ᴥ✿ᴥ لـبـخـنـد کـعـبـه ᴥ✿ᴥ ویژه نامه ولادت حضرت علی علیه السلام و روز پدر ܓ✿
تبهای اولیه
[b]content[/b]
یا آبَاالحَسَنِ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ یا عَلیَّ بنَ اَبی طالِبٍ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
ولادت حضرت علی علیه السلام و روز پدر بر اسک دینیان مخصوصا آقایون و پدران سایت مبارک
دست مرا گرفتید تا یادتان بمانم
از روی خاک بردید تا اوج آسمانم
گویند امام هر عصر بابای مهربان است
روز پدر مبارک بابای مهربانم
اللهم عجل لولیکـــ الفرج
علی پا به این دنیا گذاشت و قلب عاشقان را محسور کرد و همگان را با انسانی آشنا کردکه پدر تمامی آفریدگان پروردگارش لقب گرفت روز پدر مبارک . . .
ولادت مولی الموحدین امیرالمومنین حیدر کرار شیر خدا مولود کعبه و فرا رسیدن روز پدر را خدمت شما تبریک و تهنیت عرض میکنم . . .
مکه پر شور و شعف ، کعبه می گیرد شرف قبله را قبله نما ، آمده میر نجف
میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب، مبارک باد . . .
ولادت باسعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام، مبارک باد . . .
ای تو کعبه را نگین، یا امیر المؤمنین
ای تو خلقت را پدر، وی خلائق را امین
کن نظر از روی لطف، به تمام پدران
روز سیزده رجب، ای امیر مؤمنان
ای تکیه گاه محکم من، ای پدر جان ، ای ابر بارنده ی مهر و لطف و احسان
ای نام زیبایت همیشه اعتبارم، خدمت به تو در همه حال، هست افتخارم . . .
نمک بر زخم من شیرین تر از خواب سحر گردد ،
جگرها خون شود تا یک پسر مثل پدر گردد . . .
دلم شده غرق سرور و شعف
کعبه شده بهر علی یک صدف
مرغ دلم رها شده به سوی
ایوان باصفای شاه نجف
نیستم بیگانه، هستم آشنایت یا علی
از ازل دل داده بر مهر و ولایت یا علی
تا جمال خویش را در کعبه حق ظاهر کند
پرده گیرد از جمال دلربایت یا علی
حضرت علی علیه السلام فرمود: کسی که زبانش را حفظ کند، خداوند عیب او را می پوشاند . . .
میلاد مرتضی اسدالله حیدر است
جشن ولادت علی علیه السلام آن میر صفدر است
زوجی برای فاطمه حق آفریده است
این زادروز همسر زهرای اطهر است
با کوردل بگو، که بجز شیر حق علی علیه السلام
جای ولادتش حرم خاص داور است؟.
حضرت علی علیه السلام فرمود: قناعت انسان را بی نیاز می کند.
حضرت علی علیه السلام فرمود: کار نیک را با منت باطل مکن .
حضرت علی علیه السلام فرمود: موج های بلا را ، پیش از آنکه بلا سر رسد، با دعا از خود رفع کنید.
آن شیر دلاور که زبهر طمع نفس / در خوان جهان پنجه نیالود، علی بود
شاهی که وصی بود و ولی بود، علی بود / سلطان سخا و کرم و جود، علی بود . . .
تمام لذت عمرم همین است
که مولایم امیرالمومنین است . . .
حضرت علی علیه السلام فرمود:
اسلام معنایش تسلیم در برابر دستورات الهی و عمل به آنها می باشد . . .
ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود / خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود
حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین / حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود
هر فرشته، تا بیایی، ای معمایی ترین / بال های خویش را دست توسل کرده بود
دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت / جز نور تو در عرصه ی آفاق نیافت
هنگام نهادن قدم بر سر خاک / دیوار حرم به احترام تو شکافت . . .
زان سبب ماه رجب ماه خداست / که اندر آن میلاد شاه لافتی ست
شد رخش از کعبه ظاهر، عقل گفت: / چون که صد آمد نود هم پیش ماست
حجت حق، از حریم حق، به امر حق عیان شد
روشن از نور رخش، ارض و سما، کون و مکان شد
خانه زاد حق ولادت یافت اندر خانه ی حق
حق به مرکز جا گرفت، باطل گریزان از میان شد . . .
زد عشق تو خیمه در دل ما / حل شد زتو جمله مشکل ما
با مهر علی و آل بسرشت /از روز ازل خدا دل ما
ولادت باسعادت مولای عاشقان، امیر مؤمنان، علی علیه السلام، مبارک باد.
ذکر من، تسبیح من، ورد زبان من علی است
جان من، جانان من، روح و روان من علی است
تا علی علیه السلام دارم ندارم کار با غیر علی
شکر لله حاصل عمر گران من علی است . . .
هر کس که شود داخل حصن حیدر / ایمن بود از عذاب روز محشر
جز مهر علی و آل چیزی نبود / سرمایه ی طوبا و بهشت و کوثر
علی جان، امشب در خجسته شب میلادتْ در خانهای که تار و پودش را با عشق تو پرداختهایم، شوق آمدنت را به شادی مینشینیم تا آستان دلمان را با بهار وجودت همراه سازی
ای که شد کعبه ولادتگه تو *** معبد حق شده خلوتگه تو
ای امیر دو سرا مولا جان *** اسم ما ثبت نما در دیوان
بر مخزن غیب باب مفتوح علی است
گیتی همه کشتی و در او نوح علی است
آن روح که مبداء حیات همه اوست
بر قالب آفرینش آن روح علی است
عارفان دل به تولّای علی باختهاند
عاشقان، رَخش به میدان ولی تاخته اند
سوخته در غم عشق علی و آل علی
همه سر در خَم چوگان وی انداختهاند
ماه رویت را بنازم، مهر و مینایم تویی
گر خوشم گر میگذارم، دین و دنیایم تویی
ای صفای بی نهایت، ای صمیمی ای بزرگ
جلوهای کن در نمازم رنگ و رؤیایم تویی
مسلم اول شه مردان علی ست *** عشق را سرمایه ایمان علی ست
از ولای دودمانش زندهام *** در جهان مثل گهر تابندهام
علی، شکوه اقیانوسی است که از همآمیختن دریاهایی از ایمان و ایثار و شجاعتی از جنس اخلاص و تقوا، بنیان گرفته و غواصان حکمت و معنا را به تحیر واداشته است
امشب، ستارهای خواهد درخشید که درخشش نجابتش، آغوش مهربان مظلومیت است.
از ذکر علی مدد گرفتیم
آن چیز که میشود گرفتیم
در بوته ی آزمایش عشق
از نمره ی بیست صد گرفتیم
یا حبیب الباکین
چشم وا کن احد آیینهء عبرت شد و رفت
دشمن باخته بر جنگ مسلط شد و رفت
آنکه انگیزه اش از جنگ غنیمت باشد
با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد
داد و بیداد که در بطن طلا آهن بود
چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود
داد و بیداد برادر که برادر تنهاست
جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست
یک به یک در ملاء عام و نهانی رفتند
همه دنبال فلانی و فلانی رفتند
همه رفتند غمی نیست علی می ماند
جای سالم به تنش نیست ولی می ماند
مرد مولاست که تا لحظهء آخر مانده
دشمن از کشتن او خسته شده ٬در مانده
در دل جنگ نه هر خار و خسی می ماند
جگر حمزه اگر داشت کسی می ماند
مرد آن است که سر تا قدمش غرق به خون
آنچنانی که علی از احد آمد بیرون
می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
می رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است
می فروشد زرهی را که رفیق جنگ است
[="arial"]چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد
وان یکاد از نفس فاطمه برتن دارد
[/]
کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام
فاطمه فاطمه با رایحهء گل آمد
ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد
می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد
و از آن آینه با آینه بالا می رفت
دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت
تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد
پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت
تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن ماذنه بالا می رفت
پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا می رفت
گفت: اینبار به پایان سفر می گویم
" بارها گفته ام و بار دگر می گویم"
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی است
کهکشان ها نخی از وصلهء نعلین علی است
واژه در واژه شنیدند صدارا اما...
گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما
سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد
می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
شهر اینبار کمر بسته به انکار علی
ریسمان هم گره انداخته در کار علی
بگذارید نگویم که احد می لرزد
در و دیوار ازین قصه به خود می لرزد
می رود قصهء ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
می نویسم که "شب تار سحر می گردد"
یک نفر مانده ازین قوم که برمی گردد
از حميــــــــــدرضا برقعي
ميلاد مرتضي اسدالله حيدر است جشن ولادت علي(ع) آن مير صفدر است زوجي براي فاطمه حق آفريده است اين زادروز همسر زهراي اطهر است
آفتاب، روز را از لبخند دیوار کعبه آغاز می کند و ماه، از پیشانی تو نورانی می شود. زمان، از حرکت می ایستد، تا تاریخ، از اولین نفس های تو آغاز شود. آسمان، از همیشه به زمین نزدیک تر می شود. جاهلیت حجاز را موریانه ها، آرام آرام می جوند تا تاریخ، به روزهای آفتابی با تو برسد. ضلالت در پیش پای تو تمام و زندگی روشن، با اولین پلک زدن تو آغاز می شود. زمین، نفس کشیدن را از تو آغاز می کند. عشق، با تو قدم به خاک می گذارد تا عدالت را با تمام وجود معنا کند. مناره ها، به یمن آمدنت، یکی یکی از خاک سر بلند خواهند کرد تا سال های سال بعد از تو، منادی نامت شوند. با آمدنت، پرنده ها آسمان را می بینند و ماه، شب های طولانی، بیدار می ماند، تا برای خواب های کودکی ات، عاشقانه لالایی بخواند. با اعجاز می آیی تا پیام آور روزهای روشن باشی. نیامده، به مهمانی خداوند می روی؛ در خانه خدا به دیدار زمین می آیی. تو از تمام پدرانی که می شناسم، مهربان تری؛ این را خشت خشت خانه ات قسم خواهند خورد. من به تنهایی تو ایمان دارم. تویی که مؤمن ترین بنده خداوندی. لبخندهایت را به ستاره ها سپرده ای تا شب هایمان را چراغانی کنند. این ستاره های همیشه درخشان و ماه را از پیشانی ات سیراب بوسه کرده ای تا دلگرم، در شب های تارمان بتابد. ما با نام تو، برخاستن را آموختیم و با نام تو بزرگ شدیم. با نام تو، تمام گره های افتاده در زندگی مان را باز کردیم. تو آمدی تا خورشید را مهمان کوچه های شب زده بشریت کنی. تو آمدی تا راه های جهان به دوزخ ختم نشوند. تو آمدی که بزرگ ترین گره گشا باشی. تو آن بزرگی که نامش، ذکر روزهای زلال کودکی مان است. عباس محمدی
هوا، با نفس های تو جریان می گیرد.
تو آمدی تا بار امانت صدوبیست وچهار هزار پیامبر را غریبانه، در کوچه های دلتنگ کوفه به دوش بکشی و ما را به سرمنزل نجات برسانی.
[="blue"]کاش زودتر با این سایت آشنا می شدم
به نام خدا
عرض سلام ودرود
و خوش آمد خدمت حضرتعالی
از اینکه شما را در جمع خودمون می بینم خوشحالم
موفق باشید
التماس دعای فرج
راستی:
[="purple"]ماهی هر وقت از آب بگیری تازه است[/][/]
[="Black"]
چرا مطالب اینا حذف شده؟؟؟؟؟؟
سلام و عرض ادب
چون نسخه انجمن بروزرسانی شده و جدول های این نسخه با نسخه قبلی متفاوته برای همین حذف شده!
انشاالله در اسرع وقت اصلاح میشن
با تشکر[/]