مدیریت غریزه جنسی

15 سال برای جلوگیری از رفع نیاز جنسی از راه غیر طبیعی جنگیدم ولی شکست خوردم

با سلام و عرض ادب پسری هستم 29 ساله...از زمانی که به بلوغ رسیدم تا این سن هیچ وقت نتونستم جلوی ارضا شدن نیاز جنسیم رو بگیرم...یعنی جنگیدم ولی نشد تا 27 سالگی تمام دقدقه من این بود جلوی نیازم از راه غیر طبیعی {هرچیز غیر از زن=غیر طبیعی} رو بگیرم... اما موفق نبودم...خودتون منظور منو می فهمید...خود ارضایی...بیشترین زمانی که تونستم جلوی خود ارضایی رو بگیرم 60 روز بود...هر بار قصد جنگیدن با این نیاز رو داشتم تمام بند بند وجود عذاب می کشید و می فهمیدم نباید جلوی این نیاز رو گرفت بلکه باید تخلیش کرد و باید دنبال راهی گشت... 27 سالم بود که از سر ناچاری با خانومی صیغه شدم و برای اولین بار نیاز جنسی رو تجربه کردم و حسرت خوردم چرا زودتر این کارو نکرده بودم...کاری به اینجای داستان نداریم...همیشه دوست داشتم با یکی باشم و یه عشق پاک داشته باشم و فکر دخترای مردم نباشم اما هیچ وقت نصیبم نشد.... حالا بعد از اون خانوم دوباره تنها شدم و نیاز جنسی و نیاز عاظفی روانیم کرده... همش می خام یکی کنارم باشه حتی بدون رابطه جنسی حاضرم همسر داشته باشم ولی نمیشه همیشه مشکل برام پیش اومده... با خودم عهد بستم 30 سالم که شد دیگه هرگز ازدواج نکنم چون دیگه این زندگی جالب نیست... همیشه این سوال برام بوده که هر گناهی کنیم در همون زمینه گرفتار میشیم مثلا غیر از راه طبیعی گناه جنسی کنیم مثلا خدا آدم رو به عشقش نمی رسونه..آیا چنین تفکری درسته؟ ولی من هر چقدر جنگیدم نتونستم وقتی زن ندارم جلوی خود ارضایی رو بگیرم..... شاید خنده دار باشه براتون ولی هدفم از این مطلب فقط این بود که بدونم آیا کسی هست که شرایط ازدواج و همسر داشتن رو کلا نداشته باشه و هرگز سمت خود ارضایی نره؟ اگر کسی هست لطفا زمانی که تونسته این کار رو انجام نده بگه...من آدمی هستم که خیلی خیلی دوست دارم کارایی رو بکنم که بنی بشری انجام نداده... ترک شهوت در شرایط نداشتن همسر برای من سخت ترین کار روی کره خاکی است و فکر کنم برای هر بشری همین باشه..خلاصه هدف اصلی من این نیست که بمن راه حل بدید و نصیحت کنید و غیره..چرا اینم هدفم هست از این تاپیک اما لطفا به تفکر من احترام بذارید و این پست رو منتشر کنید...خیلی خیلی برام جالبه بفهمم چه کسی بیشترین مدتی که تونسته جلوی این غول بزرگ بیاسته رو بفهمم...اگر مثل من توان ضعیفی دارید که در موردش حرف نزنید اونایی که شکستش دادن جواب بدن می خوام ببینم چنین آدمایی وجود دارن؟من نمی تونم ارضا نشم..هر کاری می کنم نمیشه

استفاده از دارو برای کاهش یا از بین رفتن میل جنسی

سلام
من تصمیم گرفتم اگه بشه تا آخر عمرم مجرد بمونم(از نظر تنهایی و اینها هم مشکلی ندارم و حل شده هستش این مسئله) و احادیث و روایات رو هم درباره ازدواج تقریبا میشه گفت کامل خوندم و میدونم که ازدواج مستحب موکد هست اما خب من نمیخوام ازدواج کنم ....

قرص های شیمیایی/گیاهی در بازار وجود دارن که میل جنسی رو به شدت پایین میارن ...
من چندتا سوال برام پیش اومده :

1 _ این دارو ها علاوه بر نیازجنسی نیاز عاطفی رو از هم بین میبرن ؟
آخه از یه نفر شنیده بودم نیاز عاطفی رو هم از بین میبرن و کلا شخص نسبت به جنس مخالف و ازدواج کاملا بی میل میشه تا مدت خیلی طولانی مثلا چندین سال و در صورت مصرف در مدت زمان طولانی حتی شاید تا آخر عمر ...

2 _ از نظر دینی از بین بردن شهوت و اینکه شخص نسبت به ازدواج میلی نداشته باشه(خود شخص از بین برده باشه) گناه محسوب میشه ؟

3 _ مهم ترین عوارض این داروها رو اگه ممکنه بگین

پیشاپیش ممنونم از پاسخ‌گویی@};-@};-@};-

كنترل شهوت يا گول زدن خود؟

با عرض سلام خدمت تمام كسانى كه اين پست رو ميخونن
من پسرى ١٧ ساله هستم
به ظاهر مذهبيم و سعي ميكنم تمام واجبات و محرمات رو رعايت كنم . اما تو مسئله شهوت دارم ديوونه ميشم!
ببينيد غالب كسايي كه تو اين سن هستن با اين مشكل كنار اومدن(يا خودارضايي ميكنن يا دوست دختر دارن)اما من نميخوام مخالف دستور خدا عمل كنم!
همه مشكل خودشونو حل كردن ما يه عده مذهبي ها مونديم اين وسط و هيچكس بهمون توجه نميكنه!نه رو داريم به خانواده چيزي بگيم(با اين سن)نه جامعه برامون فكري كرده!!!
تورو خدا نگيد ورزش كنيد غذاى چرب نخوريد!به خدا ما هم دل داريم چرا خودمونو گول بزنيم؟=((آيا اسلام موافق سركش كردن اين غريزه است؟؟قطعا نيست.به قول شهيد مطهرى :سه راه وجود داره:١-ازدواج موقت كه له كردن تو كشور ما اينو ٢-كمونيسم جنسى كه در حال انجامه !(فقط براي با تقوا ها حرامه!)٣-رهبانيت موقت !آيا اينكه توصيه ميكنيد فكرشو از سرمون بيرون كنيم همون رهبانيت مسيحيت نيست؟فقط از نوع موقتش تا موقع ازدواج!
تورو خدا يه راه حل بغير از سركش كردن اين غريزه بديد داريم ديوانه ميشيم اصلا نميتونيم درس بخونيم ، داريم افسرده ميشيم كه چرا تو اين سن قرار داريم و نه ميتونيم از زندگي لذت ببريم نه با خدا ارتباط برقرار كنيم

خيلي ممنون ميشم نظراتتنو بگيد.

دوست دارم خدا رو حس کنم ...

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:


به نام خدا
پسر جوانی هستم 17 ساله با خانواده مذهبی ، در دبستان ، دوستانی نادرست داشتم که از آن موقع ذهنم را به شخصیت جنسی ام معطوف کردند . با ورود به راهنمایی دوران اوج گیری من شروع شد .

با خدا دوست بودم ، خدا هم به من لطف کرد ، در درس و اخلاق و تربیت و ... زبان زد بودم ، مدرسه و خانواده به من به خاطر رتبه ها و تربیتم توجه ویژه ای داشتند همه دوستان حسرت میخوردند ، پس از گذشت سال اول راهنمایی شیطان موقع مناسبی برای نابودی من دید و دوران سقوطم شروع شد ، به خاطر همان حسی که در کودکی ام بیدار شده بود و سوالاتی که برایم بی پاسخ می ماند و کسی نبود برایم توضیح دهد ، به صورت مخفیانه به اینترنت می رفتم تا چشم و گوشم کم کم باز شد .

در این حین تنها راه آشنایی من با احکام اسلام رساله بود ولی فهم من هنوز آن قدر نبود که متوجه شوم . اتفاقات بعد از بلوغ ، آشنایی ناگهانه با احکام و ... باعث شد به وسواس مبتلا شوم ، چند بار وضو ، چند بار نماز ، چقدر شستشو و چقدر بی عقلی هایی که کردم....!

با خارج شدن مذی فکر میکردم جنب شدم . دوروز یکبار حمام بودم ، لباس هایم را زود به زود عوض میکردم تا کاملا دید خانواده نسبت به من عوض شد و مرا وسواسی دانستند ، نیاز جنسی در من ایجاد شد ،احتلامم زیاد بود و از این بابت خیلی اذیت شدم ، من که هنوز استمنا بلد نبودم تصاویر مستهجن میدیدم ، تصورات جنسی می کردم و با خود لذت میبردم.

این بازی کردن ها و تصویر دیدن ها ادامه پیدا کرد و کرد تا اتفاقی استمنا کردم و تا حالا که 1 سال و نیم است مبتلا هستم. باز به دنبال فیلم و تصاویر نامناسب رفتم اما خدارو شکر دیدنشون رو ترک کردم اما حالا با دیدن کوچک ترین تصویر عادی باز هم تحریک میشوم و دوباره به سمت گناه میرم . همش توبه میکنم ، میشکنم ، مدتی آن قدر حالم خوب میشود که برای نماز جماعت صبح به مسجد میروم و مدتی باز گناه .

ازهمه مهم تر چند جای منزل را نجس کردم و با عدم توانایی در تطهیر خانه و با انتقال نجاسات ، علاوه بر زندگی خود و پدر و مادرم ، مسئول زندگی دیگران نیز هستم . اگر بخواهم تطهیر کنم خیلی سخت است و خانواده علتش را وسواس من میدانند و نمیگذارند اگر هم بگویم به خاطر استمنا و انحرافات گذشته است آبرویم خواهد رفت.

به دلیل مشغولیت فکری به خاطر عدم پاکی در زندگی تمرکزم را از دست داده ام ، و هر چه سعی میکنم درستش کنم بدتر می شود.

علنا به خانواده گفتم که میخواهم ازدواج کنم و آنان پذیرفتند که پس از کنکور شرایط را فراهم کنند و هزینه را هم متقبل شوند ، اما خب تا آن موقع خیلی فاصله است ، از طرفی جوانی در این سن آمادگی ازدواج ندارد ، فقط به فکر نیازش است . در خود آمادگی ازدواج نمیبینم و اکنون برای رهایی از گناه شب ها یک ساعت ورزش میکنم ، نمازم را میخوانم ، دینم را از توحید مورد مطالعه قرار می دهم ، دوست دارم با مهارت های زندگی آشنا شوم ، به کار های جذاب مثل برنامه نویسی مشغولم ، قرآن گوش میدهم ، دعا می خوانم ، گریه میکنم ، توبه میکنم ، همان راهکارهای عمومی را اعمال می کنم ، اما باز زحماتم را هدر میدهم و مدتی دور از معنویتم و دوباره از نو...!

حال من هستم و قلبی مملو از ناراحتی و ذهنی مشغول و خانه ناپاک و افسردگی و بدخلقی و تندی و افت تحصیلی ، فشار تحصیل در سمپاد و نیاز به ازدواج و روحیه ای ضعیف و شخصیت و ایمانی متزلزل و نگران آینده و کار و درامد و شایدم وسواس ، همچنین پشیمان از گذشته و با دید بد خانواده و... .

إِنَّ اللّهَ لاَ يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ...
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ

با دیدن این دو قسمت از قرآن به خودم میگم خودت کردی که لعنت بر خودت باد ، سختی بکش تا جونت دراد.

دوست دارم به زندگی عادی برگردم ، دوست دارم درس بخونم ، دوست دارم خدا رو حس کنم...

راه نشانم بده ای راهنما...


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

تقوا سخته به خدا

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

با سلام
بنده هر روز به استثنا جمع از 7:30 صبح تا 7 شب و گاهی تا 11 شب مشغول به کار برنامه نویسی وب هستم تا بتوانم وام هایی که پدرم برای مسکن مهر برای من گرفته را پرداخت کنم
و تقریبا هیچ پولی ندارم برای اذدواج هیچ پولی نه من نه پدر و مادرم
گزینه دوم هم تقوا: واقعا سخته خیلی تلاش کرده ام ولی متاسفانه نتوانستم و بعد از 3 سال استمنا گرفتار زنا با زن شوهر دار شدم و خدارو شکر خدارو بی نهایت شکر از هر دو این فاضلاب رهایی پیدا کردم(هر چند بعد از توبه و ... ابروم کلا رفت و خانواده متوجه شده دقیقا چند هفته بعد از قطع کامل رابطه و ...)
و الان به شدت در فشار هستم یعنی فقط جوانانی که در شرایط من هستن سختی رو می فهمم در شرایطی که اطرف کاملا برای گناه محیا باشه و به شدت نیاز داشته باشی و هیچ کاری نتوانی بکنی هیچ کاری
کلافه هستم خیلی بعد نمی دونم هیچ راهکار عملی وجود دارد یا نه فقط تنها راه چاره تقوا است
خدایش پاک بودن خیلی سخته وقتی توی خونه و به دور از جامع هستی با خدا خلوت می کنی و می گی آخه خدا جون فلان می کنم فلان و فقط تو فقط تو ولی وقتی وارد این جامعه نامرد می شی می بینی فقط باید فرار کرد از شهوت و هوس و...

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: