جمع بندی کیفیت تجرد بهشت قیامتی و نحوهٔ ظهور قیامت

تب‌های اولیه

117 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

معلق;403112 نوشت:
رها کردن لا جسمیت به مرحله مثالی رسیدن است و وقتی موجودی به آن مرتبه رسید حرکت در امتدادیه جوهریه اش توقف پیدا میکند،
چون اگر فرض شود که آنجا هم این حرکت ادامه دارد، یعنی اگر ممکن باشد که جسم حرکت را ادامه بدهد و از مرتبه مثالی بگذرد و موجودی مجرد و بدون جسم شود
،دیگر معاد جسمانی نخواهد بود بلکه معاد روحانی واقع خواهد شد. چنانچه بعضی از انجیل نقل کرده اند که:
«بعد از چند هزار سال همه تبدیل به ملائکه میشوند»
ولی اینطور نیست ،زیرا عالم مثال حرکت ندارد

سلام
بنابر آیات و روایات و باور برخی فلاسفه در عالم برزخ یا همان مثال هم تکامل هست و نیازی نیست که برای رد معاد روحانی حرکت در مثال نفی شود

معلق;403112 نوشت:
اما آنچه که شما میگویید مستلزم این است که ملائکه هم به نوعی از لذت حور و قصور برخوردار باشند و در لذات عقلی جمیع لذات باشد

همانطور که در عالم ماده که فرع عالم مجردات است تمایز وجود دارد و این تمایز باعث ویژگیهای متفاوتی است در عالم مجردات هم تمایز وجود دارد اما به نحو متناسب با آن عالم پس ویژگیهای متفاوتی را هم باعث میشودلذا نباید تصور کنیم که چون فرشتگان هم مجردند پس لذتهای انها هم همسان با انسان است بلکه هرکدام به نحو خاص خود لذت می برند
والله الموفق

حامد;403282 نوشت:
بنابر آیات و روایات و باور برخی فلاسفه در عالم برزخ یا همان مثال هم تکامل هست و نیازی نیست که برای رد معاد روحانی حرکت در مثال نفی شود

سلام
يعني تكامل از نوع حركت جوهري وجود دارد؟
حامد;403282 نوشت:
همانطور که در عالم ماده که فرع عالم مجردات است تمایز وجود دارد و این تمایز باعث ویژگیهای متفاوتی است در عالم مجردات هم تمایز وجود دارد اما به نحو متناسب با آن عالم پس ویژگیهای متفاوتی را هم باعث میشودلذا نباید تصور کنیم که چون فرشتگان هم مجردند پس لذتهای انها هم همسان با انسان است بلکه هرکدام به نحو خاص خود لذت می برند

1- تمايز و كثرت چگونه در عالم وحدت وجود دارد؟مربوط به اسماء است؟
2-سخن ملا صدرا اين است كه عموم مردم نمي توانند از خيال فراتر روند و مجرد تام مخصوص كساني است كه در همين دنيا به مقام فنا رسيده اند. مبناي سخن شما چيست؟

معلق;403349 نوشت:
سلام
يعني تكامل از نوع حركت جوهري وجود دارد؟

سلام
ظاهرا حرکت جوهری خاص عالم جسم و ماده است لذا باید نوع دیگری از تکامل در انجا حاکم باشد که تعبیر تجدد امثال را بکار می برند


معلق;403349 نوشت:
تمايز و كثرت چگونه در عالم وحدت وجود دارد؟مربوط به اسماء است؟

بغیر از ذات باریتعای که بحت و بسیط صرف است سایر حقایق وجود پذیرای تکثرند اگر بخواهیم انرا به نحو محسوس بیان کنیم مثل وجود امواج و انوار مختلف در فضا بدون تزاحم نسبت به یکدیگر است در حقیقت عالم ماده نهایت درجه تکثر است و نه تنها امر متکثر

معلق;403349 نوشت:
سخن ملا صدرا اين است كه عموم مردم نمي توانند از خيال فراتر روند و مجرد تام مخصوص كساني است كه در همين دنيا به مقام فنا رسيده اند. مبناي سخن شما چيست؟

آنچه که در رسیدن به مقامات لازم است امکان تکامل است و به نظر می رسد که این تکامل توقف پذیر نیست چه اینکه اخبار قیامت هم دلالت دارد بر نجات بسیاری از جهنم و بلکه اخباری بر تکامل اهل بهشت دلالت دارد که می تواند همان تکامل برزخی باشد لذا با وجود امکان تکامل دلیلی بر این انحصار نیست
والله الموفق

حامد;403358 نوشت:
نچه که در رسیدن به مقامات لازم است امکان تکامل است و به نظر می رسد که این تکامل توقف پذیر نیست چه اینکه اخبار قیامت هم دلالت دارد بر نجات بسیاری از جهنم و بلکه اخباری بر تکامل اهل بهشت دلالت دارد که می تواند همان تکامل برزخی باشد لذا با وجود امکان تکامل دلیلی بر این انحصار نیست

بله اما ميگويند تكامل بعد از مرگ از نوع تكامل در دنيا نيست لذا اختلاف درجات هميشه محفوظ است،چنانكه در دنيا هم همه در يك سطح نمي توانند باشند.
به نظر مياد اينكه همه بايد به مقام فنا و مقربين برسند معقول به نظر نمي آيد (قرآن هم اين را نپذيرفته)، چراكه لازم مي آيد بعضي ها خيلي خيلي زجر بكشند چون در دنيا استعدادش را نداشته اند

و اما در مورد بهشت قيامت آيا منظورتون اينه كه لذات حسي صورت عقلي دارند و اين جداي از لذات عقلي است؟

معلق;403393 نوشت:
بله اما ميگويند تكامل بعد از مرگ از نوع تكامل در دنيا نيست لذا اختلاف درجات هميشه محفوظ است،چنانكه در دنيا هم همه در يك سطح نمي توانند باشند.
به نظر مياد اينكه همه بايد به مقام فنا و مقربين برسند معقول به نظر نمي آيد (قرآن هم اين را نپذيرفته)، چراكه لازم مي آيد بعضي ها خيلي خيلي زجر بكشند چون در دنيا استعدادش را نداشته اند

سلام
اگر مبنای عدم وصول در نزد جناب صدرا عدم تکامل در برزخ و فوق آنست که اینرا نقل تایید نمی کند
لذا اگر تکامل عام باشدنشان از امکان وصول است

معلق;403393 نوشت:
و اما در مورد بهشت قيامت آيا منظورتون اينه كه لذات حسي صورت عقلي دارند و اين جداي از لذات عقلي است؟

فعلیت بعد عقلانی در انسان به معنای عدم تعین به تعینات مثالی نیست همچنانکه کاملین در دنیا عقل بالفعل اند اما با جسم هستند
الا اینکه فعلیت عقل موجب میشود تمام شوون فرد عقلانی شود چه اینکه ادراک شخص تابع اقوای آنهاست و چون عقل اقوی است حس هم عقلانی میشود و این اوج کمال است که ظاهر و باطن در آن جمع میشود
والله الموفق

حامد;403411 نوشت:
اگر مبنای عدم وصول در نزد جناب صدرا عدم تکامل در برزخ و فوق آنست که اینرا نقل تایید نمی کند

پس قران چه ميگويد؟ اصحاب شمال و اصحاب يمين و مقربون

معلق;403415 نوشت:
پس قران چه ميگويد؟ اصحاب شمال و اصحاب يمين و مقربون

سلام
از آیات مربوطه چنین دانسته میشود که این تقسیم بندی تقسیم بندی انسانها در آغاز حشر یا بگو آغاز ورود به عالم تجرد است لذا نمی توان آنرا سخن نهایی در مراتب محسوب کرد
والله الموفق

حامد;403418 نوشت:
از آیات مربوطه چنین دانسته میشود که این تقسیم بندی تقسیم بندی انسانها در آغاز حشر یا بگو آغاز ورود به عالم تجرد است لذا نمی توان آنرا سخن نهایی در مراتب محسوب کرد

سلام با حساب حرف شما يك نفر هم نبايد در جهنم جاويد بماند
و شمر روزي هم پياله با امام حسين ميشود

معلق;403433 نوشت:
سلام با حساب حرف شما يك نفر هم نبايد در جهنم جاويد بماند
و شمر روزي هم پياله با امام حسين ميشود

سلام
نه
او از جهنم به ملاقات میرود
از جلال می چشد
والله العالم

حامد;403447 نوشت:
نه
او از جهنم به ملاقات میرود
از جلال می چشد

سلام، همين يعني تفاوت.
برگردم به موضوع اصلي
نگاه كنيد ما يك صنف لذات جسمي و حسي داريم و يك صنف هم لذات عقلي(مانند كشف حقايق و معارف) آنچه كه از معاد روحاني توسط ابن سينا و غيره سخن به ميان آمده سعادت و شقاوت روحاني است، صحبت از لذاتي است كه عقلي است و ارتباطي با جسم ندارد و اين يعني اينكه براي وصول لذات جسمي وجود جسم(مادي يا مثالي)ضرورت دارد
اما شما ظاهرا بدون جسم هم وصول اين لذات را ممكن مي دانيد، درسته؟ قبول دارم كه اين لذات كليتش در عقل است اما همانطور كه در دنيا هم تجربه داريم نتيجتا بايد يك بدني باشد تا وصول شود
توضيح بديد

معلق;403850 نوشت:
اما شما ظاهرا بدون جسم هم وصول اين لذات را ممكن مي دانيد، درسته؟ قبول دارم كه اين لذات كليتش در عقل است اما همانطور كه در دنيا هم تجربه داريم نتيجتا بايد يك بدني باشد تا وصول شود

سلام
هیچ نفسی و عقلی بدون بدن نیست اما بدن الزاما مادی نیست
کسی که عقلش کمال یافت از مرتبه جسم همان را می چشد که در توجه محض به عقل می چشد حال با کمی تفاوت علتش هم حاکمیت قوه قویتر بالفعل شده است
یعنی هرقوه ای در انسانها شدت و قوت بیشتر داشته باشد خصوصیات ادراک به رنگ آن در می آید
یعنی اگر اهل خیال ویژگیهای خیالی یک سیب را می چشند اهل عقل ویژگیهای عقلی اش را می چشند
والله الموفق

حامد;405053 نوشت:
هیچ نفسی و عقلی بدون بدن نیست اما بدن الزاما مادی نیست
کسی که عقلش کمال یافت از مرتبه جسم همان را می چشد که در توجه محض به عقل می چشد حال با کمی تفاوت علتش هم حاکمیت قوه قویتر بالفعل شده است
یعنی هرقوه ای در انسانها شدت و قوت بیشتر داشته باشد خصوصیات ادراک به رنگ آن در می آید
یعنی اگر اهل خیال ویژگیهای خیالی یک سیب را می چشند اهل عقل ویژگیهای عقلی اش را می چشند

سلام-ممنون:Gol:
بگزار طور ديگه برسي كنيم
آيا قواي شهويه و متخيله غير ازقوه عقليه است يا خير؟ سرانجام اين دو قوه در نگاه شما چيست و چه نسبتي با بهشت قرآني دارد؟

حامد;339453 نوشت:
سلام
منظور از ارض ، ارض وجود جسمانی است لذا در روایت فرمود هرکس مُرد فقد قامت قیامته ، قیامتش برپا میشود
والله العالم الموفق

سلام

اولین باره این تعبیرو می شنوم که منظور از ارض ارض وجود جسمانی باشه
یک سوال برام پیش اومد
ایا در قران از ارض به معنای ارض وجود انسانی جایی چیزی گفته ؟
و ایا در هرجای دیگه ای این تعبیر امده یا نظر شخصی خودتان می باشد ؟
هرچند که نظر شخصی خودتان هم معتبر و منبع است

با تشکر

بی نظیر;405136 نوشت:
اولین باره این تعبیرو می شنوم که منظور از ارض ارض وجود جسمانی باشه
یک سوال برام پیش اومد

سلام
در صورت تمايل نظر خود را در مورد مباحثي كه بين من و جناب حامد شكل گرفته بفرماييد

معلق;405138 نوشت:
سلام
در صورت تمايل نظر خود را در مورد مباحثي كه بين من و جناب حامد شكل گرفته بفرماييد

سلام

بحث بسیار خوب و شیرینی و مورد علاقه من است که متاسفانه دیر واردش شدم

البته بنده در مقابل نظرات بزرگانی مثل شما و جناب حامد حرفی برای گفتن نخواهم داشت
ولی حتما انشاالله اگر فرصت بشه همشو بخونم چون بحث خیلی جلو رفته
و مطلبی قابل به عرضی به ذهنم برسه حتما با کمال میل مطرح خواهم کرد

با تشکر

معلق;405108 نوشت:
آيا قواي شهويه و متخيله غير ازقوه عقليه است يا خير؟ سرانجام اين دو قوه در نگاه شما چيست و چه نسبتي با بهشت قرآني دارد؟

سلام
این قوا دارای اصلی واحدند که در شان مادی وجود انسان به انحاء مختلف و با کارکردهای مختلف ظهور یافته است
برخی قوی در بهشت موضوع ندارند مثل قوه غضب چون اسباب و موضوعش منتفی شده است
اما قوه شهویه بعنوان میل به مطلوب وجود دارد
در بهشت آخرتی قرآنی ظاهر و باطن لذتها موجودند لذا فرد بهشتی در عین ذوق بعد ظاهری لذت مثل خوردن دارای لذت باطنی و عقلی آن نیز هست
والله الموفق

بی نظیر;405136 نوشت:
اولین باره این تعبیرو می شنوم که منظور از ارض ارض وجود جسمانی باشه
یک سوال برام پیش اومد
ایا در قران از ارض به معنای ارض وجود انسانی جایی چیزی گفته ؟
و ایا در هرجای دیگه ای این تعبیر امده یا نظر شخصی خودتان می باشد ؟
هرچند که نظر شخصی خودتان هم معتبر و منبع است

سلام
اینگونه تعبیرات در تفسیر انفسی قرآن کریم مطرح است
در تفسیر انفسی همه آنچه بطور آفاقی (در عالم بیرون از خود ) مطرح است دارای مصداق و موضوع خاص خویش در عالم درون است
یعنی زمین و آسمان در حوزه وجودی خود انسان مصادیق خاص خود را دارند
در قرآن کریم می فرماید: یوم تبدل الارض غیر الارض که کاملا بر تبدیل بدن جسمی به بدن مثالی هنگام مرگ منطبق می گردد
والله الموفق

حامد;405148 نوشت:
این قوا دارای اصلی واحدند

1- اين اصل واحد چيست؟
2-منظور از بدن و صور عقلي چيست؟مگر عقل مجرد از صور نيست
3-آيا بين قوه ،لذايذ و آلام عقلي و مرتبه عقلي در بحث ما خلط صورت نگرفته؟

معلق;405211 نوشت:
اين اصل واحد چيست؟
2-منظور از بدن و صور عقلي چيست؟مگر عقل مجرد از صور نيست
3-آيا بين قوه ،لذايذ و آلام عقلي و مرتبه عقلي در بحث ما خلط صورت نگرفته؟

سلام
1- این اصل واحد نور حقیقت نفس انسان است که در مرائی شوون تابیده و کار و خصوصیت هریک را به حسب ساختارش راه انداخته است
2- بدن در مرتبه مثال و جسم است و اما صور عقلی مجرد از شکل و هیئت اند
3- چطور ؟
والله الموفق

سلام.
برادرم، جناب حامد

حامد;405152 نوشت:
سلام
اینگونه تعبیرات در تفسیر انفسی قرآن کریم مطرح است
در تفسیر انفسی همه آنچه بطور آفاقی (در عالم بیرون از خود ) مطرح است دارای مصداق و موضوع خاص خویش در عالم درون است
یعنی زمین و آسمان در حوزه وجودی خود انسان مصادیق خاص خود را دارند
در قرآن کریم می فرماید: یوم تبدل الارض غیر الارض که کاملا بر تبدیل بدن جسمی به بدن مثالی هنگام مرگ منطبق می گردد
والله الموفق

در کنار تعبیر الارض به وجود جسمانی، تعبیرتان از السموات چیست؟
با تشکر.

استوار;405313 نوشت:
در کنار تعبیر الارض به وجود جسمانی، تعبیرتان از السموات چیست؟

سلام
بعد مجرد انسان ( روح) سماء و مراتب آن سماوات است
والله الموفق

سلام و عرض ادب

حامد;405315 نوشت:
بعد مجرد انسان ( روح) سماء و مراتب آن سماوات است

به نظر می‌آید برای مراتب روح، تبدیل مفهوم نداشته باشد. بلکه ارتقاء از یک مرتبه به مرتبه بالاتر است.
لطفا توضیح دهید این مراتب هفتگانه (مطابق با آسمانهای هفتگانه) چگونه در آنروز همه با هم تبدیل میشوند و به چه چیزی تبدیل میشوند؟

حامد;405222 نوشت:
3- چطور ؟

اگر منظورتون از ويژه گي هاي عقلي لذات عقلي و معنوي است اين مغاير با ظواهر كلام قرآن و آنچه كه خدا درصدد ترغيب به آن است ميباشد
كمااينكه در دنيا هم لذات عقلي يك چيزند و لذائذ جسمي چيز ديگر و بعضا در مقابل همديگر هم هستند
در روايت هم داريم كه بعضي ها به حور اعتنايي نميكنند كه اين نشان از تباين است بين لذائذ

معلق;405333 نوشت:
اگر منظورتون از ويژه گي هاي عقلي لذات عقلي و معنوي است اين مغاير با ظواهر كلام قرآن و آنچه كه خدا درصدد ترغيب به آن است ميباشد
كمااينكه در دنيا هم لذات عقلي يك چيزند و لذائذ جسمي چيز ديگر و بعضا در مقابل همديگر هم هستند
در روايت هم داريم كه بعضي ها به حور اعتنايي نميكنند كه اين نشان از تباين است بين لذائذ

سلام
عقل دارای مراتب است که هر مرتبه احکامش مغایر با مراتب دیگر است،عقل در مرتبه قیامت خصوصیاتش با عقل دنیوی مغایر است،نتیجتا ویژگی اثرش نیز فرق می کند،مثلا در مرتبه ذات حق نیز عقل هس منتها مث عقول پایین نیس ینی خصوصیات عقول پایین در انجا معدوم است....

جسمانیت نیز در مرتبه قیامت با ان جسم مادی فرق می کند وگرنه دو دنیا که در قران ذکر شده بی معنی می شد یعنی دوباره همون دنیای مادی در مرتبه قیامت بود...

نتیجتا نمی توان احکام هر مرتبه را به مرتبه دیگر سرایت داد ..

erfan_alavi;405337 نوشت:
جسمانیت نیز در مرتبه قیامت با ان جسم مادی فرق می کند وگرنه دو دنیا که در قران ذکر شده بی معنی می شد یعنی دوباره همون دنیای مادی در مرتبه قیامت بود.

باسلام و تشکر
کاری با کیفیت و احکام جسم در آخرت ندارم
سوال اینه که آیا بهشت و نعمت های آن ماهیتا همان است که در ظاهر کلام قرآن است؟

استوار;405331 نوشت:
به نظر می‌آید برای مراتب روح، تبدیل مفهوم نداشته باشد. بلکه ارتقاء از یک مرتبه به مرتبه بالاتر است.
لطفا توضیح دهید این مراتب هفتگانه (مطابق با آسمانهای هفتگانه) چگونه در آنروز همه با هم تبدیل میشوند و به چه چیزی تبدیل میشوند؟

سلام
تبدیل در ادراک است هرچند به حسب معنای بدل اینکه یک مرتبه روح را بدل دیگری بدانیم خالی از اشکال است
و اما تبدل آسمانها می تواند به معنای مشاهده محض حقایق درونی بدون حجاب غفلت ناشی از توجه به امور جسمانی باشد چه اینکه تا قبل از مرگ آسمان جان انسان غباری از غفلت و عدم توجه دارد که باعث عدم روشنایی و وضوح انهاست اما پس از مرگ و به دلیل تجرد این پرده ها کنار می رود و مراتب جان با جلوه های رو و خاص خود بر فرد آشکار می گردد هرچند تا پیش از این به آسمان وجود خود چنین آشنایی و توجهی نداشت
والله الموفق

معلق;405333 نوشت:
اگر منظورتون از ويژه گي هاي عقلي لذات عقلي و معنوي است اين مغاير با ظواهر كلام قرآن و آنچه كه خدا درصدد ترغيب به آن است ميباشد
كمااينكه در دنيا هم لذات عقلي يك چيزند و لذائذ جسمي چيز ديگر و بعضا در مقابل همديگر هم هستند
در روايت هم داريم كه بعضي ها به حور اعتنايي نميكنند كه اين نشان از تباين است بين لذائذ

سلام
ببین برادر
سیب جسمانی سیب است
سیب مثالی سیب است
سیب عقلی هم سیب است
اگر کسی سیب طلب است به او سیب می دهند چه مثالی اش و چه عقلی اش و چه جمع اندو چه با توجه به بعد دیگر چه بدون توجه
من نمی دانم شما در صدد چه هستید آیا در صدد نفی تجرد معادید ؟
خوب بنده می گویم همه این مراتب سیب است شما چطور ثابت می فرمایید که خداوند به سیب جسمانی بشارت داده و نه سیب عقلانی ؟
مگر سیب عقلانی چه کم از سیب جسمانی دارد او که مرتبه عالیه است
والله الموفق

سلام.
برادرم، جناب حامد.

حامد;405553 نوشت:
سلام
تبدیل در ادراک است هرچند به حسب معنای بدل اینکه یک مرتبه روح را بدل دیگری بدانیم خالی از اشکال است
و اما تبدل آسمانها می تواند به معنای مشاهده محض حقایق درونی بدون حجاب غفلت ناشی از توجه به امور جسمانی باشد چه اینکه تا قبل از مرگ آسمان جان انسان غباری از غفلت و عدم توجه دارد که باعث عدم روشنایی و وضوح انهاست اما پس از مرگ و به دلیل تجرد این پرده ها کنار می رود و مراتب جان با جلوه های رو و خاص خود بر فرد آشکار می گردد هرچند تا پیش از این به آسمان وجود خود چنین آشنایی و توجهی نداشت
والله الموفق

اما در آیه مورد بحث بیان شده که سماوات تبدیل میشوند به غیر چیزی که بوده‌اند. یعنی همه مراتب به مراتبی دیگر. و این با ارتقا از یک مرتبه به مرتبه بعدی و ادراک بیشتر همخوانی ندارد.
به عبارت دیگر اگر مرتبه بالاتر را بدل مرحله پائین تر بدانیم، در آن روز همه مراتب به چیز دیگری تبدیل نمیشوند.

استوار;405560 نوشت:
اما در آیه مورد بحث بیان شده که سماوات تبدیل میشوند به غیر چیزی که بوده‌اند. یعنی همه مراتب به مراتبی دیگر. و این با ارتقا از یک مرتبه به مرتبه بعدی و ادراک بیشتر همخوانی ندارد.
به عبارت دیگر اگر مرتبه بالاتر را بدل مرحله پائین تر بدانیم، در آن روز همه مراتب به چیز دیگری تبدیل نمیشوند.

سلام
در بیان مراحل خلقت انسان هم فرمود : ثم انشاناه خلقا آخر که اشاره به بعد معنوی و مجرد انسان است
چیز دیگر به معنای تفاوت زیاد است و این تعبیری است که در عرف هم مورد استفاده قرار می گیرد
والله الموفق

سلام.

حامد;405561 نوشت:
سلام
در بیان مراحل خلقت انسان هم فرمود : ثم انشاناه خلقا آخر که اشاره به بعد معنوی و مجرد انسان است
چیز دیگر به معنای تفاوت زیاد است و این تعبیری است که در عرف هم مورد استفاده قرار می گیرد
والله الموفق

متوجه این موضوع هستم برادر. اما منظور حقیر چیز دیگر بود. در آن یوم همه (کل) 7 آسمان به چیز دیگری تبدیل میشوند. نه ارتقا از یک آسمان به آسمان دیگر در زمان مرگ (بقول شما قیامت)

استوار;405564 نوشت:
متوجه این موضوع هستم برادر. اما منظور حقیر چیز دیگر بود. در آن یوم همه (کل) 7 آسمان به چیز دیگری تبدیل میشوند. نه ارتقا از یک آسمان به آسمان دیگر در زمان مرگ (بقول شما قیامت)

سلام
فعل این آیه مجهول است ( تبدل ) لذا احتمال ادراکی بودن این تبدیل بیش از پیش تقویت می شود . اگر فعل معلوم بود این تبدیل به خود ارض و سماء برمیگشت اما چون فعل مجهول است می تواند به معنای تبدیل شدن در ادراک فرد باشد . یعنی اینکه ادراک فرد از زمین چیز دیگر میشود یک زمین دیگری را درک میکند و همینطور اسمانها برای او به نحو دیگری جلوه گر میشوند . ارتقاء و تبدیل هم منافاتی با هم ندارند . یکی از مصادیق تبدیل ارتقاء است که در آیه خلقت مورد تاکید قرار گرفت
والله الموفق

حامد;405557 نوشت:
من نمی دانم شما در صدد چه هستید آیا در صدد نفی تجرد معادید ؟
خوب بنده می گویم همه این مراتب سیب است شما چطور ثابت می فرمایید که خداوند به سیب جسمانی بشارت داده و نه سیب عقلانی ؟
مگر سیب عقلانی چه کم از سیب جسمانی دارد او که مرتبه عالیه است

سلام
نخير من در مورد تجرد عقلي كه اشاره به لذات روحاني ومعنوي دارد شبهه ايي ندارم
بلكه معناي سيبب عقلي را نمي فهمم

واما مطلبي ديگر
آيا قوه شهويه ومتخيله مرتبه ايي از قوه عقليه اند؟

معلق;405626 نوشت:
سلام
نخير من در مورد تجرد عقلي كه اشاره به لذات روحاني ومعنوي دارد شبهه ايي ندارم
بلكه معناي سيبب عقلي را نمي فهمم

واما مطلبي ديگر
آيا قوه شهويه ومتخيله مرتبه ايي از قوه عقليه اند؟


سلام
سیب عقلی یعنی سیب مجرد از ماده و شکل و حجم و هیات نمونه ضعیف شده آنرا در مفهوم سیب ذهنی خود می توانید مورد توجه قرار دهید
قوه شهویه و غضبیه از قوای جسمانی اند
والله الموفق

حامد;405634 نوشت:
سیب عقلی یعنی سیب مجرد از ماده و شکل و حجم و هیات نمونه ضعیف شده آنرا در مفهوم سیب ذهنی خود می توانید مورد توجه قرار دهید

وقتي شكل ، مزه و بو را از سيب بگيريم ديگر از چه سيبي مي توان صحبت كرد

حامد;405634 نوشت:
قوه شهویه و غضبیه از قوای جسمانی اند

منظورم اينه كه طبق اصل مراتب وجود كه ميگوييم طبيعت مرتبه نازله مراتب بالا است
آيا مي توان گفت قوه شهويه و متخيله هم تنزل يافته قوه عقليه است؟

معلق;405638 نوشت:
وقتي شكل ، مزه و بو را از سيب بگيريم ديگر از چه سيبي مي توان صحبت كرد

سلام
بنده نگفتم مفهوم ذهنی سیب تمام ویژگیهای سیب عقلی را دارد بلکه انرا نمونه ضعیف شده نامیدم
اگر توجهتان به مفهوم سیب تام بشود بو و مزه انرا هم در مرتبه عقلی به آن نحو عقلیش ادراک خواهید کرد

معلق;405638 نوشت:
منظورم اينه كه طبق اصل مراتب وجود كه ميگوييم طبيعت مرتبه نازله مراتب بالا است
آيا مي توان گفت قوه شهويه و متخيله هم تنزل يافته قوه عقليه است؟

بله مراتب نازله مظاهر مراتب عالیه اند اما حقیقت شهوت و غضب در مرتبه عقل دیگر شهوت و غضب معروف خودمان نیست
والله الموفق

حامد;405691 نوشت:
بنده نگفتم مفهوم ذهنی سیب تمام ویژگیهای سیب عقلی را دارد بلکه انرا نمونه ضعیف شده نامیدم
اگر توجهتان به مفهوم سیب تام بشود بو و مزه انرا هم در مرتبه عقلی به آن نحو عقلیش ادراک خواهید کرد

سلام
ادراك سيب در ذهن حالا چه بصورت تام و غير تام مسبوق به تجربه عيني از سيب است
اين شبهه وجود دارد كه بدون تجربه حسي از يك شيئي مثل سيب چگونه در عالم اخروي ميتوان چنين تجربه ايي داشت
آيا ادراكات ما در آنجا صرفا بر اساس خاطرات و آنچه كه در حافظه داريم است؟

حامد;405691 نوشت:
بله مراتب نازله مظاهر مراتب عالیه اند اما حقیقت شهوت و غضب در مرتبه عقل دیگر شهوت و غضب معروف خودمان نیست

مسئله همين جاست
پس مشتهيات به اين معنا كه در دنيا تجربه داريم در بهشت وجود ندارد

معلق;405715 نوشت:
ادراك سيب در ذهن حالا چه بصورت تام و غير تام مسبوق به تجربه عيني از سيب است
اين شبهه وجود دارد كه بدون تجربه حسي از يك شيئي مثل سيب چگونه در عالم اخروي ميتوان چنين تجربه ايي داشت
آيا ادراكات ما در آنجا صرفا بر اساس خاطرات و آنچه كه در حافظه داريم است؟

سلام
جام جهان نمای نفس انسان با حقایق هستی در ارتباط است و هرگاه تجرد یافت می تواند از فوق و تحت ، غذای روحانی بخورد لذا برای تجربه یک حقیقت لازم نیست حتما مرتبه نازله آنرا اینجا ادراک کرده باشیم بلکه میتوان از بالا هم گرفت و چشید

معلق;405715 نوشت:
پس مشتهيات به اين معنا كه در دنيا تجربه داريم در بهشت وجود ندارد

نحوه و کیفیت آن متفاوت است وگرنه آخرت نبود آخرت از آخر به فتح خاء به معنای دیگر است یعنی عالمی دیگرگونه
والله الموفق

حامد;405724 نوشت:
نحوه و کیفیت آن متفاوت است وگرنه آخرت نبود آخرت از آخر به فتح خاء به معنای دیگر است یعنی عالمی دیگرگونه

در بي انگيزه بودن عموم به آخرت همين بس كه بدانند:
1-نعمت هاي وعده داده شده خارج از فهم و عوامل محركه موجود در دنياست
2-نوع وجوديت انسان بعد از مرگ نامعلوم است
3-قرآن قابل تاويل به برداشت و آراي مختلفي است ودر خود قرآن هيچ تمهيدي براي جلوگيري از اين امر وجود ندارد

معلق;405754 نوشت:
در بي انگيزه بودن عموم به آخرت همين بس كه بدانند:
1-نعمت هاي وعده داده شده خارج از فهم و عوامل محركه موجود در دنياست
2-نوع وجوديت انسان بعد از مرگ نامعلوم است
3-قرآن قابل تاويل به برداشت و آراي مختلفي است ودر خود قرآن هيچ تمهيدي براي جلوگيري از اين امر وجود ندارد

سلام
دیگران را با خود قیاس نفرمایید
برای اهل ظاهر ظاهر حجت است
برای اهل باطن باطن
و برخی هردو کمال را جمع می کنند
شما باید برای ذوق معانی و مراتب بالاتر به خدا و صاحبان ولایت چنگ بزنید
والله الموفق

حامد;405758 نوشت:
دیگران را با خود قیاس نفرمایید
برای اهل ظاهر ظاهر حجت است
برای اهل باطن باطن
و برخی هردو کمال را جمع می کنند
شما باید برای ذوق معانی و مراتب بالاتر به خدا و صاحبان ولایت چنگ بزنید

سلام
فكر نمي كنم در مرام اين گفتگوها درست باشد كه روي شخص همديگر هم قضاوت كنيم، برادر!
شما ديگه چرا؟

واما بحث اصلي
-نظر خود قرآن در برداشت از آيات چيست؟ مگر ما نمي گوييم قرآن كتاب هدايت است، پس حتما اشاره ايي بايد شده باشد

معلق;405766 نوشت:
واما بحث اصلي
-نظر خود قرآن در برداشت از آيات چيست؟ مگر ما نمي گوييم قرآن كتاب هدايت است، پس حتما اشاره ايي بايد شده باشد

سلام
ظاهر ایات در خصوص مباحثی که کردیم روشن است
بحث من و شما در کیفیت است نه در اصل مطلب
یعنی کسی با بهشت و نعماتش مشکل ندارد
بلکه در بحث از کیفیت ممکن است انظار مختلفی باشد
اما خودتان که می دانید بحث از کیفیت اصل موضوع را نفی نمی کند
والله الموفق

معلق;405545 نوشت:
باسلام و تشکر
کاری با کیفیت و احکام جسم در آخرت ندارم
سوال اینه که آیا بهشت و نعمت های آن ماهیتا همان است که در ظاهر کلام قرآن است؟

سلام

بله ماهیت که عوض نمی شه ینی قابل تکامل نیس بلکه وجود ان ماهیت است که عوض می شه و کامل می شه و صد البته خواص و صفات نیز عوض می شن...

در بهشت هر چه هس هنوز برای کسی درک نشده ینی باید در واقع ان قرار بگیری مث حواس ظاهری که در واقع مادی قرار دارند ینی در بطن ماده هسن نعمات بهشتی نیز نظامی دارد که باید هم طراز ان نظام مربوطه شوی مثلا سیب در انجا همین سیب است ینی ماهیت یکی است همون سیب ولی چیزی که هس حدود این سیب رو نداره ینی ممکنه جوری باشه که طعم همه میوه ها رو داشته باشه ولی باز سیب باشه...ارتقاع نظامی پیدا می کنه جسم نیز هم سطح اون تبدیل می شه....ولی دود مادی در ان جا نیس...نظامش تغییر می کنه...

Seyyed*;336088 نوشت:
شبهه اول: اگر عوالم هستی طبق قرآن شامل دنیا و برزخ و قیامت یا طبق برهان و شهود شامل طبیعت و ماده، عالم مثال و عالم عقل و نفس هست و در عالم مثال تجرد از ماده هست ولی صور اشیاء هستن اما در عالم قیامت و نفس هم تجرد از جرم ماده طبیعی هست اشتراک قیامت و برزخ هم تجرد از صور اشیاء اختلاف قیامت و برزخ حال با این توضیح آیات جنات تجری من تحتها الانهار و لذات اینچنینی مثل حور عین و عسل و ... در بهشت چطور قابله توجیه هست با توجه به اینکه بهشت قیامت تجرد از ماده و صورت دارد و این آیات حداکثر تجرد ماده را میرساند نه تجرد صورت را و ترسیم نعمات بهشت خالدین فیهای قیامت شبیه بهشت برزخی است چون قیامت نه ماده هست نه صورت آیا باید ظواهر آیات اینچنینی را به دلیل اختلاف با مبانی عقلی تأویل کرد و گفت منظور حقایق غیر قابل توصیف هست از اسماء و صفات حق و حور و قلمان و درخت و عسل همه و همه تمثیل هستند؟

شبهه دوم: بحث اصلی معراج پیامبر است که در جهنم قیامت حاضر شد و جهنمی ها را هر یک با احوالاتی که در کتب نقل معراج ذکر شده مشاهده کرد. حالا شبهه این است اگر طبق آیات قرآن قیامت با زوال عالم طبیعت مثل پودر شدن کوهها یا درهم پیچیدن ستارگان یا ... قیام می کند چطور در معراج پیامبر کافری را که مسلما باید در جهنم برزخ می بود در جهنم قیامت دید نتیجه کلی اینکه قیام قیامت امر عمومی است برای کل انسانهای واقع در دنیا و برزخ یا امری است شخصی؟

هنگام قیامت نفخ فی الصور اتفاق میافتد؟؟

حامد;405779 نوشت:
ظاهر ایات در خصوص مباحثی که کردیم روشن است
بحث من و شما در کیفیت است نه در اصل مطلب
یعنی کسی با بهشت و نعماتش مشکل ندارد

ظاهر آیات نعم بهشتی با خواسته های دنیایی رابطه حقیقی دارد نه مجازی
قبول دارید؟

حامد;405779 نوشت:
بلکه در بحث از کیفیت ممکن است انظار مختلفی باشد
اما خودتان که می دانید بحث از کیفیت اصل موضوع را نفی نمی کند

بله اما اصل موضوع آنوقتی محفوظ است که مبتنی بر مفاهیمی باشد که بر دو دنیا صدق کند و مسئله ترغیب را مخدوش نسازد
ولی خود شما هم میدانید بعضی بوده اند (ازمفسرین )که اصل موضوع را مَجاز و در واقع نفی کردند
نظرتان چیست؟

معلق;405965 نوشت:
ظاهر آیات نعم بهشتی با خواسته های دنیایی رابطه حقیقی دارد نه مجازی
قبول دارید؟

سلام
برخورداری از مراتب بالاتر یک چیز ،مجاز نیست

معلق;405965 نوشت:
بله اما اصل موضوع آنوقتی محفوظ است که مبتنی بر مفاهیمی باشد که بر دو دنیا صدق کند و مسئله ترغیب را مخدوش نسازد
ولی خود شما هم میدانید بعضی بوده اند (ازمفسرین )که اصل موضوع را مَجاز و در واقع نفی کردند
نظرتان چیست؟

مجاز بودن را قبول ندارم اما تمثیل بودن را قبول دارم همچنانکه خود قرآن کریم در جایی می فرماید : مثل الجنه التی وعد المتقون
مثل بودن هم به این معناست که آن حقیقت والای پاداش الهی در چهره مثالی اش اینطور میتواند باشد
والله الموفق

حامد;406013 نوشت:
برخورداری از مراتب بالاتر یک چیز ،مجاز نیست

سلام
كاري با مراتب بالا ندارم
در همين دنيا هم مواهب موجود قطعا مفاهيمي بالاتر از آنچه كه ما درك ميكنيم دارند

سخن بنده اينه : اونچه از ظاهر كلام قرآن به دست مي آيد اينست كه مواهب جسماني بهشت(جداي از شدت و تعاليشان) مبتني بر مصاديق دنيايي اند
يعني پاسخگوي همين خواسته هاي دنيايي اند و از همين جهت اين وعده ها در قرآن مبناي بخشي از تعاليم شده اند(يعني ارتباطي حقيقي وجود دارد نه ضرب المثلي)
قبول داريد؟ يا خير

معلق;406048 نوشت:
اونچه از ظاهر كلام قرآن به دست مي آيد اينست كه مواهب جسماني بهشت(جداي از شدت و تعاليشان) مبتني بر مصاديق دنيايي اند
يعني پاسخگوي همين خواسته هاي دنيايي اند و از همين جهت اين وعده ها در قرآن مبناي بخشي از تعاليم شده اند(يعني ارتباطي حقيقي وجود دارد نه ضرب المثلي)
قبول داريد؟ يا خير

سلام
قران کریم الفاظی را مطرح کرده که ما مصادیق دنیایی آنرا می شناسیم و انتظار داریم از همان جنس هم برخوردار شویم اما قرآن یک اصل دیگری هم بیان می فرماید : ان من شی الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم
نتیجه اش اینستکه هر امر مادی حقایق متعالی تری در مراتب وجود دارد
در همه این مراتب هم اسمش همان است که شنیدیم
خوب حال به نظر شما کدام مرتبه نصیب ماست ؟
این بستگی دارد به اینکه معاد جسمانی باشد یا روحانی
اگر جسمانی باشد قطعا از بعد جسمانی اش برخورداریم
اگر روحانی باشد روحانی است و متعالی تر است
باید ببینید به لحاظ باورهای شما نتیجه مساله معاد چیست؟ جسمانی بودن یا روحانی بودن
والله الموفق

حامد;406055 نوشت:
این بستگی دارد به اینکه معاد جسمانی باشد یا روحانی
اگر جسمانی باشد قطعا از بعد جسمانی اش برخورداریم
اگر روحانی باشد روحانی است و متعالی تر است
باید ببینید به لحاظ باورهای شما نتیجه مساله معاد چیست؟ جسمانی بودن یا روحانی بودن

سلام
وقتي بهشت قرآني قابل تطبيق با عالم و بُعد مثالي نيز هست
ديگر چه فرقي ميكند؟
ما در همين دنيا هم در خيال سير ميكنيم

معلق;406152 نوشت:
قتي بهشت قرآني قابل تطبيق با عالم و بُعد مثالي نيز هست
ديگر چه فرقي ميكند؟
ما در همين دنيا هم در خيال سير ميكنيم

سلام
اساسا در علم شناسی دینی فلسفی ادراک انسان به خودش و پیرامونش با تحقق بعد مثالی مجرد او اغاز میشود یعنی هر آنچه من و شما ادراک می کنیم حتی از عالم ماده ادراکی مجرد و مثالی است لذا به فرض که معاد جسمانی هم که باشد ادراکش مثالی و مجرد است پس چه بهتر که این ادراک خالص از ماده و جسم باشد که شدیدتر و قویتر خواهد بود
والله الموفق

حامد;406578 نوشت:
اساسا در علم شناسی دینی فلسفی ادراک انسان به خودش و پیرامونش با تحقق بعد مثالی مجرد او اغاز میشود یعنی هر آنچه من و شما ادراک می کنیم حتی از عالم ماده ادراکی مجرد و مثالی است لذا به فرض که معاد جسمانی هم که باشد ادراکش مثالی و مجرد است پس چه بهتر که این ادراک خالص از ماده و جسم باشد که شدیدتر و قویتر خواهد بود

سلام
در مباحث معاد فلسفي وقتي صحبت از معاد روحاني ميشود منظور شقاوت و سعادت عقلي و روحاني است
و هر جا كه صحبت معاد جسماني(مثالي) بوده اشاره به لذات و آلام نفساني بوده
يعني اصولا لذات جسماني فقط در مرتبه وهم و خيال ممكن است
شما چه طور بهشت نفساني را بالا تر از وهم و خيال هم فرض ميكنيد؟
بالاتر از خيال و وهم عقل است و لذات عقلي نه نفساني!

موضوع قفل شده است