جملات قشنگ و به یاد ماندنی (بخون...فكر كن...اراده كن...عمل كن)

تب‌های اولیه

18626 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

پدرم تنها کسی بود که باعث می شد
بدون شک بفهمم فرشته ها هم می تونن مرد باشن ...

خدا تنها معشوقی است که عاشقانش به هم حسادت نمی کنند ...

گـــــــــــذشت ،

خیر و برکتی است دو جانبه،

که هم دهنده و هم دریافت کننده را بهره مند می کند.


شکسپیر

خوشبختی حراج روزانه ی دنیاست ...

اینکه ما قدمی بر نمی داریم و قیمتی پیشنهاد نمی کنیم، داستان دیگریست ...

رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست که خیال کوچ کردن نداشته باشد ....................

بگذار روزگار هرچقدر میخواهد پیله کند

چه باک، وقتی یقین داریم که پروانه میشویم ...

تحمل تنهایی از گدایی دوست داشتن آسان‏تر است، تحمل اندوه از گدایی شادی راحت‏تر است. بهتر است انسان بمیرد تا به گدایی زندگی برخیزد

بر کف دستانم دانه ای که نباشد ، تو هم پر می کشی گنجشک ....

چه رنجی است ،لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزار دهنده ای است ،تنها خوشبخت بودن
:god::geristan:

هرگز به دیگران اجازه نده قلم خودخواهی در دست گیرند...

دفتر سرنوشتت را ورق زنند...

خاطراتت را پاک کنند...

و در پایانش بنویسند...

قسمت نبود!...

[="dimgray"]:امشب تمام گذشته ام را ورق زدم...

پر از لحظه های سیاه...

لحظه های داغ و پر التهاب....

بی قراری...

دلتنگی...

افسردگی...

خاموشی...

سکوت...

اشک...

نفرین به بودن وقتی با درد همراه است...[/]

[="dimgray"]:چنان تنهای تنهایم که حتی نیستم با خود...

نمیدانم که عمری را چگونه زیستم با خود...[/]

ماه که همیشه پشت ابر نمیمونه

گاهی هم پشت دستای تو میمونه ، وقتی گریه میکنی

رفته بودم سر حوض

تا ببينم شايد ،عكس تنهايي خودرا درآب

آب در حوض نبود، ماهيان مي گفتند

تو اگر در تپش باغ خدا را ديدي همت كن

وبگو ماهي ها، حوضشان بي آب است

سهراب سپهري

.
..
...

بندگی کردن کاری آسان است
اما بنده بودن کاری عظیم

هفتصد هزار سال ابلیس بندگی کرد
ولی یک دم بنده نتوانست بود
...
..
.

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری

و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی

چون زمانی که از دستش بدی

مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی

اون دیگر صدایت را نخواهد شنید

سکوت این خانه هرگز نخواهد شکست
زندگی
در اینجا مُرده..

ای مرد سیاه پوش!
به چه تفکری،
گنجشکی را که
فقط آواز رهایی میخواند
با تیر و کمانت کشتی؟

اسیر ظلمتم، ای ماه کجا مانده ای؟
من به اعتبار تو فانوس نیاورده ام ...

.
..
...

چون حلاج را بر دار کردند، ابلیس بیامد و گفت:
یکی "انا" تو گفتی و یکی من،
چگونه است که از آن تو رحمت بار آورد و از آن من لعنت؟
حلاج گفت:
تو "انا" به در خود بردی،
من از خود دور کردم
...
..
.

انسان نقطه ایست میان دو بی نهایت ، بی نهایت لجن ، بی نهایت فرشته

انسان بیش از زندگیست ، آنجا که هستی پایان می یابد ،او ادامه می یابد

مرا کسی نساخت ، خدا ساخت ...نه آن چنان که کسی میخواست ، که من کسی نداشتم ، کسم خدا بود ، کس بی کسان او بود که مرا ساخت آنچنان که خودش خواست.

نهالی در ذهنم
داسی در دستم

شوری در سینه ام
سکوتی بر لبانم

نوری در یاًسم
غمی بر چشمم

آفتابی در اندیشه ام
رگباری بر زبانم

چگونه
با درون هم سفرت کنم؟

باران باش و ببار؛ نپرس پیاله های خالی از آن کیست ...

دل به داغِ بي كسي دچار شد نيامدي

روزهاي رفته بي شمار شد نيامدي

ماندن، سنگ بودن است و رفتن، رود بودن
بنگر که سنگ بودن به کجا می رسد جز خاک شدن
و رود بودن به کجا می رود جز دریا شدن ...

دکتر شریعتی

قـطعا روزی صـدایـم را خـواهی شنیــد!

روزی کـہ نـہ صــدا اهمیــت دارد،


و نـہ روز . . .

حــسین پــناهی

من مي آيم.. آرام...بي صدا...

قدم بر مي دارم درون كوچه هاي دلتنگي ات. تو در خوابي...

عميق فرو رفته ايي در روياي مهتابي ات. از اين من تا تو...

يك ترانه؛ يك رويا؛يك مهتاب فاصله است! من مي گذرم....

شب را مي برم..... تو بر مي خيزي... نگاه مي كني...

جاي پايي برايت آشناست...

به هـمـان سـادگـی

کـه کـلاغ ِ سـالـخـورده

بـا نـخـستـین سـوت ِ قـطـار

سقـف واگـن مـتـروک را

تـرک می گـویــد

دل ،

دیـگــــر

در جـای خـود نیـسـت

بـه همـیـن ســادگـی !

دلم به اندازه یک ابدیت گرفته است

دلم به اندازه یک نماز بین راه

خسته و شکسسته است

راستی فرشته ها

بحال من دعا کنید

یا که لحظه ای بجای من

خدا خدا کنید

آدمـــــ هـا کـه " عـوض " می شونـد ...

از " سـلام " و " شـب بـخیـر " گـفتـنشان

مـی شود ایـن را فـهمیـد !

از "بوسه هایشان "

از " حـرف هـا " و " نـگاه هـا "

... ... از گـودال هـای ِ عـمیـقی کـه

بیـن ِ تــو و خـودشان می کـَـنـند

و تـویـش را پُــر از دلیـل مـی کُنـند ....!

وقتي اورجينال به دنيا اومدي... حيفه کپي از دنيا بري ....خودت باش !
******
علم بهتر است يا ثروت؟
هيچكدام فقط ذره اي معرفت
******
خدايا به داده هايت، به نداده هايت و به گرفته هايت شکر زيرا در داده هايت نعمت، در نداده هايت حکمت، و در گرفته هايت مصلحت و امتحان است

خدایا
خواستم بگویم تنهایم
اما نگاه خندانت، مرا شرمگین کرد
چه کسی بهتر از تو ...

دوکلمه حرف حساب


من نمیخوام بگم پیشاپیش عید مبارک

هرچیزی جایی داره

هنوز عید نرسیده

ترس تراکم و ترافیک پیامک خیلی از دوستان از هفته قبل شروع کردن به تیریک غید وسال نو و.........

و متاسفانه یا خوشبختانه این روند ادامه داره

و جالبه ماها با یک پیام کوتاه که ممطمئن شدیم از رسیدنش خیال ما جمع

میشه که ما از عزیزانمون با خبر شدیم و تازه اگر اون پیام نده گله مند میشیم

بابا بسه ........... پیامک و کارت پستال و.....که نشد صله رحم ...

خوردن یه چایی و یک دیدار چند دقیقه ای خیلی خیلی ارزشش بالاست

پس بیایید رو در روی هم با لبخند اومدن بهار را تبریک بگوییم و..............

بودن ها هم بودن های قدیم
نه اینترنت بود، نه تلفن
فقط نگاه بود، رو به رو، چشم در چشم
به همین خلوص، به همین کیفیت، به همین سادگـــــــــی ...


گنه آلوده چاک دامنم بین!
به جای شرم و حرمان , من منم بین!

برای هر چه تا بینم بخواهم
چو ظفل شیرخواری شیونم بین!

به آن چشمی که سود خویش بینم
زیان دیگران نادیدنم یبن!

برای آنکه بزمم گرم باشد
بساط این و آن پاشیدنم بین!

چو شمعی خیره در پزوانه سوزی
ز بادی وحشت و لرزیدنم بین!

بگاه زورمندی پنبه درگوش
تظلم های کس نشنیدنم بین!

پس از اینها که میبینی به ناچار
می از دست اجل نوشیدنم بین!

برای چیست این حرص جهان سوز؟
تو ای فهمیده ,نافهمیدنم بین!!

معینی کرمانشاهی

خدایا بفهمانم که بی تو چه میشوم اما نشانم نده...
مهربانا همه بفهمانم هم نشانم بده من با تو چه خواهم شد...

یا ابا صالح المهدی ادرکنی«عج»

امسال بیا بهار را حفظ کنیم

چشم و دل بی قرار را حفظ کنیم

جمعه نه، تمام هفته با ندبه ی خود

حیثیت انتظار را حفظ کنیم ...

از بهلول پرسیدند : علت سنگینی خواب چیست؟
بهلول پاسخ داد : سبک بودن اندیشه، و هر چه اندیشه سبکتر باشد، خواب سنگینتر گردد ...


نام آفتابگردان همه را به یاد آفتاب می اندازد.
نام انسان آیا کسی را به یاد خدا خواهد انداخت؟
آن وقت بود که شرمنده از خدا رو به آفتاب گریستم ...

اگر کسی خوبی های تو را فراموش کرد
تو خوب بودن را فراموش نکن ...

.
..
...

نماز را قضا هست،

حضور را قضا نیست
...
..
.

مکه برای شما، فکه برای من!
بالی نمی خواهم، این پوتین های کهنه هم می توانند مرا به آسمان ببرند….

خدایا توفیقمان ده كه اگر با خون وضو نگرفتیم.
با یاد خون دادگان وضو بگیریم
[=times new roman].

[=arial]شهید علی چیت سازان

نیمی از جهان، افرادی هستند که چیزی برای گفتن دارند
و نمی توانند بگویند؛

و نیم دیگر افرادی هستند که چیزی برای گفتن ندارند،
ولی همیشه حرف میزنند.
- رابرت فراست

به آیت الله بهجت گفتند :

چه کار کنیم تا آدم بشویم ؟

فرمودند: نگویید چکار کنیم! بلکه بگویید چه کار نکنیم تا آدم بشویم ...

هر وقت در زندگی به در بزرگی رسیدید که بر آن یک قفل بزرگ بود نترسید و نا امید نشوید چون اگر قرار بود باز نشود جای آن یک دیوار کی گزاشتند!!!

چقدر انسان فراموشکار است؛و به درستی او را انسان نامیده اند. نامی از ریشه نسیان و فراموشی.آنقدر گرم زندگی و زرق و برق دنیا شده ایم که فقط گاهی به یاد خدا می افتیم و ای کاش برعکس بود،فقط گاهی به یاد دنیا می افتادیم.

آنجا که تقدیر واقع نگردیده از تدبیر کاری ساخته نیست . (دکتر شریعتی )

خدا بی نهایت است؛به قدر نیازت فرود می آید؛به قدر آرزویت گسترده میشود؛و به قدر ایمانت کار گشاست:Gol: