▐★*★ ▐یه جمله به امام حسین بگو ▐★*★ ▐

تب‌های اولیه

2060 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

#جــانم_حسیــــــن_ع

ای نگار عرفاتی لک لبیک حسین
چشمه ی آب حیاتی لک لبیک حسین

خط پیشانی تو مظهر وجه الهی
بس که مستغرق ذاتی لک لبیک حسین

ز ازل بندگیم نوکری خانه ی توست
حقاً ارباب صفاتی لک لبیک حسین

بین طوفان گنه غرق شدم کاری کن
ای که کشتی نجاتی لک لبیک حسین

کاش سر تا به قدم گریه شوم آب شوم
تو قتیل العبراتی لک لبیک حسین

باز از قافله کرب و بلا جا ماندم
کن عطا برگ براتی لک لبیک حسین

عشق فراتت چو دریای خروشان
مجذوب نموده همه عشاق خراسان

ذاتا مقابل غم تو بی اراده ام
از داغ روضه های تو از پا فتاده ام

دستم مقابل کس و ناکس دراز نیست
من روی پای نوکری ام ایستاده ام

دست مرا به مجلس خود بند کن حسین
یک کار دست من بده ، تا خود نداده ام

من را سیاه لشکر بزم غمت بکن
در امر گرم کردن آن فوق العاده ام

ما دسته جمع ، کارگر روضه ات شدیم
باشد غلام تو همه ی خانواده ام

پشتم شکست ، از غم فکری که کرده ام ...
آقا !! نگویی ام که بِلا استفاده ام !!

تو شاه عالمی و همه زیر دست تو
من هم گدای زار و نگونبخت و ساده ام

احوال نوکریِ مرا هم مرور کن
چون نامه ای مقابل تو سرگشاده ام

ای کاش ، اربعین بشود قسمتم که باز
بینم که در مسیر حرم بین جاده ام

در آن مسیر ، جان خودت عشق میکنم
با خستگی و تاولِ پای پیاده ام

#رضا_قاسمی

تکیه بر نیزہ نزن قلب حرم میریزد
تو که پرواز کنی بال و پرم میریزد

دست و پا میزنی و دست خودم نیست اگر
اشک از گوشه ی چشمان ترم میریزد

اینقدر آہ نکش... آہ بمیرد زینب
میکشی پا به زمین و جگرم میریزد

مطمئن باش پس از غارت پیراھن تو
لشگر کوفه دگر دور و برم میریزد

ساربان آمد و دلشورہ گرفتم بسکه
از ھر انگشت تو ای شاہ کرم میریزد

آنکه اینجا به سرت سنگ زدہ، در کوفه
سنگ از بام زنش روی سرم میریزد

گرچه با پارچه بستند ولی بند نشد
روی نی مثل ستارہ قمرم میریزد

ساقی تشنه لبان آرزوی طفلان شد
آہ از گردن اسبی سرش آویزان شد....

#رضا_قربانی

یا اباعبدالله ع

ارادتم به شما کم نمی شود هرگز
کسی به جز تو پناهم نمی شود هرگز

به پیش هر کس و ناکس نمی برم حاجت
تو هستی و کمرم خم نمی شود هرگز

هر آنکه دم از حس آدمیت خویش
بدون عشق تو آدم نمی شود هرگز

کسی که نام شمارا شنید و گریه نکرد
به روضه های تو مَحرم نمی شود هرگز

خدا کند که بسوزد برای عاشوراء
دلی که فارغ از این غم نمی شود هرگز

حریف شرح عزای تو ای شهید خدا
هزار "ابن مقرّم" نمی شود هرگز

رسیده ام که بگویم مرا ببخش حسین ع
انیس من به جز این دم نمی شود هرگز

برای عرض ادب محضر شما...ماهی
شبیه ماه محرّم نمی شود هرگز

گرفته ایم همه آه و گریه را از سر
شروع شد همه ی روضه های ما از "سر"

#محرم_نزدیک_است

#اسماعیل_شبرنگ

[="Arial Narrow"][="DarkSlateGray"]یا کسی میره کربلا
یا نمیخواد بره

حالت سوم و چهارم و پنجم نداره.
این که بگه نمیتونم ینی نخواسته بره[/]

پیش از حادثه کربلا ماه محرم از جمله چهار ماه حرام بود. حرام بودن جنگ در ماه های حرام هم از پیش وجود داشت. ماه‏هاى حرام از سوى خدا و به خاطر دست کشیدن از قتل و خون ریزى وجدال وضع شده بود، تا دامنه آرامش و امنیّت فراگیر شود و آدمیان در این مدّت با آسایش خاطر بتوانند در سایه عبادت و بندگى خدا سعادت خویش را تأمین نمایند.(1)
انسانى که مدتى نسبتاً طولانى سختى‏ها و گرفتارى‏هاى جنگ را پشت سر گذاشته، با خاموش شدن صداى چکاچک شمشیرها در ماه‏هاى حرام فرصت پیدا مى‏کند به گذشته خود بیندیشد. اى بسا ترک جنگ دراین مدت عاملى براى برقرارى صلح و آرامش باشد؛(2)
اگر دشمن بخواهد از این قانون اسلامى سوء استفاده کند و حریم ماه‏هاى حرام را بشکند، اجازه مقابله به مثل داده شده است.(3)
کلمات برخى از مفسّران حاکى از این است که اعراب جاهلى حرمت این ماه‏ها را رعایت می کردند، به گونه‏اى که اگر قاتل پدر خود را در این فاصله زمانى مشاهده مى‏کردند، به او کارى نداشتند.(4)

پى نوشت‏ها:
1. تفسیر المیزان، علامه طباطبائى، ج 9، ص 280.
2. تفسیر مجمع البیان، طبرسى، مؤسسه اعلمى، بیروت، ج 5، ص 50.
3. تفسیر نمونه، ح 7، ص 409 - 408.
4.تفسیر مجمع البیان؛ التبیان فى تفسیر القرآن، محمد بن الحسن الطوسى، داراحیاء التراث العربى، بیروت، ج 5، ص214.

#استقبال_ازماه_محرم

بسم الکریم... مَن هوَ إحسانُه قَدیم
ما را نگار، کرد به میخانه اش مقیم
بوی لباس خونی ارباب می رسد
صوت حزین مادر سادات.... بگذریم

من آمدم که با همه ی روسیاهی ام
راهم دهید با همه ی پرگناهی ام
اصلا خودت بگو که چه خاکی بسر کنم؟!
یک روز اگر برانی و من را نخواهی ام

اشکم چکید و سنگ دلم را لطیف کرد
نام حسین شغل مرا هم شریف کرد
غفلت زده به ماه عزا آمدم ولی...
... زهرا رسید و کار مرا هم ردیف کرد

از سوی فاطمه که به سائل نظر شود
چشمش میان روضه ی ارباب تر شود
عاشق اگر که گشنه بخوابد عجیب نیست
هیهات بی حسین شب ما سحر شود

ازخاک قتلگاه برایم بیاورید
در روضه اشک و آه برایم بیاورید
پرچم بیاورید، کتیبه بیاورید
پیراهن سیاه برایم بیاورید

من ماتِ ماتم تو بمانم مرا بس است
در راه محکم تو بمانم مرا بس است
ثروت، مقام، شهرت دنیا نخواستم
در زیر پرچم تو بمانم مرا بس است

فریاد و بحث ماست فقط مکتب حسین
استاد درس ماست فقط زینب حسین
با لعن بر یزید فقط آب می خوریم
لب تشنه می شویم به یاد لب حسین

آقا اگر نبود شفیقی نداشتیم
سوی خدای خویش طریقی نداشتیم
"نعم الامیر" ما شده "نعم الرفیق" ما
آقا اگر نبود رفیقی نداشتیم

بی نام یار، نار گلستان نمی شود
بی کربلا بهشت که رضوان نمی شود
صد بار گفته ایم که ذکری برای ما
مثل حسین موجب غفران نمی شود

#محمدجواد_شیرازی

#استقبال_ازماه_محرم

دوباره سنج و علم کار دستمان داده
به صفحه سوز قلم کار دستمان داده

دوباره نوحه ی ” هرلحظه بوی کرب و بلا
عجیب شوق حرم کار دستمان داده

خوشیم با غمت ای شاه عالمین حسین
همیشه واژه ی غم کار دستمان داده

محرم آمد و هستیم پس خدارا شکر
نمک زخوان کرم کار دستمان داده

خیال باب ورودی شارع العباس
حرم قدم به قدم کار دستمان داده

دوباره شوق رسیدن به اربعین حسین
شده است فکر عجم ،،،کار دستمان داده

#نورا_نریمان

#استقبال_ازماه_محرم

ما که کل سال پای روضه ها غم میخوریم
غصه ی اتمام این ده روز را کم میخوریم

یک برنج از ظرف نذری تو ما را بس حسین
رزق طول سال خود را از محرم میخوریم

ما چنان سرویم از وقتی برایت خم شدیم
تا تو هستی کی زمین با قامت خم میخوریم؟

با تو در هر مشکلی راه نجاتی هست لیک
مطمئنا بی تو بر دیوار محکم میخورم

تو بزرگی پس بزرگی کن شفاعت کن حسین
ورنه چوب معصیت ها را دمادم میخورم

در جوانی پاک بودن شیوه عشاق توست
شرمساریم از شما که غصه ات کم میخورم

تربت کرب و بلا درمان کل دردهاست
وقت های ناخوشی یک ذره مرهم میخوریم

داغ اکبر داغ قاسم داغ سقا داغ مشک
غصه هایت را میان روضه هم میخوریم

ما محرم زاده ایم کل سال آواره ایم
روزها یاد تنت ، شب یاد مشک پاره ایم

#سیدپوریا_هاشمی

#استقبال_ازماه_محرم

حال و روزش با نوای عشق بهتر میشود
هر که چشمش در میان روضه ها تر میشود

این دل سنگم که جای خود،شنیدم از کسی
ریگ های دشت با نام تو گوهر میشود

نوکری پستم ولیکن دلخوشم ازاینکه من
روزگارم با غلامی شما سر میشود

از شما دورم ولی شب های جمعه این دلم
می پرد تا صحن تو،مثل کبوتر میشود

با نوای یا حسین و ذکر شور یا حسن
دل اسیر نام های دو برادر میشود

کاروان را باز گردان ای عزیز فاطمه
در همین جا قلب زینب زار و مضطر میشود

بازگرد آقا که با دست پلید حرمله
غنچه ی شش ماهه ی باغ تو پرپر میشود

دخترت بی سایبان و خواهرت بی همسفر
جعفرت بی پیکر و عون تو بی سر میشود

چند روز بعد در این سرزمین پربلا
صحبت از دزدیدن خلخال و معجر میشود

چند روز بعد در گودال بین تیغ وتیر
حنجرت درگیر با تیزی خنجر میشود

#علی_مشهوری

#استقبال_ازماه_محرم

در دلم باز هم حرم بزنید
چادر و بیرق و علم بزنید

روی سر درب سینه پارچه ی
"از در تو نمی روم" بزنید

چرک پیشانیم بشویید و
روی آن مهر نوکرم بزنید

طوق یک عمر نوکری را هم
باز امشب به گردنم بزنید

روضه خوان های حضرت زهرا
از عزیزش حسین دم بزنید

مقتل از دست روضه خوان افتاد
دور این روضه را قلم بزنید

روضه ای را که گفت روی حسین
با سُم اسب ها قدم بزنید

#امیر_عظیمی

گریه در فرهنگ عاشورائیان سلاح همیشه برّانی است که فریاد اعتراض به ستمگران را دارد. اشک زبان دل است و گریه فریاد مظلومیت. رسالت اشک پاسداری از خون شهید است. به تعبیر حضرت امام خمینی(ره) «گریه کردن در عزای امام حسین، زنده نگه داشتن نهضت است. گریه بر مظلوم، فریاد مقابل ظالم است».(1)
1. صحیفه نور، ج 8، ص 70 .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم
ِ
بخشی از زیارت امام حسن (ع) در روز دو شنبه
سلام بر تو اى‏ فرزند فرستاده پرودگار جهانیان، سلام بر تو اى فرزند امیر مؤمنان، سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهرا، سلام بر تو اى محبوب خدا، سلام بر تو اى برگزیده خدا، سلام بر تو اى امین خدا، سلام بر تو اى برهان حکم خدا، سلام بر تو اى نور خدا، سلام‏ بر تو اى راه خدا، سلام بر تو اى بیان حکم خدا، سلام بر تو اى یار دین خدا، سلام بر تو اى سرور پاک نهاد
زیارت امام حسین (ع) در روز دوشنبه
سلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند امیر مؤمنان، سلام بر تو اى فرزند سرور زنان جهانیان، گواهى مى ‏دهم که تو نماز را بپا داشتى، و زکات را پرداختى، و امر به معروف‏ و نهى از منکر نمودى، و خدا را خالصانه عبادت کردى و در راه خدا به نحو شایسته به جهاد برخاستى‏ تا مرگ تو را دربر گرفت، از من بر تو سلام تا هستم و تا شب و روز باقى است و سلام بر خاندان پاک و پاکیزه ‏ات

سلام بر

حسین علیه السلام

روزی که درآغوش

پیامبر

(صلّی الله علیه و آله و سلّم)

به مباهله رفت ؛نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءکُمْ

و روزی که به خاکِ گرمِ نینوا
آیاندیدندمظلومِ کربلارا

درآغوش پیامبر واو را کشتند؟

[=times new roman]
اَلسَّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛

[=times new roman]سلام بر ولى خدا و دوست او

[=times new roman]اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ

[=times new roman]؛سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او[=times new roman]

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ

[=times new roman]سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌ اش

[=times new roman]اَلسَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

[=times new roman]سلام بر حسین مظلوم و شه[=times new roman]ید[=times new roman][=times new roman]اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْكُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ

[=times new roman]سلام بر آن بزرگوارى كه به گرفتاری‌ها اسیر بود و كشته اشكِ روان گردید

همیشه توبه شکستم ، ولی امان دادی
برای نوکری خود به من زمان دادی

منم که لال ترینم ، میان بزم غمت
برای ذاکری خود ، به من زبان دادی

بُود یقینِ من اینکه ، به روزِ آمدنم
خودت به گوش غلامت ، دَمِ اذان دادی

بساط نوکری ام را به هم نزن ارباب
خودِ تو برکت رزقی به این دکان دادی

شکستنش سبب دل شکستن ما شد
قداستی ست که حتی به استکان دادی

هزار مرتبه آقا ، حرم حرم کردم
ولی برات حرم را به دیگران دادی

نبود لایق این حرفها ، ولی ارباب ...
به چشم غرق گناهم حرم نشان دادی

هزار مرتبه مُردم ز داغ روضه تان
به من دمیده شدی و دوباره جان دادی

بریدن قطعات تو غیر ممکن بود ...
خودت اجازه به دستان ساربان دادی

به سینه ی احدی دست رد نزد جسمت
لباسهای خودت را به این و آن دادی

#رضا_قاسمی

حسین جان ...

کوهکن ها همه جمعند ولی بی خبرند
عشق شیرین تو فرهاد نمی خواهد که

#ميلاد_حسني

امید سفر

نام تو بلند است به هرجا ، خبری هست
هر جا که کریم است ، گدا پشت دری هست

ما مشتری درهم اجناس تو هستیم
در کیسه بریز هرچه غم و خونجگری هست

غصه نخور ای فاطمه تا زنده به عشقم
آرام نگیرم که چشمان تری هست ...

... بازار عزای پسرت گرم نماییم
این قدر که این کهنه گدا را هنری هست

ما مدعی معجزه با قطره ای اشکیم !
کو شعله ی آتش که ببیند اثری هست ؟

دل قصد حرم كرده توكلت علي الله
تا کرب و بلا هست امید سفری هست

#رضا_رسول_زاده

#ورود_به_ماه_محرم
#محمدجواد_پرچمی

اشعار سرخ دل‌شکنش را بیاورید
دم‌نوحه‌های سینه‌زنش را بیاورید

دارد صدای قافله از دور می‌رسد
اسفند وقت آمدنش را بیاورید

بعد از کتیبه‌های حسینیه زودتر
سینیِ چای‌ریختنش را بیاورید

دادم لباس مشکی خود را به مادرم
آری بساط دوختنش را بیاورید

دلشوره‌های خواهر او بیشتر شده
اسباب غم‌نداشتنش را بیاورید

سر نیزه‌های کوفه صدا می‌زدند تو را:
«ما تشنه‌ایم؛ پس بدنش را بیاورید»

دارد به قتلگاه چه نزدیک می‌شود
زینب! رباب! پیرهنش را بیاورید

حالا رسیده عصر دهم، گفت خواهرش:
اموال غارتیِ تنش را بیاورید

#ورود_به_ماه_محرم
#علی_اکبر_لطیفیان

عاشقانت می‌فروشند عیش را، غم می‌خرند
دل به پاى روضه می‌ریزند ماتم می‌خرند

باز هم شیر حلال مادران تاثیر کرد
بچه‌ها دارند از بازار پرچم می‌خرند

مثل خار و خس در این سیل به راه افتاده‌ایم*
باز درهم آمدیم و باز درهم می‌خرند

ماه‌ها در یک طرف ماه محرم یک طرف
بیشتر از ماه‌ها ماه محرم می‌خرند

اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته
ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم می‌خرند

تا تو را داریم ما، داراترین عالمیم
بچه‌هاى ما در این خانه حاتم می‌خرند

این طرف گریان شدیم و آن طرف آباد شد
اشک کالایى‌ست که در هر دو عالم می‌خرند

گریه بر مظلوم تکوینا تقرب‌آور است
در حسینیه مرا، حتى نخواهم، می‌خرند

مطمئنا روضه‌اى یا گریه‌اى در کار هست
هر کجا عصیانى از فرزند آدم می‌خرند

عده‌اى دم می‌دهند و عده‌اى دم می‌زنند
پنج تن هم این وسط دارند از دم می‌خرند

گریه‌کن زهراست، ما تنها سیاهى لشگریم
باز با این حال شکل گریه را هم می‌خرند

اولین گریه‌کن مسلم رسول الله بود
گریه بر دندان مسلم را مسلم می‌خرند

*مثل خار و خس در این سیل به راه افتاده‌ایم (علامه طباطبایى.ره.)

#زبان_حال_سیدالشهدا_با_حضرت_حبیب

شبیه برکه زلالی شبیه چشمه جوانی
فدای ریش سپیدت رسیده ای که بمانی

عجب تراش قشنگی علی زده به وجودت
خوش امدی به رکابت عقیق سرخ یمانی

تو سجده های بلندی,تو گریه های قنوتی
تو مثل صوت بلالی,تو هر دقیقه اذانی

همیشه خنده به رویت اگر چه غصه چشیدی
تو الگوی همه ی عاشقان خوب جهانی

یمن,مدینه و کوفه عجب مسیر بلندی
چگونه پر زده ای دل به کربلا برسانی

بخوان حبیب عزیزم,سه آیه کوثر ما را
بخوان که بغض گلو را به گونه ها بکشانی

بگو رفیق قدیمی بگو چرا نگرانی
برای من تو اویسی برای من تو همانی

حبیب میشود اینک به خیمه ها بروی و
برای فاطمه ی من کمی تو قصه بخوانی

برای من تو دعا کن و من برای سر تو
خدا کند که برادر به روی نیزه نمانی

اگر که ماندی و رفتم اگر به کوفه رسیدی
غبار محمل زینب به دست خود بتکانی

#علی_حسنی

ماه عزا آمد دل عالم گرفته
زهرا بُنَیَّ یا بُنَیَّ دم گرفته

هرکس به هرنحوی عزادار شما هست
حتی خدا در عرش خود ماتم گرفته

کوچه به کوچه تا ابد شرمنده ی توست
در “مُلک ری” هر خانه رنگ غم گرفته

دیدم که از عشق شما لات محله
رفته برای روضه ات پرچم گرفته

راه نجات ما گنه کاران شمائید
با گریه بر تو، توبه ی آدم گرفته

حتما پشیمان میشود در روز محشر
لطف تورا هرکس که دست کم گرفته

شاهان عالم ریزه خواران تو هستند
دست گدایی سوی تو حاتم گرفته

بالا سرت هرکس که آمد دست پُر رفت
این “پیروهن” ، آن دیگری “خاتم” گرفته

برخیز دور خیمه ی زینب شلوغ است
دور و برش را چند نامحرم گرفته

اهل و عیالت بعد تو آقا اسیرند
برخیز تا در خیمه ها آتش نگیرند

#رضا_باقریان

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که روزی ما کربلا کنند

ما را که بین روضه به آتش کشیده اند
فردای حشر وارد دوزخ چرا کنند ؟

اول مرا به نیمه نگاهی کشانده و
بعدش به آه و گریه مرا مبتلا کنند

غیر از قبیله ی علی و فاطمه کجا
شاهان به حال و روز گدا اعتنا کنند ؟

دور از مرام و مسلک این خانواده است
یوم الحساب نوکر خود را رها کنند

با اذن مادرش به محرم رسیده ایم
او گفته است تک تک ما را صدا کنند

آنان که حر گم شده را هم خریده اند
آیا شود که گوشه ی چشمی به ما کنند

درد نهفته ای که مداوا نمی شود
باید زتربت حرم او دوا کنند

سالی گذشت تیره شدم منتظر شدم
تا که مس وجود مرا هم طلا کنند

اصلا در این حسینیه ها ، در محرمش
ما را به دین و شرع و خدا آشنا کنند

در محضر خدا و ائمه میان عرش
جمع ملائکه همه روضه به پا کنند

که کوفیان چگونه جلو چشم فاطمه
سر از تن عزیز پیمبر جدا کنند

#یاسر_مسافر

سوره ی غم می رسد ، آیات مریم می رسد
عطر سیب و بوی اسپند محرم می رسد

دست خود را روی سینه می گذارم با ادب
آه دارد مادری با قامت خم می رسد

میزبان زهرا که باشد من خیالم راحت است
چون که الطافش به مهمان ها دمادم می رسد

انبیا پشت سر هم یک به یک صف بسته اند
حضرت خاتم برای خیر مقدم می رسد

بار عام است و ضیافت خانه ی هیئت شروع
نامه های دعوت از عرش معظم می رسد

زیر و رو کردن فقط کار حسین بن علی ست
در محرم ارمنی هم زیر پرچم می رسد

چایی روضه دوای درد بی درمان ماست
بین این دارالشفا پیوسته مرهم می رسد

با لباس مشکی اَم از قبر می آیم بُرون
یک نخ این پیرهن فردا به دادم می رسد

جبرئیل عرش خدا را آب و جارو می کند
کاروان کربلا از راه کم کم می رسد

#ورود_به_ماه_محرم
#محمدجواد_پرچمی

اشعار سرخ دل‌شکنش را بیاورید
دم‌نوحه‌های سینه‌زنش را بیاورید

دارد صدای قافله از دور می‌رسد
اسفند وقت آمدنش را بیاورید

بعد از کتیبه‌های حسینیه زودتر
سینیِ چای‌ریختنش را بیاورید

دادم لباس مشکی خود را به مادرم
آری بساط دوختنش را بیاورید

دلشوره‌های خواهر او بیشتر شده
اسباب غم‌نداشتنش را بیاورید

سر نیزه‌های کوفه صدا می‌زدند تو را:
«ما تشنه‌ایم؛ پس بدنش را بیاورید»

دارد به قتلگاه چه نزدیک می‌شود
زینب! رباب! پیرهنش را بیاورید

حالا رسیده عصر دهم، گفت خواهرش:
اموال غارتیِ تنش را بیاورید

#ورود_به_ماه_محرم

بر پا شده است در دل من خیمه‌ی غمی
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی

عمری‌است دل‌خوشم به همین غم که در جهان
غیر از غمت نداشته‌ام یار و همدمی
@harameshah2
بر سیل اشک، خانه بنا کرده‌ام ولی
این بیت سُست را نفروشم به عالمی

گفتی شکار آتش دوزخ نمی‌شود
چشمی که در عزای تو لب تر کند نمی

دستی به زلف دسته‌ی زنجیرزن بکش
آشفته‌ام میان صفوف منظّمی

می‌خوانی‌ام به حُکم روایات روشنی
می‌خواهمت مطابق آیات محکمی

ذی‌الحجّه‌اش درست به پایان نمی‌رسد
تقویم اگر نداشته باشد مُحرّمی...

سعید بیابانکی

پایة دین بر نماز استوار است. جهادهای پیامبر و نبردهای علی(ع) و نهضت حسینی، همه برای اقامه نماز و ایجاد تقویت رابطة بندگی میان خالق و مخلوق است.
در روایات به نماز بسیار سفارش شده است. یکی از مسایل بسیار مهم و سنت حسنه، نماز جماعت خواندن است. معصومان علیهم السلام هم خود به نماز و نماز جماعت اهمیت می‌دادند و هم دیگران را به این مسأله سفارش می‌نمودند. به گونه‌ای که پیامبر اسلام(ص) در برخی جنگ‌ها نماز را به جماعت می‌خواند. اصل اولیه آن است که این فریضه الهی به جماعت خوانده شود.
در نهضت عاشورا نیز هم اصل نماز و هم نماز جماعت جایگاه مهمی دارد. در برخورد کاروان حسینی با سپاه حرّ در مسیر کوفه ،وقت نماز که می‌رسد ،اذان گفته می شود و نماز جماعت برگزار می‌گردد و سپاه حرّ نیز به سیدالشهدا اقتدا می‌کنند.(1)این امر نشان از آن دارد که نهضتش بر اساس تعالیم اسلامی است.در این مکتب نماز ستون دین است و مورد توجه امام است. از این رو است که در زیارت نامه آن حضرت می‌خوانیم:
«أشهد أنّک قد أقمت الصلوة وآتیت الزکاة وأمرت بالمعروف و نهیت عن المنکر؛(2) گواهی می‌دهم که نماز را برپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی». نماز را بر پا داشتن ، تنها به خواندن آن نیست ، بلکه تبلیغ برای آن و نمایاندن آن است که از راه های موثر آن ، خواندن به جماعت است.
حضرت در عاشورا بدان جهت نماز را به جماعت خواند تا اعلام نماید که جماعت خواندن نماز بسیار اهمیت دارد. به گونه‌ای که در شرایط جنگی نیز این فریضه الهی باید با جماعت خوانده شود. امام با خواندن نماز جماعت در روز عاشورا اعلام نمود که سنت حسنه نماز جماعت را حفظ نمایید و در شرایط سخت نیز سعی کنید نماز تان را به جما عت بخوانید ،همان گونه که من در روز عاشورا - در آن شرایط سخت -نماز را به جما عت خواندم.
ضمن آنکه حجت را بر دشمنان خود تمام می کردند و به آنان می فهماند که به جنگ و قتل یک مسلمان مومن و معتقد به خدا برخاستند و دیگر هیچ عذری در پیشگاه الهی ندارند.
برخی از آنان از روی جهل و نادانی تصور می کردند که چون امام (ع) علیه دستگاه خلافت قیام کرده ، پس از دین اسلام خارج شده و کشتن حضرت جایز است ، اما نماز علنی امام به صورت جماعت ، این حربه از دشمنان گرفت و حجت را بر آنان تمام کرد.
مورخان نوشته‌اند ظهر عاشورا، ابو ثمامه صائدی وقت نماز را به یاد حضرت آورد،امام او را دعا کرد که: «خداوند تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد». آن گاه به اتفاق جماعتی به نماز ایستادند و نماز خوف خواندند.(3)

پی‌نوشت‌ها:
1. فرهنگ عاشورا، ص 451.
2. مجموعه آثار شهید مطهری، ج 17، ص 587.
3. فرهنگ عاشور، ص 452.

اینجا کجاست برادر، دلم به غم اسیره
ترسم که این زمین تو رو از خواهرت بگیره

جانم رسیده بر لب، برس به داد زینب

گرفته ای عزیزم، راه نفس تو سینه
میشه داداش که ما رو، برگردونی مدینه

من بی قرارم اینجا، دلشوره دارم اینجا

ترسم اینه یه روزی، به ماتمت بشینم
آخر تو این بیابون، داغ تو رو ببینم

ای یار کربلایی، می ترسم از جدایی

خواهر با سوز و نالت، قلب منو نسوزون
پیاده شو ز محمل، با این دلِ پریشون

وقت سجود نیزه است، اینجا فرود نیزه است

ای زینبِ عزیزم، ای پاک، چون گل یاس
پایین بیا ز ناقله، زانو گرفته عباس

ای یار و هم زبونم، آتش مزن به جونم

زیر گلوی یارت، این گودی رو می بینی؟
یه روز میای و بوسه، از پارگیش می چینی

جانم به لب رسیده، ای خواهر رشیده

دست بیعت

تا گریه بر حسین تمنای خلقت است
بین من و تمام ملائک رقابت است

نزدیك می‌كند دل ما را به هم حسین
این اشک روضه نیست، كه عقد اخوت است

مقبول اگر شده‌ست نمازی كه خوانده‌ایم
مُهر قبولی‌اش به خدا مهر تربت است

ما از غدیر، سینه‌زن كربلا شدیم
این دست‌های رو به خدا دست بیعت است

پیدا شدیم هرچه در این راه گم شدیم
یعنی فقط حسین چراغ هدایت است...

قرآن و منبر و دو سه خط روضهٔ عطش
ساعات خوب هفته همین چند ساعت است

حالا كه بغض، بسته به من راه حرف را
مقتل بخوان كه موقع ذكر مصیبت است...

#سعید_پاشازاده

شیرین تَر اَز این شور
نَدیدیم هـَمہ ی عـمر

شوری کہ خدا دَر دلَم
اَفکَندہ حسین است

[=comic sans ms]کم کم لباس ماه
[=comic sans ms]عزا[=comic sans ms] را بیاورید

دارد صدای قافلہ ای
می رسد بہ گوش

شعرهایم همگی درد
فراق است، ببخش

صحبت از کربُبـلا
گر نکنم میـمیرم

امام حسين عليه السلام :

إِنَّ لِسانَ ابنَ آدَمَ يُشرِفُ كُلَّ يَومٍ عَلى جَوارِحِهِ فَيَقولُ: كَيفَ أَصبَحتُم؟ فَيَقولونَ: بِخَيرٍ إِن تَرَكتَنا! وَيَقولونَ: اَللّه اللّه فينا! وَ يُناشِدونَهُ وَ يَقولونَ: إِنَّما نُثابُ بِكَ وَ نُعاقَبُ بِكَ؛
زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او نزديك مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستيم و مى گويند: از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش: و او را سوگند مى دهند و مى گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى يابيم و به واسطه تو، مجازات مى شويم.

بحارالأنوار، ج71، ص278، ح14

مناجات با امام حسین (ع)

دردی بده که با غم دل آشنا کنیم
اشکی بده که با قطراتش صفا کنیم

از مادرم دو چادر مشکی گرفته ام
تا خیمه ای برای غمت دست و پا کنیم

قسمت اگر شود همه ی عمر خویش را
گریه برای خامس آل عبا کنیم

ما روضه خوان روضه ی رضوان زینبیم
با روضه های او مس دل را طلا کنیم

لطفی نما که در وسط اشک و سوز و آه
یک دم توسلی به امامِ رضا کنیم

باید شبیه حضرت حر سر دهیم تا
شاید که حق لطف شما را ادا کنیم

ما در بهشت باز حسینیه می زنیم
در جنت الحسین تو آقا چه ها کنیم !!!!

جعفر ابوالفتحی

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه عَلَیْهِ السَّلام
::
بیاورید بساط عزا به نام حسین
به گوش ِ گریه رسیده صدای گام حسین

دم ِ حسینیه نوکر دوباره دستش را
به روی سینه گذارد به احترام حسین

گرفته‌ایم به لب السلام یا عطشان
در آرزوی مگر پاسخ سلام حسین

غدیر قبل محرم برای من یعنی:
علی امام من است و منم غلام حسین

حنای سیب ِ بهشتی دگر ندارد رنگ
به دست هرکه چشیده‌است از طعام حسین

هزار زخم به تن دارد و اگر تنهاست
به اشک روضه توان کرد التیام حسین

چه شد که مهریه‌ی مادر ِ مدینه، شده
به دست کوفه‌ی نامهربان، حرام ِ حسین؟

فقط نه اینکه علی‌اکبر ارباً اربا شد
که بود خدعه‌ی بدخواه، اقتسام حسین

عمود بر سر عباس زد که می دانست
عمود ِ خیمه‌ی سقاست انسجام حسین

رسیده مقتل شعرم به روضه‌ی گودال
بماند آنچه گذشته‌است بر خیام حسین...

#سیدمسعودطباطبائی

کاف و ها و یا و عین و صاد یعنی کربلا
پایتخت دل، حسین آباد یعنی کربلا

پابرهنه میروم سوی حریم پاک یار
در حقیقت محور "بالواد..." یعنی کربلا

از تولد با خودم همراه دارم تا به حال
تربتی که کار دستم داد، یعنی کربلا

امر به معروفِ بعد نهی از منکر: حسین
مبدا پیدایش ارشاد یعنی کربلا

تا که میپرسم مراد از معدن الاسرار چیست
پاسخم را میدهم استاد: یعنی کربلا
@harameshah2
حکم یک دارالشفا دارد برای عاشقان
دردمندان! مرکز امداد یعنی کربلا

مُهر تنها مُهر سوق الزینبیه -پشت تل-
گریه بازار همه عباد یعنی کربلا

یک سفر رفتم و بعد از آن گرفتارش شدم
صید یعنی قلب من، صیاد یعنی کربلا

حسرت دارالجنون را میخورم با خون دل
آری آری عشق مادرزاد یعنی کربلا

سینه زن ها بر رضا هم عرض حاجت میکنند
هر گره بر پنجره فولاد یعنی کربلا

نینوایی میشوم با یک نوای یا حسین
روضه آن هم کنج گوهرشاد یعنی کربلا

مقتل پر رمز و رازی که ز هفتاد و دو گل
می دهد خاکستری بر باد یعنی کربلا

کار دارد حق تعالی با سنان و حرمله
" إِنَّ رَبِّکَ لَبِالمِرصاد " یعنی کربلا

سرزمینی که به هر گوشه کنارش مادری
در میان خاک و خون افتاد یعنی کربلا

روضه ام را در دو خط دیگر خلاصه میکنم
دلهره، آتش، حرم، فریاد یعنی کربلا

شاعر : علیرضا خاکساری

آیات زخمت یک به یک تفسیر دارد
هر زخم چندین روضه در تقدیر دارد

مثل حبیب این روضه ها را دوست دارم
یعنی عزادارت مراد و پیر دارد

برمن ببخشا... اشکهایم بی افاقه ست
این چشمها کوتاهی تقصیر دارد

فهمیده ام از اشکهای جاری خویش
این روضه ها بر سنگ هم تاثیر دارد

لات محل هم در محرم سر به راه است
این روضه ها در ذات خود اکسیر دارد
@harameshah2
زیر علامت سر برایت خم نموده
مانند حر برگشته سر بر زیر دارد

چکمه به دوش انداخته در بین دسته
میگفت میل توبه و تغییر دارد

از خوب و بد بیمارهایت بیشمار است
آری تب عشق حرم واگیر دارد

دوباره قصد نمودم كه نوكرت باشم
در اين دو ماه عزا رخصتي بده آقا

#وحيد_قاسمي

در پیش تو از شرم ، آبم کرد کوفه
من آبرو دارم خرابم كرد کوفه
لبریز خون کردند رویم را ،عزیزم
بردند اینجا آبرویم را عزیزم
مجبور بودم بچه هایم را سپردم
با دست خود دستِ حرامی ها سپردم
باور نمی کردم مرا از پا درآورد
من مرد بودم کوفه اشکم را درآورد
باور نمی کردم برایم چال کندند
اینجا برای کُشتنم گودال کندند
من فکر می کردم وفا دارند افسوس ...
یا لااقل قدری حیا دارند افسوس ...

در کوچه هایش که غم یکریز دارد
دیوار هایش سنگهای تیز دارد
در شامِ کوفه آفتابت را نیاور
جان علی اصغر ،ربابت را نیاور
من فکر می کردم تو را چاره بیارند
شش ماهه آید چند گهواره بیارند
تا تَرکه های خیزران میسازد این شهر
از چوب گهواره کمان میسازد این شهر

کوفه هوایِ میهمانش را ندارد
دندان که تاب خیزرانش را ندارد
از شانه ات پایین نیاور دخترت را
این راه پُر خار است جانش را ندارد
در دست هم وزنِ تنش زنجیر دارند
زنجیر تنگ است استخوانش را ندارد
یک پا به ماه است آه همراهت، نیاریش
یک پا به ماه است و توانش را ندارد
ای وای از تیر سه شعبه بدتر اینکه
جُز حرمله دستی کمانش را ندارد

معجر برای دخترت کم دارد این شهر
من خورده ام سیلیِ محکم دارد این شهر
گیسوی من از کوچه هایش خاک خورده
لبهایم از سیلیِ محکم چاک خورده
اینجا که می آیی کمی معجر بیاور
از دست خود انگشترت را در بیاور
(حسن لطفی)

مردم کوفه این قوم ناسپاس
اونایی که نبودن ولی‌شناس
صدها نامه نوشتن به آقامون
یه روزی همه با اشک و التماس

بستن آب رو تُو کربلا، همونا به روی حسین
اما خنجراشون سیراب، از خون گلوی حسین

«وا غریبا یا حسین»

#یوسف_رحیمی

خبر آمد ز مهی بوی خدا می آید
ماه داغ دل ما غرق نوا می آید
دل ببازید عزیزان که زمان الم است
ماه اشک و الم و کرب و بلا می آید

به عشق حسین دل بهانه کرده سمت حرم

زپیچ و تاب فراقش صدا زنم که زغم

دلم گرفته دمادم هوای شهر #حسین

دوباره دست به قلم شد دلم ز بهر حسین

نامش شفادهنده ی درد است تا ابد نام «حسین» حالِ مرا جا می آورد

جانم به فدایت یا حسین مظلوم

چه کسی برای حسینم گریه میکند؟

هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم شهادت امام حسين عليه السلام و ساير مصيبت هاى او را به دختر خود، خبر داد؛ فاطمه عليهاالسلام سخت گريه نمود و عرض كرد:
- پدر جان ! اين گرفتارى چه زمانى رخ مى دهد؟
♦️رسول خدا فرمود:
- زمانى كه من و تو و على در دنيا نباشيم .
آن گاه گريه فاطمه شديدتر شد. عرض كرد:
- چه كسى بر حسينم گريه مى كند، و به عزادارى او قيام مى نمايد؟
پيامبر فرمود:
- فاطمه ! زنان امتم بر زنان اهل بيتم ، و مردان بر مردان گريه مى كنند و در هر سال ، عزادارى او را تجديد مى كنند. روز قيامت كه فرا رسد، تو براى زنان شفاعت مى كنى و من براى مردان ، و هر كه بر گرفتارى حسين گريه كند، دست او را مى گيريم و داخل بهشت مى كنيم . فاطمه جان ! تمام ديده ها روز قيامت گريان است ، مگر چشمى كه بر مصيبت حسين گريه كند! آن چشم براى رسيدن به نعمت هاى بهشت خندان است !

از حسین آموختیم ما بندگی *
این نیاز و این نماز و زندگی *
گر نبود خون خدا در قلب عشق *
خطبه زینب در شهر دمشق *
محو می شد نقش قران خدا *
بنده از مولا می گردید جدا *
پس حسین است باعث راز و نیاز*
این رکوع و این سجود واین نماز *
سجده گاه ما ز خاکش روشن است *
قلب ما از عشق او چون گلشن است *
ما همه عشتاق و او سالار عشق *
بر سر نی رفت تا شهر دمشق *
ناقه الله کر بلا گردید پی *
خواند قران خدا بر روی نی *
تا بماند وحی قران کریم *
نقش بسم الله الر حمان الرحیم *
این بود معنای کوثر ای عزیز *
در عزایش جمله عالم اشک بیز *
********
ارزگانی / 2/محرم/1438