جمع بندی کمال طلبی ؛ خوب یا بد؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمال طلبی ؛ خوب یا بد؟

بنام خداوند مهربان

با سلام و عرض احترام

از کارشناس محترم، تقاضا دارم این موضوع را برایم باز کنند،

در روش های کاهش استرس فاصله خودفعلی را با خود ارمانی کاهش می دهند، یا بایدها را کم می کنند، یا روی پذیرش اتفاقات پیرامون تاکید می شود،

حال از ویژگی نخبگان و افراد موفق که نام می برند بر همین کمال طلبی ها، باید ها و به کم قانع نبودن ها تاکید می کنند، یا حتی از بزرگان دینی شنیده ایم که کاری را که می پذیریم تا می توانیم حقش را ادا کنیم خب این یک باید است!

حال با اوصاف ذکر شده در متن بالا، بنظرتان کمال طلبی را به خوبی چگونه می توان شرح داد؟

width: 700 align: center

[TD="align: center"]با نام و یاد دوست

[/TD]

[TD="align: center"][/TD]


کارشناس بحث: استاد امیـد

[TD][/TD]

همره;1015554 نوشت:
بنام خداوند مهربان
با سلام و عرض احترام
از کارشناس محترم، تقاضا دارم این موضوع را برایم باز کنند،
در روش های کاهش استرس فاصله خودفعلی را با خود ارمانی کاهش می دهند، یا بایدها را کم می کنند، یا روی پذیرش اتفاقات پیرامون تاکید می شود،
حال از ویژگی نخبگان و افراد موفق که نام می برند بر همین کمال طلبی ها، باید ها و به کم قانع نبودن ها تاکید می کنند، یا حتی از بزرگان دینی شنیده ایم که کاری را که می پذیریم تا می توانیم حقش را ادا کنیم خب این یک باید است!
حال با اوصاف ذکر شده در متن بالا، بنظرتان کمال طلبی را به خوبی چگونه می توان شرح داد؟

سلام
واژه ای که در متون فارسی برای این مفهوم غالبا به کار می رود، «کمال گرایی» است. منظور از این مفهوم در روانشناسی، با آن چه در عرفان در مورد تعالی و کمال مورد بحث قرار می گیرد تفاوت دارد.
برای بررسی کمال طلبی یا به قول عده ای کمال گرایی، باید ابتدا تعریفی از آن ارائه دهیم. معادل واژه «کمال گرایی» در انگلیسی، واژه «Perfectionism» است. در سایت دانشگاه کمبریج، بخش فرهنگ لغات، واژه «Perfectionism» را به این صورت تعریف کرده است که «خواستن اینکه هر چیزی درست و کامل باشد».
برای اشاره به مفهوم «خواستن چیزها به صورت درست و کامل»، واژه های «کمال طلبی، کامل گرایی و ایده آل گرایی» نیز استفاده می شوند که به نظر می رسد واژه «کامل گرایی» بهتر مفهوم را به ذهن می رساند.

انسان به صورت ذاتی خواستار چیزهای کامل و درست است. این مسأله به خودی خود اشکالی ندارد. اما وقتی گرایش به کامل ها به صورت نابهنجاری در بیاید، مشکل پدید می آید. کامل گرایی به دو نوع بهنجار و نابهنجار تقسیم می شود. در کامل گراییِ بهنجار، فرد از انجام کارهای سخت لذت می برد و سعی می کند کارها را به بهترین صورت انجام دهد. این موضوع در روایت شریفی نیز توصیه شده است. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«إِذَا عَمِلَ أَحَدُكُمْ عَمَلاً فَلْيُتْقِنْ» یعنی «وقتی یکی از شما کاری را انجام می دهد، درست و محکم انجام دهد»[بحارالانوار،ج22، ص157]. وقتی فرد کوشش نماید در کارش سهل انگاری نکند و آن را به بهترین صورت انجام دهد، در پایان کار احساس رضایت و خشنودی به او دست می دهد. این افراد از خودشان انتظارات و توقعات منطقی دارند. آنها هنگام کار، از تلاش خود لذت می برند؛ آن قدر که گاهی در کارشان غرق می شوند. کامل گراهای بهنجار برای رسیدن به سطوح بالای موفقیت تلاش زیادی به خرج می دهند. این نوع کامل گرایی با تمایلِ زیاد به پیشرفت و احساسات مثبت رابطه دارد.

اما در کامل گراییِ نابهنجار، فرد برای خود معیارهای غیرواقع بینانه و افراطی در نظر می گیرد و طبق آنها عملکردش را مورد ارزیابی قرار می دهد. اینکه «من هیچ وقت نباید شکست بخورم» یا اینکه «من همیشه باید مسائل زندگی را در کنترل داشته باشم» باورهایی غیرمنطقی است که تجربه انسانیِ واقعی را منعکس نمی کند. هر انسانی ممکن است شکست بخورد و هیچ کس نمی تواند همه رویدادهای زندگی را کنترل کند. فردی که این معیارهای بی نقص گرایانه را دارد، دچار اضطراب می شود و ایجاد اضطراب، جلوی پیشرفت را می گیرد. کامل گراهای نابهنجار همیشه ترس از شکست دارند و با کوچک ترین اشتباهی خود را توبیخ می نمایند و نمی توانند از موفقیت هایشان احساس رضایت کنند و لذت ببرند.

ادامه دارد...

همره;1015554 نوشت:
کمال طلبی

کامل گراییِ نابهنجار زمینه را برای برخی اختلالات روانشناختی آماده می کند. اختلالاتی نظیر افسردگی، اختلالات اضطرابی و اختلالات روان- تنی گاهی ریشه در کامل گرایی دارند.
کامل گرایی منشأ فرض های ناکارآمد است. فرض های ناکارآمد در زمینه پیشرفت (مثلا من همیشه باید در کارهایم موفق باشم)، یا در زمینه کنترل (مثلا من همیشه باید رویدادهای زندگی ام را کنترل کنم) باعث می شوند وقتی رویدادِ مهمی در زندگیِ فرد رخ دهد، «افکارِ خودآیندِ منفی» به ذهنِ فرد هجوم آورند. این افکار خودآیند منفی نیز نشانه های افسردی را به وجود می آوردند.

کامل گرایی با اختلالات اضطرابی همچون اضطراب اجتماعی نیز رابطه دارد. فردی که کامل گراست، با اینکه دوست دارد به راحتی با دیگران صحبت کند و معاشرت داشته باشد، اما چون معیارهای بسیار بالایی برای مطلوب بودن در ذهنش ساخته و پرداخته است، در موقعیت های اجتماعی دچار ترس و اضطراب می شود. او از این می ترسد که به خاطر اشتباهی ناخواسته مورد قضاوت قرار گیرد و سرزنش شود.
برای از بین بردنِ کامل گراییِ نابهنجار چه باید کرد
؟

ادامه دارد...

همره;1015554 نوشت:
کمال طلبی

برای از بین بردنِ کامل گراییِ نابهنجار چه باید کرد؟
1- بپذیرید که می توانید ویژگیِ کامل گرایی را تغییر دهید:
برخی افراد وقتی متوجه می شوند که مشکلی دارند، دچار انفعال می شوند و فکرمی کنند از آنها کاری برای تغییر وضعیت شان برنمی آید. این گونه افراد رفتارهای خود را به بیماری نسبت می دهند. مثلا عده ای از افراد مبتلا به وسواس وقتی مشکلات ناشی از این بیماری زندگیِ شان را دچار اختلال می سازد، خود را بدون اراده جلوه می دهند و سعی می کنند به خود و دیگران القا کنند که باید با این مشکل کنار بیایند. تا وقتی این شرایط ادامه داشته باشد و فرد مشکل را به بیماری نسبت دهد، چیزی تغییر نمی کند؛ زیرا این افراد به این باور رسیده اند که هر تغییری خارج از قدرت آنهاست. اما اگر شما می خواهید از شرّ افکارِ کامل گرایانه خلاص شوید، باید بپذیرید که می توانید این ویژگی را تغییر دهید.

2- افکار و باورهای غیرمنطقی را شناسایی و تصحیح نمایید:
فرض های ناکارآمد در زمینه پیشرفت و کنترل را شناسایی کنید و با پرسیدن این سؤالات آنها را مورد چالش قرار دهید:
- چه شواهدی علیهِ این فکر وجود دارد؟
- مزایا و معایب این افکار و باورها چیست؟ آیا معایبِ آن بیشتر از مزایایِ آن نیست؟
- اگر دوستم در موقعیت من باشد و این فکر را داشته باشد، به او چه می گویم؟
اغلب اوقات وقتی دیگران را مورد ارزیابی می دهیم، منطقی تر از زمانی هستیم که خودمان را ارزیابی می کنیم. در این سؤال از شما می خواهم به جای اینکه درباره خودتان قضاوت نمایید، درباره دوستتان در رابطه با همان موضوع قضاوت کنید و نظر دهید. صورت دیگر این است که موقعیت را درباره خودتان از دیدگاهِ دیگران بررسی کنید و ببینید آیا دیگران (مثلا دوستی که نظرش را خیلی قبول دارید) هم همین گونه درباره این موقعیت قضاوت می کنند؟

اگر به درستی فکر و باور ناکارآمد را زیر سؤال قرار دهید، می توانید به تدریج فکر و باور سالم تری را جایگزینِ آن نمایید. از آنجا که افراد سال ها با این افکار و باورهای غیرمنطقی و ناکارآمد زندگی کرده اند، این افکار و باورها در ذهن شان به صورتی ثابت درآمده است و این افکار و باورها در برابر هر گونه تغییر مقاومت می کنند. وقتی فرد کامل گرا کاری را انجام می دهد که برایش اهمیت زیادی دارد، این افکار و باورها شروع به فعالیت می نمایند. در این لحظات حساس باید این افکار و باورها را روی کاغذی نوشت و با پرسیدن سؤال های بالا آن را زیر سؤال برد. با تکرارکردنِ این کار، کم کم ذهن یاد می گیرد به صورت خودکار به افکار و باورهای منطقی تر منتقل شود.

3- اطرافیان تان را آگاه نمایید:
ممکن است افکار و باورهای کامل گرایانه به خاطر معیارهای دست نیافتنی که والدین یا اطرافیان برای فرد از کودکی تعیین کرده اند ایجاد شده باشد. اگر در اطراف خود هنوز افرادی از این دست می یابید که معیارهای دست نیافتنی را به شما گوشزد می کنند، با آنها در مورد معایب این گونه تفکر صحبت کنید. به آنها خاطر نشان نمایید که تنها خدا کمال مطلق است و غیر از خدا هیچ چیزی بی عیب و نقص نیست. به آنها بفهمانید که از هیچ تلاشی برای خوب زندگی کردن دریغ نمی کنید. اما به هرحال همیشه درصدی از خطا و اشتباه در کارِ آدم ها وجود دارد.

پرسش:

یکی از توصیه هایی که برای کاهش فشار روانی (استرس) می گویند، خودداری از کمال طلبی است. از سوی دیگر برخی بزرگان و نخبگان برای افزایش پیشرفت به کمال طلبی تأکید می کنند. بالاخره کمال طلبی خوب است یا بد؟

پاسخ:

واژه ای که در متون فارسی برای این مفهوم غالبا به کار می رود، «کمال گرایی» است. منظور از این مفهوم در روانشناسی، با آن چه در عرفان در مورد تعالی و کمال مورد بحث قرار می گیرد تفاوت دارد.
برای بررسی کمال طلبی یا به قول عده ای کمال گرایی، باید ابتدا تعریفی از آن ارائه دهیم. معادل واژه «کمال گرایی» در انگلیسی، واژه «Perfectionism» است. در سایت دانشگاه کمبریج، بخش فرهنگ لغات، واژه «Perfectionism» را به این صورت تعریف کرده است که «خواستن اینکه هر چیزی درست و کامل باشد».
برای اشاره به مفهوم «خواستن چیزها به صورت درست و کامل»، واژه های «کمال طلبی، کامل گرایی و ایده آل گرایی» نیز استفاده می شوند که به نظر می رسد واژه «کامل گرایی» بهتر مفهوم را به ذهن می رساند.

انسان به صورت ذاتی خواستار چیزهای کامل و درست است. این مسأله به خودی خود اشکالی ندارد. اما وقتی گرایش به کامل ها به صورت نابهنجاری در بیاید، مشکل پدید می آید. کامل گرایی به دو نوع بهنجار و نابهنجار تقسیم می شود. در کامل گراییِ بهنجار، فرد از انجام کارهای سخت لذت می برد و سعی می کند کارها را به بهترین صورت انجام دهد. این موضوع در روایت شریفی نیز توصیه شده است. حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«إِذَا عَمِلَ أَحَدُكُمْ عَمَلاً فَلْيُتْقِنْ» یعنی «وقتی یکی از شما کاری را انجام می دهد، درست و محکم انجام دهد»(1). وقتی فرد کوشش نماید در کارش سهل انگاری نکند و آن را به بهترین صورت انجام دهد، در پایان کار احساس رضایت و خشنودی به او دست می دهد. این افراد از خودشان انتظارات و توقعات منطقی دارند. آنها هنگام کار، از تلاش خود لذت می برند؛ آن قدر که گاهی در کارشان غرق می شوند. کامل گراهای بهنجار برای رسیدن به سطوح بالای موفقیت تلاش زیادی به خرج می دهند. این نوع کامل گرایی با تمایلِ زیاد به پیشرفت و احساسات مثبت رابطه دارد.

اما در کامل گراییِ نابهنجار، فرد برای خود معیارهای غیرواقع بینانه و افراطی در نظر می گیرد و طبق آنها عملکردش را مورد ارزیابی قرار می دهد. اینکه «من هیچ وقت نباید شکست بخورم» یا اینکه «من همیشه باید مسائل زندگی را در کنترل داشته باشم» باورهایی غیرمنطقی است که تجربه انسانیِ واقعی را منعکس نمی کند. هر انسانی ممکن است شکست بخورد و هیچ کس نمی تواند همه رویدادهای زندگی را کنترل کند. فردی که این معیارهای بی نقص گرایانه را دارد، دچار اضطراب می شود و ایجاد اضطراب، جلوی پیشرفت را می گیرد. کامل گراهای نابهنجار همیشه ترس از شکست دارند و با کوچک ترین اشتباهی خود را توبیخ می نمایند و نمی توانند از موفقیت هایشان احساس رضایت کنند و لذت ببرند.

کامل گراییِ نابهنجار زمینه را برای برخی اختلالات روانشناختی آماده می کند. اختلالاتی نظیر افسردگی، اختلالات اضطرابی و اختلالات روان- تنی گاهی ریشه در کامل گرایی دارند.
کامل گرایی منشأ فرض های ناکارآمد است. فرض های ناکارآمد در زمینه پیشرفت (مثلا من همیشه باید در کارهایم موفق باشم)، یا در زمینه کنترل (مثلا من همیشه باید رویدادهای زندگی ام را کنترل کنم) باعث می شوند وقتی رویدادِ مهمی در زندگیِ فرد رخ دهد، «افکارِ خودآیندِ منفی» به ذهنِ فرد هجوم آورند. این افکار خودآیند منفی نیز نشانه های افسردی را به وجود می آوردند.

کامل گرایی با اختلالات اضطرابی همچون اضطراب اجتماعی نیز رابطه دارد. فردی که کامل گراست، با اینکه دوست دارد به راحتی با دیگران صحبت کند و معاشرت داشته باشد، اما چون معیارهای بسیار بالایی برای مطلوب بودن در ذهنش ساخته و پرداخته است، در موقعیت های اجتماعی دچار ترس و اضطراب می شود. او از این می ترسد که به خاطر اشتباهی ناخواسته مورد قضاوت قرار گیرد و سرزنش شود.
برای از بین بردنِ کامل گراییِ نابهنجار چه باید کرد؟

برای از بین بردنِ کامل گراییِ نابهنجار چه باید کرد؟
1- بپذیرید که می توانید ویژگیِ کامل گرایی را تغییر دهید:
برخی افراد وقتی متوجه می شوند که مشکلی دارند، دچار انفعال می شوند و فکرمی کنند از آنها کاری برای تغییر وضعیت شان برنمی آید. این گونه افراد رفتارهای خود را به بیماری نسبت می دهند. مثلا عده ای از افراد مبتلا به وسواس وقتی مشکلات ناشی از این بیماری زندگیِ شان را دچار اختلال می سازد، خود را بدون اراده جلوه می دهند و سعی می کنند به خود و دیگران القا کنند که باید با این مشکل کنار بیایند. تا وقتی این شرایط ادامه داشته باشد و فرد مشکل را به بیماری نسبت دهد، چیزی تغییر نمی کند؛ زیرا این افراد به این باور رسیده اند که هر تغییری خارج از قدرت آنهاست. اما اگر شما می خواهید از شرّ افکارِ کامل گرایانه خلاص شوید، باید بپذیرید که می توانید این ویژگی را تغییر دهید.

2- افکار و باورهای غیرمنطقی را شناسایی و تصحیح نمایید:
فرض های ناکارآمد در زمینه پیشرفت و کنترل را شناسایی کنید و با پرسیدن این سؤالات آنها را مورد چالش قرار دهید:
- چه شواهدی علیهِ این فکر وجود دارد؟
- مزایا و معایب این افکار و باورها چیست؟ آیا معایبِ آن بیشتر از مزایایِ آن نیست؟
- اگر دوستم در موقعیت من باشد و این فکر را داشته باشد، به او چه می گویم؟
اغلب اوقات وقتی دیگران را مورد ارزیابی می دهیم، منطقی تر از زمانی هستیم که خودمان را ارزیابی می کنیم. در این سؤال از شما می خواهم به جای اینکه درباره خودتان قضاوت نمایید، درباره دوستتان در رابطه با همان موضوع قضاوت کنید و نظر دهید. صورت دیگر این است که موقعیت را درباره خودتان از دیدگاهِ دیگران بررسی کنید و ببینید آیا دیگران (مثلا دوستی که نظرش را خیلی قبول دارید) هم همین گونه درباره این موقعیت قضاوت می کنند؟

اگر به درستی فکر و باور ناکارآمد را زیر سؤال قرار دهید، می توانید به تدریج فکر و باور سالم تری را جایگزینِ آن نمایید. از آنجا که افراد سال ها با این افکار و باورهای غیرمنطقی و ناکارآمد زندگی کرده اند، این افکار و باورها در ذهن شان به صورتی ثابت درآمده است و این افکار و باورها در برابر هر گونه تغییر مقاومت می کنند. وقتی فرد کامل گرا کاری را انجام می دهد که برایش اهمیت زیادی دارد، این افکار و باورها شروع به فعالیت می نمایند. در این لحظات حساس باید این افکار و باورها را روی کاغذی نوشت و با پرسیدن سؤال های بالا آن را زیر سؤال برد. با تکرارکردنِ این کار، کم کم ذهن یاد می گیرد به صورت خودکار به افکار و باورهای منطقی تر منتقل شود.

3- اطرافیان تان را آگاه نمایید:
ممکن است افکار و باورهای کامل گرایانه به خاطر معیارهای دست نیافتنی که والدین یا اطرافیان برای فرد از کودکی تعیین کرده اند ایجاد شده باشد. اگر در اطراف خود هنوز افرادی از این دست می یابید که معیارهای دست نیافتنی را به شما گوشزد می کنند، با آنها در مورد معایب این گونه تفکر صحبت کنید. به آنها خاطر نشان نمایید که تنها خدا کمال مطلق است و غیر از خدا هیچ چیزی بی عیب و نقص نیست. به آنها بفهمانید که از هیچ تلاشی برای خوب زندگی کردن دریغ نمی کنید. اما به هرحال همیشه درصدی از خطا و اشتباه در کارِ آدم ها وجود دارد.

پی نوشت:
1:
مجلسی، محمد باقر،بحارالانوار،ج22، ص157، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403ه.ق.

موضوع قفل شده است