یاران امام زمان

چگونه می توانم از یاوران امام زمان (عج) باشم؟

باسلام و عرض ادب و احترام
خانمی خانه دار هستم.میخوام بدونم چطور میتونم در جهت تسریع در ظهور مولا حجت بن الحسن علیه السلام گامی بردارم؟ چطور میتونم دل آقامو از خودم راضی کنم؟ چه کارایی باید انجام بدم تا امیدوار باشم از یاورای امام زمان قرار می گیرم؟ البته این رو میدونم که انجام واجبات و ترک محرمات و خوب همسرداری کردن و ... هرکس رو به سعادت میرسونه اما من دوست دارم کاربردی تر به این قضیه پرداخته بشه.
مثلا دوست دارم مثل خانمهایی باشم که علم و تحصیلات حوزوی و دینی دارن و همچنین فن بیان خوبی دارن و میتونن افراد زیادی رو راهنمایی کنن ؛ ولی متاسفانه من هیچ کدوم اینها رو ندارم:Ghamgin: خیلی دوست دارم به دیگران کمک کنم خصوصا در زمینه ارتقا سطح دینی و اعتقادی ولی ....
راستش احساس میکنم عمرم داره به بطالت میگذره و من هیچ کاری برای عزیز دل فاطمه سلام الله علیها نکردم:geryeh:دوست دارم وقتی آقا ظهور کردند من شرمنده نباشم حرفی واسه گفتن داشته باشم بگم آقاجان من این کارها رو واسه خوشنودی شما انجام دادم .دوست دارم نامم در زمره منتظران و یاری دهندگان حضرت قرار بگیره....
خیلی به این موضوع فکرکردم که اون 50 زن از313 نفر از یارای حضرت چیکار کردن یا چیکار میکنن که به این مقام نایل شدن؟! همیشه فکر کردم که آیا من هم میتونم کاری کنم که یکی از اون 50 زن باشم؟؟؟؟!!!!:Moteajeb!:
خیلی وقته که این دغدغه رو دارم خیلی داغونم، تورو خدا راهنماییم کنید.

آيا طبق منابع شيعه و اهل سنت، در ميان313 نفر از ياران امام زمان (عج) زن نيز وجود دارد؟

سلام علیکم

از 313 نفر یاران امام زمان (عج) چند نفر زن هستند؟ لطفا با ذکر مدارک بفرمایید.

سوال......شرايط ظهور امام زمان (عج)...

امام زمان چرا نمی آید؟

همه شنیده ایم که امام زمان زمانی می آید که جهان پر از ظلم و ستم شده باشد و می آید که جهان را پر از عدل و داد کند و انسان را به کمال واقعی خود برساند.

و زمانی دنیا پر از ظلم وستم می شود که اکثریت حکومت ها فاسد باشند اگر نگوییم که اکثر مردم ظالم و فاسد باشند.
و الان زمانی است که اکثر حکومت ها فاسدند و ظلم و ستم بی داد می کند اسلام در ضعف است و تنها نامی از آن باقی مانده٬ پس چرا امام نمی آید ؟
پس می توان گفت که آن زمان باید ویزگی و شرایطی غیر از این را داشته باشد؟

آن شرایط چیست؟

أهل بخواند و بر یقین و باورش افزوده شود

[=Tahoma]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] أهل بخواند و بر یقین و باورش افزوده شود [/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حاج یدالله علیشاهی، نقل می‌کند که:

[/][=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]حاج شیخ علی تبریزی در «کربلا» برای ما تعریف نمود که فردی به نام حاج جعفر ـ یا حاج جواد ـ در کربلا صاحب مغازة برنج‌فروشی بود و خانه‌ای در بازار، واقع در «بین الحرمین» داشت. ایشان هر سال از اوّل عاشورا خانه‌اش را مشکی‌پوش می‌کرد و شب‌های آخر دهه از مهمانان و عزاداران حضرت، که بیشتر بادیه‌نشین بودند، با چای، قهوه و سیگار پذیرایی می‌کرد و بعد هم شام را مهیّا می‌نمود و همین طور دسته دسته، عزاداران به منزل ایشان رفت و آمد داشتند.

امّا سالی به دلیل مشکل مالی، کار به جایی کشید که حاج جعفر، مجبور به فروش تمام وسایل و اثاثیة خانة خود می‌شود تا حدّی که فقط یک حصیر برایش باقی می‌ماند و برای روشن کردن منزل هم مجبور به استفاده از لیف خرما می‌شود...

پنج، شش روز مانده به عاشورا، حاجی به همسرش گفت: بیایید تا عاشورا نزدیک نشده، درها را ببندیم و برویم تا همه فکر کنند امسال مسافرت هستیم و خجالتشان را نکشیم! امّا همسر حاجی امتناع کرده و می‌گوید: چرا این‌قدر زود برویم؟

[/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif][/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]اگر خواستیم دو ـ سه روز مانده به عاشورا این کار را خواهیم کرد؛ امّا دو ـ سه روز مانده به عاشورا، خانه دقّ الباب می‌شود و عرب‌ها طبق سنوات قبل وارد می‌شوند و دسته دسته حیاط خانه را پر می‌کنند! حاجی رو به همسر خود می‌کند و می‌گوید: زن! می‌خواستی مرا خجالت بدهی؟! حالا خانه پر است از عزاداران بادیه‌نشین و خانه، بی‌چراغ و مطبخ، غذا ...!
حاجی برای یافتن چاره، از خانه خارج می‌شود و در صحن کوچکی ـ که جلوی بازار بین الحرمین بوده و حالا خراب شده ـ مغازه‌ای را می‌بیند. مغازه‌دار که سیّد بود، حاجی را صدا می‌زند و می‌گوید: (حاجی کجا می‌روی؟ حاجی با حالتی خاص می‌گوید: می‌خواهم بروم حرم. سیّد می‌گوید: «حالا بیا بالا پیش من بنشین!» و بعد می‌گوید: «شما چرا چند وقت است از ما جنس نمی‌بری؟!» حاجی می‌گوید: من به یاد ندارم که از شما جنس برده باشم؟! و بالأخره علّت را عرض می‌کند که به دلیل ورشکستگی، نمی‌تواند جنسی خریداری کند ... سیّد می‌گوید: «امسال یک برنج خیلی عالی داریم بیا چند تا گونی برایت کنار گذاشته‌ام.» حاجی می‌گوید: من پول ندارم! سیّد می‌گوید: «تو سی سال است که به ما پول می‌دادی حالا می‌گویی ندارم!»

ولی حاجی متوجّه حرف سیّد نمی‌شود؛ بعد سیّد روغن و همة اثاثیة پخت و پز را کنار می‌گذارد. حتّی چراغ گردسوز نفتی برای روشنایی‌شان را نفت کرده و روشن می‌کند تا حاجی آن را با خود ببرد! حاجی می‌گوید: پس اجازه بدهید این عرب‌ها را صدا بزنم تا بیایند و اینها را ببرند. امّا سیّد می‌گوید: «نه! احتیاجی نیست.» پس سیّد سرش را به سوی «حرم حضرت عبّاس و علی اکبر(ع)» می‌گرداند و آنها را صدا می‌زند. بعد از چند لحظه عدّه‌ای جوان می‌آیند و کیسه‌ها و چراغ‌ها را به در خانه می‌رسانند و می‌روند. زن حاجی که متوجّه آمدن حاجی می‌شود، می‌گوید: مرد! در این موقعیّت کجا گذاشتی و رفتی؟

حاجی می‌گوید: یک دوستی که ما سی سال پیش از او روغن می‌گرفتم، امشب این جنس‌ها را به من داد. زن تعجّب می‌کند و می‌گوید: ساعت یک و نیم شب چه کسی در بازار است تا تو از او خرید کنی؟! حاجی متوجّه کیسه‌ها می‌شود که سر جایشان است؛ امّا هر چه دنبال آن مغازه و مغازه‌دار می‌گردد، چنین دکّانی را با آن مشخّصات پیدا نمی‌کند آن وقت است که متوجّه می‌شود که امام، کار نوکرش را لنگ نگذاشته است.[/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [/]

[=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]منبع: مجلة خیمه[/]


[/]

یاران امام زمان (ع) اهل کجا هستند؟

سلام
ابتدا از این که این مطلب را میخوانید ممنون و تشکر ویژه چون میخواهید جواب بدهید:Gol:
چند سال قبل توی یک کتاب به نام مهدی موعود(البته جلد13 بحار الانوار به همین نام میباشد اما اون کتاب نبود) که نویسنده اش خاطرم نیست و یادم نیست روایت بود یا یک حدس،دیدم که شهرهای مختلفی که 313 نفر یار امام زمان(ع) اهل اون هستند نوشته شده بود،مثلا تهران 1 نفر ،طالقان 7 نفر و... میخواستم این مجموعه را اگر صحت روایی دارد،برای بنده بیان بفرمایید.
آیا نام این افراد نیز ذکر شده؟