جمع بندی بررسی سند و دلالت حدیث: «بهترین کار برای زنان آن است که مردی را نبیند و مردی او را نبیند»

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی سند و دلالت حدیث: «بهترین کار برای زنان آن است که مردی را نبیند و مردی او را نبیند»

سلام

حدیثی از فاطمه عليهاالسلام نقل شده که حضرت فرموده اند:

خَیْرُ لِلْنِّساءِ اَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ

این حدیث جزو احادیث معتبر است و در ادامه آن پیامبر حضرت «فاطمه زهرا را پاره جگر خود نامید».
تفسیرهای زیادی از این حدیث شده و هر کسی به نوعی سعی کرده این حدیث را در کنار نقش اجتماعی زنان قرار بدهد.
لازم می دانم قبل از آغاز بحث و بیان تفسیر مورد نظرم از این حدیث به بررسی اعتبار و دلالت این حدیث بپردازم

بنابراین از کارشناس محترم خواهشمندم در این خصوص نظرات خود را به طور مستنتد و مستدل بیان نمایند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد واسع

[TD][/TD]

جمع بندی

پرسش: آیا روایت «بهترين چيز براى زنان آن است كه مردان را نبينند و مردان نيز آنان را نبينند» از اتقان سندی و محتوایی برخوردار است؟

پاسخ: در روایتی درپاسخ به اینکه: برترین چیز برای زنان چیست؟ می خوانیم: «وَ رُوِيَ عَنْ عَلِيٍّ (علیه السلام) قَالَ: كُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و  آله) فَقَالَ أَخْبِرُونِي أَيُّ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ فَعَيِينَا بِذَلِكَ كُلُّنَا حَتَّى تَفَرَّقْنَا فَرَجَعْتُ إِلَى فَاطِمَةَ ع فَأَخْبَرْتُهَا الَّذِي قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَّا عَلِمَهُ وَ لَا عَرَفَهُ فَقَالَتْ وَ لَكِنِّي أَعْرِفُهُ خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ فَرَجَعْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ سَأَلْتَنَا أَيُّ شَيْ‏ءٍ خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ وَ خَيْرٌ لَهُنَّ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ قَالَ مَنْ أَخْبَرَكَ فَلَمْ تَعْلَمْهُ وَ أَنْتَ عِنْدِي قُلْتُ فَاطِمَةُ فَأَعْجَبَ ذَلِكَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ قَالَ إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي».(1) از على (عليه السّلام ) روايت شد كه فرمود: ما نزد رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) نشسته بوديم كه آن حضرت فرمود: به من بگوييد كه چه چيزى براى زنان بهتر است؟ همه ما از جواب بازمانديم و متفرّق شديم، و من نزد فاطمه آمدم و آنچه را كه پيامبر از ما پرسيده بود و ما نتوانسته بوديم جواب دهيم، براى او باز گفتم. فاطمه گفت: ولى من جواب اين سؤال را مى‏دانم، بهترين چيز براى زنان آن است كه مردان را نبينند و مردان نيز آنان را نبينند. على (عليه السّلام) گويد: من به نزد رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) بازگشتم و به آن حضرت گفتم: اى رسول خدا! من پاسخ آن سؤال را مى‏دانم و آن اين است كه بهترين چيز براى زنان آن است كه مردان را نبينند و مردان نيز آنها را نبينند. رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) فرمودند: چرا هنگامى كه نزد من بودى اين جواب را بيان نكردى، بگو بدانم چه كسى آن را به تو تعليم داده است؟ گفتم: فاطمه (عليها السّلام)، پس رسول خدا (صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم) از اين امر تعجّب كردند و گفتند: همانا فاطمه پاره‏اى از تن من است.

  • بررسی روایت:
اولین منبعی که مقدم بر سایر منابع روایی ، روایت فوق را نقل کرده است کتاب «کشف الغمه فی معرفه الأئمه(علیهم السلام) از «علی بن عیسی اربلی» متوفای 692 قمری است که روایت مذکور در این کتاب با حذف سند ذکر شده است همچنانکه روایات دیگر موجود در این کتاب نیز با ذکر حلقه آخر سند که امام معصوم (علیه السلام) باشد به صورت« عن علی، عن ابی عبدالله، عن ابی جعفر و ...» نقل شده است. از این رو روایت مذکور از جهت سندی دارای اعتبار نمی باشد به این بیان که با توجه حذف اسناد حدیث نمی توان سند روایت را مورد ارزیابی قرار داد چرا که سندی وجود ندارد که مورد ارزیابی قرار گیرد. از این رو از لحاظ سندی سند قابل قبولی ندارد. اما از جهت متن و محتوای حدیث باید گفت این محتوا با تعابیر مختلف و مضمون مشابه در روایت دیگری نیز نقل شده است. از این رو محتوای آن قابل ارزیابی می باشد. در روایت دیگری شبیه به مضمون فوق می خوانیم: «قَالَ‏ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) فِي رِسَالَتِهِ إِلَى الْحَسَنِ (علیه السلام) إِيَّاكَ‏ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ فَإِنَّ رَأْيَهُنَّ إِلَى الْأَفْنِ وَ عَزْمَهُنَّ إِلَى الْوَهْنِ‏ وَ اكْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِكَ إِيَاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ خَيْرٌ لَكَ وَ لَهُنَّ مِنَ الِارْتِيَابِ وَ لَيْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ دُخُولِ مَنْ لَا تَثِقُ بِهِ عَلَيْهِنَ‏ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا يَعْرِفْنَ غَيْرَكَ مِنَ الرِّجَالِ فَافْعَلْ».(2) امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه خویش به امام حسن(علیه السلام) می فرماید: از مشورت با زنان اجتناب كن، زيرا رأيشان ضعيف، و عزمشان سست است. با پوششى كه بر آنان قرار مى‏دهى ديده آنان را از ديدن مردمان باز دار، زيرا سختى حجاب آنان را پاك‏تر نگاه مى‏دارد، و بيرون رفتن زنان از خانه بدتر از اين نيست كه افراد غير مطمئن را بر آنان در آورى، و اگر بتوانى چنان كن كه غير تو را نشناسند. با عنایت به هر دو روایت می توان دریافت که مساله تشدید حجاب و عدم معاشرت با مردان نقطه مشترک این دو روایت است به این بیان که در هر دو روایت بر نهایت احتیاط درباره حجاب و معاشرت با مردان تأکید شده است.
  • تحلیل و جمع بندی بحث
از آنجا که دین مبین اسلام جایگاه ویژه ای برای زنان قائل بوده و حفظ حرمت و عفت زنان در اولویت قرار داده شده است در مضامین قرآنی و روایی نسبت به این مساله حساسیت ویژه ای وجود دارد لذا نهایت احتیاط درباره زنان صورت گرفته است تا بستر فساد و تباهی ناشی از حضور و ارتباط زنان با مردان در جامعه خشکانده شود. این یک اصل قرانی و روایی است که زنان بدون داشتن توجیه معقول و شاهد و قرائن شرعی، بی هدف در فضایی که مردان حضور دارند حاضر نشوند. اما این مساله بدان معنا نیست که اگر فضای حضور زنان در مکان های مختص زنان فراهم شد یا اینکه زنان با مراعات حدود و ثغور شرعی و موازین آن امکان حضور در جامعه را یافتند اسلام ناب بخواهد از حضور موثر زنان جلوگیری کند. بلکه با توجه به اینکه زنان در طول تاریخ نقش موثری در کنار مردان داشته اند و هنگامی که حضور آنان مایه نصرت اسلام و پیشبرد اهداف آن شده است توانسته اند با حضور پر رنگ خود نقش آفرین بوده و صحنه های به یاد ماندنی خلق کنند، نقش زنان در جامعه با توجه به اینکه نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند نقشی بی بدیل است. بر همین اساس فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در جریان غضب فدک و دفاع از امیرالمومنین(علیه السلام) حضوری فعال دارد و زینب کبری (سلام الله علیها) واقعه کربلا را به شایستگی و کمال به نسل های بعد منتقل نموده و پا به پای برادر خویش در صحرای کربلا حضور می یابد. بنابراین اگر قران کریم یا روایات ما در مواردی بر شدت حجاب و حراست از زنان تصریح می کند در حقیقت از جایگاه والای زنان و حرمت آنان سخن می گوید به نحوی که در هیچ دین و آیینی این گونه زنان مورد تکریم و احترام قرار نگرفته اند. بلکه این اسلام ناب است که با ارج نهادن به مقام زن، حضور بدون هدف او را در جامعه ممنوع می کند و بر حضور موثر او در جامعه مهر تأیید می زند. از این رو در یک جمع بندی درباره مساله زنان باید گفت نه راه افراط را باید در پیش گرفت که زنان را همتراز مردان در تمامی عرصه ها دانست، آنگونه که در جوامع غربی از زنان، مردانی قدرتمند در تمامی عرصه ها ساخته اند و نه راه تفریط را که زنان را در خانه ها حبس نمود و اجازه حضور به هنگام و موثر در جامعه را به آنان نداد. بلکه با مراعات تمامی زوایا و ابعاد هر مساله ای باید تصمیم مقتضی را درباره زنان اتخاذ نمود آنگونه که امیر بیان در نامه خویش به امام حسن(علیه السلام) می نویسد: امورى كه در خور توان زنان نيست به دستشان مسپار، زيرا زن گلى است ظريف نه خادم و كار پرداز. احترامش را در حدّ خودش مراعات كن، و او را به طمع ميانجى‏گرى در حق غير مينداز. آنجا كه جاى غيرت نيست از غيرت بپرهيز، چرا كه اين روش افراطى سالم را به بيمارى، و پاكدامن را به آلودگى دچار مى‏كند(3). آری غیرت به هنگام مایه احترام و کرامت زنان و نشانه درایت مردان است و غیرت نابهنگام مایه ذلت زنان و گرفتار شدن آنان در دام های آلوده اجتماع. از این رو مسلمان واقعی با مراعات اصل حرمت و کرامت زنان با حضور زنان با موازین شرعی در جامعه مخالفتی ندارد همانطور که از حضور زنان در جامعه بدون هدف معقول جلوگیری می کند.

پی نوشت ها:

1. اربلى، على بن عيسى، كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) ، نشر: بنی هاشمی، 1381ق، چاپ: اول، تبریز، ج‏1 ؛ ص466.

2. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي (ط - الإسلامية) ، 1407ق، چاپ: چهارم، تهران، ج‏5 ؛ ص337

.3 شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه(للصبحی صالح)، دارالهجره، 1414ق، چاپ اول، قم ص 405.

موضوع قفل شده است