جمع بندی چرائی رغبت به عرفانهای کاذب؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرائی رغبت به عرفانهای کاذب؟

ضمن عرض سلام
با توجه به رشد قارچ گونه عرفانهای کاذب در جامعه اسلامی؛ به نظر شما کارشناسان گرامی علت رغبت به این مکاتب چیست؟آیا عرفان اسلامی ناشناخته نمانده است که چنین مکاتب عرفانی خود نمائی می کنند؟
نقش مکاتب عرفان ستیز در کمک ناخودآگاه به این عرفانهای انحرافی چه مقدار است؟
راز تمایل روز افزون مردم به این منحرفین چیست؟

کارشناس بحث : سمیع

ذکر یونسیه;245818 نوشت:
ضمن عرض سلام
با توجه به رشد قارچ گونه عرفانهای کاذب در جامعه اسلامی؛ به نظر شما کارشناسان گرامی علت رغبت به این مکاتب چیست؟آیا عرفان اسلامی ناشناخته نمانده است که چنین مکاتب عرفانی خود نمائی می کنند؟
نقش مکاتب عرفان ستیز در کمک ناخودآگاه به این عرفانهای انحرافی چه مقدار است؟
راز تمایل روز افزون مردم به این منحرفین چیست؟

کارشناس بحث : سمیع


باسمه تعالی
باسلام:
در مورد علت تمایل برخی از افراد به عرفانهای کاذب عامل اصلی را شاید بتوان این امر دانست که انسا ن فطرتا تشنه حقایق ومعارف است و مدعیان این عرفانها هم که دم از معنویت می زنند لذا می بینیم که برخی از افراد به دلیل نداشتن آگاهی کافی نسبت به این مکاتب کاذب جذب آنها می شوند در حالی که از ماهیت وحقیقت آنها که مخالف با اسلام وحقایق توحیدی است بی خبرند
از آن طرف شناختی عمیق نسبت به عرفان اسلامی وجود ندارد با اینکه کتابهای عرفانی اسلامی فراوان وجود دارد ولی مشکل این است که ادبیات وسطح ومحتوای ان کتابها برای قشر خاصی از جامعه است
وکتاهای متناسب در سطوح مختلف برای معرفی عرفان اسلامی وجود ندارد ویا خیلی کم وجود دارد
وشاید یکی دیگر از عوامل گرایش به عرفان های کاذب این باشد که این نوع عرفان هاسازگاری بیشتری با نفسانیات وکششهای نفسانی دارد چون در این نوع عرفان ها شما هم لذت های متنوع دنیا را دارید هم به اصطلاح خودشان عارفی هم آزادی جنسی دارید هم مثلا عارفی مانند اوشو ...
در حالی که برای عرفان حقیقی باید بهای سنگینی پرداخت وقیودات وتکالیفی را پذیرفت
دولتم آمد به کف با خون دل آمد به کف/حبذا خون دلی جان رادهد عز وشرف(1)
به هوس راست نیاید به تمنی نشود /کاندر این راه بسی خون جگر باید خورد(2)
یکی دیگر از عوامل گرایش به این نوع عرفانها نو بودن وجدید بودن آنهاست وجوانها به هر امر نوعی گرایش وتوجه نشان می دهند
موفق باشید
پی نوشت
1-علامه حسن زاده آملی
2-شمس الدین محمد بن محمود آملی

شاید یک علت هم این باشه که ما اسلام رو خوب نمیشناسونیم به نظر من باید فرهنگ تحقیق و قبول اصول دین از روی تحقیق نه جهل و پیروی کورکورانه نهادینه بشه که البته باید خودمون شروع به انجام این کار کنیم

سمیع;246857 نوشت:
باسمه تعالی
باسلام:
در مورد علت تمایل برخی از افراد به عرفانهای کاذب عامل اصلی را شاید بتوان این امر دانست که انسا ن فطرتا تشنه حقایق ومعارف است و مدعیان این عرفانها هم که دم از معنویت می زنند لذا می بینیم که برخی از افراد به دلیل نداشتن آگاهی کافی نسبت به این مکاتب کاذب جذب آنها می شوند در حالی که از ماهیت وحقیقت آنها که مخالف با اسلام وحقایق توحیدی است بی خبرند
از آن طرف شناختی عمیق نسبت به عرفان اسلامی وجود ندارد با اینکه کتابهای عرفانی اسلامی فراوان وجود دارد ولی مشکل این است که ادبیات وسطح ومحتوای ان کتابها برای قشر خاصی از جامعه است
وکتاهای متناسب در سطوح مختلف برای معرفی عرفان اسلامی وجود ندارد ویا خیلی کم وجود دارد
وشاید یکی دیگر از عوامل گرایش به عرفان های کاذب این باشد که این نوع عرفان هاسازگاری بیشتری با نفسانیات وکششهای نفسانی دارد چون در این نوع عرفان ها شما هم لذت های متنوع دنیا را دارید هم به اصطلاح خودشان عارفی هم آزادی جنسی دارید هم مثلا عارفی مانند اوشو ...
در حالی که برای عرفان حقیقی باید بهای سنگینی پرداخت وقیودات وتکالیفی را پذیرفت
دولتم آمد به کف با خون دل آمد به کف/حبذا خون دلی جان رادهد عز وشرف(1)
به هوس راست نیاید به تمنی نشود /کاندر این راه بسی خون جگر باید خورد(2)
یکی دیگر از عوامل گرایش به این نوع عرفانها نو بودن وجدید بودن آنهاست وجوانها به هر امر نوعی گرایش وتوجه نشان می دهند
موفق باشید
پی نوشت
1-علامه حسن زاده آملی
2-شمس الدین محمد بن محمود آملی

استاد گرامی ممنون از پاسخ خوبتان
1- در مورد جریانهای عرفان ستیز که سابقا هم در این سایت بسیار فعال بودند نظری ندادید، آیا ایشان ولو نا خود آگاه باعث تبلیغ و رشد مکاتب عرفانی کاذب نمی شوند؟
2- برای مقابله با این جریانات بهترین راه چیست؟معرفی عرفان اسلامی؟نقد مبانی عرفانهای کاذب ؟یا راهی دیگر؟

ذکر یونسیه;247924 نوشت:
استاد گرامی ممنون از پاسخ خوبتان
1- در مورد جریانهای عرفان ستیز که سابقا هم در این سایت بسیار فعال بودند نظری ندادید، آیا ایشان ولو نا خود آگاه باعث تبلیغ و رشد مکاتب عرفانی کاذب نمی شوند؟
2- برای مقابله با این جریانات بهترین راه چیست؟معرفی عرفان اسلامی؟نقد مبانی عرفانهای کاذب ؟یا راهی دیگر؟

باسمه تعالی
باسلام:
در مورد مطلب اولتان باید عرض کنم بله متاسفانه همین طور است که می فرمایید
وقتی بعضی از افراد نا آگاه ، ونا آشنا با مبانی عرفان اسلامی که این عرفان حقیقی بزرگانی مانند حضرت امام
علامه طبا طبایی،آیت الله العظمی بهجت ،سید هاشم حداد،سید عبد الکریم کشمیری و.....
که هر کدام استوانه ای در میدان علم وعمل بودند را در بستر خود تربیت کرد مخالفت می کنند بستر مهیا می شود که مکاتب شبهه عرفانی کاذب رشد بیشتری داشته باشند
به تعبیر جناب حافظ:
چوبشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست/سخن شناس نه ای ای جان من خطا اینجاست
ودر مورد مطلب دومتان هم باید عرض کنم ،ما در مقابل رواج این نوع مکاتب پوشالی دو کار باید بکنیم
1-تبیین عرفان اسلامی
2-نقد عرفانهای کاذب وتبیین دروغین بودن معنویت ساخته وپرداخته دنیای مدرن مادی

ممنون از پاسخ خوبتان:Gol:

پرسش:
علت رغبت به عرفان‌های کاذب چه می تواند باشد؟
پاسخ:
در مورد علت تمایل برخی از افراد به عرفانهای کاذب عامل اصلی را شاید بتوان این امر دانست که انسا ن فطرتا تشنه حقایق و معارف است و مدعیان این عرفانها هم که دم از معنویت می زنند لذا می بینیم که برخی از افراد به دلیل نداشتن آگاهی کافی نسبت به این مکاتب کاذب جذب آن ها می شوند در حالی که از ماهیت وحقیقت آنها که مخالف با اسلام وحقایق توحیدی است بی خبرند
از آن طرف شناختی عمیق نسبت به عرفان اسلامی وجود ندارد با اینکه کتاب های عرفانی اسلامی فراوان وجود دارد ولی مشکل این است که ادبیات و سطح و محتوای ان کتاب ها برای قشر خاصی از جامعه است
و کتاب های متناسب در سطوح مختلف برای معرفی عرفان اسلامی وجود ندارد و یا خیلی کم وجود دارد
و شاید یکی دیگر از عوامل گرایش به عرفان های کاذب این باشد که این نوع عرفان هاسازگاری بیشتری با نفسانیات و کشش های نفسانی دارد.
چون در این نوع عرفان ها شما هم لذت های متنوع دنیا را دارید هم به اصطلاح خودشان عارفی، هم آزادی جنسی دارید. مانند اوشو ... در حالی که برای عرفان حقیقی باید بهای سنگینی پرداخت و قیودات وتکالیفی را پذیرفت
«دولتم آمد به کف با خون دل آمد به کف/حبذا خون دلی جان رادهد عز وشرف»(1)

«به هوس راست نیاید به تمنی نشود /کاندر این راه بسی خون جگر باید خورد»(2)

یکی دیگر از عوامل گرایش به این نوع عرفان ها نو بودن و جدید بودن آنهاست و جوانها به هر امر نوعی گرایش وتوجه نشان می دهند
وقتی بعضی از افراد نا آگاه، و نا آشنا با مبانی عرفان اسلامی که این عرفان حقیقی بزرگانی مانند حضرت امام
علامه طبا طبایی،آیت الله العظمی بهجت ،سید هاشم حداد،سید عبد الکریم کشمیری و.....
که هر کدام استوانه ای در میدان علم و عمل بودند را در بستر خود تربیت کرد مخالفت می کنند بستر مهیا می شود که مکاتب شبهه عرفانی کاذب رشد بیشتری داشته باشند
به تعبیر جناب حافظ:
«چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست/سخن شناس نه ای ای جان من خطا اینجاست»
ما در مقابل رواج این نوع مکاتب پوشالی دو کار باید بکنیم
1-تبیین عرفان اسلامی
2-نقد عرفان های کاذب و تبیین دروغین بودن معنویت ساخته و پرداخته دنیای مدرن مادی.
پی نوشت:
1-علامه حسن زاده آملی
2-شمس الدین محمد بن محمود آملی

موضوع قفل شده است