تعصب

وظیفه همسر در مورد خیانت همسر

سلام و وقت بخیر
از نظر دین مبین اسلام اگر مرد مسلمانی متوجه شد همسرش داره در زندگی زناشویی خطا میره و گرفتار گناه خارج از چهر چوب زتاشویی شده مرد باید چکار کنه برای رهایی خودش و همسرش از این گناه ومصیبت ، آیا صرف طلاق دادن زن و رهایی خودش از گناه و انگ دیوثی هیچ کاری نباید نسبت به زن خودش که به هر صورت قبل از ارتکاب به این گناه همسرش بوده کما مادر بچه هاشم باشه مسئولیت ودینی به گردن مرد نیست /؟ ممنون میشم جواب بدین

آزادی اندیشه و دیدگاه روشنفکر گرایانه

[="Arial"][="Blue"]به نام خدا
سوال من در مورد آزادی فکر و اندیشه از انواع تعصبات وقفلهایی ست که ما به آن می زنیم به نظر من ذهن آزاد از تعصبات (در مورد انواع تعصب صحبت خواهیم کرد) دیر یا زود به سرچشمه معارف دست پیدا میکندمثلی هست که میگویند آب راهش راپیدا می کند
در کربلا امام حسین علیه السلام از مردم میخواهد آزاده باشند یعنی آزاده بودن در عین کفر هم می تواند برای انسان راه گشا باشد

واما تعصبات(غرور,پول,پرستیژ,نظر عامه مردم,منیت,اعتقادات ناکامل,قومیت,دانش کم,و...) یعنی اگر انسان عاقل این قفل هارا از تفکر خود باز کند راه حقیقت ودرستی را حتمایپدا خواهد کرد

از پاسخگوی محترم درخواست میکنم اولا درستی ونادرستی این نظریه رو بفرمایند

و در ادامه در مورد همه مسایل با ذهن آزاد بحث کنیم

حجاب از نظر شخص آزاده بی دین و...

من چون تجربه جواب های اشخاص روشنفکر رو دارم می دانم که بسیار جالب خواهد بود[/][/]

بحث یا مباحثه؟

[="#000000"]سلام
من وقتی توی سایت یا گفتگویی بحث میکنم همیشه آخرین فرد منم که حرفم و میزنم.
و اخیرا به این سوال رسیدم که آیا بحث من و حرفام صحیح هست یا از نوع عصبیت و برد در بحث هست.
به نظرم توی بحث های منطقی کسی پیروزه که اطلاعاتش به روز تر و بیشتر از طرف مقابل باشه. اما این اطلاعات اگر درست هم باشن دلیل بر این نیستن که نتیجه گیری ما هم درسته.
حالا سوال من اینه فرق بین نتیجه گیری درست و بحث صحیح با مغلطه ناخودآگاه و آگاهانه در بحث و بحث تعصبی چی هست؟ و آداب درست مباحثه رو بفرمایین؟

ممنونم[/]

تعصب ويران می‌کند

يکي از آفت‌هایی که ايمان را ضعيف و ويران می‌کند،تعصب است.تعصب پافشاري و اصرار بر موضوعي است فارغ از منطق، تعصب مصاديق گوناگوني دارد،رايج ترين نوع آن تعصب قبيله‌ای است که از دير باز ميان انسان‌ها وجود داشته است.قبيله،به مثابه اعضاي يک پيکر عمل می‌کند و جزيي از يک خانواده تفکيک‌ناپذير به شمار می‌آمده،اگر قبيله‌ای کوچک و از نظر اقتصادي ناتوان بود،طعمه قبايل بزرگتر قرار می‌گرفت و از اين رو، ناگزير به بستن پيمان با قبايل بزرگتر می‌گرديد تا براي خود امنيت به‌وجود آورد و در اين راستا هزينه‌های سنگيني را متحمّل می‌شد.در نظام قبيله‌اي، عمل هر فرد عمل کل قبيله تلقي می‌شود بي آنکه کاري به خوب و بدي عمل او داشته باشند و همه قبيله،خود را پاسخگوي عمل او می‌دانست و به دفاع از آن برمي خاست اگر چه قبيله ديگر به حق شمرده می‌شد.

يکي از مهم‌ترين کارهاي پيامبر(ص) مبارزه با تعصب بود تا آنجا که اعلام کرد،عصبيت يکي از ارکان کفر است.هر جا که عصبيت وارد گردد،ايمان از آنجا خارج می‌شود.

در دنياي کنوني نيز عصبيت همچنان وجود دارد؛ولي شکل و رنگ آن عوض شده است.

تعصب نژادي در عرصه وسيعتر بر اساس رنگ پوست ـ آريايي و غير آريايي ـ تعصب‌های حزبي و شخصيت پرستي همه و همه مصداق‌هایی از تعصب هستند که از نظر پيشوايان اسلام طرد شده است

.پيروي و دفاع متعصبانه از شخص،گاه آن چنان چشم و عقل را کور می‌کند که به صورت مريد و مرادي در می‌آيد.شخص به خود اجازه کوچک ترين تفکر را نمي دهد و می‌گويد:اگر مقتداي من ذغال را سفيد و شب را روز ببيند،من هم همانطور می‌بينم.

پيامدهاي اين نوع از تعصب،بسيار زيانبار است،زيرا بخش عظيمي از خلق خدا از نعمت کار و شغل و خدمت رساني محروم می‌شوند، نفاق و دو رويي گسترش می‌يابد و افراد ناصالح در پوشش تعصب و ادعاي ذوب شدن در فلان و بهمان در مصدر کارها قرار می‌گيرند و به اين وسيله براي خود چتر امنيتي ايجاد می‌کنند و هر چه که می‌خواهند انجام می‌دهند بي آنکه پاسخگوي اعمال خود باشند.ائمه (ع) که برترين انسان‌های روي زمين‌اند از پيروان خويش خواسته‌اند که در حمايت از آنان تعصب نورزند، حضرت امير(ع) در خطبه قاصعه از آثار زيانبار تعصب سخن گفته است و در توصيه‌های ائمه (ع) از پيروانشان خواسته شده که در نماز جماعت مخالفان شرکت کنند و در تشييع جنازه آنان حاضر شوند. حضرت ابراهيم(ع) ـ قهرمان مبارزه با عصبيت ـ از پدرش بخاطر تعصب در راه شرک، تبري می‌جويد.‏




برچسب: 

آیة الله نعیم آبادی و اشاره ای کوتاه درباره تعصب

انجمن: 

[=&quot]بحث ما پیرامون چهره ای که تعصب از یک متعصب می سازد بهترین ترسیم در بیان امام صادق ع :ادمی خشن قصی القب بی حیا سوار شونده بر مرکب معصیتها حمله ور بر شخصیت انسانها و خود انسانها و سیر نشو از دعواها و خصومتها و درگیری ها اصلا از دعوا خوشش می اید و سیر هم نمی شود روز نو دعوای نو اصلا لذت می برد این چهره ای است که امام صادق از یک متعصب حالا در هر چیزی جز تعصبهای حق تعصبهای غیر منطقی یک همچو چهره ای را پرورش می ده .ما برای اینکه روشن بشه با مثال و نمونه این حدیث را ببینیم پرداختیم به بررسی یک پدیده شوم در قبل از اسلام زنده به گور کردن دختران ما باورمون نمی شه ،می شه کسی بچه خودش را زیر خاک پنهان کنه اصلا تصورش برای ما مشکل است که ادم عزیز دلش را بره قبری بکنه هل بده توی قبر و بعد هم خاک بریزه روش بره ،اصلا تصورش هم برای ما مشکل است.اما این اتفاق افتاده تاریخ هم نقل نکرده نص قران است یعنی یکی از حوادثی که در تاریخ بشر حتما اتفاق افتاده همین است .عجیب است ادم در تاریخ این پدیده زشت می خواند مو بر بدنش راست می شود مفسران دو رقم بر انجام این کار ذکر کرده اند .که پیداست این دو شیوه معمول بوده یا در هر قبیله ای که مرتکب این جنایت می شدند هر دو شیوه معمول بوده یا نه دریک قبیله این شیوه و در دیگر قبیله شیوه دیگری.تفسیر جامع قرطبی میگه زنی که در حال زایمان بود می بردند نزدیک گودی بچه به دنیا می امد اگر دختر بود همانجا توی گودی می انداختندش این کار اصلا خود مادر انجام میدادوامااگر پسر بچه ای به دنیا می اورد ان را نگه می داشت.اما روش دیگر روشی است در تفسیر مرحوم ابولفتوح که بسیار تفسیر متین و ارزشمندی است.عرب چون خواستی که دختری را نه بکشد.پیراهنی بکردی او را از پشم شتر یا گوسفند و او را در همره شتر میکردند تا شبانی بکند.بطور معمول او را نمی کشتند مثل عروسی او را به خاک می سپردند چون می خواستند او را بکشند تا شش سالگی به او می رسیدند و بعد از شش سالگی به مادر می گفتند او را ارایش کن که می خواهم او را عروس کنم بعد از زیبا کردن و لباس نو را برا و می کردن و بعد او را بالای قبر می بردند و او را به داخل قبر هل میدادند و خاک بر روی او می ریختند.چون می گفتند قبر بهترین دامادی است که با وقار است و از او خوب نگه داری می کند.شاعری از عرب می گوید ان چیزی که بهتر از همه زنان را پنهان می کند قبر است این به عنوان یک امتیاز است که دخترش را دفن کند.در ستارگان ستاره ای است به نام بنات نعش خداوند هم وقتی بنات را قرار داده نعش هم درکنارش قرار داده .از نظر عربهایی که این وحشی گری را انجام می دادند .زیباترین بهترین باوقارترین و مطمئن ترین شوهرقبر بود.بشر چقدر سقوط میکند .هر پدری که دخترش به حد بلوغ برسد سه تا شوهر وجود دارد اول شوهری که او را حفظ کند شوهر دوم خانه ای که او را پنهان کند و شوهر سوم قبر و در بین این سه شوهر قبر مطمئن ترین است ولی این برنامه در همه قبائل عرب نبوده .خوب ریشه این کارها چه بود چه می شد که باعث این کار و ریشه این کار چه بود تعصب.نکنه دخترم بزرگ بشه کسی به خواستگاریش نیاد یا خواستگارش هم کف ما نباشد یا در جنگ اسیر شود.وقران می گوید وقتی که خبر میدادند که صاحب دختر شده از خشم صورتش سیاه می شد و خود را از دیگران پنهان می کرد و یا او را در خاک پنهان می کرد.یکی دو نمونه از تاریخ ذکر شده بیان می کنم .نمونه اول از تفسیر قرطبی. قیس بن عاصب خدمت رسول خدا امد .عرض کرد یا رسول لله من هشت تا از دخترانم را در خاک پنهان کردم حالا مسلمان شدم حالا چکار کنم فرمود به عدد هر دختر یک بنده را ازاد کن گفت من فقط شتر دارم فرمود در مقابل هر یک از انها یک شتر قربانی کن.داستان دیگری امد خدمت حضرت رسول گفت من هشت یا دوازده تن از بچه هام کشته ام به غیر از یکی که همسرم از من پنهان کرد یک روز وارد منزل شده همسرم گفت نمی خواهی میوه دلت را ببینی گفتم عیبی ندارد گفت این دخترت یازده تا که از بین بردیم این یکی را نگه داشتم من خشمگین شدم دختر را به بیابان بردم و قبر کندم و دختر را در خاک کردم .این پدیده شوم در عریان ترین شکلش زنده به گور کردن دختر دوازده ساله دختر شش ساله را ارایش کنی و او را در خاک کنی وقبررا بهترین شوهر برای دختر بدانی.ریشه اش تعصب است اگر برای زشتی تعصب فقط همین را بگوییم انسان باید به خودش بنگرد .انسان خویشاوندش دعوا کرده بدون انکه بداند حق با کیست به صورت مقابل می کوبد و همینطور تعصب در باره محله شهر مثلا بندری به کرمان برود و دعوایی شود بدون انکه بداند حق با کیست فقط چون کرمانی نیست و بندری است او را بزنید.تعصب نسبت به بچه ها نسبت به فامیل و دلبستگی های غیر منطقی که ان دل بستگی ها محرک انسان باشد نه خرد و عقل و دین به ان می گویند تعصب.تعصب محلی شهری منطقه ای استانی فامیلی زبانی نژادی رنگی یکی بگه رنگ من سفید است من افضلم سفید بگه من افضلم سیاه بگه من افضلم .اسلام می گوید تمام اینها جز خرافه چیزی نیست اگر خودت را ساختی افرین بر تو .قران:زبانهای مختلف رنگهای مختلف برای اینکه همدیگر بشناسید حالا این تمایزها را پایه تفاخرها قرار دهیم اینها پایه شناختها است[/][=&quot].وهمه ما انسانها یکی هستیم مادرمان حوا و پدرمان ادم.[/]

برچسب: