اثبات روح

تب‌های اولیه

242 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ابوالفضل;436816 نوشت:
لطفا استدلال غلط نکنید

انسان در رویای صادقه کارهای سازگار با عالم مادی انجام نمیدهد
گاهی با افراد گذشته دیدار میکند
گاهی خبری از اینده میگیرد

از این راه گفته میشود انسان دارای بعد غیر جسمانی هست که مجرد از زمان و مکان هست

استدلال غلط این است که شما نمی فهمید دلیل رویای صادقه چیست. سپس آن را به روح مرتبط می کنید. و بعد با پیشفرض گرفتن ارتباط روح و رویای صادقه وجود روح را اثبات می کنید! به این استدلال چرخشی می گویند.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

Kinzie Kensington;436930 نوشت:
استدلال غلط این است که شما نمی فهمید دلیل رویای صادقه چیست. سپس آن را به روح مرتبط می کنید.

شما اگر اندکی با فلسفه علم آشنا باشید،خواهید دانست که این شیوه همان شیوه علوم تجربی بر اساس ابطال گرایی است.فلان مطلب را نمی دانیم.نظریه ای می دیم در توجیهش و سعی می کنیم نظریه را بررسی کنیم و حتی اگر لازم بود ابطالش کنیم.پس این استدلال غلط نیست.با شرط این که بر مبنای عقل محض نباشد.

Kinzie Kensington;436930 نوشت:
و بعد با پیشفرض گرفتن ارتباط روح و رویای صادقه وجود روح را اثبات می کنید!

کسی پیشفرض را وجود روح نگرفته است.ما می گوییم x و y به فلان دلایل نمی توانند به جسم ارتباط داشته باشند.پس به چیز دیگری ارتباط دارند.آن را با نام روح تعریف می کنیم.

Kinzie Kensington;436930 نوشت:
به این استدلال چرخشی می گویند.

این دور نیست به دلایلی که ارائه شد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

استوار;436177 نوشت:
خیر. هیچگاه از سلول تعبیر به «من» نکردم. امیدوارم از این تفتیش عقاید کلیشه‌ای، به مراد مورد نظرتان رسیده باشید.

با سلام دوباره خدمت همه سروران گرامی
دوست عزیز بحث تفتیش عقاید نیست بلکه سخن در اثبات روح است ، بنده در باب نظریات علمی که می فرمایید رد نمی کنم واز توضیحات شما ودیگر دوستان استفاده می کنیم اما در نظر داشته باشید که موضوع اصلی این بحث اثبات روح بع زبان ساده وبا استفاده از ادله علمی ودینی است واین فرمایشات نیز در تضاد با مساله روح نمی باشد ولی بنده باز هم احساس می کنم که باید عرض نمایم ما نباید برای اثبات روح دنبال دلیل از علم جدیدی باشیم که مبانی آن اصلا با ماوراء طبیعت نفیا واثباتا نمی سازد. هر چند ما به ح از این اکتشکافات علمی در رمز گشایی از مجهولات طبیعت استفاده هم می کنیم ولی در آن جایی هم که پا را از گلیم خود فراتر گذاشته ودر مورد چیزی بحث می کند که خارج از حیطه آن است نقدش می کنیم.

بن موسی;436934 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

شما اگر اندکی با فلسفه علم آشنا باشید،خواهید دانست که این شیوه همان شیوه علوم تجربی بر اساس ابطال گرایی است.فلان مطلب را نمی دانیم.نظریه ای می دیم در توجیهش و سعی می کنیم نظریه را بررسی کنیم و حتی اگر لازم بود ابطالش کنیم.پس این استدلال غلط نیست.با شرط این که بر مبنای عقل محض نباشد.

کسی پیشفرض را وجود روح نگرفته است.ما می گوییم x و y به فلان دلایل نمی توانند به جسم ارتباط داشته باشند.پس به چیز دیگری ارتباط دارند.آن را با نام روح تعریف می کنیم.

این دور نیست به دلایلی که ارائه شد.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

شما هم روح را دلیل رویای صادقه تعریف کردید. پس سایر خاصیت های روح که ارتباطی با رویای صادقه ندارند رو از کجا میارید؟ پس روح از دید شما علتی است که به دلیل ناتوانی در توضیح دقیق پروسه رویای صادقه، اسم روح را روی آن گذاشته اید تا بی اسم نباشد. یک تعریف هم به صدها تعریف متناقض برای روح اضافه شد!

در علوم تجربی بعد از مشاهدات، فرضیه ارائه می کنند و فرضیات را به آزمایش می گذارند تا صحت آن ها مشخص شود و هیچ کس فرضیه بدون آزمایش را واقعیت فرض نمی کند. هیچ وقت در علوم تجربی ما نمی گوییم x و y به فلان چیز ارتباط ندارند، پس به آن چیزی که ارتباط دارند می گوییم A. اینها من درآوردی و مغالطه است.

استوار;436878 نوشت:
2) نتیجه گیری از جملات قرمز رنگ شما : پس ما در بیداری اراده نداریم. روح در بیداری قدرتش کمه و نمیتونه اراده کنه.

روح تنها در بیداری میتونه بوسیله جسم کار انجام بده پس جسم قدرت روح رو کاهش میده
در رویا ارتباطش با بدن کم میشه و ازادی بیشتری داره

استوار;436878 نوشت:
3) سؤال از جمله آبی رنگ شما : این موقعیت 5 سال بعد که هنوز اتفاق نیفتاده کجاست که روح با اراده در آن موقعیت قرار میگیره؟

سوال فلان چیز کجا قرار داره مربوط به دنیای مادی هست
در عوالم بالا جایی قرار داشتن معنا نداره

یعنی روح ار سرنوشت انسان با خبر میشه

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
البته بنده در برابر رویای صادقه موضعی نمی گیرم.ولی به نظر حقیر ایرادات شما وارد نیستند.

Kinzie Kensington;436960 نوشت:
شما هم روح را دلیل رویای صادقه تعریف کردید.

خیر.ما می گوییم دلیل رویای صادقه جسم نیست.پس می تواند چیزی به نام روح باشد.یا این که می گوییم روح را آن چیزی تعریف می کنیم که دلیل رویای صادقه است.نه کمتر،نه بیشتر.سایر ویژگی ها باید ثابت شوند.در اینصورت روح،لزوماً آن چیزی که دین می گوید نیست.سایر ویژگی ها را به طرق دیگر ثابت می کنیم تا روشن شود چیزی که ما به آن می گوییم روح،همان چیزی است که دین به آن می گوید روح.

Kinzie Kensington;436960 نوشت:
پس سایر خاصیت های روح که ارتباطی با رویای صادقه ندارند رو از کجا میارید؟

فقط در حد تعریف می دانیم.سایر خاصیت ها را تا اثبات نشده اند نمی دانیم.ولی طبق رویای صادقه،می فهمیم که به جسم مربوط نیست.

Kinzie Kensington;436960 نوشت:
پس روح از دید شما علتی است که به دلیل ناتوانی در توضیح دقیق پروسه رویای صادقه، اسم روح را روی آن گذاشته اید تا بی اسم نباشد.

روح یک نظریه است که می تواند مسئله رویای صادقه را توجیه کند.نه این که لزوماً نظریه صحیح باشد.در ضمن به تعریف از روح هم ربط دارد.شاید روح را اصلاً متفاوت با نظر دین تعریف کنیم.کاملاً مبتنی است بر تعریف.

Kinzie Kensington;436960 نوشت:
یک تعریف هم به صدها تعریف متناقض برای روح اضافه شد!

تناقضش را نشان بدهید.

Kinzie Kensington;436960 نوشت:
در علوم تجربی بعد از مشاهدات، فرضیه ارائه می کنند

در اینجا هم بعد از مشاهده خواب،فرضیه را ارائه می کنند.پس اول مشاهده داریم،سپس ارائه فرضیه.هر چند حرف شما کلیت ندارد و به طور کلی صحیح نیست.بسیاری از قضایای فیزیک نظری ابتدا مطرح می شوند (شاید با یکسری اثبات ریاضی و شاید هم نه) سپس آزمایش می شوند.هم ارزی جرم و انرژی همینطور است.

Kinzie Kensington;436960 نوشت:
فرضیات را به آزمایش می گذارند تا صحت آن ها مشخص شود

هر مشاهده می تواند در حکم یک آزمایش باشد.در واقع آزمایش یعنی این که مشاهده کنیم فرضیه ما صحت دارد.خواب هم در همین حکم است.در خواب مشاهده می کنیم فرضیه ما درست است.

Kinzie Kensington;436960 نوشت:
هیچ کس فرضیه بدون آزمایش را واقعیت فرض نمی کند.

در اینجا هم فرضیه با مشاهده و استقراء ناقص است.ضمن این که ممکن است یک فرضیه داده شود،ولی آزمایش نشده باشد و سعی کنند بر اساس مبانی نظری و نه فقط تجربی آن را ثابت کنند.

Kinzie Kensington;436960 نوشت:
هیچ وقت در علوم تجربی ما نمی گوییم x و y به فلان چیز ارتباط ندارند، پس به آن چیزی که ارتباط دارند می گوییم A.

ما هم نگفتیم به آن چیزی که ما به آن می گوییم A ارتباط دارند.بلکه می گوییم A را چیزی تعریف می کنیم که به x و y ارتباط دارد.من روح را آن چیزی که دین می گوید تعریف نکردم.پس نباید بگویید یکسری از ویژگی ها را دور زده ام.

Kinzie Kensington;436960 نوشت:
اینها من درآوردی و مغالطه است.

مغالطه یا در ماده استدلال است یا در صورت استدلال.ضمن تعیین این که در ماده یا صورت است،نوع آن را هم تعیین کنید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

سلام و عرض ادب.

کریم;436943 نوشت:
ولی در آن جایی هم که پا را از گلیم خود فراتر گذاشته ودر مورد چیزی بحث می کند که خارج از حیطه آن است نقدش می کنیم.

بله. پای از گلیم خود بیرون گذاشتیم، زدید روی پایمان. بنابراین دیگر مطلب علمی در اثبات یا انکار روح بیان نخواهد شد که بخواهید نقدش کنید.
بلکه در ادامه بحث، ما با مطالب علمی، دلایل عقلی شما و دوستان دیگر را نقد خواهیم کرد.
قصدمان هم کاملا مشخص است: هویدا نمودن ناتوانی دلایل صرفا عقلی برای اثبات برون دینی روح.
ما به شما ثابت خواهیم نمود که بدون استفاده از نورولوژی و مکانیک کوانتوم، دلیل عقلی کفایت این اثبات روح را نمیکند.

ابوالفضل;436805 نوشت:
پس نتیجه میگیریم که انسان یک بعذ غیر جسمانی دارد
که میتواند در عالم رویا که ارتباط روح با بدن کم میشود
به اینده سفر کند گزارشی از همان وقایع را مثل فیلمی به ذهن کنونی منتقل کند

Kinzie Kensington;436807 نوشت:
رویای صادقه فرض می کند روح وجود دارد و توضیح میدهد چرا بعضی صحنه ها که در بیداری می بینیم به نظر آشنا می آیند. با رویای صادقه نمی توان وجود روح رو اثبات کرد. مثل این است که فرض کنیم روح وجود دارد، پس روح وجود دارد!

استوار;436839 نوشت:
آیا برای خبر گرفتن از آینده، باید در زمان سفر کرد و به آینده رفت؟
اگر بله، روح به کجا میرود، میبیند و برمیگردد؟ مکانیزم اطلاع روح از وقایع آینده را لطفا توضیح دهید.

بی نظیر;436844 نوشت:
یعنی شما معتقید روح در عالم رویا به سفر اینده می رود و خبرهای اینده را به ذهن متقل می کند
مگر اینده اتفاق افتاده که روح گزارش انها را به ذهن منتقل کند ؟

اولا در مورد دلالت خواب دیدن بر وجود روح باید عرض کنم، به این شکل است که چون جسم دارای حجم بوده ومحل خاصی را اشغال می کند واز آن محدوده نمی تواند خارج شود در حالی که در خواب ما می بینیم که انسانی که در تهران هست وخوابیده در کشور دیگری حضور دارد با اینکه جسم او از جایش تکان نخورده است لذا این نشان می دهد چیزی که در خوای حرکت کرده است غیر از جسم است که ما معتقدیم همان روح است وچون مجرد است ومحدودیتی برای آن مثل جسم نیست می تواند در لحظه واحد فرسنگها وهزاران کیلومتر حرکت کند وبعد از لحظاتی برگردد.
سوای اینکه خواب صادق باشد یا نه ، نفس خواب دیدن نشانگر وجود حقیقتی غیر از جسم در وجود انسان است. وما در آموزها ی دینی خود داریم که انسان وقتی می خوابد روحش از بدن جدا می شود وبه ملکوت می رود واز همین روست که ما در حدیث داریم، النوم اخ الموت، خواب برادر مرگ است چون همانند مر گ در خواب هم روح از بدن جدا می شود.
آنچیزی که جناب ابوالفضل در مورد خبر دارد شدن از آینده در خواب می فرمایند، به این شکل است که وقتی روح از بدن جدا شده وبه ملکوت می رود اگر صاحب آن دارای کردار خوب وتعالی روحی بالایی باشد می تواند با اذن الهی در حدی که به او داده می شود گهگاهی از اخبار آینده خبردار شود چون تدبیر عالم ملک ودنیا در عالم ملکوت صورت می گیرد وروح نیز در حین خواب به آنجا منتقل می شود که اگر دارای طهارت وپاکی لازم باشد می تواند از اخباری که در آنجا وجود دارد ودر آینده اتفاق خواهد افتاد تا حدی خبر دار شود. برای مطالعات بیشتر در این زمینه می توانید به کتابها ودرسهای تفسیر علامه جوادی آملی مراجعه کنید و مطالبی که بیان شده خلاصه ای از فرمایشات ایشان بود.
اما خواب صادق به این معنی که انسان آنچه را در خواب می بیند در آینده اتفاق خواهد افتاد امری است که برای افراد نادر وکمی پیش می آید و نمونه آن همان خوابی است که عزیز مصر در زمان حضرت یوسف دید وآنرا حضرت تاتعبیر کرد و ماجرای آن در سوره یوسف آمده است. ولی نکته اینجاست که یا خود انسان باید تعبیر خواب بداند ویا از کسی که تعبیر خواب می داند بپرسد تا مشخص شود که رؤیا صادقه است یا نه؟ چون اکثر خوابهایی که دیده می شود اضغاث احلام است یعنی هیچ اعتباری ندارد ونوعا در اثر پر خوری ویا اضطراب فکری پیش می آید.

سلام و عرض ادب.

ابوالفضل;436974 نوشت:
روح تنها در بیداری میتونه بوسیله جسم کار انجام بده پس جسم قدرت روح رو کاهش میده
در رویا ارتباطش با بدن کم میشه و ازادی بیشتری داره

تعاریف آزادی و اراده و نیز ارتباط این دو با هم چیست که در خواب روح میتواند اراده داشته باشد اما در بیداری اراده‌اش کم است؟ اراده روح چیست؟

ابوالفضل;436974 نوشت:
سوال فلان چیز کجا قرار داره مربوط به دنیای مادی هست
در عوالم بالا جایی قرار داشتن معنا نداره

یعنی روح ار سرنوشت انسان با خبر میشه

سؤال حقیر در مقابل جمله شما بود که فرمودید در موقعیت 5 سال بعد قرار میگیرد.

تا کنون از سفر در زمان، رفتن به آینده، دیدن فیلم و ... رسیدید به این تعبیر که روح ار سرنوشت انسان با خبر میشه

بفرمائید که چگونه با خبر میشه؟

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استوار;436983 نوشت:
سلام و عرض ادب.

بله. پای از گلیم خود بیرون گذاشتیم، زدید روی پایمان. بنابراین دیگر مطلب علمی در اثبات یا انکار روح بیان نخواهد شد که بخواهید نقدش کنید.
بلکه در ادامه بحث، ما با مطالب علمی، دلایل عقلی شما و دوستان دیگر را نقد خواهیم کرد.
قصدمان هم کاملا مشخص است: هویدا نمودن ناتوانی دلایل صرفا عقلی برای اثبات برون دینی روح.
ما به شما ثابت خواهیم نمود که بدون استفاده از نورولوژی و مکانیک کوانتوم، دلیل عقلی کفایت این اثبات روح را نمیکند.


اگر منظورتان همان نظریه ها و فرضیه های علمی است که انتهایش مشخص است.داروین هم نظریه میدهد که به وسیله تکامل و فرگشت همه ما از نسل تک سلولی ها و شامپانزه ها هستیم و علومی که شما در حال استفاده از آن هستید از اینگونه علوم ها پیروی میکند.در حالی خداوند فرمود ما انسان را از گل آفریدیم.آیا خالق من بهتر میداند من از چه چیز آفریده شده ام یا مخلوقاتش؟
برای همین میگویم که نظریه های علمی را بیان نکنید.بلکه دلایل اثبات شده علمی را بیان کنید.
موفق باشید.

سلام و عرض ادب.

عــــلی;437000 نوشت:
اگر منظورتان همان نظریه ها و فرضیه های علمی است که انتهایش مشخص است.داروین هم نظریه میدهد که به وسیله تکامل و فرگشت همه ما از نسل تک سلولی ها و شامپانزه ها هستیم و علومی که شما در حال استفاده از آن هستید از اینگونه علوم ها پیروی میکند.در حالی خداوند فرمود ما انسان را از گل آفریدیم.آیا خالق من بهتر میداند من از چه چیز آفریده شده ام یا مخلوقاتش؟
برای همین میگویم که نظریه های علمی را بیان نکنید.بلکه دلایل اثبات شده علمی را بیان کنید.

پاسخم به جناب کریم آنقدر گویا بود که نیاز به گمانه زنی جنابعالی نداشته باشد.
اما در کل برای بیان نظریات علمی خود، نیازی به مجوز شما برادر عزیز نیست.

سلام و عرض ادب.

کریم;436992 نوشت:
اولا در مورد دلالت خواب دیدن بر وجود روح باید عرض کنم، به این شکل است که چون جسم دارای حجم بوده ومحل خاصی را اشغال می کند واز آن محدوده نمی تواند خارج شود در حالی که در خواب ما می بینیم که انسانی که در تهران هست وخوابیده در کشور دیگری حضور دارد با اینکه جسم او از جایش تکان نخورده است لذا این نشان می دهد چیزی که در خوای حرکت کرده است غیر از جسم است که ما معتقدیم همان روح است وچون مجرد است ومحدودیتی برای آن مثل جسم نیست می تواند در لحظه واحد فرسنگها وهزاران کیلومتر حرکت کند وبعد از لحظاتی برگردد.

در مورد مثالی که بیان نمودید، یک موج الکترومغناطیس نیز میتواند همین اثر را داشته باشد.
هم سرعت بالا دارد، هم حامل اطلاعات است و هم قابلیت اسکن محیط را دارد، هم قابلیت انجام کار دارد و ....
با وجود امواج الکترومغناطیس، این استنتاج: «چیزی که در خواب حرکت کرده همان روح است» ، صحیح نیست.

کریم;436992 نوشت:
آنچیزی که جناب ابوالفضل در مورد خبر دارد شدن از آینده در خواب می فرمایند، به این شکل است که وقتی روح از بدن جدا شده وبه ملکوت می رود اگر صاحب آن دارای کردار خوب وتعالی روحی بالایی باشد می تواند با اذن الهی در حدی که به او داده می شود گهگاهی از اخبار آینده خبردار شود چون تدبیر عالم ملک ودنیا در عالم ملکوت صورت می گیرد وروح نیز در حین خواب به آنجا منتقل می شود که اگر دارای طهارت وپاکی لازم باشد می تواند از اخباری که در آنجا وجود دارد ودر آینده اتفاق خواهد افتاد تا حدی خبر دار شود. برای مطالعات بیشتر در این زمینه می توانید به کتابها ودرسهای تفسیر علامه جوادی آملی مراجعه کنید و مطالبی که بیان شده خلاصه ای از فرمایشات ایشان بود.

نقل قول جناب جوادی آملی یک نقل درون دینی است که برای اثبات روح، دلیل عقلی محسوب نمیشود.
چگونه فرمایش جناب ابوالفضل را با استدلال عقلی ثابت میکنید؟
ایشان فرمودند روح حرکت و نقل مکان ندارد. لطفا چگونگی این جدا شدن از جسم و انتقال به عالم ملکوت را نیز توضیح دهید.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استوار;437055 نوشت:
سلام و عرض ادب.
در مورد مثالی که بیان نمودید، یک موج الکترومغناطیس نیز میتواند همین اثر را داشته باشد.
هم سرعت بالا دارد، هم حامل اطلاعات است و هم قابلیت اسکن محیط را دارد، هم قابلیت انجام کار دارد و ....
با وجود امواج الکترومغناطیس، این استنتاج: «چیزی که در خواب حرکت کرده همان روح است» ، صحیح نیست.

یک موج الکترومغناطیسی لازم است که برای ارسال انرژی مسیر را به صورت موجی طی کند.در نتیجه نمی تواند از یک مسیر ناگهان به یک جای دیگر برود.
یک موج نیاز دارد که منبعی آنرا تولید کند.در نتیجه اگر مغز موجی را تولید میکند باید قابل اندازه گیری باشد یعنی بتوان دید که خواب فرد بر اساس امواجی که ارسال میکند چیست و فرد چه چیز را مشاهده میکند.
در موج الکترومغناطیسی بیت به بیت را میتوان بررسی کرد و همه اطلاعات را میتوان دریافت کرد حتی اگر امواج در هم مخلوط و آنالوگ باشند.
مغز نمیتواند موجی تولید کند که از اینجا یکدفعه به ناکجا آباد برود در نتیجه این امواج باید بسیار قوی باشند.

بن موسی;436977 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
البته بنده در برابر رویای صادقه موضعی نمی گیرم.ولی به نظر حقیر ایرادات شما وارد نیستند.

خیر.ما می گوییم دلیل رویای صادقه جسم نیست.پس می تواند چیزی به نام روح باشد.یا این که می گوییم روح را آن چیزی تعریف می کنیم که دلیل رویای صادقه است.نه کمتر،نه بیشتر.سایر ویژگی ها باید ثابت شوند.در اینصورت روح،لزوماً آن چیزی که دین می گوید نیست.سایر ویژگی ها را به طرق دیگر ثابت می کنیم تا روشن شود چیزی که ما به آن می گوییم روح،همان چیزی است که دین به آن می گوید روح.

فقط در حد تعریف می دانیم.سایر خاصیت ها را تا اثبات نشده اند نمی دانیم.ولی طبق رویای صادقه،می فهمیم که به جسم مربوط نیست.

روح یک نظریه است که می تواند مسئله رویای صادقه را توجیه کند.نه این که لزوماً نظریه صحیح باشد.در ضمن به تعریف از روح هم ربط دارد.شاید روح را اصلاً متفاوت با نظر دین تعریف کنیم.کاملاً مبتنی است بر تعریف.

تناقضش را نشان بدهید.

در اینجا هم بعد از مشاهده خواب،فرضیه را ارائه می کنند.پس اول مشاهده داریم،سپس ارائه فرضیه.هر چند حرف شما کلیت ندارد و به طور کلی صحیح نیست.بسیاری از قضایای فیزیک نظری ابتدا مطرح می شوند (شاید با یکسری اثبات ریاضی و شاید هم نه) سپس آزمایش می شوند.هم ارزی جرم و انرژی همینطور است.

هر مشاهده می تواند در حکم یک آزمایش باشد.در واقع آزمایش یعنی این که مشاهده کنیم فرضیه ما صحت دارد.خواب هم در همین حکم است.در خواب مشاهده می کنیم فرضیه ما درست است.

در اینجا هم فرضیه با مشاهده و استقراء ناقص است.ضمن این که ممکن است یک فرضیه داده شود،ولی آزمایش نشده باشد و سعی کنند بر اساس مبانی نظری و نه فقط تجربی آن را ثابت کنند.

ما هم نگفتیم به آن چیزی که ما به آن می گوییم A ارتباط دارند.بلکه می گوییم A را چیزی تعریف می کنیم که به x و y ارتباط دارد.من روح را آن چیزی که دین می گوید تعریف نکردم.پس نباید بگویید یکسری از ویژگی ها را دور زده ام.

مغالطه یا در ماده استدلال است یا در صورت استدلال.ضمن تعیین این که در ماده یا صورت است،نوع آن را هم تعیین کنید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

این شیوه بررسی و شکافتن جملات من و اصلا در نظر نگرفتن جملات و کلمات قبلی و بعدی و روال کلی صحبت متاسفانه راه صحبت و تبادل نظر نیست.

اثباتی برای روح با استفاده از ایات قران

انها که به قران باور دارند براحتی می توان از ایات قران وجود روح را اثبات کرد

خداوند در قران درباره ال فرعون می فرماید


عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه مي‌شوند؛ و روزي که قيامت برپا شود (مي‌فرمايد:) «آل فرعون را در سخت‌ترين عذابها وارد کنيد!»

ال فرعون که مرده اند و بدنشان نابود شده است
پس این عرضه اتش به چه کسانی صورت می گیرد ؟

براحتی از روی این ایه قران می توان فهمید عرضه اتش بر روح فرعون و فرعونیان صورت می گیرد

پس برای دین باوران و کسانی که قران را باور دارند دیگر بحثی باقی نیست
و این ایه وجود روح را اثبات می کند

و اما درباره چیستی روح فکر کنم نظرات همه عزیزان در حد نظریه است
و اثبات ماهیت و چیستی روح به این اسانی امکان پذیر نخواهد بود

موفق باشید

سلام و عرض ادب.

عــــلی;437060 نوشت:
یک موج الکترومغناطیسی لازم است که برای ارسال انرژی مسیر را به صورت موجی طی کند.در نتیجه نمی تواند از یک مسیر ناگهان به یک جای دیگر برود.
یک موج نیاز دارد که منبعی آنرا تولید کند.در نتیجه اگر مغز موجی را تولید میکند باید قابل اندازه گیری باشد یعنی بتوان دید که خواب فرد بر اساس امواجی که ارسال میکند چیست و فرد چه چیز را مشاهده میکند.
در موج الکترومغناطیسی بیت به بیت را میتوان بررسی کرد و همه اطلاعات را میتوان دریافت کرد حتی اگر امواج در هم مخلوط و آنالوگ باشند.
مغز نمیتواند موجی تولید کند که از اینجا یکدفعه به ناکجا آباد برود در نتیجه این امواج باید بسیار قوی باشند.

استدلال این بود: «چون جسم دارای حجم بوده ومحل خاصی را اشغال می کند واز آن محدوده نمی تواند خارج شود در حالی که در خواب ما می بینیم که انسانی که در تهران هست وخوابیده در کشور دیگری حضور دارد با اینکه جسم او از جایش تکان نخورده است لذا این نشان می دهد چیزی که در خوای حرکت کرده است غیر از جسم است که ما معتقدیم همان روح است»

تنها وجود امواج الکترومغناطیس کافیست که آن استنتاج نفی بشود. (دقت کنید)

تلاشتان برای بیان مطالب علمی زیباست. اما سعی کنید بیشتر در اینترنت جستجو کنید.
زمان بیشتری بگذارید برای جمع آوری جسته و گریخته مطالب.
اینگونه مطالب علمیتان را با غنای بیشتر میتوانید مرقوم نمائید.

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام

Kinzie Kensington;437067 نوشت:
این شیوه بررسی و شکافتن جملات من و اصلا در نظر نگرفتن جملات و کلمات قبلی و بعدی و روال کلی صحبت متاسفانه راه صحبت و تبادل نظر نیست.

شیوه ما بررسی گزاره به گزاره است.همانطور که در منطق برای حل یک قضیه،گزاره به گزاره می روند جلو.اگر شما این شیوه را قبول ندارید،پس شیوه منطقی حل قضایا را قبول ندارید.در یک بحث منطقی هر گزاره بررسی می شود تا بفهمیم که آیا این گزاره،از گزاره های قبلی قابل استنتاج است و این که گزاره های بعدی را نتیجه می دهد یا خیر.پس ما کاملاً کلمات و جملات قبلی را در نظر می گیریم.
روال کلی بحث را هم،هم بنده یادم است هم شما.اگر هم یادمان رفت می توانیم پست های قبلی را دوباره ببینیم.پس مشکلی نیست.لطفاً اگر مطلبی دارید،در ادامه بحث بیان کنید.

لبیک یا مهدی
و من الله توفیق

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استوار;437074 نوشت:
سلام و عرض ادب.
استدلال این بود: «چون جسم دارای حجم بوده ومحل خاصی را اشغال می کند واز آن محدوده نمی تواند خارج شود در حالی که در خواب ما می بینیم که انسانی که در تهران هست وخوابیده در کشور دیگری حضور دارد با اینکه جسم او از جایش تکان نخورده است لذا این نشان می دهد چیزی که در خوای حرکت کرده است غیر از جسم است که ما معتقدیم همان روح است»

تنها وجود امواج الکترومغناطیس کافیست که آن استنتاج نفی بشود. (دقت کنید)

تلاشتان برای بیان مطالب علمی زیباست. اما سعی کنید بیشتر در اینترنت جستجو کنید.
زمان بیشتری بگذارید برای جمع آوری جسته و گریخته مطالب.
اینگونه مطالب علمیتان را با غنای بیشتر میتوانید مرقوم نمائید.


هرچند من استدلال خاص خود را دارم اما استدلال جناب کریم با مطالبی که شما ارائه کردید نفی نمیشود.
چراکه امواج قوی ای مثل انرژی موج ایرانسل و یا همراه اول نیاز دارد که دکل های زیادی وجود داشته باشند در همه اطراف تا امواج را گرفته و انتقال دهند.در نتیجه برای استدلال جناب کریم هیچ دکلی برای گرگان تا تهران وجود ندارد که موج را با این سرعت ارسال و دریافت کند.
کسی از فلاسفه و فقهای دینی ادعا نکرده است که روح انرژی و قابل اندازگیری است.اگر ادعا کرده باشد باید دلیل خاص خود را داشته باشد.
همه امواج به وسیله دستگاه های قوی ای قابل اندازه گیری میباشند.اما وقتی جان در حال گرفته شدن باشد بعد از اینکه روح از بدن خارج شد دیگر هیچ انرژی ای تولید نمیشود و کاملاً ارتباط روح با مغز و انسان قطع میشود.
در نتیجه ان زمانی است که روح خارج میشود.اگر مادی و انرژی بود براحتی قابل اندازهگیری بود.پس روح ماده و انرژی نیست.و اثباتش با ماده و انرژی کاریست غیر ممکن.من با افراد زیادی که اطلاعات خوبی از ماده و انرژی داشتند بحث کردم.در نتیجه اثبات روح به وسیله ماده برای آنها غیر ممکن است.
----------------------
در ضمن.همه چیز لازم نیست از اینترنت جستجو شود.اینها بحث های بیهوده و اسپم محسوب میشوند!!!!!
موفق باشید.

سلام و عرض ادب.

عــــلی;437088 نوشت:
هرچند من استدلال خاص خود را دارم

هر زمان که استدلال عقلانی خاص خود را آوردید، انشاالله برای نقدش با هم مباحثه خواهیم کرد.

عــــلی;437088 نوشت:
استدلال جناب کریم با مطالبی که شما ارائه کردید نفی نمیشود.

دوباره پست شماره 118 را بخوانید و به جمله داخل پرانتز توجه کنید.

عــــلی;437088 نوشت:
امواج قوی ای مثل انرژی موج ایرانسل و یا همراه اول نیاز دارد که دکل های زیادی وجود داشته باشند در همه اطراف تا امواج را گرفته و انتقال دهند.در نتیجه برای استدلال جناب کریم هیچ دکلی برای گرگان تا تهران وجود ندارد که موج را با این سرعت ارسال و دریافت کند.

لطفا در مورد امواج الکترومغناطیس بیشتر تحقیق کنید تا با مفاهیم انرژی این امواج و سرعت خطی انتشارشان آشنا شوید.
انرژی موج الکترومغناطیس هر چه که باشد، تغییری در سرعت انتشار موج که همان سرعت نور است ندارد.

سلام و عرض ادب.

عــــلی;437088 نوشت:
من با افراد زیادی که اطلاعات خوبی از ماده و انرژی داشتند
بحث کردم

یادم نمی‌آید با شما بحث کرده باشم.:ok:

عــــلی;437088 نوشت:
همه چیز لازم نیست از اینترنت جستجو شود.اینها بحث های بیهوده و اسپم محسوب میشوند

جستجو در اینترنت برای همه چیز که لازم نیست. اما برای آگاهی بیشتر از مبحث انرژی و امواج الکترومغناطیس، توصیه میگردد. و اینکه توصیه و سفارش، یک بحث بیهوده و اسپم نیست.

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استوار;437096 نوشت:
سلام و عرض ادب.

هر زمان که استدلال عقلانی خاص خود را آوردید، انشاالله برای نقدش با هم مباحثه خواهیم کرد.

دوباره پست شماره 118 را بخوانید و به جمله داخل پرانتز توجه کنید.

لطفا در مورد امواج الکترومغناطیس بیشتر تحقیق کنید تا با مفاهیم انرژی این امواج و سرعت خطی انتشارشان آشنا شوید.
انرژی موج الکترومغناطیس هر چه که باشد، تغییری در سرعت انتشار موج که همان سرعت نور است ندارد.


حرف من هنوز پا برجاست.چه انرژی نور باشد چه موج صدا یا هر انرژی دیگر باید به هر طریقی بتواند این مسیر را طی کند.انرژی الکترو مغناطیسی هم که باشد برای اینکه از گرگان به تهران برود باید نیروی بسیار داشته باشد.موج هم که باشد باید سرعت بسیار داشته باشد.
شما با نور چراغ قوه نمیتوانی از اینجا تا تهران را روشن کنی.در نتیجه باید نیروی بقول شما الکترومغناتیس باید تقریباً نزدیک به نور خورشید باشد که بتواند از این سر دنیا تا انسرش برود.
در نتیجه مغز همچین انرژی ای تولید نمیکند.
شما پاسختان را خوب میدانید در نتیجه میدانید که با بازکردن بحث روح به انرژی هم حتی روح قابل اثبات نخواهد بود.خلاصه کلام اینکه با ماده و انرژی و ... نه روح قابل رد است نه اثبات.
موفق باشید.

ابوالفضل;436760 نوشت:
قوه تخیل در افراد مختلف فرق داره

یعنی میتونه قوی و ضعیف باشه

قوه تخیل یه نقاش با یه فرد معمولی فرق داره

افرادی وجود دارن که در ان واحد میتونن چندتا شی رو با هم و در کنار هم تصور کنن.


سلام
روی یک برهان تمرکز کنید تا نقدش کنیم
ما از خدایمان است که یک دلیل عقلی شسته رفته این وسط دربیاد
و اما
وقتی دلیل عقلی می اوریم باید کلی باشد
مثلا نمی توان بر ویژگی یک فرد برای اثبات روح استدلال کرد چون مساله شخصی است
بلکه وجدانیاتی که عام نیستند قابل استفاده در برهان نیستند
این مساله ای که شما در مورد قوه خیال می فرمایید عام و قابل اثبات نیست
لذا به درد برهان عقلی نمیخورد
یا علی

سلام و عرض ادب.

عــــلی;437110 نوشت:
شما پاسختان را خوب میدانید در نتیجه میدانید که با بازکردن بحث روح به انرژی هم حتی روح قابل اثبات نخواهد بود.خلاصه کلام اینکه با ماده و انرژی و ... نه روح قابل رد است نه اثبات.

برادر، برای حقیر مسلم شد که شما بدون اینکه با دقت مطالب را مطالعه کنید، اقدام به نوشتن پاسخ میکنید.
این نقل قول حقیر از پست شماره 109 بود:
استوار;436983 نوشت:
بله. پای از گلیم خود بیرون گذاشتیم، زدید روی پایمان. بنابراین دیگر مطلب علمی در اثبات یا انکار روح بیان نخواهد شد که بخواهید نقدش کنید.
بلکه در ادامه بحث، ما با مطالب علمی، دلایل عقلی شما و دوستان دیگر را نقد خواهیم کرد.

لطفا این نقل قول را با جمله قرمز رنگتان مقایسه کنید.


[/HR]
عــــلی;437110 نوشت:
حرف من هنوز پا برجاست.

البته با عرض پوزش، فقط برای خودتان پابرجاست. چون در بالا ثابت نمودم مطالب حقیر را با دقت نمیخوانید.

عــــلی;437110 نوشت:
انرژی الکترو مغناطیسی هم که باشد برای اینکه از گرگان به تهران برود باید نیروی بسیار داشته باشد.موج هم که باشد باید سرعت بسیار داشته باشد.

کاش به توصیه حقیر عمل میکردید و در مورد ماهیت امواج الکترومغناطیس، انرژی آن امواج،سرعت انتشار آنها و گستره طیف الکترومغناطیس، اطلاعات بیشتر کسب مینمودید.
عــــلی;437110 نوشت:
باید نیروی بقول شما الکترومغناتیس باید تقریباً نزدیک به نور خورشید باشد که بتواند از این سر دنیا تا انسرش برود.
در نتیجه مغز همچین انرژی ای تولید نمیکند.

متاسفم. یکوقت است کسی مطلبی را نمیداند، اما حداقل در جهت کسب آگاهی تلاش میکند. یکوقت هم ....
حقیر دیگر نمیدانم چه بگویم. مجددا درخواست میکنم آگاهی خود را در مورد امواج الکترومغناطیس افزایش دهید.

همانطور که قبلا هم بیان شد، اکنون قصد اثبات و یا انکار وجود روح را با استناد به دانش روز و یا ارائه نظریه متافیزیکی ندارم.
بلکه هدف فقط نقد استدلالات عقلی دوستان در رابطه با اثبات روح است.

معتقدم بدون توسل به دامن دانش نورولوژی و مکانیک کوانتوم، اثبات برون دینی وجود روح صرفا به روش عقلی محال و یا بسیار مشکل است.
شما استدلال کنید، ما در حد توان نقد میکنیم.
اگر هم استدلال صرفا عقلی را نتوانستیم نقد کنیم، آنگاه دست ارائه دهنده آن استدلال را می‌بوسیم و خود نیز مِن بعد، از آن برای اثبات برون دینی روح استفاده خواهیم کرد.

[="#006400"]ما براي منكر
ميتونيم روح رو با معني روان يا حتي جان و جريان تعريف كنيم
البته در اصطلاح و فقط محض گنجاندن كلام در ظرف ذهن مخاطب ...

چون حقيقتا حقيقت نزد خداست و ادعا به علم در همه چيز كار درستي نيست .[/]

Mohammad2db;437156 نوشت:
ما براي منكر
ميتونيم روح رو با معني روان يا حتي جان و جريان تعريف كنيم
البته در اصطلاح و فقط محض گنجاندن كلام در ظرف ذهن مخاطب ...

چون حقيقتا حقيقت نزد خداست و ادعا به علم در همه چيز كار درستي نيست .

سلام و عرض ادب.
بله کار درستی نیست. به همین جهت هم تاکنون چنین ادعائی صورت نگرفته.:Gol:

استوار;437176 نوشت:
سلام و عرض ادب.
بله کار درستی نیست. به همین جهت هم تاکنون چنین ادعائی صورت نگرفته.:Gol:

[="#006400"]سلام خدا بر شما
بي شك مخاطب من و روي اين شايد به ظاهر جسارت من كسي غير از شما و دوستان بوده كه ميدونيد .
تاييد يا تاكيدي بر دانسته هاي شما و دوستان بود كه مبادا ديگري بالاتر از منبر پله اي ببينه و به خيال بنشينه و به واقع سقوط كنه و زمين گير شه
كه موجب خشنودي دشمن انسان ميشه ...
-------------

بعضي از ما توي تعريف و تشخيص ماهيت و حتي درك همين مه در اسمان كه گاها از حيطه ديد خارج ميشه ميمونيم !
ولي متاسفانه اصرار داريم كه درب اسرار و پاسخ و دانايي رو با كليدي غير از كليد سوال و تحقيق باز كنيم كه شدني نيست . [/]

Mohammad2db;437156 نوشت:
چون حقيقتا حقيقت نزد خداست و ادعا به علم در همه چيز كار درستي نيست .

سلام
هرچند سخن ظاهرا اخلاقی و محتاطانه و بجایی به نظر میرسه
اما مفهومش نفی تحقق علم به اموره و همون سخن سوفسطایی هاست
البته گوینده بدنبال القای این معنا نبوده اما قطعا یکی از معنای قابل برداشت از سخن ایشان همین است
وظیفه ما جستجو و تلاش علمی است و هرجا بر اساس مبانی درست نتیجه ای گرفتیم آن علم است وگرنه تلاش ما عبث است
یا علی

بحث اثبات روح برای منکرین کار ساده ای نیست

اونم از راه علمی

هر دلیل و برهانی برای اثبات مطرح میشه یه سری ضعف هایی داره و نقد میشه

بنده از جناب استوار و جناب محی الدین عذر می خوام که در بحث ها تند رفتم

بالاخره نظر هرکس محترمه

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استوار;437151 نوشت:
سلام و عرض ادب.

برادر، برای حقیر مسلم شد که شما بدون اینکه با دقت مطالب را مطالعه کنید، اقدام به نوشتن پاسخ میکنید.
این نقل قول حقیر از پست شماره 109 بود:

لطفا این نقل قول را با جمله قرمز رنگتان مقایسه کنید.


[/HR]

البته با عرض پوزش، فقط برای خودتان پابرجاست. چون در بالا ثابت نمودم مطالب حقیر را با دقت نمیخوانید.

کاش به توصیه حقیر عمل میکردید و در مورد ماهیت امواج الکترومغناطیس، انرژی آن امواج،سرعت انتشار آنها و گستره طیف الکترومغناطیس، اطلاعات بیشتر کسب مینمودید.

متاسفم. یکوقت است کسی مطلبی را نمیداند، اما حداقل در جهت کسب آگاهی تلاش میکند. یکوقت هم ....
حقیر دیگر نمیدانم چه بگویم. مجددا درخواست میکنم آگاهی خود را در مورد امواج الکترومغناطیس افزایش دهید.

همانطور که قبلا هم بیان شد، اکنون قصد اثبات و یا انکار وجود روح را با استناد به دانش روز و یا ارائه نظریه متافیزیکی ندارم.
بلکه هدف فقط نقد استدلالات عقلی دوستان در رابطه با اثبات روح است.

معتقدم بدون توسل به دامن دانش نورولوژی و مکانیک کوانتوم، اثبات برون دینی وجود روح صرفا به روش عقلی محال و یا بسیار مشکل است.
شما استدلال کنید، ما در حد توان نقد میکنیم.
اگر هم استدلال صرفا عقلی را نتوانستیم نقد کنیم، آنگاه دست ارائه دهنده آن استدلال را می‌بوسیم و خود نیز مِن بعد، از آن برای اثبات برون دینی روح استفاده خواهیم کرد.


درست است که در گذشته گفتید در مورد اثبات یا رد روح از مسائل علمی استفاده نخواهید کرد ولی چرا در پاسخ همکار انجمن دوباره از این روش استفاده کردید؟
مگر این پست شما نیست:
استوار;437055 نوشت:
سلام و عرض ادب.

در مورد مثالی که بیان نمودید، یک موج الکترومغناطیس نیز میتواند همین اثر را داشته باشد.
هم سرعت بالا دارد، هم حامل اطلاعات است و هم قابلیت اسکن محیط را دارد، هم قابلیت انجام کار دارد و ....
با وجود امواج الکترومغناطیس، این استنتاج: «چیزی که در خواب حرکت کرده همان روح است» ، صحیح نیست.

نقل قول جناب جوادی آملی یک نقل درون دینی است که برای اثبات روح، دلیل عقلی محسوب نمیشود.
چگونه فرمایش جناب ابوالفضل را با استدلال عقلی ثابت میکنید؟
ایشان فرمودند روح حرکت و نقل مکان ندارد. لطفا چگونگی این جدا شدن از جسم و انتقال به عالم ملکوت را نیز توضیح دهید.

دوست عزیز من نمیگویم از مطالب علمی استفاده نکنید.ولی اگر میکنید باید پاسخ سوالات ما را داشته باشید و نظریه ها نمیتوانند پاسخ سوالات مارا بدهند.ما ادعا علم و الکترومغناتیس و از این جور حرفا نمیکنیم.در موردش هم همچین علم نداریم.فقط میدانیم برای تولید این انرژی ها نیاز به منبع انرژی هست.
موفق باشید.

ابوالفضل;437208 نوشت:
بحث اثبات روح برای منکرین کار ساده ای نیست

اونم از راه علمی

هر دلیل و برهانی برای اثبات مطرح میشه یه سری ضعف هایی داره و نقد میشه

بنده از جناب استوار و جناب محی الدین عذر می خوام که در بحث ها تند رفتم

بالاخره نظر هرکس محترمه

سلام به همه دوستان

ببخشید که نظر خودمو در این بحث بیان می کنم بعنوان کسی که بحث و دنبال کردم

به نظر من اثبات روح برای دین باوران به قران از روی همان ایه ای که من اوردم و عذاب ال فرعون
دلیل بسیار خوبیست

اما برای دین ناباوران کلا چیزی به اسم روح معنی ندارد
و انها همه چیزو در مغز جستجو می کنند حتی رویای صادقه و غیر صادقه را

اینجا خوشبختانه هر دوطرف مباحثه به روح اعتقاد دارن
ولی طریق اعتقاد انها و اثبات انها متفاوت است
از نظر حقیر هر دو طرف نظریه بیان کردند و اثباتی در کار نیست
پس نه قابل قبول و نه قابل رد هست
حالا نظریه ای مقبول تر است که بتواند به سوالات ایجاد شده بهتر جواب بدهد

یکی از سوالات که من مطرح کردم چگونگی دیدن رویای صادقه است
که حقیر به کرات رویای صادقه دیده ام
مایلم بدانم هر کدام از نظرات هم نظر جناب ابوالفضل و هم نظرات جناب استوار چه جوابی برای ان دارند
ظاهرا جناب ابوالفضل نظر خدشون رو قبلا بیان کردن
و منتظرم جناب استوار با استفاده از تیوری خود نحوه دیدن رویای صادقه را بیان کنند

با تشکر

سلام
دوستان اگر موافقند بر روی این سوال متمرکز شویم که :
آیا خواب و رویا دلالتی بر وجود روح دارد ؟
یاعلیم

سلام و عرض ادب سرکار بی نظیر
هر چند من هیچیک از مخاطبین شما جناب ابوالفضل یا استوار گرامی نیستم
به عنوان یک پیشنهاد
برای تحقیق در مورد صحت رؤیای صادقه لطفاً پس از وقوع چنین تجربه هایی یعنی پس از دیدن رؤیا خواب خود را به دقت و با جزئیات یادداشت کنید و مسلماً ساعت و تاریخ آن را هم برای یادآوری در نظرآورید
سپس اگر رویدادی دقیقاً مطابق رؤیای شما اتفاق افتاد هم با ذکر جزئیات یادداشت کنید
سپس آن دو را بدون پیشداوری مقایسه کنید
منظورم این است که نه خواب خود را و نه جزییات واقعه را مطابق میل خود تفسیر نکنید
قطعاً نتایجی که بدان میرسید چندان موافق رأی امروز شما نیست
چون بارها چنین تجربیاتی را برای خودم چه در آن زمان که به این باورها اعتقاد داشتم و چه اکنون که خالی از هر نوع باور متافیزیکی هستم نتیجه متقن و غیر قابل شکی برایم نگذاشت که رؤیای صادقه جز ظن و گمان بیشتر نیست
دقت کنید در اثبات رؤیای صادقه مشابهات در کلیات مد نظر نیست بلکه تطابق کامل بین جزییات و کلیات مراد شما را از رؤیای صادقه تأمین میکند
پیروز و موفق باشید

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

بی نظیر;437222 نوشت:
ببخشید که نظر خودمو در این بحث بیان می کنم بعنوان کسی که بحث و دنبال کردم

به نظر من اثبات روح برای دین باوران به قران از روی همان ایه ای که من اوردم و عذاب ال فرعون
دلیل بسیار خوبیست


استدلال شما برای اثبات روح از قران جالب بود اما قران صراحتاً و صریحاً در مورد روح صحبت میکنه شما با قران حتی نیاز به تاویل بردن آیات قران هم ندارید.
ما اصلاً مشکلی با متدینین برای اثبات روح نداریم هر متدینی اعتقاد به روح دارد بر اساس کتاب دینی خودش.
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ (15 | الحجر - 29)
هنگامی که کار آن را به پایان رساندم، و در او از روح خود (یک روح شایسته و بزرگ) دمیدم، همگی برای او سجده کنید!»

يُنَزِّلُ الْمَلَائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ (16 | النحل - 2)
فرشتگان را با روح (الهی) بفرمانش بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل می‌کند؛ (و به آنها دستور می‌دهد) که مردم را انذار کنید؛ (و بگویید:) معبودی جز من نیست؛ از (مخالفت دستور) من، بپرهیزید!

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (17 | الإسراء - 85)
و از تو درباره «روح» سؤال می‌کنند، بگو: «روح از فرمان پروردگار من است؛ و جز اندکی از دانش، به شما داده نشده است!»

فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا (19 | مريم - 17)
و میان خود و آنان حجابی افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر برای عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را بسوی او فرستادیم؛ و او در شکل انسانی بی‌عیب و نقص، بر مریم ظاهر شد!

وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِنْ رُوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِلْعَالَمِينَ (21 | الأنبياء - 91)
و به یاد آور زنی را که دامان خود را پاک نگه داشت؛ و ما از روح خود در او دمیدیم؛ و او و فرزندش [= مسیح‌] را نشانه بزرگی برای جهانیان قرار دادیم!

ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ ۖ وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ ۚ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ (32 | السجدة - 9)
سپس (اندام) او را موزون ساخت و از روح خویش در وی دمید؛ و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد؛ امّا کمتر شکر نعمتهای او را بجا می‌آورید!

فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ (38 | ص - 72)
هنگامی که آن را نظام بخشیدم و از روح خود در آن دمیدم، برای او به سجده افتید!»

رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلَاقِ (40 | غافر - 15)
او درجات (بندگان صالح) را بالا می‌برد، او صاحب عرش است، روح (مقدّس) را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القاء می‌کند تا (مردم را) از روز ملاقات [= روز رستاخیز] بیم دهد!

وَكَذَٰلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا ۚ مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَٰكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا ۚ وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَىٰ صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (42 | الشورى - 52)
همان گونه (که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را بفرمان خود وحی کردیم؛ تو پیش از این نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست (و از محتوای قرآن آگاه نبودی)؛ ولی ما آن را نوری قرار دادیم که بوسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می‌کنیم؛ و تو مسلّماً به سوی راه راست هدایت می‌کنی.

تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ (97 | القدر - 4)
فرشتگان و «روح» در آن شب به اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر کاری نازل می‌شوند.

موفق باشید.

محی الدین;437246 نوشت:
آیا خواب و رویا دلالتی بر وجود روح دارد ؟

سلام
قاعدتا اول باید بپرسیم خواب چیست ؟
چون این یک امر تجری است که تقریبا همه انسانها آنرا می شناسند تعریف آن تاحدی ساده به نظر می رسد
اما چه بسا در علوم مختلف تعاریف متفاوتی داشته باشد
مثلا در پزشکی یک تعریف در روانشناسی یک تعریف و در فلسفه یک تعریف داشته باشد
بنده خواب را به حسب شناخت عرفی تعریف می کنم که عموما با آن آشنایی داریم
خواب عبارتست از مشاهده یکسری وقایع و اتفاقات در فضاهای شناخته یا ناشناخته در هنگامی که فرد از هوشیاری و آگاهی معمولی برخوردار نیست
یا خواب عبارتست از نوعی حیات در فضایی ناشناخته در حالیکه حیات عادی آگاهانه فرد به حالت تعلیق درمیاید
نظر دوستان چیه ؟
یا علیم

محی الدین;437253 نوشت:
خواب عبارتست از نوعی حیات در فضایی ناشناخته در حالیکه حیات عادی آگاهانه فرد به حالت تعلیق درمیاید

سلام
نکته جالبی در این تعریف هست ( البته اگر بر ان توافق صورت گیرد )
و آن اینکه خواب یک نوع از حیات انسانی
مفهوم این جمله آنستکه انسانها دو نوع حیات دارند
حیات عادی که همراه با آگاهی مستقیم نسبت به پدیده های این جهان است
حیات غیر عادی که در هنگام وضعیت خواب تجربه میشود
حال جای طرح این سوال هست که آیا حیات نوع دوم انسان منوط به بقای حیات اول است یا خیر؟
یا علیم

استوار;437055 نوشت:
در مورد مثالی که بیان نمودید، یک موج الکترومغناطیس نیز میتواند همین اثر را داشته باشد.
هم سرعت بالا دارد، هم حامل اطلاعات است و هم قابلیت اسکن محیط را دارد، هم قابلیت انجام کار دارد و ....
با وجود امواج الکترومغناطیس، این استنتاج: «چیزی که در خواب حرکت کرده همان روح است» ، صحیح نیست.

لطف می کنید بیشتر توضیح دهید که امواج مغناطیسی چطور انسان را فرسنگ ها از محل استقرارش دور می کنند در حالی که روح از بدن جدا شده ویا اصلا گفته شود که روح وجود ندارد. این امواج به چه شکلی انسانی را که در ایران خوابیده به آمریکا می برد وقبل از اینکه از خواب بیدار شود دوباره به به بدن بر می گردد؟ این سرعت بالا به چه اندازه است که منی که در خواب مثلا در عربستان هستم ودر اثر دیدن خواب هیجان انگیز از خواب بیدار می شوم ومشاهده می کنم که در محل خوابم هستم واین اتفاق در کمتر از یک ثانیه اتفاق می افتد؟
آنچه که بنده می دانم توجیه این امور با الکترو مغناطیس به صورت مصنوعی مثل هیپتونیزم می باشد در حالی که ا در مورد یک حقیقت روزمره بحث می کنیم.

استوار;437055 نوشت:
نقل قول جناب جوادی آملی یک نقل درون دینی است که برای اثبات روح، دلیل عقلی محسوب نمیشود.
چگونه فرمایش جناب ابوالفضل را با استدلال عقلی ثابت میکنید؟
ایشان فرمودند روح حرکت و نقل مکان ندارد. لطفا چگونگی این جدا شدن از جسم و انتقال به عالم ملکوت را نیز توضیح دهید.

عقل واستدلال عقلی هم امری برون دینی نیست، وبه تعبیر امام کاظم علیه السلام که در اصول کافی خطاب به هشام بن حکم می فرماید: خداوند بر انسان دو حجت دارد که یکی ظاهر و آشکار ودیگری ینهان است، حجت آشکار انبیاء، رسولان وائمه هستند وحجت باطنی عقل می باشد.
ما قبلا نیز عرض کردیم مساله روح بیشتر امری درون دینی است که شواهد ونشانه های زیادی در زندگی روزمره انسان ودلایل عقلی وفلسفی در اثبات آن وجود دارد. خداوند در قرآن کریم چندین جا کلمه روح وبحث آن را مطرح کرده است که بعد از خلقت انسان روح را به او افاضه کرده است.
آنچه که بنده عرض کردم فرع بر اثبات روح وقبول وجود آن است ولذا بعد از قبول آن واینکه روح در حال خواب از بنده خارج می شود باید مشخص شود که به کجا می رود که در احادیث ما اشاره شده است که به عالم ملکوت که وطن اصلی انسان است بر می گردد.
استوار;437074 نوشت:
تنها وجود امواج الکترومغناطیس کافیست که آن استنتاج نفی بشود.

چطور؟

محی الدین;437255 نوشت:
حال جای طرح این سوال هست که آیا حیات نوع دوم انسان منوط به بقای حیات اول است یا خیر؟

سلام
خوب است حیات انسانی را تعریف کنیم
حیات انسانی عبارتست از حیات بدنی همراه با آگاهی ( نظر ؟)
حیات بدنی هم عبارتست از صورت گرفتن فعالیتهای عادی شناخته شده برای اعضاء بدن
سوال : آیا در حیات انسانی فعالیت بدنی ضرورت دارد ؟
ظاهرا تصور وجود آگاهی بدون حیات بدنی تصور ندارد .
اینجا یک مساله قابل بررسی است و آن این است که :
ما می بینیم در خواب آگاهی انسان نسبت به وقایع فضای ناشناخته آن عینا شبیه آگاهی ما نسبت به وقایع عالم طبیعت است
به عبارت دیگر وجه تشابه دو حیات گفته شده در وجود آگاهی است .
و اما تفاوت :
تفاوت این دو حیات در میزان فعالیت اعضاء و جوارح و اندامهای بدن است
خوب اینجا خوب است بپرسیم :
با وجود تفاوت در فعالیتهای بدن در دو حالت خواب و بیداری چرا میزان آگاهی انسان تفاوتی ندارد و بلکه گاهی اوقات این آگاهی در حیات نوع دوم قویتر هم هست ؟
اینجا به کمک نیاز داریم
کسی چیزی در مورد میزان فعالیتهای بدن و مغز در دو حالت خواب و بیداری می داند ؟
اینجای جای طرح این فرضیه هست که :
آگاهی انسان ربطی به جسم او ندارد بلکه امر اصیل و مستقلی است (هرچند میتواند تحت تاثیر قرار بگیرد) چه بسا این آگاهی ناشی از بعدی ناشناخته از وجود انسان باشد که آنرا بنام روح می شناسند
یا علیم

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

متحیر;437247 نوشت:
سلام و عرض ادب سرکار بی نظیر
هر چند من هیچیک از مخاطبین شما جناب ابوالفضل یا استوار گرامی نیستم
به عنوان یک پیشنهاد
برای تحقیق در مورد صحت رؤیای صادقه لطفاً پس از وقوع چنین تجربه هایی یعنی پس از دیدن رؤیا خواب خود را به دقت و با جزئیات یادداشت کنید و مسلماً ساعت و تاریخ آن را هم برای یادآوری در نظرآورید
سپس اگر رویدادی دقیقاً مطابق رؤیای شما اتفاق افتاد هم با ذکر جزئیات یادداشت کنید
سپس آن دو را بدون پیشداوری مقایسه کنید
منظورم این است که نه خواب خود را و نه جزییات واقعه را مطابق میل خود تفسیر نکنید
قطعاً نتایجی که بدان میرسید چندان موافق رأی امروز شما نیست
چون بارها چنین تجربیاتی را برای خودم چه در آن زمان که به این باورها اعتقاد داشتم و چه اکنون که خالی از هر نوع باور متافیزیکی هستم نتیجه متقن و غیر قابل شکی برایم نگذاشت که رؤیای صادقه جز ظن و گمان بیشتر نیست
دقت کنید در اثبات رؤیای صادقه مشابهات در کلیات مد نظر نیست بلکه تطابق کامل بین جزییات و کلیات مراد شما را از رؤیای صادقه تأمین میکند
پیروز و موفق باشید

احیاناً شما اصلاً به قرآن اعتقاد ندارید که رویای صادقانه را فقط ظن و گمان میدانید؟
من خودم یکی از کسانی هستم که خوابهایی که در انها شک ندارم را یادداشت میکنم.یک سالی است که گذشته است و من هنوز از خوابی که دیدم درس میگیرم و مطالبی که در خوابم میگیرم هنوز برایم قابل استفاده هستند.

محی الدین;437265 نوشت:
اینجای جای طرح این فرضیه هست که :
آگاهی انسان ربطی به جسم او ندارد بلکه امر اصیل و مستقلی است (هرچند میتواند تحت تاثیر قرار بگیرد) چه بسا این آگاهی ناشی از بعدی ناشناخته از وجود انسان باشد که آنرا بنام روح می شناسند

سلام
خوب این وسط نیاز به اطلاعات جزئی و در عین حال معتبر زیادی داریم
بخصوص در مورد ماهیت آگاهی انسان
و عملکرد مغز در بیداری و خواب
تعریفی مشخص و دقیق از حیات انسان
ووو
می بینید که کار ساده نیست
یا علیم

سلام و عرض ادب.

عــــلی;437221 نوشت:
درست است که در گذشته گفتید در مورد اثبات یا رد روح از مسائل علمی استفاده نخواهید کرد ولی چرا در پاسخ همکار انجمن دوباره از این روش استفاده کردید؟
مگر این پست شما نیست:
استوار;437055 نوشت:
در مورد مثالی که بیان نمودید، یک موج الکترومغناطیس نیز میتواند همین اثر را داشته باشد.
هم سرعت بالا دارد، هم حامل اطلاعات است و هم قابلیت اسکن محیط را دارد، هم قابلیت انجام کار دارد و ....
با وجود امواج الکترومغناطیس، این استنتاج: «چیزی که در خواب حرکت کرده همان روح است» ، صحیح نیست.

پاسخ به استاد عزیز جناب کریم، نقد استنتاج ایشان از استدلال بود. عرض کردم اثراتی از خواب که ایشان با استناد به آن روح را نتیجه میگیرند، میتواند ناشی از امواج الکترومغناطیس نیز باشد.
به عبارت دیگر از آن مقدمه، فقط استنتاج وجود روح بدست نمی‌آید. بلکه وجود چیزی مانند موج الکترومغناطیس هم میتواند خروجی استنتاج ایشان باشد.
و این نقد استدلال است . نه اثبات و یا رد روح.

عــــلی;437221 نوشت:
باید پاسخ سوالات ما را داشته باشید و نظریه ها نمیتوانند پاسخ سوالات مارا بدهند

شما برای اثبات برون دینی روح، استدلال ارائه دهید تا پاسخ داده شود. تلاش خواهد شد پاسختان با بدیهیات علمی بیان گردد.
در مورد نظریه نیز بیش از حد بدبین هستید.
لطفا بگوئید آیا نظریه حرکت جوهری و جسمانیة الحدوث بودن نفس را قبول دارید؟

عــــلی;437221 نوشت:
میدانیم برای تولید این انرژی ها نیاز به منبع انرژی هست

شما که این را میدانید، چرا برای کشف منبع تولید امواج مغزی تلاش نمیکنید؟

بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام.

استوار;437268 نوشت:
شما برای اثبات برون دینی روح، استدلال ارائه دهید تا پاسخ داده شود. تلاش خواهد شد پاسختان با بدیهیات علمی بیان گردد.

هنگام مرگ یک سلول دقیقاً چه اتفاقی میوفتد؟اگر نظر علمی هست پس چرا نمیشود دوباره آنرا زنده کرد؟
من هنوز روی استدلال قبلی خود هستم چرا دانشمندان نتوانستند موجی ارسال کنند به مغز که انسان در دست خود احساس درد کند؟
بر اساس چه استدلال علمی ای انسان خوبی را بیشتر دوست دارد نسبت به بدی ها.

استوار;437268 نوشت:
در مورد نظریه نیز بیش از حد بدبین هستید.
لطفا بگوئید آیا نظریه حرکت جوهری و جسمانیة الحدوث بودن نفس را قبول دارید؟

بله متاسفانه نسبت به نظریه بد بین هستم.
در مورد نظریه ای که فرمودید هیچ اطلاعی ندارم.البته اگر کمی توضیح دهید کافی است.

استوار;437268 نوشت:
شما که این را میدانید، چرا برای کشف منبع تولید امواج مغزی تلاش نمیکنید؟

چونکه مغز نمیتواند موجی به این عظمت قوی تولید کند.و اگر تولید کرده باید بتوان براحتی اندازه گیری کرد و بقول معروف پارازیت انداخت.مثلاً پارازیتی که بتواند همان دستوری که به یکی از عصب های نوک دست ارسال میکند ارسال شود.

متحیر;437247 نوشت:
سلام و عرض ادب سرکار بی نظیر
هر چند من هیچیک از مخاطبین شما جناب ابوالفضل یا استوار گرامی نیستم
به عنوان یک پیشنهاد
برای تحقیق در مورد صحت رؤیای صادقه لطفاً پس از وقوع چنین تجربه هایی یعنی پس از دیدن رؤیا خواب خود را به دقت و با جزئیات یادداشت کنید و مسلماً ساعت و تاریخ آن را هم برای یادآوری در نظرآورید
سپس اگر رویدادی دقیقاً مطابق رؤیای شما اتفاق افتاد هم با ذکر جزئیات یادداشت کنید
سپس آن دو را بدون پیشداوری مقایسه کنید
منظورم این است که نه خواب خود را و نه جزییات واقعه را مطابق میل خود تفسیر نکنید
قطعاً نتایجی که بدان میرسید چندان موافق رأی امروز شما نیست
چون بارها چنین تجربیاتی را برای خودم چه در آن زمان که به این باورها اعتقاد داشتم و چه اکنون که خالی از هر نوع باور متافیزیکی هستم نتیجه متقن و غیر قابل شکی برایم نگذاشت که رؤیای صادقه جز ظن و گمان بیشتر نیست
دقت کنید در اثبات رؤیای صادقه مشابهات در کلیات مد نظر نیست بلکه تطابق کامل بین جزییات و کلیات مراد شما را از رؤیای صادقه تأمین میکند
پیروز و موفق باشید

سلام و ممنون از توجه شما

بزرگوار چیزی نبود که فکر کنم ظن یا خیال هست

به عنوان مثال
خانمی از نزدیکانمان حامله بود من شب خواب دیدم ایشون دختر بدنیا اورده و اسمش را هم محبوبه گذاشته
فردا شوهر این خانم خبر داد که صاحب دختری شده اند و اسمش را هم محبوبه گذاشته اند

که همه ما واقعا متعجب شدیم

کجای این خوای ظن و خیال هست

مواردی دیگر هست که حالا لزومی نیست بیان کنم

موفق باشید

سلام و عرض ادب

بی نظیر;437292 نوشت:
به عنوان مثال
خانمی از نزدیکانمان حامله بود من شب خواب دیدم ایشون دختر بدنیا اورده و اسمش را هم محبوبه گذاشته
فردا شوهر این خانم خبر داد که صاحب دختری شده اند و اسمش را هم محبوبه گذاشته اند

لطفاً و قایع و جزییات خواب و پیش زمنه های ذهنی خود را به یاد بیاورید بعد بدون جانبداری قضاوت کنید
و این نکته را هم در نظر بگیرید

متحیر;437247 نوشت:
دقت کنید در اثبات رؤیای صادقه مشابهات در کلیات مد نظر نیست بلکه تطابق کامل بین جزییات و کلیات مراد شما را از رؤیای صادقه تأمین میکند

تشابه در جزئیات و کلیات
برای آزمایش فرصت بسیار است
من هر چه آزمودم به ظن و گمان بیشتر نزدیک شدم تا دقت کامل در واقعیت

شاد و سربلند باشید

متحیر;437294 نوشت:
تشابه در جزئیات و کلیات
برای آزمایش فرصت بسیار است
من هر چه آزمودم به ظن و گمان بیشتر نزدیک شدم تا دقت کامل در واقعیت

سلام و عرض ادب

لطفا بفرمایید چرا تشابه در کلیات مهم نیست و حتما باید تشابه در جزییات باشد ؟
این تعریف را از رویای صادقه از کجا اورده اید ؟

متحیر;437294 نوشت:
لطفاً و قایع و جزییات خواب و پیش زمنه های ذهنی خود را به یاد بیاورید بعد بدون جانبداری قضاوت کنید
و این نکته را هم در نظر بگیرید

سلام مجدد

اخیرا یکی از دوستان من خوابی برای من دیده بود که منطبق بر واقعیتی از زندگیم بود که او هرگز اطلاع نداشت
و برایم بسیار جای تعجب بود
اتفاقا برای تعبیر به یکی از اساتید سایت بازگو کردم

ایا این نیز رویای صادقه نیست ؟

موفق باشید

با سلام مجدد

بی نظیر;437300 نوشت:
لطفا بفرمایید چرا تشابه در کلیات مهم نیست و حتما باید تشابه در جزییات باشد ؟
این تعریف را از رویای صادقه از کجا اورده اید ؟

چون اگر چنین دقت نظرهایی را در مورد هر نظریه ای اعمال نکنیم میتوانیم هر چیزی را قبول کنیم

متحیر;437306 نوشت:
چون اگر چنین دقت نظرهایی را در مورد هر نظریه ای اعمال نکنیم میتوانیم هر چیزی را قبول کنیم

سلام

من حرف شما رو کلا نفی نمی کنم باید کلیات و جزییات را در نظر گرفت و نه اینکه اسمون و ریسمون را به هم ببافیم

ولی در مورد رویایی که بیان کردم خواب دین دختر و پسر برای کسی تا حدی طبیعیست
و چیزی که از نظر شما جزییات هست که من دقیقا اسم او را هم خواب دیدم

ایا این به نظر شما جزییات نیست ؟

موفق باشید

سلام و عرض ادب.

استوار;437055 نوشت:
در مورد مثالی که بیان نمودید، یک موج الکترومغناطیس نیز میتواند همین اثر را داشته باشد.
هم سرعت بالا دارد، هم حامل اطلاعات است و هم قابلیت اسکن محیط را دارد، هم قابلیت انجام کار دارد و ....
با وجود امواج الکترومغناطیس، این استنتاج: «چیزی که در خواب حرکت کرده همان روح است» ، صحیح نیست.

کریم;437260 نوشت:
لطف می کنید بیشتر توضیح دهید که امواج مغناطیسی چطور انسان را فرسنگ ها از محل استقرارش دور می کنند در حالی که روح از بدن جدا شده ویا اصلا گفته شود که روح وجود ندارد. این امواج به چه شکلی انسانی را که در ایران خوابیده به آمریکا می برد وقبل از اینکه از خواب بیدار شود دوباره به به بدن بر می گردد؟ این سرعت بالا به چه اندازه است که منی که در خواب مثلا در عربستان هستم ودر اثر دیدن خواب هیجان انگیز از خواب بیدار می شوم ومشاهده می کنم که در محل خوابم هستم واین اتفاق در کمتر از یک ثانیه اتفاق می افتد؟

استوار;437074 نوشت:
تنها وجود امواج الکترومغناطیس کافیست که آن استنتاج نفی بشود.

کریم;437260 نوشت:
چطور؟

برادر بزرگوار، ابتدا بگویم بخش عمده خوابهای ما، نتیجه عملیات پالایش، پاکسازی و مرتب سازی اطلاعات حافظه است که مغز در هنگام خواب انجام میدهد.
و این بر اساس اصل هومئوستازی (ویژگی‌ای از یک سامانه که محیط داخلی خود را تنظیم می‌کند) انجام میشود.
در این مورد تمامی تصویر ساز‌ی‌ها در مغز انجام میشود و در واقع چیزی از بدن انسان بیرون نمی‌رود، تا سیر کند و مجددا به بدن برگردد.

اما در مورد استدلال شما، اگر مبنا این باشد که روح بیرون رود، سیر کند و برگردد، ما بیان نمودیم که این پروسه میتواند توسط امواج الکترومغناطیس نیز انجام شود.
همینکه بدانیم امواج مغزی وجود دارند.
همینکه بدانیم از سنخ امواج الکترومغناطیس هستند.
همینکه بدانیم قابل رؤیت نیستند.
همینکه بدانیم حامل اطلاعات هستند.
همینکه بدانیم سرعت انتشارشان 300 هزارکیلومتر در ثانیه هست.
همینکه بدانیم با این سرعت میتوان فاصله رفت و برگشت تهران و مکه را در 0.01 ثانیه طی نمود.

مجموع این همینکه‌ها، کافیست تا تنها خروجی استنتاج شما، روح نباشد.

سلام و عرض ادب.

عــــلی;437290 نوشت:
هنگام مرگ یک سلول دقیقاً چه اتفاقی میوفتد؟اگر نظر علمی هست پس چرا نمیشود دوباره آنرا زنده کرد؟
من هنوز روی استدلال قبلی خود هستم چرا دانشمندان نتوانستند موجی ارسال کنند به مغز که انسان در دست خود احساس درد کند؟
بر اساس چه استدلال علمی ای انسان خوبی را بیشتر دوست دارد نسبت به بدی ها.

خدمتتان عرض کردم برای اثبات روح استدلال ارائه دهید تا پاسخ دهیم. یعنی نقد کنیم.
حال این سه موردی که بیان کردید، استدلال برای وجود روح هستند؟؟ :Moteajeb!:
لطفا برای اثبات روح دلیل بیاورید. از دلیلی که می‌آورید باید فقط بتوانید وجود روح را نتیجه بگیرید.
آنگاه ما هم بررسی میکنیم ببینیم استنتاجتان صحیح است یا نه.

عــــلی;437290 نوشت:
چونکه مغز نمیتواند موجی به این عظمت قوی تولید کند.و اگر تولید کرده باید بتوان براحتی اندازه گیری کرد و بقول معروف پارازیت انداخت.مثلاً پارازیتی که بتواند همان دستوری که به یکی از عصب های نوک دست ارسال میکند ارسال شود.

پرسش حقیر این بود: «شما که این را میدانید، چرا برای کشف منبع تولید امواج مغزی تلاش نمیکنید؟»
ابتدا برای کشف منبع تولید امواج مغزی تلاش کنید، تحقیق کنید، بعد به این نتایج شگرف برسید!!
جنابعالی قبل از آگاهی از منبع و چگونگی تولید امواج مغزی ، چگونه آن «نتوانستن‌ها» را نتیجه گرفتید؟!:Moteajeb!:

سلام و عرض ادب.

بی نظیر;437292 نوشت:
به عنوان مثال
خانمی از نزدیکانمان حامله بود من شب خواب دیدم ایشون دختر بدنیا اورده و اسمش را هم محبوبه گذاشته
فردا شوهر این خانم خبر داد که صاحب دختری شده اند و اسمش را هم محبوبه گذاشته اند
که همه ما واقعا متعجب شدیم

بی نظیر;437222 نوشت:
و منتظرم جناب استوار با استفاده از تیوری خود نحوه دیدن رویای صادقه را بیان کنند

بر خلاف اون چیزی که در تصور عموم هست، حافظه تنها اطلاعات مربوط به رخدادها را ذخیره نمیکنه.
بلکه آرزوها و آمال و خواسته‌ها و اهداف و نیات و ... نیز در حافظه قرار میگیرند. چون یک پروسه تخیل-تحلیل-تفکر-اراده، یک پروسه پردازشی هست و خروجی هر پردازش میتواند اطلاعات قابل ذخیره باشد.

چیزی که از آن به خواندن ذهن دیگران تعبیر میشود، (و در واقع به بیان صحیح‌تر باید خواندن حافظه نام برده شود) میتواند هم در بیداری و هم در خواب اتفاق بیفتد.
در مثالی که بیان کردید آنها میدانستند فرزندشان دختر است و نامش را نیز به احتمال قوی انتخاب کرده یا حداقل در آرزوی چنین نامگذاری بوده‌اند.
چیزی که اتفاق افتاده، تنها یک اتصال تصادفی بین امواج مغزی شما و حافظه مثلا مادر آن نوزاد بوده.
اتصالات اینچنینی برای تبادل اطلاعات فقط در حالت هم فرکانس رخ میده.

مطالب فوق را جدی نگیرید. تخیل حقیر بود :ok:

موضوع قفل شده است