بعضی مواقع خیر.خاک ممکن است در همه سیاره ها باشد.پس یه چیزی خاک را از یک موجود زنده متمایز میکند.
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت
با عرض شرمندگی یک سوال:
«روح» یعنی چه؟
روح همون قدرتی هست که به یک اتم بی جان قدرت تشخیص میده که بتونه وظیفه خودش رو برای منظم شدن درست انجام بده.در نتیجه هر موجودی که روح نداشته باشه قدرت اینو نداره که خودشو تکثیر کنه.مثل خاک.
اما در مورد استدلال شما، اگر مبنا این باشد که روح بیرون رود، سیر کند و برگردد، ما بیان نمودیم که این پروسه میتواند توسط امواج الکترومغناطیس نیز انجام شود.
همینکه بدانیم امواج مغزی وجود دارند. صحيح همینکه بدانیم از سنخ امواج الکترومغناطیس هستند. صحيح همینکه بدانیم قابل رؤیت نیستند. البته بسته به طول موج واينكه بيننده انسان باشد همینکه بدانیم حامل اطلاعات هستند. حاوي انرزي همینکه بدانیم سرعت انتشارشان 300 هزارکیلومتر در ثانیه هست. صحيح همینکه بدانیم با این سرعت میتوان فاصله رفت و برگشت تهران و مکه را در 0.01 ثانیه طی نمود.
اين فقط در خلائ قابل تصور است نه در محيط مادي
.
در ضمن در جايي ديگر از مطالبتان خواندم فكر خواني را به به هم فركانس بودن افكار نسبت داديد يا همان پديده رزونانس كه قابل اثبات علمي نيست
جوابتان قانع کننده نبود.یه جورایی فرار از جواب بود. دوست عزیز من دارم الان در مورد مولکول و اتم بحث میکنم نه سلول.
پس یه چیزی خاک را از یک موجود زنده متمایز میکند.
در نتیجه باید ثابت کنید که چرا اتم های سلول قدرت درک این را دارند که مواد غذایی را گرفته و خودشان را تکثیر کنند ولی اتم های یک سنگ یا خاک پس از اینهمه سال همچین قابلیتی ندارند.
اگر جواب از نظر شما قانع کننده نبوده، دیگر کاری از دست حقیر بر نمیآید.
نتیجه گیری فرار از جواب نیز نادرست است. چون حقیر نه این قصد را داشتم و نه نیازی به آن.
در مورد سلول زنده و مکانیزم جذب مواد غذائی و نیز تکثیر سلولی، توضیح داده شد.
در مورد جنبش اتمهای یک سلول مرده توضیح داده شد.
در مورد تفاوت عناصر سازنده خاک و موجود زنده توضیح داده شد.
[/HR]
قبلا گفته شد شما استدلال کنید تا ما آن استدلال را نقد کنیم.
در ارتباط با جمله آبی:
مقدمه اول شما اینست: دو عمل تکثیر و گرفتن مواد غذائی در یک جسم، تنها و تنها وقتی اتفاق میافتند که اتمهای سازنده آن جسم، قدرت درک داشته باشند.
مقدمه دوم شما اینست: قدرت درک امری فرامادی میباشد.
قبلا گفته شد شما استدلال کنید تا ما آن استدلال را نقد کنیم.
در ارتباط با جمله آبی:
مقدمه اول شما اینست: دو عمل تکثیر و گرفتن مواد غذائی در یک جسم، تنها و تنها وقتی اتفاق میافتند که اتمهای سازنده آن جسم، قدرت درک داشته باشند.
مقدمه دوم شما اینست: قدرت درک امری فرامادی میباشد.
لطفا ابتدا درستی گزارههای بالا را ثابت کنید.
جواب اینکه یک قضیه فرا مادی است اینست که بر اساس نتیجه علمی هیچ اتمی الکترونش ساکن نیست.پس الکترون های داخل اتم نمیتوانند باعث شوند که اتم ها تصمیم گیری کنند و یک موجود به نام سلول یا یه موجودی بوجود اورند که بتواند تصمیم بگیرد و مواد مورد نیازش را تامین کند و بوسیله ان مواد یکی مثل خودش بسازد چون اتم های یک سلول مرده هم در حال جنبش هستند.اینکار یک ابتکار و یک علم میخواهد که این اتم ها باید داشته باشند.
به دلیل اینکه اتم ها همه دارای جنبش هستند فقط بعضی از این اتم ها قدرت این درک را دارند.پس چیز مادی ای کشف نشده است که باعث شود انها هوشمند عمل کنند و بدانند که چگونه خود را تکثیر کنند.
در جايي ديگر از مطالبتان خواندم فكر خواني را به به هم فركانس بودن افكار نسبت داديد يا همان پديده رزونانس كه قابل اثبات علمي نيست
سرکار بی نظیر درخواست نمودند با تئوری، خواب ایشان توجیه شود. و حقیر توجیه کردم. شما مطلب حقیر را جدی نگیرید.
اين فقط در خلائ قابل تصور است نه در محيط مادي
تفاوت سرعت انتشار امواج الکترومغناطیس در خلأ و هوا تنها حدود 90 کیلومتر بر ثانیه است.
دقت کنید صرف وجود امواج الکترومغناطیس میتواند استدلال اثبات روح توسط خواب را نفی کند.
همانگونه که ممکن است امواجی مادی ولی هنوز ناشناخته در این جهان وجود داشته باشند.
صرفا از آن استدلال نمیتوان وجود روح فرامادی را نتیجه گرفت.
من فكر مي كنم در اين مدتي كه بحث ادامه داشت با توجه به عنوان موضوع مي بايست بحث اصلي بين افكاري مانند جناب متحير از يك سو و دوستاني ديگر مانند استوار و علي و... از سوي ديگر پيش ميرفت ولي با توجه به اينكه گروهي از دوستان معتقد به روح از طريق فلسفي وگروهي ديگر از طريق مادي به اين مسئله رسيده اند و همچنان برطبل طريقه خود مي زنند موضوع تا حد زيادي از مسيرش خارج شده لذا براي اينكه مسير بحث با موضوع آن هم خواني داشته باشد براي اثبات موضوع روح ابتدا افرادي همانند جناب متحير از يك سو و بزرگواراني مانند جناب علي از سوي ديگر بحث را ادامه دهند در صورتيكه براي افرادي مانند جناب متحير موضوع مورد قبول قرار گرفت مراد حاصل شده است اما اگر نگرفت ادامه بحث را به افكاري مانند جناب استوار واگذار تا شايد از طريق اين گروه يا آن گروه به نتيجه برسيم
جواب اینکه یک قضیه فرا مادی است اینست که بر اساس نتیجه علمی هیچ اتمی الکترونش ساکن نیست.پس الکترون های داخل اتم نمیتوانند باعث شوند که اتم ها تصمیم گیری کنند و یک موجود به نام سلول یا یه موجودی بوجود اورند که بتواند تصمیم بگیرد و مواد مورد نیازش را تامین کند و بوسیله ان مواد یکی مثل خودش بسازد چون اتم های یک سلول مرده هم در حال جنبش هستند.اینکار یک ابتکار و یک علم میخواهد که این اتم ها باید داشته باشند. به دلیل اینکه اتم ها همه دارای جنبش هستند فقط بعضی از این اتم ها قدرت این درک را دارند.پس چیز مادی ای کشف نشده است که باعث شود انها هوشمند عمل کنند و بدانند که چگونه خود را تکثیر کنند.
تا اینجای کار و مطابق فرمایش شما، از آنجا که اتمهای سازنده همه اجسام جنبش دارند (چه بی جان مانند سنگ و سلول مرده و چه جاندار مانند سلول زنده)، نتیجه میگیریم که جنبش الکترونی اتمهای یک جسم، عامل جاندار بودن آن جسم نیست. در ابتدا دو پرسش:
الکترونهای اتمهای یک سنگ، انرژی مورد نیاز برای جنبش را از کجا کسب میکنند؟
این الکترونها از کجا میتوانند تشخیص بدهند که باید جذب چه هستههائی شوند و با چه سرعتی و در چه مداری گردش نمایند؟ [/HR]در ادامه:
سپس نتیجه گیری کردید: به دلیل اینکه اتم ها همه دارای جنبش هستند فقط بعضی از این اتم ها قدرت این درک را دارند. پس چیز مادی ای کشف نشده است که باعث شود انها هوشمند عمل کنند و بدانند که چگونه خود را تکثیر کنند.
برای بررسی صحت استنتاج شما، ابتدا باید موارد زیر انجام شود:
اول: بتوانید بیان کنید کدام اتمها قدرت درک دارند و کدام اتمها ندارند. (نام ببرید)
دوم: از مقایسه ساختاری اتمهائی که قدرت درک دارند و آنهائی که ندارند، بتوانید ثابت کنید که تفاوت این دو گونه اتمها، مادی نیست.
سوم: بتوانید ثابت کنید که عامل حیات فقط آن قدرت درک است و نه چیز دیگر.
سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از جناب mohammadsadegh1 و حسن نظر ایشان
خلاصه بحث من در مورد روح و مسائل متافیزیک این است از کوزه همان تراود(طراود) که در اوست
جسم و جان ما برگرفته از همین آب وخاک زمین است پس هر آنجه که از آن برمیآید چه به فرم جثه و شکل بدنمان چه به صورت کارکرد افعال یا اندیشه های ما، همگی ؛زمینی و خاکی است
اگر در این جا به این پیوستگی شخصیت یا اراده هایی که از این تعاملات استنتاج میشود روح یا نفس یا جوهر بگویید باز هم زمینی و مادی است
ولی در باورهای دینی عقیده بر این است که بر این پیکره خاکی روحی دمیده شده که تجلی آن رفتار و حیات و زندگی است و الآ با فراهم بودن همه جزییات، حیاتی در یک سلول یا یک بدن حاصل نمیشود
و میگویند :اگر نه این است که ما (معتقدان به روح) میگوییم،! همه اجزا را گردآوری کنید متوجه میشوید، که قلب تپنده حیات در آن سلول یا بدن پا نمیگیرد
بالتبع این دانش نوین زیست شناسی تازه و جوان است برای فراهم آوردن آنچه را که طبیعت حداقل در زمین 4 ملیارد سال تلاش کرده است بسیار زود است با تکنولوژی و دانش امروزی بتوان با این چند دهه به مقابله آن چند ملیارد سال رفت
ولی به کمک دانش میتوان تجربه های سخت و طولانی طبیعت را سرمشق قرار داد و بسار زودتر از چند ملیارد سال !! به چنین ابداعی دست زد
غیر از این برای اثبات روح از خواب و رؤیا مدد میگیرند: که مشاهداتی در خواب هست که با تجربیات و دانش فرد همخوانی ندارد پس نیرو یا روحی در فضا یا مدیاهایی دیگر سیر و سلوک کرده که به چنین دست آوردی رسیده
ولی پژوهشها یا کاوشهای روانشناسی و اعصاب برای هر کدام دلایل میآورند و آنرا توجیه میکنند
بعد تجربه های از مرگ برگشتگان را میگویند
باز در اینباره بعضی از پژوهشگران میگویند که ان افراد به واقع نمرده بودن و تمامی فعالیتهای حیاتی آنها متوقف نشده بوده
پیشگوییها ،یا احضار ارواح ،تسلط بر اشیاء و دیگر موارد را که عنوان میکنند
میگویند اینها را که میگویید در زیر نظر دانشمندان و در محیط علمی دوباره تکرار کنید و حتی جایزه تعیین کرده اند ؛ برای کسانی که چنین ادعاهایی دارند
پیوستگی شخصیت را حجتی برای روح میآورند ولی سیر بعضی از بیماریها یا حوادث مشخص میکند که وجود و شخصیت ما بیش از این حرفها پایش روی پوست گردو ست و حتی چند پاره هست و این شخصیت که ما از خود داریم برآیند فعالیت قسمتهای مختلف مغز و اندام های حسی و سایر قوای انسان است
در این باره جناب استوار اندیشه ای در سر دارند که البته بنده مطلب منسجم ایشان را نیافتم شاید به اندازه ، تلاش و جستجو نکرده ام
هر چند با ایشان در نتایج و نظرات هم رأی نیستم ولی با طرز تفکر ایشان آشنایی دارم چرا که درگذشته برای تبیین روح اندیشه هایی داشتم که در بعضی موارد هم خوانی هایی داشته
به نظر من مغز ما پدیده ای استثنایی از محصولات تکامل هست موجودات مختلف هر کدام عضو یا اندامی از خود را در طول تکامل پرورش داده اند که به آنها قدرت سازگاری به محیط وداده است وتا بتوانند از مصائب محیط بیرون خود را حفظ کنند اندامها یا حواس موجودات گوناگون شاهد این ماجرا هستند
مغز ما دارای حافظه شده رویداد ها را ثبت میکند و اقدام به پیشگویی میکند و آنچه را که نمیبیند یا نمیشنود هم صحنه سازی میکند به همین خاط است که توانسته در مشکلات جان خود را نجات بدهد ولی همین خصیصه ارزشمند گاهاً در بعضی موارد موجب توهمات یا خطاهای دید یا شنیداری میکند
بگذریم منظورم این است که مغز ما پیچیدگی های زیادی دارد که توانایی های عجیبی برایش فراهم آورده شاید در بعضی از افراد این پیچیدگی به کمک دانش و سلوک رفتار ساختار مغز را به گونه ای آماده سازد که شایسته پذیرش بعدی دیگر از ابعاد کند شاید حلول آن بعد یا نشئه در چنین مواردی روح باشد ما در این مقام نه نمیتوانیم چنین احتمالی را رد یا اثبات کنیم زیرا آنرا که خبری شد خبری باز نیامد احتمالاً جناب استوار چنین اندیشه ای دارند
بدین ترتیب منظورم این است که روح یک چیز اکتسابی است تا یک موهبت انتصابی
هر چند اگر جنین باشد شاید به قول جناب استوار منکران روح بگویند فراهم آمدن این خصیصه هم باز مربوط به نیرو یا میدانها و یا انرژی هایی مادی باشد که ما هنوز بدانها دانش نداریم
پیروز و موفق باشید
تا اینجای کار و مطابق فرمایش شما، از آنجا که اتمهای سازنده همه اجسام جنبش دارند (چه بی جان مانند سنگ و سلول مرده و چه جاندار مانند سلول زنده)، نتیجه میگیریم که جنبش الکترونی اتمهای یک جسم، عامل جاندار بودن آن جسم نیست. در ابتدا دو پرسش:
الکترونهای اتمهای یک سنگ، انرژی مورد نیاز برای جنبش را از کجا کسب میکنند؟
این الکترونها از کجا میتوانند تشخیص بدهند که باید جذب چه هستههائی شوند و با چه سرعتی و در چه مداری گردش نمایند؟
[/HR]در ادامه:
سپس نتیجه گیری کردید: به دلیل اینکه اتم ها همه دارای جنبش هستند فقط بعضی از این اتم ها قدرت این درک را دارند. پس چیز مادی ای کشف نشده است که باعث شود انها هوشمند عمل کنند و بدانند که چگونه خود را تکثیر کنند.
برای بررسی صحت استنتاج شما، ابتدا باید موارد زیر انجام شود:
اول: بتوانید بیان کنید کدام اتمها قدرت درک دارند و کدام اتمها ندارند. (نام ببرید)
دوم: از مقایسه ساختاری اتمهائی که قدرت درک دارند و آنهائی که ندارند، بتوانید ثابت کنید که تفاوت این دو گونه اتمها، مادی نیست.
سوم: بتوانید ثابت کنید که عامل حیات فقط آن قدرت درک است و نه چیز دیگر.
در نتیجه علم به این نرسیده که چگونه اتم ها هوشمند هستند.
یعنی چگونه از یک موجود مرده به نام غذا و .... یک موجود زنده بیرون می آید.
و ما از ان به عنوان روح تعبیر میکنیم.
اگر دوست داشته باشید روی استدلالات دیگر بحث کنیم.اگر علم به این قضیه پی برده است من دوست دارم بشنوم.
در نتیجه علم به این نرسیده که چگونه اتم ها هوشمند هستند.
یعنی چگونه از یک موجود مرده به نام غذا و .... یک موجود زنده بیرون می آید.
و ما از ان به عنوان روح تعبیر میکنیم.
الان این جواب پست شماره 197 حقیر بود؟؟! :Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
باشه. اشکالی نداره. دوباره میپرسم:
در ابتدا دو پرسش:
الکترونهای اتمهای یک سنگ، انرژی مورد نیاز برای جنبش را از کجا کسب میکنند؟
این الکترونها از کجا میتوانند تشخیص بدهند که باید جذب چه هستههائی شوند و با چه سرعتی و در چه مداری گردش نمایند؟
برای بررسی صحت استنتاج شما، ابتدا باید موارد زیر انجام شود:
اول: بتوانید بیان کنید کدام اتمها قدرت درک دارند و کدام اتمها ندارند. (نام ببرید)
دوم: از مقایسه ساختاری اتمهائی که قدرت درک دارند و آنهائی که ندارند، بتوانید ثابت کنید که تفاوت این دو گونه اتمها، مادی نیست.
سوم: بتوانید ثابت کنید که عامل حیات فقط آن قدرت درک است و نه چیز دیگر.
الان این جواب پست شماره 197 حقیر بود؟؟! :Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
باشه. اشکالی نداره. دوباره میپرسم:
این همان ادله اثبات وجود روح است که من میخواستم به همینجا برسیم.چیزی که شما و دانشمندان نمیدانید چرا اتفاق میوفتد.
شما تا به اینجا هم از نظریه های زیادی بحث کردید مثلاً الکترون به دور هسته ای که توش پروتن و نوترن هست میچرخد.
اتم ها قدرت درک ندارند.در نتیجه چیزی به نام روح به آنها قدرت درک میدهد تا بدانند که چگونه به هم متصل شوند و اتم های دیگر را گرفته و مانند خود بسازند.
اگر روح نباشد.در نتیجه یک سنگ هم باید بتواند این هوش را داشته باشد.یا اینکه هیچوقت یک سلول نمیرد و اتم ها دوباره بتوانند خود را ترمیم کنند و دوباره کنار هم قرار بگیرند.
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
دقیقاً سه تا استدلال وجود دارد.
بنظرم یکی یکی بحث کنیم.
استدلال اول:
موجودی که جان دارد یا انرژی ای که از هر منبعی خارج میشود در واقع زندگی و طول عمرش بستگی به منبع انرژی اش دارد.وقتی منبع انرژی خارج شود در واقع عمر ان موجود هم به پایان میرسد و دیگر فایده ای نخواهد داشت مگر آنکه دوباره آن منبع به جای خود برگردد.
مثلاً برق منبع انرژی کامپیوتر است.کامپیوتر بدون وجود انرژی ای مثل برق بی فایده خواهد بود.برق باعث میشود که کامپیوتر روشن شود به محض قطع شدن برق تمامی وسایل برقی از کار میوفتند.
یا باطری ماشین حساب.
یا زنده بودن زمین وابسته به خورشید هست.
هر چیزی که دارای جنبش باشه منبع انرژی ای داره که اونو به حرکت در اورده.
حال سوال برای رسیدن به جواب:
منبع انرژی جان ادمی یا یک سلول چیست؟این انرژی از کجا می اید باعث میشود یک موجود زنده زندگی کند و تولید مثل کند؟
سلام و عرض ادب.
جواب:
انرژیهای مورد نیاز سلولهای بدن: انرژی شیمیائی و الکتریکی.
منبع تولید این انرژیها: مواد غذائی
اصطلاحات كمك چنداني به ما نميكنند .
توضيح مختصري من باب اين درخواست در پست بعدي ارسال كرده بودم :
اونم به اين خاطر كه در گذشته ديدم ساليان سال اكثر مردم بر اين باور بودن
كه هر موجودي به نام جن شيطان است و ترسناك و شيطان فقط همون ابليس و ابليس جني بوده كه فرشته شده و
يا هر موجودي بالداري در رويا فرشته اس و خوب و ....
نبايد مانع بحث خوب شما مي شدم . اما اينم يه جور انجام وظيفه اس ...
با عرض معذرت .
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
آیا یک سلول میتواند تا ابد با غذا زنده بماند؟خیر.حتی اگر تمامی انرژی هایش به طور کامل به آن ارسال شود.
پس غذا و انرژی الکتریکی وشیمیایی نمیتواند عامل اصلی زنده ماندن سلول باشد.اینها فقط تامین نیاز های مادی سلول است.
اگر همه را هم برای سلول فراهم کنید باز هم بعد از مدتی سلول میمیرد.علتش چیست؟
سوال بعدی اینکه آیا بعد از اینکه سلول مرد با غذا و انرژی الکتریکی و .... میتوان آن را زنده کرد؟
سلام و عرض ادب
علتهای بسیار زیادی برای مرگ سلول و جود دارد همانطور که دلایل و هماهنگی های بسیاری برای زنده ماندن و بوجود آمدن سلول و جود دارد
به طور خلاصه
تغییرات حرارت
تغییرات در pH محیط یا درون سلول
نا متعادل بودن میزان اکسیژن و گازکربنیک
نامناسب بودن موادغذایی و معدنی لازم
عدم اتضال با سایر سلولها به خصوص برای سلولهای تخصصی ارگانهای مختلف
عدم تحریک های بیرونی اعم از عصبی یا هورمونی بازهم به خصوص برای سلولهای تخصصی
یورش ویروسها یا میکروبها و تکثیر آنها در سلول
از کار افتادن ارگانهای مختلف درون سلولی به علت استهلاک پیوندهای شیمیایی
بروز جهش و یا اشتباه در بازخوانی کدهای ژنتیکی درون هسته سلول
و هزاران از این جزئیات دیگر... که اگر یادتان باشد در خرداد سال قیل در پست 363 صفحه 37 تاپیک نظریه تکامل کتاب دو جلدی« زیست شناسی» خدمت شما و دیگر دوستان معرفی کردم که علاوه بر جزییاتی از تکامل بحث عمده ای هم در مورد نشو و نمای سلول ارائه میکند
http://www.askdin.com/thread943-37.html#post230344
در بیشتر موارد پاسخ شما خیر است که بسته به شدت ساخت و ساز سلولی و نوع سلول دارد
سلولهای قلبی کمترین فرصت برای برگشت به حیات را دارن حدو 4 تا 6 دقیقه بعد سلئلهای عصبی ئ در انتها سلولهای استخوانی و غضروفی قرار دارند
در کل بسته به ایت دارد که در وقفه حیات چه مقدار آسیبهای درون سلولی غیرقابل برگشت روی داده و یا ارتباطهای با سایر سلولهای مجاور یا کلیت عصبی هورمونی و عروقی با کل بدن چقدر آسیب دیده است
پیروز و موفق باشید
سلام و عرض ادب.
درون هر سلول، در انتهای کروموزومهای درون هسته (که بیشتر dna سلول درون آنها سازماندهی شده است) بخشهای به نام تلومر وجود دارد.
وجود تلومر برای محافظت از ژنوم اهمیت حیاتی دارد و کاهش زیاد طول تلومر منجر به از بین رفتن اطلاعات ژنتیکی شده و در نهایت مرگ سلول را به همراه دارد.
پس از اینکه کاهش طول تلومر به حد بحرانی برسد، فرکانس بالائی از نوترکیبیهای کروموزمی مشاهده میشود و همین امر عامل سالخوردگی و نهایتا نابودی سلول است.
کاهش طول تلومر یک امر برگشت ناپذیر است. همانطور که بعضی واکنشهای شیمیائی مانند احتراق یک امر برگشت ناپذیر هستند.
بنابراین وقتی تلومر یک سلول کوتاه شد و وقتی یک قطعه چوب سوخت و خاکستر شد، بدلیل اینکه این امور یکطرفه و بازگشت ناپذیر هستند، نمیتوان فرآیند معکوسی برایشان متصور شد.
لذا خروجی این استدلال شما، نمیتواند فقط وجود روح باشد.
سلام و عرض ادب.
با سپاس از شما بابت این پیشنهاد.
فکر کنم منطقیترین ایده همین باشد. چیزی که بسیار بر آن تکیه میشود برای اثبات روح همین خواب است.
ما که پایهایم. :ok:
سلام و عرض ادب.
به نظر حقیر، تعریف آبی رنگ واقعیتر و ملموستره.
تعریف قرمز رنگ به علت استفاده از کلمه حیات، ممکنه متهم به مصادره به مطلوب بشه.
سلام و عرض ادب.
جناب محی الدین، با توجه به مطلبی که در پست 160 عنوان کردم، شاید منطقیتر این باشه که روی تعریف آبی رنگ بحث بشه.
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
دوست عزیز.
باز هم که متوسل به نظریه شده اید.
حتی تا dna نظریه می باشد بعد از آن هم تازه نظریه های زیادی در مورد dna وجود داشته اند و بهترینش را انتخاب کرده اند.
اینها توجیهات علمی هستند.
ببینید ما در ماده اصلاً چیزی به عنوان ماده شیمیایی نداریم.وقتی دو اتم با هم ترکیب میشوند در نتیجه باید بتوان آنها را از هم جدا کرد.این خاصیت ماده است.
پاسخ سوال من داده نشد.چیزی که باعث زنده ماندن سلول میشود چیست؟اینهایی که شما گفتید نیاز های سلول است.چه چیز در اتم ها و مولکول ها باعث میشود که سلول زنده بماند؟
آهن و سنگ هم اتم و مولکول دارند.سلول هم اتم و مولکول دارد.
اما فرق این دو در این است که سلول مایحتاجش را تامین میکند وگرنه میشود سنگ.
حال پاسخ بدهید که چه چیزی باعث میشود که فرق باشد بین سنگ و سلول؟
فرض کنین که یه سطل آب داریم ... یه شیلنگ و میخواهیم محتویات درون سطل آب رو تخلیه کنیم ...
کاری که میکنیم این هست که شلنگ رو میزاریم توی سطل آب و میک میزنیم ...
این عمل باعث میشه سیستم راه اندازی بشه ...
و موجود زنده بشه ...
عین این عمل رو در ماشین های قدیمی داشتیم که از اون به عنوان هندل زنی یاد میشه ...
حتی خیلی موقع ها تو ccu قلب شخص از کار میوفته و دکترها قلب بیمار رو هندل میزنن ... چون اگر سیستم وای سه .... دیگه وایساده ...
نمیتونیم از اینکه یه موجود زنده هست نتیجه بگیریم حتما چیزی به نام روح وجود داره که اون رو زنده نگه داشته ...
ممکن هست اتم های اکسیژن و کربن و هیدروژن در ترکیبی خاص با همدیگه قرار گرفته باشن ...
و توسط خالق یک بار هندل زنی شده باشن ...
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
برای تخلیه اون سطل شما کمک کردید.
آیا سلول از چیزی کمک میگیرد؟
سلول از بدر تولد وظیفه اش را خوب میداند.
همه سلول ها از ساختاری به نام کروموزوم و دی ان ای تا جایی که ما اطلاع داریم اتم و مولکول و....
سنگ هم از این اتم و مولکول تشکیل شده است.
اما سنگ کاری انجام نمیدهد.اما سلول وظیفه خود را میداند.
از کجا میداند؟
آیا اگر ما تمامی اتم ها و کروموزوم ها را به صورت بزرگ شبیه سازی کنیم میتوانیم یک سلول بزرگ بسازیم که وظیفه خود را بداند؟
در نتیجه اگر بعد از مرگ هندلش از کار میوفتد باید بتوان دوباره هندلش را بکار انداخت.
کسی که کربن و اکسیژن و هیدروژن رو کنار هم گذاشته و سخت افزار سلول رو بوجود آورده ...
برنامه ای کامپیوتری نوشته که چجوری اون سلول رشد کنه ... چجوری تکثیر بشه و ...
که اون برنامه در درون dna ذخیره شده ...
در حقیقت وجه تمایز موجودات زنده با یکدیگر ... Dna اونها هست ...
اونجور که یادمه ... Dna انسان و گاو تا 90 در صد شبیه همدیگه و تا 96.5 درصد با گوریل همریختی داره ...
به هر حال ... این الگویه رشد و تکثیر که فرمولش در درون dna ذخیره شده چیزی ثابت شده هست ...
اما هنوزه که هنوزه دانشمند ها نتونستن سلول زنده رو با کنار هم قرار دادن کربن و اکسیژن و هیدروژن بوجود بیارن ...
در ضمن فرض کنین شما دارین ماشینی رو طراحی میکنین ...
با طریقه طراحی کردن هر یک از عناصر ... و ساختمان و جنسی که برای هر یک قائل میشین ....
وظایف هر عنصر رو در درون ماشین تعیین میکنین ...
پس میتونه سلول روح نداشته باشه ...
بلکه خالق طوری سخت افزار سلول رو درست کرده باشه ...
که هر قسمت سره جایه خودش بوده باشه ...
و یک بار توسط خالق هندل زنی شده باشه .
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
بزرگوار.
ما داریم برای اثبات روح برای مادیگرایان حرف میزنیم وگرنه کسی که به خدا اعتقاد دارد به روح هم اعتقاد دارد زیرا خود خداوند میفرماید که از روح خود در انسان دمیدم.
شما برای رد حرف های من میگویید که خداوند هندلش را زده.خوب بزرگوار اینکه برای آنها دلیل نمیشود.
یا باید خدا را قبول داشته باشد یا نه.
اگر دارد که هیچ.اگر ندارد نمیتوانیم بگوییم که این انرژی را خدا بوجود اورده چون نمیپذیرند.
آنها باید دلیلی برای اینکه یک سلول چگونه کار میکند داشته باشند.
در نتیجه آنچه که باعث زنده ماندن یک سلول میشود مواد غذایی و تامین نیاز های مادی اش نیست.
بلکه انرژی ای است که باعث جنبش مولکول ها میشود و این جنبش ها دقیق و با نظم می باشد.
حال باید دلیل بیاورند که این جنبش ها چگونه بوجود می آید و اگر خودبخود بوجود می آید باید بتوان به صورت دستی هم یک موجود مرده را زنده نگه داشت.
موفق باشید.
سلام ...
ببخشید ...
من فکر کردم که خالق رو قبول داریم و میخواهیم ببینیم که روح چی هست ... و آیا روح هست که باعثه زنده موندن انسان میشه یا نه ....
مثله برخی تاپیک ها که سوال کننده به خدا اعتقاد داره ... ولی فلسفه حکمی رو نمیدونه ...
اگر موضوع رو به بیراهه بردم عذر میخوام ...
سلام و عرض ادب
پاسخ ما به تمام سؤالهای شما
اول اینکه از شما تمنا میکنم در افزایش سطح و عمق مطالعات خود تلاش کنید
دوم اینکه پیچیدگی
پیچیدگی ساختار یک سنگ با یک شئ بیجان با حتی یک ویروس بسیار متفاوت است
پیچیدگی ساختمان یک ویروس آنقدر زیاد است که کمتر ساخته ها و یا اشیاء موجود در اطرافتان بتواند با آن برابری کند
سوم همان قوانین طبیعی ساده و جهانگیر فیزیک
همانظور که حکم به سقوط یک سنگ در اثر جاذبه میکند گردش خون یا فعالیت مغزی را هم پدید می آورد
چهارم شرایط حیات
یعنی فراهم بودن تمام ارگانهای پیچیده درون سلولی و جاری بودن فوانین فیزیک و شیمی که منجر به تعامل اجزاء سلول و پدید آمدن حیات میشود
من سؤالهای شما را در جهت خلاف مطرح میکنم
اول اشکال شما :
به طور خلاصه منظور شما این است تا اراده ای حیات بخش و یا یک انرژی منسجم کننده نباشد حیاتی در سلول به فرض اجتماع شرابط درون سلولی بوجود نمیآید
اول که تا بحال شرایط تکنولوژی بشر تا بدین حد نرسیده که بتواند تمامی ارگانلهای درون سلولی را بسازد
ولی تلاشهایی را مشابه مهندسی معکوس در دستکاری ژنتیکی و تولید ویروسها یا میکروبهایی با ژنوم دلخواه انجام داده است و از آنها در درمان و یا پژوهشهای پزشکی یا کشاورزی استفاده کرده است
بعد اگر اراده حیات بخش و یا انرژی منسجم کننده ای وجود دارد چرا شاهد مستقیمی از تنوع حیات بر پایه ای غیر از کربن و آب نیستیم
چرا که وفور شرایط غیر مساعد حیات بر پایه آب و کربن بسیار فراوانتر از شرایط خاص و استثنایی زمین فعلی ما هست
پیروز و موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
من نمیدونم چرا تا طرف مقابلم توی پاسخ دادن مشکل براش ایجاد میشه میگه برو مطالعه کن بعد بیا.
من دارم سوال میکنم و مطالعاتی که داشته ام برای من قابل قبول نبوده اند.چرا که آنها فقط از نظریات خود پیروی میکنند یه یک علم اثبات شده.
اگر بشر پیشرفت نکرده و به این حد نرسیده پس نمیتواند در مورد این علم نظر بدهد.هر وقت پیشرفت کرد و برایش اثبات شد که چنین است آنوقت برای اینکه مردم را با نظریات خود گمراه نکند میتواند در این باره صاحب نظر باشد.
شما به کربن و آب خالی یک موجود زنده اطلاق میکنید؟خیر.در حالی که خودتان گواه هستید که اکثر چیزها از این دو تشکیل میشوند.
پس چه چیز باید جاندار شدن و جنبش بین مولکولی اینها میشود؟من جواب این سوال را میخواهم.این جنبش مولکولی از کجا می آید؟
دقیقاً بعد از مرگ سلول چرا این جنبش از بین میرود؟خوب سلول چه ربطی به جنبش های مولکولی خود دارد؟چرا باید این مولکول ها بعد از مرگ سلول از حالت جنبش خود باز ایستند؟چه چیز باعث میشود این جنبش تا زمانی ادامه یابد و بعد از یک ناهنجاری بایستد؟این مولکول ها هوشمند هستند؟
سلام و عرض ادب
دو احتمال هست
1 سؤال شما نامفهوم است
2 برداشت متفاوتی از طرح سؤال شما میشود
تا زمانی که به طور علمی نمیتوانیم بر نظریات خرده بگیریم یا اینکه مستندات و مشاهدات و آزمایشها و یا شیوه تحقیق آنها را بدون پشتوانه اعلام کنیم متأسفانه چاره ای برای دیگران نمیماند که نظر مقابل یا مخالف شما را نپذیرند
در بحث تکامل به شما گفتم شما میتوانید هر عقیده یا باوری را پذیرا باشید ولی اینکه بخواهید به دیگران بقبولانید چاره ای جز روش علمی ندارید
مسلم بشریت پیشرفت کرده و با پیشرفت دانش نادانی های ما بیشتر آشکار میشود و باورهای قدیم ما را بیشتر به چالش میکشد
ولی دلیل بر باقی ماندن بر باورهای قدیم نیست
قوانین جهان شمول فیزیک
قبلاً هم گفتیم ناتوانی و یا مرگ سلولی در اثر استهلاک پیوندهای شیمیایی درون سلولی ناتوانی در صحت بازخوانی از ژنوم های هسته و هزار علت دیگر است
پستهای 157 اینجانب و 158 استوار گرامی را مطالعه کنید
در سلول مرده شما اگر نظم سلولی را باز گردانید و تعامل سلول را باز گردانید شما بار دیگر حیات را به سلول بازمیگردانید
مثل باز پیوند شدن اعضایی که از بدن قظع میشوند و یا پیوند اعضای افراد مرده (قرنیه و یا استخوان و غضروف) و یا اعضاء حیاتی قلب و ریه و کبد و کلیه افراد مرگ مغزی
موفق باشید
سلام و عرض ادب.
شما تصور نمودهاید چون روند تعیین ساختار این مولکول کند بوده، پس وجود آن فقط یک نظریه هست!!
کشف مولکول DNA ، نظریه نیست. امیدوارم حداقل تفاوت کشفیات و نظریات را بدانید.
برای اینکه از نگرانی بیرون بیایید، اینهم لینک مشاهده مستقیم مولکول DNA خدمت شما:
http://www.mehrnews.com/detail/News/1755613
:Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
انشاالله همت کنید و در مورد عناصر شیمیائی مطالعه نمائید.
درجه حرارت مناسب، مواد غذائی، حفظ ژنوم سلولی، ...
عناصر شیمیائی سازنده آنها.
چیزی که از آن به خواندن ذهن دیگران تعبیر میشود، (و در واقع به بیان صحیحتر باید خواندن حافظه نام برده شود) میتواند هم در بیداری و هم در خواب اتفاق بیفتد.
در مثالی که بیان کردید آنها میدانستند فرزندشان دختر است و نامش را نیز به احتمال قوی انتخاب کرده یا حداقل در آرزوی چنین نامگذاری بودهاند.
چیزی که اتفاق افتاده، تنها یک اتصال تصادفی بین امواج مغزی شما و حافظه مثلا مادر آن نوزاد بوده.
اتصالات اینچنینی برای تبادل اطلاعات فقط در حالت هم فرکانس رخ میده.
مطالب فوق را جدی نگیرید. تخیل حقیر بود
سلام
ببخشید که وسط بحث بشدت علمی مسائل غیر علمی داره مطرح میشه
بزاریدش به حساب زنگ تفریح و اگهی بازرگانی :khandeh!:
بزرگوار تا جایی که من اطلاع داشتم انها از جنسیت فرزندشان خبر نداشتند و چون قبلا چها تا دختر داشتند
طبیعتا باید در ارزوی فرزند پسر باشند و نام پسرانه هم انتخاب کنند
و یک سوال
کسانی که ادعای خواندن ذهن دیگران را دارند پس باید ذهن کسانی را فقط بتوانند بخوانند که هم فرکانس باشند
از کجا از قبلمی توانند تشخیص دهند که با چه کسی هم فرکانس هستند ؟ تا یک وقتی جلوی مردم در انجام تردستی
ابرویشان نرود ؟
موفق باشید
سلام
اگر بخواهم تعریف شما رو اصلاح کنم بهتره به جای کلمه مشاهده بگویید مشاهده و انجام یکسری وقایع و اتفاقات که ...
اما در تعریف دوم
نوعی حیات در فضایی شناخته و ناشناخته ....
موفق باشید
سلام
فکر می کنم اگاهی انسان در حیات نوع دوم از نظر شما و تعریف شما بسیار ضعیف تر از حیات نوع اول است
و حتی این اگاهی به اختیار انسان نیست
و چه بسا این اگاهی ها دروغی و خرافی و یا شیطانی باشد
موفق باشید
سلام و عرض ادب.
چیزی که بیان کردم صرفا یک توجیه بود.
چیزی هم که الان بیان میکنید یک احتمال است. الله اعلم
یکی از عوامل تغییر فرکانس امواج مغز، خواست و اراده هست. خواستن توانستن است.
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
تصویری که از دی ان ای منتشر کردند باعث نمیشه نظریه اونا در مورد دی ان ای اثبات بشه چرا که اصلاً توی تصویر چیزی مشخص نیست.و اون تصویری که توی سایت مورد نظر شما خیلی واضح نشون داده در اصل همون نظریه اونا هست که دو استوانه سیلیکونی رو به هم متصل کرده یعنی تصویر ساختگی هست.
تصویر اصلی اون تصویر برفکی هست که مشاهده میکنید.اگر تونستید ساختارش رو ببینید مارو هم خبر کنید.
دی ان ای قبلاً به وسیله اشعه ایکس تصاویری از اون گرفته میشده اونم به شکل چیز عجیب و قریب!!!!شما میتونید توی ویکی پدیا نظریه که چه عرض کنم حدس اونا رو در مورد ساختار دی ان ای رو مطالعه کنید.
ما هم میدونستیم که دی ان ای یک ساختار مارپیچی و از توی عکس تا حدودی مشخصه که چیه و اینکه قبلاً کشف شده من حتی فیلمش رو هم دیدم که وقتی یک سلول تقسیم میشه کروموزوم ها مشخص میشن.
نتیجه اینکه این پاسخ شما جواب سوال بنده نیست.به هر حال من با چگونگی جنبش اتم کار دارم.همون چیزی که یک موجود زنده رو متمایز از یک موجود مرده میکنه.این جنبش و جهش از کجا میاد؟
پاسخ دیگه ای ندارید؟شماکه دم به ثانیه دارید میگید برید مطالعه کنید.
اگر پاسخ دارید بسم الله.
اتم ها به وسیله یک پیوند که اسمشو گذاشتن پیوند شیمیایی که نمیدونن چی چی هست و فقط بلدن نظر بدن به هم متصل میشن.
تا اینجا که هیچ.
یه سری پیوند ها اسمشو کوالانسی و یونی و .... که نمیدونن چی چی هست و فقط در موردش نظر دادن که بله اینطوریه.
تا اینجا هم که هیچ.
خلاصه اینکه ای هیچ زبهر هیچ بر هیچ مپیچ.
اینا تا مارپیچ کروموزوم رو بزور تونستن ببینن تازه نتونستن ببین توش چیه.حالا بحث مولکولی و اتمی پیش اومد که همش نظریه هست که اگر بخوام بحث رو از این به بعد پیش بگیرم احساس میکنم باید با تخیلات یه سری دانشمند روبرو بشم.
----------------------------------
مهم نیست که تونستن اتم و مولکول رو ببینن.چون دیده باشن هم باز پاسخ سوال بنده پا بر جاست که اینا چطوری تونستن زنده بمونن.
سنگ هم از اتم و مولکول تشکیل شده و سلول هم همینطور.
در نتیجه سلول جان داره و مایتاجش رو تامین میکنه ولی سنگ نه.
اگر یک آب رو بجوش بیاری تا زمانی که جوش هست مولکول ها در حال جنبش هستند.
ولی یک سلول از وقتی تقسیم میشه جنبش داره تا زمانی که بمیره.
چی باعث میشه این جنبش ها باعث بشن که بتونه مایحتاجش رو تامین کنه؟اینهمه مولکول مثل مولکول های سنگ که تکان نمیخورن.خوب اینا هم تکان نخورن.
من نمیخوام با این قضیه خدا رو اثبات کنم ها.
ولی یه چیزی باعث شده که این مولکول ها هوشمند عمل کنند.حتی اگر بخوان کروموزوم رو تشکیل بدن باز هم دارن خیلی هوشمند عمل میکنن.
درجه حرارت مناسب، مواد غذائی، حفظ ژنوم سلولی و ...
خوب این مولکول ها و اتم ها از کجا فهمیدن که به این چیزا نیاز مند هستند و باید اونا رو تامین کنند و از کجا میدونن که اگر تامین نکنن میمیرن؟
جواب هاتون واضح نیست.
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
بالاخره بعد از اینهمه بحث یکی متوجه شد که میخوام چی بگم.
خوب دوست گرامی تا حالا کسی تونسته اینکارو بکنه؟
سلام و عرض ادب
تا بحال سلول مرده را کسی زنده نکرده است
ولی سلولی که فعالیتش را از دست داده بله
ولی یکی از زمینه های پژوهش به کمک نانوتکنولوژی احیاء سلولها یا بافتهای مرده است
اگر پیشرفتهایی در این زمینه صورت بگیرد
درمان مناسبی برای بیماریهای حمله قلبی سکته های مغزی قطع نخاع آلزایمر و پارکینسون بدست می آید
در ابداع وسایل نانو اقدامات اولیه ای تحت عنوان تولید [h=1]Acta Biomaterialia صورت گرفته به این مقاله رجوع کنید[/h]http://www.journals.elsevier.com/acta-biomaterialia/
صد البته پیش زمینه هایی هم در سطح دانشگاهی صورت گرفته به این مقاله مراجعه کنید
http://www.cientifica.com/resuscitating-dead-cells-and-tissues-progress-in-the-adoption-of-nanotechnology-in-regenerative-medicine-and-tissue-engineering/
هر چند دست آورد ملموس و قابل اتکایی نداشته و لی مسلماً یکی از خواستهای بشری در درمان بیماری ها همین احیاء سلول می باشد
پیروز و موفق باشید
سلام و عرض ادب.
آیا شما در سایت اسکدین کاربر دیگری بجز خودتان سراغ دارید که مکرر به وی توصیه شده باشد برای افزایش سطح اطلاعات علمیش؟
ما پاسخ شما را در رابطه با چرائی مرگ سلول دادیم. منتها چون تفاوت میان کشف علمی و نظریه علمی را نمیدانید، گمان میکنید پاسخی به شما داده نشده.
به نظرم نیازی به این رویاروئی نیست.
شما در مورد همان عناصر شیمیائی مطالعه کنید. آنگاه متوجه اشتباه علمیتان در بیان این جمله شگرف میشوید:
[/HR]
این پرسش شما بود:
و حقیر پاسخ دادم:
این پاسخ اگر نیک در آن بنگرید، واضح است.
منتها برای اینکه وضوحش را متوجه شوید، نیاز است که در رابطه با عناصر شیمیائی مطالعه نمائید.
[/HR]
جنبش اتمها، از جنبش ذرات بنیادین تشکیل دهنده آنها ناشی میشود.
همه اتمها جنبش دارند. اتمهای یک سنگ، اتمهای فلزات، اتمهای تشکیل دهنده سلولها و ...
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
نه.مگر کسی بغیر از بنده در حال بحث با شما هست؟
دوست عزیز.یک عنصر شیمیایی از نظر بنده تا جایی که در دبیرستان به ما یاد داده اند یعنی ترکیبی که قدرت بازگشت آن به عنصر قبلش ممکن نیست.
مثلاً وقتی کاغذ اتش بگیرد دیگر به حالت اولیه بر نمیگردد.
اما در مولکول و اتم اینطور نیست.یعنی وقتی سلول مرد چیزی مثل آتش سوزی نیست.بلکه ایستادن جنبش مولکولی است حالا به هر دلیل.
همان سلول ها مواد غذایی مورد نیازشان را که شیمیایی است گرفته و اتم های آنها را جدا ساخته و آنها را با هم ترکیب میکنند و به همین طریق تکثیر پیدا میکنند.یعنی از اتم های مواد غذایی گرفته و آنرا آنطور که میخواهند تشکیل میدهند.البته این نظر بنده است.
اما چه چیز باعث جنبش مولکولی این ها میشود سوالیست که به این آسانی نمیتوان پاسخ ان را داد.
اتم ها شیمیایی نیستند بلکه فقط پیوند هایی که انها را به هم متصل میکنند به عنوان پیوند شیمیایی شناخته میشوند.البته این هم مشخص نیست چون کسی آن را ندیده.
اصلاً چرا از سنگ مثال بزنم؟از یک سلول مرده مثال میزنم.
ببینید من میدانم که در سلول مولکول و اتم و .... وجود دارند.
اما چه چیز باعث میشود که این اتم ها به حرکت در ایند و سلول از مواد غذایی که میگیرد استفاده کند؟مگر عقل دارد؟از کجا میفهمد که باید با اتم ها و موادی که در دسترس دارد اینگونه استفاده کند؟
در بین جنبش ها جنبش ماده ای که ما به آن موجود زنده اطلاق میکنیم با بقیه متفاوت است.
اگر همه جنبش دارند پس در نتیجه یک سلول مرده هم باید این جنبش را داشته باشد.چه میشود که این جنبش خود را از دست میدهد؟و دیگر هیچ فایده ای نخواهد داشت؟
ببینید من کاری با ماده شیمیایی ندارم.
یا ارتباط به پیوند های شیمیایی است یا ارتباط با خود اتم است.
چه میشود که انها جنبش میکنند؟
شما هم با نظر جناب متحیر موافقید که اگر یک سلول را با اتم های تشکیل دهنده سالم کنار هم بچینیم زنده میشود؟
سلام و عرض ادب
وقتی شما با یک پتک به سنگ ضربه میزنید اگر ضربه شما بیش از تحمل ساختار سنگ باشد میشکند
حالا یک سؤال مگر سنگ شعور دارد که میزان ضربه پتک را تعیین میکند بعد تصمیم میگیرد که خرد شود یا نه؟
اگر سنگی را از بلندی رها کنید سقوط میکند مگر سنگ شعور دارد که زیر پایش را خالی تشخیص میدهد بعد سقوط میکند؟
در سلول همان قوانین فیزیک جاری است
ولی تعداد ارگانها و ساختارهای آنها بسیار زیاد تر است پس تنوع فعالیت و تعامل آنها پیچیده تر است
در ضمن جنبش مولکولی برای همه اشیاء چه جاندار یا بی جان وجود دارد چه سنگ چه یک موش یا سلول مرده یا یک بز
احتمالاً منظور شما از جنبش مولکولی درون سلول فغالیت حیات است
خصوصیت یک موجود زنده در همان کتاب که معرفی کردم با نکاتی چالشی برای تمایز اسپور یک باکتری، هاگ یک قارچ و یا شکل یک ویروس زمانی که خارج از سلول هست شرح داده شده
ولی برای یک توضیح سردستی تعریفی از حیات را خدمت شما از وبسایت رشد خدمت شما نقل میکنم:
و باز هم دقت کنید:
جنبش نه فعالیت حیاتی
باز هم تکرار میکنم تعامل اجزاء ریز درون آن که ثمره میلیاردها سال تکاپو و اندوخته شدن این تجربه ها در ژنوم موجودات است
موفق باشید
سلام و عرض ادب.
نمیدانم شما در کدام دبیرستان درس خواندهاید که تفاوت عنصر و ترکیب را به شما نگفتهاند. :Moteajeb!:
هنگامی که یک سلول میمیرد، حجم آن کم میشود و تعدادی وزیکول (=ریز کیسه: کیسه غشاء مانندی که مواد را به صورت مایع در خود ذخیره میکند) در آن تشکیل میشود. پس از آن کروماتین سلول متراکم شده و تکه تکه میشود.
بعد از آن نیز غشاء هسته از بین رفته و نهایتا سلول به وزیکولهای کوچک تقسیم میشود.
بر خلاف گمان نادرست شما، اتمهای تشکیل دهنده این وزیکولها مانند همه اتمهای دیگری مثل سنگ و فلز و... جنبش دارند. چون اتمی وجود ندارد که الکترونش ساکن باشد.
اتم هیچگاه جنبش خود را از دست نمیدهد. حتی اگر اتمِ یک سلول مرده باشد.
در مورد این پرسش، به آخرین یافتهها در مورد زنده کردن سلولهای مرده قلب، اشاره میکنم:
در آخرین شماره نشریه طب سلولی و مولکولی (Journal of Cellular and Molecular Medicine) از تحقیقات دکتر پیرنان کوپوسامی و همکارانش در دانشگاه دارتموث در هانوفر نقل شده:
می توان با وارد کردن میزان بالا و ناگهانی اکسیژن به درون سلولهای مرده قلب، این سلولها را مجددا زنده نموده و فعال نگاه داشت.
محققان با استفاده از نمونه حیوانات آزمایشگاهی موفق شدند با وارد کردن مقادیر زیاد اکسیژن ، سلولهای قلبی آنها را پس از سکته قلبی احیا کنند.
سلام و عرض ادب
در این مورد لطفاً تعاملات خود را با خانواده ایشان و گفتگوهای مختلفی که در این باره بین شما و وایشان و یا سایر اقوام قبل از اینکه فرزند ایشان بدنیا بیاید و قبل از اینکه شما آن رؤیای صادقه را ببینید به یاد آورید
و همینطور گفتگوهای احتمالب ایشان با اشخاص مشترکی که ممکن است در تصمیم گیری ایشان مؤثر بوده را در نظرآورید
و بعد روند خواب و فعایتهای مغز و ذهن که در هنگام خواب پیش میآید را مرور کنید به احتمال زیاد مشکوک بودن افرادی مانند من را به وقوع رؤیای صادقه میرسید
و همچنان پیشنهاد من میتواند کار ساز باشد
به یادآوری دقیق خواب و رؤیا با تمام جزئیات آن و سپس مقایسه موضوع پیش آمده با تمام جزییات و کلیات آن
پیروز و موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
فرق سنگ با سلول در مثال شما در این است که این شما بودید که به سنگ انرژی محکمی وارد کردید.اما به سلول چه کسی انرژی وارد میکند؟
آیا سنگ بدون اینکه انرژی خارجی ای وجود داشته باشد خودبخود میشکند؟
پس انرژی سلول از کجا نشات میگیرد.
اگر سلول میتواند غذا و انرژی را به خود بگیرد و تکثیر پیدا کند پس سنگ هم باید بتواند.اما سنگ این شعور را ندارد که اینکار را انجام دهد.پس سلول شعور خود را از کجا گرفته است؟
احسنت دقیقاً منم میخواستم که به اینجا برسید.پس فرق بین سلول با سنگ در این است که هر دو از موجودات غیر زنده تشکیل شده اند.اما سلول شعور تکثیر دارد ولی سنگ ندارد.
پس سنگ چرا نتوانست پس از میلیارد ها سال این شعور را بدست اورد؟
مهم اینست که من بتوانم منظورم را بشما برسانم.شما مثل اینکه میخوای علم خودت را برخ بکشی تا اینکه به دنبال جواب برای سوالات بنده باشی.اگر شما با سخنان ابتدایی من متوجه نمی شوی لازم نیست همش تعجب کنی!!!
خوشحالم که اینو میشنوم.خوب چه چیز باعث هوشنمد شدن مولکول ها میشود که غذا بگیرند و خود را تکثیر کنند؟
خوب پس در نتیجه جواب شما هم اینست که در آینده ای نه چندان دور دیگر کسی نمیمیرد!!!
منظور این فرد از مردن چیست؟مثل سکته قلبی است که پس از شوک دوباره فرد زنده میشود یا بعد از مرگ کامل است؟
سلام و عرض ادب.
بله مهم است و ما هم از اول همین را گفتیم:
در یک بحث علمی برای رساندن منظورتان، ناگزیر از افزایش میزان معلوماتتان هستید.
خیر. برداشتتان نادرست هست.
شما فرمودید که در دبیرستان به شما گفتهاند که عنصر شیمیائی، یک ترکیب است. حقیر در واقع به کیفیت پائین سیستم آموزشی دبیرستان شما ایراد گرفتم.
ضمنا اگر منصف باشید، ملاحظه میکنید که به مطلب شما پاسخ دادم و گفتم عنصر و ترکیب با هم فرق میکنند.
تعجب گاهی یک واکنش نیمه ارادی، و گاهی غیر ارادی هست. بستگی به میزان عجیب بودن مطلب دارد.
با توجه به درجه بالای عجیب بودن مطلبتان، تعجب حقیر غیر ارادی بود.
چیزی که باعث خوشحالی شما شده این نقل قول حقیر بوده:
ولی پرسش قرمز رنگتان هیچ ارتباطی با چیزی که خوشحالتان کرده ندارد. :Gig:
اما به هر حال پاسختان این است:
همه این اتفاقات بر اساس قوانین حاکم بر طبیعت اتفاق میافتد.
به عنوان مثال، مواردی مانند فشار خون، ابعاد مولکولهای مواد غذائی، ساختار غشاء سلولی و ... باعث میشود که در یک پروسه کاملا مشخص، مواد غذائی مورد نیاز از غشاء عبور کرده و وارد سلول شوند.
همچنین در تکثیر سلولی، بطور مثال با تراکم تدریجی کروموزومها، پوشش هسته از بین میرود.
این مکانیزمها، مانند تجهیزات کنترل وابزار دقیق عمل میکنند.
مثلا یک شیر خودکار قطع جریان گاز، با افت فشار گاز، کار میکند. افت فشار در یک سو، باعث اعمال نیرو شده و شیر مسیر عبور گاز را میبندد.
لذا نیروهای موجود در طبیعت، انرژی الکتروشیمیائی ناشی از سوخت و ساز، ساختار و ماهیت اتمها و مولکولهای مواد و ... همه باعث میشوند که فرآیندها بصورت خودکار رخ بدهد.
سلام و عرض ادب.
جواب حقیر این بود:
جواب فوق کاملا واضح و مشخص است. اما نتیجه گیری آبی رنگ شما، کاملا اشتباه و هیچ ارتباطی با پاسخ حقیر ندارد.
نام دکتر و نام دانشگاه و نیز نام نشریه بیان شد. برای اینکه بتوانید پاسخ پرسش فوق را بگیرید، میتوانید از طریق پست الکترونیک با ایشان مکاتبه نمائید و از خودشان بپرسید.
سلام
در این بحث باید یک روانشناس یک فیلسوف یک فیزیکدان و یک متخصص مغز و اعصاب حضور داشته باشند تا بحث بتواند به سرانجامی برسد
اگر دوستان چنین تخصصهایی دارند اعلام کنند یا اگر کسی را می شناسند به بحث دعوت کنند
یا علیم
با عرض سلام وادب خدمت همه دوستان
احساس می شود بحث از مسیر وموضوع اصلی خود خارج شده است، لذا اگر دوستان نسبت به موضوع اصلی بحث سخنی ویا نظری دارند ابراز کنند تا انشاء الله تاپیک قبل از بسته شدن به نتیجه برسد. البته سخنان علمی ومطالبی که بیان می شود قابل استفاده بوده وجای تشکر دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت
با عرض شرمندگی یک سوال:
«روح» یعنی چه؟
سلام
بنده پیشنهاد میدهم مباحث به تاپیکی جدید تحت عنوان " بررسی ادله عقلی اثبات روح " منتقل شود تا آنجا پیگیری شود
یا علیم
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
جوابتان قانع کننده نبود.یه جورایی فرار از جواب بود.
دوست عزیز من دارم الان در مورد مولکول و اتم بحث میکنم نه سلول.شما گفتید هیچ اتمی الکترون ساکن ندارد.در نتیجه باید ثابت کنید که چرا اتم های سلول قدرت درک این را دارند که مواد غذایی را گرفته و خودشان را تکثیر کنند ولی اتم های یک سنگ یا خاک پس از اینهمه سال همچین قابلیتی ندارند.
در نتیجه این اتم ها باید به یک چیزی نیازمند باشند.چونکه فقط در این کره خاکی حیاط وجود دارد و البته اتم ها با پیوند های شیمیایی ای که دارند در بعضی مواقع هوشمند عمل میکنند و در بعضی مواقع خیر.خاک ممکن است در همه سیاره ها باشد.پس یه چیزی خاک را از یک موجود زنده متمایز میکند.
روح همون قدرتی هست که به یک اتم بی جان قدرت تشخیص میده که بتونه وظیفه خودش رو برای منظم شدن درست انجام بده.در نتیجه هر موجودی که روح نداشته باشه قدرت اینو نداره که خودشو تکثیر کنه.مثل خاک.
با عرض سلام وادب
در ضمن در جايي ديگر از مطالبتان خواندم فكر خواني را به به هم فركانس بودن افكار نسبت داديد يا همان پديده رزونانس كه قابل اثبات علمي نيست
سلام و عرض ادب.
اگر جواب از نظر شما قانع کننده نبوده، دیگر کاری از دست حقیر بر نمیآید.
نتیجه گیری فرار از جواب نیز نادرست است. چون حقیر نه این قصد را داشتم و نه نیازی به آن.
در مورد سلول زنده و مکانیزم جذب مواد غذائی و نیز تکثیر سلولی، توضیح داده شد.
در مورد جنبش اتمهای یک سلول مرده توضیح داده شد.
در مورد تفاوت عناصر سازنده خاک و موجود زنده توضیح داده شد.
[/HR]
قبلا گفته شد شما استدلال کنید تا ما آن استدلال را نقد کنیم.
در ارتباط با جمله آبی:
مقدمه اول شما اینست: دو عمل تکثیر و گرفتن مواد غذائی در یک جسم، تنها و تنها وقتی اتفاق میافتند که اتمهای سازنده آن جسم، قدرت درک داشته باشند.
مقدمه دوم شما اینست: قدرت درک امری فرامادی میباشد.
لطفا ابتدا درستی گزارههای بالا را ثابت کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
جواب اینکه یک قضیه فرا مادی است اینست که بر اساس نتیجه علمی هیچ اتمی الکترونش ساکن نیست.پس الکترون های داخل اتم نمیتوانند باعث شوند که اتم ها تصمیم گیری کنند و یک موجود به نام سلول یا یه موجودی بوجود اورند که بتواند تصمیم بگیرد و مواد مورد نیازش را تامین کند و بوسیله ان مواد یکی مثل خودش بسازد چون اتم های یک سلول مرده هم در حال جنبش هستند.اینکار یک ابتکار و یک علم میخواهد که این اتم ها باید داشته باشند.
به دلیل اینکه اتم ها همه دارای جنبش هستند فقط بعضی از این اتم ها قدرت این درک را دارند.پس چیز مادی ای کشف نشده است که باعث شود انها هوشمند عمل کنند و بدانند که چگونه خود را تکثیر کنند.
سلام و عرض ادب.
سرکار بی نظیر درخواست نمودند با تئوری، خواب ایشان توجیه شود. و حقیر توجیه کردم. شما مطلب حقیر را جدی نگیرید.
تفاوت سرعت انتشار امواج الکترومغناطیس در خلأ و هوا تنها حدود 90 کیلومتر بر ثانیه است.
دقت کنید صرف وجود امواج الکترومغناطیس میتواند استدلال اثبات روح توسط خواب را نفی کند.
همانگونه که ممکن است امواجی مادی ولی هنوز ناشناخته در این جهان وجود داشته باشند.
صرفا از آن استدلال نمیتوان وجود روح فرامادی را نتیجه گرفت.
با عرض سلام وادب خدمت همه بزرگواران
من فكر مي كنم در اين مدتي كه بحث ادامه داشت با توجه به عنوان موضوع مي بايست بحث اصلي بين افكاري مانند جناب متحير از يك سو و دوستاني ديگر مانند استوار و علي و... از سوي ديگر پيش ميرفت ولي با توجه به اينكه گروهي از دوستان معتقد به روح از طريق فلسفي وگروهي ديگر از طريق مادي به اين مسئله رسيده اند و همچنان برطبل طريقه خود مي زنند موضوع تا حد زيادي از مسيرش خارج شده لذا براي اينكه مسير بحث با موضوع آن هم خواني داشته باشد براي اثبات موضوع روح ابتدا افرادي همانند جناب متحير از يك سو و بزرگواراني مانند جناب علي از سوي ديگر بحث را ادامه دهند در صورتيكه براي افرادي مانند جناب متحير موضوع مورد قبول قرار گرفت مراد حاصل شده است اما اگر نگرفت ادامه بحث را به افكاري مانند جناب استوار واگذار تا شايد از طريق اين گروه يا آن گروه به نتيجه برسيم
سلام و عرض ادب.
تا اینجای کار و مطابق فرمایش شما، از آنجا که اتمهای سازنده همه اجسام جنبش دارند (چه بی جان مانند سنگ و سلول مرده و چه جاندار مانند سلول زنده)، نتیجه میگیریم که جنبش الکترونی اتمهای یک جسم، عامل جاندار بودن آن جسم نیست.
در ابتدا دو پرسش:
الکترونهای اتمهای یک سنگ، انرژی مورد نیاز برای جنبش را از کجا کسب میکنند؟
این الکترونها از کجا میتوانند تشخیص بدهند که باید جذب چه هستههائی شوند و با چه سرعتی و در چه مداری گردش نمایند؟
[/HR]در ادامه:
سپس نتیجه گیری کردید: به دلیل اینکه اتم ها همه دارای جنبش هستند فقط بعضی از این اتم ها قدرت این درک را دارند. پس چیز مادی ای کشف نشده است که باعث شود انها هوشمند عمل کنند و بدانند که چگونه خود را تکثیر کنند.
برای بررسی صحت استنتاج شما، ابتدا باید موارد زیر انجام شود:
اول: بتوانید بیان کنید کدام اتمها قدرت درک دارند و کدام اتمها ندارند. (نام ببرید)
دوم: از مقایسه ساختاری اتمهائی که قدرت درک دارند و آنهائی که ندارند، بتوانید ثابت کنید که تفاوت این دو گونه اتمها، مادی نیست.
سوم: بتوانید ثابت کنید که عامل حیات فقط آن قدرت درک است و نه چیز دیگر.
سلام و عرض ادب
ضمن تشکر از جناب mohammadsadegh1 و حسن نظر ایشان
خلاصه بحث من در مورد روح و مسائل متافیزیک این است
از کوزه همان تراود(طراود) که در اوست
جسم و جان ما برگرفته از همین آب وخاک زمین است پس هر آنجه که از آن برمیآید چه به فرم جثه و شکل بدنمان چه به صورت کارکرد افعال یا اندیشه های ما، همگی ؛زمینی و خاکی است
اگر در این جا به این پیوستگی شخصیت یا اراده هایی که از این تعاملات استنتاج میشود روح یا نفس یا جوهر بگویید باز هم زمینی و مادی است
ولی در باورهای دینی عقیده بر این است که بر این پیکره خاکی روحی دمیده شده که تجلی آن رفتار و حیات و زندگی است و الآ با فراهم بودن همه جزییات، حیاتی در یک سلول یا یک بدن حاصل نمیشود
و میگویند :اگر نه این است که ما (معتقدان به روح) میگوییم،! همه اجزا را گردآوری کنید متوجه میشوید، که قلب تپنده حیات در آن سلول یا بدن پا نمیگیرد
بالتبع این دانش نوین زیست شناسی تازه و جوان است برای فراهم آوردن آنچه را که طبیعت حداقل در زمین 4 ملیارد سال تلاش کرده است بسیار زود است با تکنولوژی و دانش امروزی بتوان با این چند دهه به مقابله آن چند ملیارد سال رفت
ولی به کمک دانش میتوان تجربه های سخت و طولانی طبیعت را سرمشق قرار داد و بسار زودتر از چند ملیارد سال !! به چنین ابداعی دست زد
غیر از این برای اثبات روح از خواب و رؤیا مدد میگیرند: که مشاهداتی در خواب هست که با تجربیات و دانش فرد همخوانی ندارد پس نیرو یا روحی در فضا یا مدیاهایی دیگر سیر و سلوک کرده که به چنین دست آوردی رسیده
ولی پژوهشها یا کاوشهای روانشناسی و اعصاب برای هر کدام دلایل میآورند و آنرا توجیه میکنند
بعد تجربه های از مرگ برگشتگان را میگویند
باز در اینباره بعضی از پژوهشگران میگویند که ان افراد به واقع نمرده بودن و تمامی فعالیتهای حیاتی آنها متوقف نشده بوده
پیشگوییها ،یا احضار ارواح ،تسلط بر اشیاء و دیگر موارد را که عنوان میکنند
میگویند اینها را که میگویید در زیر نظر دانشمندان و در محیط علمی دوباره تکرار کنید و حتی جایزه تعیین کرده اند ؛ برای کسانی که چنین ادعاهایی دارند
پیوستگی شخصیت را حجتی برای روح میآورند ولی سیر بعضی از بیماریها یا حوادث مشخص میکند که وجود و شخصیت ما بیش از این حرفها پایش روی پوست گردو ست و حتی چند پاره هست و این شخصیت که ما از خود داریم برآیند فعالیت قسمتهای مختلف مغز و اندام های حسی و سایر قوای انسان است
در این باره جناب استوار اندیشه ای در سر دارند که البته بنده مطلب منسجم ایشان را نیافتم شاید به اندازه ، تلاش و جستجو نکرده ام
هر چند با ایشان در نتایج و نظرات هم رأی نیستم ولی با طرز تفکر ایشان آشنایی دارم چرا که درگذشته برای تبیین روح اندیشه هایی داشتم که در بعضی موارد هم خوانی هایی داشته
به نظر من مغز ما پدیده ای استثنایی از محصولات تکامل هست موجودات مختلف هر کدام عضو یا اندامی از خود را در طول تکامل پرورش داده اند که به آنها قدرت سازگاری به محیط وداده است وتا بتوانند از مصائب محیط بیرون خود را حفظ کنند اندامها یا حواس موجودات گوناگون شاهد این ماجرا هستند
مغز ما دارای حافظه شده رویداد ها را ثبت میکند و اقدام به پیشگویی میکند و آنچه را که نمیبیند یا نمیشنود هم صحنه سازی میکند به همین خاط است که توانسته در مشکلات جان خود را نجات بدهد ولی همین خصیصه ارزشمند گاهاً در بعضی موارد موجب توهمات یا خطاهای دید یا شنیداری میکند
بگذریم منظورم این است که مغز ما پیچیدگی های زیادی دارد که توانایی های عجیبی برایش فراهم آورده شاید در بعضی از افراد این پیچیدگی به کمک دانش و سلوک رفتار ساختار مغز را به گونه ای آماده سازد که شایسته پذیرش بعدی دیگر از ابعاد کند شاید حلول آن بعد یا نشئه در چنین مواردی روح باشد ما در این مقام نه نمیتوانیم چنین احتمالی را رد یا اثبات کنیم
زیرا آنرا که خبری شد خبری باز نیامد احتمالاً جناب استوار چنین اندیشه ای دارند
بدین ترتیب منظورم این است که روح یک چیز اکتسابی است تا یک موهبت انتصابی
هر چند اگر جنین باشد شاید به قول جناب استوار منکران روح بگویند فراهم آمدن این خصیصه هم باز مربوط به نیرو یا میدانها و یا انرژی هایی مادی باشد که ما هنوز بدانها دانش نداریم
پیروز و موفق باشید
سلام و عرض ادب.
دوست عزیزم، جناب متحیر.
منو ببخشید که نظراتم رو بصورت پراکنده در تاپیکهای مختلف بیان کردم و شما رو توی زحمت انداختم. :Gol:
با تشکر از شما.
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
در نتیجه علم به این نرسیده که چگونه اتم ها هوشمند هستند.
یعنی چگونه از یک موجود مرده به نام غذا و .... یک موجود زنده بیرون می آید.
و ما از ان به عنوان روح تعبیر میکنیم.
اگر دوست داشته باشید روی استدلالات دیگر بحث کنیم.اگر علم به این قضیه پی برده است من دوست دارم بشنوم.
سلام و عرض ادب.
الان این جواب پست شماره 197 حقیر بود؟؟! :Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!::Moteajeb!:
باشه. اشکالی نداره. دوباره میپرسم:
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.
این همان ادله اثبات وجود روح است که من میخواستم به همینجا برسیم.چیزی که شما و دانشمندان نمیدانید چرا اتفاق میوفتد.
شما تا به اینجا هم از نظریه های زیادی بحث کردید مثلاً الکترون به دور هسته ای که توش پروتن و نوترن هست میچرخد.
اتم ها قدرت درک ندارند.در نتیجه چیزی به نام روح به آنها قدرت درک میدهد تا بدانند که چگونه به هم متصل شوند و اتم های دیگر را گرفته و مانند خود بسازند.
اگر روح نباشد.در نتیجه یک سنگ هم باید بتواند این هوش را داشته باشد.یا اینکه هیچوقت یک سلول نمیرد و اتم ها دوباره بتوانند خود را ترمیم کنند و دوباره کنار هم قرار بگیرند.