اسلام و برده داری

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اسلام و برده داری
سلام آمده است دین اسلام هدف از بین بردن کامل برده داری را داشته است سوال من این هست که پس چرا فرزند دو برده نیز برده حساب میشه و نسل به نسل منتقل میشه فرزندان و همه برده باقی می مانند و چرا میشه کودک ى که در سرزمين کفر پيدا شده و پدر و مادر ش نامعلوم هستند و مسلمانى که احتمال انتساب کودک به او برود وجود نداشته باشد، به ملک يابنده‌اش درمى‌آيد. جواهر الکلام جلد ۳۴ صفحه ۹۲   بهتر نیست ان کودک را به دولت تحویل داد تا این که او را به بردگی گرفت؟
با نام و یاد دوست           کارشناس بحث: استاد مستنبط
آمده است دین اسلام هدف از بین بردن کامل برده داری را داشته است سوال من این هست که پس چرا فرزند دو برده نیز برده حساب میشه و نسل به نسل منتقل میشه فرزندان و همه برده باقی می مانند و چرا میشه کودک ى که در سرزمين کفر پيدا شده و پدر و مادر ش نامعلوم هستند و مسلمانى که احتمال انتساب کودک به او برود وجود نداشته باشد، به ملک يابنده‌اش درمى‌آيد. بهتر نیست ان کودک را به دولت تحویل داد تا این که او را به بردگی گرفت؟
سلام علیکم انسانها ذاتا موحد و آزاد خلق شده اند، اما برخی از توحید روبرمی گردانند. در این حال، خدای متعال برای کفار و مشرکین که سالهای سال بلکه قرون متمادی با کفر و دوری از خدا خو کرده اند و حال در جنگ با مسلمانان به اسارت درآمده اند، راه نجات و تربیتی گشوده است. آنها با چند نسل زندگی در جامعه اسلامی و به صورت عملی، و در مقابل کار و خدمت به مسلمانان، احکام، عقاید و سبک زندگی توحیدی را می آموزند. اما مساله آن است که این برنامه مترقی و کاملا مردمی، تا وقتی که به یک قانون مدون حقوقی و برنامه دقیق اجتماعی (با رسیدگی به جزییات) تبدیل نشود، بیفایده خواهد بود. بنا بر این مساله بردگی در اسلام با جزییات و اهداف و احکام و اخلاق متعدد و الهی، مشخص می شود. مساله برده در اسلام کاملا با نظام بردگی در دیگر جوامع که بر اساس بهره کشی، زور گویی، استکبار تحقیر مخلوق خدا و خودبرتر بینی همراه است، در تضاد می باشد. ادامه دارد ...
موسی چیذری said in اسلام و برده داری
سلام آمده است دین اسلام هدف از بین بردن کامل برده داری را داشته است سوال من این هست که پس چرا فرزند دو برده نیز برده حساب میشه و نسل به نسل منتقل میشه فرزندان و همه برده باقی می مانند و چرا میشه کودک ى که در سرزمين کفر پيدا شده و پدر و مادر ش نامعلوم هستند و مسلمانى که احتمال انتساب کودک به او برود وجود نداشته باشد، به ملک يابنده‌اش درمى‌آيد. جواهر الکلام جلد ۳۴ صفحه ۹۲   بهتر نیست ان کودک را به دولت تحویل داد تا این که او را به بردگی گرفت؟
سلام ما هم راه هایی برای برده گرفتن داریم‌ و هم راه هایی برای آزاد کردن بردگان داریم. اول درباره راه های آزاد کردن برده سخن می کنیم : راه های آزادی برده، سه مدل هست‌ روش اول : یک روش راه های تشویقی و غیر الزام آور است که به نظر نمی رسد قادر به اتمام برده داری باشد. چه اینکه تا همین ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال پیش هنوز برده داری گسترده بود. ولی به هر حال اگر مردم این قدر خوب باشند که به امور مستحب بپردازند، بعید نیست. اما به هر حال این روش، ضمانت اجرایی ندارد روش دوم : این روش الزام آور است اما به نظر نمی رسد بتواند نسل بردگان یا برده داری را از میان بردارد. ابزارهایی مثل کفاره یا مصارف زکات برای آزادی بردگان که جزو واجبات هستند و الزام شرعی دارند. روش سوم : امر به قبول مکاتبه در قرآن : یعنی برده تا زمانی برده است که خودش بخواهد برده باشد. اما اگر برده مسلمان شود یا غرامت و هزینه لازم را متعهد شود، میتواند با بستن یک قرارداد با مولایش، آزاد شود. پس با بستن قرارداد از احکام برده داری جدا شده و آزاد زندگی خواهد کرد. که این روش، توانایی و استعداد از بین بردن برده داری را دارد. اما مشکلش این است که گویا علمای شیعه تصور کردند قبول مکاتبه مستحب است نه واجب. اما گویا علمای دیگر از مسلمان ها هستند که طبق صراحت آیه و امر به قبول مکاتبه، آن را واجب و الزامی تلقی کرده اند. به نظر می رسد مشروط بودن ایه به اسلام یا تعهد مالی، این ذهنیت را به وجود آورده که قبول مکاتبه مستحب است. و این را میتوان از عناوین این باب در کتب روایی متوجه شد. اما مشروط شدن یک واجب دلیل بر مستحب شدن نیست و این اشتباهی است که گویا جا افتاده و دلیل معتبر روایی بر آن نیست. نتیجه اینکه جمع این سه روش قادر به ریشه کن کردن برده داری هست. مخصوصا روش سوم که حتی خودش به تنهایی چنین قابلیتی دارد. چون هم الزام آور است و هم ضمانت اجرایی دارد.   اما در مورد برده گرفتن : در اسلام برده گرفتن جایز است نه واجب و اعلام برده کردن یک اسیر، مشروط است به صلاح و مصلحت امام‌ اگر امام صلاح نداند، هیچ اسیری برده نخواهد شد. اما گویا نظرات دیگری هم وجود دارد. یک نظر عمده این است که برده گرفتن در مواردی نیاز به اذن امام ندارد و خود امام هم اجاز داده است. مثلا همین که شما مثال زدید که کسی در کشور کفار برود و یک گمشده که ولی و سرپرست ندارد را با خود ببرد و برده خودش کند. مخلص اینکه : تنها راه تضمینی برای اینکه برده ها خودشان اقدام به آزادی خودشان و از بین بردن برده داری کنند این است که  اولا شرط مکاتبه را بپذیرند یعنی تعهد به پرداخت غرامت یا اسلام آوردن و امضای قرارداد مکاتبه دوما برده با برده ازدواج نکند بلکه برده با یک آزاد ازدواج کند تا نسلشان آزاد باشد نه برده یا اگر میخواهند با هم ازدواج کنند،‌حداقل یکی از آن دو برده، قرارداد مکاتبه را بنویسد تا فرزندشان آزاد باشد نه برده. سوما به جنگ با مسلمانان نپردازند چون ممکن است مصلحت در این باشد که اسرایشان را برده کنیم.        
مساله دیگر آن است که برای زدودن عفونت مرگبار شرک و کفر که نسل اندر نسل در اعماق وجودشان رسوب کرده و اندیشه، اخلاق و عملشان را ظلمانی نموده است، باید در محیط و جامعه توحیدی که ضد عفونت شرک و کفر است، سالها استریلیزه و قرنطینه شوند. دقیقا بخاطر مردمی بودن و حضور غیر موحدین در متن جامعه اسلامی است که تا حد ممکن از واگذاری کار به حکومت خودداری شده است و حاکم فقط باید امور کلی، نظارت و جلوگیری از ظلم و تعدی به یکدیگر و مانند آن را عهده دار باشد. برنامه ریزی تدریجی و احکام واجب و مستحب مختلف به گونه ایست که در زمان بندی ها و فواصل متعدد، بردگان همگی آزاد می شوند به شرطی که حکومت در دست منفعت طلبان و طواغیت نباشد. امام سجاد (علیه السلام) هر سال تعدادی کنیز و غلام می خریدند و یک سال تمام آنها را تربیت می فرمودند، آنگاه در عید فطر هر سال، با بخشیدن مقدار زیادی مال و امکانات زندگی، آنها را آزاد می کردند. به غیر از این ایشان به مناسبتها و بهانه های مختلف مانند پاداش به نیکی یک غلام یا کنیز، آنها را آزاد می کردند.
مثلا همین که شما مثال زدید که کسی در کشور کفار برود و یک گمشده که ولی و سرپرست ندارد را با خود ببرد و برده خودش کند.
این مثال، جزو سوال شما بود و بنده به آن استناد نکردم. فقط به طور کلی پاسخ دادم که اصل در مساله برده ها بر آن است که در متن جامعه اسلامی و در میان مردم زندگی کنند.
مستنبط said in مثلا همین که شما مثال زدید که
مثلا همین که شما مثال زدید که کسی در کشور کفار برود و یک گمشده که ولی و سرپرست ندارد را با خود ببرد و برده خودش کند.
این مثال، جزو سوال شما بود و بنده به آن استناد نکردم. فقط به طور کلی پاسخ دادم که اصل در مساله برده ها بر آن است که در متن جامعه اسلامی و در میان مردم زندگی کنند.
این مثال استارتر بود خطابم به ایشان بود بزرگوار و صحبت من در تضاد با مطلب شما نبود. یکی از ثمرات برده داری، همین زندگی در جامعه اسلامی و آشنایی یا اسلام است. و به همین جهت اسلام آوردن یکی از امتیازات اصلی برای آزاد کردن برده ها می باشد.
این مثال استارتر بود خطابم به ایشان بود بزرگوار و صحبت من در تضاد با مطلب شما نبود. یکی از ثمرات برده داری، همین زندگی در جامعه اسلامی و آشنایی یا اسلام است. و به همین جهت اسلام آوردن یکی از امتیازات اصلی برای آزاد کردن برده ها می باشد.
سلام علیکم عذر خواهم بله، درست می فرمایید. بی دقتی شد. ضمنا تشکر می کنم از تحقیق خوبی که انجام دادید.
سلام فرزندان تابع اشرف والدین خویش هستند، یعنی اگر یکی حر باشد، فرزند نیز حر می شود نه برده، اما وقتی که پدر و مادر هر دو برده باشند، با توجه به اینکه بردگان نه کسب و کار مستقلی داشتند و نه خانه و نه وسیله ای برای ادامه زندگی، در این صورت اگر طفل آن ها به مالک ملحق نمی شد و مالک موظف نبود که آن طفل را سرپرستی کند، چیزی نمی گذشت که طفل از بین می رفت و با سختی و مشکلات قابل توجهی مواجه می شد؛ زیرا پدر و مادر برده اش توانایی سرپرستی از او و تامین مخارج او را نداشتند. بنابراین برده بودن فرزندان آنها منافاتی با هدف اسلام ندارد، زیرا اسلام مصلحت فرزند را نیز در نظر گرفته است
سلام ، با کسب اجازه از اساتید بزرگوار ، سنت و رسم برده داری از رسوبات دوران پیش از اسلام در فرهنگ جامعه' بظاهر مسلمان شده' اعراب است تملک جان و مال و آزادی یک انسان توسط انسان دیگر با هیچیک از اصول دین اسلام که شریعت رحمت و تساوی حقوق است همخوانی ندارد باور ندارم امیرالمومنین علیه السلام که سهم مجاهدان مدعی و تازه مسلمانان از بیت المال را برابر مقرر میفرمودند به خرید و فروش انسان همچون کالا قلبا راضی بوده باشند اما همانطور که آداب و رسوم و سنتها بر اساس باورهای جوامع و با گذشت سالیان طولانی شکل میگیرند محو آنها نیز مستلزم برنامه ریزی بلند مدت با هدف ایجاد تغییرات بنیادی در عقاید و باورهای مردم است و با صدور احکام حکومتی نمیتوان رسومی را که ریشه های عمیق در فرهنگ یک جامعه دارد منسوخ نمود. با ظهور اسلام و جاری شدن تفکر آزادی طلبی و عدالت خواهی در جامعه امید میرفت این سنت مذموم ظرف مدت چند دهه محکوم به فنا و نابودی باشد اگر حوادث تلخی که پس از وفات پیامبر گرامی (ص)  موجب انحراف و ایجاد زاویه بین اسلام راستین و اسلام اموی شد رقم نمیخورد. در حقیقت به تعالیم اسلام فرصت کافی برای رشد و اصلاح جامعه داده نشد و امروز شاهد آثار مخرب نادیده گرفتن اصلح ترین ها و سپردن قدرت به افراد نالایق هستیم. شاید این سوال به ذهن برسد که اگراین سنت با آموزه های اسلام قرابتی ندارد چرا حضرات معصومین علیهما السلام برده داشتند. جواب این سوال کلید برطرف شدن شبهات است همانطور که گفته شد در صدر اسلام حوادثی پیش آمد که وارثان بر حق پیامبر(ص) را از اداره امور جامعه اسلامی و هدایت مردم بر اساس تعالیم شریعت دور کرد و زمام امور جامعه بدست کسانی سپرده شد که ظهور اسلام را عامل تغییر شکل حکومت میدانستند نه تغییر ماهیت و تسلط این تفکر مسموم برجامعه اسلامی موجب ادامه حیات سنت های دوران جاهلیت شد. در این شرایط که برده داری سنت رایج و غالب در جامعه بود و اجرای سیاستهای اصلاحی ممکن نبود بنظر میاید تنها کاری که از دست حضرات معصومین(ع) برمیامد نجات برده ها از طریق خرید آنها در حد وسع و تامین مایحتاج اولیه و سپس آزاد کردن آنها پس از آشنا شدن با اسلام راستین بود که البته تعدادی از بردگان با مشاهده' رفتار محبت آمیز حضرات حتی پس از آزادی مایل به ترک آنها نبوده و به خدمت خود ادامه میدادند و این اقدامات باید بگونه ای انجام میشد که متهم به زیرپا گذاشتن سنت های مورد احترام جامعه' آنروز نمیشدند ممنون .