کافر بودن منکرین امامت

تب‌های اولیه

118 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نوشته یک عالم به معنای حدیث نیست وقتی گفته می شود حدیث باید سلسله سند داشته باشد

شما نهايت سخني كه مي توانيد در مورد آن حديث بگوييد اينست كه تفتازاني اشتباه كرده و حديثي را در كتاب خود آورده است كه وجود خارجي ندارد!!

وقتي يك عالم بزرگ شما در كتاب خود يك حديثي را از قول رسول خدا(ص) نقل مي كند من اين حق را دارم بگويم اين حديث را فلاني در كتاب خود نقل كرده است و شما هم اگر انتقادي داريد مي توانيد بگوييد چنين حديثي وجود ندارد و تفتازاني اشتباه كرده است.

هرچند اين نوع بحث ، نوعي فرار از واقعيت است زيرا بر فرض كه تفتازاني هم اشتباه كرده باشد اين منافاتي با ساير احاديثي كه در اين موضوع و در كتب معتبر شما آمده ندارد و شما به جاي مطرح كردن بحث حاشيه اي ، احاديث معتبر خود را توجيه كنيد!

استاد بزرگوار اگر فقط اشتباه از طرف شما بوده باشد برایم مهم نبود خوب می گفتم اشتباه کرده اید اما اینکه این سخنان درهمه سایتهای شما به عنوان اصل پخش شده است باعث شد به شما بگویم دروغ نگویید که شما هم بدانید سایتهای شیعه با دروغ مشغول اثبات سخنانشان هستند و خدای ناخواسته قصد بی احترامی به شما استاد ارجمند را ندارم

من مي گويم سخن قاضي بيضاوي است و باز شما صراحتا مي گوييد قول بيضاوي اين نيست و در سايت هاي شيعه به دروغ پر شده است!


اما در مورد سخن قاضي بيضاوي من اصل سخن ايشان را مي آورم تا پي به اشتباه خود ببريد!


من با اينكه متن اصلي سخن ايشان را از كتب الإبهاج في شرح المنهاج على منهاج الوصول إلى علم الأصول للبيضاوي ، علي بن عبد الكافي السبكي ،آوردم و شما در مقابل همگان گفتيد:سخن قاضي بيضاوي در مورد قول شيعه است در حالي كه نظر خود بيضاوي بود و اگر متن را به دقت مي خوانديد به اين نتيجه مي رسيديد!


حال من متن اصلي كتاب قاضي بيضاوي را مي گذارم تا بهتر براي شما آشكار شود:


فيما علم كذبه


وهو قسمان :


الأول : ما علم خلافه ضرورةً , أو استدلالاً .


الثاني : ما لوصح لتوفرت الدواعي على نقله , كما يعلم أن لا بلدة بين مكة والمدينة أكبر منهما , إذ لو كان لنقل , وادعت الشيعة أن النص , دل على إمامة على ـ رضي الله عنه ـ ولم تتواتر الإقامة , والتسمية , ومعجزات الرسول , ـ عليه الصلاة والسلام ـ قلنا : الأولان من الفروع , ولا كفر ولا بدعة في مخالفتهما , بخلاف الإمامة , وإما تلك المعجزات , فلقلة المشاهدين .(منهاج الوصول الي علم الاصول ، قاضي القضات عبدالله بن عمر البيضاوي ، موسسه الرساله الناشرون ،ص75 و 76)


شما اگر به كتاب (تهذيب شرح الاسنوي علي منهاج الوصول الي علم الاصول ، ص245 ، المكتبه الازهريه للتراث) و الإبهاج في شرح المنهاج على منهاج الوصول إلى علم الأصول للبيضاوي ، علي بن عبد الكافي السبكي رجوع كنيد مي توانيد بينيد اين دو نفر هم در شرح خود از قول بيضاوي گفته اند كه منظور قاضي اين است كه امامت از اصول است.

طالب علم گرامي من از شما تقاضا دارم سخن نهايي خود را در مورد سوال اول بگوييد و يك جمع بندي كنيد تا من هم سخن آخر را بگويم و اين تاپيك را قفل كنم.


انشاء الله سوالات ديگر خود را در تاپيك جداگانه مطرح كنيد تا بتوانيم در آن جا نيز با يكديگر در مورد نظرات خود به بحث و بررسي بپردازيم.

دیگر این وحدت وحدت به چه معناست

استهزا و مسخره و توهین شما درست از پست شماره 13 شما شروع شد . خوانندگان این تاپیک لطفا از صفحه اول تا آخر همه را بدقت مطالعه نمایند . و خودشان قضاوت کنند .
ما امام زمان نداریم و در هیچ کتب حدیثی ما سخنی از امام زمان وجود ندارد کسی که امام است سعی می کند امام مردم باشد نه امام زمان وامام ما رسول خداصلی الله علیه وسلم ست اما نگفتید امام بودن امام زمان در چیست و در کجاست ودارد چکار می کند چرا ظهور نمی کند تا شیعیان امام داشته باشند اگر طبق احادیث شما از ترس کشتن است الان که شیعه حکومت دارد نکند از شیعیان هم می ترسد که او را بکشند البته حق هم دارد شیعیانی که به امام حسین بیعت دادند و به او دروغ گفتند دیگر قابل اعتماد نیستند مگر نه بیاد قم ظهور کنه یا شاید ادعای پیروی شیعیان درست است ولی امام زمانی وجود ندارد


درمورد اهل کوفه :
اولا به اصطلاح شیعیانی که شما نام بردید و در کوفه بودند . ( در زمان حکومت یزید) کسانی بودند که خلافت ابوبکر و عمر و عثمان و حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) را قبول داشتند ولی خلافت معاویه و یزید را قبول نداشتند . عوام مردم در آن زمان به اینها میگفتند شیعه .
اما شیعیان واقعی کسانی بودند که در رکاب امام حسین به شهادت رسیدند . شما از تاریخ بی خبرید .

در مورد امام زمان :
رجوع کنید به کتب خودتان که در صفحه 4 همین تاپیک آورده ام . دوست عزیز شما مثل اینکه کتب خودتان را هم قبول ندارید .؟؟!!!! شاید شما مذهب جدیدی کشف کرده اید که ما و برادران اهل سنت واقعی از آن بی خبریم ؟؟؟
از شما سوال میکنم اگر شما به افکار ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب و علمایی از این دست اعتقاد متعصبانه ای دارید . با شما بحث کردن نتیجه ای ندارد . آقا جان شیخ ناصر الدین البانی هم این صحبتهای شما را تایید نمیکرد .

شيخ عبدالعزيز بن عبدالله آل شيخ هم تعصب خشک شما را ندارد . مراجعه کنید به تحلیل ایشان از حدیث معروف پیامبر (ص) که مرکز بحث من روی آن معطوف بود . ببینید چه گفته است .


IMAGE(http://vahabiat.porsemani.ir/sites/vahabiat.porsemani.ir/files/aleshikh.jpg)

مدیران محترم خواهشمندم بگذارید این عکس جناب آل شیخ بعنوان یادگاری در این صفحه بماند .
شما رو به روح رسول الله (ص) قسم میدم این عکس رو پاک نکنید .مرگ من جان من پاکش نکنید .

از دوستان عزیز برادران شیعه و اهل سنت واقعی خواهش میکنم . از صفحه اول این تاپیک تا آخر را بدقت مطالعه کنند . و خودشان قضاوت کنند . ظاهرا آقای طالب علم وقت ندارند مطالب را بخوانند .

میشه بفرمایید امام بودن ایشان در چه عملی یا در چه جهتی است از کتابش یا از عملش و یا .... والان کجاست ؟

سلام

من چند سوال می پرسم

امیدورام جواب دهید

حضرت عیسی(ع) کی نبی شدند؟

حضرت پیامبر(ص) چه زمانی همه را به اسلام فرا خواندند؟

با سلام.

اصل امامت از قران وعقل به دست می اید نه از روایات،کسی که منکر امامت است باید از طریق قران و عقل انرا رد نماید نه از طریق روایات ظنی ....

اصل امامت را قران در عرف خود امضاء نموده است و انرا به همه دوران تعمیم داده است ....

با کسی که بخواهد خصوصیات امامت را از طریق اخبار احاد مطلقا به دست اورد نمی توان به منزل مقصود رسید ،بلکه اثبات امامت از طریق اخبار احاد فرع بر اصل ان است که از طریق قران به دست می اید...

البته اصول دین عبارت است از توحید و نبوت.... و معاد از طریق نبوت و با بیان او به دست می اید،و امامت و عدل نیز فرع بر نبوت هستند ،به عبارتی حجیت نبوت اکرم از طریق معجزه او که قران است به دست می اید،و نبوت مسئول بیان قران است و اصالت امامت نیز به طریق اولی از مسیر قران حاصل می گردد ...

یاحق

شما اگر توانایی علمی داشتید حداقل دوستانت شما را به عنوان کارشناس انتخاب می کردند

سلام

شایسته یک مسلمان نیست که از چین علم نیاموزد

چه برسد از برادرش:Gol:

در مکتب ما عالم بودن نه به سن است و نه به مدرک

عالم به علم اش شناخته می شود

اگر شما عالم هستید بسمله

به فرمایید درخواست برادرمان را لبیک گویید

ما امام زمان نداریم و در هیچ کتب حدیثی ما سخنی از امام زمان وجود ندارد کسی که امام است سعی می کند امام مردم باشد نه امام زمان


اما ما داریم


قران امام زمان ما است

چرا ظهور نمی کند تا شیعیان امام داشته باشند اگر طبق احادیث شما از ترس کشتن است الان که شیعه حکومت دارد نکند از شیعیان هم می ترسد که او را بکشند البته حق هم دارد شیعیانی که به امام حسین بیعت دادند و به او دروغ گفتند دیگر قابل اعتماد نیستند مگر نه بیاد قم ظهور کنه یا شاید ادعای پیروی شیعیان درست است ولی امام زمانی وجود ندارد


شما بگویید انبیا در چه زمانی نبی شدند؟

و به چه علت ظهور کردند؟

و به دستور چه کسی؟

من مي گويم سخن قاضي بيضاوي است و باز شما صراحتا مي گوييد قول بيضاوي اين نيست و در سايت هاي شيعه به دروغ پر شده است!


اما در مورد سخن قاضي بيضاوي من اصل سخن ايشان را مي آورم تا پي به اشتباه خود ببريد!


من با اينكه متن اصلي سخن ايشان را از كتب الإبهاج في شرح المنهاج على منهاج الوصول إلى علم الأصول للبيضاوي ، علي بن عبد الكافي السبكي ،آوردم و شما در مقابل همگان گفتيد:سخن قاضي بيضاوي در مورد قول شيعه است در حالي كه نظر خود بيضاوي بود و اگر متن را به دقت مي خوانديد به اين نتيجه مي رسيديد!


حال من متن اصلي كتاب قاضي بيضاوي را مي گذارم تا بهتر براي شما آشكار شود:


فيما علم كذبه


وهو قسمان :


الأول : ما علم خلافه ضرورةً , أو استدلالاً .


الثاني : ما لوصح لتوفرت الدواعي على نقله , كما يعلم أن لا بلدة بين مكة والمدينة أكبر منهما , إذ لو كان لنقل , وادعت الشيعة أن النص , دل على إمامة على ـ رضي الله عنه ـ ولم تتواتر الإقامة , والتسمية , ومعجزات الرسول , ـ عليه الصلاة والسلام ـ قلنا : الأولان من الفروع , ولا كفر ولا بدعة في مخالفتهما , بخلاف الإمامة , وإما تلك المعجزات , فلقلة المشاهدين .(منهاج الوصول الي علم الاصول ، قاضي القضات عبدالله بن عمر البيضاوي ، موسسه الرساله الناشرون ،ص75 و 76)


شما اگر به كتاب (تهذيب شرح الاسنوي علي منهاج الوصول الي علم الاصول ، ص245 ، المكتبه الازهريه للتراث) و الإبهاج في شرح المنهاج على منهاج الوصول إلى علم الأصول للبيضاوي ، علي بن عبد الكافي السبكي رجوع كنيد مي توانيد بينيد اين دو نفر هم در شرح خود از قول بيضاوي گفته اند كه منظور قاضي اين است كه امامت از اصول است.



شما حتی اگر به قول علمایان خود هم نگاه می کردید اینگونه مرتکب اشتباه فاحش نمی شدید

الفصل الثاني: فيما علم كذبه وهو قسمان: الأول: ما علم خلافه ضرورة أو استدلالا... الثاني: ما لو صحّ لتوفير الدواعي على نقله كما نعلم أنه لا بلدة بين مكة والمدينة أكبر منهما إذ لو كان لنقل;
وادّعت الشيعة أن النص دلّ على إمامة علي ولم تتواتر كما لم تتواتر الإقامة والتسمية ومعجزات الرسول صلّى الله عليه وآله. قلنا: الأولان من الفروع ولا كفر ولا بدعة في مخالفتهما، بخلاف الإمامة. وأما تلك المعجزات فلقلة المشاهدين;1
باب دوم در اخبار ]است كه[ شامل فصولى است. فصل دوم در مورد اخبارى است كه دروغش دانسته شده است و آن بر دو قسم است: نخست اخبارى كه با يك امر بديهى يا استدلال ]منطقى[ مخالف است. دوم اخبارى كه در صورت صحت، انگيزه فراوانى براى نقل آن بود ]و بايد به گوش ما مى رسيد[ چنان كه مى دانيم شهرى بين مكه و مدينه وجود ندارد; چرا كه اگر ]چنين شهرى[ بود حتماً نقل مى شد ]و به گوش ما مى رسيد[.

شيعه ادعا مى كند كه نص بر امامت على عليه السلام دلالت دارد، در حالى كه متواتر نيست; چنان كه اقامه، شروع نماز با بسم الله الرحمن الرحيم و معجزات رسول خدا صلّى الله عليه وآله به تواتر به ما نرسيده است. مى گوئيم دو مورد نخست ـ يعنى اقامه و تسميه ـ از فروع دينند و مخالفت و عدم پذيرش آن دو موجب بدعت و كفر نمى شود; بر خلاف امامت ]كه از اصول دين است و مخالفت با آن موجب كفر است[ و امّا ]عدم تواتر در نقل[ معجزات پيامبر به دليل قلّت مشاهده كنندگان آن هاست.
منظور بيضاوى آن است كه چون امامت از اصول دين است و انكار آن موجب بدعت و كفر مى گردد; لذا چنان چه نصى در اين زمينه وجود داشت، مى بايست افراد زيادى آن را نقل مى كردند. امّا از آن جا كه اين نصّ به تواتر به ما نرسيده است، پس چنين نصى وجود نداشته و امامت از فروع دين است.
http://www.al-milani.com/farsi/library/lib-pg.php?booid=38&mid=195&pgid=2027

طالب علم گرامي من از شما تقاضا دارم سخن نهايي خود را در مورد سوال اول بگوييد و يك جمع بندي كنيد تا من هم سخن آخر را بگويم و اين تاپيك را قفل كنم.


انشاء الله سوالات ديگر خود را در تاپيك جداگانه مطرح كنيد تا بتوانيم در آن جا نيز با يكديگر در مورد نظرات خود به بحث و بررسي بپردازيم.


سخن نهایی ما چه می تواند باشد وقتی که شما حتی به ایرادات بنده به جواب اول شما بی پاسخ هستید
بفرمایید قفل کنید
خوش باشید


اما ما داریم

قران امام زمان ما است





و در حال حاضر ماموم بقیه الله الاعظم (عج) هستیم

سخن نهایی ما چه می تواند باشد وقتی که شما حتی به ایرادات بنده به جواب اول شما بی پاسخ هستید بفرمایید قفل کنید خوش باشید

طالب علم گرامي

لطف بفرماييد ايرادات وارده بر جواب من را در يك پست بنويسيد و ما فقط روي همان پست بحث كنيم تا از بحث هاي حاشيه اي پرهيز شود.

بحث قفل كردن تاپيك به خاطر طولاني شدن آن است نه به خاطر چيز ديگري.

دوست عزيز هدف ما در بحث بايد شناخت حقيقت باشد و دوستاني نيز كه با شما به بحث مي پردازند براي شما ارزش قائل هستند و قصد راهنمايي دارند.

شما گفتید امامت جزء اصول دین است لطف کنید مشخصه اصلی اصول دین را طبق شاهدات قرآنی ثابت کنید

نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : mkk1369 اما ما داریم قران امام زمان ما است
نقل نمایش پست ها نوشته اصلی توسط : سيد امیر و در حال حاضر ماموم بقیه الله الاعظم (عج) هستیم


سلام

این دو کلام با هم در تضاد نیستند

امام زمان (ع) در غیبت هستند

و ما مامور هستیم تا احادیث را به قران ارجاء دهیم(مگر در زمان هایی که احکام را خودشان به علما ما ابلاغ کرده و حدیثی را تایید کرده و دستور به نوشتن کتابی نموده باشند)

و امام زمان ما خود قران ناطق است

پس تضادی نیست

:Gol:

شما گفتید امامت جزء اصول دین است لطف کنید مشخصه اصلی اصول دین را طبق شاهدات قرآنی ثابت کنید

جناب طالب علم گرامي

اگر اجازه بدهيد اين سوال را در يك تاپيك ديگر بررسي كنيم.

به خاطر اينكه هر سوال در يك پست مطرح شود هم بهتر مي توان روي آن نقد و بررسي كرد وهم براي خواننده تاپيك بهتر است.

فقط خواهشا يك جمع بندي كلي در مورد همين تاپيك مطرح نماييد تا آن را ببنديم.

با تشكر

جناب طالب علم گرامي

اگر اجازه بدهيد اين سوال را در يك تاپيك ديگر بررسي كنيم.

به خاطر اينكه هر سوال در يك پست مطرح شود هم بهتر مي توان روي آن نقد و بررسي كرد وهم براي خواننده تاپيك بهتر است.

فقط خواهشا يك جمع بندي كلي در مورد همين تاپيك مطرح نماييد تا آن را ببنديم.

با تشكر


ظاهرا شما عجله دارید که این تایپک قفل شود باشه بنده سخن اخرم را می گویم و در این تایپک دیگر ادامه نمی دهم

بنده هیچ جمع بندی ندارم چون هنوز به نتیجه ای نرسیدیم

چشم در تایپک های دیگر سوالاتم را مطرح می کنم ولی گمان نکنم دیگر هیچ انگیزه ای برای ادامه مباحث با شما داشته باشم امیدوارم بتوانم با کارشناسان دیگر در این مورد و موارد دیگر مباحث دینی داشته باشم

http://www.askdin.com/thread16276.html
موفق باشید

ظاهرا شما عجله دارید که این تایپک قفل شود باشه بنده سخن اخرم را می گویم و در این تایپک دیگر ادامه نمی دهم بنده هیچ جمع بندی ندارم چون هنوز به نتیجه ای نرسیدیم چشم در تایپک های دیگر سوالاتم را مطرح می کنم ولی گمان نکنم دیگر هیچ انگیزه ای برای ادامه مباحث با شما داشته باشم امیدوارم بتوانم با کارشناسان دیگر در این مورد و موارد دیگر مباحث دینی داشته باشم

طالب علم گرامي

در سوال بعدي اميدوارم كارشناسان ديگر بتوانند كمكي به شما كنند هر چند با اين شيوه بحثي كه شما در پيش گرفته ايد بعيد مي دانم .

موفق باشيد

کسی که امام است سعی می کند امام مردم باشد نه امام زمان وامام ما رسول خداصلی الله علیه وسلم ست اما نگفتید امام بودن امام زمان در چیست و در کجاست ودارد چکار می کند چرا ظهور نمی کند تا شیعیان امام داشته باشند اگر طبق احادیث شما از ترس کشتن است الان که شیعه حکومت دارد نکند از شیعیان هم می ترسد که او را بکشند البته حق هم دارد شیعیانی که به امام حسین بیعت دادند و به او دروغ گفتند دیگر قابل اعتماد نیستند مگر نه بیاد قم ظهور کنه یا شاید ادعای پیروی شیعیان درست است ولی امام زمانی وجود ندارد

با سلام
1-شما ظاهرا منظور از امام زمان را متوجه نشدید.امام زمان یعنی امامی که در هر زمان برای هدایت مردم وجود دارد.پس امام زمان و امام مردم بودن در مقابل هم نیستند.مگر روایت نبوی معروفی که مورد قبول شیعه و سنی است را مشاهده نکرده اید:من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه.

2-طبیق روایت فوق،امام شما در این زمان نمی تواند رسول الله باشد

3- پي بردن به اينكه حضرت مهدي(عج) وجود دارد و متولد شده است، از راه عقل ممكن نيست، زيرا قضيه متولد شدن يا متولد نشدن امام يا هركس ديگر از حوزه عقل خارج است و عقل بدون استفاده از آيات و روايات و گفتار گذشتگان نميتواند بگويد در سال 255 هجري قمري چه كسي يا چه كساني متولد شدهاند. همان طور كه نميتواند بگويد در صد سال بعد چه كسي يا چه كساني متولد ميشوند واصولاً نميتوان از عقل چنين انتظاري داشت بنابراين براي اثبات موضوع راهي جز پيمودن طريق نقل نميماند.
در قرآن كريم به تولد حضرت مهدي(عج) اشاره نشده است واصولاً قرآن كريم به جزئيات نميپردازد گرچه صورت كلي و مايه اساسي انديشه مهدويت كه همان حتميت رسيدن جامعه بشري به عدالت است در آيات قران تجلي نموده است و در روايات اهل سنت نيز به آن تصريح شده است.
روايات و ادلهاي كه بر تولد حضرت مهدي(عج) وجود دارد به شرح ذيل ميباشد:
1) قضيه تولد و غيبت حضرت مهدي(عج) از مقدرات الهي است. آنكه هستي را آفريد و آغاز كرد، بينقشه و بي هدف از نقطه پايان هستي نبوده است. او حكيمانه و مدبرانه هستي را آفريد و از در حكمت نيز، وارث شدن صالحان را اعلام كرد و چون رسولان الهي فرستاده شدند، همگي از متولد شدن مهدي(عج) و غايب شدنش و در نهايت ظهور و قيام و حاكم شدن صالحان خبر دادند كه در اين راستا اخبار و احاديث فراواني وارد شده و در دسترس ميباشد. بنا بر اين به يقين ميتوان بر اخباري كه تولد حضرت را پيش بيني و به آن مژده دادهاند تكيه كرد و آن را به عنوان يك دليل ذكر كرد. زيرا همان طور كه حضرت محمد(ص) از فتح خيبر به دست امام علي(ع) خبر ميداد و به ابيذر فرمود تنها زندگي خواهي كرد و تنها از دنيا ميروي، و به حضرت زهرا(س) فرمود نخستين كسي هستي كه به من ملحق ميشوي و...و از ان جا كه هيچ كس از مسلمانان در راستي گفتار و درستي اخبار آن حضرت شك نميكرد، اكنون هم مسلمانان به نبوت رسول اكرم(ص) بايد همان باور را داشته باشند.
شايد بتوان گفت در عصر حاضر باور كردن اخبار غيبي آسانتر و منطقيتر است زيرا در آن زمان هنوز گذشت زمان، صحت و درستي اخبار غيبي را تأييد نكرده بود. چگونه ميتوان در صحت اخبار آن حضرات ترديد كرد، در حالي كه اگر يك شخص عادي هم حتي يك دهم يا يك صدم اين خبرها را داده بود در صحت اخبار و گفتار او ترديد نميكرديم؟!

2. اعتراف جمعي از مورخان و محدثان اهل سنت:
علاوه بر اماميه بعضي از پژوهش گران، بيش از صد نفر از مورخان و محدثان اهل سنت را معرفي كردهاند كه تولد حضرت مهدي(عج) را در كتب خود ذكر كردهاند، مثلا ابن حجر هيثمي مينويسد: امام حسن عسكري(ع) غير از ابي القاسم محمد الحجه فرزندي به جا نگذاشت و در هنگام وفات پدر بزرگوارش، او پنج سال داشت. اشخاص ديگري از اهل سنت چون محمد بن طلحه، عبدالله بن محمد، تاريخ ابن الوردي، ابن خلكان، ذهبي، ابن الجوزي، ابوالمعالي، محمد السراج الدين و… ولادت حضرت مهدي(عج) را ذكر كردهاند.

3. حديث دوازده خليفه(جانشين): در اين حديث پيامبر اكرم(ص) از دوازده جانشين بعد از خودش خبر ميدهد. در اين خبر گرچه نام حضرت مهدي(عج) نيامده است اما با ضميمه كردن مؤيدات ديگري بر ولادت او دلالت دارند. اين روايت نيز بر ولادت حضرت مهدي(ع) دلالت دارد زيرا اگر فرض كنيم از امام عسكري(ع)، امام مهدي(ع) متولد نشده باشد جانشينان حضرت يازده نفر خواهند بود و اين، يعني پيش بيني نادرست از سوي پيامبر(ص) كه امري محال است. از اين رو شماري از دانشمندان اهل سنت به صراحت حضرت مهدي(عج) را يكي از خلفاي دوازده گانه مورد نظر رسول خدا(ص) در حديث ياد شده دانستهاند كه از جمله آنها، ابي داود سجستاني، جلال الدين سيوطي، ابن كثير و شيخ سليمان حنفي قندوزي ميباشد.

4. حديث مشهور ثقلين: پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد: من در ميان شما دو چيز گرانبها به جا ميگذارم كتاب خدا و عترتم( اهل بيتم) … اين دو از هم جدا نميشوند تا زماني كه در حوض بر من وارد شوند. جمله «لن يفترقا حتي يردا علي الحوض» كه در اين حديث است بر استمرار همراهي اهل بيت(ع) با قرآن دلالت دارد، و اين پيوستگي در همراهي جز با فرض تولد يافتن حضرت مهدي(عج) و غيبت او امكان ندارد زيرا اگر حضرت در آينده تولد يابد ميبايست در اين زمان قرآن از اهل بيت جدا باشد و حال آن كه پيامبر(ص) فرموده است اين دو از هم جدا شدني نيستند . اين حديث نيز از احاديثي است كه مورد اتفاق اماميه و اهل سنت است.

5. ضرورت وجود امام در هر زمان: محدثان اهل سنت، از رسول خدا(ص) احاديث بسياري نقل كردهاند كه بر اساس آن در هر زماني براي مسلمانان امامي وجود دارد و آنان وظيفه دارند او را بشناسند و بيعت او را به گردن گيرند.
تفتازاني از پيامبر(ص) نقل كرده است: من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية. هركس بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است. از طرفي طبق احاديث ديگر، خلافت بر امت اسلامي مخصوص قريش است و اگر كسي معتقد باشد كه حضرت مهدي(عج) متولد نشده است، براي احاديث بالا مصداق و راه حلي نخواهد يافت.

6. نظارت و مراقبت دستگاه خلافت: در دوران امامت عسكريين- امام هادي(ع)و امام حسن عسكري(ع)- در ميان حكام بني عباس، نگراني عميقي به وجود آمده بود اين نگراني ناشي از اخباري بود كه تولد حضرت مهدي(عج) را پيش بيني كرده بود و در ان اشاره شده بود كه برهم زننده اساس حكومتهاي باطل است. لذا چون معتمد عباسي با خبر شد كه براي امام عسكري(ع) فرزندي متولد شده است مأمورانش را به خانه امام فرستاد و زنان امام را دستگير كرد تا بفهمند فرزند متولد شده از آن كدام است. بنابراين نظارت و مراقبت دستگاه حاكم دليلي روشن بر وقوع ولادت حضرت مهدي(عج) است.

علل غيبت‌ امام‌ زمان‌ (ع‌)

درطول تاريخ، مسئله ي غيبت ،براي پيامبران وبرخي از اولياء روي داده ازاينروي غيبت امام زمان مسئله ي تازه وناشناخته براي مسلمانان وديگرامتها نيست، براي آن دلايل فراواني وجوددارد ،چنانكه براي غيبت ديگراوليا دلايل فراواني وجود داشته ، شيخ صدوق دركتاب كمال الدين كه آنرا به اشاره ي آن حضرت نوشته درباره غيبت پيامبران وعمرطولاني آنها وعلل غيبتشان مطالب جالبي نوشته است .

غيبت‌ امام‌ زمان‌ (ع) از اموري‌ است‌ كه‌ عقل‌ بشر به‌ تنهايي‌ از كشف‌ همه‌ اسرار آن‌ ناتوان‌ است‌ و پيوسته‌ مورد سؤال‌ قرارگرفته‌ و فكرها را مشغول‌ نموده‌ است‌، ولي‌ بايد توجّه‌ داشت‌ كه‌ بر اساس‌ برخي‌ روايات‌ علّت‌ و فلسفه واقعي‌ غيبت‌ امام‌ مهدي‌(ع) سرّي‌ از اسرار الهي‌ است‌ كه‌ حكمت‌ آن‌ بر بندگان‌ پوشيده‌ است‌ و جز خدا و امامان‌ معصوم‌(ع) كسي‌ نسبت‌ به‌ آن‌ اطلاع ‌كافي‌ و كامل‌ ندارد و تنها بعد از ظهور آن‌ حضرت‌ اين‌ مطلب‌ روشن‌ خواهد شد. لذا پيامبر اكرم‌(صلي الله عليه وآله) مي‌فرمايد: (يا جابر! ان‌ّهذا لامر من‌ أمراللّه‌ و سرّ من‌ سرّ اللّه‌، مطوّي‌ عن‌ عباده‌ فايّاك‌ و الشّك‌ في‌ أمر اللّه‌ فهو كفر)
«اي‌ جابر! (غيبت‌ امام‌ زمان‌) سرّي‌ از اسرار الهي‌ مي‌باشد كه‌ بر بندگان‌ پوشيده‌ است‌، مبادا در امر خدا شك‌ كني‌، چرا كه‌ترديد در امر خدا كفر است‌.»
چنانكه‌ عبداللّه‌ بن‌ فضل‌ هاشمي‌ روايت‌ كرده‌ كه‌ از امام‌ صادق‌(عليه السلام) شنيدم كه‌ مي‌فرمود: «همانا براي‌ «صاحب‌ الامر» غيبتي ‌تخلف ‌ناپذير است‌، به‌ طوري كه‌ اهل‌ باطل‌ در آن‌ ترديد مي‌كنند.
عرض‌ كردم‌: يابن‌ رسول‌ اللّه‌! چرا غيبت‌ مي‌كند؟
فرمود: به‌ علّتي‌ كه‌ به‌ ما اجازه‌ نداده‌اند ان را آشكار سازيم‌.
عرض‌ كردم‌: چه‌ حكمتي‌ در غيبت‌ اوست‌؟
فرمود: همان‌ حكمتي‌ كه‌ در غيبت‌ حجّت هاي‌ پيش‌ از او بوده‌ است‌. حكمت‌ غيبت‌ قائم‌ بعد از آمدن‌ خود او ظاهر مي‌شود،چنانكه‌ حكمت‌ سوراخ‌ كردن‌ كشتي‌ توسط‌ خضر(ع) و كشتن‌ آن‌ بچه‌ و تعمير ديوار، براي‌ حضرت‌ موسي(عليه السلام) ظاهر نگشت‌، مگرموقعي‌ كه‌ خواستند از هم‌ جدا شوند.»
بنابراين‌ هر چند نمي‌توان‌ به‌ همه‌ اسرار غيبت آن‌ حضرت‌ پي‌برد،

امّا با استفاده‌ از روايات‌ معصومين(عليهم السلام)‌ به‌ برخي‌ از اين‌ علل‌ وحكمت ها اشاره‌ مي‌كنيم‌:

الف‌) آزمايش‌ مردم‌
چنان‌ كه‌ مي‌دانيم‌ يكي‌ از سنت هاي‌ ثابت‌ الهي‌ آزمايش‌ بندگان‌ و گزينش‌ صالحان‌ و پاكان‌ است‌، به‌ طوري‌ كه‌ صحنه‌ زندگي ‌همواره‌ صحنه امتحان‌ و آزمايش‌ است‌ تا بندگان‌ از اين‌ راه‌ در پرتو ايمان‌ و استقامت‌ و تسليم‌ خويش‌ در پيروي‌ از اوامر خداوند تربيت‌ يافته‌ و به‌ كمال‌ برسند و استعدادهاي‌ نهفته‌ آنان‌ شكوفا گردد. لذا در برخي‌ از روايات‌ آمده‌ است‌ كه‌ فلسفه ‌غيبت‌ امام‌ زمان‌ (ع‌) آزمايش‌ مردم‌ است‌. در اين‌ زمينه‌ به‌ چند روايت‌ توجه‌ فرمائيد:
1) رسول‌ اكرم‌(صلي الله عليه وآله) مي‌فرمايد: «ذاك‌ الّذي‌ يغيب‌ عن‌ شيعته‌ و اوْليائه‌ غيْبة‌ً، لا يثْبت‌ فيها علي‌ القوْل‌ بامامته‌ الاّ من‌ امْتحن‌اللّه‌ قلْبه‌ للاْيمان‌».
او (امام‌ زمان‌ ـ عليه السلام ـ ) كسي‌ است‌ كه‌ از ياران‌ و شيعيانش‌ غايب‌ مي‌شود، غيبتي‌ كه‌ در آن‌ غيبت‌ كسي‌ در اعتقاد به‌ امامت‌ حضرت‌ ثابت‌ نمي‌ماند، مگر كسي‌ كه‌ خدا قلبش‌ را به‌ ايمان‌ آزموده‌ باشد.
2) امام‌ علي(عليه السلام) مي‌فرمايد:
(اما و اللّه‌ لاقتلن‌ّ انا و ابناي‌ هذان‌، وليبعثن‌ّ اللّه‌ من‌ ولدي‌ في‌ آخر الزمان‌ يطالب‌ بدمائنا، و ليبعثن‌ّ عنهم‌ تمييزاً لأهل‌الضلالة‌ حتي‌ يقول‌ الجاهل‌: ما للّه‌ في‌ آل‌ محمد من‌ حاجة)
«به‌ خدا قسم‌ من‌، و اين‌ دو فرزندم‌ (حسن‌ و حسين‌) شهيد خواهيم‌ شد، خداوند در آخر الزمان‌ مردي‌ از فرزندانم‌ را به ‌خون خواهي‌ ما بر خواهد انگيخت‌ و او مدتي‌ غايب‌ خواهد شد تا مردم‌ آزمايش‌ شوند و گمراهان‌ جدا گردند، تا جايي‌ كه‌ نادان‌مي‌گويد: خداوند ديگر نيازي‌ به‌ آل‌ محمد ندارد.»
3ـ امام‌ حسين(عليه السلام) مي‌فرمايد: «براي‌ امام‌ مهدي‌ (ع‌) غيبتي‌ است‌. در اين‌ غيبت‌ برخي‌ از دين‌ بر مي‌گردند و برخي‌ ثابت‌ قدم‌مي‌مانند. هر كس‌ در اين‌ غيبت‌ صبر كند و بر مشكلاتي‌ كه‌ از سوي‌ دشمنان‌ ايجاد مي‌شود استقامت‌ كند، به‌ قدري‌ از اجر خداوند بهره‌مند مي‌گردد كه‌ انگار در كنار پيامبر(ص) به وسيله شمشير با دشمنان‌ جنگيده‌ است‌.»
4ـ پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) ضمن‌ حديث‌ مفصلي‌ مي‌فرمايد: «مهدي‌ از ديدگان‌ پيروانش‌ غايب‌ مي‌شود و جز كساني‌ كه‌ خدا دل هاي‌آنان‌ را جهت‌ ايمان‌، شايسته‌ قرار داده، در اعتقاد و امامت‌ او استوار نمي‌مانند.»
5ـ امام‌ صادق(عليه السلام)‌ فرمود: اين‌ غيبت‌ امام‌ مهدي‌ (ع‌) امتحان‌ پيروان‌ و شيعيان است‌. (ان‌ اللّه‌ عزوجل‌ّ يحب‌ّ أن‌ْ يمتحن‌الشيعه‌)
6ـ امام‌ موسي‌ بن‌ جعفر(عليه السلام) مي‌فرمايد: هنگامي‌ كه‌ پنجمين‌ فرزندم‌ غايب‌ شد مواظب‌ دين‌ خود باشيد، مبادا كسي‌ شما را ازدين‌ خارج‌ كند. او ناگزير غيبتي‌ خواهد داشت‌، به‌ طوري‌ كه‌ گروهي‌ از مؤمنان‌ از عقيده خويش‌ بر مي‌گردند. خداوند به‌ وسيله ‌غيبت‌، بندگان‌ خويش‌ را آزمايش‌ مي‌كند...»
7ـ امام‌ موسي‌ بن‌ جعفر(عليه السلام) در روايت‌ ديگر مي‌فرمايد: (انّما هي‌ من‌ اللّه‌ ـ عزّوجل‌ّ ـ امتحن‌ بها خلقه‌) «غيبت‌ امام‌مهدي‌ (ع‌) خود مايه‌ امتحان‌ بندگان‌ از سوي خداوند بزرگ‌ است‌".
شيخ‌ طوسي‌ مي‌گويد: از سخنان‌ پيشوايان‌ اسلام‌ بر مي‌آيد كه‌ آزمايش‌ به‌ وسيله‌ غيبت‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع‌) از سخت‌ترين‌آزمايش‌هاي‌ الهي‌ است‌.

ب‌) آزادي‌ از بيعت‌ طاغوت‌هاي‌ زمان
‌در برخي‌ از روايات‌ اسلامي‌ آمده‌ است‌ كه‌ علت‌ و حكمت‌ غيبت‌ امام‌ مهدي(عليه السلام) اين‌ است‌ كه‌ آن‌ حضرت‌ به وسيله‌ غيبت‌ از يوغ ‌بيعت‌ با طاغوت‌هاي‌ زمان‌ آزاد مي‌شود و تعهد و بيعت‌ با هيچ‌ حاكمي‌ را بر عهده‌ ندارد، تا بتواند در زمان‌ قيام‌ خود، آزادانه‌تلاش‌ كند. ديگر امامان‌(ع) از روي‌ تقيه‌ حكومت ها را به‌ رسميت‌ مي‌شناختند، ولي‌ امام‌ مهدي(عليه السلام) مأمور به‌ تقيه‌ نيست‌ و به‌ همين‌جهت‌ با حكومت‌ها و طاغوت‌هاي‌ زمان‌ بيعت‌ نمي‌كند. اگر غيبت‌ آن‌ حضرت‌ نباشد، اين‌ امر شدني‌ نيست‌.
امام‌ حسن‌ مجتبي(عليه السلام) در اين‌ باره‌ فرمود: (ما منّا احد الاّ و يقع‌ في‌ عنقه‌ بيعة‌ لطاغية‌ زمانه‌ الاّ القائم‌ الّذي‌ يصّلي‌ روح‌ اللّه ‌عيسي‌ بن‌ مريم‌ خلفه‌ فان‌ّ اللّه‌ ـ عزّوجل‌ّ ـ يخفي‌ ولادته‌ و يغيب‌ شخصه‌ لئلاّ يكون‌ لاحد في‌ عنقه‌ بيعة‌ اذا خرج‌، ذاك‌ التاسع‌من‌ ولد اخي‌ الحسين‌...)
«هر كدام‌ از ما (امامان‌ اهل‌ البيت‌(عليهم السلام)) در زمان‌ خود بيعت‌ حاكمان‌ و طاغوت‌هاي‌ زمان‌ را از روي‌ تقيه‌ به‌ عهده‌ گرفته‌ايم‌، مگرامام‌ مهدي(عليه السلام) كه‌ عيسي‌ بن‌ مريم‌ به‌ امامت‌ آن‌ حضرت‌ نماز مي‌گذارد. خداوند ولادت‌ او را مخفي‌ نگه‌ داشت‌ و براي‌ او غيبتي‌در نظر گرفت‌، تا زماني‌ كه‌ قيام‌ مي‌كند بر گردنش‌ بيعت‌ حاكمي‌ نباشد.»

ج‌) حفظ‌ جان‌ امام‌ مهدي‌ (ع)
خداوند به‌ وسيله‌ غيبت‌ امام‌ دوازدهم(عليه السلام) جانش‌ را از شر دشمنان‌ حفظ‌ نموده‌ است‌. اگر مسأله‌ غيبت‌ امام‌ مهدي(عليه السلام) مطرح‌نبود «معتمد» عباسي‌ كه‌ به‌ خون‌ آن‌ حضرت‌ تشنه‌ بود، مانند پدران‌ بزرگوار آن‌ حضرت‌، امام‌ مهدي(عليه السلام) را نيز شهيد مي‌كرد وزمين‌ از حجت‌ خداوندي‌ خالي‌ مي‌شد.
در اين‌ باره‌ روايات‌ فراواني‌ از امامان‌ معصوم(ع)‌: به‌ ما رسيده‌ است‌.
امام‌ محمد باقر(عليه السلام) فرمود: (ان‌ّ للقائم‌ غيبة‌ قبل‌ ان‌ يقوم‌، قال‌: قلت‌: و لم‌، قال‌: يخاف‌.)
«براي‌ قائم‌ ما (امام‌ مهدي(عليه السلام)) قبل‌ از آن‌كه‌ به‌ پا خيزد غيبتي‌ است‌.»
راوي‌ پرسيد: «براي‌ چه‌؟» حضرت‌ فرمود: «به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ ترس‌ از كشته‌ شدن‌ او وجود دارد.»

د) آمادگي‌ جهان‌
ظهور حضرت‌ مهدي‌ (ع) به‌ عنوان‌ «خاتم‌ الاوصيا» و منجي‌ بشريت‌ و كسي‌ كه‌ در كره‌ زمين‌ دين‌ اسلام‌ را برتمامي‌دين‌ها پيروز مي‌گرداند، قطعاً به‌ زمينه‌ و آمادگي‌ جهاني‌ نيازمند است‌. زيرا روش‌ و سيره‌ آن‌ حضرت‌ مبني‌ بر رعايت‌ امور ظاهري‌ و حكم‌ به‌ ظاهر نيست‌ بلكه‌ مبني‌ بر رعايت‌ حقايق‌ و حكم‌ به‌ واقعيّات‌ ، ترك‌ تقيّه‌ ، مسامحه‌ نكردن‌ در امورديني‌ ، احقاق‌ حقوق‌ ، برقراري‌ عدالت‌ واقعي‌ و اجراي‌ تمام‌ احكام‌ اسلامي‌ است‌.

معلوم‌ است‌ كه‌ انجام‌ اين‌ برنامه‌ و انقلاب‌ بزرگ‌ و همه‌جانبه‌ نيازمند ترقي‌ و رشد بشر در ناحيه‌ علوم‌، معارف‌، فكر، اخلاق‌ وآمادگي‌ جامعه‌ براي‌ پذيرش‌ و استقبال‌ اين‌ نهضت‌ و لياقت‌ زمامداري‌ آن‌ رهبر الهي‌ مي‌باشد.
از اين‌ رو جهان‌ بايد زمينه اين‌ پذيرش‌ را داشته‌ باشد تا اين‌ هدف‌ محقق‌ شود. بنابراين‌ مي‌توان‌ ‌ آمادگي‌ نداشتن جهان‌ را يكي‌ ازفلسفه‌ها و حكمت‌هاي‌ غيبت‌ امام‌ مهدي‌ (ع) بر شمرد.

نتيجه
علت‌ و فلسفه‌ واقعي‌ غيبت‌ حضرت‌ ولي‌ عصر (ع) ‌ يكي‌ از رازهاي‌ الهي‌ است‌ كه جز خداوند وپيشوايان‌ معصوم‌: كسي‌ نسبت‌ به‌ آن‌ اطلاع‌ كافي‌ و كامل‌ ندارد.
با اين‌ حال‌ طبق‌ بيان‌ معصومين(ع)‌: راز اصلي‌ غيبت‌ آن‌ حضرت‌ عبارت‌ است‌ از:

1ـ فراهم‌ نبودن‌ شرايط‌ ظهور، براي‌ تحقق‌بخشيدن‌ به‌ آرماني‌ بزرگ‌ (گسترش‌ عدل‌ و قسط‌ جهاني‌ و به‌ اهتزاز در آوردن‌ پرچم‌ توحيد در تمام‌ كره‌ خاكي‌). اين‌ آرمان ‌بزرگ‌ نياز به‌ گذشت‌ زمان‌ و شكوفايي‌ عقل‌ و دانش‌ بشر و آمادگي‌ روحي‌ بشريت‌ دارد، تا جهان‌ به‌ استقبال‌ آن‌ امام‌ عدل‌ وآزادي‌ برود. طبيعي‌ است‌ اگر آن‌ حضرت‌ پيش‌ از فراهم‌ شدن‌ مقدمات‌ در ميان‌ مردم‌ ظاهر شود، سرنوشتي‌ مانند ديگر امامان‌(شهادت‌) يافته‌ و قبل‌ از تحقق‌ آن‌ آرمان‌ بزرگ‌ ديده‌ از جهان‌ برخواهد بست‌.

2ـ محفوظ‌ ماندن‌ از شرّ جباران‌ و ستمگران‌ است‌.

3ـ در بعضي‌ از روايات‌ حكمتهاي‌ ديگري‌ از جمله‌ آزمايش‌ مردم‌ و اندازه‌ پايبندي‌ و پايداري‌ آنان‌ به‌ دين‌ و ولايت‌ بيان‌ شده‌است‌. غيبت‌ آن‌ حضرت‌ سبب‌ مي‌شود تا نفاق‌ پنهان‌ عدّه‌اي‌ آشكار شود، ايمان‌ حقيقي‌ دوست داران‌ و شيعيان‌ واقعي‌ امام(ع) ازافراد ناخالص‌ و سست‌ ايمان‌ جدا و پاك‌ شود و در يك‌ جمله‌ مؤمن‌ از منافق‌ معلوم‌ گردد.

موضوع قفل شده است