زمینه سازی

می خواهم از یاران امام زمان (عج) باشم

با سلام
لطفا جواب قانع کننده ای بدهید.
بنده به عنوان یک جوان در این کشور برای این که بطور حتم یار امام زمان عج باشم.دقیقا علاوه بر تقوا و دعا چکار باید بکنم؟منظورم بیشتر کارهای زمینه سازی و اینهاست.
اجدتان با مولا

یک سوال ، شاید هم گله !

سلام به همگی

دوستان یه سوال داشتم

ما الان تو وضعیت خیلی سختی زندگی میکنیم . شرایط کشور ایران واقعا روز به روز داره بد میشه .

تو این شرایط ما جوان هایی لازم داریم که شدیدا به دنبال علم باشند ، دنبال کار باشند و از این جور مسائل . و به عینه دیدم کسی که واقعا تلاش میکنه و سواد یا تجربه ی خوبی داره هم همه جا کار هست هم کلی کار مفید برای کشور و همه میتونه انجام بده

البته همچین جون هایی داریم اما واقعا کم هستن . داریم دانشجوها و دانش آموزای خوب که در سطح جهانی مقام علمی کسب میکنند ، اما در حال حاضر تعداد افرادی که به معنای واقعی ( بیکار ) هستند خیلی خیلی بیشتره

به نظر شما اینکه ما فقط دعا کنیم اما زمان بیاد تا همه چی درست شه و فقط عبادت کنیم و دعا کنیم درسته ، یا اینکه تلاش کنیم تا قدرت رو در عمل به دست بگیرم . نه در حرف ...

در عمل الان قدرت واقعی دست کشورهای غربی هست ! چرا بگیم نیست ؟ چرا شعار بدیم ؟ خب هست !!!

ما هم میتونیم همونقدر قدرتمند بشیم . اما واقعا داریم کم کاری میکنیم برای به دست آوردنش

بعضی ها فقط دعا میکنند . از فلسفه ی ظهور امام زمان گرفته ، تا همه حدیث های موجود روی کره زمین ! انواع دعا هارو یاد میگیرند . ولی یه ذره اهمیت نمیدند به اینکه الان غیر از این ها چیزای دیگه ای هم لازم هست .

ببینید . من نمیگم دعا لازم نیست . اتفاقا لازمه . اما در کنار مسائل دیگه . نه به تنهایی

تحلیل شما چیه ؟!

آیا ظلم و ستم به ظهور کمک می کند؟؟؟


من یک سوال دارم که این است که یکی از زمینه های ظهور زیاد شدن ظلم وستم در جامعه است . پس آیا این درست است که ما با انجام ظلم و ستم زمینه های ظهور را فراهم کنیم؟

با تشکر از دوستان


:bastan:

راهنمایی برای مطرح کردن قضیه خواستگار

[=tahoma][="#000080"]سلام
بنده یه خواهر 35 ساله دارم دوستان تو اسک شاید در جریان باشن چون قبلا راجع به ازدواج ایشون صحبت کردم.
شاید بگید چرا تاحالا ازدواج نکردن.خوب خیلیا ازم پرسیدن و من گفتم قسمت نشده!... اما بیشتر سخت گیری پدرم بوده و الان که دیگه سن ایشون بالاتر رفته خوب طبیعیه که همه یه طورایی ناراحتن حتی خود پدر جان عزیز.

اما موضوع اصلی:
امروز به من یکی از دوستام خبر داد با دایی شون راجع به خواهر من صحبت کردن و آقای دایی گفتن که اگه میشه ما همو ببینیم...خالا من باید به ابجیم بگم منتظر جواب هستن
اما چطوری بگم به دختری که روحیش واقعا حساسه
قبلا هم همچین موضوعی پیش اومده بود که پسر نپسندید و آبجیم خیلی ناراحت شد و تا مدتی تو خودش بود.من میترسم بش بگم لج کنه بگه نه اینم مث اون یکیه نمی خوام بگو نه ...دفعه قبل من خیلی اصرار کردم که برن بیبینن طرفو.
واقعا الان نمیدونم چطور مطرح کنم؟[/][/]