.ღ خــلوت با خــدا... ღ.

تب‌های اولیه

3592 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[=Microsoft Sans Serif]شش‌ماه پیش، وقتی فهمیدم یگان سربازیم افتاده جایی که بهش میگن "تبعیدگاه" خیلی داغون شدم... خیلی ...
دوران خیلی سختی بود ... خیلی سخت... چون همه‌ی برنامه‌های زندگیم نابود شده بود و شخصیتمم که کامل پودر شد و انداختنش زیر پا ...
داغون بودم و نیاز داشتم به یه منبع آرامش بیرونی ... خیلی نیازم شدید بود!

نگاهی به اطرافم انداختم دیدم میتونم آرامشم رو از دو منبع بدست بیارم؛
یکیش مواد مخدر بود که میدونستم موقتیه و بدبختی عاقبتش...
یکیشم "دین و خدا" بود که اونم کامل بهم ثابت شده بود که دروغی بیش نیست و افیون ذهن هاست ... اما وقتی میدیدم دوستم نماز میخونه و آروم میشه، دلگیر میشدم و میگفتم: "ای کاش در مورد دین پژوهش نمیکردم... ای کاش نمی رفتم کارخونه کالباس سازی تا ببینم کالباس (که انقد خوشمزه س) از چه آشغالهایی ساخته شده تا منم میتونستم راحت نماز بخونم و کالباس بخورم و آروم بشم... ای کاش flash back بزنم برم هف هش سال پیش و پولامو بجا کتاب، بدم چیپس و تخمه بخرم یا برم گردش با دوستام تا امروز نماز بخونم تا آروم بشم... اما نشد... چون با دلیل بود همه افکارم.


خیلی نیاز به یه منبع بیرونی واسه آرامش داشتم؛ اما چیزی اون بیرون پیدا نکردم.


سر پست نگهبانی بیکار بودم و ناامید؛ اما تونستم آرامش رو پیدا کنم و اون، تو وجود خودم بود ... این آخرین پله ی کنده شدن از مذهبِ اماله شده بود ... حالا آرومم بدون اینکه نیازی به کسی داشته باشم که میگن اون بالاس ...

[=IRANSans]
از خود به خود سفر کن در راه عاشقی

[=IRANSans]
وین قصه مختصر کن ای دوست یک سری


[=IRANSans]
نی بیم و نی امید نه طاعت نه معصیت

[=IRANSans]
نی بنده نی خدای نه وصف مجاوری


آبـرنـگـ;898986 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]شش‌ماه پیش، وقتی فهمیدم یگان سربازیم افتاده جایی که بهش میگن "تبعیدگاه" خیلی داغون شدم... خیلی ...
دوران خیلی سختی بود ... خیلی سخت... چون همه‌ی برنامه‌های زندگیم نابود شده بود و شخصیتمم که کامل پودر شد و انداختنش زیر پا ...
داغون بودم و نیاز داشتم به یه منبع آرامش بیرونی ... خیلی نیازم شدید بود!

نگاهی به اطرافم انداختم دیدم میتونم آرامشم رو از دو منبع بدست بیارم؛
یکیش مواد مخدر بود که میدونستم موقتیه و بدبختی عاقبتش...
یکیشم "دین و خدا" بود که اونم کامل بهم ثابت شده بود که دروغی بیش نیست و افیون ذهن هاست ... اما وقتی میدیدم دوستم نماز میخونه و آروم میشه، دلگیر میشدم و میگفتم: "ای کاش در مورد دین پژوهش نمیکردم... ای کاش نمی رفتم کارخونه کالباس سازی تا ببینم کالباس (که انقد خوشمزه س) از چه آشغالهایی ساخته شده تا منم میتونستم راحت نماز بخونم و کالباس بخورم و آروم بشم... ای کاش flash back بزنم برم هف هش سال پیش و پولامو بجا کتاب، بدم چیپس و تخمه بخرم یا برم گردش با دوستام تا امروز نماز بخونم تا آروم بشم... اما نشد... چون با دلیل بود همه افکارم.


خیلی نیاز به یه منبع بیرونی واسه آرامش داشتم؛ اما چیزی اون بیرون پیدا نکردم.


سر پست نگهبانی بیکار بودم و ناامید؛ اما تونستم آرامش رو پیدا کنم و اون، تو وجود خودم بود ... این آخرین پله ی کنده شدن از مذهبِ اماله شده بود ... حالا آرومم بدون اینکه نیازی به کسی داشته باشم که میگن اون بالاس ...

[=IRANSans]
از خود به خود سفر کن در راه عاشقی

[=IRANSans]
وین قصه مختصر کن ای دوست یک سری


[=IRANSans]
نی بیم و نی امید نه طاعت نه معصیت

[=IRANSans]
نی بنده نی خدای نه وصف مجاوری



از کلامتان بر می‌آید که نسبت به عدم حقانیت دین و عدم وجود خدا به یقین رسیده باشید که همه را جاهل و خود را عاقل و فهیم و بیدار می‌دانید ...
اما این را هم بدانید که وضعیتی که از خودتان توصیف کردید هیچ چیز عجیبی برای ما نیست ... ما هم خودمان را از پیدا کردن وضعیتی مثل شما ایمن نمی‌دانیم و فقط از خدا می‌خواهیم که به چنان وضعیتی نرسیم و خودش حفظمان کند ... در خود قرآن هم آمده که ما گروهی را به سختی‌ها گرفتار می‌کنیم ولی آن‌ها باز هم رو به سوی خدا نمی‌آورند و این بخاطر قساوت قلوب ایشان است و اینکه زشتی‌هایشان را شیطان دز نزدشان زینت داده است ... «فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَـٰكِن قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» ... و شما هم این رنج‌های خودتان را رنج ناشی از معرفت بالا(!) می‌دانید ... معرفتی که ارزش فخرفروشی دارد ... معرفتی که باعث می‌شود خود را بیدار و دینداران را افیونی و مست و متوهم بدانید ... بله شیطان کارش را خوب بلد است ...

الهی

او که حق به دلیل جوید، به بیم و طمع پرستد
او که حق را به احسان دوست دارد،
روز محنت برگردد.
او که حق را به خویشتن جوید، نایافته
یافته پندارد.

#خواجه_عبدالله_انصاری

[=#006400][=113]✨

[=#008000][=113]

[=113][=#8b4513]❣خدایا

نقطه;899004 نوشت:
از کلامتان بر می‌آید

سلام .
بسیار تمایل دارم تا ببینم نظر شما نسبت به خطاهای علمی قرآن و ائمه که مثلا زندگی جن ها و به تبع آن شیاطین را در هوا _ air ، یکی از لایه های جو و اتمسفر زمین _ می دانند و آسمان را همچون سقفی که وقتی شیاطین می خواهند استراق سمع کنند و به آسمان بالا بیایند با شهاب سنگ هایی که خدا می فرستد، دور می شوند،
یا در احادیث زمین را همچون آسمان بی کران _ یا گسترده _ تصور میکنند حال آن که کره ای ست کوچک در مقابل عظمت فضا،
چیست ؟
سعی کردم از آیاتی که توجیه می شوند دوری کنم .

البته چون دیدم پیام خصوصی تان غیر فعال است در اینجا نقل قول کردم و امیدوارم جوابم را با پیام خصوصی بدهید و پیام خصوصی تان را موقتا باز بگذارید تا پاسختان را متقابلا بدهم .

ارادتمند شما .

❣مهربان ترینم❣

.....................................................

❣دوباره پاک می شوم

❣می رسم به روشنی ...

❣به آسمان

❣تمام راه را دویده ام

❣نفس زنان...

❣برای با تو بودنم

❣فقط تو را ستودنم

❣تمام راه دویده ام

❣ دوان دوان

❣به سوی تو

❣جاودان بی کران...

❣جان من٬

❣ روان من؛

❣ناتوان از ستودن تو است.

❣لیک٬نیاز من نماز توست

❣زکات من قلم زدن برای توست

❣شورهای عاشقانه ای که شعر می شوند؛

❣وصف اشتیاق قلب من برای توست

❣تمام لحظه های من

❣تمام ناب های من از آن تو

❣قلم قلم ترانه ام برای تو

❣تمام هست های من

❣هر آنچه بر من هست

❣هر آنچه کز تو از من است

❣هر آنچه صرف فعل هستن من است...

❣تمام آن فدای ت❣و...❣

الهی

ما را به نادانی و جهالتمان از درک آنچه فراتر از توهمات و تخیلات ماست

آگاهی بخش.

خداوندا به ما بفهمان که این التراب و رب الارباب؟!

الهی به ما بفهمان جایی که فرشتگان مقربت می فرمایند:

"سبحانک لا علم لنا الّا ما علمتنا إنک انت العلیم الحکیم"

تو را در آنچه فرموده ای متهم نکنیم و کمال جهالت خویش را جار نزنیم.


آفريدگارا جسم وجانم داده اي ، گوش و زبانم داده اي ، نطق و بيانم داده اي ندانم چي به من نداده اي ، توفيقم ده تا اين همه نعمت ها را كفران نكنم چه از شكر آنها عاجزم و كسي از عهده ي شكرت بر
نمي آيد .

الهي به نيروي خرد دريافتم كه شيرين تر از كلام تو كلامي نيست سرم را به اسرار آن آشنا گردان

[=#2f4f4f][=113]

jostojoogarhaqiqat;899926 نوشت:
سلام .
بسیار تمایل دارم تا ببینم نظر شما نسبت به خطاهای علمی قرآن و ائمه که مثلا زندگی جن ها و به تبع آن شیاطین را در هوا _ air ، یکی از لایه های جو و اتمسفر زمین _ می دانند و آسمان را همچون سقفی که وقتی شیاطین می خواهند استراق سمع کنند و به آسمان بالا بیایند با شهاب سنگ هایی که خدا می فرستد، دور می شوند،
یا در احادیث زمین را همچون آسمان بی کران _ یا گسترده _ تصور میکنند حال آن که کره ای ست کوچک در مقابل عظمت فضا،
چیست ؟
سعی کردم از آیاتی که توجیه می شوند دوری کنم .
...
ارادتمند شما .

سلام جناب جستجوگرحقیقت،
خطای علمی در قرآن سراغ ندارم که هیچ راهی به سوی یافتن پاسخ برای آن ولو به صورت محتمل وجود نداشته باشد تا بتوانم راحت بگویم که در قرآن اشتباه پیدا کرده‌ام ... در مورد زمین و آسمان بحث خیلی گسترده‌تری است که احتمالاً تا کنون در موردش در متون دینی معمول خوانده باشید ... کره‌ی زمین علی الظاهر تنها یک جزیره از زمین است و مابقی بخش‌های زمین با دریاهایی و چه بسا از طریق آسمان‌ها با این زمین فاصله پیدا کرده‌اند، اگرچه علی الظاهر بر خلاف آسمان‌های هفت‌گانه تمامی این زمین‌ها به هم پیوسته هستند و از این نظر مانند خشکی‌های سطح زمین هستند که علی‌الظاهر از هم جدا هستند ولی کمی پایین‌تر از سطح دریاها و اقیانوس‌ها همگی به هم در بستری تحت عنوان پوسته‌ی زمین به هم پیوسته هستند و تنها موجوداتی که برای طی کردن مسافت ناچار از حرکت بر روی سطح باشند دریاها حائل میان زمین‌ها و قاره‌ها هستند ... اگر با پیچیدگی هندسه‌ای که در روایات برای آسمان‌ها و زمین و فوق آن‌ها و بین آن‌ها بیان شده است مواجه شوید خیلی از مسائل بغرنج آمده در روایات در این باره اگر برایتان حل نشوند لااقل از حالت استبعاد «مگر ممکن است؟» به حالت حیرت «هآآآآآآآآآ، یعنی چطوری؟» تبدیل می‌شوند ... شما برای شروع اگر خواستید صرفاً روی همین مطلب فکر کنید که یعنی چه که مثلاً گفته می‌شود آسمان‌ها و زمین و آنچه که بالای آن‌هاست و آنچه که بین آن‌هاست و آنچه که زیر آن‌هاست ... بالای آسمان‌ها؟ زیر زمین‌ها؟ بین آسمان‌ها و زمین‌ها؟ ... بعد مثلاً تمرکز کنید بر روی بین آسمان‌ها و زمین و مثلاً فکر کنید که یعنی جایی بین آسمان‌ها و زمین‌ها هست که نه جزء آسمان‌هاست و نه جزء زمین‌ها؟ این فاصله چیست اگر نه جزء آسمان است و نه جزء زمین؟ ... اینکه درب‌های آسمان‌ها چیستند و درب‌های زمین‌ها چیست که مثلاً در دعای سمات آمده که در حالت عادی بسته هستند؟ ... علی الظاهر مسأله خیلی گسترده‌تر از چیزی است که در نگاه اول به نظر می‌رسد و یا حتی در بیشتر تفاسیر معمول آورده شده‌اند ....
الآن من به چیزهایی باور دارم یا احتمال‌هایی را قابل تأمل می‌دانم که خیلی از آن‌ها را اگر بگویم خنده‌اتان می‌گیرد و فکر می‌کنید دیوانه شده‌ام یا کتاب‌های گروه سنی الف و ب زیاد می‌خوانم ... ولی فقط می‌توانم بگویم که ما واقعاً تقریباً چیز زیادی از خلقت خدا نمی‌دانیم ... روایات ما در کنار قران غنای علمی خیلی زیادی در تقریباً تمامی موضوعات علمی دارند و در اکثر این زمینه‌ها هم بکر بکر هستند برای هر کسی که بخواهد روی هر موضوعی از نگاه قول و فعل خدا فکر کند، قول خدا یعنی قران و روایات که مفسر آن هستند و فعل خدا هم یعنی طبیعت که مخلوق خداست ... در این زمینه‌ها تا کنون در بیشتر موارد تنها به بیان برخی احتمالات نارسا و سنجش آن‌ها با برخی از علوم روز در زمان نوشتن تفسیرها بسنده شده است که تقریباً یعنی اصلاً کار خاصی انجام نشده است ... اما شرط استفاده از علم قرآن هم اعتقاد داشتن به آن است، اگر اعتقاد نداشتید به محض دیدن یک اختلاف در قرآن می‌گویید که خوب پس قرآن هم اشتباه دارد و رهایش می‌کنید، اما اگر اعتقاد داشتید با خودتان می‌گویید قرآن که درست است پس لابد اشکال از جای دیگری است و بعد معلومات خودتان را شخم می‌زنید و برداشت‌های ممکن دیگر از آیات و روایات را هم بررسی می‌کنید و کم‌کم چیزهایی به ذهنتان می‌رسد و به نتایجی می‌رسید که در غیر این صورت هزار سال هم به ذهنتان نمی‌رسید ... هدایت قرآن مختص کسانی است که به آن ایمان داشته باشند، مگرنه قرآن برای کسانی که نسبت به حقانیت آن در تردید هستند یا می‌فرماید که اگر شک دارید مانند آن را بیاورید، و یا می‌فرماید چطور منکر چیزی هستید که باطناً به حقانیت آن گواهی می‌دهید و می‌دانید که حق است از طرف پروردگارتان؟ ...
در پناه خدا باشید

پس‌نامه: چون این جوابم کلی بود و فقط ذکر عظمت دین خدا بود و وارد جزئيات نشدم اینجا نوشتمش، مگرنه بحث‌های جزئي‌تر را یا باید به فرمایش خودتان در خصوصی ادامه دهیم و یا در تاپیک‌های مختص خودشان ... به اندازه‌ی بضاعتمان ... ان شاء الله

نقطه;900287 نوشت:
الآن من به چیزهایی باور دارم یا احتمال‌هایی را قابل تأمل می‌دانم که خیلی از آن‌ها را اگر بگویم خنده‌اتان می‌گیرد و فکر می‌کنید دیوانه شده‌ام یا کتاب‌های گروه سنی الف و ب زیاد می‌خوانم ...

سلام جناب نقطه .
البته با سخنانتان آشنایی دارم ولی این گفته های به ظاهر فانتزی و به دور از واقعیت حقیقتا بیشتر به دلم مینشیند و اگر در آن عمیق شد بیشتر منطقی ست تا چیز هایی که به طور معمول گفته می شود .
به هر حال ، پیشنهادم این است که خودتان تاپیکی درست کنید و بدون اینکه سوالی بپرسید مطالبتان را به عنوان نظر شخصی خودتان عنوان کنید چه آنکه اگر نکنید مجبور به دوباره کاری خواهد شد تنها من استفاده نخواهم کرد و سایرین و آیندگان نیز خواهند دید، علاوه بر آن مطالبتان به بحث گذاشته می شود _ هر چند به نظر وقت ندارید و میتوانید در آن تاپیک عنوان کنید که قصد مباحثه ندارید و تنها بیان دیدگاه است و نظر شخصی _ .
در پناه حق

[=#8b4513][=113]❤️ای آنکه خطاپوشی

❣الهی!!!

❤️ای آنکه خطاپوشی

❣ در حضورت به دعا ایستاده ایم

❣و به طمع رحمانیتت

[=#008080][=113]

[=IRANSans]

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ الاَْمانَ يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَلابَنُونَ اِلاّ مَنْ اَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ

[=IRANSans]
خدايا از تو امان خواهم در آن روزى كه سود ندهد كسى را نه مال و نه فرزندان مگر آن كس كه دلى پاك به نزد خدا آورد

❤️پروردگار مہربانم...
❣اے محرم رازم...
❣اے معنے آوازم...
❣اے مقصد نمازم...
❣و اے آرامش پروازم...

زبان گشوده‌ام باز در صبحے کہ هدیہء توست...
همان صبحے کہ بندگانے بسیار، از دیدن آن محروم شدند و سپیده‌دم امروز را ندیده و تسلیم فرمان ملڪ‌الموت گردیدند...

الہے...
تو را سپاس کہ مجال دوباره‌ام دادے،
پگاهے دیگر بر من عطا فرمودے
و صفحہ اے دیگر از صفحات دفتر زندگانے‌ام را بہ سرانگشت تدبیر خویش بہ تقدیر نیکو ورق زدے...

خداوندا...
چہ شادم کہ سفرهء دلم را نزد تو باز مےکنم
و چہ سعادتمندم کہ سنگ صبورم تویے...
چہ خوشبختم کہ نجواے هر صبحدمم را در گوش باد صبا بہ مقصد ربوبےِ تو مے‌خوانم
و نام و یاد تو را مفتاح صبحدمانم مےگردانم...

اے همدم تنہایے‌ام...
در کنارم بمان و
هرگاه من بہ جہل و غفلت، دست خویش از تو رها ساختم،
تو بہ لطف و منت باز دستم بگیر
و راهنما‌یےام کن...
اے آنکہ یادت آرامشبخش بے‌قراران است...

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران..... ساده دل من که قسم های تو باور کردم.....
به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود... زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم.......


تنهایی . ازادی :

من هرگز از مرگ نمی هراسیده ام.

عشق به ازادی. سختی جان دادن را

بر من همواره می سازد.

عشق به ازادی مرا همه ی عمر در خود گداخته است.

ازادی معبود من است.

به خاطر ازادی هر خطری بی خطر است.

هر دردی بی درد است.

هر زندانی رهایی است.

هر جهادی اسودگی است.

هر مرگی حیات است.

اخر . .. چه بگویم ؟

من تنهایی را از ازادی بیشتر دوست دارم.

و حال می خواهم چه کنم ؟

قلب که می زند برای کیست ؟

برای چیست ؟

و صبح که سر بر می کشد برای کیست؟

برای چیست؟

رفیقان من با من مدارا کنید !

به پرتگاه چه نیستی ای زندگی من خواهد لغزید؟

فراخنای زمین . سخت تنگ است. "

دکتر علی شریعتی.

❣‌ ‌ خدایا!

شاد کن دلی را که گرفته و
دلتنگ است.......
بی نیاز کن کسی را که به
درگاهت نیازمند است. ....
امیدوار کن کسی را که نا امید
به آستانت آمده.
بگیر دستانی که اکنون بسوی
تو بلند است.
مستجاب کن دعای کسی که با
اشکهایش تو را صدا می زند.
حامی آن دلی باش که تنها
شده است.
با دستهای مهربانت ، با تمام
قدرت و عظمت و تواناییت
ببار رحمتت را بر بندگانت ..

❣یا ارحم الرحمین ........

خدای مهربانم !از چه بگویم که قلبم سرشار از چراست. چرا کسی را بیماری می کنی و چرا مرگ را با زندگی دمخور کرده ای . ایا اگر انسانها

سلامتی و تندرستی داشته باشند. قدر ان را خواهند دانست؟ ایا عدالت و حق تمام انسانهایت را در بر می گیرد. ؟

خدای مهربانم !در وجود همه انسانها نیروی الهی حضور دارد. قدرت این انرژی به همه وجود و روح مان برای انجام هر فعالیتی در گستره

افکار و اعمال انسان نفوذ می کند . این انرژی ماورایی دو جنبه دارد.

جنبه خارجی سبب تپیدن قلب و هواگیری و پر شدن شش ها و شکل گیری احساسات می شود .و اساسا" جسم ما را زنده نگه می دارد.

جنبه درونی این انرژی در بسیاری موارد خفته است. اما می تواند بیدار شود .

این دنیای درونی . پهناورتر از جهان خارجی است. لذت درونی همه لذتهایی را که تجربه شده تحت الشاع قرار میدهد . اما در دنیای

ادراک به نظر بی معنی میرسد. وقتی نیروی الهی در شما مستقیما"تجربه و مشاهده شد. تابشی در زندگی شما ایجاد می شود.

که توصیف نا پذیر است. و واژه یی برای بیان ان وجود ندارد.

وقتی شما وجود والایتان را کشف می کنید این انرژی خفته درونی را بیدار کرده اید و این همان نیرو و توان است که شما را در زندگی هدایت

می کند . کلمه یی که بیشتر اوقات برای توصیف این نیروی درونی استفاده می شود. "معنویات " است.

وقتی در باره معنویات و روحانیت صبحت می کنم. حرکتی به سوی خدا و سفری روشن گرانه را توصیف می کنم. من از افزایش خصوصیت

خدا پسندانه عشق. بخشش. محبت و سعادت در خودمان صحبت می کنم. به تعبیر من روحانیت . عقیده به قانون نیست.

اعتماد به ان نور یا لذت و منبعی است که بر تجربه عشق و سعادت درونی متکی است. پرتو انها که از درون منشا میگیرد . به برون

تجلی می یابد . من این نیرو را برای کشف خود واقعی تان " جست و جوی درون " می نامم.

یا حق.

❤️خدایا

❣من دنیای کوچکی دارم که تو با بودنت بی انتهایش می کنی

❣که تو با معجزه های هر چند کوچک و ساده روزمره ام

❣روزم را رنگین کمانی می کنی.

❣من عادت کرده ام به تو

❣به معجزه های هر روزت

❣به هوای خوب امروزت

❣و به این آرامش توی دلم

❤️خدایا

❣می خواهم تو را از ته دل فریاد بزنم

❣آنقدر که چشمانم و دلم آکنده از مهرت شوند

❤️خدایا

❣به تو توکل می کنم

❣و حس داشتنت پناهگاهی می شود همیشگی

❣در اوج سختی هایم

❣و غرق غرورم می کند.

❣و آرام و بی صدا حس می کنم گرمی اشکی را روی گونه هایم

❤️خدایا

❣شکر؛به خاطر همه چیز.......

خدای من ! باز هم امده ام به درگاهت التماس کنم برای تمام بیمارانی که در گوشه گوشه این زمین خاکی زندگی می کنند. بیمارانی که

درمان دردشان تو هستی و انچه اراده کنی همان خواهد شد.

اراده تو اگر به شفای دنیایی است انها سلامت خود را باز می یابند .و اگر شفای اخروی است که بزودی به درگاهت خواهند امد.

خدای مهربانم! قلب کوچکم دیگر طاقت درد و رنج عزیزانم را ندارد . از تو می خواهم که مرا رها نکنی . و به حال خود وانگذاری . تا نفس

می کشم و تا زنده ام عزیزانم را همواره سلامت و تندرست ببینم. مهربان خدایم! درد و رنجهای زیادی را بر دوش می کشم و خوب میدانی که تا کنون امتحانات

سختی را گذرانده ام . و میدانی که چقدر خسته ام . مرگ برای من یعنی ارامش و شیرینی انرا هر زمان که بچشم از درگاهت می خواهم

مرا تنها نگذاری . از مرگ چون برایم ناشناخته است مثل تمام انسانها میترسم . و در ان لحظه امیدم به مهر و محبت بی کران تو است

خدای من ! خوب میدانم که سخنان مرا می شنوی و تنها درمان قلب تنهایم تو هستی. و میدانم که عشق الهی تو و نور بیکرانت

مرا بزودی در برخواهد گرفت. و لحظه شماری می کنم برای زمانی که به ارامش مرگ و اغوش مهر بیکرانت دست یابم.

الهی و ربی من لی غیروک .

✨❣تو را فرا می خواند ، روی می گردانی

✨❣نوازشت می کند ، سر پس می کشی

✨❣آغوش مهر می گشاید ، بی تفاوت عبور می کنی...

✨❣غرق می شوی ، در بحر مواج وسوسه ها مملو می شوی ،

✨❣از بی خبری ، فراموشی شتاب می گیری

✨❣به سوی خارهای زینت شده گناه...

✨❣فوا اسفاه من خجلتک ، ❣✨

✨❣آن لحظه ای که به خود آیی

✨❣ و فریب خورده یابی

✨❣حیران و سرگشته ، می مانی در راه

✨❣گم می شوی ، در ظلمات بی راهه ها

✨❣تار می شوی ، مات می مانی

✨❣مملو از شکستگی ، زار می شوی

✨❣فریاد بر می آوری : فکیف حیلتی ؟!

✨❣و نمی یابی ، جز بی چارگی
...
✨❣در مانده و بی چاره و سرگشته ات که دید

✨❣به خاطرت می زند تکیه گاهی را

✨❣نوازشها و آغوش مهربانی را

✨❣یاد می آوری روی گردانیت را

✨❣سر پس کشیدن و عبور هایت را

✨❣سر می دهی :

✨❣ فوا اسفاه من خجلتی

✨❣می خوانی اش :

✨❣باز آمده ام به آغوش مهرت یا الهی !

✨❣بعد تقصیری و اسرافی علی نفسی...

✨❣فرا می خواندت

✨❣آغوش مهر می گشاید و نوازشت می کند

✨❣در می یابی !

✨❣نمی یابی خودت را

✨❣شرمگین می شوی ...

✨❣فاقبل عذری سر می دهی❣✨

✨❣من لی غیرک❣✨

✨❣سر می کشی و مست...

✨❣نجوا کنان می خوانی اش

✨❣آغاز می کنی برایش ، اقرار به گمراهی را

✨❣تکرار می کنی ،

✨❣سبحانک انی کنت من الظالمین
را❣✨

✨❣و اشک گونه هایت را ، بوسه می زند
...

[=113]✨ای خدای من،

خدایا این دنیا چقدر بی ارزشه از ترس و وحشت روز حساب پناه میبرم به تو که تنها پناهگاه تویی

[=#8b4513][=113]❤️خدایا،

❣هی قسم می خوری توی قرآنت:

❣به شب، به روز،‌به صبح، به ظهر،‌به ماه، به خورشید، به ستاره ها،‌

خدای من
اینجا چه خبر است؟
طاقت ندارم.
من باور نمی کنم...حتی یک ثانیه هم چنین چیزی را باور نمی کنم.
تو میخواهی در بهشت مرا زندانی کنی؟و بگویی به اندازه ی تلاشت در دنیا فهمیدی؟ بس است دیگر؟خب من هیچی نفهمیدم. اصلا مرا فراموش کن. من را از این معادله حذف کن. چرا چشمت به من است؟فقط تو باش. همیشه دوست داشته ام فقط تو باشی و دیگر هیچ
حالا میخواهی به من بگویی در بهشت فقط تویی و دیگر هیچ؟ فقط منم؟
من نمیخواهم باشم.میخواهم فقط تو باشی.
زیبای من براستی اینگونه است؟با این حساب که این دنیا بهشت است و بهشت آن سو ،از هزار زندان درد ناک تر و تاریک تر؟!
اگر این باشد حتی یک لحظه هم قرار نخواهم داشت.نمی دانم باید در همین لحظه از درد بمیرم یا ....
با این حساب که مردن هم که یعنی آغاز نفهمیدن.
من الان با این لحظه ام چه کنم؟
دیوانه ام میکنی
کاش دیوانه شوم
میخواهم در هر لحظه از شکوه زیباییت هزار بار بمیرم ولی میخواهی بگویی تو حق نداری مرا بفهمی؟؟؟
این که میگویند حد کمال لایق برای هر موجود ،این یعنی چه؟
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای بر من
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای بر بی تو بودن
من باور نمیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییکنم

❣الهی

❣من همانم بی پناهم....

❣بجز الطافتان راهی ندارم !

❣الهی

❣گاه گاهی یک نگاهی ....

❣به این عبده ذلیلت،

❣"کن عطائی"

❣الهی

❣من حقیرم،ناتوانم....

❣تویی سرور به این عالم،

❣"خدایی "

❣الهی

❣تو رئوفی ، مهربانی ....

❣کریمی و رحیمی ،

❣"باصفائی "

❣الهی

❣ماندگاری ، نازنینی..

❣تو پوشاننده هر عیب مائی!

❣الهی

❣آمدم دستم بگیری....

❣نیازم را ببین یا ربّ،

❣"الهی ..................

.

❤️ای آورنده صبح!

❣در جذبه نورت ته نشین شده ام

❣هوایی چنین روشن، بی تابم می کند

❣در این لحظات

❣که روزی ام مقدّر خواهد شد،

❣مرا با دست هایی گشوده بر درگاهت برانگیز

❤️خدایا!

❣بر پیمان تو صبح کرده ام

❣و به وعده ای که با تو داشته ام؛

❣ایمان دارم.

❣باید گام هایم را محکم تر بردارم؛

❣وقتی با هر نشانه روشن،

❣بوی دوست را نزدیک تر حس می کنم.

❣باید همه چیز در من آغازی تازه داشته باشد.

❣خدای مهربانم ...
❤️تو بینهایتی
❣تو مهربانـــترینی

❤️با تو من نفس کشیدنم همراه با عطر حضور ناب توست

❣و من چقدر خوشبختم که در آغوش امن رحمت تو هستم

❣ای بیکران مهربان...

❤️خدای من

❣تو را سپاس برای حضورت
❤️تو را سپاس برای همه ی موهبت هایت
❣من بی صبرانه در انتظار معجزه ی زندگی ام هستم

❤️معجزه ی آرامش عشق و خوشبختی...
❣که ایمان دارم
❤️و یقینی عمیق از صمیم قلبم،
❣که خیلی زود، معجزه ی زندگی ام را
❤️به من هدیه می دهی...

❣خدایا مهربانم .!

❤️در این روزگار غریب تنها تو را دارم

❣پروردگارا!

❤️درهای لطف تو باز است
❣زیر باران رحمتت
❤️ دست هایم را به آسمان بلند میکنم ؛
❣تا میوه های اجابت بچینم
❤️و می دانم دست هایم خالی بر نخواهند گشت ....

❤️به یاد تو قدم در رویاهایم می گذارم
❣وفقط به تو می اندیشم

❤️خدای من

❣می دانی... ؟

❤️خیلی دوستت دارم ...

❤️❣در هر لحظه و همیشه با من باش❣❤️

❤️خدایا.......

این بنده خاطی و بیچاره را ببخش و از درگهت نا امید مگردان...

❤️اگر چه در وقت دلتنگی و دردمندی دست نیاز به درگاهت دراز می کنم و در هنگام حلاوت و سر خوشی از تو دورم!

خدایا.......

❤️غمگینم و آزرده ... دلگیرم و تنها... بی پشت و پناهم و سر گردان... دلشکسته ام و به هر که و هر چیز رو کردم جز زخم عایدم نگشت! پس قلب شکسته ام را دریاب و مرا از غم های دنیوی برهان!

خدایا......

❤️نگاه گرمت را از من مگیر که محتاج گرمای بی رنگ و ریایم... و این سرما که بر وجودم رخنه کرده از قلب فرتوتم بزدا که تنها بی نیاز یکتا تویی و بس!

❤️خدایا،مرا از هر بنده بی نیاز گردان و بر من رحم کن بر من که نا توانم بر من که محتاج صبوریم صبری عطا کن و قلبی روشن و بی کینه!

[=#800000][=113]❤️بارالها!

❣در پیشگاه تو ایستاده‌ام،

❣و دست‌هایم را به سوى تو بلند كرده‌ام،


✨ای معبودم!...

چه لذت بخش است

✨گذر نسیم یاد تو بر دلها،

چه زیباست

✨پرواز خاطر تو بر قلبها،

و چه شیرین است

✨پیمودن اندیشه

در جاده ی غیب ها بسوی تو،

✨سبحانا...

"ای یگانه محبوب بی ریا"

✨در کنارمان گیر

و دامنت را پناه جاودانه مان ساز؛

✨بار الها...

تو را سوگند به

✨رحمت بی منتهایت،

اجابت کن دعاهای بندگانت را...

اللّهُمّ

ارحَمْني بِتَركِ المَعاصي أبَدا ما أبقَيتَني ، و ارحَمْني مِن أن أتَكَلّفَ ما لا يَعنيني

بار خدايا! به من رحم فرما، كه تا زنده هستم گناهان را فرو گذارم

و به من رحم فرما، تا در راه آنچه بيهوده است به زحمت نيفتم.

❤️الهی!

❣یکتای بی‌همتایی،

❣قیوم توانایی،

❣بر همه چیز بینایی،

❣در همه حال دانایی،

❣از عیب مصفایی،

❣از شرک مبرایی،

❣اصل هر دوایی،

❣داروی دل‌هایی،

❣بتو رسد ملک خدایی.

❤️الهی!

❣یاد تو در میان دل و زبان است

❣و مهر تو میان سر وجان.

❤️الهی!

❣خود را از همه به تو وابستم،

❣اگر بداری تو را پرستم

❣و اگر نداری خود پرستم

❣نومید مساز

❣بگیر دستم.

❣خداوندا... می دانم تمام لحظه هایم با توست. می دانم تنها تویی که مرا فراموش نمی کنی.

❣مهربانا.....می دانم که اگر بارها فراموشت کنم، ناراحتت کنم و برنجانمت، باز می گویی برگرد. می دانم؛ همه اینها را می دانم، ولی نمی دانم چه کنم؛

❣معبودا....نفسم مرا به سویی می کشد و عقلم حرفی دیگر می زند و دلم در این میانه مانده.

❣خدایا... تو بگو چه کنم. تو نشانم بده راهی که بهترین است.

❣خدایا... می دانم تو همیشه با منی ، ولی تنهایم مگذار

❣پروردگارا... من از تنهایی و برگ ریزان پاییز، من از سردی سرمای زمستان، من از تنهایی و دنیای بی تو می ترسم.

❣نازنینم ..... من از همرهان بی احساس، من از نارفیقی های این دنیا می ترسم.

❣بخشایشگرا... من از احساس بیهوده بودن، من از چون حبابِ آب بودن، من از ماندن چون مرداب می ترسم.

❣بی نیازا... من ازمرگ محبت، من از اعدام احساس به دست دوستان دور یا نزدیک می ترسم.

❣خداوندا... . من از ماندن می ترسم

❣خداوندا... من از رفتن میترسم

❣یا رفیق من لا رفیق له❣

❣پناهم باش❣

❣یا انیس من لا انیس له❣

❣کنارم باش❣

...................................................................................................
:-

rea1362;904728 نوشت:
❣مهربانا.....می دانم که اگر بارها فراموشت کنم، ناراحتت کنم و برنجانمت، باز می گویی برگرد. می دانم؛ همه اینها را می دانم، ولی نمی دانم چه کنم؛

ولی نمی دانم چه کنم تنها به تو پناه می آوروم این را خوب می دانم
[=arial]الهی و ربی [=arial]من لی غیرک@};-@};-@};-

الهی!

ای دورنظر و ای نیکو حضر

و ای نیکوکار نیک منظر،

ای دلیل هر برگشته،

و ای راهنمای هر سرگشته،

ای چاره ساز هر بیچاره

و ای آرنده هر آواره،

ای جامع هر پراکنده

و ای رافع هر افتاده.

دست ما گیر

ای بخشنده بخشاینده.

الهی آمین

هرکسی را سر چیزی و تمنای کسیست

ما بغیر از تو نداریم تمنای دگر

ساده می گویم : خـدایــا دوسـتـت دارم ...❣

❣به تو من خیره می گردم ؛

❣به این جنگل ...

❣به این برکه ...

❣به خط نور ...

❣ به این دریا ...

❣به رقص آب ...

❣به این افسون بی همتا ...

❣چه باید گفت؟

❣کمک کن واژه ها را بر زبان آرم ؛

❣بگویم لحظه ای از تو ...

❣از این زیبائی روشن ،

❣از این مهتاب ...

❣بریزم با نسیم و گم شوم در شب ؛

❣بخندم با تو لختی در کنار آب ...

❣زبانم گنگ و ذهنم کور ،

❣تنم خسته ، دلم رنجور ...

❣تمام واژه ها قامت خمیده ،

❣ناتوان ...

❣بی نور ....

❣پر از پیچیده گیست این ذهن ناهموار ؛

❣سکوت واژه ها درهم تنیده ،

❣مثل یک آوار ...

❣من از پیچیده گی ها سخت بیزارم ؛

❣تو با من ساده می گویی و من هم ساده می گویم :

❣" خـدایــا دوسـتـت دارم "❣

ای خدای من !ارزوها دارم اما نه برای خودم بلکه برای بندگان دردمندت . برای انان که بیمارند. انانی که با دردهای خود زندگی می کنند.

ای مهربان خدای من ! ارزوی خوشبختی جوانان این سرزمین را دارم .

ارزوی عاقبت بخیری فرزندانم را دارم.

بار ای مهربان خدای من !قلب کوچکم دیگر تحمل غمها و درد های فرزندانم - خواهر و برادرانم و تمام مردم خوب میهنم را ندارد.

خدایا ! بگذار در ارامش سرم را بخاک گورم قرار دهم . و ارامش بودن در نزد تو را برای همیشه احساس کنم.

الهی و ربی من لی غیرک.

هر چی تو بگی هر چی تو بخوای فقط منو به حال خودم نذار

خدایــــــ♥️ـــــــــا . . .
وقتی همه چيز را به تو مي سپارم ،
نورِ بي كرانِ تو در من جريان مي یابد ؛
و دعايم به بهترين شيوه ی ممكن متجلی می شود . . .
پس هم اكنون خود را در آغوش تو رها مي كنم ،
تا تمام آشفتگی ها و سردرگمي هايم ،
در حضور امن و گرمِ تو ،
به آرامی ذوب شوند و از ميان بروند

❣✨خدا را لمس باید کرد.....

❣✨خدا را مى توان در باورى جا داد،

✨که در احساس وایمان غوطه ور باشد....!

❣✨خدا را مى توان بویید.......!!

✨واین احساس شیرینى است،

✨که ما از بیکران مهربانیها براى خود،

✨خدایى لا مکان وبى نشان سازیم..........!!

✨خدا را در زمین وآسمان جستن ،

✨ندارد سودى اى آدم...........!!

✨تو !!

✨باید عاشقش باشى......!

✨باید گوش بسپارى،

✨به بانگ هستى وعالم........

❣✨خدا زیباترین معشوق انسان هاست..........!!

❣✨خدا را نیست همزادى...........

❣✨که او یکتاترین .......

❣✨عاشق ترین ........

❣✨معبود انسان هاست...........!!

یا علام الغیوب یا غفارالذنوب
یا ستارالعیوب یا کاشف الکروب
یا مقلب القلوب یا طبیب القلوب
یا منور القلوب یا انیس القلوب
یا مفرج الهموم یا منفس الغموم

@};-@};-@};-

just god@};-

❤️ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ !!!

❣ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺩﻋﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻋﻄﺎﯾﻢ ﮐﻦ❣

❤️ﺗﻮ ﺍﯼ ﻣﻌﺸﻮﻗﻪ ﻋﺎﻟﻢ؛

❣ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﺲ ﻋﺎﺷﻘﯽ را

❣ﭘﯿﺸﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﻣﺎ .....

❤️ﺧﺪﺍﯾﺎ !!!

❣ﺭﺍﺳﺘﺶ ﻣﻦ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩﻡ؛

❤️ﮔﺎﻩ ﮔﺎﻫﯽ ﮔﺮ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ ،

❣طﻐﯿﺎﻥ ﻣﭙﻨﺪﺍﺭﺵ !

❤️ﮐﺮﯾﻤﺎ !!

❣ﻣﻦ ﮔﻨﻬﮑﺎﺭﻡ ، ﺗﻮ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ !

❣ﺑﮕﻮ ﺁﯾﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺑﺨﺸﺸﻢ ﺑﯿﺠﺎﺳﺖ ؟

❤️ﺧﻮﺩﺕ

❣ﮔﻔﺘﯽ ﺑﺨﻮﺍﻥ ،

❣ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﻤﺖ

❣ﺍﯾﻨﮏ ﻣﺮﺍ ﺩﺭﯾﺎﺏ .....

❣ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺟﻮﯾﺪ ﺗﻮ ﺭﺍ؛

❣ﻧﻮﺭﯼ ﻋﻨﺎﯾﺖ ﮐﻦ ...

❣دﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ

❣ﺭﺣﻤﺘﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻋﻄﺎ ﻓﺮﻣﺎ ..

خدایا

به ذکر نام زیبایت

و نیایش لحظه هایت

وجود زمینے ام

راملکوتى گردان

تا آنچه

تو میخواهے باشم

و از آنچه

من هستم رها شوم

که تو بےنیاز ومن غرق نیاز

[=#800000][=113]

موضوع قفل شده است