جمع بندی اثبات در نظر گرفتن عوامل مختلف در مجازات انسان

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات در نظر گرفتن عوامل مختلف در مجازات انسان

سلام.
عواملی مثل محیط ، تربیت ، لقمه ، ژن ، طینت و ... که در سعادت و شقاوت فرد تاثیر دارند می توانید با دلایل محکمه پسند اثبات کنید که خداوند در نظر می گیرد ؟ تخفیف می دهد ؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد قول سدید

[TD][/TD]

دلسوخته;1021919 نوشت:
سلام.
عواملی مثل محیط ، تربیت ، لقمه ، ژن ، طینت و ... که در سعادت و شقاوت فرد تاثیر دارند می توانید با دلایل محکمه پسند اثبات کنید که خداوند در نظر می گیرد ؟ تخفیف می دهد ؟

با سلام و عرض ادب و آرزوی توفیق روزافزون

این اصل مسلم دینی است که خداوند از هر کسی متناسب با وسعش انتظار دارد:

«لا یُکَلِّفُ الله نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنا...»(بقره: 286)؛ خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایى اش تکلیف نمى کند. آن‌چه (از خوبى ) به دست آورده به سود او، و آن‌چه (از بدى ) به دست آورده به زیان اوست .

به همین جهت، خداوند در قیامت از هر کسی متناسب با وسع و تواناییش انتظار دارد و محدودیت ها و توانایی هایش را لحاظ می کند.

به بیان دیگر، در قیامت، میزان اطاعت ما در برابر تکالیف، ارزیابی و سنجش می شود.

در واقع، اگر خداوند تفاوت ها را لحاظ نکند و از همگی انتظار همسان داشته باشد، مرتکب ظلم شده است؛ و می دانیم خداوند ظلم نمی کند:

«إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً»(یونس: 44) خداوند هيچ به مردم ستم نمى‏ كند.



سلام.شما از این آیه چگونه نتیجه گرفتید که خداوند منظورش از توانایی ها همان عواملی که در پست اول گفتم می باشد ؟؟ بعد کسانی که به اختیار اعتقاد دارند این عوامل را علت تامه نمی دانند و فقط تاثیرگذار می دانند، یعنی در نهایت این عوامل را در نظر نمی گیرند چون اگر می گرفتند حکم فرق می کرد ، خداوند هم به همین صورت مجازات می کند ؟ او هم علت تامه در نظر نمی گیرد ؟

سلام و عرض ادب

دلسوخته;1022492 نوشت:
سلام.شما از این آیه چگونه نتیجه گرفتید که خداوند منظورش از توانایی ها همان عواملی که در پست اول گفتم می باشد ؟؟

وُسع و توانایی معنای عامی دارد و شامل مصادیق متنوعی است.

مثلا وُسع و توانایی کسی که در خانواده مذهبی متولد و تربیت شده و با انواع مستحبات و واجبات دینی آشنا است، غیر از وُسع کسی است که در خانواده غیرمذهبی متولد شده است. یا کسی که از کودکی زودعصبی می شود، وُسعی متفاوت دارد نسبت به کسی که از کودکی صبور و بخشنده بود. وُسع انسانها متفاوت است و خداوند نیز همین را در نظر می گیرد.

اما چرا خدا تفاوت وُسع را در نظر می گیرد؟ چون اصل عقلی است که از هر کسی باید متناسب با وُسعی که دارد انتظار داشت و بر او تکلیف کرد. اصطلاحا «تکلیف بما لایطاق، قبیح است».

این آیات نیز درصدد تایید و اشاره همین مطلب هستند. در واقع، لازم نیست قرآن از تک تک مصادیق نام ببرد بلکه گاهی با اشاره به یک اصل کلی، به تمامی پرسش های جزئی در آن حوزه پاسخگویی می کند.

دلسوخته;1022492 نوشت:
کسانی که به اختیار اعتقاد دارند این عوامل را علت تامه نمی دانند و فقط تاثیرگذار می دانند، یعنی در نهایت این عوامل را در نظر نمی گیرند چون اگر می گرفتند حکم فرق می کرد ، خداوند هم به همین صورت مجازات می کند ؟ او هم علت تامه در نظر نمی گیرد ؟

بنده هم با همین دیدگاه موافقم که علت تامه برای انجام یا ترک فعل، خودم هستم (مگر این که عامل بیرونی یا درونی از روی قهر و زور مرا به انجام کاری وادارد؛ یعنی کاری برخلاف میل و اراده ام را بر من تحمیل کند و امکان ترکش را از من سلب کند).

اما با این حال، باید به این واقعیت نیز متذکر شد که عوامل محیطی و ژنتیکی و ... اگر گزینه ای را متعین نمی سازند و مرا به انجام کار، مجبور نمی سازند؛ اما در دمِ دستی کردن یک یا چند گزینه موثرند. مثلا کسی که در خانواده مذهبی متولد نشده است و به احکام دینی آگاهی ندارد، با گزینه هایی روبرو است که متفاوت است از گزینه های شخصی که در شهر قم و در خانواده روحانی و مذهبی متولد شده است. به همین جهت، نمی توان از هر دویِ اینها انتظار داشت که در ماه رمضان تمامی اعمال و مناسک دینی را به یک شکل، انجام دهند. بله نهایتا هیچ یک مجبور به فعل یا ترک نشده اند اما به هر حال، عوامل محیطی در دمِ دستی کردن گزینه های پیش رویِ آنها موثر بوده است.

این مطلب محدود به حوزه دین نیست. کافی است دو دانش آموز را در نظر بگیرید که یکی در خانواده دانشگاهی و مرفّه است و دیگری در خانواده ای فقیر و بی سواد. آری، هیچ یک از آنها مجبور نیستند که در تحصیلات موفق بشوند یا نشوند اما به هر حال، انتظاری که ما از آنها داریم متفاوت است. انتظار نداریم کودکی که درخانواده دانشگاهی متولد شده، بی سواد بشود. در این صورت، او و خانواده اش را بیشتر سرزنش می کنیم. اما اگر کودکی که در خانواده بی سواد متولد شده موفق بشود، او را بیشتر تحسین می کنیم چون انتظار نداشتیم او در این زمینه موفق بشود. هر دوی اینها مختار بودند که مسیر موفقیت و تحصیل را بپیمایند اما به هر حال، گزینه هایی که پیش رویِ آنها بود، برخی دمِ دستی تر بودند.

تناسب تحسین و توبیخ و تکلیف با توانایی و وُسع افراد، اصل عقلی است که هر حکیم و عاقلی به آن پایبند است و خداوند نیز در متون دینی به پایبندیش به این اصل، اشاره نموده است.

سلام.
این عامل بیرونی شامل محیط نمیشه ؟
بالاخره چیزی باعث شده اون انتخاب دم دستی تر اتفاق بیفته اون انتخاب انجام شده اگه چیز دیگه ای دم دستی تر بود اون انجام می شد ، کی ایناورو برنامه ریزی کرده ؟ کی این مسیر رو به وجود آورده ؟ کی باعث شده اون دم دستی تری که در دسترس بوده علت تامه بشه ؟

من آیه زیر همیشه چندتا تاپیک بیان کردم :
[SPOILER]

ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی کنند و آنچه را فرمان داده شده اند ( به طور کامل ) اجرا می نمایند! ۶ تحریم - مکارم شیرازی

[/SPOILER]

کلی تفاسیر و کتب رو خوندم خلاصه این موضوع بیان می شه که ، خداوند می گوید تربیت دینی و مسائل دیگر باید در خانواده درست باشه ، روز قیامت من با گریه و زاری که من فلان بودم و اینا چیزی قبول نمی کنم.

خب پس کسی که مشکل داشته چه امیدی باید داشته باشه ؟ کی انسان رو با این وضعیت خلق کرده ؟
اگه خداوند این موارد رو در نظر می گرفت چرا ژن و طینت رو با صدور حکم پیشاپیش انجام داده ؟ وقتی اینکارو کرده دیگه روز قیامت که نباید رو این حساب باز کرد ،

تو فیلم ها دیدید مثلا مجرمی می گه اینا باعث شد اینکارو بکنم و مامور هم آخرش می گه : درکت می کنم اما قانون قانونه !

روز قیامت هم خداوند اینطور بیان نمی کنه که درکت می کنم اما قانون قانونه ؟

سلام و عرض ادب

دلسوخته;1022635 نوشت:
این عامل بیرونی شامل محیط نمیشه ؟

ظاهرا ناظر به این عبارت هستید:

قول سدید;1022612 نوشت:
بنده هم با همین دیدگاه موافقم که علت تامه برای انجام یا ترک فعل، خودم هستم (مگر این که عامل بیرونی یا درونی از روی قهر و زور مرا به انجام کاری وادارد؛ یعنی کاری برخلاف میل و اراده ام را بر من تحمیل کند و امکان ترکش را از من سلب کند).

در توضیح این مطلب گفتنی است که حقیقتا میزان تاثیر عوامل محیطی مشخص نیست اما همین قدر می دانیم که عوامل محیطی، در اکثر قریب به اتفاق مواردی که می بینیم، علت تامه برای وقوع فعل نیست و ما را مجبور به کاری نمی سازد. حتما ملاحظه کرده اید زندگی بانویی را که سالها در حاشیه شهر با اعتیاد دست به گریبان بوده اما بعد از مدتی در اوج خماری و نیاز به مواد، تصمیم می گیرد که خودش را به کمپ ترک اعتیاد معرفی کند. ایشان اکنون پاک است و شاعر و نویسنده است و در کارهای خیریه مشارکت دارد.

غرضم از ذکر این مثال این است که حتی در اوج گرفتاری در شرایط محیطی و عادات روحی و ... باز هم گزینه دیگری متصور است که اگرچه دمِ دستی نیست اما با این حال، هست و ما می توانیم آن را انتخاب کنیم. همین امکان فعل و ترک در زندگی، نشانه اختیار است.

دلسوخته;1022635 نوشت:
بالاخره چیزی باعث شده اون انتخاب دم دستی تر اتفاق بیفته اون انتخاب انجام شده اگه چیز دیگه ای دم دستی تر بود اون انجام می شد ، کی ایناورو برنامه ریزی کرده ؟ کی این مسیر رو به وجود آورده ؟ کی باعث شده اون دم دستی تری که در دسترس بوده علت تامه بشه ؟

عوامل محیطی و امیال درونی و افکار و حالات شخصی و ... همگی در دمِ دستی کردن گزینه ها موثرند اما هیچ یک، گزینه خاصی را متعین نمی سازند. این من هستم که بعد از تضارب آراء و افکار و امیال و تاثیرات محیطی و ...، گزینه های دم دستی را ملاحظه می کنم و یکی را بر دیگران ترجیح می دهم. به همین جهت، گاهی در شرایط مشابه، انتخاب متفاوت می کنم: مثلا بانویی که در شرایط مشابه، همیشه به دنبال مواد مخدر بوده اما در این مورد مشابه، به جای مصرف مواد مخدر، خودش را به کمپ ترک اعتیاد معرفی می کند. بنابراین، علت تامه خودم هستم. یعنی آن کسی که انتخاب را انجام می دهد، من هستم. سایر عوامل درونی و بیرونی، در دمِ دستی کردن گزینه ها نقش دارند اما هیچ یک از آنها، گزینه ای را متعین و سایر گزینه ها را محال نمی سازند.

دلسوخته;1022635 نوشت:
من آیه زیر همیشه چندتا تاپیک بیان کردم :

ای کسانی که ایمان آورده اید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید آتشی که فرشتگانی بر آن گمارده شده که خشن و سختگیرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمی کنند و آنچه را فرمان داده شده اند ( به طور کامل ) اجرا می نمایند! ۶ تحریم - مکارم شیرازی

این آیه درصدد بیان نقش خانواده در تربیت فرزندان است اما نباید آن را به معنای نفی اختیار فرزندان در نظر گرفت. در واقع، تربیت نیز یکی از عوامل مهم در دمِ دستی تر کردن گزینه ها است نه متعین کردنشان.

اگر اینطور بود که خانواده علت تامه وقوع افعال ما است، هیچ وقت خداوند کافران را به خاطر پیروی از آبائشان، نکوهش نمی کرد: «وَ إِذا قيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ» (بقره: 170)؛ یعنی: «و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل كرده است پيروى كنيد میگويند نه بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته ‏ايم پيروى می‏كنيم آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمیكرده و به راه صواب نمى ‏رفته ‏اند باز هم در خور پيروى هستند»

دلسوخته;1022635 نوشت:
تو فیلم ها دیدید مثلا مجرمی می گه اینا باعث شد اینکارو بکنم و مامور هم آخرش می گه : درکت می کنم اما قانون قانونه !

روز قیامت هم خداوند اینطور بیان نمی کنه که درکت می کنم اما قانون قانونه ؟

دقیقا مساله همین جا است که نباید عدالت خدا را با عدالت انسان همسان در نظر گرفت. خداوند در قیامت، با علمی که به احوال و شرایط ما دارد، می داند اگر در موردی کار بدی انجام داده ایم، تاثیر عوامل محیطی چقدر بوده است: اگر تاثیرشان بقدری بوده که امکان ترک نداشتیم، پس اصلا ما را مواخذه نخواهد کرد چون عادل است و فراتر از وُسع ما از ما انتظار ندارد؛ چنانچه جاهل قاصر را مواخذه نمی کند و از او می گذرد و یا مستضعفان فکری را مورد مواخذه قرار نمی دهد.
اما اگر تاثیر عوامل محیطی، در دور کردن یک گزینه از ما است، میزان تاثیرش را می سنجد و متناسب با آن او را مورد مواخذه قرار می دهد. بی جهت نیست که خداوند قهر شدیدتری نسبت به عالمان بی عمل دارد چرا که آنها اهل علم بوده ...

یک کودک یا نوجوان تا زمانی که کسی راهنمایش نکند خودش بخواهد انتخابی بکند عقلش در چشمش است و تحت تاثیر جذابیت های محیط است چه انتخاب های غلط چه انتخاب های درست.
فردی انتخاب دم دستی تری را انتخاب می کند ، شما می گویید انتخاب دم دست تر دیگری هم هست ، خب باشد ، بودن تنها که فایده ندارد ، هنر آن است که بتواند به چند انتخاب دم دستی دست پیدا کرد ، عقل اون مورد دیگر به ذهنش نرسیده شاید طرف عقلش به اندازه ی فردی که همزمان انتخاب های دم دستری به ذهنش می رسد نباشد ، کی این عقل را به وجود آورده ؟ کی این توانایی ها را داده ؟
هنگامی که مقایسه افراد صورت می گیرد همه قبول دارند انسان ها متفاوت اند و این تفاوت لازمه ی خلقته ! ولی موقع ترک افعال یا انتخاب های دم دست و ... اینجا همه می خوان آدم ها یکجا، یک دفعه، یکباره یک جور تصمیم بگیرن !

در این مثال فرد معتاد که بیان کردید ، بالاخره چیزی علت تامه شده که طرف معتاد شده ، حالا فهمیده اشتباه کرده، باید با اون چیزی که علت تامه بوده مبارزه کنه و علتی دیگری به وجود بیاره ، چند نفر موفق می شن ؟ طرف دیوانه بوده معتاد بشه ؟ چرا باید این معتاد شدن دم دست اش باشد ؟ طرف دیوانه بوده که معتاد بشه ؟
خداوند هم انتخاب دم دستی تو الواحش داشته تا سرنوشت معلوم فرد را رقم بزنه یا فقط همون انتخاب دم دستی فرد رو رقم زده ؟

هزاران اتفاقات مشابه این موارد در این دنیا که روز به روز زجر رو بر آدمی تحمیل می کند.

هنوز من نفهمیدم این توفیق الهی و برهان ها چرا برای بعضی دم دستی تر هستند برای بعضی هم نه ؟
شقاوتمند دیوانه است شقاوتمند شود ؟

این عدالت انسانی مگه قانونش رو از دستورات خدا برنداشته ؟

دلسوخته;1022696 نوشت:
یک کودک یا نوجوان تا زمانی که کسی راهنمایش نکند خودش بخواهد انتخابی بکند عقلش در چشمش است و تحت تاثیر جذابیت های محیط است چه انتخاب های غلط چه انتخاب های درست.
فردی انتخاب دم دستی تری را انتخاب می کند ، شما می گویید انتخاب دم دست تر دیگری هم هست ، خب باشد ، بودن تنها که فایده ندارد ، هنر آن است که بتواند به چند انتخاب دم دستی دست پیدا کرد ، عقل اون مورد دیگر به ذهنش نرسیده شاید طرف عقلش به اندازه ی فردی که همزمان انتخاب های دم دستری به ذهنش می رسد نباشد ، کی این عقل را به وجود آورده ؟ کی این توانایی ها را داده ؟
هنگامی که مقایسه افراد صورت می گیرد همه قبول دارند انسان ها متفاوت اند و این تفاوت لازمه ی خلقته ! ولی موقع ترک افعال یا انتخاب های دم دست و ... اینجا همه می خوان آدم ها یکجا، یک دفعه، یکباره یک جور تصمیم بگیرن !

به همین جهت، عرض کردم که :

قول سدید;1022667 نوشت:
تاثیر عوامل محیطی چقدر بوده است: اگر تاثیرشان بقدری بوده که امکان ترک نداشتیم، پس اصلا ما را مواخذه نخواهد کرد چون عادل است و فراتر از وُسع ما از ما انتظار ندارد؛ چنانچه جاهل قاصر را مواخذه نمی کند و از او می گذرد و یا مستضعفان فکری را مورد مواخذه قرار نمی دهد.
اما اگر تاثیر عوامل محیطی، در دور کردن یک گزینه از ما است، میزان تاثیرش را می سنجد و متناسب با آن او را مورد مواخذه قرار می دهد. بی جهت نیست که خداوند قهر شدیدتری نسبت به عالمان بی عمل دارد چرا که آنها اهل علم بوده ...

در واقع، این که برای شخص گزینه دیگری که دم دستی نیست، چقدر متصور بوده و چقدر شخص به آن التفات داشته و به آن بی توجهی کرده، برای ما مشخص نیست و فقط در علم الهی مشخص است.

دلسوخته;1022696 نوشت:
در این مثال فرد معتاد که بیان کردید ، بالاخره چیزی علت تامه شده که طرف معتاد شده ، حالا فهمیده اشتباه کرده، باید با اون چیزی که علت تامه بوده مبارزه کنه و علتی دیگری به وجود بیاره ، چند نفر موفق می شن ؟ طرف دیوانه بوده معتاد بشه ؟ چرا باید این معتاد شدن دم دست اش باشد ؟ طرف دیوانه بوده که معتاد بشه ؟
خداوند هم انتخاب دم دستی تو الواحش داشته تا سرنوشت معلوم فرد را رقم بزنه یا فقط همون انتخاب دم دستی فرد رو رقم زده ؟

علت تامه در معتاد شدن و ترک اعتیاد، خود شخص است. نهایتا عوامل محیطی گزینه اعتیاد را برای شخص دم دستی تر می کنند. اما همین شخص خواهر یا برادری دارد که در همین شرایط بوده اما چنین نکرده است. حتی خود شخص نیز بعد از مصرف و اعتیاد، مکرر پشیمان می شود (این پشیمانی خودش حاکی از امکان ترک بوده وگرنه پشیمان شدن معنایی ندارد).

همچنین بعد از اعتیاد، شخص مکررا در شرایط خماری و نیاز به مواد مخدر قرار گرفته است. اگرچه او مکررا گزینه مصرف را انتخاب می کند؛ اما یک روزی پیش می آید که او گزینه ترک مصرف را انتخاب می کند، با این که هیچ تفاوتی در شرایط محیطی او رقم نخورده است. این مطلب نیز گواه است بر این که علت تامه در تمامی این شرایط خود شخص است اگرچه عوامل محیطی همیشه یک یا چند گزینه را دم دستی تر می کنند اما هیچ وقت آن را متعین نمی سازند (اگر هم فرضا در موردی یک گزینه را متعین بسازند، این امر در محدوده علم الهی است و خداوند با آن شخص بر اساس وُسع و تواناییش رفتار می کند و او را مورد حسابرسی قرار می دهد).

دلسوخته;1022696 نوشت:
هنوز من نفهمیدم این توفیق الهی و برهان ها چرا برای بعضی دم دستی تر هستند برای بعضی هم نه ؟
شقاوتمند دیوانه است شقاوتمند شود ؟

در ادبیات دینی، شقی کسی است که حق را می یابد و روی برمی گرداند و گزینه ناحق را انتخاب می کند. اگر کسی براهین اثبات خدا یا حقانیت اسلام برایش روشن نشد، او شقی نیست و مشمول عفو الهی قرار می گیرد. ممکن است تاثیر عوامل محیطی و یا حتی مغالطات فکری خودش او را به این نتیجه رسانده باشد که خدایی نیست و یا اسلام دین حق نیست. اگر واقعا او تلاشش را در این زمینه کرده و به حقانیت اسلام و خداباوری نرسیده است، در محضر عدل الهی او شقی به حساب نمی آید چرا که خداوند از هر کسی متناسب با وُسعی که دارد انتظار دارد. به همین جهت،تکالیف را بر اساس وُسع انسانها تعیین کرده است و یا در صورت اضطرار و مشقت زیاد، برخی از تکالیف را به صورت موقت ساقط می کند (مثلا وجوب روزه برای بیماری که روزه گرفتن برایش مُضرّ است).

دلسوخته;1022696 نوشت:
این عدالت انسانی مگه قانونش رو از دستورات خدا برنداشته ؟

عقل انسان لزوم عادل بودن خودش و خداوند را می فهمد. اما در مرحله اجرای عدالت از سوی انسان، دو محدودیت وجود دارد که خداوند آن دو محدودیت را ندارد: یکی این که انسان کاملا به وُسع و توانایی و تاثیر شرایط محیطی آگاهی ندارد (و یا حتی گاهی بواسطه کافی نبودن ادله، علیه مظلوم حکم می دهد) و دیگر این که انسان در این دنیا نمی تواند این عدالت را به نحو کامل اجرایی بسازد (مثلا نمی تواند کسی که هزار نفر را کشته، هزار بار اعدام کند). اما خداوند در آخرت با رهایی از این دو محدودیت، عدالت تامّ را اجرایی می سازد. (اشراف کامل به شرایط دارد و محدودیتی در اجرای احکام ندارد)

قول سدید;1022828 نوشت:

در ادبیات دینی، شقی کسی است که حق را می یابد و روی برمی گرداند و گزینه ناحق را انتخاب می کند. اگر کسی براهین اثبات خدا یا حقانیت اسلام برایش روشن نشد، او شقی نیست و مشمول عفو الهی قرار می گیرد. ممکن است تاثیر عوامل محیطی و یا حتی مغالطات فکری خودش او را به این نتیجه رسانده باشد که خدایی نیست و یا اسلام دین حق نیست. اگر واقعا او تلاشش را در این زمینه کرده و به حقانیت اسلام و خداباوری نرسیده است، در محضر عدل الهی او شقی به حساب نمی آید چرا که خداوند از هر کسی متناسب با وُسعی که دارد انتظار دارد. به همین جهت،تکالیف را بر اساس وُسع انسانها تعیین کرده است و یا در صورت اضطرار و مشقت زیاد، برخی از تکالیف را به صورت موقت ساقط می کند (مثلا وجوب روزه برای بیماری که روزه گرفتن برایش مُضرّ است).

سلام.
شقاوتمند مگر فقط در محدوده ی شناخت حق و اسلام و ... است ؟؟
شیطان هم خداوند را قبول دارد و حق را می شناسد !

با این چیزی که شما گفتیو پس صاحب طینت سجین هم شایسته نیست عذاب شود

قول سدید;1022828 نوشت:

به همین جهت، عرض کردم که :

در واقع، این که برای شخص گزینه دیگری که دم دستی نیست، چقدر متصور بوده و چقدر شخص به آن التفات داشته و به آن بی توجهی کرده، برای ما مشخص نیست و فقط در علم الهی مشخص است.

علت تامه در معتاد شدن و ترک اعتیاد، خود شخص است. نهایتا عوامل محیطی گزینه اعتیاد را برای شخص دم دستی تر می کنند. اما همین شخص خواهر یا برادری دارد که در همین شرایط بوده اما چنین نکرده است. حتی خود شخص نیز بعد از مصرف و اعتیاد، مکرر پشیمان می شود (این پشیمانی خودش حاکی از امکان ترک بوده وگرنه پشیمان شدن معنایی ندارد).

همچنین بعد از اعتیاد، شخص مکررا در شرایط خماری و نیاز به مواد مخدر قرار گرفته است. اگرچه او مکررا گزینه مصرف را انتخاب می کند؛ اما یک روزی پیش می آید که او گزینه ترک مصرف را انتخاب می کند، با این که هیچ تفاوتی در شرایط محیطی او رقم نخورده است. این مطلب نیز گواه است بر این که علت تامه در تمامی این شرایط خود شخص است اگرچه عوامل محیطی همیشه یک یا چند گزینه را دم دستی تر می کنند اما هیچ وقت آن را متعین نمی سازند (اگر هم فرضا در موردی یک گزینه را متعین بسازند، این امر در محدوده علم الهی است و خداوند با آن شخص بر اساس وُسع و تواناییش رفتار می کند و او را مورد حسابرسی قرار می دهد).

همین شخص خواهر و برادری دارد که می گید به آن حال دچار نشده ، خب چرا ؟ دلیلش مشخص است تفاوت عقل و قدرت اراده ی خدادادی ، بودن یا نبودن در آن موقعیت ، دیدن نتیجه ی کار جلوی چشم ، و هزاران مسائل دیگر .
بحث این است شخص معتاد دیوانه نبوده خودش را بدبخت کند پس چه چیزی او را اینگونه کرده ، انسان مختار دیگر که او را به این راه کشانده ؟ این انسان دیگر را چه چیزی در این موقعیت آن معتاد قرار داده ؟ باز هم انسانی دیگر ؟ همینجور گام به گام عقب بریم و ببینیم سرچشمه چی بوده ( که البته همچین توانایی نداریم ) ولی همینجور به عقب برویم به خواست چه کسی می رسیم ؟
اینکه شما به بین الامرین اعتقاد دارید این وسط خواست خداوند چیست ؟؟

حتی یک نرم افزار که می خواهید روی کامپیوتر نصب کنید به ظرفیت های آن نگاه می کنید ،

بعد چرا در اینگونه مسائل انسان را با انسان دیگر مقایسه می کنید در حالی به تفاوت وجودی و ذاتی و طینتی آن ها اطلاع دارید ؟

چرا هنگامی که فردی شکایت از تفاوت ها می کند مشاوران و عالمان مقایسه را بد و غیرمنطقی و ... می نامند ؟

سلام و عرض ادب

دلسوخته;1023361 نوشت:
شقاوتمند مگر فقط در محدوده ی شناخت حق و اسلام و ... است ؟؟

افزون بر شناخت حق، پایبندی و تعهد به حق نیز لازم است؛ یعنی معرفتی که به عمل و تعهد و عبودیت می انجامد.

دلسوخته;1023361 نوشت:
شیطان هم خداوند را قبول دارد و حق را می شناسد !

بله. حق با شماست. عرضم در مورد جاهل قاصر بود یعنی کسی که به حقیقت نرسیده است و تقصیری هم ندارد؛ یعنی اگر به حقیقت پایبند نیست به خاطر جهلی است که تقصیری در آن نداشته است.

وگرنه روشن است که علم و معرفت به تنهایی کافی نیست و باید به پایبندی و تعهد و ... نیز برسد.

دلسوخته;1023361 نوشت:
با این چیزی که شما گفتیو پس صاحب طینت سجین هم شایسته نیست عذاب شود

متوجه ارتباطش با بحث جاهل قاصر نشدم. پیشتر عرض کردم که هر روایتی که برخلاف تکلیف و اختیار و نقش انسان در تعیین سرنوشت باشد، قابل اعتنا نیست و باید آن را کنار گذاشت و یا در تفسیرش توقف کرد. این اصل مهمی است که خودِ اهل البیت ع به ما آموزانده اند: در حديثى ديگر از امام صادق(عليه السلام) از قول پيامبر(صلى الله عليه وآله)چنين آمده است: «براى هر امر حقّى حقيقتى است و براى هر امر درستى نورى است. پس آنچه را موافق قرآن است، اخذ كنيد و آنچه را مخالف قرآن است، ترك كنيد.»(محمدبن يعقوب كلينى، اصول كافى، ج 1، ص 69)

دلسوخته;1023362 نوشت:
همین شخص خواهر و برادری دارد که می گید به آن حال دچار نشده ، خب چرا ؟ دلیلش مشخص است تفاوت عقل و قدرت اراده ی خدادادی ، بودن یا نبودن در آن موقعیت ، دیدن نتیجه ی کار جلوی چشم ، و هزاران مسائل دیگر .
بحث این است شخص معتاد دیوانه نبوده خودش را بدبخت کند پس چه چیزی او را اینگونه کرده ، انسان مختار دیگر که او را به این راه کشانده ؟

انسان دیگر در حدّ وسوسه کردن و ایجاد موقعیت خاص موثر است؛ چنانچه در قیامت، شیطان نیز در برابر اعتراض جهنمیان می گوید من فقط وسوسه کردم و پیشنهاد دادم اما شما خودتان چنین کاری را انجام دادید.

دلسوخته;1023362 نوشت:
اینکه شما به بین الامرین اعتقاد دارید این وسط خواست خداوند چیست ؟؟

در مورد الامر بین الامرین تفاسیر مختلفی است و بهتر است در تاپیک دیگری دنبال شود. بنا بر یک تفسیر، معنایش این است که خداوند خودش چنین قدرتی را به انسان داده است که بر اساس قدرت و اختیار خودش چنین و چنان کند؛ این اعطای قدرت خدا به انسان، به نحوی است که کاملا تابع اراده الهی است و مستقل و تفویض شده نیست و هر وقت خدا بخواهد می تواند از او سلب کند و...

دلسوخته;1023362 نوشت:
بعد چرا در اینگونه مسائل انسان را با انسان دیگر مقایسه می کنید در حالی به تفاوت وجودی و ذاتی و طینتی آن ها اطلاع دارید ؟

فرضا تفسیر مورد نظر شما درست باشد و طینت نقش اساسی در تعیین سرنوشت ما داشته باشد، اما باز هم چون ما به طینت خودمان (چه برسد به دیگران) علم نداریم، نمی توانیم در مورد طینت خوب و بد و سعادت و شقاوت افراد قضاوت کنیم مگر این که شواهد و ادله کافی در این زمینه داشته باشیم (مثلا خداوند یا معصومین از شقاوت کسی خبر بدهند).

پرسش:
می توانید با دلایل محکمه پسند اثبات کنید که خداوند عواملی مثل محیط ، تربیت ، لقمه ، ژن ، طینت و ... را که در سعادت و شقاوت فرد تاثیرگذارند، در حسابرسی در نظر می گیرد و تخفیف می دهد؟ کسانی که به اختیار اعتقاد دارند این عوامل را علت تامه نمی دانند و فقط تاثیرگذار می دانند، یعنی در نهایت این عوامل را در نظر نمی گیرند چون اگر می گرفتند حکم فرق می کرد ، خداوند هم به همین صورت مجازات می کند؟ او هم این عوامل را علت تامه در نظر نمی گیرد؟

پاسخ:
مقدمتا باید عرض شود با این دیدگاه موافقیم که علت تامه برای انجام یا ترک فعل، خودم هستم (مگر این که عامل بیرونی یا درونی از روی قهر و زور مرا به انجام کاری وادارد؛ یعنی کاری برخلاف میل و اراده ام را بر من تحمیل کند و امکان ترکش را از من سلب کند).(1)

اما با این حال، باید به این واقعیت نیز متذکر شد که عوامل محیطی و ژنتیکی و ... اگر گزینه ای را متعین نمی سازند و مرا به انجام کار، مجبور نمی سازند؛ اما در دمِ دستی کردن یک یا چند گزینه موثرند. مثلا کسی که در خانواده مذهبی متولد نشده است و به احکام دینی آگاهی ندارد، با گزینه هایی روبرو است که متفاوت است از گزینه های شخصی که در شهر قم و در خانواده روحانی و مذهبی متولد شده است. به همین جهت، نمی توان از هر دویِ اینها انتظار داشت که در ماه رمضان تمامی اعمال و مناسک دینی را به یک شکل، انجام دهند. بله نهایتا هیچ یک مجبور به فعل یا ترک نشده اند اما به هر حال، عوامل محیطی در دمِ دستی کردن گزینه های پیش رویِ آنها موثر بوده است.(2)

به همین جهت، تحسین و توبیخ افراد را متناسب با توانایی و وُسع افراد، در نظر می گیرند. این مطلب محدود به حوزه دین نیست. کافی است دو دانش آموز را در نظر بگیرید که یکی در خانواده دانشگاهی و مرفّه است و دیگری در خانواده ای فقیر و بی سواد. آری، هیچ یک از آنها مجبور نیستند که در تحصیلات موفق بشوند یا نشوند اما به هر حال، انتظاری که ما از آنها داریم متفاوت است. انتظار نداریم کودکی که درخانواده دانشگاهی متولد شده، بی سواد بشود. در این صورت، او و خانواده اش را بیشتر سرزنش می کنیم. اما اگر کودکی که در خانواده بی سواد متولد شده موفق بشود، او را بیشتر تحسین می کنیم چون انتظار نداشتیم او در این زمینه موفق بشود. هر دوی اینها مختار بودند که مسیر موفقیت و تحصیل را بپیمایند اما به هر حال، گزینه هایی که پیش رویِ آنها بود، برخی دمِ دستی تر بودند.

تناسب تحسین و توبیخ و تکلیف با توانایی و وُسع افراد، اصل عقلی است که هر حکیم و عاقلی به آن پایبند است و خداوند نیز در متون دینی به پایبندیش به این اصل، اشاره نموده است: «لا یُکَلِّفُ الله نَفْسًا إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اکْتَسَبَتْ ...»(3)؛ یعنی: «خداوند هیچ کس را جز به قدر توانایى اش تکلیف نمى کند. آن‌چه (از خوبى ) به دست آورده به سود او، و آن‌چه (از بدى ) به دست آورده به زیان اوست».

اما چرا خدا تفاوت وُسع را در نظر می گیرد؟ چون اصل عقلی است که از هر کسی باید متناسب با وُسعی که دارد انتظار داشت و بر او تکلیف کرد. اصطلاحا «تکلیف بما لایطاق، قبیح است» و خداوند حکیم کار قبیح و ناپسند انجام نمی دهد. آیه مذکور نیز درصدد تایید و اشاره به همین مطلب بود.

به بیان دیگر، اگر خداوند تفاوت ها را لحاظ نکند و از همگی انتظار همسان داشته باشد، مرتکب ظلم شده است؛ و می دانیم خداوند ظلم نمی کند: «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً»(4) خداوند هيچ به مردم ستم نمى‏ كند.

بنابراین، خداوند در قیامت از هر کسی متناسب با وسع و تواناییش انتظار دارد و محدودیت ها و توانایی هایش را لحاظ می کند. در واقع، نباید عدالت خدا را با عدالت انسان همسان در نظر گرفت که هم از جهت علم و آگاهی به جوانب مختلف ماجرا و هم از جهت اجرای تام عدالت، دارای محدودیت است. خداوند در قیامت، با علمی که به احوال و شرایط ما دارد، می داند اگر در موردی کار بدی انجام داده ایم، تاثیر عوامل محیطی چقدر بوده است: اگر تاثیرشان بقدری بوده که امکان ترک نداشتیم، پس اصلا ما را مواخذه نخواهد کرد چون عادل است و فراتر از وُسع ما از ما انتظار ندارد؛ چنانچه جاهل قاصر را مواخذه نمی کند و از او می گذرد و یا مستضعفان فکری را مورد مواخذه قرار نمی دهد. اما اگر تاثیر عوامل محیطی، در دور کردن یک گزینه از ما است، میزان تاثیرش را می سنجد و متناسب با آن او را مورد مواخذه قرار می دهد. بی جهت نیست که خداوند قهر شدیدتری نسبت به عالمان بی عمل دارد چرا که آنها اهل علم بوده و...

پی نوشت ها:
1. این بخش درباره جبر و اختیار است که در این تاپیک دنبال شده است: http://www.askdin.com/showthread.php?t=65426
2. شاهدش این که همین شخص خواهر یا برادری دارد که در همین شرایط بوده اما چنین نکرده است. حتی خود شخص نیز بعد از مصرف و اعتیاد، مکرر پشیمان می شود (این پشیمانی خودش حاکی از امکان ترک بوده وگرنه پشیمان شدن معنایی ندارد). همچنین بعد از اعتیاد، شخص مکررا در شرایط خماری و نیاز به مواد مخدر قرار گرفته است. اگرچه او مکررا گزینه مصرف را انتخاب می کند؛ اما یک روزی پیش می آید که او گزینه ترک مصرف را انتخاب می کند، با این که هیچ تفاوتی در شرایط محیطی او رقم نخورده است. این مطلب نیز گواه است بر این که علت تامه در تمامی این شرایط خود شخص است اگرچه عوامل محیطی همیشه یک یا چند گزینه را دم دستی تر می کنند اما هیچ وقت آن را متعین نمی سازند (اگر هم فرضا در موردی یک گزینه را متعین بسازند، این امر در محدوده علم الهی است و خداوند با آن شخص بر اساس وُسع و تواناییش رفتار می کند و او را مورد حسابرسی قرار می دهد).
3. بقره: 286
4. یونس: 44

موضوع قفل شده است