جاهلیت اعراب

[="Tahoma"][="Black"]سلام.

این سخنرانی زیبا و خوبه.

تو این سخنرانی اشاره ای به جاهلیت اعراب جاهلی داره.

اشاره به جاهلیت امروز جهان که اعراب جاهلی باید لنگ بندازن جلوش میپردازه.

اشاره میکنه به عذابی که خدا برای قوم لوط فرستاد (اشاره به این که این نوع عذاب کردن خدا از نظر علمی شدنیه(فیزیک) و با اتیش گرفتن کارخانه های ارد در ارتباطه) یه عذابی مثل بمب صوتی

(رجوع کنید به عذاب شهر پمپی (کلیک کنید)

بعضی از نشونه های اخرالزمان رو میگه.

راه حل هایی برای ازدواج جوانها میده(واقعا کاربردیه)
با جوونام حرفهایی میزنه.

اشاره میکنند که اسلام جنسی ترین دینه.

اشاره به اینکه چطور خودارضایی همجنس بازی میاورد.

اشاره میکنه حضرت لوط(ع)
برای اینکه مردم گناه نکنند دختران خودش و پیشنهاد داد

و تیکه ای میندازه به برخی از مسئولین.

اشاره به اسراییل که (یهودیان ادعا میکنند میخواهند یک کشور مذهبی تشکیل بدن)
ولی چرا کارناوال همجنسبازان شکل میگیره توش؟

توضیح راجب بعضی از جاهلیت های امروز دنیا میدن

بطور مثال :

رابطه جنسی با مرده 50 درصد فاسد شده.

لواط
-------
حرفایی راجب خانواده ها میزنه که بعضی خانواده ها میگن ااا فلانی بچست میخواد ازدواج کنه و استاد جوابشون و میده که اشتباه میکنن.

خلاصه یک سخنرانی خوب بهمراه شوخی و خنده.

انشالله استقبال بشه.

masaf.ir

انجمن الیت مدز
forum.elitemods.net[/][/]

با سلام

زناشويى و نكاح از حساس‏ترين دوران زندگى زن محسوب مى‏شود كه خوشبختى و بدبختى او در آن رقم مى‏خورد و از صحنه‏ هايى است كه زن از حالت فردى به حالت اجتماعى تغيير زندگى‏مى‏دهد.
از طرف ديگر نكاح مقدمه تشكيل خانواده يا اجتماع كوچك است كه هسته اصلى اجتماع بزرگ بشرى به شمار مى‏آيد، به همين جهت از آداب و رسوم مربوط به نكاح مى‏توان به جايگاه و شخصيت زن و مرد در آن جامعه پى برد.

به بخشى از آداب و رسوم مربوط به نكاح در دوران جاهليت توجه نماييد:

1- نكاح اختصاصى
در اين نكاح مرد از وابستگان زن تقاضاى ازدواج مى‏نمود و اين زن فقط منحصر به او بود و حق ارتباط با مردان ديگر را نداشت.
در اين نوع نكاح چند مطلب بايد مورد توجه قرار مى‏گرفت :

الف( كمترين توجه و عنايتى به اراده و خواست دختر نمى‏شد. او مجبور بود با كسى ازدواج كند كه پدر و خانواده او تصميم گرفته بودند و لذا خواستگاران به رؤساى قبيله يا پدر يا برادر و عموهاى زن مراجعه كرده آن‏ها نيز قبول يا رد مى‏كردند.


ب( مهر و صداق در ميان عرب يك رسم و سنت بود. آن‏ها به روز خواستگارى )يومُ الاملاك( مى‏گفتند. صداقى معين مى‏شد و دختر هيچ سهمى از آن نداشت بلكه رئيس قبيله و اولياى دختر از آن برخوردار مى‏شدند. در حقيقت آن‏ها دختر خويش را به آن قيمت مى‏فروختند و او هم مجبور به اين خريد و فروش و لوازم آن بود.


ج( بعد از ازدواج و تشكيل خانواده زن مقهور اراده و تمايلات مرد بود. او كنيزى بود كه مطابق هوس‏هاى شوهرش بايد عمل مى‏نمود و پس از مرگ شوهر، اين قيموميت ادامه پيدا مى‏كرد و او حق ازدواج با كسى را نداشت بلكه تحت فرمان پسران شوهر و اگر پسرى نبود تحت ولايت بستگان شوهر بايد زندگى مى‏كرد و در حقيقت به عنوان ارث به بازماندگان شوهر منتقل مى‏شد. در مورد اين موضوع مطالبى خواهد آمد. ان‏شاءالله