╰✿╮ کلبه فیروزه اﮮ ஜ محفلی پر از عطر حضور اسک دینی ها

تب‌های اولیه

18145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

تاریخ تولدت مهم نیست ، تاریخ ” تبلورت ” مـهم است …
اهل کجا بودنت مهم نیست ، ” اهل و بجا ” بودنت مـهم است …
منطقه زندگیت مهم نیست ، ” منطق زندگیت ” مـهم است …
و گذشته زندگیت مـهم نیست ، امروزت مهم است که
چه گذشته ای برای فردایت میسازی …

اين سال ميمون و پر بركت يعني سال عزت و شرافت ملي را بر همگان تبريك عرض مي كنم
انشا الله كه سال پر بركت و با عظمتي هم براي اسلام، نظام مقدس و مردم باشد

نوروزتان پيروز:Gol:

من نام کسی نخوانده ام الا تو / با هیچ کسی نمانده ام الا تو
عید آمد و من خانه تکانی کردم / از دل همه را تکانده ام الا تو
. . الهم عجل لوليک الفرج
. الهي آمين

هر روزي که در ان گناهي نشود همان روز عيد است =مولاي مردا

سال خوب و پر برکتي را براي تمامي ايرانيان عزيز, اسک دينياي عزيز, خصوصا عزيز فاطمه (س)مهدي صاحب الزمان(ع) و نائب بر حق ايشان امام سيد علي خامنه ي آرزو منديم

يا محمد (ص)برس به داد اين امت:hamdel:

[="Tahoma"][="Green"]لا حول و لا قوة الا بالله

ساعت 14:33
اولین پست سال 1392
سال نو مبارک
[/]

[="Tahoma"][="Green"]لا حول و لا قوة الا بالله

در دو عالم جلال ما زهراست
رمز تغییر حال ما زهراست
عید با فاطمیه می آید
ذکر تحویل سال ما زهراست
[/]

به نام خدا.

نرم نرمک میرسد اینک بهار ، خوش به حال روزگار ...

سال 1392 مبارک.

:tavallod::tavallod::tavallod:

:khoshali::khoshali:

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

[="Tahoma"][="Green"]یاد بگیریم همه عمر در دل خویش کنیم فاطمه را احساس

که در این عید شد ایینه غم

ایام شهادت بی بی دو عالم را تسلیت می گویم

به امید ظهور امام(عج)
و سالی پر از معنویت و سعادت[/]

بسم الله الرحمن الرحیم

عید دوستان مبارک اشاءالله

من شنیدم که شما فصل بهاری آقا
[="blue"]به دل خسته ما صبر و قرارى آقا

حیف سالیکه گذشت و خبرى ازتو نشد
هوس آمدن، این جمعه ندارى آقا

درهیاهوى شب عید توراگم کردیم
غافل از اینکه شما اصل بهاری آقا
[/]
................................

[="seagreen"]چهار دعای برتر لحظه تحویل سال
اول دعا برای ظهور آن بی مثال

دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال
سوم رسیدن ما به قله های کمال

چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال[/]

[="Blue"]بهار به مشهد مي ايد.....[/]:Gol::Gol::Gol:

[="Blue"]امروز رواق امام خميني رحمه الله عليه- 15:30[/]

لا حول و لا قوة الا بالله

سائل و سینه زنی سیب و سحر سوره فجر
سوز دل بهر عزای تو دمادم داریم
هفت سین کرمت جور همیشه آقا
ما فقط یک سفر کرب و بلا کم داریم

[spoiler]این پیامک قشنگ رو کبوتر عشق فرستاده
سلامتی خودش و مادربزرگش که کمی کسالت دارن صلوات[/spoiler]

شب اول قبر;325284 نوشت:
بسم رب الشهدا والصدیقین

پيامبر صلی الله علیه و آله :يك شب نگهبانى در راه خدا بر كرانه دريا ، بهتر از هزار سال نماز و روزه مرد در ميان خانواده اش است .

پيامبر صلی الله علیه و آله : همه گناهان شهيد دريا آمرزيده مى شود ، حتّى بدهى و امانتش .

پيامبر صلی الله علیه و آله :يك بار جنگيدن در دريا مانند ده بار جنگيدن در خشكى است .

پيامبر صلی الله علیه و آله : [يك] شهيد در دريا مانند دو شهيد در خشكى است .

--------------------------------------------------------------------------------

[b]

اندر شط خون پلاک هم از تو نماند
پیراهن چاک چاک هم از تو نماند
گمنام ترین گمشده غواص شهید
رفتی تو به آب و خاک هم از تو نماند

---------------------
شهدا را با ذکر یک صلوات یاد کنیم.



[/b]

سلام عليكم
لطفامنبع احاديث روهم مرقوم بفرماييد!


حكمت اين عكس چيه؟
شايد يك فاميل دوري اومده خونتون شما هم ... :kharej:

[="Tahoma"][="Purple"]

یا الله*

سلااام..

نوروز به نور "فاطمه" زیباست
روزیِ تمام سال ما با "زهرا"ست..
با بردن نام "فاطمه" فهمیدم
سالی كه نكوست از بهارش پیداست..


نوروزتون مبارك و پربرکت*
[/]

[="Tahoma"][="Purple"]

بسم الله...

عید امسال پر از بوی گل یاس شده است

و پر از خاطره ی گندم و دستاس شده است

همه ی دشت گواهند که با بوی بهار

عطر یک خانه ی آتش زده احساس شده است...

چینش سفره ی امسال تفاوت دارد

سین هر سفره، سلامی ست که بر یاس شده است

روضه ی چادر خاکی همه جا پیچیده

سیب ها طعم خوش کوثر و اخلاص شده است...

ابر، در هیأت یک مستمِع مداحی ست

بس که می گرید و دل نازک و حساس شده است

جان گل های جهان پیشکش یاسی که

زخمی سیلی باد و ستم داس شده است...

:hamdel: سال خوش و پربرکتی داشته باشید در پناه خداوند منان :hamdel:

[/]

[="Tahoma"][="Purple"]


[=&quot]دست های کوچکش[/]
[=&quot]به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد[/]
[=&quot]التماس می کند: آقا...آقا....دعا می خری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[/]
[=&quot]و[/] ..........
[=&quot]حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند[/]
[=&quot]و برای فرج آقا دعا می کند[/] .....
[/]

[="Tahoma"][="Purple"]

[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بی خورشیدند

[=arial,helvetica,sans-serif]از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشم های نگران آینه ی تردیدند


[=arial,helvetica,sans-serif]نشد از سایه ی خود هم بگریزند دمی
هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند

[=arial,helvetica,sans-serif]چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند

[=arial,helvetica,sans-serif]غرق دریای تو بودند ولی ماهی وار
باز هم نام و نشان تو زهم پرسیدند

[=arial,helvetica,sans-serif]در پی دوست همه جای جهان را گشتند
کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند

[=arial,helvetica,sans-serif]سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است
فصل ها را همه با فاصله ات سنجیدند

[=arial,helvetica,sans-serif]تو بیایی همه ساعت ها و ثانیه ها
از همین روز، همین لحظه، همین دم عیدند

[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif] قیصر امین پور

:Sham:کاش که در راه امام زمان همچون اباالفضل (ع) وفا داشتیم.:Sham:

[=arial,helvetica,sans-serif]
[=arial,helvetica,sans-serif]

[/]

[="Tahoma"][="Purple"]

[/]

[="Tahoma"][="Purple"]جنگی که …

میشیل هوئلیک نویسنده اسلام ستیز فرانسوی
” جنگ بر ضد اسلام گرایی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فساد کردن آنها می توان به پیروزی رسید.
پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان دامن کوتاه فرو بریزیم! “

[/]

[="Tahoma"][="Purple"]


امروز برای شهدا وقت نداریم

ای داغ دل لاله تو را وقت نداریم

با حضرت شیطان سرمان گرم گناه است

ما بهر ملا قات خدا وقت نداریم

چون فرد مهمی شده نفس دغل ما

اندازه یک قبله دعا ، وقت نداریم

در کوفه تن ،غیرت ما خانه نشین است

بهر سفر کرب و بلا ، وقت نداریم

تقویم گرفتاری ما پر شد ه از زرد

ای سرخ ، گل لاله ، تو را وقت نداریم

هر چند که خوب است شهیدانه بمیریم

خوب است ، ولی حیف که ما وقت نداریم

[/]

[="DarkOrchid"]آیا گمان کردید داخل بهشت می‌شوید، بی‌آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟![/]

:Gol::Gol::Gol:

[="Blue"]أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِن قَبْلِكُم ۖ مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّىٰ يَقُولَ الرَّسُولُ

وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَىٰ نَصْرُ اللَّـهِ ۗ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّـهِ قَرِيبٌ ﴿٢١٤﴾[/]

[="Purple"]آیا گمان کردید داخل بهشت می‌شوید، بی‌آنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است! (۲۱۴)[/]

سوره ي مباركه ي بقره

شبی پسر کوچکی یک برگه کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود ،دست هايش را با حوله ايي تمييز كرد و نوشته ها را با صداي بلند خواند.



پسر با خط بچگانه اش نوشته بود:



صورت حساب:



مسواك زدن :هزار تومان



مرتب كردن اتاق خوابم: دوهزارتومان



مراقبت از برادر كوچكم: دو هزار تومان



بيرون بردن سطل زباله : هزار تومان



نمره رياضي خوبي كه امروز گرفتم: پنج هزار تومان



جمع بدهي شما به من: يازده هزارتومان



مادر به چشمان منتظر پسرش نگاهي كرد . چند لحظه خاطراتش را مرور كرد.قلم را برداشت و پشت برگه صورت حساب او اين عبارات را نوشت:



بابت سختي نه ماه بارداري كه در وجودم رشد كردي: هيچ



بابت تمام شبهايي كه بربالينت نشستم و براي سلامتيت دعا كردم : هيچ



بابت تمام زحماتي كه دراين چند ساله كشيدم تا تو بزرگ شوي: هيچ



بابت غذا و نظافت تو و فراهم كردن سرگرمي هايت : هيچ



و اگر تمام اينها را جمع بزني خواهي ديد كه هزينه عشق واقعي من به تو هيچ است....



وقتي پسر آنچه مادرش نوشته بود را خواند، چشمانش پر از اشك شد و درحالي كه به مادرش نگاه ميكرد ،گفت: مامان دوست دارم...



آنگاه قلم را برداشت و زير صورت حساب نوشت :



قبلا به طور كامل پرداخت شده است!!



به نام خدا.

عجب داری از لطف پروردگار / که باشد گنهکاری امیدوار؟
تو را می نگویم که عذرم پذیر / در توبه باز است و حق دستگیر
همی شرم دارم به پیش کریم / که خوانم گنه پیش عفوش عظیم
کسی را که پیری در آرد ز پای / چو دستش نگیری نخیزد ز جای
من آنم ز پای اندر افتاده پیر / خدایا به فضل توام دستگیر
نگویم بزرگی و جاهم ببخش / فروماندگی و گناهم ببخش
اگر جرم بخشی به مقدار جود / نماند گنه کاری اند وجود
وگر خشم گیری به قدر گناه / به دوزخ فرست و ترازو مخواه
گرم دست گیری به جایی رسم / وگر بفکنی برنگیرد کسم
که زور آورد گر تو یاری دهی؟ / که گیرد چو تو رستگاری دهی؟
کس از من سیه نامه تر دیده نیست / که هیچم فعال پسندیده نیست
جز این که اعتمادم به یاری توست / امیدم به آمرزگاری توست
بضاعت نیاورده ام الا امید / خدایا ز عفوم مکن نا امید

بوستان سعدی ، باب دهم

با تشکر ، ستایشگر :Gol:

[="Tahoma"][="Black"]

[/]

ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺻﺒﺢ ﻋﺮﻭﺳﯽ ، ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻨﺪ.
ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﺴﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ.ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.ﺍﻣﺎ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﻗﺒﻞ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ.

ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺑﻌﺪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺧﺘﺮ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ.
ﺍﺷﮏ ﺩﺭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺯﻥ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻝ ﮔﻔﺖ: ﻧﻤﯽ ﺗﻮﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﻨﻢ.
ﺷﻮﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﮕﻔﺖ ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﺸﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ.ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﻮﺩﺵ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺷﺖ.
ﺳﺎﻟﻬﺎ ﮔﺬﺷﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﺴﺮ ﺩﺍﺩ. ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ.
ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪ ، ﭘﺪﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭼﻨﺪ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﻔﺼﻠﯽ ﺩﺍﺩ.

ﻣﺮﺩﻡ ﻣﺘﻌﺠﺒﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:ﻋﻠﺖ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺩﻥ ﭼﯿﺴﺖ ؟
ﻣﺮﺩ ﺑﺴﺎﺩﮔﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:

ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻮﻥ ﮐﺴﯿﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﯾﻢ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻪ

کاغذ سفید را هرچقدر هم که تمیز و براق باشد کسی قاب

[=courier new,courier,monospace]نمی گیرد! برای ماندگاری در ذهن ها باید حرفی برای
[=courier new,courier,monospace]گفتن داشت...

[SPOILER]
































































































[/SPOILER]

[="Tahoma"][="SeaGreen"]سلام

نوروزمان مبارک و متبرک به عطر حضور حضرت یاس...

دلداده ز حال بی قرارش پیداست
لیلا زده از چشم خمارش پیداست
امسال بهار بوی زهرا(س) دارد
سالی که نکوست از بهارش پیداست

اللهم عجل لولیک الفرج[/]

[=Arial Black]ماجراي عشق خلاصه نويسي نداره..لطفا متن راخلاصه نكن:
[=Arial Narrow]:Sham:يك شب قبل ازتحويل سال نو.[=Arial Narrow]..ستاره هاي شلوغ آسمان باهم پچ پچ مي كردند.منم مثل هركسي خيلي كنجكاو بودم بشنوم..شيپور غفارالذنوبي خدا را برگوش هايم گوشواره زدم..صدايشان واضح مي امد.
ان هاجشن نوروز رابه مهماني آقا دعوت شده بودند.
با تمام كوله هاي گناهم ؛تن نگاه ستاره هاي داغ را گاز گرفتم ازشدت التماس هايم،اما نتوانستم پروازكنم.
من..
[=Arial Narrow]با تمام [=Arial Narrow]گناهانم[=Arial Narrow]، باغم ؛جسدعريان چشمانم رازيرخاك هاي كهنه پلك هايم قبركردم ومثل هرشب ميان گورستان تنهايي هايم خوابيدم وباز..باز...قبل خواب كمي گلاب اشك بر قبرچشمانم ريختم.
واي.چقدراين مرگ هرشب رادوست دارم..درهارا سوي شما بازمي كند آسمانم(عج):


سفره ايي به زيبايي تمام بهشت
،ميان هفت سين شما،برنگاه هاي بهت زده ام عسل مي پاشيد.همه خوبان اين جا دعوت شده بودند.امامن...!
شماغمگين شايدازگناهانم، مدام7سين رامي شمرديد وتكرار مي كرديد:كامله،هفت تاسين هست.
[=Arial Narrow]
لب هاي التماسم را تا انتهاي لب هاي ناراحتي تان زنجيركردم.ازاينكه كناراين سفره بهشتي نيستم قلبم سوخت..صداي جزجزسوختنش شمع نگاه داغم را آب كرد.جيغ زدند برگ هاي زردمردمك هايم..

درتنهايي سياه قبرستان چشمانم،نخ هاي قلبم راشكافتم وبا تارهايش؛ سفيد، دوختم وپهن كردم سفره ساده وكوچكي ازاحساسم..
عسل لبخند پدرانه ات راكه هميشه ازكودكي دريغ نمي كرديد قاب كردم ميان كاسه چشمانم ؛آن رابا نماد سمنويي ازعشق وسط سفره ام بااولين سين آغازكردم..:Gol:

س
يب هاي سرخ فراقم راخودم يكي يكي باتمام دستان گناهكارم ازدرخت دلتنگيم چيدم،:hamdel:

س
كوت فريادهاي لب هاي ديوانگيم راپركردم درجام هاي سرخ لب هاي شما..:Sham:
غنچه هاي سلام داغي كه هرصبح با تمام التهاب حنجره ام به تن شما هديه مي دادم،خودم چيدم وسفره رابا آن تزئين كردم..:del:

س
بزه هاي خيس
از همه ي عاشقيم راخودم باسليقه تنهايي وبي كسيم ميان باغ قلب شما كاشتم وباشرم ظرف قلب شما را ميان سفره ام چيدم..

[=Arial Narrow][=Arial Narrow]:Gol:
[=Arial Narrow][=Arial Narrow]
س
اعت دلواپسي هايم
را با زمان عكس كه تا ظهورشما لحظه هايش رامي شمارد ميان ضربان دستم درسفره چيدم تاهرباركه ثانيه ايي مي گذرد قندهاي ضربان دستان منتظرم آب شوند..:parandeh:
هفتمين سين رانداشتم...:Ghamgin:
باتمام بي كسيم به اشك كنارسفره ام نشستم:Ghamgin:
_مرابه تنهايي ات دعوت مي كني؟
آرام و باصفا برقدم هاي عاشق دلسوخته ام گام برداشتي وتمام مهرباني هايت آغوش اشك هايم شد.:ghalb:
اين بارديگرغمگين نبودي..
سين هاي سفره ام راشمردي..كامل نبود!لبخندزدي:اين هم هفتمين سين فرزندم:تمام ولايت معنويت ر[=Arial Narrow]اسايبان تن پرگناهم كردي..

تمام خون زنده درميان رگ هاي مردمك هاي مرده ام جاري شد...خاك پلك هايم راتكاندم چشمانم زنده ازگوربيرون آمدند..زنده شدم ازتو:goleroz:
.دم عيسي ايت بازنگذاشت بيست وسومين خورشيد نفس هايم با مرگ به خواب ابدي فرورود

:Sham:

اگر خدا بخواد امروز قراره برم قم.:Kaf:بچه ها يه ماجرا خنددار (البته شايد نخندين)ازعيدواستون تعريف ميكنم و بعدش ميرم ديگه بخوابم..
تعدادخواهرزاده هاوبرادرزاده هام زيادن.:moj:
.والبته چون تعداد زياده خب هديه عيديشون هم زيادميشه..
من هرسال پول زيادي گيرم نمياد..فووووووقش به زور20تومن ميشد..

امسال خيلي به پول نيازداشتم وهمه پولام روهم خرج كرده بودم...توي فكربودم كه........يه حيله زدبه سرم.:khandidan::nashenas:

خواهرزاده وبرادرزاده هارو چهارقسمت كردم(اينكه هرگروه يه روزخاصي دعوت ميشدن)

اينها هرروز كه مي اومدن گروه گروه خونه ما..بقيه مجبوربودن به اينها پول بدن..منم سريع ميرفتم قاطيشون و بقيه بچه ها رو متحدميكردم كه كسي كه عيدي ميده رو مجبورش كنن كه به منم بده..:pirooz:
خلاصه امسال با اين ترفند بااجازتون150تومن باكمك بچه ها ازخانوادم عيدي به جيب زدم...:ghash:

البته نصف ديگشون هم موند ه ه ه ه ه..اون آجيم كه خيلي پول داره هنوز نيومده خونمون:khaneh:

[="Arial"][="DarkOrchid"]سلام

ساعاتی پیش

نائب الزیاره همه گلهای باغ اسک دین بودیم در حرم مطهر رضوی



البته نمیشد اسم تک تک گلها رو برد

خود آقا اسم همه رو داره و همه رو می شناسه
ان شاءالله آقا اول سال نو برای همتون بهترین دعا رو داشته باشه

دوستانی که مشرف میشن مسجد جمکران و حرم حضرت معصومه
مارو از دعای خیرشون بی نصیب نگذارند.

التماس دعا

یا زهرا[/]

[="Arial"][="DarkOrchid"]

مهر آوا;328594 نوشت:

سلام
ولی بنده دوست دارم شب که خوابیدم صبح بیدار بشم
ببینم اون دنیام و در کنار دوستان شهیدم به سر می برم

لحظه شماری می کنم که اون جمع رو ببینم

:Gig:[/]

[="Tahoma"][="SeaGreen"]عجب دردی است! شب ها اشک می آفریند و روزها بر بغض می افزاید.
آخر، این نهایت ظلم است.
شاید هم نه؛ شاید عاشورا نهایت ظلم اشقیا، بر اولیاء باشد؛ اما باری بهرجهت، این روزها، فتنه ی عاشورا هم پایه ریزی شد.
ابوبکرها و عمرها قبح خیلی چیزها را ریختند تا یزیدها، جرئت بکنند بر لبی که قرآن می خواند، چوب بزنند.
طرح عاشورا را، عمر در همان روز سقیفه به آن مجسمه های نفاق، ارائه داد و همانجا تصویب کردند و ماند تا به وقتش، طوق گردن یزیدیانشان گردانند.
شهادت بانوی بهشت را چه نیک گفته اند که آغازی بر فصل مرگ انسانیت بود!
انگار عمر در گوش ابوبکر خواند تا به آواز بگوید:
"بیایید با حیوانیت بیعت کنیم؛ که از انسان بودن خود خسته ایم.
بس است دیگر؛
این محمد بود که وادارمان کرد به آنچه نیستیم چند صباحی تظاهر کنیم؛ اکنون که او نیست؛
جانشینش هم که بار سنگین سکوت را بر دوش می کشد؛
چه از این بهتر؛ بیایید دیگر خودمان باشیم. بیایید چون گذشته ی جاهلی مان، حیوان بمانیم."
و حاضران، چه زود لبیک گفتند به این ندای شیطانی! و چه همدل بودند اینها با هم!
و چقدر تنهاست زهرای مرضیه، فاطمه ی بتول، در میان جماعت حیوانی که حتی گوش برای شنیدن هم ندارند؛ چه رسد به همت برای عمل کردن و عقل برای فکر کردن و معرفت برای وفا کردن!
و چقدر درد آور است یادآوری این روزهای تنهایی.
و چقدر دوست دارم فریاد بزنم آنسان بلند که ابوبکر زمانه بر خویش بلرزد:
ای یاران، ای یاران،
سوزم از داغ غمی...
داغ ظلم و ستمی...
...
بهشت، گوارای توست و منزلگاه اصلی ات؛ مادر ۱۸ ساله ام.
که تو برای زمین خیلی بزرگی. آنقدر که عاشقانت هم شاید از درک حقیقت تو درمانده شوند.
اما آن بی صفتانی که به سیلی روی صورتت حتی رضا دادند؛ نه اینکه فقط نشناختند تو را؛ بلکه حتی نخواستند یعنی دانستند که شناختنت باعث خواهد شد دوباره انسان شوند؛ و آنها هم از انسانیت گریزان.
و عذابی که تو در جمله جمله ی خطابه هایت آنها را از آن بیمشان دادی، برای این نخواستن هاست. که آنها خود زجر بدست آوردن بهشت را به لذت فرو افتادن در آتش جهنم فروختند.
عذابشان مداوم باد و خوار کننده؛ در روز قیامت و در صحرای محشر.
و عذابش مداوم باد در دنیا و آخرت؛ هر آنکه با دشمنان تو، با این وحشی ترین حیوانات درّنده، همدلی و همراهی پیشه کند.
و ما را از عذاب آتش دوزخ، نگاه دار؛ به یمن محبت روز افزون شما در قلب هایمان که اگرچه اطاعت از شما تمام عمل امروزمان نیست؛ اما چون اعتقاد راسخی نشسته در عمق جانمان که به یاری شما و همت بیشتر از سوی ما، فردایی نه چندان دور، سرانجام، تفسیری بر محبت امروزمان خواهد شد.
[/]

مولاي من بيا كه شاهنامه عمر ،

آخري بدين خوبي نخواهد داشت

و اين شعر طويل را بي قافيه مپسند

ديگر به نرگس هاي باغ سلام نخواهم كرد

من تمام شده ام ،بيا

ديگر هيچ ياسي را خيره نمي شوم

ديگر هيچ اقبالي را نمي بوسم

من تمام شده ام ، بيا

آيا دلتنگ ندبه هاي من نيستي ؟!

آيا ندبه هاي مرا از اين دلتنگ تر ميخواهي ؟!

من تمام شده ام بيا ....

سلام بر مهدی فاطمه،
سلام بر تویی که خود انتظار آمدن را می کشی،
اما نمی دانم چرا نمی آیی!
ما باید تا کی منتظر آمدنت باشیم.
عمرمان می گذرد و می رود اما هنوز در انتظار آمدنت هستیم.
همه جمعه ها را شمرده ام این جمعه هم رسید و تو نیامدی!
آخر دلم به کی خوش باشد؟
آقاجان! ما که نماز شب خوندن و شب زنده داری بلد نیستیم،

ما که گوشه حوزه ها بزرگ نشدیم،
ما که مقدس اردبیلی نمی شیم،
آقاجان! دنیا دارد از هم می پاشد.
دیگر دخترها و پسرها را نمی شود از هم تشخیص داد،

دیگر درمراسم های عروسی مردها و زن ها سر یک میز می نشینند!
دنیا اسم شما رو از یاد برده اما من بهتان قول می دهم اسمتان را همیشه پایدار نگه دارم تا بیایید.
آقاجان! دلم گرفته.
زیر آسمان آبی خدا.
امشب دوباره مرغ دلم هوای پریدن شما رو کرده.
دلم می خواد ببینمتون و هرچیزی که تو دلم تلنبار شده رو براتون بگم؛
براتون از پدر و مادرهایی بگم که با بی پولی بچه هاشان را خدایی بزرگ کردند
و براتون از جانبازهایی بگم که گوشه تخت بیمارستان بستری هستند
و هیچ کس سراغشون رو نمی گیره؛
انگار همه یادشان رفته است که همین شهدا و جانبازان و آزادگان بودند که کشورما،
میهن عزیز ما ایران را نجات دادند و آنها جان ها و جسم های خود را دادند تا ما،
در آرامش باشیم.
اما ما چه دادیم؟
الان دیگربعضی ها حتی به خانواده شهید هم احترام نمی گذارند.
مادر شهید باید در خانه ای زندگی کند که از خشت و گل ساخته شده است

اما انسانهایی که بویی از شهید و شهادت نبرده اند باید درخانه های
چندصد میلیاردی زندگی کنند
اما این انصاف نیست.
توی این دور و زمونه همه چیز با پول است
اگر پول داشته باشی آدم مهمی هستی
ولی اگر نداشته باشی...
زندگی تو این دور و زمونه سخته
،
معلم دینی ما همیشه می گفت:
زندگی وقتی خوبه که آقامون مهدی(عج) باشن
آقاجون با خود یه عهدی بستم
که اگر تو رو ببینم
با همون نگاه اول
جونمو بدم براتون.
منتظر دیدنتون هستم


لا حول و لا قوة الا بالله

سبزينه ظهور;328852 نوشت:
اگر خدا بخواد امروز قراره برم قم.


دیروز ظهر که این پیام رو دیدم گفتم خوش بحالتون کاش منم میرفتم
ساعت 3 به یکی از دوستانم پیام دادم که بریم ی کم بچرخیم ساعت 4:30 بهش گفتم پنجشنبه برین قم ؟
گفت پنجشنبه میرم طالقان تا 14 ام
گفتم پس بیا الآن بریم !!!!!!!!!!!!!!!
گفت آره بریم
زنگ زدیم سه تا دیگه از بچه ها رو هم هماهنگ کردیم ساعت 5 رفتیم قم ساعت 3:30 صبح هم خونه بودیم

یه چیز بگم شاید باورتون نشه اما تو پرایدش کلی پسته خوردیم :ok:
راستی دعا کنید بلیط جور بشه انشاالله ایام فاطمیه مشهد باشم
تاریخ حرکت قطارهاش یک روز در میون هست همه برنامه ها رو به هم میزنه

[="Arial"][="DarkOrchid"]سلام و عرض ادب

با احترام تقدیم به همه گل های باغ اسک دین

چشماتون خیس شد

مارو از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید

http://www.askdin.com/post329364-4.html[/]

مادر هرکاری بکند
بچه ها یاد می گیرند
مثلا اگر شهید بشود
...

یازهرا

[="SeaGreen"]امام رضا عليه السلام:[/]
[="Navy"]خطاب به يونس بن عبدالرحمن كه غمگين و گريان نزد ايشان رسيد فرمود:اي يونس غمگين نباش.بگذار مردم هر چه ميخواهند بگويند اينگونه مسائل اهميت ندارد. زماني كه امام تو از تو راضي و خشنود باشد جاي هيچ نگراني و ناراحتي نيست.:Gol:[/]

منبع: سررسيدي كه از حرم گرفتم[SPOILER].:Nishkhand:[/SPOILER]

شيعه ي ياس;329587 نوشت:
منبع: سررسيدي كه از حرم گرفتم


[=Times New Roman]http://www.askdin.com/thread18884.html

[=Times New Roman]

[=arial,helvetica,sans-serif][b]الا مسافر دنیا بیا که منتظریم[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]یگانه یوسف زهرا بیا که منتظریم[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]بهار بی تو صفایی ندارد آقاجان[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]بیا بهار دل ما بیا که منتظریم[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]تنزلی به دلم کن محول الاحوال[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]طلوع روشن فردا بیا که منتظریم[/]


[=arial,helvetica,sans-serif]دوباره سال جدید و دوباره دل تنگی[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]دوباره ناله ی " آقا بیا که منتظریم"[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]توراکه برده ایم از یاد خود ببخش آقا[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]امیر بی کسی و تنها بیا که منتظریم[/]


[=arial,helvetica,sans-serif]ز حال روز خراب دلم خبر داری[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]بیا جناب مسیحا بیا که منتظریم[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]دوباره ندبه و شوق فرج "بنفسی أنت..."[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]به رسم عشق و تمنا بیا که منتظریم[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]غریبی و همه اینجا غریبه اند با تو[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]امام غصه و غم ها بیا که منتظریم[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]چقدر سال گذشته تو را قسم دادم[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]تورا به "ام ابیها" بیا که منتظریم[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]ظهور کن گل نرگس چرا که می آید[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]صدای ناله ی زهرا(س) " بیا که منتظریم"[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]شنیده ایم که سراسیمه میرسی هرجا...[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]به نام نامی سقا بیا که منتظریم[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]بیا که سال نوأم غصه ی تو را دارد[/]

[=arial,helvetica,sans-serif]بیا که همره تو کربلا صفا دارد
[/]
[/B]

سلام
چه جالب این چند روز حضرت معصومه بچه های اسک رو یکی یکی میطلبن .
منم امروز در قم و جمکران نایب الزیارة دوستان بودم .
خیلی باصفا بود ،جاتون خالی .
انشاءلله به زودی زیارت شاه نجف قسمتمون بشه .
:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

سلام
چقدر دلم برا حرم حضرن معصومه (س) تنگ شده!!

سلام
من كه انقدر خودمو به در و ديوار زدم گفتمو گفتم تا مادرم اجازه دادند با كاروان راهيان نور برم! البته خودشونم ميان!(اي خدا!)
فردا صبح حركت ميكنيم.سفرمون بي خطر و پر از درس ان شاء الله...الانم انقده ذوق زدم كه خوابم نميبره!
اگه شما نياز به اجازه و رد شدن از هفت خوان نداريد خوشبحالتون ....ان شاء الله نصيبتون بشه!
.
.
.
3-4 سال پيش همين حرم بغل خونمونم نميذاشتن برم... انقدر اصرار كردم بازم نذاشتن ...بي اجازه رفتم يك چوبي خوردم كه هنوز اثارش توي زندگيم هست و تمومي نداره... نه از پدرم ...بلكه از كارم...
هميشه هر زيارتي مقبول نيست:hey:
حالا ميفهمم كه چرا بايد دعا كنيم خدايا به ما توفيق زيارت و حج مقبول بده!!!

[spoiler][/spoiler]

من مهدیم، در دست تیغ انتقامم


مادر به قبر مخفیت بادا سلامم


ای قلب مجروحم کباب از غربت تو


باریده اشکم قرن ها بر تربت تو


شب تا سحرها سوختم از سوز داغت


بودم چراغ قبر بی شمع و چراغت


عمری برایت گریه همچون ابر کردم


هم سوختم هم ساختم هم صبر کردم


دیروز رو گرداند امّت یکسر از تو


امروز باشد مهدی ات تنهاتر از تو


مادر دلم خون است از بندم رها کن


دستی برآور بر ظهور من دعا کن


یا با ظهورم انتقامت را بگیرم


یا در کنار قبر پنهانت بمیرم


مادر شنیدم بارها قاتل تو را کشت


ای یار تنهای علی آخر چر اکشت


مادر شنیدم بارها از پا فتادی


دیدی علی تنها بود باز ایستادی


قنفذ در آن ساعت به ثانی اقتدا کرد


دست تو را از دامن مولا جدا کرد


مادر مپنداری من از تو دور بودم


آن روز در صلب حسینت نور بودم


آوای مهدی مهدیت آمد به گوشم


برخاست در صلب حسین از دل خروشم


نفرین بر آن قوم خدانشناس کردم


درد تو را در قلب خود احساس کردم

ای کاش بودم تا علی را یار بودم

جای تو من بین در و دیوار بودم

آنان که پای خطبه ات ساکت نشستند

ای کاش دست قاتلت را می شکستند

کی می شود بردارم از جانت محن را

از خاک بیرون آورم باز آن دو تن را

در حلقۀ زنجیرشان محکم ببندم

فریاد یا اُمّا رسد از بند بندم

دریا کنم از خون دل چشم ترم را

پرسم چرا کشتید آخر مادرم را؟

گیرم امیرالمؤمنین را دست بستید

بازوی زهرا را چرا آخر شکستید؟

اجر ذوی القربای پیغمبر کتک بود؟

یا پاسخ حق نمک غصب فدک بود؟

مادر به اشک چشم های دوستانم

داد تو زین بیدادگرها می ستانم

من بهترین یار وفادار تو هستم

روز ظهورم هم عزادار تو هستم

شمشیر خونریزم بود مدیون محسن

نقش است بر آن انتقام خون محسن

ای قبر پنهانت زیارتگاه مهدی

خورشید قرآن، اختر دین، ماه مهدی

تو عالمی را اشک و سوز و شور دادی

با روی سیلی خوردۀ خود نور دادی

یک قطره بودم گفت آخر سر به دریا میرسی
درمانده بودم گفت با تقوا به جایی میرسی
هر کار کردم یارتان باشم فقط درجا زدم
غافل از اینکه تو همین امروز و فردا میرسی
دیشب که مسجد آمدم رندی صدایم کرد وگفت
با این ادا اتفال ها حتماً به آقا میرسی؟
شیخ مقدّس ها فقط روی شما را دیده اند
پس کِی به داد این گدای بی سر و پا میرسی
این جمعه های بی وفا من را مسلمانم نکرد
ما خود برایت مانعیم آقا والّا میرسی
منزل به منزل به تمام عاشقان سر میزنی
امّید دارم یک سحر هم منزل ما میرسی
امروز که از مادرت زهرا عیادت می کنی
بوسه بروی زخم پهلویش بزن تا میرسی
مکه، مدینه، سامره، کوفه، نجف یا کربلا
از چه مسیری آخر ای موعود زهرا میرسی؟
ای انتقام روی سیلی خورده ی زهرا بیا
ای انتقام پهلوی آزرده ی زهرا بیا

وای بر حالم اگر از تو جدا باشم من


همۀ عمر گرفتار بلا باشم من


شک ندارم همۀ خواستۀ تو این است


لحظه ای هم که شده عبد خدا باشم من


تا زمانی که دلم خانۀ این و آن است


جا ندارد که پذیرای شما باشم من


چقدر غرق گنه بودم و تو می دیدی


همه عمرم خجل از روی شما باشم من


تا به کی در پی گیسوی تو آواره شوم


دردمندانه به دنبال دوا باشم من


گوئیا قسمت من این همه سرگردانی ست


هم چنان زلف به هم خورده رها باشم من


کاش می شد به دل و جان بکشم ناز تو را


یار تو مثل امام و شهدا باشم من


کاش می شد که به همراه تو یک فاطمیه


میهمان حرم کرب و بلا باشم من


ای عزیز دل زهرا به کجا خیمه زدی؟


زائر خیمۀ سبزت به کجا باشم من


جان آن مادر غمدیده و بی یار بیا


به گرفتارِ میان در و دیوار بیا


مهدی، غریب و بی کس است

جان مولا معصیت دیگر بس است
ما ز خود مولای خود را رانده ایم

از امام خویش غافل مانده ایم
از دعا بهر فرج غافل شدیم

سخت مشغول ره باطل شدیم

موضوع قفل شده است