taghlid.resaleh

بار منفی یا مثبت کلمه تقلید!؟

مفاهیم و کلمات هر کدام بار معنایی خودشان را دارند و آنچه که مهم است بار معنایی خاصی است که از آن به ذهنها می آید .مثلا لفظ تقلید. در وهله اول همگان با این کلمه مشکل دارند و به نوعی می کوشند خود را برخلاف آن یعنی فرد مستقل نشون بدهند نه مقلد.
حال ما می آییم وبه مهمترین رکن تربیتی و علمی جامعه یعنی یادگیری احکام شرعی را اسمش می گذاریم تقلید.شاید بهتر بود انهایی که می خواستند از عربی به فارسی این کلمه را ترجمه کنند به این نکات توجه داشتند.
بنابراین معتقدم که به دلایل گوناگون حوزه‌های علمیه ما ادبیات خود را به روز نکرده‌اند . اگر فرهنگ‌های لغت معروف دنیا هر سال ویرایش جدید دارند رساله توضیح المسائل ما صد سال است ادبیاتش ثابت مانده در حالی که سرعت تغییرات فرهنگی و اجتماعی مخاطب بسیار زیاد است . وقتی می‌گوییم تقلید؛ مرجع تقلید ما چیزی اراده می‌کند و مخاطب چیز دیگری می‌فهمد . شما درک مخاطب عام از تقلید یعنی " تکرار طوطی‌وار و بی معنی رفتار دیگران " را مقایسه کنید با تعبیر شگرف و زیبای علامه شهید سید محمد باقر صدر که تقلید یعنی گردن بند و قلاده به گردن آویختن و معنی‌اش این است که فقیه مجتهد بار عمل مکلف را به گردن می‌گیرد . در واقع فقیه خود را فدا می‌کند تا شخص مؤمن فردای قیامت آسوده باشد و فقیه در پیشگاه خدا به پاسخ برخیزد .
بین خودتان و خدا این فهم و تلقی کاملاً متفاوت و غریب از مفهوم تقلید چه قدر فرق می‌کند با آن دیدگاه و تلقی عمومی و رایج ؟ با این دیدگاه دوم چه احساسی پیدا می‌کنید نسبت به کسی که به خاطر سبک شدن شانه‌های عمل شما بار اعمالتان را به گردن گرفته است و به جایی می‌رسد که مثل آیت الله العظمی خوانساری وقتی می‌خواهند برای یک عمل جراحی او را بیهوش کنند اجازه نمی‌دهد ومی گوید مردم از من به عنوان یک فقیه عاقل هوشیار تقلید می‌کنند و اعمالشان به من وابسته و منسوب است و حتی به اندازه ساعتی نمی‌خواهم از ادراک و فهم خارج شوم . پزشکان با ناباوری کار را آغاز می‌کنند و در کمال حیرت می‌بینند که آن بزرگوار تا پایان عمل جراحی و آخرین بخیه به ذکر و تلاوت قرآن مشغول است . این احساس مسئولیت و فداکاری کجا و آن باور غالب و عمومی کجا ؟