جمع بندی بی اشتیاقی نسبت به بهشت وعده داده شده

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بی اشتیاقی نسبت به بهشت وعده داده شده

با سلام
با توجه به اینکه وعده بهشت از سوی خدا به جهت تشویق بوده
سوالی دارم
که چرا این وعده ها در خیلی ها از جمله بنده اشتیاقی ایجاد نمیکند؟
شاید برای بعضی ها تصور باغ ،درخت و همسر زیبا خوشایند باشد اما برای کسی که این تصوارت نمیتواند خوشحالش کند این وعده ها کاربردش چیست؟ و خداوند برای این دسته افراد چه تشویقی دارد که صاحب انگیزه شوند؟
من نوعی که از قرب الهی درک و لذتی ندارم و تصور حور و قصور نیز خوشحالم نمیکند با چه انگیزه ای زندگی کنم و این دنیای کسالت آور را تحمل کنم؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد بدیع

[TD][/TD]

الکی;1004404 نوشت:
با سلام
با توجه به اینکه وعده بهشت از سوی خدا به جهت تشویق بوده
سوالی دارم
که چرا این وعده ها در خیلی ها از جمله بنده اشتیاقی ایجاد نمیکند؟
شاید برای بعضی ها تصور باغ ،درخت و همسر زیبا خوشایند باشد اما برای کسی که این تصوارت نمیتواند خوشحالش کند این وعده ها کاربردش چیست؟ و خداوند برای این دسته افراد چه تشویقی دارد که صاحب انگیزه شوند؟
من نوعی که از قرب الهی درک و لذتی ندارم و تصور حور و قصور نیز خوشحالم نمیکند با چه انگیزه ای زندگی کنم و این دنیای کسالت آور را تحمل کنم؟

با سلام خدمت شما

بهشت نه تنها یک وعده که حقیقتی آفریده شده و مهیا است که انتظار اهالی و ساکنین خود را میکشد. بنابراین وعده بهشت تنها یک پیش بینی نیست بلکه یک عاقبت حتمی برای مومنین نیکوکار است.

آنچه درباره بهشت گفته شده است تنها تشبیهی از آن چیزی است که اذهان ما به آن مانوس است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در توصیف بهشت میفرمایند: «فِيهَا مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ‏ سَمِعَتْ‏ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر؛ در آن نعمت هایی است که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است.»(1)

خداوند بهشت آفرین نیز درباره اهل بهشت میفرماید: «خالِدينَ فيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلا؛به طور جاودانه و همیشگی در بهشت اند در حالی که آرزوی هیچ تغییری را نمی کنند.»(2)

آیا شما میتوانید نسبت به چنین بهشتی خودتان را بی نیاز ببینید؟ اگر بهشت هیچ چیزی جز همین خصوصیت را نداشته باشد که اهل آن آرزوی کوچکترین تغییر حالتی را در آن نمی دهند آیا برای شما وسوسه انگیز نبود؟ اینکه دنیا را کسالت آور توصیف کردید نشان میدهد خواهان تغییری در آن هستید. آیا آروزی رفتن به جایی را ندارید که در صورت رفتن آروزی بیرون آمدن نکنید؟

یکی از خصوصیات هر انسان زیرکی، آینده نگری است. آینده نگری مبتنی بر این بینش است که من همانطوری که الآن نیازهایی دارم در آینده نیز وجود دارم و نیازهایی خواهم داشت. پس باید به فکر آینده خود نیز باشم. دانش آموز و یا دانشجویی را تصور کنید که در درس خواندن و تلاش برای یادگیری حرفه و تخصص کوتاهی و تنبلی میکند. استدلالش هم این است که کسانی که دنبال این ها هستند به خاطر شغل و درآمد و اداره زندگی است. ولی من که ازدواج نکردم، خانواده ندارم، اصلا به ازدواج فکر نمی کنم و به همسر نیاز ندارم! آیا همیشه میتواند چنین حرفی بزند؟ همه ما منازل سختی را پس از مرگ پیش رو داریم و ترس ها و امیدها و رنج ها و لذت های زیادی در انتظار ما است. نوع زندگی ما را در آینده، نوع زندگی الآن ما مشخص میکند.

قطعا لذت های بهش به لذت های مادی و عذاب های آنجا هم به عذاب های مادی منحصر نمی شود. امیر المومنین(علیه السلام) در دعای کمیل پس از بیان فرازهایی در شدت عذاب دوزخ و ناتوانی خود در برابر تحمل آن میفرماید: «فَهَبْنِي‏ يَا إِلَهِي‏ وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ‏ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِك‏؛ اگر فرضا صبر و تحمل آن عذاب دردناك را بنمايم ولى رنج و عذاب جانگاه فراق و هجران تو را چگونه تحمل نمايم؟ و اگر بر فرض بر شدت گرمى و حرارت آتش قهرت نيروى صبر و تحمل داشته باشم چگونه ميتوانم از لطف و كرامت تو چشم پوشيده و صرف نظر كنم‏.»(3)

پی نوشت ها:
1. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص295.
2. کهف، 108.
3. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص847.

سلام
به نظر من بهشت فراتر از این هست که برای ما قابل تصور و درک باشه به خاطر همین خداوند اکتفا کرده به نهر و باغ و حوری
مگر میشه خدا دانا و عالم و حکیم باشه که هست ولی بهشتش انقدر ساده باشه!
قبل از بهشت خدا اسمای الهی رو به حضرت آدم آموخت....
به هر حال برای درک دنیا و جهان و آخرت و بهشت... نیاز به تدبر و لطف خداست.

الکی;1004404 نوشت:
با سلام با توجه به اینکه وعده بهشت از سوی خدا به جهت تشویق بوده سوالی دارم که چرا این وعده ها در خیلی ها از جمله بنده اشتیاقی ایجاد نمیکند؟ شاید برای بعضی ها تصور باغ ،درخت و همسر زیبا خوشایند باشد اما برای کسی که این تصوارت نمیتواند خوشحالش کند این وعده ها کاربردش چیست؟ و خداوند برای این دسته افراد چه تشویقی دارد که صاحب انگیزه شوند؟ من نوعی که از قرب الهی درک و لذتی ندارم و تصور حور و قصور نیز خوشحالم نمیکند با چه انگیزه ای زندگی کنم و این دنیای کسالت آور را تحمل کنم؟

من فکر نکنم حقیقت رو میگید! دلیلش واضحه وقتی شما گرسنه ای به چی علاقه دارید؟ مسلما غذای های خوشمزه و نوشیدنی های خوش طعم و خلاصه هرچی که بقول معروف باهاش حال کنی! حالا یه گرسنه ای بیاد بگه والله منکه علاقه ای به چلوکباب و قرمه سبزی و کباب کوبیده با نون سنگگ داغ پر از روغن و گیاهخوار هم که باشه به فلان سالاد و فلان میوه خوشمزه ندارم واسه چی اسمشو جلوم میارید!!
خدا انسانها رو بهتر میشناسه از خود انسانها.بعضی از این منکرین هم هستند که میگن این توصیفاتی که خدا گفته از بهشت برای اون مردم عرب بیابونی بوده و چه و چه! خب جوابش ساده است هر انسانی میخواد توی بیابون داغ باشه یا میخواد توی سرزمینهای سرد باشه بهترین جا و مطبوع ترین جا براش سرزمینی معتدل با توصیفاتی هست که قرآن گفته.نیاز جنسی هم که نگو.کدوم انسان سالمی هست که بگه نیاز جنسی ندارم؟ اونایی که حوری رو مسخره میکنند چقدر خودشون توی فساد جنسی غرقند؟ و عشق فلان دختر و زن زیبایی رو یا اگه مونث باشند عشق فلان پسر و مرد زیبا رو دارند که اونهم خدا بصورت بشر با نقصان های خاص بشر خاکی آفریده؟ پس همه اینها دور از حقیقته.اگر اینها مرگی وجود نداشت میگفتند بهشت همین جاست فلان منطقه زمین!
خدا هم اینها رو پاداش و هدیه جاودان انسانهای نیکو رفتار و نیکو گفتار و نیکو پندار قرار داده که فقط خدا رو میپرستند نه دنیای فانی زود گذر و بتهای اون رو و دنیای معنا رو به مادیات ترجیح بدهند.انسان اگه از عقلش استفاده کنه انتخاب درست رو میکنه.

بدیع;1004720 نوشت:
با سلام خدمت شما

بهشت نه تنها یک وعده که حقیقتی آفریده شده و مهیا است که انتظار اهالی و ساکنین خود را میکشد. بنابراین وعده بهشت تنها یک پیش بینی نیست بلکه یک عاقبت حتمی برای مومنین نیکوکار است.

آنچه درباره بهشت گفته شده است تنها تشبیهی از آن چیزی است که اذهان ما به آن مانوس است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در توصیف بهشت میفرمایند: «فِيهَا مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ‏ سَمِعَتْ‏ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر؛ در آن نعمت هایی است که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است.»(1)

خداوند بهشت آفرین نیز درباره اهل بهشت میفرماید: «خالِدينَ فيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلا؛به طور جاودانه و همیشگی در بهشت اند در حالی که آروزی هیچ تغییری را نمی کنند.»(2)

آیا شما میتوانید نسبت به چنین بهشتی خودتان را بی نیاز ببینید؟ اگر بهشت هیچ چیزی جز همین خصوصیت را نداشته باشد که اهل آن آرزوی کوچکترین تغییر حالتی را در آن نمی دهند آیا برای شما وسوسه انگیز نبود؟ اینکه دنیا را کسالت آور توصیف کردید نشان میدهد خواهان تغییری در آن هستید. آیا آروزی رفتن به جایی را ندارید که در صورت رفتن آروزی بیرون آمدن نکنید؟

یکی از خصوصیات هر انسان زیرکی، آینده نگری است. آینده نگری مبتنی بر این بینش است که من همانطوری که الآن نیازهایی دارم در آینده نیز وجود دارم و نیازهایی خواهم داشت. پس باید به فکر آینده خود نیز باشم. دانش آموز و یا دانشجویی را تصور کنید که در درس خواندن و تلاش برای یادگیری حرفه و تخصص کوتاهی و تنبلی میکند. استدلالش هم این است که کسانی که دنبال این ها هستند به خاطر شغل و درآمد و اداره زندگی است. ولی من که ازدواج نکردم، خانواده ندارم، اصلا به ازدواج فکر نمی کنم و به همسر نیاز ندارم! آیا همیشه میتواند چنین حرفی بزند؟ همه ما منازل سختی را پس از مرگ پیش رو داریم و ترس ها و امیدها و رنج ها و لذت های زیادی در انتظار ما است. نوع زندگی ما را در آینده، نوع زندگی الآن ما مشخص میکند.

قطعا لذت های بهش به لذت های مادی و عذاب های آنجا هم به عذاب های مادی منحصر نمی شود. امیر المومنین(علیه السلام) در دعای کمیل پس از بیان فرازهایی در شدت عذاب دوزخ و ناتوانی خود در برابر تحمل آن میفرماید: «فَهَبْنِي‏ يَا إِلَهِي‏ وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ‏ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِك‏؛ اگر فرضا صبر و تحمل آن عذاب دردناك را بنمايم ولى رنج و عذاب جانگاه فراق و هجران تو را چگونه تحمل نمايم؟ و اگر بر فرض بر شدت گرمى و حرارت آتش قهرت نيروى صبر و تحمل داشته باشم چگونه ميتوانم از لطف و كرامت تو چشم پوشيده و صرف نظر كنم‏.»(3)

پی نوشت ها:
1. من لا يحضره الفقيه، ج‏1، ص295.
2. کهف، 108.
3. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص847.

سلام
ممنون از پاسخ
ولی یک نکته

اگر خداوند چیزی را تشبیه کرده برای این بوده که حقیقت مطلب قابل درک نبوده و متعاقبا برانگیزاننده نبوده
به درک فعلی و دنیایی و بدون تجربه ای از بهشتی که میفرمایید چه چیزی از آن بهشت میتواند برای بنده نوعی مشوق باشد
معنی تشویق خیلی روشن است
یعنی وعده به چیزی که وعده دهنده میداند که اشتیاقش را دارید
در نتیجه خداوند حداقل در مورد بعضی ها تشویقی نکرده است
اینکه آدم باید خوب باشد و ظلم نکند با عقل و وجدان میسر میشود
اما موضوع این نیست که کو تشویق و انگیزه ای که خوب باشم
موضوع خود تشویق و انگیزه است نه برای خوب بودن بلکه برای شاد بودن و افسرده نبودن
اینکه بهشت جای خوبی است یک باید عقلی است
اما ملازمه ای با ایجاد انگیزه ندارد
انگیزه تعلق به چیزی میگیرد که درک و تجربه شده باشد

دوتا زندانی رو فرض کنید که اولی از ابتدای تولد در زندان بوده و خبر از وسعت و عالم خارج از زندان ندارد
و دومی همیشه آزاد بوده و فقط مدتی زندانی شده

به هر دوی اینها میگوییم که اگر خوش رفتاری کنید به زودی در تاریخ فلان آزاد میشوید
سوال
کدام یک از این دو حقیقتا تشویق شده اند؟
اولی که فقط میداند آزادی خوب است یا دومی؟

الکی;1004733 نوشت:
سلام
ممنون از پاسخ
ولی یک نکته

اگر خداوند چیزی را تشبیه کرده برای این بوده که حقیقت مطلب قابل درک نبوده و متعاقبا برانگیزاننده نبوده
به درک فعلی و دنیایی و بدون تجربه ای از بهشتی که میفرمایید چه چیزی از آن بهشت میتواند برای بنده نوعی مشوق باشد
معنی تشویق خیلی روشن است
یعنی وعده به چیزی که وعده دهنده میداند که اشتیاقش را دارید
در نتیجه خداوند حداقل در مورد بعضی ها تشویقی نکرده است
اینکه آدم باید خوب باشد و ظلم نکند با عقل و وجدان میسر میشود
اما موضوع این نیست که کو تشویق و انگیزه ای که خوب باشم
موضوع خود تشویق و انگیزه است نه برای خوب بودن بلکه برای شاد بودن و افسرده نبودن


خود خدا چی؟
خدا میتونه برای شما تشویق و انگیزه باشه؟
دیگه بهتر از خدا نداریم.

سلام
بالاترین لذت در بهشت هم صحبتی با خداوند و توجه به ساحت ربوبی است همان ذاتی که تمام لذات دنیا و آخرت به اراده او ایجاد شده
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ
در قرآن آمده که فقط مومنان نهایت این لذت را درک میکنند
وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ
مومنان بیشترین محبتشان به خداست زیرا متوجه این موضوع میشوند که قبل از اینکه آنها خدا را دوست داشته باشند ، خداوند آنها را بینهایت دوست داشته و این فهم موجب عشق دوطرفه خواهد شد و لذت حداکثر از فهم این مساله میسر خواهد شد و این محبت مراتب دارد و تنها کسی که در مرتبه ای از این محبت قرار داشته باشد میتواند این لذت را فهم کند وگرنه این لذت برای او جذابیتی نخواهد داشت
اما برای اینکه خودمان را در این مسیر قرار بدهیم تا بتوانیم جذابیت این لذت را درک کنیم باید در مسیر ایمان قرار بگیریم یعنی اینکه در وهله اول کارهای اهل ایمان را انجام دهیم و علی الظاهر خود را شبیه افراد با ایمان کنیم و صفات آنها را که در قرآن آمده در خود پیاده سازی کنیم که به عنوان شروع صفات مومنین در سوره مومنون و معارج نقطه شروع خوبی خواهند بود
زیرا امیرالمونین ع فرمود: کم اتفاق می افتد که کسی خود را شبیه قومی سازد و از آن ها به حساب نیاید.
اما برای اینکه این صفات را در خود پیاده سازی کنید باید روحتان چالاک باشد
و رغبت به انجام چنین کاری را داشته باشد
صراط مستقیمی که خداوند در قرآن معرفی کرده است دو وجه دارد یکی وجه عبادت خالصانه بدون طمع چشم داشت به نتیجه خیر آن و دیگر وجه آن شکرگذاری از خداوند بخاطر تمامی نعمت ها می باشد
با عبادت نمی توان در مسیر مستقیم الهی قدم برداشت مگر اینکه شکر را چاشنی عبادتان کنید و این شکر در کنار عبادت موجب چالاکی روح شما خواهد شد و از استغفار به عنوان درمان روحتان استفاده کنید
و در عبادات خود دعا برای خود را ترک کنید و دعا برای دیگران را جایگزین کنید
برای شکر از خداوند اگر صبح ها این اذکار زیر و شکر حضرت نوح ع را بخوانید نقطه شروع خوبی خواهد بود

رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ

الحمدلله رب العالمین

الحمدلله رب العالمین کثیرا علی کل حال

الحمدلله رب العالمین کما هو اهله

الحمدلله الذی لم یتخذ صاحبته ولا ولدا ولم یکن له شریک فی الملک ولم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا

الحمدلله علی جمیع محامده کلها علی جمیع نعمه کلها

الهی فلک الحمد ابدا ابدا دائما سرمدا یزید و لایبید کما تحب و ترضی

شکر حضرت نوح ع
اللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنَّهُ مَا أَصْبَحَ وَ أَمْسَى بِی مِنْ نِعْمَةٍ وَ
عَافِیَةٍ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا فَمِنْکَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ
لَکَ الْحَمْدُ وَ لَکَ الشُّکْرُ بِهَا عَلَیَّ حَتَّى تَرْضَى وَ بَعْدَ الرِّضَا
(۱۰)مرتبه
سپس نعمت های خدا در زندگیتان پیش خود یادآور شده و برای هر کدام قلبا از خدا تشکر کنید
سرجمع ۲۰ دقیقه وقتتان را بیشتر نمی گیرد
سپس بعد از نماز عصر در هر روز ۷۰ مرتبه استغفار نمائید

باسمه المنعم

سلام علیکم

الکی;1004404 نوشت:
با سلام
با توجه به اینکه وعده بهشت از سوی خدا به جهت تشویق بوده
سوالی دارم
که چرا این وعده ها در خیلی ها از جمله بنده اشتیاقی ایجاد نمیکند؟
شاید برای بعضی ها تصور باغ ،درخت و همسر زیبا خوشایند باشد اما برای کسی که این تصوارت نمیتواند خوشحالش کند این وعده ها کاربردش چیست؟ و خداوند برای این دسته افراد چه تشویقی دارد که صاحب انگیزه شوند؟
من نوعی که از قرب الهی درک و لذتی ندارم و تصور حور و قصور نیز خوشحالم نمیکند با چه انگیزه ای زندگی کنم و این دنیای کسالت آور را تحمل کنم؟

عدم اشتیاق به بهشت یا ترس از جهنم دو دلیل می تواند داشته باشد یا بی معرفتی نسبت به احوال بهشت و بهشتیان و جهنم و جهنمیان

یا رسیدن به مقام قرب و رضا که این دومی (برای عوام از جهت سطح معرفت)منتفی است.

حبیبه;1005735 نوشت:
باسمه المنعم

سلام علیکم

عدم اشتیاق به بهشت یا ترس از جهنم دو دلیل می تواند داشته باشد یا بی معرفتی نسبت به احوال بهشت و بهشتیان و جهنم و جهنمیان

یا رسیدن به مقام قرب و رضا که این دومی (برای عوام از جهت سطح معرفت)منتفی است.

دقیقا
خب معرفت به بهشت و جهنم مگر بالاتر از آنچه خداوند گفته داریم؟
ما نهایتا بر اساس تجارب دنیایی چیزی را بصورت کامل تر نسبت به وعده ها تصور میکنیم...اون هم بصورت کلی مثل یک قاب عکس
اگه بخوایم به این عکس و تصور کلی حرکت بدهیم و جزییات اضافه کنیم تا ملموس شود...به بن بست میخوریم...چون نه تجربه ایی داریم و نه زندگی دنیا در آنجا جاری است.
پس همانطور که شما فرمودید بنده از احوالات یا بهتر بگم جزییات بهشت بی اطلاعم
شاید شما و یا دیگران بیش از آنچه خداوند فرموده از احوالات بهشت خبر دارید

باسمه الأعلی

سلام علیکم

الکی;1005830 نوشت:
خب معرفت به بهشت و جهنم مگر بالاتر از آنچه خداوند گفته داریم؟

هم کلام الهی دارای سطوح و لایه های متنوع طولی و عرضی است و هم درک بشر از معارف قران دارای درجات و مراتب گوناگون است

بنابراین بالاتر از آنچه خداوند فرموده است نداریم امّا بالاتر از آنچه ما از کلام خدا می فهمیم بسیار است.

الکی;1005830 نوشت:
پس همانطور که شما فرمودید بنده از احوالات یا بهتر بگم جزییات بهشت بی اطلاعم
شاید شما و یا دیگران بیش از آنچه خداوند فرموده از احوالات بهشت خبر دارید

خبر از احوالات بهشت و دوزخ از امور باطنی است که با کسب و تحصیل به دست نمی آید مگر دانستن اصطلاحات و الفاظی

که فضل و فضیلتی برای کسی محسوب نمی گردد لذا حقیر بیش از آنچه شما می دانید نمی دانم.

پرسش: وعده بهشت در قرآن کریم برای تشویق مردم به عمل صالح است. اما چنین وعده هایی در من هیچ گونه تحریک و تاثیری ایجاد نمی کند. شاید برای برخی تصور باغ، درخت و همسر زیبا خوشایند باشد اما برای کسی که این تصوارت نمی تواند خوشحال کننده باشد کارکرد این وعده ها چیست؟ خداوند برای این دسته افراد چه تشویقی دارد که صاحب انگیزه شوند؟ من که از قرب الهی درک و لذتی ندارم و تصور حور و قصور نیز خوشحالم نمی کند با چه انگیزه ای عمل صالح انجام دهم و چگونه این دنیای کسالت آور را تحمل کنم؟

پاسخ: بهشت نه تنها یک وعده که حقیقتی آفریده شده و مهیا است که انتظار اهالی و ساکنین خود را میکشد. بنابراین وعده بهشت تنها یک پیش بینی نیست بلکه یک عاقبت حتمی برای مومنین نیکوکار است.

آنچه درباره بهشت گفته شده است تنها تشبیهی از آن چیزی است که اذهان ما به آن مانوس است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در توصیف بهشت میفرمایند: «فِيهَا مَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ‏ سَمِعَتْ‏ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر؛ در آن نعمت هایی است که نه چشمی دیده، نه گوشی شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است.»(1)

خداوند بهشت آفرین نیز درباره اهل بهشت میفرماید: «خالِدينَ فيها لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلا؛به طور جاودانه و همیشگی در بهشت اند در حالی که آرزوی هیچ تغییری را نمی کنند».(2)

آیا شما میتوانید نسبت به چنین بهشتی خودتان را بی نیاز ببینید؟ اگر بهشت هیچ چیزی جز همین خصوصیت را نداشته باشد که اهل آن آرزوی کوچکترین تغییر حالتی را در آن نمی دهند آیا برای شما وسوسه انگیز نبود؟ اینکه دنیا را کسالت آور توصیف کردید نشان میدهد خواهان تغییری در آن هستید. آیا آروزی رفتن به جایی را ندارید که در صورت رفتن آروزی بیرون آمدن نکنید؟

یکی از خصوصیات هر انسان زیرکی، آینده نگری است. آینده نگری مبتنی بر این بینش است که من همانطوری که الآن نیازهایی دارم در آینده نیز وجود دارم و نیازهایی خواهم داشت. پس باید به فکر آینده خود نیز باشم. دانش آموز و یا دانشجویی را تصور کنید که در درس خواندن و تلاش برای یادگیری حرفه و تخصص کوتاهی و تنبلی میکند. استدلالش هم این است که کسانی که دنبال این ها هستند به خاطر شغل و درآمد و اداره زندگی است. ولی من که ازدواج نکردم، خانواده ندارم، اصلا به ازدواج فکر نمی کنم و به همسر نیاز ندارم! آیا همیشه میتواند چنین حرفی بزند؟ همه ما منازل سختی را پس از مرگ پیش رو داریم و ترس ها و امیدها و رنج ها و لذت های زیادی در انتظار ما است. نوع زندگی ما را در آینده، نوع زندگی الآن ما مشخص میکند.

قطعا لذت های بهشت به لذت های مادی و عذاب های آنجا هم به عذاب های مادی منحصر نمی شود. امیر المومنین(علیه السلام) در دعای کمیل پس از بیان فرازهایی در شدت عذاب دوزخ و ناتوانی خود در برابر تحمل آن میفرماید: «فَهَبْنِي‏ يَا إِلَهِي‏ وَ سَيِّدِي وَ مَوْلَايَ وَ رَبِّي صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِكَ وَ هَبْنِي صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نَارِكَ فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَنِ‏ النَّظَرِ إِلَى كَرَامَتِك‏؛ اگر فرضا صبر و تحمل آن عذاب دردناك را بنمايم ولى رنج و عذاب جانگاه فراق و هجران تو را چگونه تحمل نمايم؟ و اگر بر فرض بر شدت گرمى و حرارت آتش قهرت نيروى صبر و تحمل داشته باشم چگونه ميتوانم از لطف و كرامت تو چشم پوشيده و صرف نظر كنم.» ‏(3)

پی نوشت ها:

1. ابن بابويه، محمد بن على‏(381 ق)‏، من لا يحضره الفقيه، مصحح: غفارى، على اكبر، قم، جامعه مدرسین، ج‏1، ص295.
2. کهف/ 108.
3. طوسی، محمد بن الحسن(460 ق)، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، بیروت، موسسه فقه الشیعة، ج‏2، ص847.

موضوع قفل شده است