ملاکهای ازدواج

اختلاف خانواده ها از لحاظ سطح اجتماعی و اقتصادی

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

که با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
الان در شرایط ازدواج قرار دارم ولی به مشکلی برخوردم اون هم این است که سطح مالی و اجتماعی خانواده ما یکم بالاست و پدرو ماردم هر دو استاد دانشگاه هستن و در آمد زیادی دارن تا این جاش مشکلی نیست و خدا رو هم شاکرم بابت نعمت های خوبی که به من داده ولی مشکلی از این جا شروع میشه که من خانمی کاملا مذهبی و ساده زیست میخوام و در عین حال پدرو مادرم اصرار دارن که حتما خانواده ها از لحاظ مالی و شان اجتماعی باید بهم بخورن ولی خانم مذهبی که ساده زیست باشه و در عین حال خانوادش در این سطح باشن خیلی سخت پیدا میشه یا لااقل تاحالا که پیدا نشده
میخواستم بپرسم واقعا این موضوع تا چه حد اهمیت داره و حتما باید دو خانواده از لحاظ شان اجتماعی و اقتصادی بهم میان یا اگه اختلافی باشه مشکلی نیست این اختلاف تا چه حد باشه مشکلی به وجود نمیاره؟

و سوال بعدیم هم این بود که برای خوده شخص خانم ها معمولا چقدر این اختلاف اهمیت داره و اگه زیاد باشه آیا میتونه باعث اذیت شدن خانم و خانوادش بشه یانه؟

و اینکه خانم باید چه ویژگی داشته باشه تا این مشکل برایش پیش نیاد؟
واینکه توصیه شما برای من چیست و با این شرایط چیکار کنم

بازم عذر خواهی میکنم بایت مزاحمتم

و اینکه دعا کنید که انشاءالله خداوند خانم خوبی نسیت این بندش بکنه

التماس دعای زیاد


با تشکر از کارشناس محترم

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:


کمالگرایی در ازدواج

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض ادب

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

که با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام

با کمالگرایی ام در ازدواج چه کنم؟

من تا حدودی کمالگرا هستم، از موقعی که خودم را شناختم، خواسته یا ناخواسته به جای این که کمالگرایی خود را سرکوب کنم سعی کردم آن را جهت دهی کنم، پس همیشه تلاش کردم در امور معنوی نگاهم به بالاتر از خودم باشد و در امور مادی به افراد پایین تر از خودم توجه داشته باشم.

نتیجه اینکه:
1- عموما دوستانم کسانی بوده اند که از لحاظ علمی و اعتقادی بهتر از خودم بوده اند و از لحاظ مالی در سطح خودم یا ضعیف تر بوده اند.
2- الان طلبه ای هستم که مشغولیت های علمی-پژوهشی دارم و در زمینه های مختلفی -اقتصاد، فرهنگ، سیاست، استراتژی و .... - دارای اطلاعات و قدرت تحلیل خوبی هستم(این را فقط خودم نمی گویم).
به عنوان نمونه می گویم: در اقتصاد کلان، نظام پشتوانه و اعتبار، نظام عرضه و تقاضا، بهروه وری و ... ارتباط بین آنها را درک می کنم و تحلیل های خودم را دارم.
اگر کسی بگوید، پول فاقد ارزش است چون اصل و اساس چیزهای دیگر است و پول وسیله است و از این نوع صحبت ها، باید بگویم برای من بی ارزش بودن پول حتی به لحاظ مادی هم اثبات شده است. یا اینکه می دانم چگونه آمریکا چگونه در سایر کشورها ایجاد تورم می کند.
3- به نظرم می رسد تا حد زیادی احساسات من تابع عقلانیت من شده است؛ به این معنی که در اکثر موارد به چیزهایی علاقه مند می شوم که مبتنی بر قواعد منطقی و عقلانی بوده و پیش از آن چهارچوب های فکری ام آن را تایید کرده باشند.
4- من اساسا بینش و نوع نگرشی متفاوت از سایرین داشته و آرمانگرا نیز هستم و اهداف بلندی دارم.

خلاصه اینکه هرچند خداوند لطف کرد و این کمالگرایی و جهت دهی کردن آن دلیلی برای رسیدن به جایگاه فعلی ام شد، اما حالا که به مسئله ازدواج رسیده ام، این کمالگرایی دارد مرا آزار می دهد و تا حدی دچار وسواس فکری شده ام.
چند ماهی است که به خواستگاری خانمی رفته ام که ویژگی های بسیار خوبی دارند و به جرئت می توانم بگویم مطلوب بسیاری از آقایان مذهبی و حزب اللهی هستند و به همین خاطر نیز تصمیم به ازدواج گرفتیم و به خاطر برخی مشکلات هنوز حتی عقد نکردیم، پس ارتباط خیلی ضعیفی داریم، اما مسئله اینجاست که بدلیل این فاصله چند ماهه متاسفانه در این اواخر، فکرِ ویژگی های نامطلوب ایشان -البته فقط از نظر بنده- به صورت مداوم به ذهنم خطور می کند و مرا مردد می کند. یکی دیگر از مسائلی که باعث تردید بنده می شود این است که در حیطه تحقیقاتم می بینم دخترانی که یکی یا برخی از ویژگی های نداشته ایشان را دارند.

بگذارید ویژگی های خوب ایشان و ویژگی هایی که دلخواه بنده بوده و مرا مردد می کند را بیان کنم.
ویژگی های مثبت: از سادات بزرگوار هستند،متدین، ولایت مدار،متخلق، اهداف خوب از ازدواج، علاقه مند به حوزه علمیه، شرکت در درس اخلاق، قناعت خوب، با اقتضائات طلبگی مشکلی ندارند، علاقه مند به رشد هستند، بعضی مسائل را ابتدائا خودشان قبول نداشتند چون دیدند به نفعشان است یا به خاطر بنده پذیرفتند و ....
ویژگی هایی که فقط من فکر می کنم منفی است:
1- ایشان می خواهند عروسی بگیریم. بنده با ماهیت عروسی و ولیمه دادن هیچ مشکلی ندارم، اما وقتی می بینم دیگر جوانان در ابتدائیات زندگی خود دچار مشکل هستند اصلا نمی توانم تحمل کنم که من چنین خرجی بکنم، ترجیح می دهم آن را به سایر جوانان بدهم تا کمکی برای آنها باشد. اما متاسفانه پذیرفتم.
2- من به خاطر نوع تفکراتم و اهدافم، سبک زندگی کاملا متفاوتی از عرف جامعه می خواهم داشته باشم، یک مصداق آن حذف تلویزیون از زندگی است که ایشان تا حدی خواهان آن هستند.
3- ایشان الحمدلله حجاب مناسبی دارند اما متاسفانه بنده وقتی بعضی خانم ها مثلا همسران برخی طلبه ها را می بینم که دستکش به دست می کنند و پوشیه می گذارند، عمیقا غبطه می خورم. در این مورد سخت گیری نکردم و نمی خواهم بکنم ولی متاسفانه چنین احساسی دارم
4- وقتی تفکرات برخی خانم ها را در مورد تعداد فرزندان، فقر در زندگی، عروسی نخواستن و ... را می بینم مجددا عمیقا غبطه می خورم. یا نظرات برخی از کاربران را در سایت دیدم، غبطه می خوردم.

نانوشته بعضی جوابهایتان را می دانم. توکل و توسل کرده ام، سعی کرده ام ویژگی های مثبت ایشان را در نظر خود بزرگ جلوه بدهم، از تکنیک توقف فکر تا حد امکان استفاده کرده ام. شاید بگویید موقتا از تحقیقات خود دست بردار تا وضعیت بهتر شود اما متاسفانه ممکن نیست.

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

اصالت خانوادگی

با نام و یاد دوست


با سلام و عرض تسلیت ایام شهادت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام)

این سوال ،‌ سوال یکی از کاربران سایت هست که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

که با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام علیکم

یکی از اقوام ما به دخترخانمی علاقه مند شده و تصمیم به ازدواج دارند.

طی تحقیقاتی که داشتیم متوجه شدیم که پدر این دختر خانم چندان خوشنام نیستند و به طور کلی در خانواده پدریشون مشکلاتی مثل دعوا و درگیری زیاد با دیگران، بی یند و باری و فساد اخلاقی وجود داره. ولی خود دختر خانم اخلاق و رفتار خوب و مناسبی دارند و خانواده مادرشون هم خانواده پاک و سالم و خوشرفتاری هستند.
سوالم اینه که علت این همه تاکید بر اصالت خانوادگی چیه؟ مگه چه مشکلی ممکنه در آینده براشون پیش بیاد؟ با توجه به شناخت نسبی این آقا از آن دختر و علاقه ای که بینشون ایجاد شده، نمیخواهیم به سادگی و به خاطر مشکلات قابل حل از این وصلت منصرف بشیم، فقط می خواهیم اگه احیانا عواقیب ممکنه داشته باشه آگاه بشه و با چشم باز تصمیم بگیره
البته این مسائل باعث بروز اختلافات در سطح خانواده دختر هم شده است، به طوری که در حال حاضر، پدر و مادر با هم اختلافات زيادي دارند و پس از ازدواج هم احتمالا ارتباط محدودی با پدر خواهند داشت.
حال چگونه می توان فهمید که صفات خوب دخترخانم عمیق هستند یا خیر؟ با قرار گیری در موقعیت های مختلف؟ یا سوال از گذشته؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

هم کفو بودن دختر و پسر در ازدواج از لحاظ اعتقادی چقدر باید باشه؟

فرض کنید دختر و پسرس از هر لحاظ باهم جورند، ولی از لحاظ اعتقادی در حد نماز و روزه و ... با هم تفاهم دارند. منتها دختر مقید به حجاب و مخالف موسیقی و رقص و اینها و پسر اتفاق زندگی رو بدون این ها بی روح می دونه. به نظر شما این دو زندگی متعادلی خواهند داشت؟ اصلاً این مسائل در زندگی چقدر پر رنگند؟