مخ زدن

رفتار ناپسند همسرم در گذشته و تأثیر آن بر زندگی فعلی ما

سلام دوستان
وقت شما بخیر باشه
من ی سال ازدواج کردم
خودتون می دونید که دخترا اول دنبال شوهر می گردن بعد که گیر اوردن ناز می کنن. (البته جسارت به همه دخترا نمی کنن ، بعضیاشون واقعا همون طور که پیامبر گفته گل هستن)

من ۲۷ سالمه خانومم ۲۰ سالشه.
خیلی چیزا رو نشون نمی داد قبل ازدواج خیلی خوب بود ، من خیلی هم تحقیق کردم فقط می گفتن مادر خانومم داخل زندگیتون دخالت می کنه.
از موقعی که فهمیدم با ی پسری ارتباط داره ناراحت شدم . من مثل جونم دوستش داشتم.
فهمیدم داداش خانومم از پسره پول می گرفته و گذاشته خانومم براش دختر مخ بزنه Sad
ی چیز دیگم فهمیدم ، داداش خانومم با استفاده از خانومم به پسرا زنگ میزده و میداده خانومم صحبت کنه و ازشون شارژ می گرفته .
دنیا چقد می تونه کثیف باشه.
من اصلا دختر ببینم سرمو میندازم پایین ی موقع به گناه نیفتم . خیلی وقتام بهم پیشنهاد های دوستی میکردن دخترا ولی من بخاطر ناموسم هیچ وقت کسیو به گناه ننداختم.
ترسم از به گمراه کشیدن دختر مردم.
وقتی این داستانارو فهمیدم واقعا متاسف شدم.
نمی دونم چرا خدا با من این کارو کرد. چرا منو نمیکشه از رو زمین بیرون ، حالم بهم می خوره از آدما .
الانم قضیه رو به خانومم گفتم که دلیلش چی بوده ، لج بازی می کنه ، بی محلی می کنه. اگه درخواست مسائل جنسی ازش داشته باشم بی محلی می کنه .

من به مرگم حاضرم ، سخته جلو این همه گناه و دخترای که حاضرن باهات بخوابن داخل دنیا زندگی کنیم ، از طرف دیگه فشار گناه و مسائل جنسی آقایون که همه می دونن.

الان دوست دارم دیگه نیام خونه ، دوست دارم صبح برم سر کار تا موقعی که از پا در بیام .

موندم چیکار کنم با این وضع . خیلی آدمی ام که رو ناموسم حساسم که ارزشاش از بین نره .

من کارمند هستم ۷ میرم تا ۲ یا بعضی اوقات ۵ میام، این قضیه ها رو دیدم دیگه میلی به خونه رفتن ندارم دوست دارم فقط کار کنم تا ذهنم مشغول باشه.

راهنمایی کنید چیکار کنم اول میل جنسی رو داخل خودم از بین ببرم و دوم این که بی خیال خانومم بشم و کاراشو نادیده بگیرم تا بتونم با آرامش زندگی کنم .

اللهم عجل ولیک الفرج