ܓ✿ بوی سیبܓ✿ اشعار و قطعات ادبی ویژه میلاد کریم اهل بیتܓ✿
تبهای اولیه
امشب علی و فاطمه لبخند میزنند پیوسته بوسه بر رخ فرزند می زنند این سبط مصطفی است به دامان دخترش این زاده علی است فرا دست همسرش این روح فاطمه است که بگرفته در برش این طفل مجتبی است در آغوش مادرش این حاصل تلاقی دو بهر رحمت است در یم ولایت و دریای عصمت است سید رضا مؤید
او آمده تا نور به شب ها بخشد او آمده تا باور وايمان و صفا او آمده از صلح و محبت بي شك آن سيد خوبان و بهشت آمده تا او آمده با نام حسن در حسنش او رود زلالي ست كه درفصل عطش از لطف ، كريم اهل بيت عصمت ميلاد امام مجتبي (ع) آمده است
روح شرف و عشق به دنيا بخشد
همراه دو صد عاطفه برما بخشد
جاني ز ولا برتن تنها بخشد
برمهر و وفا ارزش و معنا بخشد
شوري به سرا پرده مولا بخشد
جود و كرم خويش به دريا بخشد
ما را زكرم خدا به فردا بخشد
شادي به حريم دل ما آمده است
حسن یعنی کسی که نوری از زهرا به تن دارد کرامت میکنی هر مستمندی بر درت آید بیا دست کرم از آستین بالا بزن آقا! تو فرزند علی هستی که از بخشندگی دائم شب میلاد تو هر شاخه گل را که بو کردم
جهان، عشق رسول الله و او عشق حسن دارد
که صاحبخانه مانند تو باشد، در زدن دارد
شکر از ظرف شیرین دهانت ریختن دارد
عبای نازنینت وصله مولا به تن دارد
به جان مادر تو یاسها بوی حسن دارد
شب قدر رمضان گرچه بسی پر قدر است چونکه در نیمه این مه پسری زاد بتول رمضان! ای که دهی مژده میلاد حسن! مجتبی لؤلؤ تاج «مَرَج البحرین» است رست پیغمبر از آن تهمت ابتر بودن بگذر آهستهتر ای ماه حسن!ای رمضان گرچه مشمول عنایات تو بوده است «حسان» صفا تویسرکانی
دارد این ماه ولیکن سحری بهتر از این
کس نزاده است و نزاید پسری بهتر از این
به خدا نیست به عالم خبری بهتر از این
نیست در رشته خلقت گهری بهتر از این
نیست بر رشته طوبا ثمری بهتر از این
عمر ما را نبود چون گذری بهتر از این
یا حسن کن به محبان نظری بهتر از این
قطعه ادبی/ مژده میلاد ماه میهمانی خدا به نیمه رسیده است؛ ماهی که فرشتگان، دسته دسته بین زمین و آسمان در رفت و آمدند و هالههای نور اهل ایمان را بالا میبرند، و هوا عطرآگین بال آنهاست. ناگهان، صدای هلهلهای به گوش میرسد. صدای تسبیح؛ صدای شور و نشاط عرشیان. نوری متولد میشود که از عرش تا فرش ر میگسترد و جلوه حضور این نور آسمانی، در خاندان وحی رخ مینماید. آری، امشت خانه علی(ع) و فاطمه(س) غرق در شادی تولد نخستین فرزند است. امشب تجلی حسن ازلی است که در چهره دلگشای چهارمین معصوم، حسن بن علی(ع) نمایان میشود و با آمدنش، جانها را صفایی دیگر میبخشد. مقدمش مبارک. مژده ای دل نور چشم مرتضی آمد خوشآمد شام میلاد امام مجبتی آمد خوش آمد غم مخور ای دل که در ماه دعا و استجابت بهر تأثیر دعا، روح دعا آمد خوش آمد
نرگس کاملی
سلام ای حُسن عالمتاب، ای روح سحر سیما سلام ای دومین خورشید، ای روشنترین امید سلام ای جان شیدایی، تو ای روح اهورایی سلام ای آسمان صبر، ای قاف شکیبایی سلام ای صبح توفانی، تو ای لبخند بارانی حسن، سنگ صبور عشق، امام غم، غرور عشق مرا سیراب کن مولا، ز دریای کراماتت
سلام ای آیه مظلوم، ای غم، سوره زیبا
بتاب ای عصمت روشن، بتاب ای عصمت زیبا
طلوع بیغروب حُسن، در آیینه دنیا
سلام ای قبله خوبی، سلام ای کعبه دلها
شکوفا شد ز صبر تو، گل اعجاز عاشورا
دل حسرت نصیبم را اجابت میکنی آیا؟
اجابت کن مرا امشب، تو را لب تشنهام مولا
رعنا اسماعیلی
آیینه از فرط تجلی شکست دفتر ایجاد چو روز ازل رفت به توشیح حقِ لم یَزل در کف قدرت، قلم نور داشت دیده به دیباچه منشور داشت نام تو را دیده و ممهور کرد مُهر تو را زینت منشور کرد پرتو ادارک تو هر سو که تافت عقل سراسیمه بدان سو شتافت متصل از جذبه تو کاف و نون منفصل از نهی تو، عقل و جنون عشق چون از غیب پدیدار شد حُسن به حسن تو گرفتار شد حُسن شد از باده عشقت ز دست دست ورا حُسن تو از پشت بست حُسن سه حرف است و در این حرف نیست جز سه رقم باده در این ظرف نیست مستی مُلک و ملکوت از تو باد باده به جام جبروت از تو باد حُسن تو در این سه جهان ساقی است در کف او، جام هوالباقی است تا به کف حُسن تو این جام هست هر سه جهان است از این باده مست (محمدعلی مجاهدی)
دور فلک و عرش برین میگردد خورشید، جمال مجتبی را دیده است حیران شده است و این چنین میگردد
گویند که گرد مَه، زمین میگردد
(سید مهدی حسینی)
آمده نوگل ولا روح و روان مصطفي نور دو چشم مرتضي فروغ چشم من رسد زينت انجمن رسد حسن رسد، حسن رسد شاه جوانان جهان/ امام جمله انس و جان قدم گذارد به جهان ز مقدم او، زمين چو گلشن بگو به زهرا، چشم تو روشن
ماهِ روزه بود و ماهپارهای از ورای ابرها پدید شد
آفریدگار عشق و عقل نیز شادمان از آنچه آفرید شد
آسمانیان فراز آمدند، روزهای رفته باز آمدند
دستها به اهتزاز آمدند، خانه علی پر از امید شد
مجتبی که شیعه رسول بود، اولین ودیعه بتول بود
از نهاد مرتضی حلول کرد بعد از آن مدینه رو سپید شد
(عبدالحمید رحمانیان)
گویند که گرد مَه، زمین میگردد دور فلک و عرش برین میگردد خورشید، جمال مجتبی را دیده است حیران شده است و این چنین میگردد
(سید مهدی حسینی)
آمد عروس حجله خورشید در شهود
در کوچهای نشست که سر منزل تو بود
امشب صدای سبز تو جاری است در فضا
پا در رکاب آمدنت مانده صبح زود
دستِ نسیم، پنجرهها را گشود و رفت
در خانهای که چشم خدا دیده میگشود
ما پرده نگاه به یک سو زدیم باز
ماندیم مات خنده آیینه ودود
این چشمهای کیست که در من ترانه ریخت؟
از مشرق کجاست که با من غزل سرود؟
از آن همه شکوه که در باغ حسن توست
یک ساغر نگاه عنان از دلم ربود
ای بر بلند سبز شرافت نهاده پا
چون ذرهای به کوی تو سر میبرم فرود
از بس به روی صخره صبر ایستادهای
گیتی تو را به صبر «حسن» تا ابد ستود
وقتی که ذوق فرصت بدرود را گرفت
بر قامت صبور تو صد آسمان درود
(غلامرضا شکوهی)
آیینه از فرط تجلی شکست دفتر ایجاد چو روز ازل رفت به توشیح حقِ لم یَزل در کف قدرت، قلم نور داشت دیده به دیباچه منشور داشت نام تو را دیده و ممهور کرد مُهر تو را زینت منشور کرد پرتو ادارک تو هر سو که تافت عقل سراسیمه بدان سو شتافت متصل از جذبه تو کاف و نون منفصل از نهی تو، عقل و جنون عشق چون از غیب پدیدار شد حُسن به حسن تو گرفتار شد حُسن شد از باده عشقت ز دست دست ورا حُسن تو از پشت بست حُسن سه حرف است و در این حرف نیست جز سه رقم باده در این ظرف نیست مستی مُلک و ملکوت از تو باد باده به جام جبروت از تو باد حُسن تو در این سه جهان ساقی است در کف او، جام هوالباقی است تا به کف حُسن تو این جام هست هر سه جهان است از این باده مست (محمدعلی مجاهدی)
اى غنچه ى زهرا نظرى كن به دلم كز عشق رخت سرشته شد آب و گلم اى تو گل زيباى على و زهرا گل گفته ز حُسْن روى ماهت خجلم
پرده نشین حرم کبریا عاشق کل حضرت سلطان عشق باز تو زیک گوهر و یک مادر است آینهی ذات محمد نما نام حسن روی حسن خو حسن آیة تطهیر به شأن شماست سینه سینای شما طور وحی در رمضان ماه نشاط و سرور نورفشان شد ز دوسو آسمان
مادر تو دخت پیمبر بود
آیهای از سوره کوثر بود
فاطمه آن زهرة زهرای ما
خون خدا شاه شهیدان عشق
ظل خدائی تواش بر سر است
حسن خدائی حسن مجتبی
نور خدا چارمی پنجتن
حکم شما امراوللامر ماست
نور شما شاخهای از نور وحی
ماه دعا ماه خدا ماه نور
در دو افق تافت دو خورشید جان
آسمان به زمین آمد حسن علیه السلام گل حسنِ یوسف باغ پیامبر است. عکس این گلِ حسن یوسف در آینه را بانوان بهشت، حُسن حسن، نیمه سیبی است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به فاطمه علیهاالسلام هدیه داد. نگاه فاطمه به هر طرف رو کند، آفتاب به آن سور رو می کند؛ فاطمه علیهاالسلام ملکه آفتابگردان های دنیاست و حسن علیه السلام ، گلی که در سایه اش قد کشیده است. امشب ستاره ها جشن ساده علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام را چراغانی می کنند. امشب گلدان آغوش فاطمه، سرشار از عطر این گلِ آسمانی امشب بوی سیب، مدینه را بیهوش می کند؛ سیبی که عطرش، روزها و سال ها و قرن ها را در می نوردد، سیبی که عرشی است. این جا خانه فاطمه است. این جا ملکوت عطر سیب است. امشب کائنات در هوای سیب شناورند، حالا هر کس یک جرعه از این عطر آسمانی می خواهد؛ هرکس می خواهد کفش های نسیم را بپوشد و یک سبد سلام و صلوات با خودش بیاورد. امشب شبِ نزول عطر سیب و بالِ فرشته است. همه می دانند، قدر امشب کم از شب قدر نیست. امشب در خانه فاطمه علیهاالسلام کودکی به دنیا می آید؛
تا ابد آه می کشند.
خواهد شد.
کودکی که آمدنش، آسمان را به زمین می آورد.
مژده میلاد نرگس کاملی
ماه میهمانی خدا به نیمه رسیده است؛ ماهی که فرشتگان، دسته دسته بین زمین و آسمان در رفت و آمدند و هالههای نور اهل ایمان را بالا میبرند، و هوا عطرآگین بال آنهاست.
ناگهان، صدای هلهلهای به گوش میرسد. صدای تسبیح؛ صدای شور و نشاط عرشیان. نوری متولد میشود که از عرش تا فرش ر میگسترد و جلوه حضور این نور آسمانی، در خاندان وحی رخ مینماید.
آری، امشت خانه علی(ع) و فاطمه(س) غرق در شادی تولد نخستین فرزند است.
امشب تجلی حسن ازلی است که در چهره دلگشای چهارمین معصوم، حسن بن علی(ع) نمایان میشود و با آمدنش، جانها را صفایی دیگر میبخشد.
مقدمش مبارک.
عجبا کار مسیحا کند این بوی نسیم
بارالها، زکجا می رسد این لطف عمیم
عطر گیسوی پیمبر بود این بویْ مگر
یا که از باغ بهشت آید و جنات نعیم
یا رب این معجزه ها از اثر مقدم کیست
که چنین باد صبا زنده کند عظم رمیم
مگر از راه رسد شاه جوانان بهشت
کاورد بوی بهشت از همه سو پیک نسیم
خاکیان غرق سرورند، چو آید به زمین
گوشواری که مزیّن شد از او عرش عظیم
تا که نور «حسن» از منزل «زهرا» سر زد
طور ثانی شده آن خانه به موسای کلیم
میزبان گشته خدا و، پی اتمام کرم
شد به ماه رمضان جلوه گر آن نور قدیم
برتر از معجز شق قمر این جا بنگر
کامد آن شمس ضحی، ماه خدا گشت دونیم
خال رخسار «حسن» نقطه «بسم اللّه» است
خلق نیکوش بود معنی «رحمان» و «رحیم»
بحر حلم و کرمش را نبود پایانی
چون که او مظهر اسماء «حلیم» است و «کریم»
نار نمرود اگر سرد شد از یمن خلیل
به خدا مهر «حسن» سرد کند نار جحیم
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] سلام ای حُسن عالمتاب، ای روح سحر سیما
[FONT=Microsoft Sans Serif] سلام ای آیه مظلوم، ای غم، سوره زیبا
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] سلام ای دومین خورشید، ای روشنترین امید
[FONT=Microsoft Sans Serif] بتاب ای عصمت روشن، بتاب ای عصمت زیبا
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] سلام ای جان شیدایی، تو ای روح اهورایی
[FONT=Microsoft Sans Serif] طلوع بیغروب حُسن، در آیینه دنیا
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] سلام ای آسمان صبر، ای قاف شکیبایی
[FONT=Microsoft Sans Serif] سلام ای قبله خوبی، سلام ای کعبه دلها
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] سلام ای صبح توفانی، تو ای لبخند بارانی
[FONT=Microsoft Sans Serif] شکوفا شد ز صبر تو، گل اعجاز عاشورا
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] حسن، سنگ صبور عشق، امام غم، غرور عشق
[FONT=Microsoft Sans Serif] دل حسرت نصیبم را اجابت میکنی آیا؟
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif] مرا سیراب کن مولا، ز دریای کراماتت
[FONT=Microsoft Sans Serif] اجابت کن مرا امشب، تو را لب تشنهام مولا
[FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
ماهي كه فرشتگان، دسته دسته بين زمين و آسمان در رفت و آمدند و هالههاي نور اهل ايمان را بالا ميبرند، و هوا عطرآگين بال آنهاست. صداي تسبيح؛ صداي شور و نشاط عرشيان. نوري متولد ميشود كه از عرش تا فرش را ميگسترد و جلوه حضور اين نور آسماني، در خاندان وحي رخ مينمايد.
[FONT=Microsoft Sans Serif]
ماه ميهماني خدا به نيمه رسيده است؛
[FONT=Microsoft Sans Serif]
ناگهان، صداي هلهلهاي[FONT=Microsoft Sans Serif] [FONT=Microsoft Sans Serif] به گوش ميرسد.
آري، امشت خانه علي(ع) و فاطمه(س) غرق در شادي تولد
نخستين فرزند است.
امشب تجلي حسن ازلي است كه در چهره دلگشاي چهارمين معصوم، حسن بن علي(ع) نمايان ميشود و با آمدنش، جانها را صفايي ديگر ميبخشد. [FONT=Microsoft Sans Serif]
[FONT=Microsoft Sans Serif]
مقدمش مبارك[FONT=Microsoft Sans Serif] [FONT=Microsoft Sans Serif].
آفریدگار عشق و عقل نیز شادمان از آنچه آفرید شد آسمانیان فراز آمدند، روزهای رفته باز آمدند دست ها به اهتزاز آمدند، خانه علی پر از امید شد مجتبی که شیعه رسول بود، اولین ودیعه بتول بود از نهاد مرتضی حلول کرد بعد از آن مدینه رو سپید شد
[FONT=microsoft sans serif]
ماهِ روزه بود و ماه پاره ای از ورای ابرها پدید شد
کریم آل طه آمد به دنیا
روشن شده دیده ی ام ابیها
ای گل زیبای من یا مجتبی
اوج تمنای من یا مجتبی
گر تو برانی مرا یا مجتبی
وای من و وای من
من به جهان ندارم غیر تو مولا
یا حن مجتبی ای گل زهرا
جانم حسن جانم حسن جانم حسن جان
مهر بتان ورزیده ام اما تو چیز دیگری
زیبا فراوان دیده ام اما تو چیز دیگری
تا حالا از هیچکس به اندازه امام مجتبی کادو نگرفتم.
کادوهای بزرگا. نه از این خورده ریزا.
شاید باورتون نشه .
حتی به خاطر شیرینی پخش کردن تو جشن تولدشم بهم کادو دادن.
در مقابل امام مجتبی خیلی پر رویی مکنم.
نیست که آقام کریمن ، منم از هر راهی واسه کادو گرفتن استفاده میکنم.
یه بارم واسه جفت کردن کفشای مهمونای جشن تولدش عیدی گرفتم.
اینقدر مزه داره که نگو.
من عاشق کادو گرفتنم . اونم از دست کی؟ یه آقای کریم و بزرگ و مهربون.
حالا میگم براتون ....