جمع بندی اوضاع نابسامان جامعه و کارآمد نبودن حکومت اسلامی

تب‌های اولیه

167 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

momi14;1000271 نوشت:
نمی نشیند یا می نشیند؟

می نشیند برادر

با سلام و احترام

momi14;1000262 نوشت:
این شما به ما اعلام میکنید که این نقدها نیازمند اثبات هستند، دقیقا و دقیقا و دقیقا به این معنیست که دارید به ما توصیه میکنید تو چیزی که ازش سر در نمیاریم دخالت نکنیم

انصافا همین مطلبتان را با دقت دوباره بخوانید ببینید یا نقدتان وارد است؟
شماتوقع دارید نقدی که اثبات نشده را بنده بپذیرم؟ اگرنه پس چرا به عدم پذیرش نقدی که اثبات نشده اشکال می گیرید؟
طبیعتا ما که تا به یک مطلب یقینی نرسیم نمی توانیم کسی را زیر سوال ببریم؛ بله اگر بگویید ممکن است رهبری اشتباه کرده باشند ما هم حرفی نداریم،اما اینکه برای اثبات اشتباه رهبری به روی مطلبی دست بگذارید که خود شما قبول دارید اثبات نشده و اثباتش مشکل است آیا پذیرفتنی است؟

این طبیعی است که دیدگاه من نسبت به یک شخص یا مسئول یا دولت از سه حالت خارج نیست، یا من می دانم و با آگاهی نقد می کنم، یا می دانم و با آگاهی اعلام می کنم که اشکالی وارد نیست، یا می گویم نمی دانم! اگر کسی در مسئله ای سر در نیاورد، یا در جلسات خصوصی نبود این که دلیل نمیشود نقدش حقانیت داشته باشد! باید بگوید من نمی دانم، نه اینکه بر اشکالش پافشاری کند!

momi14;1000273 نوشت:
مشکل اینجاست که وقتی میگیم نقد منصفانه، میگید استقبال میکنیم.
وقتی نقد میکنیم، میگید منصفانه نیست!
وقتی میگیم چرا منصفانه نیست؟ میگید چون ما بی اطلاعیم و سردر نمیاریم.
من واقعا نمیدونم نقد منصفانه از نظر شما چه شکلیه؟
مثلا اگه من به یکی از مواضع رهبر انتقاد داشته باشم و به فرض یک به روی بینهایت! درصد نقدم وارد باشه، دقیقا باید چجوری نقد کنم که آخر داستان همه به خوبی و خوشی زندگی کنیم؟

ما الان هم به خوبی و خوشی داریم زندگی می کنیم، مشکلی بین ما نیست.
اما ببینید نقد باید شفاف باشد، مثلا نقدهای جناب خباء را ببینید، طوری نقد می کنند که نه نقد قابل فهم است، نه قابل اثبات است، نقدهای بسیار کلی که شخص نمی فهمد به چه چیز آن باید جواب دهد!
خب اصلا کاری به رهبری و غیر رهبری ندارم، آیا شما این روش بحث در خصوص هر کدام از مسئولین که باشد را می پذیرید؟

باور کنید من با تمام وجود آمده ام که شبهات را رفع کنم، اما شبهه ای نمی بینم!

دوستان می خواهند رهبری را قضاوت کنند بدون نگاه بهشرایط و اقتضائات! خب این نشدنی است، با چنین روشی علی(ع) هم زیر سوال میرود!
مثلا اینکه بدون نگاه به تاریخ و حوادث و شرایط فقط و فقط نگاه کنیم که علی(ع) حکمیت را پذیرفت و به ابوموسی اشعری رضایت داد! خب با این نگاه خُرد رفتار علی(ع) هم زیر سوال می رود! اینگونه نقد کردن که منصفانه نیست!
نقد باید در یک نگرش کلان با در نظر گرفتن شرایط و اقتصائات زمان، وظیفه رهبری، تأثیرگذاری و نقش سایر قوا، درک مصالح عمومی، اهم و مهم کردن ها و مانند آن انجام شود!

الان مثلا آقای خباء می فرمایند:

خباء;1000257 نوشت:
این پیگیری و جدیت جزو وظایف ایشان است لزومی به اوقات تلخی و لحن تند ندارد. به صورت رسمی یک نامه می نویسند و حکم اجرا میشود و الا با متخلفین توسط قوه قضائیه برخورد می شود. روال کارهای قانونی و رسمی اینطوری است. حرف زدن که دردی را دوا نمی کند.

خب انصافا من به ایشان چه جوابی بدهم؟ این نقدها نشان دهنده درک نادرست از مدیریت است! مدیریت به این صورت حتی بر اعضای خانواده هم جواب نمی دهد چه برسد بر یک مملکت!

انصافا کار سختی در پیش دارم!

پذیرفتن نقدی که اثبات نشده؟! من اینجوری گفتم؟ یعنی اینقدر بی منطقم؟ ببخشید. معذرت میخوام.

شما یکم جلو جلو حرکت میکنین. وقتی ما سر این که اصلا میتونیم نقد کنیم یا نه توافق نداشته باشیم، کار به اثبات نقد نمیرسه دیگه. از ابتدای تاپیک تا الان، تازه امروز مشترکا از نقد منصفانه گفتیم، روزای قبل شرایط اینجوری نبود.

خب به نظر شما این نقد باید چطوری اثبات بشه؟ اگه سازمان ها بتونن اثباتش کنن و راهکاری برای رفع نواقص ارائه بدن، که چه عالی. اما اگه نتونن یا نخوان، چاره ای بجز این میمونه که تو فضایی مثل اینجا بحث کنیم و هر فردی دلایل خودش رو برای اثبات یا رد نقد بیان کنه؟

اینکه من گفتم میتونیم تاپیک جدیدی باز کنیم برای وقتیه که اول بتونیم پشت یک میز بشینیم، بعد تازه موضوع نقد رو باز کنیم ببینیم میشه اثباتش کرد یا نه.

اگه از نظر شما هنوز موضوع شفاف نیست، به این دلیله که بالاخره هر کدوم از ما برای رسیدن به این موضعی که الان هستیم، یک مسیری رو طی کردیم، حالا این مسیر درست طی شده یا بی بیراهه کشیده شده رو فعلا کاری ندارم. بالاخره یه مسیری طی شده و ما رو به نتایجی رسونده. حالا ما انتظار داریم طرف مقابل ما هم همون مسیر رو طی کرده باشه، بعد به اختلاف میخوریم که چرا توام به همون نتیجه من نرسیدی؟

اینجا چاره ای نیست جز اینکه هر کدوم از ما این مسیر رو برگردیم تا جایی که همه به یک نقطه برسیم. حالا میتونیم با هم بحث کنیم، خیلی شفاف!

از ابتدای تاپیک، مواضع مختلفی وجود داشت، رد نظام اسلامی، انتقاد به نظام اسلامی، اعتقاد به نظام اسلامی، مردد نسبت به نظام اسلامی ...
خب اینجوری که نمیشه بحث کرد.
اگه برگردید به اولین پستی که من گذاشتم و دوباره مرور کنید، می بینید تمام تلاش من در این بود که همه رو تشویق کنم برگردیم تا به اون نقطه مشترک برسیم.
همه رو هم یه جاهایی تایید میکردم، یه جاهایی نقد، دیگه نمیدونم چقدر موفق بودم، اما تلاشم رو کردم.

در رابطه با نقل قول آخری هم که از جناب خباء داشتین، خب بله، بحث در مورد اینکه رهبری با چه روشی و بنا به چه دلایلی کشور را اداره میکنه و چقدر موفق یا ناموفق بوده، اصلا ساده نیست. ما هم جای ایشون نیستیم که از همه چی سردربیاریم، اما تریبون آزاد حق ماست، نه اینطوری که فقط پشت تریبون وایسیم و حرف بزنیم و بعدم هیچی، شاید یک کودک ایده ای داشته باشه، که به ذهن بزرگ تر ها نرسیده باشه.
و یا شاید یک جوان مسئله رو از زاویه ای نگاه کنه، که پیرترها با همه ی دانش و تجربه ای که دارن، اصلا توانایی نداشته باشن که از اون زاویه نگاه کنن.

بالاخره باید یک ساز و کاری برای تشکیل این تریبون (نه به اون شکل سوری که تا حالا وجود داشته) شکل بگیره و ما هم الان در حال تلاش برای همین کار هستیم. اگه خسته نشده باشید.

[="Times New Roman"][="Black"]یکی از اشتباهاتی که برخی دوستان میکنند این هست که فقط می خواهند یک ایراد کت و کلفت در رهبری پیدا کنند تا دلشان آرام بگیرد.

یک زمانی آقای قلعه نویی پشت سر هم قهرمان میشد

یه عده که بیرون از گود بودن با خودشون گفتند:

یعنی چی ؟ این چه وضعشه این آقا هرسال داره قهرمان میشه ؟

همه ی ما دو سالی سه سالی یه بار قهرمان میشیم

اصلا عرف ما اینه

بعد یه نفر بیاد پشت سر هم قهرمان بشه ؟

نه ما از این قرتی بازی ها نداریم

باید یه جوری جمعش کنیم تا همه گیر نشده

آمدند انواع و اقسام مقالات رو علیه ایشان نوشتند

تمام بردهای ایشان را لوث می کردند و از باخت های ایشان فاجعه می ساختند

لحظه شماری میکردند که یکجا زمین بخورد تا اینها هم یک ضربه سنگین به او بزنند که دیگر بلند نشود

آنها از شخص قلعه نویی بدشان نمی آمد. حتی شاید حسود هم نبودند.

بلکه این میزان موفقیت برای آنها غیر قابل باور و غیر قابل هظم بود

برای همین فکر میکردند حتما دارد از یک حقه ای یا ترفندی استفاده میکند

برای همین یک ایراد از او می گرفتند که تیم های قلعه نویی با ارنج منسوخ شده وارد زمین می شود

ولی نمی دانم چرا با ارنج منسوخ شده همش قهرمان میشد

بعد آمدند گفتند این شخص مافیای فوتبال هست و از قرارداد بازیکنان می دزدد و ....

این مدل افراد برای اینکه خودشان انسان هایی طرفدار اخلاق نشان بدهند

مدام از اخلاق ورزشی های فوت شده صحبت میکردند

می دانستند طرف دیگر زنده نیست که حرفهای اینها را رد کنند و مدام از اخلاق مرحومین میگفتند

که برید از فلان خدابیامرز یاد بگیرید.
و ...

من طرفدار ایشان نیستم و نقد های جدی هم به ایشان دارم ولی این حجم از ناجوانمردی را در حق ایشان دیدم.

در مورد رهبری هم برخی دوستان دارند همین اشتباه را مرتکب می شوند.

مگر می شود یک نفر این همه موفقیت داشته باشد و خودش مقصر نباشد ؟

من توی کتم نمی رود. باید یک ایراد از عملکرد ایشان پیدا کنم و بقیه هم بپذیرند تا من دلم آرام بگیرد.

یعنی تمام ایرادهایی که من از ایشان می گیرم وارد نیست ؟

اصلا خودتان یک ایراد پیشنهاد بدهید که وارد باشد تا من دلم آرام بگیرد

کاش امام خمینی زنده بود این اتفاقات نمی افتاد

آقای خامنه ای چه کردی با امانت امام خمینی ( می داند امام خمینی نیست که نظر خودش را بیان کند )

هییی روزگار

دوستان عزیز، لطفا ابتدا عملکرد رهبری را بررسی کنید و اگر ایرادی یافتید بیان کنید.

نه اینکه اول ایراد را پیدا کنید و بعد بروید ببینید در عملکرد ایشان بوده یا خیر.[/]

Im_Masoud.Freeman;1000303 نوشت:
[=Times New Roman]
دوستان عزیز، لطفا ابتدا عملکرد رهبری را بررسی کنید و اگر ایرادی یافتید بیان کنید.

نه اینکه اول ایراد را پیدا کنید و بعد بروید ببینید در عملکرد ایشان بوده یا خیر.


خب این بستگی داره به اینکه هدف ما از نقد چیه؟ اگه هدف نقد عملکرد کلی نظام باشه، خب میریم یه مشکلی رو ریشه یابی میکنیم، حالا ممکنه به رهبری برسیم، ممکن هم هست نرسیم.
اما اگه هدف نقد عملکرد رهبری باشه، خب مشخصه که کجا باید دنبال ایراد بگردیم.

خود من به سه علت بیشتر به رهبری نقد میکنم:

اول اینکه قبح این موضوع باید شکسته شه و هر چقدر بعضی از عزیزان در برابرش بیشتر مقاومت کنن، فقط انرژی بیشتری ازمون گرفته میشه، هیچ سودی هم نداره.
دوم اینکه خیلی ها با پنهان شدن پشت رهبری، هر کاری دلشون میخواد میکنن (این قسمت خیلی بحث داره)
اما دلیل سوم که اصلی ترین دلیله، اینه که امید ندارم شخصی بجز ایشون کاری انجام بده، به نظرتون این بیشتر انتقاده یا حمایت؟

جمع بندی این سه دلیل برای خودم اینه که در اصل دارم به رهبری کمک میکنم، اگه جلوم گرفته نشه. اگه عمری بود، ان شاءالله بیشتر در این رابطه صحبت میکنم.

momi14;1000311 نوشت:
اول اینکه قبح این موضوع باید شکسته شه و هر چقدر بعضی از عزیزان در برابرش بیشتر مقاومت کنن، فقط انرژی بیشتری ازمون گرفته میشه، هیچ سودی هم نداره.

قبول دارم گاهی برخی پرسش در خصوص رهبری را خط قرمز میدانند اما مشی خود رهبری اینچنین نیست و بارها بر آن تصریح کرده اند؛ اما به هر حال در این موضع تا وقتی کارشناس تاپیک بنده هستم و نقدها مودبانه و بدون غرض ورزی باشد طرح آنها در این تاپیک قبحی ندارد و بنده هرگز کسی را نهی نکرده و بیم نمیدهم

momi14;1000311 نوشت:
دوم اینکه خیلی ها با پنهان شدن پشت رهبری، هر کاری دلشون میخواد میکنن (این قسمت خیلی بحث داره)

منظورتان را متوجه نشدم، این سخن قدری مبهم است؛ اما به هر حال چون مربوط به مسئله ولایت فقیه و عمکرد ولی فقیه نمیشود با طرح تفصیلی آن در این تاپیک موافق نیستم.

momi14;1000311 نوشت:
اما دلیل سوم که اصلی ترین دلیله، اینه که امید ندارم شخصی بجز ایشون کاری انجام بده، به نظرتون این بیشتر انتقاده یا حمایت؟

این دیدگاه، دیدگاه خوبی است، اصلا نگاه در نقد هم اید همین باشد، باید جهت رشد و ارتقاء باشد، نه زمین زدن طرف! بسیاری از نقدهایی که با نگاه های حزبی و جناحی انجام میشود را شما اگر ببینید متوجه میشوید که هدف رشد نیست، اصلا از رشد طرف ناراحت میشوند، هدف پررنگ کردن ناکارآمدی هاست
اما الحمدلله نگرش شما در این خصوص خوب بوده ودر خور تحسین و ستایش است، چنین نگرشی انسان را از تعصب و بی انصافی باز داشته و نیت انسان را متمرکز بر کمک و یاری می کند همانطور که خودتان هم فرموده اید:

momi14;1000311 نوشت:
در اصل دارم به رهبری کمک میکنم

مسلم;1000288 نوشت:

الان مثلا آقای خباء می فرمایند:

خب انصافا من به ایشان چه جوابی بدهم؟ این نقدها نشان دهنده درک نادرست از مدیریت است! مدیریت به این صورت حتی بر اعضای خانواده هم جواب نمی دهد چه برسد بر یک مملکت!

جناب مسلم بزرگوار

وظایف و اختیارات رهبری جزو قوانین کشور است و هر قانونی الزام آور است و ضمانت اجرایی دارد.

قیاس کردن قانون و مملکت با خانواده قیاس باطلی است.

تصور کنید رهبری بخواهد برای وظایفش به این و آن التماس کند و با تندی و لحن آنچنانی به مقصود برسد....

از قدیم هم گفته اند مملکت قانون دارد و قانون هم حسات و کتاب و رویه دارد.

بله من مخالف صحبت کردن و گفتگو و نصیحت پدرانه رهبری با شخصیت ها و قوای تحت امرشان نیستم.

اتفاقا لازم است ابتدا با زبان یا یک نامه رسمی مسئله پیگیری شود. اما وقتی کسی گوش شنوا ندارد باید طبق قانون از ضمانت اجرابی و پشتوانه قانونی استفاده کرد. ( تازه اینجا هم من انتقاد دارم اگر نقدهای رهبری فقط از نوع مطالبه از شخص باشد. اتفاقا تا زمینه اصلاح قوانین ایجاد نشود شما هزار بار بگو به وضع مردم برسید، اثر خاصی ندارد. همین اثری که از این دولت به آن دولت اتفاق می افتد. اگر رهبری انتقاد هم دارند به نظرم انتقاد به برنامه باشد نه مطالبه. رهبری مطالبه دارند که آن هم فقط در حد حرف امکان اجرا دارد. مثلا رهبری می گویند به وضع مردم برسید و این را از ابتدا تکرار کردند. )

به نظرم این صحیت هایی که شما می گویید درباره نقد رهبری و جلسات خصوصی بیشتر توصیه های ایشان نسبت به بهبود وضعیت اقتصاد و مردم است و جزو وظایف قانونی ایشان نیست به همین خاطر است که در جلسات خصوصی نقد می کنند و به حرف اکتفا کرده اند.

بخشی هم به این خاطر است که ایشان می دانند پیشرفت چندانی در پیاده شدن و رسیدن به سیاست های کلی نظام انجام نشده است و مدام این را به مسئولین گوشزد می کنند.

در واقع سیاست های کلی نظام تنها چند خط سیاه روی برگه ای سفید بودند که در این چند سال ثمره خاصی نداشتند فقط مثل یک سخنرانی خوشکل با کلی حرفهای کلی زیبا بوده است و رهبری جز اینکه بگویند بروید اینها را اجرا کنید کار دیگری انجام نداده اند. ( البته اینها را که می گویم نه از باب این است که من در کنار رهبری زندگی می کنم. از این باب است که ثمره ای از این سیاست ها ندیده ام بلکه مفسده دیدم. )

نکته :
این حرفها را که می زنم خودم قلبا ناراحتم. رهبری برای من عزیز است و قطعا از روی عمد چنین عملکردی نداشتند. به همین خاطر تاکیدم نقد به برنامه بود نه شخصیت. این تنها تشخیص من است که ایشان باید عملکردی متفاوت می داشتند تا از سیاست های کلی ثمره می گرفتند و کلی پول بیت المال هدر نمی رفت.
قبلا ( در تاپیک همجوار ) گفتم رهبری از حیث تقوا و شخصیت تنها امید انتهایی ما در این مملکت است. اگر امثال من نقد می کند برای آگاهی بخشی و باز کردن فضای جدیدی از نقد است. و الا قبلا هم گفتم ورود کردن به این مسائل صورت خوشی ندارد و اصلا در این فضایی که ظرفیتی وجود ندارد و هر نقدی را حمل بر حمله به شخص می دانند و تصور می کنند ما آمدیم عقده هایمان را بر سر رهبری خالی کنیم واقعا نقد کردن سخت است و انگیزه ای برای نقد نیست.
این انتقادات اگر برای رهبری هست برای دیگران صد برابر بیشتر است.

خباء;1000366 نوشت:
این حرفها را که می زنم خودم قلبا ناراحتم. رهبری برای من عزیز است و قطعا از روی عمد چنین عملکردی نداشتند. به همین خاطر تاکیدم نقد به برنامه بود نه شخصیت. این تنها تشخیص من است که ایشان باید عملکردی متفاوت می داشتند تا از سیاست های کلی ثمره می گرفتند و کلی پول بیت المال هدر نمی رفت.
قبلا ( در تاپیک همجوار ) گفتم رهبری از حیث تقوا و شخصیت تنها امید انتهایی ما در این مملکت است. اگر امثال من نقد می کند برای آگاهی بخشی و باز کردن فضای جدیدی از نقد است. و الا قبلا هم گفتم ورود کردن به این مسائل صورت خوشی ندارد و اصلا در این فضایی که ظرفیتی وجود ندارد و هر نقدی را حمل بر حمله به شخص می دانند و تصور می کنند ما آمدیم عقده هایمان را بر سر رهبری خالی کنیم واقعا نقد کردن سخت است و انگیزه ای برای نقد نیست.

@};-@};-@};-

خباء;1000366 نوشت:
وظایف و اختیارات رهبری جزو قوانین کشور است و هر قانونی الزام آور است و ضمانت اجرایی دارد.
قیاس کردن قانون و مملکت با خانواده قیاس باطلی است.
تصور کنید رهبری بخواهد برای وظایفش به این و آن التماس کند و با تندی و لحن آنچنانی به مقصود برسد....
از قدیم هم گفته اند مملکت قانون دارد و قانون هم حسات و کتاب و رویه دارد.
بله من مخالف صحبت کردن و گفتگو و نصیحت پدرانه رهبری با شخصیت ها و قوای تحت امرشان نیستم.
اتفاقا لازم است ابتدا با زبان یا یک نامه رسمی مسئله پیگیری شود. اما وقتی کسی گوش شنوا ندارد باید طبق قانون از ضمانت اجرابی و پشتوانه قانونی استفاده کرد.

ببینید جناب خباء عزیز همانطور که اشاره فرمودید نوع عملکرد رهبری بستگی به ده ها فاکتور و شاخصه دارد، بستگی به خود آن موضوع دارد، بستگی به شرایط دارد، بستگی به میزان همراهی مردم و مسئولین با ایشان دارد، بستگی دارد به اینکه کدام طرف قضیه اهم باشد و...؛ بله یک وقت یک خط قرمزی است که واقعا نظام را به خطر می اندازد و از مسیر خارج می سازد خب رهبری اینجا با کسی شوخی ندارد و زیر بار نمیرود، مثل تقاضای ابطال انتخابات در سال 88 یا ماجرای ارتباط با آمریکا و مانند آن
اما یک وقت مسئله اینچنین نیست، اگرچه آسیب زا است اما یا مصلحت مهمتری در برابر آن است، مثلا پای تجربه و رشد مردم است همانطور که امام(ره) مدتی رابا بنی صدر کنار آمد...، یا مثلا مسئله ای است که عمده مردم و مسئولین نظری مخالف نظر رهبری دارند و اگرچه مضر است اما منجر به آسیب اساسی به نظام نمیشود، اما ایستادگی رهبری و مخالفت با نظر اکثریت مفسده بیشتری دارد، یا مسائلی مانند آن.

مدیریت یک جامعه با علایق و سلایق مختلف(نه غیر اسلامی) در سطح کلان واقعا دشوار است، به همین خاطر ترسیم نوع رفتار رهبری به صورت کلی هم دشوار است، من نمیتوانم یک الگو ارائه بدهم و بگویم رهبری در قالب آن و اینگونه رفتار می کنند، هم داشته ایم که در برخی مواضع کوتاه آمده اند، هم داشته ایم کوتاه نیامده اند، هم داشته ایم اصلاح کرده اند، و...

به همین خاطر می گویم نقدهای کلی که مثلا چرا رهبری مصوبات مجمع تشخیص مصلحت را می پذیرند و مانند آن را واقعا نمیشود در موردشان بحث کرد چون کلی هستند.
مثلا من وقتی بگویم مجلس ما مصوبات خوبی را تصویب نمی کنند خب این اصلا قابل بحث نیست، نه قابل اثبات است و نه قابل رد، چون یک ادعای کلی است که نمیشود در خصوص آن قضاوت کرد مگر آنکه تک تک مصئبات به بحث گذاشته شود وسپس با نگاه آماری به آ نگاه شود که زمان بسیار طولانی ای می طلبد! بنابراین باید بگویم مثلا در مورد فلان مصوبه چرا چنین چیزی را تصویب کردند، در این صورت است که می توان موضوع را با شرایط سنجید و نظر داد. به همین خاطر تأکید دارم که نقد مورد نظر و ابهامات دوستان باید جزئی و مصداقی باشد.

نقد جزئی یعنی دست بگذارید روی یک شاخصه معین، روی تأیید یک مصوبه مشخص، یا یک رفتار خاص و بگویید چرا رهبری چنین کرد تا بتوان در خصوص آن بحث کرد، وگرنه این تاپیک 10 صفحه دیگر هم برود جلو میگویم بنده باز هم مجبور هستم بگویم هیچ کدام از نقدهای شما قابل بحث و بررسی نیست. و برخی از دوستان گمان کنند که بنده با نگاه نقادانه مخالفم! یا روی شخص خاصی تعصب دارم!

مسلم;1000431 نوشت:
@};-@};-@};-

ببینید جناب خباء عزیز همانطور که اشاره فرمودید نوع عملکرد رهبری بستگی به ده ها فاکتور و شاخصه دارد، بستگی به خود آن موضوع دارد، بستگی به شرایط دارد، بستگی به میزان همراهی مردم و مسئولین با ایشان دارد، بستگی دارد به اینکه کدام طرف قضیه اهم باشد و...؛ بله یک وقت یک خط قرمزی است که واقعا نظام را به خطر می اندازد و از مسیر خارج می سازد خب رهبری اینجا با کسی شوخی ندارد و زیر بار نمیرود، مثل تقاضای ابطال انتخابات در سال 88 یا ماجرای ارتباط با آمریکا و مانند آن
اما یک وقت مسئله اینچنین نیست، اگرچه آسیب زا است اما یا مصلحت مهمتری در برابر آن است، مثلا پای تجربه و رشد مردم است همانطور که امام(ره) مدتی رابا بنی صدر کنار آمد...، یا مثلا مسئله ای است که عمده مردم و مسئولین نظری مخالف نظر رهبری دارند و اگرچه مضر است اما منجر به آسیب اساسی به نظام نمیشود، اما ایستادگی رهبری و مخالفت با نظر اکثریت مفسده بیشتری دارد، یا مسائلی مانند آن.

مدیریت یک جامعه با علایق و سلایق مختلف(نه غیر اسلامی) در سطح کلان واقعا دشوار است، به همین خاطر ترسیم نوع رفتار رهبری به صورت کلی هم دشوار است، من نمیتوانم یک الگو ارائه بدهم و بگویم رهبری در قالب آن و اینگونه رفتار می کنند، هم داشته ایم که در برخی مواضع کوتاه آمده اند، هم داشته ایم کوتاه نیامده اند، هم داشته ایم اصلاح کرده اند، و...

به همین خاطر می گویم نقدهای کلی که مثلا چرا رهبری مصوبات مجمع تشخیص مصلحت را می پذیرند و مانند آن را واقعا نمیشود در موردشان بحث کرد چون کلی هستند.
مثلا من وقتی بگویم مجلس ما مصوبات خوبی را تصویب نمی کنند خب این اصلا قابل بحث نیست، نه قابل اثبات است و نه قابل رد، چون یک ادعای کلی است که نمیشود در خصوص آن قضاوت کرد مگر آنکه تک تک مصئبات به بحث گذاشته شود وسپس با نگاه آماری به آ نگاه شود که زمان بسیار طولانی ای می طلبد! بنابراین باید بگویم مثلا در مورد فلان مصوبه چرا چنین چیزی را تصویب کردند، در این صورت است که می توان موضوع را با شرایط سنجید و نظر داد. به همین خاطر تأکید دارم که نقد مورد نظر و ابهامات دوستان باید جزئی و مصداقی باشد.

نقد جزئی یعنی دست بگذارید روی یک شاخصه معین، روی تأیید یک مصوبه مشخص، یا یک رفتار خاص و بگویید چرا رهبری چنین کرد تا بتوان در خصوص آن بحث کرد، وگرنه این تاپیک 10 صفحه دیگر هم برود جلو میگویم بنده باز هم مجبور هستم بگویم هیچ کدام از نقدهای شما قابل بحث و بررسی نیست. و برخی از دوستان گمان کنند که بنده با نگاه نقادانه مخالفم! یا روی شخص خاصی تعصب دارم!

ببنید بزرگوار
نمیدانم رهبری چه تصوری از عملکرد خویش دارند
اما نباید بگذارند ریل انقلاب کج شود.
ریل انقلاب باید در راستای سیاستهای کلی نظام پیش برود.
اما رهبری نتوانستند موفقیت خوبی در این زمینه کسب کنند.
یکی از علل اصلی جلسات رهبری چه خصوصی و چه عمومی برای عملی کردن و پیاده کردن همین سیاستهای کلی است.
اینکه می بینید رهبری نسبت به تخلف بانکها میگویند غلط میکنند
یا مطالباتی درباره کاهش تورم و گرانی از سیستم بانکی دارند
یا نسبت به حقوق های نجومی صحبت میکنند
اگر نگوییم همه بخشی از اینها به این خاطر است که می بینند نتوانستند سیاستهای کلی نظام را درست پیش ببرند.
به همین جهت میگویم نظام بعد از 40 سال نتوانسته است جلوی اجحاف و ظلم در حق توده مردم را بگیرد.
درست است رهبری تلاش هایی در حد مطالبه داشته اند مثلا نام گذاری سالها
یا سیاستهای اقتصاد مقاومتی و مانند آن...
اما به هر حال ناموفق بودند. هر دولتی که آمد سیستم بانکی دلال بازی کرد و تولید تو سری خور و وابسته باقی ماند.
تصور نکنید رهبری وقتی جلسات میگذارند فقط من باب دلسوزی و وظیفه ای خارج از وظایف قانونی ایشان است.
خیر ایشان میخواهند سیاستهایی که موظف هستند درست تعیین کنند و بر حسن اجرای آن نظارت کنند، پیاده شود و به ثمر بنشیند.
به هر حال من آن قدر به خودم اطمینان دارم که اگر من اختیارات رهبری را داشتم نه تنها وضع بدتر نمیشد بلکه بهتر میشد.
گاهی اوقات مسائل آن قدر که فکر میکنید پیچیده نیست.
یک برنامه اقتصادی در تلویزیون چند سال پیش بود و کارشناس از یکی از اقتصاد دان های مطرح غربی نقل کرد که به ایشان زنگ زده بود و نسبت به وضع اقتصادی مملکت و راه کارشان سوال پرسیده بود.
من الان صحبتها رو دقیق یادم نیست اما آن اقتصاد دان گفته بود که این کار راه کار پیچیده ای ندارد و در چند جمله همه فاکتور های لازم را گفت و مثال هم زده بود به فلان کشور غرب آسیا که این روش را عمل کرده و موفق شده ....
به نظر من اصل انتقاد بنده کاملا شفاف است و لازم هم نیست جزئی باشد.
بله میتوانم جزئی بگویم ولی لازم نیست.
و شما هم مختارید تصور کنید نقد من کلی گویی بود.

خباء;1000434 نوشت:
نباید بگذارند ریل انقلاب کج شود.
ریل انقلاب باید در راستای سیاستهای کلی نظام پیش برود.
اما رهبری نتوانستند موفقیت خوبی در این زمینه کسب کنند.
یکی از علل اصلی جلسات رهبری چه خصوصی و چه عمومی برای عملی کردن و پیاده کردن همین سیاستهای کلی است.
اینکه می بینید رهبری نسبت به تخلف بانکها میگویند غلط میکنند
یا مطالباتی درباره کاهش تورم و گرانی از سیستم بانکی دارند
یا نسبت به حقوق های نجومی صحبت میکنند
اگر نگوییم همه بخشی از اینها به این خاطر است که می بینند نتوانستند سیاستهای کلی نظام را درست پیش ببرند.
به همین جهت میگویم نظام بعد از 40 سال نتوانسته است جلوی اجحاف و ظلم در حق توده مردم را بگیرد.

ببینید شما چند چیز را توجه بفرمایید:

اول: مسیر کلان و سیاست های کلی انقلاب اسلامی هرگز دچار انحراف نشده است، آنچه که در سیاست های کلان انقلاب و رویکردها و مواضع سیاسی کلان کشور بر عهده رهبری است همچنان حفظ شده است؛ اینکه مثلا برخی در دستگاه ها اختلاس می کنند و توم افزایش یافته و برخی حقوق نجومی گرفته اند و مانند آن اگرچه از سوی رهبری پیگیری میشود اما هرگز در حیطه سیاست های کلان تعریف نمیشود.

دوم: این توقع که مملکتی در طول چهل سال پس از انقلابش با این همه کارشکنی داخلی و خارجی و مانع تراشی های نظامی، اقتصادی، و رسانه ای درگیر مشکلات نباشد توقع درستی نیست و با وجود این مشکلات نمی توان رهبر و حاکم آن جامعه را مقصر دانست.
باید از هر کسی متناسب با مسئولیتش توقع داشت، هر کسی را باید متناسب با مسئولیتش نقد کرد، پیش از نقد رهبری باید دید او مسئولیتش چیست و با چه شرایطی روبروست.
بالاخره مسئول ناکارآمد و منحرف و حرام خور هم در کشور داریم، اما آیا میشود گناه وجود آنها را به پای رهبری نوشت؟! اینکه فلان مدیر کل در فلان استان پرونده سازی می کند و به بیت المال دست اندازی کرده را اگر رهبری بخواهد کشف کند و او را کنار بگذارد تمام وقتش را باید برای آن بگذارد، تازه اگر در نهایت متوجه شود! با توجه به این پرونده سازی ها و جعل اسناد!
باز هم مجددا تکرار می کنم، شما نمی توانید بدون دخالت اقتضائات زمانه رفتار یک رهبر را قضاوت کنید، وگرنه در اینکه چرا پیامبر(ص) خالد بن ولید، و امام علی(ع) اشعث را برای مسئولیت هایی برگزیدند خواهید ماند!

مسیر کلان انقلاب اسلامی، مواضع بین المللی کلان جمهوری اسلامی ، نفوذ و اقتدار بین امللی، نفوذ برون مرزی و سرکوب داعش، عدم مذاکره با آمریکا، حفظ رویکرد استکبار ستیزی و به رسمیت نشناختن اسرائیل، و مانند، اینها ذره ای انحراف نداشته است، مواضع کلان یعنی این! توقع اینکه رهبری مراقب باشد مسئولین دزدی نکنند و تورم بالا و پایین نرود و اینها توقعات درستی نیست.

خباء;1000434 نوشت:
به هر حال من آن قدر به خودم اطمینان دارم که اگر من اختیارات رهبری را داشتم نه تنها وضع بدتر نمیشد بلکه بهتر میشد.

و بنده یقین دارم کسی را در تمام ایران نداریم که بتواند عملکرد بهتری نسبت به ایشان داشته باشد.

مسلم;1000456 نوشت:
ببینید شما چند چیز را توجه بفرمایید:

اول: مسیر کلان و سیاست های کلی انقلاب اسلامی هرگز دچار انحراف نشده است، آنچه که در سیاست های کلان انقلاب و رویکردها و مواضع سیاسی کلان کشور بر عهده رهبری است همچنان حفظ شده است؛ اینکه مثلا برخی در دستگاه ها اختلاس می کنند و توم افزایش یافته و برخی حقوق نجومی گرفته اند و مانند آن اگرچه از سوی رهبری پیگیری میشود اما هرگز در حیطه سیاست های کلان تعریف نمیشود.

دوم: این توقع که مملکتی در طول چهل سال پس از انقلابش با این همه کارشکنی داخلی و خارجی و مانع تراشی های نظامی، اقتصادی، و رسانه ای درگیر مشکلات نباشد توقع درستی نیست و با وجود این مشکلات نمی توان رهبر و حاکم آن جامعه را مقصر دانست.
باید از هر کسی متناسب با مسئولیتش توقع داشت، هر کسی را باید متناسب با مسئولیتش نقد کرد، پیش از نقد رهبری باید دید او مسئولیتش چیست و با چه شرایطی روبروست.
بالاخره مسئول ناکارآمد و منحرف و حرام خور هم در کشور داریم، اما آیا میشود گناه وجود آنها را به پای رهبری نوشت؟! اینکه فلان مدیر کل در فلان استان پرونده سازی می کند و به بیت المال دست اندازی کرده را اگر رهبری بخواهد کشف کند و او را کنار بگذارد تمام وقتش را باید برای آن بگذارد، تازه اگر در نهایت متوجه شود! با توجه به این پرونده سازی ها و جعل اسناد!
باز هم مجددا تکرار می کنم، شما نمی توانید بدون دخالت اقتضائات زمانه رفتار یک رهبر را قضاوت کنید، وگرنه در اینکه چرا پیامبر(ص) خالد بن ولید، و امام علی(ع) اشعث را برای مسئولیت هایی برگزیدند خواهید ماند!

مسیر کلان انقلاب اسلامی، مواضع بین المللی کلان جمهوری اسلامی ، نفوذ و اقتدار بین امللی، نفوذ برون مرزی و سرکوب داعش، عدم مذاکره با آمریکا، حفظ رویکرد استکبار ستیزی و به رسمیت نشناختن اسرائیل، و مانند، اینها ذره ای انحراف نداشته است، مواضع کلان یعنی این! توقع اینکه رهبری مراقب باشد مسئولین دزدی نکنند و تورم بالا و پایین نرود و اینها توقعات درستی نیست.

و بنده یقین دارم کسی را در تمام ایران نداریم که بتواند عملکرد بهتری نسبت به ایشان داشته باشد.

مسلم بزرگوار

ذهن شما دارد بنا به تاریخچه ذهنی تان به جاده ای قدم میگذارد که ارتباطی با مقصودم ندارد.
الان شما بیش از آنکه به سیاستهای کلی نظام اشاره کنید طوری فضا را ترسیم میکنید که رهبری باید برود مفسدان اقتصادی و دزد ها را پیدا کند و مقابله کند...

از برخی صحبتهای شما به نظر می رسد آگاهی لازم درباره سیاستهای کلی را ندارید.
قوانین مجلس همگی باید در راستای سیاستهای کلی باشد و الا رد میشوند.
رهبری وظیفه دارد روند قانون گذاری کشور را در نظر داشته باشد تا چیزی بر خلاف سیاستهای کلی تصویب نشود.
از طرفی باید سیاستهای درستی را تعیین کند.
طبق فرموده خود رهبری مهم ترین وظیفه رهبر همین است.
البته همین هم که مجمع عهده دار مسئولیت شدند توسط خود رهبری بود و الا مجبور به این کار نبوده و نیستند.
لذا مسئولیت اصلی در همه موارد متوجه ایشان هم هست.

مسلم;1000456 نوشت:

مسیر کلان انقلاب اسلامی، مواضع بین المللی کلان جمهوری اسلامی ، نفوذ و اقتدار بین امللی، نفوذ برون مرزی و سرکوب داعش، عدم مذاکره با آمریکا، حفظ رویکرد استکبار ستیزی و به رسمیت نشناختن اسرائیل، و مانند، اینها ذره ای انحراف نداشته است، مواضع کلان یعنی این! توقع اینکه رهبری مراقب باشد مسئولین دزدی نکنند و تورم بالا و پایین نرود و اینها توقعات درستی نیست.

[/]

به نظرم این بخش از کلام شما از سر نا آگاهی و بنا به همان تاریخچه ذهنی است که برایتان ساخته اند.
شما خودتان کلاهتان را قاضی کنید
وقتی قوانین باید توسط رهبری نظارت شوند تا بر خلاف سیاستهای کلی نظام نباشند
این حرفهای شما چه ارتباطی با صحیت من دارد؟!
مثلا اگر مجلس فلان قانون حالا چه fatf باشد و چه هر قانون اقتصادی و بانکی و پولی و اجتماعی و سیاسی و ...
رهبری وظیفه دارد آنهایی که خلاف سیاستهای کلی است را رد کند.
تعیین این سیاستها و نظارت بر آن بر عهده رهبری و مجمع تشخیص است.

خباء;1000434 نوشت:

به هر حال من آن قدر به خودم اطمینان دارم که اگر من اختیارات رهبری را داشتم نه تنها وضع بدتر نمیشد بلکه بهتر میشد.

اینکه اینطور با اطمینان از توانایی خودتون گفتید، خیلی شهامت میخواد، خیلی عالی بود. فقط بدونید که خیلی سخته که بتونید ثابت کنید این گفته تونو. در واقع واکنش جناب مسلم را ببینید!

خباء;1000434 نوشت:
گاهی اوقات مسائل آن قدر که فکر میکنید پیچیده نیست.

بله. بعضی از مسائل خیلی پیچیده نیست. البته فقط بعضی هاش.

مسلم;1000456 نوشت:
این توقع که مملکتی در طول چهل سال پس از انقلابش با این همه کارشکنی داخلی و خارجی و مانع تراشی های نظامی، اقتصادی، و رسانه ای درگیر مشکلات نباشد توقع درستی نیست و با وجود این مشکلات نمی توان رهبر و حاکم آن جامعه را مقصر دانست.
باید از هر کسی متناسب با مسئولیتش توقع داشت، هر کسی را باید متناسب با مسئولیتش نقد کرد، پیش از نقد رهبری باید دید او مسئولیتش چیست و با چه شرایطی روبروست.
بالاخره مسئول ناکارآمد و منحرف و حرام خور هم در کشور داریم، اما آیا میشود گناه وجود آنها را به پای رهبری نوشت؟! اینکه فلان مدیر کل در فلان استان پرونده سازی می کند و به بیت المال دست اندازی کرده را اگر رهبری بخواهد کشف کند و او را کنار بگذارد تمام وقتش را باید برای آن بگذارد، تازه اگر در نهایت متوجه شود! با توجه به این پرونده سازی ها و جعل اسناد!

به نکته خوبی اشاره کردید، این که آیا میشه گناه یک مسوول رو به پای رهبر نوشت یا نه، جای بحث داره. در بعضی مواقع، بله میشه.
حرف من این نسیت که کارشکنی شده یا نه، حرف من اینه که میشد جلوی خیلی از این کارشکنی ها رو گرفت. حالا اینکه چرا گرفته نشد، به نظرم موضوع اصلی بحث ماست.

خباء;1000495 نوشت:
مثلا اگر مجلس فلان قانون حالا چه fatf باشد و چه هر قانون اقتصادی و بانکی و پولی و اجتماعی و سیاسی و ...
رهبری وظیفه دارد آنهایی که خلاف سیاستهای کلی است را رد کند.

من اینجا با شما مخالفم. مسوولیت تصویب قوانین مجلس، به عهده ی اونیه که نماینده مجلس رو انتخاب کرده.

momi14;1000503 نوشت:
من اینجا با شما مخالفم. مسوولیت تصویب قوانین مجلس، به عهده ی اونیه که نماینده مجلس رو انتخاب کرده.

نکته اول
وقتی من میگویم فلانی مسئول است مقصودم این نیست که دیگران مسئول نیستند.
مثلا شورای نگهبان چند عضو دارد
مجلس شورا و خبرکان چند عضو دارد
نمیتوان گفت فقط یک نفر مسئول است.

نکته دوم
بزرگوار طبق قانون بودجه کشور و قوانین کشور باید در راستای سیاستهای کلی نظام باشد و پیش از تصویب باید با مجمع تشخیص مصلحت هماهنگ بشود.
الان وظیفه هماهنگی این امور توسط لاریجانی رئیس مجلس انجام میشود.
مثلا همین fatf را در نظر بگیرید توجه فرمودید لاریجانی از رهبری کسب تکلیف کرد و نامه که از طرف رهبری بود را در مجلس خواند.
تا به حال برایتان سوال نشده چرا این اتفاق افتاد؟
چون قوانین کشور باید منطبق بر سیاستهای کلی باشد.
اگر چه خبرهای متفاوتی از نظر رهبری نقل شده است
برخی میگویند رهبری گفته من به جمع بندی نرسیدم و نظر خاصی ندارم
برخی میگویند رهبری فقط با بررسی موافق بود و لاریجانی طوری گفت که سوء برداشت شد و خیلی ها فریب خوردند.

اما بحث من این نیست که بیاییم درباره fatf صحبت کنیم.
بحث درباره وظایف رهبری در سیستم اداره کشور است.

momi14;1000502 نوشت:

به نکته خوبی اشاره کردید، این که آیا میشه گناه یک مسوول رو به پای رهبر نوشت یا نه، جای بحث داره. در بعضی مواقع، بله میشه.
.


بزرگوار من با این نگاه که در نقد برنامه و مدیریت اشخاص، حرف از گناه بزنیم و یا دنبال مقصر بگردیم مخالفم. ( شاید مقصودتان این نیست و من اشتباه برداشت کردم )
من اصلا زاویه دیدم جور دیگری است.
من اگر خود را مدیر جایی تصور میکنم به این نگاه میکنم که کجای برنامه و رفتار مشکل دارد و آن را آشکار کرده و اقدام به رفعش میکنم.
اصلا به این کارندارم که مثلا کسی را متهم به گناه کنم یا بگویم ارجاعت میدهم به قوه قضاییه تا گوشمالی ات بدهند.
من همیشه سعی میکنم در این موارد از این نوع نگاه فاصله بگیرم.
نمیخواهم بگویم قوه قضاییه نباید باشد میخواهم بگویم نگاه من به برنامه ها و رویکردها است نه اشخاص.
برخورد قضائی یک ابزار است ولی ابزار اصلی ابزار مدیریتی است.

خباء;1000517 نوشت:
همین fatf را در نظر بگیرید توجه فرمودید لاریجانی از رهبری کسب تکلیف کرد و نامه که از طرف رهبری بود را در مجلس خواند.
تا به حال برایتان سوال نشده چرا این اتفاق افتاد؟

راستش من مدتی هست که دیگه پیگیری نمیکنم این اخبار رو، از چند و چونش خبر ندارم. نمیتونم چیزی بگم.

خباء;1000524 نوشت:
بزرگوار من با این نگاه که در نقد برنامه و مدیریت اشخاص، حرف از گناه بزنیم و یا دنبال مقصر بگردیم مخالفم. ( شاید مقصودتان این نیست و من اشتباه برداشت کردم )

در حقیقت من یه جوری نوشتم که بد برداشت بشه، اصلا حواسم به جمله ای که نوشتم نبود.
نگاه باید به رویکرد ها باشه. حق با شماست.

مسلم;1000456 نوشت:

مسیر کلان و سیاست های کلی انقلاب اسلامی هرگز دچار انحراف نشده است،

سلام و عرض ادب

شهید بهشتی در یکی از سخنان خود این چنین فرموده بود:
هر وقت دیدید خدای ناکرده خط مدیریت مملکت به سمت سردمداران حکومت کننده جدای مردم، تافته های جدابافته، پرتوقع، پرافاده و بی کار و بی ثمر حرکت می کند، بدانید که انقلاب منحرف شده است.

برادر گرامی

مسیر عباسیان نیز هیچ گاه منحرف نشد

«الرضا من آل محمد»

تمام هم و غم عباسیان در حرف همین بود !

اما آنچه مهم است عملکرد است ،

نه شعار و حرف!

در پناه حق تعالی

شروحیل;1000641 نوشت:
سلام و عرض ادب

شهید بهشتی در یکی از سخنان خود این چنین فرموده بود:
هر وقت دیدید خدای ناکرده خط مدیریت مملکت به سمت سردمداران حکومت کننده جدای مردم، تافته های جدابافته، پرتوقع، پرافاده و بی کار و بی ثمر حرکت می کند، بدانید که انقلاب منحرف شده است.

کلا شهید بهشتی خیلی چیزها گفت که الان صداش در نیاد بهتره، چون بعدش یه چیزهایی زیر سوال میره و برای بعضی ها بد میشه.

خباء;1000494 نوشت:
از برخی صحبتهای شما به نظر می رسد آگاهی لازم درباره سیاستهای کلی را ندارید.
قوانین مجلس همگی باید در راستای سیاستهای کلی باشد و الا رد میشوند.

خباء;1000494 نوشت:
رهبری وظیفه دارد روند قانون گذاری کشور را در نظر داشته باشد تا چیزی بر خلاف سیاستهای کلی تصویب نشود.

خباء;1000495 نوشت:
شما خودتان کلاهتان را قاضی کنید
وقتی قوانین باید توسط رهبری نظارت شوند تا بر خلاف سیاستهای کلی نظام نباشند
این حرفهای شما چه ارتباطی با صحیت من دارد؟!
مثلا اگر مجلس فلان قانون حالا چه fatf باشد و چه هر قانون اقتصادی و بانکی و پولی و اجتماعی و سیاسی و ...
رهبری وظیفه دارد آنهایی که خلاف سیاستهای کلی است را رد کند.
تعیین این سیاستها و نظارت بر آن بر عهده رهبری و مجمع تشخیص است.

شما می فرمایید بنده اطلاعات لازم در خصوص سیاست های کلی و وظیفه رهبری را ندارم، اما اعتقاد بنده خلاف فرمایش ماست
اینکه گمان کنید رهبری تک تک مصوبات مجلس را باید نظارت کرده و تأیید کند نشان می دهد برخلاف آنچه را که بنده را به آن توصیف می کنید شما از وظائف مسئولین در قانون اساسی آگاهی اندکی دارید یا توجه لازم را مبذول نمی فرمایید.
اگر قرار باشد رهبری بر همه مصوبات نظارت کنند پس فلسفه وجودی شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت چیست؟ کار دوباره کاری چرا؟ مستقیم تمام مصوبات را می دادند به رهبری تا ابراز نظر کند! مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت که بازیچه و فقط یک چیز صوری نیستند! وظیفه ای که در تمام کشورها دارند اینجا در ایران هم دارند.

امام خمینی(ره) در مورد بنی صدر فرمودند من او را از ابتدا می شناختم، اما با تأیید صلاحیت ایشان مخالفت نکردند، با انتخاب ایشان هم مخالفت نکردند، حتی تنفیذ هم کردند، و تا مجلس به عدم صلاحیت او رأی نداد خودشان بنی صدر را کنار نگذاشتند؛ باید به مسئولین در حیطه وظائفشان احترام گذاشت! وگرنه اینکه مسئولین در تمام پست ها مطیع تامّ فرامین مستقیم وجزئی رهبری باشند که انگار رهبری تمام مسئولیت ها را بر عهده دارد! اصلا فلسفه دخالت نظر مردم زیر سوال می رود!
اینکه مردم مسئولین را انتخاب کنند اما رهبری جزء به جزء به منتخب آنها بگوید چه بکند و چه نکند خب مردم می گویند این چه کاری است؟ رهبری خودش یک مسئول را انتخاب کند! ما را چرا بازیچه می کنید؟!

آنچه که مجلس تصویب کند و شورای نگهبان تأیید کند تقریبا محال است رهبری با آن مخالفت کنند مگر آنکه یک خطر عظیمی باشد که ارکان نظام را به خطر اندازد!
اما مسائلی مانند برجام یا همین fatf که در خصوص آن در بین نخبگان جامعه اختلاف نظر هست رهبری آن را بر عهده مسئولین می گذارند، این مایه رشد جامعه و بلوغ سیاسی یک مملکت است.

شروحیل;1000641 نوشت:
شهید بهشتی در یکی از سخنان خود این چنین فرموده بود:
هر وقت دیدید خدای ناکرده خط مدیریت مملکت به سمت سردمداران حکومت کننده جدای مردم، تافته های جدابافته، پرتوقع، پرافاده و بی کار و بی ثمر حرکت می کند، بدانید که انقلاب منحرف شده است.

سخنان شهید بهشتی(ره) سخنان بسیار درستی است، اما گاهی بد معنا شده و از آنها سوء استفاده میشود؛ قطعا اگر شهید بهشتی(ره) هم امروز زنده میبودند نمی گفتند این انقلاب منحرف شده یا مقام معظم رهبری کوتاهی کرده است...
خطری که شهید بهشتی(ره) می گویند خطری نیست که موقتی باشد، بلکه این خطر آن موقعی است که تمام سردمداران به سمت ثروت رفته و از مردم جدا شوند، مثل دوران پهلوی؛ نه اینکه حالا مثلا یک نفر میلیاردر است به عنوان فلان مسئول انتخاب شده 4 سال دیگر ممکن است کسی بیاید که زاهدترین مردم باشد... این فراز و نشیب ها که انحراف در اصل انقلاب نیست!
ما می بینیم که مقام معظم رهبری به لحاظ پاکدستی و به لحاظ ساده زیستی مورد تأیید موافقان و مخالفان است و بارها مخالفت خود را با این مسئله بیان فرموده و ملاک ساده زیستی را به عنوان یکی از ملاک های مهم در انتخاب مسئولین بر شمرده است.
اما اینکه برخی از مسئولین اجرایی و قانون گذاری ممکن است فراتر از مردم زندگی کنند اولا چون منع قانونی در به کار گرفتن آنها وجود ندارد، و ثانیا: وقتی مردم خودشان یک مسئول میلیاردر را بر می گزینند دیگر نمی توان به رهبری و انقلاب خرده گرفت.

اما در هر صورت این مسئولین موقتی اصل نظام و انقلاب نیستند، دوره اینها 4 سال است، می آیند و می روند، یکی ممکن است ساده زیست باشد و یکی میلیاردر...!

مسلم;1000700 نوشت:
خطر آن موقعی است که تمام سردمداران به سمت ثروت رفته و از مردم جدا شوند، مثل دوران پهلوی؛ نه اینکه حالا مثلا یک نفر میلیاردر است به عنوان فلان مسئول انتخاب شده 4 سال دیگر ممکن است کسی بیاید که زاهدترین مردم باشد.

این یه نقطه قوت و یک نور امید در ساختار نظام ماست.
اما ... همه ی مسوولین ما 4 ساله نیستند ...

momi14;1000701 نوشت:
اما ... همه ی مسوولین ما 4 ساله نیستند ...

درست است اما عمدتا این مسئولین ثروتمند در بدنه اجرایی و قانونگذاری هستند که موقتی هستند.
البته یک مسئول هم اگر میلیارد باشد به گُنج خودش انحراف از آرمان های اسلام هست، من این را قبول داشته و جدّی میدانم، اما این در حدی نیست که اصل نظام منحرف دانسته شود، اصل نظام در صورتی منحرف خواهد شد که این شکاف در بدنه نظام اتفاق بیفتد و مسئولین را بتمامه از مردم جدا کند به گونه ای که یک عده ثروتمند و مرفهین بی درد بر مردم حاکم شوند، مثل حکومت پهلوی، مثل آل سعود، و...

مسلم;1000703 نوشت:
عمدتا این مسئولین ثروتمند در بدنه اجرایی و قانونگذاری هستند که موقتی هستند.

قصد داشتم در پست قبلی بگم که احتمالا شما همچین برداشتی دارین، یعنی دو دسته کردن مسوولین، اما ترجیح دادم خودتون بگین.

مسلم;1000700 نوشت:
سخنان شهید بهشتی(ره) سخنان بسیار درستی است، اما گاهی بد معنا شده و از آنها سوء استفاده میشود؛ قطعا اگر شهید بهشتی(ره) هم امروز زنده میبودند نمی گفتند این انقلاب منحرف شده یا مقام معظم رهبری کوتاهی کرده است...
خطری که شهید بهشتی(ره) می گویند خطری نیست که موقتی باشد، بلکه این خطر آن موقعی است که تمام سردمداران به سمت ثروت رفته و از مردم جدا شوند، مثل دوران پهلوی؛ نه اینکه حالا مثلا یک نفر میلیاردر است به عنوان فلان مسئول انتخاب شده 4 سال دیگر ممکن است کسی بیاید که زاهدترین مردم باشد... این فراز و نشیب ها که انحراف در اصل انقلاب نیست!
ما می بینیم که مقام معظم رهبری به لحاظ پاکدستی و به لحاظ ساده زیستی مورد تأیید موافقان و مخالفان است و بارها مخالفت خود را با این مسئله بیان فرموده و ملاک ساده زیستی را به عنوان یکی از ملاک های مهم در انتخاب مسئولین بر شمرده است.
اما اینکه برخی از مسئولین اجرایی و قانون گذاری ممکن است فراتر از مردم زندگی کنند اولا چون منع قانونی در به کار گرفتن آنها وجود ندارد، و ثانیا: وقتی مردم خودشان یک مسئول میلیاردر را بر می گزینند دیگر نمی توان به رهبری و انقلاب خرده گرفت.

اما در هر صورت این مسئولین موقتی اصل نظام و انقلاب نیستند، دوره اینها 4 سال است، می آیند و می روند، یکی ممکن است ساده زیست باشد و یکی میلیاردر...!

سلام

عرض ادب

برادر گرامی

اکثر همین 4 درصدی ها از ابتدای انقلاب بر مسند قدرت در جایگاه های مختلف قرار گرفته اند و باقی مانده اند

البته گاهی جایشان تغییر کرده

ولی هیچ کدام 100درصد برکنار نشده اند

نمونه هایش بسیار است که مثال نمی زنم

این را هم در خاطر داشته باشید

که اکثریت اینها 40 سال پیش محتاج نان شبشان بودند

و حالا سر سفره انقلاب میلیاردر هستند

همین که چنین مسئولانی 40 سال است که در جایی از این مملکت نون و بوقلمونی می خورند و دستشان از بیت المال کوتاه نمی شود

نشانگر انحراف این انقلاب است

همانگونه که انقلاب برای به حکومت رسیدن امیر مومنان منحرف شد
( در حالی که خود ایشان موافق انقلاب نبود و از عثمان دفاع کرد چرا که می دانست چنین جوگیری هایی زود فروکش می کند )

این انقلاب نیز منحرف شد

در کل انقلاب یک نوع جو گیری زود گذر است

انقلاب اگر برنامه ریزی صحیح و مدیران متخصص و آموزش هدفمند برای مردم نداشته باشد

خیلی زود منحرف می شود

انحراف این انقلاب نیز در همان سال های آغاز شروع شد

به دلیل کوتاهی در برخورد با مفسدین

و قبول نکردن وجود این انحرافات توسط حکومت

، این انحرافات هر روز ریشه دار تر شد تا به امروز رسید

(به طور مثال مفسدین مک فارلین که هنوز هم بر مسند قدرت هستند)

مسلم;1000699 نوشت:
شما می فرمایید بنده اطلاعات لازم در خصوص سیاست های کلی و وظیفه رهبری را ندارم، اما اعتقاد بنده خلاف فرمایش ماست
اینکه گمان کنید رهبری تک تک مصوبات مجلس را باید نظارت کرده و تأیید کند نشان می دهد برخلاف آنچه را که بنده را به آن توصیف می کنید شما از وظائف مسئولین در قانون اساسی آگاهی اندکی دارید یا توجه لازم را مبذول نمی فرمایید.
اگر قرار باشد رهبری بر همه مصوبات نظارت کنند پس فلسفه وجودی شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت چیست؟ کار دوباره کاری چرا؟ مستقیم تمام مصوبات را می دادند به رهبری تا ابراز نظر کند! مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت که بازیچه و فقط یک چیز صوری نیستند! وظیفه ای که در تمام کشورها دارند اینجا در ایران هم دارند.

امام خمینی(ره) در مورد بنی صدر فرمودند من او را از ابتدا می شناختم، اما با تأیید صلاحیت ایشان مخالفت نکردند، با انتخاب ایشان هم مخالفت نکردند، حتی تنفیذ هم کردند، و تا مجلس به عدم صلاحیت او رأی نداد خودشان بنی صدر را کنار نگذاشتند؛ باید به مسئولین در حیطه وظائفشان احترام گذاشت! وگرنه اینکه مسئولین در تمام پست ها مطیع تامّ فرامین مستقیم وجزئی رهبری باشند که انگار رهبری تمام مسئولیت ها را بر عهده دارد! اصلا فلسفه دخالت نظر مردم زیر سوال می رود!
اینکه مردم مسئولین را انتخاب کنند اما رهبری جزء به جزء به منتخب آنها بگوید چه بکند و چه نکند خب مردم می گویند این چه کاری است؟ رهبری خودش یک مسئول را انتخاب کند! ما را چرا بازیچه می کنید؟!

آنچه که مجلس تصویب کند و شورای نگهبان تأیید کند تقریبا محال است رهبری با آن مخالفت کنند مگر آنکه یک خطر عظیمی باشد که ارکان نظام را به خطر اندازد!
اما مسائلی مانند برجام یا همین fatf که در خصوص آن در بین نخبگان جامعه اختلاف نظر هست رهبری آن را بر عهده مسئولین می گذارند، این مایه رشد جامعه و بلوغ سیاسی یک مملکت است.

با کمال احترام باز هم اینها را از سر ناآگاهی و عدم تحقیق یا عدم دقت میدانم.
برادر عزیز برداشتی که شما از صحبتهای بنده دارید برداشتی غیرواقع بینانه و سطحی است.
مثلا در قانون اساسی نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام بر عهده رهبری گذاشته شده است.
بنا به برداشت سطحی شما این علمایی که قانون اساسی نوشته اند این قدر تشخیص نمیدادند و نمیفهمیدند که رهبری نمیتواند یا لازم نیست برود تک تک قوانین را بررسی و نظارت کند؟!
بنا به این انتقاد که شما دارید ( که اشتباه است چون حاصل برداشت اشتباه شما می باشد ) پیش از اینکه به من وارد باشد به قانون اساسی وارد میشود.
پس نه قانون اساسی و نه بنده هیچ عیب و ایرادی در کلاممان نیست.
رهبری وظیفه نظارت بر قوانین را دارند.
این یک وظیفه ای است که از حیث حقوقی به گردن ایشان آمده است.
بخواهم برایتان مثال بزنم :
وزیر اقتصاد مسئول وضعیت اقتصاد کشور است ولی لازم نیست خودش به تنهایی کل کارها را انجام دهد. ولی از حیث حقوقی تکلیف بر او بار شده است. وزیر اقتصاد نمیتواند از وظایف خویش شانه خالی کند.

از این مغلطه که بگذریم باید عرض کنم که 15 نفر و بلکه بیشتر دارند بر قوانین و بودجه کشور نظارت میکنند و حتی آنها را جهت اصلاح ارجاع دادند به مجلس.

نمیدانم شاید راهی به جز لینک دادن نیست پس برای شما از خود سایت رهبری سند می آورم اما فعلا وارد جزئیات نمیشوم ولی بدانید میتوانم روی همین بندهای سیاست های کلی دست بگذارم و به شما بگویم کجاها خطا رفتیم...
به این لینک مراجعه کنید شاید افاقه کرد ( لینک زیاد است نمیدانم چرا من باید برای شما بیاورم ! )
اما پیش تر عرض کنم اگر این لینک بنا به قوانین سایت ممنوع است حذفش کنید

سلام و احترام

شروحیل;1000749 نوشت:
اینها 40 سال پیش محتاج نان شبشان بودند
و حالا سر سفره انقلاب میلیاردر هستند.....دستشان از بیت المال کوتاه نمی شود

قبول دارم...
اگر قبل هدایتند خدا ان شاالله هدایتشان کند، و اگر قابل هدایت نیستند حداقل دستشان را از مسئولیت کوتاه کند

شروحیل;1000749 نوشت:
نشانگر انحراف این انقلاب است

قبول ندارم؛ اما بگذریم...

خباء;1000768 نوشت:
با کمال احترام باز هم اینها را از سر ناآگاهی و عدم تحقیق یا عدم دقت میدانم.
برادر عزیز برداشتی که شما از صحبتهای بنده دارید برداشتی غیرواقع بینانه و سطحی است.
مثلا در قانون اساسی نظارت بر حسن اجرای سیاستهای کلی نظام بر عهده رهبری گذاشته شده است.

نمی دانم مشکل از بیان بنده است شاید...
جناب خباء عزیز، برادر گلم یک لحظه قبل از اینکه به فکر نقد سخنان بنده باشید خواهش میکنم سخنان بنده را خوب درک و تصور کنید تا ببینم مشکل از گیرنده است یا فرستندهhappy

بنده قبول دارم که رهبری در مقابل هر مصوبه ای که حرکت کلان انقلاب را با انحراف مواجه می سازد باید بایستند، اما عرضم این است که لازم نیست در هر مصوبه جزئی مجلس یا دولت که به مصلحت نیست را دخالت کند.
ایشان مثلا به مجلس و دولت اجازه بررسی مثلا ارتباط با امریکا را نمی دهند، اما مسئله ای چون fatf را مانع نمیشوند، چون بین این دو تفاوت دارد، خواهش می کنم روی سیاست های کلان دقت بیشتری به خرج دهید.

اگر ایشان احساس کند یک مسئله ای حرکت کلان انقلاب را با انحراف روبرو می سازد قطعا اجازه بررسی و یا تصویب آن را به مجلس و دولت نمیدهند، مثل ماجرای سند 2030، یا مثل ماجرای اعطاء ابزار پیشگیری از بارداری به صورت رایگان و مانند آن که اولی به صورت مستقیم فرهنگ ملت ما، و دومی به صورت مستقیم نسل ما را هدف گرفته بود.
مسئله باید مسئله کلان باشد تا رهبری در وظایف دیگران دخالت مستقیم کنند، مثلا در ماجرای انتخابات فکر می کنم سال 84 بود که کاندیداهای مطرح یک جناح تأیید صلاحیت نشدند، رهبری طی نامه ای به شورای نگهبان تأیید صلاحیت دو تن از آنها را خواستار شدند.

اینها ظرافت های مدیریتی است، ابراز نظر در خصوص اینکه رهبری کجا باید دخالت مستقیم کند، و کجا باید به مسئولین اجازه دهد کارشان را بکنند به این سادگی نیست.

آن لینکی هم که به بنده آدرس داده اید را اگر مجددا مراجعه فرموده و با دقت مطالعه کنید همه یک سری اصول کلی هستند که تصمیم گیری در خصوص جزئیات و مصادیق آن بر عهده مجلس و دولت است، خواهش می کنم دقت بفرمایید؛ رهبری چارچوب تعیین میکند، چشم انداز ترسیم میکند تا هم مردم و هم مسئولین به سمت آن حرکت کنند، اینکه با هر انحراف جزئی رهبری دخالت کنند انصافا نشدنی است! رهبری باید تمام 24 ساعتشان را به گزارش این انحرافات مشغول باشند!

بالاخره نهادهای نظارتی چون شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت و مانند آن هم به یک منظوری طراحی شده اند!

مسلم;1000794 نوشت:

بنده قبول دارم که رهبری در مقابل هر مصوبه ای که حرکت کلان انقلاب را با انحراف مواجه می سازد باید بایستند، اما عرضم این است که لازم نیست در هر مصوبه جزئی مجلس یا دولت که به مصلحت نیست را دخالت کند.

[/]

برادر مشکل شما این است که موجتان روی فرکانس سیاست و زبان عامیانه است.
اول لازم است موجتان را تغیر دهید من این کار را انجام میدهم :
رهبری در مقابل هر مصوبه ای که منطبق بر سیاستهای کلی نظام نیست باید بایستند و لازم است در هر مصوبه جزئی مجلس یا دولت که منطبق بر سیاستهای کلی نظام نیست مخالفت کنند.
این انطباق، مخالفتی با انعطاف قوانین ندارد و قوانین اشتباه در بعد کلان خود باید بتوانند تاثیری بر کج کردن مسیر سیاستهای کلی نظام داشته باشند.

اساسا این پنبه را از گوشتان بیرون بیاورید Smile
که بگذاریم وظیفه تشخیص مصلحتها را با وظیفه انطباق قوانین با سیاستهای کلی یکی کنید.
پس مصلحت را بگذارید برای بعد از رد شدن قوانین توسط شورای نگهبان.
هئیت نظارت مجمع که توسط رهبری تعیین میشود قوانینی که در راستای سیاستهای کلی نیست را تشخیص داده و به شورای نگهبان اطلاع میدهد.
شورای نگهبان هم قوانین مجلس را رد میکند به همین راحتی.
بعدا اگر مجلس اصرار کرد که من هنوز هم اصرار دارم با سیاستهای کلی نظام مخالفت کنم
آن وقت امر به مجمع تشخیص مصلحت می رسد و میگویند
آیا مصلحت هست سیاستهای کلی نظام را قربانی خواست مجلس کنیم ؟
بعد در خیلی موارد مجمع نظر مجلس را رد میکند و به نفع شورای نگهبان رای میدهد.
اما اگر مجمع تشخیص مصلحت گفت مصلحت این است که سیاستهای کلی نظام نادیده گرفته شود، نظرش را به نفع مجلس صادر میکند.

من لینک قبلی را پاک میکنم اما اگر اجازه بگیرید بابت لینک دادن برایتان مثال و نقد بیشتر می آورم.

مسلم;1000791 نوشت:

قبول ندارم؛ اما بگذریم...

سلام و عرض ادب

مشکل همین جاست

تا زمانی که اشتباهات پذیرفته نشوند

اصلاح این اشتباهات انجام نخواهد شد

رمانی جامعه اصلاح خواهد شد

که اشتباهات حکومت ،
توسط حکومت و وابستگان به حکومت
پذیرفته شود

و راه حلی برای آن ارائه گردد.

بدترین گناه ، گناهی است که از آن توبه نشود

حتی اگر کوچکترین گناه باشد

در پناه حق تعالی

خباء;1000807 نوشت:
رهبری در مقابل هر مصوبه ای که منطبق بر سیاستهای کلی نظام نیست باید بایستند و لازم است در هر مصوبه جزئی مجلس یا دولت که منطبق بر سیاستهای کلی نظام نیست مخالفت کنند.


شما اگرچه مستقیما اشاره نمی کنید اما لازمه حرف شما دخالت در تمام امور ریز و درشت است، چون انتصاب یک شخص ناتوان به عنوان وزیر یا استاندار یا مانند آن، یا حتی یک تصمیم مدیر کل، و حتی تصمیم یک بخشدار در مورد بخشی که تحت مدیریت اوست و مانند آن می تواند بر خلاف سیاست های کلی نظام باشد! و طبق فرمایش شما رهبری باید در تمام آنها دخالت کند!
بالاخره باید یک مرزی برای این ابراز نظرها تعیین کنید.
خصوصا اینکه باز این سیاست ها آنقدر کلی هستند که فروض متعدد و جزئیات متکثری می تواند مصادیق تحت آنها به شمار برود، مثلا مجلس یک مصوبه را تصویب می کند که 100 نفر می گویند مخالف سیاست های کلی است و 130 نفر می گویند موافق سیاست های کلی است، و تأثیر بسیار پررنگی هم در این سیاست ها نخواهد گذاشت، خب رهبری چرا باید دخالت کند؟!

یا مثلا تأکیدات رهبری بر حوزه سلامت و سیاست های کلی در این حوزه، خب مثلا تشخیص اینکه مثلا آیا تراریخته ها مضر برای سلامت هستند یا خیر را که دیگر رهبری نمی تواند تشخیص دهد! بالاخره جزئیات این سیاست های کلی در اختیار متخصصین امر قرار می گیرد و تا مخالفت قطعی با سیاست ها نداشته و انحراف در اصل حرکت نظام ایجاد نکند رهبری مخالفتی نمی کند اگرچه در قالب توصیه چرا.

در حوزه صنعت و اقتصاد و کشاورزی و مانند آن هم مسئله همین است.

خباء;1000807 نوشت:
من لینک قبلی را پاک میکنم

کاش اون لینک رو می گذاشتید باشه تا دوستان هم مطالعه کنند، با اون بهتر میشه که قضاوت کرد، همه اش سیاست های بسیار کلی هست که خیل شاخصه های متغیر در ذیل آن میتوان تعریف کرد که همه بر عهده مجلس و دولت هست

مسلم;1000959 نوشت:


کاش اون لینک رو می گذاشتید باشه تا دوستان هم مطالعه کنند، با اون بهتر میشه که قضاوت کرد، همه اش سیاست های بسیار کلی هست که خیل شاخصه های متغیر در ذیل آن میتوان تعریف کرد که همه بر عهده مجلس و دولت هست

من با لینک گذاشتن مشکلی ندارم
مشکل از شماست که نخواستید و آن قسمت از ارسالم را نادیده گرفتید گویا اصلا با دیوار داشتم صحبت میکردم!
لکن باید اول اجازه از طرف مدیریت صادر شود بعد لینک میگذارم تا هم اطلاعات شما بالابرود و هم دوستان مطالعه کنند.
از قدیم گفتن شتر سواری دولا دولا نمیشه.
یا گفتن یا رومی روم یا زنگی زنگ.
اگه قرار هست اطلاعات بدم براش فیلتر قرار نمیدم ( البته لینکهای بنده از سایتها رسمی و غیر فیلتر است- به هر حال شفافیت و آزادی بیان بستگی به تصمیم و ظرفیت شما در این رابطه دارد )

به هر حال من که جلوی شما را نگرفتم Smile گرفتم آیا؟! Smile
اگر فکر میکنید آن تک لینک برایتان مفید است آن را بیاورید تا خودتان و دوستان مطالعه کنند.
اگر هم خواستید من لینک بدهم بعد از اجازه گرفتن شما ، از چند تا سایت داخلی رسمی براتون لینک میذارم. ( به هر حال اینها اطلاعاتی هست که همه میتونن بهش برسن. و چیز مخفی نیست که کسی بخواد بترسه )

مسلم;1000959 نوشت:

شما اگرچه مستقیما اشاره نمی کنید اما لازمه حرف شما دخالت در تمام امور ریز و درشت است.

.

باز دارید حرف در دهان ما میگذارید!
اگر قرار بود سیاستهای کلی دخالت محسوب شود پس ایراد شما به قانون اساسی است.
چیزی که آشکار است و نقد ما بود این است که اولا
حربه شما که مصلحت بود کارایی ندارد.
دوما رهبری در تعیین و نظارت بر سیاستهای کلی نظام موفق نبودند.
صدر تا ذیل این موضوع ( = سیاستهای کلی ) بر عهده رهبری است. چه تعریف و چه شاخص ها و چه تعیین و چه نظارت.
ما به صدر تا ذیل اینها انتقاد علمی داریم. و در واقع خیلی ها انتقاداتشان را مطرح کردند ولی کو گوش شنوا؟
مردم کاملا درک میکنند که کشور در طول این چند دهه مسیر درستی را پیش نرفته است.
این مسیر درست بر پایه تعیین سیاستهای کلی درست و نظارت صحیح بر آنها امکان پذیر است.
کشورهای دنیا ظرف چند سال متحول میشوند آن وقت کشور ما برای یک سیاست گذاری چند سال معطل میشود و پولهای هنگفت خرج میشود و آخر هم هیچ اندر هیچ...

مسلم;1000959 نوشت:

همه اش سیاست های بسیار کلی هست که خیل شاخصه های متغیر در ذیل آن میتوان تعریف کرد که همه بر عهده مجلس و دولت هست

پس بهتر است بگویید یک سری کلمات خوشکل و بسیار کلی..
این هم که مسئولیت رو بندازید گردن دولت و مجلس نشان از آکاهی شما نیست.
سیاستهای کلی جزو قوانینی است که تعریف و تعیین و شاخص ها و نظارتش بر عهده رهبری است.
این سیاستها برای خطابه نیستند.
برای اعمال و اجرا هستند و به همین جهت به رهبری قدرتی داده است که بتواند در بودجه ها و قوانین کشور اصلاح ایجاد کند.
طوری وانمود نکنید که ما با یک کتاب ادبی و یک سخنرانی مواجهیم و کل مسئولیتها به گردن قوا است.
اینها برای عوام که اطلاع ندارند جواب میدهد ولی وجه قانونی ندارد.

مسلم;1000959 نوشت:

همه اش سیاست های بسیار کلی هست که خیل شاخصه های متغیر در ذیل آن میتوان تعریف کرد که همه بر عهده مجلس و دولت هست

پس بهتر است بگویید یک سری کلمات خوشکل و بسیار کلی..
این هم که مسئولیت رو بندازید گردن دولت و مجلس نشان از آکاهی شما نیست.
سیاستهای کلی جزو قوانینی است که تعریف و تعیین و شاخص ها و نظارتش بر عهده رهبری است.
این سیاستها برای خطابه نیستند.
برای اعمال و اجرا هستند و به همین جهت به رهبری قدرتی داده است که بتواند در بودجه ها و قوانین کشور اصلاح ایجاد کند.
طوری وانمود نکنید که ما با یک کتاب ادبی و یک سخنرانی مواجهیم و کل مسئولیتها به گردن قوا است.
اینها برای عوام که اطلاع ندارند جواب میدهد ولی وجه قانونی ندارد.

مسلم;1000456 نوشت:
اول: مسیر کلان و سیاست های کلی انقلاب اسلامی هرگز دچار انحراف نشده است، آنچه که در سیاست های کلان انقلاب و رویکردها و مواضع سیاسی کلان کشور بر عهده رهبری است همچنان حفظ شده است؛ اینکه مثلا برخی در دستگاه ها اختلاس می کنند و توم افزایش یافته و برخی حقوق نجومی گرفته اند و مانند آن اگرچه از سوی رهبری پیگیری میشود اما هرگز در حیطه سیاست های کلان تعریف نمیشود.

دوم: این توقع که مملکتی در طول چهل سال پس از انقلابش با این همه کارشکنی داخلی و خارجی و مانع تراشی های نظامی، اقتصادی، و رسانه ای درگیر مشکلات نباشد توقع درستی نیست و با وجود این مشکلات نمی توان رهبر و حاکم آن جامعه را مقصر دانست.
باید از هر کسی متناسب با مسئولیتش توقع داشت، هر کسی را باید متناسب با مسئولیتش نقد کرد، پیش از نقد رهبری باید دید او مسئولیتش چیست و با چه شرایطی روبروست.
بالاخره مسئول ناکارآمد و منحرف و حرام خور هم در کشور داریم، اما آیا میشود گناه وجود آنها را به پای رهبری نوشت؟! اینکه فلان مدیر کل در فلان استان پرونده سازی می کند و به بیت المال دست اندازی کرده را اگر رهبری بخواهد کشف کند و او را کنار بگذارد تمام وقتش را باید برای آن بگذارد، تازه اگر در نهایت متوجه شود! با توجه به این پرونده سازی ها و جعل اسناد!
باز هم مجددا تکرار می کنم، شما نمی توانید بدون دخالت اقتضائات زمانه رفتار یک رهبر را قضاوت کنید، وگرنه در اینکه چرا پیامبر(ص) خالد بن ولید، و امام علی(ع) اشعث را برای مسئولیت هایی برگزیدند خواهید ماند!

مسیر کلان انقلاب اسلامی، مواضع بین المللی کلان جمهوری اسلامی ، نفوذ و اقتدار بین امللی، نفوذ برون مرزی و سرکوب داعش، عدم مذاکره با آمریکا، حفظ رویکرد استکبار ستیزی و به رسمیت نشناختن اسرائیل، و مانند، اینها ذره ای انحراف نداشته است، مواضع کلان یعنی این! توقع اینکه رهبری مراقب باشد مسئولین دزدی نکنند و تورم بالا و پایین نرود و اینها توقعات درستی نیست.


جناب مسلم
آب مایع حیاته.
سطح ابهای زیر زمینی به شدت در حال کاهشه.
وسط این همه بحران زیست محیطی وزیر کشاورزی متخصص عمرانه و مجلس هربار به این شخص رای اعتماد میدهد.
به علت ناکارآمدی دولت و مجلس حیات و بقا در این کشور به خطر افتاده.
با توجه به مقدمات فوق آیا «حیات و بقا» داخل مسیر کلان و سیاست های انقلاب اسلامی به حساب می آیند؟
یا فقط نفوذ و اقتدار و رسمیت و سرکوب داعش سیاست کلان اند؟
من از دوستان تعجب میکنم حیات در این کشور به خطر افتاده حیااااااااااااااااااااااااااااات.
دیگه کارآمدی محلی از اعراب داره؟!
اوففففففف

به نام خدا



[=persian-sans]آقای خمینی: ما بسیار کارها در پیش داریم که باید من بعضی از آنها را برای شما عرض کنم. من در‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏این آخر که از تهران می خواستم بیرون بیایم، دستور دادم که تمام املاک و دارایی سلسلۀ ‏[=persian-sans]‎[=persian-sans]منحوس پهلوی و تمام دارایی آن اشخاصی که وابستۀ به او بودند و این ملت را چاپیدند‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏مصادره بشود. [=persian-sans]برای طبقۀ ضعیف مسکن ساخته بشود. ‏[=persian-sans]‏[‏[=persian-sans]‏در‏[=persian-sans]‏]‏[=persian-sans]‏ سرتاسر ایران برای ضعفا‏‎ ‎‏مسکن می سازیم.[=persian-sans]همین دارایی شاه سابق و خواهر و برادرش برای یک مملکت، برای‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏آباد کردن یک مملکت کافی است. [=persian-sans]ما عمل می کنیم، حرف نمی زنیم[=persian-sans]. تمام کمیته هایی که‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏در تمام اطراف ایران هست موظفند که آنچه به دست آمد از مخازن ایران، هر چه که‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏اینها بردند و مخفی کردند و اتباع آنها بردند و مخفی کردند، آنها را که به دست آمده‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏است به بانکی که شماره اش را بعد تعیین می کنند تحویل بدهند که [=persian-sans]برای کارگرها، برای‏‎ ‎‏مستضعفین، برای بینوایان، هم خانه بسازند هم زندگی آنها را مرفه کنند.‏ [=persian-sans]ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏هم می خواهیم مرفه باشد[=persian-sans]. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها.‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏دلخوش نباشید که [=persian-sans]مسکن فقط می سازیم، آب و برق را مجانی می کنیم برای طبقۀ‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏مستمند، اتوبوس را مجانی می کنیم برای طبقۀ مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید.[=persian-sans]‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می دهیم؛ شما را به مقام انسانیت می رسانیم.‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏اینها شما را منحط کردند؛ اینقدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏این است. ما، هم دنیا را آباد می کنیم و هم آخرت را. یکی از اموری که باید بشود همین‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏معناست که خواهد شد. این دارایی از غنایم اسلام است و مال ملت است و مستضعفین. و‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏من امر کرده ام به مستضعفین بدهند، و خواهند داد. و پس از این هم تخفیفهای دیگر در‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏امور خواهد حاصل شد؛ لکن یک قدری باید تحمل کنید. به این نغمه های باطل گوش‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏نکنید؛ [=persian-sans]آنها حرف می زنند ما عمل می کنیم.[=persian-sans] آنها شما را می خواهند دلسرد کنند از اسلام؛‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏اسلام پشتیبان شماست.‏..[=persian-sans] در‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏دادگستری «کاخ» درست شده است لکن دادگستری نیست، دادخواهی نیست، فقط کاخ‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏است. [=persian-sans]کاخها باید برود[=persian-sans]، دادخواهی به جای آن بنشیند. [=persian-sans]بانکها بتدریج باید تعدیل بشود، و‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏«ربا» بکلی قطع بشود[=persian-sans].‏..[=persian-sans] ما مبارزۀ با فساد را با دایرۀ امر به معروف و نهی از منکر که یک وزارتخانۀ مستقل‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏بدون پیوستگی به دولت، با یک همچو وزارتخانه ای که تأسیس خواهد شد[=persian-sans] ان شاءالله ‏[=persian-sans]‎ ‎[=persian-sans]‏مبارزۀ با فساد می کنیم[=persian-sans]...[=persian-sans][=persian-sans][=persian-sans]صحیفه نور جلد 6 صفحه 272[=persian-sans][=persian-sans]

ناگفته هاي ناب;1001528 نوشت:
آب مایع حیاته.
سطح ابهای زیر زمینی به شدت در حال کاهشه.
وسط این همه بحران زیست محیطی وزیر کشاورزی متخصص عمرانه و مجلس هربار به این شخص رای اعتماد میدهد.
به علت ناکارآمدی دولت و مجلس حیات و بقا در این کشور به خطر افتاده.

سلام و احترام برادر عزیزم
خواهش می کنم احساسات و عواطف خودمان را کنترل کنیم تا بتوانیم منطقی روی این موضوع تمرکز کنیم.در مباحث مدیریتی و مباحث حقوقی، احساساتی شدن رهزن است!

ببینید مسئله آب و کاهش سطح آب های زیر زمینی یک مسئله تخصصی در حیطه برخی رشته های علوم طبیعی چون زمین شناسی و برخی رشته های مهندسی چون کشاورزی است؛ ایجاد دغدغه و پیگیری این مسئله در گام اول وظیفه کسانی است که به تخصص آنها مربوط است، واقعا وظیفه مردم و مسئولین در این رابطه چیست که همه چیز باید بر دوش رهبری گذاشته شود؟

از آن طرف به خاطر به رسیمت شناخته شدن حق مردم خب انتخاب دولت و نمایندگان مجلس را هم که بر عهده مردم گذاشته ایم؛ خب اینکه بر فرض مردم همواره در دولت و مجلس کسانی را انتخاب می کنند که به این مسائل حساس بی اعتنا هستند یعنی خود مردم هم خیلی در این مسئله دغدغه ندارند!

علاوه بر اینکه کارهایی هم در این زمینه انجام شده، انصافا اینگونه نیست که گمان کنیم دولت و مجلس نسبت به این مسائل بی تفاوت هستند، من چون پدرم در کار کشاورزی هستند از برخی از این تغییر سیاست ها آگاه هستم، نمی خواهم وارد جزئیات شوم، فقط اینقدر را می دانم که گمان اینک این مسئله بی خیال رها شده، گمان درستی نیست.

اما در هر صورت نباید هر چیزی را از رهبری توقع داشت! رهبری که نمی تواند به خاطر آب یک مسئول و منتخب مردم را کنار بگذارد، میدانید این کار چه عواقبی به دنبال خواهد داشت؟ بله درصورتی شدنی است که افکار عمومی هم آن مسئول را ناکارآمد بدانند، در غیر این صورت حرکت هبری نتیجه عکس داده و اصل انقلاب به خطر می افتد.

بنابراین رهبری چاره ای جز وادار کردن مسئولان به حرکت ندارد، خب در همین مسئله آب، مقام معظم رهبری چه باید می کردند که نکردند؟

ایشان هم سیاستهای‌ کلی‌ برای منابع‌ آب‌ ترسیم کردند:
1- ایجاد نظام‌ جامع‌ مدیریت‌ در کل‌ چرخه‌ی‌ آب‌ براساس‌ اصول‌ توسعه‌ی‌ پایدار و آمایش‌ سرزمین‌ در حوضه‌های‌ آبریز کشور.
2- ارتقاء بهره‌وری‌ و توجه‌ به‌ ارزش‌ اقتصادی‌ و امنیتی‌ و سیاسی‌ آب‌ در استحصال‌ و عرضه‌ و نگهداری‌ و مصرف‌ آن
3- ‌.افزایش‌ میزان‌ استحصال‌ آب‌ و به‌ حداقل‌ رساندن‌ ضایعات‌ طبیعی‌ و غیر طبیعی‌ آب‌ در کشور از هر طریق‌ ممکن‌.
تدوین‌ برنامه‌ی‌ جامع‌ به‌ منظور رعایت‌ تناسب‌ در اجرای‌ طرحهای‌ سد و آبخیزداری‌ و آبخوان‌داری‌ و شبکه‌های‌ آبیاری‌ و تجهیز و تسطیح‌ اراضی‌، و حفظ کیفیت‌ آب‌ و مقابله‌ با خشکسالی‌ و پیشگیری‌ از سیلاب‌ و بازچرخانی‌ و استفاده‌ از آبهای‌ غیر متعارف‌ و ارتقاء دانش‌ و فنون‌ و تقویت‌ نقش‌ مردم‌ در استحصال‌ و بهره‌ برداری‌.(ابلاغ‌ سیاستهای‌ کلی‌ نظام در بخشهای‌ مختلف به‌ رؤسای‌ قوای‌ سه‌ گانه، ۱۳۷۹/۱۲/۲۰)

و هم به مسئولین تذکر داده و یادآوری کردند:
«مسئله‌ی آب را هم که من یادداشت کردم خیلی مهم است... نشست آبهای زیرزمینی واقعاً مهم است. این برنامه‌ریزی‌ای که حالا میگویید کرده‌اید، کافی نیست -برنامه‌ریزی پنجاه درصد کار است یا کمتر- بایستی دنبال این برنامه حرکت کنید، راه بیفتید...صرف‌جویی در آب، اصلاح آبیاری، الگوی‌کشت در هر منطقه»(بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضاى هیأت دولت‌،۱۳۹۴/۰۶/۰۴)

هم به مردم و کشاورزان گفتند:
«یکی از چیزهایی که ما در این کشور نتوانستیم بر خودمان فائق بیاییم و اصلاح کنیم، مسئله‌ی اسراف است و یکی از موارد اسراف، اسراف در آب است؛ اتفاقاً کشور ما جزو مناطقی است که از لحاظ آب آن چنان غنی نیست؛ اما درصورتیکه اسراف نکنیم و روش کار را آن چنان که عاقلانه و درست است در پیش بگیریم، با همین آبِ موجود میتوانیم نیاز کشور را برآورده کنیم»(بیانات در دیدار مردم و عشایر شهرستان نورآباد ممسنی،۱۳۸۷/۰۲/۱۵)

هم از حرف های بدون عمل گلایه کردند:
«مرتب از این‌که ما از لحاظ آب در مضیقه هستیم، حرف میزنند؛ خوب بله، ما میدانیم کشور ما از آن کشورهای پُر آب نیست؛ اما آیا از همین آبی که امروز داریم، استفاده‌ی بهینه میشود؟ جواب، منفی است. این، جزو کارهای وزارت جهاد کشاورزی و وزارت‌خانه‌ها و دستگاه‌های گوناگون دولتی است.(بیانات در دیدار کشاورزان‌‌،۱۳۸۴/۱۰/۱۴)

این که ما مردم مسئولین را انتخاب کنیم و چوب ناکارآمدی آن را بر سر رهبری بزنیم منصفانه نیست، مانند همان کاری است که سپاه امام علی(ع) بعد از اجبار امام(ع) به پذیرفتن حکمیت ابوبموسی اشعری با او کردند! بعد که ناکارامدی ابوبموسی اشعری را دیدند گفتند ما اشتباه کردیم، تو چرا او را پذیرفتی!!

قدیما;1001532 نوشت:
ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می خواهیم مرفه بشود، زندگی معنوی شما را‏‎ ‎‏هم می خواهیم مرفه باشد. شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها.‏‎ ‎‏دلخوش نباشید که مسکن فقط می سازیم، آب و برق را مجانی می کنیم برای طبقۀ‏‎ ‎‏مستمند، اتوبوس را مجانی می کنیم برای طبقۀ مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید.‏‎ ‎‏معنویات شما را، روحیات شما را عظمت می دهیم؛ شما را به مقام انسانیت می رسانیم.‏‎ ‎‏اینها شما را منحط کردند؛ اینقدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز‏‎ ‎‏این است. ما، هم دنیا را آباد می کنیم و هم آخرت را. یکی از اموری که باید بشود همین‏‎ ‎‏معناست که خواهد شد. این دارایی از غنایم اسلام است و مال ملت است و مستضعفین. و‏‎ ‎‏من امر کرده ام به مستضعفین بدهند، و خواهند داد. و پس از این هم تخفیفهای دیگر در‏‎ ‎‏امور خواهد حاصل شد

پاسخ شما در کلام خودتان است:

قدیما;1001532 نوشت:
لکن یک قدری باید تحمل کنید.

اینکه مردم چقدر باید تحمل کنند را خودشان تعیین می کنند؛ امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری که یک تنه قرار نیست کشور را بسازند؛ کشور رو به رشد است اما سرعت این رشد در گرو پیروی مسئولین از آرمان های ایشان، و همچنین میزان تأثیرگذاری موانع خارجی است...

مسلم;1001549 نوشت:
همه چیز باید بر دوش رهبری گذاشته شود؟

مسلم;1001550 نوشت:
امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری که یک تنه قرار نیست کشور را بسازند

من از پست های دوستان اینجور برداشت نکردم که قصد دارن همه ی مسوولیت ها را گردن امام و رهبری بندازن، شما چرا اینطور برداشت کردین؟

momi14;1001620 نوشت:
من از پست های دوستان اینجور برداشت نکردم که قصد دارن همه ی مسوولیت ها را گردن امام و رهبری بندازن، شما چرا اینطور برداشت کردین؟

خب این که ما علی رغم هشدارهای مکرر و پافشاری های متعدد رهبری نسبت به مسئله آب، باز هم کاهش سطح آب های زیر زمین را از رهبری ببینیم نشان میدهد انگار همه چیز بر عهده رهبری است، وگرنه در این مسئله قطعا اگر کم کاری هم شده از جانب برخی مردم و مسئولین است.

اگه اجازه میدید میخوام اولین انتقاد جدیم رو از شما داشته باشم!
شما خودتون دارید توپ رو میندازید تو زمین رهبری و بعد از ناجوانمردانه بودنش میگید! والا من که از پست های دوستان اینطور برداشت نکردم.
اگه واقعا شخصی همچین منظوری داشته باشه، مطمئنا در اشتباهه. اما به نظرم گفته های دوستان در راستای عنوان تاپیکه.

پیشنهاد میکنم دو پست زیر رو دوباره نگاهی بندازید:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63824&p=999935&viewfull=1#post999935
http://www.askdin.com/showthread.php?t=63824&p=1000708&viewfull=1#post1000708

[="Tahoma"][="Black"]سلام و عرض ادب

مگه نمیگید وظیفه رهبر هدایت کلی کشوره؟
حالا به طور کلی حیات و بقا در کشور به علت بی کفایتی قوای سه گانه و دستگاهای مربوطه به خطر افتاده.وقتی همه ناکارآمدند وظیفه رهبری هست که این روند کلی غلط را اصلاح کنند.

ثانیا شما یه دونه کشاورز پیدا نمیکنی که از این وزیر غیر متخصص حمایت کنه.

بعدشم این چه طرز مدیریته،

بنی صدر بیاد کشور به آشوب کشیده بشه چندتا استان توسط عراق اشغال بشه و بی نهایت تلفات مالی و جای بدیم و کشور 20 سال عقب بیفته تا مردم بصیریت پیدا کنن.
یک آقایی بیاد 8 سال مذاکره کنه و کمترین نتیجه ای حاصل نشه و کرکره مملکتو بکشه پایین تا مردم بصیرت پیدا کنن.

جناب مسلم به زعم شما خیلی کارها انجام شده از شمال تا جنوب رودخانه و دریاچه ها و تالاب ها همه خشک شدن.

تا زمانی که قشر حزب اللهی اصلاح نشه کشور هم اصلاح نمیشه.

اوضاع کشور به حدی وخیمه که فقط رهبر توان اصلاح دارد.[/]

momi14;1001652 نوشت:
اگه واقعا شخصی همچین منظوری داشته باشه، مطمئنا در اشتباهه.

خب با این حساب اختلافی بین ما نیست؛ یعنی در اصل قضیه با هم اتفاق نظر داریم، نهایتا در برداشت از کلام دوستان اختلاف نظر داریم که آن هم اهمیتی ندارد

با سلام و احترام

ناگفته هاي ناب;1001668 نوشت:
مگه نمیگید وظیفه رهبر هدایت کلی کشوره؟

هدایت کلی کشور نه، سیاست های کلان کشور؛ مسیر کلانی که کشور باید در آن محور حرکت کند

ناگفته هاي ناب;1001668 نوشت:
این چه طرز مدیریته،

بنی صدر بیاد کشور به آشوب کشیده بشه چندتا استان توسط عراق اشغال بشه و بی نهایت تلفات مالی و جای بدیم و کشور 20 سال عقب بیفته تا مردم بصیریت پیدا کنن.
یک آقایی بیاد 8 سال مذاکره کنه و کمترین نتیجه ای حاصل نشه و کرکره مملکتو بکشه پایین تا مردم بصیرت پیدا کنن.

جناب مسلم به زعم شما خیلی کارها انجام شده از شمال تا جنوب رودخانه و دریاچه ها و تالاب ها همه خشک شدن.

تا زمانی که قشر حزب اللهی اصلاح نشه کشور هم اصلاح نمیشه.

اوضاع کشور به حدی وخیمه که فقط رهبر توان اصلاح دارد.

چند نکته باید عرض کنم:

اول اینکه اوضاع کشور را نباید وخیم توصیف کنیم، من با این موافق نیستم، خود رهبری هم چنین دیدگاهی ندارند، ایشان در همین اخیرا در جمع نخبگان فرمودند:
«دشمن میخواهد تصویر غلط و زشتی از کشور ارائه بدهد؛ این درست عکس واقعیّت است. کشور از جهات مختلف، تصویر دلنشین و زیبایی دارد؛ از همه جهت؛ حالا چهار صباح قیمت ارز بالا میرود، پایین می‌آید، مشکلات معیشتی برای مردم پیش می‌آید، اینها هست، اینها را میدانیم، امّا آن تصویری که دشمن میخواهد القا کند و تحمیل کند، به کوری چشم او وجود ندارد، [بلکه] عکس آن تصویر وجود دارد»

نکته دوم: قدرت یک رهبر در گرو پیروی مردم است، دراین شک دارید؟ اگر رهبر یک جامعه حتی علی(ع) هم باشد اما مردم از او پیروی نکنند تاثیری در جامعه نخواهد داشت؛ همه چیز را که نمیشود زوری پیش بُرد! چرا برخی دوستان نگاهشان این است که چون نفر اول مملکت از همه قدرت قانونی اش بیشتر است هر کجا اشتباهی هست باید سفت و سخت در مقابل آن بایستد؟!
رهبر اگر بخواهد مردم را به مسئله ای که به صلاح می داند اما مردم نظر دیگری دارند اجبار کند اصل انقلاب به خطر می افتد؛ اصل دخالت مردم در سرنوشتشان از سوی مردم مورد مطالبه قرار می گیرد.
مردم باید اینقدر بصیر باشند که حتی قبل از موضع گیری رهبری دغدغه او را درک کنند و در آن گام بردارند؛ به عنوان نمونه به همین مسئله بنی صدر که اشاره فرمودید، امام (ره) فرمود من از همان ابتدا بنی صدر را م شناختم، پس سکوت امام(ره) برای چه بود؟ روشن است چون مردم او را نمیشناختن و او را بهصلاح کشور دانسته و انتخاب کرده بودند.
طبیعنا امام باید اجازه میداد تا چنین درکی برای مردم و مسئولین هم فراهم شود، و انتظار می کشید، هر چه زودتر مردم و مسئولین بنی صدر را می شناختن امام هم زودتر حکم تنفیذشان را از او پس می گرفت. امام (ره) منتظر این درک اجتماعی بود و به محض اینکه مجلس رای به عدم کفایت سیاسی او داد، تنفیذ خودشان را پس گرفتند

اما اگر از همان ابتدا بنی صدری که منتخب مردم بود را کنار می گذاشتند به نظرتان امروز او اینقدر منفور بود؟ یا اینکه حرف و حدیث هایی به وجود می آمد که انتخابات صوری است، ولی فقیه از هر مسئولی که خوشش نیاید آن را کنار می گذارد.

خواهش می کنم از نگاه یک رهبر به مسائل نگاه کنید، شما اگر رهبر می بودید مخاطبین شما در جامعه فقط بسیجیان دو آتشه نخواهند بود! مدیریت کلان ظرافت های بسیاری دارد.

نکته سوم: البته آنچه گفتیم به این معنا نیست که رهبری بعد از انتخاب مسئولین توسط مردم کاری نمی تواند بکند، بلکه باید از تصمیم گیری هایی که به صورت شفاف حرکت کلان جمهوری اسلامی را تحت الشعاع قرار می دهد محکم بایستد، همانطور که درر مذاکره با آمریکا، یا به رسمیت شناختن اسرائیل و مانند آن چنین است تا انقلاب از اصول خویش منحرف نشود. و در مقابل رفتارها و تصمیم گیری های مسئولین هم از موازی کاری پرهیز کرده و مسولین را به حرکت وادار کند، و این مسئله از سوی رهبری روشن و شفاف است منتهی لازم به رسانه ای شدن آن نیست، بالاخره ما دشمنان خارجی هم داریم که از این آب گل آلود ماهی می گیرند، اما آنگونه که از برخی مسئولین شنیده ایم صحبت های رهبری در جمع خصوصی با مسئولین بسیار جدی و مطالبه گرانه است.

همچنین در هنگام سخن گفتن با مردم گفتمان سازی کرده و مردم را مطالبه گر کنند، یعنی اموری چون فساد ستیزی، عدالت، برخورد با حقوق های نجومی، اهمیت انرژی هسته ای و مانند آن را حاکم بر فضای جامعه کنند، تا مردم از مسئولین این امور را مطالبه کنند، و این خود مسئولین را وادار به حرکت کند، به عنوان نمونه در همین دیدار اخیر با نخبگان در قالب کنایه از بی توجهی به انرژی هسته ای و تقریبا تعطیل شدن آن سخن گفتند:

«صنعت مهمّ هسته‌ای با ابعاد گوناگونی که دارد. چند سال قبل از این -آن‌وقتی که هنوز نیروی هسته‌ای حقّ مسلّم ما بود- اینجا در همین حسینیّه نمایشگاه مفصّلی زدند»

[="Tahoma"][="Black"]جناب مسلم در کمال احترام نه من نه شما ذره ای از موضعمان کوتاه نخواهیم آمد.
لذا من حرف آخرم رو میزنم:حیات و بقا در این کشور در خطر است کارآمدی بماند.
[/]

مسلم;1001550 نوشت:
پاسخ شما در کلام خودتان است:

لکن یک قدری باید تحمل کنید.
اینکه مردم چقدر باید تحمل کنند را خودشان تعیین می کنند؛

سخرانی امام مربوط به سال 57 است و کودکی که در ان زمان 10 ساله بوده الان 50 ساله است.فکر نمی کنم 40 سال زمان کمی باشد.

مسلم;1001550 نوشت:
امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری که یک تنه قرار نیست کشور را بسازند؛

بله،همینطور است، ولی قرار هم نیست مسئولیت یک شخص در سخرانی کردن و گفتن یکسری کلیات خلاصه شود.ما احتیاج به مسئول داریم نه فرمانروا.

مسلم;1001550 نوشت:
کشور رو به رشد است

مقایسه جمهوری اسلامی و پهلوی و قاجار مقایسه سه شاگرد تنبل کلاس با هم است، اگر با شاگرد زرنگ هایی مثل کره جنوبی و چین مقایسه کنیم،سرعت ما در برابر آنها مثل سرعت حلزون در برابر خرگوش است.

کره جنوبی نه این مقدار منابع طبیعی دارد و نه این مقدار سرمایه عظیم انسانی ولی الان در اوج شکوفایی اقتصادی هستند،ما هم شب می خوابیم صبح بیدار می شویم می بینیم همه چیز دو برابر گران شده.


مسلم;1001550 نوشت:
همچنین میزان تأثیرگذاری موانع خارجی است

رهبری بارها تاکید کردن این میزان تاثیر گذاری تحریم ها کمتر از مسائل داخلی است.جدا از اینکه وقتی ما روی موشک هایمان مرگ بر فلان کشور می نویسیم نباید انتظار داشته باشیم انها هم برای ما بوس بفرستند،خب طبیعی که ما را تحریم می کنند.

موفق و سربلند باشید

ناگفته هاي ناب;1001681 نوشت:
حیات و بقا در این کشور در خطر است کارآمدی بماند

بله درست است ما در این خصوص اختلاف نظر داریم، از نظر بنده اگر مقطعی نگاه نکنیم این نظام و انقلاب قطعا کارآمد بوده.
اما میخواهم یک پله پایین تر بیایم و با شما همراه شوم، خب بر فرض که این کشور ناکارامد باشد، آیا این ناکارآمدی به خاطر ولایت فقیه است؟ یعنی اگر کشور ما جمهوری بود اما اسلامی نبود مشکلات ما حل میشدند؟
طبق مواضعی که در پست های پیشین از شما سراغ دارم پاسخ شما قطعا مثبت نیست، پس این ناکارمدی ها دلیلی بر کنار گذاشتن ولایت فقیه نمیشود، شما خودتان هم قبول دارید که با کنار گذاشتن ولایت فقیه قطعا مشکل ما حل نخواهد شد که هیچ، بلکه به مراتب بدتر خواهد شد.

کسی برای رفع نقاط ضعفش، نقطه قوتش را کنار نمیگذارد! برخی مسئولینی که ناکارآمد بوده یا مسئولینی که فقط به منافع شخصی شان فکر می کنند همین رهبری را به عنوان مانعی پیش روی خود نخواهند داشت، آن وقت است که دیگر ببینید چه می کنند!

قدیما;1001687 نوشت:
سخرانی امام مربوط به سال 57 است و کودکی که در ان زمان 10 ساله بوده الان 50 ساله است.فکر نمی کنم 40 سال زمان کمی باشد.

ما از عمر یک حکومت سخن می گوییم ، نه یک انسان! آنچه که برای به ثمر نشستن یک حکومت به کار می رود متناسب با خود حکومت است، نه عمر یک انسان!! لیبرالیسم که امروز در غرب جلوه های پوشالی آن را مشاهده می فرمایید، و گاهی برخی به به و چه چه می کنند بیش از 200 سال از عمر آن می گذرد تا به این بار نشسته و البته دیگر رو به افول است! جنگ های جهانی و کشته شدن بیش از 100 میلیون نفر یکی از آزمون و خطاهای آن است. شما 40 سالی انقلاب ما را با 40 سالگی انقلاب های دیگر مقایسه کنید، شدت دشمن ها باشد تخفیفتان!

قدیما;1001687 نوشت:
مقایسه جمهوری اسلامی و پهلوی و قاجار مقایسه سه شاگرد تنبل کلاس با هم است، اگر با شاگرد زرنگ هایی مثل کره جنوبی و چین مقایسه کنیم،سرعت ما در برابر آنها مثل سرعت حلزون در برابر خرگوش است.
کره جنوبی نه این مقدار منابع طبیعی دارد و نه این مقدار سرمایه عظیم انسانی ولی الان در اوج شکوفایی اقتصادی هستند،ما هم شب می خوابیم صبح بیدار می شویم می بینیم همه چیز دو برابر گران شده.


قطعا این مقایسه غلط است
اگر همین کارشکنی ها و همین دشمنی ها و همین تحریم ها و همین جنگ تحمیلی، وهمین جنگ رسانه ای عظیم علیه کره که هیچ علیه هر کشوری که لااقل در تراز ایران باشد اتفاق افتاده بود الان سرنگون شده بود! همین آمریکایی با هزینه کردن هزاران میلیارد دلار شوری را سرنگون کردند امثال کره که جای خود دارد!
همچنین اینکه ایران را با این شرایط با کشوری مثل چین مقایسه کنید که اقتصاد دنیا را دارد در دست می گیرد، نه کشور ما، بلکه غول های اقتصادی دنیا در برابر آن احساس خطر کرده اند را با ایرانی مقایسه می کنید که 40 سال است که آزاد شده است، و در این چهل سال هم او را لحظه ای به حال خود رها نکرده اند!

خیلی از این کشورها که متاسفانه مردم ما گاهی به آنها غبطه می خورند، نه تحریم، فقط اگر تهدید به تحریم شوند می بینید به چه حالی می افتند! 8 سال جنگ جهانی یک طرفه، 40 سال تحریم های کمرشکن مانند تحریم بانکی و تحریم نفتی و حتی بیمه نکردن کشتی های نفتی و... اینها شوخی است؟ هر غول اقتصادی را که متکی به نیروی الهی نباشد از پا در می آورد. این همه کارشکنی ها امنیتی، حمایت از گروهک های تروریستی و تأسیس و ترغیب و حمایت از داعش برای ورود به ایران!
یک لحظه تصور کنید کره از 40 سال پیش با تمام این ها روبرو میبود، الان در حد ایران بود؟

علاوه بر اینکه یکی از بزرگترین تغذیه های رسانه ای که به خورد ملت ما داده اند همین ضعف اعتماد به نفس و خود کم بینی است، وگرنه دنیا ما را باور کرده است، طبق آمارهای بین المللی ایران در صنایع دانش بنیان علی رغم تحریم ها خیلی پیشرفت داشته است، من به چند نمونه اشاره می کنم:
در فناوری هوا و فضا، و پرتاب موشک ماهواره بر ایران در بین 11 کشوری است که به این توانایی دست یافته اند، و در جمع این 11 کشور هم ایران جزء 6 کشور برتر است.
در عرصه سلول های بنیادین ایران بعد از امریکا رتبه دوم دنیاست.
در فناوری هسته ای ایران چهاردهمین کشور دنیاست.
در حوزه زیست فناوری رتبه سیزدهم جهان است.
در حوزه نانوتکنولوژی ایران رتبه ششم دنیا را داراست.
در ریاضیات، کامپیوترو پزشکی ایران جزئ 20 کشور برتر دنیاست.
متوسط رشد علم در ایران هم که همانطور که رهبری چندین بار در سال های قبل اشاره کردند مدتی 13 برابر متوسط جهانی، و بعد 11 برابر متوسط جهانی است.

مستندی در همین رابطه از شبکه مستند پخش شد که به این آمارها با تفصیل بیشتری اشاره شد، این آمارها بین المللی است، اگرچه ما را عادت داده اند که هر چه که از رشد و پیشرفت خودمان شندیدیم در آن تردید کنیم، و هر چه که از خودمان بدگویی و عقب گرد و مشکلات شنیدیم سریع باور کنیم!

در عرصه موشکهای بالستیک به قدرتی دست یافته ایم که مدیر سابق صنعت موشکی اسرائیل به احترام دست یابی ایران به این فناوری در شرایط تحریم کلاه از سر بر میدارد اینها خودش گویای بزرگی کاری است که در شرایط تحریم انجام شده.
متاسفانه آنقدر که دشمن به توانایی های ما باور پیدا کرده، خودمان باور نداریم!
خودمان باور نداریم اما هنری کیسینجر از امپراتوری ایران سخن می گوید!
خودمان باور نداریم اما رقیب انتخاباتی اوباما در ریاست جمهوری آمریکا از ابرقدرت بودن ایران سخن می گوید!
خودمان باور نداریم اما مارگارت تاچر از ترس غرب از انقلاب اسلامی ایران سخن میگوید!
خودمان باور نداریم اما...

[="Times New Roman"][="Black"]ببینید دوستان عزیز

هرچه مسئولیت یک نفر بزرگتر میشه اون شخص با جزییات کمتری سروکله میزنه

جزییاتی که ممکنه از نظر منو شما خیلی بزرگ و با اهمیت باشه

ولی از نظر اون شخص جزییات خیلی با اهمیت ولی کوچک هستند

مثلا وقتی ما می خوایم قاره آسیا رو بررسی کنیم دیگه کاری با شهرها و روستاهای ایران نداریم

و کشورها بررسی میشن

وقتی میخوایم استان تهران رو بررسی کنیم شهرک ها و روستاهای اطراف دیده میشن

وقتی میخوایم یه شهر رو بررسی کنیم خیابان ها و اتوبان ها و شرکت ها و ساختمان ها دیده میشن

برای رهبری هم به همین شکل هست

وظیفه ایشان تعیین سیاست های کلی نظام هست

مثلا در بخش سلامت باید روند حرکت رو به رشد باشد

یعنی به صورت کلی و در مجموع حرکت رو به رشد باشد

حالا اگر ده نفر در یک بیمارستان خصوصی در اثر اشتباه یک پزشک جانشان را از دست بدهند

نه اینکه بی ارزش است و مهم نیست، بلکه با ارزش و مهم هست

ولی این اتفاق حرکت کلان را خدشه دار نمی کند

اینکه ما بگوییم وای دیگر چه اتفاقی باید بیفتد ؟ فلانی مرد. بچه سه ساله پول درمان ندارد ای وای....

اینها واقعا مسائل مهم و با ارزشی هست ولی اتفاق بدتر این است که آنهایی که گرفتاری ندارند هم گرفتار شوند

برای رشد در هر زمینه ای اولویت با حفظ داشته هاست و سپس افزایش داشته هاست

نه اینکه بگوییم داشته ها را رها کن و به صورت انتحاری برو سراغ نداشته ها

اگر هردو را از دست دادیم آنوقت اوضاع خیلی خیلی بدتر می شود

اگر ناخدا برای رسیدگی به یک بیمار حرکت کشتی را متوقف کند

بدون تردید جان تمام مسافران کشتی در خطر می افتد ممکن است طوفان بشود و کشتی غرق بشود

ممکن است زمان را از دست بدهند و آن بیمار بمیرد و دیگران هم بیمار بشوند و هرگز به مقصد نرسند

اینکه یک نفر از مسافران کشتی بمیرد خیلی دردناک است.

ولی دردناک تر این است که جان بقیه مسافران بخاطر حضور فیزیکی و بی فایده ی ( بی فایده بخاطر نداشتن تخصص پزشکی ) ناخدا

بالای سر بیمار به خطر بیفتد و ناخدا هم بعدها پز بدهد که: درسته که همه مسافران مردند ولی من بالای سر تک تکشون حاضر شدم

در حالی که می توانست بدون حاضر شدن بالای سر آنها جان بیشترشان را نجات بدهد.

وظیفه ی رهبری مثل ناخدای کشتی است که باید کشتی را هدایت کند تا به مقصد برسد

وظیفه رسیدگی به مسافران با خدمه کشتی و پزشکان کشتی است نه با ناخدای کشتی.

عقلانی این است که حتی اگر از صد مسافر پنجاه نفر مردند ناخدا پنجاه نفر باقیمانده را به مقصد برساند

نه اینکه بگوید خب پنجاه نفر مردند دیگه فایده نداره

بزار بزنم بغل ( دریا بغل نداره :khandeh!: ) همه با هم شیرجه بزنیم توی آب غرق بشیم اکیپمون کامل بشه[/]

موضوع قفل شده است