نمادین بودن بیانات قرآن

خلقت انسان؛ نماد یا واقعیت

انجمن: 

درود
مدتها بود که در مورد اعجاز، سبک نوشتاری قران و دیگر خصوصیتهای قران فکر میکردم. نظریات مختلفی در باب توجیه اعجاز و ویژگی های قران وجود دارد، از تفاسیر کلاسیک گرفته تا تفاسیری همچون نظریات دکتر سروش.
غالب تفسیرهای کلاسیکی که ارایه شده است دست به دامن روایاتی می‌شود که نه مبنای دقیق رجالی دارد و نه عقلی و حتی در پاره ای از موارد مخالف یافته های جدید علمی.
پاسخ در چنین مواردی این است : علوم تجربی یقین قطعی نمیاورد و این احتمال وجود دارد که در اینده سخن ما مورد تایید قرار بگیرد، در ادامه مثالی رو ارایه می‌دیم که ضعف چنین شبه استدلالی رو نشان می دهد.
از طرف دیگر نظریات دکتر سروش هستند که انصافا علارغم توصیفات نسبتا قابل قبول که از حوادث عجیب و غریب قران ارایه می دهد، دچار ضعفی است که اساسا محکی برای اثبات نادرستی آن وجود ندارد، به طور مثال فرض کنید کسی به هر دلیلی(شهود، عقلی و ...) به این نتیجه رسید که کتاب ارباب حلقه ها از طرف خدا نازل شده و جناب تالکین هم پیامبر خدا هست، از این نظر، نظریه جناب سروش قادر به رد چنین ادعایی نیست و اتفاقا به طور کاملاً سازگاری وقایع آن رو توصیف می کند.
با در نظر گرفتن این مقدمه به مسأله اصلی برگردیم:
مساله خلقت انسان همیشه بحث بر انگیز بوده و تقابل جدی با یافته های علمی نظیر فرگشت بوده است، آیا خلقت انسان دفعتا بوده یا تکاملی؟
تفاسیر مربوطه برای حل این مشکل ابتدا نظریه فرگشت رو زیر سوال می برند و یافته های علمی رو زیر سوال می‌برند که یقین آور نیستند و ممکن است در آینده مورد تردید واقع بشوند. و در این مورد اساسا ما همه ی انسان ها از حضرت آدم در هفت هزار سال شروع شده است.
(با توجه به اینکه می دانم صحبت در این مورد چقدر می تواند طولانی باشد، اگر ملاک کارشناس در رد مطالب ما این مورد باشد، توضیحات اضافی رو در پست های بعدی وارد می‌ شود).
راه حل دوم این است که انسانها دو گونه هستند برخی از انسانها مانند سرخ پوستان و ... قبل از حضرت آدم بوده اند و دیگر انسانها با حضرت آدم نسلشان شروع می شود.
اولین دلیل رد چنین ادعایی این است که به چنین چیزی حتی به اندازه سر سوزنی در قران اشاره نشده است و بر پایه روایات ضعیفی قرار دارد.
دومین اشکال این است هیچ یافته ی علمی چنین انقطاعی رو نشون نمی‌ده و علاوه بر اون ضرورت چنین کاری چیست؟ چرا خدا باید دست به چنین خلقتی بزند که انسانهای دیگری را دفعتا خلق کند در صورتی که انسانها در همان زمان در روی زمین وجود داشته اند؟ آیا انسانهای جدید باهوش تر بوده اند؟
مورد سوم هم که از روایات بر می آید این است که نسل انسان هفت نسل بوده که شش نسل آن منقرض شده و نسل کنونی آخرین نسل انسان ها است که از هفت هزار سال پیش با حضرت آدم شروع شده است. در این مورد هم نشانه هایی از این نسل ها وجود ندارد، علاوه بر اون هفت هزار سال زمان بسیار کمی است که چنین تغییرات ژنتیکی در گونه انسان به وجود بیاید(رنگ، بافت و شکل صورت انسانها )، مورد دوم اینکه تقریبا انسان در این پانصد سال جدید به چنین تکنولوژی های دست یافته که می تواند کهکشان‌ها ، اقیانوس ها و ... رو کاوش کند، چطور شش نسل گذشته تا قبل از انقراض( اگر فرض هر کدام هفت هزار سال پایدار بودند) به هیچ تکنولوژی نرسیدند.

مطالب بالا خلاصه چیزی بود که تفاسیر کلاسیک ارایه می دهند که پر است از کاستی ها.
در ادامه نظر خودم رو در مورد خلقت انسان ارایه می کنم تا کارشناس بزرگوار آن را نقد کند.

در قران به داستان سجده فرشتگان و ابلیس به مراتب اشاره شده، اما آیا سجده فرشتگان واقعی هست یا استعاری؟ واضح است که سجده فرشتگان و ابلیس نمی‌تواند واقعی باشد و فقط تمثیلی است، چرا که فرشتگان مجرد هستند و سجده فرشته بر انسان فقط می تواند امر استعاری باشد، علاوه بر اون دستورات خدا شامل دستورات تکوینی و تشریعی است، از دستورات تکوینی کسی قادر به تخلف نیست، ولی ابلیس تخلف می کند، در نتیجه دستور تکوینی نیست، علاوه بر اون تشریعی هم نیست چرا که برای فرشتگان تشریع وجود ندارد. این هم دلیلی بر مثالی بودن این واقعه هست. در ادامه داستان با ملزم شدن آدم و هوا به نزدیک نشدن به درخت ممنوعه میشویم، اما این سوال پیش میاد که اساسا چرا خدا باید چنین دستوری رو فرمان بده، آن هم با یک منبع نزدیک شدن به یک درخت. تنها راه این است که کل ماجرا سجده فرشتگان و درخت ممنوعه و تنزیل انسان رو نماد بگیریم که در زیر فهم خودم رو از آیات زیر ارایه میدم:

در واقع انسان هیچ وقت به صورت دفعتا خلق نشده است و راه تکاملی خودش را همچون سایر موجودات طی کرده است، در این مسیر نهایتا در یک زمانی انسان شایسته خلافت خدا در روی زمین می شود و مقامش از فرشتگان و ابلیس بالاتر می رود و که تلویحا با سجده فرشتگان و ابلیس به صورت تمثیل بیان شده است، حضرت آدم در روی زمین به مقام پیامبری می رسد(بالاتر رفتن از مقام فرشتگان و سجده تمثیلی فرشتگان) و شرع از طریق او برای انسان ها جاری می شود(نزدیک نشدن به درخت ممنوعه در واقع همان باید و نباید های شرع است) که انجام آن باعث سقوط انسان و دوری او از خدا می شود(تنزیل انسان از بهشت به عنوان مقام برتر به زمین به عنوان مقام پست تر).
از این منظر حضرت آدم در روی زمین شروع پیامبری است نه اولین انسان در روی زمین.
از کارشناس محترم پیشاپیش تشکر می کنم که از تفسیر رو نقد می کنند.