خورشید

یک سوال دقیق در مورد علت افرینش؟

سلام
خواهشا دقیق به تک تک این سوالات پاسخ بدید:
علت آفرینش جهان هستی چیست؟
اگر برای خدا نیافریدن قبیح ذاتی است و به این علت خلق می کند ، اگر همه چیز عدم می بود به چه کسی یا به چه چیزی می خواست ثابت کند که نقص ندارد و دارای کمال و فاقد فقدان می باشد؟
یا مگر خدا خودخواه است که بیافریند تا او را عبادت کنند؟ اصلا چرا آفریده است ؟
یا حالا که آفریده است و عده ای را به جهنم و عدهای را به بهشت میبرد آخرش چه می شود آخر خوشیه بهشت چیست بعد از لذت بردن در بهشت چه می شود ؟ زندگی ابدی به چه دردی می خورد؟

اسرار کوچک شدن خورشید


خورشید ما، دارای وزنی معین و جنسی معین می باشد که دانشوران، نه تنها اندازه هر کدام را تعیین کرده اند بلکه مقدار حرارت سطح خارجی خورشید را نیز می دانند. روزانه سیصد و پنجاه هزار میلیون تن، از وزن خورشید کم می شود یعنی به حرارت و انرژی تبدیل شده و به فضا پراکنده می گردد. در هر سالی، سی و هفت میلیون و هفتصد و پنجاه میلیون تن، از وزن خورشید، کاسته می گردد و به همان نسبت، از حجم وی نیز کم می شود. اگر عمر زندگی زمین را، ده هزار سال بدانیم. بایستی چهار صفر در کنار عدد فوق بگذاریم تا پی برده که در این مدت، چقدر از وزن خورشید کم شده و به همان نسبت، از حجم وی کاسته گردیده است. اگر عمر زمین را صد هزار سال بدانیم، بایستی پنج صفر، در سمت چپ عدد فوق قرار دهیم، تا به مقدار کم شدن وزن خورشید، در این مدت برسیم، تا به مقدار کاهش حجم خورشید در این مدت پی بریم. حجم خورشید که کاهش یافت نیروی جاذبه وی نیز کاسته می گردد چون بر حسب قانون نیوتن، جسم بزرگ از جسم کوچک، جاذبه اش بیشتر، می باشد.

زمین ما، در محیط جاذبه خورشید قرار دارد. نیروی جاذبه خورشید است که زمین را در یک بعد معینی از خورشید نگهداشته است و گرنه زمین، فرار می کرد. گردش انتقالی زمین، در اثر تعادلی است که میان دو نیروی جاذبه خورشید و دافعه زمین، بر قرار شده است و پیدایش فصول چهارگانه سال، در اثر آن می باشد. نیروی جاذبه خورشید که کاهش یابد، بایستی مدار زمین به دور خورشید تغییر کند و یا آنکه زمین از محیط جاذبه خورشید، خارج شود، زیرا نیروی دافعه زمین، به همان حال باقی است، پس از تعادل دو نیرو، بر هم خواهد خورد و فاصله بیشتر می شود. لااقل مدار زمین، به گرد خورشید، طولانی تر گشته و فصول چهارگانه، سال، درازتر شده، و هوای زمین، سردتر گردیده. ولی می بینیم چنین تغییراتی، صورت نگرفته است. سال طولانی تر نشده، فصول چهارگانه درازتر نشده اند و هوای زمین، سردتر نشده است در صورتی که جاذبه خورشید کمتر شده است چرا؟! چرا؟! چرا؟!

این خود معجزه ای است. دانشمندان، بایستی، پاسخ این پرسش را بدهند، و این راز بزرگ آفرینش را کشف کنند. این راز بزرگ آفرینش، نشان می دهد که دانشی بزرگ دارای قدرتی بزرگ، پدید آورنده این دو کوکب است. هم اوست که ضامن حیات، بر روی زمین می باشد. اوست که نگهبان زمین است. تا زمینیان، بتوانند زیست کنند. اوست که کاهش های خورشید را می دانسته و جبران آنها را در نظر گرفته است تا زمین به همان وضع و بعد هزاران سال پیش بماند، در صورتی که خورشید، وضع هزاران سال پیش را ندارد.

اشعه ماوراء بنفش در طبیعت


اشعه ماوراء بنفش که از خورشید پخش می شود، به مقدار بسیار کمی برای زندگی انسان و حیوان و نبات، ضروری است که اگر هیچ نباشد، همه خواهند مرد و اگر مقدارش افزوده گردد، سوزاننده خواهد بود. این مطلب در علوم طبیعی ثابت شده است. اشعه ماوراء بنفشی که خورشید به سوی زمین می فرستند، به طوری که دانشوران تشخیص داده اند، مقدار آن به حدی است که اگر به زمین برسد همه زندگان روی زمین را می سوزاند. پس چرا ما زنده هستیم؟ و نسوخته ایم؟

او مقداری گاز «ازن» در هوا آفریده که در طبقات بالای هوا قرار دارد. این گاز، مقدار مهمی از این اشعه را جذب می کند و بقیه آن که به مقدار نیاز زمینیان است، به زمین می رسد. این مقدار هیچ گونه خطری ندارد، بلکه برای بقای حیات ضروری است. آیا گاز اوزون، می داند که چه مقدار از این اشعه را ببلعد، نه بیشتر و نه کمتر؟ در طی هزاران سال، با این همه تحولات جوی، چگونه تغییری در این فعل و انفعالات رخ نداده است؟ کدام تشخیص در این سالیان دراز، شب و روز، دقیقه دقیقه، این کار را کنترل می کند؟