جمع بندی کیفیت تجرد بهشت قیامتی و نحوهٔ ظهور قیامت

تب‌های اولیه

117 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

[="Tahoma"]

معلق;413605 نوشت:
سلام
در مباحث معاد فلسفي وقتي صحبت از معاد روحاني ميشود منظور شقاوت و سعادت عقلي و روحاني است
و هر جا كه صحبت معاد جسماني(مثالي) بوده اشاره به لذات و آلام نفساني بوده
يعني اصولا لذات جسماني فقط در مرتبه وهم و خيال ممكن است
شما چه طور بهشت نفساني را بالا تر از وهم و خيال هم فرض ميكنيد؟
بالاتر از خيال و وهم عقل است و لذات عقلي نه نفساني!

سلام
این یک جدل لفظی است
نفس عنوان کلی است که تمام مراتب وجود انسان را شامل میشود
لذا باید با توجه به قراین ببینیم کدام مرتبه از نفس مد نظر است
والله الموفق

حامد;414199 نوشت:
این یک جدل لفظی است
نفس عنوان کلی است که تمام مراتب وجود انسان را شامل میشود
لذا باید با توجه به قراین ببینیم کدام مرتبه از نفس مد نظر است

در دروس آيتالله حسن زاده املي امده كه آنچه كه در بهشت توسط بهشتيان انشاء ميشود مربوط به محسوسات و وهميات است نه معقولات
بلكه معقولات خود تجلي ميكنند در اهل الله
از اين سخن اين نتيجه را مي توان گرفت كه نعمت هاي جسماني فقط در مرتبه خيال و وهم قابل وصولند

[="Tahoma"]

معلق;414313 نوشت:
در دروس آيتالله حسن زاده املي امده كه آنچه كه در بهشت توسط بهشتيان انشاء ميشود مربوط به محسوسات و وهميات است نه معقولات
بلكه معقولات خود تجلي ميكنند در اهل الله
از اين سخن اين نتيجه را مي توان گرفت كه نعمت هاي جسماني فقط در مرتبه خيال و وهم قابل وصولند

سلام
اختلاف بیان در لفظ است
انشاء نفس در مرتبه خیال و وهم نیز تجلی نفس است در این مقام
تجلی سرّ در مقام عقل هم از همین قبیل است
والله الموفق

حامد;405779 نوشت:
ظاهر ایات در خصوص مباحثی که کردیم روشن است
بحث من و شما در کیفیت است نه در اصل مطلب
یعنی کسی با بهشت و نعماتش مشکل ندارد
بلکه در بحث از کیفیت ممکن است انظار مختلفی باشد
اما خودتان که می دانید بحث از کیفیت اصل موضوع را نفی نمی کند

سلام
اگر نعمت هاي بهشتي منطبق بر خواسته هاي دنيايي(كه هر انسان آن را مي جويد) و همانطور كه در ظواهر كلام قرآن آمده نباشد
امر تشويق كه تعاليم و تربيت حضرت حق بر آن استوار است مخدوش ميشود
هر تاويلي كه بهست را از دسترس قواي ادراكي موجود در دنيا خارج كند خدشه وارد كردن به امر فوق است

واين خدشه را جز از فلاسفه و برخي از صوفيان بر پيكر دين كسي وارد نكرده است
اين كه ملاصدرا ميگويد اكثر علما دين جويندگان دنيايند در آخرت اين اتهام در در درجه اول به خود قرآن و روايات وارد است
قرآن و روايات چنين سنگ بنايي را گذاشته اند
اگر حقيقت معاد و سعادت اخروي آن است كه فلاسفه و صوفيان ميگويند..
من از شما سوال ميكنم كه چرا پيامبران بايد آنگونه از معاد بگويند كه در معرض اين همه اتهام قرار بگيرند؟

تشريح معاد روحاني كه خيلي راحت تر و بي نقض تر از آنچه كه در قرآن آمده مي توانست باشد!!
گفتن اينكه شما يك مدت بعد از مرگ بدن برزخي(همچون در خواب هايتان) داريد و بعد به موجوداتي چون ملائكه تبديل ميشويد
و اينكه در بهشت اكل و شرب و نكاح نيست اينقدر سخت بود!!!

اين تفكرات (معاد روحاني)در دين اسلام جز از كتب مسيحي توسط فلاسفه از كجا آمده؟
و باز تكرار ميكنم حامد عزيز! تفسير آيات بهشت و جهنم جز به غير از ظاهر كلام و آنچه كه عموم برداشت ميكنند، دست اندازي در تعاليم خداست

[="Tahoma"]

معلق;418216 نوشت:
اين تفكرات (معاد روحاني)در دين اسلام جز از كتب مسيحي توسط فلاسفه از كجا آمده؟
و باز تكرار ميكنم حامد عزيز! تفسير آيات بهشت و جهنم جز به غير از ظاهر كلام و آنچه كه عموم برداشت ميكنند، دست اندازي در تعاليم خداست

سلام
لهم ما یشاوون
هرکس میخواهد اکل و شرب جسمانی ( نه مادی ) داشته باشد همان را خواهد داشت
هرکس بخواهد اکل و شرب عقلی داشته باشد بازهم همان را
و هرکس اکل و شرب قلبی میخواهد همان را
چرا باید پاداشهای خدا منحصر در آنچه باشد که عوام می فهمند؟
خوب اگر عوام بیش از اکل و شرب جسمی نمی فهمد و نمی خواهد مطمئن باش بالاترش نصیبشان نخواهد بود
پیامبر اعظم ص فرمود : ابیت عند ربی هو یطعمنی و یسقینی به نظرت اگر عوام از این اطعام و سقایت چیزی جز نان جوین و آب مادی نفهمند بر خدا واجب است به پیامبر اعظمش آنها را بدهد؟
والله الموفق

حامد;418247 نوشت:
چرا باید پاداشهای خدا منحصر در آنچه باشد که عوام می فهمند

سلام
اما سوال بنده جدي تر و مهمتر از سوال شما بوده و هست
[=arial black]چرا پاداشهاي خداوند(كه مخاطبش همه انسانهاست) بايد منحصر در آنچه كه يك عده بسيار قليل از انسانها ميفهمند باشد؟
[=arial black]
علماي متكلم سرا[=comic sans ms]غ «في مقعد صدق مليك مقتدر» نرفتند و آن را تفسير جسماني نكردند تا صداي شما در آيد
اما فلاسفه و عرفا چه طور؟ آنها كه رضوان الله داشتند چه كار داشتند به تاويل حور و قصور؟
[=arial]
[=arial]

[="Tahoma"]

معلق;418378 نوشت:
اما سوال بنده جدي تر و مهمتر از سوال شما بوده و هست
چرا پاداشهاي خداوند(كه مخاطبش همه انسانهاست) بايد منحصر در آنچه كه يك عده بسيار قليل از انسانها ميفهمند باشد؟

علماي متكلم سراغ «في مقعد صدق مليك مقتدر» نرفتند و آن را تفسير جسماني نكردند تا صداي شما در آيد
اما فلاسفه و عرفا چه طور؟ آنها كه رضوان الله داشتند چه كار داشتند به تاويل حور و قصور؟


سلام
متاسفانه شما به جوابها دقت نمی کنید
عرض کردم که قرآن می فرماید : لهم مایشاوون
لذا هرکس در رتبه وجودی خود آنرا می طلبد که می خواهد
عوام حور و قصور جسمانی ( و نه مادی) می طلبند نصیبشان همان است
خواص عقلیش را می خواهند و بالاتر ایشان بالاترش را
والله الموفق

حامد;419633 نوشت:

سلام
...
خواص عقلیش را می خواهند و بالاتر ایشان بالاترش را
والله الموفق

سلام
صرف طلب لقاء الله از خدا به دعا در دنیا زمینه برای رسیدن به لقاء الله و بهشت ذات هست یا این مسئله نیاز به استعداد و سلوک و استاد دارد؟

چون عارف رومی میفرماید: داد حق را قابلیت شرط نیست.

[="Tahoma"]

Seyyed*;419702 نوشت:
سلام
صرف طلب لقاء الله از خدا به دعا در دنیا زمینه برای رسیدن به لقاء الله و بهشت ذات هست یا این مسئله نیاز به استعداد و سلوک و استاد دارد؟

سلام
لقاء الله مراتب دارد که مستلزم فعلیت معرفت و وجود زمینه های وجودی است لذا قاعده "لهم مایشاوون" اینجا هم جاری است به عبارت دیگر لقاء الله به حسب افراد و مقامات متفاوت است و هرکس آنرا که بدان معرفت دارد طلب می کند
والله الموفق

حامد;419711 نوشت:

سلام
لقاء الله مراتب دارد که مستلزم فعلیت معرفت و وجود زمینه های وجودی است لذا قاعده "لهم مایشاوون" اینجا هم جاری است به عبارت دیگر لقاء الله به حسب افراد و مقامات متفاوت است و هرکس آنرا که بدان معرفت دارد طلب می کند
والله الموفق

سلام
عرفا غایت لقاء الله رو فنای در احدیت ذکر کردن حالا مراتبی که شما ازش صحبت میکنید همون سعه وجودی افراد در گرفتن فیض هست درسته؟ مثل اینکه همه سر یه سفره هستن و همه از غذاهای مشخص و یکسانی میخورن ولی هر کس به اندازه میل و ظرفیت شکم؛ یعنی به قول آسید محسن طهرانی همان غذایی که انسان کامل و حقیقت محمدیه داره عارف واصل به بقای بعد از فنا هم داره ولی به قدر سعه وجودی خودش پس در نتیجه میشه گفت اختلاف مراتب به اختلاف سعه وجودی و کمیت دریافت فیض هست نه کیفیت اون؟

[="Tahoma"]

Seyyed*;419725 نوشت:
عرفا غایت لقاء الله رو فنای در احدیت ذکر کردن حالا مراتبی که شما ازش صحبت میکنید همون سعه وجودی افراد در گرفتن فیض هست درسته؟ مثل اینکه همه سر یه سفره هستن و همه از غذاهای مشخص و یکسانی میخورن ولی هر کس به اندازه میل و ظرفیت شکم؛ یعنی به قول آسید محسن طهرانی همان غذایی که انسان کامل و حقیقت محمدیه داره عارف واصل به بقای بعد از فنا هم داره ولی به قدر سعه وجودی خودش پس در نتیجه میشه گفت اختلاف مراتب به اختلاف سعه وجودی و کمیت دریافت فیض هست نه کیفیت اون؟

سلام
برای کم و کیف در اینجا معنای محصلی نمی شناسم
اختلاف مرتبه در مراتب معرفت و وجود مبنای اختلاف در مرزوقیت به رزق لقاء الله است و هرکس چیزی را طلب می کند که در دایره معرفت و سعه وجودی اوست
والله العالم

حامد;419742 نوشت:

سلام
برای کم و کیف در اینجا معنای محصلی نمی شناسم
اختلاف مرتبه در مراتب معرفت و وجود مبنای اختلاف در مرزوقیت به رزق لقاء الله است و هرکس چیزی را طلب می کند که در دایره معرفت و سعه وجودی اوست
والله العالم

خوب الان در دایره معرفت ما البته به علم حصولی طلب فنای در احدیت هست خوب همین طلب نمیتواند زمینه برای وصال به این مرتبه باشه به هر حال «داد حق را قابلیت شرط نیست» مولوی میگه.

معنای محصلی کیف در این اینجا مستلزم شناخت مرتبه احدیت هست چون فنای در احدیت نهایت کماله و بالاتر از اون برای معصوم و سایر بشر راهی نیست. خوب حکما و عرفا احدیت رو اینطور تعریف کردن که اسماء در این مقام هم مصداقا و هم مفهوما عین هم هستن یعنی فانی در احدیت مظهر جامع اسماء الهی همان الله میشود این از کیفیت این مرتبه فقط میماند کمیت که بسته به سعه وجودی افراد متفاوته درسته؟

[="Tahoma"]

Seyyed*;419747 نوشت:
خوب الان در دایره معرفت ما البته به علم حصولی طلب فنای در احدیت هست خوب همین طلب نمیتواند زمینه برای وصال به این مرتبه باشه به هر حال «داد حق را قابلیت شرط نیست» مولوی میگه.

سلام
لهم ما یشاوون برای اهل بهشت است که بیانگر فعلیتهای حقیقی است دیگر اینکه طلب مقام به لفظ فایده ندارد بلکه معرفت به مقام باید مبنا باشد که فراتر از فهم لفظ و معناست و جنبه ذوقی دارد به عبارتی کسی فنای در ذات را در بهشت طلب می کند که در اینجا چیزی از آن چشیده باشد وگرنه در دایره معرفت و طلب او نخواهد لذا فرمود : و اوتوا به متشابها
شناخت لفظی مقامات برای وصول به آنها کافی نیست در عین حال تفاوت بین کمیت و کیفیت در این مبحث مبهم است
والله الموفق

حامد;419633 نوشت:
لذا هرکس در رتبه وجودی خود آنرا می طلبد که می خواهد
عوام حور و قصور جسمانی ( و نه مادی) می طلبند نصیبشان همان است
خواص عقلیش را می خواهند و بالاتر ایشان بالاترش را

سلام
اين مشروط به اين است كه نهايت سير الي الله عموم انسان را برزخ بدانيم
ليكن طبق مباني فلسفي ، قيامت يعني خروج از برزخ و ورود به عالم عقل كه مجرد از صورت است و اين يعني معاد روحاني
و اينكه مي فرماييد مرتبه نازله محفوظ است منوط به توقف در برزخ است نه خروج از آن
اما اگر قيامت وراي برزخ است دليلي نمي ماند كه نفس از مرتبه نازله خود انصراف ندهد

لذا بنده ميدانم و خود شما هم ميدانيد كه به حور و قصور جسماني(نه مادي) قائل نيستيد

[="Tahoma"]

معلق;419801 نوشت:
سلام
اين مشروط به اين است كه نهايت سير الي الله عموم انسان را برزخ بدانيم
ليكن طبق مباني فلسفي ، قيامت يعني خروج از برزخ و ورود به عالم عقل كه مجرد از صورت است و اين يعني معاد روحاني
و اينكه مي فرماييد مرتبه نازله محفوظ است منوط به توقف در برزخ است نه خروج از آن
اما اگر قيامت وراي برزخ است دليلي نمي ماند كه نفس از مرتبه نازله خود انصراف ندهد

سلام
تعالی به مراتب بالاتر مستلزم انصراف کلی از مراتب پایینتر نیست همچنانکه عارفان واصل در حیات دنیوی در عین ابتلاء به جسم نظر به وجه الله دارند
ضمن اینکه معاد مورد بحث ما از زمان مرگ آغاز میشود لذا بسیاری از اخبار معاد می تواند ناظر بر حیات برزخی بعد مرگ و قبل قیامت کبری باشد
به عبارتی ناظر بر بهشت و جهنم برزخی باشد که عموم باید آنرا طی نمایند تا به قیامت کبری برسند بعد از وصول به آن نیز می توانند تلبس به حیات برزخی را حفظ کنند
حال اگر بگوییم با وصول همگان به مقام برتر عقلی چرا باید افراد مایل به توجه به مقامات مادون باشند دو جواب قابل طرح است
یکی اینکه مقام مادون تجلی و ظهور مقام مافوق است و چه بسا نفس خواهان شهود این تجلی دراین مقام باشد بخصوص که نفس دارای مقام جمعی است و می تواند به هردو مقام بلکه مقامات متعدده توجه نماید
و دیگر اینکه بالفرض که امکان توجه به مادون نباشد پس می بایست در دایره فعلیت وجودی خود در مقام عقل جویای پاداشها باشند لذا "لهم ما یشاوون " منحصر در طلب تجلیات عقلی امور میشود چه اینکه ساکن مقام عقل یا میلی به مقام مادون ندارد که انرا طلب کند یا اینکه بنابه فرض امکان توجه نیست
والله العالم

پرسش:
اگر عوالم هستی طبق قرآن شامل دنیا، برزخ و قیامت یا طبق برهان و شهود شامل عالم ماده، عالم مثال و عالم عقل است و در عالم مثال تجرد از ماده هست ولی صور اشیاء هستند، اما در عالم قیامت، هم تجرد از جرم ماده است و هم از صور اشیا، پس این نعمت های بهشتی که در قرآن توصیف شده، چگونه هستند؟
در معراج نیز پیامبر در جهنم قیامت حاضر شد و جهنمی ها را هر یک با احوالاتی که در کتب نقل معراج ذکر شده مشاهده کرد. در حالی که طبق آیات قرآن کریم قیامت با زوال عالم طبیعت مثل پودر شدن کوهها یا درهم پیچیدن ستارگان برپا میشود.


پاسخ:

قرآن کریم به روشنی از معادی جسمانی، و نعمت ها و عذاب های مادی در قیامت سخن گفته است، آنجا که می فرماید از همین زمین برانگیخته میشوید: «فِيهَا تحَْيَوْنَ وَ فِيهَا تَمُوتُونَ وَ مِنهَْا تخُْرَجُون‏»؛ در آن(زمین) زندگى مى‏كنيد، و در آن مى‏ميريد، و از آن بيرون مى‏آييد.(1)
و نیز می فرماید از قبورتان خارج میشوید: «خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ كَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ»؛ در حالى كه ديدگانشان [از شدت ترس‏] فرو افتاده، هم چون ملخ هاى پراكنده از گورها بيرون آيند.(2)

و آنجا که از رویش مجدد پوست اهل جهنم سخن می گوید: « إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِنا سَوْفَ نُصْليهِمْ ناراً كُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُوداً غَيْرَها لِيَذُوقُوا الْعَذاب‏»؛ يقيناً كسانى كه به آيات ما كافر شدند به زودى آنان را به آتشى [شكنجه‏آور و سوزان‏] درآوريم، هرگاه پوستشان بريان شود، پوست‏هاى ديگرى جايگزين آن مى‏كنيم تا عذاب را بچشند.(3)

و همچنین آنجا که به ماجرای ابراهیم(ع) و زنده شدن آن چهار پرنده(4)یا ماجرای زنده شدن عزیر، یا رامیای نبی(5) نیز گویای معاد جسمانی است؛ و آیات فراوان دیگری که بهشت و جهنم را توصیف کرده و حجم عظیمی از قرآن کریم را به خود اختصاص داده است.

در این که جمع این مسئله با عوالم سه گانه، از مسائل پیچیده ای است که همواره حکما و اندیشمندان اسلامی با آن روبرو بوده اند حرفی نیست، برخی چون ابن سینا ضمن پذیرش معاد روحانی از طریق عقل، راهی برای توجیه عقلانی معاد جسمانی و مادی نیافته اند، و تنها راه اثبات آن را آیات و روایات دانسته، و بدین سان آن را پذیرفته اند(6)
به هر حال قرآن کریم به وضوح و روشنی از معاد جسمانی سخن گفته است که نمی توان آن را به خاطر تقسیم بندی عوالم سه گانه کنار گذاشت، ولو آنکه حتی وجه جمعی برای آن نیابیم باید آن را از مسائلی بدانیم که عقل انسان بدان دسترسی ندارد.

اما در مورد معراج باید توجه کرد که آثار رفتارها و اعمال بر روح انسان در همین دنیاست، و آخرت محل ظهور این رفتارهاست، همانطور که قرآن کریم در مورد کسانی که مال یتیم میخورند می فرماید همین الان دارند آتش می خورند، نه اینکه ما بعدا به آنها آتش می خورانیم: «إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ نارا»؛ بى‏ترديد كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى‏خورند، فقط در شكم خود آتش مى‏خورند.(7)

بنابراین پاداش ها و عذاب های اخروی اکنون هم وجود دارد منتهی کسی می تواند آنها را ببیند که ملکوت عالم را مشاهده کند، و پیامبر(صلی الله علیه و آله) نیز در معراج به ملکوت عالم سیر نمود، و این حقایق را مشاهده کرد، یعنی حقیقت و باطن رفتارها. بنابراین حقیقت رفتارها امروز نیز جاریست، اگرچه بر ما پوشیده است، اما با برپایی قیامت این حقیقت برای همگان آشکار خواهد شد.

پی نوشت ها:
1. اعراف:25/7.
2. قمر:7/54.
3. نساء:56/4.
4. بقره:260/2.
5. بقره:259/2.
6. ابن سینا، الشفاء(الهیات)، مكتبة آية الله المرعشى‏، قم، 1404ق، ص423.
7. نساء:10/4.

موضوع قفل شده است