حق ، حقوق ، والدین ، فرزندان ، فرزند ، تکلیف

من خودم پدر هستم اما از این همه حق دادن به والدین راضی نیستم

انجمن: 

سلام به همه

میدونیم که در احکام اسلامی اونقدر برای پدر و مادر حقوق تعریف شده که میشه گفت بعد از خدا هیچکس چنین حقوقی نداره. اما از اون طرف به فرزندان کمترین حقوق داده شده. نکتهء مهم اینکه همین حقوق کم هم اکثراً در عمل قابل حصول نیستن و به نظر بیشتر برای بستن دهن فرزندان تعریف شدن!

مثلاً میگن اگر والدین به تو ظلم کردن ، خدا اون دنیا حقت رو میگیره. اما بلافاصله بعدش میگن البته تو حق نداری حتی یک اف به اونها بگی!! و اگر بگی کلاً یه راست با کله میندازنت تو آتیش!!!

یعنی هیچی! یعنی در واقع کشک هم بهت نمیدن چه برسه به حقت! چون در هر حال در مقابل ظلم و آزار و اذیت ، معصوم که نیستیم ، بالاخره یه دادی میزنیم یا عصبی میشیم. وقتی هم عصبی شدیم کلاً میریم جهنم! پس دیگه حقمون رو بگیرن یا نگیرن هیچ فرقی نمیکنه. پس همون یعنی هیچی!

حقوق والدین رو که کم و بیش همه میدونیم (از بس که گفتن!) و میدونیم که کوچکترین تخلف از این تکالیف برای فرزندان = جهنم!

اما حقوق فرزندان!

1 - اینکه پدر و مادر اسم خوبی روی اونها بذارن!
خداییش موندم چطور کمر والدین زیر این وظیفهء سنگین نمیشکنه!
آخه خیلی کار سختیه! مثلاً باید از مغزشون استفاده کنن برا پیدا کردن اسم! خب خیلی سخته دیگه!

2 - فرزند رو خوب تربیت کنن!!!
اولاً اینکه از بدیهیاته و نه یک حق. مثل اینکه بگی از حقوق اداره اینه که خانمها باید حجاب رو رعایت کنن!
خب پدربیامرز اینکه وظیفهء کلی خانمهاست ، دیگه چرا منتش رو سر اداره میذاری؟!
رفتار اسلامی هم وظیفهء کلی تمام مسلمون هاست. دیگه چرا منتش رو سر فرزندان میذارین؟!

ثانیاً تربیت صحیح فرزند بیشتر از حقوق اجتماعی به حساب میاد تا حقوق خود فرزند
لطفاً از حقوق شخصی بگید. از حق آدم بودن ، از احترام داشتن ، از حق حرف زدن و نظر دادن

3 - قرآن به او بیاموزد!!!!
از این جمله نتیجه می گیریم که آموختن قرآن جزء تربیت نیست!!!! چرا؟ چون اگر بود دیگه نیاز نبود جداگونه مطرح بشه!
بابا این هم همون تربیته ، فقط جدا میگنش که مثلاً حقوق فرزندان زیاد به نظر بیاد!

4 - خدایی.... نه خدایی واقعاً منتظر هستید بعد از اون همه حقوق! باز هم برای فرزندان حقی تعریف بشه؟
نه برادر ، نه خواهر ، تموم شد. حقوق این موجودات (نمیدونم جزء انسان ها هستن یا نه؟!) کلاً فقط همینا بود :Nishkhand:

البته حقوق دیگری هم دیده بودم ولی اینقدر خنده دار بود که دیگه ننوشتم لااقل تاپیک رو تایید کنن

گفتم که من خودم پدر هستم و مثل خیلی از پدرهای دیگه ، بیدار بودن با گریه های فرزندم رو تجربه کردم. من هم کم سختی نکشیدم (به اندازهء همین مدت که پدر هستم). از قبل ازدواج دنبال روزی حلال بودم تا زندگی پاکی داشته باشم و لقمهء حلال به بچم بدم. وقتی مریض میشه پا به پای مادرش تلاش میکنم تا زودتر خوب بشه. پیش اومده که 15 ساعت یه ضرب داشتم از این بیمارستان به اون بیمارستان میرفتم که از سلامت فرزندم مطمئن بشم

خب؟ حالا چی؟ چون براش زحمت کشیدم باید هر حرف بیخودی بزنم بگه چشم؟
نخیر! به هیچ وجه

آیا باید در همه حال احترام من رو نگه داره؟
باز هم نخیر!

نه فقط در نافرمانی خدا ، که در هیچ مسئلهء دیگه ای انتظار ندارم تمام و کمال و با جبر ، به من بگه چشم! چون اصلاً معقول نیست
مثلاً اگر من رفتم معتاد شدم و زندگی خودش و مادرش رو به فنا بردم دیگه چه احترامی؟ همین که با لگد نمیدازم بیرون باید ممنونش هم باشم

در یک کلام ، به نظرم در خیلی از احکام اسلامی ، کاملاً 0 و 100 به موضوع نگاه شده ، از جمله حقوق فرزندان و والدین

یک نکتهء بسیار مهم:
از کارشناس محترم و سایر دوستان خواهش میکنم فقط از حکم شرعی صحبت کنن و سراغ توصیه نرن که گوش من از این توصیه ها که عمل نمیشه خیلی پره. لطفاً از دستورات الزام آور بگید (اگر هست)