*** یادواره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) *****

تب‌های اولیه

481 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

ـ تربیت، فضایل و کمالات انسانی

رسول خدا(ص) فرمود: «فاطمة[س] سیّدة نساء العالَمین». یعنی؛ [دخترم] فاطمه، بهتر بانوان جهانیان است. (1)هم چنین فرمود: «فاطمة أعزّ البریّة علیّ». یعنی؛ فاطمه[س] عزیزترین آفریدگان خداوند نزد من است. همین طور فرمود: «انّها بَضعة منّی او شَجعة منّی». یعنی؛ فاطمة[س] پاره تنِ من و بخشی از وجودم می باشد. (2 )
در شأن و فضایل و کمالات حضرت فاطمه زهرا(س) از پیامبر اکرم(ص) سخنان فراوانی نقل شده است که علاقه مندان به آثار و منابعی مانند فضایل الخمسة من الصحاح الستّة تــــالیف مرحوم آیت الله سید مرتضی حسینی فیروزآبادی[ ج۳، المقصد الثالث] و منابع روائی دیگر مراجعه نمایند.حضرت صدّیقه ی کبری در نگاه ائمه معصومین(ع)، صحابه، محبّان و دانشمندان اسلامی و غیر اسلامی نیز از شخصیت و جایگاه بلند مرتبه ای برخوردار است که به چند نمونه اشاره می شود:
امام جعفر بن محمّدٍ الصادق(ع) فرمود: «انّما سُمّیت فاطمة لأن الخلق فُطموا عن معرفتها». یعنی؛ همانا فاطمه نامیده شده است، زیرا مردم مخلوقات از درک و فهم مقام او ناتوانند. ( 3)
امّ سلمة می گوید: «هرگاه فاطمه(س) خدمت رسول خدا(ص) می رسید، حضرت پیامبر(ص) به پا بر می خواست و دخترش را می بوسید و به او خوش آمد می گفت و دستش را می گرفت و در جای خود می نشاند... راز خود را با او در میان می گذاشت و در انجام کارها با او مشورت می کرد». (4)
ابن صبّاغ مالکی می نویسد: «فاطمه دختر کسی است که سوره اِسراء[بنی اسرائیل]، در شأن او نازل شده است، وی همسنگ خورشید و ماه و دخت برترین انسان، میلادش پاکیزه و به اتفاق دانشمندان، بانوی بانوان است». (5)
1-حاکم النیشابوری، المستدرک علی الصحیحین ۳: ۱۷۰؛ ابو نُعیم الإصفهانی، حلیة الأولیاء... ۲: ۳۹.

2-- طوسی، الأمالی، مجلس ۱ ح۳؛ اهل البیت(ع) من کتاب أعیان الشیعة...، سید محسن امین العاملی، تحقیق: المجمع العالمی لأهل البیت(ع) ۱: ۴۹۱.

3-- مجلسی، بحار الأنوار... ۴۳: ۱۹.

4- المجمع العالمی لأهل البیت(ع)، أعلام الهدایة؛ فاطمة الزهراء(س)«سیّدة النساء» ۳: ۳۶.

55-ابن صبّاغ المالکی، الفصول المهمّة فی معرفة الأئمة(ع) ۱۲۱.


۴- ویژگی ها و کمالات انسانی آن حضرت

الف: دانش و معرفت
آن علیا مخدّره یکی از راویان حدیث و حاملان آن بوده است، به طوری که «مُصحَف فاطمة» یکی آثار منسوب به آن حضرت هست که متأسفانه باقی نمانده است! ولی گفته می شود در اختیار حضرات ائمه ی اهل بیت(ع) بوده که به یکی پس از دیگری منتقل شده و هم اکنون در اختیار منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود(عجّل الله فرجه) می باشد.در خطبه هایی که حضرت فاطمه ی زهرا(س) بعد از رحلت جان سوز پدر بزرگوارش نبیّ مکرّم(ص) در جمع صحابه در مسجد النبیّ(ص) و در خانه ی خود ایراد فرمود، بهترین دلیل بر علم و دانش و معرفت ایشان می باشد. (1 )
ب ـ فضایل اخلاقی
صفات و کمالات اخلاقی مانند: نجابت، مروّت، سخاوت، شجاعت، بخشش، جمال و اندام موزون، نرم خویی، سعه صدر، صبر و بردباری، مهربانی، متانت، عفّت و پاک دامنی، خویشتن داری، حق گویی، حفظ اسرار، وفای به عهد و پیمان، صداقت و راست گویی، ایثار، تقوا وعبودیت، صراحت لهجه و فصاحت کلام، قناعت پیشگی، ساده زیستی، مناعت طبع، دوری از تجمّل، غرور، حِرص، غیبت، تهمت، دروغ و... بخشی از دنیای شخصیت ممتاز آن یگانه ی دوران و جگر گوشه پیامبر(ص) هست که این گونه صفات و کمالات اخلاقی و معنوی، فقط در بانوان آسمانی و ملکوتی یافت می شود.
ج ـ ایمان، خداشناسی بندگی
رسول خدا(ص) فرمود: «انّ ابنَتی فاطمة[س] ملأ اللّه قلبها وجوارحها ایماناً الى مشاشها ففرغت لطاعة اللّه». یعنی؛ خداوند دل و جوارح دخترم فاطمه[س] را عمیقاً سرشار از ایمان ساخته است و او همواره در اطاعت و فرمان برداری خداوند به سر می برد. (2 )
حضرت زهرا(س) فرزندانی را تربیت نمود که هر کدام با ایفای نقش بی نظیر خود، درس عزّت و سربلندی، عشق و وفاداری، تقوا و عبودیت، صبر و شکیبائی، شجاعت و کرامت، جهاد و مبارزه، مهر و عاطفه، ایثار وگذشت، جان فشانی در راه خدا و اسلام، صلح و مدارا و... را از خود به یادگار گذاشتند و برای مسلمانان اسوه و الگو شدند.
حسن بصری می گوید: در میان امت اسلامی، فردی نیایش گرِ و اهل عبادت از فاطمه سراغ ندارم. وی به قدری به عبادت (ذکر و رکوع و سجود و دعا) می ایستاد که پاهای مبارکش متورّم می شد و از ترس خدا در نماز نفسَش به شماره می افتاد. (3)
د ـ جهاد و مبارزه پی گیر برای خدا
آن حضرت پس از ظهور اسلام در کنار پدر بزرگوار، مادر مکرّمه اش و بنی هاشم در حالی که کودکی دو ساله بود، به مدت سه سال در محاصره شِعب ابی طالب شرکت داشت و انواع سختی ها و مشکلات و دشواری های زندگی را با اخلاص تحمل نمود. (4 ) حدود یک سال بعد، مادر فداکار و مهربان خود را هم از دست داد.
آن بزرگوار پس از هجرت پیامبر اکرم(ص) به مدینه، به همراه چند تن از بانوان مسلمان، سختی های زیادی را نیز متحمل شد و در محله ی «قبا» به پدر ملحق گردید.در جنگ های بَدر، اُحد، أحزاب، خیبر، تبوک، فتح مکه و... همانند سایر بانوان مسلمان حضور داشت و نقش و وظیفه ی انسانی و اسلامی به جنگ جویان مسلمان و درمان آن ها و سایر خدمات را ایفاء نمود .

1. بیت الأحزان، شیخ عباس القمّی(ره)، ترجمه: سید محمود زرندی، ۱۳۸۶ش.

2. زهرا(س)؛ برترین بانوی جهان، ناصر مکارم شیرازی، نشر سرور، ۱۳۸۶ش.

3. فاطمه زهرا(س) مظلومه تاریخ، علی اصغر رضوانی، انتشارات صبح امید یاران، ۱۳۸۹ش.

4. الکلمة الغرّاء فی تفضیل الزهراء(س)، سید عبدالحسین شرف الدین العاملی(ره)، ترجمه: محسن بیدارفر، انتشارات الزهراء، ۱۳۶۲ش


ـ ازدواج و تربیت نسل پیامبر(ص)

در سال دوم هجرت که آرامش نسبی در بین مسلمانان مدینه بر قرارشده بود، بزرگان قریش مکرر برای ازدواج با ایشان، از پیامبر اکرم(ص) خواستگاری کردند ولی نه تنها حضرت زهرا(س) نمی پذیرفت، بلکه پیامبر(ص) نیز می فرمود: «در باره ی ازدواج او منتظر فرمان خدا هستم». تا اینکه امام علیّ بن ابی طالب(ع) در حالی که بیست و یک سال سنّ داشت به خواستگاری صدیقه ی کبری (س) آمد و مورد پذیرش پیامبر(ص) و دخترش واقع شد و این ازدواج آسمانی با کمترین هزینه و ساده ترین شکل انجام شد که همواره برای انسان های دوست دار کمال و عشق و معنویت، الگو و درس آموز بوده، هست و خواهد بود. (۱ )
ثمره ی این پیوند نیک و پسندیده (هم کُفو بودن) ولادت فرزندانی همانند سبط اکبر، حضرت امام حسن(ع)، سیّد الشهداء، حضرت امام حسین(ع)، حضرت زینب کبری(س)، امّ کلثوم و محسن شهید(سقط شده) می باشد که تا قیامت افرادی مانند آن ها، زائیده نشده و نخواهد شد. (۱۳ )حضرت زهرا(س) فرزندانی را تربیت نمود که هر کدام با ایفای نقش بی نظیر خود، درس عزّت و سربلندی، عشق و وفاداری، تقوا و عبودیت، صبر و شکیبائی، شجاعت و کرامت، جهاد و مبارزه، مهر و عاطفه، ایثار وگذشت، جان فشانی در راه خدا و اسلام، صلح و مدارا و... را از خود به یادگار گذاشتند و برای مسلمانان اسوه و الگو شدند .
۱- شیخ صدوق، الخصال: ۶۴۰؛ الأمالی : ۴۷۴؛ مجلسی، بحار الأنوار... ۴۳: ۱۱۱.


ـ بیماری، وصیّت و شهادت

حضرت زهرا(س) بعد رحلت جان گداز پدر بزرگوارشان، حضرت محمّد بن عبدالله(ص) چند ماهی بیشتر زندگی نکرد و در این مدت نیز به قدری اشک می ریخت که ایشان را یکی از «بکّائین» شمرده اند و هیچ گاه خندان دیده نشد.(1) علت گریه های آن مخدرّه هم نگرانی از انحراف مسیر امت مسلمان از صراط مستقیم الهی(مسیر امامت راستین) بود که بد بختی و مشکلات مادی و معنوی از نتائج آن بـود.
روزی امّ سلمه(یکی از همسران پیامبر) بر ایشان وارد و عرض کرد: «ای دختر پیامبر(ص) چگونه صبح کردی؟». حضرت فرمود:« با غم و اندوه گذراندم!. پدرم را از دست دادم. خلافت و امامت پسر عم و شوهرم غصب شد و بر خلاف دستور خدا و رسول خدا(ص)، امامت را از او گرفتند، زیرا از او کینه داشتند، چون پدرانشان را در جنگ بدر و احد کشته بود». (2 )
گریه های فراوان او باعث ناراحتی و اعتراض مردم شد. آن بانوی نمونه اسلام، روزها دست حسینین(ع) را می گرفت و بر سر قبر مطهّر رسول خدا(ص) می رفت و پس از گریه و ندبه به نزد قبور سایر شهداء و سربازان فداکار می رفت و اشک می ریخت. حضرت امام علیّ(ع) سایه بانی برای محافظتِ ایشان از سوزش حرارت آفتاب، ساخت که به «بیت الأحزان» معروف شد. (3 )
امام جعفر صادق(ع) فرمود: «در اثر ضرباتی که قنفذ، بر پیکر نازنین حضرت زهرای مرضیّه(س) وارد ساخت، سقط جنین کرد و به آن علت، پیوسته رنجور و ضعیف می گشت تا اینکه در بستر افتاد و امیر المؤمنین(ع) و اسماء بنت عمیس پرستاری ایشان را می کردند». (4 )یک روز گروهی از زنان مهاجر و انصار به عیادتش رفتند و عرض کردند: ای دختر رسول خدا(ص) حال شما چطور است؟ فرمود: «به خدا سوگند، به دنیای شما علاقه ای ندارم. از مردانتان دل گیرم... . وای به عقیده ی سست و رأی متزلزل آن ها، چه کار بدی کردند و مستوجب غضب خدا گشتند!. در عذابِ دوزخ مخلّد شدند... . وای به حالشان، چگونه خلافت را از علیّ(ع) گرفتند. به خدا سوگند علت کنار گذاشتن او جز این نبود که از شمشیر برّان و دلاوری ایشان در راه خدا ناراحت بودند. به خدا سوگند، اگر خلافت را از او نگرفته بودند مردم را با کمال راحتی به سوی سعادت و خوشبختی هدایتشان می کرد... . کار این مردم بسی شگفت انگیز است!؟ چرا چنین کردند؟... به خدا ســـوگند نالایقی را به جای فرد لایقی قرار دادند!؟... نمی دانند که به جای اصلاح، ایجاد فساد کردند... . اکنون آماده حوادث ناگوار و منتظر شمشیرهای برنده و هرج و مرج دائم و دیکتاتوری ستم کاران باشید. بیت المال شما را غارت خواهند کرد و منابع شما را به جیب خواهند ریخت... آیا می توانیم شما را به هدایت مجبور کنیم، در حالی که خودتان از آن کراهت دارید!؟...». (5)
آن علیا مخدّره یکی از راویان حدیث و حاملان آن بوده است، به طوری که «مُصحَف فاطمة» یکی آثار منسوب به آن حضرت هست که متأسفانه باقی نمانده است! ولی گفته می شود در اختیار حضرات ائمه ی اهل بیت(ع) بوده که به یکی پس از دیگری منتقل شده و هم اکنون در اختیار منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود(عجّل الله فرجه) می باشد.
در روایت وارد شده است که حضرت امام علیّ علیه السلام از حضرت زهراء (س) پرسید: «چرا این قدر گریه می کنی؟». عرض کرد: «برای گرفتاری آینده ی تو گریه می کنم...». فرمود: «گریه نکن به خدا سوگند، این گونه امور نزد من مهم نیست...». (6 ) پس از حدود چهل روز حزن و اندوه و بیماری سخت حضرت زهرای اطهر(س)، کسالت ایشان بیشتر شد. یک روز به همسرش امام علی علیه السلام عرض کرد:«ای پسر عموی مهربان، آثار و علائم مرگ را در خودم مشاهده می کنم. گمان می کنم به زودی به پدرم ملحق می شوم، می خواهم وصیّت کنم». امام علیّ(ع) فرمود:« هر چه می خواهی بگو که به آن ها عمل خواهم کردم».
حضرت صدیقه ی کبری(س) وصیت های خود را به شرح زیر بیان داشت: «۱ ـ ای پسر عمو، مردها بدون همسر نمی توانند زندگی کنند... خواهشمندم بعد از من با اُمامة(دختر خواهرم، زینب) ازدواج کن، زیرا نسبت به کودکان من مهربان است.۲ ـ برای من تابوتی تهیه کن که در موقع حمل جنازه ام، حجم بدنم پیدا نباشد... .۳ ـ مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار. اجازه نده اشخاصی که حقّم را غصب کرده اند و اذیّت و آزاری نمودند، بر من نماز بخوانند و یا به تشییع جنازه ام حاضر شوند...». (7)
پس از رحلت جان سوز و حزن انگیزِ یگانه دختر رسول ختمی مرتبت(ص) که اسماء بِنت عُمیس تنها شاهد و گزارش گر آن می باشد، می گوید: «امام علی(ع) گریه و ناله از کودکان، زنان و علاقه مندان بلند شد و مردم از مرد و زن برای عرض تسلیت به خانه ی آن حضرت می آمدند و خواستار مشارکت در مراسم غسل و کفن و تشییع حضرت زهرای اطهر(س) بودند که امام علیّ(ع) بنا به وصیت آن حضرت، شبانه مراسم غسل و کفن را انجام داد و با حضور تعدادی از اصحاب و یاران مانند عباس، فضل، مقداد، سلمان، ابوذر، عمّار، بُریده، عقیل، حُذیفه، ابن مسعود و حسنیین(ع) پیکر پاک و مطهّر آن بزرگوار و دختر شهیده و مظلومه پیامبر خدا(ص) را در تاریکی شب، آهسته و آرام در سکوتِ مطلق شهر مدینه در مکانی مجهول(نا مشخص) به خاک سپردند. امام علیّ(ع) پس از توقف کوتاهی در کنار قبر و تهیه ی صورت هفت یا چهل قبر تازه به خاطر ترس از دشمنان، با اندوهی فراوان به خانه بازگشت. صبح که اصحاب برای شرکت در مراسم آماده می شدند، متوجه شدند که شبانه مراسم خاک سپاری دختر عزیز پیامبر(ص)انجام شده است!... ».( Dirol
در باره تاریخ دقیق شهادت حضرت صدیقه ی کبری(س) در بین تاریخ نویسان اختلاف وجود دارد. برخی مانند کلینی(صاحب اصول الکافی)، طبری(صاحب دلائل الامامة)، کفعمی(صاحب مصباح)، سید مرتضی(صاحب عیون المعجزات)، سید ابن طاووس(صاحب اقبال الأعمال) و محدّث قمی(صاحب منتهی الآمال) تاریخ رحلت و شهادت را سیزدهم جمادی الاُولی می دانند.
دلیل عمده این قول هم روایتی از امام صادق علیه السلام است که فرمود: «فاطمه[س] بعد از رحلت پیامبر[ص] هفتاد و پنج روز زنده بود». برخی دیگر از نویسندگان به علت روایت امام باقر علیه السلام که نقل شده، حضرت زهرا(س) بعد از رسول خدا(ص) نود و پنج روز زندگی کرد، می گویند؛ آن بزرگوار در سوّم جمادی الثانی سال یازدهم هجری به ملکوت اعلی پیوست.(9)

۱- ابن سعد، الطبقات الکبری ۲: ۸۵؛ طبرسی ، الإحتجاج... ۱: ۱۴۹.

2- مجلسی، بحار الأنوار... ۴۲: ۱۵۶؛ یوسفی غروی(محمدهادی)، موسوعة التاریخ الإسلامی ۴: ۱۴۳.

3- همان ۴۳: ۱۵۷.

4- طبری، دلائل الإمامة ۴۵؛ مجلسی، بحار الأنوار... ۴۳: ۱۷۰

5- طبرسی، الإحتجاج ۱: ۱۴۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة ۱۶: ۲۳۳؛ مجلسی، بحار الأنوار ۴۳: ۱۶۱.

6- مجلسی، بحار الأنوار ۴۳: ۲۱۸.

7- ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب(ع) ۳: ۳۶۲؛ طبری، دلائل الامامة ۴۲؛ مجلسی، بحار الأنوار... ۴۳: ۲۱۴؛ یوسفی غروی(محمدهادی)، موسوعة التاریخ الإسلامی ۴: ۱۵۰.

8- مجلسی، بحار الأنوار... ۴۳: ۱۸۳.

9- 9کلینی، اُصول الکافی ۱: ۲۴۱؛ امینی(ابراهیم)، فاطمه زهراء(س)؛ بانوی نمونه اسلام: ۱۹۷.

[h=1]جلوه هاى رفتارى حضرت زهرا(س)
[/h][h=2]رفتار با همسر (1)[/h]ازدواج به دليل انطباق و هماهنگى آن با طبيعت بشرى پيوند مهر و ايجاد انس و الفت و پيدايش عشق و دوستى را به ارمغان مىآورد. زن به عنوان ركن اساسى و همچنين به لحاظ ظرافت و لطافت ويژه اى كه در ساختار روحى او هست, عمده ترين نقش را در اين راستا بر عهده دارد. و قرآن كريم به همين لطافت روحى كه موجب سكون و آرامش خانواده مى شود, اشاره مى كند و آن را از آيات بلند خداى تعالى مى داند:
((و من آياته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا اليها و جعل بينكم مودذه و رحمه))(1)
((از نشانه هاى اوست كه براى شما از جنس خودتان جفتى بيافريد تا در كنار او آرامش يافته, با هم انس گيريد, و ميان شما دوستى و رحمت قرار داد.))
حضرت فاطمه(س) كه نمونه بارز و مصداق كامل زن است, بهترين و كاملترين مصداق آيه فوق مى باشد, بى ترديد در اين ازدواج مبارك, اهداف و مقاصدى بيش از آنچه در ازدواجهاى معمولى منظور است, در نظر بود. آن هدف برتر, همانا همگامى در مسيرى بود كه موجب كمال اعضا خانواده و همچنين اجتماع مى شد.
آنچه از تاريخ بر جاى مانده است به تحقق اين انگيزه مقدس در اين پيمان زناشويى شهادت مى دهد. شهادت مى دهد كه فاطمه از لحظه ورود به خانه گلى, اما نورانى على(ع) تا آخرين روز زندگى بر سر پيمان خود بود.
اين از قله هاى برجسته زندگى حضرت فاطمه(س) است كه از همان آغاز ورود به خانه همسر, تمام شخصيت و هويت خود را چنان بروز دهد كه تا پايان مسير مشخص باشد.
پاسخ صريح و زيباى على(ع) به پيامبر اكرم(ص) در فرداى عروسى, مويدى است بر آنچه گفته آمد على(ع) در اين پاسخ كوتاه و عميق فاطمه را بهترين يار و مددكار در طاعت حق معرفى مى كند. وقتى پيامبر(ص) از او پرسيد كه زهرا(ع) را چگونه يافتى؟ عرض كرد:
((نعم العون على طاعه الله))(2) ((فاطمه, چه خوب ياورى براى اطاعت الهى است))
و هنگامى كه پيامبر(ص) همين پرسش را از فاطمه(س) كرد, پاسخى شنيد كه حكايت از كمال رضايت و خشنودى زهرا(س) مى كند.
تعاون بر تقوا و نيكى يكى از اركان زندگى مشترك على(ع) و فاطمه(س) بود و شايد يكى از بهترين و شكوهمندترين نشانه هاى آن اين است كه زهرا(ع) در طول زندگى پرفراز و نشيب خود با على(ع), هيچ گاه از وى تقاضايى ننمود كه اجابت آن براى على(ع) مشكل و موجب اذيت وى باشد.
لباس, زينت, اثاث خانه, مسكن وسيع و امثال آن خواسته هايى است كه معمولا هر زنى به خود اجازه مى دهد كه از همسر خويش درخواست نمايد.
اما زهرا(س) هرگز همسرش را براى تهيه اين نوع خواسته ها به زحمت نينداخت. حتى وقتى در بستر بيمارى بود و على(ع) با دلى پر از عشق و محبت, از او خواست كه اگر خواسته اى دارد ابراز كند, زهرا(ع) از بيان تقاضاى خود ابا مى كرد. على(ع) فرمود:
((فاطمه جان, چيزى از من بخواه)) و هنگامى كه زهرا(ع) را همچنان ساكت و آرام ديد, او را سوگند داد كه از او تقاضايى كند. فاطمه كه ديگر سكوت را جايز نمى ديد, گفت:
اكنون كه سوگندم دادى اگر انارى باشد, مايل هستم. على(ع) از اينكه مى ديد همسرش بعد از سالها زندگى و قناعت, بالاخره از او درخواستى كرده است, براى انجام خواست او با خوشحالى از خانه بيرون آمد كه مشروح جريان آن در كتابهاى تاريخى و روايى آمده است.(3)
وقتى فاطمه(س) از بيت نبوت به سراى امامت رفت, ميان اين خانه و خانه پدرش تفاوتى نمى ديد, زيرا اين خانه هم, مانند آنجا, محلى براى رفع مشكلات و حل گرفتاريهاى مردم بود. مردم سخت به اين خانه چشم دوخته بودند, و ناگواريها و غمهاى خود را در آنجا مطرح مى كردند و سبكبال از آن خارج مى شدند.
بدين گونه حضرت زهرا(ع) شريك مجاهدتهاى اجتماعى و مردمى همسر بزرگوارش اميرالمومنين(ع) بود. او با شناخت عميق و درك جايگاه بلند و حساس همسرش, تمام سختيها و مرارتهاى زندگى را به جان مى خريد و ذره اى در اخلاق حسنه و سلوك او در روابط همسرى و مسووليتهاى زندگى, اثر منفى نگذاشت و اين مى تواند به نوبه خود دستورالعمل يك زندگى پربار و شيرين باشد. آن حضرت(س) تلاش در محيط خانه را ارج مى گذاشت و با جان و دل به آن مى پرداخت.
على(ع) در گفتگويى كه با يكى از مردان بنى اسد داشت به او فرمود:
مى خواهى از وضع زندگى خود با فاطمه(ع) برايت سخن بگويم؟ او در خانه تلاش بسيار مى كرد, جدى و سخت كوش بود, حمل آب, آردكردن جو, پختن نان و كارهاى ديگر خانه, او را آزرده و خسته كرده بود. به او پيشنهاد كردم نزد پيامبر(ص) برويم و از او درخواست يك خدمتكار نماييم, تا تو از اين همه كار و تلاش, قدرى بياسايى.
فاطمه به خدمت پيامبر(ص) رسيد ديد جمعى از اصحاب گردش نشسته اند. از شرم برگشت و چيزى نگفت, رسول خدا(ص) كه متوجه آمدن فاطمه(ع) شده بود, فرداى آن روز به خانه ما آمد و فرمود:
فاطمه جان ديروز براى چه آمده بودى؟
حيا موجب سكوت فاطمه شد. من عرض كردم مسووليت فاطمه در كارهاى خانه زياد و طاقت فرساست و پيشنهاد خود را با پيامبر(ص) در ميان گذاشتم. پيامبر(ص) فرمود:
دخترم مى خواهى چيزى به تو آموزش دهم كه از كنيز و خدمتكار بهتر باشد؟ بعد فرمود:
شب هنگام خواب 33 مرتبه خداى را با ((سبحان الله)) تسبيح كن و 33 مرتبه ((الحمدالله)) بگو و نيز 34 مرتبه ((الله اكبر)) را بر زبان بياور, دخترم اگر اين ذكر را هر شب تكرار كنى, خداوند مشكلات دنيا و آخرت را بر تو آسان مى گرداند.
فاطمه بعد از شنيدن اين سخنان, سه مرتبه گفت:
((از خدا و رسول خدا خشنودم))(4)
نقل شده است بعد از خروج پيامبر اكرم(ص) از خانه فاطمه(ع) آيه 30 سوره ((اسرا)) نازل شد و حضرت(ص) كه همه وجودش رحمت و عطوفت بود فضه را كه زنى پرهيزگار بود, براى كمك, در اختيار حضرت زهرا(س) گذاشت.(5)
بر اساس بعضى روايات وقتى فاطمه(س) از پدرش تقاضاى خدمتكار كرد, پيامبر گريست و اندكى از مشكلات مسلمانها را براى او بيان كرد و بعد فرمود:
من دوست ندارم, ذره اى از پاداش خدمت تو در خانه كاسته شود.(6) پيامبر(ص) دخترش را به كار و فعاليت در خانه تشويق مى نمود تا شوهرش و فرزندان او, از محبت همسرى و مادرى او بيشتر برخوردار شوند و اين در حالى بود كه او در حد امكان به انجام مسووليتهاى خانه همت مى گمارد.
امروز نوبت من است
فاطمه(س) گرچه داراى خدمتكارى دلسوز چون ((فضه)) شده بود ولى بر خود نمى پسنديد كه همه كار را بر دوش او بگذارد, لذا وظايف داخل خانه را تقسيم نمود سلمان مى گويد:
فاطمه(س) را ديدم كه كنار آسياب نشسته و مشغول آرد كردن جو, است؟
چون آسياب خونآلود بود, فرزندش حسين از شدت گرسنگى گريه مى كرد, عرض كردم:
شما كه خدمتكارى چون فضه داريد, چرا از او براى انجام اين امور كمك نمى گيريد؟
فاطمه(س) فرمود:
نوبت او ديروز بود, امروز نوبت من است. عرض كردم
مى خواهم به شما كمك كنم, كار آسياب را انجام دهم يا حسين(ع) را آرام كنم؟
فرمود: من براى بچه دارى مناسب ترم. انس كودك به مادرش بيشتر است, شما آسياب كنيد. مشغول آرد كردن جو شدم.(7)
1ـ دوم, آيه 30.
22ـ بحارالانوار, ج43, ص117, مناقب ابن شهر آشوب, ج3, ص363.
33ـ رياحين الشريعه, ج1, ص143.
44ـ بحارالانوار, ج43, ص82.
55ـ اسرا, آيه 30.
66ـ بحارالانوار, ج43, ص85.
77ـ بحارالانوار, ج43, ص28.

.

[h=2]فرجام شيرين
[/h]گزارش ديگرى كه بيانگر رنجهاى فاطمه(س) در طول زندگانى كوتاه اوست, گزارشى است كه جابر نقل كرده است:
پيامبر(ص) فاطمه را ديد كه پيراهنى بسيار خشن و كم ارزش پوشيده بود و با دست آسياب مى كند و در همان حال فرزندنش را شير مى دهد, پيامبر(ص) در حالى كه اشك مى ريخت فرمود:
دخترم سختيهاى دنيا را تحمل كن تا به شيرينى و حلاوتهاى آخرت دست يابى.
فاطمه(س) عرض كرد:
خدا را بر نعمتهايى كه داده است سپاسگزارم. به همين مناسبت اين آيه شريفه خطاب به پيامبر اكرم(ص) نازل شد:
((و لسوف يعطيك ربك فترضى))(1)
((
پروردگار تو آن قدر به تو عطا خواهد كرد كه خشنود گردى
الضحى, آيه 5

[h=2]تجلى ايثار
[/h]ايثار و از خود گذشتگى, يكى از مهمترين عوامل استحكام روابط و محبت ميان اعضا يك مجموعه است. نمونه هاى ايثار و گذشت در زندگى هر انسانى نشانگر بزرگى روح و علو همت اوست, از اين نمونه ها در زندگى اميرالمومنين(ع) و فاطمه زهرا(س) فراوان ديده مى شود. به اين نمونه زيبا توجه فرماييد:
پيامبر اكرم(ص), على(ع) و فاطمه(س) را مشاهده نمود كه مشغول كار هستند. از آنها پرسيد:
كدام يك خسته تر هستيد؟
اميرالمومنين(ع) پاسخ داد:
فاطمه!
رسول خدا(ص) در جاى فاطمه(س) نشست و كار او را انجام داد.
از جمله نكاتى كه در اين گزارش كوتاه قابل توجه است, يكى همكارى على(ع) با فاطمه(س) در امور خانه و ديگرى نحوه پرسش است كه پيامبر اكرم(ص) نمود و مستقيما خطاب به دختر خويش ننمود كه مى خواهم به تو كمك نمايم. از طرف ديگر على(ع) با همين پاسخ كوتاه, عطوفت و مهربانى به همسرش را نشان مى دهد و اين مى تواند درس بزرگى براى همه خانواده ها باشد كه در روابط همسرى, از خود گذشتگى يك اصل است و بايد با مسايل زندگى خود و ديگران با ظرافت و مهربانى برخورد كرد. بايد به خانه اميرالمومنين(ع) و فاطمه(س) نگريست كه خانه مهر و ايثار است.
روشن است آنگاه كه روح تعاون در محيط محدود خانه اوج گرفت انسان, گذشت و فداكارى را پيشه خود نمود در جامعه نيز با همه گستردگيش اثر مى ذارد, بنابراين محيط زندگى شخصى, زمينه اى براى رشد مكارم اخلاقى و آماده شدن براى حضور مفيد در جامعه مى باشد

چرا نام حضرت مریم(س) در قرآن آمده؛ ولى نام حضرت فاطمه(س) نیامده است؟



حضرت فاطمه(س) و حضرت مریم(س) از بهترین زنان جهان مى باشند. در این باره به چند نکته توجه فرمایید؛

1. صرف آمدن نام اشخاص در قرآن، نشانه فضیلت آنان نیست؛ زیرا در قرآن کریم، نام افراد ستم کار و مشرک مانند: فرعون، ابولهب و... نیز آمده است.
2. گر چه نام حضرت فاطمه(س) در قرآن صریح نیامده، ولى فضیلت ایشان از حضرت مریم(س) بیش تر است. امام صادق(ع) مى فرماید: « ... امّا حضرت مریم(س) بانوى زنان زمان خود بود؛ ولى حضرت فاطمه(س) بانوى همه بانوان جهان از اولین و آخرین است». در قرآن یاد کردن افراد به وسیله آوردن اوصاف ارزش مندشان، مطلوب تر است، از این که به نام از آن شخص تعریف شود.[1]
3. نام اهل بیت پیامبر اکرم(ص) از جمله حضرت فاطمه(س) به جهت مصالحى، به صراحت در قرآن کریم نیامده است. از جمله این که به احتمال قریب به یقین، اگر نام اهل بیت و حضرت فاطمه(س)در قرآن کریم به صراحت مى‏آمد، نااهلان، قرآن را تحریف کرده و به سبب دشمنى با آن حضرت و همسرش حضرت على(ع) و حذف نام ایشان از قرآن، در قرآن دست مى بردند؛ ولى اگر با ذکر اوصاف گفته شود، دیگر افراد نااهل دست به تحریف آیات قرآن نزده و حقیقت و شخصیت اهل بیت(ع) نیز براى حقّ جویان روشن مى شود. در قرآن آیاتى درباره اهل بیت(ع) نازل شده که بسان تصریح به نام آنان و بهتر از تصریح است. کسى که به دنبال حقیقت باشد، از هر دو گفتار(صراحت، عدم صراحت) یک مطالب را مى فهمد.[2]
4. برخى آیات و سوره هاى قرآن در شان حضرت زهرا(س) نازل شده است؛ از جمله سوره هایى که در شان ایشان نازل شده، سوره دهر و کوثر است. نزدیک به 30آیه در شان ایشان تإویل شده که برخى از آن ها عبارتند از:
• «انا إنزلنه فى لیله* القدر» قدر/1
• «انا إنزلنه فى لیله مبرکه انا کنا منذرین» دخان/ 3
• آیه مودت: «قل لا إسئلکم علیه إجرا الا الموده فى القربى"شورى/ 23
• آیه تطهیر: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس إهل البیت و یطهرکم تطهیرا» احزاب/ 33
• آیه مباهله: «تعالوا ندع إبنإنا و إبنإکم و نسإنا و نسإکم و إنفسنا و إنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله على الکذبین» آل عمران/ 61
* مراد از «لیله»، حضرت فاطمه(س) مى باشد.

پى نوشت:
1. ر.ک: محدث بحرانى، تفسیر البرهان، بنیاد بعثت، تهران، ج‏1، ص‏618.
2. ر.ک: غایه المرام، باب 59، فصل دوم، ص 265.

هو الاحد

صادق;810409 نوشت:
چرا نام حضرت مریم(س) در قرآن آمده؛ ولى نام حضرت فاطمه(س) نیامده است؟

وجود فاطمه ی زهرا سلام الله علیها متحد با حقیقت قران و سرّ قدر است

حضرت مریم سلام الله علیها یکی از جلوه های حقیقت وجود صدیقه کبری سلام الله

علیها هستند.نام مریم مقدس(س) یکی از ظهورات حقیقت فاطمه(س) است.


فضائل فاطمه (س) در قرآن :

زهراء(عليها السلام) كوثر است
(إنّا اعطيناك الكوثر، فصلّ لربّك وانحر، إنّ شانئك هو الأبتر.) (كوثر، 108/); ما به تو كوثر(خير و بركت فراوان) عطا كرديم. پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى كن. و بدان دشمن تو قطعا بريده نسل و بى عقب است.1).
يكى از نامهاى مبارك فاطمه زهراء(عليها السلام) «كوثر» است.
«كوثر» بر وزن «فَوعل»، به معناى «خير كثير و فراوان» مى باشد. گستره معنايى اين واژه چنان وسيع است كه مصاديق بى شمارى از جمله «خير بى نهايت» را شامل مى شود. در تفاسير شيعه و سنّى معانى بسيارى براى «كوثر» ذكر شده است كه همگى از مصاديق «خير كثير» مى باشند; مصاديق چون:
1 ـ حوض و نهر كوثر در جنّت كه تعلق به پيامبر دارد و مؤمنان به هنگامه ورود به بهشت از آن سيراب مى شوند.
2 ـ مقام شفاعت كبرى در روز قيامت.
3 ـ نبوت.
4 ـ حكمت و علم به حقايق اشيا.
5 ـ قرآن.
6 ـ كثرت اصحاب و پيروان.
7 ـ كثرت معجزات.
8 ـ كثرت علم و عمل
9 ـ كثرت معرفت در توحيد.
10 ـ كثرت نعمت هاى دنيا و آخرت.
11 ـ نسل كثير و ذريه فراوان كه در گذر زمان باقى بمانند، و بى ترديد از اين فراوانى ذريه و باقى ماندن نسل از وجود دختر والا گهر پيامبر، فاطمه زهرا(عليها السلام)، نشأت گرفته است( 2 ).
اما به عقيده بسيارى از علماى شيعه و پاره اى از اهل سنت، بارزترين مصداق «كوثر» وجود نازنين حضرت زهرا(عليها السلام)مى باشد(3)

1- محمد تقى مصباح يزدى، جامى از زلال كوثر، تحقيق و نگارش محمد باقر حيدرى، ناشر انتشارات مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، چاپ دوم 1381.
2. مجمع البيان، شيخ طبرسى، ج 27، ص 309.
3. مجمع البيان، پيشين، ص 217

بسم الله الرحمن الرحیم

[=B Davat] روایت است که کسی به امام صادق علیه السلام عرض کرد خدا دختری به من داده است.

حضرت پرسیدند نام او را چه گذاشتی؟ عرضه داشت: فاطمه. حضرت اسم را تکرار کردند و گفتند:

[=B Davat][=B Davat]«نکند او را دعوا کنی،[=B Davat] نکند به چهرۀ او سیلی بزنی...[=B Davat]»

لا حول و لا قوة الّا بالله العلی العظیم
[=B Davat]


فضائل فاطمه (س) در قرآن :



طهارت زهراء(عليها السلام)
(انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا) (احزاب، 33 / 33) ; خداوند فقط مى خواهد پليدى و گناه را از شما اهل بيت دور كند و كاملاً شما را پاك سازد.
به شيوه گوناگون از طريق فريقين آمده است كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمودند: «نزلت هذه الآية فى خمسة: فى وفى علىّ و فاطمه، و حسن و حسين»; اين آيه در مورد عظمت پنج تن نازل شده است: من على، فاطمه، حسن و حسين(1).
پس فاطمه (عليها السلام) طبق نزول اين آيه از هر گونه رجس و گناه پاك است، و عصمت مطلق دارد.
از آنجاى كه اراده حقّ تعالى بر اين قرار گرفته است كه نبوّت و وصايت منصب خاصّ مردان باشد، اگر چنين نبود به حضرت زهرا(عليها السلام) نيز عطا مى شد.
زهراء(عليها السلام) ليلة القدر است
(حم، و الكتب المبين، إنّا انْزَلنه فى ليلة مّباركة إنّا كنّا منذرين، فيها يفرق كلّ أمر حكيم)(دخان، 44/1 ـ 4); سوگند به اين كتاب روشنگر، كه ما آن را در شبى پر بركت نازل كرديم; ما همواره انذار كننده بوده ايم، در آن شب هر امرى بر اساس حكمت (الهى) تدبير و جدا مى گردد.
بنابر روايات متعدد و معتبرى كه از ائمّه طاهرين(عليهم السلام) رسيده، حقيقت ليلة القدر به وجود فاطمه زهرا(عليها السلام)تفسير شده است. از آن جمله، بيان نورانى امام موسى بن جعفر(عليه السلام) در تفسير آيات آغازين سوره دخان مى باشد:
مردى نصرانى به خدمت امام موسى كاظم(عليه السلام) شرفياب شد و در بين سؤالات متعدّدى كه بيان مى داشت تفسير باطن اين آيات را جويا شد:
امام در پاسخ فرمودند: اما «حم»، محمّد(صلى الله عليه وآله) مى باشد و «كتاب مبين»، على(عليه السلام) مى باشد. و امام «اللّيلة»، فاطمه(عليها السلام)مى باشد(2).
آرى، حقيقت ليلة القدر، وجود يگانه زهراست.

1 . سيد عبدالرزاق مقرم، صديقه شهيده، زهراء(س)، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
2 . جامى از زلال كوثر، ص 17، (به نقل از تفسير برهان، ج 4، ص 158)

بسمه الجلیل

پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله به حضرت فاطمه (س) لوحى داد و فرمود:

دخترم ! آنچه را در لوح نوشته شده بخوان و به خاطر بسپار!

زهرا (س) بر آن نگريست و ديد نوشته شده :

من كان يومن باالله و اليوم الاخر فلا يوذى جاره ، و من كان يومن باالله و اليوم الاخر فليكرم ضيفه

، و من كان يومن باالله و اليوم الاخر فليقل خيرا او يسكت .

هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد همسايه خود را نبايد بيازارد و هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد

بايد مهمانش را احترام كند هر كس به خدا و روز قيامت ايمان دارد بايد سخن حق بگويد يا سكوت كند.

بحارالانوار جلد 43 صفحه 61.

انفاق زهراء(عليها السلام)

(ان الابرار يشربون من كاس كان مزاجها كافورا، عينا يشرب بها عباد الله يفجرونها تفجيرا، يوفون بالنذر ويخافون يوما كان شره مستطيرا، ويطعمون الطعام على حبه مسكينا ويتيما واسيرا، انما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاء ولاشكورا، انا نخاف من ربنا يوماً عبوسا قمطريرا، فوقاهم الله شر ذلك اليوم ولقاهم نضرة وسرورا، وجزاهم بما صبروا جنة وحريرا) (دهر، 76/5 ـ 12); به يقين ابرار (و نيكان) از جامى مى نوشند كه با عطر خوشى آميخته است، از چشمه اى كه بندگان خاصّ خدا از آن مى نوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مى سازند، آنها به نذر خود وفا مى كند، و از روزى كه شر و عذابش گسترده است مى ترسند، و غذاى (خود) را با اينكه به آن علاقه (نياز) دارند، به «مسكين» و «يتيم» و «اسير» مى دهند، (و مى گويند:) ما شما را بخاطر خدا اطعام مى كنيم، و هيچ پاداش و سپاسى از شما نمى خواهيم، ما از پروردگارمان خائفيم در آن روزى كه عبوس و سخت است. (بخاطر اين عقيده و عمل) خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مى دارد و آنها را مى پذيرد در حالى كه غرق شادى و سرورند. و در برابر صبرشان، بهشت و لباسهاى حرير بهشتى را به آنها پاداش مى دهد.
به اتفاق اهل سنت اين آيات در شأن، فاطمه(عليها السلام) على و حسن و حسين(عليهم السلام) نازل گرديده و ما در اينجا فقط اكتفا به عبارت زمخشرى مى نماييم در كشاف در تفسير سوره هل اتى ص 239 از ابن عباس روايت كرده كه حضرت امام حسن و امام حسين(عليهما السلام) مريض شدند، رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با جماعتى به عيادت آمدند آن حضرت به على(عليه السلام)فرمودند: يا على اگر نذرى براى شفاى فرزندان خود بنمايى مناسب است. آن حضرت با فاطمه زهراء و فضه خادمه نذر كردند كه هر گاه آن دو بزرگوار صحت يافتند، سه روز روزه بگيرند، چون شفا يافتند چيزى در خانه نبود، امير المؤمنين به نزد شمعون خيبرى يهودى آمد و سه صاع جو قرض گرفت. فاطمه آن را آرد كرد. پنج قرص آن را طبخ نمود. وقت افطار مسكينى در خانه آمد و سؤال نمود. امير المؤمنين نان خود را به سائل داد. فاطمه زهراء و حسن و حسين و فضه خادمه با امير المؤمنين اقتدا كردند و همگى نان خود را به سائل دادند و با آب افطار كردند.
شب دوم چون خواستند افطار كنند، يتيمى در خانه آمد و سؤال كرد. هر پنج نفر نان خود را به سائل دادند و با آب افطار كردند.
و همينطور شب سوم هر پنج نفر نان خود را به اسيرى دادند و با آب افطار كردند. چون صبح روز سوم شد امير المؤمنين(عليه السلام)دست حسنين را گرفت و به خدمت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) آمدند... رسول خدا(صلى الله عليه وآله)از ديدار آنها سخت شكسته خاطر گرديد، به خانه فاطمه آمد، آن مخدره را در محراب عبادت ديدند كه شكم او به پشت خشكيده و ديده هاى حق بينش به گودى فرو رفته است. در آن حال جبرئيل نازل شد و عرض كرد: «هنيأ لك يا رسول اللّه خذ هذه السورة» سپس سوره هل اتى را بر او قرائت كرد([10]).
عامه و خاصه روايت كردند كه اين آيات در شأن فاطمه(عليها السلام) و على و حسنين نازل گرديده است
[10] . آقاى شيخ ذبيح اللّه محلاتى، رياحين شريعه، ج اول، ص 157 ـ 159، انتشارات دار الكتب الاسلامية، چاپ چهارم

).
عبادت فاطمه(عليها السلام)

(تتجافى جنوبهم عن المضاجِع يدعون ربّهم خوفاً و طمعا و ممّا رزقناهم ينفقون). (سجده،32/16); پهلوهاى شان از بسترها در دل شب دور مى شود (و به پا مى خيزند و رو به درگاه خدا مى آورند) و پروردگار خود را با بيم و اميد مى خوانند، و از آنچه به آنان روزى داده ايم انفاق مى كنند.
يعنى شبها هنگامى همه مردم در خواب هستند براى عبادت خداوند بيدار مى شوند، نماز بر پا مى دارند، و از روى بيم از عذاب آخرت و اميدوارى به ثواب و تفضلات الهى در آن عالم و از آنچه كه خداوند به آنها داده از مال و ساير نعمتها به ديگران انفاق و بخشش مى كنند.
اين آيه در شب زفاف فاطمه نازل گرديد حضرت امير المؤمنين(عليه السلام) مى فرمايد: در شب زفاف زمانى نگذشت كه فاطمه زهرا بر خواست و چراغ را خاموش كرد با اجازه همسرش مشغول به نماز گرديد و از براى احياى آن شب آيه مذكوره نازل گرديد([1]).
فاطمه زهراء(عليها السلام) ساعتها متمادى با خدا راز و نياز مى كردند، عبادت و سلوك ايشان براى ما قابل تصور و درك نيست كيفيت عبادت فاطمه(عليها السلام) هرگز در عقل و خيال ما نمى گنجد. حالت روحى او را در هنگامه عبادت، خدا مى داند و بس([2

[1] . رياحين شريعه، پيشين، ص 153.
[2] . سخنرانى مقام معظم رهبرى در سمينار بررسى زن در جامعه، 10/12/64

.


زهراء(عليها السلام) يكى از بحرين است :

(مرج البحرين يلتقيان ، بينهما برزخ لايبغيان، فباى آلاء ربكما تكذبان ،يخرج منهما اللؤلؤ والمرجان). (الرحمن، 55/19 ـ 22); در ميان آن دو برزخى است كه يكى بر ديگرى غلبه نمى كند (و به هم نمى آميزند). پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى كنيد؟! از آن دو، لؤلؤ و مرجان خارج مى شود.
بحرين فاطمه زهراء(عليها السلام) و على مرتضى است فاطمه بحر نبوت و على بحر ولايت برزخ رسول خدا(صلى الله عليه وآله)است لؤلؤ امام حسن است و مرجان امام حسين(عليه السلام) است.
علامه مجلسى در بحار نقل كرده كه : ابوذر غفارى روايت كرده كه مراد از بحرين و لؤلؤ و مرجان اين چهار نفرند. سپس فرمود : كيست مثل اين چهار نفر على و فاطمه و حسن و حسين(عليهم السلام)دوست نمى دارد آنها را مگر مؤمن، و دشمن نمى دارد آنها را مگر كافر. پس مؤمنين باشيد به سبب محبت به اهل بيت(عليه السلام). كافر نباشيد بسبب دشمنى و بغض اهلبيت; زيرا هر كه چنين باشد مسير او آتش جهنم خواهد بود(1)
[1] . رياحين شريعه، ، ص 154

حضرت فاطمه(عليها السلام) شاخه شجره طيبه

(الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت وفرعها فى السماء، تؤتى اكلها كل حين باذن ربها ويضرب الله الامثال للناس لعلهم يتذكرون). (ابراهيم، 14/24 و 25);آيا نديدى چگونه خداوند «كلمه طيبه» (وگفتار پاكيزه) را به درخت پاكيزه اى تشبيه كرده كه ريشه آن (در زمين) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!، هر زمان ميوه خود را به اذن پروردگارش مى دهد. و خداوند براى مردم مثلها مى زند، شايد متذكر شوند (و پند گيرند).
وجوهى چند در معنى شجره طيبه روايت شده است كه يك از وجوه نخله است و ديگر درختى است در بهشت و يكى ديگر وجود مقدس نبوى است و اخبار معتبره از طريق شيعه و سنى در قول آخرى در كتب شيعه و سنى بسيار است([1]).
يكى روايت ابن عباس است كه جبرئيل امين به حضرت رسول عرض كرد: «انت الشجرة و على غصنها و فاطمة ورقها و الحسن و الحسين ثمارها» و مراد از كلمه طيبه كلمه توحيد «لا اله الا اللّه» است، يا ايمان يا هر كلامى كه خداوند سبحان بدان امر به اطاعت كرده است. در حديثى از فاطمه زهرا(عليها السلام) به «غصن» و از على(عليه السلام) به «فرع» و از حسنين به «ثمار» تعبير شده است. و در «بصائر الدرجات» نيز روايتى ذكر شده كه در آن آمده است: «انا جزرها اى اصلها و على زروها و فاطمه فرعها و الائمة اغصانها و شيعتهم اوراقها»; رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرمود: من بيخ اين درخت هستم، و على(عليه السلام) تنه اين درخت است و فاطمه فرع و لقاح او است و ائمه(عليهم السلام)شاخه اى او و شيعيان برگ او مى باشند و در صافى چند روايت نقل مى فرمايد: در بعضى از آنها مى فرمايد: شاخه آن درخت فاطمه است و ميوه آن ائمه است و برگ آن شيعيان ايشان است، هرگاه فرزندى از شيعه متولد شود. برگى بر او اضافه مى شود و هر گاه شيعه اى بميرد برگى از او ساقط مى شود([2

[1] . رياحين شريعه، پيشين، ص 155.
[2] . همان.

فاطمه(عليها السلام) ذا القربى :

(فآت ذا القربى حقه والمسكين وابن السبيل ذلك خير للذين يريدون وجه الله واولئك هم المفلحون).(روم، 30 / 38); پس حق نزديكان و مسكينان و در راه ماندگان را ادا كن. اين براى آنها كه رضاى خدا را مى طلبند بهتر است، و چنين كسانى رستگارانند.
در سال هفتم از هجرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به سوى خيبر رفت، و به محيصة بن مسعود حارثى دستور داد كه جانب فدك برود، و يهودهاى فدك را به اسلام دعوت كند، اگر قبول نكردند بايد جزيه بدهند، و اگر جزيه را هم قبول نكردند، آماده جنگ باشند، آنان نه به جزيه و تن دادن و نه اسلام را پذيرفتند، امّا وقتى كه خبر فتح خيبر را شنيدند، وحشت عظيم آنان را فرا گرفت، در اينجا بود كه با بزرگان خود مشورت كردند و چند نفر از بزرگان خود را به جانب رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرستادند، در آنجا آنها از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) معجزات عظيم را مشاهده كردند. مثلاً: با وجود كه كليد ابواب را در صندوق مهر شده گذاشته بودند، ولى آن كليدها را جبرئيل براى رسول خدا(صلى الله عليه وآله)آورده بود، با مشاهده اين صحنه عده اى از آنان با اسلام مشرف شدند، و بين پيامبر و آنان صلح شد، و فدك بدون خونريزى به تصرف رسول خدا(صلى الله عليه وآله)در آمد، در اسلام اموالى كه بدون جنگ و قتال به دست آيد، مختص رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است، و فدك مختص رسول خدا شد، آنها كه ايمان آوردند خمس اموال خود را به رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بدهند و بقيه ملك رسول خدا(صلى الله عليه وآله)باشد([1]).
چون فدك به تصرف رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در آمد، جبرئيل نازل شد و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را سلام داد و عرض كرد كه خداوند مى فرمايد: حق خويشاوندان را بده([2]).
چون جبرئيل اين خبر را آورد كه حق خويشان را بده رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمود: اين خويشان كيانند جبرئيل عرض كرد دخترت فاطمه زهراء(عليها السلام) است حوائط فدك را تفويض فاطمه بنما و حق خود را باو واگذار; چون خداوند متعال حق خويش را نيز به فاطمه(عليها السلام) واگذار فرمود، رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فاطمه را طلبيد و آيه مذكوره را بر او قرائت فرمود و اموالى كه از فدك بهره رسول خدا شده بود همه را به فاطمه تسليم كرد. و فدك را تفويض فاطمه(عليها السلام)فرمود. آن مخدره عرض كرد يا رسول اللّه! آنچه به فرمان خدا بهره من شده است، همه را ه بشما واگذار كردم. رسول خدا(صلى الله عليه وآله)فرمود: اى نور ديده! همه مخصوص تو است. آن را براى خود و فرزندان خود نگهدار. و دانسته باش كه بعد از من با تو از در عناد بيرون شوند و حيله ها بسازند. خصومتها بياغازند تا فدك را از دست تو بيرون كنند([3]).
سپس رسول خدا(صلى الله عليه وآله) فرمان داد تا بزرگان اقوام و اصحاب حاضر شوند. و در حضور آنان حوائط فدك را و با هر ملك و مالى كه از آن اراضى ماخوذ داشته بود، به فاطمه تسليم فرمودند، و اعلام كرد كه فدك با تمام منافعش متعلق به فاطمه و فرزندان او است، و تا زمان رحلت رسول(صلى الله عليه وآله)كارگران آن مخدره در فدك مشغول بودند. و آن حضرت هر سال فقط به اندازه نياز خود برمى داشت، بقيه را بين مسلمانان تقسيم مى كردند، و تا زمان رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) تمام فدك در تصرف فاطمه(عليها السلام)بود([ 4]).
آيات بى شمارى ديگرى هم در شأن و منزلت آن بانوى نمونه، در كتاب خداوند وجود دارد كه در اين مختصر نمى گنجد، در كتاب رياحين شريعه چيزى در حدود 30 آيه در شأن و منزلت حضرت زهرا(عليها السلام) نقل و تأويل شده است. و نيز در كتابى تحت «عنوان فاطمة الزهراء فى القرآن» 68 آيه از آيات قرآن در منزلت، فضايل و مرتبط با آن بانو گردآورى شده است([5]).
نتيجه
از آنچه كه گذشت روشن گرديد كه در آيات متعدد قرآن مجيد، كتاب مقدس مسلمانان، از فضايل حضرت فاطمه (عليها السلام) نام برده شده است، و آن حضرت مورد تقدير و ستايش قرار گرفته است، و نيز روشن گرديد كه حضرت فاطمه دختر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) داراى عصمت، طهارت و شفاعت كبرى است. و بهترين انسانها از نسل او قرار داده شده است، خشنودى خدا و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در خشنودى فاطمه است. او بهترين عبادت كنندگان و بهترين زنان جهان است. از انفاقش به عنوان بهترين انفاق نام برده شده است. اميد كه با شناخت و درك فضايل حضرت او را در زندگى دنيا و آخرت الگو و سرمشق قرار دهيم .

[1] . رياحين الشريعه، پيشين، ص 305.
[2] . رياحين الشريعه، پيشين، ص 306.
[3] . همان، پيشين، ص 307.
[4] . همان.
[5] . فرهنگ فاطميه/ ف، پيشين، ص 479.

[h=3]حضرت امام خمینی (ره) درباره بالاترین فضیلت حضرت زهرا(س) فرمود:
فاطمه سلام الله علیها پس از پدرش 75 روز زنده بودند و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت ، جبرئیل خدمت ایشان می‏آمد و به ایشان تعزیت عرض می‏کرد و مسائلی از آینده را نقل می‏کرد.
[/h] من راجع به حضرت صدیقه- سلام اللَّه علیها- خودم را قاصر می‏دانم که ذکری بکنم، فقط اکتفا می‏کنم به یک روایت که در کافی شریفه است و با سند معتبر نقل شده و آن روایت این است که حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- می‏فرماید: فاطمه سلام اللَّه علیها بعد از پدرش 75 روز زنده بودند در این دنیا، و حزن و شدت بر ایشان غلبه داشت و جبرئیل امین می‏آمد خدمت ایشان و به ایشان تعزیت عرض می‏کرد و مسائلی از آینده نقل می‏کرد.

ظاهر روایت این است که در این 75 روز مراوده‏ای بوده است، یعنی رفت و آمد جبرئیل زیاد بوده است و گمان ندارم که غیر از طبقه اول از انبیای عظام‏ درباره کسی این طور وارد شده باشد که در ظرف 75 روز جبرئیل امین رفت و آمد داشته است و مسائل را در آتیه‏ای که واقع می‏شده، ذکر کرده باشد و آنچه که به ذریه او می‏رسیده است در آتیه، ذکر کرده است و حضرت امیر هم آنها را نوشته است، کاتب وحی بوده است حضرت امیر، همان طوری که کاتب وحی رسول خدا (ص) بوده است- و البته آن وحی به معنای آوردن احکام، تمام شد به رفتن رسول اکرم- کاتب وحی حضرت صدیقه در این 75 روز بوده است.

مسئله آمدن جبرئیل برای کسی یک مسئله ساده نیست. خیال نشود که جبرئیل برای هر کسی می‏آید و امکان دارد بیاید. این یک تناسب لازم است بین روح آن کسی که جبرئیل می‏خواهد بیاید و مقام جبرئیل که روح اعظم است، .... تا تناسب بین روح این کسی که جبرئیل می‏آید پیش او و بین جبرئیل که روح اعظم است نباشد، امکان ندارد این معنا و این تناسب بین جبرئیل که روح اعظم است و انبیای درجه اول بوده است مثل رسول خدا و موسی و عیسی و ابراهیم و امثال اینها، بین همه نبوده است، بعد از این هم بین کسی دیگر نشده است.

حتی درباره ائمه هم من ندیده‏ام که وارد شده باشد این طور که جبرئیل بر آنها نازل شده باشد، فقط این است که برای حضرت زهرا- سلام اللَّه علیها- ست که آنکه من دیده‏ام که جبرئیل به طور مکرر در این 75 روز وارد می‏شده و مسائل آتیه‏ای که بر ذریه او می‏گذشته است، آن مسائل را می‏گفته است و حضرت امیر هم ثبت می‏کرده است و شاید یکی از مسائلی که گفته است، راجع به مسائلی است که در عهد ذریه بلند پایه او حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- است، برای او ذکر کرده است که مسائل ایران جزو آن مسائل باشد، ما نمی‏دانیم، ممکن است.

در هر صورت من این شرافت و فضیلت را از همه فضایلی که برای حضرت زهرا ذکر کرده‏اند- با اینکه آنها هم فضایل بزرگی است- این فضیلت را من بالاتر از همه می‏دانم که برای غیر انبیا- علیهم السلام- آن هم نه همه انبیا، برای طبقه بالای انبیا- علیهم السلام- و بعض از اولیایی که در رتبه آنها هست، برای کسی دیگر حاصل نشده و با این تعبیری که مراوده داشته است جبرئیل در این هفتاد و چند روز، برای هیچ کس تا کنون واقع نشده و این از فضایلی است که از مختصات حضرت صدیقه- سلام اللَّه علیها- است.

* از بیانات امام خمینی در جمع بانوان جامعه الزهراء در یازدهم اسفند 1364

اسم آن خانم، فاطمه است و برای آن بزرگوار هشت لقب ذکر کرده اند: صدیقه، راضیه، مرضیه، زهرا، بتول، عذرا، مبارکه و طاهره (1). از بعضی روایات استفاده می شود که زکیه و محدثه از القاب آن خانم است و کنیه او ام ابیها است. (2)
عمر آن بزرگوار تقریبا هجده سال است. در روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال دوم بعثت به دنیا آمد (3) و سال یازدهم از هجرت، سوم جمادی الثانی (4) به دست گردانندگان سقیفه بنی ساعده شهید شد.
شخصیت حضرت زهرا را با این بحث کوتاه نمی توان معرفی کرد و آنچه در اینجا آورده می شود، قطره ای از دریای فضیلت آن صدیقه شهیده است.
شخصیت اسلامی از دو راه یافت می شود: از راه نسب و از راه حسب و فضایل نفسانی. شخصیت نسبی که اسلام آن را پذیرفته است، تحت تاثیر عوامل مختلفی است: قانون وراثت، تغذیه از راه مشروع، تاثیر محیط، تاثیر همسر و رفیق، اولاد صالح و غیره در تشکیل چنین شخصیتی نقش دارند. زهرا سلام الله علیها از نظر قانون وراثت، پدری چون رسول گرامی دارد که به گفته سعدی همه مراتب انسانیت را به کمالاتش پیموده است. همه تاریکی ها به جمالش روشن شده است و همه صفات او در انتهای خوبی است:
بلغ العلی بکماله کشف الدجی بجماله حسنت جمیع خصاله صلوا علیه و آله
مادری چون خدیجه دارد که باید گفت اسلام مرهون زحمات آن بزرگوار است. مادری که سه سال، مسلمانان محصور در شعب ابی طالب را اداره کرد و همه اموال خود را در این راه خرج کرد. مادری که چندین سال در مکه با آن مصیبتهای کمر شکن ساخت، و دوش بدوش رسول اکرم، اسلام را یاری فرمود و در این راه سنگها به بدن مبارکش فرود آمد، بی حرمتیها به او وارد شد، شماتتها در این راه دید و هرچه این اتفاقات بیشتر می شد، صبر و استقامت او زیادتر می گشت.

پی نوشت ها:
1- مناقب ج 3، ص 133 و 133- بحار الانوار ج 43 ص 16
2- مناقب ج 3، ص 133 و 133- بحار الانوار ج 43 ص 16
3- شیخ مفید (ره) در حدائق الریاض، مصباح کفعمی (ره)
4- دلائل الامة طبری شیعی از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.

[h=3]زهرا از نظر علم دارای مصحف است.[/h]از نظر روایات، کتابهایی نزد ائمه طاهرین است که از جمله آن کتابها مصحف فاطمه سلام الله علیها است.
این کتاب را ائمه به آن افتخار می کرده اند و می گفتند: علم ما کان و یکون و ما هو کائن در آن است; و به خط امیرالمؤمنین و املای حضرت زهرا سلام الله علیهما می باشد.
(1)
- اصول کافی ج 1 بصائر الدرجات.

[h=3]زهرا از نظر زهد
[/h]شبی که زهرا به خانه امیرالمومنین می رفت، امیرالمومنین فرش خانه اش را از شن تهیه کرد و رسول اکرم جهازیه ای برای زهرا سلام الله علیها تهیه فرمود که همه آن جهازیه شصت و سه درهم می شد.
جهازیه عبارت بود از:
1- عبا 2- مقنعه 3- پیراهن 4- حصیر 5- پرده 6- لحاف 7- دستک 8- بالش 9- آفتابه 10- آب خوری 11- کوزه 12- کاسه 13- آسیای دستی 14- مشک آب 15- حوله 16- پوست گوسفند.
پیامبر گرامی چون جهازیه را دید از چشمهای مبارکش اشک جاری شد و فرمود: «خدایا این جهازیه را که غالب آن از گل است مبارک کن!» (1) زهرا به خانه شوهر می رود و در وسط راه پیراهنی را که از جمله جهازیه او است، به فقیر می دهد و با همان پیراهن کهنه ای که داشت به خانه امیرالمؤمنین رهسپار می شود. ( 2)
شب عروسی پایان گرفت و صبح، پیامبر گرامی به دیدن زهرا آمد و هدیه آورد. هدیه پیامبر گرامی این بود: علی فاطمة خدمت ما دون الباب و علی علی خدمت ما خلفه.
کارهای داخل خانه برای فاطمه است و کارهای خارج از خانه برای علی.
زهرا از این هدیه، ازاین تقسیم کار به قدری خشنود شد که فرمود:
ما یعلم الا الله ما داخلنی من السرور ( 3)
جز خداوند کسی نمی داند که از این تقسیم کار چقدر خشنودم.

1- امالی شیخ طوسی / 5 ج 1، ص 39
2- صفوری شافعی در نزهة المجالس ج 2 ص 226.
3- قرب الاسناد - منتهی الامال ج 1.

[h=3]عبادت زهرا
[/h]در روایات آمده است که زهرا به قدری روی پا ایستاد و عبادت کرد که پاهای او متورم شد (1) امام حسن علیه السلام می گوید، مادرم از اول شب تا صبح عبادت می کرد و هرگاه از نماز فارغ می شد، به دیگران دعا می کرد. از او پرسیدم که چرا به ما دعا نکردید؟ فرمود: عزیز من اول دیگران، سپس ما - الجار ثم الدار. - ( 2)
تسبیح حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار با فضیلت است. امام صادق علیه السلام فرموده:
«تسبیح جده ام زهرا سلام الله علیها نزد من از هزار رکعت نماز بهتر است » . ( 3)
می گویند: زهرا برای کمک، خادمه ای لازم داشت و گرفتن خادم و خادمه در آن زمان رایج و بلکه لازم بود. چون زهرا سلام الله علیها بر رسول الله وارد شد قبل از آنکه در این مورد چیزی بگوید، پیامبر فرمود: زهرا جان می خواهی چیزی به تو یاد دهم که بهتر از دنیا و آنچه در آن است باشد؟ و تسبیح مشهور را به او یاد داد.
زهرا سلام الله علیها با خوشحالی تمام به خانه بازگشت و به امیرالمومنین عرض کرد با دعایی که از پدرم صلوات الله علیه گرفته ام، خیر دنیا نصیب من شده است.

1- بحار ج 43 ص 84- منتهی الامال ص 161.
2- کشف الغمه ج 2 س 25 و 26- بحار ج 43 ص 81 و 82.
3- وسائل الشیعه ج 4 باب 9 ص 1024.

[h=3]سخاوت و ایثار زهرا
[/h]مفسرین شیعه و سنی اتفاق دارند که روزی زهرا سلام الله علیها با اطرافیانش روزه بودند. در هنگام افطار فقیری رسید و از آنها چیزی خواست. زهرا، شوهرش، بچه هایش و خادمه اش افطار خود را به آن گدا دادند. زهرا برای افطار روز بعد نانی تهیه کرد. یتیمی آمد، زهرا نان را به یتیم داد در مرتبه سوم نانی تهیه نمود اسیری آمد و افطار خود را به او داد و بالاخره هر سه شب را بدون افطار صبح کرد و آیه شریفه نازل شد «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا. انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءا و لا شکورا!» (1) «و اطعام کردند طعامی را که دوست داشتند به مسکین و یتیم و اسیر جز این نیست که این کار را فقط برای خدا می کنیم و از شما جز او سپاسی نمی خواهیم » . (2)
1- سوره دهر/ (انسان) آیه 7 و 8.
2- امالی صدوق ص 212- 216- تفسیر کشاف تالیف جار الله زمخشری.

[h=3]نقش اساسی مادر در سعادت و شقاوت نسل
[/h]بی تردید، سرنوشت هر انسانی، ریشه در روحیات و خصلتهای کسانی دارد که در دوران طفولیت، نزدیکترین انسانها به او بودند. از طرف دیگر، در این دوران، مادر نزدیکترین فرد به انسان بوده، نقش سازنده وی در تعیین مسیر فرزند، بی نهایت در خور توجه و امعان نظر است.
نقطه آغازین سعادت یا شقاوت انسانها، دامن مادر و محیطی است که مادر، رکن اساسی آن محسوب می شود. پس می توان گفت از این جهت، کودک مانند مومی است که در میان دستان قدرتمند مادر، قابلیت تبدیل به هر شکل و هیأتی را دارد.
[h=3]برتری الگوی پرورش[/h]با کمی دقت در برخورد عاطفی و منطقی حضرت زهرا سلام اللّه علیها در می یابیم که آن بانوی بزرگوار، در ساختن روح و شخصیت فرزندان گرامی اش از ابزاری بسیار ظریف و دقیق استفاده کرده است، که بسیاری از آنها در حال حاضر، میان روانشناسان تربیتی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و خبرگان این فن به نتایج مثبت آن ایمان آورده اند. بی شک، این توفیق بی نظیر در تربیت کودکان، ناشی از شناخت عمیق و صحیحی است که اسلام در مورد انسان، ارایه داده است. بنابراین، اگر بگوییم هر مکتبی به اندازه شناخت درستی که از انسان دارد، در نظام تربیتی خود، به توفیقاتی دست می یابد، و چون دین آسمانی و الهی اسلام از کاملترین و واقع بینانه ترین شناخت در مورد انسان برخوردار است، بیشترین توفیق را در قضیه تربیت نسل به دست آورده، سخن به گزاف نگفته ایم.
روش تربیتی و اخلاقی حضرت فاطمه(س) بهترین شیوه و تجربه برای ساختن نسلی پاک و سعادتمند است. از این رو، جا دارد که پیروان و ارادتمندان مکتب اسلام با به کار بستن شیوه ها و ظرایف تربیتی آن حضرت در رشد و تربیت نسلی پاک و پیشرو همت نموده، سعادت دنیا و آخرت فرزندان خود را بیمه کنند.
یکی از عوامل مؤثر در تشکیل شخصیت فرزندان فاطمه زهرا(س) وراثت است، زیرا در این خانواده مادر از مقام عصمت بهره مند بوده، در وجود مطهر او هیچ رجس و گناهی راه ندارد، چنانچه در زیارت مطلقه امام حسین(ع) می خوانیم:
گواهی می دهم که شما در اصلاب پاک و ارحام مطهر بودید و هیچ غباری از شرک و جهالت، بر دامن شما ننشست.(1)
امام حسین(ع) در روز عاشورا، این حقیقت را یک بار دیگر بازگو کرد، تا از این طریق بر حقانیت خود تأکید ورزد بدین خاطر در آن روز تاریخی فرمود:
شهامت، آزادی منشی و کرامت خود را مرهون پاکدامنی و طهارت مادرم زهرا(س) هستم.
در واقع، عاشورا محصول تربیت و نتیجه آموزشهای حضرت زهرا سلام اللّه علیها بود، زیرا ارکان اصلی این قیام بی نظیر با شیوه های تربیتی فاطمه زهرا(س) تربیت یافته بودند. به عبارت دیگر، صحنه کربلا تأیید الهی بودن روش تربیتی صدیقه کبرا(س) بود
11ـ مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین(ع)، مفاتیح الجنان، زیارت امام حسین (ع) ، ص 783

غم شهادت پدر امت بر مادر امت حضرت ام ابیها فاطمه زهرا تسلیت باد .

شمیم لیله القدر ( 9)


8. تمثّل انسانی لیلة القدر
یکی از عمیق ترین و کامل ترین شناخت ها درباره لیلة القدر، حصول معرفت به تمثّل انسانی آن است، در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود:«إِنّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ. اللَّیْلَةُ فاطِمَةُ وَ الْقَدرْ اُلله، فَمَنْ عَرَفَ فاطِمَةَ حَقَّ مَعرِفَتَها فَقَدْ اَدْرَک لَیْلَةَ الْقَدْرَ، و إنّمَا سُمِّیَتْ فاطِمَۀُ لِاَنَّ الْخَلَقَ فَطَموُا عَنْ مَعْرِفَتِها، و قَوْلَه: وَ ما اَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدَرِ، لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ، یَعْنِی خَیْراَ مِنْ اَلْفِ مُؤمِنْ و هَیْ اُمَّ المُؤمِنیِنْ»[1] این که در قرآن آمده: ما آن را در شب قدر نازل کردیم، مراد از لیل فاطمه و مراد از قدر الله است، پس کسی که فاطمه را آن گونه که شایسته است بشناسد، بی تردید شب قدر را درک نموده است و این که فاطمه، فاطمه نامیده شده، چون خلق از معرفت او بی نصیب اند، این که فرمود: چه می دانی که شب قدر چیست؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است، مقصود این است که فاطمه از هزار مؤمن برتر و بالاتر است و او مادر مؤمنان است.
در این حدیث نورانی شناخت متفاوت نسبت به لیلة القدر ارائه شده که دو نکته از آن اشاره می شود:
1. گرچه براساس معناي ظاهري و تفسير افاقي آيه اول سوره قدر ناظر به نزول قرآن كريم در شب قدر است، ولي طبق تفسير انفسي و تاويل باطني، آيه ياد شده مفهومي فراتر از اين دارد و ناظر به تجلي الهي در وجود انسان كامل است، زيرا مراد از «الليلة» فاطمه زهرا سلام‌الله‌عليها است، و مراد از «القدر» «الله» است، از اين روست اگر كسي فاطمه را آن گونه كه شايسته است بشناسد به در ليلة ‌القدر نايل شده است، و چون كنه حقيقت وجود متعالي فاطمه همانند كنه وجود حق‌تعالي قابل شناخت نيست از اين رو آن حضرت فاطمه ناميده شده چون اين مظهر مانند آن ظاهر كنه حقيقت وجودش قابل دست‌يابي و شناخت نخواهد بود. برخي از بزرگان اهل عرفان در اين باره گفته است: و همانا كه مردم ازشناخت كنه حقیقت حضرت عصمت‌الله فاطمه زهرا سلام‌الله‌عليها بدين علت عاجز اند كه آن جناب صاحب عصمت بوده است و كساني كه واجد ملكه عصمت نيستند، مفهوم عصمت را ادارك مي‌كنند نه اين كه به حسب ذوق مُدرِك آن باشند و عمده در معرفت،و شناخت علم ذوقي است، و در اصطلاح عارف بالله مراد از علم ذوقي آن علم و معرفتي است كه عالم بدان از راه وجدان و كشف آن را مي‌يابد نه از راه برهان و كسب و نه از راه تقليد ، زيرا كه هريك از برهان و كسب یا تقليد اگر چه به حسب مرتبة خود معتبر است، ولكن به مرتبة علوم كشفي نمي‌رسند، زيرا كه آن شناخت ها مانند درک عینی وشهودی نيست.[2]
2. اينكه فرمود: تو نمي‌داني شب قدر چيست؟ ولي همين اندازه بدان كه شب قدر از هزار ماه برتر است. مراد از اين هزار ماه طبق كلام امام صادق(ع) هزار مؤمن است، وفاطمه زهرا سلام‌الله‌عليها كه تاويل ليلة القدر است از هزار مؤمن برتر و بالاتر و «ام‌المؤمنين» است. گفتني است كه عدد «الف= هزار» در اين گونه موارد در كلام عرب در مقام بيان كثرت بسيار زياد كه به شمارش نمي‌آيد به كار برده مي‌شود. و اين كه در تبيين برتري ليلة القدر بر هزار ماه از كلمه «خير» استفاده شد، به نوبة خود تعبير معنادار و اشاره به حقيقتي نهفته‌اي ديگر است، در نتيجه فاطمه زهرا سلام‌الله‌عليها كه طبق بيان فرزندش امام صادق تاويل و مصداق عيني ليلة القدر است از هزاران مؤمن برتري دارد و آن‌ هم برتري نامحدود و نامشخص كه ميزان آن برتري را غير آفريدگار هستي كسي درك نمي‌تواند، ازاين رو با تعبيرهاي كنائي ياد شده مطرح گرديده است.
درجمع بندی ونتیجه این بخش از بحث باید گفت : که از حدیث یاد شده به خوبی بدست می آید که لیلة القدر از عظمت و منزلتی برخوردار است که غیر از جلوه های هستی شناسانه و ظهورات زمانی و فرازمانی آن، در ساحه‌ی انسان شناختی نیز مطرح است و وجود انسان کامل به عنوان مصداق عینی انسانی آن حقیقت نورانی مطرح است که تفصیل آن را در جای خود باید جست و جو نمود.[3]
شب قدر است و طی شد نامه هجر
سلام هی حتی مطلع الفجر
رجا مندیم از این ماه و از این شب
ز دست بی بی خود خوشه‌ی اجر
از این که صاحب قرآن و قدر است
از این که در شب اسرار بدر است
از این که روح فوج آسمان را
ضیافتگاه و منزل گاه و صدر است
هلا ای لیلة الاسرار هستی
تمام نور و شور و حق پرستی
به شانه رایت رمز الستی
به فرق ما بکش یک خوب دستی[4]

[1]. فرات کوفی، تفسیر فرات کوفی، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1410ق با تحقیق محمد کاظمی، ص583.
[2]. حسن زاده آملي، شرح فص حكمة عصمتيه في كلمة فاطميّه،نشر طوبا .قم 1378 ش . ص262 ص263.
[3]. ر،ک: صادقی ارزگانی، شناخت عارفانه حضرت فاطمه زهرا، نشر بوستان کتاب، قم، 1382ش.
[4]. علامه موحد بلخی، گلشن ناز (در حال نشر)

«فاطمه،فاطمه است»

*****
خواستم از وصف گل یادی کنم
مثل بلیل ذوق و فریادی کنم
خواستم گویم که زهرا کوثر است
دختر ِ والاترین پیغمبر است
خواستم گویم خدیجه مام اوست
جمله عالم جلوه ای از جام اوست
خواستم گویم علی هست همسرش
زین سبب تابد به عالم گوهر اش
خواستم گویم حسن زو جلوه کرد
با کرامت های خود صد عشوه کرد
خواستم گویم حسین از نور اوست
لاله وُش از جلوه های طور اوست
خواستم گویم که مام زینب است
مهر او تابنده در روز و شب است
خواستم گویم که نه انجم از اوست
پیشوای جمله ی مردم از اوست
این همه هست لیک زهرا نیست این
او بود تنها و هم تنها ترین
او فقط زهرا و یاسی عاطر است
جلوه ی زیبای اسم فاطر است
هر دو عالم حلقه ی انگشتر است
جلوه ی هستی نگینش کوثر است


فصل اول: رابطه با خدا
حضرت زهرا سلام‌الله علیها در نقش بندگی خدا

درس زندگی حضرت زهرا برای ما
عزیزان من، جوانان عزیز! امروز در دوران جمهوری اسلامی این فرصت برای آحاد جامعه هست که درست حرکت کنند، درست زندگی کنند، مؤمنانه زندگی کنند، با عفّت زندگی کنند. درس زندگی صدّیقه‌ی طاهره، فاطمه‌ی زهرا(سلام‌الله‌علیها) این است برای ما: تلاش، اجتهاد، کوشش، پاک زندگی کردن؛ همچنان‌که آن بزرگوار یکپارچه معنویّت و نور و صفا بود: الطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ [الرَّضیَّة] الزَّکیَة؛ پاکی و آراستگی و تقوا و نورانیّت آن بزرگوار، همان چیزی است که در طول تاریخ تشیّع بر معارف ما سایه‌افکن بوده است.
بیانات مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ی در دیدار جمعی از مداحان اهل بیت علیهم‌السلام ۱۳۹۳/۰۱/۳۱


اساس زندگی مؤمنانه صداقت در بندگی است

میخواهم عرض کنم که ارزش فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه‌ی زهرا(سلام‌اللَّه‌علیها) نبود، او صدیقه‌ی کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را می‌اندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ میشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند.
این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمیکرد، صدّیقه‌ی کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست.
برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمه‌ی زهرا نتیجه‌اش باید این باشد.

بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۴/۰۵/۰۵


اساس زندگی مؤمنانه صداقت در بندگی است

میخواهم عرض کنم که ارزش فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه‌ی زهرا(سلام‌اللَّه‌علیها) نبود، او صدیقه‌ی کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را می‌اندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ میشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند.
این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمیکرد، صدّیقه‌ی کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست.
برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمه‌ی زهرا نتیجه‌اش باید این باشد.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۴/۰۵/۰۵

بسم الله الرحمن الرحیم

تنها انسان کامل می تواند فاطمه ی زهرا سلام الله علیها را وصف کند.

چگونه می توان حضرتش را وصف نمود در حالیکه بالهای اندیشه از پرواز

در آسمان رفعتش ناتوان و چشمهای تیز بین از مشاهده ی درخشش نورش

محرومند؟


اساس زندگی مؤمنانه صداقت در بندگی است

میخواهم عرض کنم که ارزش فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه‌ی زهرا(سلام‌اللَّه‌علیها) نبود، او صدیقه‌ی کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را می‌اندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ میشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند.
این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمیکرد، صدّیقه‌ی کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست.
برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمه‌ی زهرا نتیجه‌اش باید این باشد.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۴/۰۵/۰۵

حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها اسوه عبادت و حق‌طلبی
ما باید راه فاطمه‌ی زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا کنیم، عبادت کنیم. مگر نمی‌گوییم که «حتّی تورّم قدماها« این‌قدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما هم باید در محراب عبادت بایستیم. ما هم باید ذکر خدا بگوییم. ما هم باید محبت الهی را در دلمان روزبه‌روز زیاد کنیم. مگر نمی‌گوییم که با حال ناتوانی به مسجد رفت، تا حقی را احقاق کند؟ ما هم باید در همه‌ی حالات تلاش کنیم، تا حق را احقاق کنیم. ما هم باید از کسی نترسیم. مگر نمی‌گوییم که یک‌تنه در مقابل جامعه‌ی بزرگ زمان خود ایستاد؟
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵


ایثار و از خودگذشتگی در زندگی
مگر نمی‌گوییم که آن بزرگوار کاری کرد که سوره‌ی دهر درباره‌ی او و شوهر و فرزندانش نازل شد؟ ایثار نسبت به فقرا و کمک به محرومان، به قیمت گرسنگی کشیدن خود؛ «و یؤثرون علی انفسهم ولو کان بهم خصاصه»(حشر: ۹) ما هم باید همین کارها را بکنیم.
این نمی‌شود که ما دم از محبت فاطمه‌ی زهرا(سلام‌الله‌علیها) بزنیم، در حالی که آن بزرگوار برای خاطر گرسنگان، نان را از گلوی خود و عزیزانش - مثل حسن و حسین(علیهماالسّلام) و پدر بزرگوارشان(علیه‌السّلام) - برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز؛ سه روز!
ما میگوییم پیرو چنین کسی هستیم؛ ولی ما نه فقط نان را از گلوی خود نمیبُریم که به فقرا بدهیم، اگر بتوانیم، نان را از گلوی فقرا هم میبُریم! این روایاتی که در باب علامات شیعه هست، ناظر به همین است؛ یعنی شیعه بایستی آن‌طوری عمل کند. ما باید زندگی آنها را در زندگی خود - ولو به صورت ضعیف - نمایش بدهیم.

بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۰/۱۰/۰۵


فصل دوم: مدافع ولایت
حضرت زهرا سلام‌الله علیها به‌عنوان عضوی از جامعه ولایی

ایستادگی و موقع‌شناسی در سن جوانی
در قضیه‌ی حضرت صدّیقه‌ی طاهره سلام‌الله‌علیها، نکات خیلی مهمّی وجود دارد؛ لیکن یک نکته که با وضع شما جوانان مؤمن و انقلابی تطبیق می‌کند، این است که همه‌ی این افتخارات و کارهای بزرگ و مقامات عالیِ معنوی و دست‌نیافتنیِ آن انسان والا و آن زنِ بی‌نظیر تاریخ بشر و سیّده‌ی زنان عالم، و ضمناً همه‌ی آن صبرها و ایستادگیها و موقع‌شناسیها و کلمات پرباری که در این زمانها از ایشان صادر شده است - همه‌ی این حوادث بزرگ - در دوران کوتاه جوانی این بزرگوار اتّفاق افتاده است. یک وقت این قضیه را به عنوان یک موضوع مرثیه‌سرایی مطرح می‌کنیم و می‌گوییم که این بزرگوار سنّ کمی داشتند یا جوان بودند، که این، موضوعِ مصیبت‌خوانی و مرثیه‌سرایی می‌شود. یک وقت این را به عنوان یک امر قابل تدبّر و حاوی درسها می‌دانیم و با این چشم نگاه می‌کنیم؛ آن وقت اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند.
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه ۱۳۷۶/۰۶/۲۶

بسمه العلیّ العظیم

فاطمه ی زهرا سلام الله علیها پرورده ی دست جمال و جلال الهی است که سخن،رفتار و سیره ی

بی همتایش تجلی گاه جلال و جمال احدیّت است.

اگر در پی معرفت الله باشیم باید در آینه ی وجود صدیقه کبری سلام الله علیها آن را بجوئیم.


شبیه‌ترین شخص به رسول خدا
درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها، هرچه بگوییم، کم گفته‌ایم و حقیقتاً نمی‌دانیم که چه باید بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این انسیّه‌ی حوراء، این روح مجرّد و این خلاصه‌ی نبوّت و ولایت برای ما پهناور و بی‌پایان و درک ناشدنی است که حقیقتاً متحیّر می‌مانیم. اگر به کتابهایی که درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها به‌وسیله‌ی محدّثین اهل سنّت نوشته شده است، نگاه کنید، روایات بسیاری را می‌بینید که از زبان پیغمبر صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم در ستایش صدّیقه‌ی طاهره علیهاسلام صادر شده است و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل می‌کنند. این حدیث معروف از عایشه است که گفت: «والله ما رأیت فی سمته و هدیه اشبه برسول‌الله صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم من فاطمة»؛ هیچ کس را از لحاظ هیأت، چهره، سیما، درخشندگی و حرکات و رفتار، شبیه‌تر از فاطمه به پیغمبر اکرم ندیدم.»
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۳/۰۹/۰۳


اول دیگران بعد خودمان!
امام حسن مجتبی علیه‌الصّلاةوالسّلام می‌گوید: شبی - شب جمعه‌ای - مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد. «حتی انفجرت عمود الصبح». تا وقتی که طلوع فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا و تضرع کرد. امام حسن، علیه‌الصّلاةوالسّلام، می‌گوید - طبق روایت - شنیدم که دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یا اماه!»؛ «مادرم!» «لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک» «یک دعا برای خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!؟» در جواب فرمود: «یا بنی، الجار ثم الدار» «اول دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیه‌ی والاست.

بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

دفاع عالمانه از ولایت
ایشان در محیط علم هم یک دانشمند والاست. آن خطبه‌ای که فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها در مسجد مدینه، بعد از رحلت پیغمبر ایراد کرده است، خطبه‌ای است که به گفته‌ی علامه‌ی مجلسی، «بزرگان فصحا و بلغا و دانشمندان باید بنشینند کلمات و عبارات آن را معنا کنند!» این‌قدر پرمغز است! از لحاظ زیبایی هنری، مثل زیباترین و بلندترین کلمات نهج‌البلاغه است. فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها می‌رود در مسجد مدینه، در مقابل مردم می‌ایستد و ارتجالاً حرف می‌زند! شاید یک ساعت، با بهترین و زیباترین عبارات و زبده‌ترین و گزیده‌ترین معانی صحبت کرده است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

[="Times New Roman"][="Black"]

صادق;818596 نوشت:

درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها، هرچه بگوییم، کم گفته‌ایم و حقیقتاً نمی‌دانیم که چه باید بگوییم و چه باید بیندیشیم. به قدری ابعاد وجود این انسیّه‌ی حوراء، این روح مجرّد و این خلاصه‌ی نبوّت و ولایت برای ما پهناور و بی‌پایان و درک ناشدنی است که حقیقتاً متحیّر می‌مانیم. اگر به کتابهایی که درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها به‌وسیله‌ی محدّثین اهل سنّت نوشته شده است، نگاه کنید، روایات بسیاری را می‌بینید که از زبان پیغمبر صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم در ستایش صدّیقه‌ی طاهره علیهاسلام صادر شده است و یا رفتار پیغمبر با آن بزرگوار را نقل می‌کنند.


خیلی عجیب هست که برعکس امیرالمومنین علیه السلام هیچوقت نتونستم با حضرت زهرا ارتباط خوبی داشته باشم.

تلاش زیادی هم کردم ولی نتیجه نداشت.

در عزاداری ها و مصیبت ها هم بیشتر دلم برای تنهایی و مظلومیت همسرشون امیرالمومنین علیه السلام می سوزه تا حضرت زهرا.[/]

Im_Masoud.Freeman;819336 نوشت:
[=Times New Roman]
خیلی عجیب هست که برعکس امیرالمومنین علیه السلام هیچوقت نتونستم با حضرت زهرا ارتباط خوبی داشته باشم.

تلاش زیادی هم کردم ولی نتیجه نداشت.

در عزاداری ها و مصیبت ها هم بیشتر دلم برای تنهایی و مظلومیت همسرشون امیرالمومنین علیه السلام می سوزه تا حضرت زهرا.



سلام وسپاس .
بارک الله .
بزرگوار تا حالا کجا بودی ؟ این حرف های زهرا پسند تان را چرا تا کنون نمی گفتی ؟
از تاپیک های زهرایی مثل طرح کوثر . اهدای گل ...... و تا کنون دیدن نموده اید ؟
دوست دارید از این ببعد در طرح گفتمان زهرایی فعال تر ومستمر حضور داشته باشید ؟

عجالتا این گفته تقدیم تان :

نمی دانم از او چه بگویم؟ چگونه بگویم؟خواستم از «بوسوئه» تقلید کنم ، خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لوئی ، از «مریم» سخن میگفت.گفت: هزار و هفتصد سال است که همه سخنوران عالم درباره مریم داد سخن داده اند.هزار و هفتصد سال است که همه فیلسوفان و متفکران ملت ها در شرق و غرب ، ارزشهای مریم را بیان کرده اند.
هزار و هفتصد سال است که شاعران جهان در ستایش مریم همه ذوق و قدرت خلاقه شان را بکار گرفته اند.هزار و هفتصد سال است که همه هنرمندان ،چهره نگاران ،پیکره سازان بشر ، در نشان دادن سیما و حالات مریم هنرمندی های اعجازگر کرده اند.اما مجموعه گفته ها و اندیشه ها و کوششها و هنرمندیهای همه در طول این قرنهای بسیار ، به اندازه این یک کلمه نتوانسته اند عظمت های مریم را بازگویند که:«مریم مادر عیسی است» و من خواستم با چنین شیوه ای از فاطمه بگویم. باز درماندم: خواستم بگویم که:فاطمه دختر خدیجه بزرگ است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که:فاطمه دختر محمد(ص) است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که:فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم که:فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که:فاطمه مادر زینب است.
باز دیدم که فاطمه نیست.
نه ، اینها همه هست و این همه فاطمه نیست.
«فاطمه،فاطمه است»
( دکتر شریعتی )
*****
خواستم از وصف گل یادی کنم
مثل بلیل ذوق و فریادی کنم
خواستم گویم که زهرا کوثر است
دختر ِ والاترین پیغمبر است
خواستم گویم خدیجه مام اوست
جمله عالم جلوه ای از جام اوست
خواستم گویم علی هست همسرش
زین سبب تابد به عالم گوهر اش
خواستم گویم حسن زو جلوه کرد
با کرامت های خود صد عشوه کرد
خواستم گویم حسین از نور اوست
لاله وُش از جلوه های طور اوست
خواستم گویم که مام زینب است
مهر او تابنده در روز و شب است
خواستم گویم که نه انجم از اوست
پیشوای جمله ی مردم از اوست
این همه هست لیک زهرا نیست این
او بود تنها و هم تنها ترین
او فقط زهرا و یاسی عاطر است
جلوه ی زیبای اسم فاطر است
هر دو عالم حلقه ی انگشتر است
جلوه ی هستی نگینش کوثر است .

ارزگانی

[="Times New Roman"][="Black"]

صادق;819340 نوشت:

سلام وسپاس .
بارک الله .
بزرگوار تا حالا کجا بودی ؟ این حرف های زهرا پسند تان را چرا تا کنون نمی گفتی ؟

دوستی یه جاده دو طرفست.

یه قدم من بر می دارم یه قدم اون.

من صد قدم برداشتم ولی از اون طرف هیچی ندیدم.

ولی برعکس امیرالمومنین و امام حسین علیه السلام با اولین قدمی که برداشتم صد قدم برداشتند.[/]

فصل سوم. همسر امیرالمؤمنین علیه‌السلام
حضرت زهرا سلام‌الله علیها به‌عنوان همسر

مهریه و جهیزیه ساده
در دوران پس از هجرت، در آغاز سنین تکلیف، وقتی فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها، با علی‌بن‌ابیطالب علیه‌الصّلاةوالسّلام، ازدواج می‌کند، آن مهریه و آن جهیزیه‌ی اوست؛ که همه شاید می‌دانید که با چه سادگی و وضع فقیرانه‌ای، دختر اول شخص دنیای اسلام، ازدواج خود را برگزار می‌کند. زندگی فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها از همه‌ی ابعاد، زندگی‌ای همراه با کار و تلاش و تکامل و تعالی روحی یک انسان است.
بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

.»

ام الشهداء از نگاه سیدالشهداء (ع)

در روز عاشورا، در آن هنگام که لشکر دشمن، امام حسين (ع) را احاطه کرد. ايشان ضمن خطبه مفصلي فرمودند: «مرا بين کشته شدن و ذلت مخير کرده اند و من هرگز تن به پستي نمي دهم. خدا و رسول، مرا از چنين کاري بازمي دارند. همچنين نياکان پاک و دامن هاي مطهر و پاکيزه اجازه چنين پذيرشي را به من نمي دهند.» در يک کلام، امام حسين (ع) دليل پايمردي و مقاومت خويش را تربيت الهي فاطمه (س) مي داند.امام حسين (ع) نقل مي کند: «آن زمان که رسول خدا(ص) در خانه ام سلمه بود، صرصائيل (يکي از فرشتگان الهي) نزد پيامبر (ص) آمد و عرض کرد: نور را به عقد نور درآور. پيامبر (ص) فرمود: چه کسي را براي چه کسي؟ گفت: دخترت فاطمه (س) را براي علي ابن ابي طالب (ع). سپس در حضور جبرئيل و ميکائيل و صرصائيل، فاطمه (س) را به عقد علي (ع) درآورد


الگوی تعامل زن و شوهر
مگر هر کسی می‌تواند همسر امیرالمؤمنین باشد؟ عظمت علی آن‌گونه است که کوههای عظیم را در مقابل خود آب می‌کند. نَفْس همسری امیرالمؤمنین، یک نشانه‌ی بزرگ عظمت است؛ لیکن شما ببینید تعامل این زن و شوهر چگونه است و دو بزرگِ خارج از ابعاد ذهن انسان، چگونه با هم حرف می‌زنند؛ چگونه زندگی می‌کنند؛ چگونه این زندگیِ الگو و نمونه‌ی تاریخ را اداره می‌کنند و چگونه هرکدام نقشی به عهده می‌گیرند!

بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۷۷/۰۷/۱۹


همسر رزمنده‌ای که دائما در جبهه است ...
یک وقت انسان فکر می‌کند که شوهرداری، یعنی انسان در آشپزخانه غذا را بپزد، اتاق را تر و تمیز و پتو را پهن کند و مثل قدیمیها تشکچه بگذارد که آقا از اداره یا از دکان بیاید! شوهرداری که فقط این نیست. شما ببینید شوهرداری فاطمه‌ی زهرا سلام‌اللَّه‌علیها چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر در مدینه حضور داشت، حدود نُه سالش حضرت زهرا و حضرت امیرالمؤمنین علیهماالسّلام با همدیگر زن و شوهر بودند. در این نُه سال، جنگهای کوچک و بزرگی ذکر کرده‌اند - حدود شصت جنگ اتّفاق افتاده - که در اغلب آنها هم امیرالمؤمنین علیه‌السّلام بوده است. حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتّب در جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می‌ماند - این قدر جبهه وابسته‌ی به اوست - از لحاظ زندگی هم وضع روبه‌راهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیده‌ایم... حقیقتاً زندگی فقیرانه‌ی محض داشتند؛ در حالی که دختر رهبری هم هست، دختر پیامبر هم هست، یک نوع احساس مسؤولیت هم می‌کند.
ببینید انسان چقدر روحیه قوی می‌خواهد داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند؛ دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاریهای زندگی خالی کند؛ به او دلگرمی دهد؛ بچه‌ها را به آن خوبی که او تربیت کرده، تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن و امام حسین علیهما السّلام، امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب علیهاسلام که امام نبود. فاطمه زهرا سلام‌اللَّه‌علیها او را در همین مدت نُه سال تربیت کرده بود. بعد از پیامبر هم که ایشان مدّت زیادی زنده نماند.

بیانات در دیدار جمعی از جوانان ۱۳۷۷/۰۲/۰۷

زنی که شوهرش حتی یکبار از او نرنجید ...
جهاد آن بزرگوار در میدانهای مختلف، یک جهاد نمونه است. در دفاع از اسلام؛ در دفاع از امامت و ولایت؛ در حمایت از پیغمبر؛ در نگهداری بزرگترین سردار اسلام، یعنی امیرالمؤمنین که شوهر او بود.
امیرالمؤمنین درباره‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها فرمود: «ما اغضبنی و لا خرج من امری.» یک‌بار این زن در طول دوران زناشویی، مرا به خشم نیاورد و یک‌بار از دستور من سرپیچی نکرد. فاطمه‌ی زهرا سلام اللَّه علیها با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه، یک همسر و یک زن است؛ آن‌گونه که اسلام می‌گوید.

بیانات در دیدار جمعی از زنان ۱۳۷۱/۰۹/۲۵

شخصيت ملكوتى حضرت زهرا(س )
امام جعفر صادق عليه السلام از قول رسول اكرم صلى الله عليه و آله شخصيت ملكوتى حضرت صديقه كبرى عليها السلام را چنين وصف مى كند:
خداوند نور فاطمه را قبل از خلقت آسمان و زمين آفريد.
عده اى سوال كردند: پس فاطمه عليهاالسلام از سنخ انسان نيست ؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حوريه اى است در لباس انسان .
پرسيدند: چگونه چنين چيزى ممكن است ؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند قبل از آن كه آدم را خلق كند، فاطمه را آفريد، در آن هنگام ارواح خلق شده بودند. چون خداوند آدم را خلق كرد، ارواح را بر او عرضه داشت .
پرسيدند: در آن زمان فاطمه كجا بود؟
آن حضرت فرمود: در جايگاه مخصوص خود در ساق عرش .
پرسيدند: غذايش چه بود؟
پيامبر جواب داد: ذكر خدا (تقديس ، تهليل ، تحميد و تسبيح ) و الله اكبر. چون خداوند، آدم را خلق كرد و دوست داشت كه نسل من از فاطمه باشد، او را به سيب بهشتى تبديل كرد. جبرئيل آن سيب را بر من آورد و گفت : سلام و رحمت خدا بر تو اى محمد. اين سيب ميوه اى از ميوه هاى بهشت است كه خداوند براى تو هديه فرستاده است .
پس آن را گرفتم به سينه چسباندم . جبرئيل گفت آن را بخور.
سيب را دو نيم كردم . نور درخشان و گسترده اى از آن پرتوافشانى كرد. از آن به هوس افتادم . جبرئيل گفت : اى محمد صلى الله عليه و آله چرا سيب را نمى خورى ، تمام آن را بخور كه اين نور منصوره در آسمان و نور فاطمه در زمين است

صادق;821289 نوشت:
امام جعفر صادق عليه السلام از قول رسول اكرم صلى الله عليه و آله شخصيت ملكوتى حضرت صديقه كبرى عليها السلام را چنين وصف مى كند:
خداوند نور فاطمه را قبل از خلقت آسمان و زمين آفريد.
عده اى سوال كردند: پس فاطمه عليهاالسلام از سنخ انسان نيست ؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: حوريه اى است در لباس انسان .
پرسيدند: چگونه چنين چيزى ممكن است ؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند قبل از آن كه آدم را خلق كند، فاطمه را آفريد، در آن هنگام ارواح خلق شده بودند. چون خداوند آدم را خلق كرد، ارواح را بر او عرضه داشت .
پرسيدند: در آن زمان فاطمه كجا بود؟
آن حضرت فرمود: در جايگاه مخصوص خود در ساق عرش .
پرسيدند: غذايش چه بود؟
پيامبر جواب داد: ذكر خدا (تقديس ، تهليل ، تحميد و تسبيح ) و الله اكبر. چون خداوند، آدم را خلق كرد و دوست داشت كه نسل من از فاطمه باشد، او را به سيب بهشتى تبديل كرد. جبرئيل آن سيب را بر من آورد و گفت : سلام و رحمت خدا بر تو اى محمد. اين سيب ميوه اى از ميوه هاى بهشت است كه خداوند براى تو هديه فرستاده است .
پس آن را گرفتم به سينه چسباندم . جبرئيل گفت آن را بخور.
سيب را دو نيم كردم . نور درخشان و گسترده اى از آن پرتوافشانى كرد. از آن به هوس افتادم . جبرئيل گفت : اى محمد صلى الله عليه و آله چرا سيب را نمى خورى ، تمام آن را بخور كه اين نور منصوره در آسمان و نور فاطمه در زمين است

سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی
ممکن است آدرس این حدیث را بفرمایید یا اگر برایتان مقدور هست سلسله سند آن را بیان بفرمایید؟
سپاس فراوان