واقع گرایی

آیا ایران توان مبارزه با آمریکا را دارد؟

دیروز آقای خامنه ای به مناسبت سالروز 13 آبان دوباره سخنرانی کردند و آمریکا را متهم به بدعهدی و طماع بودن و درنهایت نتیجه گرفتند که ما نباید با آمریکا رابطه برقرار کنیم . در این باره نکات زیر قابل توجه است :

1. آمریکا به دلیل اینکه قدرتمندترین و توسعه یافته ترین کشور جهان است؛ زورگو ترین کشور جهان هم هست .
هر جا علیه آمریکا مقاومتی شکل گرفته باشد نیازمند اجرای حقوق بشر و دموکراسی است و به تبع آن تحریم میشود و هر که متحد او باشد فعلا نیاز به اجرای حقوق بشر و دموکراسی ندارد.
برای اجرای خواسته اش از کثیف ترین روش ها استفاده میکند ، چه بمب اتم در ژاپن یا کمک به تروریست ها در سوریه .

2. در سیاست مدرن عمل هر سیاستمدار باید بر اساس هزینه فایده باشد . آقای خامنه ای هم اخیرا مکررا تاکید میکند که رابطه برقرار نکردن با آمریکا عقلانی است و نه از روی آرمان گرایی غیر واقع بینانه . اما بیایید ببینیم آیا واقعا اینطور است ؟
با تسخیر سفارت آمریکا ، جمهوری اسلامی از همان بدو انقلاب متحمل انواع و اقسام تحریم ها شد . تحریم هایی که پی در پی به واسطه نقض شدن آزادی بیان ، عدم رعایت حقوق بشر و نبود دموکراسی در ایران، با توجه به اینکه ایران تعداد زیادی تحصیل کرده دارد که خواستار حقوق خود هستند؛ تشدید شد .
نظام ، کماکان بدون توجه به قواعد بین المللی دست به ماجراجویی زد و صنعت هسته ای را که در نهایت خدا تومان پول بابت آن صرف شد ، گسترش داد . پولی که اگر با تمام این تحریم هایی که بعد از انقلاب متحمل شدیم جمع شود ؛ رقم هنگفتی می شود که اگر در گسترش صنایع دیگرمان استفاده می شد خدا میداند که چه قدر وضعمان بهتر می شد .

3. با نگاه کردن به دیگر کشورهای جهان سومی که در مقابل آمریکا ایستادگی کردند متوجه می شویم که همگی در نهایت به ذلت تن دادند ولی با خسارات بسیاری که این مخالفت با آمریکا برای آنها به بار آورده بود. نیکاراگوئه ، ویتنام ، کوبا ، ونزوئلا ؛ همگی بعد از انقلابی گری و شعار های چپی دادن در نهایت تسلیم شدند در حالیکه اقتصادشان نابود شده بود.
ایران هم اگر به واسطه ثروتمند بودن ، قرار گرفتن در یک منطقه مهم جغرافیایی و حمایت روسیه و چین نبود تا کنون باید دچار قحطی میشد . حتی ایران با خوش شانسی از ورود به جنگ با آمریکا دررفته . به هر حال اگر ایران نفت و طلا و منابع خدادادی نداشت کشوری مانند نیکاراگوئه و ونزوئلا می شد ولی این یک پیروزی نیست. پولی که میتوانست باعث پیشرفت چشمگیر ایران شود صرف این شد که ایران لااقل پسرفت نکند و این دوران سخت تحریم و غیره را پشت سر بگذارد .

4. با توجه به تجربه جمهوری اسلامی در این 38 سال گذشته میبینیم که همواره از مواضع خود کوتاه آمده است . ابتدا قرار بود تا سقوط صدام بجنگد و جنگی که می بایست در 2 ساله تمام میشد را 8 سال طول داد و هزینه های گزاف را تحمیل مردم ایران کرد ، چقدر خسارت و ویرانی به بار آورد و در نهایت با کوتاه آمدن از آرمان گرایی های خود، جام زهر نوشید و عهد نامه پایان جنگ را پذیرفت. بگذریم از اینکه گروهی معتقدند مقصر شروع جنگ هم زعیم قوم ما بود که با ماجراجویی میخواست با مقابله مخفیانه با صدام و حمایت از مخالفان مسلح او ، حکومت او را سرنگون سازد و شیعیان عراقی را از ظلمی که به آنها میشود نجات دهد.
به هسته ای میرسیم که با های و هوی و شعار " انرژی هسته ای حق مسلم ماست " در نماز جمعه ها و با هزینه های بسیار که دوباره تحمیل ایران شد آن را توسعه داد و بعد از متحمل شدن شدید ترین تحریم ها و فلج اقتصادی؛ دوباره توبه کرد و آن را تقریبا ویران کرد و به قول آقای شریعتمداری قراردادی بدتر از عهدنامه گلستان و ترکمانچای را پذیرفت .
حالا بیایید به دیگر پروژه های ایدئولوژیک نظام نگاه کنیم : از علوم انسانی اسلامی گرفته تا دشمنی با آمریکا .
با توجه به پیشینه نظام آیا نمیتوان حدس زد که سرانجام همه آن ها دست از آرمان شستن و آشتی با واقعیت ، ولو تلخ موجود است ؟

5. حزب اللهی ها ادعا میکنند که سیاست خارجی ما باید عاشورایی باشد .
چطور رفتار یک شخص در یک جامعه بدوی که خبری از اقتصاد و سیاست و تکنولوژی امروزی نبود باید مبنای رفتار ما قرار گیرد . واقعا این چه مقایسه سطحی است که جامعه کاملا پیچیده امروزی را با زمان پیامبر مقایسه میکنید و یکی میگوید باید عاشورایی باشیم و دیگری سخن از صلح امام حسن و حدیبه نبی میگوید ؟
رفتاری کاملا فردی ، چگونه قابل تسری به اجتماع است ؟ عده کثیری از جامعه ما حتی ولایت فقیه را قبول ندارند درصورتی که امام حسین به همراه یاران کاملا وفادار خود جنگید . چطور میخواهید این عده را با خود همراه کنید ؟ حتی به اعتراف خودتان خیلی از انقلابی ها نیز از انقلابی گری خسته شده اند ؛ به قول آن شخص، چرا از جیب مردم شعار میدهید ؟

جمع بندی :
آمریکا ، واقعیت تلخ دنیای کنونی ماست و برای اینکه پیشرفت کنیم باید مقداری ذلت را بپذیریم .
اگر در بر روی همین پاشنه بچرخد با توجه به سطرهای بالا در نهایت هم ذلت را خواهیم پذیرفت ، هم اقتصادمان را نابود خواهیم کرد .

پ.ن : البته من خیلی خوشحال میشدم اگر حکومت ما دموکراتیک بود و حزب جمهوری اسلامی هم یکی از احزاب آن ، چون در یک حکومت دموکراتیک احزابی مثل جمهوری اسلامی برای مقابله با آمریکا و ترساندن او خیلی هم مفید و به نفع منافع ملی است .