چیکار کنم که بتونم به آرامش برسم؟

تب‌های اولیه

387 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

mousavi928;585140 نوشت:
سلام
من خودم کسانی رو میشناسم که خیلی صبر کردند تا به خواستشون رسیدن اما رسیدن و خوبم رسیدن
بابا تازه اول کاری زیادی غصه نخور. توکلت علی الله

مشکل اینجاست که هر روش و راه حلی برای استجابت دعا بهم توصیه شد و بلد بودن و مطالعه کردم و غیره همه رو انجام دادم اما حاجت نگرفتم
دردناک تر از همه اینکه امید آخرم این بود که میرم زیارت امام رضا و حاجت میگیرم
میگن امام رضا امام رئوف هست
میگن اونقدر کریم هستن که وقتی زائر میره زیارتش قبل از اینکه حاجتش رو بیان کنه خود امام حاجتش رو میده
اما چهار روز رفتم و حرم و روزی سه بار دعا کردم و گریه کردم و ازش خواستم. .اما هنوز حاجت نگرفتم. ..
الانم که دیگه برگشتم و شهر خودمون هستم متوجه شدم قطعاً گناه بزرگی مرتکب شدم که باعث شده دعاهام مستجاب نشن
هرچی هم استغفار و توبه میکنم فایده نداره

سلام
امیدوارم خوب باشی.
من هم 5 سال تقریبا شرایطم مثل شما بود. یه طوری شده بودم که اصلا دلم نمی خواد بازگو کنم اون روزهارو.
فقط چون الان ازش گذشتم چندتا نکته دستگیرم شده. گفتم بگم بد نیست.

در مورد ازدواج اینطوری اضطراری بهش نگاه نکن که اگه تا مثلا 6 ماه دیگه نشه هر لحظش زجر بکشی و هر دقیقه رو به خودت تلخ کنی.
نمی گم دنبالش نباش. منظورم اینه که اگه میخوای راحت پیش بری اینقدر عجولانه منتظر رخ دادنش نباش و طوری عادت کن که اگه تا 10 سال دیگه هم خدا قسمت نکرد این ده سال رو با غصه خوردن و درجازدن تو زندگی نگذرونی . خیلی ها زود نتونستن ازدواج کنن ولی با فراق بال خودشونو تو زندگی بالا کشیدن انگار که همه چی داشتند. این خیلی دیدگاه خامیه که فکر کنیم تا به فلان هدف نرسیدیم زندگی تعطیله.

در مورد دعا هم اینو فهمیدم که این توسلات و دعاها و ... حتی در حد یک جمله هم که باشه هیچ جا گم نمیشه! بالاخره خودشو نشون میده.
از خدا طلب کردن هیچ ضرر و بطالتی توش نیست. آخرش راضیت میکنه. اگرچه در طول راه به خاطر ظاهرا اجابت نشدنش تشویش داری ولی وقتی بشه اونقدر شیرین میشه که انگار اصلا تلخی ای نبوده. اینقدر عجله نکن . این دعاها همین الان تو زندگیت خیلی چیزای خوب آورده ولی الان نمی بینی و بعدا بهشون توجه میکنی. در ضمن من تجربه کردم که نماز اول وقت مداوم عجیب این تیر دعا رو به هدف اجابت می نشونه . دلیلشو نمی دونم. فراموشش نکن.

خلاصه به خدا اعتماد داشته باش و اینقدر خودتو اذیت نکن و از جوونی استفاده کن . ان شا الله اجابت نزدیک باشه و زود ازدواج کنی .
من هنوزم ازدواج نکردم. فکرم نکنم اصلا بشه تا آخر عمرم. ولی راضی و ریلکس سعی میکنم به هدف های دیگم برسم و پیشرفت کنم. :Gol:

mohamad313;585162 نوشت:
در مورد ازدواج اینطوری اضطراری بهش نگاه نکن که اگه تا مثلا 6 ماه دیگه نشه هر لحظش زجر بکشی و هر دقیقه رو به خودت تلخ کنی.

تا اینجایی که من از حرفای دوستمون دستگیرم شده قضیه اینه که ایشون به خاطر رفع نیازهاش و نیفتادن به گناه عجله داره تو ازدواج...همه شرایطو داره اما دنبال کیس با شرایط خیلی خاصه...
زیاد با موارد دیگه ای که باعث میشه بتونه این نیازو رفع کنه کاری نداره...مثلا من ازدواج موقت رو بهشون پیشنهاد دادم که البته عزیزان اکثزیت مخالف بودن و مضراتش رو بیشتر از فوایدش میدونستن و ایشون هم کلا به این مقوله ها فکر نمیکنه...
پ.ن: به نیابت از ایشون پست گذاشتم چون آنلاین نیستن و اینکه قبلا هم با ایشون در این موارد بحث کردم...

pzahra;584646 نوشت:
اولا 99% دخترا ثروت میخان اون 1% هم که کم توقع اند خانواده هاشون نمیذارن ازدواج کنند

کدوم کشورو شما داری میگی..؟! اینهمه عروسی میشه, میدونید جنتا از دوتسای من عروسی کردن؟! میبخشید این مطلبو اینطوری بیان میکنم اما بالاخره خانمها هم نیازهایی دارن که باید رفع بشه, تا یه سنی میتونن با خیال راحت مادر بشن و بچه ای سالم به دنیا بیارن...اینطوری که شما میگی یعنی هیشکی تو ایران ازدواج نمیکنه...

mehrant;585157 نوشت:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اما این متن چه ربطی به ازدواج داشت؟

سلام و تهیت
بله دوست گرامی با بازگشت امام تمامی مشکلات مردم از بین می روند، تمامی بیماری ها از بین می روند، برکات آسمانی و زمینی به اوج خود می رسند (سریال سوثف پیامبر خاطرتون هست؟)
اگر فقط بخواهیم یکی دوتا از مشکلاتمون حل بشه باید تو فکر چیز دیگه ای باشیم
اما اگه بخواهیم همه مشکلات همه ی مردم حل بشه فقط برگشت امام راه حلشه

mehrant;585158 نوشت:
مشکل اینجاست که هر روش و راه حلی برای استجابت دعا بهم توصیه شد و بلد بودن و مطالعه کردم و غیره همه رو انجام دادم اما حاجت نگرفتم
دردناک تر از همه اینکه امید آخرم این بود که میرم زیارت امام رضا و حاجت میگیرم
میگن امام رضا امام رئوف هست
میگن اونقدر کریم هستن که وقتی زائر میره زیارتش قبل از اینکه حاجتش رو بیان کنه خود امام حاجتش رو میده
اما چهار روز رفتم و حرم و روزی سه بار دعا کردم و گریه کردم و ازش خواستم. .اما هنوز حاجت نگرفتم. ..
الانم که دیگه برگشتم و شهر خودمون هستم متوجه شدم قطعاً گناه بزرگی مرتکب شدم که باعث شده دعاهام مستجاب نشن
هرچی هم استغفار و توبه میکنم فایده نداره

دوست گرامی، دوست عزیز
اینقدر یک بعدی به مسأله نگاه نکنید. من یک حدیث نبوی برایتان می نویسم برداشت با خودتان:
پیامبر (ص) فرمودند بلای ما جماعت پیامبران از همه بیشتر و سخت تر است و همچنین مومنین. هر که ایمانش بیشتر بلایش بیشتر است و کسی که مزه بلا را پنهانی و دور از اطلاع مردم بچشد لذتی از بلا می برد که از نعمت نمی برد بلکه مشتاق بلاست.

در قرآن هم می خوانیم که خداوند می فرمایند چه بسا چیزهایی را دوست دارید که به ضرر شما هستند وئ نمی دانید و برعکس
یعنی شما ندیدن بعضیا ازدواج می کنن بدبخت می شن میگن ای کاش برگردیم به عقب و تصمیم درست تری بگیریم؟ ازدواج خوبه امام بگذارید به وقتش. شاید هنوز وقتش نرسیده
نشنیدین میگن هر که در این دیر مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند؟ پس چرا اینارو می زارید به حساب گناه؟؟؟
اصلا برعکس گوش بدین امام علی تو نامه 25 می فرمایند:
ای فرزند آدم هنگامی که می بینی پروردگارت نعمت هایش را پی در پی بر تو می فرستد در حالیکه تو معصیت او را می کنی از او بترس (مبادا مجازات سینگنش در انتظارت باشد)
رو این مطالب بیشتر فکر کنید لطفا

mohamad313;585162 نوشت:
سلام
امیدوارم خوب باشی.
من هم 5 سال تقریبا شرایطم مثل شما بود. یه طوری شده بودم که اصلا دلم نمی خواد بازگو کنم اون روزهارو.
فقط چون الان ازش گذشتم چندتا نکته دستگیرم شده. گفتم بگم بد نیست.

در مورد ازدواج اینطوری اضطراری بهش نگاه نکن که اگه تا مثلا 6 ماه دیگه نشه هر لحظش زجر بکشی و هر دقیقه رو به خودت تلخ کنی.
نمی گم دنبالش نباش. منظورم اینه که اگه میخوای راحت پیش بری اینقدر عجولانه منتظر رخ دادنش نباش و طوری عادت کن که اگه تا 10 سال دیگه هم خدا قسمت نکرد این ده سال رو با غصه خوردن و درجازدن تو زندگی نگذرونی . خیلی ها زود نتونستن ازدواج کنن ولی با فراق بال خودشونو تو زندگی بالا کشیدن انگار که همه چی داشتند. این خیلی دیدگاه خامیه که فکر کنیم تا به فلان هدف نرسیدیم زندگی تعطیله.

در مورد دعا هم اینو فهمیدم که این توسلات و دعاها و ... حتی در حد یک جمله هم که باشه هیچ جا گم نمیشه! بالاخره خودشو نشون میده.
از خدا طلب کردن هیچ ضرر و بطالتی توش نیست. آخرش راضیت میکنه. اگرچه در طول راه به خاطر ظاهرا اجابت نشدنش تشویش داری ولی وقتی بشه اونقدر شیرین میشه که انگار اصلا تلخی ای نبوده. اینقدر عجله نکن . این دعاها همین الان تو زندگیت خیلی چیزای خوب آورده ولی الان نمی بینی و بعدا بهشون توجه میکنی. در ضمن من تجربه کردم که نماز اول وقت مداوم عجیب این تیر دعا رو به هدف اجابت می نشونه . دلیلشو نمی دونم. فراموشش نکن.

خلاصه به خدا اعتماد داشته باش و اینقدر خودتو اذیت نکن و از جوونی استفاده کن . ان شا الله اجابت نزدیک باشه و زود ازدواج کنی .
من هنوزم ازدواج نکردم. فکرم نکنم اصلا بشه تا آخر عمرم. ولی راضی و ریلکس سعی میکنم به هدف های دیگم برسم و پیشرفت کنم. :Gol:

techies;585163 نوشت:
به نیابت از ایشون پست گذاشتم چون آنلاین نیستن و اینکه قبلا هم با ایشون در این موارد بحث کردم...

سلام.
ممنون.
جناب techies تقریبا چیزی که حرف من بود گفتن.
همینطوری که ایشون هم ذکر کردن و اگر صفحات اول همین تاپیک رو نگاه کنید در گفتگو با کاربر "sarahh" نوشتم و توضیح دادم که: کسی که میدونه بالاخره یه روزی از عمرش باید ازدواج کنه هر چقدر دیر و زود بشه خوب براش مهم نیست و میگه بالاخره ازدواج من هم جور میشه.ولی کسی که نیاز داره و به یه هدفی رفته دنبال ازدواج ، وقتی به اون نیاز و هدف نرسه خوب ناراحت میشه.منم ذکر کردم که چرا و به چه عللی نیاز دارم به ازدواج.که اکثر علل هم برمیگرده به رشته تحصیلی و شغلی ام.که سخته برام و هرچه با هم با روحانیون صحبت کردم و سوال کردم ، راه حل خاصی هم پیشنهاد نشده بهم.
نماز اول وقت رو هم مدتهاست رعایت میکنم و نوشتم هم که ترجیحا هم سعی میکنم به جماعت بخونم.
اگه لازم بود بفرمایید تا بیشتر توضیح بدم.

mousavi928;585236 نوشت:
دوست گرامی، دوست عزیز
اینقدر یک بعدی به مسأله نگاه نکنید. من یک حدیث نبوی برایتان می نویسم برداشت با خودتان

همونطور که در حدیث ذکر کردید مومنین و هر کس ایمانش بیشتره اینطوریه، نه من...

mousavi928;585236 نوشت:
یعنی شما ندیدن بعضیا ازدواج می کنن بدبخت می شن میگن ای کاش برگردیم به عقب و تصمیم درست تری بگیریم؟

کسانی اینجوری میشن که گزینه مناسب خودشون رو انتخاب نکردن،مثلا همسرشون اون معیارهایی که مد نظرشون بوده کاملا نداشته و به اون توجه نکردن، یا تحقیق کافی رو نداشتن برای انتخاب مورد،یا مثلا فقط از روی عشق و علاقه و احساس ازدواج کردن و بر اساس عقل و تفکر مورد شون رو انتخاب نکردن.وگرنه خود زود ازدواجکردن چه بدی ممکنه داشته باشه؟ تو احادیث هم که ذکر شده هرکس زود ازدواج کنه نصف ایمانش رو حفظ کرده.اگه بد بود میگفتن بذارید هر موقع شد ازدواج کنید و زود ازدواج کردن رو نهی می کردن.

mousavi928;585236 نوشت:
چرا اینارو می زارید به حساب گناه؟؟؟

چون همونطوری که گفتم میگن هرکس بره زیارت امام رضا دست خالی بر نمیگرده و حتی قبل از اینکه حاجتش رو بگه امام رضا اونقدر کریمه که حاجتش رو میده
این موضوع برای خودمم قبلا ها اتفاق افتاده بود و مثلا از همون هواپیما که سوار می شدیم بریم مشهد هنوز قبل اینکه به مشهد برسیم مشکلم حل میشد
اما حالا هرچی دعا کردم و خواستم، حاجت نگرفتم
پس حتما این دفعه گناهی هست که مانع شده امام رضا به من نگاه کنه

techies;585163 نوشت:
تا اینجایی که من از حرفای دوستمون دستگیرم شده قضیه اینه که ایشون به خاطر رفع نیازهاش و نیفتادن به گناه عجله داره تو ازدواج...همه شرایطو داره اما دنبال کیس با شرایط خیلی خاصه...
زیاد با موارد دیگه ای که باعث میشه بتونه این نیازو رفع کنه کاری نداره...مثلا من ازدواج موقت رو بهشون پیشنهاد دادم که البته عزیزان اکثزیت مخالف بودن و مضراتش رو بیشتر از فوایدش میدونستن و ایشون هم کلا به این مقوله ها فکر نمیکنه...
پ.ن: به نیابت از ایشون پست گذاشتم چون آنلاین نیستن و اینکه قبلا هم با ایشون در این موارد بحث کردم...

ممنون که پاسخ دادید به این دوستمون
البته " کیس با شرایط خیلی خاص" هم نمیخواستما...
شرایط ما که معیارهای سختی نبود
خیلی از دخترهای خانواده های مذهبی اون معیارها رو دارن
اما نمیدونم چرا این موردها سر راه من قرار نگرفتن و اون کسانی که برای من دنبال گزینه هستن میگن موردی با این شرایط پیدا نمیکنن

mehrant;585555 نوشت:
کیس با شرایط خیلی خاص

باور کنید همین چادری بودن یعنی شرایط خیلی خاص...

دوستان نظرات غیر از موارد مطرح شده اگر دارید بفرمایید
تا الان 105 نفر از این صفحه بازدید کردن ولی 105 نفر مختلف نظر ندادن

techies;585578 نوشت:
باور کنید همین چادری بودن یعنی شرایط خیلی خاص...

خیلی خاص نیست دیگه
هر فرد مذهبی که میخواد یه همسر مذهبی داشته باشه چادر و حجاب همسر حداقل انتظارشه
خانواده های مذهبی و متدین هم که دختران شون معمولا اینجوری هستن

mehrant;585481 نوشت:
وگرنه خود زود ازدواجکردن چه بدی ممکنه داشته باشه؟

بله ازدواج خوبه منکه نگفتم خوب نیست کاری به سن هم ندارم ولی من میگم هستن افرادی که با تحقیق هم ازدواج می کنن ولی بعدا پشیمون میشن. بخاطر همین آمار طلاق بالا رفته.
حالا انشاا... شما به شفاعت امام رضا زودتر همسر خوبی نصیبتون بشه

mousavi928;585613 نوشت:
انشاا... شما به شفاعت امام رضا زودتر همسر خوبی نصیبتون بشه

نمیدونم والا...
انشاالله که اینطور بشه...
من که چند ماهه به امام رضا متوسل می شدم..هم در دل، هم بصورت ارتباط صوتی تلفنی با شماره تلفن حرم و هم بصورت ارتباط تصویری با پخش زنده از ضریح امام رضا از سایت اینترنتی خود حرم..
اما حاجت نگرفتم...
گفتم حالا که حضورا و مستقیم میرم زیارتش ازش میخوام...
چهار روز اونجا بودیم هر روزش سه بار رفتم و زیارت کردم و ازش خواستم...
سه دفعه پای پنجره فولاد رفتم...
اما هنوز حاجت نگرفتم...

mehrant;585625 نوشت:
نمیدونم والا...
انشاالله که اینطور بشه...
من که چند ماهه به امام رضا متوسل می شدم..هم در دل، هم بصورت ارتباط صوتی تلفنی با شماره تلفن حرم و هم بصورت ارتباط تصویری با پخش زنده از ضریح امام رضا از سایت اینترنتی خود حرم..
اما حاجت نگرفتم...
گفتم حالا که حضورا و مستقیم میرم زیارتش ازش میخوام...
چهار روز اونجا بودیم هر روزش سه بار رفتم و زیارت کردم و ازش خواستم...
سه دفعه پای پنجره فولاد رفتم...
اما هنوز حاجت نگرفتم...

همسر خوب ریخته. بگید همسر پولدار می خوایید.

yaHosseinDS;585635 نوشت:
همسر خوب ریخته. بگید همسر پولدار می خوایید.

من معیارهام رو قبلا ذکر کردم
گفتم هم که پدر و مادر، یه دوست پدرم که خادم مسجد هستن، یه روحانی آشنا با پدرم و دوتا از دوستان دیگه پدرم که زمان جنگ با پدرم همرزم بودن به اضافه دوتا از دوستان مادرم همه این افراد دنبال گزینه برای من هستن اما همش میگن با اون معیارها که من میخوام کسی رو هنوز پیدا نکردن

yaHosseinDS;585635 نوشت:
همسر خوب ریخته. بگید همسر پولدار می خوایید.

کجا ریخته؟ شما توهم زدی!! مطمینی ایران زندگی میکنی؟
اگه ریخته بود که اینقدر مشکلات ازدواج زیاد نبود

mehrant;585579 نوشت:
دوستان نظرات غیر از موارد مطرح شده اگر دارید بفرمایید
تا الان 105 نفر از این صفحه بازدید کردن ولی 105 نفر مختلف نظر ندادن

داداش الان مشکلتون چیه ؟خب باید صبر کنی دیگه جز صبر هم راهی نداری
الان دنبال چه جوابی هستین؟

mohamad313;585162 نوشت:
سلام
امیدوارم خوب باشی.
من هم 5 سال تقریبا شرایطم مثل شما بود. یه طوری شده بودم که اصلا دلم نمی خواد بازگو کنم اون روزهارو.
فقط چون الان ازش گذشتم چندتا نکته دستگیرم شده. گفتم بگم بد نیست.

در مورد ازدواج اینطوری اضطراری بهش نگاه نکن که اگه تا مثلا 6 ماه دیگه نشه هر لحظش زجر بکشی و هر دقیقه رو به خودت تلخ کنی.
نمی گم دنبالش نباش. منظورم اینه که اگه میخوای راحت پیش بری اینقدر عجولانه منتظر رخ دادنش نباش و طوری عادت کن که اگه تا 10 سال دیگه هم خدا قسمت نکرد این ده سال رو با غصه خوردن و درجازدن تو زندگی نگذرونی . خیلی ها زود نتونستن ازدواج کنن ولی با فراق بال خودشونو تو زندگی بالا کشیدن انگار که همه چی داشتند. این خیلی دیدگاه خامیه که فکر کنیم تا به فلان هدف نرسیدیم زندگی تعطیله.

در مورد دعا هم اینو فهمیدم که این توسلات و دعاها و ... حتی در حد یک جمله هم که باشه هیچ جا گم نمیشه! بالاخره خودشو نشون میده.
از خدا طلب کردن هیچ ضرر و بطالتی توش نیست. آخرش راضیت میکنه. اگرچه در طول راه به خاطر ظاهرا اجابت نشدنش تشویش داری ولی وقتی بشه اونقدر شیرین میشه که انگار اصلا تلخی ای نبوده. اینقدر عجله نکن . این دعاها همین الان تو زندگیت خیلی چیزای خوب آورده ولی الان نمی بینی و بعدا بهشون توجه میکنی. در ضمن من تجربه کردم که نماز اول وقت مداوم عجیب این تیر دعا رو به هدف اجابت می نشونه . دلیلشو نمی دونم. فراموشش نکن.

خلاصه به خدا اعتماد داشته باش و اینقدر خودتو اذیت نکن و از جوونی استفاده کن . ان شا الله اجابت نزدیک باشه و زود ازدواج کنی .
من هنوزم ازدواج نکردم. فکرم نکنم اصلا بشه تا آخر عمرم. ولی راضی و ریلکس سعی میکنم به هدف های دیگم برسم و پیشرفت کنم. :Gol:


حرفاتونو منم تجربه کردم اتفاقا حدود 5-6 سالم طول کشید الانم به نتیجه شما رسیدم
آدم بعضی وقتا میفته تو یه شرایط روحی ای که اگه خودشو بیرون نکشه فکرش و روحیش تغیر نکنه خیلی زمان از دست میده

mehrant;585625 نوشت:
نمیدونم والا...
انشاالله که اینطور بشه...
من که چند ماهه به امام رضا متوسل می شدم..هم در دل، هم بصورت ارتباط صوتی تلفنی با شماره تلفن حرم و هم بصورت ارتباط تصویری با پخش زنده از ضریح امام رضا از سایت اینترنتی خود حرم..
اما حاجت نگرفتم...
گفتم حالا که حضورا و مستقیم میرم زیارتش ازش میخوام...
چهار روز اونجا بودیم هر روزش سه بار رفتم و زیارت کردم و ازش خواستم...
سه دفعه پای پنجره فولاد رفتم...
اما هنوز حاجت نگرفتم...

چی باعث شده فکر کنین امام رضا (ع) اینفدر زود حاجت مردم رو همونطور که طلب می کنند فوری می دهند؟!
نمی خوام نا امیدت کنم من 3 سال مشهد زندگی کردم و تو این مدت تا دلت بخواد رفتم حرم ولی اونطور که خواستم نشده زندگیم. البته خیلی چیزا گرفتم ولی تو ذهنم یه چیز دیگه بوده.راضی ام ولی. البته بعضی افراد هم زود توسلاتشون جواب میده.
اینکه میری مشهد یا فلان نماز و زیارت رو میخونی و بعدش برای وقوع منظورت ، میشینی و لحظه هارو میشماری جز عذاب روحی برات هیچی نداره.
توکل و توسل کن و بعدش در حرکت باش و منتظر نباش با زیاد انجام دادن این کارها خدا حاجتت رو بذاره جلو پات.
متاسفانه من چون نسبت به مبانی دینی سطحی نگر بودم با همین کارا خیلی فرصت هارو از دست دادم.

arash68;585688 نوشت:
داداش الان مشکلتون چیه ؟خب باید صبر کنی دیگه جز صبر هم راهی نداری
الان دنبال چه جوابی هستین؟

خوب من تیتر تاپیک رو نوشتم چیکار کنم که بتونم به آرامش برسم؟
شما میگید صبر کن
خوب حالا خودتون هم در شرایط من بودید، فقط با همین شنیدن جمله صبر کن آرامش می گرفتید؟
خوب راه حل خواستم من.
حالا حتما چون در جواب این سوال هم دوستان خواهند گفت رابطه ات رو با خدا بیشتر کن نماز رو سر وقت بخون دعا کن توکل کن به تاپیک دعاهای قبل از ازدواج در این سایت مراجعه کن منم اینو از الان میگم که اگه میخواین این حرفها رو بگید اول چند صفحه اول تاپیک رو بخونید دوستان دیگه ای هم بودن که اینا رو بهم گفتن و من جواب بهشون دادم جواب های من رو بخونید

arash68;585689 نوشت:
حرفاتونو منم تجربه کردم اتفاقا حدود 5-6 سالم طول کشید الانم به نتیجه شما رسیدم
آدم بعضی وقتا میفته تو یه شرایط روحی ای که اگه خودشو بیرون نکشه فکرش و روحیش تغیر نکنه خیلی زمان از دست میده

به نتیجه شما رسیدم یعنی چی؟

mohamad313;585692 نوشت:
چی باعث شده فکر کنین امام رضا (ع) اینفدر زود حاجت مردم رو همونطور که طلب می کنند فوری می دهند؟!
نمی خوام نا امیدت کنم من 3 سال مشهد زندگی کردم و تو این مدت تا دلت بخواد رفتم حرم ولی اونطور که خواستم نشده زندگیم. البته خیلی چیزا گرفتم ولی تو ذهنم یه چیز دیگه بوده.راضی ام ولی. البته بعضی افراد هم زود توسلاتشون جواب میده.
اینکه میری مشهد یا فلان نماز و زیارت رو میخونی و بعدش برای وقوع منظورت ، میشینی و لحظه هارو میشماری جز عذاب روحی برات هیچی نداره.
توکل و توسل کن و بعدش در حرکت باش و منتظر نباش با زیاد انجام دادن این کارها خدا حاجتت رو بذاره جلو پات.
متاسفانه من چون نسبت به مبانی دینی سطحی نگر بودم با همین کارا خیلی فرصت هارو از دست دادم.

هم حدیث داریم در این باره و هم هر جا از امام رضا صحبت میشه همین گفته میشه.
اگه خلاف این بود خوب چرا چنین چیزی رو میگن؟ میتونستن بگن اگه به امام رضا متوسل بشید یا به زیارتش برید امام رضا یه روزی بالاخره حاجت شما رو میده اونم اگه به صلاح باشه.
درباره چند جمله آخر تون هم باز بايد تکرار کنم این حرفم رو، بذارید یه جور دیگه بگمش:
من حدود دو سه سال بود کاملا با ازدواج کردن مخالف بودم میگفتم آدم ازدواج کنه که چی بشه؟ واقعا مگه چه چیزی در زندگی انسان کم هست که ازدواج بکنه؟ اگه هدف آرامش هست، چرا آرامش رو با دوست خوب همجنس خودش بدست نیاره؟ چه نیازی به چنس مخالف داره؟
اما نظرم تغییر کرده و می بینید که کاملا برعکس شده و الان از این که نشده ازدواج کنم خیلی ناراحت شدم. علتش چیه؟
چون علنا به این نتیجه رسیدم و بهم ثابت شده که این آرامشه فقط و فقط با ازدواج و توسط همسر بدست میاد و واقعا هم آدم به این آرامش نیاز داره.چون اگه اینطور نبود خدا در قرآن نمیگفت ما برای شما همسرانی از جنس خودتان آفریدیم تا بوسیله ایشان آرامش یابید.مگه آدم آرامش نداشت که خدا میگه با همسر آرامش می یابید؟ مگه برای به آرامش رسیدن روش دیگه ای نیست؟ پس خدا بهتر میدونه که روش آرامش ازدواج کردنه.
ضمن اینکه برای یه جوون مذهبی که میخواد گناه نکنه و حرمت محرم و نامحرم رو حفظ کنه زندگی مجردی و اینکه در جامعه امروز مدام با تحریکات زیاد مواجه هست مثل بی حجابی و عدم رعایت حرمت ها در جامعه و همچنین کلی چیزایی که از رسانه ها و اینترنت و ... رو آدم تاثیر میذارن، اینچوری با مجردی نمیتونه آرامش داشته باشه چون جوون هست که نیاز جنسی داره . وگرنه سن که به بالاتر از سی سال رسید اون موقع این نیاز مقداری فروکش میکنه و اون موقع که نیاز شدید بود دیگه حالا یا افراد ازدواج کردن یا بعضی دنبال دوستی با نامحرم بودن یا عده ای هم پاک موندن.
اما من گفتم با توجه به رشته ام برای من خیلی سخته این مورد.مهمترین عاملی که باعث تحریک هست مواجهه با نامحرم هست.من توی کوچه و خیابان و بازار و جامعه سعی میکنم نگاه رو کنترل کنم و جاهایی که امکانش هست که با نامحرم کمتر روبرو شد اینکار رو بکنم یعنی سعی کنم کمتر روبرو بشم. اما وقتی به عنوان پزشک دارم کار میکنم و بیمار به ما مراجعه میکنه و ما از لحاظ قانونی و اخلاقی وظیفه داریم بیمار رو معاینه و درمان کنیم و نمیتونیم بگیم تو نامحرمی پس برو پیش یه پزشک دیگه. چون تا وقتی بیمار به ما مراجعه نکرده ما وظیفه ای نداریم ولی وقتی بیماری اومد و ویزیت گرفت و به ما مراجعه کرد اگه کاری براش نکنیم و بیمار بره و مشکلی براش پیش بیاد از نظر قانونی مسوول هستیم و باید جواب بدیم. اما از طرف دیگه هم ما کشیک های اجباری در بیمارستان داریم و در کشیک ها هم مسوولیت یک بخش با تمام بیماران بستری در اون بخش و بیماران دیگه ای که در طول کشیک به اون بخش مراجعه میکنن با ماست.یعنی هر مساله کوچک و بزرگی که هر کدوم از بیماران اون بخش پیدا کنن وظیفه قانونی داریم در برابر اون مشکل. و نمیشه گفت این بیمار نامحرم هست پس وظیفه ندارم در قبالش.قانون همچنین اجازه ای نداده.
حالت وقتی بیماران خانم نامحرم به ما مراجعه میکنن که اکثرا حجاب و آرایش رو رعایت نمیکنن و ما هم مجبور به مشاهده و معاینه و لمس و غیره هستیم، اونم در حالیکه جوون هستیم و در دوره اوج نیاز به همسر و نیاز جنسی، و وقتی این همه هر روز و هر روز تحریک به این شیوه وجود داره اما راهی برای ارضا وجود نداره، واقعا انتظار دارید آدم آرامش داشته باشه و بگه حالا بالاخره یه روزی ازدواج میکنم؟ آخه چقدر آدم تحمل کنه و خودش رو حفظ کنه که به گناه نیفته؟

سلامببخشید پریدم وسط بحثتونیه بخشی از توسل اعتماد داشتنه، اگه به رافت امام رضا انقد ایمان دارید که حاجتتون رو پیشش میبرید پس به تدبیر اقاهم اعتماد کنید،اگه مطمئنید که ایشون انقدر پیش خدا ابرو دارند که میتونن به شما چیزی که میخاید رو بدن پس ندادنشون به نظرتون میتونه دلیلی غیر از این داشته باشه که حتما حکمتی در کاره؟اگه واقعا دنبال ارامش هستید از خدا برای ارامش پیداکردنتون دعا کنید نه صرفا ازدواج! اون بهتر میدونه ارامش شما رو ازمسیر ازدواج، سعه صدر دادن و... یا از هر طریق دیگه ای تامین کنه... خداوند صفات مختلفی داره ،بی نهایت قدرتمند، بی نهایت مهربون وبی نهایت حکیمه، اقای دکتر اگه از بین بی نهایت صفات خدا فقط به همین 3 تا هم تکیه کنیم ارامش پیدا میکنیم... انقدر دوستمون داره که با تدبیر حکیمانش در بهترین زمان بهترین ها رو بهمون میده... فقط کافیه اینو باور کنید.اگه ارامش ندارید ممکنه یه بخشش مربوط به ازدواج باشه ولی به نظرمن یه بخش عمده اش شاید مربوط به این باشه شما فاکتور اعتماد رو گم کردید،شما ایه ای رو که گفته ازدواج مایه ارامش هست رو تو ذهنتون پررنگ کردید ولی برادر من ما ایه هم داریم که میگه اگه نتونستید ازدواج کنید عفت بورزید... این یعنی اینکه به هر دلیلی ممکنه شما تا یه زمانی نتونید ازدواج کنید علی رغم همه تلاشی که میکنید حتی با داشتن شرایط و موقعیت ازدواج، نه اینکه مشکل از شما باشه نه، فقط زمانش نرسیده و انشالله به وقتش پیش میاد

لبخندخدا;585761 نوشت:
سلامببخشید پریدم وسط بحثتونیه بخشی از توسل اعتماد داشتنه، اگه به رافت امام رضا انقد ایمان دارید که حاجتتون رو پیشش میبرید پس به تدبیر اقاهم اعتماد کنید،اگه مطمئنید که ایشون انقدر پیش خدا ابرو دارند که میتونن به شما چیزی که میخاید رو بدن پس ندادنشون به نظرتون میتونه دلیلی غیر از این داشته باشه که حتما حکمتی در کاره؟اگه واقعا دنبال ارامش هستید از خدا برای ارامش پیداکردنتون دعا کنید نه صرفا ازدواج! اون بهتر میدونه ارامش شما رو ازمسیر ازدواج، سعه صدر دادن و... یا از هر طریق دیگه ای تامین کنه... خداوند صفات مختلفی داره ،بی نهایت قدرتمند، بی نهایت مهربون وبی نهایت حکیمه، اقای دکتر اگه از بین بی نهایت صفات خدا فقط به همین 3 تا هم تکیه کنیم ارامش پیدا میکنیم... انقدر دوستمون داره که با تدبیر حکیمانش در بهترین زمان بهترین ها رو بهمون میده... فقط کافیه اینو باور کنید.اگه ارامش ندارید ممکنه یه بخشش مربوط به ازدواج باشه ولی به نظرمن یه بخش عمده اش شاید مربوط به این باشه شما فاکتور اعتماد رو گم کردید،شما ایه ای رو که گفته ازدواج مایه ارامش هست رو تو ذهنتون پررنگ کردید ولی برادر من ما ایه هم داریم که میگه اگه نتونستید ازدواج کنید عفت بورزید... این یعنی اینکه به هر دلیلی ممکنه شما تا یه زمانی نتونید ازدواج کنید علی رغم همه تلاشی که میکنید حتی با داشتن شرایط و موقعیت ازدواج، نه اینکه مشکل از شما باشه نه، فقط زمانش نرسیده و انشالله به وقتش پیش میاد

ممنون ولی پاراگراف آخر حرفام تو نظر بالایی ام رو بخونید
من گفتم این موضوع که تو اون پاراگراف گفتم باعث ناراحتی و به هم ریختن آرامش شده
سخته برای من
چون گفتم واسه ما مقدور نیست دوری کردن از نامحرم

mehrant;585763 نوشت:
ممنون ولی پاراگراف آخر حرفام تو نظر بالایی ام رو بخونید
من گفتم این موضوع که تو اون پاراگراف گفتم باعث ناراحتی و به هم ریختن آرامش شده
سخته برای من
چون گفتم واسه ما مقدور نیست دوری کردن از نامحرم

بله خوندم اتفاقا عفت ورزیدن زمانی معنی میده که شرایط گناه کردن رو داشته باشی و ازش چشم بپوشی و صد البته کار دشواریه ... قطعا سختی که شما تحمل میکنید پیش خدا گم نمیشه...
اقای دکتر گزینشی روی مطالب تمرکز میکنید، نظرتونو در مورد بخش اول صحبتم نگفتید؟

لبخندخدا;585768 نوشت:
بله خوندم اتفاقا عفت ورزیدن زمانی معنی میده که شرایط گناه کردن رو داشته باشی و ازش چشم بپوشی و صد البته کار دشواریه ... قطعا سختی که شما تحمل میکنید پیش خدا گم نمیشه...
اقای دکتر گزینشی روی مطالب تمرکز میکنید، نظرتونو در مورد بخش اول صحبتم نگفتید؟

خوب حرفم اینه که درسته باید عفت و پاکدامنی داشت اما این باعث آرامش نمیشه. نمیدونم شایدم من اینطوریم این چیزا رو که می بینم عصبانی میشم.
در مورد حرف اول تون هم خوب وقتی اینجوریه چرا حدیث هست که میگن هرکس بار سفر ببنده و بره زیارت امام رضا گناهانش بخشیده و دعاش مستجاب میشه؟ چرا میگن امام رضا اونقدر کریمه که هنوز حاجت رو بهش نگفته حاجت رو میده؟ خوب اینو نگن ، بگن امام رضا اگر به صلاح بود و اگه این شرط و اون شرط و اینا رو داشته باشید حاجت میده.چرا میگن "هر کس" به زیارتش بره حاجتش مستجاب میشه؟

mehrant;585795 نوشت:
خوب حرفم اینه که درسته باید عفت و پاکدامنی داشت اما این باعث آرامش نمیشه. نمیدونم شایدم من اینطوریم این چیزا رو که می بینم عصبانی میشم.
در مورد حرف اول تون هم خوب وقتی اینجوریه چرا حدیث هست که میگن هرکس بار سفر ببنده و بره زیارت امام رضا گناهانش بخشیده و دعاش مستجاب میشه؟ چرا میگن امام رضا اونقدر کریمه که هنوز حاجت رو بهش نگفته حاجت رو میده؟ خوب اینو نگن ، بگن امام رضا اگر به صلاح بود و اگه این شرط و اون شرط و اینا رو داشته باشید حاجت میده.چرا میگن "هر کس" به زیارتش بره حاجتش مستجاب میشه؟

اینکه عفت ورزیدن باعث ارامش میشه یا نه بستگی به نگاهتون داره، بلاخره شما میتونستید مثله یه عده برید سراغ گناه ولی اینکارو نمیکنید، چرا نمیرید؟ چندتا جواب میشه داد،1- چون دین گفته خوب مجبوری باید اینکارو بکنی،2- ترس از عذاب3- چون محبوب دوست داشتنی اینطوری میپسنده
خب گزینه 3همون چیزیه که عفت ورزیدن رو با ارامش همراه میکنه، اینکه شما با چه نیتی مراقب خوبی هاتون هستید خیلی مهمه...
ببینید وعده خدا هیچ وقت خلاف نمیشه خودش میگه ادعونی استجب لکم... پس استجابت قطعیه اما اینکه کی براوده بشه به صلاح و حمکت خدا برمیگرده. وقطعا خدا سود و منفعت بنده هاش رو همیشه درنظر میگیره
خدا سه جور به بنده هاش جواب میده:
1- آری
2- باشد ولی الان نه!
3_ پیشنهاد بهتری برایت دارم...
فقط باید صبور باشیم و بهش اعتماد کنیم. اینجوری به ارامش میرسید...
چقدر به مهر ومحبت مادرتون ایمان دارید؟ خیلی وقتا بچه کوچولوها یه چیزی میخان ولی مامانه میدونه الان بخوره دل درد میگیره پس بهش نمیده تا زمانی که وقتش برسه... خدا از مادر مهربونتره شما رو بهتر از خودتون میشناسه... پس فقط ازش طلب کنید اما طلبکارانه برخورد نکیند، هرچقدر بیشتر به اجابت امیدوار باشید ارامش بیشتری پیدا میکنید

امام رضا صداتونو شنیده به این شک نکنید، من 8 سال پیش از اقا یه چیزی خواستم و امسال بهم داده شد...
الان که به این 8 سال نگاه میکنم یه کوچولو از مصلحت این 8 سال تاخیر رو میفهمم!

لبخندخدا;585808 نوشت:
امام رضا صداتونو شنیده به این شک نکنید، من 8 سال پیش از اقا یه چیزی خواستم و امسال بهم داده شد...
الان که به این 8 سال نگاه میکنم یه کوچولو از مصلحت این 8 سال تاخیر رو میفهمم!

سلام
امام رضا همون هشت سال پیش برات فرستاد الان به دستت رسید!
مثل اینکه نور یه ستاره چند سال بعد به سیاره زمین میرسه علتش هم دوری ما از اونا هست!

ضمن اینکه ما خیلی نمی تونیم نزدیک اونا بشیم چون میسوزیم

mehrant;585706 نوشت:
من تیتر تاپیک رو نوشتم چیکار کنم که بتونم به آرامش برسم؟

سلام
دور و ورتون همسایه ها اینور اونور دختر ندارن؟ خب حتما هست، برید خواستگاری. مادرتون خواهرتون بسپرن به دوستاشون. این همه دوست و رفیق، اونا هم باز چندتا دوست و رفیق دارن همینجوری دهن به دهن یهو میبینی 100 مورد واست پیدا میشه. هر گزینه ای که پیدا شد ابتدا مادرتون بره دختر رو ببینه بعد اگه دید خانوادش مناسبه اونوقت برید جلو و...

mousavi928;585862 نوشت:
سلام
دور و ورتون همسایه ها اینور اونور دختر ندارن؟ خب حتما هست، برید خواستگاری. مادرتون خواهرتون بسپرن به دوستاشون. این همه دوست و رفیق، اونا هم باز چندتا دوست و رفیق دارن همینجوری دهن به دهن یهو میبینی 100 مورد واست پیدا میشه. هر گزینه ای که پیدا شد ابتدا مادرتون بره دختر رو ببینه بعد اگه دید خانوادش مناسبه اونوقت برید جلو و...

دختر هست ولی دختر چادری و باحجاب نیست.
فقط یه خونواده از همسایه ها بودن که چندتا دختر هم داشتن مادرم هم با مادرسون دوست بود رفت با مادرشون صحبت کرد ولی گفته بود دخترهام هیچکدوم قصد ازدواج ندارن.تو همین تاپیک هم چندبار نوشتم سه تا از دوستان پدرم و سه تا از دوستان مادرم برای من دنبال مورد هستن حتی تو شهرهای دیگه و حتی توی تهران.اما هنوز هیچکدوم هیچ موردی تا الان اصلا پیدا نکردن که به خونواده مون معرفی کنن.
درباره مراحل هم که گفتید اول مادرم بره خوب همیشه همین کار رو میکرده برای اون گزینه های قبلی که بهم جواب منفی دادن . همیشه هم تو اون حلسات با مادرم به توافق میرسیدن در جلسه خواستگاری که میگفتن با دختر صحبت کنم هم باهم توافق نظر داشتیم بعد که نظر قطعی شون رو میخواستن بگن جواب رد میدادن.
الان دیگه بیش از دوماه از آخرین مورد گذشته و دیگه اصلا موردی پیدا نشده

mehrant;585985 نوشت:
دختر هست ولی دختر چادری و باحجاب نیست.
فقط یه خونواده از همسایه ها بودن که چندتا دختر هم داشتن مادرم هم با مادرسون دوست بود رفت با مادرشون صحبت کرد ولی گفته بود دخترهام هیچکدوم قصد ازدواج ندارن.تو همین تاپیک هم چندبار نوشتم سه تا از دوستان پدرم و سه تا از دوستان مادرم برای من دنبال مورد هستن حتی تو شهرهای دیگه و حتی توی تهران.اما هنوز هیچکدوم هیچ موردی تا الان اصلا پیدا نکردن که به خونواده مون معرفی کنن.
درباره مراحل هم که گفتید اول مادرم بره خوب همیشه همین کار رو میکرده برای اون گزینه های قبلی که بهم جواب منفی دادن . همیشه هم تو اون حلسات با مادرم به توافق میرسیدن در جلسه خواستگاری که میگفتن با دختر صحبت کنم هم باهم توافق نظر داشتیم بعد که نظر قطعی شون رو میخواستن بگن جواب رد میدادن.
الان دیگه بیش از دوماه از آخرین مورد گذشته و دیگه اصلا موردی پیدا نشده

سلام
عیبی نداره
غصه نخورید. شما در حال تلاش هستید، توکل هم کردین. انشاا... خدا واستون گزینه مناسبی در نظر دارن. بازم تلاش کنید اما وقت تعیین نکنید وگرنه ضربه می خورید یعنی نگید حتما باید تا پایان سال ازدواج کنم

بابا تو هنوز زن نگرفتی؟

ولی اگه از من میشنوی زن نبر ...میگی پس چکار کنم؟
من اگه جای تو بودم یه کره اسب میخریدم باهاش میرفتم مسافرت...به سرزمین ها ناشناخته سفر میکردم با همه انسان ها اشنا میشدم تجربه کسب میکردم!
بعدم چاپش میکردم می فروختم پولش و می دادم یه کره اسب دیگه می خردیم و باز دوباره میرفتم اونجا هایی که کره اسب اولیم نمی کشید و طاقت نیاور وسط راه مرد و من ندیدم و کشف میکردم!

مثل سرزمین های پریان با قصرهای اونا و انواع پرندگان و درختای و گلهای عجیب غریب و ناشناخته که پر ها و میوه های و گل های هزار رنگ دارن ،اینا خوبه ....اینقد کیف میده!:Cheshmak:

زن ببری هر روز باید بری نونوایی... بیچاره میشی!!:Nishkhand:

عزرائیل;586011 نوشت:
بابا تو هنوز زن نگرفتی؟

ولی اگه از من میشنوی زن نبر ...میگی پس چکار کنم؟
من اگه جای تو بودم یه کره اسب میخریدم باهاش میرفتم مسافرت...به سرزمین ها ناشناخته سفر میکردم با همه انسان ها اشنا میشدم تجربه کسب میکردم!
بعدم چاپش میکردم می فروختم پولش و می دادم یه کره اسب دیگه می خردیم و باز دوباره میرفتم اونجا هایی که اسب اولیم طاقت نیاور وسط راه مرد و ندیدم و کشف میکردم!

مثل سرزمین های پریان با قصرهای اونا و انواع پرندگان و درختای و گلهای عجیب غریب و ناشناخته که پر ها و میوه های و گل های هزار رنگ دارن ....اینا خوبه!

زن ببری هر روز باید بری نونوایی... بیچاره میشی!!:Nishkhand:

بله؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟:Moteajeb!::Moteajeb!:

mousavi928;585995 نوشت:
سلام
عیبی نداره
غصه نخورید. شما در حال تلاش هستید، توکل هم کردین. انشاا... خدا واستون گزینه مناسبی در نظر دارن. بازم تلاش کنید اما وقت تعیین نکنید وگرنه ضربه می خورید یعنی نگید حتما باید تا پایان سال ازدواج کنم

دیگه خبری نیست و تا پایان سال هم نخواهم تونست ازدواج کنم
چند روز دیگه محرمه
دو ماه محرم و صفر هست
بعد از اون هم اگه هم گزینه ای پیدا بشه من بخشهایی از بیمارستان هستم که اونقدر کارمون و وظیفه مون زیاده که وقت رفتن به خواستگاری و اینا بعیده پیدا کنم

mehrant;586014 نوشت:
دیگه خبری نیست و تا پایان سال هم نخواهم تونست ازدواج کنم
چند روز دیگه محرمه
دو ماه محرم و صفر هست
بعد از اون هم اگه هم گزینه ای پیدا بشه من بخشهایی از بیمارستان هستم که اونقدر کارمون و وظیفه مون زیاده که وقت رفتن به خواستگاری و اینا بعیده پیدا کنم

سلام
شما به نظرم سوالتو اینجوری مطرح کن. اگه اشتباه میکنم بگید چون من چیزی که خودم متوجه شدم از حرفاتون رو میگم
شما یه عالمه حدیث خوندید در باب خوب بودن زود ازدواج کردن
و یه عالمه حدیث و روایت در مورد استجابت دعا
وقتی دعات مستجاب نشه چون این همه بزرگنمایی کردی ازدواج رو و یه خواسته ی خیلیی مهم و حالا یه نیاز مهمه برات و مطمئنی که اگه دعا کنی باید مستجاب بشه خب وقتی نشه معلومه که آرامش نداری شما بهم میریزی حتی من خودم شده افسردگی گرفتم
اینطور نیست؟

من یه تاپیک جدید زدم هنوز تایید نشده یکم پیش زدم در مورد اینکه اصلا عقیده و دید درست در مورد دعا چیه؟شاد باید طرز فکرامون رو درست کنیم تا به آرامش برسیم
به نظر من آرامشی که تو یه تفکر درست هست تو ازدواج نیست
اما راهکاری که جناب لبخند خدا دادن دیگه حرفی توش نیست
یه چیزایی هم من بگم اینکه شما به جز احادیث زود ازدواج کردن بقیه احادیث رو هم بخون در مورد صبر و اینا و نرسیدن به خواسته دنیایی
و عوامل مستجاب نشدن دعا رو هم که دیدم یه جا خودتون آورده بودید
من گیج شدم که مشکل شما الان چیه
خودتون تو یکی از مواردی که گفتید از بقیه جاها جمع آوری کردید یکی از گزینه ها این بود که شاید خدا میخواد بندش بیشتر دعا کنه و بیاد سمتش بعد حاجتشو بده

کلا به نظرم در مورد دعا و آدابش و اینکه چرا دعا مستجاب نمیشه توضیحات زیادی داده شده
من خودم اول کتاب مفاتیح نوین آیت الله مکارم دیدم
اونو دانلود کنید اولاشو بخونید
من قصد تند صجبت کردن ندارم فقط واقعا جدی نمیدونم مشکلتون الان چیه؟میدونم به آرامش نرسیدنه تو تاپیک نوشتین اما این همه دلیل و راهکار بهتون دادن و گفتن باید فکرتون رو عوض کنید تا به آرامش برسید کجاش ایراد داشت؟یا فرمایشات جناب لبخند خدا خیلی کامل بود؟اینکه باید اعتماد داشت و آروم گرفت

لبخندخدا;585807 نوشت:
اینکه عفت ورزیدن باعث ارامش میشه یا نه بستگی به نگاهتون داره،

اینجوری بذارید بگم: مثلا فرض کنید یه بیمار خانم با وضع ظاهری نامناسبی به ما مراجعه کرده.ما هم طبق وظیفه اقدامات تشخیصی و درمانی لازم رو انجام میدیم و مثلا می بینیم فلان بیماری رو داره و باید بره عمل بشه.بعد حالا هروقت به اون بیماری فکر کنیم کسی که اون بیماری رو داشته تو ذهنمون با اون ظاهرش مجسم میشه و یاد اون خانم میفتیم.اگه به فکر هیچ گناهی هم نباشیم همینکه اون ظاهر خاص اون خانم همش تو ذهنمون مونده این خودش یه مفسده نیست؟ این باعث عصبی شدن نمیشه؟
من که عصبی میشم مثلا وقتی درباره عقونت قارچی پوست صحبت میشه یاد یه بیمار دختر خانم جوونی میفتم که با این بیماری ذکر شده در بخشمون بستری بود و حجاب رو رعایت نمیکرد و جلوی ما که نامحرم بودیم در بخش اصلا روسری سرش نبود.اون موقع هروقت می دیدمش با این ظاهر خوب از عدم رعایت کردن حجاب ناراحت میشدم الانم که یادم بیاد هم باز عصبی میشم.یا مثلا در بخش اطفال وقتی درباره یه بیمار خاصی که در بخشمون داشتیم صحبت میکنیم گاهی اینطوریه که ویژگی خاصی که از اون بچه بیمار تو ذهنمون مونده مادرش بوده که با ظاهر خاصی همیشه اونجا بود.
حالا اینا واقعا عصبی کننده نیست؟
این حداقله حداقل تاثیر مواجهه با نامحرمه که گفتم از این موضوع ناراحتم و آرامشم رو به هم ریخته

لبخندخدا;585761 نوشت:
اگه به رافت امام رضا انقد ایمان دارید که حاجتتون رو پیشش میبرید پس به تدبیر اقاهم اعتماد کنید،اگه مطمئنید که ایشون انقدر پیش خدا ابرو دارند که میتونن به شما چیزی که میخاید رو بدن پس ندادنشون به نظرتون میتونه دلیلی غیر از این داشته باشه که حتما حکمتی در کاره؟اگه واقعا دنبال ارامش هستید از خدا برای ارامش پیداکردنتون دعا کنید نه صرفا ازدواج! اون بهتر میدونه ارامش شما رو ازمسیر ازدواج، سعه صدر دادن و... یا از هر طریق دیگه ای تامین کنه...

اینم بذارید درباره حرفام بیشتر توضیح بدم.
گفتم از اینکه حاجت از امام رضا نگرفتم ناراحتم.حالا یه چیز رو هم بگم که در همین سفر اخیر و در همین چهار روز که گفتم روزی سه بار میرفتم حرم و دعا میکردم...
وقتی وارد حرم میشید و به طرف ضریح میرید در کناره سمت چپ ضریح از قسمت آقایان، قسمتی هست به اسم مسجد بالا سر که اونجا نماز خیلی فضیلت داره و گفته شده هرکس اونجا نماز زیارت بخونه در قنوتش هرچی از خدا بخواد بهش میده.و همونجا هم اگه دیده باشید تابلویی روی دیوار نصب شده که نوشته بعد از اقامه نماز در این مکان وقت و مکان رو به دیگران هم بدهید تا از فضیلت نماز در این مکان بهره مند بشن.
من تقریبا از بچگی و از وقتی یادمه هرسال سالی یکبار زیارت امام رضا نصیب مون شده.همیشه وقتی میرفتیم، با خانواده باهم میرفتیم حرم.اولین باری که من این مکانی که گفتم رو پیدا کردم سال 87 بود که همون سال کنکور داده بودم.اونجا رفتم نماز خوندم و از خدا خواستم که رشته پزشکی قبول بشم.که همینطور هم شد ودعام مستجاب شد.از اون به بعد هر دفعه میرم حرم حتما اونجا نماز میخونم.
حالا بحث همین دفعه اخیر بود.دفعه اولی که رفتم زیارت و رفتم پیش ضریح و به این مکان رسیدم،تو دلم گفتم یا امام رضا خودت یه جای خالی برام تو این مکان جور کن که وایسم مثل همیشه نماز بخونم.که هنوز سی ثانیه از این حرفم نگذشته بود که یکی از زائرین که اونجا داشت نماز میخوند نمازش تموم شد و به من اشاره کرد که میخواست بره و من بیام سر جاش بایستم.که منم رفتم و نماز رو خوندم.
حالا وقتی این اتفاق افتاده، منم در همون مکان دعا کردم برای ازدواج کردنم، و بارها و بارهای دیگه هم دعا کردم و از امام رضا و از خدا خواستم اما حاجتم هنوز داده نشده، این یعنی چی؟
من که فکر میکنم علتش مشکلی در منه که مستجاب نمیشه دعاهام، وگرنه چطور تا از امام رضا یه جا خواستم فوری خودش جور کرد؟...

mehrant;586172 نوشت:

حالا وقتی این اتفاق افتاده، منم در همون مکان دعا کردم برای ازدواج کردنم، و بارها و بارهای دیگه هم دعا کردم و از امام رضا و از خدا خواستم اما حاجتم هنوز داده نشده، این یعنی چی؟
من که فکر میکنم علتش مشکلی در منه که مستجاب نمیشه دعاهام، وگرنه چطور تا از امام رضا یه جا خواستم فوری خودش جور کرد؟...


پس چیزی که آرامش شما رو گرفته این سواله که چرا دعاهاتون مستجاب نمیشه؟؟؟
خب یه دعایی خیلی ساده است و صلاحه که جا باز شه شما بری اونجا نماز بخونی اما حتما صلاح نبوده ازدواج کنید. دلیل نمیشه یه دعا مستجاب شد همه ی دعاها مستجاب شن
جالبه چون من خودم دلایل مستجاب نشدن دعا رو از خود شما که نوشتید خوندم بعدشم تو کتاب مفاتیح نوین دیدم

arash68;586171 نوشت:
سلام
شما به نظرم سوالتو اینجوری مطرح کن. اگه اشتباه میکنم بگید چون من چیزی که خودم متوجه شدم از حرفاتون رو میگم
شما یه عالمه حدیث خوندید در باب خوب بودن زود ازدواج کردن
و یه عالمه حدیث و روایت در مورد استجابت دعا
وقتی دعات مستجاب نشه چون این همه بزرگنمایی کردی ازدواج رو و یه خواسته ی خیلیی مهم و حالا یه نیاز مهمه برات و مطمئنی که اگه دعا کنی باید مستجاب بشه خب وقتی نشه معلومه که آرامش نداری شما بهم میریزی حتی من خودم شده افسردگی گرفتم
اینطور نیست؟

سلام.
ببینید یکبار برای کاربر " sarahh" کامل توضیح دادم
من پسری هستم که به دلایلی احساس کردم نیاز دارم به ازدواج.به اون آرامشی که با ازدواج ایجاد میشه نیاز دارم.
از پدر و مادر خواستم برام دنبال مورد مناسب باشن.
حالا مواردی بوده که رفتیم و با اینکه همه معیارهای من رو داشتن و من هم معیارهایی که خودشون بیان میکردن {در حرفام نوشته بودم که همیشه وقتی در جلسه خواستگاری میگن پسر و دختر بشینن باهم صحبت کنن من بحث رو با بیان کردن معیارهای خودم شروع میکردم و از دختر هم میخواستم معیارهای خودشو بگه} رو داشتم جواب منفی دادن.
بعد از اون هم دیگه چند نفر که تعدادشون رو چند بار ذکر کردم تو این تاپیک به دنبال مورد مناسب برای من هستن اما حتی یه نفر هم پیدا نکردن که به خانواده ما معرفی کنن.
اینا بود که باعث شد ناراحت بشم و آرامشم به هم بریزه،ضمن اینکه بخاطر مسائلی که ذکر کرده بودم که به اون دلایل نیاز به ازدواج دارم هم آرامش چندانی نداشتم
اینا مزید بر علت شد.اومدم یه تاپیک زدم به اسم اینکه "چرا نمی تونم ازدواج کنم؟" که راهنمایی ام کنن که چرا با وجود یکی بودن معیارها جواب رد میگیرم؟چرا کسی منطبق بر معیارهام اصلا پیدا نمیشه؟
که در اون تاپیک بحث های زیادی شده و خیلی راه حل ها پیشنهاد کردن
برای اینکه مورد مناسب برام پیدا بشه دعا کردم خیلی دعا کردم و روشهای مختلف دعا کردن و حاجت گرفتن رو انجام دادم
اما هیچکدوم از این دعاها مستجاب نشد این امر هم آرامشم رو بدتر بهم زد و روحیه ام رو از دست دادم و این باعث شد که بیام تاپیک فعلی رو بزنم.

arash68;586170 نوشت:
آرامشی که تو یه تفکر درست هست تو ازدواج نیست

نه اون چیز دیگه است و این چیز دیگه
کامنت آخرم که همین چند دقیقه پیش در توضیح کاملتر خطاب به جناب لبخند خدا نوشتم بخونید تا منظورم رو بیشتر متوجه بشید

arash68;586170 نوشت:
شما به جز احادیث زود ازدواج کردن بقیه احادیث رو هم بخون

منظورم از اون احادیث اینه که اکثرا تو این تاپیک دوستان گفتن شاید ازدواج الان به صلاح نیست.من میگم اگر اینطوره پس چرا این همه در احادیث توصیه به زود ازدواج کردن شده؟ اگر ازدواج در 23 سالگی به صلاح کسی نباشه و زوده براش،خوب ائمه و معصومین در روایات همه رو توصیه به زود ازدواج کردن نمیکردن و شرایط خاصی رو برای این موضوع بیان می کردن.

arash68;586170 نوشت:
عوامل مستجاب نشدن دعا رو هم که دیدم یه جا خودتون آورده بودید

بله اما اینکه کدومش باعث شده که دعای من مستجاب نشه رو از کجا باید دونست؟

arash68;586171 نوشت:
من خودم اول کتاب مفاتیح نوین آیت الله مکارم دیدم
اونو دانلود کنید اولاشو بخونید

خود این کتاب رو دارم و خوندمش قسمتهایی که میفرمایید رو

arash68;586171 نوشت:
واقعا جدی نمیدونم مشکلتون الان چیه؟

جواب کامنت آخرم به جناب لبخند خدا رو بخونید

کنجکاوم بدونم دقیقا مشکل شما چیه
وگرنه خودم در مورد مستجاب نشدن دعاهام خیلی بهم میریزم برا همینم یه تاپیک زدم سوالامو اونجا بپرسم
میدونید اینکه تا دعا مستجاب نمیشه میگن صلاح نبوده و هزار تا دلیل دیگه میارن اینا خوشایند نیست وگرنه واقعیت جز این نیست
اما من دنبال اون تفکری هستم که آدم اینا رو با رضایت قبول کنه با خوشی نه با ناراحتی و افسردگی

mehrant;586174 نوشت:
.
اینا بود که باعث شد ناراحت بشم و آرامشم به هم بریزه،ضمن اینکه بخاطر مسائلی که ذکر کرده بودم که به اون دلایل نیاز به ازدواج دارم هم آرامش چندانی نداشتم
اینا مزید بر علت شد.اومدم یه تاپیک زدم به اسم اینکه "چرا نمی تونم ازدواج کنم؟" که راهنمایی ام کنن که چرا با وجود یکی بودن معیارها جواب رد میگیرم؟چرا کسی منطبق بر معیارهام اصلا پیدا نمیشه؟
که در اون تاپیک بحث های زیادی شده و خیلی راه حل ها پیشنهاد کردن
برای اینکه مورد مناسب برام پیدا بشه دعا کردم خیلی دعا کردم و روشهای مختلف دعا کردن و حاجت گرفتن رو انجام دادم
اما هیچکدوم از این دعاها مستجاب نشد این امر هم آرامشم رو بدتر بهم زد و روحیه ام رو از دست دادم و این باعث شد که بیام تاپیک فعلی رو بزنم.

منظورم از اون احادیث اینه که اکثرا تو این تاپیک دوستان گفتن شاید ازدواج الان به صلاح نیست.من میگم اگر اینطوره پس چرا این همه در احادیث توصیه به زود ازدواج کردن شده؟ اگر ازدواج در 23 سالگی به صلاح کسی نباشه و زوده براش،خوب ائمه و معصومین در روایات همه رو توصیه به زود ازدواج کردن نمیکردن و شرایط خاصی رو برای این موضوع بیان می کردن.

بله اما اینکه کدومش باعث شده که دعای من مستجاب نشه رو از کجا باید دونست؟


پس سه تا عامل باعث به هم خوردن آرامشتون شده یکی چرا جواب رد دادن دومی نیازتون به ازدواج سومی چرا حاجتتون برآورده نمیشه
صلاح رو شرایط خاص هر فرد مشخص میکنه حدیث در حالت کلی میگه ازدواج زود خوبه نه برای هر شرایط خاصی
چه فرقی میکنه شما فکر کن خدا میخواد بیشتر ازش بخوای یا شخص خوبی رو برات سراغ داره که مهیا شدن ازدواجتون نیاز به زمان و صبر داره

1. مورد اول اینکه چرا بهتون جواب رد دادن
کاملا طبیعیه ناراحت شدنتون. خب آدم فکرش درگیر میشه که چرا بهش جواب رد دادن و ناراحتم میشه که به مرور زمان فراموش میکنه باید به خودش انرژی بده و اعتماد به نفسشو تقویت کنه بگه اصلا بهتر که اون نشد و از این حرفا اینو با چند تا فکر مثبت یا حرفای مثبت خانوادتون میتونید حل کنید
2-نیاز به ازدواجه که به خاطر محیط کاریتون نیاز شما شدیدتره و بیشتر تو موقعیت گناه قرار میگیرید خب من نظری در این مورد ندارم چون من دست خودمه و راحت میتونم ارتباطمو با نامحرم به کمترین حد برسونم از این مشکلات ندارم و با این راهکارایی که یکی از کاربرا بهتون دادن من میتونم خودمو کنترل کنم و مشکل خاصی نداشته باشم اما در مورد شما که میگی هر روز تو محیط کارتون با کلی مریض بی حجاب و بد حجاب برخورد دارید خب من فکری به سرم نمیزنه. تنها راه حل این میتونه ازدواج باشه کار دیگه ای که نمیشه کرد
3- حالا که برای رفع مشکل بالا تنها راهتون ازدواجه، خب همه کار میکنید که ازدواج کنید کلی دعا و راز و نیاز و شدیییییییییییییییییییدا اعتقاد دارید که تا دعا کردید باید مستحاب شه و وقتی نمیشه من خودم تجربه کردم اگه اون مساله برات مهم باشه ادم چقدر بهم میریزه به نظرم بیشترین تاثیر رو گزینه سوم میذاره روی سلب آرامش
یعنی پیدا کردن جواب این سوال که چرا حاجات برآورده نمیشن؟من خودم تو این زمینه هزار تا سوال دارم پس کلا من نظری ندارم ظاهرا:khandeh!:

arash68;586176 نوشت:
پس سه تا عامل باعث به هم خوردن آرامشتون شده یکی چرا جواب رد دادن دومی نیازتون به ازدواج سومی چرا حاجتتون برآورده نمیشه
صلاح رو شرایط خاص هر فرد مشخص میکنه حدیث در حالت کلی میگه ازدواج زود خوبه نه برای هر شرایط خاصی
چه فرقی میکنه شما فکر کن خدا میخواد بیشتر ازش بخوای یا شخص خوبی رو برات سراغ داره که مهیا شدن ازدواجتون نیاز به زمان و صبر داره

چهار عامل!
اولیش رو یادتون رفت.
درباره احادیث هم مثلا این حدیث:هرکس ازدواج کند نصف ایمانش رو حفظ کرده پس برای حفظ نیمه دیگر باید از خدا بترسد. یا حدیث دیگه که: هر کس زود ازدواج کند شیطان فریاد برمیاورد که ای وای او خود را از من دور ساخت.
حالا من حرفم اینه چطور ممکنه حفظ شدن نصف ایمان اونم با توجه به شرایطی که گفتم بخاطر کارم و رشته ام باهاش مواجهم ، به صلاح من نباشه؟؟؟؟ اینو درک نمیکنم.
فرق داره دیگه، مثلا:
اگه دلیل عدم استجابت دعا آداب و شرایطه خوب باید آداب و شرایطش رو رعایت کرد.من سعی کردم رعایت کنم اما اگه علت عدم استجابت دعاهام اینه خوب کدوم آداب رو رعایت نکردم که باید رعایت کنم؟
اگه دلیلش به صلاح نبودنه، همونطور که گفتم سواله برام که چطور ممکنه عدم حفظ بیشتر ایمان به صلاحم نباشه؟
اگه دلیلش گناهه، خوب من که استغفار میکنم و خدا هم که این همه گفته من گناهان رو میبخشم اگر توبه کنید.خوب منم که توبه کردم پس چرا هنوز منو نبخشیده؟

یه چیز دیگه هم اضافه کنم:
همونطور که در این تاپیک و تاپیک قبلیم گفتم، من برای یخ مدت که هرچند خیلی خیلی کوتاه بود و فقط سه هفته طول کشید، متاهل بودن رو تجربه کردم.گفتم که نامزد داشتم و صیغه محرمیت خوندیم و اون مدت شرعا و قانونا همسر من بود.و واقعا اینو بهش رسیدم که دارم میگم با ازدواج آدم آرامش پیدا میکنه.اصلا نیازی نیست حتی همسر حرفی بزنه یا کاری بکنه که باعث آرامش بشه، فقط صرف همین که در زندگی حضور داره همین حضورش باعث آرامشه.
و دیگه هم همینکه ایمان حفط میشه واقعا گناهانی بود که از اون موقع گذاشتمش کنار و توبه کردم و خداروشکر تا الان سراغش نرفتم

mehrant;586179 نوشت:
چهار عامل!
اولیش رو یادتون رفت.
درباره احادیث هم مثلا این حدیث:هرکس ازدواج کند نصف ایمانش رو حفظ کرده پس برای حفظ نیمه دیگر باید از خدا بترسد. یا حدیث دیگه که: هر کس زود ازدواج کند شیطان فریاد برمیاورد که ای وای او خود را از من دور ساخت.
حالا من حرفم اینه چطور ممکنه حفظ شدن نصف ایمان اونم با توجه به شرایطی که گفتم بخاطر کارم و رشته ام باهاش مواجهم ، به صلاح من نباشه؟؟؟؟ اینو درک نمیکنم.
فرق داره دیگه، مثلا:
اگه دلیل عدم استجابت دعا آداب و شرایطه خوب باید آداب و شرایطش رو رعایت کرد.من سعی کردم رعایت کنم اما اگه علت عدم استجابت دعاهام اینه خوب کدوم آداب رو رعایت نکردم که باید رعایت کنم؟
اگه دلیلش به صلاح نبودنه، همونطور که گفتم سواله برام که چطور ممکنه عدم حفظ بیشتر ایمان به صلاحم نباشه؟
اگه دلیلش گناهه، خوب من که استغفار میکنم و خدا هم که این همه گفته من گناهان رو میبخشم اگر توبه کنید.خوب منم که توبه کردم پس چرا هنوز منو نبخشیده؟

راستش من آدم مذهبی ای نیستم که همه چیزو رعایت کنم اطلاعاتمم در مورد دین خیلی پایینه خب ولی کلا از چیزایی که خوندم و بعضیا اینجا اشاره کردن میگم
حضرت معصومه ازدواج نکردن در مورد ایشون چه توجیهی داری؟منظورم اینه که میگی متوجه نمیشی چیز به این خوبی چرا به صلاحت نیست

mehrant;586180 نوشت:
یه چیز دیگه هم اضافه کنم:
همونطور که در این تاپیک و تاپیک قبلیم گفتم، من برای یخ مدت که هرچند خیلی خیلی کوتاه بود و فقط سه هفته طول کشید، متاهل بودن رو تجربه کردم.گفتم که نامزد داشتم و صیغه محرمیت خوندیم و اون مدت شرعا و قانونا همسر من بود.و واقعا اینو بهش رسیدم که دارم میگم با ازدواج آدم آرامش پیدا میکنه.اصلا نیازی نیست حتی همسر حرفی بزنه یا کاری بکنه که باعث آرامش بشه، فقط صرف همین که در زندگی حضور داره همین حضورش باعث آرامشه.
و دیگه هم همینکه ایمان حفط میشه واقعا گناهانی بود که از اون موقع گذاشتمش کنار و توبه کردم و خداروشکر تا الان سراغش نرفتم

خب من خودم ازدواج نکردم
اما خب هر چیزی راهی داره راه شما اینکه تلاشتو بکنی صبر کنی دعا کنی
نمیشه بهم بریزی که چرا دعات مستجاب نشده باید بگردی دلیلشو پیدا کنی یعنی سوالتونو عوض کنید بگید دقیقا میخوام بدونم چرا دعام مستجاب نمیشه

یه چیز دیگه هم به ذهنم میرسه اینه که به سبک زندگیا بر میگرده
ببین ماها میخوایم ازدواج کنیم ولی نه با هر شخصی بنابراین پیدا کردن مورد سخت میشه یعنی مهمترین چیز اخلاق اون طرفه مثلا دختر چادری هست اما صد تا عیب اخلاقی داره غیبت میکنه زخم زبون میزنه خب انتخاب سخته و پیدا کردن شخص مورد نظر
خب
مثلا من یه روایت شنیدم تو زمان پیامبر که تو مسجد میگن کی حاضره با این خانم ازدواج کنه یکی از آقایون میگن من
یعنی همشون شدیدا مذهبی بودن انقدر که همه اخلاقاشون رو دینشون بوده و به نظرم مشکلات و اختلافات اخلاقی زیادی نداشتن یعنی تو زمان خودمونم اینجوری آدما هستن
علامه حلی بودن فکر کنم تا نیاز به ازدواج پیدا میکنن شبونه به پدر مادرشون میگن که برید فلانی رو بگیرید و اونام میرن میگیرن
منظورم اینه اونا یه عده آدمای مذهبی بودن که همه اخلاقشون دینی بوده همه ی تفکرشون دینی بوده اما ماها که اینجوری نیستیم مثلا بزرگان دینیمون اینجورین برا همینم زود ازدواج میکنن چون مثل خودشونو پیدا میکنن یعنی برای اخلاق هاشونم یه دستور مشترک دارن با همسرشون
یعنی آدمای خیلی مذهبی ای که میبینیم زود ازدواج میکنن همشون مذهبی بودن فکر و اخلاق و همه چیشون اسلامی بوده پس اختلافی با هم ندارن
اما الان مذهبیای ما چی تو ظاهر مذهبی باشه درست همه مذهبی
اما تو اخلاق چقدر پیدا میشن مذهبی باشن؟سبک زندگی چند نفر دینیه؟خب وقتی سبک زندگیمون دینی نیست و میریم سراغ احادیثی که برای سبک زندگی دینیه تو جامعه به کلی مشکل بر میخوریم و آدمای واقعا مذهبی (هم ظاهر هم اخلاق) به این مشکلا بر نمیخورن چون یه فکریشون از یه جا نیست یه فکریشون از یه مکتب دیگه سبک زندگیشون همه دینیه
البته اینو من از رو اطلاعات ناقص و برداشتای خودم گفتم

arash68;586183 نوشت:
یه چیز دیگه هم به ذهنم میرسه اینه که به سبک زندگیا بر میگرده
ببین ماها میخوایم ازدواج کنیم ولی نه با هر شخصی بنابراین پیدا کردن مورد سخت میشه یعنی مهمترین چیز اخلاق اون طرفه مثلا دختر چادری هست اما صد تا عیب اخلاقی داره غیبت میکنه زخم زبون میزنه خب انتخاب سخته و پیدا کردن شخص مورد نظر
خب
مثلا من یه روایت شنیدم تو زمان پیامبر که تو مسجد میگن کی حاضره با این خانم ازدواج کنه یکی از آقایون میگن من
یعنی همشون شدیدا مذهبی بودن انقدر که همه اخلاقاشون رو دینشون بوده و به نظرم مشکلات و اختلافات اخلاقی زیادی نداشتن یعنی تو زمان خودمونم اینجوری آدما هستن
علامه حلی بودن فکر کنم تا نیاز به ازدواج پیدا میکنن شبونه به پدر مادرشون میگن که برید فلانی رو بگیرید و اونام میرن میگیرن
منظورم اینه اونا یه عده آدمای مذهبی بودن که همه اخلاقشون دینی بوده همه ی تفکرشون دینی بوده اما ماها که اینجوری نیستیم مثلا بزرگان دینیمون اینجورین برا همینم زود ازدواج میکنن چون مثل خودشونو پیدا میکنن یعنی برای اخلاق هاشونم یه دستور مشترک دارن با همسرشون
یعنی آدمای خیلی مذهبی ای که میبینیم زود ازدواج میکنن همشون مذهبی بودن فکر و اخلاق و همه چیشون اسلامی بوده پس اختلافی با هم ندارن
اما الان مذهبیای ما چی تو ظاهر مذهبی باشه درست همه مذهبی
اما تو اخلاق چقدر پیدا میشن مذهبی باشن؟سبک زندگی چند نفر دینیه؟خب وقتی سبک زندگیمون دینی نیست و میریم سراغ احادیثی که برای سبک زندگی دینیه تو جامعه به کلی مشکل بر میخوریم و آدمای واقعا مذهبی (هم ظاهر هم اخلاق) به این مشکلا بر نمیخورن چون یه فکریشون از یه جا نیست یه فکریشون از یه مکتب دیگه سبک زندگیشون همه دینیه
البته اینو من از رو اطلاعات ناقص و برداشتای خودم گفتم

راستش منظورتون رو از این کامنت متوجه نشدم که نهایتا چی رو میخواستید بهم بگید...
اما اینو بگم که خانواده هایی که رفتیم خواستگاریشون و همون خانمی که نامزدم شد و بعد نامزدی بهم خورد،همه خانواده های بسیار خوب و مذهبی و معتقدی بودن
یکی دوتا اشکال شاید در شون وجود داشت اما خوب هیچکسی کامل نیست
اما خانواده های بسیار خوبی بودن و دخترها هم خودشون خوب بودن و منم می پسندیدم شون
اما خوب به من جواب منفی دادن همه

موضوع قفل شده است