اختیار و جبر

جبری بودن دین !

سلام اینکه ما باید مسلمان باشیم ومثلا مسیحی نباشیم این جبر نیست؟ اینکه ما باید یا مثلا نماز بخوانیم یا در اخرت عذاب بشویم این خودش جبر به نماز خواندن است چون طرف دیگر نماز نخواندن عذاب است وعاقل مجبور است نماز بخواند تا عذاب نشود اگر میگفتند یا نماز بخوانید ولی در مقابلش عذابی قرار نداده بودند مثلا اگر نخوانید بهشت نمی روید نه اینکه یا نماز بخوان یا جهنم .این جبر نیست؟

معیار حد اقتضا

سلام. این حد اقتضا برای جبری نشدن اعمال چه جوری محاسبه می شود ؟؟ مثلا خداوند دو طینت متفاوت به وجود می آورد و علم هم دارد واقعا طینت در حد اقتضا است ؟؟

لیس للانسان الا ما سعی

سلام

ما در قران داریم :
لیس للانسان الا ما سعی

از طرفی ما اعتقاد داریم هیچ اتفاقی در این دنیا رخ نمیدهد مگر به خواست و اراده خداوند

بنابراین:

اگر من به فلان مدرک و رتبه علمی بخواهم دست پیدا کنم
اگر به فلان موقعیت شغلی و اجتماعی بخواهم برسم
اگر به فلان ثروت بخواهم برسم
اگر به فلان همسر بخواهم برسم
و...

حتی طبق قاعده قران اگر تمام تلاش و سعی خود را در راستای هدفم انجام دهم ولی مادامیکه خواست و اراده خداوند به تحقق هدف من نباشد ، ان هدف محقق نمیگردد، پس چطور در قران امده است با تلاش انسان به خواسته اش میرسد در حالیکه گاهی انسان هر چقدر هم تلاش کند به خواسته خود نمیرسد؟

سلسله ایرادات ما بر اختیار

درود
سلسله ایرادات در اصل مبانی اسلامی داشتیم که نشد در یک تاپیک برسی کنیم،این تاپیک؛
در زمینه اختیار است
بعضی مطرح شده و بعضی هم نشده به هر حال
ایرادات من دو بخش فلسفی و علمی تشکیل میشود
فعلا بخش فلسفی قضیه رو میپردازم

اگر فرض کنیم انسان اراده آزاد دارد(به علت ناراحت شدن از انتخاب اشتباه سرزنش کردن خود و سایر مسائلی که مطرح میشود)به همین علت مستحق جهنمی شدن است
از آنجا که میگویید،اراده یک پدیده وجدانی است به این معنی که دستم را میتوانم بالا ببرم یا پایین بیاورم
مسلم است که این وجدانیات را کودکان هم دارند برای جلوگیری از اطاله کلام مثال نمیزنم
چه تغییر خاصی!هنگام بلوغ شرعی رخ میدهد (که اگر یک فرد قبل رسیدن به آن سن کسی را بکشد نسبت به بعد رسیدن به آن سن،در صورت اول گناهی نیست و در صورت دوم گناهی است و حد شرعی بر آن جاری میشود؟)
ممکن است بگویید این موضوع گسسته نیست و پیوسته است،من میگویم خب،ملاک های اینکه نشان دهد فرد به پذیرش مسئولیت هایش دست یازیده چیست؟
این موضوع اول بود
---------------------------
موضوع دوم بسیار معروف است
علم الهی و اختیار!
خداوند قبل خلقتم میدانست چکار میکنم،آیا من هنگام خلقت میتوانم کاری بر خلاف آن علم الهی انجام دهم؟
توضیحات جانبی
این که گویی این کنم یا آن کنم!خود دلیل اختیار نیست!ای صنم
من در اینجا سخن استوارت میل را بسیار میپسندم
:((.جان استوارت میل می گوید شما ترازو را در نظر بگیرید.اگر در طرف راست ترازو یک وزنه یک کیلوگرمی بگذارید و در طرف چپ یک وزنه هزار کیلوگرمی،به محض اینکه این دو وزنه را گذاشتید می بینید که طرف چپ به سرعت هر چه تمام تر یک راست پایین می آید و می ایستد و طرف راست نیز به سرعت بالا می رود و می ایستد.ایشان در ادامه می گوید:اما بیایید در طرف راست یک وزنه یک کیلویی بگذارید و در طرف چپ یک وزنه یک کیلو و یک گرمی و ببینید چه می شود.می بینید تا ربع ساعت این کفه می رود بالا،آن کفه می آید پایین،آن کفه می رود بالا،این کفه می آید پایین؛و همین طور ادامه می یابد تا بالاخره باز هم همانطور می شود.یعنی یک کیلو و یک گرمی می آید پایین و یک کیلویی می رود بالا.))
البته برایم مثال نزنید که علم معلم به درس نخواندن دانش آموز ،دانش آموز را مجبور به درس نخواندن نمیکند
چون علم الهی متعین کننده است و بر خلاف رابطه عرضی بالا رابطه طولی دارد
---------------------
موضوع سوم منِ اینگونه عامل است
فرض کنید من به سن تکلیف میرسم و بلافاصله گناهی میکنم و فردی را میکشم و بلافاصله بعدش میمیرم
آن منی،که چنین عملی انجام داد هیچ پستوی تاریک ذهنی پیشینی نداشت،عوامل جبری اش را کنار بگذاریم،چه چیزی میماند که مستحق مجازاتش میکند؟
آن چیز،از چه مولفه (هایی) ساخته شده،و این مولفه(ها)را چه کسی(یا چیزهایی)ساخته است و همینطور آن مولفه ها را،در نهایت به علت العلل میرسیم یا خیر؟
--------------------

موضوع چهارم من احسن عوالم ممکن !یا اختیار بهشتیست
آیا در بهشت اختیار وجود دارد؟
اگر بگویید بله میگویم پس لازمه اختیار داشتن وجود شر(درد) در عالم نیست
چرا که خداوند میتوانست جهانی بهشتی را خلق کند و نیمی از لذات را حلال و نیمی دیگر از لذات را حرام کند،هم انتخاب وجود داشت،هم کودکی از گرسنگی نمیمرد هم مادری برای معاش فرزندانش آن کاره نمیشد هم درد و المی در کار نبود(دقت کنید نمیتوانید بگویید خدا خیر خواه و عالم و توانای مطلق است،علم وی از من بیشتر است اگر چنین جهانی ممکن بود می آفرید،چرا که بحث برون دینی و منطقیست،و مسئله شر وجود دارد)
اینجا ممکن است بگویید ،کسی مانند پیامبران و بزرگان در شرایط سخت و عذاب که گوش به خدا میدهند،ظرفیت وجودی آنها به بهترین نحو آشکار میشود،اینجا من میگویم خیر!
اما چرا خیر؟چون اینجا میخواهید جهان کنونی را به هر نحو ممکن بهترین جهان نشان دهید
من میگویم باشد حالا که اینطور است که ظرفیت را باید با پتک زدن و سختی آشکار ساخت من میگویم،باید از این موضوع ناب ترین گوهر هارا ساخت
پیامبران عارفان و افراد عالیه باید پس از مرگشان هم در سختی باشند و به جهنم بروند تا مشخص شود برای لذت بهشت و زندگی راحت پس از مرگ نیست
--------------------
موضوع بعدی آزمایش موران سرف و بنجامین لیبت است
در آزمایش لیبت گفته میشود ذهن تصمیمش را صادر میکند بعد ذهن اگاه مانند مثال ترازو بالا پایین میکند سر انجام به همان تصمیم ناهشیارانه خویش میرسد

علیت و اختیار

رضا به داده بده وز جبین گره بگشای. که بر من و تو در اختیار نگشادست(حافظ)
سلام و درود خدمت همه رفقا
ایرادی که دارم در مورد فلسفه هایی هستش که هم به علیت معتقد هستن و هم به اختیار انسانی!
که در اینجا منظور فلسفه اسلامی هستش
با فرض اثبات علت العلل ثابت میشه؛ که علت های زیرمجموعه،در نهایت به یک علتی واحد مختوم میشه
به زبان ریاضی
A=خدا (علت مرجع)
b , c , d معلول یا زیر مجموعه A
f, g , h زیر مجموعه d
i , j زیر مجموعه h
و h همان انسان است(البته درجهان واقع پیچیدگی بیشتر و رابطه علی بیشتر است که خلاصه کردم)
گفتم h همون انسان هستش برای راحتی من هستم!خب من تازه به سن بلوغ رسیدم و صفحه اعمالم مثل دل شما پاکه! اولین کاری که انجام می دم اختیاری هستش و گناه هم هستش بلافاصله هم میمیرم!
خب خدا فرضا میگه باید بری جهنم چون اختیاری گناهی کردی !من ایجا ایراد میگیرم خیر!بر من قلم قضا چو بی من رانند - پس نیک و بدش ز من چرا میدانند؟ و حالا توضیح!
اگر من اون فعل بد مثلا کشتن یک بچه بیگناه رو انجام دادم توش عواملی دخیله!(مثل ژن عصبانیت و محیط پرخاشگری و اگرشن نورون ، و سایر عوامل جبری که باهاش کاری نداریم حذفش میکنیم!در اینجا علت هایی باید دخیل باشه!که خودش معلول نباید باشه چون اگه معلول باشه به خدا می رسه! و اگه معلول هم نباشه علت العلل نقض میشه!
به زبان دیگه من عملی انجام میدم عوامل اختیاریش حالا نفس و روح هر چی که هست و باعث میشه عذاب مربوط به من باشه(یا خودِ نفس و عاملِ اختیاری معلول علت العلل میشه یا نمیشه !اگه بشه کار خداست اگه نشه علت العلل نقض میشه)
باز هم ساده تر بگم نفس و روح من از چیزی خوشش میاد!مثلا مدیر اینجا رو بُکشم! یا این خوش اومدن و میلی که در نتیجه باعث عمل میشه خودش علتی داره(مثلا خدا خواسته من خوشم بیاد،یا شرایط جوری هست که من خوشم بیاد) یا بی علته
یکمم منابع علمی :https://www.youtube.com/watch?v=BD0zd5s5b50
آرش افراز نوروساینتییست ایرانی دانشگاه هاروارد
البته در مورد این سوال بحث فراوان شده( در اینجا با دوستانی هم که توانایی حل این مشکل رو دارند قراره از نظرشون بهره ببریم)
تچکر!