╰✿╮ کلبه فیروزه اﮮ ஜ محفلی پر از عطر حضور اسک دینی ها

تب‌های اولیه

18145 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

باغ بهشت;392221 نوشت:
خلاصه کلی ناراحت شدم دیگه ،بهتره چیزی نگم .لا الا الا الله

متاسفانه از این موارد پیش میاد .:deldari:
یه بار جور دیگه این مطلب برای همسر من هم پیش اومده بود .:ajab:
مسئولین باید بیشتر دقت کنن .:gun:
خدا عاقبت همه مارو ختم به خیر کنه .:solh:

گل نرگس313;391996 نوشت:
من با جناب ورود ممنوع موافق هستم.

برادر شما چرا همه رو جناب می بینی؟
واسه اکثر کاربرا عکس خانم یا آقابودنشون قرار داده شده .
ایشون سرکار ورود ممنوع هستن نه جناب:khaneh:

افلاکیان;392003 نوشت:
انشاالله قسمت همه اسک دینی ها بشه همین امسال قم و مشهد بروند

انشالله
خدا کنه :Doaa:

باغ بهشت;392221 نوشت:
خانم چادرت رو جمع کن ، این چه طرز چادر جمع کردنه !!!!

اگه زورشون میرسه برن بعضی دخترا رو جمع کنن...نه به اون کسی که لااقل چادرو کرده سرش! گیر بدن....همونم دربیاره!

یاس...;392319 نوشت:
اگه زورشون میرسه برن بعضی دخترا رو جمع کنن...نه به اون کسی که لااقل چادرو کرده سرش! گیر بدن....همونم دربیاره!

وقتی من طرف رو دیدم حجابش کامل نبود اما بد هم نبود .جلوی چادرش باز بود .نمیدونم چرا به این بنده خدا گیر دادن :Moteajeb!:

باغ بهشت;392321 نوشت:
وقتی من طرف رو دیدم حجابش کامل نبود اما بد هم نبود .جلوی چادرش باز بود .نمیدونم چرا به این بنده خدا گیر دادن :Moteajeb!:

واقعا برای بعضی ادما با فکر محدود متاسفم
اون تعدادیم که حجاب دارن
باهمین کارا کمکم نسلشون منقرض میشه
متاسفانه بعضیا نه تنها بلد نیستن اموزه های دینشونو درست انتقال بدن بلکه طرف مقابل رو هم دین زده میکنن خب مسلما وقتی این رفتارو ببینه لابد میگه دینشون اینو گفته ادم دلسرد میشه
منم ازین افراد زیاد دیدم
بدتر ازین مورد وقتیه که طرف هرکاری دلش میخواد انجام میده بعد به طرف مقابلش میگه این کار گناهه دراون لحظه چنان حرصی سرتا پای وجودمو فرا گرفته که تا مرحله سکته رسیدمم
به قول معروف
کورخود و بینای مردم


وقتی قیافه های آنچنانی برمیگردن به خود این گشت ارشادیا گیر میدن و حتی کتکشون می زنن....خب اونا میان به آدمایی که آبرو سرشون میشه زور میگن!!

دخترک رو به من کرد و گفت: آقا واقعا ؟!


گفتم:ببخشید چی واقعا ؟!

گفت: واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد !



گفتم: بله

گفت: اگه آره ، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند

، محو ما میشن ، ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری

که رد میشید فقط سر پایین میندازید و رد میشید!

گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه !

گفت:کمه ؟ ببخشید متوجه نمیشم ؟

گفتم: برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا (س) باید زانو زد .

حقا که سر پایین انداختن کمه آره تو راست میگی …..



[=courier new]



[=arial black]

بسم الله

[=arial black]
خانومه از کوبا تا فلوریدا صد مایل شنا کرده تا پیام صلح و دوستی به جهانیان بده
اون وقت
من چون کنترل ازم دور بودشب با تلوزیون روشن خوابیدم
:khaneh:

اسم : کمال



کلاس :دوم دبستان

موزو انشا : عزدواج!

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گویدبزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.



تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است.
حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش

به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان بایدزن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند.
در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند.
مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم.از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند ، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود.
در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است !
اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید
من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند.
همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود.
دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند!
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیرزمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است.
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان!
البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با مرد بشود خیلی بهتر است!

این بود انشای من.

[=times new roman]سلام. بنده چند روز پیش از دوستان التماس دعا داشتم بابت حل مشکلات دوستم، که الحمدلله به لطف خداوند و به برکت نفس های دوستان عزیز مشکل دوستم حل شد. از همه ی کسانی برای دوستم دعا کردند صمیمانه تشکر می کنم و آرزو میکنم خداوند به آنها سلامتی بدهد، بهترین مصلحت ها را برایشان مقدر کند، شهادت را نصیبشان کند، روز به روز بر توفیقاتشان بیفزاید و همه ی حوائجشان را براورده به خیر کند.[=palatino linotype]

شیطان بیست و چهار ساعته مواظب شماست، داداش جون!
او تو را می بیند و تو او را نمی بینی، ولیکن همین که از ذکر خدا غافل شدی؛ در دام شیطان می افتی.

برگرفته از کتاب چند جمله برای دل تو داداش جون آیت الله حق شناس

[="Tahoma"][="DarkGreen"][/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"][/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"][/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"][/]

امشب خیلی حالم بده
داغون شدم جلوی یک ملت خرد شدم شکستم
هیشکی چش نداره زندگیمونو ببینه
بچه ها برام دعا کنید فقط
خواهش میکنم
امشب برای اولین بار طعم تحقیرو چشیدم
تهمت زدن خیلی درد بدیه
اینه که هرچی حرف بگی هیشکی جز خانوادت باور نکنه
خیلی سخته
فقط دعام اینه دیگه صب از خواب بیدار نشم
همین:Ghamgin:

به نام خدا.

سلام بر همه. خوب هستید؟

ستایشگر :Gol:

مهدیم آنکه مرا گرمی بازاری نیست

بهتر از یوسفم و هیچ خریداری نسیت

همه گویند که در حسرت دیدار من اند

لیک در گفته این طایفه کرداری نیست

ای که دائم به دعایی که ببینی رخ من

تا که خالص نشوی با تو مرا کاری نیست

ستايشگر;394293 نوشت:
به نام خدا.

سلام بر همه. خوب هستید؟

ستایشگر :Gol:

به نام خدا.

من غرق شده ی سیل جواب سلام هایی هستم که گفته شد ... ممنون از همه ...

ستایشگر :Gol:

[="Tahoma"][="Blue"]

نرگس الزهرا;394158 نوشت:
امشب خیلی حالم بده
داغون شدم جلوی یک ملت خرد شدم شکستم
هیشکی چش نداره زندگیمونو ببینه
بچه ها برام دعا کنید فقط
خواهش میکنم
امشب برای اولین بار طعم تحقیرو چشیدم
تهمت زدن خیلی درد بدیه
اینه که هرچی حرف بگی هیشکی جز خانوادت باور نکنه
خیلی سخته
فقط دعام اینه دیگه صب از خواب بیدار نشم
همین:Ghamgin:

سلام بر شما خواهر گرامی
اینقدر ناامید نباشید البته من نمی دونم مشکل شما چی هست پس نمی تونم قضاوت کنم ولی امیدوارم هرچی که هست هرچه زودتر حل بشه و ختم بخیر بشه یک جمله چندتا پست بالاتر نوشته بد نیست دوباره تکرارش کنم :
به عقب بنگرید و خدارا شکر کنید
به جلو بنگرید و به خدا اعتماد کنید

توکلتون بخدا باشه خواهر گرامی ناامیدی خیلی بده .
موفق باشین
یاعلی(ع)[/]

[="Tahoma"][="Blue"]

ستايشگر;394480 نوشت:
به نام خدا.

من غرق شده ی سیل جواب سلام هایی هستم که گفته شد ... ممنون از همه ...

ستایشگر :Gol:


.سلام جناب ستایشگر
ناراحت نشین هر صلوات که پایین پستتون می زنن یعنی جواب سلام و اگر همه بخوان جواب سلام رو توی یک پست جدا تایپ کنن که تاپیک برای بینندگان خسته کننده می شه و باید چند صفحه برن جلو و فقط جواب سلام رو بخونن
یا حق[/]

خانه های آن کسانی می خورد دَر بیشتر

که به سائل می دهند از هرچه بهتر بیشتر

عرض حاجت می کنم آنجا که صاحبخانه اش

پاسخ یک می دهد با ده برابر بیشتر

گاه گاهی که به درگاه کریمی می روم

راه می پویم نه با پا، بلکه با سر بیشتر

عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم

بودنم را می کنم این گونه باور بیشتر

مرقدت ضرب المثل های مرا تغییر داد

هرکه بامش بیش برفش، نه! کبوتر بیشتر


پیش تو شاه و گدا یکسان تراند از هرکجا

این حرم دیگر ندارد حرفِ کمتر، بیشتر
ای که راه انداختی امروز و فردای مرا
چشم در راه تو هستم روز آخر بیشتر

[="Tahoma"][="Blue"]ما لشگری از سلاح روسی داریم
در دوز و کلک رگ ونوسی داریم
هر جمعه که شد بیا که ما منتظریم
این هفته فقط نیا عروسی داریم

از جور زمانه ما شکایت داریم
اندازۀ کوه و صخره حاجت داریم
ما مشکلمان گرانی و بیکاریست
آقا به نبودنت که عادت داریم...

صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو
از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط...
از آنچه که ما دوست نداریم نگو[/]

راستي
واقعا دلم براتون تنگ شده بود...
بيشتر دلم برا اون همه نشاطي كه تو شما ها داشتم تنگ شده
كو وقت
نه بهتره بگم
كو توفيق
از من يه نصيحت كه نه! يه تجربه اويزه موس يا كيورد يا...بكنيد
قدر بعضي محيط ها رو بدونيد و الكي الكي بعضي ها رو از دست نديد...
اين بيرون (نه اون ورتر)
گل نايابه:ok:

به این میگن در به دری...

............................................................................................................................


بچه ها این آماره هستش که تعداد افراد آنلاین رو میزنه ها...
ازاینا هیچ وقت تو وبتون نذارید!
آخه همیشه اشتباه میزنه...
همیشه یه نفر کمتر میزنه.
همیشه یادش میره که خدا هم اینجاست...

اینم از سرعت اینترنت ما
7 تا تب باز میکنم انگار پای منقلیم...
باید هـــی مثل این سیخ های کباب از اول تا آخر بهشون سر بزنی ببینی لود شدن یا نه :khaneh:

باغ بهشت;395379 نوشت:

به این میگن در به دری...

............................................................................................................................


بچه ها این آماره هستش که تعداد افراد آنلاین رو میزنه ها...
ازاینا هیچ وقت تو وبتون نذارید!
آخه همیشه اشتباه میزنه...
همیشه یه نفر کمتر میزنه.
همیشه یادش میره که خدا هم اینجاست...


خیلی جالب بود
و نکته دار

خب
این مشکل هم سبب خیر شد
به این سایت سر بزنم
انشاءالله ختم به خیر شه
آمین

مدعی نبوت

در زمان متوکل عباسی شخصی ادعای پیامبری میکرد و نامش نصرالله بود.
متوکل از او پرسید دلیل تو بر ادعایت چیست؟
در جواب گفت: ایه شریفه قران که می فرماید: اذا جا نصرالله....!!

طنین ترانه میلاد به گوش می رسد این ترنم شادی فرشتگان است یا ... نمی دانم!

می دانم، آمده ای شهر را پر از بشارت پرنده و پروانه و بهار کنی.

آمده ای تا پیچک سبز حقیقت را به گرد ساقه های دل حق پرستان بپیچانی دست ها را بگیری تا قد بکشند تا عروج.

آمدی تا خاک را عطر و بوی بهشت بخشی؛ بذر عشق بکاری و از چشمه تسنیم و کوثر سیرابش کنی. می شناسیمت ای هشتمین چراغ

آمدی تا نور بخشی زمین را و به دست هر عاشقی شاخه معرفتی بدهی دست سرگردانان تپه جست وجو را بگیری از میان امواج خروشان طوفان ضلالت عبورشان دهی.

آمدی تا مهربانی را تکرار باشی، علی دیگر باشی و ابوالحسن.

ای صاحب زیبایی ها !

آمدی تا با تو آینه ای شویم، شسته دل از غبارها.

آمدی قلب ها را دگرگون کنی به اشارتی و روایتی.

تا سلسله الذهب شوند همه، طلایی شوند از تابش نور علوی ات، بر ردای روشن امامتت حلقه بزنند و در حصن حصین ولایتت آرام بگیرند.

مرا به افق های طلایی حضور بخوان روشنم کن

از انزوای این همه تاریکی به تو پناه می برم ای هشتمین خورشید!

از تشویش بِرَهانم.

باران کرامتت را بر من بگستران.

بر آستان حرم تو آهویی پریشانم که کوچه به کوچه تو را جست وجو کرده است.

رازی میان زمزمه های من با تو جاری ست؛ راز نهانی ام را بخوان....

**میلاد على بن موسى الرضا ، مأواى دل‏شکستگان و تکیه ‏گاه درماندگان بر دلدادگان بارگاه و حریمش مبارک باد . . .**


اى كاش حرم بودم و مهمان تو بودم/مهمان تو وسفره احسان تو بودم
يك عمر گذشت و سروسامان نگرفتم/اى كاش فقط بى سروسامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد/زان روز چو آهوى بيابان تو بودم
طوفان عجيبى است غم عاشقى تو/چون موج اسير تو و طوفان تو بودم
اى گنبد عشق،من خسته دل اى كاش/چون كفتر پربسته ايوان تو بودم
يك پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست/اى كاش که زوار خراسان تو بودم
میلادامام رضا(ع)مبارک

سلام
بچه ها تولدم با میلاد امام رضا (ع) یکی شد.
خیلی قشنگه مگه نه ؟ :Kaf:

سلام

فکر میکنم ساعت اسک دین اشتباه نشون میده
الان ساعت 25 : 10 هستش
ولی پست من یه ساعت بعد زده شده

سلام خدا
خدا ؟؟؟ مینوت رو این پایین به امون کی ول کردی ؟
مینوت دیگه مینوی قبل نیست
اصلا دیگه مینو نیست
دیگه هیچی نیست
مینویی که هر روز صبح اول به تو سلام میکرد
مینویی که هر وقتی که یادت میوفتاد 2 ساعت قربون صدقت میرفت
مینویی که خدای گوگولی خودم صدات میکرد همون موقع هایی که از عشقت لبریز میشد
اون مینو الان وسط یه عالمه درد و غم گیر افتاده
خدا دست مینوتو بگیر

MinoOo;397159 نوشت:
سلام خدا
خدا ؟؟؟ مینوت رو این پایین به امون کی ول کردی ؟
مینوت دیگه مینوی قبل نیست
اصلا دیگه مینو نیست
دیگه هیچی نیست
مینویی که هر روز صبح اول به تو سلام میکرد
مینویی که هر وقتی که یادت میوفتاد 2 ساعت قربون صدقت میرفت
مینویی که خدای گوگولی خودم صدات میکرد همون موقع هایی که از عشقت لبریز میشد
اون مینو الان وسط یه عالمه درد و غم گیر افتاده
خدا دست مینوتو بگیر

سلام خواهر
نمیدونم مشکلتون چیه امیدوارم حل بشه اما این یادت باشه:
توی کوره اینطور بی تابی میکنی؟ هنوز ضربه های چکش مونده .
زیر ضربه های چکش چیکار میکنی؟
خونسردیتو حفظ کن و هیچ وقت ناشکر نباش اهنگر خوذش میدونه چیکار کنه

خدای من آهنگر نیست
چکش هم نداره
خدای من مهربونه
خیلی مهربون
فقط نمیدونم چرا دست مینوشو ول کرده
حالا من موندم و این دنیا و درداش
مثل دختربچه هایی که توی بازارای بزرگ و شلوغ وسط یه عالمه آدم دست مادرشون از تو دستشون رها میشه
مثل همون دختربچه ها چونه ام میلرزه
و سیل اشک
خدای من مهربونه

MinoOo;397168 نوشت:
خدای من آهنگر نیست
چکش هم نداره
خدای من مهربونه
خیلی مهربون
فقط نمیدونم چرا دست مینوشو ول کرده
حالا من موندم و این دنیا و درداش
مثل دختربچه هایی که توی بازارای بزرگ و شلوغ وسط یه عالمه آدم دست مادرشون از تو دستشون رها میشه
مثل همون دختربچه ها چونه ام میلرزه
و سیل اشک
خدای من مهربونه

سلام خواهر

ان شاء الله که مشکلتون حل بشه ولی شما که به مهربونیه خدا اعتقاد دارین به این نکته دقت کنین که شاید این همون امتحانی باشه که خدا از شما می گیره تا ببینه اونی که 2ساعت قربون صدقش می رفت و ... واقعا چقدر دوسش داره توی خوشی ها فقط یاد خداشه یا موقع سختی ها هم اون رو فراموش نمی کنه
یا حق

[="Tahoma"][="Teal"]

MinoOo;397168 نوشت:
خدای من آهنگر نیست
چکش هم نداره
خدای من مهربونه
خیلی مهربون
فقط نمیدونم چرا دست مینوشو ول کرده
حالا من موندم و این دنیا و درداش
مثل دختربچه هایی که توی بازارای بزرگ و شلوغ وسط یه عالمه آدم دست مادرشون از تو دستشون رها میشه
مثل همون دختربچه ها چونه ام میلرزه
و سیل اشک
خدای من مهربونه

مینوی من اگه خدا دست کسیو ول کنه که یعنی دیگه اون آدم اصلاً از خدا غافل میشه نه اینکه عاجزانه تر بخوندش.
مینوی من خدا یه وقتایی دوس داره عاشقانه تر بخونیمش چون قشنگ تر از بقیه میخواد جوابمونو بده. ما فقط باید یادبگیرم برای استجابتای قشنگ تر، صبورتر باید باشیم.
مینوی من باورکن میگذره این روزا با تموم تلخیش.و یه روزی چندسال بعد، همه ی این خاطرات تلخ فقط برات درس عبرته تا هیچوقت تو هیچ مشکلی خودتو تنها نبینی. تا وقتی باور داری خدای مهربونی هست که مینوشو با تموم سختیای این شباش می بینه پس تنها نیستی.

دعات کردم و امیدوارم خدا زودتر گره از کارت باز کنه.:Gol:[/]

MinoOo;397168 نوشت:
خدای من آهنگر نیست
چکش هم نداره
خدای من مهربونه
خیلی مهربون
فقط نمیدونم چرا دست مینوشو ول کرده
حالا من موندم و این دنیا و درداش
مثل دختربچه هایی که توی بازارای بزرگ و شلوغ وسط یه عالمه آدم دست مادرشون از تو دستشون رها میشه
مثل همون دختربچه ها چونه ام میلرزه
و سیل اشک
خدای من مهربونه

درسته خدا مهربونه اما...اما ....ما همیشه برا خدا مهربون نیستیم گاهی ...یا ...لحظه ای نامهربونی میکنیم
چون مارو دوست داره میخواد برا همیشه مهربونمون کنه...برا همین اهنگر شده.
اگه ناشکری کنیم دستمونو ول میکنه تا فرو بریم توی باتلاق....

gunmakers;397170 نوشت:

سلام خواهر

ان شاء الله که مشکلتون حل بشه ولی شما که به مهربونیه خدا اعتقاد دارین به این نکته دقت کنین که شاید این همون امتحانی باشه که خدا از شما می گیره تا ببینه اونی که 2ساعت قربون صدقش می رفت و ... واقعا چقدر دوسش داره توی خوشی ها فقط یاد خداشه یا موقع سختی ها هم اون رو فراموش نمی کنه
یا حق



امتحان ؟

خدای من امتحانی نمیگیره که من مردود شم
خدای من تا همین الانشم تا تونسته بهم تقلب رسونده
واسه اینکه خودش نخواسته من مینوی کسه دیگه بشم
اگه تقلباش نبود
من تا الان هزار باره درجا زده بودم
حالا همون خدای مهربون مینو
بهش بی محلی میکنه

eslamic110;397172 نوشت:

مینوی من اگه خدا دست کسیو ول کنه که یعنی دیگه اون آدم اصلاً از خدا غافل میشه نه اینکه عاجزانه تر بخوندش.
مینوی من خدا یه وقتایی دوس داره عاشقانه تر بخونیمش چون قشنگ تر از بقیه میخواد جوابمونو بده. ما فقط باید یادبگیرم برای استجابتای قشنگ تر، صبورتر باید باشیم.
مینوی من باورکن میگذره این روزا با تموم تلخیش.و یه روزی چندسال بعد، همه ی این خاطرات تلخ فقط برات درس عبرته تا هیچوقت تو هیچ مشکلی خودتو تنها نبینی. تا وقتی باور داری خدای مهربونی هست که مینوشو با تموم سختیای این شباش می بینه پس تنها نیستی.

دعات کردم و امیدوارم خدا زودتر گره از کارت باز کنه.:Gol:

نوشته ات رو تار خوندم
دوست ندارم پلک بزنم
نمیخوام اشکام راه بیوفتن
ممنونم ازت

بی محلی نیس.
عاشقی کردن با خدا برای من و تو درکش سخته اما اگه ادعاشو کردیم باید تا ته خط مردونه وایسیم.
عاشقی کردن با خدا سخته چون وقتی بچه تر بودیم حسابی لوسمون کرده و حالا که بزرگ شدیم و داریم خودواقعیمونو دنیای واقعیو میشناسیم تا اونو بشناسیم عرصه بهمون تنگ میشه؛ خب لوس شده بودیم دیگه
یه وقتایی برای تربیت لازمه جواب بچه را همون آن ندی
بذاری بیفته دنبال حل مشکلش
بعد که تلاششو کرد و فهمید فقط خدا! اون موقعس که استجابت از پی استجابته
صبور باش خواهر گلم
منم مشکلی شبیه تو رو پشت سر گذاشتم اما شکر خدا الان سرو مر و گنده نشستم خیلیم از خدا ممنونم که این شبای سخت رو تو زندگیم گذاشت تا دردش بزرگترم کنه.

eslamic110;397176 نوشت:
بی محلی نیس.
عاشقی کردن با خدا برای من و تو درکش سخته اما اگه ادعاشو کردیم باید تا ته خط مردونه وایسیم.
عاشقی کردن با خدا سخته چون وقتی بچه تر بودیم حسابی لوسمون کرده و حالا که بزرگ شدیم و داریم خودواقعیمونو دنیای واقعیو میشناسیم تا اونو بشناسیم عرصه بهمون تنگ میشه؛ خب لوس شده بودیم دیگه
یه وقتایی برای تربیت لازمه جواب بچه را همون آن ندی
بذاری بیفته دنبال حل مشکلش
بعد که تلاششو کرد و فهمید فقط خدا! اون موقعس که استجابت از پی استجابته
صبور باش خواهر گلم
منم مشکلی شبیه تو رو پشت سر گذاشتم اما شکر خدا الان سرو مر و گنده نشستم خیلیم از خدا ممنونم که این شبای سخت رو تو زندگیم گذاشت تا دردش بزرگترم کنه.

من کسیو جز خدا ندارم که خودمو براش لوس کنم
اصلا این خصلت ما دختراست
باید یکی باشه
که ما خودمونو واسش لوس کنیم
که هی از سر و کولش بالا بریم
که هی دوسش داشته باشیم
که هی دوسمون داشته باشه
اون یه نفر واسه من خداس
من الان بیشتر از غصه ام واسه مشکلم
زجر میکشم که چرا کسی که انقدر عاشقشم داره بهم بی محلی میکنه
باورت میشه
مثه دخترای حسودی که مثلا نامزدشون یکی دیگه رو نگاه میکنه دارم آب میشم از بی محلی خدام

[="Tahoma"][="Purple"]سلام مینو
نظر من اینه :انسان ها بی نهایت طلب هستند یعنی همیشه دوست دارن بالا برن مثلا وقتی یه نفر سیکل را میگیره دنبال دیپلمه ؛دیپلم میگیره دنبال دانشگاه رفتن و دکتر عمومی شدنه.شاید اون موقعی که مدرک دکتری دستش میاد خیلی خوشحال بشه و درسشو ول کنه ولی چند سال بعد اون مدرک براش عادی میشه و دنبال تخصص میره اینو گفتم برای اینکه بگم رابطه ما با خدا هم همین طوره خدا امکان نداره شمارو رها کنه بلکه شما به موقعیتی که داشتید عادت کردید یا به خاطر عملی که انجام دادید از موقعیتی که بودید دور شدید و روح بی نهایت طلب شما آن را نمیپذیره.
ازش نا امید نشین چون اون از رگ گردن نزدیک تره.:Sham:
[/]

سلام دوستا اون بخشي كه برامون تصوير اختصاصي طراحي مي كنند تو اسك دين كجاست پيداش نميكنم؟:khaneh:

موضوع قفل شده است