علامه امینی

علامه امینی و حافظ و مولوی!

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحيم و به نستعين‏
و صلى الله على محمد و اهل بيته الطاهرين لا سيما بقية الله المنتظر عجل الله تعالى له الفرج و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلى العظيم‏
سلام علیکم و رحمت الله وبرکاته

نظر شما کاربرای گرامی درباره ی این سخن علامه امینی (رحمت الله علیه)چیه؟؟؟؟

متن سخنرانی:
حرفها(سخنان معصومین) را اگر گوش دادیدکیف می کنید،علم او را گر یاد دادید کیف می کنید، ولایت را اگر داشته باشید کیف می کنید، برو حرف صاحب ولایت را یاد بگیر برو ببین امیرالمومنین (علیه السلام) چه حرف ها می زندبا خدا چه جور حرف زده عشق بازی چه جور است محبت بازی چه جور است ساخته بازی نکن با حافظ کار درست نمی شه با مثنوی کار درست نمی شه، حافظ چی است!؟ مثنوی چی است!؟ بذار زیرپات برو دعا و یک عالمی پیدا کن برو دعا حضرت سجاد(علیه السلام) را بده به دست یک عالم او بخواند و تو بفهمی عشق بازی چی است بگو محبت بعد بفهم محبت چی است.
یک صلوات بفرست
صلوات حاضرین (اللهم صل علی محمد وال محمد)
ببین چیه این حرفی که می زنم! ببین چیه این حرفی که می زنم!
روز قیامت فرض است دیگه فرض است روز قیامت بیارن جنابعالی، مرا، امینی را بیارن محشر، گناهم نکردم نمازم خوندم روزه ام گرفتم غیبتم نکردم ربا هم نخوردم شرابم نخوردم زنم را هم لخت و عریان به خیابانها نفرستادم در میدان هم به ساز و آواز گوش ندادم سیئاتی که کرده بودم از همشون هم بخشیده شدم حالا مرا آوردن پیش امیرالمونین سلام الله علیه امیرالمونین(علیه السلام) از من بپرسد ببین آشیخ تو مرا دوست داشتی؟ بله من ولی مطلق تو بودم؟ بله مرا روح الارواح می دانستی؟ بله مرا محب خدا می دانستی؟ بله پیمبر را قبول داشتی؟ بله پیامبر گفته بود احب خلق الله الی الله علی بن ابیطالب؟ بله علاقه مرا با خدا می دانستی؟ بله در دنیا یک عشق بازی یک صاحب ولعی یک صاحب ….یک صاحب محبتی مثل من با خدا رفتارکرده با کس دیگر؟ نه نکرده اینا را که می دونستی؟ بله بگو من بهتر بودم حرف مرا بگویی بخوانی گریه کنی یا حافظ مرا با حافظ یک سر گذاشتی مرا با مثنوی یک سر گذاشتی حالا بپرسم حالا بگو من عرض کردم من منبرم منبر نیست ما صحبت میکنیم رفاقت است هریک یک شما مثل روح من می مانید برادریم مامهمان شما صحبت می کنیم حالا محشر است امیرالمونین آمده آمده آنجا بگوید… این جناب ….حافظ آقا ! حافظ مثل من عقل داشت؟ حافظ مثل من علم داشت؟ حافظ مثل من اراده داشت؟
حافظ مثل من حقیقت شناس بود؟ حافظ مثل من نورانی بود؟ حافظ مثل من ربانی بود؟ حافظ مثل من عظمت داشت؟ حافظ مثل من محبت شناس بود؟ حافظ مثل من خداشناس بود؟ حافظ مثل من عالم بود؟ حافظ مثل من محفوظات ملکات نفسانیه داشت؟ حافظ مثل من نفسیات کریمه داشت؟ بابا مرا چرا ضایع کردی ؟چرابا حافظ یکجا گذاشتی؟مثنوی مثنوی مثنوی این کتاب را روز قیامت خواهند آورد روز محشر.. مثنوی اصل اصل الاصول؟! والله اگر صد سال شراب بخوری خدا از اون میگذرد از این کلمه نمی گذرد.
اصل اصل الاصول حرف آورده برای خودش حرف درست کرده اصل اصل الاصول.
اصل اصل الاصول تو همون قرآن است قرآن خون گریه کن قرآن بخوان گریه کن قرآن بخوان اشک بریز ولو انزلنا علی جبل قرآن را اگر به کوهها نازل میشدیم کوه پاره میشد پراکنده میشد از خشیت حق تعالی قلوب ما عمده …ما قرآن فهمیدیم الحمدالله قرآن ما را از دست ما گرفتند ما دیگر قرآن نمی خوانیم …قرآن را از دست ما گرفتند قران رخش را بستند برکت بازار شما را با این برداشتند شما را چطور شد مگر این همدان همدان مدینة المومنین نیست ما در بازار وقتی که می آمدیم هرروز مگه قرآن نمی خوندید دعابخوان گریه کن حافظ چرا می خوانی گریه می کنی؟! دعا بخوان گریه کن برودعای حضرت سجاد(علیه السلام)رابخوان برودعای ابو حمزه بخوان دعای ابو حمزه را والله اگر به کوه ها بفماند کوهها می ترکد برو محب او را ! حافظ حافظ حافظ محبت داره؟ حافظ می فهمد محبت چیه !؟ حافظ می فهمد عشق چی است؟! حافظ می فهمد خدا چی است؟ مثنوی میفهمد خدا چی است؟ پیامبر اعلم است ولی مطلق کافه مردم ما عرفناک حق معرفتک حافظ فهمیده حافظ شناخته پیامبر نشناخته؟! علی نشناخته حافظ شناخته؟! آقا مثنوی میخواندبرودعای ابو حمزه بخوان برادر عزیزم نور چشمم برو بخوان محبت اوست …ثابت می تونی بکنی حافظ راستگوست؟ حافظ عادل .. مثنوی موثق مثنوی عادل ثابت می تونی بکنی ببین حضرت سجاد(علیه السلام) چه میگوید،حضرت سجاد(علیه السلام) چه میگوید میلرزد بالای شتر میلرزد لباس احرام پوشیددورش را گرفتندیابن رسول الله لب الله یابن رسول الله زبانش بسته شده مکه رفته احرام بسته نمی تواند بگوید لبیک میلرزد بدن می لرزد محبت این است دورش ار گرفتند یابن رسول الله مجبوری ازاین لبیک بگو فرمود به کی لبیک بگویم؟ روبروی کی ایستادم ؟ خدای جباریست از زمین وآسمان ملائکه ها یش رادور علی بن الحسین جمع کرده ملادکه دور علی را گرفته اند صدا میکنند علی لبیک بگو لبیک بگویم خدابگوید لاعلیک لبیک ( جمعیت گریه میکنند)
نمازمی خواند بدم میلرزد رنگ میپرد رنگش زرد شده است یابن رسول الله کبر تکبیر بگویم؟!فرمود هرکس نمازبایستدالله اکبر بگوید و غیر از خدا درقلب خودش امیدی رجایی به قدرت کسی بع غنای کسی به ثروت کسی امید داشته باشد وقتی که گفت الله کبر این روایت منصوص است وقتی که گفت الله اکبر خدای تعالی خودش ندا می کندکلاککبرتنی ایهالخائن ایهاالکذاب ای دروغگو … به من میگی الله اکبر دورکعت دردنیا نماز نخوانده حافظ می خواند یک سجده صحیح داره؟
*نوشته فوق کل سخنرانی نیست قسمت های مهمشه

*با اندکی تغییر
لینک :http://miqaat.blogfa.com/post/38/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D9%88-%D8%AD%D8%A7%D9%81%D8%B8-%D9%88-%D9%85%D9%88%D9%84%D9%88%DB%8C-

فایل: 

12 تیرماه بزگداشت علامه امینی

[="Tahoma"]دوازدهم تیر ماه بزرگداشت علامه امینی (ره)؛ سالگرد عروج غمبار مردی است از تبار آفتاب. او که در طول عمر با برکت خویش در دفاع از ولایت امیر مومنان علی(ع) کوشید. او که پرنده عمر خویش را قربانی راه حقیقتی به وسعت غدیر و به بی کرانگی دریای ولایت علی (ع) نمود. سلام بر دیدگان همیشه طوفانی اش که عشق به علی (ع) و فرزندان او در آن موج میزد.

شیخ عبدالحسین امینی مشهور به علامه امینی در سال 1320 ه.ق در تبریز در خانواده ای اهل علم، تقوی و فضیلت دیده به جهان گشود. پدرش میرزا احمد امینی از بزرگان و عالمان بر جسته تبریز بود و به پرهیزگاری، علم کثیر، اخلاق حسنه و بسیاری از صفات پسندیده دیگر شهره. جد بزرگ او نیز مشهور به امین الشرع، مردی بود عاشق و شیفته اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و همین امر او را به سرودن اشعار و مدایح فراوان درباره آل الله تشویق می کرد.

عبدالحسین در چنین خاندانی شروع به رشد کرد و از اوان کودکی عشق به خاندان طهارت در او ریشه گرفت. اما او تنها به عشق ورزیدن کفایت نکرد بلکه در صدد فراگیری علوم واحادیث آن بزرگواران بر آمد. لذا مقدمات علوم را در شهر تبریز فرا گرفت و در محضر استادان و علمای بنامی چون سید محمد مولانا، صاحب کتاب مصباح المساکین، سید مرتضی خسرو شاهی و شیخ حسین، صاحب کتاب هدیه الانام تلمذ کرد. در همین دوره بود که الفیه ابن مالک (هزار بیت در باره صرف و نحو ادبیات عرب به زبان عربی) را حفظ کرد، اما آنچه بیشتر ذوق ادیبانه و شور عاشقانه او را اقناع می کرد، حفظ اشعار گوناگون درباره امام علی (ع) بود. همین عشق در وجود او بطور گسترده ای نضج یافت تا وی را به سفر به نجف اشرف ترغیب کرد. در شهری که همواره می توانست در جوار مولایش به تحصیل و تحقیق بپردازد.

او در حوزه علمیه نجف، نزد استادانی چند از جمله سید ابو تراب خوانساری و سید محمد فیروز آبادی به تحصیل علوم مختلف پرداخت و در حین تحصیل، تحقیق را که عمده ترین دل مشغولی اش بود، دنبال می کرد. شیخ عبدالحسین در سال 1335 تالیف اثر گرانبهای "شهداء الفضیله" را آغاز کرد. عبدالحسین 33 ساله در این دوره با انجام کاری نو و ابتکاری با تحقیق از میان کتب قدیمی ای که در معرض نابودی و فراموشی بودند، مطالبی درباره علمای متقدم و متاخری که در راه حق به شهادت رسیده اند تدوین کرد. او برای تهیه این کتاب که تحسین بسیاری را برانگیخت، به کتابخانه های بسیاری در ایران و عراق سر کشید تا از هر جا حتی اندک مطلبی درباره علمای شهید بیابد. علامه امینی در این کتاب کوشید تا به زندگی و دیدگاه بیش از یکصد تن از پیروان امام علی(ع) و علمای شیعه از قرن چهارم تا چهاردهم بپردازد. این محدث، مفسر، متکلم و فقیه معاصر به تحقیقات گسترده خود ادامه داد و تعلیقه ای بر کتاب "کامل الزیارات" ابن قولویه قمی نوشت. او این تعلیقه را با هدف معرفی مفهوم زیارت در فرهنگ تشیع و بحث پیرامون آن به رشته تحریر در آورد و در ادامه آن با تالیف "ادب الزائر" ارادت خود را به امام حسین (ع) اثبات کرد.

وی همچنین در حوزه فلسفه "ثمرات الاسفار" را در دو جلد تدوین می کند و در حوزه فقه و اصول نیز حاشیه ای کلان بر دو کتاب سترگ "مکاسب" و "وسایل" شیخ انصاری می نگارد. در همین دوره است که به دلیل تلاش های علمی خود از جانب حضرات آیات سید ابوالحسن اصفهانی، حاج میرزا احمد حسین نایینی، شیخ عبدالکریم حایری یزدی و شیخ محمد حسین کمپانی اجازه اجتهاد دریافت می دارد. و پس از آن به تبریز باز می گردد. در این زمان او به سوی تفسیر قرآن کریم جذب می شود و برخی آیات قرآن کریم را در سوره های اعراف، واقعه و مومن مورد بحث و تحلیل قرار می دهد اما همه این تحقیقات مقدمه ای است بر کار عظیم او.

علامه امینی از ابتدای تحصیلات علمی خود در فکر ایجاد جامعه ای مبتنی بر اندیشه های والای اسلامی بود. جامعه ای که در آن اخوت و برادری مفهومی عینی می یابد و طی آن مسلمانان به دور از تبعیضات و تفرقه ها در ساختن جامعه ای آرمانی همت می گمارند. امینی با همین اندیشه و با اندوخته کلان خود به سراغ نگارش کتابی رفت که واقعیتی را به منظور ایجاد وحدت در جامعه اسلامی مطرح سازد، لذا حدیث غدیر را شکافت و واقعه غدیر را با هدف تبیین ولایت جاودان امیر مومنان حضرت علی (ع) به رشته تحریر در آورد. وی روش کار خود را را در تدوین این کتاب بر بررسی موضوعی مساله غدیر و ولایت امیر مومنان می گذارد و با مواد و مصالح مختلف تاریخی از جمله آیات قرآن، احادیث و قول تابعین و اصحاب و علمای فرق مختلف بویژه مذاهب چهارگانه، نسبت به اثبات و دفاع از ولایت امیر مومنان همت می گمارد.

او برای این منظور با سفر به کتابخانه های کشور های مختلف دنیا از جمله عراق، هندوستان، پاکستان، مغرب، مصر و... ابتدا به سراغ تحقیق درباره آیات تبلیغ (سوره مبارکه مائده -67 )، اکمال (مائده -5 )، آیات یک تا سه سوره مبارکه معارج، ولایت (مائده -55) و سوره هل اتی می رود. آنگاه احادیث غدیر، ولایت، منزلت، ثقلین، انذار العشیره و ... را از مناظر تاریخی و سندی مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد. وی سپس در پی اسناد حدیث غدیر، بیست و چهار کتاب تاریخی، بیست و هفت محدث، چهارده مفسر قرآن و هفت متکلم اسلامی را می یابد که به نقد و بررسی حدیث غدیر پرداخته اند. امینی پس از آن، رواه حدیث غدیر از صحابه و تابعین پیامبر را به ترتیب عنوان و در این فهرست به یکصد و ده تن از صحابی و هشتاد و چهار تابعی اشاره می کند. علامه آنگاه 360 تن از رواه حدیث غدیر را از قرن دوم تا قرن چهاردهم بر می شمارد و برای این منظور به کتابخانه های بسیاری از کشورهای اسلامی سفر می کند. علامه در پایان تحقیق، اشعار شاعران مختلف را درباره این موضوع ذکر می کند و ... در این مقوله، قصد او کمک گرفتن از انواع روایات است برای دفاعی تاریخی از ولایت امیر مومنان علی (ع) برای جهانیان.

چاپ نخست کتاب الغدیر در سال 1324 ه.ش در نجف آغاز می شود و این مجموعه تا نه جلد افزیش می یابد. پس از انتشار این کتاب عظیم، بسیاری از علمای کشورهای مختلف اسلامی ضمن ستایش، بر آن حاشیه می نویسند و آن را مورد بحث و بررسی قرار می دهند. علامه امینی هفت سال پس از انتشار نخستین جلد الغدیر در اثبات ارادت خود به امیر مومنان علی (ع) کتابخانه ای با بیش از چهل و دو هزار کتاب خطی و چاپی درباره مولی الموحدین امام علی (ع) با عنوان مکتبه الامام امیر المومنین تاسیس می کند.

علامه اما در تبیین مسایل تاریخی از مسایل روز جهان اسلام هیچگاه غافل نمی ماند، چنانکه اندیشه ولایت فقیه در بینش او از مکانتی بالا و والا بر خوردار است. استاد با طرح مباحثی جدی، حکومت و ولایت در عصر غیبت حجت خداوند و ولی عصر (عج) را از آن ولی فقیه جامع شرایط می داند و آن را امری ضروری و لازم می شمارد.

سرانجام پس از عمری تلاش در راه احیای معارف دینی، استاد علامه امینی پس از دو سال بیماری وضعف جسمانی ناشی از فعالیت و تحقیق بسیار در کشور های مختلف، در روز جمعه دوازدهم تیر 1349 دیده از جهان فرو بست و بسیاری را از غم فقدان خود اندوهگین ساخت. پیکر مطهر او پس از تشییع بسیار شکوهمند، به نجف اشرف منتقل شد. او را در کتابخانه ای که خود تاسیس کرده بود به خاک سپردند.

روح بلندش با مولایش علی (ع) همنشین و قرین باد.

مأخذ: اینجا

[/]

* دانلود کتاب الغدیر علامه امینی (ره) *

انجمن: 

دانلود کتاب الغدیر علامه امینی

كه به حق كتابی وزين است و در اعتلای مكتب تشيع سهم بسيار و در اثبات حقانيت مولی الموحدين (ع) تاثير بسزايی داشته است

دانلود 11 جلد از کتاب الغدیر

منبع : لیلة القدر

در ادامه...