عقل و تقلید

تعارض میان حکم عقل و فتوای مرجع تقلید

انجمن: 

با سلام

یه سوال بد جور ذهن منو مشغول کرده که بعد از گفتنش نظر خودم رو در جوابش میگم و دوست دارم نظر دیگران به ویژه کارشناسان رو در موردش بدونم

اگر در یک مساله و موضوع مرجع تقلید شما فتوایی بده که کاملا با عقل و فهم شما تناقض داشته باشه و از نظر خودتون و با توجه به عقل خودتون این فتوا کاملا غلط و نابجا باشه حکمش چیه؟

آیا باید از عقلتون پیروی کنید یا گفته ی مرجع تقلیدتون؟


نظر بنده:

سرشت و ذات انسان و تفاوتش با سایر موجودات در عقل و تفکرشه، انسان منهای عقل برابره با هیچ، چون این عقله که وجودشو معنی میکنه ،

اگر همین عقل رو از یک مرجع تقلید بگیرن ، دیگه میتونه فتوایی صادر کنه؟
میتونه خوب رو از بد تشخیص بده؟ اگر یک زن برهنه ببینه روشو بر میگردونه که به گناه نیفته یا نگاش میکنه از ته دل میخنده؟

یه سوال، چرا نماز و روزه به یه بچه ی مثلا 7 ساله یا یه آدم دیوانه و عقب مانده واجب نیست؟ مگر یه بچه ی 7 ساله یا یک آدم عقب مانده ی ذهنی نمیتونه تقلید کنه؟ همونطور که حتی بچه

های کوچکترم از پدرو مادر خیلی کارهارو تقلید میکنن مثلا به تقلید از اونا نماز میخونن، چون کاری که میکنن از روی فهم و درک و با عقل نیست

به نظر من تقلید کردن دور از شان انسانه ، انسان تقلید نمیکنه، انسان می پذیره، اول گوش میکنه، بعد به دانسته هاش رجوع میکنه،در صورتی که دانسته هاش کافی نبود از شخص واردی کمک

میگیره و بعد بر روی حرفهای اون شخص وارد فکر میکنه و در آخر اگر حرفاش منافاتی با دانسته های خودش نداشت اون رو می پذیره

میگن مرجع تقلید مثل یه پزشک میمونه، همونطور که ما وقتی مریض میشیم به پزشک مراجعه میکنیم چون اطلاعاتمون ناکافیه در مورد احکام و دین نیز باید به مرجع تقلید مراجعه کنیم

ولی یه نکته اینجا هست، اونم اینه که ما به هیچ عنوان از حرفهای دکتر تقلید نمیکنیم، ما حرفهای دکتر رو می پذیریم، اگر حرفی زد که اصلا اطلاعی در اون مورد نداشتیم اعتماد میکنیم و میپذیریم،

ولی اگر حرفی زد که با تفکر و عقل و دانسته های ما سازگاری نداشت به هیچ عنوان قبول نمیکنیم،

مثلا اگه یه دکتر بگه بیا این شیشه ی اسید سولفوریک رو سر بکش برات خوبه حتی اگه تنها دکتری باشه که بهش دسترسی داریم اینکارو نمیکنیم،

حتی اگه در حال مرگ باشیم، میگیم این دکتر دیوانه شده، چون عقل به ما این اجازه رو نمیده، دانسته های قبلیمون راجع به اسید این اجازه رو به ما نمیده،

به این نمیگن تقلید، میگن پذیرفتن. خداوند انساهایی رو که بدون عقل حتی دین اسلام رو قبول میکنن پست ترین جنبندگان یاد کرده

ما میتونیم از دانسته ها و معلومات کسانی که به درجات بالای دینمون رسیدن استفاده کنیم

و در مورد یک مساله ی خاص بهترین نظر از میان نظرات این بزرگان با توجه به عقلو منطق خودمون انتخاب کنیم و بهش عمل کنیم

همونطور که هیچ انسانی کامل نیست مراجع تقلید و بزرگان دین هم ممکن الخطا هستن و میتوانند اشتباه کنند،
که با توجه به نظرات دیگر بزرگان هم میشه راه درست رو پیدا کرد و هم عقل رو راضی نگه داشت

دزدی حرامه چون ذاتش حرامه، مسلمونو غیر مسلمونو کافرم نداره، ما دزدی رو زشتو حرام میدونیم چون چه از نظر عقلی، چه انسانی ، و چه دینی کار کثیفیه ،
اگر ما کار های کثیف دشمنانمون رو با کارهای کثیف جواب بدیم میشیم عین خود اونا، هیج فرقی با اونا نداریم

و در آخر باید اینو عرض کنم که خداوند در اون دنیا گناه هیچ کسی رو به پای کس دیگه نمینویسه، از شما میپرسه چرا این کار رو کردی؟
میگی مرجع تقلید بهم گفت ، میگه بیخود کردی مگه من به تو عقل ندادم؟
مگه نگفتم پست ترین جنبندان کسانی هستند که بدون عقلو تفکر دین من رو بپذیرن؟
اونموقع چی جواب دارید؟ خیلی دوست دارم بشنوم

اون دوست عزیزی که نظر مرجع تقلیدش اینه که کپی رایت اعتباری ندارد و احتمالا تمام نرم افزارهای کامپیوترش کرک شده هستند
و در توجیه این مطلب میگه مرجع تقلیدم گفته ، ایراد نداره اگه گناهی هم باشه به گردن مرجع تقلیده نه من)

با تشکر



آیا تقلید عقلانی است؟

با عرض سلام و خسته نباشید
درمورد تقلید می خواستم یک سری نقد ها داشته باشم و سولاتی بپرسم؟
اول توضیح بدم که سوال من از باب تفرقه افکنی نیست و اگر فکر می کنید این طور است سوال مرا به بحث نگذاشته و خصوصی جواب بدید.
سوال من این است که به دلایل زیر تقلید از مرجع عقلانی نیست:

1- مراجع با هم اختلاف نظر دارند. دریک سخنرانی شنیدم که حتی در مواردی اختلاف سر این است که فلان مرجع وجوب عینی یک فعل را مدنظر دارد امامرجع یگر حتی آن عمل را واجب تخییری هم نمی داند . البته در آن سخنرانی ، سخنران می گوید این مسئله مشکلی ایجاد نمی کند اما من نفهمیدم چرا مشکلی ایجاد نمی کند؟ مگر می شود یک عمل همزمان هم واجب باشد و هم واجب نباشد . بالاخره یکی از این ها اشتباه می کنند.
2- ما معتقدیم که مراجع معصوم نیستند بنابراین احتمال خطا در آن ها می رود .

ابتدا در مورد این دو دلیل بحث کنیم. ما اعتقاد داریم که دین الهی یک ضرورت در زندگی بشر است. حداقل من این اعتقاد را دارم. ما به دین به عنوان یک دستورالعمل برای زندگیمان احتیاج داریم و دین یک حقیقتی است که ما را می تواند به سعادت برساند. بنابراین باید دین را از منبع متقنی پیدا کنیم. به دو دلیلی که گفتم مراجع منابع متقنی نیستند.
بگذارید بیشتر توضیح بدهم. شما فرض کنید که من از مرجعی تقلید می کنم که نماز جمعه را واجب نمی داند. من تا آخر عمرم نمی رم نماز جمعه بخونم. اگر مرجع من مستحب کرده باشد گاهی می رم و گاهی نمی رم. اگر ما این دید را نسبت به یک عمل واجب داشته باشیم که یک عمل واجب به این خاطر واجب شده است که مانند دارویی است که انسان اگر نخورد مریض می شود( آیا این دید نسبت به عمل واجب غلط است؟) خوب من اگر از این مرجع تقلید می کردم که تا آخر عمرم از دارو محروم بودم . حالا از کجا معلوم که این مرجعی که الان دارم یک چیزهایی که واجب است را به من نگفته باشد؟ همین که دو مرجع آرائی متناقض دارند نشان می دهد که یکی شان اشتباه می کند؟ بنابراین عقلانی نیست که مرجعی که احتمال خطا در آن می رود را به عنوان کسی که دین را می خواهیم از او بگیریم انتخاب کنیم.
همچنین بیاییم راه هایی را برای انتخاب مرجع و مرجع اعلم بیان شده است نقد کنیم:
1- راه اول این است که خود انسان اهل علم باشد تا بتواند مرجع را انتخاب کند. این راه غلط است. چرا که انسان هرچقدر اهل علم باشد نمی تواند بالاتر از خودش را تایید یا تکذیب کند. چگونه یک طلبه پایه 5 یا 6 به خود اجازه می دهد در مورد شخصی که 20سال بیشتر از او درس خوانده است نظر دهد. او حق این را ندارد. وای به حال این که طرف عوام باشد و یک کلام هم درس فقهی نخوانده باشد.
2- دونفر عادل از اهل علم به او خبر دهند که فلانی اعلم است. به دلیلی که گفتم این راه هم غلط است. اصلا کسی که اهل علم باشد و در مورد بالاتر از خودش نظر دهد نشان می دهد که عادل نیست زیرا حقی نداشته در مورد بالاتر از خودش نظر بده و نظر داده.

3- آن چنان میان اهل علم مشهور باشد که انسان به اعلم بودن آن یقین کند. این راه نمی گویم غلط است اما مبهم است. مشهور بودن مقداری ابهام دارد. همچنین امروز این راه عملی نیست زیرا چندین مرجع وجود دارد که مشهور اند . چگونه بینشان انتخاب کنیم؟ با در نظر گرفتن این واقعیت که با هم اختلاف دارند. خوب چه راه متقنی پیداکنیم برای پیدا کردن احکام جزئیه دین که بسیار واجب هستند در زندگی ما ؟
حتی اجتهاد هم راه متقنی نیست. زیرا ممکن است که من اجتهاد کنم و به چیزی برسم که مخالف اجتهاد دیگران است و بنابراین ممکن است به حقیقت حقه دین نرسم. چه معیاری وجود دارد که بفهمیم حقیقت حقه دین چیست؟ و کجاست؟

توضیحی بدم که بحث من کاملا عقلانی است و قصد تخریب مرجعیت را ندارم . فقط دغدغه های ذهنی ام را بیان کردم .