تکبر

کبر ، تواضع و حدود آنها

شرمنده مساله ذهنم مشغول کرده
من در معراج السعاده در بخش کبر و تواضع خودنم که حد مطلوب این رذیله تواضع و افراطش کبر هست که مذمومه و تفریطش ذلت هست که اونم بازم مذمومه خب در جایی حدیثی خوندم مثلا اگر کسی با کسی قهر کنه اونی که زود آشتی کنه افضلتر نزده خدا من چند بار این کارو کردم با یه نفر بعد احاس کردم این مساله باعث میشه من به ذلت بیافتم حالا این احادیث با مساله ای که گفتم واسم هضم نمیشه کی هت کمک کنه این مساله واسم هضم میشه یعنی حد تواضع و حد کبر و تا چه جایی میتوان کرد که به ذلت منتهی نشه؟؟؟؟

مصداق ناز و عشوه کردن چیست؟

سلام
جواب سوال منو از نظر بدین

این که میگن دختر نباید با نا محرم حرف زدنش صمیمی باشه یعنی چی ؟ چون برخی از آقایون دختر تا حرف بزنه میگید با ناز و عشوه نباید حرف بزنید ، لطفا توضیح دهید
? تشکر

و اذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما

انجمن: 

با سلام خدمت دوستان آیه ای هست که می فرماید و اذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما می خواستم بدانم جاهلون چه افرادی هستند که بعد بدانیم با آنها چگونه رفتار کنیم؟ به نظر من اگه بتونیم تشخیص اولیه درستی در مورد افراد بدهیم خیلی از مسائل ما در مورد برخورد مناسب باهاشون حل میشه:ok: مثلا بعضی افراد هستند که نمی تونی بگی جاهلن یا مثلا متکبرند؟ اصلا نمی دانی باید چطور باهاشون برخورد کنی؟ ممنون میشم نظر بدهید:Sham: کارشناس بحث : میقات

نگاه قرآن به غرور و تكبر




خداى متعال در اين آيه به مبارزه با كبر و غرور برخاسته و با تعبير زنده و روشنى، مؤمنان را از آن نهى مى كند، روى سخن را به پيامبر (صلى الله عليه وآله) كرده، مى گويد:

«در روى زمين از روى كبر و غرور، گام برمدار»
(وَ لاتَمْشِ فِي الاْ َرْضِ مَرَحاً).

«چرا كه تو نمى توانى زمين را بشكافى! و طول قامتت به كوه ها نمى رسد»!
(إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الاْ َرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً).


اشاره به اين كه: افراد متكبر و مغرور غالباً به هنگام راه رفتن پاهاى خود را محكم به زمين مى كوبند، تا مردم را از آمد و رفت خويش آگاه سازند، گردن به آسمان مى كشند، تا برترى خود را به پندار خويش بر زمينيان مشخص سازند! ولى، قرآن مى گويد: آيا تو اگر پاى خود را به زمين بكوبى هرگز مى توانى زمين را بشكافى، يا ذره ناچيزى هستى بر روى اين كره عظيم خاكى؟

همانند مورچه اى كه بر صخره بسيار عظيمى حركت مى كند؟ و پاى خود را بر آن صخره مى كوبد، و صخره بر حماقت و كمى ظرفيتش مى خندد.

آيا تو مى توانى ـ هر قدر گردن خود را برفرازى ـ هم طراز كوه ها شوى يا اين كه: حد اكثر مى توانى چند سانتى متر قامت خود را بلندتر نشان دهى؟ در حالى كه حتى عظمت بلندترين قله هاى كوه هاى زمين در برابر اين كره، چيز قابل ذكرى نيست، و خود زمين ذرّه بى مقدارى است، در مجموعه جهان هستى.

پس، اين چه كبر و غرورى است كه تو دارى؟!

جالب توجه اين كه: قرآن، تكبر و غرور را كه يك خوى خطرناك درونى است، مستقيماً مورد بحث قرار نداده، بلكه روى پديده هاى ظاهرى آن، حتى ساده ترينش، انگشت گذاشته، و از طرز راه رفتن متكبران، و مغروران خودخواه و بى مغز، سخن گفته است، اشاره به اين كه: تكبر و غرور، حتى در سطح ساده ترين آثارش، مذموم، ناپسند و شرم آور است.

و نيز اشاره به اين كه: صفات درونى انسان، هر چه باشد، خواه و ناخواه خود را در لابلاى اعمالش نشان مى دهد، در طرز راه رفتنش، در نگاه كردنش، در سخن گفتنش و در همه كارش!

به همين دليل، به محض اين كه: به كوچك ترين پديده اى از اين صفات در اعمال برخورديم، بايد متوجه شويم: خطر نزديك شده، و آن خوى مذموم در روح ما لانه كرده است، فوراً به مبارزه با آن برخيزيم.
ضمناً، از آنچه گفتيم، به خوبى مى توان دريافت: هدف قرآن از آنچه در آيه فوق آمده (همچنين در سوره «لقمان» و بعضى ديگر از سوره هاى قرآن) اين است كه: كبر و غرور را به طور كلّى، محكوم كند، نه تنها در چهره خاصى يعنى راه رفتن.

چرا كه غرور، سرچشمه بيگانگى از خدا و خويشتن، اشتباه در قضاوت، گم كردن راه حق، پيوستن به خط شيطان، و آلودگى به انواع گناهان است.

على(عليه السلام) در خطبه «همّام» درباره صفات پرهيزگاران مى فرمايد:


وَ مَشْيُهُمُ التَّواضُعُ:«آنها متواضعانه راه مى روند».
نه تنها در كوچه و بازار، كه خط مشى آنها در تمام امور زندگى و حتى در مطالعات فكرى و خط سير انديشه ها توأم با تواضع است.
برنامه عملى پيشوايان اسلام، سرمشق بسيار آموزنده اى براى هر مسلمان راستين در اين زمينه است.


در سيره پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: هرگز اجازه نمى داد، به هنگامى كه سوار بود افرادى در ركاب او پياده راه بروند، بلكه، مى فرمود: «شما به فلان مكان برويد، من هم مى آيم، در آنجا به هم مى رسيم، حركت كردن پياده، در كنار سواره سبب غرور سوار، و ذلت پياده مى شود»!

و نيز مى خوانيم: پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر روى خاك مى نشست ، غذاى ساده همچون غذاى بردگان مى خورد، از گوسفند شير مى دوشيد، و بر الاغ برهنه سوار مى شد.

اين گونه كارها را حتى در زمانى كه به اوج قدرت رسيد مانند روز فتح «مكّه» انجام مى داد، تا مردم گمان نكنند، همين كه به جائى رسيدند، بايد باد كبر و غرور در دماغ بيفكنند، از مردم كوچه و بازار و مستضعفان فاصله بگيرند، و از حال توده هاى زحمت كش بيگانه شوند.

در حالات على(عليه السلام) نيز مى خوانيم: او براى خانه آب مى آورد و گاه منزل را جارو مى كرد
.
و در تاريخ امام مجتبى(عليه السلام) مى خوانيم: با داشتن مركب هاى متعدّد، بيست مرتبه پياده به خانه خدا مشرف شده مى فرمود: من براى تواضع در پيشگاه خدا اين عمل را انجام مى دهم.(1)



1. تفسیر نمونه، جلد 12، صفحه 142.

آیا تکبر نسبت به شخص گناهکار و فاسق و کافر جایز است ؟

ممنوعیت مطلق تکبر جالب است بدانیم که تکبر حتی نسبت به این افراد مذکور جایز نیست. در حقیقت دو سوال مطرح است:

۱- آیا رواست که مثلا عالم پرهیزکاری نهایت ذلت و انکسار را مثلا برای فاسقی انجام دهد با اینکه او را آشکارا در حال فسق و فجور می بیند و به تقوی و ورع خود یقین دارد ؟

۲- آیا جایز است که مرد متدین، کافر یا فاسقی را دوست بدارد با آنکه خدا او را دشمن دارد.

جواب سوال اول: تواضع این نیست که نهایت ذلت و انکسار را در مقابل این افراد انجام دهیم و این نیست که خود را در هیچ موردی بهتر از دیگران نبینیم، چون ممکن است که دانای به علمی خود را در این علم برتر از جاهل ببیند. بلکه حقیقت تواضع آن است که انسان خود را فی الواقع بهتر و خوبتر و نزد خدا مقربتر از آن شخص دیگر نبیند و همچنین فکر نکند که به خودی خود مستحق برتری بر دیگری است، زیرا ملاک در خوب یا بد بودن افراد، خاتمه و قرب انسان در آخرت به خداوند است. پس آن اعمالی که در دنیا از ما ظاهر میشود دلالت بر خوب یا بد بودن نمیکند و چون ما از عاقبت و آخرت خویش خبر نداریم، واقعا نمیتوانیم خود را برتر ببینیم، شاید کافر هفتاد ساله با ایمان از دنیا برود و عابد صد ساله عاقبت به خیر نشود.

جواب سوال دوم: به این مثال زیبا توجه کنید: " فرض کنید شخصی یک فرزند دارد و یک غلام، و آن شخص غلام را وکیل بر فرزند خود کند تا به او ادب بیاموزد و در موارد لازم، او را تادیب کند و بزند. پس هر وقت از آن فرزند خلافی سر بزند، آن غلام باید به جهت اطاعت از آقا و مولای خود، بر آن فرزند غضب کند و او را بزند. ولی چون آن فرزند، فرزند مولای اوست باید او را دوست داشته باشد و تکبر و برتری بر او نکند، و قدر خود را در پیش آن مولا، بالاتر از قدر آن فرزند نزد پدرش نداند."

پس در مورد بحث نیز، خشم و غضب در راه خدا بر یکی از بندگان (به جهت معصیت) منافات ندارد با تکبر نکردن بر او، زیرا خشم تو برای خداست نه برای خود. و خدا به تو امر کرده که هنگام ملاحظه معاصی غضب کن، و تواضع و تکبر نکردن نسبت به خود توست، یعنی : خود را اهل سعادت و او را اهل شقاوت ندانی، بلکه ترس تو بر خود (به جهت گناهان پنهانی که از تو صادر شده) بیش از ترس بر آن شخص باشد (از این گناهانی که از او ظاهر گشته).

ولله الحمد

برگرفته شده از کتاب شریف معراج السعاده با تصرف

منبع

چگونگی برخورد با خود برتربین و متکبر؟


سلام:Gol:

نظر قرآن در مورد متکبر ؛

به زودى كسانى را كه در زمين بناحق تكبر مى‏ورزند از آياتم رويگردان سازم [به طورى كه] اگر هر نشانه‏اى را [از قدرت من] بنگرند بدان ايمان نياورند و اگر راه صواب را ببينند آن را برنگزينند و اگر راه گمراهى را ببينند آن را راه خود قرار دهند اين بدان سبب است كه آنان آيات ما را دروغ انگاشته و غفلت ورزيدند (اعراف/146)

حال با اینگونه افراد که خودشونو برتر و بالاتر می بینن و از بالا به بقیه نگاه میکنن چگونه باید برخورد کرد؟

اگه شما به یه همچین آدمی بربخورید که با رفتارش تحقیرتون کنه چی کار می کنید؟

آیا باید طبق آیه بالا ما هم رویگردان بشیم ازشون یا باید نهی از منکرشون کنیم؟ اصلاً متکبری که در این آیه آمده چه ویژگی هایی داره؟


زندگیتون پر از آرامش:Gol:

چرا خداونداینقدر از خودش تعریف و تمجیدکرده است؟

چرا خداونداینقدر از خودش تعریف و تمجیدکرده است ولی به ما گفته است که از خود تعریف و تمجید نکنید؟

تعریف و تمجید موجب خود بزرگ بینی و تکبر میشود در حالی که انسان باید از تکبر فاصله بگیرد و سعی کند خود را بالاتر از دیگری نبیند مگر در جاهایی که بدون تعریف و تمجید، حقی که باید آشکار شود، پنهان بماند (حتی اگر موجب تکبر واقعیی بشود). مثلا من از اینکه مسلمان هستم در مقابل یک کافر بدکار از خودم تعریف میکنم و این تعریف موجب تکبر من نسبت به او میشود و این اشکالی ندارد و فقط باید مراقب باشم این تکبر، رفتار من را طوری تغییر ندهد که آبروی اسلام را ببرم. مثال دیگر اینکه در جلسه خواستگاری یا مصاحبه برای استخدام، ممکن است لازم باشد کسی ویژگیهای خاص (خوب) شخصیتی خود را بیان کند تا شناخت کاملتری حاصل شود. در اینجا باید مراقب باشد که موجب تکبر نشود. اما ذات باری تعالی به حق دارای تمامی کمالات است و ساحت کبریاییش لایق تکبر، یکی از صفاتش "متکبر" است و تمام تعریف ها و تمجیدهایش درباره خود واقعی بوده و بیان آنها برای انسانها لازم است.
منبع:تبیان