جمع بندی چطور می تونم دل خدا رو بدست بیارم تا مشکلم رو حل کنه؟

تب‌های اولیه

114 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

سلام به پسر زمینی
من زیاد اینجا سر نمی زنم، الآن اتفاقی مطلب شمارو دیدم و فقط برای همین لوگین شدم
برای جواب سوالتون: چطوری دل خدارو به دست بیارم تا به چیزی که میخوام برسم، بهتون پیشنهاد می کنم جلسات "انسان موفق" دکتر شاهین فرهنگ رو گوش بدید، کامل جواب سوالتونو میگیرید
لینک فروش سی دی های تصویری
لینک فروش سی دی های صوتی
(دقت کنید که مجموعه انسان موفق، 4 سری هست و همشو باید بگیرید- 1-انسان موفق دوره مبانی 2- انسان موفق کلید طلایی 3- انسان موفق دوره راه موفقیت 4- انسان موفق دوره انسان موفقیت)

اما به نظرم اگه کارایی که خدا خواسته ازتون رو انجام بدید دلشو بدست میارید

موفق باشید :Gol:

والا حقیر نمی خواستم دیگه چیزی در این تاپیک بنویسم ولی به احترام جناب پسر زمینی و بقیه دوستان دو کلمه می نویسم:

- حقیقتاً این رو قبول ندارم که همه چیز رو به خداشناسی و هستی شناسی ربط بدیم، هر چند می پذیرم که این موضوعات اساس زندگی بشر است و مهمترین موضوعات.
- فرمایشات جناب بصیر هم و بقیه دوستان هم درست است، یعنی تقویت خداشناسی و هستی شناسی و غیره برای ما چه در زمان سختی و چه در زمان خوشی خیلی مفید که جای خودش را دارد، ضروری است.
- ولی عرضم این است آیا در میان ائمه(ع) رواج داشته این موضوع که یکی بیاد بگه، مشکل دارم و دعایی و خواستی دارم و معصوم(ع) بفرمایند: برو خداشناسیت رو تقویت کن.

منظور حقیر این بود که اینکه ما همه چیز رو ربط بدیم به خداشناسی کسانی که مشکل دارند را واقعاً رنج میدهد. و جواب استدلالات شما جز این صحبتهای ناسپاسی و ... چیز دیگری نیست. متاسفانه مطلب رو خوب نرسوندم و جناب پسرزمینی هم خیلی دلخور شدند، که امیدوارم با این توضیح مشکل حل شده باشد.

و یا وقتی دعای کسی برآورده نمیشه خیل راحت میگیم: «احتمالاً گناهکار هستی!» خودمم میگم، نه فقط شما بگید.
خب مگه بقیه گناهکار نیستن
مگه دعای بقیه برآورده نمیشه
مگه گناهان در برابر رحمت خدا هیچ نیستند(هر چند در نظر ما باید بزرگ باشند)
آیا دیگران مشکل خداشناسی ندارند؟
پس چرا خدا دعای اونها را برآورده می سازد؟
=======================================

صدای پای آب;366775 نوشت:
،اومدیم نسخه ای پیچوندیم وشما بهش عمل کردید ولی به مقصود نرسیدید آیا جز این نیست که اسباب ناامیدی شما وشاکی بودنتان از خدا رو بیشتر کردیم

ضمناً حقیر نسخه ای برای این بنده ی خدا ندیده ام.
=======================================
حقیر کسی نیستم بگم از دیگران درخواست نکنید، ممکنه در شرایطی باشید که درخواستتان درست باشد
اما نوع واکنش دیگران خیلی مهم است
مراقب باشید در زمان نیازتان از چه کسی درخواست میکنید

جناب پسرزمینی خدا رو شکر کنید که راه حلی به شما داده نشده که مشکلاتتان را بیشتر کند، خدا رو شکر کنید که دوستانی که اینجا هستند شما را به خداشناسی و هستی شناسی و ... دعوت کرده اند(جدی میگم).

در آخر هم حقیر فقط زبان الکنی دارم که با همون هم از خدا میخواییم که مشکلات شما و همه ی مشکل داران را به بهترین نحو حل کند.

سلمان14;366801 نوشت:
و یا وقتی دعای کسی برآورده نمیشه خیل راحت میگیم: «احتمالاً گناهکار هستی!» خودمم میگم، نه فقط شما بگید.
خب مگه بقیه گناهکار نیستن
مگه دعای بقیه برآورده نمیشه
مگه گناهان در برابر رحمت خدا هیچ نیستند(هر چند در نظر ما باید بزرگ باشند)
آیا دیگران مشکل خداشناسی ندارند؟
پس چرا خدا دعای اونها را برآورده می سازد؟
سلام.من فکر کنم که خدا وقتی میخواد یه حاجتیو به بندش بده به ظرفیت وجودیش نگاه میکنه,یابه اندازه ای که بندش براش ارزش قائل میشه,هیچ کدوممون نمیدونیم شاید خدا اینقدر پسرزمیینی رو دوست داره که میخواد همش بگه خدا(البته این نظریه یه نظریه ی عارفانستو فکر نکنم عملی باشه).خدا حاجت منوداد و زود کنکور قبول شدم چون اگه نمیشدم کلا بی ظزفیت بازی در میاوردم,اما یکی 12ساله بچه دار نمیشه وهنوزم شاکره,خدا میخواد به یکی تو این دنیا بده که اون دنیا بده کارش نباشه وبه یکی نمیده که اون دنیا بندش طلبکار بشه,دیدین میگن ظالم سالمه همینه.

YA MOHAMMAD;366806 نوشت:
سلام.من فکر کنم که خدا وقتی میخواد یه حاجتیو به بندش بده به ظرفیت وجودیش نگاه میکنه,یابه اندازه ای که بندش براش ارزش قائل میشه,هیچ کدوممون نمیدونیم شاید خدا اینقدر پسرزمیینی رو دوست داره که میخواد همش بگه خدا

سلام بزرگوار
انشاءا... که همینطور است.

YA MOHAMMAD;366806 نوشت:
یکی 12ساله بچه دار نمیشه وهنوزم شاکره,خدا میخواد به یکی تو این دنیا بده که اون دنیا بده کارش نباشه وبه یکی نمیده که اون دنیا بندش طلبکار بشه,دیدین میگن ظالم سالمه همینه.

حقیر میگم ما منظور خدا را نمیدانیم، نمی فهمیم و نخواهیم دانست الکی خودمان را با نظریات سرگرم نکنیم.
هر کی هر دعایی داره از خدا بخواد. حالا یا برآورده میشه یا نمیشه. انشاءا... که بشه.
آداب دعا رو هم تا حد ممکن رعایت کنه.

سلمان14;366813 نوشت:
حقیر میگم ما منظور خدا را نمیدانیم، نمی فهمیم و نخواهیم دانست الکی خودمان را با نظریات سرگرم نکنیم.
هر کی هر دعایی داره از خدا بخواد. حالا یا برآورده میشه یا نمیشه. انشاءا... که بشه.
ببخشید من منظورتونو متوجه نمیشم میشه بیشتر توضیح بدید,خدا یه چیز نیست که فقط یه درک خاص داشته باشه هر کسی از دیدگاه خودش خدا رو تفسیر میکنه.

YA MOHAMMAD;366816 نوشت:
ببخشید من منظورتونو متوجه نمیشم میشه بیشتر توضیح بدید,خدا یه چیز نیست که فقط یه درک خاص داشته باشه هر کسی از دیدگاه خودش خدا رو تفسیر میکنه.

یعنی چی خدا یه چیز نیست؟

این تفسیر از دیدگاه خود درست است؟
آیا این تفسیر خوددیدگاهی همان خدای ذهنی خودمان یا همان شرطی شدنهایمان نیست؟

سلمان14;366824 نوشت:
یعن یچی خدا یه چیز نیست؟

این تفسیر از دیدگاه خود درست است؟
آیا این تفسیر خوددیدگاهی همان خدای ذهنی خودمان یا همان شرطی شدنهایمان نیست؟

.ما اگه منظور خدارو نفهمیم پس به چه دردی میخوریم,اگه قرار بود منظورشو نفهمیم که همه چی بیخود بود.من میگم اگه قرار بود که خدا رو نشناسیم پس دیگه چرا بندگی کنیم

YA MOHAMMAD;366828 نوشت:
.ما اگه منظور خدارو نفهمیم پس به چه دردی میخوریم,اگه قرار بود منظورشو نفهمیم که همه چی بیخود بود.من میگم اگه قرار بود که خدا رو نشناسیم پس دیگه چرا بندگی کنیم

یعنی همه ی فضلا منظور خدا رو میفهمن که می فرمایند: «حتماً حکمتی داشته است»

ضمناً حقیر در مورد خودم گفتم، جسارتی به عرفا و ... نکردم.
ضمن اینکه دلیلی برای تفسیر چندگانه از خدا نمیبنیم و حتی به نظرم بدیهی است که تفسیر یگانه ای از منظور خدا باشد؛ هر چند تا الان به این موضوع نیاندیشیده ام.

سلمان14;366829 نوشت:
ضمن اینکه دلیلی برای تفسیر چندگانه از خدا نمیبنیم و حتی به نظرم بدیهی است که تفسیر یگانه ای از منظور خدا باشد؛ هر چند تا الان به این موضوع نیاندیشیده ام.
انشاالله وحتما همین طور هست که شما میفرمایید.بنده قصد بحث ویا خدایی نکرده مجادله نداشتم.

سلمان14;366743 نوشت:
به هر حال اگر حقیر مانع شدم که شما با خدای ارحمن الرحمین ارتباط برقرار بفرمایید، عذر میخام
دراین صورت، اگر کاری از دستم برمیآد بفرمایید، ببینم میتونم جبران کنم یا نه؟!

سلام
دوست عزیز من روانی نیستم و دنبال هدف خاصی هم تو این سایت نبودم .نه میخوام اینجا رو به هم بزنم ونه میخوام مشکل کسی رو بدتر کنم اسم این سایت مذهبی هست و من دیدم همه سوالاتشون رو اینجا می پرسن به خودم گفتم بهتره منم سوالا هام رو اینجا طرح کنم تا بلکه خدا از زبون یکی از شما ها بهم جواب بده.اما غافل از این بودم که خدا هیچ جواب به من ندارد و من هیچ ارزشی برای خدا ندارم .خدا امروز از زبان شما تمام جواب هام رو بهم داد.من یک عمره که پشت این درم و یک عمره که خدا خدا میکنم اما به هیچ جایی نرسیدم هر روز بدتر از دیروز میشم و شما امروز با جوابتون که گفتین بهش بها ندین
همه چیز رو دونستم این حرف تو نبود بلکه حرف خدا بود که از زبان تو بهم گفت یعنی خدا به حرف های من هیچ بهایی نمی دهد و خودتون رو ناراحت نکنین چون این حرف مال شما نیست این حرف خدا بود که شما گفتین.و چون خدا بهم بها نمیده من دیگه پشت این در نمی مونم درسته برای خدا و شما هیچ فرقی نمیکنه اما برای خودم خیلی فرق میکنه.به شما و به خدا قول میدم دیگه این طرفا افتابی نشم.جناب اقای بصیر هم با جوابشون به من جواب سوالم رو دادند به یقین خدا شما را بیشتر دوست دارد و صد در صد بیشتر حرف های شما از طرف خداست.
جهنم مال من و بهشت مال شما.

سلام
اخوی باز قاطی کردی
بنده نگفتم شما .... فکر کردم خدای نکرده میخواهید دیگران را منحرف کنید. دلیل این برداشتمم توضیح دادم.
نه اینکه خدای نکرده بخوام جسارت کنم.

خدا از طرف هیچ کدام از ما با شما صحبت نمی کند(حداقل از طرف خودم مطمئنم)،
برادر عزیز حقیر اشتباه کردم، شما عفو بفرما.
شما یه منطق و عقل داری که از طریق اون میتونی تا حدی خدا را بفهمی و منظورش رو
قرآن هم هست که از طریق اون خدا با همه صحبت کرده

به ما ها گفتن اگر خواستید با خدا حرف بزنید نماز بخوانید و اگر خواستید خدا با شما صحبت کند قرآن بخوانید

اگر خدا به حضرتعالی بها نمیداد، کلی اینجا مطلب برای شما نوشته نمیشد.

خواهشاً این صحبتها که حرف تو نبود، حرف خدا بود و از این حرفها بنداز دور.
به نظر حقیر این حرفها مال آیین اسلام نیست.

اشتباه میگم دلیل بیار.

pesar.zamini;366843 نوشت:
به شما و به خدا قول میدم دیگه این طرفا افتابی نشم.جناب اقای بصیر هم با جوابشون به من جواب سوالم رو دادند به یقین خدا شما را بیشتر دوست دارد و صد در صد بیشتر حرف های شما از طرف خداست.

بنده از شنیدن و دیدن متن کسانی که به دنبال حقیقت و یادگیری هستند، همیشه خوشحال شده، می شوم و خواهم بود.
لطفاً اینطوری صحبت نکنید.
این سایت میتونه کمک خوبی باشه.

به هر حال امیدوارم نادانی منو پای همه و خدا نذاری.
اگر قرار بر رفتن باشد، مطمئن من باید برم نه شما.
چون مقصر بودم.

جناب حالا میشه درمورد مشکلتون صحبت بفرمایید
به هر حال اگر استدلال و از این حرفها هست بگید شاید ما هم چیزی یاد گرفتیم
و اگر خصوصی هست چرا با دوستان اسک دین صحبت نمیکنید؟

حاجی شما 7 سال پشت دری، ما سالهای مدیدی است که بیرونمان کرده اند.

سلمان14;366846 نوشت:
جناب حالا میشه درمورد مشکلتون صحبت بفرمایید
به هر حال اگر استدلال و از این حرفها هست بگید شاید ما هم چیزی یاد گرفتیم
و اگر خصوصی هست چرا با دوستان اسک دین صحبت نمیکنید؟

حاجی شما 7 سال پشت دری، ما سالهای مدیدی است که بیرونمان کرده اند.

سلام
دوست عزیز من یقین دارم و صد در صد مطمئنم که خدا کوچکترین حتی ذره ای ارزش برای خواسته های من قائل نیست .بابا میگن خدا مهربون و بخشنده و ......... هست اما برای هر کسی نه.من امروز پا روی خواسته ام گذاشتم و بی خیال خواسته ام شدم این مشکل رو خودم حل کردم من باید بی خیال خواسته ام میشدم تا مشکلم حل میشد و امروز به همین رسیدم.و چون به خواسته ام رسیدم و جواب رو گرفتم دیگه هیچ دلیلی وجود نداره پشت این در بمونم .
عوض اینکه اینقدر از خدا خواهش و التماس بکنم بهتر بود از اول بی خیال حاجتم میشدم تا هیچ یک از اتفاقات شکل نمی گرفت.نمی دونی تو چقدر ارامش رو بهم بر گردوندی اولش ناراحت شدم اما بعدا همه چیز برام روشن شد
سلمان ! به همون خدایی که اینقدر دوستش داری قسم امروز با خیال اسوده خواهم خوابید. ممنون

pesar.zamini;366852 نوشت:
سلام
دوست عزیز من یقین دارم و صد در صد مطمئنم که خدا کوچکترین حتی ذره ای ارزش برای خواسته های من قائل نیست .بابا میگن خدا مهربون و بخشنده و ......... هست اما برای هر کسی نه.من

حقیر عادت ندارم چیزی رو نمیدونم قطعی جواب بدم
اما احتمالاً اینطوریام نیست،
اگر ارزشی برای خواسته ها قایل نبود، هیچ خواسته ای را برآورده نمی کرد
شما هم نه اولین و نه آخرین نفری هستی که فعلاً خدا خواسته ات را برآورده نساخته

pesar.zamini;366852 نوشت:
من امروز پا روی خواسته ام گذاشتم و بی خیال خواسته ام شدم این مشکل رو خودم حل کردم من باید بی خیال خواسته ام میشدم تا مشکلم حل میشد و امروز به همین رسیدم.و چون به خواسته ام رسیدم و جواب رو گرفتم دیگه هیچ دلیلی وجود نداره پشت این در بمونم .

اگر منظورت این است که دیگه خواسته ای نداری، حقیر این رو پیشنهاد نمیکنم،
به نظر حقیر خواسته ات را حفظ کن، ولی به عدم اsستجابتش وابسته نباش

pesar.zamini;366852 نوشت:
عوض اینکه اینقدر از خدا خواهش و التماس بکنم بهتر بود از اول بی خیال حاجتم میشدم تا هیچ یک از اتفاقات شکل نمی گرفت.نمی دونی تو چقدر ارامش رو بهم بر گردوندی اولش ناراحت شدم اما بعدا همه چیز برام روشن شد
سلمان ! به همون خدایی که اینقدر دوستش داری قسم امروز با خیال اسوده خواهم خوابید. ممنون

اگر خیلی بزرگش نفرمایید، اتفاقات خیلی سنگینی نبوده

یه چیزی
مراقب این آرامش باشید،
شما نباید بطور عملی بیخیال خواسته اتون باشید
بلکه به صورت ذهنی باید وابسته به خواسته تون نباشید
اما در عمل تمام کوششتان را برای رسیدن به خواسته بکنید(اگر خواسته درستی هست)

امیدورام خوب بخوابید:ok:.
===================================================
سفارش جناب بصیر مبنی بر توجه به اعتقادات را فراموش نفرمایید

خواهش میکنم از کارشناسان اگر اشتباه میگم تصحیح کنن

منم همچین حسی می کنم بعضی موقع ها ولی از رو ناشکریه.اصلا همینکه می تونی با خدا حرف بزنی بهش فکر کنی و حتی بهش شکایت کنی یعنی خدا هواتو داره.
خودمون گند می زنیم می ندازیم گردن خدا.حضرت علی می فرماید هر کسی مرض و دواش تو خودشه که به نظرم یعنی عمل و اراده.آقای شاه آبادی استاد امام خمینی می گفت فرق انسان و حیوان در اراده است.
آقای بهجت می گفت به یقینیات عمل کنید خدا بقیه شو براتون آشکار می کنه(یقینیات مثل چی؟ مثلا با پدر مادر پرخاش نکنی که ازین مثال در ادامه میخوام استفاده کنم و کلی چیز ساده دیگه که میدونیم یقینه)
حالا شاید بگی خب همین یقینیات اجراش سخته. کم کم باید شروع کرد.تا حالا از هر 10 بار 10 بارشو عصبانی میشدی با مادرت که حرف میزدی حالا بکنش 9 بار .کم کم .انتظار نداشته باش یهو معصوم بشی. سعی کن نفستو تکبرتو بشکونی به حرف شیطان گوش نده. یعنی چی ؟ یعنی الان با مادرت تندی کردی چه حق با تو بوده یا نه نیم ساعت دیگه که عصبانیتش تموم شد برو معذرت خواهی کن بگو اشتباه کرد(قسمت نفس شکوندن) حالا دیگه قضیه رو تموم شده بدون و خودتو هی ملامت نکن (نذار شیطان هی اذیتت کنه و یاداوری کنه) و سعی کن دفعه بعد عصبانی نشی
همین قضیه برای هر گناه دیگه ای
در ضمن حدیث داریم گناه مثل پرتگاهه یعنی نباید نزدیکش شد و مقدماتش فراهم بشه.مثلا بعضی جوونا هزار جور فیلم هالیوددی و هر شبکه ماهواری ای و ... می بینن هر سایتی تو اینترنت می رن بعد می گن چرا ما انقدر خیالات شهوانی داریم هر کاری می کنیم نمیشه.خب خدا خودش راهشو گفته دیگه.
یا میگه ازدواج کنید من برکت میدم ولی هی حساب دودوتا چارتا می کنیم.کار خودمونو می کنیم بعد می افتیم تو چاله.بعد میندازیم تقصیر خدا
چندتا پیشنهاد دارم برات و برای خودم و برای همه
برو صحیفه سجادیه رو باز کن و فقط معنیشو بخون باهاش انس بگیر دل آدمو خالی و نرم میکنه.پیشنهاد من دعا 21 و 31 هست برای شروع
این لینکو نیگا کن
http://shahab-moradi.ir/fa/note/item/72-%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87
آیت الله قاضی 19 سال پشت در بوده!
صبر کن.ملاک مقامات نیست. فتح باب اینه که از خدا راضی باشی در هر حالتی . اینکه به مقام رضا برسی. یعنی اگر به قول خودت خدا پشت در هم گذاشتد بدونی که خیره.البته تو انجام واجبات و ترک محرمات کار کار ماست و نباید بندازیم گردن خدا.خدا هم راهکاراشو گفته
امیدوارم برات مفید باشه چون حرفام کلیشه ای نبود و کپی پیست هم نبود و قلنبه سلنبه هم نبود.راهی بود که خودم رفتم
در ضمن یکی از بزرگان می گفت یکی از اصلی ترین راه های نزدیک شدن به خدا اینه که دل مادر پدرتو به دست بیاری.اگر اونا راضی باشن و از ته دل برات دعا کنن یه دعاشون از هزارتا نماز شب مقبول موثر تره.اگرم خدای نکرده نفرین کنن...هیچ کاری نمیشه کرد
قانون خداست
برنامه های آیینه خانه هم تونستی دانلود کن ببین هم تو سایت شهاب مرادی هست که هم تو آپارات
منم دعا کن
یا علی

[="Tahoma"]

pesar.zamini;365301 نوشت:
سلام
من یه پسر 26 ساله ام و اصلا روابطم با خدا خوب نیست و یقین میدونم خدا اصلا من رو دوست نداره چون من هیچ وقت اونی نبودم که خدا میخواست خصوصا تو این سه سال خودم هم احساس کردم که ازش خیلی دور شدم.اما یه مشکل بزرگی برام پیش امده که فقط خدا میتونه کمکم کنه الان هم نمی دونم باید چیکار کنم که دل خدا رو به دست بیارم تا مشکلم رو حل کنه.یعنی میخوام خدا دلش برام بسوزه و مشکلم رو حل کنه.چه جوری میتونم نظر خدا رو به خودم جلب کنم تا گناهام رو نبینه و من رو به خواسته ام برسونه؟من این سه تا رو از خدا میخوام
1-من رو به خواسته ام برسونه
2-اگه نرسوند یه جایگزین بهم بده
3-اگه هم دو تای بالایی نشد تو روز شهادت حضرت علی اونم روز زمانی که روزه ام به ازراییل بگه تا جونم رو بگیره
فقط میخوام حتما یکی از این سه تا عملی بشه البته تا روز شهادت حضرت علی
شما چیزی بلد نیستین به من یاد بدین تا هر چه زودتر دل خدا رو به دست بیارم؟چه طور میتونم خدا رو به یکی از این سه تا گزینه راضی کنم؟البته حاظرم به خاط اینکه به یکی از این سه تا گزینه برسم هر کاری که خدا بخواد بکنم.
ممنون

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

دوست عزیز،با توجه گذشته شما،بهتر است ابتدا "توبه" کنید.که باید توبه خالص و واقعی باشد.

همچنین به پست زیر مراجعه کنید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=28470

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

بارها با خودم عهد بستم که توی تاپیک عرفان و اخلاق نیام
بازم میام.

بالاخره میرم و دیگه نمیام.

pesar.zamini;366531 نوشت:
سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایا دین اسلام و خداوند برای ان دسته از گروه و یا افرادی که نمی خواهند لطف و نعمت و مغفرت خدا شامل حال انها شود و در کل دوست ندارند در دنیای افریده او زندگی کنند راه حلی گذاشته یا نه؟

خیر ظاهراً راه حلی برای نبودن یا عدم نگذاشته.

فقط دو گزینه برای انتخاب داریم: سعادت یا شقاوت.

pesar.zamini;366531 نوشت:
سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایا خداوند برای احساسات فردی شخص ارزشی قایل میشود یا نه؟

همه احساسات نه. مثلاً احساس شیطان این بود که از انسان برتر است و خدا نباید انسان را به او ترجیح دهد. خدا برای این احساس هیچ ارزشی قائل نشد.

اما در عین حال رحمت خدا از غضبش بیشتر است و در نتیجه در مجموع موجود مهربان و دلسوزی است (مهربان ترین است).

به قول جناب بصیر (تا جایی که یادم هست) در قیامت از بنده مؤمنش بخاطر مصائب و مشکلاتی که برای او پیش آمده بود دلجویی می کند و به زبان خودمانی عذرخواهی می کند (العیاذ بالله).

pesar.zamini;366531 نوشت:
سوال؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایا خداوند برای افراد گناهکار و ناسپاسی چون من که به هیچ وجه حاضر به تحمل دنیای او نیستند و دوست دارند هر چه زودتر بمیرند تا از حکمت و مصلحت های خدا و رنج و شکنجه دنیا خلاص شوند راهی گذاشته؟

اگر منظور مرگ باشد همان طور که دوستان فرمودند انسان را خلاص نمی کند. بلکه فقط دست او را از دنیا کوتاه می کند.
اما اگر منظور شما نابودی و عدم باشد ظاهراً از نظر فلاسفه امکان پذیر نیست و با حکمت خدا ناسازگار است (هر چند خداوند متعال از آن ناتوان نیست).


بصیر;366598 نوشت:
یه مطلب جالبی به عرضتان برسانم. اولا این سوال غلط است، دوما کسی که می گوید من رحمت خدا را نمی خواهم و نمی خواهم مورد مغفرت و نعمت خدا واقع بشوم، دروغ می گوید. زیرا خداوند متعال انسانها را جوری خلق کرده که همه میل به کمال، رسیدن به نعمت و لطف و سعادت را دارند، منتها کسی که می گوید من نمی خواهم بهشت بروم یا اهل نجات و مغفرت بشوم، و می خواهم بمیرم، چون این شخص راه نجات و کمالِ خود و رهایی از مشکلاتش را، مرگ یا عدم خلق شدن می داند، چنین حرفی می زند و الا اینطور نیست که کسی میل به لطف و نعمت و مغفرت الهی نداشته باشد.

با سلام.

فکر کنم منظور جناب بصیر از «دروغ می گوید» این است که «اشتباه می کند». چون این که نمی خواهد مورد رحمت و نعمت خداوند قرار گیرد احساس درونی اوست. پس دروغ نمی گوید. اما ممکن است این احساس او احساس نادرست و کاذبی باشد. یعنی چون طعم آن اصلی را نچشیده چنین احساسی پیدا کرده است.

با تشکر.:Gol:

BOROAMOO;367037 نوشت:
یکی از اصلی ترین راه های نزدیک شدن به خدا اینه که دل مادر پدرتو به دست بیاری

صد سال سياه نمي خوام بهش نزديك شم.همين 7 سال واسه 7 پشتمون بسه

Farhadvn;367062 نوشت:
دوست عزیز،با توجه گذشته شما،بهتر است ابتدا "توبه" کنید.که باید توبه خالص و واقعی باشد.

چه ربطي داشت

ببخشید پسر زمینی شما حتی یه بارم به حرفایی که دوستان زدند عمل کردید؟شاید نتیجه بده و به هدفتونم برسید؟

BOROAMOO;367037 نوشت:
منم همچین حسی می کنم بعضی موقع ها ولی از رو ناشکریه.اصلا همینکه می تونی با خدا حرف بزنی بهش فکر کنی و حتی بهش شکایت کنی یعنی خدا هواتو داره.
خودمون گند می زنیم می ندازیم گردن خدا.حضرت علی می فرماید هر کسی مرض و دواش تو خودشه که به نظرم یعنی عمل و اراده.آقای شاه آبادی استاد امام خمینی می گفت فرق انسان و حیوان در اراده است.
آقای بهجت می گفت به یقینیات عمل کنید خدا بقیه شو براتون آشکار می کنه(یقینیات مثل چی؟ مثلا با پدر مادر پرخاش نکنی که ازین مثال در ادامه میخوام استفاده کنم و کلی چیز ساده دیگه که میدونیم یقینه)
حالا شاید بگی خب همین یقینیات اجراش سخته. کم کم باید شروع کرد.تا حالا از هر 10 بار 10 بارشو عصبانی میشدی با مادرت که حرف میزدی حالا بکنش 9 بار .کم کم .انتظار نداشته باش یهو معصوم بشی. سعی کن نفستو تکبرتو بشکونی به حرف شیطان گوش نده. یعنی چی ؟ یعنی الان با مادرت تندی کردی چه حق با تو بوده یا نه نیم ساعت دیگه که عصبانیتش تموم شد برو معذرت خواهی کن بگو اشتباه کرد(قسمت نفس شکوندن) حالا دیگه قضیه رو تموم شده بدون و خودتو هی ملامت نکن (نذار شیطان هی اذیتت کنه و یاداوری کنه) و سعی کن دفعه بعد عصبانی نشی
همین قضیه برای هر گناه دیگه ای
در ضمن حدیث داریم گناه مثل پرتگاهه یعنی نباید نزدیکش شد و مقدماتش فراهم بشه.مثلا بعضی جوونا هزار جور فیلم هالیوددی و هر شبکه ماهواری ای و ... می بینن هر سایتی تو اینترنت می رن بعد می گن چرا ما انقدر خیالات شهوانی داریم هر کاری می کنیم نمیشه.خب خدا خودش راهشو گفته دیگه.
یا میگه ازدواج کنید من برکت میدم ولی هی حساب دودوتا چارتا می کنیم.کار خودمونو می کنیم بعد می افتیم تو چاله.بعد میندازیم تقصیر خدا
چندتا پیشنهاد دارم برات و برای خودم و برای همه
برو صحیفه سجادیه رو باز کن و فقط معنیشو بخون باهاش انس بگیر دل آدمو خالی و نرم میکنه.پیشنهاد من دعا 21 و 31 هست برای شروع
این لینکو نیگا کن
http://shahab-moradi.ir/fa/note/item/72-%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%85-%D9%86%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87
آیت الله قاضی 19 سال پشت در بوده!
صبر کن.ملاک مقامات نیست. فتح باب اینه که از خدا راضی باشی در هر حالتی . اینکه به مقام رضا برسی. یعنی اگر به قول خودت خدا پشت در هم گذاشتد بدونی که خیره.البته تو انجام واجبات و ترک محرمات کار کار ماست و نباید بندازیم گردن خدا.خدا هم راهکاراشو گفته
امیدوارم برات مفید باشه چون حرفام کلیشه ای نبود و کپی پیست هم نبود و قلنبه سلنبه هم نبود.راهی بود که خودم رفتم
در ضمن یکی از بزرگان می گفت یکی از اصلی ترین راه های نزدیک شدن به خدا اینه که دل مادر پدرتو به دست بیاری.اگر اونا راضی باشن و از ته دل برات دعا کنن یه دعاشون از هزارتا نماز شب مقبول موثر تره.اگرم خدای نکرده نفرین کنن...هیچ کاری نمیشه کرد
قانون خداست
برنامه های آیینه خانه هم تونستی دانلود کن ببین هم تو سایت شهاب مرادی هست که هم تو آپارات
منم دعا کن
یا علی

مؤمن;367108 نوشت:

با سلام.

فکر کنم منظور جناب بصیر از «دروغ می گوید» این است که «اشتباه می کند». چون این که نمی خواهد مورد رحمت و نعمت خداوند قرار گیرد احساس درونی اوست. پس دروغ نمی گوید. اما ممکن است این احساس او احساس نادرست و کاذبی باشد. یعنی چون طعم آن اصلی را نچشیده چنین احساسی پیدا کرده است.

با تشکر.:Gol:

Farhadvn;367062 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

دوست عزیز،با توجه گذشته شما،بهتر است ابتدا "توبه" کنید.که باید توبه خالص و واقعی باشد.

همچنین به پست زیر مراجعه کنید:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=28470

مؤمن;367105 نوشت:

خیر ظاهراً راه حلی برای نبودن یا عدم نگذاشته.

فقط دو گزینه برای انتخاب داریم: سعادت یا شقاوت.

همه احساسات نه. مثلاً احساس شیطان این بود که از انسان برتر است و خدا نباید انسان را به او ترجیح دهد. خدا برای این احساس هیچ ارزشی قائل نشد.

اما در عین حال رحمت خدا از غضبش بیشتر است و در نتیجه در مجموع موجود مهربان و دلسوزی است (مهربان ترین است).

به قول جناب بصیر (تا جایی که یادم هست) در قیامت از بنده مؤمنش بخاطر مصائب و مشکلاتی که برای او پیش آمده بود دلجویی می کند و به زبان خودمانی عذرخواهی می کند (العیاذ بالله).

اگر منظور مرگ باشد همان طور که دوستان فرمودند انسان را خلاص نمی کند. بلکه فقط دست او را از دنیا کوتاه می کند.
اما اگر منظور شما نابودی و عدم باشد ظاهراً از نظر فلاسفه امکان پذیر نیست و با حکمت خدا ناسازگار است (هر چند خداوند متعال از آن ناتوان نیست).

ديگه برام مهم نيست .به درك

YA MOHAMMAD;367149 نوشت:
ببخشید پسر زمینی شما حتی یه بارم به حرفایی که دوستان زدند عمل کردید؟شاید نتیجه بده و به هدفتونم برسید؟

به حرف هاي دوستان!!!!!!من به حرف هاي خدا و امامان گوش دادم چيزي نشد اونوقت با حرف هاي.....

pesar.zamini;367153 نوشت:
ديگه برام مهم نيست .به درك
باز هم ببخشید خدایی نکرده سوءتفاهم نباشه ولی باید کم کم هممون به یقین برسیم که شما دوست ندارید که به مشکلتون پایان بدید

YA MOHAMMAD;367159 نوشت:
باز هم ببخشید خدایی نکرده سوءتفاهم نباشه ولی باید کم کم هممون به یقین برسیم که شما دوست ندارید که به مشکلتون پایان بدید

مشكل من حل شده.گفتم كه ديگه نيازي به خدا ندارم

الان عصبانی هستی و
البته همه نیاز به توجه دارند شما هم یکیش
وفقط بدون تنها و تنها کسی که تو رو به خاطر خودت میخواد و نه سود خودش خداست
ما ادما همه کارامون چه خوداگاه چه ناخوداگاه برای منفعت شخصیه.حتی خدا رو هم برا منفعت میخوایم.نشد میندازیمش دور.پناه بر خودش
بهش میگن حب ذات
فقط خدا ما رو به خاطر خودمون میخواد

در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرند
اقرار بندگی بکن اظهار چاکری

BOROAMOO;367259 نوشت:
الان عصبانی هستی و
البته همه نیاز به توجه دارند شما هم یکیش
وفقط بدون تنها و تنها کسی که تو رو به خاطر خودت میخواد و نه سود خودش خداست
ما ادما همه کارامون چه خوداگاه چه ناخوداگاه برای منفعت شخصیه.حتی خدا رو هم برا منفعت میخوایم.نشد میندازیمش دور.پناه بر خودش
بهش میگن حب ذات
فقط خدا ما رو به خاطر خودمون میخواد

در کوی عشق شوکت شاهی نمی خرند
اقرار بندگی بکن اظهار چاکری

چرا اینقدر شعار میدین.مگه نمی گین خدا عادل و با انصافه.این درسته من 7 سال دعا کنم و زحمت بکشم رنج بکشم و از خدا یاری بخوام تا من رو به خواسته ام برسونه و بعد در عین نا عدالتی یکی بیاد در عرض سه چهار روز اونی رو که تو 7 سال براش زحمت کشیدی و دعا کردی صاحب بشه.این کجای عدالته این وسط پس من چی شدم منی که خدا رو تو شب های قدر التماس کردم منی که زیارت عاشورا و دعای توسل
خوندم منی که ساعت ها و روزها گریه کردم منی که تنها بودم منی که تحقیر شدم منی که خورد شدم.
حالا من یه گنه کار .من یه کثیف من یه فاسد من یه دیوانه هر چی که بودم پشت این در خدا عمری منتظر موندم و ازش خواستم التماسش کردم .اینه رسم مهمون نوازی اینه رسم میزبانی .کجا رفتند اون دعاهام چی شدند اون شب های قدر.چرا خدا اینجوری هست؟چرا اینقدر به من کم لطف و بی تفاوت بود؟چرا حال دیوانه وار من رو می دید اما هیچ کاری نمیکرد؟مگه من تو ماه رمضان مهمانش نبودم ؟مگه مهمان از میزبان چیزی طلب کنه بهش نمیده به فرض که خواسته ام به صلاحم نبود ایا میزبان نباید میهمانش را ارام کند و جایگزینی برای خواسته او بدهد.و اگر این خواسته ام به صلاحم نبود چرا همان اوایل همان سال اول کاری نکرد تا بفهمم بهتره از این خواسته بگذرم.این درسته کسی 7 سال از کسی چیزی بخواهد و ان کس بعد از 7 سال به او بگوید خواسته ات به صلاحت نیست.این نگاه خدا به زمینیان درست نیست.
این امامان و معصومین مگر نمی شنیدند اه ناله پسرکی دیوانه را پس چرا کاری نمی کردند
من از خدا و امامان و پیامبران در طول 27 سال زندگی چیزی به جز کم لطفی ندیدم
برای خدا راحت است دیدن زجر و شکنجه انسان هایی مثل من چون او فقط می بیند.و شما ها خدا را چنان توصیف می کنید که واقعا ان طور که شما میگید نیست چون به همون خداتون قسم من خدا رو انطور که شما میگین ندیدم.خیلی خوب میشد ان خدایی که توصیفش میکنید واقعا ان طور بود اما خدا انطور که شما میگین نیست چرا باور نمی کنین این خدا همان خدایی که شما میگین نیست.چرا باور نمی کنین؟

pesar.zamini;367313 نوشت:
من از خدا و امامان و پیامبران در طول 27 سال زندگی چیزی به جز کم لطفی ندیدم

شما اگر می خواستید گوش بدهید، دوستان، صحبتهای خوبی کرده بودند و همه جوانب را در نظر گرفته بودند، نکات خیلی خوبی هم اشاره کردند، ولی شما فقط حرف خودتون رو زدید بدون این که کمی به مطالب توجهی داشته باشید و کم لطفی کردید.
البته مطلب روشنه، چون شما فقط و فقط حاجت خودتون رو می بینید و کاری به کسی هم ندارید و این که این همه پست زدید، نه به احترام دوستان بوده، بلکه می خواستید به حاجتتون برسید و اگر می رسیدید،دیگه شاید این طرفها هم پیداتون نمی شد.
اصلا شما درباره اون بنده خدایی رو که می خواستید، اما کسِ دیگری صاحب شده، هیچ مطلبی نگفتید، که اگر می گفتید، من به شما می گفتم، اشتباه از خودتون بوده اما تقصیر را گردن خدا و پیامبران می گذارید.
خیلی جالبه این خدا و امامی که می گید من از اونها جز کم لطفی ندیدم، اگر حاجت شما را می دادند، اون موقع در نظر شما این خدا می شد بهترین خدا، امامان می شدند، بهترین امامان و بهترین انسانها، اما چون حاجتتون رو نگرفتید، همه ی آنها دیگه شدند بد و ظالم و بی عاطفه.

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

پس قضیه اینه
یعنی در این دو سه روز مرغ از قفس پرید؟؟؟؟

pesar.zamini;367313 نوشت:
به فرض که خواسته ام به صلاحم نبود ایا میزبان نباید میهمانش را ارام کند و جایگزینی برای خواسته او بدهد.

دوره کنکور، بعد از امتحان کنکور خیلی مضطرب بودم
نسبتاً زحمت زیادی هم کشیده بودم، درسمم خوب بود
شب امتحان خوابم نبرد
سر جلسه امتحان از بی حوصلگی 20-30 سوال رو جا گذاشتم
بعد از امتحان خیلی ناراحت بودم
دایی ام اومد گفت:
«مهم اینه که تو زحمت خودت رو کشیدی، وقتی باید ناراحت بشی که زحمت نکشیده باشی و از دستش داده باشی»
نمی دونم چرا آروم شدم
ولی این جمله بعضی جاها هم آتیشم زده،
چون می تونستم و کاری نکردم.

وعظ و نصیحت بلد نیستم،
ولی بزرگ
شما که میگی زحمت خودت رو کشیدی

خواستم بگم .....
دیدم در حد این حرفها نیستم

انشاءا... خدا بهترش رو در این دنیا یا آخرت نصیب شما کند.
===========================================
فقط یه عرض کوچیک
در اخلاق و ...
تا جایی که من نادان پی بردم مشکلات را بهانه ای می گیرن برای ارتباط با خدا
ولی ما برعکسش کردیم
به خاطر همین مخالف نوع صحبت برخی از دوستان در این زمینه هستم
میگن برو فلان جور شو تا خدا مشکلت رو حل کنه!!!!!!!

ترجیح میدم اخلاق را اخلاق ببینم، مشکل را مشکل.
البته منکر این هم نیستم که چه بسا عرفانی هم باشد برای حل مشکلات، ولی غالباً حل مشکلات دیگران است نه خود.

pesar.zamini;367313 نوشت:
این درسته من 7 سال دعا کنم و زحمت بکشم رنج بکشم و از خدا یاری بخوام تا من رو به خواسته ام برسونه و بعد در عین نا عدالتی یکی بیاد در عرض سه چهار روز اونی رو که تو 7 سال براش زحمت کشیدی و دعا کردی صاحب بشه.

اما در این مورد:
مطمئنی که اونیکه اومده اون رو برده، 10 سال بدبختی نکشیده؟؟!!
یا هزار جور زحمت دیگه نکشیده؟
یا ....

گاهی آدم یه جاهایی زحمت میکشی، ولی خدا جای دیگه بهت روزی میده

این مشکل رو در خیلی جاها دیدم و شنیدم
مثلاً میگه:
«بابا یه آدم یا فلان چیز مسخره اومد اونو ازم گرفت»

میگم مطمئنی همان آدم مسخره، چقدر زحمتها که نکشیده تا مسخره شود، و بابت مسخرگیش خدا اونو بهش نداده؟؟؟!!!!!

بصیر;367337 نوشت:
خیلی جالبه این خدا و امامی که می گید من از اونها جز کم لطفی ندیدم، اگر حاجت شما را می دادند، اون موقع در نظر شما این خدا می شد بهترین خدا، امامان می شدند، بهترین امامان و بهترین انسانها، اما چون حاجتتون رو نگرفتید، همه ی آنها دیگه شدند بد و ظالم و بی عاطفه.

من اون چیزی رو گفتم که دیدم.وقتی من از اینها چیز خوبی ندیدم چطور باید بگم اینا بهترینند تا حالا هر چی من از اینا دیدم فقط حرف و شعاره.کل این مجموعه یعنی دین و خدا و امامان تا حالا برای 200 نفر هم کاری نکردند البته خود امامان هم چیزی از خدا ندیدند.خدا تقریبا نسیه است تا نقد

بصیر;367337 نوشت:
اصلا شما درباره اون بنده خدایی رو که می خواستید، اما کسِ دیگری صاحب شده، هیچ مطلبی نگفتید،

چی باید میگفتم

سلمان14;367340 نوشت:
مطمئنی که اونیکه اومده اون رو برده، 10 سال بدبختی نکشیده؟؟!!
یا هزار جور زحمت دیگه نکشیده؟

اره مطمئنم.تو این دنیا هیچی سر جای خودش نیست

سلمان14;367340 نوشت:
میگم مطمئنی همان آدم مسخره، چقدر زحمتها که نکشیده تا مسخره شود، و بابت مسخرگیش خدا اونو بهش نداده؟؟؟!!!!!

زحمت رو من کشیدم بعد خدا اون رو به اون می داد
حالا چی میشه خدا جان من رو بگیره و بی خیال ما بشه.بابا من هیچی از این خدا نمی خوام اصلا من این خدا رو قبولش هم ندارم

ببینید الان در اوج ناراحتی هستین ونمیتونین حتی مثل خودتون که قبلا فکر میکردید فکر کنید ومیشه گفت حق باشماست

ولی با تلاشی گفتین نباید حداقل از خودتون ناراحت باشین وقتی از خودتون ناراحت نباشین به مرور آرام میشین
موفق باشین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و خداقوت

pesar.zamini;367366 نوشت:
وقتی من از اینها چیز خوبی ندیدم چطور باید بگم اینا بهترینند

کمی تند صحبت میفرمایید، آدم میترسه جوابتون رو بده اوضاع بدتر بشه.

اول اینکه فکر نکنید، اینهایی که اینجا مینویسند خودشان هیچ مشکلی در زندگی ندارند.

1- آیا اینکه ما چیز خوبی از اونها ندیده ایم، دلیل بر این است که چیز خوبی از اونها به ما نرسیده است؟یعنی ندیدن دلیل بر نبودن است؟
بزرگی و صداقتی که اون بزرگواران دارند، ما رو وادار می کنه وقتی چیزی هم به ظاهر نمی بینیم، با احتیاط صحبت کنیم.

2- مگه بهترین بودن به این است که به سود(ظاهری) ما باشند؟

3- آیا چیز، فقط شامل مادیات قابل لمس، دیدن، شنیدن و بوییدن و.... است؟

من میخوام با خدا یه معامله کنم
همه نماز هایی که تا حالا خوندم به کنار و هیچی
ولی روزه هایی که سال گذشته گرفتم یعنی 30 روز و روزه هایی که امسال خواهم گرفت یعنی 30 روز دیگه جمع اینا میشه 60 روز روزه داری و 800 تا صلوات سال گذشته فرستادم و تقریبا 200 تا صلوات هم امسال فرستادم
من میخوام با همینا یه معامله کنم من 60 روز روزه و 1000 تا صلوات رو میدم و از خدا میخوام مشکل من رو حل کنه یعنی مزد کل اعمالم رو برای حل این مشکلم کثر کنه.اون دنیا هم دیگه چیزی نمیخوام.
هر جوری که دلش میخواد مشکل من رو حل کنه قبول فقط مشکلم رو حل کنه.دیگه 60 روز روزه و 1000 تا صلوات انقدر می ارزه که مشکل من رو حل کنه
روزه و صلوات هام رو میدم همشون رو البته روزه سال گذشته و امسال رو میگم سالهای خیلی گذشته سر جاشون هستند نه باشه من همه روزه هایی رو که تا الان گرفتم رو میدم تا این مشکلم حل شه
نه اصلا همه کارهای خوبی رو که کردم میدم به جاش مشکلم حل شه

pesar.zamini;367369 نوشت:
زحمت رو من کشیدم بعد خدا اون رو به اون می داد

و مطلب دیگری، اگر جسارت نباشه

شما چه زحمتی برای اون کشیدی؟
اصلاً وقتی مال شما نبوده چرا باهاش رابطه داشتی؟
و چه بسا اشتباه شما همینجا باشد
و اگر رابطه ای بوده، چه بسا مشکلی هم برای اون درست شده باشه
و ...
حقیر گفتم زحمت منظورم این بود که زور خودتو زدی، نه اینکه .....

pesar.zamini;367434 نوشت:
اون دنیا هم دیگه چیزی نمیخوام.

اگر در آن دنیا هم اراده خدا بر بودن شما باشد، پس خواهید بود و به چیزهایی نیاز خواهید داشت.(همینطور ما و بقیه) و
چه بسا نیاز آنجا شدیدتر از اینجا هم باشد(که عاقلانه هم همین است)

pesar.zamini;367434 نوشت:
من میخوام با همینا یه معامله کن

در این معامله ارزشها را از کجا آوردی و سنجش کردی که اون برابر است با این.

و منظورتون از حل مشکل این است که خدا اون رو پس بیاره؟

سلمان14;367526 نوشت:
در این معامله ارزشها را از کجا آوردی و سنجش کردی که اون برابر است با این.

من دنبال ارزش ها نيستم داداش من من ميگم اين همه روزه و صلوات ارزش اين رو داره كه مشكل من حل شه

سلمان14;367526 نوشت:
و منظورتون از حل مشکل این است که خدا اون رو پس بیاره؟

بياره يا نياره هر طور كه دلش ميخواد حلش كنه

pesar.zamini;367540 نوشت:
من دنبال ارزش ها نيستم داداش من من ميگم اين همه روزه و صلوات ارزش اين رو داره كه مشكل من حل شه

گرامی یعنی تمام مسلمانها روزه و صلواتشون برای حل مشکلات است؟

pesar.zamini;367540 نوشت:
بياره يا نياره هر طور كه دلش ميخواد حلش كنه

بخشی از این حل کردن دست خود شماست
مثلاً نهایتش این است که در چنین مواردی میتونید بیخیال شید.
و این طوری به آرامش می رسید.

سلمان14;367545 نوشت:
گرامی یعنی تمام مسلمانها روزه و صلواتشون برای حل مشکلات است؟

اخه من گفتم تمام روزه و صلوات مسلمون ها واسه حل مشکلاتشونه؟من گفتم اینجانب یعنی من به خاطر حل مشکلم حاظرم روزه و صلوات و تمام کارهای خوبم رو بدم بعد در عوض مشکلم حل شه این یعنی اینکه خدا بیشتر به من کمک کنه اینم یه نوع معامله است اینجا منظور من و اعماله منه نه همه مسلمانها.تازه اینم یه راهکاره

سلمان14;367545 نوشت:
بخشی از این حل کردن دست خود شماست
مثلاً نهایتش این است که در چنین مواردی میتونید بیخیال شید.
و این طوری به آرامش می رسید.

:khaneh: مگه دیوانه ام بی خیال یک عمر تلاش و زحمت و خستگیم بشم.اخه چرا وقتی خدا می تونه مشکل من رو حل کنه و من رو به خواسته ام برسونه باید بی خیال خواسته ام بشم تازه اونم خواسته ای که سالهاست دنبالشم و دارم برای به دست اوردنش خداخدا میکنم.
واسه خدا نشد و نداریم وجود نداره چون قدرت مطلق تو جهان هستیست .یعنی اگه خدا فقط یه اشاره کنه مشکل من سه سوته حله.به خاطر همینه که بهش میگن خدا

pesar.zamini;367367 نوشت:
چی باید میگفتم

حالاشد.
اونی رو که می خواستی، اونم تو رو می خواست؟ اگر می خواست، چرا به دیگری جواب داد؟ خواستن باید دوطرفه باشه.

pesar.zamini;367366 نوشت:
کل این مجموعه یعنی دین و خدا و امامان تا حالا برای 200 نفر هم کاری نکردند البته خود امامان هم چیزی از خدا ندیدند.خدا تقریبا نسیه است تا نقد

پس خبر ندارید. ائمه به همه چیز رسیدند، همه قدرتها دست اونها بود، خیلی کارها هم کردند، خیلی حاجتها رو هم نمی خواستند و در این دنیا سختی کشیدند، که اگر نمی کشیدند به بعضی از مقامات نمی رسیدند. اونها خودشون می گن ما از خدا راضی هستیم و همه امور دنیا دستِ ماست، حالا شما از جانب اونها جواب می دهید که امامان از خدا چیزی ندیدند؟! امیرالمومنین می فرمایند: «لو کشف الغطاء، ما ازددت یقینا»اگر همه پرده ها هم کنار بروند، ذره ای به ایمان من اضافه نخواهد شد.(یعنی پرده ای جلوی دید علی علیه السلام نیست، همه چیز برای او روشن است.)(تصنیف غرر الحکم، ص 119)
این که می گم خدا شناسی شما ضعیفه، همین رو می گم. خیلی باید بیشتر تحقیق و مطالعه کنید، شما هنوز شناخت خوبی نسبت به خدا و ائمه و توانایی های اونها ندارید. شما هنوز هدف خلقت را خوب نمی دانید، فکر می کنید، هدف خلقت اینه که من به خواسته های مادی ام برسم و دنیا فقط همینه و تمومی نداره. و البته رسیدن به هدف خلقت یکی دو روزه درست نمی شود. هر روز هم کار کنید، باز جای کار دارد ولی هر اندازه کار کنید به همان مقدار سوالاتتان پاسخ داده خواهد شد.
می دونید قضیه ی شما مثل کی می ماند؟
مثل اون آدم تشنه ای که رفته سرِ شیر آب، شیر را باز می کند اما آب نمی آید، بعد از خدا و امامان می خواهد خدایا چی میشه من شیر باز می کنم، آب هم بیاید؟ مگه من از شما چی خواستم؟ مگه نمی بینید من تشنه ام؟ شما چقدر ظالمید؟ حالا اگر هم آب در شیر نیست، بالاخره می بینید که من تشنه ام، خوب کاری کنید آب بیاد، من حتما باید از تشنگی بمیرم؟ چقدر بی رحم هستید، نمی بینید من دارم از شما درخواست می کنم؟ اصلا کارِ من اشتباه، اصلا من گنه کار، اصلا من نفهم، ولی وقتی می بینید من دارم این همه التماس می کنم، و از تشنگی می میرم، نباید یه جوابی به من بدهید، نباید یه جوری به من حالی کنید که چکار باید بکنم تا از این شیر آب بیاد؟ پس من هم شما را قبول ندارم، شما ظالمید، شما بی رحم هستید و فلان....
در صورتیکه این آقا پا نمیشه بره یه سری بزنه ببینه اصلا شیر فلکه بازه یا نه. شیر فلکه از بیخ بسته است، نشسته سرِ شیر، توقع داره خدا براش معجزه کنه، بعد خدا و امام رو هم بد نام می کنه، و چون خدا و امام رو بدنام کرده توقع داره، که اونها حتما کارش رو انجام بدهند. نمی دانه که خدا قرار نیست امور دنیا را بدون اسباب انجام بدهد. «أبی الله أن یجری الامور إلا باسبابها»
پاشو برو شیر فلکه رو باز کن، بیخود همه را هم بدنام نکن، خدا هم هرگز به خاطر درخواستهای بی منطق و جزع فزع کردنهای الکی، و بی راهه روی، کارِ کسی را انجام نمی دهد. قرار نیست هر کسی داره از تشنگی می میره، خدا همینطوری، یهو بهش الهام کنه،که آب اینجاست.

بصیر;367658 نوشت:
اونی رو که می خواستی، اونم تو رو می خواست؟ اگر می خواست، چرا به دیگری جواب داد؟ خواستن باید دوطرفه باشه.

اخه شما از بعضی چیزها خبر نداری به خاطر همین این رو می گی بعضی از چیزها هست که نمی تونم اینجا مطرحش کنم.همه چیز به این سادگی که شما دارین می بینینش نیست.اونم منو می خواست اما این وسط یه اتفاقات بدی افتاد که هنوز نمی دونم چرا این اتفاقات افتادن چون من واقعا توشون هیچ نقشی نداشتم

بصیر;367664 نوشت:
مثل اون آدم تشنه ای که رفته سرِ شیر آب، شیر را باز می کند اما آب نمی آید، بعد از خدا و امامان می خواهد خدایا چی میشه من شیر باز می کنم، آب هم بیاید؟ مگه من از شما چی خواستم؟ مگه نمی بینید من تشنه ام؟ شما چقدر ظالمید؟ حالا اگر هم آب در شیر نیست، بالاخره می بینید که من تشنه ام، خوب کاری کنید آب بیاد، من حتما باید از تشنگی بمیرم؟ چقدر بی رحم هستید، نمی بینید من دارم از شما درخواست می کنم؟ اصلا کارِ من اشتباه، اصلا من گنه کار، اصلا من نفهم، ولی وقتی می بینید من دارم این همه التماس می کنم، و از تشنگی می میرم، نباید یه جوابی به من بدهید، نباید یه جوری به من حالی کنید که چکار باید بکنم تا از این شیر آب بیاد؟ پس من هم شما را قبول ندارم، شما ظالمید، شما بی رحم هستید و فلان....
در صورتیکه این آقا پا نمیشه بره یه سری بزنه ببینه اصلا شیر فلکه بازه یا نه. شیر فلکه از بیخ بسته است، نشسته سرِ شیر، توقع داره خدا براش معجزه کنه، بعد خدا و امام رو هم بد نام می کنه، و چون خدا و امام رو بدنام کرده توقع داره، که اونها حتما کارش رو انجام بدهند. نمی دانه که خدا قرار نیست امور دنیا را بدون اسباب انجام بدهد. «أبی الله أن یجری الامور إلا باسبابها»
پاشو برو شیر فلکه رو باز کن، بیخود همه را هم بدنام نکن، خدا هم هرگز به خاطر درخواستهای بی منطق و جزع فزع کردنهای الکی، و بی راهه روی، کارِ کسی را انجام نمی دهد. قرار نیست هر کسی داره از تشنگی می میره، خدا همینطوری، یهو بهش الهام کنه،که آب اینجاست.

مثال جالبی بود اما واقعا من مثل اون کس نیستم من فلکه اب رو باز کردم و تا اونجایی که می شد پیش رفتم.چون شما از من و این حادثه شناخت کاملی ندارین دارین این حرف رو می زنین گفتم بعضی از چیزها هست که نمی تونم اینجا بیانشون کنم.من حاظرم هر چیزی رو بدم اما در قبالش به خواسته ام برسم چون نرسیدن به خواسته ام یعنی نابودی همه اینده من

سلام خدمت دوست گرامی:
لطفا روی تک تک جملاتی که فرموده اید کمی تامل فرمائید:
1- بعضی جاها فرمودید چرا خدا مشکله من رو حل نمیکنه؟
2- بعضی جاها فرمودید چرا خدا من رو به خواسته هام نمیرسونه؟
3-میفرمائید که حاضرم نمازم و روزه و ....رو بدم تا خدا فلان کار رو بکنه.
4- میفرمائید اتفاقات بدی افتاد که من در آن نقشی نداشتم (به فرض صحت این مطلب فرض میکنیم منظورتون اینه که پس خدا در آن اتفاق نقش داشت (مسلما توسط اسباب یا اشخاص دیگر).
...
...
حالا به تحلیل همین جند تا جمله بپردازیم که فکر کنم ساختار اصلی فرمایشهای شماست:
-شاید رسیدن به خواستتون با حل مشکلتون 2 تا موضوع جدا و برعکس هم باشند که شما نمیدونید و خدا به آن آگاهه!
- شاید خوشبختی شما در نرسیدن شما به خواستتون باشه و به خاطر همون نماز و روزه ای که تا حالا داشتید خدا میخواد خوشبختتون کنه!
-به نظر شما زاویه ای که از اون به خدا نگاه میکنید مانند منظر عبد است به مولا یا منظر مولا است به عبد؟!(یعنی دارید مزدی به خدا میدهید
(مثلا نماز)که براتون کاری کنه؟ یا مثل یه عبد بندگی کرده اید و در برابر خدا و نعماتی که تا به حال به شما داده نماز و روزه خود را دارای ارزش کمی میدونید؟) - مثلا فکر میکنید اگه خدا نکرده در حادثه ای 2 تا چشماتون رو خدا بگیره حالا باز میخواستید نمازهاتون رو بدید که چشماتون برگرده؟ و حالا این همه نعمت که دارید فکر میکنید چی داریم و چی میتونیم به خدا بدیم که به قول شما دل خدا رو نرم کنیم تا به خواستمون برسیم؟ و آیا این شرط بندگی یه عبد در برابر مولاشه؟

مسلما امروز شما عاشق هستید و مشکل بتوان با این صحبتها قانعتون کرد و مطمئنا گذر زمان است که همه چیز را روشن می کنه ولی به عنوان یه برادر کوچکتر عرض می کنم که راضی به رضای خدا باش و از او عاقبت به خیری و سعادت و خشبختی دنیا و آخرت را بخواهی خیلی بهتره و احساس آرامش خواهی کرد.
همه چی رو بسپار به دست اوستا کریم و هیچوقت نگو خدایا نمازو روزه و ... میدم این کار رو برام بکن که در اینصورت هم ارزش کار خودت و هم مرتبه ربوبیت حق را پائین آورده ای.
فقط برای اینکه بدونی نفسم از جای گرم در نمیاد...این تاپیک رو هم ببینی بد نیست.
فقط یه چیز جالب و مشترک در مورد عشق جوانی هست و اون هم اینه که " از هر عاشقی در مورد عشقش بپرسی میگه "عشق من با همه عشقهای دیگه فرق میکنه" " .
http://www.askdin.com/thread19595-2.html
موفق باشی.

pesar.zamini;367670 نوشت:
مثال جالبی بود اما واقعا من مثل اون کس نیستم من فلکه اب رو باز کردم و تا اونجایی که می شد پیش رفتم.چون شما از من و این حادثه شناخت کاملی ندارین دارین این حرف رو می زنین گفتم بعضی از چیزها هست که نمی تونم اینجا بیانشون کنم.من حاظرم هر چیزی رو بدم اما در قبالش به خواسته ام برسم چون نرسیدن به خواسته ام یعنی نابودی همه اینده من

من این مثال را زدم تا بگم که شیر فلکه چیز ساده ای نیست، از کجا معلوم اون راههایی که شما رفتید، بستنِ شیر فلکه باشه.
راست می گویید، ما از همه چیز خبر نداریم، اما آیا توقع دارید ما که از همه چیز خبر ندارم، نتایج صحبتهای شما رو در مورد بی توجهیِ خدا، قبول کنیم؟! خوب، پس باید از جزئیات با خبر باشیم تا بتونیم در موردش صحبت کنیم و می توانید در پست خصوصی این جریان را پیگیری کنید.

hamid40;367757 نوشت:
-به نظر شما زاویه ای که از اون به خدا نگاه میکنید مانند منظر عبد است به مولا یا منظر مولا است به عبد؟!(یعنی دارید مزدی به خدا میدهید

نه من دارم از روی ناچاری معامله میکنم.چون دیدم چیزی واسه معامله با خدا ندارم و خودم هم تو شرایط بدی هستم گفتم اینا رو بدم بعد در عوض مشکلم حل شه.
اینجا نیازمند منم .گفتم حتما خدا دل خوشی از من نداره به خاطر همین دعام رو مستجاب نمیکنه به خاطر همین خواستم اعمال خوبم رو بدم هر چند که میدونم بسیار نا چیزیند و در عوض مشکلم حل شه

hamid40;367757 نوشت:
(مثلا نماز)که براتون کاری کنه؟ یا مثل یه عبد بندگی کرده اید و در برابر خدا و نعماتی که تا به حال به شما داده نماز و روزه خود را دارای ارزش کمی میدونید؟

خوب صد در صد تمام اعمال خوب من بسیار بی ارزش و کم هستند.اما انقدری هستند که بشه با اینا یه مشکل کوچولو رو البته برای خدا کوچولوست حلش کرد.و الا تمام روزه و نماز و تمام صلوات های من هیچ ارزشی ندارند

hamid40;367757 نوشت:
و آیا این شرط بندگی یه عبد در برابر مولاشه؟

اخه من در حد قد و قواره این حرفا نیستم.یعنی من عبد باشم و خدا مولا بابا من کی عبد بودم و خدا کی مولا یه وضو گرفتن ادمی مثل شیخ بهجت فقط یه وضوش می ارزه به کل اعمال خوب من

hamid40;367757 نوشت:
همه چی رو بسپار به دست اوستا کریم و هیچوقت نگو خدایا نمازو روزه و ... میدم این کار رو برام بکن که در اینصورت هم ارزش کار خودت و هم مرتبه ربوبیت حق را پائین آورده ای.

اخه کارهای من مثل نماز و روزه ام تو نزد خدا مگه ارزشی داره که ارزش کارم بیاد پایین :khaneh: اگر نمره نماز و روزه 100 باشه من 1 هم نمیگیرم:khaneh: چه برسه به اینکه اعمال من ارزش هم پیش خدا داشته باشه :khaneh:
:khaneh: ببین من مثلا یه ماشین چشم رو گرفته و خدا هم ماشین فروشه من یه ملیون پول دارم از خدا میخوام این یه ملیون رو بگیره بذاره فقط چند لحظه سوار ماشین شم تا اروم بگیرم هی ماشین ماشین نکنم
و گر نه من پول ماشین ندارم که

hamid40;367757 نوشت:
فقط برای اینکه بدونی نفسم از جای گرم در نمیاد...این تاپیک رو هم ببینی بد نیست.
فقط یه چیز جالب و مشترک در مورد عشق جوانی هست و اون هم اینه که " از هر عاشقی در مورد عشقش بپرسی میگه "عشق من با همه عشقهای دیگه فرق میکنه" " .
بخونین و عبرت بگیرین! (حالا چيكار كنم؟)
موفق باشی.

ماجرا رو خوندم ولی داستان تو با داستان من خیلی متفاوته

بصیر;367840 نوشت:
من این مثال را زدم تا بگم که شیر فلکه چیز ساده ای نیست، از کجا معلوم اون راههایی که شما رفتید، بستنِ شیر فلکه باشه.

دیگه انقدر هم احمق نیستم که.بابا من از لحاظ پزشکی یه ادم سالم و نرمال هستم یعنی میدونم چی به چییه می دونم چی کارها کردم

بصیر;367840 نوشت:
راست می گویید، ما از همه چیز خبر نداریم، اما آیا توقع دارید ما که از همه چیز خبر ندارم، نتایج صحبتهای شما رو در مورد بی توجهیِ خدا، قبول کنیم؟!

ببینید خدا دو نوع لطف داره یکی مال همه است یکی مال افراد خاص هستش یعنی لطف عام و لطف خاص حالا لطف عامش شامل همه ادم هاست که من رو هم شامل میشه من میگم من از لطف عام خدا بی نصیب موندم دلیل هم براش دارم حالا براتون میگم
خدا به من بی توجه هست چون
1-هر چی از خدا میخوام بهم نمیده عوض اینکه اوضاع خوبتر شه بدتر میشه
2-هر چی ازش سوال میکنم و هرچی داد و بیداد میکنم اصلا بهم توجه نمیکنه.یعنی جوابم رو نمیده
3-تو شب های قدر بیدار می مونم ازش کمک میخوام اما نه تنها اوضاع زندگیم خوبتر نمیشه بلکه بدتر میشه
4-مثلا ازش خواستم روزی من رو بیشتر کنه البته نه فقط پول بلکه از همه لحاظ روزیم بیشتر شه مثلا علم و دانش- سلامت روحی و روانی- دوست خوب- ارامش-استعداد-محبوبیت پیش مردم و ...اما هیچ اتفاقی نمی افته مثلا من میرم بیرون همه به خاطر قیافه و شکلم هزار تا فکر بد در موردم میکنند میگند یارو هزار تا دوست دختر داره یارو اهل نماز و روزه نیست یارو صداش بد و زشته یارو بینیش مشکل داره یارو اهل کلک و حقه است. همون کسی که دوستش داشتم هم هیچ وقت نتونست من رو بشناسه بهش گفتم من بعد از نماز تو رو از خدا میخوام بر گشت بهم گفت اونم تو حالت ناباوری مگه تو نماز هم میخونی:Moteajeb!:خانواده دختره فکر میکردند من خود شیطانم از بس به من بد بین بودند اما من واقعا این طوری نیستم چیکار کنم که شکل و قیافه ام شبیه ادم های شلوغه مگه این قیافه رو خودم درستش کردم منم مثل همه ام.رفتم پیش روان پزشک بهم گفت تو مشکل بیان احساسات داری و نمی تونی احساست رو درست بیان کنی به خاطر همین همه هزار تا فکر بد در موردت میکنند و برای درمانت هم باید سالها بیای مشاوره.نمی دونین یه جلسه مشاوره چقدر هزینه داره مگه من چقدر پول در می یارم که هر هفته باید 70 هزار تومن پول مشاوره بدم.منم میخوام مثل همه باشم میخوام من رو دوست داشته باشن بهم توجه کنند.منم میخوام وقتی عاشق یه کسی میشم فکر نکنه من شیطانم و میخوام بلایی سرش بیارم
.میخوام همه من رو همون جوری که هستم بشناسن نه یه ادم ........ تو همین سایت هم یکی از کاربرا گفت ایشون منظور بدی از پست هاشون دارند اما در صورتی که این طور نیست
خدا هم که هیچ کاری واسه ما نمیکنه
موضوع قفل شده است