امید به اصلاح بعد از ازدواج

اهمیت نقص های جزئیِ اعتقادی مثل جوراب نپوشیدن در انتخاب همسر

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام وقت به خیر و خدا قوت.....


من پسر 23 ساله ی مجرد هستم...
با یکی از دختران همکلاسی ام درمورد ازدواج صحبت کردم(ابتدا ازطریق واسطه و سپس با خودش) و متوجه شدم که بسیار دارای خطوط فکری یکسان هستیم(با مطرح کردن سوال های معکوس و پیچیده و مصداقی و آوردن سوال بر سوال به نحوی که پاسخگو گیر بیفتد و نتواند حفظی و کلیشه ای پاسخ دهد!)

اما دو چالش یا مشکل وجود دارد....


1 - چالش اول:
اگرچه ایشان همواره حجاب کامل دارند اما گفتند که گاهی در خانه دربرابر نامحرم بدون جوراب حاضر شده اند و در برخی مراسم ها آرایش بسیارکمی داشتند. البته در مجلس زنانه بوده اما خب موقع ورود و خروج قطعا در معرض دید نامحرمان قرار می گیرد...
من هم به ایشان گفتم که اینها نشان دهنده ی سبک شمردن حجاب است...امام صادق علیه السلام، گفتند که "شفاعت ما به کسانی که نماز را سبک شمرده اند نمی رسد"...
حجاب هم واجب دیگری است که مسلما سبک شمردن آن، عاقبت خوشی ندارد....

و ایشان هم حرف مرا تایید کرد!


حالا سوال من این است...
آیا با توجه به اینکه اصلی ترین و مهم ترین معیار من علاوه بر رعایت حجاب،"سبک نشمردن حجاب" است و ایشان هم گاهی در گذشته حجاب را سبک شمرده اند(البته خودشان هم قبول دارند که اشتباه کرده اند و از اون آدمهایی نیست که بگه"من دیگه عادت کردم!!! یا برام سخته!!!" و از این چرت و پرتها!!!).
قصد ندارم در این تاپیک در مورد فلسفه ی حجاب بحث کنیم و بازهم مثل اکثر تاپیک های گذشته، اینجا پر از سخنان بی محتوای بانوان فمینیست شود!
سوالم این است که
چنین ازدواجی را مصلحت می دانید؟


اگرچه من به ایشان گفتم که اگر بخواهید با من ازدواج کنید نباید هرگز حجاب را سبک بشمارید و درواقع، این کارها هرگز نباید تکرار شود و ایشان هم پذیرفت.

ولی آیا ازدواج کردن با کسی که برخی شرایط را ندارد، به امید آنکه اصلاح شود کار صحیحی است؟(یعنی امید به اینکه طبق کلام خودش، دیگر حجاب را سبک نشمارد)
به هیچ عنوان نمی توانم تحمل کنم که همسرم حجاب را سبک بشمارد
(یعنی جوراب نپوشد یا آرایشی داشته باشد یا ساق دستش یا النگوهایش نمایان شود یا انگشترزینتی به دست کند!)
اما خب هیچ انسانی کامل نیست و ممکن است خطاهایی کند.
و از طرف دیگر، این خانم، بسیار اهل مشارطه و مراقبت و محاسبه است یعنی در پی کامل شدن و ترک عادات بد و اصلاح خود می باشد!
و همچنین بسیار قانع و کم توقع و در واقع بی توقع است!!!
لطفا نظرتان ر در این مورد بیان نمایید.

2 - چالش دوم:
همانطور که گفتم هردو دارای خطوط فکری یکسان هستیم و هم عقیده ایم.
اما خانواده های هردوی ما متفاوت با ما می اندیشند.
مثلا من درآمد خیلی بالایی ندارم و این خانم هم با این قضیه مشکلی ندارد و ایمان دارد که خدا از فضل خودش ما را بی نیاز خواهد کرد.
اما خانواده اش این چنین نیستند و شاید بگن "فضل خدا آب و نون نمیشه!!!"
(قصدم در این تاپیک به هیچ عنوان، بحث کردن در مورد صحت و سقم این آیه نیستا!!!)

از طرف دیگر خانواده ی من هم مثل من نمی اندیشند. درفرهنگ ما هم دختر و پسر به هیچ عنوان در خواستگاری حرف نمی زنن(یعنی توی جمع، اظهار نظر نمی کنن)
یعنی باید کسانی در مورد ما بحث کنند که هیچ شباهت فکری به ما ندارند و حتی تضاد هم دارند!
مثلا این خانم به مهریه ی پایین هم راضی اند و با مهریه ی بالا کاملاً مخالف اند.
من هم به هیچ عنوان، بیش از 14 سکه نخواهم داد زیرا می خوام مطیع ولی فقیه(حفظه الله) باشم
(قصدم در این تاپیک، بحث کردن در مورد فلسفه ی مهریه نیستا!!!!)
مشکل من اینه که مثلا برادرانی که خودشون چند صد تا سکه مهر کردند، باید در مجلس خواستگاری، خانواده ی دختر را قانع کنند(مثلا)
البته می دونم جلسه اول نباید بحث مهریه کرد. اینی که گفتم مثالی از تفاوت های فکری بود.
و خانواده های ما هم خیلی از هم دور هستند و خیلی سخت میشه چند جلسه با هم دیدار کنیم.
سوالم اینه که چگونه اقدام کنم که احتمال جلب رضایت خانواده اش به حداکثر برسد؟

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol: